مقدمه
یکی از مهمترّین و مؤّثرترین منابع تأمین کننده غذا در روی کره زمین جنگل ها هستند، منابع جنگلی در هر یک از نقاط کره خاکی آنچنان اهمیت دارنده که همه انسانها از وجود آنها احساس نشاط و سرخوشی می کند. حتی اگر ظاهراً به سرزمین مولودی و میهنی فرد تعلق نداشته باشد علت این امر این است، که جنگل و درخت ریه ها و اندام تنفس و نگهدارنده کره خاکی هستند و همچنانکه شش در بدن انسان وظیفه دارد اکسیژن لازم را به دهمه اندام ها و عضلات و سلول ها و بافت ها برساند حُکم جنگل نیز چنین است، وظیفه و رسالت و فطرت و ذات جنگل حیات بخش است، جذب دی اکسید کربن است، تولید اکسیژن است، متعادل کننده گازهای مُضّر در طبیعت است، تأمین کننده نم و رطوبت لازم جهت حیات مراتع و چراگاههاست، جنگل تثبیت کننده و حفظ کننده خاک و گیاه خاک سطحی زمین است.
جنگل عامل بازدارنده تخریب زمین ناشی از سیل و سیلاب و باد و طوفان و حتی لرزش های گسلی است. حرکت و جابجایی گسلی در جائیکه درختان ریشه دوانیده اند با شدت و وسعت کم تر اتفاق می افتد، جنگل تأمین کننده سوخت و تعیین کننده و حفظ نسل حیوانات و پرندگان و حشرات و علف های بی شماری است.
جنگل های انبوه شمال آسیا و اروپا و امریکای جنوبی نمونه هایی از این نعمت برای بشریت هستند.
وجود جنگل در دورانی از زمین شناسی (ژوراسیک ) آنچنان گسترده و حجیم بوده که امروزه معادن زغال سنگ سنگ و کُک و غیره حاصل دفن انبوهی از جنگل ها در طول میلیونها سال و نیز در گذشته خیلی دور بوده است (زمین شناسی سال چهارم دبیرستان).
علیرغم اهمیت و جایگاهی که جنگل در حفظ تعادل آب و هوایی و نیز تثبیت خاک حاصلخیز و همچنین تأمین مواد غذایی و حفظ علوفه و مرتفع دارد. در اثر ازدیاد جمعیت و شهرنشینی و نیز شیوه های دامداری و استفاده بی رویه ساکنان جنگل و آتش سوزیهای مهیب و غیره این عامل حیات و عامل نگهداره زمین و انسانها در حال کاهش روز افزون است و اقدامات و برنامه ریزی های دولتی و ملّی نتوانسته است، چندان تأثیری در حفظ این نهاد و منبع سرشار ملّی و جهانی داشته باشد. در این کوتاه و مختصر مقصد بررسی حضور دام و تخریب جنگل به وسیله این عامل را داریم.
بیان مسأله
همواره دام و جنگل در زندگی انسانی و تشکیل اجتماعات انسانی در کنار آب نقش اساسی و اولیه را به عهده داشته است، در حالیکه در گذشته جمعیت جهان نسبت به منابع طبیعی قلیل بود، کسی به فکر و نگران کاهش منابع طبیعی نبود و بدون محدودیت با چرای طبیعت و تهیه مایحتاج زندگی لذت و استفاده های خود را از طبیعت می برد. اما در طول 2 سده اخیر نگرانی بشر به کاهش و نابودی منابع طبیعی دو چندان شده و عوامل گوناگونی در تخریب و نابودی این منابع به خصوص جنگل ها نقش دارند. اما دام از هر نوع جزء مهمترین و اصلی ترین عوامل تخریب به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر روی جنگل ها بوده که در بطن تحقیق کاملاً به آن اشاره شده است.
اهمیت جنگل و دام (اهمیت موضوع)
اگر تأمین اکسیژن و محیط زیست سالم و اطمینان از آینده تغذیه انسانها و نیز گازهای سمی و دی اکسید کربن و نابودی فضای سبز و رماتع را در زندگی مهم بدانیم این موضوع کاملاً با این مسایل در ارتباط است و اهمیت جنگل و تخریب آن به وسیله موجود مفید دیگری به نام دام آنچنان پیچیده و مهم است که در این تحقیق فقط به صورت اشاره به برخی مسائل اداری و اجتماعی و اقتصادی آن اشاره شده است.
اهداف مسئله : اهداف موضوع
الف ) شناخت ویژگی های جنگل ؛
ب ) شناخت عوامل تخریب ؛
ج ) راه های تقویت و ترمیم ؛
د ) دام و راه های نابودی طبیعت و جنگل ؛
هـ ) راهکارهای مبارزه ای و بازدارنده ؛
و ) نتیجه گیری و خلاصه.
فصل دوم :
سیستم جنگلبانی و تاریخچه
مشکلات جنگلبانی
تاریخچه مدیریت جنگل های شمال
تشکیل بنگاه جنگل
تشکیل سازمان جنگلبانی
تشکیل وزارت منابع طبیعی
الحاق سازمان به وزارت جهاد سازندگی
تشکیل جهاد کشاورزی و موقعیت منابع طبیعی و جنگل ها
سیستم جنگلبانی
سوره هفتم قرآن کریم یعنی انفال دقیقاً به خاطر اهمیتی که منابع طبیعی چون کوه و دشت و جنگل و دریا دارند. در قرآن کریم این منابع انفال نامیده شده است. و منافع و عایدی و تبعات آن عمومی و در اختیار عموم قرار داده شده است (قرآن کریم، سوره انفال، سوره هفتم).
در ایران تا اواخر دوره قاجار جنگل ها مالکیت و متولی خاصی نداشتند و همانند کوه و دریا مردم به نسبت زندگی اقلیمی و اجتماعی از آن بهره مند می شدند. و چون به اهمیت و جایگاه ارزش آن پی نبرده بودند، هرکس همانطور که دلش می خواست از آن استفاده می کرد.
قطعنامه ریو قطعنامه ای است که همه کشورها را ملزم و متعهد می سازد که از منابع و مراتع و جنگل ها و دشت ها و منابع طبیعی خود حفاظت و مراقبت کنند.
عده ای متعقدند که بحران های حال و آینده در جنگل و منابع طبیعی فقط به خاطر جمعیت و رشد بی رویه آن نیست، بلکه کاهش بی اندازه منابع طبیعی افزایش آلودگی ها، نارسائی توزیع متعادل منابع، رشد صنعتی و رشد اقتصادی از جمله از عوامل دیگر هستند.
فتاحی (1379 ، جنگل های زاگرس) معتقد است، عوامل ذکر شده تنها در بُعد کلان و برای مناطقی که اغلب با مناطق صنعتی مواجه هستند موثر است اما در کشورهای جهان سوم مسأله جمعیت انسان و دام و سایر ابعاد اجتماعی و اقتصادی نقش مهم ایفا می کند.
مخدوم و دیگران (1363 و میلر 1366 و واسمان 1984) معتقدند که با توجه به سرعت رشد تکنولوژی انسان در مقایسه با 8000 سال قبل ارتباطات ده میلیون برابر و سرعت داده پردازی یک میلیون برابر و سرعت دستیابی به منابع انرژی هزار برابر افزایش یافته است. هرچند تلاش همه بر آن است که از راه های مختلف از کاهش بی حد منابع جلوگیری نمایند.
و این نگرانی ها و مشکلات باعث گردید که کشورها به فکر چاره بیفتند و با شیوه های مختلف درصدد جلوگیری از کاهش منابع و یا جایگزینی و یا حداقل مصرف بهینه و مطلوب آن برآیند.
طبق سوابق موجود در ایران تا سال 1294 هیچگونه کنترل و حفاظتی از جنگل ها به عمل نمی آمد. و کشاورزان و ساکنان حاشیه و داخل جنگل ها به صورت بی رویه ضمن چراندن دام ها و استفاده شبانه روزی از جنگل انواع مختلف استفاده یعنی ساختن خانه های چوبی و فروش الوار و حتی قطع درختان برای افزایش زمین های زراعی و ایجاد زمین های علوفه ای برای دام های خود می کردند. که در سال 1294 دولت موظف گردید که در بخش هایی از ایران به خصوص شمال کشور و جنگل های زاگرس اداره فلاحت را راه اندازی کند.
آب و جنگل و درخت و سرسبزی همواره مورد توجه و نیاز و حیات وی بوده اقدامات عظیم در 2000 سال قبل از میلاد در چین در کنترل آب و ایجاد سد و تفکرات فلاسفه یونانی فتل ارسطاطالیس در 384 قبل از میلاد در کشف فیزیک رانش مایعات و ایجاد سد دپاله توسط ایرانیان بر روی رودخانه دجله و ایجاد سدهای شادروان در شوشتر بر روی رود کارون و ایجاد شبکه های آبیاری و زراعت و کنترل آب و خاک و انتقال به وسیله کانال های سفالی در نوع خود بی نظیر است.
از سال 1294 شمسی که مجلس شورای ملّی دولت را موظف به ایجاد اداره فلاحت جهت جنگل ها و مراتع نمود. هرچند عملاً کارهای قابل توجهی صورت نگرفت ولی زمینه تحقیقات و مطالعات عظیمی را توسط صاحب نظران خارجی در ایران را به وجود آورد.
پروفسور اروین گائوبا به سال 1891 در اطریش به دنیا آمد و تا سال 1964 در ایران زندگی و در استرالیا درگذشت.
در سال 1312 از طرف اداره فلاحت به ریاست مدرسه عالی فلاحت کرج منصوب و به تدریج به تدریس پرداخت و در مجموعه بسیار نضیی به نام فلورکرج با همکاری برنمولر در 12 جزوه در سال 1935 تا 1942 در آلمان به چاپ رساند. و آثار جنگلی و خرما در ایران در 1983 در استرالیا به چاپ رسیده است.
از سال 1304 رضاشاه با تأکید بر اجرای فلاحت در ایران جنگلبانی تا حدی رونق یافت و در هر منطقه جنگلی گروه های 3 تا 7 نفری بسته به میزان و وسعت جنگل استخدام می شدند که شامل جنگلبان و محافظ و معلم و غیره می شده است که ضمن بازدید از جنگل و مراقبت فیزیکی به همکاری با مطالعه گران و محققان خارجی هم بودند. و امکانات بسیار محدودی در اختیار داشتند.
مشکل و موانع جنگل بانی در سال های اولیه بسیار زیاد بود. زیرا :
1 ) فرهنگ مردم عادت بر این داشت که بدون هیچ محدودیت و مانعی از جنگل و مواهب آن بهره ببرند ؛
2 ) زندگی اقتصادی مردم یا جنگل گره خورده بود ؛
3 ) دام طیور و تأمین مایحتاج زندگی روستائیان جزء لاینفک زندگی روستائیان و عشایر بود ؛
4 ) از لحاظ اعتقادی جنگل را جزء انفال می دانستند و دخل و تصرف دولت در این باره را هیچگونه بر نمی تافتند ؛
5 ) مردم به شدت وحدت وابسته جنگل بودند، دخالت و وجود اداره ای به نام جنگلبانی را مزاحم آینده زندگی خود و فرزندان می شمردند ؛
6 ) دولت با توجه به گستردگی جنگل ها و با تعداد کم گروه های جنگلبانی قدرت انجام هیچ کاری نداشت ؛
7 ) فلذا در اوایل شروع به کار جنگلبانی فقط جنبه تشریفاتی داشت و فقط با امکانات محدود در یک محل کوچک مستقر می شدند و گاه گاهی به حوزه سر می زدند و با محققان خارجی همکاری می کردند.
در ایران تهیه و تدوین طرح های مدیریت جنگل داری به شیوه جدید در سال 1335 تهیه و اجرای آن به سال 1339 در سازمان جنگل ها و مراتع اجرا گردید.
امروزه جنگلبانی خود سازمان مستقل و نسبتاً گسترده ای است که ضمیمه منابع طبیعی فعالیت می کند و وظایف و کارکردهای آن بسیار گسترده است که شامل هرگونه آسیب زدگی به جنگل را شامل می گردد که از حفاظت از رودخانه، شکار، قطع اشجار، خاکبرداری، کشت بی رویه علوفه غیرمتبط و آبیاری های مضّر و مخرّب و سدبندی های غیرمطالعه شده و حتی کاشت درخت ها و نهال هایی که متناسب و سازگار با منطقه نمی باشد.
امروزه علاوه بر جنگلبانی قطع درخت و هرگونه فعالیت غیرعادی در محیط زیست همچون راه سازی و ساخت مسکن و یا ایجاد گاوداری و مرغ داری و حتی حفر چاه و چاه عمیق و نیمه عمیق و ... مستلزم همکاری و کسب اجازه و مجوز از محیط زیست و در حاشیه شهر از شهرداری و اداره جهاد کشاورزی می باشد.
تاریخچه مدیریت جنگلهای شمال
به طور کلی تا سال 1297(اواخر دوران قاجاریه) دولت توجهی به جنگل ها نداشت. در این اوان عده ای از بازرگانان و شرکت های خارجی شروع به بهره برداری از درختان شمشاد و بلوط و گردوی جنگل های شمال کرده مواد حاصل را با پرداخت عوارض ناچیزی به گمرک، از کشور خارج می کردند.
برخورد اتفاقی به آمار گمرکی، دولت را به اهمیت جنگل ها و لزوم حراست آن متوجه کرد و چون حدود اغلب جنگل های اربابی از جنگل های دولتی تا آن تاریخ به طور کلی مشخص نبود، این عمل باعث می شد که صاحبان جنگل های خصوصی اغلب، بهرۀ مالکانۀ جنگل های دولتی را بدون استحقاق، به نفع شخصی تملک کنند و از این راه لطمه به درآمد دولت وارد می آمد. لذا مقارن سال 1297 وزارت فلاحت و تجارت و فوائد عامه، شخصی را به نام احمدی که اطلاعاتی در امر نقشه برداری و مساحی داشت، به اتفاق دو نفر به شمال اعزام کرد تا از جنگل ها نقشه برداری و حدود جنگل های دولتی را از جنگل های اربابی تفکیک کند. این هیأت تصمیم گرفت ابتدا کار خود را از جنگل هایی که شرکت ها و بازرگانان مشغول بهره برداری از آنها هستند شروع کند و عملیات هیأت با وجود مشکلات فراوان، مدتی ادامه داشت تا آن که با قیام میرزا کوچک خان جنگلی مصادف گردید و ناتمام ماند.
اولین ادارۀ جنگلبانی در شمال و ایران
در سال 1299 وزارت فلاحت، سازمانی ابتدایی را در جنگل های شمال تشکیل داد که وظیفۀ آن، نقشه برداری از جنگل ها و تفکیک جنگل های خالصه(دولتی) از شخصی و همچنین تعیین جنگل های بکر و قابل استفاده از جنگل های مخروبه و بوته زار بود. ریاست این هیأت به هانس شریکر، کارشناس اتریشی، محول شد.
سازمان هیأت مزبور که در ابتدا مقر ثابتی نداشت و به طور سیار انجام وظیفه می کرد و از سال 1302 در مشهد سر (بابلسر فعلی) مستقر گردید به صورت زیر بود:
نام سمت حقوق ماهیانه(ریال)
هانس شریکر رئیس هیأت 2000
سر کارات معاون هیأت 600
سید علی زاهدی مستحفظ جنگل 320
حسن علی گلشاهی مستحفظ جنگل 200
این هیأت با آن که همواره به دلیل تهی بودن خزانۀ کشور از دیرکرد حقوق و مشکلات متفرقۀ دیگر در مضیقه بود با علاقه مندی وظایف خود را انجام می داد و گزارش های مفیدی همراه نقشه به طور منظم به تهران می فرستاد. در سال 1302 که وضع مالی کشور تا حدی سر و سامان گرفته بود، دولت یک متخصص جنگل آلمانی را به نام فندم هاگن با حقوق ماهیانۀ 5000 ریال سه ساله استخدام و به کار گماشت. نخستین اقدام این شخص که قرارداد استخدام او پس از انقضای سه سال به مدت سه سال دیگر بر حسب ضرورت و تمایل دولت تمدید شد این بود که موافقت دولت را با تأمین و پرداخت بودجۀ مخصوصی برای جنگل ها جلب کند و از محل این بودجه در اوایل سال 1303 عده ای را به نام مستحفظ و قراول جنگل استخدام و به شمال اعزام دارد. حقوق ماهیانۀ مستحفظ 250 ریال و قراول 150 ریال تعیین شد. این افراد لباس و علائم مخصوص داشتند.
سازمان جنگلبانی کشور در سال 1303 به صورت زیر بود:
1- تشکیلات مرکزی مرکب از یک کارشناس(فندم هاگن) یک رئیس اداره (میر منصور خمسی) یک مترجم (عزیز بکلو) و چند نفر کارمند.
2- تشکیلات مازندران و گرگان مرکب از سه مستحفظ و یک قراول جنگل به ریاست هانس شریکر که مرکز تشکیلات در مشهد سر(بابلسر فعلی) بود.
3- تشکیلات گیلان مرکب از سه مستحفظ و یک قراول جنگل به ریاست «سر کارات» که مرکز تشکیلات در شهر رشت بود.
گفتنی است قسمتی از منطقۀ تنکابن از لحاظ جنگلبانی منضم به سازمان گیلان و قسمت دیگر جزء تشکیلات جنگلبانی مازندران و گرگان ( اِستَر آباد سابق) بود.
در ضمن برای حفظ جنگل های جنوب ایران و همچنین نظارت و نگهداری جنگل ها، مقداری نهال چَندَل(Rhizophora mucronata) که چندی پیش از آن از زَنگبار(بخشی از تانزانیای فعلی) به سواحل جنوب حمل و غرس شده بود یک نفر قراول جنگل به آن منطقه اعزام شد که به علت تأخیر در پرداخت حقوق، در انجام وظیفه توفیقی نیافت.
به هر یک از مستحفظین در منطقۀ مربوط، مسؤولیت حوزه ای واگذار شده بود که هر کدام مرتب به بازدید جنگل ها و مراتع و نقشه برداری در آن مشغول بودند و مشاهدات خود را به ضمیمۀ کروکی های تهیه شده به مقامات بالا گزارش می دادند. در این سال هیأت دولت تصویب نامۀ زیر را برای حراست جنگل ها صادر کرد:
هیئت وزرا در جلسۀ 8 حوت(اسفند) 1303 پیشنهاد نمرۀ 8451 وزارت فلاحت و تجارت و فوائد عامه را راجع به جنگلها تحت مداقه قرار داده مواد ذیل را تا گذشتن قانون جنگلها از تصویب مجلس شورای ملی تصویب و مقرر می دارند.
اولاً- نظر به این که جنگلها یکی از ثروت های ملی بوده و بنا بر این باید در تحت ادارۀ دولت باشد کلیۀ جنگلها متعلق به دولت است مگر آن که تعلق آنها به مالکین خصوصی بر حسب اسناد و مدارک معتبره ثابت شده باشد.
ثانیاً- دولت اساساً برای حفظ جنگلها نظارت در تمام آنها را اعم از دولتی و اربابی داشته و این نظارت فنی که مربوط به حفظ و ازدیاد جنگلها مخصوصاً در کوه ها و دامن کوه ها و تکثیر اشجار صنعتی و تعیین شرایط و دادن دستورالعمل قطع و غرس اشجار در عوض درختهای قطع شده می باشد بر عهدۀ وزارت فلاحت محول است.
ثالثاً- اجاره دادن جنگلهای دولتی و اجازۀ قطع اشجار صنعتی و غیر صنعتی و استفاده از محصولات جنگلی جنگلهای مزبور با مراعات نظارت فنی وزارت فلاحت به تصویب وزارت مالیه بوده و در هر موقع مطابق مقررات قانون محاسبات عمومی و مزایده صورت خواهد گرفت.
رابعاً- اشجار مهمۀ صنعتی که حفاظت آنها باید مورد توجه مخصوص باشد عبارت است از درخت گردو و شمشاد و سور(سرو زَربین) و بلوط و آزاد و توت و کلیۀ سیاه درخت است.
خامساً- قطع اشجار صنعتی برای استعمال در داخله در جنگلهای اربابی بدون اجازۀ مخصوص وزارت فلاحت ممنوع است و در هر مورد قبل از صدور اجازه از طرف وزارتخانۀ مزبور درخواست کننده باید توضیحات ذیل را داده و تقبلات ذیل را عهده دار شود:
1- مساحت جنگل و واقع بودن آن در کوه و دامن کوه و یا در جلگه و تعیین مالک آن.
2- تقبل غرس پنج درخت تازه در عوض هر یک درخت قطع شده و یا آن که سرشاخه ها و مواد حاصله در ظرف مدت معین طوری تخلیه و از جنگل خارج نمایند که وسائل نمو جوانه ها و نهال ها سهل شود.
3- تقبل تأدیۀ عوارض دولتی برای هر یک از درخت قطع شده.
4- تقبل قطع و غرس اشجار در تحت نظارت مأمور مخصوص وزارت فلاحت.
5- تقبل تأدیۀ حقوق مأمور مخصوص.
سادساً- قطع اشجار غیر صنعتی برای احتیاجات داخله در جنگلهای اربابی محتاج به اجازۀ مخصوصی نبوده ولی قبلاً صاحبان آنها باید مراتب را به وزارت فلاحت اطلاع بدهند و اگر صاحبان جنگلهای اربابی به طوری جنگلهای خود را قطع نمایند که باعث از بین رفتن جنگل شود و یا قبلاً مراتب را اطلاع ندهند قیمت اشجار قطع شده از آنها دریافت خواهد شد.
سابعاً- اجازۀ صدور چوب های صنعتی به خارجه در هر مورد منوط به پیشنهاد وزارت فلاحت و صدور تصویب نامۀ هیئت وزرا است و اگر برای صدور آن، حقی مطابق تعرفۀ گمرکی معین نشده باشد به یکی از دو شق ذیل رفتار خواهد شد: یا همه ساله در اول سال مقدار کل صادرات و چوب های صنعتی که در آن سال دولت اجاره خواهد داد معین شده و میزان حق الصدور آن به مزایده معین خواهد گردید و یا این که هر گاه در موارد مختلفه صدور چوب های مزبور مقتضی شود اجازۀ مخصوصی صادر نموده و حق الصدور را با توافق نظر وزارت مالیه معین خواهد نمود.
ثامناً- اجازۀ صدور چوب های غیر صنعتی و مواد جنگلی به خارجه در صورتی که در تعرفۀ گمرکی حقی پیش بینی شده باشد با تأدیۀ آن حق پس از اطلاع قبلی به وزارت فلاحت صورت خواهد گرفت و در صورتی که تأدیۀ حقی در تعرفۀ گمرکی پیش بینی نشده باشد، تعیین حق الصدور با موافقت وزارت مالیه بسته به اجازۀ هیئت وزرا است.
با این حال چون از تعداد اندک مستحفظین جنگل که می بایست مجری مقررات این تصویب نامه باشند و همچنین بودجۀ جنگلبانی در زمان سرلشکر عبدالله طهماسبی( ؟- فروردین 1307) که تصدی وزارت فلاحت و تجارت و فوائد عامه را به عهده داشت کاسته شد در عمل نتیجه ای از صدور تصویب نامۀ مزبور عاید نگردید و سازمان مذکور تا اواسط سال 1307 یعنی تاریخی که قرارداد خدمت فندم هاگن خاتمه یافت و ایران را ترک گفت به علت ناکافی بودن اعتبارات مالی توسعه ای نیافت.
در بالا به فعالیت عده ای از بازرگانان و شرکت های خارجی در قطع چوب جنگلهای شمال مختصر اشاره ای شد. لازم است اضافه شود که یکی از این شرکت ها (شرکت اردینرو گساس) عملیات خود را در حوزۀ تَمیشان(در شهرستان نور) به ترتیبی که تشریح خواهد شد توسعه داد کما این که آثار آن هنوز باقی است. بیشتر کار این شرکت تا قبل از سال 1303 عبارت بوده است از تهیۀ تخته توسکا برای جعبۀ مرکبات و غیره برای داخل اما مقارن همین اوقات از بازار جدیدی در خارج از ایران (کشور روسیه) برای تراورس بلوط حاصل از جنگلهای شمال پیدا شد و چون معامله پرسودی بود بازرگانان مزبور به فکر افتادند از لحاظ پیشرفت کار و امکان نفوذ به اعماق جنگل ریل هایی نصب و مواد حاصل را با واگن از جنگل خارج و در ساحل تمیشان جمع آوری کنند که از آنجا با قایق به کشتی های روسی که در چند کیلومتری ساحل لنگر می انداختند حمل می شد.
در خلال این مدت کارخانه چوب بری کوچکی که به مرور توسعه و تکمیل شد در تمیشان تأسیس کردند. بنا به دستور دولت یک نفر مستحفظ جنگل در منطقه کار شرکت مأمور نظارت شد و وظیفۀ این مأمور که حقوق او را به طور الزامی شرکت می پرداخت این بود که ببیند آیا شرکت تعهدات خود را طبق تصویب نامۀ صادره انجام می دهد یا خیر. کارخانۀ تمیشان بعدها (1305- 1306) بر اثر ورشکستگی که معلول کمی سرمایه و قطع تجارت چوب با کشور روسیه بود به شرکت دیگری که رضا شاه پهلوی و عده ای از بازرگانان بنام آن وقت سهامدار آن بودند واگذار شد و چندی بعد مأمورین املاک اختصاصی مسؤول بهره برداری آن شدند و از تاریخ ورشکستگی شرکت اولیه، از گماشتن مستحفظ ناظر خودداری شد. این کارخانه سپس در اختیار ادارۀ املاک موقوفه قرار گرفت.
در حدود سال 1305 سر کارات درگذشت و تا مدتی مأمورین جنگل گیلان گزارش های خود را مستقیم به تهران می فرستادند ولی دستگاه مرکزی مقرر داشت که احمد آو که از تهران به سمت رئیس دفتر منطقۀ جنگلبانی اعزام شده بود کفالت امور را به عهده بگیرد. این وضع بر قرار بود تا آن که در سال 1307 پس از عزیمت فندم هاگن، شریکر به ریاست فنی جنگلهای شمال انتخاب شد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 105 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلودمقاله حضور دام در جنگل ها و طرح خروج دام