تحقیق معارف اسلامی در 78 صفحه با فرمت ورد شامل بخش های زیر می باشد:
معاد
بحث در حقیقت روح از نظر دیگر
مرگ از نظر اسلام
برزخ
روز قیامت - رستاخیز
استمرار و توالى آفرینش
عدل
مقدمه
راه آشنایى با صفات خدا
نقش ایمان به صفات خدا
چرا عدل از اصول است؟
معنى و مفهوم عدل
عدل و قسط
آثار ایمان به عدل خدا
ریشه هاى ظلم
پاسخ به شبهات
نکته اول: هیچ موجودى از خدا طلبکار نیست
تفاوتها، رمز خداشناسى
تفاوتها، رمز شکوفایى کمالات
تفاوتها و جامعه سازى
تفاوت در تکلیف
تفاوت در پاداش
نکته سوم: همیشه عدل به معناى مساوات نیست
نکته چهارم: حقوق جامعه بر حقوق فرد اولویّت دارد
نکته پنجم: علم و آگاهى ما محدود است
نکته ششم: قضاوتهاى ما عجولانه است
نکته هفتم: قضاوت مقطعى ممنوع
نکته هشتم: از نقش خود غافل نشویم
بررسى یک سؤال
نکته نهم: سختىها عامل رشد است
نقش ناگوارىها در خودسازى
نکته دهم: سود و زیان، ملاک سنجش خوبى یا بدى نیست
نکته یازدهم: انسانها پیوسته آزمایش مىشوند
آزمایشهاى خداوند
نکته دوازدهم: کج فهمىها و برداشتهاى غلط
نکته سیزدهم: خوبىها و زیبایىها را با هم ببینیم
نکته چهاردهم: از نقش قوانین طبیعى غفلت نکنیم
نکته پانزدهم: ضرورت تلاش براى کشف استعدادها
نکته شانزدهم: همگانى بودن راه قرب به خدا و رشد معنوى
پاسخ به چند شبهه
عدالت اجتماعى
عدالت و مساوات
جایگاه عدالت در اسلام
توحید
خدا شناسی و توحید
وجود خداوند قادر ومتعال
ذات پاکش نا متناهی است
توحید و تکامل
توهم تضاد تکامل و خداشناسی
تضاد تکامل با نظام منظم موجودات
منابع
معاد
کسانیکه بمعارف اسلامى تا اندازه اى آشنائى دارند میدانند که در خلال بیانات کتاب و سنت سخن روح و جسم یا نفس و بدن بسیار بمیان میآید و یا اینکه تصور جسم و بدن که بکمک حس درک میشود تا اندازه اى آسان است و تصور روح و نفس خالى از ابهام و پیچیدگى نیست .
اهل بحث از متکلمین و فلاسفه شیعه و سنى در حقیقت روح نظریات مختلفى دارند ولى تا اندازه اى مسلم است که روح و بدن در نظر اسلام دو واقعیت مخالف همدیگر میباشند .
بدن بواسطه مرگ خواص حیات را از دست میدهد و تدریجا متلاشى میشود ولى روح نه اینگونه است بلکه حیات بالاصاله از آن روح است و تا روح به بدن متعلق است بدن نیز از وى کسب حیات میکند و هنگامیکه روح از بدن مفارقت نمود و علقه خود را برید ( مرگ ) بدن از کار میافتد و روح همچنان بحیات خود ادامه میدهد .
آنچه با تدبر در آیات قرآن کریم و بیانات ائمه اهل بیت (ع ) بدست میآید اینست که روح انسانى پدیده ایست غیر عادى که با پدیده بدن یک نوع همبستگى و یگانگى دارد .
خداى متعال در کتاب خود میفرماید ( لقد خلقنا الانسان من سلالة من طین ثم جعلناه نطفة فى قرار مکین ثم خلقنا النطفة علقة و خلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشأ ناه خلقا آخر ) سوره مؤمنون آیه 12-14 .
( تحقیقا ما انسان را از خلاصه که از گل گرفته شده بود آفریدیم .
سپس او را نطفه اى قرار دادیم در جایگاه آرامى سپس نطفه را خونى بسته کردیم پس خون بسته را گوشتى جویده شده کردیم سپس گوشت جویده شده را استخوانهائى کردیم پس استخوانها را گوشت پوشانیدیم پس از آن او را آفریده دیگرى بیسابقه قرار دادیم ) .
از سیاق آیات روشن است که صدر آیات , آفرینش تدریجى مادى را وصف میکند ودر ذیل که به پیدایش روح یا شعور و اراده اشاره میکند آفرینش دیگرى را بیان میکند که با نوع آفرینش قبلى مغایر است .
و در جاى دیگر در پاسخ استبعاد منکرین معاد باین مضمون که انسان پس از مرگ و متلاشى شدن بدن و گم شدن او در میان اجزاء زمین چگونه آفرینش تازه اى پیدا کرده انسان نخستین میشود , میفرماید ( بگو فرشته مرگ شما را از ابدانتان میگیرد پس از آن بسوى خداى خودتان برمیگردید یعنى آنچه پس از مرگ متلاشى گشته و در میان اجزاء زمین گم میشود بدنهاى شما است ولى خودتان ارواح بدست فرشته مرگ از بدنهایتان گرفته شده اید و پیش ما محفوظید ) سوره سجده آیه 11 .
گذشته از اینگونه آیات قرآن کریم با بیانى جامع مطلق روح را غیر مادى معرفى میکند چنانکه میفرماید ( از تو حقیقت روح را میپرسند بگو روح از سنخ امر خداى من است ) سوره اسرى آیه 85 , و در جاى دیگر در معرفى امر خود میگوید ( امرخدا وقتى که چیزى را خواست این است و بس که بفرماید بشو آن چیز بیتوقف میشودو ملکوت هر شئى همین است ) سوره یس آیه 83 و مقتضاى این آیات آنستکه فرمان خدا در آفرینش اشیاء تدریجى نیست و در تحت تسخیر زمان و مکان نمیباشد پس روح که حقیقتى جز فرمان خداوند ندارد مادى نیست ....
.
.
.
نکته دهم: سود و زیان، ملاک سنجش خوبى یا بدى نیست
نسیمى که از دریا بر مىخیزد، ممکن است منطقه ساحل را شرجى و به صورت خفقان آورى در آورد و ساکنان ساحل را بیازارد، امّا همین نسیم به جریان خود ادامه داده، نقاط سوزان را روح تازهاى مىبخشد.
باد ممکن است در گوشهاى شاخه درختى را بشکند و خساراتى وارد کند، امّا هوا را لطیف ساخته به دورترین نقاط مىرساند.
بارانهاى پى در پى و رگبارهاى تند، ممکن است در مسیر خود لانه مورچهاى را خراب کند و زندگى او را بر هم زند، امّا زمینهاى تشنه را سیراب مىسازد و به جهان طراوت مىبخشد. آیا براى خراب نشدن لانه مورچهها باید از باران و فواید ارزشمند آن چشمپوشى کرد؟
آیا مورچه حقّ دارد فریاد زند مرگ بر خورشید و اقیانوس، مرگ بر ابر و باران و کشاورز و اعتراض کند که چرا اینها خانه مرا خراب کردند؟! آیا چنین ایرادهایى جز به خاطر خودمحورى و خودخواهى است؟ آیا چنین اعتراضى به خاطر آن نیست که ما مسایل را تنها از یک زاویه مىنگریم و تنها در یک مدار فکر مىکنیم و مرکز این مدار را هم منافع شخصى خود مىدانیم؟ گویا تمام عالم هستى باید به میل شخص من و در راه رفاه من در حرکت باشند، آن هم منافع شخصىِ امروز من، زیرا گاهى مشکلات براى فرداى من خوب است لکن ما تا نتیجه فورى و آنى براى همین امروز نداشته باشد راضى نمىشویم!
بنابراین، سود وزیان محدود ما وسیلهاى مطمئن براى سنجش خوبى و بدى چیزى نیست ونباید هر فرد ویا گروهى فقط فایده و ضرر وراحتى وناراحتى خود را ملاک خوبى وبدى آن چیز بداند، فقط کسى مىتواند قضاوت صحیحى داشته باشد که به همه موجودات و خصوصیّات آنها احاطه کامل داشته باشد.
نکته یازدهم: انسانها پیوسته آزمایش مىشوند
یکى از سنّتهاى حتمى خداوند درباره انسان، مسأله آزمایش است که حدود بیست مرتبه در قرآن از آن سخن به میان آمده است.
ناگوارىها از ابزارهاى آزمایش خدا هستند، لذا گاهى انسان با اینکه گناه و تقصیرى هم نکرده به برخى ناگوارىها مبتلا مىشود؛ همان گونه که خوشىها نیز وسیله دیگرى براى این آزمایش است.
قرآن مىفرماید: «و لَنَبْلُوَنَّکُم بِشَىءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجُوعِ و نَقصٍ مِنَ الاموالِ وَ الانفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ» (50) ما شما را با ترس و گرسنگى و قحطى و کم شدن مال و جان و میوهها و محصولات، آزمایش مىکنیم، و به کسانى که در این حوادث، خود را نمىبازند و صبر و شکیبایى و استقامت از خود نشان مىدهند بشارت بده.
آزمایشهاى خداوند
در مورد آزمایش انسان چند مسأله را باید مورد بررسى قرار داد:
الف. مگر خدا نمىداند که هر کسى چه کاره است تا لازم باشد او را به وسیله ناگوارىها آزمایش کند؟ (فلسفه آزمایشهاى الهى)
ب. ابزار آزمایش چیست؟
ج . عکسالعمل مردم در برابر حوادث تلخ چگونه است؟
د. راه پیروزى بر مشکلات چیست؟
الف. فلسفه آزمایش الهى
شکّى نیست که میان آزمایش ما وآزمایش خدا فرق است؛ آزمایش ما براى شناخت است، امّا آزمایش خدا براى علم وآگاهى به وضع و روحیّه و عکسالعمل ما نیست، زیرا او قبل از هر فکر و عملى، مىداند که ما چگونه فکر مىکنیم و چگونه عمل خواهیم کرد، بلکه هدف از آزمایش این است که از ما کارى سر زند و بدین وسیله استحقاق پاداش و کیفر داشته باشیم، زیرا خداوند طبق علم خود به خوبى و بدى شخصى (بدون اینکه او عملى انجام داده باشد) پاداش و کیفر نمىدهد. همان گونه که ما نیز به صرف اینکه بدانیم شخصى بنّاى خوبى است، یا آرایشگر خوبى است، یا بدانیم نقّاش و نجّار خوبى است به او مزد نمىدهیم، بلکه اگر براى ما کارى انجام داد، آن وقت او را مستحقّ مزد و پاداش مىدانیم...
دانلود تحقیق معارف اسلامی