دانلود تحقیق در مورد “ تعلیم و تربیت و هنر ”
تعداد صفحات: 12
فرمت: Word
قیمت: 3500 تومان
دانلود تحقیق در مورد “ تعلیم و تربیت و هنر ”
دانلود تحقیق در مورد “ تعلیم و تربیت و هنر ”
تعداد صفحات: 12
فرمت: Word
قیمت: 3500 تومان
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 17
بخشی از فهرست و توضیحات:
تعلیم و تربیت
مقدمه
روابط انسانى در مدرسه و محیط آموزشى، بر اساس اهداف تعلیم و تربیت شکل مىگیرد. اهداف تعلیم و تربیت، در پیوند با اهداف خانواده و جامعه است و همراه با دیگر نهادهاى اجتماعى مقصدى جز پرورش انسان براى رسیدن به قرب خدا ندارد.
مراکزى که تحت عنوان مراکز آموزشى شناخته مىشوند مانند: دبستان و دبیرستان و دانشگاه، در اندیشه تربیتى اسلام، عهدهدار تعلیم و تربیت همزمان هستند. رسالت این گونه مراکز رسالت انسان سازى است و انسان سازى شغل انبیاء و اولیا بوده است. آموزشگاه اسلامى خود را موظف به پرورش انسانهاى الهى مىداند و اهداف خود را به مقاصد آموزشى صرف محدود نمىسازد؛ چرا که تکلیف خود را تلاش براى تحقق اهداف دین مىداند:
هوالذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة؛
(۲۶۹)
اوست آن کس که در میان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد.
هدف پیامبر گرامى اسلام (ص) تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت بوده است. بنابراین مراکز آموزش اسلامى نیز نمىتوانند از تزکیه و پرورش انسانها چشم پوشى کنند و به آموزش مفاهیم و اصطلاحات بسنده کنند.
اگر معلمان و متعلمان، اهداف آموزش و پرورش اسلامى را بشناسند و تحقق آن اهداف را در ساخت فرد و جامعه اسلامى ضرورى بدانند، تلاش براى تحقق آن اهداف را وظیفه شرع و اخلاقى خود خواهند شمرد. بنابراین، شناخت اجمالى اهداف تعلیم و تربیت اسلامى مىتواند ما را به اخلاق آموزشى در اسلام نزدیک سازد.
اهداف تعلیم و تربیت اسلامى عبارت است از:
۱ - آموزش مفاهیم و معارفى که براى سلوک الى الله و تحقق اهداف انسان سازى اسلامى ضرورى است؛
۲ - ایجاد زمینه کسب مهارتها و عادات اخلاقى مناسب با هدف غایى انسان
۳ - آموزش اطلاعات لازم براى زندگى در جامعه اسلامى
۴ - آموزش علوم و معارفى که جامعه اسلامى به آن نیاز دارد
۵ - ایجاد مهارتهاى لازم در کاربرد آموزههاى علمى
۶ - ایجاد انگیزه و توانایى کشف نادانستهها در عرصههاى مختلف معرفت بشرى.
با توجه به این اهداف مىتوان قلمرو فعالیت مراکز آموزشى را به دو حوزه مرتبط با هم تقسیم کرد: آموزش و پرورش عام و آموزش و پرورش خاص.
آموزش و پرورش عام، شامل همه فعالیتهاى آموزشى و پرورشى مىشود که براى پرورش انسان مؤمن، متخلق به اخلاق الهى و سالک الى الله لازم است. این فعالیتها درباره همه فراگیران دانشآموزان و دانشجویان اجرا مىشود.
آموزش و پرورش خاص، فعالیتهاى آموزشى و پرورشى مربوط به علوم و صنایع را شامل مىشود.
براى بررسى ارزش اخلاقى فعالیتهاى معلمان و متعلمان، باید تأثیر علم مورد آموزش در تحقق هدف غایى انسان معلوم باشد. پس باید به دو نکته توجه کرد:
الف. وقتى از تأثیر یک علم در تحقق هدف غایى سخن مىگوییم در واقع این فرض را داریم که آن علم به عمل در مىآید. به عبارت دیگر تأثیر هر علم در قرب انسان به خداوند تأثیرى عملى است و با به کار گرفتن آن علم آثار آن ظاهر مىشود.
ب. تأثیر علوم در تحقق اهداف غایى انسان یکسان نیست. علوم آخرت و مواد درسى مشترک که در آموزش و پرورش عام تعلیم مىشود، تاثیر مستقیمى در این هدف دارد و شرط لازم تقرب به خداوند محسوب مىشود اما علوم مربوط به آموزش و پروش خاص در این زمینه تأثیر غیر مستقیم دارند؛ تأثیر این نوع علوم، به نیاز اجتماع و کاربرد آن با نیت صحیح وابسته است.
با توجه به دو نکته فوق باید یادآور شد که کاربرد علوم مربوط به آموزش و پرورش خاص در قلمرو حاجات دنیاى است و تعلیم و تعلم مواد درسى آن میان همه معلمان و متعلمان جهان رواج دارد. نیکوکار و فاجر، مؤمن و کافر، و خوب و بد همه این علوم را تحصیل مىکنند و در آبادانى زندگى دنیا به کار مىگیرند. تبادل مفاهیم مربوط به این علوم مشروط بر تصفیه باطن و اخلاص نیت نیست یعنى بدون اخلاص نیز مىتوان این علوم را کسب کرد و به کار اصلاح امور دنیایى بست.
ولى کاربرد علوم آموزش و پرورش عام در امور دنیایى نیست و مربوط به آخرت است اعمال آخرتى همه نیازمند قصد تقرب هستند و این قصد بدون باور امکانپذیر نیست باور قلبى به مضامین علوم آخرت وقتى حاصل مىشود که با نیت خالص به کسب علم روى آوریم چرا که علم مجموعهاى از اصطلاحات نیست، حقیقتى است که انسان را به لحاظ وجودى رشد مىدهد و به لطف خداوند در دل جاى مىگیرد.
نور علم
علمى که صلاح آخرت در هر عصرى وابسته به آن است، علم آخرت است. حقایق این علم ازلى و تغییر ناپذیرند. زمانى مىتوان گفت کسى این علم را آموخته است که آثار عملى آن مشاهده شود. بسیار دیده مىشود که کسانى با اصطلاحات علوم معنوى و آخرتى آشنایند ولى آثار آن علوم در آنها دیده نمىشود. بهترین دلیل بر این که چنین افرادى وجود دارند، روایاتى است که عالمان سوء را معرفى مىکنند و آنان را وعده عذاب و آتش مىدهد. از این روایات مىتوان فهمید که اطلاق عنوان عالم به این افراد مجازى است زیرا در روایات دیگرى آثار علم و نجات و رستگارى معرفى شده است. اگر اثر علم رستگارى و حسن آخرت باشد، کسى که در عالم است نمىتواند جهنمى و بدعاقبت باشد. پس اگر به کسى که آخرت سوء دارد عالم گفته مىشود از سر مجاز است.
همین مقدار کافى است تا بپذیریم علم همین اصطلاحات و مفاهیم نیست بلکه حقیقتى است که با مذاکرات علمى به دست نمىآید. مذاکرات علمى و تعلم فقط زمینه را براى دریافت آن حقیقت آماده مىسازد، ولى علم نورى است که خداوند به قلوب مؤمنان خالص هدیه مىکند.
امام صادق(ع) فرمودند:
لیس العلم بالتعلم و انما هو نور یقع فى قلب من یرید اللَّه تبارک و تعالى ان یهدیه؛ (۲۷۰)
علم به زیادى دانش اموختن نیست بلکه نورى است که خداوند در قلب آن که هدایش را اراده فرموده وارد مىکند.
این دیدگاه که علم به افاضه پروردگار تحقق مىیابد. نقشى کلیدى در اخلاق آموزشى دارد.
وظایف طالب علم
دانشجویى که در پى این علم است، به هر سخنى گوش و دل نمىسپارد و از هر منبعى علم نمىآموزد و چون جان خود را آماده پذیرایى از غذایى پاک مىکند به تصفیه باطن مىپردازد. براى ان که نور علم در قلبى بتابد، باید آن قلب صیقل داده شود پس مجاهده با نفس مقدمه ضرورى کار دانشجوى علم آخرت است.
از امام باقر(ع) روایت شده است که درباره این آیه قرآن: فلینظر الانسان الى طعامه فرمودند:
یعنى علمه الذى یأخذ ممن یأخذه؛ (۲۷۱)
مقصود از طعام علم است که بایدانسان ببیند از کجا دریافت مىکند.
اهمیت منبع و منشأ علم بسیار زیاد است، زیرا هدف از علم آموزى، کمال نفس است و کمال نفس فقط با علم حقیقى مطابق با واقع محقق مىشود. پس اتکا به منابع نامطمئن، علم نافع را به بار نمىآورد:
من اصغى الى ناطق فقد عبده فان کان الناطق یؤدى عن اللَّه فقد عبد اللَّه و ان کان الناطق یؤدى عن الشیطان فقد عبد الشیطان؛ (۲۷۲)
کسى که به گویندهاى گوش مىسپارد او را بندگى کرده است پس اگر گوینده از خدا بگوید شنونده خدا را بندگى کرده و اگر از زبان شیطان سخن بگوید، شنونده شیطان را بندگى نموده است.
متعلم راه رستگارى علم را از خداوند مىخواهد: «قل رب زدنى علما (۲۷۳)» و علم را براى رشد و تعالى مىجوید نه براى اغراض نفسانى و دنیایى «هل اتبعک على ان تعلمن مما علمت رشداً (۲۷۴)» با توجه به دو نکته فوق روش صحیح دانشجویى این است که در انتخاب مدرسه و استاد نهایت دقت صورت گیرد و پس از آن از خداوند درخواست علم حقیقى شود و از او نجات از گمراهى طلب شود:
اللهم انى اعوذ بک من... ان اضل او اضل او اظلم او اظلم... (۲۷۵)
خداوندا به تو پناه مىبرم از این که گمراه شوم یا گمراه کنم، ستم کنم و یا ستم دیده شوم...
این استعاذهها ضرورى است، زیرا راهزنان مسیر دانشآموزى بسیارند.
جایگاه علم و عالمان در جامعه به صورت طبیعى براى عالم موقعیتى فراهم مىکند. توجه مردم به عالم و منافع مادى قابل تحصیل براى عالم، خلوص نیت او را تهدید مىکند و نیز خلوص نیت کسى را که آروزى عالم شدن دارد.
از امام باقر(ع) روایت شده است:
من طلب العلم لیباهى به العلماء او یمارى به السفهاء او یصرف به وجوه الناس الیه فلیتبوأ مقعده من النار؛ (۲۷۶)
کسى که دانش طلبد تا با آن در برابر عالمان فخر کند و یا با کم خردان درآویزد و یا مردم را به خود متوجه سازد، پس جایگاه او آتش است.
از امام صادق(ع) روایت شده است:
من اراد الحدیث لمنفعة الدنیا لم یکن له فى الاخرة نصیب، و من اراد به خیر الاخرة اعطاه اللَّه خیر الدنیا و الاخرة؛ (۲۷۷)
کسى که خواهان حدیث باشد براى سود دنیا در آخرت بهرهاى ندارد و کسى که از حدیث خیر آخرت را بجوید خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا مىکند.
سخنانى از این قبیل، هشدار به طالبان علم است تا مبادا نیات خود را به اغراض دنیایى آلوده سازند؛ زیرا کاربرد علم آخرت در اصلاح آخرت است و صلاح آخرت جز به خلوص نیت محقق نمىشود.
احادیثى که نیات دنیایى را نکوهش مىکنند همه درباره علم آخرت هستند ولى درباره علوم و صنایع دنیایى نیز اگر کسى بخواهد تحصیل آنها براى سلوک معنوى او سودمند باشد باید نیت خود را خالص سازد و علم را براى به کارگیرى در مصلحت مسلمین و نیکى به آنان بیاموزد و شناخت بیشتر طبیعت و قوانین آن را به عنوان شناخت آیات الهى و رهبرى شدن به سوى او اراده کند.
روایاتى که به اخلاص دعوت مىکند، در عین حال راهنمایى براى انتخاب استاد است. طالب علم اگر استادى را خواهان دنیا یافت، نباید او را برگزیند زیرا تأثیر استاد بر دانشجو بسیار است؛ چنان که گویى دانشجویانى که گوش به استادى مىسپارند او را بندگى کردهاند از امام صادق(ع) درباره عالم دوستدار دنیا به احتیاط سفارش شده است. ایشان فرمودهاند:
اذا رأیتم العالم محبا للدنیا فاتهموه على دینکم، فان کل محب لشى یحوط ما احب؛ (۲۷۸)
چون عالم را دوستدار دنیا یافتید او را بر دین خود متهم سازید زیرا دوستار هر چیز آن را نگاه مىدارد.
طالب علم پس از آن که درون خود را از نیات دنیایى تصفیه کرد از خداوند درخواست علم نمود استاد مناسب اختیار کرد و از خطر گمراهى استعاذه نمود در روابط خود با استاد باید به نکات زیر توجه کند:
۱ - در بهرهگیرى از دانش استاد دو اصل را به طور همزمان رعایت کند:
الف) همیشه درستى راى استاد را محتملتر از درستى راى خود بداند، زیرا استاد از علم و تجربه بیشترى بهره دارد. پس به استاد خود اعتماد کند.
ب) درباره درستى سخن استاد اندیشه کند و در ارزیابى آن عقل خود را میزان قرار دهد. به عبارت دیگر تحصیل را به شیوهاى محققانه انجام دهد و صرف گفتار استاد را بدون سنجش عقلى، دلیل بر درستى سخن نپندارد. براى محصل ابتدایى، سلوک راه تحقیق دشوار است، پس باید از شتاب در اظهار رأى بپرهیزد و پرسشها و نقدهاى خود را براى رسیدن به حق با استاد در میان گذارد. از امام صادق(ع) روایت شده است:
ان هذا العلم علیه قفل و مفتاحه المسأله. (۲۷۹)
۲ - در برابر استاد فروتنى کند. استادى که انسان را به معارف سودمند براى کمال آشنا مىکند، مقدمات نجات او را فراهم مىکند و حقى بزرگ بر او دارد.
از امام صادق(ع) روایت شده است:
تو اصغوا لمن طلبتم من العلم (۲۸۰)
در برابر کسى که از او علم مىآموزید فروتنى کنید.
۳ - در جلب رضایت او کوشا باشد. معلم از شاگردان خود دو چیز مىخواهد: نخست آن که رعایت ادب کنند و دیگر آن که در یادگیرى آن چه استاد مىگوید کوشا باشند. دانشجویى که خواستار رضایت استاد است باید از این دو فروگذار نکند.
در پایان بحث از وظایف متعلم باید یادآورى نمود که دانشآموزى پاسخگویى گرایش حقیقت جویى انسان است و رفتن به سوى کسب دانش، امرى طبیعى است. حال سؤال این است که تعلیم پاسخگوى کدام گرایش ماست و انگیزه معلمى چیست؟
تعلیم
انسان به طور طبیعى و فطرى مایل به خلق و ایجاد است. او از اختراع ابزار و آلات جدید خشنود مىشود و از پرورش گل و گیاه نشاط مىیابد و از دیر زمان با تربیت حیوانات عطش خود را به ساختن فرو نشانده است. فعالیت آموزشى معلم از سویى پاسخگویى به این گرایش طبیعى و از سوى دیگر پاسخى به گرایش حقیقت جویى است؛ زیرا در مجلس درس، تنها متعلم نیست که مىآموزد، معلم نیز در هنگام گفتگوى علمى زوایاى جدیدى از مسائل را درک مىکند و قدرت طرح و پاسخگویى به سؤالات جدید را در خود مىیابد. این دو گرایش طبیعى را مىتوان منشأ روى آوردن به تعلیم شمرد.
عوامل دیگرى نیز انگیزه تعلیم هستند که به اهمیت دو عامل فوق نیستند؛ مانند: تعلیم براى پیشرفت مادى و فنى جامعه و بسط امکانات زندگى مرفه و سالم، تعلیم براى ارضاء گرایش به تفوق بر دیگران و...
عامل مهم دیگرى نیز وجود دارد و آن دعوتى است که از جانب خداوند و اولیاء او شده است و عالمان را به تعلیم دیگران فرا خوانده است:
ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدى من بعد ما بیناه للناس فى الکتاب اولئک یلعنهم اللَّه و یلعنهم اللاعنون؛ (۲۸۱)
کسانى که نشانههاى روشن و رهنمودى را که فرو فرستادیم، بعد از آن که آن را براى مردم در کتاب توضیح دادیم، مىپوشانند، آنان را خدا لعنت مىکند، لعنت کنندگان لعنتشان مىکنند.
پى نوشتها:
(۲۶۹) - جمعه، ۲.
(۲۷۰) - بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۵.
(۲۷۱) - همان، ج ۲، ص ۹۶.
(۲۷۲) - اصول کافى، ج ۶، باب الغناء، حدیث ۲۴.
(۲۷۳) - طه، ۱۹.
(۲۷۴) - کهف، ۶۶.
(۲۷۵) - من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۷، حدیث ۹۲۸.
(۲۷۶) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب المستأکل بعلمه و المباهى به.
(۲۷۷) - همان.
(۲۷۸) - همان.
(۲۷۹) - همان، باب سؤال العالم و تذکاره، حدیث ۳.
(۲۸۰) - همان، باب صفة العلماء، حدیث ۱.
(۲۸۱) - بقره، ۱۵۹.
(۲۸۲) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب استعمال العلم، حدیث ۳.
(۲۸۳) - همان، باب بذل العلم، حدیث ۴.
(۲۸۴) - همان، حدیث ۱.
(۲۸۵) - همان، حدیث ۳.
(۲۸۶) - بحارالانوار، ج ۲، ص ۶۲، حدیث ۷.
(۲۸۷) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب النهى عن القول بغیر علم، حدیث ۸.
(۲۸۸) - المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۴۵۰.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 29 صفحه می باشد.
اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده می باشد.
مقدمه
ورزش مدارس پس از سالها رکود داشته و نتوانسته است به ماهیت اصلی خود برسد و آنچه در زنگ ورزش دیده میشود چیزی نیست که به هدف اصلی نزدیک باشد و حتی میتوان گفت گاهی زنگ ورزش در مدارس قربانی دشواری دروس ریاضی، علوم و... میشود. در حالی که برای رشد ورزش قهرمانی در کشور توجه به ورزش دانشآموزی نوعی الزام و اجبار است و زمان شروع ورزش برای بسیاری از رشتهها مقطع ابتدایی است اما دانشآموزان ابتدایی تا پایه سوم حتی معلم ورزش هم ندارند و نبود امکانات و فضای ورزشی مدارس هم به مشکلات دامن میزند.
براساس نتایج تحقیقی در 120 شهر کشور درصد زیادی از دانشآموزان با مشکل قامتی و اندامی مواجهند. نتایج این پژوهش روی 174 هزار و 191 دانشآموز دختر دوره راهنمایی نشان داد که 69 درصد آنها ناهنجاری قامتی دارند. در دوره متوسط این ناهنجاری 72/4 درصد افزایش مییابد. بین پسران از 173 هزار و 491 دانشآموز پسر دوره راهنمایی، 57/6 درصد و در متوسطه 58/5 درصد اختلالات فیزیکی و اسکلتی دارند. میانگین این اختلالات در کل دانشآموزان کشور حدود 64 درصد برآورد شده است. این اعداد و ارقام میتواند یک یادآوری جدی برای اهمیت دادن به ورزش مدارس باشد. به طور حتم یک دانشآموز به موازات تمرینهای خود میتواند مفاهیم درسی را به خوبی یاد گرفته و آنها را در مدت زمان کوتاهتری به خاطر بسپارد.
با توجه به تمام ضعفهای موجود در حوزه ورزش مدارس، اینگونه به ذهن متبادر میشود که این وزارتخانه نسبت به ورزش دانشآوزی بیاعتنا است، در حالی که معاونان پرورشی و مدیران تربیت بدنی در این مبحث در تلاش هستند که مشکل ورزش مدارس را به یک شکلی حل کنند اما کمبود تسهیلات مالی و اعتباری و تجهیزات، برنامههای این مدیران را بیاثر گذاشته است. به نظر میرسد متصدیان تربیت بدنی کشور بتوانند در این امر دست آموزش و پرورش را بگیرند و به اشاعه ورزش در مدارس یاری رسانند چرا که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، شناسایی استعدادها در رشتههای مختلف و ارتقای سطح ورزش حرفهای در کشور از دوران مدرسه به ویژه مقاطع ابتدایی انجام میشود. مطمئناً دود بیتوجهی به ورزش در مدارس، نه فقط به چشم دانشآموزان که در برخی مواقع به چشم ورزش قهرمانی خواهد رفت.
بیان مسئله :
گرچه ورزش مدارس در مقایسه با دیگر برنامههای آموزش و پرورش در کارنامه سه دهه انقلاب از حرکت آهستهای برخوردار بوده و در مسیر 30 ساله خود جاهایی را ایستاده و با کمترین نوآوری در این مسیر دانشآموزان را فارغالتحصیل و وارد جامعه کرده اما مدیران و مسوولان ارشد ورزش دانشآموزی آنقدر هم بیتفاوت نبوده و در طول این سالها طرحهایی را ارائه دادند و به تصویب رساندند که شاید خیلی محسوس نبودند، حال اینکه چه مقدار از آنها به مرحله اجرا درآمده یا در نیمه راه رها شدند، بحثی جداست اما این مطلب نشان دهنده این موضوع است که مسوولان امور آموزش و پرورش اهمیت ورزش مدارس و حساس بودن این حوزه را به خوبی درک کردهاند، طرحهایی چون طرح بهسا، طرح آشنا یا تشکیل معاونتهای تربیت بدنی و تندرستی و ایجاد پست قائم مقامی که به تازگی در سیستم آموزش و پرورش تعریف شده، نگاههای مثبتی است که در ورزش دانشآموزی وجود داشته. به طور حتم با تخصیص اعتبارات کافی و تجهیز مدارس و توسعه آنها، از دل 14 میلیون دانشآموز، استعدادهایی شکوفا و به تیمهای ملی معرفی خواهند شد که علاوه بر ایجاد سلامت جسمی و روحی در بین این ردههای سنی حساس، فرصت مناسبی برای پشتوانهسازی در ورزش حرفهای میشود. اگر به دانشآموزان ایرانی بگویید زنگ ورزش خود را توصیف کنید، اکثر آنها میگویند: «یعنی زنگ تفریح، زنگ راحتی و شیطونی»، همیشه دور زنگ ورزش را در برنامههای هفتگی خط قرمز میکشند و آن روز را بهترین و راحتترین برنامه درسی میدانند. سالهاست دانشآموزان ساعت ورزش که میشود منتظر میمانند تا معلم ورزش از فایل طوسی رنگ چند توپ بسکتبال و والیبال کم باد دربیاورد، به آنها بدهد تا بروند دنبال بازی و تفریح. آخر سال هم که میشود چند تا تشک میاندازند وسط حیاط آسفالت مدرسه و معلم میگوید: «هر که دراز نشست بیشتری بزند نمره بهتری میگیرد.» و این خاطرهای است از ورزش مدارس کشورمان. شاید هر از گاهی طرحهای جالب ارائه شود اما کلیت ورزش مدارس اینگونه است. درحالی که در سطح دنیا آموزش و پرورش و باشگاهها متولی ورزش پایه هستند، آنها استعدادها را کشف و پرورش داده و فدراسیونها قهرمانپروری میکنند و این امری است که در ایران بالعکس انجام میشود. یعنی کشف ورزشکاران با استعداد، پرورش و تبدیل آنها به قهرمان در حیطه کار فدراسیونهای ورزشی است. این موضوع برای فدراسیونها با اعتبارهای کم، سنگین میشود و به همین دلیل است که پشتوانهسازی در تیمهای ملی پایین بوده و در برخی رشتهها تا سالهای طولانی به تک ستارهها تکیه میشود. درصورتی که مدارس با در اختیار داشتن 50 درصد وقت دانشآموزان و تعداد نیروهای میلیونی در سنین پایه فرصت مناسبی را برای شناسایی قهرمانان دارند. در اکثر کشورهای دنیا دانشآموزان به عنوان مهرههای ورزشی و قهرمانان آینده دیده میشوند تا جایی که در توصیف دورنمای آینده ورزش خود میگویند که قهرمانان المپیکی و جهانی آنها دانشآموزان پشت میز نشسته مدارس هستند. به همین دلیل بیشترین اماکن ورزشی در اختیار مدارس قرار دارد و با تخصیص بودجههای نجومی و تنوع در رشتههای مختلف ورزشی، قهرمانان آینده خود را آماده مدالآوری در المپیک و میدانهای جهانی میکنند. در برخی از کشورها که رشتههای ملی دارند، آن رشتههای ورزشی به طور اجبار در مدارس تدریس میشود. برای مثال چینیها و ژاپنیها سالهاست که رشتهها و هنرهای رزمی را به دانشآموزان خود آموزش میدهند، هندیها نیز در برنامه هفتگی ورزش مدارس ساعتهایی را به آموزش کریکت به دانشآموزان اختصاص دادهاند. روسها شطرنج را آموزش میدهند، درحالی که در کشورمان رشتههایی چون زورخانه، کشتی و چوگان از جمله رشتههای ملی به حساب میآیند اما هیچ خبری از این رشتهها در مدارس ما نیست. البته تلاشهای دولت در سالهای اخیر قابل تقدیر است و اگرچه این زحمات مطلوب است اما ما از ایدهآلها میگوییم.
لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب
فرمت فایل : word
تعداد صفحه : 26
حالا ببینیم فرزند چه منافعی را بهمراه دارد کسانیکه در این باره اندیشیده اند می گویند اصولا فرزند پیوند زناشویی را محکم تر نموده و به زندگی زن و شوهر ادامه حیات می دهد . سرو صدا و نزاعهای خانوادگی را کاهش داده و به زن و شوهر سکون و آرامش خاطر می بخشد .
وجود فرزند ، پدر و مادر را به زندگی دلگرم تر نموده و برای تهیه لوازم زندگی جدی تر می نماید .
وجود فرزند از گسسته شدن پیوند زناشویی بطوری جلوگیری می کند که صد دانا در آن حیران می مانند . فرزندان به قدری در زندگی مؤثرند که قابل وصف نیست مخصوصا َ که اگر فرزند از هر جهت لایق توصیف باشد .
آغاز گفتگو درباره تربیت کودک
بکربن صالح نامه ای به خدمت علی بن موسی علیه السلام فرستاد که پنج سال است از بوجود آوردن فرزند خودداری نموده به این علت که همسرش از فرزند بدش آمده و گفته به علت فقر و نداری تربیت فرزند بر او سخت و ناگوار است
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه19
فهرست مطالب
تاریخچه تربیت بدنی در ایران
مدیریت سازمانهای ورزشی
تاریخچه تشکیل تربیت بدنی در ایران
تشکیلات تربیت بدنی و ورزش در کشور
برنامه درسی تربیت بدنی
رویکرد برنامه ی درسی تربیت بدنی مبانی برنامه ی درسی تربیت بدنی
ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامت بدن به عنوان وسیله بسیار مهمی برای فراهم آوردن ارتش سلحشور و پیروزمند پی برده بودند. به استثنای فرزندان طبقه اعیان و شاهزادگان تقریباً همة آموزش و پرورش به تربیت بدنی محدود می شد.
کودکان تا 7 سالگی زیر نظر مادر پرورش می یافتند و پسران از 7 سالگی تحصیلات رسمی خود را آغاز می کردند و از همان هنگام رسماً متعلق به کشور شناخته و تا 15 سالگی به آموختن فنون نظامی مشغول و از 15 سالگی در خدمت ارتش تا 50 سالگی بودند و فرزندان اعیان و شاهزادگان به روایت هرودوت تا 20 سالگی و به روایت استرابون تا 24 سالگی به تحصیل ادامه می دادند و برای فرماندهی سپاه و حکمرانی و دادرسی آماده می شوند.
این تربیت در تاریخ تعلیم و تربیت نخستین نمونه کنترل آموزش و پرورش و به وسیله دولت بود ارتشیان از 50 سالگی یا مسئولیت پادگان ها را بعهده می گرفتند و یا در سازمانهای عمومی مشغول می شدند در بازنشستگی به کار تعلیم داوطلبان می پرداختند.
هرودوت: ایرانیان از 5 سالگی تا 20 سالگی 3 چیز را می آموختند سواری – تیر و کمان – شنا. جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن – پرتاب سنگ و نیزه آغاز می کردند از تمرینات معمولشان با جیره اندک و تحمل گرما و پیاده روی طولانی و عبور از رودخانه و شکار و جستن بر روی اسب و چالاکی بود.
ورزشهای قدیم ایران اسب سواری – تیراندازی – شکار – چوگان – شنا
نکته قابل توجه: ایرانیان برای ورزش و پرورش بدن عقیده داشتند ورزش پروراننده صفات نیکی همچون شجاعت، جوانمردی فروتنی نیز می باشد.