لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
چکیده
مقاله حاضر، تلاشی است برای بررسی سیاست امنیتی ایران در منطقه خاورمیانه و پاسخ گویی به این پرسش که ایران چگونه میتواند، امنیت خود را از طریق منطقه گرایی تأمین کند؟
با توجه به نظریه «جماعت امنیتی» که برای نخستین بار توسط «کارل دویچ»، در سال 1957 مطرح شد، ایران و کشورهای خاورمیانه، در صورتی میتوانند در این منطقه «امنیت» خود را تأمین کنند که بتوانند، به گونهای با هم ارتباط برقرار کنند تا این ارتباط این امکان را برای آنها فراهم کند که با هم بیندیشند، با هم ببینند و در نهایت با هم عمل کنند، بنابراین جز عوامل مادی، نقش عواملی چون معرفت یکسان، نیروهای عقیدتی و تأثیرات ناشی از محیط هنجاری یکسان نیز بسیار مهم و حیاتی است. بر این اساس، شباهتهای فرهنگی و هنجاری، بستر اصلی همکاریها و از جمله «سیاستهای امنیتی» است، زیرا کشورهای خاورمیانه برای اینکه بتوانند یک «جماعت امنیتی» کار آمد را ایجاد کنند، باید دارای معیارهای زیر باشند:
1. هویت جمعی؛ معیاری است که پیوند بازیگران و اعضای اجتماع را در پی خواهد داشت. بحث هویت جمعی از دو نظر مهم است: تمایز خودی و غیر خودی و بهایی که اعضای جماعت امنیتی حاضرند، برای احساس وفاداری به گروه خود بپردازد.
2. هویتهای سیاسی؛ یعنی هویتی که از اجتماع سیاسی نشأت میگیرد؛ تعهدات مشترک نسبت به اهداف جمعی و تنسیق اجتماعی محیط میان بازیگران اجتماع امنیتی، با پشتوانه تعاملات اقتداری.
3. تعاملات پایدار و وابستگی متقابل که در گشایش زمینههای تعاملات پایدار یا محدود سازی آن نقش دارند. برخی هویتها در ذات خود گشایش محور و برخی محدود محور هستند.
4. نهادگرایی چند جانبه؛ این نهادها باید تجلی هویت جمعی و ارزشهای مشترک جماعت امنیتی باشند و قواعد و روال آن در تصمیمگیری، بر اساس «اجماع عام»، «سازش» و «مصالحه»، با رعایت مساوات میان اعضا اجرا شود.
5. اعتماد، رابطهای اعتمادآمیز است که هویتها را شکل میدهد و هنجارها را تقویت میکند و به غلبه بر منافع اختلافزا یاری میرساند و افزایش اعتماد به هنجارهای مشترک را در پی دارد؛ به عبارتی، اعتماد و هویت تقویت کننده یکدیگر هستند؛ اساس اعتماد بر تجربه، وفاداری و پیوند است که یک عنصر تاریخی و مفهومی است. به هر حال، اعتماد ترکیبی از تجربه گذشته و امید به آینده است؛ از این رو در یک اجتماع امنیتی، روی آوردن به دکترینهای دفاعی، موجب اعتماد است؛ در حالی که روی آوردن به دکترینهای مبتنی بر جنگ موجب ایجاد ظن و بی اعتمادی است.
ساختارها و فرایندها، توسعه اعتماد متقابل و هویت جمعی را در پی دارند.
6. ایدهها و هنجارها، مسلط شدن ایده دموکراسی، در جماعت امنیتی امری ضروری است؛ چرا که کشورهای غیر دمکراتیک، از همکاری مثبت ابا دارند.
7. ثبات داخلی، اعضای اجتماع امنیتی، باید دارای ثبات داخلی باشند. بنابراین در اجتماع امنیتی، احتمال خشونت در روابط خارجی و مسائل داخلی باید بسیار ضعیف باشد.
منطقه گرایی و امنیت ملی ایران