دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تعداد صفحات : 75 صفخه -
قالب بندی : word
مقدمه
امروزه فرار کودکان از خانه به صورت یک بحران در زندگی بسیاری از خانواده ها درآمده است چرا که در صد بالایی از این افراد گرفتار مشکلاتی چون دزدی ؛ انحرافات جنسی و .... می شوند. گر چه این نوجوانان به دلایل مختلفی از خانه می گریزند اما نتایج و پیامدهای کم و بیش یکسانی در انتظار آنهاست. پدیده فرار دختران به عنوان یکی از چالش های اجتماعی نیاز به مدیریت قوی اجتماعی در زمینه آسیب های اجتماعی دارد. به طور متوسط روزانه 49 مورد فرار از منزل به مرکز ساماندهی کودکان و نوجوانان فراری وابسته به شهر داری تهران گزارش می شود( برزگر1383؛49).
پلیس روزانه 90 نفر از جوانان فراری را که قربانی تجاوز و غیره شده دستگیر می کند که اکثر آنان در ترمینال ها ایستگاه های راه آهن؛ پارک ها و.... به سرمی برند( رسول زاده طباطبایی وهمکاران 1384:15) فرار دختران از منزل یک پدیده چند علتی است که ریشه های آن را میتوان در فقر اقتصادی و فرهنگی؛ از هم پاشیدگی خانوادگی، طلاق یا جدایی عاطفه والدین؛وجود ناپدری یا نامادری؛ اعتیاد؛رفاه و آزادی بیش ازحد، دوستان ناباب، تعرض جنسی توسط نزدیکان، مشکل اخلاقی درخانواده، ازدواج تحمیلی، وجود شکاف بین نسلها و اختلافات بین والد و فرزند و تغییر ارزشها و الگوها در فرزندان و...جستجو کرد( همان: 19)
فرار دختران از خانه نه تنها خود ایشان را در معرض آسیب های جدی روانی و جسمی قرار میدهد بلکه در صورت عدم انجام اقدامات موثر برای حل آن؛ بخشی از نیروی کار و مادران فردای جامعه از دست خواهند رفت. از آنجا که بقاء جامعه در گرو بقای خانواده و موفقیت و شکست جامعه در سلامت و یا گسستگی نهاد خانواده است؛ لذا خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است.
شخصیت کودک از طریق تعاملات خانوادگی رنگ می پذیرد و والدین، اولین کسانی هستند که با رفتار و گفتار خود شخصیت کودک را پایه گذاری می کنند. تعاملات خانواده موجب احساس آرامش، پذیرش و تامین سلامت روانی و یا بالعکس موجب تنفر و نارسایی در رفتار کودک می شود. نوجوانانی که در خانواده هایی بزرگ می شوند که فاقد پذیرش شان می باشند و مشکلات عدیده ای رو به رو بوده و اغلب از محیط خانه و خانواده فراری اند.
چکیده:
مطالعه حاضر در پی یافتن عوامل خانوادگی موثر بر فرار دختران است. این مسئله نه تنها مشکل فردی و خانوادگی بلکه معضل اجتماعی است چرا که زمینه ساز انواع جرایم و انحرافات اجتماعی نظیر فحشاء -اعتیاد- قاچاق مواد مخدر- سرقت – شیوع بیماری های مقاربتی و...این درحالی مطرح است که براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت سالانه بیش از 1 میلیون نوجوان 13 تا 19 ساله از خانه فرار میکنند( محمدخانی 1386 : 20).در ایران نیز تعداد کودکان فراری به گونه ای نگران کننده در حال افزایش است به طوری که آمار آن در سال 1378 نسبت به سال 1365 حدودا 2 برابر شده است. فرار کودکان از منزل به عنوان مکانیسمی دفاعی با خود به خیابان پناه می برد که ( کارل هورنای ) آن را نوعی تضاد درون فردی می داند. ( سو) نیز بر شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت یافتن اوقات فراغت بیشتر تاکید دارد. ( هاروکس ) رشد انحراف را در سختگیری های بیجا و غیر منطقی بزگسالان و (ونلاکول) میل به رهایی از قیود خانواده و (زائدوشسترم) هم تمایل به فرار را زیر فشارهای خانوادگی و اجتماعی جستجو میکنند( همان:25) پژوش های مرتبط با موضوع نیز بر اثر سوء رفتار والدین، نوع رابطه پدر ،اختلاف شدید و درگیری بین اعضاء، طلاق، متارکه، وجود ناپدری و نامادری ،فقر فرهنگی، بیسوادی و اعتیاد به عنوان عوامل برانگیزاننده نیل به فرار تاکید داشته اند. در این پژوهش به عوامل مختلف خانوادگی نظیر سرپرستی والدین، آزار جسمانی و جنسی ،تبعیض دختر و پسر ،وضعیت اقتصادی و اجتماعی و.... اشاره شده است.
تاریخچه شکل گیری جامعه شناسی انحرافات
اصطلاح بزهکاری رسماً در سال 1899 پس از تصویب اولین قانون بزهکاران جوان در آلینوس شیکاگو رسمیت یافت وتا قبل از تصویب این قانون یعنی سال 1899 جوانان و بزرگسالان مجرم در یک مجموعه قرار می گرفتند. چون در جوامع بدوی و ایستا انحراف و بزهکاری و جرم در یک معنی بوده و در کل به معنای رفتاری بود که از آداب و رسوم و ضوابط جامعه تخلف داشت. از همین روی هر نوع مجازات اعم از اصلاح و بازپروری برای همه یکسان بود. اما با افزایش میزان انحرافات اجتماعی وبا مطالعات تجربی انجام شده متخصصین به این نتیجه رسیدند که قراردادن مجازات یکسان برای قشرهای مختلف سنی امر مناسبی نیست، به همین جهت پیشنهاد گردید که به جای طبقه بندی مجازات ها برحسب نوع جرایم این طبقه بندی برحسب سن منحرفان و بزرگسالان صورت گیرد و بیشتر جنبه بازپروری بزههکار، توان بخشی، حمایتی و ارشادی داشته و افراد در مراکز بازپروری نگهداری و تحت مراقبت مددکاران اجتماعی باشند.
با پیدایش جامعه شناسی انحرافات، انحراف اجتماعی بر حسب سن افرادی که مرتکب رفتار انحرافی می شوند در دو مقوله مجزا تحت عنوان جرم و بزهکاری طبقه بندی شد .علت این طبقه بندی رسیدن به سن قانونی بود. از همین روی به رفتار انحرافی نوجوانانی که به سن قانونی نرسیده اند، بزهکاری می گویند و نوجوانان مرتکب را بزهکار می نامند. البته رفتار بزهکار را نه طیف وسیعی از انحرافات اجتماعی را دربرمیگیرد( جونز و همکاران ،1995 به نقل از صدیق سروستانی ،1383 : 21).
تعاریف مربوط به انحراف در جامعه شناسی
گسن معتقد است که در جامعه شناسی انحراف به مجموع رفتارهایی که با هنجارهای اجتماعی در عین اعتبار و اجرا مطابقت ندار اطلاق می گردد که این امر در گروه اجتماعی موجب بروز واکنش های متنوعی می گردد که نظارت اجتماعی خوانده می شود.( گسن ،1988 :48 به نقل از روزبهانی ، 1378).
کلینارد نیز معتقد است که اصطلاح انحراف باید به شرایطی اطلاق شود که انسان برخلاف مسیر مورد قبول جامعه رفتار کند تا حدی که جامعه توان تحمل آن را نداشته باشد. آشکارترین شکل های انحراف جنایت و بزه است( همان).
پیکا معتقد است که بزهکار به فردی اطلاق می گردد که اعمالی خلاف قانون یا موازین مذهبی یک جامعه انجام دهد. با توجه به اینکه احکام در جوامع مختلف متفاوت است فرد مختلف در یک جامعه ممکن است که در جامعه دیگر مختلف محسوب نگردد( مشکاتی ها، 1381 :4).
در ایران بزهکاری به کل جرایمی اطلاق می شود که درصورت ارتکاب به موجب قوانین قصاص، دیات، حدود و تعزیرات، دارای مجازات هستند.( همان)
ویژگی های فردی ، خانوادگی، اجتماعی فراریان
تمایل به فرار در مورد نوجوانها به خصوص افراد 12 تا 20 سال امری جدی تر و قوی تر به نظر می رسد، فرار از خانه برای نوجوانان و جوانان ، نتیجه یک مسئله غامض می باشد.
فرار در لغت به معنای گریختن و گریز است. یعنی فرد محیطی را که در آن زندگی می کند به دلیل دست نیافتن به نیازها و خواسته های خود و همچنین به دلیل اینکه قادر به تغییر شرایط نامطلوب نمی باشد ترک می کند.( عباسی، 1382 :15) کانر در تعریف فرار می گوید: فرار به معنی ترک ارادی خانه یا محیط نظارت شده است و به منظور دوری از بعضی چیزها و یا یافتن برخی چیزهای دیگر صورت می گیرد. وی همچنین در ارتباط با فرد فراری می گوید: فرد فراری لزوما فرد مفقود نیست. چون مفقود کسی است که گم یا ربوده یا مجروح شده و یا برخلاف میلش جایی نگه داشته شده باشد. نوجوان فراری نوجوانی نیست که به هنگام شب پنهانی از خانه خارج شود تا با دوستانش باشد.( کانر، 2001: 1).
در عموم مباحث و دیدگاههای مطرح شده فرار نوعی مکانیسم دفاعی و یا واکنش جبرانی تسلی بخشی تلقی شده که فرد برای نجات و رهایی از رنجها به این عمل تن می دهد. این رفتار در زمره اختلالات رفتاری است که در ارتباط با واکنشهای سازگارانه به صورت اشفته خود را نشان می دهد و باعث برانگیختن و تحریک افراد به خروج از محیط نظم و انظباط می گردد.
ژاک بورسا فرار را مکانیسمی در جهت یافتن مجال اثبات وجود می داند. برای فردی که در خانه چنین امکاناتی را نداشته است.( اقلیما، 1380 : 142 – 143).