اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سند ملی توسعه استان مازندران

اختصاصی از اس فایل سند ملی توسعه استان مازندران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

سند ملی توسعه استان مازندران


سند ملی توسعه استان مازندران

 این فایل حاوی سند ملی توسعه استان مازندران می باشد که به صورت فرمت Word در 10 صفحه در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است، در صورت تمایل می توانید این محصول را از فروشگاه خریداری و دانلود نمایید.

 

 

 

 

فهرست:
الف- اصلی ترین قابلیت های توسعه
ب- عمده ترین تنگناها و محدودیت های توسعه
ج- مسائل اساسی استان
د- اهداف بلند مدت
ه- راهبرد های بلند مدت توسعه
ک- سیاست های اجرایی
ل- اقدامات اولویت دار و محرک توسعه استان


دانلود با لینک مستقیم


سند ملی توسعه استان مازندران

دانلود مقاله استان مازندران

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله استان مازندران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان
استان مازندران با حدود 24 هزار کیلومتر مربع مساحت بین 47 دقیقه تا 38 درجه و 5 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 34 دقیقه تا 56 درجه و 14 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته ایت. دریای مازندران در شمال، استان تهران و سمنان در جنوب و استان های گیلان و گلستان به ترتیب در غرب و شرق آن قرار گرفته است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری سال 1375 و با توجه به تفکیک استان گلستان از استان مازندران، این استان در حال حاضر 14 شهرستان، 38 شهر، 34 بخش و 100 دهستان دارد. شهرستان های این استان عبارتند از: آمل، بابل، بابلسر، بهشهر، تنکابن، ساری، سواد کوه، قائم شهر، رامسر، محمودآباد، نکا، نور، نوشهر و چالوس.

 

جغرافیای طبیعی و اقلیم استان
موقعیت و وضعیت طبیعی استان مازندران نشانگر دو ناحیه عمده جلگه های ساحلی و کوهستانی البرز است. امتداد و جهت رشته کوه های البرز به صورت دیواری مرتفع و طولانی، نوار ساحلی و جلگه های کناره ای دریای مازندران را محصور کرده است. در سراسر استان مازندارن، شیب زمین از ارتفاعات به سوی جلگه و به سمت دریای خزر کاهش می یابد. در محل تلاقی جلگه و کوهپایه‌های شمالی البرز، به علت شدت فرسایش و تراکم آبرفت، قسمتی از ناهمواری های قدیمی با رسوبات جدیدتر پوشیده شده و در بعضی نقاط به صورت تپه درآمده است. تحت تأثیر نسیم دریا و بادهای محلی، در جلگه های سواحل جنوبی و شرقی دریای خزر، تپه های ماسه ای ساحلی تشکیل شده و سدی طبیعی و کم ارتفاع بین دریا و جلگه پدید آورده اند. همچنین در قسمت شرقی جلگه مازندران رسوباتی ضخیم به صورت تپه ماهوره های نسبتا مرتفع وجود دارد که حداکثر گسترش غربی آنها تا شهرهای بهشهر و نکا محدود می‌شود.
طبیعت استان مازندران تحت تأثیر عرض جغرافیایی، ارتفاعات البرز، ارتفاع از سطح دریا، دوری و نزدیکی به دریا، وزش بادهای محلی و ناحیه ای، جا به جایی توده های هوای شمالی و غربی و حتی پوشش متراکم جنگلی قرار دارد. به همین جهت و با وجود وسعت اندک، (و بر خلاف تصور عموم که آب و هوای آن را یکسره معتدل می دانند)، این ناحیه از تنوع آب و هوایی ویژه ای برخوردار است. دو جریان بزرگ نقش تعیین کننده ای در آب و هوای استان ایفا می کند:
یکی جریان هوایی شمال و شمال شرقی که از سیبری و قطب شمال به سوی
جنوب و جنوب غربی پیش روی می کند و موجب سردی هوا، یخ بندان و ریزش برف و باران می شود. این توده هوا در تابستان به سوی شمال رانده می‌شود و تأثیر چندانی در آب و هوای مازندران ندارد. دیگری جریان وزش بادهای غربی است که در زمستان از اقیانوس اطلس، دریای مدیترانه و دریای سیاه عبور می کند و پس از ورود به ایران، بارندگی های شدید و مداوم را باعث می شود. در ماه های تابستان قدرت باران زایی این بادها کاهش می یابد و فقط رطوبت و هوای شرجی را افزایش می دهد و شرایط زیستی نامناسبی را پدید می‌آورد. علاوه بر باد و جا به جایی توده های اصلی هوا، بادهای محلی دیگری نیز مانند باد سورترک(شاخه ای از سیبری در زمستان)، باد خوش آباد دره نور، باد اورزروا (باد سرد زمستان از شرق به غرب) باد گیل وا(از مازندارن به گیلان) و باد سام(بادی در بهار و تابستان از جنوب به شمال) وجود دارد که به طور محلی و فصلی در شرایط آب و هوایی استان مازندران مؤثر واقع می شوند. آب و هوای استان مازندران با توجه به دما و بارش، به چند نوع تقسیم می شوند که عبارتند از:
آب و هوای معتدل خزری: جلگه های غربی و مرکزی استان تا کوه پایه های شمالی البرز و امتداد آن در نوار باریکی به سوی شرق، که از شمال به مسیر اصلی گرگان رود محدود می شود، آب و هوای معتدل خزری دارد. این نواحی به علت نزدیکی به دریای خزر از یک طرف و دیواره کوهستانی البرز و فاصله اندک کوه و دریا از طرف دیگر، دمای معتدلی دارد که دامنه گرمای آن محدود است. تابستان های گرم و مرطوب و زمستان های معتدل و مرطوب از ویژگی های عمده این نوع آب و هوا است و لذا آب و هوای بخش هایی از این ناحیه، مشابه آب و هوای معتدل مدیترانه است.
آب و هوای معتدل کوهستانی: با افزایش تدریجی ارتفاع اراضی جلگه ای به سوی ارتفاعات البرز و دوری از دریای خزر، در نواری به ارتفاع تقریبا 1500 تا 3000 متر، شرایط آب و هواب معتدل کوهستانی شکل می گیرد. به طوری که زمستان های سرد، طولانی و یخ بندان دارد و تابستان های آن معتدل و کوتاه است. از ویژگیهای اصلی این محدوده، کاهش میزان بارندگی سالانه و دمای هوا و افزایش ریزش برف است، که در نتیجه قسمتی از ریزش های جوی این نواحی به صورت برف تا اوایل دوره گرم در سطح زمین انباشته می شود.
آب و هوای سرد کوهستانی: در قلل کوهستان های مرتفع دامنه شمالی البرز و در ارتفاع بالای 3000 متر، دمای هوا به شدت پایین می آید و یخ بندان های طولانی ایجاد می شود و لذا این نواحی زمستان هایی سرد و طولانی و تابستان هایی کوتاه و خنک دارد. ریزش های جوی این نواحی غالبا به صورت برف است که در دوره سرما روی هم انباشته می شود و تا اواسط دوره گرما نیز دوام می آورد، به همین دلیل در قلل مرتفع منفرد مانند علم کوه، تخت سلیمان، دماوند، شاوار و پیر گردکوه شرایط تشکیل یخچال ها و انباشت دایمی برف فراهم است، به طوری که حتی در گرم ترین ماه های تابستان نیز ذخایر برف و یخ این نقاط باقی می ماند.

 

جغرافیای تاریخی استان
درباره تاریخ باستانی استان مازندران اطلاع زیادی در دست نیست و اساسا وضع اقلیمی آن اجازه نمی دهد ابنیه و آثار معماری پایدار بماند. در جلگه های ساحلی مازندران آثار معتبری از ادوار قبل از اسلام به دست نیامده و حتی از شهرهای معتبر صدر اسلام(دوره پادشاهان طبرستان و دیلم) هم به جز آمل و ساری یادگاری به جا نمانده است.
بعد از غلبه آریایی های مهاجم و مهاجرت بومیان، ساکنان جدید پس از مدت ها ظاهرا زیر فرمان هخامنشیان قرار گرفتند. در کتیبه بیستون سرزمین مازندران به نام ” پشتخوارگی” و در اوستا ” پذشخوارگر“ آمده است و به نظر می رسد که مازندران جزو قلمرو اشکانیان بوده است. هم زمان با فتوحات مسلمانان از سلسله های پادوسبانان، آل باوند و افراسیابیان نام برده شده است که در طبرستان یا قسمتی از آن حکومت می کرده اند و استقلال نسبی داشته اند.مورخان درباره اولین حمله مسلمین به طبرستان وحدت نظر ندارند. بنا به قول عده ای از نویسندگان در سال 30 هجری قمری- زمان خلافت عثمان- اولین بار سعد بن عاص حاکم کوفه در صدد فتح طبرستان بر آمد و سرانجام سواحل طبرستان، رویان و دماوند را به تصرف خود در آورد. در زمان مروان بن محمد(132-126ه.ق) آخرین خلیفه بنی امیه، اهالی طبرستان علیه حکام عرب سر به شورش بداشتند. در دوره خلافت ابوالعباس سفاح(136-132 ه.ق) اولین خلیفه بنی امیه، اهالی طبرستان علیه حکام عرب سر به شورش برداشتند. در دوره خلافت ابوالعباس سفاح(136-132 ه.ق) اولین خلیفه عباسی- یکی از هاملان وی رهسپار طبرستان کاملا تحت اطاعت اعراب در آمد، ولی بعد از آن نیز در سرزمین طبرستان مانند سابق، مسکوکاتی با خط پهلوی ضرب شد. سرانجام در سال 167 هجری قمری” ونداد هرمز“ سلسله مستقلی در طبرستان تأسیس کرد. در قرن چهارم و پنجم هجری، طبرستان میدان کشمکش سلسله آل زیار و آل بویه از یک طرف و سامانیان و غزنویان از طرف دیگر شده بود، اغلب اوقات طبرستان تحت اداره امرای آل زیار بود. در سال 426 هجری قمری، سلطان مسعود غزنوی از طریق گرگان وارد طبرستان شد و صدمات و خسارات جانی و مالی زیادی به اهالی ان سامان وارد آورد. هنوز این خرابه ها ترمیم نشده بود که طغرل اول مؤسس سلسله سلجوقی به گرگان و طبرستان حمله ور شد. در سال 606 هجری قمری طبرستان از جمله ” کبود جامه“ به دست سلطان محمد خوارزمشاه افتاد و اسپهبد کبود جامه به نام ” رکن الدین کبود جامه” و فرزندانش به دست سلطان محمد خوارزمشاه اسیر شدند. زمانی که سلطان محمد خوارزمشاه از نبرد با سپاهیان مغول فرار می کرد، رکن الدین، مغولان را به جایگاه سلطان محمد هدایت کرد و بر اثر این خوش خدمتی، از طرف مغولان به حکومت کبود جامه رسید و سرانجام توسط تیموریان بسلط حکمرانی آنها نیز برچیده شد. بعد از درگذشت امیر تیمور، سادات مرعشی با کسب اجازه از شاهرخ میرزا (750-807 ه.ق) به مازندران برگشتند و به عنوان امیران باج گزار این نواحی سلطنت کردند. سرانجام در زمان سلطنت شاه عباس اول به طور کلی قدرت سادات مرعشی از بین رفت. پس از برچیده شدن بساط حکومت ملوک الطوایفی طبرستان که تا سال 1006 هجری قمری ادامه داشت، این منطقه تحت نظارت شاه عباس اول و سلاطین بعدی سلسله صفوی تأمین قرار گرفت. شاهان صفوی در طول هر سال به کرات به عنوان شکار و یا پس از احداث فرح آباد جهت استراحت به این منطقه سفر می کردند. نادر شاه افشار برای مقابله با دشمنان، به ویژه دشمنان شمالی و روس ها، در مازندران یک کارخانه کشتی سازی دایر کرد و بر رونق هرچه بیشتر منطقه افزود. از دوره فتحعلی شاه قاجار، به منطقه سر سبز و زیبا و دل انگیز مازندران، به عنوان یک منطقه استراحتی- تفریحی توجه گردید و ناصرالدین شاه طی دو سفر دستور تعمیر راه ها و کاروان سراها را صادر کرد. در دوران سلطنت پهلوی منطقه مازندران مانند سایر مناطق کشور از راه های ارتباطی برخوردار شد و به علت شرایط محیطی و آب و هوای معتدل، چشم اندازهای زیبا و نزدیکی اش به تهران، محل استراحت و تفریح قسمت اعظم مردم کشور شد. در زیر تاریخچه شهرهای استان مورد اشاره قرار می گیرد:

 

بابل:
بابل از شهرهایی است که در دوران اسلامی نیز وجود داشته و به نام های مامطیران، مامطیر، بارفروش ده، بار فروش و بابل شناخته شده است. اولین نام این شهر ” مامطیر“ بود که در قرن دهم هجری ” بار فروش ده“ در محل آن بنا شد و هنگامی که محمد خالد حاکم آن بود، بازار و عمارتی در آن بنا کرد. در سال 160 هجری قمری مازیار بن قارن مسجد جامع آن را بنا نهاد که شامل مساجد، عمارت، مدارس، دکاکین، سراها، بیوتات و سایر بود. بار فروش به عنوان مرکز تجاری به ویژه در دوره صفوی از رونق، آبادی، وسعت و گستردگی برخوردار شد. شاه عباس اول فرمان داد باغ ارم را در قسمت جنوبی شهر بنا کنند. بابل در زمان فتحعلی شاه قاجار نیز اهمیت قابل توجهی پیدا کرد. قبل از انقلاب روسیه، بابل از طریق بندر مشهد سر(بابلسر) با کشور روسیه ارتباط تجاری داشت و به یکی از مراکز مهم بازرگانی استان مازندران تبدیل شده بود. بابل امروزی شهری آباد و زیبا است.

 

چالوس:
چالوس از شهرهای قدیمی استان مازندران است که در جلگه میانی سواحل دریای خزر واقع شده است. نام این شهر در گذشته های دور سالوس یا شالوس بود که در پیرامون آن دو شهر کوچک دیگر بنام کبیره و کچه نیز وجود داشته است. بعضی از علمای جغرافیا نویس،چالوس را از آبادی های طبرستان دانسته‌اند. محمد بن اویس- از امرای دوره تسلط خلفای عرب- به دستور خلیفه به حکمرانی چالوس منصوب شد. محمد بن اویس خود در رویان(قسمتی از
طبرستان) استقرار یافت و پسرش احمد را به حکومت چالوس گمارد.
شهر چالوس در زمان حمله امیر تیمور تخریب شد و سپس تا قرن های متمادی به صورت روستائی کوچک در آمد. در دهه اول قرن حاضر )1310( با پشتیبانی دولت وقت آرام آرام به شهر سازمان یافته در آمد و امروزه به شهری زیبا با امکانات فراوان جهانگردی تبدیل شده است.

 

نوشهر:
نوشهر که در سابق دهکده ای به نام خواجک یا خواچک بود، به علت وضعیت خاص ساحلی و استعداد بندری که محل رفت و آمد کشتی های تجاری بود، مورد توجه خاص حبیب الله خان سردار خلعتبری پدر محمد ولی خان تنکابنی قرار گرفت و روی به آبادانی گذاشت و به حبیب آباد معروف شد. در سال 1305 به واسطه تغییرات زیادی که در سیمای حبیب آباد به وجود آمد، به ده نو تغییر نام داد و از آن پس با احداث ساختمان های نوساز و توسعه شهر همراه با گسترش تأسیسات متعدد بندری و احداث اسکله، در سال 1318 ”نوشهر” نامیده شد.

وضعیت اجتماعی و وضعیت اقتصادی استان
مطابق نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن آبان ماه 1375، جمعیت استان اندکی بیش از 2600000 نفر است که از این تعداد 89/45 درصد در نقاط شهری و 10/54 درصد در نقاط روستایی سکونت داشته و بقیه غیر ساکن بوده اند. در همین زمان، از کل جمعیت استان، 1،296،841 نفر مرد و 1،305،167 نفر زن بوده اند. نسبت جنسی جمعیت استان برابر 99 است، به عبارت دیگر، در این استان در مقابل هر 100 نفر زن، 99 مرد وجود داشته است. از جمعیت این استان 33/36 درصد در گروه سنی کمتر از 15 ساله، 93/58 درصد در گروه سنی 64-15 ساله، 69/4 درصد در گروه سنی 65 ساله و بالاتر قرار داشته اند و سن بقیه افراد نیز نا مشخص بوده است.
در آبان 1375، از جمعیت استان 70/99 درصد را مسلمان نتشکیل می داده اند. این نسبت در نقاط شهری 57/99 درصد و در نقاط روستایی 80/99 درصد بوده است. در فاصله سال های 1365 تا 1375 تعداد 347،246 نفر به استان وارد و یا در داخل آن جابه جا شده اند. محل اقامت قبلی 80/25 درصد مهاجران سایر استان ها، 10/20 درصد شهرستان های دیگر همین استان و 48/53 درصد در شهرستان محلسرشماری بوده است. محل اقامت قبلی بقیه افراد، خارج از کشور یا اظهار نشده است. در آبان 1375، از 2،319،486 نفر جمعیت 6 ساله و بالاتر استان 78/80 درصد با سواد بوده اند. در سال مذکور، از شاغلان 10 ساله و بالاتر 31/31 درصد در گروه کشاورزی، 87/23 درصد در گروه صنعت، 14/40 درصد در گروه خدمات فعالیت داشته اند و 77/1 درصد اظهار نشده و نامشخص گزارش شده است.
مازندران از نظر کشاورزی، دام پروری، صید ماهی، جنگل داری و صنایع و معادن، وضعیت نسبتا ممتازی دارد. بیش از 900 هزار هکتار از مساحت استان، زیر کشت برنج، پنبه، گندم، جو، دانه های روغنی (سویا)، مرکبات و چای قرار دارد. حدود نیمی از محصول مرکبات کشور از مازندران تامین می شود. سیب، آلوی قطره طلا و گلابی از سایر میوه های استان هستند. در استان مازندران پرورش دام و انواع طیور هم به شکل سنتی و هم به صورت صنعتی رواج دارد. مرتع قشلاقی، میان بند و ییلاقی آن از کانون های عمده رمه گردانی و زنبور داری است. در نوار ساحلی و حاشیه اراضی باتلاقی، پرورش گاو میش نیز رواج دارد. پرورش کرم ابریشم و تولید پارچه های ابریشمی نیز یکی دیگر از فعالیت اقتصادی در استان است. مجاورت استان مازندران با دریای خزر و جریان رودخانه های متعدد در آن، زمینه مساعدی را برای پرورش، تکثیر و صید انواع ماهی و توسعه شیلات فراهم آورده است. زغال سنگ، سرب، سنگ آهک، سنگ مرمریت، نمک آبی، پوکه معدنی فلورین، بوکسیت و سیلیس از ذخایر معدنی استان هستند که برخی از آن ها به طور وسیعی وابسته به کشاورزی، جنگل و تولید مواد غذایی نیز زمینه های بسیار مناسبی دارند، ولی از استقرار صنایع سنگین، به ویژه صنایع آلوده کننده به دلیل حساسیت محیط استقبال چندانی به عمل نیامده است. صنایع دستی استان مازندران شامل قالی بافی، گلیم بافی، حصیر بافی، چادر شب و جوراب پشمی، نخ ریسی، پارچه بافی، نمد،زیلو، جاجیم، ظروف گلی و وسایل چوبی است که مواد خام آن ها در محل تهیه می شود.

 

جاذبه های طبیعی
منابع و تفرج گاه های آبی
دریا و سواحل آن
دریای مازندران با وسعتی حدود 438000 کیلیومتر مربع بزرگ ترین دریاچه جهان به شمار می رود که بین ایران و کشورهای رئسیه، ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان واقع شده است. سواحل جنوبی آن از خلیج ” حسینقلی ” تا آستارا به خط ساحلی ایران مربوط است. عمق متوسط نواحی شمال این دریا 6 متر و نواحی جنوب و جنوب غربی آن حداکثر 1000 متر است. کناره های این دریا عموما شن زار و پست و صاف است. خلیج قره بوغاز در شمال شرقی، خلیج گرگان در جنوب شرقی و مرداب انزلی در جنوب غربی، سه بریدگی مهم آن هستند. خلیج گرگان توسط شبه جزیره میانکاله از دریای مازندران جدا می شود. جزایر کوچک ” آشوراده“ در سال های اخیر به شبه جزیره غازیان از دریاچه جدا می شود. وجود دریای خزر، نقش تعیین کننده ای در آب و هوای ساحل شمال ایران ایفا می کند و زیبایی های بی نظیر گیلان و مازندران و گرگان به موجودیت و حفظ شرایط زیستی این دریا بستگی دارد. دریای خزر شامل سه بخش عمده زیر است:
خزر شمالی: عمق متوسط این منطقه 2/6 متر است و از شمالی ترین نقطه آن تا خط فرضی جزیره چچن واقع در دماغه تیوب خرگان(در شبه جزیره سن قشلاق) ادامه دارد. چهار پنجم خزر شمالی کمتر از 10 متر عمق دارد و بقیه که مجاور خزر مرکزی است دارای 25 متر عمق است. وسعت این بخش 73/27 درصد کل مساحت دریاچه و حجم آب آن در حدود یک صدم حجم آب تمام دریاست.
خزر مرکزی:
عمق متوسط این منطقه 6/175 متر و عمیق ترین نقطه آن 770 متر است. این بخش از حد جنوبی بخش شمالی شروع و تا خط فرضی بین دماغه کوالیو شبه جزیره آبشوران ادامه دارد. وسعت این بخش 39/35 درصد و حجم آب آن در حدود یک سوم تمام دریا است. وسعت حوزه آبگیر دریای خزر نزدیک به 373300 کیلومتر مربع است که فقط 256000 کیلومتر مربع آن در خاک ایران قرار دارد.
سواحل ایرانی دریای مازندران از آستارا تا گمیشان و دهانه اترک، در طول و پهنای 3 تا بیش از 30 کیلومتر گسترده است. چشم انداز شمالی آن را دریای نیلگون و نسبتا آرام خزر و چشم انداز جنوبی آن را (غیر از قسمت غربی که عمدتا مرتفع و مردابی است)، جنگل های انبوه دامنه های البرز تشکیل داده اند. در فراسوی جنگل ها، قله های سر به فلک کشیده و برف گیر البرز است که زیبایی خاصی به منطقه می بخشد پیرامون ساحل را باغات مرکبات، شالیزارها و مزارع سر سبز پوشانیده و جلوه های شگفت و زیبا را پدید آورده اند. تمامی کناره دریا(به جز برخی محدوده ها که رسی، قلوه سنگی، شنی و ماسه ای است) از لحاظ نوع ساحل، قابلیت های شگرفی برای بهره برداری توریستی دارند و یکی از کم نظیر ترین سواحل جهان محسوب می شود. مهم ترین محورهای توریستی- ساحلی مازندران عبارت اند از:

 

محور رامسر- علم ده
این بخش از نوار باریک ساحلی که 120 کیلومتر طول و 2500 کیلومتر وسعت دارد، به لحاظ نحوه توپوگرافی، پوشش گیاهی، هم جواری اش با کوه های جنگلی، استقرار در جلگه و سهولت دست رسی به آن، یکی از زیباترین سواحل منطقه خزر محسوب می شود. پهنای این نوار ساحلی از 3 کیلومتر در رامسر تا 30 کیلومتر در تنکابن و 5 تا 10 کیلومتر در نوشهر و چالوس گسترده است و به علت نزدیکی به تهران مورد توجه گردشگران است، به طوری که در همین قسمت از نوار ساحلی، تعداد قابل توجهی از تأسیسات توریستی و ویلاهای ساحلی استقرار یافته اند و روز به روز هم در حال گسترش هستند.

 

محور علم ده- بابلسر
این محور ساحلی نیز دارای عناصر و ویژگی های جذاب توریستی است که با فاصله گرفتن از کوه ها، جلگه وسیعی را پدید آورده و خاستگاه شهر و آبادی‌های متعددی گردیده است. پیرامون این محور، مزارع سر سبز شالی، گندم و باغات مرکبات قرار گرفته و مجموعه ای از فضای طبیعی جذاب آرامش بخش در حواشی ساحل به طول 120 کیلومتر به وجود آورده است. ساحل علم ده به سمت شرق، از شن نرم و سفید رنگی تشکیل شده است و پهنای قابل توجهی دارد که در جهت شرق به عرض آن افزوده می شود و کیفیت بهتری می یابد. به طوری که تپه های شنی به ارتفاع 3 تا 5 متر که در نوع خود از مرتقع ترین تپه های ساحلی اند- تا کیلومترها بین دریا و ساحل قرار گرفته اند. عمق آب برای شنا و ایجاد تأسیسات آبی- توریستی بسیار مناسب است. این بخش از نوار ساحلی به دلیل دست رسی مناسب به ساحل و شهرها، آبادی ها و به ویژه تهران و علاوه بر آن به دلیل وجود امکانات، تجهیزات و تأسیسات توریستی بیشتر مورد توجه مشافران و علاقمندان است.

 

محور بابلسر- فرح آباد و بهشهر- گرگان
این محور، ساحل و جلگه شرقی مازندران را از ساری تا نکا و از شبه جزیره میانکاله تا خلیج گرگان و سواحل شرقی دریا را در بر می گیرد و دارای عناصر متعدد جذاب توریستی است. ساحل آن در بخش غربی (بابلسر، ساری و نکا) ماسه ای است و عمق مناسبی دارد که عمدتا با توسعه ویلاهای شخصی، پلاژهای دولتی و تأسیسات بندری و صتعتی رو به رو شده است. همچنین مناسب بودن سواحل، دامنه توسعه و گسترش آن ها را افزایش داده است. برخی از نواحی ساحلی این بخش به عنوان مناطق تحت حفاظت و پارک طبیعی اعلام شده که از جمله به مرداب های لپو، پلنگان، شبه جزیره میانکاله، مرداب گز، خلیج گرگان ، مرداب گمیشان می توان اشاره کرد. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که دریای مازندران حدود 300 کیلومتر کرانه و 250 کیلومتر ساحل دارد که 100 کیلومتر آن مرغوب و در حد سواحل درجه یک می باشد.

 

دریاچه ها و تالاب ها
استان مازندران علاوه بر استقرار در جوار بزرگ ترین دریاچه جهان(دریای خزر)، دریاچه های متعدد کوچک و بزرگی نیز در نواحی جلگه ای و ارتفاعات دارد که عبارتند از: دریاچه ولشت، دریاچه ساهون، دریاچه خضر نبی، دریاچه استخر پشت، دریاچه شورمست، دریاچه عباس آباد، دریاچه گل پل، دریاچه سد دریوک، تالاب لپو و پلنگان، مجموعه تالابی سر اندون و بالندون، تالاب گز و مرداب کندوچال که به نحوی مورد استفاده علاقمندان به طبیعت قرار می گیرد و ویژگی های هر یک از آنها عبارتند از:

 

دریاچه ولشت:
این دریاچه در جنوب غربی چالوس و شمال شرقی منطقه کلاردشت در میان دره ای عمیق قرار گرفته است. وسعت آن حدود 15 هکتار و عمق متوسط آن 20 متر می باشد. حجم آب دریاچه حدود سه میلیون متر مکعب برآورده شده و شیرین است و به همین علت نیز مأمن پرندگان مهاجر، ماهی و سایر آبزیان است. مراتع و تپه های اطراف آن همراه با نیزارهای پیرامون، جلوه ای ویژه و زیبا به آن بخشیده است. دسترسی به دریاچه از طریق مرزن آباد و سمت غربی جاده چالوس امکان پذیر است.

 

دریاچه استخر پشت
این دریاچه در جوار روستای استخر پشت، میان دره رودخانه زارم، به صورت گودالی بزرگ و دایره ای شکل قرار گرفته که پیرامون آن پوشیده از مزارع برنج و نیزار است. وسعت حوضچه مرکزی آن بیش از نیم هکتار و حواشی آن در حدود 6 هکتار است. پیرامون این دریاچه دارای محوطه برای اتراق و استقرار، ولی فاقد امکانات خدماتی است. دسترسی به ان از مسیر یک جاده جنگلی بسیار زیبا از شهر نکا صورت می گیرد. این جاده در امتداد خود از روستاها و فضاهای جنگلی دیگر عبور می کند و به جاده کیاسر- ساری اتصال می یابد. دریاچه استخر پشت به علت هم جواری با زارم رود و دره زیبای آن، قابلیت توریستی قابل ملاحظه‌ای دارد.

 

رودخانه ها
استان مازندران به علت وضع خاص طبیعی و اقلیمی، یکی از مناطق مرطوب و پر باران ایران است. از طرف دیگر، از آن جایی که در دامنه سلسله جبال البرز قرار گرفته، دارای شبکه ی گسترده ای از رودخانه های متعدد است که از کوه های البرز سرچشمه می گیرند و پس از عبور از دره هایی زیبا و جلگه مازندران به دریای خزر می ریزند. برخی از آن ها خروشان و برخی آرام و کم آب هستند تمامی این رودخانه ها زیستگاه انواع ماهی و آبزیان دیگر محسوب می شوند. بعضی از آن ها قابلیت و جاذبه های توریستی شگفت انگیزی دارند و تعدادی دیگر نیز محل صید ماهی و شکار پرنداگان بومی و مهاجر هستند. این رودخانه‌ها
عبارتند از:
رودخانه هزار، رودخانه چالوس، رودخانه تجن، رودخانه چاله.

 

رودخانه چالوس:
این رودخانه از دامنه های البرز در قسمت کوه های کندوان سرچشمه می گیرد و پس از پیمودن بیش از 85 کیلومتر و پیوستن آب رودخانه زانوسی و دونا به آن و هم چنین ده ها چشمه و آبشار، از میان شهر چالوس عبور می کند و در میان دو روستای فرج آباد و محمد آباد به درای خزر می ریزد. مسیر این رودخانه و شعبات آن از سرچشمه تا مصب، دارای چشم اندازهای زیبا و شگفت انگیز است. ارتفاعات کندوان، قله های علم کوه، پیچ و خم دره هزار چم، چشمه سارها و آبشارهای جنگلی، سردرختی های بهاره، شالیزارهای سر سبز و مناظر و چشم اندازهای بدیع و شگفت انگیز از عناصر و جاذبه های طبیعی مسیر این رودخانه هستند. حواشی رودخانه تفرجگاه های مناسبی دارد که مورد استفاده مسافران قرار می گیرد. صید انواع ماهی از این رودخانه و شعبات آن یکی از عناصر جاذب آن محسوب می شود. وجود جاده تهران- چالوس در امتداد مسیر این رودخانه، دسترسی به آن را آسان کرده است. این مسیر در ردیف یکی از
زیباترین مسیرهای ایران و حتی جهان قرار دارد.

 

چشمه ها ومراکز آب درمانی:
در دل طبیعت استان مازندران به ویژه در مناطق کوهستانی، تعدادی چشمه معروف و شناخته شده وجود دارد که مورد استفاده مردم است. برخی از این چشمه ها چنان پر آب هستند که به آن ها رود گفته می شود و برای کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند و برخی دیگر خواص درمانی دارند. از جمله کانون های چشمه خیز می توان مناطق جنت رودبار، اشکورات، دو هزار، سه هزار، کلاردشت، بلده، کجور، لار، لاریجان، گلوگله، آلادشت، سوادکوه، کیاسر، جنگل‌های نکا و بهشهر اشاره کرد که چشمه سارهای زیادی در سرتاسر آن ها می‌جوشد و فضای دلپذیری را فراهم می سازد. تعداد کل چشمه های شمارش شده استان به چند صد چشمه می رسد که عمدتا در شهرستان های رامسر، تنکابن، چالوس، نوشهر، آمل، بابل، ساری و بهشهر واقع شده اند. کانون های مهم چشمه های بزرگ استان مازندران عبارتند از:
چشمه های آب گرم رامسر، چشمه های آب گرم آب آهن یا آب فرنگی، چشمه آب گرم آب اسک، آب معدنی استراباکو، آب گرم رینه ، آب معدنی آمولو، آب
گرم لاریجان.

 

چشمه های آب گرم رامسر:
این چشمه ها چندین رشته را تشکیل می دهند و به چشمه های گوگردی گازدار معروف هستند. این چشمه ها در نقاطی مانند جواهر ده، کتالم، سادات محله و خود شهر رامسر قرار دارند. در حال حاضر از بیشتر این چشمه ها به صورتی ابتدایی، به طور عمومی و یا خصوصی استفاده می شود، ولی مجموعه هتل های رامسر، شهرداری های محلی و بخش خصوصی از طریق ایجاد استخر شنا، دوش و وان های متعدد، محل های مناسبی را برای استفاده و استحمام مسافران و مردم محلی فراهم آورده اند.

 

آب معدنی آمولو:
آب این چشمه به دلیل تأثیر در رفع بیماری های گوارشی، قابل شرب است و روی بیماری های پوستی نیز تأثیر دارد. در حال حاضر مردم منطقه به صورت سنتی در آن شنا و استحمام می کنند. این آب گرم به خاطر مجاورت با رود هزار، چشم اندازهای زیبایی دارد.
آبشارها:
استان مازندران به دلیل شیب تند سلسله جبال البرز که سرچشمه رودهای فراوانی است، آبشارهای کوچک و بزرگ متعددی دارد که از نواحی مختلف آن سرازیر می شوند و عمدتا در نواحی مرکزی این سلسله جبال قرار دارند. برخی از آنان بلند و پر آب و برخی دیگر کوتاه و کم آب هستند. هر کدام از این آبشارها می‌توانند به عنوان یک جاذبه طبیعی فوق العاده، عامل جذب جهانگردان باشند. به طور کلی آبشارهای مازندران به دلیل شرایط طبیعی هم در کوهستان وجود دارند و هم در بیشه ها و جنگل ها و در برخی نواحی نیز ترکیبی از مجموعه کوهستانی را توأم دارند. از آن جایی که این آبشارها در ارتفاعات و دامنه های بلند البرز قرار گرفته اند، دارای اقلیمی مساعد و هوایی دلپذیر به ویژه در فصول بهار و تابستان هستند. اکثر آن ها محوطه هایی برای اتراق و چادر زدن دارند. برخی از این آبشارها عبارتند از:
آبشار ایج یا ده قلو، آبشار آلامل، آبشار کاپل، آبشار هریجان، آبشار سواسره، آبشار شاهاندشت لاریجان، آبشار زیار، آبشار یخی

 


آبشار ایج یا ده قلو:
این آبشار از ذوب برف های دائمی کوه خشم چال ارتفاعات اشکور علیا سرچشمه می گیرد و پس از طی مسافتی در بالادست روستای ایج، از فراز سنگی، روی سنگی دیگر فرو می ریزد. سپس به صورت آبشارهایی متعدد به عمق دره سرازیر می شود. ویژگی های این آبشار مقدار زیاد آب آن و فضاهای غار مانند وسیع زیر سنگ های آبشار است. هم چنین می توان به تعداد شاخه ها، چشمه های اطراف، محوطه کنار و بالادست، چشم انداز یخچال های دائمی خشم چال، دره زیبای اشکور، آب و هوای ییلاقی و پوشش گیاهی عطر آگین اطراف آن اشاره کرد که در نوع خود بی نظیر است.

 

آبشار یخی:
این آبشار تمام یخ، در ارتفاع 5100 متری مسیر دودکوه، نزدیک قله دماوند قرار گرفته است. هفت متر ارتفاع و سه متر قطر دارد و مدام نیز به قطر آن افزوده می‌شود. علت آن ناشی از ذوب برف های گودال بالای آن است که به هنگام گرمای تابستان، باریکه آبی را به وجود می آورد و از کنار آبشار یخی عبور می‌کند. این آب مدت کوتاهی دوام می آورد و بلافاصله منجمد می شود. این
آبشار یکی از آبشارهای عجیب و منحصر به فرد جهان است.
آبشارهای دیگر استان عبارتند از: آبشار ازارک در سنگ پشته رامسر، آبشار چادر در جنت رودبار رامسر، آبشار تیمره در وانای آمل، آبشار پرومه در شمس آباد لاریجان، آبشار زنگت در زنگت – بهشهر، آبشار داراب کلا در ساری، آبشار ریش براز در جنت رودبار رامسر و ...

 

شبه جزیره و جزایر
در سرتاسر ساحل جنوبی دریای خزر، تنها یک شبه جزیره به نام میانکاله وجود دارد که در منتهی الیه جنوب شرقی دریای خزر واقع شده و نام خود را از دوکاله(شکستگی ساحلی یا رودخانه) طرفین شمالی و جنوبی گرفته است. این شبه جزیره از شمال به دریای خزر، از جنوب به خلیج گرگان، از شرق به آشوراده و از غرب به اراضی زاغمرز، مرداب لپو و نیروگاه نکا محدود می شود. شبه جزیره میانکاله در حدود 70 هزار هکتار وسعت دارد که عرض آن بین 5/2 تا 5/6 کیلومتر متغیر است. این شبه جزیره با تپه های شنی ساحلی به طول 5/6 کیلومتر از دریا جدا می شود. وسعت دهانه ان نسبت کاهش یا افزایش آب، کم و زیاد و یا کوتاه و بلند می شود. فضای شبه جزیره مرغزار نیمه مشجری است که عمده ترین درخچه های آن بوته های انار و تمشک وحشی است. همه ساله بیش از صدها هزار پرنده مهاجر، از انواع فلامینگو، قو، غاز خاکستری، پیشانی سفید، قره غاز، انواع اردک در این شبه جزیره فرود می آیند و تولید مثل و زمستان گذرانی می کنند. علاوه بر پرندگان فوق، انواع پرندگان بومی نیز مانند قرقاول، سار، کبوتر و حیواناتی مانند خرس، خوک، شغال، جوجه تیغی و دله نیز در آن وجود دارند. شبه جزیره میانکاله به عنوان منطقه ای حفاظت شده به ثبت رسیده است و شکار هر نوع حیوان و پرنده در پیرامون آن، بدون اجازه مخصوص ممنوع است. در شرق شبه جزیره میانکاله، مجمع الجزایر آشوراده قرار گرفته که از سه جزیره کوچک و بزرگ تشکیل شده است و با پیش روی و عقب نشینی آب دریا، بزرگ و کوچک می شوند. علاوه بر جزایر فوق، به جزیره اسمال سای نیز باید اشاره کرد که در مرداب پلنگلن قرار گرفته و یکی از بی نظیرترین اکوسیستم های جهانی را دارد.
مجموعه شبه جزیره میانکاله و جزایر آشوراده و اسمال سای، دارای جاذبه های شگفت انگیز طبیعی و زیست محیطی کم نظیری است که عمده ترین آن ها پوشش گیاهی ویژه و حیات وحش منحصر به فرد آن است. چشم اندازهای ساحلی، بیشه ای و خلیج گرگان، این محدوده از استان مازندران و سواحل خزر را به یکی از جالب ترین نقاط سیاحتی تبدیل مرده است. در بخشی از سواحل آن می توان شنا و قایقرانی کرد.

 

جلگه ها و جنگل
اگر ارتفاع زیر 100 متر را به عنوان محدوده جلگه ای سرزمین مازندران محسوب کنیم، سه فضای جلگه ای متمایز قابل تشخیص است: نوار باریک و کم عرض رامسر- علم ده و گلوگاه – کردکوی که به علت نزدیکی ازتفاعات جنگلی به دریا، دارای شیب نسبتا تند و فضای بسیار محدود دشتی است. پهنای محدوده های فرق بین 3 تا 5 کیلومتر و طول مسیر آن ها بیش از 150 کیلومتر است. جلگه وسیع و طولانی آمل- بابل و ساری- بهشهر که در مصب رودخانه های هزار، بابل، تجن و نکا تشکیل شده و دارای پهنایی بین 20 تا 50 کیلومتر و طول بیش از 120 کیلومتر است. اقلیم جلگه های مازندران معتدل گرمسیری است و از غرب به شرق به دمای آن افزوده می شود و به همان نسبت نیز میزان بارندگی از غرب به شرق کاهش می یابد و در نتیجه از رطوبت هوا نیز کاسته می شود. به همین دلیل در بخش های شرقی نسبت به بخش های غربی با کاهش جنگل و پوشش گیاهی روبرو هستیم. جلگه های مذکور محل اسقرار روستاها و شهرهای مهم استان مازندران است که عمده صنایع و مراکز اقتصادی و خدماتی را نیز در خود جای داده اند. جلگه باریک غربی به علت نزدیکی به دریا و ارتفاعات و بارندگی زیاد، سر سبز و چشم اندازهای متنوعی دارد. به طوری که چشم اندازهای جنگل و دریا، شالی و مرکبات و حتی باغات چای همراه با بریدگی‌هایی در ارتفاعات جنگلی دیدنی است. در جلگه های میانی و غربی به علت فاصله زیاد دریا با ارتفاعات، مناظر دیگری پدید آمده است. مثلا در چشم اندازهای جلگه میانی، با مزارع وسیع شالی و باغات فشرده مرکبات و مزارع گندم و توتون روبرو هستیم، در حالی که جلگه غربی مزارع وسیع گندم، پنبه، دانه های روغنی، سبزیجات و صیفی جات فراوانی دارد. ذخایر جنگلی استان مازندران بسیار وسیع و غنی است که از درختان ساحلی تا درختان سخت چوب و با ارزش تشکیل شده است. این جنگل ها با تراکم و انواع گوناگون درختان در امتداد ساحل و جلگه های ساحلی، از کوه های تالش تا دامنه های شمالی البرز در جنوب و جنوب غربی گرگان به طول بیش از 1600 کیلومتر و در ارتفاع 100 تا 2700 متر کشیده شده اند. وسعت فعلی جنگل های استان مازندران تقریبا 2/1 میلیون هکتار بر آورد شده است که حدود 90 گونه چوبی را در بر می گیرد.مهم ترین این درختان عبارتند از: راش خزر، بلند مازو، توسکا، ملچ، زبان گنجشک و افرا. آب و هوای جنگل های مازندران معتدل مرطوب است که از ارتفتعات به جلگه و از غرب به شرق به درجه گرمای آن افزوده می گردد. میزان بارندگی نیز ار غرب به شرق کاهش می یابد. لذا جنگل های مازندران از غرب به شرق و از شمال به جنوب با طراوت و سرسبزی چشم گیری آغاز گشته و به بیشه ها و بوته زارهای کوهستانی ختم می شود. ترتیب و توالی ساختارهای جنگلی در مسیرهای چالوس- کرج و ساری- فیروزکوه کاملا مشهود است.مناطق جنگلی زیبای مازندران عبارتند از: جنگل های نکا، جنگل های ساری- کیاسر و سواد کوه، جنگل های بابل و آمل، جنگل های چالوس و نوشهر، جنگل های تنکابن و رامسر.

 

کوه ها و قله ها
رشته کوه های البرز در شرق دره سفید رود به موازات سواحل جنوبی دریای خزر تا دره گرگان کشیده شده و چون قوسی بلند و عظیم بین جلگه مازندران و فلات مرکزی ایران قرار گرفته است. ارتفاع آن از ساحل تا دریای خزر به طرف جنوب با شیب های تندی افزایش می یابد. این سلسله جبال عظیم به چند رشته کوه فرعی که در جهات مختلف کشیده شده اند تقسیم می شود. عمده ترین این
رشته کوه های فرعی عبارتند از:
رشته کوه های دیلمان و لاهیجان، کوه های تخت سلیمان و کلارستان، کوه های خلنو، توچال و گلون بسته، کوه های لار و دماوند، کوه های خنسک و شاد کوه.

 

کوه های تخت سلیمان و کلارستان:
این کوه ها خط الرأس مرز طبیعی مازندران با تهران محسوب می شوند. جهت این رشته کوه نیز غربی- شرقی است و قلل مهم آن عبارتند از: کلوان، میش چال، گردون گوه، آلانه سر، سی چال، مست چال و کندوان در خط الرأس اصلی و قلل مغار، هفت خوان، خرسان، علم کوه، مرجیکش، رستم نشیت، سیاه سنگ، چالون، سیاه کمان، پسند کوه، میان سه چال، تخت سلیمان، سلیمان گوگ، کالاهو، قبی، کله چال، اوبدر، دیوچال، سرخاس و خورتاب که در یال های انشعابی آن قرار گرفته و یخچال های بزرگ و دائمی البرز را در میان خود جای داده اند .

 

کوه های لار و دماوند
این کوه ها دو رشته کوه فرعی از البرز مرکزی را تشکیل می دهند و مرتفع ترین
بخش جبال البرز محسوب می شوند. رشته شمالی پس از تشکیل گردنه کهو(سفید آب) در شمال قریه گرمابدر از توابع رودبار قصران به دو رشته شمال غربی و جنوب شرقی منشعب می شود که بخش شمال غربی آن با تشکیل قلل تخت خرس و سه سنگ، در جهت غرب امتداد می یابد و قله عظیم دماوند را پدید می آورد. بخش جنوب شرقی آن نیز پس از امتداد در دشت لار، قلل معروف هفت سران را بوجود می اورد. بخش جنوبی این کوه ها که همان خط الرأس قلل مهرچال، آتشکده، ریزان، سیاه چال و ماز در جهت شمال شرقی به کوه های خنسک و شادکوه متصل می شود.

 

غارهای طبیعی
در پیچ و خم بلندی های سلسله جبال البرز غارهای متعددی وجود دارد که بعضی از آنها مأمن و پناهگاه انسان دیرین و بعضی دیگر باروی اسپهبدان مازندران بوده است. غارهای استان مازندران عبارتند از: غار اسپهبد خورشید، غار آب اسک، غار پیرزن خانی، غار دیو سفید، غار کبجا کچال، غار یخ مراد.

 


غار دیو سفید:
این غار در محلی به نام مازگاه، در کنار قله دیو سفید که دارای موقعیت استحفاظی خاصی است، قرار گرفته است و در گذشته بسیار دور به عنوان دژ، مورد استفاده اسپهبدان مازندران بود. فاصله دریا تا قله و غار دیو سفید، هشت قلعه که امروزه به صورت باستانی در آمده اند، قرار دارد.

 

غار یخ مراد:
این غار در نزدیکی گچسر حد فاصل استان تهران و مازندران قرار دارد و از عجایب غارهای جهان به شمار می آید. زمستان های گرم و تابستان های بسیار سرد دارد و دارای قندیل های آهکی و یخی است.
علاوه بر غارهای فوق الذکر، در محدوده استان های دیگری نیز وجود دارد که عبارتند از:
غار سیاه پور در منطقه امیری، بین دره هراز لاهیجان و فیروز کوه.
غار هیلدو در نزدیکی روستای شوراب ساری
غار خرم آباد در نزدیکی خرم آباد تنکابن.

 

دره ها
یکی از جلوه های جذاب طبیعت مازندران، ساختار توپوگرافیک آن است. دره ها و چشم اندازهای پیرامون آن، جلوه شگفت انگیزی طبیعت اند و از استقرارهای فراوان و جذاب تفرجگاهی برخوردارند. دره های مازندران به دو نوع مشخص و متفاوت تقسیم می شوند:

 

دره های جنگلی
این دره ها عمدتا در امتداد رودخانه ها کشیده شده و پیرامون آن ها را انبوهی از جنگل های بلند با پوشش گیاهی متنوع فرا گرفته است. برخی از این دره ها پهنای وسیع دارند و بر روی آن ها، مزارع سر سبزی به شکل ویژه ای تراس بندی شده و مناظر بدیعی را پدید آورده اند. از جمله این دره ها می توان به دره های چالوس، تجن، تلار، نکا، جنت رودبار و دو هزار و سه هزار اشاره کرد. از میان این دره ها دره چالوس با تونلی طولانی به دره رودخانه کرج متصل می شود و گردنه و آبشار هزار چم را همراه با چشم اندازهای بلند کوهستانی و جلوه های روستایی سحر انگیز در بر می گیرد و یکی از بی نظیرترین دره های جنگلی – کوهستانی جهان است. همچنین دره هزار که بیشتر به دره چالوس شباهت دارد، دارای پیچ و خم های اعجاب آوری است که هر بیننده ای را به تعجب و حیرت وا می دارد. مسافرت از طریق این دره های طولانی برای هر جهان گردی، تجربه ای جذاب و به یاد ماندنی است.

 

دره های کوهستانی
این دره ها عمدتا در میان قلل مرتفع قرار گرفته اند و جولان گاه رودخانه های دایمی پر آب و خروشانی هستند که حواشی آن ها را باغ و مزرعه فرا گرفته است. خروش آب رودخانه ها، سرسبزی دامنه ها، صلابت دیواره ها، صعوبت صخره ها، شکوه قله ها، عطر وحشی گلها و گیاهان کوهستانی و رنگ لاجورد آسمان همراه با مزارع و فضاهای روستایی چشم اندازهای بی نظیری را پدید آورده اند. از جمله این دره ها می توان به دره های اشکور، بلده، یوش، لار، تلما، امیری و دره ثبات کوه اشاره کرد. از میان این دره های کوهستانی، دره یوش- بلده و دره اشکور با چشم اندازهای بی نظیر طبیعی، با شکوه ترین صحنه های طبیعت مازندران را به نمایش گذاشته اند.

پارک های جنگلی و طبیعی
تعدادی اتراق گاه جنگلی تجهیز شده در سطح استان وجود دارد که گرچه وسعت و تجهیزات آن ها از قبیل آب لوله کشی، برق، اجاق صحرایی، اتقک، پناه گاه، دست شویی، توالت و نیز رستوران، قابل توجه نیست، ولی مورد استفاده مسافران بومی و گردش گران منطقه بخصوص در تعطیلات تابستانی قرار می‌گیرند. برخی از این پارک های جنگلی دارای حیات وحش تابستانی قرار می‌گیرند. برخی از این پارک های جنگلی دارای حیات وحش محصور جهت بازدید مساقران است پارک های جنگلی استان مازندران عبارتند از:
پارک جنگلی میرزا کوچک خان، پارک جنگلی نور، پارک جنگلی سی سنگان، پارک جنگلی چالوس، پارک جنگلی نمک آبرود، پارک ملی خشکه داران.

 

پارک جنگلی نور
این پارک در دو کیلومتری شهر نور قرار گرفته و تجهیزات و امکانات اقامت روزانه دارد. به دلیل برخی ویژگی ها مانند دسترسی مناسب به جاده ساحلی نور، نزدیکی به شهرهای محمود آباد، نور، آمل و داشتن امکانات کامل تفرجگاهی از قبیل میز، نیمکت، آب لوله کشی و زمین بازی، مورد استفاده مردم شهرهای مجاور و مسافران قرار می گیرد. از خصوصیات بارز این پارک، نزدیکی آن به دریا و چشم اندازهای زیبای آن است. در بیشه های اطراف این پارک قرقاول ایرانی نیز وجود داردکه جاذبه خاصی به آن می بخشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   100 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله استان مازندران

دانلود مقاله آداب و رسوم گیلان و مازندران

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله آداب و رسوم گیلان و مازندران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

آداب و رسوم گیلان
گستردگى رسوم و خصلت‌هاى فرهنگى گیلانیان با توجه به تعدد قومى و گوناگونى لهجه‌ها به حدى است که حتى آشنایى مختصر آن در این مختصر نمى‌گنجد. بعضى از آداب و آیین‌هاى مردمى گیلان به مرور در همهمه زندگى شهرى رو به فراموشى و برخى دیگر کم‌رنگ شده است. اینک شرح مختصر و موجز برخى از این آداب و رسوم خواهد آمد:
 ورزشها، بازیها
 نوروز
 ازدواج
 ختنه‌سوران
 عزاداری ماه محرم
 عروسی گُولِی


ورزشها، بازیها
 آب‌بازی (آب‌پاشان، آبریزان، تیرماسیزه)
 بندبازی (لافندبازی)
 ورزا جنگ
 چاه نخجیر
 آینه تکم
 کُشتی گیله مردی
 چوگان بازی
آب‌بازى (آب‌پاشان، آبریزان، تیرماسیزه)
از مراسم متداول گیلان در گذشته، آب‌بازى بود که امروزه کمتر اثرى از آن مى‌توان یافت. این جشن در شرق گیلان و غرب مازندران به ”تیرماسیزه“ به معنى سیزدهم ماه تیر مشهور شده و احتمالاً همان تیرگان است. در فرهنگ ایران پیش از اسلام روز سیزدهم هر ماه، تیر نام داشت و روز تیر از تیرماه را جشن مى‌گرفتند. این مراسم به ”آبریزان“ یا ”آب‌پاشان“ نیز معروف بود. جشن آبریزان تا عهد شاه عباس در طبرستان و گیلان بر قرار بود و سپس به تدریج از یاد رفت.
کتاب ”عالم‌آراى“ عباسى با توجه به این که در تقویم دیلمى سال ۳۶۰ روز بود و ۵ روز آخر به حساب مى‌آمد، مراسم آبریزان را با محاسبهٔ ایام ”خمسهٔ مسترقه“ یعنى همان ۵ روز آخر سال و افزودن آن پس از پایان سه ماه بهار، در روز۱۳ ماه تیر محاسبه مى‌نماید و مى‌افزاید: ”در میان عجم یعنى ایرانیان، این روز به روز آب‌پاشان معروف است. در این مراسم بزرگ و کوچک، مذکر و مؤنث به کنار دریا مى‌رفتند آب‌بازى مى‌کردند و به طرب و خرمى مى‌پرداختند و به راستى مراسمى تماشایى به وجود مى‌آمد“. این رسم در بعضى از نقاط کشور مانند یزد، کرمان و اصفهان نیز معمول بود و در ۱۳ تیر ماه هر سال مردان و زنان در حالى که هر یک ظرفى همراه داشتند، به کنار رودخانه مى‌رفتند و به سر و روى یکدیگر آب مى‌پاشیدند.
زکریا قزوینى نویسندهٔ کتاب ”عجایب‌المخلوقات“ نیز از جشنى به نام ”آب‌پاشان“ یاد کرده و انگیزه آن را به قحطى شدید و توسل فیروز (جد انوشیروان) به خداوند و دعاى او براى باریدن باران و رفع قحطى و گرسنگى نسبت داده است. در این باره آمده که مردم در این روز به تبرک باران، از شدت شادى به یکدیگر آب مى‌ریختند و این کار از آن زمان متداول شد.
از مراسم دیگر این روز فال‌گیرى و ”لال شوش‌‌زنى“ است. در این مورد، بزرگ خاندان بر بدن اهل خانه و دام‌ها و نیز به در و دیوار و همه چیز چوب مى‌زد و خاموشى اهل خانه در برابر ضربات ترکه چوب، به باور آنها باعث برکت و رونق اقتصادى و معیشتى آنان مى‌شد.

آینه تکم
یکى دیگر از مراسم قبل از سال نو، اجراى یک نمایش عروسکى به نام ”آینه تکم“ است که در نواحى غربى استان گیلان انجام مى‌شد. ”تکم‌چى‌ها“ از آذربایجان به نقاط هشتپر و حتى انزلى و رشت مى‌آمدند و پیام‌آور رسیدن سال نو و نوروز مى‌شدند.
”تکم“ عروسکى به شکل بز بود که به دسته‌اى متصل مى‌شد و آن را با پارچه‌ها و منجوق‌هاى رنگى و پر مى‌آراستند و با بالا و پایین بردن دسته‌اى که از میان چوبى سوراخ‌دار مى‌گذشت، آن را به حرکت و جنبش وا مى‌داشتند. در کنار این نمایش با صداى دو چوب که به هم مى‌خورد و آهنگى شاد را تداعى مى‌کرد، تکم‌چى‌ها ترانه‌هایى خوش آهنگ مى‌خواندند.
بندبازى (لافندبازى)
از نمایش‌هاى سنتى گیلان که بیشتر در جشن‌هایى مثل عروسى، عید نوروز و یا در بازارهاى هفتگى اجرا مى‌شد، بندبازى است. در گیلان به آن ”لافندبازى“ نیز گفته مى‌شود و مانند همان بندبازى در سیرک است. نمایش بر روى طنابى که از روى دو میله فلزى و چوبى محکم و ضربدرى شکل گذشته و در دو طرف مهار شده، انجام مى‌شود. اصلى‌ترین فرد نمایش ”پهلوان“ نام دارد که بر روى طناب‌ها با پاى برهنه راه مى‌رود و براى تعادل خود چوبى بزرگ به نام لنگر در دست مى‌گیرد. پهلوان با ایستادن داخل تشت و یا قابلمه بر روى طناب راه مى‌رود. گاه با دوچرخه‌اى که لاستیک آن را برداشته‌اند فواصل دو تیر را مى‌پیماید. قرار دادن صندلى داخل یک سینى و نشستن روى صندلى و حفظ تعادل در همان حالت، از جمله عملیات دشوار این افراد است. در پایین طناب شخصى که لباس مسخره‌اى پوشیده و به ”یالانچى پهلوان“ مشهور است با لودگى و مسخرگى به تقلید از پهلوان مى‌پردازد. نقاره‌چى و سرناچى نیز با نواختن آهنگ، تماشاگران را در فضاى شاد این نمایش سهیم مى‌سازند.
کُشتى گیله مردى
این کشتى که امروزه همچنان پاى برجاست، یادگار صلابت و دلاورى مردم این خطه است. کشتى ”گیله مردى“ ریشه در تاریخ دارد. ”مقدسى“ در قرن چهارم هجرى از این کشتى یاد کرده است. ”ظهیرالدین مرعشى“ در مورد آن مى‌گوید رسم مردم دیلم است که جوانان روغن بر خود بمالند و پس از استراحت و خوراک کافى و لذیذ از گوشت، روغن، عسل و ... زور آنها زیاد شده و قدرت مى‌یابند که با فرد دیگرى کشتى بگیرند.
کشتى‌گیران گیله‌مرد مراتب خاصى نظیر تنگوله یا نوچه، پهلوان، سرپهلوان یا میداندار دارند. این کشتى در محوطه‌اى محصور به نام ”سیمبر“ یا ”سبزه‌میدان“ برگزار مى‌شود. کشتى گیله‌مردى معمولاً در تابستان و اعیاد و عروسى‌ها انجام مى‌شود. کشتى‌گیران که شلوارهایى به نام ”لاسپار“ به پا دارند با بالاتنهٔ لخت، ابتدا به حضار احترام مى‌گذارند و سپس با حرکات نمایشى قدرت خویش را به رخ حریفان مى‌کشانند. این حرکات نمایشى ”فوزوما“ یا ”فزّومما“ خوانده مى‌شود.
پس از رجزخوانى، حریف با کف زدن به او پاسخ مى‌دهد. نبرد ابتدا با حواله کردن مشت‌ها آغاز مى‌شود. این بخش در موارد بسیار منجر به مجروح شدن و شکستگى استخوان یکى از طرفین مى‌شود. در این کشتى هرگاه دست یکى از طرفین با زمین برخورد کند بازنده محسوب مى‌شود. جایزه این مسابقات به صورت غیرنقدى و شامل پارچه، آینه، پیراهن، گوسفند و گاو و ... است. به این جایزه ”بَرَََم“ مى‌گویند.
ورزا جنگ
از رسوم و نمایش‌هاى دیرین گیلان و بعضى از نقاط ایران، جنگ گاوهاى نر است. در گیلان به آنها ”ورزا“ یا ”ورزو“ گفته مى‌شود.
گاوهاى جنگى معمولاً توسط ملاکین یا روستاییان مرفه نگه‌دارى مى‌شدند و فقط به درد مبارزه و جفت‌گیرى مى‌خوردند. این گاوها از شاخ‌هاى محکم برخوردارند که وسیله دفاع و حمله آنهاست. کوهان پشت ورزاها به آنها صلابتى مى‌بخشد که هنرمندان سفال‌گر هزاران سال قبل را به الهام و ساخت شمایل سفالى آنان واداشته است. ساخت سفالینه‌هاى قرمز رنگ ملهم از این گاوهاى نر زورمند از مشخصه‌هاى هنر باستانى گیلان است.
قدیمى‌ترین سندى که به چنین نمایشى در گیلان اشاره دارد فرمانى است نوشته بر روى سنگ مرمر قهوه‌اى و به خط نستعلیق بر ایوان ورودى مسجد جامع لاهیجان که به دستور ”سلطان حسین صفوی“ نگاشته شده و طى آن اهالى را از ارتکاب اعمال خلاف بازداشته و امر به تأدیب و تنبیه خلاف‌کاران کرده است. این فرمان که تاریخ ۱۱۰۶ هـ.ق را دارد مردم را از کبوترپرانی، گرگ‌دوانى و نگه‌دارى گاو و قوچ و سایر حیوانات به منظور جنگ با یکدیگر بازداشته و این اعمال را ممنوع شمرده است.
چوگان بازى
این بازى که توسط اسب‌سواران انجام مى‌شود اولین بار در زمان عباس صفوى به هنگامى که لاهیجان را فتح نمود در گیلان مورد توجه قرار گرفت. پس از فرار ”خان احمدخان“ آخرین حاکم کیایى بیه‌پیش، ملک موروثى او به دست صفویان افتاد. به دستور شاه عباس باغ بزرگ او را براى ایجاد زمین این بازى خراب کردند و از آن پس این محل به سبزه‌میدان مشهور شد.
پولو (polo) کلمه‌اى انگلیسى مأخوذ از واژه‌اى تبسى و به معنى چوگان است.
چاه نخجیر
حکام قدیم گیلان به شکار علاقه فراوان داشتند. در عملیات شکار که ”چاه نخجیر“ نامیده مى‌شد، ابتدا قسمتى از جنگل به عنوان شکارگاه انتخاب مى‌شد. سپس با در هم پیچیدن شاخه‌هاى درختان دو رشته پرچین محکم به مساحت یک یا دو فرسخ درست مى‌کردند. این دو پرچین طورى تهیه مى‌شد که به تدریج بر یک نقطه متمرکز مى‌شدند به گونه‌اى که در آخرین مرحله به زحمت گذرگاهى براى عبور یک شکار باقى مى‌ماند. این دالان در انتها، به محوطه‌اى در عرض ده متر با پرچین‌هاى محکم و لانه‌هایى موسوم به چاه، محصور مى‌‌شد. در روز شکار مردان گیل و دیلم پشت پرچین‌ها جمع مى‌شدند و عده‌اى فریاد زنان با ساز و نقاره هیاهوى وحشت‌انگیزى ایجاد مى‌کردند. این گروه بین دو پرچین پیش مى‌آمدند و به آرامى شکار را به طرف محوطه مورد نظر مى‌راندند. اطراف محوطه و کمى بالاتر، صفه کوچکى ایجاد مى‌شد که در آنجا مردان جاى مى‌گرفتند و هنگامى که حیوان به دام مى‌افتاد درهاى لانه‌ها را مى‌بستند.
وقتى که گرازها، گرگ‌ها، شغال‌ها و ... در این لانه‌ها محبوس مى‌شدند، گوزن‌ها که نمى‌توانستند از دالان به لانه‌ها راه یابند با ضربات پیکان و تبر کشته مى‌شدند. والى و بزرگان دولت آنگاه روى صفه آمده و براى گشودن در لانه‌ها فرمان مى‌دادند، به نحوى که تنها یک گراز مى‌توانست در آن واحد خارج شود. در این موقع مردى جوان براى ورود به محوطه انتخاب مى‌شد و هنگامى که گراز به طرف جوان حمله‌ور مى‌شد او با یک ضربه گراز را از پاى درمى‌آورد.
شاه عباس صفوى پس از تسخیر گیلان چند بار چنین شکارهایى را ترتیب داده بود. در سال ۱۰۰۳ هـ.ق عملیات شکارى توسط او با ۱۰ هزار مأمور تعقیب شکار انجام شد. در ۱۰۲۳ هـ.ق شاه عباس بار دیگر به گیلان آمد و به فرمان او ۳۰ هزار نفر مأمور تعقیب شکار از نواحى بیه‌پس و بیه‌پیش گرد آمدند و براى تعقیب شکار به جنگل رانکوه اعزام شدند. در این شکار تعداد بسیار زیادى حیوانات وحشى کشته شدند. این شکار چنان مقبول طبع شاه افتاد که با وجود مرگ ۲۷۰۰ نفر از مأموران، از پایان دادن شکار امتناع ورزید. پس از سقوط فرمانروایان گیلان و ترک بازدیدهاى شاهانه این گونه کشتارهاى وسیع پایان گرفت.
نوروز
جشن نوروز در گیلان با آیین‌ها و مراسم گوناگونى بر پا مى‌شود:
 نوروزخوانی
 عروس گوله
 گل‌گل چهارشنبه
 سیزده سال
 شب چله
نوروزخوانى
نوروزخوانى از مراسم آخر هر سال در گیلان است. نوروزخوانى که هم اکنون نیز کم و بیش رواج دارد، در گیلان نماد ورود بهار و خیر و برکت است. براى این کار گروهى نوروزخوان در کوچه و خیابان به راه مى‌افتند و اشعارى مى‌خوانند. از معروف‌ترین این اشعار مى‌توان به ”دوازده امام“ و ”عروس گوله“ اشاره داشت. اغلب نوروزخوانان نخست دوازده امام را مى‌خوانند و وقتى به قسمت ترجیع‌بند مى‌رسند، آن را دو نفرى تکرار مى‌کنند و بعد نوروز و نوسال مى‌خوانند. این شعر چنین آغاز مى‌شود:
همى خوانم امام اولین را شه کشور امیرالمؤمنین را
وصى و جانشین یعنى على را
به یاسین و الف لام و به فیروز دهید مژده که آمد عید نوروز
امام دومین هم دسته گل شفاعت مى‌کند او بر سر پل
حسن بابش سوار است او به دلدل
به یاسین و الف لام و به فیروز مژده دهید که آمد عید نوروز
این شعر در مدح دوازده امام ادامه مى‌یابد.
عروس گوله
نمایش ”عروس گوله“ نیز از دیگر مراسم قبل از حلول سال نو به شمار مى‌رفت. این نمایش همراه با آواز ریتمیک داراى مفاهیم اخلاقى و آیینى خاصى بود. بازیگران این نمایش معمولاً سه نفر بودند و به نقش غول، پیربابو و نازخانم ظاهر مى‌شدند. نقش نازخانم را بیشتر مواقع پسر جوانى که لباس زنانه پوشیده بود اجرا مى‌کرد. پیربابویا کوسه نقش پیرمردى بود که با غول بر سر تصاحب نازخانم به بحث و جدل مى‌پرداخت. غول هم خود را با کلاهى از کلوش (ساقه برنج)، زنگوله‌ها و چماق به هیبتى عجیب مى‌آراست. این گروه به منازل مختلف رفته، به ایفاى نقش خود مى‌پرداختند و در ازاى تهنیت‌گویى خویش و آرزوى سالى پربرکت و پر یُمن براى صاحبخانه، از او هدایایى دریافت مى‌کردند.
گاه نقش یک شخصیت دیگر به اسم ”کاس خانم“ نیز به این جمع اضافه مى‌شد.
گل‌گل چهارشنبه
از دیگر مراسم کهن ایرانیان که در گیلان هم با بعضى تغییرات جزیى به آن مى‌پردازند، ”چهارشنبه‌سورى“ است که در غروب آخرین سه‌شنبه سال و در شب چهارشنبه انجام مى‌شود. به این منظور خار، بوته، گَوَن و کاه جمع‌آورى مى‌شد و با درست‌کردن پشته‌هایى که معمولاً رو به سمت قبله مى‌نهادند و سپس آتش زدن آنها، از روى آتش مى‌پریدند و هنگام پریدن با خوشحالى مى‌خواندند:
گل‌گل چهارشنبه به حق پنج‌شنبه
زردى ِبشه، سرخى بایه نکبت ِبشه، دولت بایه
یعنى: اى شعله آتش چهارشنبه، به حق پنج‌شنبه، زردى و ضعف و بیمارى رخت بربندد و نوبت سرخى و نشاط و خرمى فرا رسد. دوره نکبت و ناکامى به سر آید و دولت و اقبال روى نماید.
این سنت که از روزگار زرتشت و حتى جلوتر بر جاى مانده، در دوران اسلامى با اعتقادات مردم در هم آمیخته و رنگ و بویى دینى گرفته است. دود کردن اسپند هم از این رسوم است که سعى مى‌شد از سادات خریدارى شود و به هنگام دود کردن آن زمزمه مى‌کردند:
عاطتیل کُن، باطیل کُن تى مرده مارهَ بیرونَ کُن
اسفند دوکُن چاووش بایه مردمار به هوش بایه
یعنى: عاطل و باطلش کن و چشم زخم را از وجودها دور ساز. مادر شوهرت را بیرون کن. اسپند دود کن تا چاووش بیاید. تا مادر شوهرت به هوش بیاید.
علاوه بر این به نیّت این که دختران به زودى به خانه شوى بروند، دختران دم‌بخت را چندساعتى از خانه بیرون و خانه تکانى مى‌کردند. شکستن کاسه و کوزه و ظروف کهنه به علامت دور ساختن نفرت و رفع قضا و بلا از دیگر آداب این روز به شمار مى‌رفت. مراسم چهارشنبه‌سورى در نواحى مختلف گیلان با تفاوتى اندک اما شبیه به هم اجرا مى‌شد و گاه شلیک تیر و ترکاندن ترقه نیز در برنامه جاى داشت. گاه نیز به نیت برکت، یکى از اهالى با تبر به سمت درختى که بار نمى‌داد مى‌رفت و اما با ضمانت دیگران براى بار آوردن درخت در سال بعد، شخص تبر به دست از قصد خود منصرف مى‌شد.

- فالگوش ایستادن:
از دیگر برنامه‌هاى چهارشنبه‌سورى بود. براى این کار، در گذرگاه‌ها مى‌ایستادند و با شنیدن پنهانى نخستین کلمات عابرین، مفهوم آن را حمل بر توفیق یا ناکامى خود در سال آتى مى‌شمردند.
- قاشق‌زنى:
از دیگر رسوم اجرایى این شب بود که معمولاً جوانان و بیشتر دختران به در خانه همسایه‌ها مى‌رفتند و با پنهان کردن روى خود و بدون دادن آشنایی، خواستار هدیه مى‌شدند. نقل و نباب و تنقّلات از عمده‌ترین چیزهایى بود که در کاسه قاشق‌زنان جاى مى‌گرفت.
- شال‌اندازى:
در مناطق روستایى کوهستانى از رسوم شایع چهارشنبه‌سورى بود و گاه حالت نوعى خواستگارى از دختر صاحب‌خانه را داشت. معمولاً به گوشه شال اینان مقدارى شیرینى و آجیل به عنوان هدیه صاحب‌خانه بسته مى‌شد و شال‌اندازان بدون مشخص کردن هویت خویش به خانه فرد دیگرى مى‌رفتند.

سیزده سال
آخرین مراسم نوروز، سیزده سال است. در این روز مردم گیلان بیشتر به کنار رودخانه‌ها و در دل جنگل‌ها مى‌روند و به صورت گروهی، آخرین روز نوروز را گرامى مى‌دارند. دختران گیلانى در این روز سبزه گره مى‌زنند. این مراسم معمولاً با بندبازی، کشتى گیله‌مردى و نواختن ساز و نقاره همراه است.
شب چله
شب چله از مراسم باستانى ایران، در گیلان هم از منزلت خاصى برخوردار است. شب اول دى‌ماه هر سال را اهل خانواده و خویشان و گاه همسایه‌ها گرد هم مى‌آیند تا آیین شب چله را برگزار نمایند. براى مراسم شب چله، معمولاً خوردنى‌ها و تنقلات و آجیل زیادى فراهم مى‌آورند. هندوانه به سفره این شب رنگ و بویى دیگر مى‌بخشد و به قولى اگر هر کس در شب چله هندوانه بخورد، در تابستان احساس تشنگى نمى‌کند. یکى از ترانه‌هایى که در این شب زمزمه مى‌شود، چنین است:
امشو، شب چله ، خانم جیر پله چاقو بزنیم هندوانه کله
یعنى: امشب شب چله و خانم زیر پله است، چاقو به هندوانه بزنیم.
از دیگر خوردنى‌هاى این شب، برنج برشته، عدس و گندم برشته، کونوس (ازگیل وحشی)، آجیل، پرتقال، لیمو، خوج (گلابى محلی) و میوه‌هاى دیگر است.
تفأل به دیوان حافظ از دیگر آداب این شب است. پس از نیت و سوگند دادن حافظ به شاخ‌نبات، دیوان را مى‌گشایند و اولین غزل صفحه جلوتر را مى‌خوانند. اعتقاد بر این است که بیش از سه بار نباید فال گرفت چون حافظ ناراحت مى‌شود و حرف‌هاى خوش نمى‌زند.
ازدواج
براى تشکیل خانواده، حضور زوجى که خواهان یکدیگرند، عامل تعیین کننده است. در گیلان، به خصوص در مناطق روستایى به دلیل مشارکت و همپایى زنان و مردان در امور معیشتی، ارتباط و آشنایى‌هاى اولیه از برخوردهاى ساده و روزمره اهالى آغاز مى‌شود.
با توجه به گسترش فعالیت‌هایى که در بطن زندگى روستایى جریان دارد مثل آیش، وجین و درو و ... شناخت ابتدایى پسران و دختران به وجود مى‌آید. این شناخت بعدها به انتخاب و سپس در صورت پذیرش خانواده‌ها به تهیه مقدمات ازدواج منجر مى‌شود. به این ترتیب که با جلب موافقت خانوادهٔ طرفین و پس از مراسم خواستگاری، دوره نامزدى طى مى‌شود.

- حنابندان:
پیش از فرا رسیدن عروسى مراسمى به نام ”حنابندان“ در شهرها برپا مى‌شد. در این مراسم عروس مى‌باید در این شب دست و پایش را حنا ببندد.
- نارنج‌زنى:
از دیگر مراسم ازدواج، ”نارنج‌زنى“ است. رابینو که در اوایل قرن بیستم در گیلان به سر مى‌برد، خود شاهد این مراسم بود. وى مى‌نویسد که هنگام ازدواج، داماد نقل و سکه بر سر عروس مى‌پاشد، بعد نارنج یا پرتقالى به طرف او مى‌اندازد. آنگاه عروس و داماد دور چاه مى‌گردند. عروس سکه‌اى به نشانه خوشبختى در چاه مى‌اندازد و پس از آن درخت توتى در خانه مى‌نشانند.
- گیشه‌بَرى:
گیشه‌برى از دیگر مراسم مربوط به ازدواج است. بردن عروس به خانه داماد را گیشه‌برى مى‌نامند. این مراسم پرشور با صداى ساز و نقاره و ترانه‌خوانى و شادمانى خانواده عروس و داماد و دیگر مهمانان همراه است.

 

در شهرها معمولاً ازدواج با پادرمیانى خانواده و معرفى چند دختر به پسر موردنظر صورت مى‌پذیرفت. گاه دلاک حمام را براى آشنایى و پرسیدن نظر دختر نزد او مى‌فرستادند و یا در حمام‌هاى عمومى دختر مورد نظر را برانداز کرده و پس از پسندیدن به خواستگارى او مى‌رفتند. مراسم خواستگارى و تعیین مهریه و شیربها از موارد مطرح براى دو خانواده است.
ختنه‌سوران
از مراسم تاریخى ایران و گیلان ختنه‌سوران است. در تاریخ‌خانى آمده است: ”چون ارقام مسرّت و شادکامى و فرحت و کامرانى ثبت صفحه دفتر خزینه خاطر مبارک حضرت میرزاعلى بود و بزم . عشرت ختنه‌سور دودُر شاهوار و ...“.
به خوبى مى‌توان اهمیت چنین جشنى را به خصوص با توجه به ارج و قرب فرزند پسر در ایام گذشته درک کرد. اگر پسر را ده روز پس از تولد ختنه نمى‌کردند، این کار چهار، پنج سال به تعویق مى‌انداختند.
براى ختنه‌سوران روز و ساعت سعد و مناسب را انتخاب مى‌کردند و آشنایان و مطرب و دلاک را براى همان روز خبر مى‌کردند. در این میهمانى از مهمانان با پلو و خورشت و شیرینى و آجیل پذیرایى مى‌شد و پس از آن مراسم جشن و پایکوبى برگزار مى‌شد تا بچه از این عمل ترسناک دلدارى یابد.
وسایل ختنه کردن یک نى به طول ۱۰ تا ۱۵ سانتیمتر، تیغ سلمانى و پنبه یا پارچه سوخته شده بود که براى ضدعفونى کردن و بندآوردن خون از آن استفاده مى‌شد. پس از عمل ختنه کردن، موسیقى و دست‌افشانى و پاى‌کوبى ادامه مى‌یافت. این عمل از آنجا که یکى از آداب اولیه اسلامى است، موجب احساس مسؤولیت والدین مى‌شد. معمولاً سعى بر این بود که ختنه‌شوندگان در یک روز فرد باشد، در غیر این صورت خروسى را نیز سر مى‌بریدند.
معمولاً در این مراسم هر یک از مهمانان در حد توان خود هدیه‌اى مى‌آورد. گاه جشن تا هفت روز طول مى‌کشد. پس از ده روز فرد ختنه شده را همراه دیگر همسالانش به حمام مى‌برند، براى این کار حمام از پیش قرق مى‌شود.
عزادارى ماه محرم
مردم گیلان نیز همچون مردم سایر مناطق ایران، آداب و رسوم ویژه‌اى براى سوگوارى حسین‌بن‌على (ع) دارند. مردم سعى مى‌کنند تا در روزهاى نهم و دهم محرم، به زادگاه خود بروند و در جمع بستگان و آشنایان خود در مراسم عزادارى شرکت کنند. روضه‌خوانی، سینه‌زنی، زنجیرزنی، چهل منبر، شام غریبان، تعزیه‌خوانى و ... از جمله مراسم عزادارى در ماه محرم مردم گیلان است. به عنوان نمونه، مراسم عزادارى در ماسوله در اینجا آورده مى‌شود:

مردم ماسوله مثل شیعیان گیلان و تالش مراسم مذهبى را به جاى مى‌آورند و این مراسم قدمتى دیرینه دارد. براى اولین بار از سال ۱۲۶۱ هـ.ق برنامه منظمى براى برگزارى دهه اول محرم، در هر روز و شب تدوین شد. این برنامه بسیار حساب شده است و با طوق‌بندى از شب هفتم آغاز مى‌شود. در روزهاى بعد تا روز دهم برنامه‌ها و عزادارى ادامه مى‌یابد و در شب یازدهم مراسم شام غریبان انجام مى‌شود.

 

در شب دوازدهم محرم پس از انجام مراسم مربوط به خاکسپارى شهیدان کربلا (توسط طایفه بنى اسد) و تعزیه‌دارى در جوار ”امامزاده عون بن علی“ برنامه عزادارى ماه محرم پایان مى‌یابد. به گفته ”رابینو“ تمام ساکنان ماسوله روز دهم محرم، به مسکن و کار خود باز مى‌گردند.
عروسى گُولِى
یکى از مراسم دیدنى و نمایش مانند محلى که هنوز هم کمابیش در آبادى‌هاى مختلف گیللان مانند ملومه Malome و دیگر روستاهاى دیلمان و آبادى‌هاى کوهستانى بخش سیاهکل دیلمان و لاهیجان و زیکسار Ziksar صومعه‌سرا و کلکاسراى Sara ـ Kolka رودسر و جفررود Jafrud و خمام Xomam و هم‌چنین Jupošt لشت نشاء رشت متداول است، رم آمدن عروس گولى یا عروس غول است که چند روز یا چند هفته به عید نوروز مانده به‌وسیلهٔ تعدادى از مردان و جوانان هر محل انجام مى‌گیرد و چهار پنج روز هم طول مى‌کشد. این دسته‌ها در حقیقت به استقبال عید مى‌روند و مژدهٔ آمدن نوروز را مى‌دهند. مردم هم منتظر آمدن آنان هستند زیرا که آمدن دسته‌هاى گولى را شگون مى‌دانند و معتقد هستند قدم آنان خوب است.
تعداد بازیکنان در آبادى‌هاى مختلف متفاوت است ولى اعضاء اصلى هر دسته عبارتند از:
پیربابو؛ پیر غول؛ عروس؛ خواننده؛ طبال و سازچى‌ یا داره‌زن (دایره‌زن) و کوله‌بازی. گاهى ممکن است نوازندگان و سازچى‌ها چند تا باشند. هم‌چنین امکان دارد یک نفر دختر دیگر همراه عروس باشد و یک کوله‌بارى دوم هم به افراد دسته افزوده شود. غالب اوقات، دسته‌ها براى رونق بیشتر دوتا دختر دارند که اصل کارى عروس یا ”نازخانم“ است و دختر دوم که ”کاس‌خانم“ است و عروس را همراهى مى‌کند تا تنها نباشد.
آداب و رسوم مازندران
 نوروزخوانی
 عید نوروز
 مراسم تیرماه سیزده
 مراسم وَرْف چال (جاه برف)
 مراسم ماه محرم
 عید غدیر
 مراسم تمنای باران
 آفتاب‌خواهی
 گهواره‌بندی
 مراسم ازدواج
 چهارشنبه سوری
 جشن نوروزماه
 آیین سنتی ۲۶ عید ماه
 شب یلدا
 آداب ماه رمضان
 عید قربان
 مراسم باران‌خواهی
 گرفتن ماه و خورشید
 دندان‌سری
 شب چله مازندران
نوروزخوانى
نوروزخوانان معمولاً پانزده روز قبل از فرا رسیدن عید نوروز به داخل روستاها مى‌آیند و با خواندن اشعار در مدح امامان و ترانه‌هاى محلی، طلیعه سال نو را به آنان مژده مى‌دهند.
نوروزخوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را مى‌خواند، یک‌نفر ساز مى‌زند. و نفر دیگر کوله‌کش (بارکش) مى‌گویند به در خانه‌هاى مردم مى‌رود و مى‌خواند:
باد بهارون بیمو / نوروز سلطون بیمو / مژده دهید به دوستان / گل به گلستون امد / بهار آمد خوش آمد / على با ذولفقار آمد، خوش آمد / نوروزتان نوروز دیگر / شما را سال نو باشد مبارک
صاحب‌خانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم‌مرغ و نخود و کشمش از آنان پذیرایى مى‌کند.
چهارشنبه سورى
از مراسم به جامانده در ایران زمین، چهارشنبه‌سورى است که در پایان چهارشنبه هر سال برگزار مى‌شود؛ صبح روز چهارشنبه آشهفت ترشی درست مى‌کنند. آشى که هفت نوع ترشى مانند آب نارنج، آب لیمو، آب انار، سرکه، گوجه‌سبز و آب ازگیل در آن مى‌ریزند و بعد از آماده شدن بین همسایه‌ها پخش مى‌کنند. غروب روز چهارشنبه، ۵ تا ۷ بوته آتش درست مى‌کنند و در حالى که آواز مى‌خوانند با آرزوى شادى و خوشى براى خود و خانواده خود، از روى آتش مى‌پرند. آنها مى‌خوانند:
چهارشنبه‌سورى کُمّی، پارسال دُسورى کُمّی، امسال دُسورى کُمّى
عید نوروز
هنگام تحویل سال افراد خانواده دور سفره هفت‌سین، که با ظرافت و سلیقهٔ خانم خانه چیده شده، مى‌نشینند و در حالى که پدر خانواده دعاى تحویل مى‌خواند، منتظر تحویل سال نو مى‌شوند.
در گذشته که امکانات ارتباطى مانند رادیو و تلویزیون نبود با تیراندازى یا گفتن اذان سال جدید را به همه اعلام مى‌داشتند.
بعد از این که سال نو شد کسى که به عنوان مادر مه انتخاب شده، با مجمعى که در آن قرآن، آیینه، آب، سبزه و شاخه‌هاى سبز جوان قرار دارد، وارد خانه مى‌شود. چهار گوشه اتاق‌ها را آب مى‌پاشد، قرآن را کنار سفره هفت‌سین مى‌گذارد و شاخه‌هاى سبز (درخت آلوچه) را به این نیت که سال سرسبز و خوش و خرمى براى خانواده باشد، جلوى در اتاق آویزان یا روى طاقچه مى‌گذارد.
در این روز مادر خانه، غذاى عید -سبزى پلو با مرغ یا گوشت- درست مى‌کند. علاوه بر آن غذایى به عنوان خیرات براى اموات مى‌پزند و بین مردم پخش مى‌کنند.
در غروب شب اول سال، به این اعتقاد که چراغ خانه آنها همیشه روشن و نورانى باشد، به سردر خانه‌ها شمع یا شعله آتش آویزان مى‌کنند.
جشن نوروزماه
مردم مازندران در اواسط مردادماه جشنى به نام نوروزماه دارند. وقتى که اولین محصول برنج زودرس رسید، بعد از جمع‌آورى و درو، با همان برنج غذا درست مى‌کنند و در خارج از روستا، جشن پایان کار مى‌گیرند. این مراسم درست مانند سیزده به در است و در اعتقاد دارند که این روز را حتماً باید بیرون از روستا به سر برد. در واقع این جشن یک نوع سپاسگزارى به درگاه خداوند است.
مراسم تیرماه سیزده
از دیگر مراسم سنتى و رسمى مازندران تیرماه سیزده است که در اواسط آبان هر سال برگزار مى‌شود. البته روایات مختلف در مورد تیرماه سیزده وجود دارد.
۱. مى‌گویند که شب تولد حضرت على (ع) است.
۲. مى‌گویند پیروزى کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان است.
در این شب همه خانواده کنار هم جمع مى‌شوند و تا پاسى از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانه‌هاى بزرگ‌ترها سپرى مى‌کنند. جوانان هم با در دست داشتن ترکه‌اى بلند که کیسه‌اى به انتهاى آن بسته شده است، همراه کودکان به در خانه‌ها رفته و با سروصدا و کوبیدن چوب به در خانه‌ها و لال‌بازى از صاحب‌خانه تقاضاى هدیه مى‌کنند. به آنها پول، میوه، شیرینى داده مى‌شود.
هنگامى که لال به همراه گروه خود در کوچه‌ها شروع به حرکت مى‌کند این اشعار را مى‌خواند:
لال بیَمو، لال بیَمو / پارسال و پیرار بیَمو / چل بَزِن دیگه بَزِن /لال اِنه لالک اِنه / پیسه گُندِه خوانه‌نه / سال و ماه ارزون نَوِه / لال مار رسوا نَوِه / لال اِنه لالک اِنه / پار بُوردِه امسال اِنِه
معنى: لال آمده، لال آمده / پارسال و امسال آمده / چرخ نخ‌ریسى را حرکت بده، به دیگ بزن / لال مى‌آید، لال کوچک مى‌آید / کسى که شیرینى پیس گنُدِه مى‌خواهد، مى‌آید / سال و ماه ارزان نمى‌شود / لال بزرگ رسوا نمى‌شود / لال مى‌آید، لال کوچک مى‌آید / پارسال رفته، امسال مى‌آید.
آیین سنتى ۲۶ عید ماه
آیین ویژه سنتى ۲۶ عید ماه طبرى هر سال در تاریخ ۲۸ تیرماه شمسى در بیشتر روستاهاى استان برگزار مى‌شود.در روستاى امامزاده حسن سوادکوه این مراسم با آداب خاصى انجام مى‌شود. این رسم به جشن مردگان نیز معروف است.
براساس سنت رایج و باورهاى مردم؛ در زمان‌هاى قدیم فریدون پادشاه پیشدادى به خونخواهى پدرش جمشید شاه، ضحاک پادشاه را سرنگون مى‌کند. مردم خبر پیروزى را در شب با آتش زدن بوته‌ها به یکدیگر اطلاع مى‌دهند و فرداى آن روز با برپایى جشن و مسابقه کشتى این پیروزى را گرامى مى‌دارند.
امروزه نیز اهالى روستاهاى اطراف همگى به امامزاده حسن مى‌آیند و علاوه بر خیرات کردن براى اموات خود و روشن کردن شمع روى مزارها، تماشاگر مسابقه کشتى سنتى لوچو مى‌شوند. در این روز کشتى‌گیران سوادکوه در این محوطه گرد مى‌آیند و به مصاف هم مى‌روند.
در مناطق جلگه‌اى جشن مردگان در آرامگاه‌ها برگزار مى‌شود.
مراسم وَرْف چال (جاه برف)
یکى از مراسم‌‌هاى قابل توجه در ارتباط با آب در روستاى اسک واقع در جاده هراز مراسم ورف چال است. این مراسم در یکى از روزهاى جمعه، در فاصله اول تا پانزده اردیبهشت ماه که آخرین برف‌هاى زمستانى در حال ذوب شدن است، انجام مى‌شود. تاریخ اجراى این مراسم قبلاً از طرف بزرگان محل به اطلاع عموم رسانده مى‌شود. در این روز کلیه مردان محل جهت انجام مراسم ورف چال واقع در دامنه کوه دماوند پس از صرف صبحانه با همراه داشتن غذاى ظهر و بساط میوه و چاى از روستا خارج مى‌شوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  48  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آداب و رسوم گیلان و مازندران

مقاله بررسی و شناخت نیازهای آموزشی – ترویجی کیویکاران استان مازندران

اختصاصی از اس فایل مقاله بررسی و شناخت نیازهای آموزشی – ترویجی کیویکاران استان مازندران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله بررسی و شناخت نیازهای آموزشی – ترویجی کیویکاران استان مازندران


مقاله بررسی و شناخت نیازهای آموزشی – ترویجی کیویکاران استان مازندران

تحقیق حاضر به بررسی و شناخت نیازهای آموزشی - ترویجی کیویکاران استان مازندران (شهرستانهای تنکابن و چالوس) پرداخته است. این تحقیق از نوع کاربردی و به روش توصیفی، همبستگی می باشد که شیوه اجرای آن به صورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه آماری این تحقیق شامل 7132 نفر از کیویکاران شهرستانهای تنکابن وچالوس در سال زراعی 1385-1384 می باشد و در همین راستا جمعیت مورد مطالعه بر اساس فرمول کوکران 360 نفر برآورد شده است و روش نمونه گیری بصورت تصادفی ساده می باشد . برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارspsswin استفاده
شده است .

نتایج نشان می دهد که میزان نیازهای آموزشی - ترویجی کیویکاران در کلیه مراحل کشت کیوی؛ اعم از احداث باغ، کاشت، داشت، برداشت و انبارداری درحد متوسط به بالامی باشد. همچنین مهمترین کانال
آموزشی و ترویجی استفاده شده در خصوص کشت کیوی، مشاهده فعالیت سایرکیویکاران می باشد ضمن اینکه استفاده از مجلات و نشریات آموزشی - ترویجی، استفاده از کلاسهای آموزشی، استفاده از برنامه های آموزشی - ترویجی تلویزیون و رادیو، تماس با مروجین و تماس با کارکنان جهاد کشاورزی در حد کم صورت گرفته است.

نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان می دهد که بین متغیر های مستقل؛ سطح تحصیلات، سابقه کشت کیوی، سطح کشت کیوی، تماس با کارکنان جهاد کشاورزی، تماس با مروجان، استفاده از کلاسهای آموزشی و ترویجی، استفاده از مجلات و نشریات آموزشی و مشاهده فعالیت سایر کیویکاران با متغیر وابسته میزان نیازهای آموزشی - ترویجی کیویکاران رابطه معکوس وجود دارد ولی بین متغیر دسترسی به مناطق شهری با متغیر میزان نیاز آموزشی رابطه مثبت وجود دارد. ضمن اینکه بین
متغیرهای؛ سن، درآمد، تعداد افراد تحت تکفل، عملکرد محصول کیوی، استفاده از برنامه های آموزشی رادیو و تلویزیون با متغیر میزان نیاز آموزشی رابطه ای مشاهده نمی گردد. نتایج حاصل از تأثیر فردی متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته نشان می دهد که جنسیت، تأهل، شغل اصلی، نوع مالکیت،عضویت در تعاونی کیویکاری بر میزان نیاز آموزشی مؤثر است ولی تسهیلات حمایتی بر میزان نیاز آموزشی تأثیری نداشته است.

نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره درخصوص تأثیرات متغیرهای مستقل تحقیق بر میزان نیازهای آموزشی - ترویجی کیویکاران بیانگر آن است که به ترتیب متغیرهای سابقه کشت کیوی، استفاده از کلاسهای آموزشی - ترویجی، مشاهده فعالیت سایر کیویکاران و تماس با مروجان تأثیرمنفی بر میزان نیازهای آموزشی داشته اند. ولی متغیر دسترسی به مناطق شهری بر میزان نیازهای آموزشی تأثیر مثبت داشته است.

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 255صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله بررسی و شناخت نیازهای آموزشی – ترویجی کیویکاران استان مازندران

استان مازندران 7ص

اختصاصی از اس فایل استان مازندران 7ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

استان مازندران 7ص


استان مازندران 7ص

7 ص

موقعیت جغرافیایی

استان مازندران در شمال ایران قرار دارد.حد شمالی آن دریای مازندران،حد شرقی آن استان گلستان،حد جنوبی آن استانهای سمنان،تهران و قزوین و حد غربی آن استان گیلان می باشد

ناهمواریها

شکل ناهمواریهای استان مازندران به گونه ای است که به روشنی می توان آنها را به دو قسمت جلگه ای و کوهستانی تقسیم کرد.امتداد و جهت رشته کوههای البرز،به صورت دیواری مرتفع در مسافتی طولانی،خط ساحلی و جلگه های کناره ای دریای مازندران را محصور کرده است.بدین علّت،تقریباً در سراسر استان،شیب زمین از ارتفاعات به سوی جلگه و دریای مازندران (از شمال به جنوب به سوی سواحل جنوبی،واز شرق به غرب به سوی سواحل شرقی دریا) کاهش می یابد.در محل تلاقی جلگه و کوهپایه های شمالی البرز،به علّت شدّت فرسایش و تراکم آبرفت،قسمتی از ناهمواری های قدیمی به وسیله رسوبات جدیدتر پوشیده شده و تنها در بعضی نقاط به صورت تپه ظاهر شده اند.در قسمت جلگه ای در سواحل جنوبی و شرقی دریای مازندران،تحت تأثیر نسیم دریا و بادهای محلی،تپه های ماسه ای ساحلی تشکیل شده و سدی طبیعی و کم ارتفاع بین دریا و جلگه پدید آورده اند

الف)کوهها: رشته کوههای البرز که بر اثر کوهزایی آلپی دوره ترشیاری تشکیل شده است.جلگه های ساحلی استان مازندران را از قسمت داخلی ایران جدا نموده است.نیمه شرقی البرز غربی و تمام البرز مرکزی و قسمتس از البرز شرقی در محدوده استان مازندران قرار دارند.بدین ترتیب،همراه با سایر عوامل طبیعی،شرایط جغرافیایی خاصی پدید آمده است.رشته کوههای البرز در مازندران،به وسیله رودهای بزرگی از قبیل چالوس،هراز،بابل،تالار و نکا،که بر دامنه شمالی آن جاری هستند،به واحدهای کوهستانی مشخص تقسیم می شود.با توجه به تفاوتهای محلی ناحیه ای،در محدوده استان مازندران نیز می توان البرز را در جهت غربی- شرقی،به سه واحد غربی،مرکزی و شرقی تقسیم کرد.

ب)جلگه های ساحلی: حد فاصل خط ساحلی دریای مازندران و کوهپایه های شمالی البرز،نوار جلگه ای وسیعی که عرض متغیر دارد،از غرب تا شرق استان مازندران گسترده شده است.

در اعصار یخچالی و بین یخچالی دوره کواترنری به تبعیت از شرایط آب وهوایی،نوسان شدیدی در سطح آب دریای مازندران پدید می آمده است،به طوری که در آخرین عصر یخچالی،سطح آب دریای مازندران دها متر بالا تر از سطح دریاهای آزاد بوده و گستره جنوبی و شرقی آن تا کوهپایه های البرز می رسیده است.پس از آن،به علت عقب نشینی دریای مازندران،فرسایش شدید آبی و تراکم آبرفت رودهای حوضه ی اراضی وسیع و همواری در سواحل دریا به وجود می آید ولی عرض و وسعت آنها تحت تأثیر شرایط محلی و ترکیب عوامل مؤثر قرار داشته است.در پیدایش و گسترش جلگه های ساحلی استان مازندران،عواملی از قبیل میزان آب رودها،وسعت حوزه رودها،شیب بستر رودها،مقاومت سنگها و عمق دریا مؤثر بوده اند.ولی این عوامل در هر نقطه،با توجه به شرایط محلی،به نسبتهای مختلفی با هم ترکیب شده و توجیه کننده ویژگیها و تفاوتهای محلی و ناحیه ای جلگه ساحلی هستند.


دانلود با لینک مستقیم


استان مازندران 7ص