اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد انگیزه هاى امانت و خیانت

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد انگیزه هاى امانت و خیانت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد انگیزه هاى امانت و خیانت


تحقیق در مورد انگیزه هاى امانت و خیانت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13
فهرست مطالب:

انگیزه هاى امانت و خیانت

امانت خیانت صداقت

راه پیشگیرى و درمان

امانت و خیانت در بیت المال

 

انگیزه هاى امانت و خیانت

کسانى که به سراغ خیانت مى روند، و آن را بر امانت ترجیح مى دهند غالبا به منافع زودگذر مى اندیشند، زیرا خیانت در بسیارى از موارد منافعى کم یا زیاد، به صورت سریع و زودرس در اختیار خیانت کننده قرار مى دهد بى آنکه به زیان هاى هنگفت ناشى از آن بیندیشند.

این افراد که گرفتار حرص و آز و طمع هستند کمتر به عواقب خیانت مى اندیشند زیرا منافع زودرس پرده بر چشم و گوش و عقل آنها مى افکند.

آنها بر اثر ضعف ایمان و عدم توجّه به قدرت لایزال خداوند قادرمنان که روزى را تضمین کرده ، و به امانت داران پاداش هاى دنیا و آخرت را وعده داده است ، چشم بر هم گذارده ، و همه این ها را به دست فراموشى سپرده و در دام خیانت گرفتار مى شوند.

بنابراین سرچشمه هاى خیانت را مى توان امور زیر شمرد:

1- ضعف ایمان و عقیده و عدم توجّه به توحید افعالى خداوند، و حاکمیت او بر همه چیز.

2- غلبه هوا و هوس و دنیا پرستى .

3- چیره شدن حرص و آز و طمع بر انسان .

4- نیندیشیدن به پیامدهاى خیانت در زندگى مادى و معنوى .

5- رها کردن تلاش و کوشش هاى مستمر براى رسیدن به مقصود از طریق مشروع به خاطر تنبلى و ضعف اراده .

و با توجّه به این امور، نقطه مقابل آن که انگیزه هاى امانت است روشن مى شود.

امانت از ایمان و یقین به پروردگار عالم و علم و قدرت او و اعتماد به وعده هاى او سرچشمه مى گیرد، امانت زائیده عقل و درایت و توجه به عاقبت امور و نتایج کارها است .

امانت دلیل بر واقع بینى انسان ، و رهایى او از چنگال اوهام و پندارهاى هوس آلود است .

امانت از شخصیّت بالا و والاى انسان سرچشمه مى گیرد، چرا که حاضر نمى شود خود را به مال و مقام و مواهب زودگذر مادى که از طریق خیانت حاصل مى شود بفروشد.

و در یک کلمه امانت مولود فهم و شعور و عقل و ایمان و اخلاص و شخصیّت است . گاه مى شود که عامل خیانت فقر و ظلم است ، و گروه هایى که به حقوق مشروع خود در جامعه نمى رسند، و به این جهت تحت فشار فقر قرار مى گیرند، و دست آنها به خیانت آلوده مى شود، و به همین دلیل در دستورهاى اسلامى آمده است که براى حفظ امانت قاضى در قضاوتش ‍ باید او را از بیت المال به طور کامل اراده کرد.

امیرمؤ منان على علیه السّلام در عهدنامه مالک اشتر که عالى ترین برنامه مدیریت است مى فرماید: ((وافسح له فى البذل ، ما یزیل علّته ، و تقلّ معه ، حاجته الى النّاس ، و اءعطه من المنزلة لدیک مالا یطمع فیه غیره من خاصّتک لیاءمن بذلک اغتیال الرّجال له عندک ، فانظر فى ذلک نظرا بلیغا؛ و در بذل و بخشش به او (قاضى ) سفره سخاوتت را بگستر آن گونه که نیازمندى اش از میان برود، و حاجتى به مردم پیدا نکند، و از نظر مقام و منزلت آن قدر مقامش را نزد خودت بالا ببر که هیچ یک از یاران نزدیکت به نفوذ کردن در او طمع نکند، و از توطئه این گونه افراد نزد تو در امان باشد، و در این موضوع با دقّت بنگر)).


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد انگیزه هاى امانت و خیانت

دانلود مقاله خیانت در امانت

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله خیانت در امانت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
تسری بزه خیانت در امانت در قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) مصوب 1375 نسبت به اموال غیر منقول و اختلاف نظر حقوقدانان و قضات در مورد شمول بزه در خیانت در امانت نسبت به مقررات روابط موجر و مستاجر مصوب 1356 و 1362 و 1376 و اختلافات متعدد درباره اینکه آیا رابطه حقوقی امانی قانونی می‌تواند مبنای تحقق بزه خیانت در امانت قرار گیرد یا خیر؟ و ابتلای روزنامه دادگاهها با این بزه، از جمله عواملی بودند که موجب گردید تا اینجانب کار تحقیقی خود را تحت عنوان «بزه خیانت در امانت در قانون مجازات اسلامی» انتخاب نماید تا شاید با تحقیق و بررسی تئوری و عملی این بزه راه صواب را ارائه نماید.
امانتداری یکی از صفات پسندیده و نیکوست و خیانت نسبت به آن زشت و قبیح است به طوری که حتی برخی از مردم خیانت در امانت را زشتتر از سرقت می دانند، چرا که در سرقت فقط بردن مال مطرح است و حال آنکه در خیانت در امانت، خائن علاوه بر بردن مال دیگری، از اعتماد و اطمینان مالک یا متصرف قانونی مال نسبت به خود نیز سوء استفاده می‌کند. امانت یکی از صفات خدای تعالی است و در قرآن کریم و روایات و احادیث متعدد، بر استرداد مال امانی به صاحبش سفارش موکد شده است، اگرچه صاحب مال امانی کافر باشد که مراتب فوق حکایت از اهمیت عنوان تحقیق دارد.

 

بقای زندگی انسان در این عالم، به معاملات و مبادله اعمال بستگی دارد و روح و جان مبادله اعمال، امانت است و اگر امانت در مبادله نباشد، اساس و بنیان معاملات از هم گسیخته و رشته مبادلات پوسیده خواهد شد، و زمانی که نظام معاملات از بین برود، هرگز انسان را در این جهان بقاء و زیست ممکن نخواهد بود.
حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرماید: «کلب امین خیر من صاحب خئون» یعنی سگ نگهبان باوفا، بهتر از دوست سست عنصر خیانتکار است.
نحوه تحقیق بدین صورت بوده که اینجانب ابتدا با مراجعه به منابع و مآخذ متعدد حقوقی و فقهی مطالب لازم را از بعد تئوری مورد بحث و بررسی قرار داده و سپس با توجه به اینکه آراء جدید دادگاههای عمومی و تجدید نظر استان تهران به عنوان پایتخت و شعب دیوان عالی کشور در مورد بزه خیانت در امانت منتشر نگردیده است، با مراجعه حضوری به مراجع قضایی یاد شده و دادستانی کل کشور در قسمت مربوط به اعمال بند 2 ماده 18 و ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1373 و مراجعه به اداره حقوقی قوه قضاییه و جمع آوری نظریات منتشر نشده، با مطالعه بیش از سیصد پرونده مربوط به خیانت در امانت توانسته است آراء و نظریات جدید مستند و مستدل را بدست آورده و بر حسب مورد به طور خلاصه مورد استفاده قرار دهد و در واقع تحقیق تهیه شده تلفیقی از مسائل تئوری و عملی است.

قسمت اول : تعاریف

 

بند اول: تعریف بزه خیانت در امانت
قانونگذار، بزه خیانت در امانت را در قانون مجازات اسلامی تعریف نکرده است و فقط به بیان تعدادی از مصادیق و موارد این بزه اکتفا نموده است. لازم است قبل از ورود به بحث اصلی و شرایط و عناصر تشکیل دهنده این بزه، تعریفی از حیث لغت و اصطلاح حقوقی آن بیان نماییم.

 

الف) تعریف لغوی
"امانت" در فرهنگ لغات به معنای «راستی، ضد خیانت، درستکاری، امانت یعنی قرار دادن و بجا آوردن مقتضای عدالت در اوقات معین آن، و این یکی از صفات خدای تعالی است.
برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم
(سعدی)
ودیعه: هر چیزی که برای نگاهداشتن به کسی سپرند. فرق ودیعه با امانت این است که ودیعه نگاهداری شئی است به قصد، و امانت چیزی است که بدون قصد بدست می‌آید مانند آن که باد لباسی را به درون اطاق افکند، و نیز ودیعت بری از ضمان است اگر موافقت شده باشد، اما امانت بری از آن نیست تا آنگاه که به صاحبش برسانند.
دانه د‌ُر که امانت به شما دادستم آن امانت به من ایمن ز ضرر باز دهید
(خاقانی)
و بعلاوه به معنای، «بسته مهمور که به پست خانه دهند تا آن را به مقصدی برساند، و ریشه آن امن است به معنی ایمن شدن، بی ترس، اطمینان، آرامش قلب، راحت و آسایش» آمده است. همچنین امانت به معنای «الف- مال مورد ودیعه را گویند ب- هر مالی که به وسیله یکی از عقود امانی و یا به حکم قانون به صورت امانت در ید کسی باشد مانند مال مورد مضاربه که در دست مضارب امانت است. و امانتدار کسی است که مال دیگری را به رسم امانت به نحوی از انحاء نزد اوست، اصطلاح معروف آن امین است و امانت گذار کسی است که مالی را نزد دیگری به امانت می گذارد و به او مودع گویند.» آورده شده است.
"خیانت" در فرهنگ لغات به معنای «غدر، مکر، حیله، ناراستی، دغلی، ضد امانت، نااستواری، زنهار خواری، نقض عهد، پیمان شکنی، بی وفایی، نمک به حرامی، بی دیانتی، بی عصمتی و زنا کاری» آمده است. به علاوه به معنی «دزدی، خروج از مامورات و ارتکاب منهیات حق» آمده است. "خیانت در امانت" به معنی تصرف امین در مالی که نزد او به امانت گذاشته شده در جهتی مخالف مقصود امانتگذار، آورده شده است.

 

ب) تعریف اصطلاحی
حقوقدانان ایران تعریف های متعددی در مورد بزه خیانت در امانت ارائه نموده اند که تعدادی از آنها را بیان می‌کنیم. خیانت در امانت عبارت است از: «تصاحب یا تلف یا مفقود یا استعمال نمودن اموال یا اسناد به زبان مالکین یا متصرفین آنها وقتی اشیاء مزبور به عنوان اجاره، امانت، رهن، وکالت یا هر کار با اجرت یا بی اجرت به کسی داده شده و مقرر بوده است که اشیاء مزبور مسترد یا به مصرف معینی برسد.» و تعریف دیگر خیانت در امانت «تصاحب، تلف نمودن، مفقود کردن و استعمال ناروای عمدی و غیر قانونی شیئی منقول امانی به ضرر مالک یا متصرف قانونی آن به وسیله امین» بیان شده است. همچنین خیانت در امانت به «عمل غیر قانونی و مجرمانه و خلاف امانت، نسبت به شیء منقولی که به موجب یک عقود امانی یا رابطه حقوقی دیگری، که نتیجه آن ایجاد ید امانی برای متصرف شیء است، به دست شخصی سپرده شده باشد.» تعریف شده است. هم چنین گفته شده «خیانت در امانت عبارت است از تصاحب، تلف، مفقود یا استعمال نمودن توام با سوء نیت مالی که از طرف مالک یا متصرف به کسی سپرده شده و بنابر استرداد یا به مصرف معین رسانیدن آن بوده است.» و در تعریف دیگر «جرم خیانت در امانت عبارت است از ارتکاب رفتار مجرمانه عمدی مخالف امانت از ناحیه امین نسبت به اموال یا اسنادی که به یکی از اسباب قانونی به او سپرده شده یا در حکم سپردن بوده و بنا بر این بوده که آن اشیاء مسترد شود ولی امین آن را به ضرر مالک یا متصرف آن تصاحب یا تلف و یا مفقود یا استعمال نماید.» بیان گردیده است. و باز در تعریف دیگری «خیانت در امانت عبارت است از تصاحب یا تلف یا استعمال مال یا چیزی که از طرف مالک یا متصرف قانونی آن به طور موقت به عنوان اجاره یا امانت و یا به طور کلی به موجب یک قرارداد به امین سپرده شده است.» تعریف و تبیین گردیده است. و در تعریف دیگری گفته شده: «خیانت در امانت عمل عمدی و بر خلاف امانت امین به ضرر دیگری است.» و در تعریف دیگری گفته اند: «خیانت در امانت رفتار مجرمانه و مخالف امانت است نسبت به مال منقول که به موجب هر امر و یا عقدی از عقود امانت آور سپرده به مجرم و یا در حکم آن باشد.» و استاد دیگری بیان نموده اند: «خیانت در امانت عبارت است از هرگونه رفتار مخالف امانت امین در مالی که به او سپرده شده است.» و در ترمینولوژی حقوق راجع به خیانت در امانت گفته اند: «استعمال مال مورد امانت به توسط امین در جهتی که منظور صاحب مال نباشد. استعمال اعم از تصاحب یا تلف یا گم کردن (ماده 241 قانون مجازات عمومی) عناصر این جرم عبارتند از: الف) تصاحب کردن و به طور کلی صرف مال بر خلاف نظر مالک ب) تقلب (قصد خیانت در امانت) ج) اضرار به مالک د) در قانون ما فقط مال منقول موضوع این جرم واقع می‌شود هـ) مال ودیعه به طور امانی به خائن در امانت تسلیم شده باشد. این عنصر، این جرم را از کلاهبرداری جدا می‌کند تسلیم اعم است از: تسلیم مادی یا تسلیم قانونی و) اسباب قانونی که موجب حصول امانت می‌شود باید به طور حصر در قانون معین شود (مانند: اجاره، ودیعه، رهن، وکالت، هر کار با مزد یا بی مزد در قانون ایران).»
تعاریف فوق از بزه خیانت در امانت، هر کدام دارای ویژگی های مخصوص به خود است. به عنوان مثال، برخی از اساتید محترم بزه خیانت در امانت را تعریف به مصادیق قانونی آن، کرده اند و در واقع خیانت در امانت را به شیوه معمول و مرسوم حقوقدانان تعریف نکرده اند و بیان نموده اند: «خیانت در امانت عبارت از تصاحب، تلف، مفقود، استعمال...» که این تعریف واقعی به شمار نمی آید. در برخی از تعاریف خیانت در امانت را فقط در اموال منقول جاری دانسته اند که با وضع ماده 241 ق.م.ع و صراحت اموال منقول و غیر منقول در بزه خیانت در امانت، تعریف فوق را مخدوش نموده است. همچنین برخی به عقود امانت آور قانونی (مندرج در قانون) اشاره کرده اند و حال آن که این عقود امانت آور مندرج در قانون تمثیلی هستند و جنبه حصری ندارند. بعضی تعریف را منحصر در مال دانسته اند که بعضی اسناد خارج گردیده و حال آن که ممکن است موضوع جرم خیانت در امانت باشد. به هر حال هرچند تعریف کامل و جامع از بزه خیانت در امانت دشوار است و روش بیان مصادیق قانونی در مرحله عمل بهتر است لکن به نظر نگارنده بزه خیانت در امانت: «رفتار مجرمانه و مخالف امانت امین نسبت به مال یا وسیله تحصیل مالی که به موجب عقد امانت آور یا رابطه حقوقی دیگر به او سپرده شده است» تعریف می‌گردد. با این تعریف به نظر می‌رسد مصادیق قانونی ماده 674 ق.م.ا بیان شده باشد.

 

قسمت دوم: بررسی بزه خیانت در امانت در منابع اسلامی
نگارنده در این بحث به بررسی این نکته که آیا خیانت در امانت در قرآن کریم و روایت به عنوان جرم و عمل حرام تلقی گردیده یا خیر؟ و همچنین آیا مجازاتی در فرض جرم بودن برای آن تعیین گردیده یا خیر، می‌پردازد. چون آیات و روایات متعددی خیانت در امانت را مورد نهی قرار داده که در بند جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت، برای تفهیم مطلب ابتدا به تعریف جرم از دیدگاه فقهاء می پردازیم.
جرم، عبارت است از انجام دادن فعل، یا گفتن قول که قانون اسلام آن را حرام شمرده و بر فعل آن کیفری مقرر داشته است. یا ترک فعال، یا قول، که قانون اسلام آن را واجب شمرده و بر آن ترک، کیفری مقرر داشته است. و یا به قول یکی از فقهای شافعی، جرم ممنوعیتهای قانونی که از طرف خداوند مقرر شده و مجازات آن حد یا تعزیر است، تعریف شده است.
خیانت در امانت (غلول) از گناهانی است که در نص معتبر به کبیره بودنش تصریح شده است و دلیل این که خیانت به طور کلی حرام است روایت فضل بن شاذان از حضرت رضا (ع) است و در آن به جای کلمه غلول فرموده: «و الخیانه» یعنی از جمله گناهان کبیره خیانت در امانت است.
لذا از دیدگاه فقه اسلام خیانت در امانت از گناهان کبیره و جرم محسوب و با نظر حاکم شرع قابل مجازات است.

 

بند اول : قرآن کریم
قرآن کریم امانت داری را از صفات پسندیده و خیانت در آن را به عنوان عمل زشت و قبیح مورد نهی قرار داده است. از جمله می‌توان به آیات زیر استناد کرد.
«ان الله یأمرکم ان تؤدوالامانات الی اهلها...» خدا به شما امر می‌کند که امانت را البته به صاحبانش باز دهید. طبق صریح این آیه هر مسلمانی وظیفه دارد که در هیچ امانتی (مادی یا معنوی) نسبت به هیچکس خیانت نکند، خواه صاحب امانت مسلمان باشد یا غیر مسلمان.
«... فان أمن بعضکم بعضاً فلیؤدالذی او تمن امانته...» یعنی ای مومنان، هرگاه یکی از شما دیگری را امین شمرد باید شخصی که او را امین شمرده اند امانت را مسترد بدارد.
در آیه دیگری آمده است: «یا ایها الذین آمنوا لا تخوفوا الله و الرسول و تخونوا اماناتکم و انتم تعلمون» یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید، دانسته به خدا و پیامبر در کار دین و با یکدیگر در امانت ها خیانت نکنید، در صورتی که شما (زشتی خیانت را به خوبی) می دانید. لذا خیانت در امانت از نظر قرآن گناه شمرده می‌شود.

 

بند دوم : روایات
بزه خیانت در امانت در احادیث و روایات وارده از معصومین «علیهم السلام» به شدت مورد نهی قرار گرفته است چنانکه پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: «سه خصلت است که در هر کس باشد دلیل بر نفاق اوست هرچند نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند؛ دروغگویی، خلف وعده و خیانت در امانت.» همچنین می فرمایند: «امانت داری موجب ثروت و خیانت موجب فقر و تهیدستی است.» و در یکی از احادیث خود دو خصلت دروغگویی و خیانت را از مومن دور می دانند. و پیامبر اسلام در حدیث دیگری ادا کنندگان امانت و وفا کنندگان به عهد را نیز جزء نزدیکترین افراد به خود دانسته اند. و حضرت علی (ع) از قول پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند: «رسول خدا قبل از مرگش سه مرتبه به من فرمود: ای اباالحسن امانت را به نیکوکار و تبهکار برگردان چه زیاد و چه کم باشد، حتی اگر نخ و سوزن باشد.» هم چنین حضرت علی (ع) فرموده است: «امانت را رد کن حتی به قاتل فرزندان پیامبران (ع).» حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «سپس (وظیفه الهی هر کس) ادای امانت است، چه اینکه آن کس که اهل امانت نباشد هرگز به مقصد نمی رسد.» و امام صادق (ع) فرمود: «اگر قاتل علی (ع) امانتی پیش من می گذاشت و یا از من نصیحتی می خواست و یا با من مشورتی می کرد من آمادگی خود را برای این امور اعلام می داشتم، قطعاً حق امانت را اداء می نمودم.» همچنین امام صادق (ع) فرمود: «سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه مخالفت با آن را نداده است؛ ادای امانت در مورد هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار، وفای به عهد درباره هر کس، نیکی به پدر و مادر خواه نیکوکار خواه بدکار باشند. و احادیث و روایات متعددی مبنی بر قبح خیانت در امانت و گناه بودن آن وجود دارد که به خاطر جلوگیری ا اطاله کلام، به موارد ذکر شده اکتفا می‌کنیم.

بخش اول:
خیانت در امانت موضوع ماده 674 قانون مجازات اسلامی
و شرایط و عناصر تشکیل دهنده آن

 

خیانت در امانت از جمله جرایم علیه اموال محسوب می‌شود. حقوقدانان در مورد عام و خاص بودن بزه خیانت در امانت موضوع ماده 674 ق.م.ا (ماده 241 ق.م.ع و ماده 119 ق.ت سابق) عقیده یکسانی ندارند و هرکدام تعبیر خاصی نموده اند. بعضی خیانت در امانت ماده 674 ق.م.ا را تحت عنوان «خیانت در امانت به معنی اخص» و دو صورت سوء استفاده از سفید مهر یا سفید امضاء، و خیانت مستخدمین دولت در اسناد دولتی را تحت عنوان «صور خاص بزه خیانت در امانت» مورد بحث و بررسی قرار داده اند. و برخی دیگر خیانت در امانت ماده 674 ق.م.ا را با عنوان «جرم خیانت در امانت به معنی اخص» و صور دیگر فوق را با عنوان «جرم خیانت در امانت به معنی اع‍ّم» بحث کرده اند. و گفته اند که این صور به معنی اخص خیانت در امانت نبوده ولی از خانواده جرایم خیانت در امانت محسوب می‌شوند و به همین لحاظ تحت عنوان «اعم» بحث شده است. همچنین بزه خیانت در امانت ماده 674 ق.م.ا تحت عنوان «جرم عام خیانت در امانت» و صور دیگر نام برده شده به معنی «خاص» مورد بحث واقع شده است.
با تبعیت از قانونگذار و دور شدن از بحث الفاظ و فهم آسانتر خواننده در مراجعه و پیدایش عنوان بزه، نگارنده بزه اصلی خیانت در امانت را تحت عنوان «خیانت در امانت موضوع ماده 674 ق.م.ا مورد بحث و بررسی قرار داده است.
برای آنکه خیانت در امانت به عنوان جرم قابل مجازات باشد اجتماع عناصر قانونی، مادی، روانی ضروری است. و نگارنده عناصر تشکیل دهنده بزه خیانت در امانت را به ترتیب عنصر قانونی، عنصر مادی، عنصر روانی بیان می‌نماید و شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق بزه را در مبحث عنصر مادی مفصلاً بیان می‌نماید.

 

فصل اول : عنصر قانونی
منظور از عنصر قانونی جرم، اصل قانونی بودن جرم است. اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها یکی از اصول مسلم و پذیرفته شده حقوق جزاست و به موجب این اصل هیچ فعل یا ترک فعلی را نمی توان جرم دانست مگر اینکه قانونگذار آن را قبلاً جرم و قابل مجازات بداند این معنی را مثل معروف «هیچ جرمی بدون قانون وجود پیدا نمی کند و هیچ مجازاتی بدون قانون قابل اعمال نیست» بیان کرده است.
برای نخستین بار اعلامیه جهانی حقوق بشر که محصول افتخار آمیز انقلاب فرانسه است، مقرر داشت در آن کشور محاکم تنها اعمالی را جرم بشناسند که قانون جرم شناخته و مجازاتی تعیین کنند که قانون پیش بینی کرده است و از این رهگذر اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها پدید آمد که کشورهای دیگر نیز این دو اصل را پذیرفتند.
در شرع انور اسلام اصول قانونی بودن جرایم و مجازات ها با عنوان عبارت «قبح عقاب بلا بیان» مورد پذیرش واقع گردیده است هم چنین در قرآن می‌فرماید: «ما کنا معذبین حتی نبعث رسولاً» یعنی تا زمانی که بیان و مجت نباشد مجازات و عقاب قبیح و زشت است و ترجمه آیه این که، تا رسول و بیان و حجت نفرستیم کسی را جرم و عذاب نخواهیم کرد، که مبین صریح اصل مذکور است.
اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها در قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران مورد پذیرش واقع گردیده است، اصل سی و ششم قانون اساسی مقرر می دارد: «حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.» حکایت از اصل قانونی بودن مجازات دارد. و طبق اصل یکصد و شصت و نهم قانون اساسی: «هیچ فعل یا ترک فعلی به استناد قانونی که بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمی‌شود» که حکایت از اصل قانونی بودن جرم می‌نماید. و ماده 2 ق.م.ا اشعار می دارد: «در مقررات و نظامات دولتی، مجازات و اقدامات تامینی و تربیتی باید به موجب قانونی باشد که قبل از وقوع جرم مقرر شده باشد و هیچ فعل یا ترک فعل را نمی‌توان به عنوان جرم به موجب قانون متاخر مجازات نمود لیکن اگر بعد از وقوع جرم قانونی وضع شود که مبنی بر تخفیف یا عدم مجازات بوده و یا از جهات دیگر مساعدتر به حال مرتکب باشد نسبت به جرایم سابق بر وضع آن قانون تا صدور حکم قطعی موثر خواهد بود...» و اداره حقوقی قوه قضاییه در یکی از نظریه های خود اعلام نموده است: «اصل قانونی بودن جرم و مجازات و اینکه هیچ عملی جرم نیست مگر آنکه قانوناً برای آن مجازات تعیین شده باشد مورد قبول قانونگذار جمهوری اسلامی ایران نیز هست و این معنی در ماده 2 قانون راجع به مجازات اسلامی به نحو صریح و منجز تصریح و معین شده است این اصل در شرع انور نیز با عبارت قبح عقاب بلابیان مورد تایید می‌باشد. بنابراین نه در قوانین مصوب و نه در شرع موردی نمی توان یافت که جرم باشد ولی قبلاً برای آن مجازاتی تعیین نگردیده باشد.

 

فصل دوم : عنصر مادی
یکی دیگر از عناصر تشکیل دهنده جرم، عنصر مادی است، به این معنی که باید فعل یا ترک فعلی که قانون آن را جرم شناخته از طرف شخص صورت گیرد تا بتوان او را از نظر کیفری مسئول دانسته و مجازات نمود. بنابراین آنچه قابل مجازات است قصد و تصمیمی است که ضمن یک عمل صورت خارجی و فعلیت به خود گرفته باشد و این تحقق خارجی است که به عنصر مادی جرم تعبیر می‌گردد و عنصر مادی در بزه خیانت در امانت لازم است که به اتمام رسیده و ضرری نیز به بار آورده باشد.
نگارنده در این فصل، ابتدا عمل مرتکب را که عنصر مادی بزه خیانت در امانت موضوع ماده 674 ق.م.ا را تشکیل می‌دهد مورد بررسی قرار داده و سپس شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق بزه را بیان کرده و در پایان نتیجه حاصله از عمل مرتکب را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد.

 

گفتار اول : عمل مرتکب
عنصر مادی بزه خیانت در امانت، عمل مرتکب است، بدین نحو که امین عمل و رفتاری را مرتکب می‌شود که بر خلاف وظیفه امانت داری او بوده است. به موجب صراحت ماده 674 ق.م.ا بزه خیانت در امانت به وسیله تحصیل مال مورد امانت ارتکاب می یابد. بنابراین رفتار مجرمانه منحصر به چهار فعل بالا بوده و بر خلاف موضوع جرم (مال یا وسیله تحصیل مال) که جنبه تمثیلی خواهد داشت، جنبه حصری دارد، و فقط با ارتکاب افعال بالا است که این بزه تحقق می یابد و در غیر این صورت بزه خیانت در امانت موضوع ماده 674 ق.م.ا قابل تصور نخواهد بود.
خیانت در امانت یک جرم آنی است. بدین ترتیب که یکی از چهار فعل مصرح در قانون (استعمال، تصاحب، تلف یا مفقود کردن) در همان لحظه ای که بر روی مال مورد امانت انجام می‌شود، این بزه ارتکاب می یابد و این مطلب از نظر تشخیص محل وقوع بزه و صلاحیت دادگاه عمومی رسیدگی کننده، امر مهمی است و حتی در سیستم قبلی کشور ایران از جهت تعیین مبدأ مرور زمان نیز حائز اهمیت بوده است که در یکی از آراء شعبه دوم دیوان عالی کشور چنین آمده است: «اگر کسی مالی را در شهرستانی از یک نفر امانت بگیرد و در شهرستان دیگر آن را بفروشد، چون خیانت در امانت موقعی محقق شده که مال مورد امانت فروخته شده بنابراین محل وقوع جرم شهرستان اخیر است و بازپرس آنجا صالح خواهد بود.» در بیان تعریف مصادیق قانونی رفتار مجرمانه بر خلاف امانت از ناحیه امین، افعال فوق الذکر را به ترتیب مقرر قانون مورد بررسی قرار می دهیم.

 

1- استعمال
استعمال در لغت به معنی به کار داشتن، طلب کار کردن، عمل کردن و معمول داشتن آمده است. و مقصود از استعمال در ماده 674 ق.م.ا به کار بردن یا مورد استفاده قرار دادن مال یا وسیله تحصیل مال بر خلاف قرارداد امانت است. ممکن است هر مالی با لذات برای استفاده بخصوصی استعمال شود و یا نحوه و کیفیت استفاده از آن مطابق قرارداد فی ما بین تعیین شود بنابراین هر استفاده ای شامل استعمال مورد نظر در ماده 674 ق.م.ا نخواهد بود و استفاده ای که بیش از حد معمول و قرارداد باشد ملاک است و برای تشخیص این امر حقوقدانان کلمه «ناروا» را بعد از استعمال به کار می برند تا برای بیان مقصود رساتر باشد باید توجه داشت که استعمال ناروا نسبت به مورد امانت، بایستی از روی عمد و با قصد مجرمانه باشد در غیر این صورت موجب مسئولیت کیفری استعمال کننده نخواهد بود.
و یا در رای دیگر شعبه دیوان عالی کشور آمده است: «در جرم تعدی به اموال سپرده شده از طرف دادگاه یا اجراء (ماده 652 قانون اصول محاکمات حقوقی) دادگاه نمی تواند بدون اینکه نحوه تعدی را معلوم نماید، متهم را مرتکب تعدی در اموالی که به او سپرده شده، بداند.»
بعضی از حقوقدانان معتقدند که اگر شخصی در اتومبیل سواری مورد امانت آجر یا خاک حمل کند خیانت در امانت مستلزم مجازات کیفری نیست بلکه تخلف از قرارداد است و ضامن است که بر اساس ماده 641 ق.م خسارت آن را جبران کند.
در مورد اموال غیر منقول مثل اینکه منزلی برای برپایی مراسم مذهبی در اختیار شخصی به امانت بوده، امین بر خلاف قرارداد امانت، از منزل موصوف برای مصرف شخصی خود استفاده نماید که با اجتماع سایر عناصر و شرایط، خیانت در امانت خواهد بود.
دیوان عالی کشور در یکی از آرای خود چنین اعلام کرده است: «تنها رد نکردن مال امانتی به صاحبش تمام ارکان بزه را تشکیل نمی دهد بلکه به طوری که در ماده 241 قانون کیفر قید گردیده باید تصاحب یا استعمال یا اتلاف یا مفقود نمودن آن بر اثر سوء نیت کسی که مال نزد او بوده محرز شود.»
سوالی که در اینجا پیش می‌آید این است که آیا ماده 674 ق.م.ا شامل قوانین روابط موجر و مستاجر می‌شود یا خیر؟ به عبارت دیگر چنانچه مستاجر املاک مسکونی یا تجاری بعد از انقضاء مدت اجاره و مطالبه مالک، از تخلیه ملک امتناع نماید و آن را کما فی السابق مورد قرار دهد، آیا تخلیه و ادامه استفاده را می‌توان بزه خیانت در امانت تلقی نمود یا خیر؟
اداره حقوقی قوه قضاییه در مورد روابط موجر و مستاجر در پاسخ استعلام نگارنده چنین اعلام کرده است: «صرف عدم تخلیه مورد اجاره پس از انقضاء مدت اجاره، استعمال یا تصاحب یا تلف یا مفقود کردن مورد اجاره به ضرر مالک آن نمی باشد تا مشمول ماده 674 قانون مجازات اسلامی گردد، مضافاً اینکه در جرایم عنصری معنوی جرم (سوء نیت و قصد مجرمانه) شرط تحقق جرم می‌باشد و مجرد عدم تخلیه عین مستاجره پس از انقضاء مدت نوعاً ملازمه ای با سوء نیت ندارد و با در نظر گرفتن مقررات قانون روابط موجر و مستاجر مصوب سال 1356 و سال 1362 و توجه به در نظر گرفتن عسر و حرج برای مستاجر، من حیث المجموع عمل مستاجر فاقد وصف کیفری بوده و جرم تلقی نمی گردد، بدیهی است اگر مستاجر عین مستاجره را تلف یا تصاحب یا به ضرر مالک تصرف نماید حتی در زمان بقاء مدت اجاره قابل تعقیب کیفری بر اساس ماده مذکور خواهد بود.»
همچنین رویه غالب در دادگاههای عمومی و تجدید نظر استان تهران این است که عدم تخلیه مستاجر بعد از انقضاء مدت اجاره را خیانت در امانت نمی دانند و در صورت طرح شکایت کیفری، حکم برائت صادر و رای در دادگاه تجدید نظر استان تایید و قطعی می‌گردد.
نگارنده معتقد است که چون قانونگذار در مقام بیان بوده و با صراحت و روشنی کامل یکی از مصادیق موضوع بزه خیانت در امانت را اموال غیر منقول دانسته و عقد اجاره را نیز به عنوان یکی از عقود امانت آور معرفی کرده لذا به دلالت منطوق ماده 674 ق.م.ا بزه خیانت در امانت در روابط موجر و مستاجر قابل ارتکاب خواهد بود مثل اینکه مستاجر ملک موجر را با سوء نیت تخریب کند. ولی صرف عدم تخلیه و تاخیر در تخلیه موجب تحقق این بزه نخواهد بود زیرا بزه خیانت در امانت به وسیله یکی از چهار فعل مثبت استعمال، تصاحب، تلف و مفقود کردن انجام می‌شود و چون عدم تخلیه یا تاخیر تخلیه فی نفسه استعمال یا تصاحب تلقی نمی‌شود موجب پیدایش جرم نخواهد بود. همچنین اگر عدم تخلیه به علت ادعای حق کسب و پیشه یا سرقفلی یا داشتن عسر و حرج باشد و قانون ادامه تصرف مستاجر را مجاز دانسته باشد موجب تحقق بزه خیانت در امانت نیست ولی اگر مستاجر بعد از انقضاء مدت اجاره و مطالبه مالک از تخلیه ملک مسکونی امتناع و آن را بر خلاف قرارداد مورد استفاده ناروا قرار دهد با احراز سوء نیت و سایر شرایط، به اتهام خیانت در امانت مورد تعقیب کیفری قرار خواهد گرفت.

 

2- تصاحب
تصاحب در لغت به معنی، مالکیت و صاحب شدگی، صاحب و مالک شمردن و شدن، تصاحب کردن: مالک شدن، در تصرف خود درآوردن، فلان زمین مرا تصاحب کرده است، آمده است. و مقصود از تصاحب در ماده 674 ق.م.ا عبارت از تملک مال یا وسیله تحصیل مال است و به عبارت دیگر برخورد مالکانه با مال یا وسیله تحصیل مال را تصاحب نامند، مثل اینکه امین مال مورد امانت را به عنوان بیع یا صلح و یا هبه به دیگری انتقال دهد و یا آن را نزد دیگری گرو گذارد.
دیوان عالی کشور در یکی از آراء خود مقرر داشته است: «... اگر کسی مالی را از دیگری بگیرد که پس از رفع احتیاج رد کند، گرو گذاشتن آن پیش دیگری خیانت در امانت محسوب و عمل از مصادیق این ماده است.»
عمل تصاحب از یک اراده درونی و ذهنی آغاز شده و با اعمال خارجی که مبین سوء نیت مرتکب آن بوده، تحقق می‌یابد بنابراین تا زمانی که تصاحب همراه با اعمال خارجی نباشد موجب تحقق بزه خیانت در امانت نخواهد شد.
صرف خودداری امین از استرداد مال یا وسیله تحصیل مال امانتی، تصاحب تلقی نمی‌شود همان گونه که دیوان عالی کشور در یکی از آراء خود مقرر داشته است: «برای تحقق بزه موضوع ماده 241 ق.ک.ع. فقط کافی نیست که خودداری متهم از رد مال امانتی ثابت گردد بلکه لازم است تصاحب یا تصرف امانتدار بر ضرر مالک که اصولاً باید مقرون به سوء نیت هم باشد احراز گردد و بدون ثبوت این معنی (که بر عهده تعقیب کننده است) عمل موجب مسئولیت کیفری نخواهد بود.»
چنانچه امین در استرداد مال یا نوشته مورد امانت تاخیر نماید، صرف تاخیر تصاحب تلقی نمی گردد ولی مطالبه قبلی مالک و انکار امین می‌تواند کاشف از تصاحب مال یا نوشته مورد امانت باشد. رویه معمول این است که مالک، مال یا نوشته مورد امانت را از طریق اظهار نامه رسمی مطالبه می‌کند، هرچند ارسال اظهار نامه موثر در تحقق بزه خیانت در امانت نیست ولی اثر اظهارنامه این است که پس از طرح شکایت کیفری، چنانچه امین بعد از ابلاغ اظهارنامه مال یا نوشته امانی را به مالک مسترد نکرده باشد استرداد بعدی امین، موجب موقوف ماندن تعقیب نمی گردد اما بدون ابلاغ اظهارنامه، ممکن است امین مدعی شود که قصد تصاحب نداشته است و با استرداد آن موجب عدم تحقق بزه گردد. دیوان عالی کشور در این زمینه مقرر می دارد: «تاریخ مطالبه قبلی مالک و انکار متهم (امین) کاشف از تصاحب مال موضوع امانت است...»
بنابراین حاشا کردن مال یا نوشته امانی از ناحیه امین، کاشف از تصاحب مال است. تبدیل مالکیت اغلب به صورتی تحقق می یابد که زمان آن مشکل به نظر می‌رسد زیرا متصرف اموال که اشیاء را به طور امانی و موقت در تصرف داشته بدون هیچگونه مجوز قانونی و یا دستور قضایی ناگهان در تصرف خود تغییر ماهیت داده و اموال مذکور را که جنبه امانی داشته به عنوان مالکیت تصرف می‌نماید دادگاههای عمومی در این موارد بایستی تحقیق نموده و تشخیص دهند تا چه زمانی متهم مال را به طور امانی نگاهداشته و در چه تاریخی با سوء نیت به عنوان مالکیت در آن تصرف نموده است. بنابراین تصرف اموال امانتی بایستی امری محرز و مسجل باشد و چنانچه امری مبهم باشد نمی توان موضوع را مشمول بزه خیانت در امانت نمود به عنوان مثال چنانچه امین در نتیجه فراموشی یا اشتباه یا به موجب حکم قانون یا دادگاه از استرداد اموال امانی خودداری کند مرتکب جرم نشده است.
سوالی که اینجا پیش می‌آید این است که، شخصی وارد مغازه طلا فروشی شده و به قصد خرید گردنبندی از مغازه دار برای دیدن و پسندیدن اخذ و سپس متواری و از استرداد گردنبند امتناع و آن را دین وسیله تصاحب می‌کند. آیا عمل مرتکب خیانت در امانت است یا سرقت؟
برخی از نویسندگان حقوقی اعتقاد دارند چنانچه فردی شیئی را برای انجام عمل خاصی موقتاً در اختیار کسی قرار دهد و شخص مذکور آن را برباید یا تصرف کند عمل مذکور دزدی است مثلاً جواهر فروش انگشتری را به مشتری جهت فروش یا آزمایش ارائه و مشتری آن را تصاحب کند.
اداره حقوقی قوه قضاییه در پاسخ استعلام نگارنده در این زمینه، چنین اعلام نظر کرده است: «دوست است که استیلاء مجرم بر گردنبند، ابتدائاً با تظاهر او به خریدن آن بوده اما بعد از استیلاء آن را مخفی کرده و سپس ربوده است که با تعریف سرقت یعنی ربودن مال غیر به نحو خفیه انطباق دارد.»
به نظر نگارنده هر چند مال با رضایت مالک تسلیم شخص گردیده و رابطه امانی قراردادی بین مالک و امین ایجاد شده و رکن سپردن هم تحقق یافته است ولی چون مرتکب از ابتداء قصد خرید نداشته و با نیت ربودن مال را دریافت نموده و سپس آن را ربوده و متواری گردیده عمل مرتکب با بزه سرقت منطبق خواهد بود و عنوان تصاحب معمولاً بدون ربایش تحقق می یابد.

 

3- اتلاف
اتلاف مصر باب افعال به معنی تلف کردن آمده است و تلف کردن در لغت به معنی ضایع و خراب کردن، نابود کردن، از دست دادن (نظاره را تلف مکن ای چشم بد معاش- شاید به وصل او برسی کار عالم است «ملهی تبریزی») آمده است. مقصود قانونگذار از تلف نمودن در ماده 674 ق.م.ا یعنی اینکه امین، مال یا نوشته امانی را از روی عمد از بین ببرد و این غیر از تلف شدن است که اراده امین تاثیری در آن ندارد مثل اینکه بر اثر قوای قهریه از قبیل بلای آسمانی یا جنگ یا سیل یا آتش سوزی، مال یا نوشته امانی از بین برود.
اتلاف ممکن است به مباشرت شخص امین صورت گیرد مثل اینکه امین ظرف امانی را بشکند و یا کتاب امانی را پاره کند یا ممکن است امین، مسبب از بین رفتن مال یا نوشته امانی گردد مثل اینکه امین سند را در جایی قرار داده که هنگام بارندگی سند از بین می‌رود و یا پرنده امانی را بین حیوانات وحشی قرار داده و بدین وسیله پرنده طعمه حیوانات می‌گردد.
اتلاف ممکن است نسبت به کل مال یا نوشته امانی صورت گیرد مثل اینکه تمام یک سند امانی را می سوزاند و یا تمام فرش امانی را پاره می‌کند یا نسبت به بعض و جزء مال یا نوشته امانی صورت گیرد مثل اینکه گیربکس اتومبیل را عمداً خراب کند و یا گوشه سند تعهد را از بین ببرد (لاک بگیرد) و یا نسبت به وصف مال یا نوشته امانی صورت گیرد که آن را عیب و نقص هم گویند مثل اینکه امین با سوء نیت رنگ سفید زیبای داخل ساختمان را به رنگ نامرغوب مشکی تبدیل و موجب خسارت گردد و یا فرش نفیسی را جلوی نور شدید آفتاب و یا رطوبت زیاد قرار داده و بدین وسیله رنگ اصلی زایل و زیبایی آن از بین برود. اتلاف در مورد اموال غیر منقول، مثل اینکه قسمتی از ساختمان یا تمام آن را خراب کند و یا مثل تغییر رنگ داخل ساختمان که در بالا بیان گردید.
نوع وسیله تلف، در بزه خیانت در امانت شرط نیست و تلف با هر وسیله ای صورت گیرد بزه خیانت در امانت تحقق خواهد یافت. همچنین ممکن است عین مال یا نوشته امانی تلف شود و یا اینکه منفعت حاصله از آنها و یا بهای مال امانتی تلف گردد که اتلاف شامل تمام آنها است.
اتلاف مال ممکن است به وسیله ترک فعل نیز صورت گیرد مثل اینکه، امین به طور عمدی از دادن غذا به پرندگانی امانی خودداری کرده و موجب تلف پرندگان را فراهم نماید لذا چون تلف صادق بوده و منتسب به امین است خائن در امانت شناخته می‌شود یا امین از روی عمد به گلهای امانی آب نداده و بدین وسیله آنها را از بین ببرد.
لفظ تلف در بزه خیانت در امانت به جای اتلاف و تسبیب قانون مدنی استعمال شده است. بنابراین در تمام موارد فوق چنانچه امین مبادرت به اتلاف مال منقول یا غیر منقول یا نوشته امانی نماید با اجتماع سایر شرایط و عناصر لازم، بزه خیانت در امانت تحقق خواهد یافت.

 

4- مفقود کردن
مفقود در لغت به معنی، گم کرده شده و یافته نشده، ناپدید و غایب و معدوم، از دست بشده، نایاب، ناپیدا و مفقود کردن به معنی گم کردن و از دست دادن، آمده است. و مقصود از مفقود کردن در ماده 674 ق.م.ا این است که امین بدون اینکه مال یا نوشته امانی را استعمال یا تصاحب یا تلف نماید کاری انجام دهد که مورد امانت ناپیدا شود و دست‌یابی به آن برای مالک یا متصرف قانونی در عمل غیر ممکن گردد. مفقود کردن نیز مانند اتلاف ممکن است با مباشرت شخص امین صورت گیرد و یا اینکه امین مسبب مفقود کردن مال یا نوشته امانی گردد. مثل اینکه امین انگشتری امانی را به داخل دریا و یا روی کوه پرتاب می‌کند و یا امین در اصطبل حیوانات امانی را از روی سوء نیت و عمد نبندد تا حیوان از اصطبل خارج شده و دسترسی به آن ممکن نگردد. در مفقود کردن عین مال موجود بوده ولی دسترسی به آن برای مالک یا متصرف قانونی غیر ممکن می‌گردد.
بنابراین آنچه مسلم است اینکه مفقود کردن مال یا نوشته امانی اگر از روی سوء نیت انجام شود موجب تحقق بزه خیانت در امانت است ولی اگر سوء نیت نباشد اگرچه تعدی و تفریط همراه باشد موجب مسئولیت مدنی خواهد بود. در یکی از آرای دیوان عالی کشور چنین بیان شده است: «ماده 241 قانون کیفر شامل مفقود شدن مال موضوع امانت نیست بلکه منظور فقدانی است که به تعدی یا تفریط امین حاصل شده باشد.»
به نظر نگارنده منظور دیوان عالی کشور از تعدی و تفریط، باید تعدی و تفریطی که توام با سوء نیت است، باشد در غیر این صورت نگارنده موافق نیست و بر همین اساس در رای دیگران از دیوان عالی کشور آمده است: «صرف مفقود شدن مال نزد کسی که مال به او سپرده شده بدون احراز هیچ گونه سوء نیت موجب مسئولیت جزایی نخواهد بود و اثبات این معنی هم که از ارکان و عناصر بزه بشمار می‌رود اصولاً بر عهده تعقیب کننده بزه می‌باشد.»
همچنین اداره حقوقی قوه قضاییه طی نظریه ای اعلام داشته است: «مفقود شدن وسایل مسافر بدون سوء نیت از طرف بنگاه خیانت در امانت تلقی نمی‌شود ولی متصدی بنگاه مکلف به جبران آن است.»
با عنایت به رای اخیر دیوان عالی کشور و نظریه اداره حقوقی قوه قضاییه نتیجه ای که عاید می‌شود این است که سوء نیت در مفقود کردن از عناصر ضروری است والا صرف اهمال و سهل انگاری موجب مفقود شدن، کافی برای تحقق بزه نیست.

 

گفتار دوم : شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق بزه
قانونگذار برای تحقق بزه خیانت در امانت موضوع ماده 674 قانون مجازات اسلامی وجود شرایط مختلفی را لازم و ضروری دانسته است، که از جمله شرایط لازم؛ وجود رابطه حقوقی امانی مبنی بر سپرده بوده مال و شرط استرداد یا مصرف معین رسانیدن است.
همچنین وجود مال یا وسیله تحصیل مال و تعلق آن به غیر از دیگر شرایط لازم برای تحقق این جرم به شمار می‌آید.
البته ناگفته نماند که حقوقدانان در بررسی عنصر ماده بزه خیانت در امانت، وجود رابطه حقوقی امانی را برخی تحت عنوان «اجزاء عنصر مادی» و برخی تحت عنوان «شرایط لازم و مقدم» و برخی به عنوان «عنصر اضافی» مورد بررسی قرار داده اند.

 

1- وجود رابطه حقوقی امانی
وجود یک رابطه حقوقی امانی در بزه خیانت در امانت امری ضروری است. رابطه حقوقی امانی ممکن است ناشی از دستورات شرع مقدس اسلام و یا مستقیماً از ناحیه قانونگذار و یا به موجب تصمیم مقامات قضایی و یا بر حسب عرف و عادت و یا ناشی از یک قرارداد بین امین و خائن باشد و اینکه کدامیک از روابط حقوقی امانی، مورد نظر مقنن بوده، مسئله ای است که در این بحث، مورد بررسی قرار می گیرد.

 

بند اول: انواع امانت
چون نوع رابطه حقوقی امانی در مسئولیت کیفری مرتکب موثر است، و هر نوع امانتی مورد نظر قانونگذار نبوده است، پس لازم و ضروری است که ابتدا به نوع امانت و بررسی آنها پرداخته و توضیحات لازم را به عمل آوریم. ناگفته نماند که فقهاء امانت را به دو قسم تقسیم بندی کرده اند: «امانت مالکی و امانت شرعی» نگارنده برای یادگیری بهتر و فهم آسانتر مطلب با تجزیه اقسام امانت و فروع مسئله به انواع گوناگون، به بحث و بررسی آنها در ذیل می‌پردازد.

 

الف) امانت شرعی: فقهاء در تعریف امانت شرعیه گفته اند: «موردی است که استیلاء بر آن و دست گذاشتن (روی آن) با امین گرفتن و اذن مالک نباشد.» و حقوقدانان در تعریف امانت شرعیه گفته اند: «هرگاه شخصی به اذن قانون مال غیر را برای حفاظت و نگهداری تحت تصرف خود قرار دهد این امانت را امانت شرعیه و امانت قانونی (در مقابل امانتی که از طریق توافق مالک و امین به عمل آمده است و به آن امانت مالکانه گفته می‌شود) نامیده اند.» با عنایت به سایر انواع امانت، (قانونی، قضایی، عرفی، قراردادی) امانت شرعی در مواردی است که با اجازه شرع باشد، به طوری که استیلاء و تصرف در مال به حکم مستقیم قانونگذار نبوده و دستور مقام قضایی هم در تصرف مال دخالتی نداشته و همچنین بر حسب عرف و عادت و یا توافق مالک هم متصرف مال نگردیده است و این نوع امانت ممکن است به چند صورت حاصل شود: 1- قهری، مثل این که باد یا سیل، مال کسب را در زمین دیگری آورده باشد و در دست او قرار گیرد. 2- مالک ندانسته آن را تسلیم دیگری نماید بدون آنکه شخص اخیر نیز بر آن امر اطلاع داشته باشد، مثل این که کسی لباسی را بفروشد و خریدار در جیب او مالی بیابد، یا آنکه کسی بدهی خود را به دیگری بپردازد و بدون توجه وجه زیادی از مقادیر دین، تادیه نماید 3- از شرع مقدس اذن در گرفتن آن باشد مثل لقطه و حیوانات ضاله و یا آنچه که برای رساندن به صاحبش از دست دزد و غاصب گرفته می‌شود و همچنین آنچه از صغیر و مجنون گرفته می‌شود تا به اولیاء آنان رد گردد که تلف نکنند. در موارد امانت شرعی کسی که مال غیر را در دست دارد باید آن را نگاهداری و در اولین وقت ممکن حتی بدون مطالبه مالک به صاحبش رد نماید. امانت مورد نظر قانونگذار در ماده 674 ق.م.ا خارج از امانت شرعی است و متصرف مال در صورت خیانت، مجازات خیانت در امانت را نخواهد داشت.

 

ب) امانت قانونی: گاهی رابطه امانی ناشی از حکم مستقیم قانونگذار است و قانونگذار، ید آنها را نسبت به اموالی که در اختیار دارند از نظر قانون امانی تلقی می‌نماید مانند ولی قهری و وصی که نسبت به اموال مولی علیه و موصی امین هستند. ولایت عبارت از سلطه و اقتداری است که قانون به جهتی از جهات به کسی می‌دهد که امور مربوط به غیر را انجام دهد و کسی که این سمت را دارد ولی نامیده می‌شود و ولی بر دو قسم عام و خاص تقسیم می‌شود ولی عام به کسی گویند که امور مربوط به عموم افراد را در حدود قانون انجام می‌دهد حاکم ولی عام است که اکنون سمت حاکم را قاضی و رئیس دادگستری بر عهده دارند مثل صدور حکم موت فرضی، تعیین قیم برای حفظ اموال مجانین و... و ولی خاص کسی است که امور مربوط به اشخاص معینی را در حدود قانون انجام می‌دهد، ماده 1194 ق.م پدر و جد پدری و وصی منصوب از طرف یکی از آنان را ولی خاص طفل نامیده است و کسی که ولی خاص به او ولایت دارد، مولی علیه گویند بنابراین ولی خاص به دو دسته ولی قهری و وصی تقسیم می‌شوند. ولی قهری ولایت خود را از طرق قانون دریافت کرده و بدون انتصاب و تنفیذ از سوی مقام رسمی صورت می گیرد. مطابق ماده 1180 ق.م «طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود هستند و همچنین است طفل غیر رشید یا مجنون در صورتی که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد» و همچنین به استناد ماده 1181 ق.م «هریک از پدر و جد پدری نسبت به اولاد خود ولایت دارند.» و بر اساس ماده 1183 ق.م «در کلیه امور مربوطه به اموال و حقوق مالی مولی علیه ولی نماینده قانونی او می‌باشد» و به دستور ماده 1184 ق.م هرگاه ولی منحصر طفل، در اموال مولی علیه مرتکب حیف و میل شود یک نفر امین به ولی منضم می‌شود و حیف و میل ولی در اموال مولی علیه در صورتی است که ولی خیانت کند مانند آنکه عایدات دارایی مولی علیه را مصرف شخصی بنماید و یا قسمتی را به فروش رسانده و از ثمن آن استفاده کند. اموال مولی علیه نزد ولی امانت است و باید در نگاهداری آن کمال مراقبت را بنماید و تعدی و تفریط نکند به دستور ماده 1186 ق.م در مواردی که برای عدم امانت ولی قهری نسبت به دارایی طفل امارات قویه باشد ضم امین می‌گردد. ماده واحده قانون راجع به خیانت ولی قهری مصوب اول آذر ماه 1313 مقرر می دارد: «ولی قهری (پدر یا جد) هرگاه در مقام اتلاف مال صغیر یا مجنون یا سفیه باشد بعد از ثبوت خیانت او نسبت به اموال مولی علیه به طرفیت مدعی العموم در محکمه مثل مورد ماده 79 قانون مدنی حاکم یک نفر امین به ولی منضم می‌کند.»
و اما وصی کسی است که موصی برای بعد از فوت خود در انجام اموری که خود می توانسته با جای آورد معین نماید از قبیل تادیه دیون، اخراج ثلث و مصرف آن و نگاهداری مولی علیه و اداره دارایی او و امثال آن (ماده 1188 ق.م) مطابق ماده 825 ق.م : «وصیت بر دو قسم است: تملیکی و عهدی» و مطابق ماده 826 ق.م «وصیت تملیکی عبارت است از اینکه کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند. وصیت عهدی عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مامور می‌نماید. وصیت کننده موصی، کسی که وصیت تملیکی به ن

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله خیانت در امانت

دانلود پروژه پایان نامه حقوق در رابطه با خیانت در امانت

اختصاصی از اس فایل دانلود پروژه پایان نامه حقوق در رابطه با خیانت در امانت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه پایان نامه حقوق در رابطه با خیانت در امانت


دانلود پروژه پایان نامه حقوق در رابطه با خیانت در امانت

خیانت در امانت

 

 

 

در زیر به مختصری ازعناوین و چکیده آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است

 

 

مقدمه

تسری بزه خیانت در امانت در قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) مصوب 1375 نسبت به اموال غیر منقول و اختلاف نظر حقوقدانان و قضات در مورد شمول بزه در خیانت در امانت نسبت به مقررات روابط موجر و مستاجر مصوب 1356 و 1362 و 1376 و اختلافات متعدد درباره اینکه آیا رابطه حقوقی امانی قانونی می‌تواند مبنای تحقق بزه خیانت در امانت قرار گیرد یا خیر؟ و ابتلای روزنامه دادگاهها با این بزه، از جمله عواملی بودند که موجب گردید تا اینجانب کار تحقیقی خود را تحت عنوان «بزه خیانت در امانت در قانون مجازات اسلامی» انتخاب نماید تا شاید با تحقیق و بررسی تئوری و عملی این بزه راه صواب را ارائه نماید.

امانتداری یکی از صفات پسندیده و نیکوست و خیانت نسبت به آن زشت و قبیح است به طوری که حتی برخی از مردم خیانت در امانت را زشتتر از سرقت می دانند، چرا که در سرقت فقط بردن مال مطرح است و حال آنکه در خیانت در امانت، خائن علاوه بر بردن مال دیگری، از اعتماد و اطمینان مالک یا متصرف قانونی مال نسبت به خود نیز سوء استفاده می‌کند. امانت یکی از صفات خدای تعالی است و در قرآن کریم و روایات و احادیث متعدد، بر استرداد مال امانی به صاحبش سفارش موکد شده است، اگرچه صاحب مال امانی کافر باشد که مراتب فوق حکایت از اهمیت عنوان تحقیق دارد.

 

بقای زندگی انسان در این عالم، به معاملات و مبادله اعمال بستگی دارد و روح و جان مبادله اعمال، امانت است و اگر امانت در مبادله نباشد، اساس و بنیان معاملات از هم گسیخته و رشته مبادلات پوسیده خواهد شد، و زمانی که نظام معاملات از بین برود، هرگز انسان را در این جهان بقاء و زیست ممکن نخواهد بود.

حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرماید: «کلب امین خیر من صاحب خئون» یعنی سگ نگهبان باوفا، بهتر از دوست سست عنصر خیانتکار است.

نحوه تحقیق بدین صورت بوده که اینجانب ابتدا با مراجعه به منابع و مآخذ متعدد حقوقی و فقهی مطالب لازم را از بعد تئوری مورد بحث و بررسی قرار داده و سپس با توجه به اینکه آراء جدید دادگاههای عمومی و تجدید نظر استان تهران به عنوان پایتخت و شعب دیوان عالی کشور در مورد بزه خیانت در امانت منتشر نگردیده است، با مراجعه حضوری به مراجع قضایی یاد شده و دادستانی کل کشور در قسمت مربوط به اعمال بند 2 ماده 18 و ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1373 و مراجعه به اداره حقوقی قوه قضاییه و جمع آوری نظریات منتشر نشده، با مطالعه بیش از سیصد پرونده مربوط به خیانت در امانت توانسته است آراء و نظریات جدید مستند و مستدل را بدست آورده و بر حسب مورد به طور خلاصه مورد استفاده قرار دهد و در واقع تحقیق تهیه شده تلفیقی از مسائل تئوری و عملی است.


 

 

نکته: فایلی که دریافت می‌کنید جدیدترین و کامل‌ترین نسخه موجود از پروژه پایان نامه می باشد.

 

این فایل شامل : صفحه نخست ، فهرست مطالب و متن اصلی می باشد که با فرمت ( word ) در اختیار شما قرار می گیرد.

 

(فایل قابل ویرایش است )

 

تعداد صفحات :134


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه پایان نامه حقوق در رابطه با خیانت در امانت

مقاله ودیعه و امانت

اختصاصی از اس فایل مقاله ودیعه و امانت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ودیعه و امانت


مقاله ودیعه و امانت

امانتدارى از امورى است که در شریعت مقدّس اسلام مورد تأکید قرار گرفته است و خداوند متعال آن را از اسباب رستگارى و نشانه‏هاى مؤمن مى‏داند و مى‏فرماید: «مؤمنان کسانى هستند که امانتدار هستند و به عهد خویش وفا مى‏کنند.»[1]

و در حدیثى از امام صادق علیه‏السلام نقل شده است که: «هیچ عذرى براى هیچ کس در ترک سه امر نیست؛ اداى امانت به برّ و فاجر، وفاى به عهد براى برّ و فاجر و نیکى به والدین، برّ باشند یا فاجر.»[2]

"مسأله 2649" ودیعه عقدى است جایز که به موجب آن، شخص مال خود را به دیگرى مى‏سپارد تا آن را مجانا نگهدارى کند. بنابر این اگر انسان مال خود را به کسى بدهد و بگوید: «نزد تو امانت باشد» و او هم قبول کند یا بدون این که حرفى بزنند صاحب مال بفهماند که مال را براى نگهدارى به او مى‏دهد و او هم به قصد نگهدارى کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانتدارى که بعد گفته مى‏شود عمل نمایند.

"مسأله 2650" امانتدار و امانتگذار، باید بالغ و عاقل باشند، پس اگر انسان مالى را پیش بچّه یا دیوانه به امانت بگذارد یا دیوانه و بچّه، مالى را پیش کسى امانت بگذارند، صحیح نیست.

"مسأله 2651" اگر از بچّه یا دیوانه چیزى را به نحو امانت قبول کند، باید آن را به صاحب آن بدهد و اگر آن چیز مال خود بچّه یا دیوانه باشد، باید به ولىّ او برساند و

چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد؛ ولى اگر براى این که مال از بین نرود آن را از بچّه گرفته باشد، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده باشد، ضامن نیست.

«مسأله 2652» کسى که نمى‏تواند امانت را نگهدارى نماید، بنابر احتیاط واجب نباید آن را قبول کند؛ ولى اگر صاحب مال در نگهدارى آن عاجزتر باشد و کسى هم که آن را بهتر حفظ کند نباشد، این احتیاط واجب نیست.

مسأله 2654" کسى که چیزى را امانت مى‏گذارد هر وقت بخواهد مى‏تواند آن را پس بگیرد و کسى هم که امانت را قبول مى‏کند، هر وقت بخواهد مى‏تواند آن را به صاحب آن برگرداند.

"مسأله 2655" اگر انسان از نگهدارى امانت منصرف شود، باید هر چه زودتر مال را به صاحب آن یا وکیل یا ولىّ صاحبش برساند یا به آنان خبر دهد که حاضر به نگهدارى مال نیست و اگر بدون عذر مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد، چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.

«مسأله 2656» کسى که امانت را قبول مى‏کند، اگر براى نگهدارى آن جاى مناسبى نداشته باشد، باید جاى مناسب تهیّه نماید و به گونه‏اى آن را نگهدارى کند که مردم نگویند در امانت خیانت کرده و در نگهدارى آن کوتاهى نموده است و اگر در جایى که مناسب نیست بگذارد و تلف شود، باید عوض آن را بدهد.

"مسأله 2657" کسى که امانت را قبول مى‏کند، اگر در نگهدارى آن کوتاهى نکند و زیاده‏روى هم ننماید و اتّفاقاً آن مال تلف شود، ضامن نیست؛ ولى اگر به اختیار خود آن را در جایى بگذارد که گمان مى‏رود ظالمى بفهمد و آن را ببرد، چنانچه تلف شود باید عوض آن را به صاحب مال بدهد، مگر آن که جایى محفوظ‏تر از آن نداشته باشد و نتواند مال را به

(495) صاحب آن یا به کسى که بهتر آن را حفظ مى‏کند برساند که در این صورت ضامن نیست.

"مسأله 2658" اگر امانتدار بترسد مال امانت نزد او از بین برود یا به سرقت برده شود، چنانچه بتواند باید امانت را به صاحب آن یا وکیل او رد نماید و چنانچه دسترسى به آنها نداشته باشد، باید آن را به حاکم شرع بدهد تا براى صاحب مال حفظ نماید و اگر حاکم شرع نباشد یا دسترسى به او نداشته باشد، باید آن را نزد شخص امینى که قدرت حفظ آن را دارد به امانت بگذارد.

"مسأله 2659" اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جایى را معیّن کند و به کسى که امانت را قبول کرده بگوید: «باید مال را در این جا حفظ کنى و اگر احتمال هم بدهى که از بین برود نباید آن را به جاى دیگر ببرى»، چنانچه امانتدار احتمال دهد که در آن جا از بین برود، هر چند بداند چون آنجا در نظر صاحب مال براى حفظ بهتر بوده گفته است که نباید از آنجا بیرون برده شود، نمى‏تواند آن را به جاى دیگر ببرد و اگر به جاى دیگر ببرد و تلف شود، ضامن است و همچنین اگر نداند که به چه جهت خواسته که به جاى دیگر برده نشود، چنانچه به جاى دیگر ببرد و تلف شود، احتیاط واجب آن است که عوض آن را بدهد.

"مسأله 2660" اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جایى را معیّن کند ولى به کسى که امانت را قبول کرده نگوید که: «آن را به جاى دیگر نبر»، چنانچه امانتدار احتمال دهد که در آنجا از بین برود، باید آن را به جاى دیگرى که مال در آنجا محفوظ‏تر است ببرد و چنانچه مال در جاى اوّل تلف شود ضامن است، مگر آن که صاحب مال هم احتمال تلف شدن مال را در آنجا بدهد که در این صورت کسى که امانت را قبول کرده ضامن نیست.

"مسأله 2661" اگر صاحب مال دیوانه شود، کسى که امانت را قبول کرده باید فوراً امانت را به ولىّ او برساند و یا به ولىّ او خبر دهد و اگر بدون عذر شرعى مال را به ولىّ او ندهد و از خبر دادن هم کوتاهى کند و مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.

"مسأله 2662" اگر صاحب مال بمیرد، ا مانتدار باید مال را به وارث او برساند یا به وارث او خبر دهد و چنانچه مال را به وارث او ندهد و از خبر دادن هم کوتاهى کند و مال

(496) تلف شود، ضامن است؛ ولى اگر براى آن که مى‏خواهد بفهمد کسى که مى‏گوید: «من وارث میّت هستم» راست مى‏گوید یا نه یا میّت وارث دیگرى نیز دارد یا نه، مال را ندهد و از خبر دادن هم کوتاهى نکند و مال تلف شود، ضامن نیست.

"مسأله 2663" اگر صاحب مال بمیرد و چند وارث داشته باشد، کسى که امانت را قبول کرده باید مال را به همه ورثه بدهد یا به کسى بدهد که همه آنان گرفتن مال را به او واگذار کرده‏اند؛ پس اگر بدون اجازه دیگران تمام مال را به یکى از ورثه بدهد، ضامن سهم دیگران است.

"مسأله 2664" اگر کسى که امانت را قبول کرده بمیرد یا دیوانه شود، وارث یا ولىّ او باید هر چه زودتر به صاحب مال اطّلاع دهد، یا امانت را به او برساند.

"مسأله 2665" اگر امانتدار نشانه‏هاى مرگ را در خود ببیند، چنانچه ممکن باشد باید امانت را به صاحب آن یا وکیل او برساند و اگر ممکن نباشد، باید آن را به حاکم شرع بدهد و چنانچه به حاکم شرع دسترسى نداشته باشد، باید به گونه‏اى عمل نماید که جهت حفظ مال و رسیدن آن به صاحبش بهتر باشد.

"مسأله 2666" اگر امانتدار نشانه‏هاى مرگ را در خود ببیند و به وظیفه‏اى که در مسأله پیش گفته شد عمل نکند، چنانچه آن امانت از بین برود، باید عوض آن را بدهد، اگرچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده باشد و بیمارى او خوب شود یا بعد از مدّتى پشیمان شود و وصیّت کند.

"مسأله 2667" مالى که رهن یا عاریه یا اجاره شده و یا به مضاربه گذاشته شده است، در دست طرف معامله امانت بوده و باید در حفظ آن کوشا باشد.

"مسأله 2668" اگر مالى را سیل یا دزد ببرد و بعد به دست کسى بیفتد یا در اثر اشتباه در نقل و انتقال و یا اشتباه در معامله و نظایر آن به دست کسى بیفتد، آن فرد باید به نحو امانت از آن نگهدارى نماید و آن را به دست مالک یا وکیل او برساند ویا به آنها اطّلاع دهد؛ همچنین است اگر کسى مال گمشده‏اى را پیدا کند و یا مالى را که در معرض تلف و نابودى است به دست آورد.

(497)" مسأله 2669" اگر کافر غیر حربى مال خود را نزد مسلمان به امانت بگذارد، حفظ امانت و ردّ آن به صاحبش هنگام مطالبه واجب است و در صورتى که کافر حربى مال خود را نزد مسلمان به امانت بگذارد، بنابر احتیاط واجب باید هنگام مطالبه آن را به صاحبش تحویل دهد.

"مسأله 2670" اگر کسى امانتدارى خود را انکار نماید یا آن را قبول کند، ولى مدّعى تلف شدن یا ردّ آن به صاحبش شود، چنانچه طرف بیّنه‏اى نداشته باشد، ادّعاى او با قسم قبول مى‏شود؛ همچنین است در صورتى که دو طرف تلف شدن امانت را نزد امانتدار قبول داشته باشند، ولى امانتگذار مدّعى کوتاهى و یا تعدّى امانتدار در مال امانت شود.

"مسأله 2671" امانتدار غیر از حفاظت نمى‏تواند در امانت تصرّفى کند یا از آن منتفع شود، مگر با اجازه صریح یا ضمنى امانتگذار و در غیر این صورت ضامن است.

"مسأله 2672" امانتدار باید عین مالى را که گرفته به همان حالى که هنگام بازگرداندن موجود است، برگرداند و نسبت به عیب و نقصى که در آن به وجود آمده و مربوط به امانتدار نیست، ضامن نیست.

"مسأله 2673"مخارجى که امانتدار با اجازه امانتگذار براى حفظ مال کرده است و نیز مخارجى که براى باز گرداندن مال لازم است، به عهده امانتگذار است.

(498)" مـسـالـه 2324 " اگـر طـلبکار طلب خود را به ضامن ببخشد, ضامن نمى تواند از بدهکار چیزى بگیرد, و اگر مقدارى از آن را ببخشد نمى تواندآن مقدار را مطالبه نماید.
"مـسـالـه 2325" اگـر انـسان ضامن شود که بدهى کسى را بدهد, نمى تواند از ضامن شدن خود برگردد.
"مساله 2326 " ضامن و طلبکار - بنابر احتیاط - نمى توانند شرط کنند که هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را بهم بزنند.
"مـساله 2327 " هرگاه انسان در موقع ضامن شدن بتواند طلب طلبکار را بدهد اگرچه بعد فقیر شـود, طـلـبکار نمى تواند ضامن بودن او را بهم زند و طلب خود را از بدهکار اول مطالبه نماید, و هـمـچـنـیـن اسـت اگـر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ولى طلبکار بداند و به ضامن شدن اوراضى شود.
"مساله 2328 " اگر انسان در موقعى که ضامن مى شود نتواند طلب طلبکار را بدهد و طلبکار عدم توانائى او را نمى دانسته بخواهد ضامن بودن او را بهم بزند, اشکال ندارد, ولى در صورتى که ضامن پیش از اینکه طلبکار ملتفت شود قدرت پیدا کرده باشد, بهم زدن جایزنیست .
"مساله 2329 " اگر کسى بدون اجازه بدهکار ضامن شود که بدهى او را بدهد, نمى تواند چیزى از او بگیرد.
"مساله 2330 " اگر کسى با اجازه بدهکار ضامن شود که بدهى او را بدهد, مى تواند مقدارى را که ضـامن شده پس از دادن از او مطالبه نماید,ولى اگر بجاى جنسى که بدهکار بوده جنس دیگرى به طلبکار او بدهد, نمى تواند چیزى را که داده از او مطالبه نماید, مثلا اگر ده من گندم بدهکار باشد و ضامن ده من برنج بدهد, نمى تواند برنج را از او مطالبه نماید, ولى ظاهر آن است که ده من گندم را مى تواند مطالبه کند, اما اگرخودش راضى شود که برنج بدهد اشکال ندارد.



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 53صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ودیعه و امانت