دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 122 صفحه
چکیده
تبدیل مدل های سنتی ارتباط به مدل های جدید آن، پیامدهایی مثبت و منفی داشته است. تقویت پیامدهای مثبت و کاستن از پیامدهای منفی این مدل ها و رسانه هایی که از آنها برای این گونه ارتباط ها استفاده می شود، از دغدغه ها اندیشمندان و صاحب نظرانی است که به سلامت فرد و جامعه اهمیت می دهند. یکی از حوزه هایی که همواره در مباحث ارتباطات، روان شناسی و جامعه شناسی به آن توجه شده، مطالعه نسبت رسانه های نوین با ارزش ها و هنجارهای جوامع است. این موضوع در جامعه اسلامی ما، جایگاه بالاتر و اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا رسانه در این جامعه، همچون دانشگاهی عمومی است و در تبیین، ترویج و تعمیق آموزه های دینی و بالندگی فرهنگی، نقشی بسزا و مهم دارد. در این نوشتار، نویسنده با بررسی آسیب شناسانه در رسانه ملی پیش و پس از انقلاب، کوشیده است پیامد های منفی بی توجهی یا کم توجهی برنامه سازان به ارزش ها و هنجار های جامعه را بازشناسی و معرفی کند تا مسئولان را نسبت به آن حساس تر سازد.
فهرست
دیباچه
پیشگفتار
فصل اول: کلیات
- طرح مسئله
- هدف از پژوهش
- اهمیت بررسی هنجارشکنی در رسانههای جمعی
- روش تحقیق
- قلمرو زمانی، مکانی و موضوعی پژوهش
- کاربرد پژوهش در سازمان صدا و سیما
- پیشینه پژوهش
فصل دوم: مبانی نظری پژوهش
- مفهومشناسی هنجارهای اجتماعی
- انواع هنجارهای اجتماعی
الف) انواع هنجارها بر حسب اهمیت آنها
ب) انواع هنجارها براساس میزان رسمیت آنها
ج) انواع هنجارها بر اساس حوزههای اجتماعی
د) انواع هنجارها براساس نوع پایبندی افراد جامعه
هـ) انواع هنجارها براساس دینی یا غیردینی بودن آنها
- مفهوم هنجارشکنی
- هنجارشکنی رسانهای
- انواع هنجارشکنی
- شکلهای گوناگون هنجارشکنی رسانهای
الف) قطبی شدن هنجاری
ب) تضاد هنجاری
ج) ناپایداری هنجاری
د) ضعف هنجاری
هـ) بیهنجاری
- انواع و مصداقهای هنجارشکنی رسانهای
فصل سوم: تحلیل هنجارشکنی در رسانه
- مصداقهای هنجارشکنی رسانهای
الف) قانونشکنی
ب) خشونت
ج) برنامههای مبتذل و غیراخلاقی (Sexual)
د) تجملگرایی (مصرفگرایی افراطی)
هـ) نقض برخی از فضیلتهای اخلاقی و دینی
و) روزمرگی و کلیشهگرایی
- تاریخچه هنجارشکنی در رسانه
الف) هنجارشکنی در رسانههای غربی
یک ـ تاریخچه
دو) تجزیه و تحلیل مصداقها
اول ـ قانونشکنی
دوم ـ خشونت
سوم ـ مسائل غیراخلاقی (سکس)
چهارم ـ تجملگرایی (مصرفگرایی افراطی)
پنجم ـ نقض برخی فضایل اخلاقی و دینی
ب) هنجارشکنی در رسانههای (رادیو و تلویزیون) ایران
یک ـ تاریخچه
دو ـ تجزیه و تحلیل مصداقها
اول ـ قانونشکنی
دوم ـ خشونت
سوم ـ مسائل غیراخلاقی (امور جنسی)
چهارم ـ تجملگرایی
پنجم ـ نقض برخی فضیلتهای اخلاقی و دینی
ششم ـ روزمرگی و کلیشهگرایی
فصل چهارم: جمعبندی و نتیجهگیری
کتابنامه
دیباچه
با پیدایش و گسترش رسانهها در جوامع امروز بشری، نظام فرهنگ جوامع، به ویژه ارزشها و هنجارها، پیوند تنگاتنگی با رسانههای گروهی به ویژه انواع پرمخاطب آن، یعنی رادیو و تلویزیون برقرار کرده است.
در این پژوهش، ضمن شناسایی هنجارهای اجتماعی و انواع آنها، به تعریف و تبیین هنجارشکنی و مصداق های مختلف آن خواهیم پرداخت.
هنجارهای یک جامعه دینی، مجموعهای از بایدها و نبایدهاست که شرع مقدس اسلام با تکیه بر منابع چهارگانهاش (کتاب، سنت، عقل و اجتماع) آنها را مشخص و به لزوم رعایت و عمل به آنها سفارش میکند. هنجارشکنی رسانهای در جامعه دینی، شرایطی است که رسانهها به ویژه رادیو و تلویزیون در پیامهای خود به مخاطبان، زمینههای رویگردانی و سرپیچی آنها را از هنجارها و اخلاق مورد نظر اسلام فراهم آورند. در این حالت، می گوییم که این رسانه ها هنجارشکنی کرده و به تعبیری، «اخلاق رسانه ای» را زیر پا نهادهاند. برای تحلیل دقیق تر هنجارشکنی رسانهای، مصداق های مختلف این موضوع در دو سطح رسانههای خارجی و رسانه داخلی و در دو مقطع زمانی پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران به طور جداگانه بررسی شده است. مصداق های مختلف هنجارشکنی که این پژوهش به آنها پرداخته است، عبارتند از: قانون شکنی؛ خشونت: برنامههای مبتذل و غیراخلاقی؛ تجملگرایی (مصرفگرایی افراطی)؛ نقض برخی فضیلتهای اخلاقی و دینی؛ روزمرگی و کلیشهگرایی.
عوامل هنجارشکنی در رسانه را میتوان چنین برشمرد: تضاد هنجاری موجود در جامعه، بیهنجاری اجتماعی، قطبی شدن و ناپایداری هنجاری در سطح اجتماع، آگاهی نداشتن سازندگان برنامهها از بخشی از ارزشها و هنجارهای اخلاقی و دینی، نبود تخصص یا تخصص اندک سازندگان از زاویه تسلط بر علوم اجتماعی، روانشناسی، مطالعات فرهنگی، نبود نظارت دقیق بر محتوای برنامهها، تلاش برای رضایت مخاطبان به هر قیمت. مهمترین راهبرد پیش رو برای کاهش هنجارشکنی رسانهای، فعالیت و دخالت مستمر شورای تخصصی مرکب از استادان حوزه دین، ارتباطات، هنر، جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی است. البته این امر امکان پذیر نخواهد بود، مگر با نظارت و اشراف دقیق و کامل مسئولان رسانه بر همخوانی محتوای برنامهها با قوانین و سیاستهای کلی نظام و آیینهای برنامهسازی سازمان صدا و سیما.
امید است تحقیق پیش رو، در جهت پیشبرد هدف الگوسازی رسانهای دینی و تحقق رسانهای تهی از هر ضدهنجاری، مؤثر باشد تا جامعهای روز به روز متعالیتر داشته باشیم.
گروه ارتباطات
اداره کل پژوهش
مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما
پیشگفتار
عصر حاضر را چه عصر «ارتباطات» بدانیم یا «عصر جامعه شبکهای»، «عصر جامعه داناییمحور»، «عصر نور و صدا و تصویر» یا به قول مک لوهان، «دهکده جهانی» و به تعبیر مانوئل کاستلز، «عصر اطلاعات» بر آن نام نهیم، بیشک بازیگردان اصلی آن، رسانههای جمعی هستند که بر همه حوزههای خرد و کلان جامعه اعم از اقتصاد و اجتماع و سیاست و فرهنگ تأثیری شگرف دارند و البته از آنها تأثیر هم میپذیرند. با توجه به همین جایگاه مؤثر رسانهها در حوزههای مختلف و نقش آنها در شکلدهی به عناصر مختلف زندگی فردی و اجتماعی آدمی، در این مجال برآنیم تا به نقش رسانههای جمعی ـ در این تحقیق، رادیو و تلویزیون ـ ایران و تأثیر آن در شکلگیری ارزشها و هنجارها یا رواج ضد ارزشها و هنجارشکنی در برنامههای تولیدی بپردازیم.
در فصل اول کلیاتی درباره موضوع ارائه میدهیم. فصل دوم، تصویری اجمالی از مبانی نظری پژوهش (هنجار و هنجارشکنی) از منظر جامعهشناختی و دینی را بهدست میدهد و به مسائلی همانند تعریف و انواع هنجارهای اجتماعی و هنجارشکنیهای اجتماعی توجه میشود. در فصل سوم تلاش میشود تا بهصورتی نسبتا مبسوط در باب هنجارشکنی و زمینههای آن در رسانهها و برخی مصداقهای آن در تلویزیون و رادیوی ایران و غرب سخن به میان آید.
فصل چهارم به نتیجهگیری و جمعبندی نهایی اختصاص مییابد که در آن، راهبردهایی برای برونرفت از مشکل پیشنهاد شده است.
نگارنده در تألیف و نگارش این پژوهش با مشکلات و موانع بسیاری روبهرو بود، بهویژه در مقوله برنامههای رادیویی که اسناد و مستندات بسیار محدودی وجود داشت و دست رسی به برنامههای رادیویی نیز بسیار سخت بود. درباره برنامههای تلویزیونی نیز مطالعه مدون و جامعی با عطف به موضوع هنجارشکنی صورت نگرفته بود و همین، سیر انجام پژوهش را با مشکل روبهرو میکرد، بهویژه برای مطالعه دوره پیش از انقلاب، مشکلات پژوهش دوچندان شد. بااینحال، تلاش شد در این پژوهش با وجود این محدودیتها، زمینه و دستاویزی هرچند اندک فراهم آید تا برنامهسازان و مدیران ارجمند رسانه ملی با تکیه بر اینگونه مطالعات، در راه رشد و بالندگی ایران اسلامی و تحقق آرمانها و فضیلتهای والای مورد نظر اسلام در کشور، گامهای بیشتر و مطلوبتری بردارند.
فصل اول: کلیات
- طرح مسئله
استفاده از رسانههای جمعی ـ اعم از تلویزیون، اینترنت، رادیو و... ـ بیشترین زمان اوقات فراغت کودکان و بزرگسالان را در سراسر جهان به خود اختصاص داده و آثاری شگرف در رشد و توسعه جوامع انسانی بر جای گذاشته است.
رسانههای جمعی به شکل روزافزونی، در عرصههای مختلف اجتماعی نقشآفرینی میکنند و این امر، تنها بدین خاطر نیست که آنها بر نگرشهای ما به شیوههای خاصی اثر میگذارند، بلکه این ابزار به اندازهای پیشرفت کردهاند که ترکیب و سرشت زندگی اجتماعی را دگرگون کردهاند.
چهاردیواری خانههای امروز، همچون گذشته چندان امن نیست؛ چراکه رسانههای نوین ارتباطی، قلمرو زمان و مکان را درنوردیده و شبانهروز حجم سرسامآوری از اطلاعات و برنامهها را برای مخاطبان میفرستد. رسانهها قاعده بازیها در حوزههای مختلف جامعه معاصر را بر هم میزنند و پیوسته در حال بازتولید قواعد جدیدند.
در میان حوزههای اجتماعی، نظام فرهنگ جوامع بهویژه ارزشها و هنجارها، پیوند تنگاتنگی با رسانهها بهویژه انواع پرمخاطب آن، یعنی تلویزیون و رادیو برقرار کرده است. این دو رسانه به دلیل گستره وسیع مخاطبانشان میتوانند نقش بزرگی در دگرگونی و تولید ارزشها و هنجارهای مطلوب یا نامطلوب اجتماعی داشته باشند. دراینمیان، تلویزیون بهعنوان پرمخاطبترین رسانه میتواند بیشترین تأثیر را در فرایند انتقال ارزشها، هنجارها، عقاید، باورها و الگوهای رفتاری و احساسی موجود در فرهنگ جامعه داشته باشد. برای روشنتر شدن جایگاه تلویزیون در زندگی روزانه، چنین میگویند:
اگر روند جاری در تماشای تلویزیون ادامه یابد، بهطور متوسط کودکی که امروز متولد میشود، تا هجده سالگی وقت خود را بیش از هر فعالیت دیگری (غیر از خوابیدن)، صرف تماشای تلویزیون خواهد کرد.1
کشور ما، ایران نمونه بارز این واقعیتهاست. سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، نقش عمدهای در پر کردن اوقات فراغت افراد جامعه، خبردهی و آگاهیبخشی به آنها دارد و بهعنوان رسانه ملی میتواند با ساخت و تولید برنامههای پربار و منسجم، فرهنگ جامعه و به همراه آن ارزشها و هنجارهای مطلوب را در جهت رسیدن به جامعهای اخلاقمدار و هنجارمند تقویت کند.
بنابر این مطالب و نیز با اثبات جایگاه مؤثر صدا و سیما در زندگی ایرانیها، این پرسش مطرح میشود که رسانه ملی تا چه اندازه در تقویت و بازآفرینی ارزشها و هنجارهای هماهنگ با فرهنگ اسلامی ـ ایرانی مؤثر است و برای دستیابی به این هدف تا چه میزان تلاش خود را بهکار میگیرد؟ به تعبیر کلی، آیا برنامهها و تولیدات رادیو ـ تلویزیونی رسانه ملی در جهت تقویت هنجارهای جامعه و خلق هنجارهای مطلوب حرکت میکند یا در جهت خلاف این راه به پیش میرود؟