اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

-1طرح مساله:
موضوع تحقیق حاضر بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی است. اعتماد اجتماعی عبارت است از« حسن ظن فرد به سایر افرادونهادهای جامعه با این انتظار که آنها به گونه ای عمل خواهندکردکه نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسر گردد.»
رویکردهای مختلفی به اعتماد وجود دارد که نیوتن و دالهی آنها را بطور کلی در دو گروه فردی و اجتماعی جمع کرده اند.رویکرد فردی شامل تمام نظریه هایی است که اعتماد را از بعد روانشناسی و روانشناسی اجتماعی مورد توجه قرار می دهند.در این رویکرد اعتماد محصول عوامل فردی و روانشناختی چون تجارب دوران کودکی ویژگی های روحی و تجارب زندگی روزمره محسوب می شود.مطرح ترین نظریه پردازان این رویکرداوسلنر واریک اریکسون هستند.اما در رویکرد اجتماعی اعتماد محصول عواملی چون؛ مشارکت مدنی،محیط اجتماعی،روابط اجتماعی و میزان گستردگی جامعه انسانی به حساب می آید.در این رویکرد می توان از افرادی چون توکوویل،پارسونزو پوتنام نام برد.با این حال امروزه اغلب نظریه پردازان این حوزه سعی دارند تا تلفیقی از این دو رویکرد را دربررسی اعتماد به کارگیرند.
تحقیق حاضر با رویکرد اجتماعی،اعتماد را در سه نوع میان فردی،عام و نهادی مورد توجه قرار داده است.اعتماد میان فردی در سطح یک رابطه چهره به چهره قرار می گیرد.در این نوع از روابط،اعتمادمتوجه دوستان،آشنایان و اعضای خانواده است.اعتماد عام در سطحی فراتر از روابط چهره به چهره و دوستانه قرار می گیرد. هدف اعتماد شخص معینی نیست،بلکه بصورت کلی مطرح می شودبرای مثال اعتماد به زنان در مقابل مردان.یا اعتماد به نژاد و ملیت متفاوت. اعتماد نهادی متوجه نهادها و سازمانهای رسمی یا غیر رسمی وبطور کلی ساختار های غیر شخصی است.
با توجه به اهمیت اعتماد در کنش اجتماعی به عنوان عاملی برای کنترل و پیش بینی رفتار کنشگران در سطوح مختلف،اعتماد نقش موثری در تعین نظم اجتماعی دارد.از این رو همواره مورد توجه متفکران حوزه جامعه شناسی نظم بوده است. به زعم نظریه پردازان این حوزه بی اعتمادی و یا پایین بودن میزان اعتماد اجتماعی کنش اجتماعی را دشوار و در نتیجه نظم اجتماعی را مختل خواهد کرد.به این معنی که افراد در موقعیت های توام با بی اعتمادی عملا نمی توانند با آسودگی خاطر دست به کنش با همنوعان خود بزنند. این امر هزینه های مختلفی را برای آنان جهت انجام کنش اجتماعی تحمیل خواهد کرد.
شواهد موجود نشان می دهد که اعتماد درجامعه ما وضعیت چندان مطلوبی ندارد.تحقیقی که با عنوان »ارزشها و نگرشهای ایرانیان« درسال 1381 از سوی دفتر طرح های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام گرفته است،نشان می دهدکه فضایی توام با شک،ناامنی و بطور کلی بی اعتمادی در بین افراد حاکم است.به عنوان نمونه در استان تهران پاسخ افراد به این سوال که امانت داری در بین مردم به چه میزان رواج دارد ؟به این شرح است :6/ 33 درصدپاسخ ها میزان رواج این ارزش اخلاقی در بین مردم را متوسط عنوان کرده اند 5/ 24در صد کم،4 /15درصد خیلی کم و6/7درصدپاسخها به گزینه اصلا تعلق دارد .همین درصدها در رابطه با ارزش صداقت و راستگویی که به عنوان یکی از عناصر اصلی اعتماد از آن یاد می شود(امیر کافی به نقل از جانسون،1380: 19).به این ترتیب است گزینه کم با بالاترین در صد 9/29گزینه متوسط 3/29درصد گزینه خیلی کم 9/19در صد گزینه اصلا 7/9درصد زیا د 2/8درصد خیلی زیاد 3/2درصد وگزینه کاملا 7/0درصد پاسخ ها را به خود اختصاص داده اند.(ارزشها و نگرشهای ایرانیان1381:63)در مورد میزان رواج ارزش اخلاقی پایبند بودن به قول قرارها در بین مردم وضعیت پاسخ ها به این شرح است :گزینه متوسط 8/38درصد،کم 4/24درصد،خیلی کم7/14درصد زیاد8/9درصد،خیلی زیاد 6/2درصد،کاملا8/0درصد.همچنین دررابطه با رواج دورویی در بین مردم بیشترین پاسخ ها زیاد و خیلی زیاد به ترتیب با 3/37و4/29درصد بوده است.(همان،1380: 64) همانطورکه اشاره شد،صفات اخلاقی فوق به عنوان شاخص های اعتماد فردی از سوی»جانسون» مطرح شده است.به این ترتیب می توان گفت که اعتماد اجتماعی وضعیت مطلوبی در جامعه ندارد.این امردر پژوهش دیگری که به طور مستقیم به بررسی اعتماد میان فردی و عام پرداخته نیز مشاهده شده است.«بررسی تجربی نظام شخصیت»عنوان پژوهشی است که توسط مسعود چلبی انجام گرفته است.در این پژوهش بی اعتمادی شخصی و بی اعتمادی غیر شخصی عام مورد سنجش قرار گرفته که نتیجه یافته ها به نقل از چلبی بیانگر وضعیت نامطلوب اعتماد در جامعه است.«یافته های موجود نشان می دهدکه میزان اعتماد تعمیم یافته و اعتماد شخصی در هیچ یک از شهر های مورد مطالعه در سطح مقبولی نیست و این امر بالقوه مخل نظم روانی و اجتماعی است.«(شهر های مورد مطالعه در این پژوهش عبارتند از :تهران،تبریز،مشهد،کرمان و استهبان میانگین بی اعتمادی شخصی و بی اعتمادی تعمیم یافته در این پژوهش به ترتیب برابر با 45و 39 گزارش شده است)(چلبی،1380: 172-170)
در ادبیات مربوط به اعتماد اجتماعی عوامل اجتماعی و فردی مختلفی به عنوان عوامل تاثیرگذار بر اعتماد اجتماعی مشخص شده اند.عواملی که از طریق مکانیسم های مختلف موجب تقویت و یا تضعیف اعتماد اجتماعی می شوند.میزان عام گرایی،احساس امنیت اجتماعی،تعهداجتماعی،میزان آگاهی از محیط،میزان توسعه سازمان های داوطلبانه،شبکه های روابط اجتماعی ونحوه آموزش هنجارها و ارزشهای مربوط به اعتماد کردن در فرایند جامعه پذیری از جمله عوامل اجتماعی موثر بر اعتماد اجتماعی هستند.
در این بین برای رسانه های جمعی با توجه به گستردگی و نفوذ آنها در جامعه نقش ویژه ای تعریف شده است.جیمز کلمن، پیوتر زتومپکا,رابرت پوتنام و آنتونی گیدنز از جمله نظریه پردازان اعتماد اجتماعی هستند که در بحث های خود به نقش رسانه های جمعی در تضعیف و یا تقویت اعتماد اجتماعی تاکید کرده اند به این ترتیب که رسانه های به عنوان منبع مهم اطلاعات و همچنین یکی از عوامل اصلی فرایند جامعه پذیری نقش موثری در فرایند اعتماد کردن بازی می کنند.
نظریه پردازان اعتماد نقش رسانه های جمعی در تقویت و تضعیف اعتماد اجتماعی را به شکل زیر ترسیم کرده اند.
رسانه ها به تصورات افراد از محیط شکل می دهند؛آنها می توانند با ارائه تصویری زشت ویا زیبا از جامعه میزان اعتماد در بین مخاطبان خود را افزایش و یا کاهش دهند.رسانه ها به شکل گیری الگوهای کنش در بین مخاطبان کمک می کنند- این الگوهای کنش به افراد کمک می کنند تا در موقعیت های مختلف دست به کنش بزنند.رسانه های جمعی از طریق تحرک روانی امکان تعاملات اجتماعی را در بین مخاطبان خود افزایش می دهند.رسانه های جمعی می توانندزمینه دسترسی به نهاد های انتزاعی و تخصصی را برای مخاطبان خود فراهم کرده و در نتیجه موجب اعتماد ویا بی اعتمادی به این نهاد ها در بین مخاطبان خود شوند و نهایتا اینکه رسانه های ارتباط جمعی به عنوان یکی از عوامل جامعه پذیری نقش موثری درنهادینه کردن ارزشها و هنجارهای اعتماد در بین مخاطبان خود دارند (Sztopka,1999.Putnam,1995,.کلمن،1378،گیدنز،1378).
با توجه به نقش رسانه های جمعی در تسهیل،تقویت و تضعیف اعتماد اجتماعی، رابطه میزان استفاده از آنها با میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان در سه نوع فردی،عام و نهادی بررسی می شود.در تحقیق حاضر رسانه های ارتباط جمعی در سه بعد مورد توجه قرارگرفته اند در یک بعد میزان استفاده از نوع رسانه موردتوجه است که منظور میزان تماشای تلویزیون و میزان روزنامه خواندن است.در بعد دیگر نوع تلویزیون مورد توجه قرار گرفته که در این بعد رابطه تماشای دو نوع تلویزیون داخلی و ماهواره ای با اعتماد اجتماعی بررسی خواهد شد.
سوالات اساسی تحقیق :
آیا میزان استفاده از رسانه های جمعی بر میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان موثر است؟
- آیا تاثیر میزان استفاده از رسانه های جمعی در انواع مختلف آنها(تلویزیون،روزنامه)بر اعتماد اجتماعی متفاوت است؟
- آیا تاثیر میزان تماشای تلویزیون در دو نوع داخلی و خارجی بر اعتماد اجتماعی متفاوت است؟
- آیا بین تماشای انواع مختلف پیام های تلویزیون داخلی،خارجی وخواندن انواع مختلف مطالب روزنامه ها رابطه متفاوتی با اعتماد اجتماعی وجود دارد یا خیر؟
اهمیت و ضرورت تحقیق:
اعتماد یکی از مفاهیم مهم حوزه جامعه شناسی نظم به حساب می آید این اهمیت در وهله نخست ریشه در جایگاه اعتماد در کنش اجتماعی دارد. نیکلاس لومان نظریه پرداز حوزه اعتماد از زاویه کنترل و پیش بینی کنش اجتماعی نگاه کارکردی به اعتماد دارد به ویژه در شرایط جامعه مدرن که توام با پیچیدگی و ریسک یا خطر پذیری است،در این شرایط اعتماد نقش مهمی در تعین و حفظ نظم اجتماعی بازی می کند.
زتومپکا،کلمن و گیدنز نیز چنین کارکردی برای اعتماد اجتماعی قائل هستند.اعتماد این اجازه را می دهد که افراد به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.به واسطه این تسهیل کنش است که از اعتماد به عنوان یکی از مهمترین ابعاد سرمایه اجتماعی یاد می شود.(کلمن،1378: 456)
منابع علمی محدود اعتماد به زبان فارسی وتعداد اندک پژوهش های انجام گرفته با موضوع اعتماد نشانگر این نکته است که تا کنون توجه جدی به اعتماد اجتماعی در جامعه ما نشده است. اما این امر به معنای کم اهمیت بودن آن در جامعه نیست.جامعه ایی که به اشکال مختلف واجد برخی از ویژگی های مدرنیته است.اگر چه تا کنون در متنی دیده نشده که از آن به عنوان جامعه مدرن یاد کنند ولی در اغلب متون به در حال توسعه بودن آن با عبارت مبهم در حال گذار اشاره شده است.بویژه با توجه به تحولات ساختاری و جمعیتی دهه اخیر،تحولاتی چون افزایش جمعیت،گسترش شهر نشینی،توسعه رسانه های ارتباط جمعی درحوزه های داخلی وخارجی وبدنبال آن تحولات ارزشی و فرهنگی.(رفیع پور.1378ربیعی1378)مجموعه ایی از این تحولات به همراه افراط و تفریط های موجود در حوزه های مختلفی چون سیاست،اقتصاد و فرهنگ عملا فضای پیچیده و آشفته ایی به جامعه ما داده است.
توسعه شهرها درنتیجه تحولات جمعیتی،بویژه افزایش جمعیت و مهاجرت و بدنبال آن نفوذ پذیری مرزهای درون گروهی سبب شده تا دامنه روابط اجتماعی افراد از محدوده سنتی خود فراتر رود؛شهروندان همواره در محیط هایی قرار می گیرند که با غریبه هایی از گروهها و قومیت های مختلف مواجه هستند،بویژه با توجه به تنوع قومی و گروهی موجود در جامعه،شرایط موجود اجتماعی و اقتصادی،ارتباط و تعامل با دیگران ناشناس را برای ماگریز ناپذیرکرده است،با این حال فقدان اعتماد در چنین وضعیتی شرایط را برای افراد دشوارتر خواهد کرد.شهروندان مجبور خواهند بود هزینه های زیادی را برای جبران بی اعتمادی متحمل شوند؛ لزوم قرار دادهای رسمی و غیر رسمی و ضرورت وجود تضمین درمراودات اجتماعی وپایین آمدن سطح ارتباطات اجتماعی در بین افراد ازجمله پیامدهای وجود بی اعتمادی است در صورتیکه وجود اعتماد اجتماعی به تسهیل کنش کمک کرده وبه زعم پوتنام به مانند روغنی چرخ های ارتباط اجتماعی را روان خواهد کرد.با توجه به ویژگی های فوق،اهمیت اعتماد در جریان کنش های اجتماعی روشنترمی شود.از طرف دیگر همانگونه که اشاره شده اعتماداجتماعی در جامعه مورد مطالعه ما وضعیت مطلوبی ندارد.
شواهد مبتنی بر پژوهش های اجتماعی نشان می دهد که اعتماد اجتماعی در جامعه ما وضعیت چندان مطلوبی ندارد.نظریه پردازان اعتماد عوامل مختلفی را در تضعیف و یا تقویت اعتماد بین افرد موثر می دانندو رسانه های جمعی یکی از همین عوامل موثر بر اعتماد در نزد آنان است.(,1999.پوتنام,1995,.کلمن،1378،گیدنز،1378).
رسانه های جمعی،امروزه نقش موثری در زندگی روزمره ما ایفا می کنند و یکی از واقعیت های انکار ناپذیرزندگی بشر امروزی به شمار می آیند.آنها بخش مهمی از زمان و مکان زندگی ما را به خود اختصاص داده اند.ما همواره در معرض پیامهای مختلفی هستیم که در قالب های متفاوت از سوی آنها ارسال می شود پیامهایی که درموقعیتهای مختلف به نیازهای متفاوتی پاسخ می دهند.وسایل ارتباط جمعی واجد کارکردهای متنوعی هستند هارولد لاسول کارکرد این وسایل را به این شرح خلاصه کرده است :نظارت بر محیط ،ایجاد همبستگی اجتماعی در واکنش به محیط وانتقال میراث فرهنگی. (مک کوایل،1382 :108).بطور کلی میتوان گفت رسانه ها نقش مهمی در زندگی اجتماعی افراد بازی می کننداطلاع رسانی وآگاه کردن افراد از واقعیت های محیط(حوادث ورویدادها)،آموزش هنجارها و ارزشهای رایج و اجتماعی کردن افراد ،ایجاد همدلی وانسجام اجتماعی در بین افراد (همان،1382: 109).
رسانه ها نقش موثری بر شکل گیری نگرش افراد نسبت به محیط و افراد حاضر در آن دارند،رسانه ها همچنین در نهادینه کردن ارزشهای رایج،برجسته کردن ایده ها و افکار خاص وشکل دادن به تصور افراداز جامعه موثر هستند. در تحقیق حاضر با توجه به نقش و جایگاه رسانه های جمعی، تاثیر میزان استفاده از آنها بر اعتماد اجتماعی بررسی شده است.
فرضیات تحقیق
بین استفاده از انواع رسانه ها ی مورد استفاده و میزان انواع اعتماد اجتماعی رابطه وجود دارد.
بین میزان استفاده از تلویزیون های ماهواره ای با میزان اعتماد اجتماعی رابطه وجود دارد.
نگرش مثبت نسبت به رسانه های داخلی در میزان اعتماد اجتماعی افراد موثر است.
کسانیکه از مطبوعات بیشتر از تلویزیون استفاده می کننداز اعتماد اجتماعی بیشتری برخوردارند ..
تعریف مفاهیم:
تعریف نظری و عملی مفاهیم تحقیق :
مفاهیم تحقیق حاضر شامل متغیرهای وابسته،مستقل،واسطه،کنترل و متغیر های زمینه ایی تحقیق است.
متغیر وابسته تحقیق :
اعتماداجتماعی:
تعریف اعتماد اجتماعی عبارت است از حسن ظن فرد نسبت به سایر افراد و نهادهای جامعه با این انتظارکه آنها به گونه ایی عمل خواهندکردکه نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسر گردد.
اعتماد میان فردی:
این نوع ازاعتماداجتماعی در روابط چهره به چهره جای می گیرد. سطحی حداقل از کنشگران، ارتباطی که در آن دو نفر حضور دارند.
اعتماد نهادی:
این نوع از اعتماد متوجه ساختارهای غیرشخصی است.هر چند ساختارهای غیر شخصی درسطحی خردازافراد تشکیل شده انداما این افرادباتوجه به ساختاری که درآن قرارگرفته اند تعریف می شوند.
متغیر های مستقل تحقیق:
متغیر مستقل تحقیق حاضر رسانه های ارتباط جمعی است.
بطور کلی رسانه های ارتباط جمعی عبارتند ازآن دسته از وسایل ارتباطی که مورد توجه جماعت کثیری باشد وسایل ارتباطی که در تمدنهای جدید بوجودآمده و مورد استفاده اند وویژگی اصلی آنان قدرت وشعاع عمل زیاد است.(کازنو،1377: 4)
تلویزیون:
با توجه به جامعه مورد مطالعه دو نوع تلویزیون دولتی و ماهواره ایی انتخاب شده اند.تلویزیون دولتی شامل تمام شبکه هایی است که مالکیت آنها با دولت بوده و توسط دولت نیز کنترل می شود.در جامعه مانیز تلویزیون توسط دولت اداره می شود و هر شش شبکه آن دولتی هستند.در کنار شبکه های تلویزیون دولتی به مدد توسعه تکنولوژی ارتباطات امروزه افراد می توانند با استفاده از گیرنده های ماهواره ایی از برنامه های سایر شبکه های تلویزیون که از نقاط مختلف جهان پخش می شوند استفاده کنند.این شبکه ها در تحقیق حاضر با عنوان شبکه های ماهوارهایی مورد توجه قرار گرفته اند.

 

 

 


روزنامه:
یکی از وسایل ارتباطی مکتوب که تازگی خبر خصوصیت اصلی آن است
متغیر های واسطه
در تحقیق حاضر بر اساس نظریه های مربوط به اعتماداجتماعی و کارکردهای رسانه های ارتباط جمعی پنج متغیر به عنوان واسطه رابطه بین رسانه ها واعتماد انتخاب شده اند که در ذیل تعریف آنها آمده است.
عام گرایی:
تعریف:میزان تمایل به تنظیم هنجاری سلوک بر اساس قواعد وضعیتی که درآن سلوک صورت تحقق به خود میگیرد.(چلبی؛1380: 103)تمایل فرد یا گروه به اینکه در روابط اجتماعی خود،دیگران را براساس ضوابط مربوط به مقوله کنشگران آن وضعیت تیمارکندودرواقع نوعی سوگیری ارزشی است که فردیاگروهی سعی دارددربرخوردباکنشگران اجتماعی دیگر آنهارابراساس قواعدوضوابط عام و نه قواعد وضوابط مربوط به خودو جامعه خود مورد ارزیابی وقضاوت قراردهد.
احساس امنیت اجتماعی:
تعریف نظری:بیانگر آسودگی خاطر فرد است که نیازهایش درطول زمان ارضاء می گردندوبه رهایی فرد ازترس ونگرانی وحفظ خود در حال وآینده مربوط می گردد (امیرکافی؛1380: 27).
تعهد اجتماعی:
تعریف:تعهددرلغت به معنای پایبندی به عهد وپیمان،وفاداربودن،احساس مسوولیت کردن و مراقبت کردن معنا شده است.بطور کلی تمایل به میزان وفای به عهد احساس مسوولیت وتکلیف در مقابل دیگران تعرف می شود.(چلبی؛1380: 146)
ارزیابی مثبت از مسوولان جامعه:
متغیر ارزیابی مثبت از مسوولان به عنوان متغیری واسط بین رسانه های جمعی و اعتماد به نهادهای فعال در جامعه مورد توجه قرار گرفته است.
ارزیابی مثبت از محیط اجتماعی:
یکی دیگر از متغیر های واسطه تحقیق در رابطه بین رسانه های جمعی و اعتماد اجتماعی متغیر ارزیابی مثبت از محیط اجتماعی است
- نگرش مثبت به رسانه های جمعی:
نگرش نوعی جهت گیری مثبت و منفی نسبت به هر چیزی؛اشخاص،نهادها،اشیاء،مکان ها و... است.
متغیر های زمینه ای تحقیق:
متغیر سن: میزان سن پاسخگویان با سوال مستقیم پرسیده شده است.
متغیر جنسیت:جنسیت با سوال مستقیم و در دو طبقه مرد و زن سنجیده شده است.
متغیر میزان تحصیلات:.میزان تحصیلات با استفاده از سوال مستقیم قابل سنجش شده و در شش گروه طبقه بندی می شود.
1-عدم بهره مندی ازتحصیلات(بیسواد)
2- ابتدائی(بصورت ناقص یا کامل)
3- راهنمائی(بصورت ناقص یا کامل)
4- متوسطه(بصورت ناقص یا کامل)
5- کاردانی وکارشناسی(بصورت ناقص یا کامل)
6- کارشناسی ارشد به بالا(بصورت ناقص یا کامل)
متغیر وضعیت تاهل:
وضعیت تاهل با استفاده از سوال مستقیم قابل سنجش و در سه گروه طبقه بندی شده است.
1- متاهل
2- مجرد
3- سایر موارد(طلاق گرفته،همسر فوت شده،کسانیکه تنها زندگی می کنند
چهارچوب تحلیلی تحقیق:
اعتماداجتماعی عبارت است از حسن ظن فرد نسبت به سایر افراد جامعه و نهاد های موجود درآن،با این انتظار که آنها به گونه ای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسرگردد.پدیده ایی اجتماعی است،به این ترتیب که هم نقش مهمی در کنش اجتماعی باز ی می کند و هم در جریان کنش اجتماعی شکل می گیرد.برای اعتماد اجتماعی سه نوع جداگانه تعریف کرده اند که در هر یک از آنها اعتماد، متوجه اعتماد شونده های متفاوتی است.این سه نوع عبارتند از:اعتماد میان فردی،نهادی و عام؛ اعتماد میان فردی در روابط مستقیم و دو طرفه بین فرد و نزدیکانش از قبیل دوستان،خانواده،همسایگان وهمکاران مورد توجه قرار می گیرد.اعتماد نهادی متوجه نهادها و سازمان های مختلفی است که در سطح جامعه فعالیت می کنند و اعتماد عام در سطحی فراتر از رابطه دوستانه متوجه افراد غریبه شامل قشرهای مختلفی از افراد است،برای نمونه اعتماد به زنان،اعتماد به اقلیت های قومی و دینی.
همانطور که در بحث نظری تحقیق نیز اشاره شد اعتماد به عنوان یک امر اجتماعی تحت تاثیر عوامل مختلفی است. بر مبنای نظریه های بحث شده می توان از عوامل موثری چون احساس امنیت،عامگرایی،تحرک فیزیکی وروانی،مشارکت اجتماعی،تعاملات اظهاری،اعتماد بنیادی،اجتماعی شدن واستفاده از رسانه های ارتباط جمعی نام برد.
در تحقیق حاضر از بین عوامل مختلف موثر بر اعتماد اجتماعی به بررسی رابطه بین میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی و میزان اعتماد اجتماعی خواهیم پرداخت.با این حال ملاحظه خواهد شد که رسانه های ارتباط جمعی با توجه به نقش و تاثیرات گسترده عملابا سایر عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی نیز رابطه دارند.
آنچه از نظریه های مختلف مربوط به اعتماد اجتماعی بر می آید بین استفاده از رسانه های ارتباط جمعی و میزان اعتماد اجتماعی افراد رابطه وجود دارد.اما جهت این رابطه در نظریه های مختلف،به شیوه ای متفاوت گزارش شده است از طرف دیگر عملا در بررسی اعتماد اجتماعی به رابطه بین هر یک از ابعاد آن با عوامل موثر بر اعتماد یا توجه نشده و یا اینکه این توجه به بعد مشخصی تقلیل پیدا کرده است.تفاوت رابطه بین رسانه ها و اعتماد اجتماعی در نظریه های مطرح شده عملا فضای رابطه رسانه ها و اعتماد اجتماعی را ابهام آمیز کرده است. برای نمونه گیدنز اعتماد اجتماعی را مبتنی بر فقدان اطلاعات می داند؛این در حالی است که کلمن وزتومپکا دو تن از نظریه پردازان اعتماد بر نقش کلیدی اطلاعات در فرایند اعتماد تاکید می کنند.
کلمن که با رویکرد کنش انتخاب عاقلانه به اعتماد نگاه می کند،اطلاعات را برای ارزیابی شرایط و بررسی سود و زیان ناشی از اعتماد ضروری می داند. زتومپکا یکی از مبانی اعتماد را اطلاعات معرفی می کندواین درست عکس ادعای گیدنز است.کلمن و زتومپکا یکی از منابع اصلی این اطلاعات را رسانه های ارتباط جمعی معرفی کرده اندواز همین زاویه نیز رابطه رسانه های ارتباط جمعی را با اعتماد اجتماعی مورد توجه قرار داده اند.
فراهم کردن اطلاعات از سوی رسانه ها از طریق اطلاع رسانی،در قالب کارکرد نظارت بر محیط مورد توجه قرار گرفته است.افراد به واسطه اطلاعات دریافتی از رسانه ها است که به ارزیابی محیط می پردازند و در قالب همین کارکرد است که رسانه ها تصورات ما را از محیط می سازند.یکی از مهمترین این تصورات که گربنر در نظریه کاشت رسانه ایی از آن به عنوان یکی از بارزترین اثرات رسانه ها یاد کرده ،احساس امنیت و یا ناامنی است که رابطه نزدیکی با اعتماد اجتماعی دارد.رابرت پوتنام بر همین اساس برای رسانه های ارتباط جمعی بویژه تلویزیون نقش موثری در نزول سرمایه اجتماعی بطور عام و اعتماد اجتماعی بطور خاص تعریف می کند.این نقش در قالب ساختن« جهانی زشت »در ذهن مخاطبان ایفا می شود به این ترتیب کارکرد نظارت بر محیط به یک کژکارکرد مبدل می گردد.با این همه اطلاعات دریافتی همواره منجر به چنین تصویری نمی شوند،آنها ما را در ارزیابی شرایط،در تصمیم گیری و ارضای حس کنجکاوی یاری می کنند؛همین امر یکی از علل اصلی تحرک روانی و یا به قول «فیسک» تحرک ذهنی می شودکه فیسک از آن به نقش آفرینندگی رسانه های ارتباط جمعی یاد می کند.حاصل این تحرک روانی افزایش مبادله و تعامل بین افراد و درنتیجه عام گرایی در نگاه پارسونزی و کمک به شکل گیری جامعه مدنی در قالب مفهوم گستره عمومی از نگاه هابر ماس است که در کل نقش موثری بر افزایش اعتماد اجتماعی در بین افراد دارد.پیتر دالگرن در این رابطه ضمن طرح ایده فیسک می نویسد:«ظرفیت تحرک فیزیکی و فراخوانی خاطرات و سوابق سپرده شده به حافظه،بر انگیختن واکنش در مخاطب و مبادله اندیشه با سایرین به زعم فیسک مربوط به کیفیت «آفرینندگی»ژورنالیسم است.در اینجا ترجیح می دهیم اصل«آفرینندگی»مورد نظر فیسک را بعد ارتباطی و یا «عملگرایانه»ژورنالیسم بنامیم که نه تنها به ارتباط بین رسانه و مخاطبانش تاکید می کند،بلکه نقش ژورنالیسم را در برقراری تعامل بین مخاطبان نیز در بر می گیرد،منظور از این تعامل نیزتعامل فعالانه مخاطبان درهیات شهروندان جامعه مدنی و در گذشتن از موقعیت صرف مخاطبی خویش است.ژورنالیسم را می توان عاملی دانست که به طور بالقوه می تواند موجب پیشبرد یا توقف ارتباط متقابل بین شهروندان باشد؛فرایندی که خود برای استقرار گستره عمومی پایدار،ضروری است»(دالگرن،1380: 88).
همانطور که اشاره شد اعتماد امری اجتماعی است که در فرایند اجتماعی شدن توسط افراد یاد گرفته می شود. رسانه های ارتباط جمعی یکی از چهار عامل اصلی جامعه پذیری در کنار عواملی چون خانواده،همالان و مدرسه به حساب می آیند.از این نقش رسانه ها لاسول تحت عنوان کارکرد انتقال فرهنگ از یک نسل به نسل بعدی یاد کرده است.«جامعه پذیری فرایندی است که به موجب آن جامعه فرهنگش را از یک نسل به نسل بعدی انتقال می دهدو فردرا با شیوه های پذیرفته شده و تایید شده زندگی سازمان یافته اجتماعی سازگار می کند.بنابراین کارکردجامعه پذیری این است که استعدادها وانضباط هایی را که فرد به آنها نیاز دارد پرورش دهد،نظام ارزشها،آرمانها و انتظارات زندگی جاری جامعه ایی خاص را به افراد منتقل می کندو مخصوصا نقش های اجتماعی را که افراد باید ایفا کنند،آموزش دهد»(نیک گهر،1375: 45).«وی. شه» در بررسی رابطه بین رسانه ها و اعتماد اجتماعی بر این کارکرد تاکید می کندبه این ترتیب که رسانه ها با آموزش هنجار ها و ارزشهای اجتماعی در شکل دادن به الگوهایی که افراد در زندگی خود آنها را سرمشق قرارمی دهنداین اجازه رابه آنها می دهدکه بادیگران ارتباط برقرار کنند(V,shah,1998:475).
دالگرن در این رابطه از نظریه جامعه شناسی پدیدار شناسانه شوتس،برگرو لاکمن بهره می گیرد به این معنا که رسانه ها فراهم کننده الگوهای کنش به تعبیر شوتس و عوالم نمادین به تعبیر برگرو لاکمن برای کنشگران در کنشهای روزمره زندگی هستند.به این ترتیب رسانه ها از طریق فرایند جامعه پذیری و نقشی که در ایجاد وحدت نمادین به تعبیر چلبی دارند،این امکان را فراهم می کنند که افراد با یکدیگر براساس ضوابط عام رابطه برقرار کنند.نتیجه این امر عامگرایی و بدنبال آن افزایش اعتماد اجتماعی است.رسا نه ها در فراتر رفتن افراد از تعاملات درون گروهی نقش موثری ایفا می کنند.آنها این نقش را از طریق اثر دوگانه ایی که بر روی وحدت نمادین دارندانجام می دهند.به این ترتیب که رسانه ها در سطح درون گروهی موجب تحکیم وحدت نمادی می شوندو از طرف دیگر به دلیل سیالیت با فراهم کردن زمینه نفوذ گروه هادریکدیگر ضمن تضعیف وحدت نمادین درون گروهی موجب شکل گیری پیوندهایی در سطح برون گروهی می شوند.نتیجه این امر همانطور که اشاره شد عامگرایی است که به اعتماد اجتماعی منجر می شود.سطح دیگری که رسانه ها می توانند از طریق آن موجب گسترش عامگرایی در بین مخاطبان شوند تعریف نقش های اجتماعی و هنجار های حاکم بر آنهاست. به این معنا که افراد با فراگرفتن نقش های اجتماعی و هنجار های حاکم بر آنها در موقعیت ها مختلف بر اساس استانداردهای تعریف شده معینی عمل می کنند.
کارکرد دیگری که برای رسانه های ارتباط جمعی تعریف شده ایجاد همبستگی اجتماعی است که نقش موثری در فرایند اعتماد اجتماعی دارد.همانطور که در بحث مربوط به نظریه چلبی آمده همبستگی اجتماعی منشاء روابط عاطفی،تعهد عام و بدنبال آن اعتماد اجتماعی است.
مک کوایل کارکردایجاد همبستگی اجتماعی رسانه ها را به این ترتیب توضیح می دهد:«پیدا کردن بینش راجع به اوضاع و احوال دیگران،همدلی اجتماعی،همذات پنداری بادیگران وکسب احساس تعلق،یافتن مبنایی برای گفت وگو ،تعامل اجتماعی،پرکردن جای یک همراه واقعی در زندگی،کمک به اجرای نقش های اجتماعی و توانا ساختن فرد به ایجاد پیوند با خانواده،دوستان و جامعه»(مک کوایل،1380: 112).
به این ترتیب رسانه های ارتباط جمعی نقش موثری در کاهش انزوای اجتماعی و ایجاد نوعی احساس مشترک و همدردی با جامعه را دربین افراد ایفا می کنند.نتیجه این امر شکل گیری نوعی احساس تعلق است؛بطوری که هویت جامعه ای در راس سایر هویت ها قرار می گیرد درنتیجه تعهد عمومی تقویت شده و این نیز بدنبال خود باعث افزایش اعتماد اجتماعی در جامعه می شود.
باید توجه داشت که عنوان رسانه های جمعی اصطلاحی کلی است که وسایل ارتباط جمعی مختلفی را شامل می شود که در این تحقیق دو رسانه تلویزیون و روزنامه از بین رسانه های مختلف مورد توجه قرار گرفته اند.در بررسی تاثیر رسانه ها همواره برتفاوت آنها با یکدیگر تاکید شده است.(رجوع کنید به نظریه مک لوهان،وینداهال و مالتزکه) بنابراین باید بین اثرات روزنامه ها با تلویزیون از جهت شدت تاثیر بر اعتماد اجتماعی و نیز جهت تاثیر تفاوت قائل شد.علاوه بر این بر مبنای بحث وینداهال این رابطه در بین برنامه های مختلف یک رسانه نیز متفاوت خواهد بود به این معنی که برنامه های مختلف اثرات متفاوتی بر اعتماد اجتماعی می توانند داشته باشند.این امر برای مطالب مختلف روزنامه ها نیز صادق است.اوسلنر و وی.شه در کار خود به این نکته توجه کرده بودند. به زعم وی.شه کامل ترین شیوه در مطالعه تاثیر رسانه های جمعی بر اعتماد اجتماعی توجه به اثر هر یک از انواع رسانه ها و نیز محتوی پیام هایی است که تولید می کنند.همچنین بر اساس نظریه هارولد لاسول باید در مطالعه اثرات رسانه ها به صاحبان رسانه و اهدافی که دنبال می کنند نیز توجه داشت.بر این اساس ممکن است رسانه های جمعی در راستای اهداف خودموجب تقویت ویا تضعیف اعتماد اجتماعی شوند.
نتیجه ای که می توان از بحث های فوق گرفت به این ترتیب است که:
- میزان استفاده از رسانه های جمعی بر میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان آنها موثر است.
- استفاده از رسانه های جمعی می تواند از طریق اثر گذاری بر عوامل موثر بر اعتماد بر میزان اعتماد اجتماعی اثر گذار باشد.
- استفاده از رسانه های ارتباط جمعی می تواندعلاوه برتاثیر مثبت برمیزان اعتماداجتماعی تاثیر منفی نیز داشته باشد.
- تاثیر تماشای تلویزیون بر انواع اعتماد اجتماعی می تواند باروزنامه خواندن متفاوت باشد.
- باید بین استفاده از انواع متفاوت پیام های رسانه های جمعی در رابطه با میزان انواع اعتماد اجتماعی تفاوت قائل شد.
- در بررسی تاثیر میزان استفاده از رسانه های جمعی بر انواع اعتماد اجتماعی باید به صاحبان رسانه های جمعی توجه شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بخش اول:
ادبیات تجربی تحقیق
توجه به پیشینه تحقیق از جهات مختلفی واجد اهمیت است.پرهیز از دوباره کاری،یافتن الگو و چهارچوب مشخص برای تحقیق،استفاده از معرف ها و ابزارهای سنجش که اعتبار و پایایی آنها از قبل مشخص شده از جمله عواملی است که توجه به پیشینه تحقیق را ضروری می سازد.در واقع پیشینه تحقیق پژوهشگر را به زمینه علمی موضوع پژوهش راهنمایی می کند.
ادبیات تجربی تحقیق حاضر به دو بخش مجزا تقسیم شده است.بخش اول مربوط به پژوهش هایی است که در خارج از کشور انجام گرفته و بخش دوم به پژوهش هایی مربوط می شود که در داخل کشور انجام گرفته اند.
قسمت اول:
پژوهش های انجام گرفته در خارج از کشور:
رابطه بین رسانه های ارتباط جمعی با اعتماد اجتماعی دراشکال وقالبهای مختلفی مورد توجه پژوهشگران خارجی قرار گرفته است.
می توان ادعا کردکه این توجه در گام نخست به کارهای رابرت پوتنام در حوزه سرمایه اجتماعی برمی گردد.پوتنام از سال 1993 سلسله کار های پژوهشی را پیرامون موضوع جامعه مدنی و سرمایه اجتماعی در ایتالیا و آمریکا آغاز می کند نتیجه این پژوهش ها در قالب کتابهایی منتشر می شود.
یافته های پوتنام نشان می دهد که اولا،سرمایه اجتماعی رابطه نزدیکی با جامعه مدنی و توسعه اجتماعی دارد،ثانیا این سرمایه در ایالت متحده روبه افول است.پوتنام به دنبال بررسی این افول به عوامل موثر بر آن توجه می کند و در این بین برای تلویزیون و روزنامه جایگاه ویژه ای تعریف می کند.به این ترتیب که تلویزیون موجب افول سرمایه اجتماعی در بین مخاطبان خود می شود و در این بین اعتماد به عنوان یکی از مهمترین ابعاد سرمایه اجتماعی،بشترین آسیب را می بیند.
بعداز اینکه پوتنام نظریه خودرا مبنی بر تاثیر منفی تلویزیون بر روی سرمایه اجتماعی بطور عام و اعتماد اجتماعی بطور خاص مطرح کرد،پژوهش های متعددی برای رد ویا تایید نظریه پوتنام انجام گرفت که بطور مستقیم به بررسی رابطه بین اعتماد و تلویزیون پرداخته اند.در این بخش ابتدا به کار اریک. م. اوسلنر مطرح می شود که با رهیافتی متفاوت از پوتنام به بررسی رابطه بین تلویزیون و اعتماد اجتماعی پرداخته است.(از آنجا که پوتنام به عنوان یکی از نظریه پردازان اعتماد اجتماعی در این پژوهش مورد توجه است لذا در بخش ادبیات نظری تحقیق به بررسی کارهای او خواهیم پرداخت)
«سرمایه اجتماعی،تلویزیون و جهان زشت:اعتماد،خوش بینی و مشارکت مدنی» عنوان پژوهی است که بین سالهای 1995تا1998 توسط اوسلنر انجام گرفته است.وی در شروع وطرح مساله خود به طرح نظریه پوتنام مبنی بر افول اعتمادوبدنبال آن کاهش مشارکت های مدنی،عضویت درسازمانهای داوطلبانه،کاهش مشارکت سیاسی مردم می پردازد (اسلنر.1998:441).
از نظر پوتنام یکی از عوامل موثر بر وضعیت مذکور تماشای تلویزیون است.پوتنام ادعا می کندکه تلویزیون از یک طرف تصویر خشن وزشتی از دنیای اطراف ما ارائه می دهد درنتیجه موجب وحشت وهراس مخاطبان می شودونوعی احساس ناامنی بوجود می آوردکه نتیجه آن بی اعتمادی است.ازطرف دیگر تلویزیون، زمان لازم برای مشارکت های مدنی را از ما می گیردبطوریکه تمام اوقات فراغت افراد به تماشای تلویزیون اختصاص می یابد،اوقاتیکه می توانست صرف مشارکت های مدنی شود؛نتیجه این امر کاهش مشارکت مدنی دربین افر اد و بدنبال آن کاهش اعتماد اجتماعی است .
اما اوسلنر بارویکردی متفاوت یعنی رویکرد فردی وروانشناختی به اعتماد نگاه می کند درنتیجه تاکید می کند که اعتماد بیش از آنکه تحت تاثیر عوامل اجتماعی نظیر تلویزیون باشد تحت تاثیر عوامل روانی وکاملا فردی است،از همین رو یکی از عوامل موثر بر اعتماد را خوشبینی می داند.
«اعتماد دردرجه اول مربوط به نگاه مثبت به جهان است.خوشبینی نسبت به آینده جهان یکی از موئلفه های مهم اعتماداست که خود ریشه در رضایت وخشنودی فرد اززندگی شخصی شان دارد؛موقعیت مالی،تحصیلات،ارزشهای فردی افراد بر این نگرش موثر هستند.افراد خوشبین نگران این نیستند که دیگران به آنها آسیبی برساند؛اگر آنها موقعیتی را بدست آورند و آنرا از دست بدهندنگاه مثبتی که به جهان دارندبه آنها کمک خواهد کردتا دوباره تلاش کنند .
اوسلنر در ادعایی کاملا مخالف پوتنام استدلال می کند که رسانه های ارتباط جمعی در این بین نقش چندانی ایفا نمی کنندواگر ما دنیا را زشت می بینیم به این خاطر است که واقعا زشت است وربطی به تلویزیون ندارد.به عنوان نمونه ادعا می شود که جوانان ساکن محلات فقیر نشین به دلیل داشتن علاقه به تماشای فیلم های خشن تصویری زشت از دنیا در ذهن خود دارند،حال آنکه دنیای پیرامون این بچه ها چیزی نیست جز محلات زشت؛دنیایی توام با خشونت وخطر درنتیجه می توان گفت که تصور زشت این بچه ها از دنیا ربطی به تلویزیون ندارد.
با همین نگاه اوسلنر با استفاده از داده های مربوط پژوهش اجتماعی (GSS) به بررسی رابطه بین میزان تماشای تلویزیون با میزان اعتماد اجتماعی و مشارکت مدنی از یک سو و رابطه اعتماد و مشارکت با میزان خوش بینی افراداز سوی دیگر پرداخته است.اوسلنر با استفاده از داده های پژوهش های اجتماعی وضعیت اعتماد اجتماعی را دربین دونسل یعنی در فاصله 1950 تا 1993 مقایسه کرده است. نسل اول که محصول انفجار جمعیت در دهه پنجاه آمریکاست و به نسل انفجار جمعیت معروف است، نسل بعد از آن که در اواخر دهه هفتاد متولد شده اند.
اوسلنر استدلال می کند این دو نسل از نظر تاریخی شرایط اقتصادی،اجتماعی و سیاسی متفاوتی را تجربه کرده انددر حالیکه پوتنام افول اعتماد اجتماعی در نسل اول را به توسعه تلویزیون در دهه شصت و هفتاد نسبت می دهد اوسلنر تفاوت میزان اعتماد اجتماعی بین این دو نسل را به تفاوت در شرایط محیط آنان نسبت می دهد. بر همین اساس استدلال می کند اگر نسل مربوط به دهه پنجاه دارای اعتماد اجتماعی و در نتیجه مشارکت مدنی پایینی است به این خاطر که این نسل از نظر سیاسی و اقتصادی شرایط دشواری را تجربه کرده است؛تجاربی چون جنگ ویتنام،ماجرای واتر گیت،بحران اقتصادی و بی عدالتی اجتماعی؛از همین رو نیز میزان اعتماد اجتماعی و مشارکت مدنی در بین اعضای این نسل تضعیف شده است و این امر ارتباطی با گسترش تلویزیون در دهه شصت و هفتاد ندارد.
اما نسل دوم در مقایسه با پدران خود با فضای اجتماعی مطلوبی مواجه شدند،فضایی که در آن از بحران های دهه هفتاد خبری نیست و جامعه از نظر سیاسی و اقتصادی وضعیت مطلوبی دارد این امر سبب شده تانسل دوم در مقایسه با نسل قبل از خود نسبت به آینده خوشبین باشند. این خوشبینی تصویر زیبایی از دنیا در ذهن آنان شکل داده و سبب افزایش اعتماد و مشارکت مدنی در این نسل شده است.
اوسلنر در ادامه به تحلیل رابطه سه متغیر خوشبینی،اعتماد اجتماعی،مشارکت مدنی و تلویزیون پرداخته است.هدف اصلی در این بین مقایسه تاثیر دو متغیر خوشبینی و میزان تماشای تلویزیون بر اعتماد و مشارکت مدنی است.نتایج حاصل از تحلیل این داده ها نشان می دهد که بین میزان تماشای تلوزیون با اعتماد اجتماعی مخاطبان آن رابطه ضعیفی وجود دارد.یافته های اوسلنر نشان می دهدکه بین میزان اعتماد اجتماعی افرادی که در شبانه روز بیشتر از 10 ساعت تلویزیون تماشا می کنند با افرادی که هرگز تلویزیون تماشا نمی کنند ناچیز است.همچنین تلویزیون تاثیر ناچیزی بر میزان خوشبینی افراد دارد. تنها 4 درصد از افرادی که روزانه 10 ساعت تلویزیون تماشا می کنند در مقایسه با دیگران نسبتا بدبین هستند.
در مقایسه با تلویزیون میزان تحصیلات و درآمد تاثیر نسبتا شدیدی بر میزان خوش بینی افراد دارد.رابطه بین میزان تماشای تلویزیون و مشارکت مدنی نیز در این پژوهش ضعیف گزارش شده است.ضریب رگرسیون محاسبه شده برای تلویزیون در رابطه با مشارکت مدنی( 039/0-) گزارش شده است.
اوسلنر رابطه دو طرفه بین مشارکت مدنی و اعتماد اجتماعی را برخلاف رابرت پوتنانم رد می کند و استدلال می کند که تنها رابطه موجود بین اعتماد و مشارکت مدنی رابطه یک طرفه ای است که شروع آن از اعتماد اجتماعی است. تحلیل واریانس چند متغیره بر روی مشارکت مدنی نشان می دهد که نقش خوش بینی در تغییرات مشارکت مدنی از میزان اعتماد اجتماعی قوی تراست،بطوریکه با وارد کردن متغیر خوش بینی درمعادله رگرسیون اعتماد و مشارکت مدنی ازاهمیت اعتماد کاسته می شود. بر همین اساس استدلال می کند خوش بینی به صورت غیر مستقیم و از طریق اعتماد اجتماعی بر مشارکت مدنی تاثیر می گذارد. اوسلنر در کار خود همبستگی نسبتا شدیدی بین میزان خوش بینی و مشارکت مدنی گزارش کرده است (r=0/68).
اوسلنر در بررسی رابطه بین میزان خوش بینی و اعتماد با میزان تماشای تلویزیون نوع برنامه های تلویزیون رانیز مورد توجه قرار داده است به این معنی که میزان خوش بینی و اعتماد افراد را با میزان تماشای برنامه های مختلف مقایسه کرده است.برای این کار او برنامه های خبری،نمایش های کمدی،دراماتیک و برنامه های تلویزیون عمومی(public television) را از یکدیگر متمایز کرده و رابطه میزان تماشای هر یک از آنها را با میزان خوش بینی و بدنبال آن میزان اعتماد اجتماعی افراد مقایسه کرده است.
بر اساس یافته های اوسلنر برنامه های تلویزیون عمومی رابطه مثبت و معنی داری با میزان خوش بینی بینندگان آن دارد همچنین تماشای زیاد این برنامه ها موجب تقویت اعتماد در بین بینندگان آن می شود (گاما= 140/0).برنامه های خبری با میزان خوش بینی افراد رابطه معنی دار و مستقیمی دارداما این رابطه برای برنامه های درام و سریال های تلویزیونی معکوس است .تماشای برنامه تلویزیون های عمومی با میزان مشارکت در انجمن های داوطبانه رابطه مثبت اما ضعیفی دارد.
اوسلنر علاوه بر توجه به رابطه بین نوع برنامه و اعتماد اجتماعی اثر تماشای تلویزیون برمیزان اعتماد اجتماعی را در بین برخی از برنامه های تلویزیون نیز بررسی کرده است به همین منظور او میزان تمایل به عضویت درسازمان های داوطلبانه را بین بینندگان چند برنامه مشخص بررسی کرده است،این برنامه ها عبارتند ازبرنامه های ورزشی،مجله خبری، سریال کمدی«فریزی و دوستانش» و سریال وسترن«پزشک دهکده» اما به جز تماشای سریال پزشک دهکده تماشای سایر برنامه ها رابطه معنی داری با میزان تمایل به عضویت در سازمان های داوطلبانه نداشته اند.افرادیکه بطور پیوسته سریال پزشک دهکده را تماشا می کنند در مقایسه با افرادی که اصلا این سریال را تماشا نمی کنند کمتر به عضویت درسازمان های داوطلبانه تمایل دارند.
اوسلنر درنتیجه گیری خود استدلال کرده است که رابطه ضعیفی بین برداشت مردم از دنیای تلویزیون با برداشت آنان از دنیای واقعی وجود دارددر صورتی هم که این رابطه شدید باشد ریشه در این دارد که دنیایی که تلویزیون تصویر می کند تفاوتی با دنیای واقعی ندارد.همچنین بسیاری از مخاطبان تلویزیون معتقدند برنامه های تلویزیون ملی با واقعیت های جامعه فاصله قابل توجهی دارددرمقایسه با برنامه های این تلویزیون،برنامه تلویزیون های محلی واقعی تر است اما عملا تاثیری در برداشت افراد از دنیای پیرامونشان ندارد،تصور افراد از محیط پیرامون خود بیشتر مبتنی بر واقعیت های عینی محیط است بطوریکه نظر افراد یک شهر در رابطه با میزان احساس امنیت بستگی شدیدی به محله ای دارد که در آن ساکن هستنداز این رو می توان گفت که تلویزیون عملا تاثیر چندانی در برداشت ما از دنیای پیرامونمان ندارد.
«بررسی رابطه بین تماشای تلویزیون با میزان تعهد مدنی و اعتماد میان فردی»عنوان پژوهشی است که توسط «داون وی.شه» در فاصله سالهای 1995 تا 1998 انجام گرفته است.در این پژوهش وی. شه ابتدا با مرور پژوهش های پیشین به نقد و بررسی کارهای افرادی چون،پوتنام ،اوسلنر،برهم و راهن پرداخته است.ِپوتنام،برهم و راهن به عنوان نظریه پردازان و پژوهشگرانی هستندکه بر رابطه بین تماشای تلویزیون و اعتماد اجتماعی تاکید می کنند و اوسلنر پژوهشگری که چنین رابطه ای را نفی کرده است.
وی. شه کلی گویی و عدم توجه به جزئیات رسانه های جمعی را ضعف مشترک کارهایی می داند که در این حوزه انجام گرفته اند.استدلال وی. شه این است که باید در بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد به ابعاد مختلف رسانه های جمعی توجه کرد.
بحث نظری کار وی.شه شامل دو بخش است.بخش اول مربوط به نظریه سرمایه اجتماعی پوتنام است در این بخش اعتمادمیان فردی و تعهد مدنی تعریف و رابطه آنها با یکدیگر تشریح شده است.بر این اساس اعتماد میان فردی عبارت است از:«اعتقادی تعمیم یافته مبنی بر درستی و صداقت دیگران» و تعهد اجتماعی،«عضویت در گروههای رسمی و مشارکت اجتماعی» تعریف شده است(1998:470.وی. شه) بر مبنای نظریه پوتنام استدلال می کند که بین تعهد اجتماعی و اعتماد اجتماعی رابطه متقابلی وجود دارد.
بخش دوم بحث نظری وی.شه مربوط به رسانه های جمعی است در این بخش ابتدا نظریه های مربوط به کارکرد رسانه های جمعی مطرح شده است.کارکردهایی که در این بخش به آنها اشاره شده عبارتنداز:کارکرد اطلاعاتی،کارکرد هویتی،کارکردپیوستگی اجتماعی و کارکرد تفریح وسرگرمی.وی.شه رابطه بین رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی و تعهد مدنی را بر اساس این کارکردها توضیح داده و می نویسد:«استفاده از رسانه های جمعی به هویت فردی و محیطی افراد شکل می دهد و در شناخت جهان اجتماعی که فرد در آن زندگی می کند موثر است.علاوه بر این استفاده از رسانه های جمعی یک الگوی رفتار ا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی

تحقیق در مورد نقش رسانه های جمعی و تاثیر آن بر فرهنگ جامعه

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد نقش رسانه های جمعی و تاثیر آن بر فرهنگ جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نقش رسانه های جمعی و تاثیر آن بر فرهنگ جامعه


تحقیق در مورد نقش رسانه های جمعی و تاثیر آن  بر فرهنگ جامعه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)تعداد صفحه:38

فهرست:

کلیات تحقیق

  1. موضوع تحقیق
  2. « بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه »
  3. تعریف موضوع
  4. فرضیه این تحقیق:
  1. رابطه ی معنا داری بین عملکرد رسانه های جمعی و بهبود افکار عمومی وجود دارد .
  2. رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن سطح آموزش وجود دارد.
  3. رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و گذراندن اوقات فراغت وجود دارد
  4. رابطه معناداری بین رسانه های جمعی و کاهش تهاجم فرهنگی وجود دارد .
  5. 4)اهداف تحقیق:
  6. ضرورت تحقیق:
  7. محدودیت تحقیق :
  1. عدم دسترسی به کتابخانه های معتبر
  2. وجود منابع کتابخانه ای و عدم دسترسی به تمام این منابع
  3. عدم دسترسی به مراکز تخصصی رسانه ای   موضوع: « بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه »3- فرضیه های تحقیق: 2) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن فرهنگ جامعه وجود دارد .4) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و گذراندن اوقات فراغت وجود دارد.4- اهداف تحقیق:
  4. 5) رابطه معنا داری بین عملکرد ضعف رسانه های جمعی و پایین بودن سطح فرهنگی وجود دارد .
  5. 3) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن سطح آموزش وجود دارد.
  6. 1) رابطه ی معنا داری بین عملکرد رسانه های جمعی و بهبود افکار عمومی وجود دارد.
  7. 1- رسانه ها یکی از وسایل ارتباطی جمعی هستند که در این تحقیق منظور از رسانه ها « وسایل ارتباطی جمعی» رادیو، تلویزیون و مطبوعات هستند . رسانه های همگانی مانند مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سینما و امثال آنها است و همچنین فرآیند ارتباط همگانی در حال افزایش است امروزه پژوهش های پیرامون نظام ارتباطی را به عنوان یکی از ارگانهای مهم اجتماعی که با دیگر نظام های موجود در جامعه روابط و مبادلات متقابلی دارد و به نیازهای گوناگون جامعه انسانی پاسخ می دهد . از آنجا که نیازهای بشر گوناگون است و پیچید گیهای جامعه انسانی روز افزون می باشد نقش وسایل ارتباطی اشکال و جنبه های مختلفی به خود می گیرد . بنابراین نظام ارتباطی در معنای عام پدیده ای است جهانی که در همه جا وجود دارد و به نیازهایی پاسخ می دهد که برای تمامی افراد مشترک است . و در واقع جامعه انسانی نمی تواند بدون نظام ارتباطی به حیات خود ادامه دهد در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری تحت بررسی و مطالعه دقیق و منظم قرار گرفته اند و این مطالعات و تحقیقات گسترده حکایت از اهمیت رسانه های همگانی به عنوان نهاد مهم اجتماعی می باشد . یکی از تأثیرات رسانه ها، تأثیرات فرهنگی آن بر جامعه می باشد امروزه عمده ترین نقش وسایل ارتباط جمعی بر عهده دارند عبارت اند از فرهنگ سازی، آموزش، اطلاع رسانی و ایجاد مشارکت است به گفته ی س . پ اسکات اولین سردبیر روزنامه گاردین می گوید : امور مقدس اند و تفاسیر آزاد است و او برای مطبوعات به عنوان یکی از وسایل ارتباط جمعی دو نقش کارکرد بیان می کند 1) اطلاع رسانی 2) بیان عقاید ولی مهمترین نقش رسانه ها فرهنگ سازی یک جامعه را بر دوش می کشد و می تواند حتی فرهنگ های مختلف را تغییر و باعث رشد فرهنگ جدید در جامعه شود معرفت عامی که از تجارب شخصی حاصل می شود جوهر اصلی تعریف عام رسانه است . رسانه ها دارای ابعاد مختلفی است که مارشال مک یوهان وسایل ارتباطی را از نظر حرارتی به دو دسته تقسیم می کند ( عکس، رادیو، سینما) را یک وسیله ارتباطی گرم می داند که لوهان معتقد است این وسایل ارتباطی تنها در امتداد یکی از حواس آدمی هستند و توصیف و تشریح زیادی را در بر دارند یعنی با حجم زیادی داده های همراه از نظر بیان مقصود کامل هستند حال آنکه وسایل ارتباطی سرد( خط تصویری، تلفن، تلویزیون) کمتر به تشریح و توصیف می پردازند و مشارکت زیادی را می طلبد و همچنین رسانه ها یکی از انواع وسایل آموزشی اند که نقش مهمی را در آموزش ایفا می کنند و مخاطبان بسیاری را به خود جذب می کند و از روش های گوناگون افراد جامعه را آموزش می دهند بسیاری از افراد رسانه ها را به عنوان ابزار فرهنگی می دانند زیرا فرهنگی می دانند زیرا از بطن جامعه بر می خیزد و تأثیر فرهنگی که رسانه ها بر مخاطب می گذارند را می توان فرهنگ جمعی نامید و تعریفی که از فرهنگ ارائه می شود آن باورها و ارزشهای حاکم بر جامعه است و همچنین رسانه ها نماد فرهنگ و تمدن یک کشور هستند و تحت تأثیر حکومتند یعنی بر اساس باورها و ارزشهای جامعه عمل می کنند و رعایت کننده هنجارهای جامعه هستند .
  8.  
  9.  
  10. 7) تعریف واژه :

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نقش رسانه های جمعی و تاثیر آن بر فرهنگ جامعه

تحقیق رشته روانشناسی با عنوان بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه - word

اختصاصی از اس فایل تحقیق رشته روانشناسی با عنوان بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه - word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق رشته روانشناسی با عنوان بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه - word


تحقیق رشته روانشناسی با عنوان بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه -  word

عنوان :

بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات: 32  صفحه

 

 

فصل یک                              کلیات تحقیق

 

  • تعریف موضوع
  • فرضیه این تحقیق:
  • رابطه ی معنا داری بین عملکرد رسانه های جمعی و بهبود افکار عمومی وجود دارد .
  • رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن سطح آموزش وجود دارد.
  • رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و گذراندن اوقات فراغت وجود دارد
  • رابطه معناداری بین رسانه های جمعی و کاهش تهاجم فرهنگی وجود دارد .

4)اهداف تحقیق:

  • ضرورت تحقیق:
  • محدودیت تحقیق :
  • عدم دسترسی به کتابخانه های معتبر
  • وجود منابع کتابخانه ای و عدم دسترسی به تمام این منابع
  • عدم دسترسی به مراکز تخصصی رسانه ای

7) تعریف واژه :

 

 

 

 

موضوع: « بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه »

1- رسانه ها یکی از وسایل ارتباطی جمعی هستند که در این تحقیق منظور از رسانه ها « وسایل ارتباطی جمعی» رادیو، تلویزیون و مطبوعات هستند . رسانه های همگانی مانند مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سینما و امثال آنها است و همچنین فرآیند ارتباط همگانی در حال افزایش است امروزه پژوهش های پیرامون نظام ارتباطی را به عنوان یکی از ارگانهای مهم اجتماعی که با دیگر نظام های موجود در جامعه روابط و مبادلات متقابلی دارد و به نیازهای گوناگون جامعه انسانی پاسخ می دهد . از آنجا که نیازهای بشر گوناگون است و پیچید گیهای جامعه انسانی روز افزون می باشد نقش وسایل ارتباطی اشکال و جنبه های مختلفی به خود می گیرد . بنابراین نظام ارتباطی در معنای عام پدیده ای است جهانی که در همه جا وجود دارد و به نیازهایی پاسخ می دهد که برای تمامی افراد مشترک است . و در واقع جامعه انسانی نمی تواند بدون نظام ارتباطی به حیات خود ادامه دهد در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری تحت بررسی و مطالعه دقیق و منظم قرار گرفته اند و این مطالعات و تحقیقات گسترده حکایت از اهمیت رسانه های همگانی به عنوان نهاد مهم اجتماعی می باشد . یکی از تأثیرات رسانه ها، تأثیرات فرهنگی آن بر جامعه می باشد امروزه عمده ترین نقش وسایل ارتباط جمعی بر عهده دارند عبارت اند از فرهنگ سازی، آموزش، اطلاع رسانی و ایجاد مشارکت است به گفته ی س . پ اسکات اولین سردبیر روزنامه گاردین می گوید : امور مقدس اند و تفاسیر آزاد است و او برای مطبوعات به عنوان یکی از وسایل ارتباط جمعی دو نقش کارکرد بیان می کند 1) اطلاع رسانی 2) بیان عقاید ولی مهمترین نقش رسانه ها فرهنگ سازی یک جامعه را بر دوش می کشد و می تواند حتی فرهنگ های مختلف را تغییر و باعث رشد فرهنگ جدید در جامعه شود معرفت عامی که از تجارب شخصی حاصل می شود جوهر اصلی تعریف عام رسانه است . رسانه ها دارای ابعاد مختلفی است که مارشال مک یوهان وسایل ارتباطی را از نظر حرارتی به دو دسته تقسیم می کند ( عکس، رادیو، سینما) را یک وسیله ارتباطی گرم می داند که لوهان معتقد است این وسایل ارتباطی تنها در امتداد یکی از حواس آدمی هستند و توصیف و تشریح زیادی را در بر دارند یعنی با حجم زیادی داده های همراه از نظر بیان مقصود کامل هستند حال آنکه وسایل ارتباطی سرد( خط تصویری، تلفن، تلویزیون) کمتر به تشریح و توصیف می پردازند و مشارکت زیادی را می طلبد و همچنین رسانه ها یکی از انواع وسایل آموزشی اند که نقش مهمی را در آموزش ایفا می کنند و مخاطبان بسیاری را به خود جذب می کند و از روش های گوناگون افراد جامعه را آموزش می دهند بسیاری از افراد رسانه ها را به عنوان ابزار فرهنگی می دانند زیرا فرهنگی می دانند زیرا از بطن جامعه بر می خیزد و تأثیر فرهنگی که رسانه ها بر مخاطب می گذارند را می توان فرهنگ جمعی نامید و تعریفی که از فرهنگ ارائه می شود آن باورها و ارزشهای حاکم بر جامعه است و همچنین رسانه ها نماد فرهنگ و تمدن یک کشور هستند و تحت تأثیر حکومتند یعنی بر اساس باورها و ارزشهای جامعه عمل می کنند و رعایت کننده هنجارهای جامعه هستند .

3- فرضیه های تحقیق:

1) رابطه ی معنا داری بین عملکرد رسانه های جمعی و بهبود افکار عمومی وجود دارد.

2) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن فرهنگ جامعه وجود دارد .

3) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن سطح آموزش وجود دارد.

4) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و گذراندن اوقات فراغت وجود دارد.

5) رابطه معنا داری بین عملکرد ضعف رسانه های جمعی و پایین بودن سطح فرهنگی وجود دارد .

4- اهداف تحقیق:

در این تحقیق می کوشیم به شناسایی رسانه ها بپردازیم و تعریفی از فرهنگ ارائه دهیم و همچنین جوامع مختلف را از لحاظ فرهنگی شناخته شود و نقش رسانه و تأثیر گذاری آن بر فرهنگ جوامع و آموزش ها و اطلاعاتی که یک رسانه به جوامع می دهد بررسی شود و همچنین چگونه می توان فرهنگ یک جامعه را از طریق رسانه ارتقاء داد و روش فرهنگ سازی رسانه ای را بررسی کرد .

راهکارهایی جهت کمبود اطلاعات فرهنگی در رسانه ها ارائه شود و اینکه تا چه حد رسانه ها می توانند بر نحوه انتقال فرهنگ تأثیر گذار باشند .

5- ضرورت تحقیق:

همانطور که می دانیم فرهنگ یکی از عوامل پیشرفت جوامع است و کشوری که سطح فرهنگ پایینی داشته باشد الزاماً در موارد مختلف اقتصادی و اجتماعی و غیره هم پیشرفت نخواهد کرد و یکی از عواملی که تأثیر بسزایی در آموزش فرهنگی ارتقاء فرهنگ دارد رسانه ها هستند که باعث اوج یا سقوط فرهنگ در جامعه ای می شوند و همین طور دیده می شود که بسیاری از کشورها در فقر بسیار فرهنگی به سر می برند دو در برخی کشورها رسانه ها جامعه خود را هدایت می کنند . پس ضرورتی که رابطه ی بین فرهنگ جامعه و رسانه وجود دارد و همچنین راهکارهای مختلفی که رسانه می تواند در بهبود این مسئله ارائه دهد بررسی شود و تأثیر فرهنگ بر رسانه و بالعکس و تأثیر مخاطبان بر رسانه و بالعکس و تمامی مواردی که می توان آنها را در ارتقاء یا رکود فرهنگی یک جامعه جای داد بررسی کرد تا بتوان به وسیله این تحقیق نقش رسانه بر فرهنگ سازی را یادآوری و راه حل هایی را بتوان ارائه کرد

 

و..........


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق رشته روانشناسی با عنوان بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه - word

دانلود مقاله تاثیر وسایل ارتیاط جمعی بر فرهنگ عمومی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله تاثیر وسایل ارتیاط جمعی بر فرهنگ عمومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

چکیده :
جهان، با ورود به عصر رسانه‏ها و شکل‏گیرى جامعه اطلاعاتى، دوران جدیدى را آغاز کرده است. درنظام نوین جهانى‏، ما در عصر رسانه ها زندگی می کنیم؛ عصری که در آن رسانه های گروهی جزء جدایی ناپذیر زندگی ما هستند. آنچه که رسانه ها به عنوان اطلاعات به ما انتقال می دهند، به اشکال مختلف در نحوه زندگی، اندیشه و احساسات ما و حتی فرزندان ماتعیین کننده است.در این میان سیاست های رسانه ای نقش تعیین کننده ای در توسعه فرهنگی کشورها دارند.رسانه ها با اتخاذ سیاست های متفاوت ارتباطی، توسعه فرهنگی کشورها را تسهیل و تسریع می کنند. کارکرد رسانه ها در عصر ارتباطات ، بی شک در همه ابعاد زندگی اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری انکارناپذیر است.امروزه جامعه ای توسعه یافته تلقی می شود که بتواند در کنار توسعه شاخص های همچون اجتماعی واقتصادی مانند درآمد سرانه ، توزیع ناخالص ملی و نرخ مرگ و میر بر معیار آموزش و اطلاعات و در حقیقت عنصر دانایی اجتماعی تاکید کند.
در چنین جامعه ای ، وسایل نوین ارتباط جمعی با تولید و توزیع مطلوب اطلاعات ، نقش زیادی در بالا بردن آگاهی های گوناگون و ضروری به عهده می گیرند و جامعه را در نیل به تعالی و ترقی همه جانبه یاری می کنند. حال این رسانه ها هستند که با اتخاذ سیاست های پویای اجتماعی و ترکیب آن با سیاست های فرهنگ گرا می توانند عامل آمیختگی ، توازن و پیوند دادن به باورهای اصیل اعتقادی و سنتهای بارور جامعه باشند و با گسترش تصریح آفرینندگی و افزایش رشد فرهنگی به توسعه همه جانبه کشورمان کمک کرده و باعث پویایی افکار شوند.‏
در این میان به نظر می رسد، برای یکپارچگی توسعه فرهنگی جهت تقویت هویت و وحدت ملی در دستور کار قرار دادن برنامه ریزی آینده توسعه فرهنگی کشور متناسب با سیاست فرهنگی در کنار اجرای افق سیاست رسانه ای بر اساس چشم انداز توسعه در جامعه اطلاعاتى عصر حاضر ضروری به نظر می رسد.‏

 

کلید واژه ها: وسایل ارتباط جمعی، رسانه ها،ارتباطات، فرهنگ، توسعه فرهنگی،جوامع بشری ‏

 

مقدمه:
از آغاز شکل‌گیری و توسعة وسایل جدید ارتباط جمعی مسئلة آثار اجتماعی فرهنگی جمعی به طور جدی جزئی از دل مشغولی‌های انسان معاصر بوده است. آیا این فرهنگ می‌تواند سطح کیفی زندگانی انسان را افزایش دهد یا نه؟ و آیا در به مخاطره افتادن هویت انسان که با رشد شتابان تکنولوژی و رفاه مادی صورت بندی‌های تازه یافته است، چه نقشی می‌‌خواهد و یا می‌تواند ایفا کند؟ پاسخ به این دو سؤال طبیعتاً پیوستاری از بدبینی مطلق تا خوش‌بینی مطلق را نسبت به رسانه‌ها به‌وجود می‌آورد. برخی صاحب‌نظران رسانه‌ها را در این بحران سرچشمة درد می‌دانند و برخی آغازگر درمان. اما اگر از این افراط و تفریط بگذریم، به هر رو وسایل ارتباط جمعی را جزئی از صورت مسئلة فرهنگی انسان و جامعة کنونی خواهیم دانست.( خانیکی، ۱۳۸۶، ‏)
در این میان رسانه های ارتباط جمعی در عصر امروز نقش کلیدی در تعیین سرنوشت توسعه کشورها محسوب می شوند و این وسایل منشأ بسیاری از تحولات معاصر، راهنما و کنترل کننده جریان ها و تحولات در جهان به حساب می آیند.
ما در عصری زندگی می کنیم که، تغییر و تحول به صورت یک امر عادی تلقی می شود و مشاهده می کنیم که دنیا به سمت و سوی " دهکده جهانی مک لوهان" و در هم ریختن نظام ها و سازمان های ملی و در عین حال جوانه زدن چالشها و بحران های جدید در عرصه های سیاست ،فرهنگ ،اقتصاد،امنیت و... است.
به عقیده مک لوهان رسانه های گروهی فاصله های مکانی را از بین می برد و مانند یک روستا همه مردم از واقعه‌ای که در گوشه ای از جهان رخ می دهد، مطلع می شوند. این پیشگویی که امروزه جامه عمل پوشیده همان عاملی است که تمام مردم جهان را همزمان درگیر مسایلی چون یازده سپتامبر می‌کند و یا از اتفاقات لحظه‌به‌لحظه حمله به عراق ، افغانستان ، غزه ،... آنها را با خبر می‌سازد و یک حس مشترک جهانی را پدید می‌آورد.
"از این رو ،شناخت رابطه، میزان و حدود ارتباطات وسایل ارتباط جمعی با حوادث و تحولات جهانی ،امر لازم و ضروری پنداشته می شود و به این خاطر دانشمندان بسیاری در این رابطه تحقیقات و بررسی های قابل توجهی را انجام داده اند، ولی با این حال هم، به دلیل گستردگی حوزه تسلط رسانه های جمعی در جوامع امروزی و نیز برخورداری این پدیده از ویژگی سیال بودن و حرکت پویا مدارانه ،لازم است که همگام با رشد و تکامل تکنولوژیکی و محتوای رسانه های ارتباط جمعی ،در ابعاد مختلف، کارکرد آنها، به ویژه نقش آن در تحولات توسعه فرهنگی، مطالعات بیشتری صورت بگیرد.
"شناخت کاربرد و عملکرد رسانه های ارتباط جمعی در جامعه و نقشی که آنها در جوامع بشری به عهده دارند .امر بسیار مهم است و از طریق شناخت تأثیر گذاری ها و کارکردهای خواسته و یا ناخواسته رسانه های ارتباط جمعی، به طرح برنامه های موثری برای استفاده مطلوب و عقلانی از این تکنولوژی پرداخت و در عین حال از اشتباهات و انحرافات که در جریان ارایه کارکرد رسانه ها به خورد شهروندان و جامعه داده می شود ،پرهیز کرد.ارایه راهکارها و طرح های مناسب، جهت سالم ساختن و افزایش نقش های مثبت و سازنده رسانه های جمعی در حرکت مطلوب جامعه، نیازمند شناخت عمیق وسایل ارتباط جمعی و حوزه کارکرد آنها در تحولات و فرایند تاریخی و زمانی است."
بر همین اساس با توجه به نقش تأثیرگذار رسانه بر تمامی اعضای جامعه و به ویژه نسل‌های کنونی، هدف اصلی این مقاله بررسی و تبیین نقش رسانه‌ها به عنوان یکی از دستگاه‌های فراگیر و گسترده در انتقال محتوای فرهنگی و انتقال ارزش‌ها و هنجارها و تأثیر آنها در شکل‌گیری و یا عدم شکل‌گیری این پدیده ها پرداخته شده است ، از این رو هدف این پژوهش، تلاش در جهت شناخت نقش و حیطه کاربرد و کارکرد این وسایل در توسعه فرهنگی جامعه عصر خویش است.
درابتدای این مقاله ضمن تعریف فرهنگ وتوسعه فرهنگی و با بررسی روند توسعه فرهنگ درکشورمان و به خصوص با پرداختن به این مسئله در استانها و نقشی که وسایل ارتباط جمعی در توسعه فرهنگی ما انسانها بر عهده دارند ،در پایان به ارایه راهکار هایی هر جند جزیی و کوچک به تقویت فرهنگ و هویت ملی و اسلامی کمک نماید.

توسعه فرهنگ درجامعه ایران
کلمه فرهنگ مرکب از دو جزء "فر" و " هنگ" ،به معنی "کشیدن" ونیز"تعلیم و تربیت" است.در زبان انگلیسی و فرانسوی به معنای کشت و کار یا پرورش بوده است و در زبانهای رومانیایی و انگلیسی ازآن معنای پرورش، بهسازی، تذهیب یا پیشرفت اجتماعی را استنباط می کردند،اما امروزه فرهنگ از نظر تنوع و وسعت های معنانی و سیر تاریخی و برداشت ادبی چنان ابعاد گسترده ای یافته است که دیگر نمی توان آن را محدود به مفهوم"دانش و تربیت" دانست.(روح الامینی،1368،به نقل از واعظی و همکاران ،1387: 40).
عبارت فرهنگ در بُعد عمومی نشأت گرفته از همان اندیشه تایلر است که « فرهنگ را مجموعه ای از توانایی ها، شناخت، باورها، اشیا، فنون،و هنرها‌، و قوانین می دانند که هر انسانی از جامعه ای که در آن عضو است، دریافت می کند.» (فکوهی، 1379: 245)
مهمترین ویژگی تمایز بخش حیات انسانی از حیات غیرانسانی فرهنگ است، که دارای عناصری همچون: هنجارها، باورها و ارزشها می باشد. واژه فرهنگ در زبان فارسی از واژه های بسیار کهن است که نه تنها در نخستین متن های نثر فارسی دری ؛ بلکه در نوشته های بازمانده از زمان پهلوی نیز به چشم می خورد. از نظر لغوی، اغلب فرهنگ را به معنی عقل و دانش به کار برده اند؛ اما به معانی مختلف دیگری نیز آمده است که از آن جمله می توان به نیکویی تربیت و پرورش، بزرگی و عظمت، فضیلت و کار، شکوهمندی، حکمت، هنر، معرفت و علم فقه اشاره کرد.”( کاشانی ، 1387، روزنامه رسالت ، شماره 6559 ).
توسعه فرهنگی همان ارج نهادن به افکار ،آداب و رسوم ملی و بومی هر جامعه ای است . توسعه فرهنگی منجربه خود باوری جامعه شده است، و توانائی های بالقوه و خلاق انسان را در زمینه فرهنگی شکوفا می کند؛ و این مسئله خود در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی را ایفاء می نماید. در واقع ترکیب توسعه و فرهنگ در جامعه و در بخشی از اندیشه های علوم انسانی، به دنبال این است که با توجه به فرایند مدرنیته و مدرنیزاسیون با یک رویکرد درونی و بومی و بهره مندی از پیامدهای موثر بیرونی توسعه، به شناخت عمیق باورها و ارزش های ملی و محلی جامعه خود بپردازد. توسعه فرهنگی در قالب اهمیت دادن به ارزش های محلی و ملی، باید بتواند از طریق برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی به نیازهای معنوی و مادی افراد جامعه خود پاسخ دهد، تا از این طریق ایده ها ، افکار، و آداب و رسوم ملی – بومی جامعه خود را در قالب ارتباطات نمادین فرهنگی و نشانه های ملی و بومی در عصر حاضر همپای سایر فرهنگ جوامع موثر در جهان اشاعه دهد.(شربتیان، 1388،‎-http://anthropology.ir ‎‏)
با توجه به این مقوله می توان توسعه فرهنگ درجامعه ایران را با توجه به پتانسیل های هر منطقه اینگونه توصیف کرد که"در ایران توسعه یافتگی استان ها یکسان نیست، برخی از استان ها با توجه به شرایط و موقعیت های خاصی که در کشور دارند همانند سایر ابعاد توسعه نظام مند، این بخش از توسعه ( توسعه فرهنگی) نسبت به استان های دیگر بیشتر در حال رشد و بهره مندی بوده است.استان تهران به لحاظ ساختار و زیر ساخت های خاص سیاسی،اقتصادی،و کالبدی در مقایسه با بقیه استان ها ناهمگن تر است. و از نظر توسعه یافتگی فرهنگی در جایگاه نخست قرار دارد. در میان سایر استانها، سمنان و یزد نسبت به بقیه استان ها سطح بالاتری از امکانات فرهنگی را دارد. و استان های چون " ایلام ، بویر احمد، خوزستان، کردستان، کرمانشاه بوشهر، هرمزگان، خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و..". به دلیل اینکه عمداتاً با مرکز سیاسی کشور فاصله دارند و به اصطلاح منزوی هستند؛ این مسئله ناشی از وجود ساختار خاص نظام برنامه ریزی و به کارگیری الگوهای عاریتی،بخصوص الگوی توسعه « مرکز- پیرامون» است. بدیهی است که؛ در استانها اکثر سرمایه گذاری ها در بخش مرکزی است و به حاشیه کمتر توجه شده است. پس« به نظر می رسد الگو های توسعه بهتر است با توجه به شرایط طبیعی،اجتماعی،و فرهنگی کشور انتخاب شوند و در نظام برنامه ریزی فضایی در زمینه برنامه ریزی منطقه ای و دوری از برنامه ریزی بخشی بیشتر توجه شود.برای بهبود شاخص های توسعه فرهنگی استان ها،کاهش پراکندگی توسعه فرهنگی، با تغییر دادن اولویت های تخصیص منابع فرهنگی و امکانات و زیر ساخت ها به نفع استان های با توسعه فرهنگی پایین تر، افزایش نرخ باسوادی،گسترش آموزش عالی و تمرکززدایی از شهر مسلط تهران،توجه به زیر ساخت های فرهنگی همچون کتابخانه ها،تأسیسات و تجهیزات آموزشی،توجه به انتشار روزنامه های محلی،نشریات ادواری،افزایش مرکز نشر، و توسعه تولید برنامه های صدا و سیما و رفع نابرابری ها از شاخص ها توصیه می شود.همچنین لازمه کاهش تفاوت های استانی، از لحاظ توسعه یافتگی فرهنگی توجه به برنامه ریزی منطقه ای و اصلاح نظام برنامه ریزی کشور و دوری از برنامه ریزی بخشی و پیروی از سیاست های متعادل و متوازن در ایجاد فرصت برابر برای منابع در تمام استان ها ست. بدیهی است در برنامه ریزی منطقه ای (منطقه منطبق بر مرز یک استان) باید به استان های کمتر توسعه یافته (محروم) فرهنگی، با کاربرد بهینه منابع در برنامه ریزی متوازن بیشتر توجه شود.بنابراین در برنامه ریزی ها استان های محروم(سیستان و بلوچستان، ایلام،لرستان،کرمانشاه،کردستان،هرمزگان،بوشهر،خوزستان، کهگیلویه و بویر احمد و خراسان جنوبی)حق تقدم دارند»( زیاری،1379: 101-100) ‏
تاثیرات گوناگون رسانه های ارتباط جمعی بر فرهنگ ،موضوع مباحث گسترده ای است که در حال حاضر در اغلب کشورهای صنعتی جهان جریان دارد. با این همه ، نقش و جایگاه رسانه های فرهنگی ، آنچنان که باید و شاید مورد توجه قرار نمی گیرد. البته بی اعتنایی به رسانه های فرهنگی و نادیده گرفتن جایگاه مهم آنها نه تازگی دارد و نه مختص به دنیای رسانه ها در ایران است. امروزه در عصر انفجار اطلاعات دیگر این حقیقت به خوبی اثبات شده است که از نظر کارکردهای آموزشی ،رسانه ها سهم و نقش قابل ملاحظه ای در انتقال میراث فرهنگی و فکری بشری در میان ملل و انسان ها دارند.(نایبی 1388و آغاز 1388 ، ماهنامه مهندسی فرهنگی، سال سوم ، شماره 31 و 32، مرداد و شهریور 1388)‏
بنابراین، می توان گفت وسایل نوین ارتباط جمعی، با توجه به تولید، توزیع سریع و مطلوب اطلاعات در جامعه، نقش تعیین کننده ای را در توسعه فرهنگی کشورها داشته باشند. رسانه ها با اتخاذ سیاست های پویای اجتماعی و ترکیب آن با سیاست های فرهنگی بومی ، محلی و عامه مردم نقش بسزایی در افزایش رشد فرهنگ و به توسعه همه جانبه جوامع بشری کمک نموده است.‏
نقش رسانه های گروهی در توسعه فرهنگی
‏ یکی از راه های گسترش توسعه فرهنگی در جوامع شناخت میراث فرهنگی و ارزش های بومی و محلی آن جامعه است، رسانه های گروهی از جمله لوازم این شناخت می باشد.بطوری که می توان گفت رسانه ها با ایجاد ارتباط و انتقال اطلاعات نقش تعیین کننده ای در سرنوشت توسعه همه جانبه کشورها بر عهده دارند.‏
نگاهی به تحولات تاریخی رسانه‌ها در آستانه قرن 21، نشانگر آن است که تفکر انسان تا چه حد به ابزارهای ارتباطی، از زبان به عنوان نخستین وسیله ارتباطی گرفته تا ابزارهای پیچیده انتقال اطلاعات، همچون مطبوعات چاپی و الکترونیک، رادیو و تلویزیون، رسانه های جدید الکترونیکی (تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی جدید ماهواره ها، اینترنت، چند رسانه ای ها، بزرگراه های اطلاعاتی و شبکه های تعاملی) مدیون است. اگر این ابزارهای ارتباطی وجود نداشت، تفکر هم وجود نداشت ‌. ارتباط نشانگر فرآیندی است که در آن، اطلاعات، عقاید و افکار مردم هم از طریق تماس مستقیم و هم از طریق مجراهای مختلف صورت می‌گیرد. به عبارتی اطلاعات از طریق ارتباط انتقال می‌یابند. در برقراری ارتباط پیوسته هدفی وجود دارد و فرد برای دریافت آگاهی بیشتر، با دیگران ارتباط برقرار می‌کند. در پرتو ارتباطات است که فرد به مهارت‌های تازه و طرز فکر رفتارهای جدید دست می‌یابد.
شناخت عوامل موثر در تغییرات ارتباطی و ویژگی های وسایل ارتباط جمعی می تواند به درک ما از انقلاب جهانی ارتباطی کمک کند. عوامل موثر در تغییرات ارتباطی پنج عامل تکنولوژیک در تغییرات ارتباطی نقش مهمی ایفا کرده اند این پنج مولفه که در چهار مرحله ، نوشتار، چاپ، ارتباطات دوربرد و ارتباطات تعاملی (‏interactive‏) بروز کرده اند.( شکرخواه، 1388 -‏http://www.atcce.com‎‏ )
رسانه‌ها به وسایل انتقال پیام ها از فرستنده یا فرستندگان به مخاطب یا مخاطبان گفته می‌شود؛ که شامل روزنامه، کتاب، رادیو، تلویزیون، ماهواره، تکنولوژی‌های نوین ارتباطات و اطلاعات و اینترنت و... است. این وسایل دارای ویژگی‌هایی مانند پیام‌گیران ناآشنا، سرعت عمل زیاد و تکثیر پیام هستند. (دادگران، 1384: 6)
در زمینه‌ی نقش رسانه‌ها در دگرگونی ارزش‌های فردی و اجتماعی جوامع، می‌توان به یکی از پاردایم‌های مسلط در حوزه ارتباطات و توسعه در دهه‌های 60 تا 70 میلادی اشاره کرد که به رسانه‌ها به عنوان موتور دگرگونی و تغییر ارزش‌های جوامع سنتی و ورود به جامعه مدرن تأکید می‌‌شود. بر اساس این نظریه، رسانه به انتشار یا اشاعه‌ی نظام ارزشی کمک می‌کند که خواهان نوآوری، تحرک، موفقیت و مصرف است. "دانیل لرنر" (‏Lerner‏ ) جامعه شناس امریکایی و از پیروان این رویکرد به نقش رسانه‌ها در تغییر ارزش‌های سنتی در جوامع و جایگزین شدن ارزش‌های مدرن اشاره کرده است. وی در کتاب "گذر از جامعه سنتی؛ نوسازی خاورمیانه"، معتقد است که رسانه می‌تواند به فروپاشی سنت‌گرایی، - که معضلی برای نوسازی محسوب می‌شود- کمک کند. این کار با بالا رفتن انتظارات و توقعات، باز شدن افق‌ها، توانا شدن مردم به تخیل ورزیدن و خواهان جایگزینی شرایط زندگی بهتر برای خود و خانواده عملی می‌شود. (مک کوئیل، 1382: 144)
"لرنر" بر این باور است که ورود به جامعه‌ی مدرن و جدید مستلزم مساعدت ملی یکپارچه، ارتباط با بازارهای ملی و بین‌المللی، ایجاد انگیزه برای تقاضای کالاها و خدمات مدرن، بحران کسب منابع توسعه و گسترش روش‌ها و ارزش‌های نوین در زمینه‌هایی چون تغذیه، تنظیم خانواده، بهداشت، تولید کشاورزی و صنعتی در زندگی شهری و روستایی است. برای تحقق این هدف، تحرک روانی در سطح فردی و اجتماعی ضروری است و رسانه‌ها مناسب‌ترین و مؤثرترین ابزار تغییر نگرش ها، ارزش‌ها و رفتارها و به بیان دیگر ایجاد تحرک فردی و اجتماعی هستند. ( فرقانی: 0138: 49)
"لسول "وظایفى چند، نظیر مراقبت از محیط و ایجاد همبستگى بین اجزاء گوناگون جامعه را، در پاسخ به محیطى که در آن انتقال میراث فرهنگى از نسلى به نسل دیگر صورت می گیرد، به عنوان وظیفه هاى اصلى ارتباطات جمعى تلقى می کند. در مقاله دیگر، با نام ”ساخت و کارکرد ارتباطات در جامعه“، وظایف دیگرى براى وسایل ارتباطى برمی شمارد: به نظر او ”این وسایل باید به ۱. حراست از محیط، ۲. همبستگى بین اجزاء جامعه در پاسخ به نیازهاى محیطى، ۳. انتقال میراث اجتماعى از نسلى به نسل دیگر، کمک کنند“ (‏Lasswell (H.D): the structure and function of communication in society, p: 118‎‏ )

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاثیر وسایل ارتیاط جمعی بر فرهنگ عمومی

بررسی نقش رسانه‌های جمعی (با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان

اختصاصی از اس فایل بررسی نقش رسانه‌های جمعی (با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی نقش رسانه‌های جمعی (با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان


بررسی نقش رسانه‌های جمعی (با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان

بررسی نقش رسانه‌های جمعی (با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان

164 صفحه در قالب word

 

 

 

پیشگفتار:

تحقیق حاضر با عنوان "بررسی نقش رسانه‌های جمعی (با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان " سعی دارد، تاثیرات مثبت وپیامدهای منفی وابستگی کودکان به تلویزیون را مورد بررسی قرار دهد. در راستای رسیدن به هدف مذکور ابتدا مبانی نظری تحقیق در مورد تاریخچه پیدایش رسانه‌های گروهی و به خصوص تلویزیون مطرح شده، سپس انواع کارکردهای تلویزیون، وظایف رسانه به عنوان یک وسیله ارتباطی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.در فصل دوم تحقیق مقدارزمانی که کودکان در شرایط مختلف سنی صرف تماشای تلویزیون میکنند،آغاز سن تماشای تلویزیون، دلایل تماشای تلویزیون توسط کودکان و انتظاراتی که کودکان و والدین آنها از تلویزیون دارند مورد بررسی قرار می‌گیرد.  لازم به ذکر است آمار و ارقام مربوط به این فصل از تحقیق،  در مورد جامعه آمریکا و بر اساس اطلاعات کتاب "  تلویزیون در زندگی کودکان ما  نوشته ویلبر شرام و دیگران، ترجمه محمود حقیقت کاشانی می‌باشد. امید است با عنایتی که مسئولین تعلیم وتربیت  ایران اسلامی به الگو گیری کودکان این مرز و بوم از رسانه‌های گروهی و به ویژه رسانه‌های تصویری دارند، زمینه انجام این چنین پژوهشهای گسترده ای در سیستم آموزش و پرورش کشور مانیز فراهم گردد که این مهم حمایت همه جانبه مسئولین امر را می‌طلبد.

فصل سوم با عنوان جهان جدید تلویزون مسایلی از جمله سن شروع تماشای تلویزیون و شرایط زمانی و انواع موضوعاتی که مورد توجه کودکان با توجه به شرایط سنی و جنسی و همچنین توانایی‌های ذهنی آنها است مورد بررسی قرار گرفته است.

فصل چهارم مربوط به نحوه و میزان یادگیری کودکان از این رسانه و عوامل تاثیر گذار بر این مساله است.

در فصل پنجم تحقیق، تاثیرات روحی، روانی و جسمی تلویزیون بر کودکان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و در نهایت در فصل ششم به رسانه جدید " اینترنت "و رابطه آن با مسئله یادگیری و الگو پذیری کودکان و انواع خطراتی که این رسانه برای کودکان دارد اشاره شده است.


  مقدمه:

کودکان ما امروزه در خانه ای پا به دنیا می‌گذارند که تلویزیون در آن به طور میانگین هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا دیگر بیش از آنکه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنویم این تلویزیون است که داستانهای مربوط به انسانها، زندگی و ارزشهای آن را برای ما بیان می‌کند.

تلویزیون، امروزه به عنوان عمومی ترین و پرمخاطب ترین رسانه جمعی، سهم عمده ای در آموزش و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر فرهنگ و روح و روان جمعی دارد.

تاثیر پذیری اکثریت خاموش جامعه از تلویزیون و برنامه‌های ماهواره ای تلویزیونی بسیاری از اوقات کشورهای  جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو کرده است.

تلویزیون هر روز بر ما تسلط بیشتری می‌یابد و ما بایستی نگران آثار مخرب برنامه‌های تلویزیونی برای کودکان و خانواده‌های خود باشیم. این حق ماست و می‌بایستی عکس العمل نشان دهیم. اگر چه تلویزیون فی نفسه مطرود نیست اما برنامه‌های تلویزیونی در مجموع زیانبار بوده اند. در غرب به نوعی و در شرق به شکلی دیگر خطر برنامه‌های مخرب و منحط تلویزیونی احساس می‌شود.

ما بدبختانه فرزندانمان را با تلویزیون تربیت می‌کنیم وقتی می‌خواهیم آنان را ساکت کنیم برای آنان تلویزیون روشن می‌کنیم و یا آنان را به تماشای برناه‌هایی که خودمان هم نمی دانیم چه هستند دعوت می‌کنیم. خودمان هم متاسفانه عادت کرده ایم به آنچه پخش می‌شود فقط خیره شویم و نگاه کنیم. بشر با تولید نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی می‌تواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد اما به نظر می‌رسد تلویزیون یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است پس ما بایستی از آثار سوء این جعبه جادویی آگاه شویم و در ارتباط با تلویزیون مسؤولیت خود را بپذیریم.

«تلویزیونی که می‌تواند دارای اثرات کاملاً مخرب باشد می‌تواند به صورت ابزار مفیدی نیز در خدمت تعلیم و تربیت درآید تلویزیون می‌تواند چنین باشد ولی خیلی غیر محتمل است که چنین بشود.»

ساخت برنامه‌های با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد اما افرادی که بتوانند برای مدت زمان پخش برنامه‌های بد بسازند زیاد هستند و این مسأله را حل می‌کند.

نمی توان کودکان را برای زمانی که در مقابل صفحه تلویزیون صرف می‌کنند سرزنش کرد و اینکه آنها تقصیری ندارند که از طریق تلویزیون اطلاعات دگرگون شده را دریافت می‌دارند.

جان کندری می‌گوید:  قرار نیست که تلویزیون از بین برود از سویی خیلی کم احتمال دارد که تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی کردن کودکان ایجاد کند.»

در گذشته کودکان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یک نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده می‌شد اما اکنون باید دریابیم که کودکان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا می‌گیرند؟ عواملی که محیط اطراف آنان را می‌سازد چه نام دارد؟ و تلویزیون به عنوان یکی از این عوامل چه می‌کند و چه باید بکند؟

در کتاب تلویزیون خطری برای دموکراسی زیر عنوان « چرا بچه‌ها تلویزیون تماشا می‌کنند؟»‌ آمده است که : انگیزه کودکان از نشستن در پای تلویزیون با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان برای سرگرمی به تماشای تلویزیون می‌پردازند ولی کودکان ضمن اینکه طالب سرگرمی هستند غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف به تلویزیون می‌نگرند. بزرگترها معمولاً اهمیت کمتری برای تلویزیون قایل هستند و به آن با یک ساده باوری آگاهانه نگاه می‌کنند». تبلیغات تلویزیونی روی شخصیت کودکان، باورهای کودکان و اعمال کودکان به شدت مؤثر می‌افتد. معمولاً‌ کودکان از دو سالگی تماشای فیلمهای کارتونی را شروع و تقریباً در 6 سالگی به تماشای تلویزیون عادت می‌کنند. یعنی قبل از اینکه به مدرسه بروند با تلویزیون دوست می‌شوند.

به نظر می‌رسد ورود تلویزیون به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمی پایان بخشیده است یا دارای این چنین قدرتی است زیرا امروزه دانش آموزان در حالی قدم به مدرسه می‌گذارند که به شدت از تکنیک تلویزیون و اثرات روانی آن متأثر شده اند و در حالی که مکانیسم تصویری و بصری تلویزیون ریشه در اعماق آنان دوانده است با سیستم کتاب و حروف چاپی وارد یک نزاع درونی و روانی می‌شوند این درگیری قربانیان زیادی را می‌طلبد. کودکان و دانش آموزان که نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند و یا اصولاً توانایی خواندن را ندارند نوآموزانی که قادر به درک تسلسل منطقی حتی یک پاراگراف نیستند و نمی توانند افکار خود را برروی چند جمله مکتوب متمرکز کنند دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم ویا یک سخنرانی توجه کنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و یا حتی فراگیرند.»

کودکان بر خلاف بزرگسالان که با دیگر رسانه‌ها ارتباط دارند بیشتر با تلویزیون در ارتباط هستند. به عقیده پژوهشگران علت علاقه کودکان به تلویزیون این است که به آنان امکان می‌دهد تا در ماجراهای پشت پرده زندگی کودکانه خود رسوخ کنند و دنیا و مردم را بهتر بشناسند. وقتی کودکان ما به دنیا می‌آیند باید کار دشواری را انجام دهند و آن انطباق پذیری به شکل صحیح روشن می‌شود و برآنان است که کودکان را برای وظایف آینده آماده کنند اما وقتی دیگر کسی به کودکان کمک نمی کند که دنیا را بشناسد آنان دست به دامان تلویزیون می‌شوند. در حال حاضر پدران و مادران وقت اینکه دنیای وسیع اطراف را به کودک بیاموزند از دست داده اند و از سویی تلویزیونی برای کودکان دست یافتنی ترین دریچه به دنیای افراد بالغ است. پس تلویزیون به کودک یک تصویر یا خیال دگرگونه ارائه میدهد زیرا در تلویزیون بیننده بیشتر از آنچه می‌بیند تأثیر می‌پذیرد و این نگرانی در مورد کودکان که بزرگ می‌شوند وجود دارد.

 

ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است

متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است

 


دانلود با لینک مستقیم


بررسی نقش رسانه‌های جمعی (با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان