اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله بررسی ارتباط بین نگرش مذهبی و رضایت از زندگی زناشویی

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله بررسی ارتباط بین نگرش مذهبی و رضایت از زندگی زناشویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

پیشگفتار
سپاس بیکران بر خداوند منان که نعمت خویش را بر جهانیان تمام کرد وانسان را توان بخشید تا هویت انسانی
خود را باز یابد و درود فراوان بر پیامبر بزرگوار اسلام "ص" و امامان معصوم و صالحان و دانشمندان که زندگانی و مرگشان در طول قرنها،همواره اندیشه و کردار انسانها را بارور کرده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چکیده
در پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین نگرش مذهبی و رضایت از زندگی زناشویی می پردازیم. فرضیه اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه بین نگرش مذهبی و رضایت از زندگی زناشویی رابطه وجود دارد و فرضیه
های فرعی این پژوهش عبارت است از اینکه بین پایگاه اجتماعی زوجین ،بین سطح تحصیلات و بین آموزشهای قبل از ازدواج با رضایت از زندگی زناشویی رابطه وجود دارد. برای بررسی این پژوهش 60 نفر مرد و زن متاهل با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و از طریق پرسشنامه افراد گروه نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش همبستگی استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان داد که بین نگرشهای مذهبی و رضایت از زندگی زناشویی رابطه معناداری وجود دارد ،همچنین بین پایگاه اجتماعی افراد و آموزشهای قبل از ازدواج با رضایت از زندگی زناشویی رابطه وجود دارد اما بین سطح تحصیلات و رضایت از زندگی زناشویی رابطه معنا داری وجود ندارد.
کلید واژه ها : نگرش مذهبی – رضایت از زندگی زناشویی

 

 

 

مقدمه
خانواده این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده واز نهادهای اصلی هر جامعه به شمار می رود و در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی حفظ سنت و رسوم و ارزشهای والا و مورد احترام و شالوده مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی، مبدأ بروز و ظهورعواطف انسانی و کانون صمیمانه ترین روابط میان افراد، و مهد پرورش فکر و اندیشه و اخلاق و تعالی روح انسانی به حساب آورد.
ازدواج فرایندی است که از کنش متقابل بین زن و مرد که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود بر پا داشته اند و به طور کلی عمل آنها مورد پذیرش قانون قرار گرفته است و این فرایند ازدواج نام دارد.همچنین ازدواج ارتباطی را میسازد که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دارای تمامیتی است بی نظیر به عبارت دیگر ارتباطات انسانی دیگر یک بعد ازابعاد حیات را می پوشانند در حالی که زوجیت دارای ابعاد زیستی،اقتصادی،عاطفی و نیز روانی است به عبارت دیگرهمزیستی زوجین در درون خانواده آنان را چنان در گردونه ارتباطات مختلف ازدواج قرار میدهدکه به هیچ وجه قابل مقایسه با هیچ یک از ارتباطات انسانی نیست.
مذهب و خانواده دو نهادی بوده که همواره در مرکز بحثهای جامعه شناسی قرار داشته است چرا که در گستره جغرافیا و هر کجا که انسانی زیست می کندو در عمق تاریخ تا آنجا که نشانی از انسان ملاحظه شده خانواده وجود داشته و نیز انسان به پرستش اشتغال داشته است.
ارزشهای اخلاقی منبعث از دیانت از جمله اصول ثابت طبیعت انسان است که ریشه در نهاد انسان دارد.اهمیت تربیت اخلاقی تا آنجاست که پیامبر اسلام هدف خود را تکمیل اخلاق انسان میداند.
ادیان الهی در زمینه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی دستورات و فرامین مختلف دارند. مانند طریقه سخن گفتن، راه رفتن، روش برخورد با دوستان، پدر و مادر و دیگران و نحوه با دشمنان که از جمله ارزشهای اخلاقی می باشد در اسلام مورد اشاره قرار گرفته اند.به کار گرفتن رهنمودهای اخلاقی و تربیتی اسلام می تواند عامل مهمی در جلوگیری از بروز انحرافات،بزهکاریها،کاهش تنشهاو فشارهای روانی و ایجاد آرامش باشد.
بی گمان انسان حتی در سخت ترین شرایط الحادی و انکار وجود خدا در نخستین برهه رویارویی با بحران خطر و درماندگی تنها نامی که بر لب دارد نام خدا به هر واژه و هر زبانی است وتنها امیدی که در دل می پروراند یاری گرفتن از همین نیروست و همین نیروست که در وی آرامش نهاده و راه را برای کسب فضایل اخلاقی و انسانی و استقامت و سازگاری در برابر وقایع و ناملایمات زندگی اجتماعی گشوده است.
علی رغم همه تبلیغات مسموم علیه دینداری و تلاشهای دشمنان برای از بین بردن و گسترش جو بی اعتمادی در محافل و مجامع علمی روانشناسی روز به روز بر اهمیت ارتباط بین دین و سلامت روانی افزوده است و نشریات تخصصی متعددی چاپ شده است.
این پژوهش با توجه به نقش غیر قابل انکارنگرش مذهبی در زندگی انسان،به بررسی رابطه نگرش مذهبی و رضایتمندی زناشویی می پردازد.با امید این که بتواند زمینه ای بر تحقیقات گسترده و دقیق ایجاد کند.
بیان مسأله
حفظ موازین و شئون اسلامی در جامعه متحول امروز و تحکیم مودت و برادری و برابری انسانی و عدالت خواهی و آزاد منشی و روحیه ایثار و مقاومت در برابر نفوذ بیگانه و حفظ استقلال و انتقال بسیاری از سنن اسلامی و معیارهای اخلاقی به استحکام و بقای کانون گرم و صمیمی خانواده نیازمند است و در اینجاست که این همه شکل می گیرد و استمرار می یابد و در سطح جامعه و روابط وسیع اجتماعی بروز و ظهور می کند.
مزلو در سلسله مراتب نیازها اشاره به نیاز انسان به تعلق و محبت دارد، نیاز به محبت و تعلق در واقع نیاز به بودن با دیگری و نیاز بودن در لااقل یک رابطه صمیمانه و دوستانه است.
از دیدگاه اسلام ازدواج نه تنها به خاطر این نیست که زن و مرد از مصاحبت هم لذت ببرند بلکه ازدواج و تشکیل کانون خانوادگی،ایجاد کانون پذیرایی نسل آینده است و سعادت نسل آینده،بستگی کامل به وضع اجتماعی خانواده دارد.
با توجه به اهمیتی که جوامع امروزی برای تداوم و بقاء خانواده و سلامت بهداشت روانی افراد جامعه قائل است،بررسی مشکلات و عواملی که منجر به زوال خانواده و روابط نامناسب زن و شوهر می گردد و سرانجام ریشه دار شدن این مشکلات که منجر به جدایی میگردد ضروری به نظر میرسد.
دیدگاه اخلاقی و مذهبی هر فرد میتواند نحوه ومشکل سازگاری آن فرد مشخص کندو انسانی که معتقد به اصول اخلاقی و مذهبی است روشهای سازگاری خاص خود را دارد که از ویژگیهای آن،قدرت تحمل بالا،صبر مقاومت و توکل به خداوندهنگام مواجه با مشکلات و بلایاست.به درستی هیچ کس نمی تواند تاثیر نگرش مذهبی را در بهبود روابط انسانی و سازگاری در زندگی اجتماعی بشر نادیده بگیرد.
امروزه بیش ازهر زمان دیگرمیل به کنکاش و چالش گرفتن مذهب در حل بسیاری از معضلات اخلاقی اجتماعی انسان بوجود آمده است و هیچ کس نیست که بتواند نقش مذهب را انکار نماید.این مذهب آثار نیک فراوان داردکه یکی از آنها کاهش و رفع ناراحتیهاست.از جمله آثار نیک مذهب کاهش بیماریها و افزایش سطح سازگاری در انسان است و پیروان همه ادیان،عقیده دارند که علت ماندگاری مذهب این است که هم جزء خواسته های فطری و عاطفی بشر است و هم برخی از نیازهای اساسی انسان را به صورت منحصر به فرد تا مین می کند.
با توجه به این که انتظار می رود بین رضایتمندی زناشویی ونگرشهای مذهبی زوجین رابطه مثبت وجود داشته باشد لذا پژوهشگر قصد دارد ارتباط نگرشهای مذهبی و رضایت زناشویی را مورد سنجش و بررسی قراردهد.
پیشینه تحقیق
پیشینه تحقیقات انجام شده در مورد مذهب با هر عنوانی دیگر
در تحقیق خانم کریمی (1382) رابطه نگرش مذهبی و شیوه فرزند پروری والدین را مورد بررسی قرار دادند نتایج بدست آمده نشان داد که بین نگرش مذهبی والدین و دخترانشان رابطه مثبت وجود دارد همچنین بین روشهای تربیتی والدین و نگرش مذهبی آنها نیز رابطه مثبت و معنا داری وجود دارداما بین روشهای تربیتی آنها و نگرش مذهبی پسرانشان رابطه معنی دار وجود ندارد.
در یک بررسی خانم رازفر(1379)رابطه نگرش مذهبی و خویشتنداری نوجوانان را مورد بررسی قرار داد نتایج نشان داد بین نگرش مذهبی و خویشتنداری رابطه مثبت معنی دار وجود دارد.
در یک مطالعه ای که روی دانشجویان انجام گرفت این نتیجه حاصل شد که گرایش های مذهبی می تواند نقش مهمی در پیش بینی سازگاری اجتماعی دانشجویان داشته باشد.(لوو هاندل 1995 به نقل از علم مهر جردی1381)
در تحقیقاتی توسط نلسون(1991)به رابطه بین انجام اعمال دینی و اعتقادات قلبی و رابطه آن با کمک به دیگران انجام گرفت نتایج نشان داد که مذهب دارای یک ارتباط مثبت و قوی با میل به کمک به دیگران دارد.
در تحقیقی دیگر تأثیراعتقادات مذهبی وشکل گیری منبع کنترل ونیمرخ روانی توسط خانم میرهاشمیان مورد بررسی قرار داد.
نتایج تحقیق نشان داد که بین اعتقادات مذهبی وسلامت روانی رابطه مثبت ومعنا دار وجود دارد .اما بین اعتقادات مذهبی و منبع کنترل رابطه معنی دارمشاهده نشد.
شلو درمن وهیون(1997) تحقیقی را در زمینه ارتباط بین مذهب و ارزشها و سازگاری انجام دادند نتایج این پژوهش نشان داد که داشتن روحیه مذهبی ارتباط قوی با ارزشهای اجتماعی خواهانه نگرش خوب به مدرسه ورضایت خانوادگی داشته است .
برکین، مسترز وریچاردز(1987) ومکین(1978) طی تحقیقات خود دریافتند که گرایشات مذهبی درونی شده در
بین دانشجویان ارتباط مثبتی با سازگاری ایشان دارد و هتیزمن نیز به ارتباط بین گرایشات مذهبی درونی شده و
احساس رضایت از زندگی در بین سالمندان اشاره کرد.
در تحقیقی دیگر (سهرابیان 1379)به بررسی تأثیر نگرشهای مذهبی بر سازگاری فردی و اجتماعی دانش آموزان
ارگیل وبیت هلاهمی(1975) در پژوهشی نشان دادند که شرکت در مراسم مذهبی وانجام تکالیف دینی میتواند عامل باز دارنده از بزهکاری باشد.
ربکا جی،گلورو (1996)ارتباط بین سن و جنس افراد و مذهبی بودن را مورد بررسی قرار داد نتایج این پژوهش نشان داد که نوجوانان 14تا17 ساله کمتر از گروههای سنی بالاتر مذهبی هستندو بین مذهبی بودن و جنسیت هیچگونه ارتباطی وجود ندارد ولی بین مذهب و متغیرهای سازگاری و سلامت روانی ارتباط معناداری وجود دارد.افرادی که از نظر مذهبی در سطح پایینی هستند احساس بی هدفی و بیگانگی نسبت به اجتماع در بین آنان متداول تراست.
برنادت س .هیز نیز میگوید که تحقیقات مبین آن است که زنان نسبت به مردان مذهبی تر بوده و در مقابل اعتقادات مذهبی خود احساس تعهد بیشتری دارند.(همان منبع)
تحقیقات انجام شده در مورد بررسی هر عنوانی دررابطه با رضایتمندی زناشویی
در تحقیقی ذ والفقار پور (1380) به رابطه بین ساختار قدرت در خانواده با رضایتمندی زناشویی زنان کارمندو
خانه دار پرداخت.نتایج پژوهش او که روی 200نفری انجام گرفت نشان داد که بین ساختار قدرت در خانواده با
خانه دار پرداخت.نتایج پژوهش او که روی 200نفری انجام گرفت نشان داد که بین ساختار قدرت در خانواده با رضایتمندی زناشویی زنان رابطه وجود دارد.
در یک تحقیق حسین خوانساری (1381) به بررسی و مقایسه رضایتمندی زناشویی بین دبیران زن شاغل نیمه وقت و تمام وقت پرداخت نتایج این بررسی نشان داد که بین اشتغال نیمه وقت و رضایتمندی زناشویی ارتباط مثبت و معنا داری وجود دارد.همچنین بین اشتغال نیمه وقت و نوع رابطه با همسر ارتباط معناداری وجود دارد و دبیران زن نیمه وقت نسبت به دبیران تمام وقت سازگاری بیشتردر روابط خانوادگی،نگرش واقع بینانه تر در موضوعات مالی و رضایت بیشتر از نحوه گذران اوقات فراغت دارند.
تحقیقات روس ومیروفسکی (1978)نشان داد که همکاری شوهر در انجام وظایف خانوادگی موجب کاهش افسردگی زنان می شودو شوهران نیز در اثر همکاری کمتر افسرده خواهند شد.
آگ برن و نیم کوف(1947)اشاره میکنند که زن شهری به اتکاءحقوق خود می کوشد با مرد برابری کند ولی مرد شهری با الهام از سنتهای کهنه ،زن را پائین تر میداند،از این رو خواستار تحمیل اراده خود بر اوست نتیجتاً در همه ابعاد زندگی خانوادگی بین زن و شوهر تضاد پیش می آیدو سعادت خانواده را به خطر می اندازد،تحولات اقتصادی موجب تغیرات اجتماعی شده و تدریجاً به تغییر سنت می انجامد.افراد مختلف بر اساس تغییراتی که در گستره انجام وظایفشان بوجود آمده تاثیرات متفاوتی را می پذیرند و این تغییرات در وظایف زن شاغل بیشتر از همه به چشم میخورد و در تحقیقی که لون وارتنر (1983) روی 331 زوج انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افراد ناراضی از زندگی زناشویی کسانی بودند که زنان غیر سنتی و مردان سنتی بودند.
اهمیت تحقیق
خانواده قدیمی ترین و کهنترین هسته طبیعی جامعه است که از بدو پیدایش بشر وجود داشته است و بدون خانواده هسته مرکزی هیچ اجتماعی بوجود نمی آید و در واقع خانواده حکم سلول را در ساختمان اندام موجودات داردو کانون حفظ سنتهای خانوادگی و اجتماعی است کانون خانواده مرکز تعلیم و تربیت،آموزش حس تعاون،وطن پرستی،گذشت و فداکاری و تمام خصایص عالی انسانی می تواند باشد.
تاریخ به ما می آموزد که تواناترین ملتها مللی بوده اند که خانواده آنها قویترین بنیاد و سازمان را داشته است .بدون شک خانواده یک واحد اجتماعی است که در درون یک فرهنگ رشد میکند و شکوفا می شود و چنانچه ارزشهای برتر و متعالی که کمال فرد و رشد خانواده و تکامل جامعه را تامین می کند و هنجارها و توقعات متقابل در رفتارهای متکی بر آنکه پیوند ناگسستنی با هدفها و اید ئولوژیها دارد،معنویت و کمال گرایی را در تعامل و همزیستی صرفاً مادی خانواده وارد نسازد،ممکن نیست به شناختی جامع از خانواده و جایگاه اعضای آن دست یابیم.
ضرورت و اهمیت پرداختن به مسائل خانواده از آن جهت است که انسان همیشه در خانواده زندگی می کند و به عبارت دیگر هیچ مرحله رشدی در زندگی نداریم که یک فرد در آن بی نیاز از خانواده باشد.هر فردی در مقاطع مختلف زندگی خود به ترتیب زمانی نوزاد،کودک،نوجوا ن و جوان خانواده هایی استکه در آن به دنیا
می آید و بلافاصله در مراحل بعدی پدر ،مادر،پدر بزرگ و مادربزرگ دیگر می گردد.از طرف دیگر هر فرد حساسترین زمان عمر خود را بدون اینکه طرحواره ای از نهاد های اجتماعی دیگر در ذهن خود داشته باشد در خانواده بسر می کند بدین ترتیب در اوان کودکی،سازمان نظام شناختی فرد متاًثر از تجربه های مربوط به خانواده پایه ریزی می گردد.بنابراین مسائل مربوط به خانواده ضروری تر از مطالعه مسائل مربوط به هر نهاد اجتماعی دیگر به نظر می رسد.
یکی از مشکلات اجتماعی خانواده ها در سطح جهانی مساًله طلاق است و به نظر می رسدمهمترین مشکلات اجتماعی جامعه ما هم باشد زیرا کانون گرم خانواده را که مقدسترین و ارزشمند ترین کانون ماست از هم می پاشد.
طلاق و افزایش روزافزون آن در قرن حاضر برای زنان و مردان متاًهل و کسانی که در تدارک تشکیل خانواده هستند زنگ خطری بشمار می آید که مستلزم دارا بودن بصیرت کافی و آگاهی عمیقتر زنان و مردان از خصوصیات اخلاقی و روحی همدیگر در هنگام ازدواج است.در حال حاضر بسیاری از کشورهای صنعتی و پیشرفته میزان طلاق تا رقم 50 درصد افزایش یافته است.
بر اساس داده های موجود نسبت آمار طلاق به ازدواج در ایران در سالهای مختلف حالتی نوسان دار و بدون
ثبات دارد به طوری که به نظر می رسد این روند به شکل مستقیم از جریانهای اقتصادی ،اجتماعی،سیاسی و مذهبی تاًثیر می پذیرد .
علاوه بر آن آمار نشان می دهد در سال 1355 میزان طلاق 7/10 درصد بود در سال 1360کاهش یافته و به 3/8 درصد رسیده است در اوایل دهه 60 شروع به افزایش نموده و در سال 1365 به 3/10 درصد رسیده از سال 1366تا1370 نسبت طلاق به ازدواج نوسانهای خفیفی دارد و در سال 1372 به کمترین حد ممکن در 17 سال قبل یعنی 3/6درصد رسید . از سال 1373تا 1379نسبت طلاق به ازدواج بتدریج افزایش یافته به طوری که در سال 1379 رشد 3/8 درصدی را نشان می دهد .افزایش 12 درصدی طلاق در آمارهای موجود سال 1379 نسبت به سال 1378 افزایش 14 درصدی در سال 1380 نسبت به سال 1379 روند افزایش این معضل را در جامعه کنونی ما گوشزد می کند و در دو، سه سال اخیر این روند افزایشی همچنان به قوت خود باقیست.
جامعه مترقی و متعالی آن نیست که از جمیعت فراوان یا منابع سرشار برخوردار باشد بلکه جامعه مطلوب جامعه ای است که خانواده های مستحکم داشته باشد . روشن است که هرگاه جامعه ای از خانواده های متعادل و استوار برخوردار باشد که به طور طبیعی فرزندان سالم و متعالی در آن پرورش می شوند در بزرگسالی از ارزشهای واقعی آن جامعه محسوب خواهند شد پس ثروت واقعی جامعه برخورداری از نیروی انسانی شایسته که در خانواده هایی متعادل پرورش یافته اند می باشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   60 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی ارتباط بین نگرش مذهبی و رضایت از زندگی زناشویی

دانلودمقاله زندگی زناشویی

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله زندگی زناشویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
واضح است که عشق برای افراد مختلف معنایی بسیار متفاوت دارد . در کل ، عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره می کند که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشویی به خشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند .
● مقدمه
بدیهی است که ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که ما در بزرگسالی قبول می کنیم . به علاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی نقطه ی عطفی در رشد و پیشرفت شخصی تلقی یک شریک زندگی است .
به نظر می رسد در جامعه ی امروزی سه دلیل اصلی برای ازدواج وجود دارد ( عشق ، هم نشینی ، تحقق انتظارها )
● خشنودی در خانواده و عوامل موثر درآن
واضح است که عشق برای افراد مختلف معنایی بسیار متفاوت دارد . در کل ، عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره می کند که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشویی به خشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند .
افراد با هدف هم نشینی نیز ازدواج می کنند . عشق مربوط به هم نشینی ، محبتی است که نسبت به افرادی احساس می کنیم که زندگیمان به طور عمیق با آنها پیوند خورده است . این همان عشقی است که بر شراکت در تجربه استوار است . عشقی که در آن می دانیم طرف مقابل همیشه در کنار ماست . عشقی که با آن می دانیم همیشه به خاطر آنچه هستیم پذیرفته می شویم . زوج های امروزی با هدف تحقق انتظاراتشان ازدواج می کنند . شناخت انتظارات ، بیان آنها و تلاش برای تحقق آن در حد اعتدال چیزی است که خشنودی را در روابط زناشویی محقق می سازد . افراد انتظار دارندکه از همسرانشان به طور خاص و از ازدواج به طور عام ، سود مطمئنی عایدشان شود . در مجموع می توان گفت که در عصر حاضر باورهای غلط متعددی توسط زوج ها پذیرفته شده اند . زوج ها این عقیده را پذیرفته اند که ازدواج ارضای هر نیاز روان شناختی را به همراه دارد و همین عقیده غیر واقع بینانه است که دامی برای سرخوردگی زناشویی خواهد بود .
انتظار همیشه شاد بودن ، رفع نیاز ها و تحت حمایت و تایید بودن همیشگی از جمله همین عقاید است . شاد بودن به عنوان یک فرد یا یک زوج پیوسته و در تمام عمر ، کار سختی است . هیچ فردی همیشه شاد نیست و برای زوج ها طبیعی است که دوره هایی از نا شادی ، کشمکش یا فشار را تجربه کنند . تصویری که می توان از ازدواج ارائه داد خوشی و سعادت پیوسته زناشویی است . واقعیت این است که ازدواج فرد را شاد نمی کند ، شاد نگه نمی دارد ، یا به وی کمک نمی کند که از زحمت و سختی دور شود . به طور قطع کسی که هدفش از ازدواج همیشه شاد بودن است ، محکوم به شکست است .
گر چه در ازدواج های موفق الگو ها متنوع اند ولی قواعد مشترکی وجود دارد . بعضی از قواعد مشترک در ازدواج های موفق با الگوهای عملکردی متنوع مشاهده می شوند . همسران در یک زندگی زناشویی موفق ، با دوام و توام با رضایت به یکدیگر احترام می گذارند . هر یک از همسران بعضی ویژگی ها یا توانایی های قابل احترام را در دیگری می یابد ، مثل : همسر خوبی بودن ، تامین مخارج کردن ، طبع و ذوق هنری داشتن و... هر چه میدان احترام گذاری به یکدیگر وسیع تر باشد زندگی زناشویی رضایت مندانه تر خواهد بود .
این همسران تایید و ارزش گذاری خود برای همسرشان را نشان می دهند و به طور پیوسته کارهایی انجام می دهند و مطالبی بیان می کنند که عواطف ، عشق و احترامشان را به یکدیگر نشان می دهد و کلمات واعمالی را که اهداف مثبت ازدواجشان را حمایت و تایید می کند ، انتخاب می کنند .
همسران نسبت به یکدیگر بردبارند .آن ها درک میکنند که امکان فریب خوردن یا خطا کردن خودشان نیز وجود دارد . انسان را آسیب پذیرمی بینند وبه این ترتیب می توانند قصوروکوتاهی دیگری را بپذیرند . آنها مسئولیت رفتار و عزت نفس خودشان را به طور فردی می پذیرند و انتظار ندارند که شریک زندگی شان مسئول شاد و خوشحال نگه داشتن آنها باشد .به همین دلیل از سرزنش و انتقاد یکدیگر اجتناب می کنند و در عوض آنچه را در مورد همسرشان درست است تایید می کنند. با همدلی به سخنان یکدیگر گوش می دهند و در جستجوی عواملی اند که در روابط آنها تاثیر مثبت به جا می گذارد .
همسران بر پایه ی اعتماد متقابل به تشریک مساعی می پردازند . آن ها آزادند که نه تنها فقط از یکدیگر ، بلکه از هر آنچه ممکن است یعنی شرکت در فعالیت ها و کار های فرعی خارج از محیط زناشویی همراه همدیگر و یا به طور فردی لذت ببرند.
در یک ارتباط زناشویی توام با حس همکاری و مشارکت ممکن نیست زن و مرد همیشه با یکدیگر موافق باشند اما می توانند به راحتی مخالفت خود را اعلام کنند و این امر مورد پذیرش قرار می گیرد که با هم به دنبال راه حلی بگردند که مورد تایید هر دو قرار گیرد .
زوج های خشنود و راضی از مهارت های ارتباطی خود به نحو احسن در زندگی مشترک استفاده می کنند رفتار و حالات یکی از زوج ها همیشه محرک نوع خاصی از واکنش های طرف دیگر است . چون این حالات اعمال ناشی از آن بسیاری ازاوقات ازسطح ناخود آگاه فرد ناشی می شود ، همسران خشنود تلاش می کنند رفتاروحالات خودرا بازشناسی کنند ونسبت به محرک های یکدیگر ، چه به صورت کلامی وچه غیر کلامی ،آگاهانه واکنش نشان دهند. زوج هایی که نقص مهارت های ارتباطی دارند در معرض خطر نقص عملکرد زناشویی وبروزاختلافات منجر به طلاق و جدایی قراردارند .
● ناخشنودی و طلاق در خانواده وعلل آن
در مقابل مفهوم رضایت زناشویی ، ناخشنودی و احتمالا یکی از نتایج آن ، یعنی طلاق وجود دارد . طلاق را می توان از مهم ترین پدیده های حیات انسانی تلقی کرد . این پدیده دارای ابعادی به تعداد تمامی جوانب و ابعاد جامعه ی انسانی است و تاثیرات متفاوت روانی ، اقتصادی ، و اجتماعی دارد . طلاق نخست یک پدیده یروانی است ، زیرا بر تعادل روانی نه تنها دو انسان ، بلکه فرزندان ، بستگان،دوستان و نزدیکان انها اثر می نهد.دوم این که طلاق پدیده ای است اقتصادی ،زیرا به گسست خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی می انجامد و با بر هم زدن تعادل روانی انسان ها موجبات بروز اثر های سهمگین در حیات اقتصادی آنها را نیز فراهم می سازد . سوم اینکه طلاق پدیده ای است موثر بر تمامی جوانب جمعیت در یک جامعه ، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می نهد،چون تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم می پاشد و از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت اثر دارد چون موجب می شود فرزندانی محروم از نعمت های خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در راه احراز مقام شهروندی یک جامعه اند . پس می توان گفت جامعه ای که در آن طلاق از حدی متعارف تجاوز کند ، هرگز از سلامت برخوردار نخواهد بود .
در ازدواج سنتی ، افراد از جایگاه خود آگاه بودند . شوهر اقتدار و حمایت اقتصادی را فراهم می کرد و زن مسئولیت منزل و تربیت کودکان را بر عهده داشت ؛ ولی اکنون مسئولیت ها یا تقسیم میشوند یا بر مبنای اهداف فردی تعیین می گردند . نتیجه ی این تغییر فرهنگی کاملا روشن است . چنان چه نیازها و اهداف فرد بر آورده نشود ، می پرسد : چرا باید این رابطه را حفظ کنم در حالی که بهای زیادی می پردازم و در عوض سود کمی به دست می آورم ؟!
این احساس وقتی شدت می یابد که زن و شوهر علاوه بر این تغییرات سریع فرهنگی از ابتدا نیز پیوندشان با تفاوت های فرهنگی بسیار آغاز شده باشد . این تفاوت های فرهنگی در تمام زمینه های رفتاری تأثیر گذار است ، از جمله رفتارهای غیر کلامی که برای افراد برخاسته از دو فرهنگ متفاوت ، معانی متفاوت و گاه متضاد دارد ، و می تواند منشأ بروز اختلافات در زمینه ی درک متقابل باشد .
عوامل شخصی فراوانی وجود دارند که می توانند در نارضایتی زناشویی دخیل باشند و آن را تشدید کنند . ادراک های غلط و انتظارهای غیر واقع بینانه ای که در درون زندگی زناشویی رسوخ می کنند نمونه های اصلی عوامل شخصی اند . تا زمانی که جامعه به پروراندن آرمان های شاعرانه و انتظارهای خیالی ادامه می دهد و افراد نیز آن را می پذیرند ، سرخوردگی زناشویی ادامه خواهد یافت .
سلیمانیان (۱۳۷۴) باورهای غیر منطقی را در میان زناشویی های ناخشنود بیش تر از باورهای غیر منطقی در میان زوج های خشنود یافته است . در همین زمینه سهرابی (۱۳۷۷) دوازده باور و انتظار مخرب را نام می برد :
1) عشق ما ( یعنی احساست عاشقانه و هیجانی ) با گذشت زمان کاهش نخواهد یافت.
2) همسرم باید بتواند افکار ، احساسات ، و نیازهای مرا پیش بینی کند .
3) همسرم هرگز مرا نخواهد رنجاند یا با خشم در مقابل من قرار نخواهد گرفت .
4) اگر همسرم واقعا عاشق من باشد باید همیشه سعی کند که مرا خوشحال کند ( یعنی هر نیاز و خواست مرا بر آورده سازد. )
5) عشق یعنی این که هرگز نسبت به همسرت خشمگین یا عصبانی نشوی .
6) همیشه با هم بودن را نشانه ی عشق پنداشتن .
7) علایق ، اهداف و ارزش های شخصی ما همیشه مانند هم خواهد بود .
8) همسرم همیشه با من صادق و صریح خواهد بود .
9) چون ما عاشق هم هستیم پس همسرم همیشه به من احترام خواهد گذاشت ، مرا درک خواهد کرد ، و با من موافق خواهد بود ، بدون اینکه توجه کند من چه رفتاری دارم .
10) بسیار ناگوار خواهد بود که همسرم مرا شرمنده و تحقیر کند یا از من انتقاد کند .
11) سطح علاقمندی و وفاداری ما به هم هرگز نباید کاهش یابد .
12) ما باید همیشه در مورد مسائل مهم با یکدیگر توافق داشته باشیم .
هر کدام از موارد فوق همانند امیدهای اشتباه و اهداف غیر واقع بینانه فقط زوج ها را به سمت یأس ، دلسردی ، ناکامی و خشم سوق می دهد . همان طور که افراد تغییر می کنند رابطه نیز تغییر می نماید . هنگامی که همسران علاقه ها ، فعالیت ها و ارزش های همپوش یا مشترک را مشاهده نمی کنند فرایند کناره گیری را آغاز خواهند کرد .
شوهرانی که از همسران خود راضی اند ، بیش تر می توانند حالت های غیر کلامی همسرشان را درک کنند . در حالی که شوهران ناراضی کم تر قادر به انجام این کارند . زوج های درمانده و تحت فشار معمولا مشکلاتی را در حیطه ی ارتباط های خود تجربه می کنند . آن ها به ویژه شدیدا گرفتار الگوهای ارتباطی بی حاصل اند ، یا در ارتباط های خود بیش تر به نیت عمل به جای نتیجه ی آن توجه می کنند . وقتی افراد در فرد مقابل خود احساس فریبکاری می کنند رفتار های کلامی و غیر کلامی شان تغییر می کند و ارتباطشان در ابهام بیش تری فرو می رود ، همچنین وقتی افراد در موقعیت تهدید آمیز قرار می گیرند بیش تر به تفسیر غیر مستقیم می پردازند و پاسخ های غیر مستقیم ارائه می دهند و بدین ترتیب ارتباط را در لایه ای از ابهام می پوشانند .
از پژوهش های دو دهه ی اخیر به نقل از سهرابی (۱۳۷۷) می توان به نتایج زیر اشاره کرد :
1) زوج های درمانده و غیر درمانده در " نیت " ارتباط هایشان با یکدیگر تفاوت ندارند . با وجود این همسران درمانده کم تر از همسران غیر درمانده گفته های همسرشان را به درستی ادراک می کنند .
2) نسبت میزان توافق به میزان عدم توافق در زوج های درمانده کم تر از زوج های غیر درمانده است .
3) رفتار غیر کلامی شاخصی قوی برای تمایز زوج های در مانده و غیر درمانده است . زوج های درمانده رفتارهای غیر کلامی منفی تری را نسبت به زوج های غیر درمانده بروز می دهند .
خانواده هایی که قادرند احساساتشان را بهتر تعریف و بیان کنند ، وقتی برای آنها برانگیختگی هیجانی ایجاد می شود سریع تر فشار خونشان به وضعیت عادی بر می گردد . در حالی که افراد ناتوان در بیان احساسات ، فشار خونشان مدت طولانی تری متغیر باقی می ماند .
عوامل تنش زا در تعامل زناشویی با ارزیابی و واکنش های نامناسب مربوط اند که تأثیری مستقیم برخود - سودمندی و تأثیری غیر مستقیم بر عزت نفس دارد و این دو تأثیری مستقیم بر افسردگی دارند . پژوهش ها هم چنین گویای آن اند که دشواری های ارتباطی منابع اصلی مشکل های میان فردی اند . بدنه ی بیش تر مشکلات خانوادگی و زناشویی ، بدفهمی ناشی از ارتباط غیر موثر است که نتیجه اش محرومیت و خشم است . درمانگران خانواده چنین ارزیابی می کنند که دلیل اصلی آشفتگی خانواده ها فقدان مهارت ها در بخشی از زندگی زناشویی زوج هاست .
مهارت ارتباط به طور مستقیم قابل مشاهده نیست بلکه باید از مشاهده ی رفتار درک شود . رفتار ارتباطی به فعالیت های کلامی و غیر کلامی مشاهده پذیری که سخنگویان به طور واقعی بروز می دهند ، اشاره دارد .
نتایج این تحقیقات نشان می دهند که مهارت ها و رفتارهای ارتباطی به طور مثبت با زناشویی غیر آشفته مرتبط است ، به این معنا که زوج های آشفته ، گرچه احتمالا مهارت کم تری نسبت به زوج های غیر آشفته ندارند ، اما در رفتار تمایل منفی بیش تری به یکدیگر نشان می دهند . چنین نتایجی این ضرورت را که آموزش می تواند نقش بسیار موثری در بهبود مهارت های ارتباطی و خشنودی زناشویی داشته باشد به اثبات می رساند ، و برای هر یک از زوج ها لازم و ضروری است که قبل از پیوند زناشویی یا در سال های اولیه ی زندگی با مهارت آموزی در این زمینه مانع بروز بسیاری از اختلافات و مشکلات رفتاری ناشی از بدفهمی یکدیگر یا ارضا نشدن نیازها و خواست های معمول زندگی مشترک شوند .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  25  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زندگی زناشویی

دانلودمقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین هوش هیجانی رضایت زناشویی می پردازد.جامعه آماری این پژوهش از کلیه معلمان زن متاهل مقطع راهنمایی شهرستان کرج در سال 86-85 می باشد.نمونه این پژوهش به صورت خوشه ای مرحله ای انتخاب شده که شامل 240 نفر می باشد.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش دو پرسشنامه می باشد.
1- پرسشنامه هوش هیجانی سریاشیرینگ که توسط منصوری در یاران ترجمه و هنجار یابی شده است.
2- پرسشنامه رضایت زناشویی هادسون.
بعد از جمع آوری اطلاعات و داده ها آن ها از طریق روش های آماری (توصیفی و استنباطی) همچون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس و ضریب تعیین رگرسیون و .. مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفت. که نتایج حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در معلمان زن متاهل مقطع راهنمایی نواحی 4 گانه ی کرج رابطه وجود دارد.همچنین در خلال این پژوهش رابطه بین هوش هیجانی و موفقیت شغلی هم بررسی شده است که نتایج نشانگر وجود رابطه بین آن ها می باشد.

 


فصل اول
کلیات پژوهش

 

 

 


مقدمه:
طرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهه گورن آلبورت، آبراهام مازلو و کارل راجرز عقیده دارند که یکی از احتیاجات ضروری و مبرم انسان این است که نسبت به خودش احساسا خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیما تجربه نماید و از نظر هیجانی رشد کند.
در حیطه روانشناسی اندیشمندان بزرگ از طرفی به علت شناسی دردهای روانی انسان و از طرف دیگر به طرح روش هایی برای بهره مندی انسان از ظرفیت کامل خود در جهت سلامت عمومی پرداخته اند که همه در جای مقبول و هر یک تکامل بخش و یا حداقل مپوش نظریه های خود بوده است.فروید به عنوان چهره ی معروف، روان شناسی نیروی اول معتقد است هسته مرکزی روان نژدی یا نورتیک اضطراب است. اضطراب یک ترس دورنی شده است ترس از این که مبادا تجارب درد آور گذشته یادآوری شوند.(شفیع آبادی و ناصری، 1383)
هدف از روان درمانی در این دیدگاه ایجاد سلامت عمومی است.سلامت عمومی دو جنبه دارد یکی هدف از آن سازگاری با محیط بیرونی دیگری سازش با محیط درونی، محیط مجموعه عوامل و امکاناتی است مواجهه می تواند از آن میان برای توسعه ی توانایی های خود به منزله ی یک انسان آزاده دست به انتخاب بزند (با باترسون، 1996، به نقل از شفیع آبادی، 1384)
در سراسر جریان روانکاوی در درجه ی اول بر روش سازش احساسات و عواطف تاکید می کند این احساسات شامل، اضطراب، خصومت و عشق و رنجش و .... و امثال این ها می شود به مرور که احساسات روشن تر می شوند دفاع های که آن ها را از نظر به دور می دارند نیز واضح تر می شوند و به مرور که مراجع پذیرش بیشتری را از جانب درمانگر احساس می کند.عشق و علاقه او به خودش افزایش می یابد، می تواند احساسات خود را تحمل کند و از دست زدن به دفاع هایی که دیگر برای کنترل احساسات لزومی ندارد، بپرهیزد (شفیع آبادی، 1379)
به عقیده مازلو (1970)بزرگترین کشف فروید این است که علت عمده بیماری های روانی به ترس از دانش درباه خویشتن، درباره هیجان ها، تکانش ها، خاطرات، استعدادها و ... به طور کلی این نوع ترس دفاعی است به این مفهوم که نوعی حمایت از عزت نفس ما و از عشق و احترام به خودمان به شمار می رود ما گرایش داریم که از هر نوع دانشی که بتواند باعث شود که خودمان بدمان بیاید یا احساس حقارت کنیم.(مازسو، ترجمه رضوانی، 1384)
ازدواج فرآیندی است که از کنش متقابل بین زن و مرد که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته اند و به طور کلی عمل آن ها مورد پذیرش قانون قرار گرفته است و این فرایند ازدواج نام دارد.هم چنین ازدواج ارتباط را می سازد که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دارای تمامیتی است بی نظیر به عبارت دیگر ارتباطات انسانی دیگر یک بعد از ابعاد حیات را می پوشانند در حالی که زوجیت دارای ابعاد زیستی، اقتصادی، عاطفی و نیز روانی است به عبارت دیگر همزیستی زوجین در درون خانواده آنان را چنان در گردونه ارتباطات مختلف ازدواج قرار می دهد که به هیچ وجه قابل مقایسه با هیچ یک از ارتباطات انسانی نیست.
نه تحصیلات نه تجربه و نه معلومات و نه هوش، هیچ یک نمی توانند تعیین کند که چرا یک نفر موفق نمی شود.چیز دیگری وجود دارد که ظاهرا جامعه برای آن هیچ توضیحی ندارد.مانند این موضوع را هر روز در محیط کار، خانه، کلیسا، مدرسه و در محله خود می بینیم. ما مردم با هوش و تحصیل کرده را می بینیم که موفق نیستند در حالی که عده کمی بدون مهارت ها یا خصوصیات بارز بسیار موفق هستند.ما از خودمان می پرسیم چرا؟ (اسپرینگ استیون ترجمه ساحل آرام 1384) پاسخ این سؤال تقریبا همیشه به مفهومی به نام هوش هیجانی بر می گردد یا این که شناسایی و اندازه گیری هوش هیجانی از هوش شناختی یا تجربه فرد بسیار دشوارتر است و نیز نمی توان آن را در سابقه کاری قید کرد، نمی توان قدرت آن را انکار کرد.مدت هاست که دیگر هوش هیجانی یک راز نیست.مدت هاست مردم درباه هوش هیجانی حرف می زنند اما قادر نبوده اند آن را کنترل و از آن استفاده کنند.ما بیشترین قسمت از انرژی خود برای خود – بهبودی را به کسب معلومات، تجربه، هوش شناختی، و تحصیلات اختصاص می دهیم.این کار زمانی عالی می شود که بتوانیم هیجان های خود، هیجان های دیگران و تاثیر عمقی را که بر زندگی روزمره ما دارند به طور کامل درک کنیم.(اسپرینگ استیون ترجمه ی ساحل آرام 1384)
فاصله زیادی بین محبوبیت هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم و کاربرد آن در جامعه دو علت دارد.
علت اول: این است که مردم آن را متوجه نمی شوند و نمی فهمند.آن ها هوش هیجانی را اغلب با اجتماعی بودن اشتباه می گیرند. دومین علت: این است که آن ها فکر می کنند انسان ها هوش هیجانی را یا به طور کامل دارند یا اصلا ندارند.با درک هوش هیجانی و پی بردن به این که چگونه می توانیم آن را در زندگی به کار بگیریم خواهیم توانست از تمام هوش، تحصیلات و تجربه هایی که در طول سالیان اندوخته ایم استفاده کامل ببریم. (اسپرینگ استیون ترجمه ی ساحل آرام 1384).

 


بیان مسئله:
شواهد فراوانی گواهی آن است که زوج ها در جامعه امروزی برای برقراری فقط روابط صمیمی و درک و احساسات از جانب همراهانشان به مشکلات متعدد و فراگیری دچارند.بدیهی است که کمبودهای موجود در کفایت های عاطفی و هیجانی در کنار عوامل متعدد دیگر از قبیل عوامل اقتصاد و فرهنگی اجتماعی اثرات نامطلوبی بر زندگی می گذارد، که می توان به کمبودهایی در توانایی، خودآگاهی خویشتن داری، همدلی، توانایی تسکین دادن یکدیگر اشاره کرد.در حقیقت این معضل سبب پریشانی روابط زناشویی آن ها شده و احساس رضایت و خشنودی از زندگی آن ها را کاهش می دهد. به طور منطقی هر چه نارضایتی از زندگی مشترک بیشتر شود احتمال ناسازگاری و جدایی بیشتر می شود که همین مساله یکی از دلائل مراجعه فراوان درمان جویان، به مراکز مشاوره بهداشت روانی می باشد.(میر خشتی، 1375).
به دلیل اهمیت رضایت زناشوی از یک سو بدون هوش هیجانی باید نحوه ی عملکرد هوش هیجانی از دیدگاه گلمن (1995) اشاره کرد:
1- شیوه عقلانی
2- شیوه هیجانی
زندگی انسان ناشی از تعامل کارکرد این دو عامل است.به جای نادیده گرفتن هیجانات شخصی باید به طور هوشمندانه با آن ها مواجهه شد و خود را برای پایداری در مقابله با ناکامی برانگیخت و حالان روحی و خلقی خود را تنظیم کرد و ارضای نیاز را به تعویق انداخت و از غرق شدن تفکر در مسائل ناراحت کننده اجتناب کرد و با دیگران همدردی کرد.(گلمن. ترجمه پارسا 1382). پژوهش های متعددی در مورد رضایت مندی زناشویی براساس موارد شغلی و تحصیلی، اجتماعی، فرزند پروری صورت گرفته است.
عوامل متعددی نیز می توانند در رضایت زناشویی دخالت کرده و آن را تشدید نمایند:
1- سازگاری با شریک زندگی: افرادی که دوره کودکی خود را با محبوبیت سپری کرده اند توانایی سازگاری بیشتری با دیگران و بینش اجتماعی لازم را دارا می باشند.
2- سازگاری جنسی: برآورده کردن نیازهای جنسی یکدیگر.
3- سازگاری با شرایط اقتصادی: ازدواج در سنین پایین که همراه با مشکلات اقتصادی می باشد و یکی از علل طلاق است.
4- سازگاری با بستگان همسر: باید یاد بگیرند به پدر و مادر و خواهر و برادران یکدیگر احترام بگذارند (احمدوند 1384).
و آیا هیجانات نقشی در حفظ روابط زناشویی دارند و آیا همسرانی که از هوش هیجانی پایینی برخوردارند احساس رضایتمندی و خشنودی از زندگی زناشویی خود دارند.
اهمیت پژوهش:
در زندگی مشترک غالبا هنگام مواجهه با مشکلات، احساس ناکامی، تحقیر و .. احساسات هیجانات به جای عقل و منطق به همسران غالب می کند لذا شناخت و هدایت هیجانات برای حفظ روابط زناشویی بسیار مهم است که عوامل متعددی نیز می تواند در رضایت زناشویی دخالت کرده و آن را تشدید نماید وقتی یک زوج در چرخه ی فراینده ی انتقاد قرار گرفتن در موضع دفاعی، خاموشی گزیدن افکار منفی و پذیرش مکرر درماندگی هیجانی اسیر می شوند این چرخه به خودی خود منعکس کننده این واقعیت است که در توانایی خودآگاهی، خویشتن داری، همدلی و تسکین دادن به خود و به یکیدگر اختلالی وجود دارد.بدین ترتیب اهمیت پرورش مهارت ها و توانایی های هیجانی با مراجعه به آمار رو به رشد طلاق و اختلافات ناشویی بیشتر آشکار می گردد.(برنشتاین، ترجمه ی عابدی نائینی 1380) اگر چه تاکید بر تاثیر هوش هیجانی در احساس رضایت زناشویی به معنای نادیده انگاشتن عوامل دیگری هم چون مسائل بیوتکنولوژی، اثرات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیست اما برای سلامت ارتباطات عاطفی و هیجانی زوجین و سلامت روانی خانواده و مقابله بسیاری از مشکلات اساسی خانواده و کاستن آمار طلاق در جامعه توجه به راهبردهای اکتسابی در جهت پرورش قابلیت های هیجانی ضروری می نماید.
اهداف پژوهش:
اهداف کلی: سنجش رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی
اهداف اختصاصی پژوهش:
1- بررسی رابطه میزان خودآگاهی و رضایت زناشویی
2- بررسی رابطه میزان کنترل و رضایت زناشویی
3- بین خود کنترلی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
4- بین همدلی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
5- بین مهارت های اجتماعی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.

 

 

 


تعریف مفاهیم و اصطلاحات:
تعریف نظری:
1- هوش هیجانی :EQ: عبارت است از توانایی شناخت درک و تنظیم احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمیز دادن میان احساسات و استفاده از آن در جهت هدایت افکار و اعمال خود (سالودی و مایر 1989).
2- رضایت زناشویی: احساس عینی از خشنودی و رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر (هاوکینز 1968).
تعریف عملیاتی:
1- هوش هیجانی: منظور از هوش هیجانی نمره ای است که آزمودنی از کل آزمون هوش هیجانی سیبریا شرینگ کسب می کند.
2- رضایت زناشویی: منظور از رضایت زناشویی نمره ای است که آزمودنی از آزمون رضایت زناشویی هادسون کسب می کند.

 

 

 

فصل دوم
ادبیات پژوهش

 

 

 

 

 

تاریخچه هوش هیجانی:
همراه با شروع قرن جدید جوامع با معضلات اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی مواجه می باشند.نظر غالب کارشناسان به آن است که برای حل بسیاری از مشکلات موجود شهروندانی نیاز است که تنها دارای قابلیت های خردمندانه باشند.بلکه به همان نسبت دارای مهارت های اجتماعی و هیجانی قابل توجه نیز می باشند.تشخیص اهمیت مهارت های اجتماعی و توان کنار آمدن موثر با یکدیگر افراد، موجبات علاقمندی افزون به مفهوم هوش هیجانی را فراهم آورده است.
هم چنین دلیل دیگری فزاینده به این مفهوم، مربوط به تئوری هایی است که مفهوم گسترده تری را برای هوش در نظر می گیرند.طی سال های اخیر بیشتر تئوری های مربوط به هوش بینه وسیمون 19116، کارؤل 1993، اسپیرمن 1923 و تورستون 1938 و کسلر 1958، برتری عامل عمومی (g) را در راس قرار داده اند (برودی و 1992 و کارول 1997) در بسیاری از تست های هوش عامل مشترکی است.امروزه تئوری های تستی هوش گرچه کاملا تغییر یافته اند ولی متفق القول هوش را فعالیت ذهنی هدفمندی می داند که کاربرد آن در حل موثر مشکلات، قدرت، استقلال و تفکر خلاق می باشد.(نسیر ، بودو بوکارد ، استوارد 1943).
اینک تعداد زیادی از منتقدان اظهار می دارند که نقطه نظرات تستی هوش تاکید زیاد از حدی بر توانایی عقلانی فرد دارند.(ویلیامز 1997، وگی 1971، واسترنبرگ ، وواگنر 1993) در این راستا، ادواردثرندایک در نظریه خود تحت عنوان هوش اجتماعی مفهوم گسترده تری از هوش را مطرح ساخت و آن را توانایی درک و هدایت افراد در جهت عملکرد عاقلانه در روابط انسانی تعریف کرد (ثرندایک1920).
نظریه پردازان جدیدتر به روشنی اظهار داشتند تعاریف قبلی هوش توجه لازم به توانایی درک اوضاع اجتماعی ندارند.آن ها مدعی هستند که این توانایی های اجتناعی در تمام ابعاد رفتار هوشمندانه دارای اهمیتی هم چون توانایی های کلامی و مهارت های منطقی و ریاضی می باشند.هوارد گاردنر در 1983 نقطه نظر خود را تحت عنوان هوشمندی چندگانه مطرح می سازد گاردنر فراتر از نظریه دو عاملی و کسلر (1958) به نظریه سه عاملی کارون (1993) نظریه هوش هفت عاملی خود را مطرح ساخت و هوش درون فردی را تعیین دقیق حالات و احساسات درونی خود هوش بیرون فردی را به عنوان درک احساسات دیگران معرفی کرد. بسیاری از نظریه پردازان از نقطه نظرات توسعه یافته گاردنر در زمینه هوش پیروی کرده اند، مانند داس ، نالگیری ، کربی 1994، فئورستاین ، هافمن 1997،کافمن 1993، به نقل قول از فئی فر 2001، گلمن 1995، مایر وسالوی 1990).
پیتر سالووی و جان هایر (1989) برای اولین بار واژه هوش هیجانی را در مقالات علمی خود طرح ساختند.سپس روان شناسان دیگری مفهوم هوش هیجانی را مورد بحث و تحقیق قرار داده اند.
به طور مثال مایر، سالووی و گاراسو (2000) در مفهوم سازی از هوش هیجانی بر عناصر شناختی و تاثیری که هیجانات بر قضاوت و حافظه دارند تاکید نموده اند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  100 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی

تحقیق در مورد زناشویی

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد زناشویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زناشویی


تحقیق در مورد زناشویی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه9

 

فهرست مطالب

 

فسخ ازدواج

1 – فسخ ازدواج را تعریف کنید ؟

2 – آیا موارد فسخ نکاح در قانون مشخص شده است ؟

3 – شرایط فسخ ازدواج را بیان کنید ؟

4 – فسخ ازدواج و طلاق چه شباهتهایی با هم دارند ؟

5 – تفاوت فسخ و طلاق کدام است ؟

« حقوق خانواده در اسلام »

 

خانواده ساده ترین و کوچکترین واحد اجتماعی است. زندگی اجتماعی انسان، با زندگی خانوادگی آغاز می شود، خانواده قدیمی ترین و با سابقه ترین واحد زندگی اجتماعی نیز هست و نخستین تجربه انسان برای اجتماعی زیستن در خانواده صورت گرفته است. اهمیت خانواده بعنوان یکی از نهادهای اجتماعی در جوامع مختلف یکسان نبوده و نیست. در عصر حاضر اهمیت خانواده درجوامع غیر مذهبی کاهش یافته واصالت خود را از دست داده است. خانواده، چه در کشورهای سرمایه داری و چه در کشورهای کمونیستی از مقام و منزلت خود تنزیل کرده است. درین جوامع اطفال از لحاظ عاطفی احساس خلاء می کنند و به پرورشگاه ها و کودکستانها سپرده می شوند و این خول دلیل بر بی اهمیتی خانواده است.

اما خانواده در بینش اجتماعی اسلام مقامی بس رفیع و با ارزش دارد. می توان گفت که خانواده هر چند ساده ترین و کوچکترین شکل زندگی اجتماعی است، در اسلام، در ردیف مهمترین نهادهای اجتماعی قرار دارد و به نقش و تاثیر آن اهمیت بسیار داده شده و به پایه داری و دوام آن توجه فراوان شده است. اینک برای دستیابی هر چه بیشتر به این نهاد مقدس علت اهمیت آن را در جوامع مختلف و فرهنگ های مختلف بررسی می کنیم و به عملکردها و کارگردهای گوناگون خانواده می پردازیم.

1- کارکرد غریزی و طبیعی: خانواده در اولین قدم، برآورنده و تامین کننده یک نیاز طبیعی و غریزی است شکی نیست که اگر این نیاز طبیعی در انسان وجود نداشت، خانواده نیز ظهور نمی کرد و لی نباید تصور کرد که عملکرد خانواده منحصر در همین یک فقره بوده و در سایر مسائل حیاتی کدام نقش و کاربردی را ایفا نمی کند.

2- کارکرد عاطفی: انسان نیازمند محبت است. با محبت، زندگی سرد و افسرده او گرم گردیده، عطر و طعمی دلپذیر پیدا می کند. دوستی و مهربانی و صلح و صفا و آرامش، مطلوب همه انسانهاست. زندگی بدون محبت، مانند پیکر بدون روح است. خانواده کانون گرم محبت است. آنجاست که انسان می تواند دیگران را، بدون هیچ شائبه ای، دوست بدارد و احساس کند که دیگران نیز او را دوست دارند. بهمین سبب است که مصلحانی که می خواهند زندگی بشر را در اجتماعی دلپذیرتر سازند اجتماع را به یک خانواده تشبیه کرده اند و از مردم می خواهند تا دیگران را به چشم افراد خانوادة خود نگاه کنند.

3- کارکرد تربیتی: همانطور که جسم انسان در دامان مادر و در کنار پدر پرورش می یابد روح و روان وی نیز در خانواده است که رشد می کند و شخصیت او در فضای خانواده شکل می گیرد. می توان گفت که تاثیر تربیتی هیچ نهادی در جامعه به اهمیت و قوت تاثیر خانواده نیست چون که:

اولاً انسان کودکی و آغاز زندگی خود را در دامان پر مهر و عطوفت خانواده می گذراند. ذهن انسان در این سالها مانند جوانة تازه رسته ای است که به سرعت رشد می کند و حساسیت و قدرت فراگیری آن بسیار زیاد است و هرچه را در محیط خانواده می بیند و می شنود به دقت ثبت و ضبط می کند به طوری که هم چون نقش ثابت تا پایان عمر با انسان همراه خواهد بود.

ثانیاً چون تنها محیطی که کودک با آن سرو کار دارد همان محیط خانواده است، اعضای خانواده و بخصوص پدر و مادر که به وی مهربانی و کمک می کنند برای او تنها الگوی قابل مشاهده و قابل تقلید هستند. اینست که طفل در نخستین آزمایشها و تجربه های عملی، همان رفتار و گفتار آنها را تقلید و تکرار می کند و بدین ترتیب به صورت طبیعی و عملی، آموزش می بیند و پرورش می یابد.

4- کارکرد اجتماعی: زندگی خانوادگی فرد را برای زندگی اجتماعی آماده می سازد از آنجا که خانواده نخستین اجتماعی است که فرد رسما در آن عضو می شود این اجتماع می تواند چگونگی اجتماعی زیستن را بیاموزد، فرزندان در خانه از رهگذر تقسیم کار هر یک وظیفه و مسئولیتی بر عهده می گیرند و از طریق همکاری با سایر اعضای خانواده طرز کار دسته جمعی در یک واحد اجتماعی را تمرین می کنند، سازندگی مهمتر خانواده، هنگامی آغاز می


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زناشویی

دانلود مقاله رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران


رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران خلاصه پژوهش:
عنوان پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران است.
چون ازدواج و زناشویی و همینطور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و این کار که آیا رابطه بین ویژگی شخصیتی زنان با میزان رضایت مندی زناشویی وجود دارد ضرورت طرح این پژوهش را مطرح می کند.
این پژوهش بر آن است تا ببیند که تیپ های شخصیتی زنان تا چه اندازه بر رضایت زناشویی آن ها کمک می کند و بر این اساس ما در این پژوهش 4 فرضیه داریم که عبارتند از:
1- بین میزان شخصیت برون گرای با ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
2- بین میزان شخصیت برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
3- بین میزان شخصیت درون گرای باثبات و رضایت مندی رابطه وجود دارد.
4- بین میزان شخصیت درون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع زمینه یابی است.
جامعه مورد مطالعه ما در این پژوهش زنان متأهل 25 الی30 شهر تهران می باشد که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه از روش خوشه ایی چند مرحله ایی به صورت محله، خیابان، کوچه، پلاک و شخص است.
ابزار اندازه گیری متغیرهای این پژوهش پرسشنامه شخصیت آیزنگ بود که از روایی و پایایی لازم برخوردار است و به وسیله دکتر محمدنقی براهنی استاندارد شده است.
و از آزمون رضایت مندی زناشویی ENRICH هم استفاده به عمل رفته است ک این آزمون هم به صورت استاندارد شده است و هم از روایی و پایایی لازم برخوردار است که نمرات خام هر آزمودنی با استفاده از جدول فرم به نمرات استاندارد تبدیل گردید و این نمرات توسط مجذور خی (x2 ) مورد بررسی قرار گرفت. که نتایج به دست آمده در این پژوهش به این صورت بود که فرضیه های احتمالی در این تحقیق رد شده و فقط فرضیه شماره 2 (شخصیت برون گرای بی ثبات) تایید شد و در کل بین ویژگی های شخصیتی زنان و رضایتمندی زناشویی رابطه چندانی وجود ندارد و عوامل دیگری در این امر دخیل هستند.



مقدمه:
همه چیزهایی را که تاکنون به دست آورده اید تمام چیزهایی را که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید خواه همسر یا والد خوبی باشید و حتی حالت سلامت عمومی شما میتواند تحت تأثیر شخصیت شما و شخصیت های افرادی که با آن ها تعامل دارید قرار بگیرید (شولتز، ترجمه سید محمدی 1379).
برای این که شخصیت راتعریف کنیم می توانیم به منبع آن نگاهی بینداریم. شخصیت از واژه persona «پرسونا» گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنرپیشه ها در نمایش به صورت خود می زدند. پی بردن به این که چگونه پرسونا به ظاهر بیرونی اشاره دارد یعنی چهره علنی که به اطرافیان نشان می دهیم آسان است. بنابراین بر اساس ریشه این کلمه ممکن است نتیجه بگیریم که شخصیت به ویژگی های بیرون و قابل مشاهده اشاره دارد. جنبه هایی که دیگران می تواند آن ها را ببینند، پس شخصیت ما در قالب تأثیری که به دیگران می گذاریم، یعنی آنچه به نظر می رسد که باشیم تعریف می کند. «شخصیت جنبه آشکار منش فرد به گونه ایی که بر دیگران اثر می گذارد است».
اما آیا هنگامی که واژه شخصیت را به کار می بریم، تمام منظورمان این است؟ آیا فقط در باره آنچه می توانیم ببینیم یا حالتی که دیگری به نظر ما می رسد حرف می زنیم؟ آیا شخصیت تنها به نقابی که بر چهره می زنیم و نقشی که بازی می کنیم اشاره دارد؟ مطمئناً وقتی از شخصیت حرف می زنیم منظورمان چیزی بیش از آن است. مقصود ما در نظر داشتن بسیاری از ویژگی های فرد است. کلیت یا مجموعه ای از ویژگی های مختلف که از ویژگی های جسمانی سطحی، فراتر می رود. این واژه تعداد زیادی از ویژگی های ذهنی اجتماعی و هیجانی را نیز در برمی گیرد. ویژگی هایی که ممکن است نتوانیم به طور مستقیم ببینیم که شخص امکان دارد آن ها را از ما مخفی نگه دارد یا ممکن است ما سعی کنیم آن ها را از دیگران مخفی کنیم. (شولتز، ترجمه سیدمحمدی، 1379).
در تعریف شخصیت باید چند نکته را در نظر گرفت. نخست هر شخص بیگانه و بی همتا ست زیرا هیچ دو فردی از نظر خلق، علایق، رفتار و دیگر ویژگی های شخصیتی کاملاً یکسان نیست. دوم اینکه افراد و موقعیت ها به شیوه های یکسان رفتار نمی کنند. رفتار شخص ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد. سوم، گرچه هر فرد یگانه و به همتاست و رفتارش در همه موقعیت ها کاملاً یکسان نیست امّا در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه ایی وجود دارد. به عبارت دیگر هر چند در جزئیات رفتار آدمی تفاوت هایی دیده می شود امّا بیشتر مردم الگوهای رفتاری نسبتاً ثابت دارند. توصیف ویژگی های شخصیتی ممکن است به ما امکان دهد که افراد را به گونه ایی طبقه بندی کنیم که برخی از الگوهای مهم رفتاری آنان به دقت قابل توصیف باشد (پاشا شریفی، 1376).
اما یکی از طبقه بندی هایی که از ویژگی های شخصیت وجود دارد درون گرایی و برون گرایی بوده که توسط اکثر روانشناسان به گونه های مختلف بیان شده است. افرادی که در ویژگی های شخصیت برون گرایی طبقه بندی می شوند افرادی هستند اجتماعی که شرکت در مجالس را دوست دارند، این افراد دوستان زیادی دارند، آن ها نیاز به این دارند که با مردم صحبت کنند، مطالعه و خواندن را در تنهایی دوست ندارند، طالب هیجان اند، فرصت ها را مغتنم می شمارند لحظه ایی عمل می کنند و کلاً افرادی تکانشی هستند. بذله گویی را دوست دارند و به طور کلی تغییر را دوست دارند. سهل گیر، بی احتیاط و خوش بین هستند. این افراد ترجیح می دهند تحرک داشته باشند و کاری انجام دهند . تمایل به پرخاشگری در افراد برون گرا بیش تر است و به سرعت عصبانی می شوند معمولاً کنترلی بر روی احساسات خود ندارند و همشه افراد قابل اعتمادی نخواهند بود.
اما فرد درون گرا ساکت به نوعی کناره گیر ودرون گراست و به جای صحبت با مردم دوست دار کتاب است، به جز دوستان با دیگران کمتر می جوشد، تمایل به این دارد که از قبل نقشه داشته باشد، قبل از اقدام به آینده می اندیشد، به تکانشهای لحظه ایی اعتماد ندارد، از هیجان خوشش نمی آید ، مطالب زندگی روزمره را جدی می گیرد ، زندگی مرتب و منزه را دوست دارد، احساسات خود را شدیداً کنترل می کند، به ندرت به شیوه پرخاشگرانه رفتار می کند و به آسانی از کوره در نمی رود، قابل اعتماد و تا حدودی بدبین است و به معیارهای اخلاقی ارزش زیادی قائل می شود. (لارنس ای ، ترجمه پروین 1374).
البته هر کس در زندگی روزانه اش گاه برون گرا و گاه درون گراست، یعنی گاه متوجه محیط خارج و تحت تأثیر آن است و گاه در خود فرو می رود و پیرامون خود التفات ندارد. هر کس در عرض روز گاه برون گراست و گاه درون گراست. پاره ایی از اشخاص به یکی از این دو حالت خو گرفته و بیش تر اوقات خود را در آن حالت می گذرانند و این رو برون گرایی و درون گرایی صفت ممیزه آن ها می گردد و این صفت به شخصیت آن ها رنگ مخصوص می زند و در رفتارشان به صراحت انعکاس پیدا می کند. (سیاسی، 1371).

بیان مسئله:
رضایت زناشویی از عمده مسائل مطرح شده در روانشناسی خانواده است و عدم رضایت زناشویی یکی از نگرانی های عمده کسانی است که یا در پی درمان می آیند یا برای پایان دادن به ارتباط زناشویی خود اقدام می کنند. (بوت واد وواردرز، 1985 لاسول و لاسول، 1991).
معمولاً تحقیقات برای بررسی رضایت زناشویی در سنین مختلف کم می باشد و هنوز در این زمینه ابهاماتی وجود دارد، لذا تحقیق در این زمینه ضروری است.
هدف و پژوهش:
1- کشف و شناخت رابطه ویژگی های شخصیتی زنان و میزان رضایتمندی زناشویی آن ها.
2- پیش بینی رضایتمندی زناشویی از روی ویژگی های شخصیتی افراد.
اهمیت و ضرورت پژوهش:
چون ازدواج زناشویی و همین طور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و شناخت بیش تر در مورد این مسئله که که آیا ویژگی های شخصیتی زنان رابطه ایی با رضایت زناشویی دارد یا خیر می تواند بر این مهم بسیار کمک کند و ضرورت طرح این پژوهش را مطرح کند.
فرضیه پژوهشی:
- بین میزان برون گرای با ثبات و رضایتمندی زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان درون گرای با ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان درون گرای بی ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
تعریف متغیرهای پژوهش:
شخصیت: الگوی منحصر به فرد و نسبتاً پایدار افکار، احساس ها و اعمال به عبارت دیگر شخصیت شما مشخص می کند که به عنوان یک فرد چگونه با سایر افراد تفاوت دارید واین که کدام الگوهای رفتاری معرف شما هستند. (هافمن، ترجمه دکتر نقشبندی، 1379).
ویژگی های شخصیت: اصطلاح ویژگی های شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می شود.
رضایت زناشویی: رضایت زناشویی که به تبع درک صحیح زوجین از همدیگر و تفاهم موجود بین آن دو حاصل می شود عبارت است از خوشنودی نسبی یا کامل طرفین از طرز رفتار، عملکرد، نحوه برخورد با یکدیگر و مشارکت آن ها در تمامی امور مربوط به زندگی مشترک.
تعریف عملیاتی:
منظور از ویژگی های شخصیتی در این پژوهش نمره آزمودنی شخصیت آیزنک 57 سؤالی ایران است که شامل برون گرایی که با مقیاس E آزمون و ثبات هیجانی با مقیاس N نشان داده می شود در گروهی از خانم هایی که حداقل 5 سال از زندگی زناشویی آن ها گذشته است و منظور از رضایت زناشویی در این پژوهش نمره آزمودنی در آزمون زناشویی ENRICH با همان شرایط فوق است.


تیپ شناسی شخصیت و نظریه صفات:
نظریه صفات از جمله نظریه هایی است که تأثیر بسیاری بر تحقیق و نظریه در شخصیت داشته است و فرض اصلی این دیدگاه این است که پاسخ های متفاوت انسان ها به موقعیت های خاص به دلیل آمادگی های شخصی است که در آن ها موجود است به این آمادگی ها صفات گفته می شود به عبارت دیگر افراد را می توان با توجه به این طرز و رفتار خاص آن ها شناسایی و توصیف کرد. مثلاً این احتمال است که انسان موجودی معاشرتی و صمیمی باشد و یا سلطه جو و با جرأت، افرادی که برای این طرز رفتار آمادگی بیش تری د ارند در این صفات زیاد درجه بندی می شوند. اگر چه این نظریه پردازان در تعیین صفاتی که شخصیت انسان را تشکیل می دهد از یکدیگر متفاوتند ولی همگی بر این باورند که این صفات پایه های اصلی شخصیت انسان را تشکیل می دهد. (لارنس ای، ترجمه پروین، 1374).
نظریه صفات- تیپ تحلیل عاملی هانس، جی آیزنک (1916):
در نظریه صفات شخصیت انسان ساختار طبیعی دارد و با تحلیل عاملی می توان آن ها را انمایان کرد. اگر متغیرها و پاسخ آزمون ها با یکدیگر همانند باشد، یعنی حضور و عدم حضور آن ها همراه باشد، می توان این طور نتیجه گرفت که بین این دو زمینه های مشترکی موجود است و آن ها به یک واحد کارکردی شخصیت متعلق اند. تحلیل عاملی فرض را بر این می گذارد که رفتارهای همانندی با یکدیگر مرطبتند و بنابراین پیوستگی ها یا عناصر طبیعی یک شخصیت را مشخص می کند. این فرآیند سپس بر عواملی منجر می شود که صفات نام دارد. این نامگذاری با توجه به ویژگی های مشترک پرسش ها یا رفتارهایی است که با یکدیگر مرتبط اند. آیزنک با استفاده از شیوه های آماری دیگر به ابعاد اصلی یا زمینه های این عوامل یا صفات نیز دست یافت به ابعاد اصلی تیپ گفته می شود.
بنابراین می توان برای مثال صفاتی چون اجتماعی بودن، تکانشی بودن، فعالیت، سرزندگی و تحرک پذیری در زیر عنوان مفهوم برون گرا در یک گروه جمع کرد. البته اگرچه در این جا از اصطلاح تیپ استفاده می شود باید توجه داشت که در واقع این اصطلاح دارای دو حد نهایی بالا و پایین است و افراد ممکن است در نقاطی بین این دو حد قرار گیرند.
به نظر آیزنک معمولاً فرد برون گرا فردی است، اجتماعی، علاقمند به میهمانی، دارای دوستان فراوان و طالب هیجان که بدون تفکر و اندیشه به صورت تکانشی عمل می کند. به نظر می رسد که دو جنبه از این صفت یعنی اجتماعی بودن و تکانشی بودن را می توان تا حد زیادی از یکدیگر جدا در نظر گرفت ولی درعین حال آنقدر با یکدیگر مرطبتند که هر دو را تحت عنوان برون گرا آورد. فرد درون گرا برخلاف خصوصیات بالا فردی است آرام ، درخود فرورفته، خوددار وتأملی که به احساسات اعتماد نمی کند و زندگی با نظم و قاعده را بر زندگی بر مبنای شانس و خطر ترجیح می دهد. آیا تفاوت های عمده و معنی دار دیگری در رفتار افراد وجود دارد که با نظرات درون گرایی و برون گرایی مرتبط باشد؟
مرور جدیدی که در این مورد شده است یافته های جانبی را در اختیار ما می گذارد. برای مثال درون گرایمان در مقایسه با برون گرایان به درد حساس و زود خسته می شوند. هیجان در عملکرد آن ها تأثیر می گذارد و سرانجام این که دقیق تر ولی کندتر عمل می کنند.سایر تفاوتهای مشاهده شده بین این دو گروه به شرح زیر است:
1) درون گرایان در مدرسه موفق تر عمل می کنند این موفقیت به خصوص در درسهای پیشرفته تر آشکار است. همین طور دانشجویانی که به دلیل درسی ترک تحصیل می کنند بیش تر برون گرا هستند ولی افرادی که به دلیل روانی از تحصیل باز می مانند درون گرا هستند.
2) برون گرایان ترجیح می دهند که تعطیلات را با دیگران بگذرانند در حالی که درون گرایان تعطیلات را به تنهایی به پایان می رسانند. برون گرایان به دنبال تغییر و تحول در شغل روزمره هستند در حالی که درون گرایان نیاز چندانی به تغییر احساس نمی کنند.
3) برون گرایان شوخی های تند و زننده را دوست دارند در حالی که درون گرایان شوخی های روشنفکرانه مانند استفاده از کلمات و لطیفه های ظریف را می پسندند.
4) برون گرایان در مقایسه با درون گرایان از لحاظ جنسی فعالترند.
5) برون گرایان تلقین پذیرتر از درون گرایان هستند. (لارنس ای، ترجمه پروین 1374)
ابعاد شخصیت از دید آیزنک:
آیزنک تیپ های شخصیتی را به دو صورت گروه های مستقل و مجزا از هم که بتوان مردم را بر اساس آن ها طبقه بندی کرد تفسیر نمی کند بلکه معتقد است که تیپ های شخصیتی به شکل ابعاد به هم پیوسته هستند که در راستای آن مردم با هم تفاوت دارند. همان طوری که یک صفت کم و بیش می تواند معرف خصوصیات یک فرد باشد همچنین می تواند به عنوان یک تیپ شخصیتی هم شود. درون گرایی و برون گرایی این امر بی شباهت به بعد میزان؟ که دو حد نهایی غول آسا و کوتوله وجود دارد اما تعداد بسیار کمی از مردم در هر یک از این دو انتخاب قرار می گیرند. (راس آلن، ترجمه جمالفر 1374)
تیپ های روان شناختی یونگ:
یونگ هشت تیپ روان شناختی را بر اساس تعامل دو نگرش و کارکرد معرفی کرد.
1) تیپ برون گرای متفکر: که به طور جدی منطقی، عینی، متعصب و طبق مقررات جامعه زندگی می کند.
2) تیپ برون گرای احساسی: به سرکوب شیوه تفکر و عاطفی بودن زیاد تمایل دارد این افراد عاطفی، حساس، معاشرتی، بیش تر خاص زنان است تا مردان.
3) تیپ برون گرای حسی: اجتماعی، لذت جو، انعطاف پذیر این افراد بر لذت و شادی و بر جستجوی تجربه های جدید تمرکز دارند.
4) تیپ برون گرای شهودی: موفقیت را در کسب و کار و سیاست می بینند. زیرا توانایی زیادی برای بهره برداری از فرصت ها دارد. خلاق، قادر به برانگیختن دیگران و غنیمت شمردن فرصت ها.
5) درون گرای متفکر: بیش تر به اندیشه ها علاقمند است تا مردم، با دیگران به خوبی کنار نمی آید و در انتقال افکار مشکل دارد.
6) تیپ درون گرای احساسی: تفکر عمیق را سرکوب می کند، تودار، خوددار با این حال قادر به داشتن عواطف عمیق.
7) تیپ درون گرای حسی: بی تفاوت، آرام و بریده از دنیای روزمره به نظر می آید در ظاهر بی اعتنا و خشک است و وجود خود را در فعالیت های هنر شناختی ابزار می کنند.
8) تیپ درون گرای شهودی: بیش تر در ارتباط با ناهشیار هستندتا واقعیت روزمره، چنان با دقت بر شهود تمرکز دارد که افراد این تیپ تماس کمی با واقعیت دارند. (شولتز، ترجمه سید مهدی 1379)
نوروفیزیولوژی برون گرایی و درون گرایی:
آیزنک یک فرضیه مسلم نوروفیزیولوژیکی مطرح می سازد که باید با انتقال تکانشهای عصبی انجام شود انتقال این تکانش ها از یک نورون به نورون دیگر را آیزنک برانگیختگی می نامد. بلوکه شدن چنین انتقال ها را آیزنک بازداری می نامد. پراکندگی اصطلاحی است که وی برای کاهش احتمالی اثر یک تکانش انتقال یافته از آن استفاده می کند. بر اساس نظریه آیزنک برون گراها افرادی هستند که در آن ها برانگیختگی به آرامی و به طور ضعیف صورت می گیرد در حالی که بازداری در آن ها به سرعت و به طور قوی اتفاق می افتد و اثر آن به آرامی پراکنده و از بین می رود. برعکس درو نگراها افرادی هستند که برانگیختگی در آن ها به سرعت و به طور قوی ایجاد می شود در حالی که بازداری به آرامی و به طور ضعیف ایجاد شده و اثر آن به سرعت پراکنده و از بین می رود.
فرضیه های مبتنی بر این صورت بندی بارها مورد تأیید قرار گرفته است به عنوان مثال برون گراها و درون گراها به طور متفاوت نسبت به داروهایی که بر عملکرد عوامل انتقال دهنده عصبی تأثیر می گذارد واکنش نشان می دهد. داروهای کند ساز موجب می شوند که درون گراها خیلی شبیه به برون گراها رفتار کنند در حالی که داروهای محرک باعث می شوند که برون گراها خیلی شبیه به درون گراها رفتار کنند. (راس آلن، ترجمه جمالفر 1374)
نظریه دانشمندان در باره ازدواج:
فروید:
در رابطه انسان ها به مسئله جنسی بسیار اهمیت می دهد و معتقد است که ارضاء شدن غرایز جنسی در انسان مانع بروز بسیاری از مشکلات می شود و یا راه حلی برای بسیاری از موضوعات زندگی فرد است. وی که یک روانشناس ماهر و برجسته اطریشی بود به کیفیت مهمی در روان کاوی نایل آمد. وی از عواقب خطرناک ناکامی جنسی سخن گفت اما در اینجا به جای داشتن یک راه قانونی و اجتماعی جلوگیری از ناکامی جنسی یعنی «ازدواج آزادی جنسی» را پیشنهاد کرد. فروید ریشه تمام ناکامی ها و بیماری ها را در مسائل جنسی دنبال می کرد به عقیده فروید لیبیدو منشاء تمام ناراحتی های جنسی است.
فروید در قسمتی از کتاب خود می نویسد: در اینجا ناگزیرم تا آنچه را که در نوشته های گوناگونم متذکر شده ام در اینجا نیز اختصار کوتاهی یادآور شوم این تذکر حاکی از آن حد و اندازه ایی که تجارب و آزمایش های من نشان داده است حالات عصبی وابسته به نیروهای عامل میل جنسی می باشد.
آدلر:
آدلر هیچگاه اهمیت امور جنسی را در زندگی زناشویی انکار نکرده است وی اعتقاد دارد که برای انتخاب همسر بی شک جذابیت جنسی نقش مهمی را بازی می کند اما به نظر آدلر تنها شرط مهم نیست روابطی که فقط بر تمایلات جنسی استوار می باشند نمی تواند یک رابطه کامل باشد. به عقیده آدلر گروهی از مردم هیچ وقت رفیق و شریک مناسب خود را نمی یابند کسانی هستند که نمی توانند مسئله محبت را درست حل کنند و برای این که ناتوانی خود را از نظر دور بدارند بهانه های مختلف می تراشند.
انتخاب همسر به طریق صحیح برای خوشبخت زندگی کردن فرد بسیار مهم است و آدلر و طرفدارانش معتقدند که انسان باید همسر خود را از گروه هایی انتخاب کند که از لحاظ فکری، اجتماعی با گروه او متناسب باشد (رجایی 1356)
اریک اریکسون:
اریکسون یک نظام هشت مرحله ایی برای توصیف میسر رشد از گهواره تا گور پیشنهاد کرده است وی این عوامل را روانی – اجتماعی نامیده است وی می گوید که افراد در نخستین سال های بزرگسالی پیشه ایی برمی گزینند، بسیاری از آن ها ازدواج می کنند یا در روابط صمیمانه دیگر وارد می شوند. صمیمیت به معنای علاقمندی به دیگران و داشتن تجارب مشترک با آن هاست که خود نقش مؤثری در سلامت عاطفی و جسمانی را دارا می باشد.
یونگ:
یونگ ازدواج را یکی از موارد تکامل شخصیت می داند وی اعتقاد دارد که دومین مرحله تکامل شخصیت در واقع تولد روانی مرد پس از بلوغ است و آن را زمان مسائل تعارضها و انطباق های بی شمار می داند. وظیفه اصلی در این دوره را آماده شدن برای شغل و به عهده گرفتن مسئولیت های یک فرد بالغ
می داند. وی تأکید را در ابتدا به تحصیلات، کار، ازدواج، تشکیل خانواده نهاده است. (رجایی 1356)
در سال های اخیر محققین و کارشناسان زناشویی مطالعات زیادی نموده اند که پی می برند چرا برخی زن و شوهرها با هم سازگاری داشته و زندگی زناشویی سعادت آمیزی دارند ولی عده ای دیگر نمی توانند سعادتی را که طالب آن هستند را بیابند. گرچه هنوز راه زیادی در پیش است لیکن کارشناسان بر سه عامل تکیه کرده اند که این سه عامل می تواند در کامرانی یک زوج مؤثر باشد این سه عامل عبارتند از:
1- تناسب شخصیت: به این معنا که شوهر روشی در ابراز احساسات و رفتار خود اتخاذ کند که زن طالب آن است و از آن لذت می برد و بالعکس.
2- هم فکری و هماهنگی: هر یک از طرفین در مورد روابط زناشویی و رفتار زن و شوهر با دیگری هم عقیده می باشد.
3- آرزوی کامیابی: هر دو مصمم باشند که ناامیدی های غیرقابل اجتناب و اختلافات را به طریق مثبت پشت سر گذاشته و ازدواج را تبدیل به تجربه ایی شیرین بنمایند.
شاملو مهم ترین عوامل توافق در ازدواج را چنین نام می برد:
1- رشد عاطفی و فکری: مهم ترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی رشد عاطفی و فکری است که فقط بستگی به سن ندارد بلکه سن روانی – اجتماعی- عاطفی- سن جسمانی که همه از عوامل مؤثر رشد فکری هستند.
2- توافق و تشابه به علائق و طرز فکر: مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد این است که طرفین در موضوعات مهم زندگی اتفاق نظر داشته باشند و این توافق معمولاً روی علائق و طرز فکر قرار میگیرد و طرز تفکر مهم است زیرا بر اساس آن فلسفه زندگی هر فردی ریخته می شود. علائق رابطه نزدیک با طرز تفکر دارد که شامل فعالیت های متعدد روزانه از قبیل: رفتن به سینما، تئاتر، کنسرت، خواندن کتاب، رفتن به مهمانی می شود. البته نباید انتظار داشت هر زن و شوهر در تمام علائق با هم توافق داشته باشند ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ایی از علائق ضرورت دارد.
3- تناسب و هماهنگی مذهبی: شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که روان شناسان ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولاً غیرعاقلانه می دانند زیرا به دنبال آن اختلاف نظردر زمینه تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی بخصوص در زمینه خانوادگی و غیره پیش می آید.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   52 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30