اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق تأثیر عوامل انتقادی در تئاتر

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق تأثیر عوامل انتقادی در تئاتر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق تأثیر عوامل انتقادی در تئاتر


دانلود تحقیق تأثیر عوامل انتقادی در تئاتر

چکیده :
تلاش من در این پروژه آن بوده است که تاثیر نظریه های انتقادی را بر تئاتر بررسی کنم و به این مسئله بپردازم که این نظریات چه تاثیری بر روند آفرینش هنری هنرمندان تئاتر داشته اند همانطور که می دانیم تئاتر طی یک روند خود جوشانه از دل آئین و مراسم انسانهای ابتدایی بوجود آمده و لذا به صورت فعالیتی خود به خود وجود داشته است . پس از آن بوده که عده ای نظریه پرداز درباره آن نظریه پردازی کردند و این روند ادامه داشته است تا آنکه کارگردانی به شکل امروزی آن بوجود آمد  وسبکهای جدید ساخته شد.
در این میان کارگردانان و درام پردازانی بوده اند که خودشان هم نظریه پرداز بودند و به طبع پردازان دیگری نیز به وجود آمدند و کار اینها را نقد کردند.
لذا من ابتدا به تاریخچه پیدایش نقد از دوران باستان تا به امروز یعنی (نقد قدیم و نقد جدید) به همراه بررسی تعامل میان نقد و هنر تئاتر به طور اجمالی نظری افکنده ام . پس از آن تاریخچه پیدایش کارگردانی را در جهان به شکل امروزی آن مورد برررسی قرار داده ام تا بعد به تبیین بازتاب میان نظریه های انتقادی و کارگردانی در تئاتر ایران علی الخصوص تئاتر دهه هفتاد ایران بپردازم و این امر البته با تحقیق و تفحص در تاریخچه پیدایش هنر نمایش و تئاتر در ایران و تاریخچه پیدایش نقد در ایران میسر گشته است که البته پیدایش نقد در ایران به صورت امروزی آن  تا اندازه ای هم با تلاش نخستین افراد برای ایجاد تئاتر به صورت غربی و امروزی آن در ایران مقارن بوده است.
و با این تحقیق بدین نتیجه رسیدم که نظریه پردازی در ایران به شکلی که در نقاط دیگر جهان وجود داشته و نیز نظریات انتقادی کشورهای دیگر به صورت عمیق در تئاتر ما را پیدا نکرده است.
به نظر می رسد در ایران کارگردانها بر این باورند که نقد هیچگونه تاثیری بروی کار آنها و پیشبرد خلاقیت هنریشان ندارد.از سوی دیگر منتقدین نیز بر این عقیده اند که کارگردان هیچ نقش یا تاثیری بر روند جریان نقد نخواهد گذاشت و همچنین به نظر می رسد که دیدگاه های موجود بیانگر آن است که منتقدان و کارگردانان رو در روی هم به عنوان دشمن ایستاده اند و نه بعنوان پل ارتباطی . در ظاهر امر در حال حاضر تنها یک شیوه ی نقد آنهم نقد ژورنالیستی در ایران شناخته شده است. در حالی که من به هر نوع نظریه پردازی معتبر در این حیطه نقد می گویم.
از مشکلاتی که بر سه راه تحقیق من قرار داشت عدم وجود پژوهشگاه تئاتری در ایران  به عنوان یک نیاز ضروری فرهنگی و هنری بوده است.
 

 

شامل 536 صفحه Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تأثیر عوامل انتقادی در تئاتر

مبانی نظری و پیشینه تفکر انتقادی

اختصاصی از اس فایل مبانی نظری و پیشینه تفکر انتقادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تفکر انتقادی


مبانی نظری و پیشینه تفکر انتقادی

مبانی نظری و پیشینه تفکر انتقادی

79 صفحه

همراه با منابع

1-1- تاریخچه و مبانی نظری تفکر انتقادی.............................................................................. 44

2-1-1- تفکر انتقادی .......................................................................................................... 45

2-1-1-1- تلاشی در جهت ارائه تعریفی مورد توافق همگان: پروژه تحقیقاتی دلفی در سال 1990...... 48

 2-1-1-1-1- مؤلفه‌های تفکر انتقادی............................................................... 50

2-1-1-1-1-1- مؤلفه مهارتی تفکر انتقادی............................................... 50

2-1-1-1-1-2- مؤلفه گرایشی تفکر انتقادی............................................. 52                 

2-1-1-1-1-2-1- مفهوم گرایش........................................................... 52           

2-1-1-1-1-2-2- گرایش‌های تفکر انتقادی....................................... 54

2-1-1-1-1-2-3- سنجش گرایش‌های تفکر انتقادی ..................... 55

2-1-1-1-1-3- رابطه مؤلفه مهارتی و مؤلفه گرایشی تفکرانتقادی .......................... 56

2-1-1-2- عمومی بودن تفکر انتقادی در مقابل اختصاص داشتن آن به زمینه‌ای خاص ............. 57

2-1-2- تمایز تفکر انتقادی از مفاهیم دیگر........................................................... 58

2-2- تحقیقات پیشین در زمینه عوامل تأثیرگذار بر گرایش‌های تفکر انتقادی......... 60

2-2-1- رابطه بین ارزش‌های فرهنگی و گرایش‌های تفکر انتقادی........................ 61

2-2-2- رابطه بین ارزش‌های فرهنگی و ابعـاد الگـوهای ارتباطات خانواده و دانشجو - استاد ............ 75

2-2-3- رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و دانشجو- استاد و گرایش‌های تفکر انتقادی........ 81

2-2-3-1- رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و گرایش‌های تفکر انتقادی.................... 82

2-2-3-2- رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات دانشجـو - استـاد و گرایش‌های تفکر انتقادی............. 85

2-2-4- رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و دانشجو- استاد و ارضای نیازهای روان‌شناختی پایه....... 88

2-2-5- رابطه بین ارضـای نیـازهـای روان‌شنـاختی پـایـه و گرایش‌های تفکر انتقادی................ 96

2-2-6- نقش واسطه‌گری ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و دانشجو - استاد در رابطه بین ارزش‌های فرهنگی و گرایش‌های تفکر انتقادی ..... 99

2-2-7- نقش واسطه‌گری ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و دانشجو - استاد در رابطه بین ارزش‌‌های فرهنگی و ارضای نیازهای روان‌شناختی پایه 101

2-2-8- نقـش واسطـه‌گـری ارضـای نیـازهـای روان‌شنـاختـی پـایـه در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و دانشجو - استاد و گرایش‌های تفکر انتقادی....................................................... 104

2-3- فرضیه‌های پژوهش.......................................................................... 106

2-4- تعریف عملیاتی متغیرهای پژوهش......................................................... 108


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تفکر انتقادی

دانلود بررسی نگرش دینی بر تفکر انتقادی دانشجویان

اختصاصی از اس فایل دانلود بررسی نگرش دینی بر تفکر انتقادی دانشجویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود بررسی نگرش دینی بر تفکر انتقادی دانشجویان


دانلود بررسی نگرش دینی بر تفکر انتقادی دانشجویان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل : word  ( قابل ویرایش و آماده ی پرینت )

تعداد صفحه :   98

 

 

 

 

 

 

 

فهرست

مقدمه

  • متغیرهای پژوهش
  •  نگرش دینی مثبت
  • نگرش دینی منفی
  • تفکر انتقادی
  • تعاریف عملی متغیرها
  • نگرش چیست
  • فطری بودن دین
  • فلسفۀ دین چیست
  •  دین از دیدگاه مطهری
  • دین از دیدگاه کانت
  • ویژگی‌های تفکر انتقادی
  • مهارتهای ویژه در تفکر انتقادی
  • تفکر انتقادی و تفکر منطقی
  • تفکر انتقادی و حل مسئله
  • مراحل تفکر انتقادی
  • پیشینه مربوط به تفکر انتقادی
  • نقد و بررسی پیشینه و دیدگاهها
  • نگرش دینی منفی
  • روش تحقیق و روش گردآوری اطلاعات
  • ابزارهای گردآوری اطلاعات
  • آزمون نگرش دینی
  • روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
  • پیشنهاد به محقق آینده
  • پرسشنامه

 

 

مقدمه

هدف از پژوهش حاضر این است که رابطۀ نگرش دینی و تفکر انتقادی دانشجویان را مورد بررسی قرار داده و تعیین شود که چه نوع رابطه ای بین این دو متغیر وجود دارد ، که نگرش دینی را به دو قسمت مثبت و منفی تقسیم کرده و تأثیرات آن ها بر روی تفکر انتقادی مورد بررسی قرار می گیرد و ...

 

**********************************************************************************************************

 

***برای دانلود به پایین همین صفحه رفته ، پس از پرداخت مبلغ میتوانید آن را دریافت کنید***

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود بررسی نگرش دینی بر تفکر انتقادی دانشجویان

تحقیق تعیین رابطه میان هوش هیجانی با تفکر انتقادی در میان دانش‌آموزان دوره متوسطه شهر تهران

اختصاصی از اس فایل تحقیق تعیین رابطه میان هوش هیجانی با تفکر انتقادی در میان دانش‌آموزان دوره متوسطه شهر تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق تعیین رابطه میان هوش هیجانی با تفکر انتقادی در میان دانش‌آموزان دوره متوسطه شهر تهران


تحقیق تعیین رابطه میان هوش هیجانی با تفکر انتقادی در میان دانش‌آموزان دوره متوسطه شهر تهران

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات291

 

 

آدمی برای پاسخ به درخواست‌های متنوع دنیای پیچیده عصر حاضر، نیازمند توانمندی‌های بی‌شماری است از این رو براساس ضرورت‌هایی که بر وی تحمیل می‌شود ساز و کارهایی به صورت خود انگیخته یا خود ساخته در او شکل می‌گیرد و او را از سایر جانداران متمایز می‌سازد. انسان با نگاهی ژرف و متفکرانه به رفتارهای خویش در می‌یابد که از ویژگی‌های خاصی بهره‌مند است که موجب سهولت سازگاری او با شرایط جدید می‌گردد. در این میان ویژگی‌های شناختی دارای نقش ویژه‌ای در رویارویی با دنیای پیچیده هستند از جمله ویژگی‌های برجسته و شاید منحصر به فرد انسانی، پدیده «هوش» می‌باشد این پدیده در انسان از نظر کمی و کیفی به گونه‌ای است که او را قادر به تمدن‌سازی کرده است. به این ترتیب تغییراتی که در زندگی و موقعیت‌های مختلف روی می‌دهد انسان را وادار می‌سازد که از ابعاد مختلف هوش بهره‌مند گردد.
انسان در طول حیات خود پیوسته در حال حل مسئله، خلق پدیده‌های مستند با طبیعت و برقراری ارتباط و کنترل رفتار خود و دیگران به سر می‌برد که هر یک از این فعالیت‌ها با بعدی از توانمندی‌های هوشی در ارتباط هستند. هرچند که بحث در مورد توانمندی‌های هوشی انسان در این محدوده نمی‌گنجد اما با نگاهی تیزبین به یکی از ابعاد ممتاز هوش می‌توان ظهور رفتارهای هوشمندانه انسان را در قالب هیجانات مشاهده کرد (سارنی ، 1999؛ به نقل از شمس،1384)، بعد مورد نظر «هوش هیجانی » است که به شناخت فرد از خود و دیگران، ارتباط با دیگران و نیز سازگاری و انطباق با محیط برای دستیابی به اهداف موردنظر مربوط می‌شود، هوش هیجانی پیش‌بینی موفقیت فرد را ممکن می‌سازد زیرا نشان می‌دهد که فرد چگونه دانشش را در یک موقعیت بلادرنگ به کارگیرد (بار ـ آن ، 2000؛ به نقل از گلمکانی،1384) .
هیجان‌هایی که افراد احساس می‌کنند ناشی از ارزیابی اطلاعات است که این ارزیابی شامل شناخت یا پردازش اطلاعات رسیده از محیط، بدن، حافظه فرد، تمایل به پاسخگویی به شیوه خاص، و ملاحظه نتایج اعمالی که ممکن است از حالت هیجانی به دست آیند می‌باشد. (شاکتر و سینگر ، 1942، محی‌الدین بناب، 1375) بنابراین افکار و شناخت فرد در تعیین این که چه هیجان‌هایی برانگیخته خواهد شد، نقش اساسی ایفا می‌کند و پس از ارزیابی موقعیت سبب واکنش هیجانی می‌گردند (اکمن ، 1992، به نقل از محی‌الدین بناب، 1375). ناتوانی افراد یک جامعه در شناخت صحیح و تجزیه و تحلیل موضوعات گوناگون، حل مشکلات، اتخاذ تصمیم‌های صحیح وارزیابی نتایج انواع پدیده‌ها و جریانات، نسل‌های ناتوان و سازش‌پذیر در مقابل انواع مسائل اجتماعی و فرهنگی را نتیجه خواهد داد ( پازارگادی و همکاران ،1381)
بدون شک، رشد توانایی‌های پیچیده تفکر برای موفقیت انسان در قرن بیست و یکم ضروری است، اریکسون معتقد است که توانایی در تفکر انتقادی، حل مسئله و تعقل به عنوان اهداف اساسی تربیت محسوب می‌گردد (عباسی، 1380 ) . هر فرد چه در جریان تحصیل و چه پس از فراغت از تحصیل پیوسته در حال اظهارنظر و اخذ تصمیم است،روی این زمینه باید قضاوت‌های او منطقی باشد و بتواند قضاوت دیگران را نیز ارزیابی کند و آنچه را که با دلیل همراه است صحیح تلقی و غیر از این را بی‌اعتبار بداند. هدف تعلیم و تربیت چیزی جز تفکر نمی‌باشد و در این بخش تفکر انتقادی بخشی اساسی در تفکر و یادگیری می‌باشد که با رشد افراد ارتباط دارد و در نهایت به رشد جامعه می‌انجامد. (مایرز 1986؛ترجمه، ابیلی، 1380)
دعوت به تفکر در نظام فکری مسلمان نیز مورد تاکید است. در قران آیات زیادی در این رابطه وجود دارد. برای مثال در آیه 43 سوره عنکبوت آمده است:«تعجب نکنید از این که حشراتی از قبیل عنکبوت را مثال می‌زنیم جز عالمان و دانایان آن را در نمی‌یابند.»، در این آیه خداوند مثال‌هایی را برای انسان‌های آگاه و متفکر می‌زند. همچنین در احادیث مختلف به تفکر توصیه شده است از جمله حدیث نبوی، «یک دم اندیشه از هفتاد سال عبادت بهتر است» و اینکه حضرت علی (ع) می‌فرماید: «خردها، رهبران اندیشه، اندیشه‌ها، رهبران دلها و دلها، رهبران حس‌ها و حس‌ها، رهبران اندام‌ها هستند». (نهج‌البلاغه، نقل از الحیات)، بزرگان ادب و اندیشه نیز ما را به تفکر دعوت نموده‌اند چنانچه مولانا اندیشه را مهم‌ترین عنصر وجودی انسان قلمداد می‌کند. 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق تعیین رابطه میان هوش هیجانی با تفکر انتقادی در میان دانش‌آموزان دوره متوسطه شهر تهران

دانلود مقاله نظریه انتقادی و پست مدرنیسم در روابط بین الملل

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله نظریه انتقادی و پست مدرنیسم در روابط بین الملل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 درست در زمانی که «باری بوزان» توجه جدی خود را به مفهوم نظم‌دهنده اصلى روابط بین‌الملل یعنى امنیت در درون مکتب واقع‌گرایى ـ نوواقعگرایی، معطوف کرد، رشته روابط بین‌الملل در دهه 1980 در معرض انتقادات شدیدی قرار گرفت. شاید این رشته توسعه نیافته (Bakward Discipline) تا حد زیادی از توجیه شرایط ناتوان بود و در نهایت تحت تاثیر رویدادهایى قرار گرفت که سایر حوزه‌های علوم اجتماعى را در دهه‌های قبل متاثر ساخته بود.[1] در نتیجه به سوالاتی نظیر هدف رشته روابط بین‌الملل (که اولین بار قبل و بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شد) و نیز روش شناسى (که موضوع دومین مناظره بزرگ در دهه 1960 بود) و تا حد کمتری، مسایل هستى شناختی که در دهه 1970 به شکل بحث در مورد بازیگران فراملى و مسایلى از این قبیل مطرح شد، سوالات معرفت شناسانه (که سوال در مورد نحوه ادعای ما درباره معرفت و نحوه دستیابى به آن است) و نیز سوالات اخلاقى (که در مورد آنچه باید هدف و مبنای اخلاقى تلاش نخبگان رشته روابط بین‌الملل قرار گیرد، تحقیق مى‌کند)، اضافه شد. در این جریان، قافله روابط بین‌الملل به سادگى به سایر حوزه‌های علوم اجتماعى رسید. همانگونه که جورج (George) در این باره بیان مى‌کند، برخى سوالات بسیار مهم، دیگر نمى‌توانند از سوی دانشمندان درگیر با مسایل حساس روزمره نادیده گرفته شوند. بنابراین وظیفه این دانشمندان نسبت به دیگران بسیار سنگین‌تر است.[2]
از این رو، برای برخى در حوزه روابط بین‌الملل (که مجموعا تحت عنوان فرا ساختارگرایی یا فرانوگرایى قرار مى گیرند) مشخص نیست که آیا مطالعه بوزان در مورد امنیت مى‌تواند چیزی بیش از مجموعه‌ای از هشدارها در مورد ویژگى دولت محوری امنیت (State-Centered) باشد و یا شرایط پیچیده‌ای است که در نهایت به حفظ انسجام پروژه واقعگرایی، به نحو کم و بیش مناسبى کمک مى‌کند؟[3] برای چنین افرادی که در پی تقویت مفاهیم سنتى روابط بین‌الملل نیستند، ضرورت دارد تا این مفامیم را در معرض انتقاد قرار دهند.[4] سایرین تا حدودی در انتقادات خود حداقل در پی‌نوشت‌ها منصف بوده‌اند؛ اما برای نظریه‌پردازان اجتماعى انتقادی، مساله واقعگرایی که بررسى بوزان در آن مورد به مثابه ایجاد مشکلاتى برای آن است، دقیقا نقطه قوت آن محسوب می‌شود و شاید تنها نقطه قوت نسبت به ارزش‌های ذاتى مفاهیم آن باشد. جرج معتقد است درحالیکه قصد کم ارزش جلوه دادن کار بوزان را به علت وجود بسیاری از مسائل تحسین برانگیز در نگرش متفکرانه او ندارد، با این حال اذعان می‌کند که تحقیق بوزان، نمونه‌ای از انتقاد مدرنیستى سرکوب شده است.[5] به عبارت ساده‌تر، نظریه‌پردازان انتقادی و فرامدرن که مباحث آنها مبنای این مقاله را تشکیل مى‌دهند، معتقدند که برخى مسائل برای مدت بسیار طولانى بدون تغییر حفظ شده‌اند. بنابراین ضرورت دارد که این مسائل با همه پیچیدگى‌های خود شکافته و شالوده شکنى شوند؛ نه اینکه مورد بی توجهى قرار گیرند.
مسلما چنین بررسى‌هایى، بدون واکنش منفی و ارتجاعی نخواهد بود. مثلا، استفن والت معتقد است که مطالعات امنیتى باید در مورد انحرافات غیرسازنده‌ای که سایر حوزه‌های روابط بین‌الملل خصوصا رهیافت فرامدرن را گمراه نموده است، محتاط باشند.[6] با این وجود همانگونه که انتقاد جیم جرج از واقعگرایى به علت ساده انگارانه‌اش، احتمالا واقعگرایان را نگران نمى‌کند؛ به همین ترتیب نیز عصبانیت در اظهارنظر والت مبنی بر اینکه فرانوگرایى، گفتمانى افسارگسیخته است که از جهان واقع دورافتاده، احتمالا اثری نخواهد داشت.[7] به همان ترتیب که واقعگرایان، ساده‌انگاری خود را به جای اینکه نقطه ضعف بیندارند از نقاط قوت خود می‌دانند؛ فرانوگرایان نیز به دنبال تاکید بر محال بودن وجود تک علیتی (Unicausality) جهان واقعى واحد و بالقوه‌ای هستند که ما با نگاه به آن، به دنبال شواهدی برای آزمون فرضیه‌های خود به نحو عینى هستیم. این مفاهیم در ادامه توضیح و بسط داده می‌شوند، ولی نکته‌ای که ارزش تذکر دارد آن است که با تاکید بر تنوع به جای یکپارچگى و با پرهیز از کلى گویی‌های قانون‌گونه (Law-Like) مى‌توان مشاهده کرد چگونه چنین دیدگاهى، اولا جهان سوم را وارد بحث مى‌کند و ثانیا آن را نه به عنوان یک مقوله بلکه به عنوان پدیده‌ای متغیر با معانی متعدد مى‌شناساند.
تئوری انتقادی و فرانوگرایى به علت ایفای نقش در ایجاد سوالات معرفت شناختى که در بالا به آن اشاره شد و در اداهه باز هم به شرح آن خواهیم پرداخت، اغلب در یک فصل یا فصول متوالی به دنبال هم می‌آیند. هر دو رهیافت نقش یکسانى در بازنویسى، بیان و مفهوم سازی مجدد رشته روابط بین‌الملل در سال‌های اخیر داشته اند؛ در حالی که سنت و رشته روابط بین‌الملل در شرایط مدرنیستى شکل گرفته و در ابتدا با تکیه بر اصول تجربه‌گرایى ـ واقعگرایى از معرفت تبیین شده بود.[8]
به‌رغم نقش مشترک این دو تئوری به عنوان جزیى از نظام فراساختارگرا که در اواخر دهه 1980 ظهور یافت، نباید فراموش کرد که نظریه انتقادی و فرانوگرایى بسیار متفاوت از هم و با مقدمات تئوریک متفاوت، از حوزه‌های مختلف تئوری اجتماعى انتقادی هستند. در حالیکه نظریه انتقادی بیانگر برداشتى مجدد و افراطى از پروژه روشنگری است، فرانوگرایی در حکم نقد و رد آن است و آنچه هر دو در آن مشترکند، معرفت شناسی فراساختارگرا و ظهور اخیر آنها در روابط بین‌الملل و در نتیجه رفتار یکسان و مستمرشان است. علاوه بر این، میزان انتقاد هر یک، از جریان دیگر به طور قابل ملاحظه‌ای کمتر از هجوم آنها به واقع‌گرایى است.[9] ارتباط نظریه انتقادی و فرانوگرایى یا نظریه فمینیستى نیز قابل ملاحظه است [10] و هر سه در سالهای اخیر تاثیر زیادی بر روابط بین‌الملل داشته‌اند. فمینیسم درحالیکه به عنوان زیرمجموعه مقطعى (Topical subfield) روابط بین‌الملل به شمار رفته و تا حدودی وارد این رشته شده است؛ ولى هنوز دیدگاههای آن در روابط بین‌الملل انسجام قطعى ندارند [11] و در کنار نگرش فرانوگرایى، فقط می‌تواند به عنوان منتقد این رشته تعریف شود. به علاوه در بسیاری از برنامه‌های درسى رشته روابط، دیدگاه‌های فمینیستى به طور منسجم تدریس نمى‌شوند (توسط دپارتمان‌های تحت مدیریت مردان تدریس مى‌شوند) و تمایل آنها، پرداختن صوری به این مسئله است.
هدف اولیه این مقاله بیان شیوه‌هایی است که این رهیافت‌ها از طریق آنها و به طور بسیار مؤثری هنگام تفکر در مورد مسائل امنیتى و جهان سوم به کار می‌روند. در این مقاله نظریه انتقادی در ابتدا مورد بررسى قرار خواهد گرفت و به همین دلیل گاهى به شاخه‌های گسترده‌تر و تقریبا مبهمی که با عنوان مطالعات انتقادی امنیت (Critrcal Security Studies) شناخته می‌شوند، اشاره خواهیم کرد. به نظر می‌رسد گاهى مطالعات انتقادی در حوزه امنیت، موضوعى گسترده‌تر از رهیافت تئوریک انتقادی به امنیت بوده و فراتر از چارچوبی است که در نهایت شامل تجدیدنظر در مفاهیم واقعگرایى نظیر مفاهیم مورد استفاده بوزان و کسانى که از او الهام گرفته‌اند، می‌باشد. همانطور که در بالا آمد، نمونه‌های بارزی وجود دارند که بر اساس آن مى‌توان ادعا کرد رهیافت تسهیل‌کننده بوزان، در واقع روابطی را وارد مناظره‌ای کرد که از حالت انتقادی فاصله بسیاری داشته و مفروضات مشخص معرفت شناسانه را بدون چالش و دست نخورده باقی گذارده است. توجه ما بیشتر معطوف به بحث در مورد رهیافت‌های تئوریک انتقادی و نحوه کمک احتمالى آنها به تفکرمان در حوزه امنیت است.
این مبحث به فرانوگرایی می‌پردازد، چیزی که در فضای روابطی سنتى (جریان اصلی/ جریان مردانه) (Mainstream/Male Stream) اغلب به عنوان نوعی انتقاد مطرح شده است. فرانوگرایی به دنبال تعیین دستور کار و یا قوانین علم‌گونه (Science-Like) نیست؛ بلکه متوجه مبانی و اقدامات کسانی است که چنین کاری را انجام داده‌اند. به عنوان مثال فرانوگرایان مشغول شالوده‌شکنی متون اصلى روابطی با تحلیل تبارشناسانه از برخى اصطلاحات کلیدی آن هستند. همانطور که «کمبل» اشاره مى‌کند، هدف آن نیست که قرائت اصلى را نادیده بگیریم؛ بلکه هدف بیان این مطلب است که تحلیل‌ها و دیدگاه‌های ارائه شده نیز، صرفا نوعى قرائت هستند.[12] بدین معنا هدف، اثبات این نکته است که آنها برداشت خاص و مربوط به شرایط زمانى و مکانی مشخص هستند. به عبارت دیگر تنها قرائتی از واقعیتند و نه خود واقعیت. برای ما این مسئله مهم است که چه چیزی کاملا دارای امنیت است. به بیان دیگر مسئله اساسى این است که چه کسى و چگونه مسائل امنیتى را تعریف می‌کند؟
این مقاله در نهایت به فمینیسم (که غالبا مربوط به ادبیات فراتجربه‌گرایی است) خواهد پرداخت و نگاهی به مفهوم ناامنى جنسیتی خواهد داشت. از آنجا که اکثر ادبیات فمینیستى در روابط بین‌الملل ریشه انتقادی یا فرانوگرایى دارد، در اینجا ویژگی‌های خاص آن را تبیین خواهیم کرد. در کشورهای جهان سوم که زنانه‌ کردن فقر جریانی رو به رشد است، دیدگاه‌های فمینیستى در مورد امنیت فضای مناسبى را برای مطالعه ایجاد می‌کند.[13]
در حالی که هر دو نظریه انتقادی و فرانوگرا (و همچنین اکثر دانشمندان فمینیست) پایه‌های بنیادین اعتقاد به وجود واقعیتی مستقل در عالم خارج را که در معرض قوانین ازلی و ابدی قرار دارد، زیر سوال مى‌برند، این رهیافت‌ها در صورتی که امنیت در شرایط جهان سوم بامعنى باشد، مهم هستند. به قول متفکری فرامدرن، ویژگى جهان سوم تا حدود زیادی عبارت است از: «منازعه بین نخبگانی که به هر طریق به دنبال کنترل نتایج بین‌المللی شدن تولید بر جوامع خود هستند و نیز توده‌هایی که ازحق رای محرومند و به هر طریق به دنبال غلبه بر بدبختی‌های روزمره زندگی‌اند».[14]
نظریه‌های انتقادی و فرانوگرایى راه‌های مفیدی را برای تفکر در مورد مباحث اصلى روابط بین‌الملل فراهم می‌کنند. هر دو سرسختانه علیه عقاید جهانشمول و کلی نگر امنیت مورد نظر واقعگرایان و فراروایت‌ها (Meta-Narratives) به عنوان مبنای درک تئوریک و اخلاقی در حوزه روابط بین‌الملل قرار می‌گیرند. این امر به تضعیف تجویزهای توسعه‌گرایانه و ساده‌انگارانه برای جهان سوم کمک مى‌کند. این امور بر مبنای توصیه متخصصان خارجی به عنوان ابزارهای تامین نیازهای اساسى، قلمداد می‌شوند که به نظر مى‌رسد امنیت را صرفا تا سطح بقا تقلیل داده‌اند. عصر ما دوره‌ای است که افق آن توسط ملاحظات و خطرات جهانى که در نوع و اندازه خود بى‌نظیرند توصیف می‌شود؛ خطراتی که به مثابه کارکردهایى از شیوه‌های زندگى ما در این شرایط است.[15] نظریه‌هایى که در ادامه معرفى مى‌شوند، بیشتر از جنبه‌های قابل اندازه‌گیری واقعیت خارجى مى‌توانند به روند تفکر ما در مورد امنیت به ویژه از لحاظ فرصت زندگى (Life Chance)، کمک نمایند.
الف. نظریه انتقادى
نظریه انتقادی به‌رغم ریشه‌های متعدد آن رابطه بسیار نزدیکى با مجموعه افکاری دارد که تحت عنوان مکتب فرانکفورت شناخته شده و شامل مجموعه متنوعی از اندیشه‌های افرادی نظیر آدورنو، هورکهایمر، مارکوزه، مابرماس و سایرین است. در نگاه وسیع‌تر تاریخى همانگونه که دوتاک اشاره می‌کند، علاقه هنجاری نظریه انتقادی در تعیین امکان ذاتى تغییر شکل اجتماعى، ویژگی محدودکننده خط فکری است که حداقل از کانت و مارکس تا نظریه‌پردازان انتقادی معاصر نظیر مابرماس تداوم داشته است.[16] برای در نظر گرفتن روشى از تفسیر امنیت که با جهان سوم تناسب داشته باشد، کلمات منافع هنجاری و تغییر شکل اجتماعى را به کار می‌بریم. در حالی که واقع‌گرایى جدید به مشروعیت بخشى نظمى که بازیگر قدرتمند آن را مطلوب مى‌داند کمک می‌کند، نظریه انتقادی به دنبال امکانى ذاتى است که درصورت تغییر شکل بتواند منافع بازیگران حاشیه‌ای و نادیده گرفته شده را تامین کند.[17] هدف پروزه «انتقادی» نظریه انتقادی، آن نیست که سوال کند چرا جهان به این سو گام برداشته است؟ بلکه بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چگونه جهان مى‌تواند چپزی غیر از آن چه هست باشد؟
با این وجود، تاکید بر این نکته مهم به نظر مى‌رسد که مکتب فرانکفورت به ندرت به خود زحمت مخاطب قرار دادن حوزه روابط بین‌الملل را داده است. این نظریه که در دهه‌های 1960 و 1970 مورد توجه قرار گرفت، در واقع هجوم روشنفکرانه‌ای به شیوه‌های سنتى جامعه شناسى بوده است. در مطالعات امروزین روابط بین‌الملل، اندیشمندان متعددی نظیر اندرولینکلیتر، رابرت کاکس، هارک هافمن و سایرین هستند که به نظریه انتقادی که مربوط و صورت بندی جهانى روابط قدرت را به عنوان هدف خود برگزیده‌اند و در مورد چگونگى ایجاد این صورت بندی‌ها، هزینه‌های ایجاد آن و سایر احتمالاتى که در تاریخ بدون تغییر باقى مى‌مانند، سوال می‌کنند.[18] چنین تاکیدی آشکارا رابطه نزدیکی بین قدرت و امنیت را در درک معمول روابط بین‌الملل و همچنین تناسبى که در چارچوب مطالعات رایج از ابتدا باید مشخص باشد زیر سوال می‌برد. برای نظریه‌پردازان انتقادی، اهمیت تاثیر بین‌الملل شدن تولید بر ساختار کشورها به اندازه اهمیت منازعه بین کشورها، برای واقعگرایی است.[19]
نظریه انتقادی که در مورد مسائل مربوط به امنیت به طور خاص متوجه جهت‌گیری وضع موجود واقعگرایى و نیز، ین واقعیت بوده که «تاکید، بر ابزارهای رسیدن به هدف است تا ارزشمندی خود هدف».[20] واقعگرایى به علت تک بعدی بودن (از لحاظ دولت محوری و نظامى‌گری) مورد انتقاد قرار گرفته است؛ هرچند که در سطحى عمیق‌تر نیز به علت دفاع از سرکوب سیاسى نیروهایى که نشان دادند الگوهای جدید توسعه تاریخى هم امکان‌پذیر است، مورد نقد واقع شده است.[21] واقع‌گرایى احتمال تغییر را در نظر نمى‌گیرد. بنابراین هیچ مبنایی فلسفى برای مفهوم سازی مجدد امنیت نیز فراهم نمى‌آورد. در واقع، دستور کار تئوریک واقعگرایى از شفافیت مفهومى امنیت حمایت مى‌کند و این شفافیت، دستور کار روابط بین‌الملل را بنیان می‌نهد. اگر ما دولت را به لحاظ هستی شناسى به عنوان موجودیت برتر و تنها مرجع شایسته حفظ امنیت در روابط بین‌الملل بدانیم، در واقع به قول کرامشی از نیروی مسلطى که ما را از تحلیل ناامنى تجربه شده توسط افراد، گروه‌ها و جوامع در سطح فروملى باز می‌دارد، حمایت کرده‌ایم. بنابراین، تئوری انتقادی به بقا و وجود نیروهای ضداستیلا و همچنین تعدیل امنیت مسلط و گفتمان‌های توسعه معتقد است و بدین ترتیب به فهم‌های متفاوت از امنیت و اینکه چه چیزی باید امن شود، کمک مى‌کند. چنین وضعى در تسکین نومیدی ضمنی واقعگرایی، امری حیاتى است زیرا رفتار عقلانی در فضایی آشفته، هم بى‌اعتمادی و نا امنى فراوان ایجاد مى‌کند و هم تهدیدی برای همه دولتهاست.[22]
از این رو برای نظریه‌پردازان انتقادی، امنیت همواره در حالت نبود تهدید تعریف مى‌شود. این امر وابسته به مفهوم رهایی و خودمختاری جهانی است که به آزادی عمل و در نتیجه امنیت واقعى و مناسب منجر مى‌شود. بنابراین، مطالعات امنیتى انتقادی واکنشى در برابر حل مشکلات مطالعات سنتى امنیت است و ترجیح می‌دهد گفتمان برتری جویانه و اقدامات متداول برهم زننده امنیت جهانى را، به چالش بکشد. نظریه معطوف به حل مشکلات، (Problem Solving Theory) نظم غالب روابط سیاسى ـ اجتماعی و نهادهای آن را پذیرفته و به دنبال واداشتن این روابط و نهادها به انجام فعالیتى آرام از طریق مواجهه موثر با منافع خاص و مشکل ساز است.[23] نظریه انتقادی هنگام سوال در مورد چگونگى ایجاد نظم غالب و نهادهای مربوط به آن، بر چارچوبى که تئوری معطوف به حل مشکلات به عنوان نقظه عزیمت خود برگزیده، انگشت می‌گذارد. در محدوده مسایل امنیتى، نوعا سوالاتى که به طور اساسى مطرح مى‌شوند توصیفى بوده و درباره آنند که در نظم غالب چه امری دارای امنیت است؟ امنیت چه کسى باید موضوع بحث باشد؟ و چه کسى و یا چه چیزی نیازمند امنیت است؟
در روابط بین‌الملل و نظریه انتقادی، نباید تاثیر ضدیت آنتونیوگرامشى یا مارکسیسم ساختارگرا را فراموش کرد. گرامشى همانند دیگر متفکرین مکتب فرانکفورت علاقه‌ای به مفصل نویسى درباره روابط بین‌الملل نداشت؛ اما به عنوان کسى که به دنبال پیشرفت انقلاب در کشورهای سرمایه‌داری بود، عقایدش درباره دولت تاثیر مهمی بر روابط بین‌المللی امروز داشته است. برای گرامشى، کشور «مجموعه‌ای کامل از فعالیت‌های عملى و نظری است که با آن طبقه حاکم نه تنها برتری خود را توجیه و حفظ مى‌کند؛ بلکه سعى در کسب رضایت فعال کسانى را دارد که بر آنها حکومت مى‌کند».[24]
بنابراین مى‌توان مشاهده کرد که رهایى، صرفا سرنگونى خشونت‌آمیز ماشین فیزیکى دولت نیست و سیاست رهاسازی نیز چیزی فراتر از حرکت از سرمایه‌داری به سوسیالیسم را بیان مى‌کند. همانند واگرا (Walker) نیز به پذیرش اهمیت جنبش‌های اجتماعى ـ انتقادی و ظرفیت آنها برای اصلاح فهم‌مان از قدرت تمایل داریم.[25]
تئوری انتقادی و علاقه کلى آن به مشکلات بشر، به تغییرات جدی در جامعه تثبیت شده روابط بین‌الملل منجر شده است. به عنوان مثال، کن بوث مفروضات عمده روند اصلى گفتمان امنیتى را درون چارچوب انتقادی امنیت ـ رهایی زیر سوال برد. به‌رغم آنکه مباحث بوث بدیع و مشاجره انگیزاند اما آثار وی توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. تفکرات «کار»، (Carr) گونه او حداقل نقطه مقابل واقع‌گرایی جدید بوزان و نیز اثر قبلى خود اوست. هدف از آنچه ذکر شد، تخطئه کن‌بوث نیست. تلاش‌های بوث در قالب روند مردانه روابط بین‌الملل از تلاش‌های بسیاری دیگر، هوشمندانه‌تر است. علت ذکر این مطلب چیزی جز ارائه نمونه‌ای از افزایش تناسب رهیافت‌های انتقادی در روابط بین‌الملل و کاهش جذابیت واقع‌گرایی نیست.[26]
به طور خلاصه، نظریه انتقادی در مورد به چالش کشیدن امور غیرقابل چالش و رهایی انسان بحث مى‌کند. در به چالش کشیدن اصولگرایى واقعگرایى که مفروضات اصلى آن برتری دولت و دولت قدرتمند است، نظریه انتقادی راه را برای تحلیل کشورهای فقیرتر و حتى مردمى که ویژکى زندگی‌شان فقر است، باز می‌کند. اهتمام رهیافت فرانوگرایی چندان متفاوت از این امور نیست. آنچه در ادامه مى‌آید، مى‌تواند آشکارا به بیان تفاوت‌های این رهیافت خصوصا با توجه به وضعیت پروژه روشنگری، کمک نماید.
ب. فرانوگرایى
به نظر مى‌رسد میان دانشجویان و اساتید رشته روابط بین‌الملل تمایلی برای اجتناب از فرانوگرایی وجود دارد. در رشته‌ای که به مدت طولانى و به شدت با اصول جزمی واقعگرایى تثبیت شده، فرانوگرایی به ندرت امری جذاب خواهد بود و دانشجویانى که دائما رشته خود را با آموختن صرف اصول واقعگرایى آغاز می‌کنند، اغلب نسبت به رهایی از آن اصول بی میل هستند. به نظر می‌رسد که برخی از دانشجویان احساس مى‌کنند به‌رغم اینکه محافظه کاری واقعگرایى مخالف اخلاق شخصى آنهاست ولى بهتر است که واقعگرا باقی بمانند؛ زیرا درک واقعگرایی آسان و قابل فهم است. هنگامى که امری به دنبال تضعیف قرن‌ها تفکر در چارچوب خاصى است، برای ذهنى که درون آن چارچوب رشد یافته، به سختی قابل فهم خواهد بود. این شرایط زمانى پیچیده‌تر مى‌شود که ضرورت آموختن اصطلاحات جدید برای پیوستن به فرانوگرایان احساس شود. این امر درست مانند بازی اسکواش و یا غذاخوردن در یک رستوران هندی و یا وارد کردن امور جدید به زندگی، بدون خارج کردن امور قبلی است. با وجود این برای کسانى که با این ادبیات آشنایى دارند، آنچه در ذیل می‌آید شاید به نحو غیرضروری ساده شده باشد. ماهیت حمایت یا مخالفت ورود فرانوگرایان در روابط بین‌الملل ممکن است به خوبى منجر به ایجاد یک برداشت و یا برداشت دیگری برای دانشجویان شود. این بخش به دنبال تبیین فرانوگرایی، ادعاهای مطروحه توسط آن و نیز ارزیابى تاثیرات احتمالى آن بر مطالعات امنیت است. در نهایت معتقدیم که فرانوگرایی برای کسانى که جهان سیاست را از منظر بازیگران حاشیه‌ای، خاموش و حذف شده مى‌نگرند و همچنین کسانی که زندگى، فرهنگ و تاریخ‌شان به مدت طولانى خارج از جریان قدرت سیاسى مورد بررسى قرار گرفته، دیدگاهى رضایت‌مندانه ایجاد مى‌کند.[27] بنابراین به منظور رسیدن به هدفمان، این امر فرصتى برای مطالعه در مورد امنیت در چارچوب مسائل جهان سوم به شمار می‌رود.
در این بحث خواسته‌های فرانوگرایان یا راهبردی که عبارت است از درخواست مذاکره مجدد در گفتمان مدرنیته به طور کلی مطرح مى‌شود. آنها به دنبال مفهوم سازی مجدد گفتمان راهبردی ـ امنیتى هستند و بدین منظور دستور کار سنتی آن را که بسیاری از مسایل را نادیده گرفته و به حاشیه مى‌راند زیر سوال مى‌برند.[28] مرحله جدید زندگی بشر (مدرنیته) را مى‌توان به روشهای علمی جدید، فردگرایى و حاکمیت دولت به جای کلیسا وابسته دانست. بنابراین، فرانوگرایان مباحث خود را از محصولات فلسفى، علمی و اخلاقى رایج در دوره روشنگری اقتباس کردند. ایده پیشرفت در دوران روشنگری ظهور عمده‌ای در عقاید مدرنیته دارد. به عنوان مثال تئودور شنین (Teodor Shanin) معتقد است که جز برخى استثناهای موقتى، همه جوامع در حال رشد طبیعى و مداوم از فقر، بربریت و خودکامگى و جهالت به سوی غنا، تمدن، دموکراسى و عقلانیت هستند. او در مورد تئوری واقعگرایى به نکته جالبى اشاره مى‌کند. به نظر او مهمترین عامل و ابزار مفهوم پیشرفت در آن تئوری، دولت مدرن است که مشروعیت آن به عنوان نماینده ملت، ادعاهای آن در مورد عقلانیت بروکراتیک و راهبردهای آن بر مبنای مفهوم پیشرفت قرار دارد و با قدرت هزینه کردن و تقویت روش‌ها و ابزارها مرتبط است. شنین معتقد است که منازعه به عنوان اصل اولیه برای کسب قدرت بین کشورها معمولا تبدیل به مناظره در مورد تفسیر قوانین عینی پیشرفت شده است.[29]
در حالی که نوگرایی در مورد علم و قطعیت بحث مى‌کند، فرانوگرایان عدم جزمیت را جایگزین جزمگرایى، تنوع را جایگزین وحدت، تفاوت را جایگزین سنتز و پیچیدگی را جایگزین ساده سازی مى‌کنند. آنها به امور منحصر به فرد به جای امور کلى، به روابط بین متنی به جای علیت و به حوادث تکرار نشدنی به جای حوادث قابل تکرار معمولى و روزمره می‌نگرند.[30] با چنین رهیافتى چندان عجیب نیست که به مفهوم حقیقت (و حقایق اساسی واقعگرایى) به گونه‌ای بسیار متفاوت نسبت به علوم اجتماعی تجربه‌گرا و نیز روابط بین‌الملل سنتی، نگریسته مى‌شود.
فرانوگرایى به عنوان نقدی بر روند اصلى روابط بین‌الملل به دنبال متزلزل کردن مفروضات روش‌شناختى، هستى شناسى و معرفت شناسى تجربه‌گرا بوده و مفاهیمى چون عقلانیت، منطق، حقیقت و عقل عینى را پذیرفته و درواقع ضد مبناگروی (Anti-Foundationalist) است. فرانوگرایی نظریه تجربه‌گرایی را فقط به دلیل این واقعیت که منافع بازیگران قدرتمند را توجیه می‌کند، مورد انتقاد قرار می‌دهد و از این طریق به هسته اصلى واقعگرایى، حمله مى‌کند.
برای فرانوگرایانى چون فوکو، حقیقت و ایدئولوژی به مثابه حقیقتى است که مورد ادعای بازیگر قدرتمند است. ما در معرض ایجاد حقیقت از طریق قدرت هستیم و نمی‌توانیم قدرت را جز از طریق تولید حقیقت اعمال کنیم.[31] برای فوکو رابطه بین قدرت و معرفت در مرر بحث درباره حقیقت قرار دارد. برنامه فوکو برای ملاحظه رابطه بین قدرت، معرفت و حقیقت را مى‌توان به صورت تحلیل گفتمانى برای کشف چگونگى عملکرد معرفت درون جامعه، تحلیل قدرت به منظور کشف تعریف آن از حقیقت در درون گفتمان برای تعریف معرفت و تحلیل عملکرد قدرت برای قرار دادن انسان در معرض این معرفت، خلاصه کرد.
برای فوکو، گفتمان مى‌تواند به صورت «نظام احتمال معرفتى» (System of Possibility of Knowledge) مجموعه‌ای از قوانین، اظهارات افراد را تعریف و محدود کند، تعریف شود. این اظهارات در مجموع حقایق مستقل درون آن گفتمان را تشکیل می‌دهد. [32] آنچه به عنوان معرفت شناخته مى‌شود، درون گفتمان به عنوان حقیقت پذیرفته شده عمل می‌کند. در این حالت، حقیقت پذیرفته شده، معرفت است. به عبارت دیگر گفتمان، شبکه‌ای از فعالیت‌های اجتماعى است که به شیوه شناخت افراد از خود و رفتارشان معنا مى‌دهد و بنابراین مقوله‌هایى از معانى را تولید مى‌کند که واقعیت به وسیله آن مى‌تواند فهم و توصیف شود. به عبارت ساده‌تر، واقعگرایی آنچه را واقعی می‌داند که معنادار مى‌شمرد. 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   34 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نظریه انتقادی و پست مدرنیسم در روابط بین الملل