در عصر کنونی که فشارهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی افراد را بی طاقت نموده و در گیریهای محل کار بیش از گذشته به چشم میخورد، نیاز به ترفندی است که بتواند به نوعی این هنجارها را مهار کند. افراد در محیط کار چه در موضع عمل کننده و چه در موضع تماشاگر همواره از نوعی عدم تحمل و ناشکیبایی شکوه میکنند و سازمانها برای بهره وری بیشتر نیازمند کارکنانی صبور و شکیبا و توانا در برقراری ارتباطات مناسب با ارباب رجوع و همکاران خود میباشند.در واقعیت امر ما دو ذهن داریم، یکی که فکر میکند و دیگری که احساس میکند. این دو راه متفاوت شناخت، در کنشی متقابل، حیات روانی ما را میسازند. ذهن خردگرا همان مقام درک و فهم است که به مدد ان قادر به تفکر و تعمق هستیم. ولی در کنار ان نظام دیگری نیز برای داشتن وجود دارد، نظامی تکانشی و قدرتمند و گهگاه غیر منطقی، یعنی ذهن هیجانی، نسبت کنترل عقلانی ذهن بر بخش هیجانی ان روند یکنواختی دارد. هر چه احساس شدید تر باشد، ذهن هیجانی مسلط تر و ذهن خردگرایی بی اثر تر میشود.
هوش عاطفی و جنبه های مختلف آن