کاشی :
کلمه کاشی از واژه لاتین tegula مشتق شده از فعل tegere میباشد که معنی پوشاندن یا پوششدادن است لازم به ذکر است که این واژه در زبان رومیها به کاشیهای بام اطلاق میشده کاشی را بعنوان قطعاتی مسطح سطحی از سفالینه پخته شده در نظر میگیریم که در کفها و دیوارهای ساختمانها استفاده میشود و اغلب بخاطر ایجاد مانعی جهت نفوذ آب به بدنه کاشی و نیز جهت خلق رنگ و نقش متنوع آنها را لعاب میدادند معمولاً به لحاظ جنبههای عملی و زیباکاری از کاشی استفاده میگردد. یک سطح مفروش به کاشی و سطحی کاملاً بهداشتی نفوذناپذیری در برابر آب و مناسب نظافت خواهد بود. و با وجود اینکه در مقابل آتش مقاوم است لیکن بخوبی گرما را در محیط پخش مینماید. معمولاً تزئین کاشیها به روشهای مختلفی انجام میگیرد. گاهی اوقات تصویری واحد گاهی منظرهای کامل و زمانی نیز نقوش مرموز که البته ریشه در مسائل آموزشی دارد با باورهای نمادین ملل طرح این کاشیها را تشکیل میدهند. گاهی اوقات فقط در مورد زیبائی سطحی کاشی بحث میشود که البته این نکته مهم نیز حکایت از اهمیت طرحها بافتها، لعابهای رنگی دارد که همیشه چشمها را خیره ساخته است. شکلهای کاشی بسیار متنوع است و اما وجه تشابه تمامی آنها در این است که فقط مناسب پوشش سطوح هستند( که معمولاً صاف و یکدست و گاهی اوقات نیز کوژ دارند) و به همین علت میتوان به راحتی آنها را بدون ایجاد خسارت به ساختمان و از سطوح جدا ساخت. این خصوصیات سبب تمایز کاشی از دیگر پوششهای سرامیکی مانند آجرهای لعابدار، سفالینههای بدون لعاب، یا بلوکهای کوچک لعابدار شدهاست. انواع مذکور معمولاً پس از نصب جزء لازم ساختمان به شمار میآیند و به آسانی نمیتوان آنها را انتقال داد اساساً کاشی را جسمی دوبعدی یا دوکاره محسوب میکنند چرا که تمایز بین اثر ظاهری کاشی و کاربرد آن امری تقریباً محال است.1
یکی از دلائل استفاده از کاشی مسئله محکمبودن، مقاومبودن این ماده در مقابل حوادث طبیعی مانند باد، باران، آفتاب. عناصر شیمیای و کنشها و واکنشهای فیزیکی در ساختمان میباشد. کاشی که پوششی از لعاب روی آن مینشیند بعد از انجام مراحل پخت به دلیل شیشهای بسیار مقاوم سخت و در مقابل جذب آب نفوذناپذیر میباشد. علاوه بر استحکام مناسب این ماده عوامل دیگری نیز در بکارگیری کاشی مؤثر بودهاند از جمله:1- دسترسی آسان به مواد اولیه 2- همآهنگی و همسنخبودن کاشی با آجر
3-شرایط جغرافیایی اعم از آب و هوا ومنابع طبیعی و درست 4- تنوع رنگ و انعطافپذیری کاشی.2
- تنوع رنگها و انعطافپذیری کاشی- همانطور که ذکر شد آجر و کاشی از قابلیت انعطافپذیری عجیبی برخوردارند به نحوی که میتوان کاشی را به ریزترین قطعات ممکن( معرق) و بزرگترین قطعات درآورد. همچنین میتوان این قطعات را در منحنیها، طاقها و قوسها مانند تزئینات مقرنس نیز مورد استفاده قرار داد. «عنصر زیباشناختی مهمی که ایران برای معماری مساجد به ارمغان آورد رنگآمیزی بیرون و درون است.» این رنگآمیزی که با کاشیهای الوان صورت میگیرد علاوه بر زیبایی و جذابیت برای تأثیرگذاری بر بخشهایی از معماری مانند محراب، رواق و کتیبهها مؤثر بوده است چنان که « درک هیل» در کتاب معماری و تزئینات اسلامی میگوید:« تکنیک استفاده از رنگ برای مشخصکردن عناصر ساختمانی یا تریینی به منظور تأکید بر برخی قسمتهای ساختمان یا تزیین به صورت یک ویژگی همیشگی معماری اسلامی باقیماندهاست. استفاده از کاشیهای الوان فضای معماری اسلامی را دگرگون کرده و هیچگاه در صدد آن نبوده که ماهیت معماری را تحت تأثیر خودش قرار دهد. بلکه بزرگترین قدرت کاشی تزیین الوان، تغییر مشکل یک ترکیب کاملاً ساختمانی به ترکیبی درخشان بود که در آن تودههای معماری، طرحهای تزیینی و رنگ با یکدیگر درآمیخت در عین اینکه هر یک اصول و ویژگی خاص خود را دارند. ملاحظه میشود که استفاده از کاشیهای الوان برای ارتقا معنوی و زیبایی فضای معماری به کار گرفتهشده نه برای پوشاندن نقائص و کاستیهای فضای معماری« اصولاً کاشیکاری برای تأکیدگذاری و تجلی بخشی بر اعضای ساختمان مورد بهرهبرداری قرار میگرفت نه به نیت پوشاندن زیر کار یا پنهانکردن خرده نقایص بنایی.» بنابراین به هیچ عنوان تزئینات معماری در ستیز با فضای معماری بر نیامدهاند بلکه کاشیها در کمال آرامش به بدنه معماری اسلامی تکیهزدهاند و فضای بهشتآسا برای آرامش روح و روان ساختهاند.1
انواع کاشی
از آثار بدست آمده چنین برمیآید که کاشیهایی که در اندازههای متفاوت چهارگوش و یا به شکل دایره یا اشکال غیرهندسی که در کنار کاشیهای کتیبهای به کار رفتهست قبل از ق 12 میلادی ساختهنشده و نمونههای قبلی به صورت فاحشی با کاشیهای کارگاه کاشان- که شاخص عالیترین و فراوانترین نمونههاست- چه در کیفیت ساخت چه در مهارت نقاشی روی کاشی متفاوتند.2
بعد از به کاربردن کاشیهای مربع شکل کاشی معرق در سطوح داخلی و خارجی بنا که قابل استفاده بود به کار گرفتهشد اما در روی گنبدها که در زمستان در معرق برف و یخبندان قرار میگرفت و در عوامل طبیعی تاب نداشت از آن استفاده نمیشد بلکه به جای آن کاشیهایی با ضخامت چند برابر کاشی معمولی استفاده میکردند که به کاشی نرهای نام داشت. کلمة معرق که برای نوعی کاشی که استفاده میشود کلمهای عربیست و به معنای دژ- برج و باروری مستحکم و به معنای دیگر معقل از گرهزدن زانوی شتر حاصل میشود و در کاشیکاری نقوشی که از ترکیب در خانههای شطرنج به شکل مربع و مربع مستطیل و از پیچش قطعات در جوار یکدیگر انجام میشود. حالت گره را تداعی میسازد که در نتیجه کلمه معقل را بوجود میآورد. کاربرد معقلی در نیسازی بنا: 1- در قبال هزینه زیاد کاشی معرق بسیار کم هزینهست. 2- با توجه به تهیه معرق و کاشی هفترنگ که مستلزم وقت زیادست تهیه کاشی معقلی به دقت بسیار کمتر محتاجست و ابعاد این کاشی بسیار کوچکترست و از قرار گرفتن آجر و کاشی در کنار هم و در قطعات جدولبندی به کار معقلی شکل میگیرد 2، 5/2و 4،5 سانتیمتر.
کاشی معقلی به سبک کمال مطلوب کاشیکاری و آجر کاریست و بسیار طرحهای هندسی به روش معقلی و خط در هم پیچیده به بناها زیبایی چشمگیر بخشیدهاند رسمیبندی نوع دیگر کاشیکاریست که در آن گچبری و آجرکاری و کاشیکاری به طور مرکب در تزئین سقف استفاده میشود در بین اینها شیوه مقرنسسازی که در اجرای آن از انواع مصالح ساختمان از جمله کاشی استفاده میشود و به بهترین وجه زینتبخش سقف ایوانها و داخل گنبدهاست.1
انواع کاشی و یژگیهای آن:
کاشیهای مورد استفاده در کارهای ساختمانی که به صورت صنعتی تولید میشوند به دو گروه کاشیهای دیواری و کاشیهای کف که به آنها اصطلاحاً سرامیک میگویند تقسیم میشوند:
الف) کاشی دیواری: این کاشیها در ابعاد مختلف مانند : 10×10 ، 10×15 ، 15×15 ، 20×15 و در ضخامتهای 4 تا 12 میلیمتری متناسب با ابعاد کاشی تولید میشود خاصیت جذب آب کاشی دیواری نباید بیش از 12 تا 14 درصد باشد و باید در برابر حرارت و رطوبت و سرما به اندازه کافی مقاومت کند تغییرات ناگهانی دما( 20 تا 100 درجه سانتیگراد) را بخوبی تحمل کند بدون آنکه هیچگونه اثر ترک در بدنه یا لعاب آن ظاهر شود. بعلاوه کاشی باید در برابر مواد شیمیایی به اندازه کافی مقاوم باشد و از نظر ترکیب و رنگ لعاب هیچگونه تغییری در آن پدید نیاید. کاشی دیواری با توجه به خصوصیات فوق برای زیبائی حفظ بهداشت و جلوگیری از رطوبت در آشپزخانه، حمام.دستشویی و سایر محیطهای بهداشتی مورد استفاده قرار میگیرد.
ب)کاشی کف( سرامیک): این کاشی نیز مانند کاشی دیواری در ابعاد مختلف تولید میشود که در حال حاضر مهمترین آن1× 1 سانتیمتر و بیشترین آنها 50×50 سانتیمتر میباشد. کاشی کف بسته به ابعاد کاشی در ضخامتهای مختلف از 8 تا 25 میلیمتر تولید میشود. خاصیت جذب آب این کاشی نباید از 2 درصد بیشتر باشد و باید در برابر سائیدگی و فشار و ضربه مکانیکی دارای مقاومت زیادی باشد.
کاشی کف به علت دارابودن خواص مذکور و واجد شرایطبودن و داشتن امتیازاتی از قبیل رنگناپذیری، مقاومت در برابر اسید و قلیا و بالاخره پایداری زیاد در برابر سرما و گرما برای پوشش کف حمام، آشپزخانه، کشتارگاهها، انبارها و راهروها و سالنهای عمومی بکار میرود.1
کاشیسازی
کاشیسازی انواع مختلفی دارد اختلاف عمدهشان از نظر رنگ و لعاب و نوع مصالح و شرایط حرارت پخت آن میباشد. کاشی از جنس به دو گروه تقسیم میشود: 1- کاشی گلی 2- کاشی جسمی و تفاوت این دو نوع کاشی در این است که کاشی گلی از خاک رس و خاکستر ساخته میشود در حالیکه کاشی جسمی از آسیاب سنگ چخماق، سیلس و مقداری گل سرشور میباشد.
- کاشی گلی: با غربال ناخالصیشان از بین میرود و به نسبت معین از خاکستر چوب یا کاه میریزد چرا که مقداری از چسبندگی گل از بین رفته و کاشی به هنگام تراش راحت کار شود. سپس خاک را درون آبی ریخته میگذارند به مدت طولانی (چند روز) باقیبماند تا ذرات خاک بخوبی مرطوب شوند و آماده ورزدادن شود آب اضافی را گرفته و فشار میدهند و بعد از آن اضافهها را توسط سیفی نازک برمیدارند و میگذارند گل قالب شده کمی خشک شود زیرا اگر لعاب بدان دادهشود بدلیل زیادی آب به هنگام پخت لعاب آن جدا میشود بعد از آن لعاب داده و حرارت میدهند و کاشی گلی تهیه میشود امروزه این کار توسط ماشین صورت میگیرد و چون خوب ورز نمیشوند به هنگام قالبگیری تاب برمیدارند و دورزیر زیادی دارند.
- کاشی جسمی: مصالحی که در کار کاشی جسمی مورد استفاده قرار میگیرد عبارت است از شیشه، سنگ سیلیس یا سنگ چخماق که مقدار آنها معین و مشخص میباشد چرا که اگر مقدار کم و زیاد شود کاشی مورد استفاده نخواهد بود مثلاً اگر سیلیس زیاد استفاده شود کاشی بسیار شکننده خواهد بود یا اگر پودر شیشه زیاد باشد سخت و محکم میشود ابتدا برای کار، سنگ چخماق را با ماشین خرده کرده سپس آنرا آسیاب میکنند و بعد آنرا با آب مخلوط و به صورت دوغاب درمیآورند درون ظرفی ریخته و اجازه میدهند تهنشین شود سپس آب آنرا خالی کرده و بعد میگذارند خشک شود مجدداً آنرا آسیاب میکنند تا پودر نرمتری بدست آید شیشه را نیز پودر میکنند و به پودر چخماق اضافه میکنند سپس مواد درست شده را داخل قالب ریخته و فشار میدهند. اضافة آنرا با سیمی جدا کرده و مراحل پخت را میگذارنند بعد از لعاب و پخت آماده استفاده میشوند.
اندازههای کاشی معمولاً برای انواع کارها 2× 15× 15 سانتیمترست در صورتیکه اندازه کاشیهای نرهای 5×20×5 سانتیمترست. ضخامت پشت کاشی نرهای را نسبت به لبه لعابدار آن کوچکتر میگیرند که دیواره کاشی نرهای از محل لعابدار به پشت صفحه مایلست و اگر دو کاشی را بغل هم قرار دهیم ملاط گچ یا سیمان به راحتی میتواند فاصله دو کاشی را پرکند و به هم بچسباند.
مراحل ساخت کاشی
1- رنگسازی: مواد اولیه لعاب مخلوطی از سرب و قلع ساختهمیشود.
2- زیررنگی: ابتدا رنگ دلخواه را روی کاشی میریزند تا تمام سطح کاشی را بپوشاند(سفید مشکی زرد، حنایی لاجوردی فیروزهای قرمز)داخل کوره میبرند تا پخته شود سپس با لعاب سفید یا رنگ دلخواه رنگ میکنند و به کوره میبرند بعد از پخته بیرون میآورند تا اطراف کاشیهای را تراش دادهشده را بیک اندازه بتراشند و همه روی صفحهای پهلوی هم میچینند و نقش را ترسیم میکنند و دوباره با لعاب به رنگهای دلخواه نقوش کاشی را میپوشانند و با رسوم به کوره میبرند رنگ اول را زیررنگی و رنگ دوم را نقش اصلی گویند.
در لعابدهی مینایی، ابتدا تمام سطح را با رنگهای زیرلعاب و سپس با لعاب بیرنگ پوشش میدادند و در کوره میگذاشتند. در مرحله دوم، نقوش را با لعاب ترکیب شده از اکسید نقره مس، گوگرد، گل اخری به رنگهای قرمز و زرد نقاشی کرده پس از نگهداشتن در سرکه، در دمای پایین حدود 700-600 درجه سانتیگراد حرارت میدادند. گل اخرای از روی فلز محو و نقوش با درخشندگی ویژهای مانند ورقهای از فلز یا شیشه روی شی باقیمیماند.
رنگآمیزی: رنگآمیزی یکی از مهمترین مراحل کاشیکاریست و انتخاب رنگ در موارد مختلف جنبه علمی دارد ولی احساس افراد را نسبت به رنگهای مختلف نباید از نظر دور داشت به طور کلی رنگ عبارتست از امواج نوری که با چشم میبینیم و در مغز تشخیص میدهیم هنگامی که نور به اجسام رنگی میتابد چشم میتواند رنگها را به طور یکنواخت یا کمرنگ و پررنگ ببیند گاهی یکی از رنگها جلوه خاصی پیدا میکنند و چشم آنرا بهتر تشخیص میدهد مثلاً رنگ زرد یا آبی در صفحه بیشتر شدهاست بنابراین دید چشم و احساس بیننده است که ترکیب رنگ را مشخص میکند در کاشیکاری رنگها باید طوری انتخاب شود که در نورهای مختلف روز در آن تغییری حاصل نشود و در مقابل نور زیاد یکی از رنگها انعکاس شدید پیدا نکند یا در مقابل نور کم جلوه خود را از دست ندهد.
- گرهکشی: کاشیهایی که با طرح و نقشهای مختلف با اشکال چندضلعیهای هندسی پهلوی یکدیگر قرار گرفته و تشکیل نقشهای کلی را میدهند بنام گرهکشی معروفست. در کاشیکاری نقوش از گرهکشی و تزئینات و طرحهای زیبا استفاده میشود که در گرهکشی محل حمیلها را با آجر مهری پرمی کنند و در بدنة دیگر از کاشی و آجر درهم گرهسازی پدید آوردهاند.
ابزارهای مورد استفاده در ساخت کاشی:
1- کاغذبر: استوانهای شکل به قطر تقریبی یک سانتیمتر سر استوانه شبیه تبر و کمی قوسدار و با لبة برندهست و عمود بر کاغذ گرفته میشود.
2- تیشه: فلزیست به طور تقریبیcm20 با ضخامت 3 سانتیمتر و عرض 4 سانتیمتر و دو سر آن به شکل تیغهای در آوردهاند و در وسط آن سوراخی دارد با قطر 5/2 سانتیمتر و هر چه بر لبه تیشه نزدیک شویم تیزتر میشود و انواع آن عبارتانداز: تکهبری، لبزدگی، گلبردگی.
3- مقار: منشوریست از فولاد که به لبة تیزی منتهی میشود و منشور آن 10 تا 20 سانتیمترست با عرض 4 تا 15 میلیمتر با انتهای تیز و برنده که گاهی جای آن از مثه استفاده میشود.
4- اره: ارههای نوکتیز چون آجرهای پشت کاشی از گل رس تهیه شدهاند و مخلوطی از مواد دیگر که در کاشیسازی به آنها اشاره شده در بردارند به آسانی میتوان آنها را با اره برید همانطور که گفتهشد در موقع لبزدگی کاشیها با مقار یا مقه داخل گل یا بوتهها را سوراخ میکنند و بوسیلة ارههای نوکتیز که بتوان از داخل سوراخها عبور داد اضافههای آجر اطراف یا داخل کار را میبرند انتهای ارههای مختلف کاشی بری از یک تا پانزده میلیمتر پهنا دارد.
5- سوهان: سوهانهایی که در کاشیکاری مورد استفاده قرارمیگیرند قطعاتی از آن آبدیده یا فولاد به طول 10 تا 20 سانتیمتر عرض 5 تا 30 میلیمتر و ضخامت 4 تا 15 میلیمتر هستند و رویشان آجرهای ریز تا درشت تعبیه شدهست با حرکت دادن سوهان به طریق سفت و برگشت عاجها قادرند مقداری از شی مورد نظر را با خود بردارند سوهان دارای دستگیره چوبیگرد طراحی شدهست که در انتهای آن قرار گرفتهست سوهانها به شکلهای گرد، نیمگرد، سه پهلو، چهارگوش، مستطیلی و غیره وجود دارد.
6- کشو: برای تراشیدن حمیل یا چفت از انواع کشو استفاده میشود، کشو ابزاریست متشکل از دو قطعه تخته که از راه طول عمود برهم کوبیده یا چسبانیده شدهاند. زاویه کشو 90 درجهست در موقع تراشیدن کاشی یکی از لبههای آنرا با خطکشی، صاف میتراشیدند و سپس آنرا داخل زاویه قائمه کشو قرار میدهند و لبه دوم را که لبه خارجی کشو باشد خطکشی میکنند.
7- قلم خطکشی: قلم خطکشی ایجاد خط میکند و بوسیله قلم نوک تیز از جنس چوب یا عاج و گل افرا انجام میگیرد. گل افرا را با مقداری آب داخل ظرف را مخلوط میکنند و به جای مرکب استفاده میکنند. قلم را داخل گل افرا میزنند و لبههای قلم را به موازات لبه کشو یا خطکش حرکت میدهند تا عمل خطکشی انجام گیرد. برای تخمیر زیر کاشی یکپارچه ساختن کاشیهای تراشیدهشده و نصب آنها روی کار، همه ابزارهای بنایی مورد نیاز هستند از قبیل کمچه، تراز، شیشه، ریسمانکار، شاقول، ماله و غیره.
کورههای کاشیپزی: به شکل استوانهای هستند که قطر دهانه استوانه از یک متر شروع میشود و گاهی تا دومتر هم میرسد. بالای این کورهها به شکل کاسهایی 1 گنبدی پوشیده شدهاند که به سوراخی جهت مشاهده داخل کوره منتهی میگردد. روی سوراخ را صفحة فلزی یا گلی میپوشاند آتش را پائین کوره وارد محوطه کوره میشوند و در داخل کوره را پر میکنند. دیواره آن از جنس آجرنسوز یا گل نسوز است.1
طرز تهیه و ساخت کاشی
عمده ماده اولیه و مهم کاشی خاک رس معمولی، کائولین و بنتونیت است که به نسبتهای معین برای تولید کاشی استفاده میشود و با وجود اینکه درحال حاضر کارخانههای عظیم کاشیسازی در کشور فعالیت میکنند ولی اصول تولید همان است که درگذشته و در روش سنتی رایج بودهاست که شامل مراحل زیر است:
الف) مخلوط و آماده کردن مواد اولیه: عمده مواد اولیه مورد استفاده در کاشیسازی خاک رس معمولی و کائولین و بنتویت است که پس از هوادادن خاک رس معمولی لازم است خاک کائولین را که دارای پلاستیسیته کمتر است با آن مخلوط کرد خاک سفال پس از پختن رنگ کرم یا قهوهای کمرنگ میگیرد که برای خنثیکردن رنگ آن مقدار بسیار جرئی اسیدکرم به گل اضافه میکنند در روشهای جدید از کائولن استفاده کرده و برای اضافهکردن خاصیت الاستیسیته آن مقدار کمی بنتونیت به آن اضافه میکنند. برای تهیه سرامیک و کاشیهای مرغوب و به روش صنعتی مواد را به وسیله ماشین مخلوط میکنند. ولی در کارگاههای سنتی و کوچک این عمل با دست انجام
میشود.
قالبگیری و شکلدادن: بسته به نوع محصول قالبگیری به چندین روش صورت میگیرد روش قدیمی خشتزنی بادست که در مورد آجر معمولی بکار میرفتهاست. هنوز در مورد قالبگیری و ساخت بعضی از ظروف سفالی و یا سرامیکی و ساخت آجرهای صنعتی اعمال میشود. روش دیگر روش چرخ کورهای است که برای تهیه بعضی از ظروف سفالی هنوز در ایران متداول است. برای تهیه وسایل چینی بهداشتی معمولاً از قالب گچی استفاده میشو ولی برای تهیه کاشی و سرامیک( کاشی کف) امروزه متداولترین روش استفاده از دستگاههای پرس است. در این روش ابتدا مواد اولیه را به نسبت معین مخلوط کرده و آنها را در آسیابهای مخصوص با آب مخلوط کرد و دوغاب تهیه میکنند. دوغاب تهیهشده توسط دستگاه پاشنده به صورت فواره در داخل سیلو پاشیده میشود و پس از حرارتدیدن به صورت پودر خشک با حدود 6 تا 8 درصد رطوبت درمیآید. در دستگاه پرس با قالب و فشار استاندارد از پودر نرم قالبهای(خشت) کاشی و سرامیک تهیه میشود که به آنها بیسکویت خام میگویند.
خشککردن، پختن، و لعابدادن کاشی و سرامیک: پس از قالبگیری و خشککردن عمل پختن کاشی در دمای بالای 1100 درجه سانتیگراد به صورت زیر صورت میگیرد:
ابتدا بیسکویتهای خام را که در روی واگنهایی چیده شدهاند وارد کورة تونلی کرده و از طرف دیگر کوره خارج میکنند. و سپس آنها را برای لعابزنی به خط لعاب هدایت مینمایند. پس از پاشیدن لعاب روی آنها از دستگاههای چاپ نقش برای چاپ نقش و ساختن کاشی گلدار یا نقشدار استفاده میشود وآنگاه در آخرین مرحله پخت، برای پختن نهایی، مجدداً وارد کوره میکنند. کاشی پختهشده پس ازخارجشدن از کوره درجهبندی و درکارتنهای مخصوص برای عرضه به بازار بستهبندی میشود.
تاریخچه هنر کاشیکاری در جهان:
هنر کاشیکاری سابقه طولانی داد و قدمت آن به هزاره دوم قبل از میلاد میرسد که اول با آجرهای لعابدار برای استحکام و نماسازی بنا توأم استفاده میشد. ولی رفتهرفته در آرایشهای ظاهری ساختمان و نماسازی نیز کاربرد یافت. کاشی همیشه در معماری اورپائیان بکار میرفته است. حتی در اولین ساختماهای آجریی و سنگی بناشده نیز کاشی درواقع بخش مهمی از میراث واقعی و عینی ما را تشکیل می دهد. تفاوت در روشهای ساخت کاشی، تنوع روشهای بکارگیری و شیوههای نوین و زیبای تزئین آنها همگی در کنار هم تاریخ زیبا و اسرارآمیز از کاشی بدست میدهد.
البته کاشی فقط منحصر به اروپا و امریکا نیست و در این مقاله میتوان به کاشیهای اسلامی در خاورمیانه یا کاشیهای هندی و چینی اشاره کرد که نمونههایی از میراث غنی و باشکوه دیگر کشورها بشمار میآیند البته این نکته ورای بحث حاضر و گسترده تر از چنین مقالهای کوتاهی است.
کاشیهای موجود در اروپا دارای تنوع و گوناگونی بسیاری درکشورهای این قارهاند. دلایل ازبین رفتن یا بقای کاشی بسیارست اما تقریباً هیچ چیزی به اندازه جنگ جهانی اول و دوم مخربتر نبودهاند. تغییرات و سلیقهها و روشهای کار و زندگی که به خود تأثیری بیشمار برکاشی داشته و در نهایت به جایگزین کاشیهای قدیمی با انواع جدید آن منجر گردید.
افزایش استفاده از کاغذدیواری در قرنهای 18و 19 نکتهای درخود توجه است. مقایسه احیاءکنندگان ابنیه باستانی نیز آثاری تأسفبار از خود بجای گذاشتهاند. در قرن 19 بسیاری از کلیساهای کوچک وبزرگ قرون وسطی درواقع طعمه سبکهای نوین معماری نظیر« ویولت ل دوکViollet- Le- Duc درفرانسه یا سرجورج گیلبرت اسکات Sir Gorge Gillbert Scott در بریتانیا متأسفانه طی بازسازی قرن نوزدهم اکثر کاشیهای قرون وسطی از بین رفتند. د رخلال قرن 20 دلیل عمده تهاجم و نابودی احیاء و بازسازی سریع شهرها بود و هلند که بواسطه ساختمانهای کاشیشدهاش بسیار معروف بود هماکنون به ندرت دارای کاشیهای مربوط به قرن 17 یا حتی 18 میباشد.
در کشورهایی که شیوه صنعتیشدن ساختمانسازی و بازسازی شهری به کندی پیش رفتهاست نمونههای بسیاری از کاشیهای اولیه باقیماندهاند. قسمتهایی از ایتالیا و جنوب اسپانیا، پرتغال میراثی از کاشیهای اصیل خود را حفظ کردهاند ( بخصوص در عبادتگاهها، کاخها، یا خانههای اشرافی) اغلب کاشیهای قرن 19 در اوایل قرن 20 را میتوان در شمال اروپا و امریکا یافت. این مسئله و این رشد سطح آگاهی نسبت به میراث گرانبهای کاشیهای اروپایی و امریکا بیشتر به خاطر علایق و گردآورندگان کاشی و نیز گروههای حفظ تاریخ طبیعی بودهاست.
پدیده جمعآوری کاشی به قرن 19 بازمیگردد که هم تأثیری منفی و هم مثبت داشتهاست. جداکردن کاشی از محل نصب در واقع فاصلهای بین محیط اصلی و کاربرد آنها قائل است. از طرفی دیگر بسیاری از کاشیها با این روش از خط نابودی فاصله گرفته و هماکنون در کلکسیونهای عمومی یا خصوصی بسر میبرند. چنانچه ساختمانی از بین برود تنها آیندگان میتوانند از عکسهای آن استفاده کنند. کاشیهای تزئینی کف مربوط به قرون وسطی در مکانهای گوناگون بریتانیا مورد استفاده قرار میگرفتند و در کاخ قرون وسطایی« الحمبرا Alhambra » که متعلق به مغربیهای مسلمان در جنوب اسپانیاست. هنوز هم کاشیهای موزائیکی آن دوران به چشم میخورند. در اوایل قرن 19 بکاربردن تکنیکهای نقاشی چندرنگ بر روی کاشی با روکش قلع از ایتالیا به تمام اروپا توسعه یافت و درکاشیهای منقوش و صفحات نقشدار باشکوه و مجلل قرون 16 و 17 و اوایل قرن 18 توسط سفالگران اسپانیایی، هلندی ، پرتغالی به اوج خود رسید. دوره رنسانس یکی از مهمترین دوران مربوط به تولید کاشی در اروپا بود بطوریکه در این دوره نمای داخلی تمام دیوارها از بالا تا پائین با کاشیهای نقاشیشده آراسته میشدند. انعکاس این توسعه تحت تأثیر صنعت کاشی هلندی، حتی در فرانسه و بریتانیا، آلمان، و دانمارک نیز به چشم میخورد.
مجدداً در خلال انقلاب صنعتی تولید عمده کاشی به شمال اروپا تغییر مکان یافت و تغییرات حائز اهمیتی در زمینه فنآوری و تولید رخ داد. یکی از مهمترین تکنیکها چاپ طرح برروی کاشی سرامیکی بود که اولین بار در نیمه دوم قرن 18 در« لیورپول Liverpool » توسعه یافت. بریتانیا در خلا قرن 19 جهان را به سوی ماشینیشدن، تولید و تزئین کاشی هدایت کرد و تولید انبوه طی نیمه دوم قرن 19 منجر به ارزانشدن و قابل دسترسشدن بیشتر کاشی گردید. کاشی به دلایل گوناگون و برای مصارف متعدد در اغلب کلیساها، مکانهای عمومی و خانههای بریتانیایی بکار میرفت این پیشرفتها تأثیر بارزی بر تولید کاشی در سایر نقاط اروپا داشت و حتی در امریکا برای جوابگویی به تقاضای دنیای جدید تولید انبوه کاشی نیز عملی گردید. همچنین طراحان و معماران نیز در این توسعه صنعتی تآثیرگذار بودند. برای مثال از طراحان بریتانیایی نظیر« والترکرین Walter Crean » و « ویلیامموریس William Morris » و« ویلیام مورگان William De Morgan » و معماران اسپانیایی و هلندی مانند« آنتونیو گائودی Antonio Gaudi » و « هندریکو برلیج Henndrico Berliage » نام برد.
در قرن حاضر تمایل مفرط نوگرایان به مواد خام، عریان و زشتی نظیر شیشه و آهن باعث شد کاربرد وسایل تزئینی نظیر کاشی در معماری کنار گذاشته شود. تحولات هنر معماری در بیشتر شهرها طی سالهای 1960 ،1970 باعث نابودی تعداد زیادی از ساختمانهای قرن 19 بالطبع مفقودشدن کاشیهای نصبشده گردید.
خوشبختانه با محافظت از بیشتر مکانهای باستانی و علاقه مجدد معماران پس نوینگرا به کاشیهای تزئینی سرعت این روند مخرب کمتر شدهاست. امروزه علاوه بر اکثر تولیدکنندگان کاشی تعداد زیادی از هنرمندان مرد و زن کارگاههای کوچکی را راهاندازی کرده و به تولید کاشیهای تزئینی دستی در انواع جالب ودرخور توجهی همت گماشتهاند.
برای خدا و شاهزادگان زمینی
تاریخچه کاشیهای قرون وسطی را میتوان طبق دو سنت متفاوت به دو دوره مجزا تقسیمبندی کرد: یکی در شمالیترین قسمت اروپا و دیگری در اسپانیا تحت سلطه مغربیها، ساخت کاشی در شمال با ظهور سبک معماری گوتیک مصادف شد. شکوفائی معماری گوتیک نیز به نوبه خود از اواخر قرن 12 تا اوایل قرن 16 بود. در طول این دوره کاشیها عمدتاً برای فرشکردن کلیساها، قلعهها و قصرها بکار برده میشدند. چرا که فقط روحانیون. پادشاهان، و اشراف میتوانستند یک چنین کالای تجملیایی را تهیه کنند. کاشی در کلیساها قسمتی از گرایش عموی برای جلوهدادن به این اماکن بود در حالیکه امرا و پادشاهان این تزئینات را برای راحتی بیشتر در منازل خود و نیز نشانهای از ثروت و قدرتشان در زمین استفاده میکردند. بعد از سقوط امپراطوری روم در قرون وسطی بیشتر بناها از چوب ساخته میشدند. تا اینکه در قرن دهم اقتصاد اروپای غربی مجدداً احیاء شد و ساختمانهای سنگی( مخصوصاً کلیساها) بنا شدند. با اینکه کف ساختمانهای چوبی اغلب از خاک کوبیدهشده و محکم ساخته شدهبودند اما ساختمانهای سنگی به چیزی با قوامتر احتیاج داشتند. قبل از اینکه کاشیهای کف بطورگسترده مورد استفاده عموم قرار گیرند مواد دیگری مانند موزائیک، سنگمرمر، سنگهای معمولی بکار بردهمیشدند.
کفهای موزائیکشده میراثی از سنتهای رومیان بودند که از مکعبهای کوچک سنگ یا سنگمرمر ساخته میشدند. این قطعات کوچک و رنگین مرمر طوری کنار هم چیده میشدند که سطح هندسی یا تمثیلی بوجود میآوردند. چنین آثاری تا اوایل قرون وسطی و بخصوص تا زمانیکه ستنهای تزئینی رومی زنده نگهداشته میشد در دیگر قسمتهای اروپا به چشم میخوردند. کلیسای سنتپل دوکمپ بنام کاردوسنت پو که در بارسلونا و به سبک کلیساهای رومی قرن دهم ساخته شدهاست هنوز دارای کف فرشهای موزائیک سیاه و سفید اصل است. نوع خاص از فنآوری بنام
« کازمتیCosmati» در خلال قرنهای دوازده و سیزده در ایتالیا رواج یافت. در این سبک کاشی را به اندازههای گوناگون و شکلهای مسطح درمیآوردند و از آنها برای خلق استادانه کاشیهای نقشدار درکف استفاده میکردند. همچنین کاشیها برای تزئین دیوارها،کلیساها، آرامگاهها و تختها بکار گرفته میشدند. کلمة کازامتی از خانواده« کازماز Cosmas » گرفته شدهاست امضای این نام برروی آثار متعددی به چشم میخوردند و نمونه بارز آن« دومو Dumo » در« آناگنی Anagni » به سال 1231 است. البته این اثر بسیار قابل توجه به تنها به تزئینات سطحی محدود شدهاست. سنگفرش باشکوهی به روش گازمتی جهت تزئین محوطه جلوی محراب اصلی کلیسای« وستمینسترWest Minster » از سال 1259 تا 1268 زیر نظر هنری سوم، ساخته شد و هنوز نیز باقی است. این سنگفرش حدود هفت مترمربع وسعت دارد و شامل طرحهای پیچیده هندسی به صورت اشکال مستطیل و دایره ای است. کاشیهای سنگی گونه دیگری از تزئینات مخصوص کف بشمار میآمدند. در« پادوکالای Pas-De-Clalais » در شمال فرانسه گونهای از سنگ آهک پیدا شدهبود که پس از صیقل کاملاً ظاهر هر سنگ مرمر سفید را به خود میگرفت. کاشیهای مربعی شکل از این سنگ بریده شده و با طرحهای نقشکوب تزئین میشدند. ابتدا سنگ را صیقل میدادند و سپس طرحها روی آن یا کندهکاری و یا ساخته میشدند پس از آن فرورفتگیها با نوعی بتونه قهوهای رنگ، قرمز، خاکستری یا مشکی پر میشد. اما این طریقه بتونهکاری دوام چندانی نداشت. این روش بیشتر مناسب پرکردن فرورفتگیهای روی سنگ قبرها بود. نمونههای بسیار خوبی از این نوع سنگهای متعلق به قرن 13 که طرحهای تمثیلی و هندسی بسیار زیبا را نمایش میدهند در کلیسای جامع« نوتردام Cothedral de NoterDome » « سنتامر Saint- Omer » و مخصوصاً در کلیساهای کوچک جانبی و کمتردد هنوز به چشم میخورند گاهی اوقات این سنگفرشهای نقشدار به عنوان نسل پیشین کاشیهای سرامیکی نقشدار قرون وسطی محسوب میشدند. قدیمیترین کاشیهای کف سرامیکی، باقیمانده از قرون وسطی طی حفاریهایی در یورک انگلستان« پیتربارو Peter Borough » « سنت آلبانزSt Albans» و« وینچستر Winchester » کشف شدهاند. این کاشیها در دوران ساکسون (اواخر قرن دهم و اوایل قرن 11) تزئینات هندسی برجستهای دارند که به صورت خطوط برآمده با پوششی از لعاب سربی هستند. بیشتر این کاشیها مفروش به تکههای نوکتیز برآمدهای بودند که چسبیدن ملات را به کاشیها تسهیل میکردند. در پشت تعدادی از آنها رگههایی دیده میشود که احتمالاً بیانگر کاربرد خاص آنها روی دیواره پلهها یا دیوارهاست.
شکوه ترسیمشده
از جمله حرکتهای بزرگ هنری در ایتالیا طی قرن 15 میلادی میتوان به تولید کاشی کف از نوع سفالینه بدون لعاب اشاره کرد که با دست نقاشی شدهبودند گرچه خاستگاه اصلی کاشیهای لعابدار را مربوط به اسپانیا میدانند اما ایتالیا اولین مرکز مهم اروپایی در خصوص کاشیهای نقاشیشده محسوب میگردد. در آغاز قرن 17 سفالگران مهاجر از شمال ایتالیا تکنیک ساخت سفالینههای بدون لعاب را برای اولین بار در اسپانیا، فرانسه، و فلاندزر باب کردند. از همین محلها بود که این تکنیک جدید به هلند و پرتغال ریشه دواند. طی قرن 17 در کشور مذکور سرآمد صنعت کاشیسازی در اورپا شدند. سپس هلندیها گوی رقابت را ربودند و با تولید کاشیهای پرتلألو و باشکوه بازار فروش این محصول را در سراسر اروپا از آن خود کردند. البته مراکز تولیدی کوچکتری نیز طی قرن هجدهم بریتانیا، آلمان، دانمارک فعالیت داشتند که البته ایدهآلهای خودر ا از سفالگران هلندی به عاریت گرفتهبودند. نقاشی رنگی روی لعاب سفید بالطبع باعث خلق تصویری میگردد که به چشم خوشایند میآید. به همین دلیل اگر محوطههای مفروش به کاشی در قصرها، کلیساها، و خانههای اغنیا طی آن دوره با تلألوی رنگی خاصی جلوه مینمودند درواقع کاشی در آن زمان نمادی از قدرت و شکوه و در نتیجه زینت بخش بیشتر اماکن مهم در اروپا بود. شایان ذکر است که نقاشی روی لعاب سفید خود بیانگر روحیه خلاق هنرمندان متعلق به دوره رنسانس بشمار میآمد. تمام اطلاعات ما از صنعت سفالگری و لعابکاری قرن 15 و اوایل قرن 16 متعلق به ایتالیا در رسالهای به قلم یک سفالگر ایتالیایی به نام« پیکو لپاسو Pico Lpasso » تحت عنوان سه کتاب در خصوص هنر سفالگران به سال 1557 جمعآوری شدهاست در این رساله مسائل مربوط به آمادهسازی خاک رس، روشهای شکلدادن گلدانها، ابزارها و کورههای مخصوص پخت سفال، روشهای ترکیب لعاب و رنگدانههای سرامیک مورد بررسی قرار گرفتهاند البته باید گفت که صنعت سفالگری و لعابکاری در ایتالیا ریشه در قرن 12 دارد. طی قرن 13 سفالینههایی به رنگهای سبز صورتی و قهوهای تولید شدند. اولین نمونههای سفالینههای« لعاب قلعی Maiolica » معروف به سفالینههای اوروتیوپی نیز شهرت داشتند. طی نیمه اول قرن 15 و تحت تأثیر صنعت سفالگری والنسیایی سفالگران ایتالیایی از رنگ آبی برروی زمینه سفید استفاده کردند. گاهی اوقات نیز سایه رنگ ارغوانی به آنها اضافه میشد. رنگهای نارنجی، آبی، سبز، و زرد در اواخر قرن 15 به دیگر رنگها اضافه شد و درنتیجه طرحهای کاملاً رنگارنگ. و بدیع بوجود آمد. تکنیک عاریهای دیگری که اصلاً اسپانیایی بود در اواخر قرن مورد استفاده قرار گرفت این فنآوری جدید به« لعاب شفاف و صدفی Luster » شهرت داشت شاهکارهای هنری کاشیکاری اسپانیا را باید در قصرها و کلیساهای متعددی در« سویلSevill » یافت. قصر پیتر ملقب به ظالم در آلکازار کاخ چارلز پنجم کلیسای سانتا آنا در تریانا، عبادتگاه کاسا در پیلاتو و بسیاری اماکن دیگر نمونههای بارز شاهکاریهای کاشیکاری هنرمندان اسپانیایی و بخصوص طراح و کاشیکار معروف اسپانیای « فرانسیسکو نیکولوز» هستند.
تأثیر کاشیکاری ایتالیا در فرانسه نیز به چشم میخورد. در ابتدای قرن 16 سفالینههایی ساخته شدند که به وضوح نشانگر روشها و طرحهای ایتالیایی هستند کارگاههای لیون و نوروسپس روئن، لیسیو و لیل طی آن دوره همچنان روبه افزایش بودند. شاید بتوان گفت که آثار ماسئوآباکوئنس در روئن بین سالهای 1526 تا 1564 جز اولین آثار درخور توجه و ارزشمند کاشیکاری فرانسوی بشمار میآیند.
سومین کشور اثر پذیر از هنر ایتالیایی فلاندرز بود. آنتورپ در ابتدای قرن 16 مرکز فعالیت کاشیکاران جدید فلاندرزی و تولید سفالینههای لعاب خورده بودند. مشهورترین آثار هنری « آنتورپ» متعلق به نام گوئیدو دیساوینو است پس از آنتورپ مرکز تولید کاشیهای لعابدار به هلند نقل مکان یافت و برای اولین بار سبک ایتالیایی کاشیکاری کف به کاشیکاری دیوار تبدیل گردید. البته هنوز دلیل چنین تغییری در سبک طراحی و معماری کاملاً روشن و واضح نیست.
فرهنگ کاشیکاری در پرتغال با نام مخصوص آن« آزولجو Azulejos » کاملاً جهانی و بسیار ظریف و بدیع و غیرقابل قیاس در سراسر اروپاست. گرچه کاشیکاران پرتغالی ایدههای اصلی خود را از اسپانیاییها، فلاندرزیها و هلندیها به عاریت گرفتهبودند. ولی در نتیجه اول قرن 16 در اکثر کلیساها منازل اشراف در پرتغال، کاشیهای لعابدار و رنگارنگ پرتغالی در کنار یکدیگر جلوههای بدیع و با شکوهی به وجود آوردهبودند.
اولین نمونههای این نوع کاشیکاری بدیع پرتغالی طی قرن 16 در آثار« فرانسیسکو دیماتو» در کلیسای سیوعیون بنام« کاپلادوسائوروک» به چشم میخورند. بریتانیا، سوئیس، اتریش، آلمان، و دانمارک جزء آخرین کشورهایی بودند که تحت تأثیر کاشیکاری ایتالیای و هلندی در اواخر قرن 15 این سبکهای هنری را بکار میبستند. شایان ذکر است که اولین نمونههای اصلی کاشیکاری که صرفاً متعلق به کشورهای مذکور بود تنها پس از گذشت حدود یک قرن در آثار تاریخی ذکر نام شدهاند.
عصر ماشین
اثرات بلندمدت انقلاب صنعتی بر صنعت کاشیکاری و کاشیسازی بسیار عمیق بود. ساخت و پیشرفت ماشینهای جدید و تکنیکهای نوین ساخت کاشی همانا به معنی تولید بیشتر و سریعتر محصولات بشمار میآمد و بالطبع شاهد جایگزینی انسان با ماشین بودیم. در این راستا بریتانیا از پیشگامان و هربرت منیتون بریتانیایی که خود تولیدکننده کاشی بود از پیشتازان این صنعت محسوب میشدند. طی نیمه دوم قرن 19 تکنولوژی بریتانیایی سراسر اروپا را جولانگاه خود قرار دادهبود. صنایع آلمانی، بلژیکی، فرانسوی، تحت تأثیر بریتانیا محصولات ماشینی را جایگزین فرآوردههای دستساز کردند. در هلند، اسپانیا، و پرتغال نیز میزان بسیار اندکی از فرآوردههای دستساز کردند. در هلند، پرتغال و اسپانیا نیز میزان بسیار اندکی از فرآوردههای دستساز هنوز وجود داشت اما ماشین با سرعتی رعبآور در حال پیشرفت بود. اولین نشانههای تولیدات صنعتی بجای مصنوعات دستی در بریتانیا به چشم میخورد جائیکه برای اولین بار کاشی با طرحهای چاپی تولید گردید. اولین نمونه این کاشیها جزء تولیدات چاپچی لیورپول بنام« جانسدلر John Sadler » هستند. او که چاپخانه خود را در خیابان« هرنگیتون HARRINGTON » در لیورپول Liverpool تأسیس کرده بود که ابتدا کار چاپ سری را روی مصنوعات سرامیکی انجام داد. چنین فعالیتها و اشخاصی پس از گذشت چندسال در کشورهای دیگر اروپایی پا به عرصه حیات گذاشتند.
تفوق علم طراحی
پس از روی کارآمدن ماشین و سلطه آن بر صنایع، مشکلات عدیدهای به وجود آمد که از آن میان میتوان به مهمترین آنها یعنی سازگاری و همسوشدن هنر با صنعت اشاره کرد در آغازین روزهای به حرکت درآمدن چرخهای انقلاب صنعتی، علم طراحی و طراحان مربوط به صنعت کاشی در غبار برخاسته از چرخهای انقلاب محور گم شدهبودند. به همین علت اطلاعات بسیار کمی از طراحان آن دوره شاهد فعالیت برخی از آنها به عنوان طراحان استخدامی در شرکتها یا منازل هستیم تولیدکنندگان آن دوره بیشتر به سلیقه مردم و تنوعطلبی آنان که خود ناشی از کسالتهای انقلاب صنعتی بود پیبرده و برای خلق طرحها و نقوشی جدید فعالیت خود را آغاز نمود این که خود راهگشای فعالیت طراحان شدهبود باعث بروز خلاقیتهای ذهنی آنان گردید و بیانگر این واقعیت بود که انسان تحت هیچ شرایطی به زنجیر و اسارت ماشین درنمیآید. در همان دوره گروه جسورتری از طراحان حتی انقلای صنعتی را به دید حقارت نگریسته و با تولید کاشیهای تزئینی و نقاشی شدة دستساز جانی دوباره به این هنر ظریف بخشیدند. در بازارکاشی این محصولات حتی بر کاشیهای ماشینی نیز برتری جستند. پیامد این حرکت ظهور نسلی جدید از معماران در کل اروپا بود که کاشی را به عنوان جزء اصلی طراحی و معماری در بناها بکار میبردند. تأثیر ماشین برکیفیت طراحی بحثی داغ در سراسر قرن 19 بود. در ابتدای سال 1840 در مقالهای تحت عنوان« هنرهای زیبا در فلورانس که در نشریه Quarterly Review » به چاپ رسید. استاد انجمن سلطنتی و عتیقهشناس خبره سرفرانسیس پاگریو(1861-1788 ) طراحی ماشین را مورد تقبیح قرار داد. و از آن با نام« نقشی کاملاً بیارزش و ساده» یاد کرد. نمایشگاه بزرگ سال 1851 عجایب ماشین را در مقابل دیدگان مردم قرار دارد. لیکن تأثیر دیگر آن هوشیاری و بیداری بینندگان نسبت به محدودیتهای طرحهای ماشینی نیز بود. برخی معتقدند که این نوع طراحی کاملاً بیارزش،ساده، زشت، و غیر هنری بود.
بطورکلی دو دیدگاه متفاوت در خصوص طراحی با ماشین وجود دارد. دیدگاه نوینتر یا بهتر بگوئیم علمیتر، متعلق به مکتب متفکران است که ماشین را به عنوان تنها راهحل امیدبخش برای هر مقولهای در آینده میپندارند. در مقابل هنرمندان ماشین را وسیلهای قوی و بسیار مخرب میدانند که در زیر چرخهای آن بالاخره هنر از بین خواهد رفت. در اواسط قرن طراحان متخصص در زمینه ساختمانها نیز نه تنها استفاده از کاشی بلکه تولید آن را نیز تحت تأثیر خود قرار دادند.
«William Barges , Halsey Ricardo, Normar Show » در بریتانیا«Gaudi » در اسپانیا
« William Kramhout » « Hendrikus Petrus Berlage » در هلند« Guimard Hector »
« Augusts Perret » در فرانسه و «oHo Wagner » در وین با دیدی بکر و نوآورانه کاشی را در معماری مورد استفاده قرار دادند. تمامی این هنرمندان بزرگ صنعتی مشترک یعنی خلاقیت در کاربرد کاشی به گونهای تزئینی و کاربردی در بناها را داشتند. کاشیهای مورد استفاده آنها از هر دوگونه دستساز و ماشینی بودند. این افراد کاشی را به عنوان جزئی از معماری به طریقهای کاملاً هنری و کاربردی بکار میبرند. به عبارت دیگر تنوع رنگ، اندازه، طرح و نوع کاشی در یک بنای مدرن یا قدیمی کاملاً به جا و شگفتیساز بود.
دنیای نو
در مقالهیا تحت عنوان« هنر کاشیسازی و ارتباط آن با معماری» منتشره به سال 1915 نویسنده اثر یعنی« J.H.Dull » بیان میدارد که« زیبائی …. تنها مسئله مشکلها و احجام نیست بلکه گواهی است بر خلاقیت تصویربرداری ذهن از شکل و حجم». این اصل درواقع زیربنای فلسفه و تعاریف زیبائی و تنوع تمامی کاشیهای تزئینی امریکایی است. از سال 1870 به بعد نسلی از افراد مصمم خلاق و هنرمند کمک شایانی به استحکام صنعت کاشی در امریکا کردهاند. البته طی 50 سال نخست این دوران باید به تأثیر زیاد آگاهیهای فنی و هنری اروپا بر این صنعت در امریکا اشاره کرد رشد سریع این صنعت در امریکا مدیون« نمایشگاه صدسالانه بینالمللی فیلادلفیا به سال 1876» است. در این نمایشگاه بهترین و شگفتآورترین سرامیکهای شرقی و اروپائی به نمایش درآمدند. این محصولات با تأثیری بسزا بر هنرمندان امریکای درواقع آنها را ترغیب نمودند تا با خلق آثاری مشابه به رقابت بپردازند. البته این علاقه طی دهسال بعدی به ثمر نشست. در ابتدای سال 1870 کاشیهای امریکایی تحت تأثیر بسیار کاشیهای سنتی بریتانیا بودند. بیش از یکصد شرکت بریتانیایی بین سالهای 1870 و 1910 مشغول به کار بودند و بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ به نمایندگیهایی نیز در سراسر دنیا داشتند. در دهه 1880 با افزایش بازار تقاضای کاشی تعداد نمایندگان خارجی دوچندان شد. شرکت بریتانیایی Maw Fo Company درکانادا، امریکا، افریقای جنوبی، نیوزلند. هند، خا
دانلود مقاله مصالح ( کاشی،سیمان،رسها )