وى نوح فرزند لامک فرزند متوشلخ فرزند اخنوخ (ادریس) است. و نسب او به شیت فرزند آدم (ع) مىرسد تاریخ نویسان بر این باورند که حضرت نوح (ع) اولین رسولى است که خداى سبحان او را به سوى اهل زمین فرستاد، و به او فرمانداد تا قومش را آگاه کند و آنان را از عذاب خدا برحذر نماید .
چنان که در قرآن مجید آمده است : «ما نوح را به سوى قومش فرستادیم (وگفتیم) آگاه کن قومخود را قبل از آن که ایشان را عذابى دردناک بیاید»
و در آیة دیگرى آمده است :«و ما تا رسولى نفرستیم هرگز کسى را عذاب نکنیم»
در برخى از روایتها آمده است که نوح(ع) نخستین هشدار دهندة و رسول بود ولى از آیة :«و چون قوم نوح رسولان راتکذیب کردند آنها را غرق کردیم.» چنین بر مىآید، که قبل از نوح نیز فرستادگانى وجود داشتهاند .
امام محمّد باقر (ع) در حدیثى که صاحب کتاب اکمال الدین و اتمام النعمه روایتکرده است مىفرماید : «ما بین آدم و نوح ده نسل بود که همة آنان پیامبر بودند.» . نام نوح (ع) درچهل و سه مورد در قرآن کریم ذکر شده است و داستان کامل او در بسیارى از سورههاى قرآن آمده است که از جملة این سورها، اعراف ، هود ، مؤمنون ، شعراء ، و قمر هستند . وهم چنین سورةخاصى به نام او وجود دارد. و تمام اینسوره اشاره دارد به بعثت ، رسالت و روش دعوت او و گفتگوهایى که با قومش داشتهاست.
پرستش بتها
پرستش بتها در بین قوم نوح رایج بود . و آنان در گمراهى و کفر بهسر مىبردند .پس خداوند نوح (ع) را به سوى قومش فرستاد، تا آنان را به سوى خدا دعوت کند. او چنین کرد و در میان آنان «نهصد و پنجاه سال درنگ کرد.» [۴] ولیکن این مدت طولانى نتیجه بخش نبود .
تنها عده کمى از آنان به رسالت او ایمان آوردند ، و اکثریت قوم بر پرستش بتها باقىماندند؛ بتهایى که مشهورترین آنها «ود ، سواع، یغوث، یعوق، ویسرا » بودهاند.
نوح (ع) تمام تلاش خودرا به کاربست تا قوم خود را به راه راست بازگرداند. اما پندهاى وى تنها بر کفر و سرکشى آنان افزود. سرکشى آنان تا به این حد رسید که پدر به فرزند خود توصیه مىکرد تا هنگامىکه زنده است از نوح (ع) پیروى نکند .
دلایل روگردانى قوم نوح (ع(
نوح (ع) قومش را برحذر کرد که اگر به خداى یکتا ایمان نیاورند عذابى بر آنان فرود خواهد آمد .
نوح (ع) به سبب بیم از این که اگر قومش به خدا مشرک شوند در هلاکت مىافتند ، راههاى سعادت و نیکبختى را براى آنان بیان کرد . اما قوم وى به جاى این که به پندهاى او گوشبدهند و از او اطاعت کنند تا خدا وند آنان را شامل آمرزش و امداد خود گرداند، دچار غرور و گمراهى گشتند .
آنان نبوت او را انکار نمودند و وى را آزار دادند، و به او تهمت دروغ بستند. زیرا او را انسانى از قوم خود مىدیدند که مانند آنها مىخورد و مىآشامید . قوم نوح سپس او را گمراهشمردند و نیز گفتند که تنها فرومایگان قوم- یعنى فقرا و مساکین و مستضعفین – به او ملحق شدند .
قرآن کریم در این باره اشارهاى مىکند ومىفرماید: «پس آن عده از قومش که کافر شدند گفتند ما تو را جز انسانى مانند خود نمىبینیم و کسانى را که از تو پیروى کردند جز گروهى اراذل سادهلوح نمىبینیم ؛ وبراى شما فضیلتى نسبت به خود نمىبینیم بلکه شما را دروغگو تصوّر مىکنیم»
قرآن مجید هم چنین در ایة دیگرى مىفرماید : «اشراف قومش به او گفتند : ما تو را در گمراهى آشکارى مىبینیم؛ گفت اى قوم من! هیچگونه گمراهى در من نیست ؛ ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم؛ رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مىکنم و خیرخواه شما هستم ؛ و از خداوندچیزهایى مىدانم که شما نمىدانید.
فایل ورد 4 ص
دانلود تحقیق زندگی نامه حضرت نوح