دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 24
برنامه ریزی تحصیلی
مقدمه
امور درسی یکی از مهمترین فعالیتهاست که اهمیت زیادی در سایر جنبههای زندگی دارد. بر این اساس انجام این فعالیت مهم به نحو احسن بطوری که نتایج خوب و عالی در بر داشته باشد اهمیت زیادی پیدا میکند. هیچ کاری بدون برنامه ریزی فعالیتی کامل نخواهد بود. بویژه مسائل درسی و تحصیلی بیشتری دارند، مدت زمان در آنها مهم است و ... . امروزه یکی از مسائلی که در سطح دنیا مطرح است مسئله برنامه ریزی و رفاه اجتماعی است .اساساً در تعریف برنامه ریزی اینطور آمده است که هر فرایند دارای سلسله مراتب در یک ارگانیسم که بتواند نظم و ترادف اجرایی را کنترل نماید برنامه ریزی نام می گیرد . و یا بنا بر تعریفی دیگر برنامه عباتند از : نمایش منظم و با رعایت سلسله مراتب فعالیتهای مربوط به هم و مربوط به یک رشته تصمیمات منظم و مرتبط بر حسب دوره های زمانی مختلف (معصومی اشکوری،1370 ص 2) .با این وصف برنامه ریزی را می توان مجموعه فعالیت های منظم و هماهنگ جهت رسیدن به یک یا چند هدف مشخص و معیین تعریف نمود .پس از تبیین برنامه ریزی نیازمند آن هستیم که اهداف را مشخص نماییم .نکته حائز اهمیت در اینجا آن است که اصولاً یکی از محصولات اصلی برنامه ریزی رفاه اجتماعی است . به عبارتی تمامی فعالیت های اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی دولتمردان و برنامه ریزان همه جوامع رسیدن به رفاه اجتماعی برای مردم کشور خویش است .در بیان رفاه اجتماعی مسئله حداقل استانداردهای زندگی (که معمولاً یک معیار جهانی است ) نظیر دسترسی به سطح مطلوبی از بهداشت ،آموزش ،تغذیه ، خدمات تفریحی و رفاهی مطرح می شود .
تمامی تلاش برنامه ریزان در این نکته خلاصه می شود که به چه نحوی می توان برنامه ریزی نمود که به حد اکثر رفاه welfare ” Extra " دست یابیم .در همین جاست که مفهوم اقتصاد با برنامه ریزی ارتباط تنگاتنگی پیدا خواهد نمود .چراکه اقتصاد دانش اختصاص امکانات محدود به خواسته های نامحدود است به نحوی که حداکثر مطلوبیت حاصل گردد .
تفکرات برنامه ریزی و تلاش برای رسیدن به رفاه از اواخر قرن 19 در کشور های اروپایی آغاز شد .تقریباً بعد از جنگ جهانی دوم و ایجاد رکود اقتصادی و فشار بر زندگی مردم جنگ زده تلاش دولتها برای بهبود زندگی مردم و افزایش سطح رفاه آنان گسترده تر گردید .ظهور اندیشه های مارکسیستی و چپ گرایانه که به میزان بیشتری بر مفاهیم برابری ،عدالت و مالکیت های اشتراکی و دستیابی بر فرصتهای برابر شغلی و اجتماعی تاکید داشتند در تسریع این روند اثر بسزایی داشت .
به نحویکه در سالهای بعد از آن تا مدت مدیدی ،مسئله اصلی و شکاف اصلی میان دو قطب بزرگ شرق و غرب ،یعنی اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا بر سر همین مسئله بود .اما بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اضمحلال تفکرات سوسیالیستی ،تا حدودد بسیار زیادی از این مناقشات کاسته شد . و شاید در دوران معاصر مخصوصاً سالهای اخیر اینطور بتوان بیان نمود که مسئله مشترک جناح های سیاسی چپ و راست بر سر همین موضوع رفاه اجتماعی است .
به عبارت دیگر با توجه به فرایند جهانی شدن (Globalization) در جهان کنونی مرزهای سیاسی در حال کمرنگ تر شدن است و مفاهیم ،دولت –ملت اهمیت و جایگاه گذشته خود را ندارند ، چراکه گسترش دامنه اطلاعات به کمک رسانه های جمعی نظیر ماهواره ها ،تلویزیون ،اینترنت و .... همگی سبب بمباران اطلاعاتی افراد گردیده اند به نحویکه دیگر این دولتها نیستند که در عرصه بین المللی به شکل تام و مطلق در تصمیم گیریهای ملی شرکت داشته باشند ،بلکه بواسطه آگاه شدن توده های مردم و حضور پر رونق آنها در تمامی عرصه های تصمیم گیری ،نحوه انتخاب گزینه های دولتمردان نیز باید هماهنگ با خواسته های مردم باشد ،به طوریکه اگر خلاف میل باطنی آنها و بدون در نظر گرفتن خواست تصمیمی گرفته شود به یقین آن تصمیم محکوم به شکست است .
از سوی دیگر با توجه به همین مسئله آگاه سازی جمعی در جریان جهانی شدن مردم به حقوق شهروندی خود که به نحوی رفاه اجتماعی را نیز در بر می گیرد آشنا شده و به دنبال احقاق حقوق خود هستند .
در اینجاست که نقش برنامه ریزی ها و فعالیت های دقیق برنامه ریزان به خوبی آشکار می شود .چراکه سیاستمداران در حکومت های دموکراتیک در صورتیکه بخواهند کرسی های قدرت خود را حفظ نمایند نیازمند ترغیب و تشویق صاحبان رای (یعنی مردم) مبنی بر رای دادن به حزب مطلوب آنها هستند .( نظیر آنچه در انتخابات کشورهای آلمان و انگلیس رخ داد ) بنا بر این دیگر این مردم هستند که بواسطه جهانی شدن و بالتبع آن دسترسی به اطلاعات از حقوق خود آگاه شده و دولتمردان را جهت تحقق آن تحت فشار قرار می دهند .و به دنبال آن سیاستمداران نیز مجبور به اطاعت و ترسیم برنامه های کلی بلند مدت و کوتاه مدت در جهت رسیدن به سطح رفاه بیشتر مردم می گردند .
بدین ترتیب مشاهده می شود که مسئله رفاه اجتماعی امروزه ،مسئله اختلاف بلکه موضوع مشترک تفکرات چپ و راست گرایانه است .فقط اختلاف بر سر نوع برنامه ریزی جهت حصول به نتیجه است .
در کشور ما نیز متاثر از همین جریانات بین المللی تلاش هایی برای بهبود اوضاع رفاهی مردم صورت گرفته است ،هر چند که با استانداردهای جهانی هنوز فاصله بسیار زیادی داریم .تشکیل وزارت رفاه ،گسترش سطح بیمه های اجتماعی و درمانی در سطوح روستایی،عشایری و شهری و ایجاد مراکز حمایتی،امدادی و مشاوره همگی تلاشی در جهت رسیدن به این نتیجه است . اما متاسفانه برنامه ریزی در کشور ما متاثر از شرایط سیاسی است به نحویکه اکثر اوقات برنامه ریزی از حالت بلند مدت و توسعه ای به صورت کوتاه مدت و مقطعی در آمده و صرفاً وسیله ای جهت اغراض سیاسی گروه ها و دسته جات سیاسی گردیده است .
در هر حال نباید تلاش های صورت گرفته را نادیده گرفت ،هرچند که هنوز در ابتدای راه هستیم .
به گفته مدیر کل دفتر امور سلامت و رفاه اجتماعی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، از مجموع 16 میلیون خانوار کشور ،حدود ششصد هزار خانواده محروم شناسایی شده و تحت پوشش حمایتی نهادهای رسمی و دولتی در برنامه ریزی فقر زدایی قرار گرفته اند .وی با بیان اینکه دولت در حال حاظر ماهیانه حدود 450 هزار ریال بطور مستقیم و 550 هزار ریال بصورت غیر مستقیم برای این خانوارها هزینه می کند ،تسریع کرد متاسفانه فاصله شکاف طبقاتی در ایران بسیار چشمگیر و قابل تامل است .چراکه فاصله دهک های بالا و پایین جامعه از اختلافی معادل 17 برخوردار است .در حالی که این رقم در برخی کشور های همسایه حدود 10 است .
به هر تقدیر فاصله طبقاتی در کشور ما بدلایل متعدد افزایش یافته و دامنه آن هر روز گسترده تر می شود ،متاسفانه علی رغم داشتن کشوری ثروتمند با تمامی مواهب طبیعی هنوز بلحاظ رفاه اجتماعی در سطح مطلوبی قرار نداریم ،که به گفته اکثر مسولین امر سیستم مدیریتی ما از ضعف در تشخیص اولویتها و برخی کج سلیقگی ها و عدم تطبیق با برخی برنامه های بین المللی رنج می برد .که امید است با تلاش همه جانبه مسئولین و مشارکت همه آحاد مردم ،کشور عزیزمان به جایگاه مطلوب و شایسته خود دست یابد و همچون همیشه هر ایرانی به ایرانی بودن خود افتخار نماید .
باید این مطلب مهم را در نظر داشت که جوامع پیشرفته بشری با عنایت به توسعه آموزش و پرورش خود توانسته اند پله های ترقی و توسعه همه جانبه را به پیمایند.در توسعه آموزش و پرورش ملاکها و فاکتورهای متعددی نقش دارند .مهمترین آن نظام ارزشیابی در آموزش می باشد .آموزش را می توان به عنوان فرایند کنش متقابل معلم و دانش آموز تعریف کرد که به موجب آن تجارب مناسب یادگیری برای رسیدن دانش آموزان به هدف های آموزش و پرورش فراهم می شود . در آموزش و پرورش سنتی ارزشیلبی به عنوان آخرین حاقه های فرایند یاددهی ،یادگیری تلقی می شود که در پایان دوره آموزشی برای جدا کردن دانش آموزان با توانایی یادگیری متفاوت به کار می رفت . امروزه ارزشیابی را بخش جدایی ناپذیر فرایند یاددهی - یادگیری می داند که همراه با آموزش و در ارتباط تنگا نتگ با آن ، به گونه ای مستمر انجام می گیرد و به جای تاکید بر طبقه بندی دانش آموزان و مقایسه آنان با یکدیگر ، هدایت یادگیری آنان را مرکز توجه خود قرار می دهد.
به منظورنظام بخشی به فعالیت های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با توجه به رویکردها ونگرشهای نوین درتعلیم وتربیت.اصول زیرتحت عنوان (اصول حاکم برارزشیابی پیشرفت تحصیلی ) تعیین شده است .
1-جدایی ناپذیری ارزشیابی ازفرایند یاددهی-یادگیری:
ارزشیابی دانش آموزان باید به عنوان بخش جدایی ناپذ یر فرآیند یاددهی-یادگیری ونه به عنوان نقطه پایانی آن تلقی شود .
2-استفاده ازنتایج ارزشیابی دربهبود فرآیند یاددهی-یادگیری واصلاح برنامه ها وروشها.
هدف غایی ارزشیابی ، اصلاح وبهبود فرآیند یاد دهی-یادگیری است ونتایج ارزشیابی ها بایددراصلاح برنامه ها وروشها مورداستفاده قراگیرد .
3- هماهنگی میان هدف ها محتوا روش های یاددهی-یادگیری و فرآیند ارزشیابی:
در ارزشیابی باید تناسب و هماهنگی بین هدف ها، محتوا و روش های یاددهی-یادگیری مربوط به هردرس مورد توجه قرار گیر د.
4- توجه به آمادگی دانش آموزان:
در طراحی و اجرای انواع برنامه های ارزشیابی باید به آمادگی های جسمانی ، عقلی ، عاطفی و روانی دانش آموزان توجه شود .
5-توجه به رشد همه جانبه دانش آموزان:
در ارزشیابی باید به جنبه های مختلف رشد بدنی، عقلی ،عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و حرکتی دانش آموزان توجه شود .
6-توجه همه جانبه به دانش ها، نگرش ها و مها رت ها:
در ارزشیابی، متناسب با محتوای آموزش و پرورش باید به حیطه دانش ها، نگرش ها و مهارتهای دانش آموزان توجه شود.
7- توجه به ارزشیابی دانش آموز از یادگیری های خود (خود ارزشیابی):
در ارزشیابی باید شرایطی فراهم شود که دانش آموز نیز بتواند از یادگیریها و عملکرد های خود و دیگر دانش آموزان ارزشیابی کند .
8- ارزشیابی از فعالیتهای گروهی:
در نظام ارزشیابی ،علاوه بر ارزش یابی فردی، باید از فعالیتهای گروهی نیز ارزشیابی به عمل آید.
9- توجه به فر آیند های فکری منتهی به تولید پاسخ:
در ارزشیابی باید علاوه بر پاسخ نهایی، به فرآیندی که منجر به تولید پاسخ شده است توجه کرد0
10-تاکید بر نو آوری و خلاقیت :
در ارزشیابی باید با تاکید بر روش حل مساله ، زمینه رشد و شکوفایی دانش آموزان را فراهم کرد .
11- تنوع روش ها و ابزار های اندازه گیری و سنجش پیشرفت تحصیلی:
با توجه به اهداف ، ماهیت و نوع موارد ارزشیابی ، از انواع مختلف روش ها و ابزارهای ارزشیابی (مانند پرسش های شفاهی ،آزمون های عملی ،انواع پرسش های عینی و انشایی، روشهای مشاهده رفتار ، پوشه های مجموعه کار ، ارایه مقالات و طرح ها ، گزارش مربوط به فعالیت های تحقیقاتی ، ارزشیابی عملکردی ، ارزشیابی مستمر ، انواع دست ساخته ها ، روش خود سنجی و ... ) استفاده می شود .
فواید برنامه ریزی تحصیلی 1-به روشن شدن اهداف کمک میکند.
زمانی که فرد اقدام به تهیه یک برنامه تحصیلی برای خود میکند توجه بیشتری به اهداف برنامه مبذول میدارد. و این کمک میکند تا شناخت بیشتری از اهداف پیدا کند و آنها را دسته بندی میکند. اهداف طولانی مدت و کوتاه مدت را تشخیص دهد و هیچیک را فدای دیگری نکند.
2-از اتلاف وقت جلوگیری میکند.
همچون سایر امور زندگی مسائل تحصیلی نیز از لحاظ تنظیم وقت و زمان دارای اهمیت هستند. برنامه ریزی به فرد کمک خواهد کرد، استفاده مفیدتری از مدت زمانی اختیار بکند و از اتلاف وقت خود جلوگیری نماید. مسأله وقت در برخی موارد تحصیلی همچون نزدیکی امتحانات و در حین برنامه ریزی برای کنکور اهمیت شایان توجهی دارد. از دست دادن وقت برابر خواهد بود با از دست دادن بسیاری از موفقیتها در آینده.
اصول صحیح برنامه ریزی تحصیلی
1-اهداف خود را روشن کنید.
برای برنامه ریزی در کلیه امور باید اهداف دقیق و روشنی داشته باشید. این مسأله در برنامه ریزی تحصیلی حائز اهمیت فراوانتری است. برای خود روشن کنید اهداف بلند مدت شما کدامها هستند، اهداف کوتاه مدت کدامها هستند: مثلا:
- هدف بلند مدت: قبولی در کنکور تجربی دانشگاه سراسری امسال
- هدف کوتاه مدت: مطالعه فلان دروس در این ماه یا در این هفته
دلیل عمده اهمیت برنامه ریزی برای زندگی
بیشتر ما اهل برنامه ریزی هستیم مثلا چنان چه تا به حال برای مسافرت، مراسم عروسی، میهمانی یا یک مراسم ویژه برنامه ریزی کرده باشید، می دانید که چه کارهای زیادی باید انجام دهید ، مراحلی که همه و همه را باید برای رسیدن به نتیجه دلخواه سر و سامان ببخشید. افراد زیادی از اهمیت برنامه ریزی برای رویدادها و اتفاقات مهم زندگی مطلعند اما اندک شمارند کسانی که از اهمیت برنامه ریزی برای تمام زندگی خود آگاه باشند. گفته می شود که مردم اغلب برنامه ریزی نمی کنند که شکست بخورند، بلکه در برنامه ریزی کردن شکست می خورند. روشن است که راه انداختن یک مراسم عروسی یا مسافرت بدون برنامه ریزی تقریباً فاجعه آمیز است، اما در مورد کل زندگیتان چطور؟!
عملاً سه راه پیش روی شماست: یا خودتان سبب روی دادن اتفاقات زندگی شوید، یا کناری بایستید و روی دادن آن اتفاقات را نظاره گر باشید و یا از اتفاق افتادن آنها گیج و مبهوت بمانید، چنانچه بخواهید که هماهنگ و مطابق با امیال خود زندگی کنید باید در شمار آن گروه از افرادی باشید که خود سبب پیش آمدن رویدادها می شوند. اگر تابه حال برای مسافرت، مراسم عروسی، میهمانی یا یک مراسم خاص برنامه ریزی کرده باشید، می دانید که چه کارهای زیادی باید انجام دهید. برنامه ریختن، چک کردن، تنظیم کردن، و دوباره برنامه ریختن، همه و همه را باید برای رسیدن به نتیجه ی دلخواه انجام دهید.
در این مقاله قصد داریم 10 دلیل عمده اهمیت برنامه ریزی برای زندگی را برایتان عنوان کنیم. با مطالعه ی این 10 دلیل، متوجه خواهید شد که چرا برای رسیدن به موفقیت نیاز به برنامه ریزی دارید.
- یک زندگی برنامه ریزی شده، به شما جهت می دهد. برنامه ریزی این فرصت را در اختیارتان قرار می دهد که بدانید به کجا می خواهید بروید و چطور باید به آنجا بروید. بدون برنامه، شما در زندگی جهت نخواهید داشت و وقت خود را برای کارهایی تلف خواهید کرد که ممکن است هیچ تاثیری در آینده ی شما نداشته باشند.
- یک زندگی برنامه ریزی شده، رویاهای شما را قابل دسترس قرار می دهد. اگر تابه حال رویاهایتان برایتان غیرممکن و دست نیافتنی می نمود، شاید به این خاطر بوده شما هیچ طرح و برنامه ای برای رسیدن به آنها آماده نکرده اید. برنامه ی زندگی برای شما مراحل رسیدن به رویاهایتان را به شما نشان خواهد داد.
برنامه ریزی استراتژیک
سازمانهای دولتی و خصوصی در تمامی کشورها، اعم از توسعه یافته و در حال توسعه با آینده ای دشوار، کاهش منابع ، افزایش پاسخگویی و فرصتهای چالشی مواجه اند. موفقیت در چنین محیطی مستلزم مدیریتی است که علاوه بر اجرای موثر امور جاری بتواند با ابداع، نواندیشی و آینده نگری و آینده سازی وظایف استراتژیک خود را سازماندهی و اجرا کند .
در مورد شرایط حاکم بر سازمانها و جوامع مختلف گفته شده که دنیای حاضر دنیایی است پویا ، معتبر، ناپایدار و مخاطره آمیز که سازمانها و دولتها نمی توانند به راحتی مشکلاتی را حل کنندکه سیل آسا به سوی آنها روان است.
اساسأ محیط سازمانهای دولتی و خصوصی در سالهای اخیر نه تنها به شکلی فزاینده متلاطم و دگرگون گشته ، بلکه پیوستگی متقابل میان محیط و سازمان نیز بیشتر شده است. این تلاطم و پیوستگی متقابل نیازمند واکنشی سه وجهی از سوی سازمنهاست . نخست، این سازمانها باید به شکلی استراتژیک تفکر کنند. دوم، آنها باید یافته ها و ادراکات خود را برای سازگاری با محیط های تغییر یافته ، به استراتژیهای کارساز مبدل نمایند و سوم ، آنها باید برای تطبیق و اجرای استراتژیها ، با تعقل و تفکر بستر مناسب را برای بنگاهها فراهم سازند.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید