
تحقیق در مورد جهانی شدن و تأثیر آن بر پوشش جوانان ایرانی
تعداد صفحات : 20
فرمت : پی دی اف
تحقیق در مورد جهانی شدن و تأثیر آن بر پوشش جوانان ایرانی
تحقیق در مورد جهانی شدن و تأثیر آن بر پوشش جوانان ایرانی
تعداد صفحات : 20
فرمت : پی دی اف
جهانی شدن وتعلیم و تربیت
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 35
مفهوم شناسی جهانی شدن :
روند تحولات در قرن بیستم در دهه 1970 میلادی وارد مرحله جدیدی شد و در اواسط دهه 1980 تقریباً در تمامی زمینه ها نشان خود را برجای گذاشت. در دهه 1980 برای اشاره به این دگرگونی ها مفاهیمی چون جامعه صنعتی و فرامدرن ( پست مدرن ) به کار می رفت ، اما در دهه 1990 میلادی مفهوم جهانی شدن رایج گردید و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبدیل شد . به گونه ای که امروزه همه چیز با رجوع به این مفهوم مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار می گیرد . در ظاهر امر ،جهانی شدن یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته که در آن همه چیز در سطح جهانی مطرح و نگریسته می شود . اما در واقع ، جهانی شدن به معنای آزادی مطلق کسب و کار ، برداشته شدن تمامی موانع برای جریان یافتن سهل و آسان سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصه ها و حرکت روان اطلاعات ، امور مالیه ، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگ ها آنهم به سوی یکسان شدگی و یکدستی است که تمامی این امور در مقیاس جهانی رخ می دهد. ( ایران زاده ، 1380 : ص 16 ) .
در علم معانی بیان جهانی شدن فرایند کوتاه کردن فاصله ها ، تغییر در تجارب زمانی و ارائه امور با ماهیت جهانی است.« 59.P.2000RIZVI » به عبارت دیگر هر گونه رویداد فنی ، روانشناختی ، اجتماعی ، اقتصادی یا سیاسی که گستردگی منافع و رویه ها را ورای قلمروهای جا افتاده تقویت نماید هم منشأ و هم مبین فرایند های جهانی شدن است . ( صادقی ، 1380 : ص 43). که با این ملاحظات می توان جهانی شدن را از واژه هایی چون یکپارچگی جهان ، عمومیت ، غربی سازی و محلی کردن متمایز دانست ( اختری ، 1380 :ص 124) .
جهانی شدن ، مرزها و هویت ها را کم رنگ تر می کند ، به مردم ، کالا ها ، اطلاعات ، عادت ها ، هنجارها و نهاد ها توجه می کند . و به مرزها اجازه جابجایی می دهد . از آنجا که نمی توان مرزهای نفوذ ناپذیری در مقابل اشاعه اندیشه ها و کالا ها ایجاد کرد . بنابر این جهانی شدن در بلند مدت به هر حال استیلا خواهد یافت ، پویش های مرز گشای جهانی شدن دقیقاً به این دلیل بارز تر میشود که طی دهه های گذشته گسترش فراوان امکانات ، منافع و بازار ها زمینه بالقوه رواج عالم گیر آنها را فراهم ساخته است . انقلاب کشاورزی و بعد از آن دگرگونی های عصر صنعتی و فرا صنعتی در شمار منافع اصلی تقویت کننده فرآیند جهانی شدن هستند .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه
20
برخی از فهرست مطالب
بیماریهای ذرت در دوره اولیه رشد (Seedling stage
Northern leaf blight) Turcicum leaf blight
(Southern leaf blight) Maydis leaf blight
Crazy top
Brown spot
Curvularia leaf spot
Erwinia stalk rot
Sphacelotheca relian
Maize streak virus
بررسی جهانی و برآورد خسارت در مورد بیماریهای ذرت:
ذرت میتواند به 60 نوع بیماری مختلف مبتلا گردد که موجب عدم دستیابی به حداکثر محصولدهی میشوند. PAYAK وRENFRO برآورد کردهاند که محصول دانه 10 تا 12 درصد در هندوستان کاهش مییابد که با قیمت 60 روپیهای برای هر 100 کیلوگرم میانگین زیان سالانه مبلغ 280000000 روپیه HOOKER در یک بر آورد محتاطانه، زیان سالانه را برای 12 ایالت مرکزی و شمالی (آمریکا) تولیدکننده ذرت، بیش از 436 میلیون دلار تعیین کرده است. بر طبق گفته Kramer ، در اروپا که تولیدکننده بیش از 12% از کل تولید جهانی است، بیماریها، 3% محصول را کاهش میدهند. آفریقا، تولیدکننده 5/6% از کل تولید جهانی ذرت است و بیماریهای پوسیدگی خوشه (ear rots) در تانزانیا باعث 30% کاهش، exserohilum turcicum (he lminthosporium) باعث کاهش بیش از 10% در نیجریه، بیش از 10% در سودان، بوتسوانا، کنیا و زیمباوه و در حدود 10% در مورد موریس و نیاسالند شده است.diplodiazeae و Gibberellaspp. موجب کاهش بیش از 10% در بوتسوانا و زیمباوه و کمتر از 10 % در تانزانیا گردیده و Puccinia Polysora باعث کاهش بیش از 10% در توگو، غنا، اوگاندا و سیرالئون شده است. Kramer گزارش کرده است که Ustilago Maydis نیز کمتر از 10% در غنا، بوتسوانا و نیجریه و بیش از 10% در سودان و کنیا محصول را کاهش میدهد. Padwick اعتقاد دارد که مجموعه بیماریها در کشورهای آفریقایی که قبلا مستعمره انگلستان بودهاند، 6/13% در سال 1956 م. محصول را کاهش دادند. در برخی از کشورهای واقع در غرب آفریقا Puccinia Polysora به تنهایی باعث 49 تا 95 درصد کاهش محصول شده است. آسیا 8% از کل تولید جهانی ذرت را دارد. Peronospora Philippinensis (Sclerospora) که یک سفیدک دروغی یا داخلی است، باعث 60% کاهش محصول در فیلپین و Puccinia sorghi 1% و Exserohilum turcicum (Helminthosporium) نیز 1% در مالزی محصول را تقلیل میدهند. بطور کلی برای آسیا 12% کاهش محصول به علت تاثیر بیماریهای ذرت برآورد معقولی است. در سطح جهانی به علت خسارات کل بیماریهای ذرت رویهم رفته کاهش 32656000 تن محصول دانه یا 4/9% از کل تولید جهان با ارزش 1650 میلیون دلار آمریکا برآورد گردیده است.
بیماریها در دوره از کاشت تا برداشت بر روی محصول تاثیر میگذارند. حتی بعد از برداشت محصول، کپکها میتوانند در انبار مشکلات جدی و مهمی را بوجود آورند.
بیماریهای ذرت بطور کلی به طبقات زیر گروهبندی میشوند:
تعداد صفحات : 29 صفحه -
قالب بندی : word
معنی جهانی شدن
جهانی شدن عبارت است از درهم فشرده شدن جهان و تبدیل آن به مکان واحد. جهانی شدن به این معنا حرکتی منحصر به دنیای معاصر نیست، هرچند که یکی از قالبهای جهانی شدن که قالب معاصر باشد به خاطر جهشی که در فرایند درهم فشرده شدن جهان ایجاد کرده است جای شاخص و وجه خاصی دارد. بسیاری از نظریه های کلان اجتماعی با این قالب اخیر یا قالب معاصر جهانی شدن سر و کار دارند. جهانی شدن گرچه به معنی یگانه شدن جهان است اما یگانه شدن را نباید با دو مفهوم وحدت و ادغام اشتباه کرد. رابرتسون چنین تصوری را با تاکید رد می کند.
رابرتسون جهانی شدن را یک فرایند کم و بیش مستقل معرفی می کند که «منطق»، جهت و نیروی محرک خود را دارد. جهانی شدن علاوه بر اینکه یک فرایند است یک چهارچوب مفهومی نیز هست. جهانی شدن به عنوان یک چهارچوب مفهومی از جمله با انگاره نظم یا سامان جهان سرو کار دارد. انگاره نظم جهان (که حرکتهای ضد نظم هم جزیی از آن است) در معنای کلی به عنوان یک چهارچوب مفهومی برای درک مسایل جاری جهان ماست. رابرتسون جهان را به عنوان یک نظام اجتماعی- فرهنگی معرفی میکند و معتقد است که در دوره معاصر جهان از وضعیت «درخود» به سوی وضعیت «برای خود» به پیش می رود.
طی تاریخ عوامل مختلفی جهان را به سوی یگانه شدن به پیش برده اند و جهان را به شیوه های متفاوتی «ممکن بود» یگانه شود. ادیان بزرگ، امپراتوریها، اتحاد ملتها، سلطه جهانی یک شرکت فراملیتی، غلبه پرولتاریای جهانی و قالبهای دیگر هریک «ممکن بود» جهان را به مکان واحد تبدیل کند. از قرن پانزدهم به این سو چیزی که در میان دانشوران غرب به «تحول بزرگ» معروف شده است، تحولی که جامعه فئودالی اروپا را به سوی جامعه سرمایه داری سوق داد، نیروی پویایی عمده جهان است. اما این نیرو هرروز کمتر از پیش به صورت یک نیروی کور عمل میکند. جهانی شدن از طریق فرایندی که رابرتسون آن را خاص شدن عام و عام شدن خاص
می نامد به طور افزاینده ای از جوهر فرهنگ و باز اندیشی سرشار می شود. به بیان ساده تر جهانی شدن را هر روز بیشتر باید در قالب نظریه «اراده گرایانه» (در مقابل جبر گرایانه) توضیح داد.
رابرتسون ملاحظاتی را در باب نظریه نظام جهانی والرستین می آورد. نظریه نظام جهانی والرستین هم واجد برجستگیهای مهم و هم کاستیهای تاسف انگیز است. شایستگی مهم نظریه ی والرستین این است که جهان را به عنوان یک نظام در نظر گرفته است.
این شیوه تحلیل در برابر شیوه های رایج در دهه های 1960 و 1970 که واحدی ملی (دولت- ملت) را پایه تحلیل قرار می دادند ظرفیت بیشتری برای نزدیک شدن به واقعیت دارد. در دیدگاه موسوم به نوسازی، کشورها به صورت تطبیقی در مقایسه باجوامع غربی مورد ملاحظه قرار می گیرند. چنین نگاهی کشورها را دریک رده بندی خطی می بیند که گروهی جلوتر و گروهی عقب تر به صف قرار گرفته اند. گروهی که عقب ترند باید با پیمودن راه گروه اول سعی کنند به آنها برسند. مهم این که یکی از لوازم این مسیر، عرفی شدن جوامع است. رابرتسون همراه والرستین این دیدگاه را بسیار ساده انگارانه می یابدو در این دیدگاه گویی که کشورها مثل دانه های تسبیح هستند که فقط در کنار یکدیگر چیده شده اند و از کنار یکدیگر می لغزند. چنین نگاهی به یک معنا نگاه جماعتی (گمن شفت) به جهان است؛ جهان را به مثابه یک جماعت
می بیند نه یک جامعه. رابرتستون ضمن آنکه وجوه جماعتی جهان را در برخی جهات (دولت- ملتها) انکار نمی کند بر وجوه جامعه بودگی آن نیز تاکید می ورزد.
رابرتسون دراین قسمت به یکی ازکاستیهای نظریه نظام جهانی اشاره می کند و ایراد می گیرد که والرستین جهان را در درجه اول به عنوان نظام مبادله سرمایه داری تصویر کرده است. دراین نظام که براساس مبادله نامتناظر شکل گرفته است کشورها در یک سلسله مراتب پلکانی برحسب پیرامون مرکز جای گرفته اند. در این نظریه، واحدهای نظام به ویژه واحدهای پیرامونی همزمان به اجزاء تحت سلطه مرکز و چرخ و دنده های نظام کاهش داده می شوند. رابرتسون برخلاف والرستین برای تمام واحدهای نظام در حدود معین قایل به استقلال است.
کاستی دیگر نظریه نظام جهانی این است که برای فرهنگ نقش تبعی و فرعی قایل است. البته والرستین چنان که رابرتسون می گوید در نوشته های اخیر خود به نقش فرهنگ توجه بیشتری کرده است اما این دیدگاه همچنان به فرهنگ عمدتا از زاویه ایدئولوژی طبقه مسلط نگاه می کند. رابرتسون برای فرهنگ استقلال نسبی قایل است. یکی از وجوه فرهنگ پیش انگاره های مربوط به نظم جهان یا سامان جهان است. رابرتسون می گوید نمی توان پذیرفت که پیش انگارههای کشورهای مرکز شده باشد، رابرتسون جهان را عرصه تکثر می داند که در آن تعاریف گوناگونی از وضعیت جهانی وجود دارد. به این ترتیب تعاریف تمدنی، ملی، قومی، قاره ای و تعاریف گوناگون دیگر در رجوع به «وضعیت جهانی- بشری» در کنار یکدیگر وجود دارند. این تکثر باید تابع اصل ارزشمندی تنوع فرهنگی و این فکر باشد که تنوع فرهنگی برای واحدهای نظام واجد خیر است.
جهان بودگی
جامعه شناسی کلاسیک در آغاز رشد خود، که با مرحله جهش در جهانی شدن همزمان بود، به مسئله جهان و جهان بودگی توجه کرد. نظریات سن سیمون، اگوست کنت و مارکس گواه این امر است. اما این توجه دیری نپایید و به زودی جامعه شناسی چشم اندازش را در مرزهای ملی محبوس کرد. رابرتسون می گوید جامعه شناسی که دوره حساس رشدش با تحکیم مرزهای ملی همزمان شد نتوانست به ابزاری مجهز شودکه برای نگریستن به مسایل جهانی بدان نیاز است. بنابراین تنگنای مرزهای ملی چشم انداز جامعه شناسی را نیز محدود کرد و نظریه های نوسازی محصول این نگاه کوته بینانه است. بر همین اساس نگاه رایج در نظریه های اجتماعی به مسائل مهم جهان، مثل مسئله مدرنیزه شدن، تجدد، تمدن و فرهنگ از منظر بسته جامعه ملی است. این در حالی است که در نظام جهانی معاصر تمام مسایل درونی جوامع ملی تحت الزامات جهانی شکل می گیرد. حتی انگاره های هویت ملی و سنت ملی تحت الزامات جهانی است. همه مسائل مربوط به تحول بزرگ از جمله مسایل مربوط به عبور از جامعه مکانیکی به جامعه ارگانیکی، از جامعه فئودالی به جامعه سرمایه داری، از وضعیت جماعت (گمن شفت) به وضعیت جامعه (گزل شفت)، از جامعه مبتنی بر شئون به جامعه مبتنی بر قرارداد همه طی دهه های اخیر به صورت جزیی از مسئله جهانی درآمده است. در دنیای جهانی شده کنونی منبع عمده ارجاع جهان بودگی است. جهان بودگی زیر بنای اقتصادی را نیز دربرمی گیرد اما به آن تقلیل نمی یابد.
جهان بودگی و فرهنگ جهانی
جهان بودگی به یک معنا عبارت است از آگاهی افزاینده نسبت به جهان به عنوان یک کل، ازمظاهر این آگاهی شکل گیری انگارههای هویتی دررابطه با عرصه جهانی است. جهان بودگی در زمان ما به یک گفتمان عمومی تبدیل شده است و به صورت جزیی از فرهنگ جهانی درآمده است. اگر واحدهای کوچکی چون دولتهای ملی برای خود فرهنگی دارنددلیلی نداردکه جهان به عنوان یک واحدبزرگ فرهنگیخاص خود نداشته باشد.فرهنگ جهانی ازجمله فرهنگی است که باپدیده جهان بودگی مرتبط است. انگاره مربوط به اساسا چنین انگاره ای از نظم جهان دارد: سلطه از سوی مرکز، مقاومت از سوی پیرامون. در سوی دیگر، انگاره های رمانتیک از نظم جهان بر یگانگی نوع بشر تاکید می کند.
لینک دانلود و پرداخت پایین مطلب
فرمت فایل:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:3
شاید اولین سئوالی که بعد از شنیدن اخبار مربوط به بحران اخیر اقتصاد جهانی در ذهن شکل می گیرد،این باشد که چرا این اتفاق در اقتصاد دنیا افتاد؟ هدف از طرح این مبحث علاوه بر ریشه یابی دلایل این اتفاق؛ یافتن راهکارهایی برای مدیریت آن و عواقب و پیامد های احتمالی در اقتصاد کشور است.با نگاهی به ریشه این بحران که در آمریکا شکل گرفت،به نقاط مشترکی و نقاط افتراقی بین وقایع و رخدادهائی که موجد این وضعیت شد با آنچه در سیاستهای اقتصادی ما رخ میدهد می رسیم. شروع این بحران در آمریکا و از طریق تصمیمات و ساز و کارهایی که منجر به زیاده روی در اعطای تسهیلات بانکی و پرداخت اعتبارات اضافه بر ظرفیت موسسات مالی و پولی شد. وام های پرداختی به این ترتیب طی یک دوره به طور طبیعی به خرید مسکن بیشتر و رونق اقتصاد انجامید. ابزارهای تشویق پرداخت اضافه از جمله صدور اوراق مالی به اتکای مطالبات بانک ها به این روند شتاب بخشید. اما با تغییر شرایط و مواجهه با عدم بازپرداخت اقساط توسط وام گیرندگان، اعتبارات معوق افزایش یافت و مشکلاتی جدی را ایجاد کرد. مقایسه این عملکرد با تصمیم های مشابه ای که دراقتصاد ایران گرفته شده، مشابهت های زیادی را در روش و سیاست های اقتصادی نشان میدهد. پرداخت های اضافه بر ظرفیت موسسات مالی و بانکی به امید ایجاد رونق و بدون ملاحظه ی عواقب و پیامد های گریز ناپذیر و یا احتمالی نطفه ی بحران رامنعقد کرد. بحرانی که در ابتدا جلوه ی رونق و رشد اقتصادی با قبول کمی تورم داشت. اشتباه اولیه در سیاست ها وبرنامه ریزی اقتصادی در آمریکا، گرفتار شدن به تله ی اضافه پرداخت بود. این یک اشتباه ساختاری بود. در کنار مشابهتی که این اشتباه آمریکائی ها با بحث اضافه برداشت بانکهای ما دارد، این تفاوت وجود دارد که اشتباهات در آن جا به صورت سیستمی انجام میشود و لی منشا آن در اینجا فردی است؛ اما محصول هر دو یکی است. روش مورد عمل در آنجا، کاهش نرخ بهره با هدف رونق اقتصاد بود. به علاوه با فعال کردن موسسات مورد حمایت دولت تحت عنوان GSE )Government-Sponsored Enterprises ریسک های نقدینگی و اعتباری این وامها را کاهش دادند. دو اصل در تمام سیستم های بانکی دنیا برای پرداخت وام اعمال می شود: اول اهلیت وام گیرنده برای انجام کار، که با شناخت و ارزیابی مشتری همراه است و دیگری ارایه طرح کسب و کار است که براساس آن اعتبار پرداخت می شود.این موسسات در رقابت با یکدیگر سعی کردند وام بیشتری پرداخت کنند. شرایط دادن اعتبار و وام را سهل کردند و مراحل بررسی توجیه پذیری و ارزیابی توان مالی و فنی مشتری را کمرنگ و حذف کردند، و با قبول ملک خریداری به عنوان وثیقه، نسبت به پرداخت وام اقدام نمودند. فرض آنها این بود که در صورت نکول در پرداخت اقساط این وثایق برای بازپرداخت تکافو می کند وجای نگرانی باقی نیست. این مجموعه سیاست ها منجر به افزایش وام بانکی شد وبه همراه خود، تولید و عرضه را هم افزایش داد. در چنین شرایطی بانکها برای اینکه بتوانند بیش از حد توان منابع و مصارف بانک خلق پول کنند در غیاب مقررات تنظیم کننده بازارهای مالی حرکت کردند. با افزایش سود بانکی، تقاضای خرید و وام بانکی کاهش یافت و به دنبال آن قیمت مسکن کاهش و مبلغ قسط ماهانه وام ها افزایش یافت. بسیاری از وام گیرندگان از پرداخت اقساط خودداری کردند وموسسات مالی برای تامین منابعی که به عنوان وام پرداخت کرده بودند، ناچار به تملیک وثایق و عرضه ی آن به بازار شدند. این وثیقه ها که به ظاهرمستحکم بود،به معرض فروش گذاشته شد تا منابع را به بانکها بازگرداند و با