تعیین و اولویتبندی معیارهای مکانگزینی استقرار اماکن ورزشی جهت تساوی در دسترسی با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی(AHP)
چکیده
موفقیت در راهبرد جهش صادراتی مستلزم شناسایی تحولات جهشی نظیر تجارت الکترونیکی در عرصه تجارت بینالملل است. توسعه تجارت الکترونیکی مستلزم سرمایهگذاری در توسعه زیرساختهای مربوط به آن، در کشور است، لذا تعیین اولویتهای سرمایهگذاری در این راستا از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. مقاله حاضر با هدف تسهیل امر توسعه تجارت الکترونیکی و به منظور اولویتبندی زمینههای سرمایهگذاری، اقدام به تبیین مدلی نموده است که در آن صنایع مختلف از نظر قابلیت بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی، اولویتبندی میشوند. از جمله نتایج حاصل از تحقیق حاضر، اولویتبندی صنایع با ISIC چهار رقمی و دو رقمی میباشد. تعیین راهبردهایی که بتوان با استفاده از آن، زمینه موفقیت صنایع در بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی را افزایش داد، از دیگر نتایج ارائه شده در این مقاله، میباشد.
مقدمه
شرایط حاکم بر محیط تجارت بینالملل و موقعیت کشور ایران در این محیط، نمایانگر لزوم حرکتی سریع و شتابان در جهت جهش صادراتی است ]5[. دستیابی به جهش صادراتی، مستلزم شناخت تغییرات و پیشرفتهای جهشی در عرصه تجارت بینالملل است. در این راستا، تجارت الکترونیکی یا کسب وکار الکترونیکی بین سازمانها ، و یا بین سازمان و فرد ، چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی ]6[، از تحولات و پیشرفتهای انقلابی است که باید مدنظر قرار گیرد. تسهیل تجاری و دیگر مزایای رقابتی حاصل از بهرهبرداری از این پدیده جدید – که عملاً برخی از کشورها را در شرایطی رقابتی به پیشبرده است – نمایانگر لزوم سرمایهگذاری قابل توجه در تأمین زیرساختها و بسترهای مناسب برای توسعه تجارت الکترونیکی است.
با توجه به محدودیت منابع مالی و سرمایهای حاکم برافتصاد کشور، برنامهریزی صحیح جهت هر چه کاراتر کردن سرمایهگذاریهای مذکور، از جمله مهمترین اقداماتی است که باید توسط مسئولین اقتصادی کشور صورت پذیرد. لذا، ارزیابی قابلیت بازدهی این نوع سرمایهگذاریها، اقدامی مؤثر در بودجهبندی سرمایهای به منظور طراحی زیرساختهای تجارت الکترونیکی به حساب میآید.
سرمایهگذاری در توسعه زیربنای تجارت الکترونیکی برای صنایعی که مزیت نسبی آنها برای کشور تأمین نشده است، بازده لازم را به همراه نخواهد داشت. از طرفی توسعه زیرساختهای لازم برای صادرات الکترونیکی محصولات صنایعی که توسعه بازا ر و بازارسازی برای آنها در قالب تجارت الکترونیکی ضعیف باشد، بازده مناسب برای سرمایهگذاری را به دنبال نمیآورد.
لذا، با توجه به اهمیت موضوع، هدف این تحقیق، طراحی و تبیین مدلی است که برمبنای آن بتوان مجموعهای از صنایع رده اول ـ از نظر مزیت نسبی و سرمایهگذاری صنعتی در تجارت بینالملل ـ را که براساس تحقیق انجام شده توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی ]5[ انتخاب شدهاند، از نظر قابلیت بازارسازی در تجارت الکترونیکی اولویتبندی نمود. همچنین، با نظر سنجی از خبرگان و متخصصین امر، به شناسایی این اولویتها پرداخته میشود.
پس از شناخت مفهوم بازارسازی برای محصول و تأثیر تجارت الکترونیکی، با استفاده از مدل آزمون خرید الکترونیکی (ES-Test) که توسط مایکل دی کار سیلور ارائه گردیده و ترکیب آن با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فرآیند (AHP) به ارائه مدل اولویتبندی صنایع بر مبنای قابلیت بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی پرداخته میشود ]7[.
در ادامه، در مورد معیارهای شناسایی شده، طبق روابط و فرمولهای موجود درمدل، نظرسنجی لازم از خبرگان و متخصصین مربوطه به عمل میآمد و در نهایت برمبنای معیار بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی، این اولویتبندی در مورد صنایعی که دارای بیشترین اهمیت از نظر سرمایهگذاری صنعتی ـ با توجه به مزیت نسبی صنایع ـ هستند، ارائه میشود.
1. ادبیات موضوع
واژه بازار، در علوم مختلف به گونههای متفاوتی تعریف میشود. اما در بازاریابی، این واژه، عموماً با مفهوم مصرفکننده نزدیکی زیادی دارد ]8[. از این حیث، تعاریف گوناگونی از بازار ارائه گردیده است. فیلیپ کاتلر]9[، بازار را ”مجموعهای از خریداران واقعی و بالقوه محصول“ تعریف مینماید. استنتون و همکاران ]10[بر این عقیدهاند که بازار، عبارت است از مجموعهای افراد یا سازمانها که خواستها (نیازها)یی برای براوردهشدن و پولی برای خرج کردن دارند و علاقهمند به خرج کردن پول خود برای براورد این نیازها هستند. سوزان اویز و بیل مکگو ]12 و 11[، بازار را معرف مجموعهای از افراد میدانند که علاقمند به خرید کالا یا خدمات خاص بوده و از قدرت خرید، و حق خرید لازم برای این اقدام برخوردار میباشند. ادوارد لو ]13[، در تعریف بازار مینویسد: ”بازار مجموعهای از اشخاص است که به عنوان یک فرد یا سازمان نیازمند محصولات در یک طبقه خاص بوده،توانایی، علاقهمندی و حق خرید لازم برای خرید این محصولات را دارا میباشند.“
ایجاد، افزایش و حفظ سهم بازار، به عنوان یکی از مهمترین وظایف مدیران و بازاریابان به حساب میآید. در این راستا، سعی در توسعه بازار، و افزایش اندازه آن، از جمله مهمترین اقداماتی است که مدیران و بازاریابان به آن میپردازند ]14[. لذا چنانچه بازار را به عنوان مجموعهای تعریف کنیم که شامل تعدادی از افراد یا سازمانها است و این افراد و سازمانها دارای یک سری ویژگیهای خاص هستند، توسعه بازار مستلزم افزایش عناصر این مجموعه است، به گونهای که افراد یا سازمانهای بیشتری دارای ویژگیهای لازم برای بازار، باشند. مفهوم توسعه بازار، یا افزایش سهم بازار، در بخش بعدی مقاله، تحت عنوان بازارسازی بیشتر تشریح میگردد.
ویژگیهای بازار، یا به عبارت دیگر ویژگیهای افراد یا سازمانهایی که به عنوان بازار یک محصول به حساب میآیند، در تعاریف ارائه شده از بازار،تابعی است از مجموعه خریدارانی که برای محصول عرضه شده در بازار وجود دارد. کسانی که در بازار به دنبال محصول هستند، دارای سه ویژگی علاقهمندی، درآمد و دسترسی میباشند. در ادامه کاتلر و آرمسترانگ، دارا بودن شرایط قانونی و حق قانونی برای خرید را به عنوان یکی از مهمترین عوامل در تعیین اندازه بازار، معرفی مینمایند. استنتون و همکاران ]10[ در تعریف خود از بازار، داشتن خواست یا نیاز نسبت به محصول، پول کافی برای خرید و علاقه به خرج کردن پول را از ویژگیهای عناصر تشکیل دهندة مجموعه بازار، معرفی میکنند. در تعریف اویز و مک گو ]11[ از بازار، ویژگیهای این مجموعه عبارت است از: علاقهمندی، قدرت خرید و حق خرید. ادوارد لو ]13[ نیاز، توانایی و حق خرید را به عنوان ویژگیهای عناصر تشکیلدهنده بازار، معرفی مینماید. در نهایت، رالف اف ویلسون ]15[، در ارزیابی تقاضای بازار، عوامل جهتدهنده تقاضا را مشتمل بر ذائقه مشتری، درآمد مشتری و دسترسی به محصولات مشابه ـ که دارای قیمتهای متفاوت از محصول هستند - میداند.
با توجه به نظرات فوق، ویژگیهای عناصر تشکیل دهنده مجموعه بازارکه مورد توافق اغلب صاحبنظران قرار دارد، عبارت است از: علاقه، قدرت خرید، حق خرید و دسترسی.
لذا با توجه به مجموعه تعاریف فوق، میتوان بازار را به صورت زیر تعریف کرد:
مجموعهای از افراد و سازمانها که از ویژگیهای علاقه، قدرت خرید، دسترسی و حق خرید نسبت به محصول (اعم از کالا و خدمات) برخوردارند. (شکل شماره 1)
با این تعریف از بازار، میتوان بازارسازی را به صورت زیر تعریف کرد:
بازارسازی عبارت است از اقدام و تلاشی که مدیران و بازاریابان در جهت افزایش اندازه بازار (تعداد افرای یا سازمانهایی که دارای ویژگیهای علاقه، قدرت خرید، حق خرید، و دسترسی نسبت به محصول هستند) انجام میدهند.
لکن به منظور بررسی تأثیر تجارت الکترونیکی و روشهای جدید ارتباطات تجاری برفرایند بازارسازی، لازم است تا ابتدا در مورد مفهوم تجارت الکترونیکی، جایگاه آن در تئوری سازمان و مدیریت، فلسفه شکلگیری تجارت الکترونیکی و اهمیت آن برای کشورهای جهان سوم، توضیحاتی ارائه گردد. بخش بعدی مقاله، به این موضوع اختصاص دارد.
پس از همگرایی بین روند توسعه اطلاعات و روند توسعه ارتباطات، انقلابی تحت عنوان انقلاب ارتباطات شکل گرفت. از طرف دیگر تحولات درآمد محور و هزینه محور در تئوری سازمان و مدیریت، باعث ایجاد تضاد ارتباطات در این حوزه شد. در این راستا، حل تضاد مذکور با استفاده از انقلاب ارتباطات، منجر به شکلگیری شیوه جدیدی برای روابط درون سازمانی و برون سازمانی شد. این شیوه جدید ارتباطات، تحت عنوان کسب وکار الکترونیکی و تجارت الکترونیکی نام گرفت ] 2[. (شکل شماره 2)
توسعه اطلاعات تحول درآمد محور
انقلاب ارتباطات
شکلگیری تضاد ارتباطات درتئوری سازمان
توسعه فناوری ارتباطات تحول هزینه محور
تجارت الکترونیکی و کسب و کارالکترونیکی حل تضاد تئوری سازمان با استفاده از انقلاب ارتباطات
شکل شماره 2: فلسفه شکلگیری تجارت الکترونیکی
تجارت الکترونیکی عبارت است از هر مبادلهای که از طریق یک شبکه کامپیوتری انجام شود و شامل انتقال مالکیت یا حقوق استفاده از کالاها یا خدمات، میشود. دوکیدیس و همکاران ]14[ در تعریف تجارت الکترونیکی مینویسند: ”تجارت الکترونیکی منجر به توانایی انجام مبادلات کالا و خدمات بین دو موجودیت با استفاده ازابزارهای الکترونیکی (مانند کامپیوتر و شبکه) میشود“.
در متون تجارت الکترونیکی بین این واژه، و واژه کسب و کار الکترونیکی تفاوت قائل شدهاند. یک کسب و کار الکترونیکی شامل هرگونه فرایندی است که یک شرکت تجاری از طریق شبکههای کامپیوتری انجام میدهد]12[. با این تعریف، میتوان ادعا کرد که کسب و کار الکترونیکی تمامی اقدامات شرکتهای تجاری نظیر مدیریت منابع انسانی، بازاریابی، ارتباطات حقوقی، ارتباطات دولتی و ... را شامل میشود. تعریف مورد پذیرش ما، تعریف اخیر از کسب و کار الکترونیکی است، که به دلیل عرف ترجمه این عبارت تحت عنوان تجارت الکترونیکی، از این واژه در ادامه مقاله استفاده میکنیم.
2. قابلیت بازارسازی در تجارت الکترونیکی
فرایند بازارسازی در این تحقیق، از دو زاویه مورد دقت و بررسی قرار میگیرد.
الف) از زاویه خریدار و مشتری، مجموعه اقداماتی که برای رفع نیاز یا به عبارتی برای حذف شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب صورت میگیرد، میتواند نوعی فرایند بازارسازی به حساب آید. در این بخش از تحقیق، اینگونه اقدامات در قالب نظریهای تحت عنوان نظریه پذیرش (نظریه قبول) مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. در این راستا، تأثیر مراحل مختلف نظریه پذیرش بر پدیده بازارسازی، و سپس تأثیرپذیری هر کدام از این مراحل ازتجارت الکترونیکی و ابزارهای پیشرفته ارتباطات الکترونیکی، مورد بررسی قرار میگیرد.
ب ) از زاویه فروشنده و صادرکننده، نیز یک سری فعالیتهایی به منظور توسعه بازارو بازارسازی صورت میگیرد. اینگونه فعالیتها در قالب اقدامات قابل کنترل بازاریابی که تحت عنوان آمیخته بازاریابی معرفی شده است، مورد تحلیل قرار میگیرد. بدین منظور، تأثیر هر کدام از عوامل آمیخته بازاریابی بر ویژگیهای بازار و همچنین تأثیری که این عوامل از تجارت الکترونیکی میپذیرند، به شیوه تحلیل توصیفی، بررسی میشود.
فرایند پذیرش عبارت است از ] 3، ص 12[: ”فرایندی پنج مرحلهای که طی آن فرد تصمیم به خرید کالای جدید میگیرد. مراحل پنج گانه عبارتند از: آگاهی ، علاقهمندی ، ارزیابی ، آزمایش و پذیرش “.
از طرفی در تعریف آمیخته بازاریابی میتوان به تعریف زیر اشاره کرد:
”آمیخته عناصر بازاریابی، مجموعهای از متغیرهای بازاریابی قابل کنترل است که شرکت آنها را در بازار هدف برای ایجاد واکنش مورد نیاز خود ایجاد میکند“ ]9[.
هرکدام از مراحل پنجگانه تئوری پذیرش یا هر کدام از عناصر آمیخته بازاریابی از یک طرف بر عناصر تشکیلدهندة مجموعه بازار تأثیر گذاشته و از طرف دیگر از تحولات و تغییرات ناشی از تجارت الکترونیکی تأثیر میپذیرد. لذا از آنجا که بازارسازی برای محصول تحت تأثیر این دو تئوری صورت میگیرد، پس میتوان ادعا کر که فرایند بازارسازی برای محصولات به نحو مقتضی تحت تأثیر تجارت الکترونیکی قرار میگیرد. (شکل شماره 3)
فرایند پذیرش
آگاهی
علاقهمندی
ارزیابی
آزمایش
پذیرش
وفاداری
ویژگیهای بازار
بکارگیری
فناوری
اطلاعات
برای رفع
تضاد در
تئوری
سازمان
علاقه
قدرت
خرید
حق خرید
دسترسی
بازارسازی
تجارت
الکترونیکی
آمیخته بازاریابی
محصول
قیمت
ترفیع
توزیع
شکل شماره 3: مدل بازارسازی در تجارت الکترونیکی
3. آزمون خرید الکترونیکی
مایکل سیلور ]7[ عوامل فوق را در چارچوب مدلی تحت عنوان آزمون خرید الکترونیکی مطرح، و به وسیله آن قابلیت خرید و فروش الکترونیکی محصولات را ارزیابی میکند. آزمون خرید الکترونیکی روشی است سه مرحلهای برای تعیین قابلیت فروش محصول به صورت الکترونیکی. این آزمون، برای تمام انواع کالاها و خدمات در صنایع مختلف کاربرد دارد. در این قسمت سعی بر آن است تا تمام مراحل این آزمون به طور کامل تشریح، و ارتباط آن با فرایند بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی بررسی شود.
سیلور برای ارزیابی قابلیت فروش محصولات و خدمات در اینترنت، سه معیار کلی در مدل خود ارائه میکند. در این بخش از مقاله این سه معیار همراه با معیارهای فرعی آنها ارائه میشود.
1-3. ویژگیهای محصول
1-1-3. میزان لزوم استفاده از حس لامسه هنگام انتخاب محصولات صنعت، توسط خریدار خارجی
2-1-3. میزان لزوم استفاده از حس بویایی هنگام انتخاب محصولات صنعت، توسط خریدار خارجی
3-1-3. میزان لزوم استفاده از حس چشایی هنگام انتخاب محصولات صنعت، توسط خریدار خارجی
4-1-3. میزان لزوم استفاده از حس بینایی هنگام انتخاب محصولات صنعت، توسط خریدار خارجی
5-1-3. میزان لزوم استفاده از حس شنوایی هنگام انتخاب محصولات صنعت، توسط خریدارخارجی
6-1-3. میزان لزوم استفاده از تحلیل عقلانی هنگام انتخاب محصولات صنعت، توسط خریدار خارجی
2-3. آشنایی و اعتماد مشتری نسبت به مارک تجاری محصول
1-2-3. میزان مصرف سابق از محصولات صنعت توسط خریداران خارجی (میزان تقریبی صادرات)
2-2-3. میزان اعتماد خریداران خارجی نسبت به محصولات صنعت با مارک ایران ناشی از رضایت از مصرف سابق
3-2-3. شهرت مارک تجاری صنعت در بین خریداران خارجی
3-3. ویژگیهای مشتری
1-3-3. میزان علاقه به اینترنت توسط خریداران خارجی برای خرید محصولات صنعت
2-3-3. میزان دسترسی به اینترنت توسط خریداران خارجی برای خرید محصولات صنعت
3-3-3. میزان ریسکپذیری خریداران خارجی و علاقهمندی به تجربهروشهای جدید خرید
4. روش تحقیق
تحقیق حاضر از نظر هدف، تحقیقی - توسعهای - کاربردی است. چرا که در ابتدا با ارائه یک نگرش جدید، به تلفیق دو مدل تصمیمگیری پرداخته، و روش و متدولوژی جدیدی برای شناخت زمینه سرمایهگذاری در زیر ساختهای تجارت الکترونیکی ارائه میکند. سپس، با بررسی کاربردی، کاربرد مدل طراحی شده را در تعیین اولویتبندی صنایع، بررسی میکند.
علاوه بر بررسی صنایع، از تعدادی از متخصصین و خبرگان رشتههای بازاریابی، فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیکی نیز به منظور تعیین ضریب اهمیت برخی معیارها که در آزمون خرید الکترونیکی تعیین نشده بود، نظر سنجی به عمل آمد. در این راستا نظر سه نفر از متخصصین بازاریابی، جهت تعیین ارزش سه معیار مربوط به آشنایی و اعتماد، و سه نفر از متخصصین فناوری اطلاعات، به منظور تعیین ضریب اهمیت معیارهای فرعی ویژگیهای محصول و ویژگیهای مشتری، اتخاذ گردید.
از حیث ماهیت، تحقیق حاضر تحقیقی توصیفی است که در آن سعی در شناسایی و تشریح صفت یا صفات یک متغیر با توجه به نظرات جامعه مورد بررسی است.
در این تحقیق از روش مطالعه کتابخانهای در گرداوری اطلاعات مقدماتی و از روش تحلیل توصیفی در شناخت و تبیین مبانی معیارهای مورد استفاده، بهرهگیری شده است. در این قسمت از تحقیق، روش استدلال استقرایی حاکم بوده که به صورت تحلیل توصیفی انجام میشود. سپس با طی فرایند مفهومسازی، مدل اولویتبندی طراحی میشود.
در بخش کاربردی تحقیق، با بررسی مصادیق مختلف تحت پوشش مدل، یعنی صنایع مختلف، اقدام به بهرهبرداری کاربردی از مدل شده است. بدین منظور، با استفاده از روش استدلال قیاسی، اقدام به طرح فرضیات در مورد صنایع شده و اطلاعات لازم برای تست فرضیات، گرداوری گردید.
ابزار جمعآوری اطلاعات در این تحقیق، با توجه به چارچوب مدل و با توجه به اینکه ساختار مدل از تکنیک AHP پیروی میکند، پرسشنامهمیباشد. اما از آنجاکه تکنیک مذکور، روش نسبتاً جدیدی را برای ساختار پرسشنامه ارائه میکند ] 4 و 3[ لذا، در حد امکان سعی شد با مراجعه حضوری و در قالب جلسات مصاحبه، به تکمیل پرسشنامهها اقدام گردد تا اینکه اطلاعات سازگارتری گرداوری شود. در این راستا، جلساتی با متوسط زمانی 90 دقیقه با اعضای جامعه آماری برگزار شد. البته برای 8 نفر از افراد جامعه مورد بررسی، که امکان ملاقات فیزیکی با آنها وجود نداشت، پرسشنامهها از طریق فاکس ارسال، و طی تماس تلفنی، توضیحات لازم ارائه شد. از مجموعه پرسشنامههای فوق، تعداد 5 پرسشنامه برگشت داده شد. بنابراین در مجموع تعداد 23 شرکت نسبت به تکمیل و ارسال پرسشنامهها اقدام نمودهاند.
از آنجا که چارچوب تحلیلی مدل طراحی شده را فرایندتحلیل سلسله مراتبی تشکیل میدهد، لذا اطلاعات حاصل بر مبنای تجزیه و تحلیل تکنیک AHP تحلیل میشود ]1 [. ابزارهای موجود برای این تحلیلها دو نرمافزار Expert Choice و Criterium میباشد. که به به دلیل عدم دسترسی به نرمافزار Expert Choice، نرمافزار Criterium جهت انجام محاسبات تجزیه و تحلیل، مورد استفاده قرار گرفته است.
1-4. جامعه آماری و جمعاوری دادهها
جامعه آماری در این تحقیق صنایعی هستند که توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی به عنوان اولویتهای سرمایهگذاری صنعتی انتخاب شدهاند ]5[ (جدول شماره 1). همچنین از متخصصین، خبرگان و کارشناسان صادراتی که دارای شناخت کافی نسبت به سلایق بازار محصولات صادراتی در هر صنعت میباشند نظر خواهی به عمل آمد.
در این راستا در جهت گرداوری اطلاعات تحقیق، براساس اطلاعات معاونت بازاریابی و صادرات مرکز توسعه صادرات، 170شرکت، جهت مراجعه شناسایی شدند. اما با توجه به محدودیت زمانی موجود، طی تماس تلفنی با افراد و همچنین مشورت باکارشناسان هر صنعت در مرکز توسعه صادرات، اقدام به شناسایی برترین شرکتها از نظر صادرات و شناخت بازارهای خارجی شد. بنابراین 38 شرکت برای مراجعه انتخاب گردیدند.
نکته قابل اشاره در این قسمت این است که با توجه با ساختار ماتریسی پرسشنامههای AHP، چنانچه گزینههای موجود در هر ماتریس افزایش یابد، سازگاری ماتریس، رو به کاهش میگذارد ]7[. بر این مبنا و با توجه به تعداد زیاد (12 عدد) معیارهای مقایسه، از آنجا که صنایع با کد 35 شامل صنایع شیمیایی، مشتمل بر 9صنعت ISIC چهار رقمی است، که باید در یک ماتریس با یکدیگر مقایسه شوند، لذا با توجه به محدودیت فوق، با مذاکره و مشورت با برخی از خبرگان درجامعه آماری، اقدام به ترکیب صنایع شیمیایی در دستهبندی دیگری شد. در جدول شماره 2 تقسیمبندی جدید صنایع شیمیایی را که مبنای اولویتبندی نهایی قرار گرفته است، نشان میدهد.
جدول 1- دستهبندی صنایع با کد چهاررقمی در قالب صنایع با کد دورقمی
کد دو رقمی شرح صنعت صنعت و کد چهاررقمی
کد صنعت شرح صنعت
3130 تولید نوشابههای غیرالکلی و آبهای گازدار به جز دوغ
31 مواد غذایی، آشامیدنی 3111 کشتار دام و طیور و تهیه و نگهداری گوشت
و دخانیات 3140 تولید توتون و تنباکو و سیگار
3113 کنسروسازی و نگهداری میوهها و سبزیها
ادامه جدول 1-
کد دو رقمی شرح صنعت صنعت و کد چهاررقمی
کد صنعت شرح صنعت
32 صنایع نساجی، پوشاک و چرم 3231 دباغی و تکمیل چرم
3233 چرم و چرم مصنوعی، غیر از کفش و پوشاک
3240 تولید کفش، غیر از کفشهای لاستیکی و پلاستیکی
34 صنایع کاغذ، مقوا،
چاپ و صحافی 3412 تولید ظروف و جعبههای کاغذی و مقوایی
تولید اشیاء کاغذی و مقوایی طبقهبندی نشده در جای دیگر
صنایع شیمیایی 3540 تولید محصولات متفرقه از نفت و زغال سنگ
3530 پالایشگاههای نفت
3513 تولید مواد پلاستیکی و الیاف مصنوعی
3511 تولید مواد و محصولات شیمیایی اساسی غیر از کود
35 3561 تولید محصولات پلاستیکی غیر از کفش
3551 تولید لاستیک رویی و تویی
3562 تولید کفش پلاستیکی
3559 تولید محصولات لاستیکی طبقهبندی نشده در جای دیگر
3512 تولید کودشیمیایی وسموم دفع آفات
37 صنایع فلزات اساسی 3710 تولید محصولات اساسی آهن و فولاد
3720 تولید محصولات اساسی فلزات غیرآهنی
جدول شماره 2- تقسیمبندی جدید صنایع شیمیایی
عنوان صنعت کد صنایع دو رقمی ترکیبشده شرح صنایع ترکیبی
صنایع شیمیایی 3530
3540 محصولات حاصل از نفت و زغالسنگ
3513
3561
3562 کفش، الیاف و سایر محصولات پلاستیکی
3511
3512 کود، سموم و مواد شیمیایی
3551
3559 محصولات لاستیکی غیر از کفش
2-4. فرضیات تحقیق
فرضیات مورد آزمون در این تحقیق، عبارتند از:
1. صنایع مختلف کشور از نظر قابلیت بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی دارای اولویتهای متفاوتی هستند.
2. در هر کدام از صنایع کشور، محصولات مختلف، از نظر قابلیت بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی دارای اولویتهای متفاوتی هستند.
3-4. طراحی مدل
با توج به ساختار تکنیک AHP و با توجه به معیارهای بدست آمده از آزمون سیلور، مجموعه 5 مدل به منظور شناسایی اولویت محصولات (ISICهای چهار رقمی) موجود در هر صنعت، ویک مدل تلفیقی به منظور شناسایی اولویت صنایع، طراحی گردید. شکل شماره 4، مدل تلفیقی حاصل از ترکیب مدلهای فوق و اولویتبندی نهایی صنایع را بر مبنای قابلیت بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی (IMMPEC) را نشان میدهد.
همچنانکه در جدل (3) مشاهده میشود، هر یک از صنایع مورد بررسی در کشور دارای ضریب اولویت خاص خود هستند.
جدول 3- ضریب اولویت و رتبه هر کدام از صنایع کلی نسبت به هدف نهایی مدل تلفیقی
رتبه ISIC شرح ضریب اولویت
1 37 فلزات اساسی 65/27
2 35 صنایع شیمیایی 37/22
3 32 صنایع نساجی، پوشاک و چرم 29/20
4 31 مواد غذایی، آشامیدنیها و دخانیات 95/15
5 34 صنایع کاغذ، مقوا، چاپ و صحافی 74/13
لذا، میتوان ادعا کرد که فرضیه اول پذیرفته شده و صنایع مختلف از نظر قابلیت بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی دارای اولویتهای مختلفی هستند و این اولویت به ترتیب جدول (3) میباشد.
همچنانکه در جدول (4) مشاهده میشود، هر یک از ISIC های موجود در یک صنعت از صنایع مورد بررسی در کشور، دارای ضریب اولویت خاص خود هستند.
لذا میتوان ادعا کرد که فرضیه دوم نیز پذیرفته شده و در هر کدام از صنایع کشور، محصولات مختلف از نظر قابلیت بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی دارای اولویتهای مختلفی هستند.
جدول شماره 4 – ضریب اولویت و رتبهبندی محصولات در هر صنعت
صنعت اصلی رتبه صنعت کد صنعت شرح ضریب اولویتبندی
31 1 3113 کنسروسازی و نگهداری میوهها و سبزیها 98/42
2 3111 کشتار دام و طیور و تهیه و نگهداری گوشت 48/22
3 3140 تولید توتون و تنباکو و سیگار 58/19
4 3130 تولید نوشابههای غیرالکلی و آبهای گازدار به جز دوغ 96/14
ادامه جدول 4 –
صنعت اصلی رتبه صنعت کد صنعت شرح ضریب اولویتبندی
32 1 3231 دباغی و تکمیل چرم طبیعی 40/46
2 3240 تولید کفش، غیر از کفشهای لاستیکی و پلاستیکی 38/33
3 3233 چرم و چرم مصنوعی، غیر از کفش و پوشاک 22/20
34 1 3412 تولید ظروف و جعبههای کاغذی و مقوایی 84/56
2 3419 تولید اشیاء کاغذی و مقوایی طبقهبندی نشده در جای دیگر 16/43
35 1 3530
3540 محصولات حاصل از نفت زغالسنگ 86/46
2 3511
3512 کود، سموم و مواد شیمیایی 33/19
3 3513
3561
3562 کفش، الیاف و سایر محصولات پلاستیکی 35/17
4 3551
3559 محصولات لاستیکی غیر از کفش 45/16
1 3720 تولید محصولات اساسی فلزات غیرآهنی 69/70
2 3710 تولید محصولات اساسی آهن و فولاد 31/29
5. بررسی ISIC چهار رقمی نسبت به یکدیگر
علاوه بر بررسی اولویت صنایع مختلف و همچنین، اولویت محصولات مختلف در هر صنعت، یکی دیگر از نتایجی که از تحقیق حاضر استخراج گردید، مربوط به اولویتبندی محصولات مختلف نسبت به یکدیگر،
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 29 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
عنوان پروپوزال : شناسائی عوامل موثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی و اولویتبندی آنها با تکنیک ANP فازی (موردمطالعه: بانک صادرات ایران )
فرمت : ورد(قابل ویرایش)
بیان مسأله اساسی تحقیق به طور کلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبههای مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق) :
بانکداری الکترونیک یکی از مواهب دنیای فناوری اطلاعات میباشد که براساس آن تمامی فعالیتهای مالی، بانکی و اعتباری از بستر سنتی به بستر الکترونیکی منتقل میشود. به همین دلیل، استفاده از سیستمهای الکترونیک در موسسات مالی و اعتباری جهان به سرعت رو به گسترش بوده و تعداد استفادهکنندگان از خدمات بانکداری الکترونیک روز به روز در حال افزایش هستند. استفاده از این فناوری موجب توسعه تجارت، تسهیل ارتباطات عوامل اقتصادی، فراهم کردن امکان فعالیت برای بنگاهها، ارتقای بهرهوری، کاهش هزینهها و صرفهجویی در زمان شده است. (علیپور، 1389)
بهکارگیری فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری الکترونیکی موجب کاهش فاصله جغرافیائی و زمانی بین بانک و مشتری شده و همچنین کاهش هزینههای ارائه خدمات بانکی و نقل و انتقال پول و افزایش رقابت بین بانکها و بالا بردن کیفیت خدمات و در نهایت موجب تغییر ساختار هزینهای بانکها و بهینه شدن صنعت بانکداری کشور میگردد که به تبع آن ایجاد بستر مناسب و فرهنگسازی در زمینه بانکداری الکترونیکی مهمترین عامل پیشبرد اهداف ذکر شده میباشد. (شاهرودی و همکاران، 1389) و ....