بررسی رابطة ویژگی¬های رفتاری و سبک¬های ارتباطی کارآفرینان در صنایع غذایی استان قم
بیان مسأله
در جهانی زیست می¬کنیم که از سویی به عصر ارتباطات شهرت دارد و از سوی دیگر صحبت از جنگ یا گفتگوی میان تمدن¬ها می-شود. این واقعیت رابطه¬ای ضروری بین فرهنگ و ارتباطات ایجاد می¬کند. در این بین کارآفرینی در قالب یک حرفه و هنر ارتباطی، می¬تواند به حلقة اتصال فرهنگ و ارتباطات در فرآیند توسعه تبدیل شود. چرا که امروزه اکثر کشورهای توسعه یافته در حال انتقال از حالت بوروکراتیک و اداری به وضعیت کارآفرینی میباشند. موج گستردة فعالیتهای اقتصادی و تکنولوژیکی همراه با تغییر فراگیر روشها و نگرشها طی دورة اخیر توجه بسیاری از دولتها را به توسعه و تقویت کارآفرینی و سازمانها را به جذب و پرورش کارآفرینان سازمانی سوق داده است. از طرف دیگر تحقیقات اخیر بیانگر نقش کلیدی ارتباطات سازمانی در اثربخشی سازمان¬ها و دست¬یابی به اهداف آنها میباشد. از همین روی شناسائی و تبیین سبک¬های ارتباطات در فرآیند کارآفرینی میتواند در این راستا نقش بسیار مهمی داشته باشد و کشورها و سازمانها را در یافتن و استفادة بهینه از مزایا و پیامدهای مثبت این فرآیند یاری نماید.
بسیاری از کارشناسان، دو عامل کار آفرینی و کسب و کارهای کوچک را به عنوان عوامل مهم و کلیدی در پیشرفت صنعتی و اقتصادی یک ملت دانسته¬اند. تعدادی از کارشناسان، حدود 70 درصد از رشد اقتصادی را به فعالیتهای کارآفرینی نسبت میدهند و معتقدند که یک سوم از نرخهای رشد تغییرپذیر در اقتصاد ملی¬، کاملاً تحت تاثیر فعالیتهای کارآفرینانه است.
اقتصاددانان، عوامل تولید در هر کشور را به پنج دسته تقسیم میکنند:سرزمین، نیروی کار، سرمایه، کارآفرینی و دانش. آنها به این نتیجه رسیده¬اند که سرمایه¬، یک جزء مفقود در ملتهای فقیر نیست¬، چون سرمایه (پول نقد، ابزار¬، ماشین¬آلات و...) بدون اعمال کارآفرینی بر روی آنها عامل تولید کننده نیست و کارآفرینی و دانش را به عنوان مهمترین عوامل تولید برای ایجاد ثروت بیان میکنند¬. کارشناسان میگویند که سرمایه با ترکیبی از کارآفرینی و استفاده مؤثر از دانش باعث تحول ملتها میشود.
بررسیهای گوناگونی درباره کشورهای غنی و فقیر و در مورد اینکه چه چیز باعث تفاوت در سطح ثروت آنها میشود انجام شده است. به راستی چرا بعضی از کشورها با وجود داشتن منابع طبیعی فراوان و نیروی کار زیاد (همچون آفریقا) در لیست کشورهای فقیر قرار دارند، ولی در مقابل کشورهایی مانند ژاپن و هنگ¬کنگ که از نظر منابع طبیعی بسیار فقیر هستند¬، در لیست کشورهای ثروتمند قرار میگیرند؟
پورتر بیان میکند که مهمترین عامل برای نفوذ در رقابت جهانی، منابع انسانی ماهر و پایه علمی است. او این پرسش را مطرح میکند: چرا یک کشور در یک صنعت خاص به موفقیت بین¬المللی میرسد؟ برای مثال سوئیس کشوری است احاطه شده در خشکی با هزینه بالای نیروی کار، قوانین خشک محیطی و منابع طبیعی محدود¬، ولی افزون بر داروسازی، بانک داری و ماشین آلات خاص¬، هنوز در صنعت شکلات سازی رهبر جهان است.
ژاپن نیز منابع طبیعی محدودی دارد، ولی پس از وضعیت سخت و شکست خورده پس از جنگ، به یکی از نیرومندترین قطبهای اقتصادی در سطح جهان تبدیل شد به¬گونهای که اکنون با ایالت متحده آمریکا برابری و حتی در بعضی از صنایع نسبت به آن برتری دارد. سوئیس و ژاپن، فقدان منابع طبیعی را با افزایش سطح تحصیلات، مهارتها و تواناییهای منابع انسانی خود، جبران کرده¬اند
در کشوری مثل ایران به خاطر نرخ بیکاری بالا و نرخ خود اشتغالی پایین، تشویق کارآفرینی، یک اولویت اساسی به شمار میرود. همچنین کنترل شدید اقتصاد در سه دهه اخیر، و ملّی کردن (دولتی کردن) شرکتهای خصوصی, منجر به تضعیف روز افزون شرکتهای کوچک و متوسط گردیده است. با این حال با عنایت مسؤولان به مسأله اشتغال، و اهمیت غیر قابل انکار مؤسسات کوچک و متوسط در ایجاد شغل، دلایل تشویق کارآفرینی روشن میشود. از همین روست که پرداخت وامهای خوداشتغالی، طرح مستثنی کردن کارگاههای کمتر از 5 نفر از قانون کار، وامهای پرداختی به مؤسسات کوچک در ازای استخدام چند نفر و ... توجیه پیدا میکند.
در شرایطی که افزایش درآمدهای نفتی، دولت را تحریک به افزایش بی¬رویة هزینه¬های جاری کرده است؛ بهره¬وری پایین شرکت-های دولتی آنها را به تعدیل نیروی انسانی متمایل ساخته است؛ سیاست¬گذاری¬های ساده لوحانه با افزایش مکرر «حداقل دریافتی» کارکنان، جذابیت نیروی کار را برای کارفرما کاهش داده و با کاهش سودهای بانکی، جذابیت سرمایه را برای وی افزایش می-دهد و در نتیجه کارفرما به¬جای آن¬که فرآیند تولید را کار-بر نماید (و از نیروی کار داخلی فراوان وارزان استفاده کند)، فرآیند را تا جای ممکن سرمایه-بر می¬کند و از روبوت¬ها و تجهیزات خارجی بهره می¬گیرد. زیرا اخذ وام برای پرداخت هزینه¬های سنگین اتوماسیون، به¬صرفه¬تر شده است
یک اقتصاددان ممکن است خود را در محاسبات بسیار پیچیده درگیر سازد که آیا یک اقتصاد با اشتغال¬کامل بازده بیشتری خواهد داشت یا یک اقتصاد با اشتغال¬کمتر ازکامل¬که¬تحرک بیشتری برای-کار، ثبات بیشتری برای دستمزدها و غیره را تضمین کند؟ معیارهای اساسی وی برای موفقیت فقط¬کمیت¬کلّی کالاهایی است¬ که در دورة مشخصی تولید می¬شود. پروفسور «گالبرایت» استاد معروف دانشگاه «هاروارد» در «جامعة پربرکت» میگوید: «اگر مطلوبیت نهایی کالا ناچیز باشد، مطلوبیت اشتغال آخرین فرد یا آخرین میلیون از افراد در نیروی کار، ناچیز خواهد بود.» و بعد اضافه می¬کند:
«اگر... بتوانیم اندازهای از بیکاری را به نفع ثبات تحمل کنیم، آنگاه قادر خواهیم بود به کسانی که بیکار میشوند کالاهایی دهیم که آنها را در حفظ سطح زندگی مـألوفشان قادر سازد.»
اما از دیدگاه آیین اسلام، مهمتر پنداشتن کالاها از آدمیان و برتر دانستن مصرف کالا از فعالیت تولیدی انسان, به منزله وارونه نهادن حقیقت است. مفهوم پیشنهاد گالبرایت آن است که اهمیت را از کارگر برگیریم و به محصول کار متعلق سازیم، یعنی از آدمی غافل شده و به فرع آدمی بپردازیم در حالی¬که نقطه آغازین برنامهریزی اقتصادی از دیدگاه اسلام طرح ریزی برای اشتغال کامل است.
حال که کارآفرینی چارة مشکل ماست، باید دید که مهمترین عامل موفقیت یک کارآفرین در جامعه چیست؟ ریسک پذیری، خلاقیت، میل به خود اشتغالی، یا ارتباطات؟ به نظر دکتر فرهنگی اولین عامل موفقیت فرد (کارآفرین یا غیر آن) مهارت برقراری ارتباطات صحیح است. اگر می¬خواهید معلم خوبی باشید، یا پزشک خوبی، باید با اطرافیان ارتباط درست برقرار کردن را یاد بگیرید. غربی¬ها با شناخت این عامل حیاتی، در دانشگاه-ها, نخستین واحد درسی که به دانشجویان خود ارائه می¬کنند، درس عمومی «ارتباطات» است که با کد «101» به تمام رشته¬ها ارائه می¬گردد. جا دارد که ما هم سخن نیک را از هر که باشد یاد بگیریم و این کار را در دانشگاه¬های خود به اجرا در بیاوریم. و اولین مسئلة کارآفرینی را از ریشه حل نماییم.
اهمیت تحقیق
همان طور که رابینز می¬گوید، یک ایده هر چه قدر هم که بزرگ باشد، اگر درست منتقل نشود، بی¬فایده است. پس اولین مرحلة کارآفرینی که تولید ایده است، اگر منتقل نشود، یعنی ارتباطات درستی برقرار نشود، عقیم خواهد ماند. یعنی یکی از حیاتی ترین مهارت¬های مورد نیاز برای همه و به خصوص کارآفرینان مهارت استفادة درست از ارتباطات است.
امروزه در اکثر کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه, مقولة کارآفرینی به¬عنوان اصلیترین مبنای توسعه مدنظر قرار گرفته است. بهطوری که دو دهة اخیر در غرب و برخی کشورهای دیگر به¬عنوان دهههای طلائی کارآفرینی عنوان شده است. از همین رو بسیاری از متخصصین و نظریه پردازان مدیریت نیز از اوایل دهة هفتاد میلادی به تشریح کارآفرینی در درون سازمانها پرداختهاند. اما تا اوایل دهة هشتاد میلادی بهطور جدی مورد تأیید محققین قرار نگرفت. اندیشمندان مدیریت ضمن رویکردی فرآیندی به تشریح مدیریت کارآفرینی و جو و محیط کارآفرینانه در سازمانهای موجود پرداختند.
این تحقیق با نگرش سیستمی, تمامی عناصر اصلی سبک¬های ارتباطاتی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد, مبنای مناسبی را در اختیار مدیران و پژوهشگران با هدف پرهیز از جزئی نگری و موازیکاری قرار میدهد.
تجربة دنیای امروز نشان داده است که نوآوری¬¬های مهم و پیشرفت¬های تکنولوژیکی، در سازمان¬ها و شرکت¬های بزرگ دولتی اتفاق نخواهد افتاد. قابلیت تطبیق و بازار و نیاز روز، چیزی است که از یک ساختار بزرگ تودرتو ساخته نیست و در نتیجه برای پیشرفت سریع و ارائة محصولات جدید تنها راه مؤثر، ایجاد و توسعة شرایطی است که فعالیت¬های اقتصادی کوچک بتوانند تأسیس شوند و رقابت کنند.
همان¬طور که تحقیقات نشان می¬دهد, کارآفرینی سازمانی بیشترین تأثیر را (54%) از ناحیة عوامل زمینهای کارآفرینی پذیرفته است؛ در حالی¬که ازناحیة عوامل رفتاری (20%), و از ناحیة عوامل ساختاری تنها (16%) متأثر شده است. با توجه به اینکه عوامل زمینهای از سه جزء: ارتباطات محیطی, ارتباط با دولت و ارتباط با شهروندان تشکیل یافته است, با این اوصاف اهمیت بیش از پیش سبک¬های ارتباطی کارآفرینان مشخصتر میگردد.
در این صورت نه تنها باید کارآفرینان را به عنوان افرادی تاثیرگذار، بلکه تعیینکننده در ایجاد شغل و در نتیجه توسعه کشور در نظر بگیریم، از اینجا میتوانیم به اهمیت شناسایی سبک¬های ارتباطی کارآفرینان پیببریم. لذا نگارنده امیدوار است که انجام این پایاننامه زوایایی از بحث ارتباطات در کارآفرینی که تاکنون کمتر به آن توجه شده، را آشکار نموده و به طور خاص بحث سبک¬های ارتباطی آنان را که اکثراً مورد غفلت قرار گرفته, به نوعی برجسته نموده و توجه مدیران و برنامه ریزان کشور را به این موضوع مهم جلب نماید.
در کشورهای بزرگ پیشرفته اهمیت کارآفرینی فقط به¬خاطر مسئلة ایجاد اشتغال نیست، بلکه دلیل اصلی این است که فعالیت¬های اقتصادی کوچکی که در این کشورها به وجود آمده و رشد کرده-اند، توانسته¬اند سهم عمده¬ای در توسعة فناوری¬های پیشرفته و از سوی دیگر تولید ثروت در دنیا را به خود اختصاص دهند. اینکه آمار نشان می¬دهد بیش از 90 درصد جهش¬های رادیکال که می¬توان از آن به عنوان انقلاب تکنولوژیکی تعبیر کرد، در شرکت¬های کوچک و متوسط و نه در سازمان¬های بزرگ اتفاق افتاده¬اند.
همبستگی میان نرخ بیکاری و کارآفرینی تا حدودی مبهم است. از یک سو، بیکاری، فعالیتهای کارآفرینانه را تحریک میکند (بیکاری بالا = کارآفرینی بالا) که تحت عنوان «اثر پناهنده» متداول شده است؛ از سوی دیگر، نرخ بالاتر کارآفرینی، بیکاری را کاهش میدهد (کارآفرینی بالا = بیکاری پایین). یعنی آن چیزی که تحت عنوان «اثر شومپیتری» شناخته شده. جوزف شومپیتر در تئوری توسعة اقتصادی بر نقش کارآفرینی به عنوان موتور توسعه اشاره کرده و آن را مهمترین عامل رشد و رفع بیکاری میداند.
علاوه بر کارآفرینی، اهمیت و نقش ارتباطات هم امری بدیهی است. ارتباطات به مقولهای مهم در زندگی روزمره تبدیل شده، به¬گونهای که همه در پیآنند تا وسایلِ ارتباطی بیشتری را در اختیار گرفته و کانالهای ارتباطی خود را گسترش دهند. شاید از این جهت هر گونه پژوهشی که در عرصه ارتباطات صورت گیرد به خودی خود دارای اهمیتی غیر قابلانکار است. همانطور که میدانیم سازمانها به¬عنوان یک واحد اجتماعی تحت¬تأثیر همین شرایط قرار دارند و امروزه وسایل ارتباطی مختلف به¬صورت چشمگیری وارد سازمانها شده و به¬طور فزایندهای در حال گسترش میباشند. اما همانطور که قبلاً ذکر شد، هر چند که ابزارهای برقراری ارتباط تغییر یافته و متفاوت از گذشته شدهاند، با این حال این انسانها هستند که در فرایند برقراری ارتباط نقش فرستنده و گیرنده را ایفا میکنند. این انسانها هستند که با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و ضمن برقراری ارتباط فعالیتها و وظایف دیگرِ خود را انجام میدهند. حال اگر بخواهیم اهمیت فرایند ارتباطات روشن شود باید به اهمیت فعالیتهای انسانِ سازمانی توجه کنیم.
ضرورت تحقیق
از طرفی ساختارهای سازمانی غیر منعطف و بوروکراسیهای اداری شدید سازمانها, شرایط به میراث مانده از نظام¬های دولتی گذشته, موانعی بزرگ در توسعة کارآفرینی سازمانها و حرکت به سمت سازمانهای یادگیرنده, به¬¬وجود آورده است. همچنین جهتگیری بهسوی آزادسازی اقتصادی، باعث به وجود آمدن موج عظیم کالاهای وارداتی شده و صنایع داخل و سازمان¬های ما را وادار به آموختن قواعد نوین کسب و کار می¬نماید. افزایش درآمدهای نفتی, وتزریق بیرویة پول به جامعه باعث تورم افسار گسیخته می¬گردد که به علت عدم کفاف تولیدات داخل در برابر این تقاضای فزاینده و برای جلوگیری از افزایش تورم, موج دوم و بزرگتری از کالاهای وارداتی را به کشور روانه میکند. با عضویت کشورمان در سازمان تجارت جهانی سیل خروشان واردات هم, بازمانده صنایع را قلع و قمع کرده و کارکنان آنها را به جمع بیکاران اضافه خواهد کرد.
در واقع سازمانی میتواند در چنین محیط پرتلاطمی دوام بیاورد که ارتباطات درون و برون سازمانی خود را در جهت یادگیری و نهادینه ساختن نوآوری و تغییر, سازماندهی نماید.
به واسطة اهمیت این مسئله و با عنایت به اینکه در کشورهای مختلف تحقیقاتی در زمینههای کارآفرینی و ارتباطات انجام شده است, اما تاکنون تحقیقی در این مورد و در محیط کسب و کار شرکتهای ایرانی انجام نشده است و بهخاطر اهمیت روزافزون نوآوری و کارآفرینی در سازمانهای مختلف, اعم از تولیدی و خدماتی, انجام چنین پژوهشی در شرکتهای ایرانی ضروری به¬نظر میرسد.
در سال 1993 خلبان چینی که می¬خواست در فرودگاهی محلی فرود بیاید، با اخطاری از سوی دستگاه هوشمند هواپیما مواجه شد که می¬گفت: "pull up" در آخرین لحظات سقوط، آنچه که از جعبه سیاه هواپیما به دست آمد صدای خلبان چینی بود که با زبان چینی از مسافران می¬پرسید: "pull up" یعنی چه؟! ... هواپیما با خطوط انتقال برق برخورد کرده و تمام سرنشینان آن کشته شدند.
مصیبت بارترین سانحه هوایی تاریخ در جزایر قناری در سال 1977 روی داد که در آن خلبان هواپیمای کی. ال. ام. آلمان فکر کرد که مسئول برج مراقبت، باند را برای پرواز وی خالی کرده است. اما منظور مسئول برج مراقبت فقط آماده شدن هواپیما برای حرکت بود و نه ورود آن به داخل باند پرواز. گرچه زبان مورد استفاده بین خلبان و مسئول برج مراقبت انگلیسی بود (خلبان آلمانی و مسئول برج مراقبت اسپانیایی بود)، اما این اشتباه به خاطر لهجه غلیظ و استفاده از واژه نادرست رخ داد. در نتیجه در روی باند بوئینگ 747 شرکت کی. ال. ام. با سرعت تمام با یک بوئینگ 747 شرکت پان آمریکن برخورد کرد و 583 نفر جان باختند.
علاوه بر این طبق تحقیقات به عمل آمده با وجود پیشرفت¬های فراوان در تکنولوژی اطلاعات بازهم، ارتباطات کلامی (شامل ملاقات¬های رو در رو و ملاقات¬های گروهی، تلفن) پرکاربردترین کانال ارتباطی در سازمان¬ها هستند و در مرتبة بعد مکاتبات کتبی (شامل اسناد مکتوب و ماه¬نامه¬های داخلی شرکت) قرار داشت. در رتبة آخر هم ارتباطات الکترونیکی (پست الکترونیک، پایگاه داده¬ای و ریز حساب¬های کامپیوتری ) قرار داشتند.
باید تصریح گردد که منظور از اطلاعات هم فقط وقایع و نظرات نبوده, بلکه احساسات و عواطف را نیز شامل می¬شود. البته در نظر نخست این اشتباهات چندان غیر منتظره نیست زیرا این کلمه معانی و برداشت های گوناگونی را در ذهن افراد مختلف ایجاد می کند و شاید به همین علت است که نویسنده¬ای آنرا به آفتاب پرست تشبیه کرده است، واژه¬ای که در ذهن هر کس به رنگ خاصی در می¬آید و مفهوم خاصی به خود می¬گیرد.
با شناخت اهمیت و ضرورت مسئلة مذکور حال می¬توان گفت که تحقیق حاضر به دنبال چیست؟ پژوهش حاضر می¬خواهد مشخص کند که کارآفرینان از چه سبک ارتباطی استفاده می¬کنند؟ آیا این سبک یا سبک¬ها مفید هستند؟ آیا مدیران صنعت مورد مطالعه که قشر عظیمی از نیروی کار این استان را به کار گرفته است، کارآفرین هستند؟ و...
اهداف تحقیق
به رودخانه نمی¬توان گفت که از حرکت باز ایستد، باید شنا کردن در جریان آب و حتی در خلاف جهت آن را یاد گرفت. زیرا فقط ماهی¬های مرده در جهت جریان رودخانه شنا می¬کنند.
ما همواره در یک دنیای پویا زندگی می¬کنیم و در راه اختراعات و نوآوری¬ها گام برمی¬داریم. در شرایط فعلی که بین تولید کنندگان در کسب بازارهای جهانی رقابت سختی وجود دارد، کارآفرینی مهمترین عامل موفقیت و خلق ایده¬ها و کالاهای بدیع و به دور از روندهای تکراری گذشته می¬باشد. پژوهش حاضر به بررسی مهمترین عامل موفقیت آنها یعنی همان سبک¬های ارتباطی¬شان می¬پردازد. در این پژوهش اهداف متعددی دنبال میشود که آنها را میتوان در قالب هدف اصلی و اهداف جزئی تقسیم نمود.
هدف اصلی: هدف اصلی این پژوهش شناسایی مؤلفهها و محورهای اصلی سبک¬های ارتباطات کارآفرینان است تا بر اساس آن این سبک¬ها در اختیار مسئولان قرار گیرد و در جهت آموزش علمی آن به کارآفرینان بالقوه و حتی بالفعل, اقدام صورت پذیرد.
اهداف فرعی: با توجه به ابعاد و متغیرهای مدل مفهومی تحقیق, اهداف فرعی مختلفی برای این پژهش در نظر گرفته شده است که عبارتند از:
یکی از اهداف انجام این تحقیق تبیین مؤلفههای سبک¬های ارتباطی کارآفرینان است. این مؤلفهها از طریق مطالعه منابع مختلف داخلی و خارجی و از دید صاحبنظران مدیریت مشخص میگردند. در اکثر کتابهای فارسی موجود (چه کتابهای کارآفرینی و چه کتابهای ارتباطات) بحثی از سبک¬های ارتباطی کارآفرینان به میان نیامده و حداکثر در چند کلمه به نوع سبک ارتباطی آنان اشاره شده است. لذا به نظر میرسد که این موضوع مسئلة بکری بوده و میتواند در قالب کتابهای متعدد مورد بحث دقیق و همه جانبه قرار گیرد.
محقق به دنبال این است که با تمرکز بر موضوع خاصِ سبک¬های ارتباطی کارآفرینان در آینده زمینه بحثهای بیشتر و انجام تحقیقات دیگر در این موضوع مهم فراهم گردد. به علاوه محقق به دنبال آن است که سنجشی از وضع موجود و مطلوب سبکهای ارتباطی کارآفرینان صورت گیرد.
مهمترین فایدهای که از انجام این تحقیق حاصل خواهد شد این است که ما شناخت علمی و دقیقی از سبک¬های ارتباطی کارآفرینان پیدا خواهیم کرد و از سبک¬هایی که کارآفرینان به صورت غریزی و حتی ناخودآگاهانه استفاده میکنند، به صورت حساب شده بهره برده و در جهت آموزش علمی آن به جوانان و دانشجویان، استعداد کارآفرین شدن را به این نیروهای بالقوه آموزش داد زیرا بنابه تحقیقات انجام یافته توسط نِک و همکارانش (1999)کارآفرینی قابل آموزش است و در نتیجه ویژگی-های رفتاری آنها هم قابل یادگیری است و با این کار میتوان در آیندة پر چالش، که بنا به قول یکی از نویسندگان دوران انقراض امپراطوری استخدام است، آنها, به امید استخدام در دستگاه¬های دولتی و خصوصی نمانده و خود توانایی اشتغال و ارزش آفرینی را داشته باشند. امید به اینکه با بهرهبرداری بهینه از انجام چنین تحقیقاتی در آینده شاهد بیکاریهای گستردة اینچنینی نباشیم!
به صورت تیتر وار از طریق این تحقیق می¬خواهیم:
میزان کارآفرینی مدیران صنایع غذایی را تعیین کنیم؛
سبک¬های ارتباطی آنان را شناسایی کنیم؛
رابطة سبک¬های ارتباطی و ویژگی¬های رفتاری کارآفرینان را بسنجیم؛
مؤلفه¬های کارآفرینی را اولویت بندی کنیم؛
سبک¬های ارتباطی مورد استفادة آنها را طبقه-بندی کرده و اولویت بندی نماییم؛
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 172 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله بررسی رابطة ویژگی¬های رفتاری و سبک¬های ارتباطی کارآفرینان