اختصاصی از
اس فایل دانلودمقاله کوروش کبیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
یادداشت
با توجه به تحولات نوین فرهنگی در جامعه امروز، نیاز همه ایرانیان به ویژه جوانان تیز بین و پرسشگر، به بررسی های جدید علمی و مستمر درباره تاریخ پر فراز و نشیب ایران زمین و دیانت و فرهنگ و تمدن آن، بیش از گذشته نمودار شده است. از این رو، دفتر پژوهشهای فرهنگی با شناخت این امر و در جهت گسترش دید گاه های همه جانبه و عمیق فرهنگی، تلاش مستمری را آغاز کرده و بر آن است تا با انتشار مجموعه از ایران چه می دانم؟ آگاهی های مهم ، دقیق و سودمندی را در حوزه های گوناگون ایران پژوهی در دسترس همه دوستداران ایران و جوانان علاقه مدن کشورمان قرار دهد.
امید است که این دفتر بتواند با ارایه این نوع پژوهش ها، ضمن ایجاد پیوندی نا گستنی میان فرهنگ امروز و دیروز و دوری از هر گونه ذهنیت و جانبداری های یک سویه و غیر علمی، زمینه تبادل نظر و اندیشه را میان همه دانش پژوهان و علاقه مندان این عرصه فراهم سازد و در شکوفایی حرکت نوین فرهنگی و اندیشه پرور و ایجاد آینده ای بهتر برای این سرزمین ، نقشی شایسته و مفید ایفا کند.
فهرست مطالب
پیش سخن
فصل اول. مادها وارتباط آنها با هخامنشیان 1
1 ) ریشه های تاریخی 1
2 ) ارتباط مادها و پارس ها 7
فصل دوم. خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش 11
1 ) نیاکان کوروش 11
2 ) آغاز پادشاهی کوروش 13
فصل سوم. پادشاهی کوروش و فتوحات او 15
1 ) تسخیر لیدی 15
2 ) تسخیر مستعمرات یونانی در آسیای صغیر 24
3 ) عزیمت کوروش به ماورا ءالنهر 29
4 ) تسخیر بابل 34
5 ) پیروزی نظامی 48
6 ) کاروان باز گشت 50
7 ) پادشاهی بابل 56
8 ) نگاه به غرب 57
فصل چهارم. خصال و صفات کوروش و ممیزات پادشاهی او 61
1 ) خصال و صفات 61
2 ) کشور داری 68
3 ) نبوغ نظامی و توان فرماندهی 72
4 ) ارائه مفهوم نوینی از پادشاهی 76
فصل پنجم . داستان ذوالقرنین 81 فصل ششم. مرگ کوروش 91
1 ) آخرین سال های زندگی 91
2 ) آرامگاه کوروش 98
سخن پایانی 102
پی نوشت
مآخذ
پیش سخن
ای انسان، هر که بخواهی باشی و از هر کجا که می آیی بدان که من کوروش بنیاد گذار امپراتوری ایران هستم بر این توده خاکی که جسدم را پوشانیده است رشک میر.
کوروش بزرگ موسس امپراطوری هخامنشی یکی از خوش نام ترین فرمانروایان در تاریخ جهان است که همه ملل و اقوام و مورخان یونانی و بابلی مانند هرو دوت، گزنفون، کتزیاس، بروسوس؛ و در کتیبه های به جا مانده و کتاب های دینی از جمله کتاب مقدس؛ در تواریخ ایام، عزرا، و اشعیا از او به بزرگی و نیکی یاد شده است. در کتاب مقدس برای نخستین بار از این سردار ایرانی به عنوان مسیح (نجات دهنده) یاد شده است:
خداوند به مسیح خویش یعنی کوروش که دست راست او را گرفتم تا به حضور او امت ها را مغلوب سازم و کمر های پادشاهان را بگشایم، تا درها را در مقابل وی مفتوح نمایم و دروازه ها دیگر بسته نشود، چنین می گوید .....
(اشعیا ، 13 / 19 - 22).
در میان همه حکم فرمایانی که از آغاز حضور ایرانیان در سرزمینی که به نام خود آنها ایران یا کشور نجبا شده، فرمانروایی کرده اند، صرف نظر از پادشاهان اعصار اسطواره ای و قهرمانی، که در هاله هایی از نور امید ها و انتظارات شکوهمند ملی غرق اند، شاید هیچ کس را نتوان یافت که در مقیاس های دسترس پذیر انسانی، از فضایل کم مانندی چون کوروش بر خوردار شده باشد، به طوری که تفاوت مرتبه اخلاقی او، حتی با اختلاف بلافاصلی که به نوبه خویش برترین های همه تاریخ این ملک شمرده می شوند، فاصله عظیمی را در بر می گیرد. بنیان گذار نخستین و بزرگ ترین امپراتوری های جهان، تا امروز از ویژگی هایی بر خوردار بوده است که مانند نوع حکومتی که از خود باقی گذاشت، خصوصیاتی منحصر به فرد و غیر قابل رقابت دارد.
اهمیت عظیم این مرد بزرگ و بر جسته و نامدار، بیش از همه در این است که انسانی زمینی است و مانند همه ابنای نوع خود، پارسیان عصر، صفات و خلقیانی کاملاً انسانی و ایرانی دارد. با اراده و صاحب عزم است، از هوشی سر شار و نیروی اداراکی قوی بر خوردار است، مظهری از صفات عالی اخلاقی چونان جوانمردی، مروت، ایثار، استقامت و فدا کاری را عرضه می کند، به قول و قرار ها سخت پای بند است، ضعیفان و عاجزان را در پناه می گیرد و مورد حمایت قرار می دهد. ه هنگام جنگ و مبارزه دلیر و اندیشمند و بی باک است و به وقت صلح رئوف و خطا پوش و بلند نظر. در نهایت رفتار او به گونه ای است که دوست و دشمن و خویش و بیگانه آرزو می کنند که جز او سایه دیگری بر سر شان نباشد.
در فصل های شش گانه این کتاب از زندگی کوروش و گسترش قلمرو امپراتوری هخامنشی در زمان او به اختصار سخن به میان می آید. در فصل اول از ماد ها و ارتباط آنها با هخامنشیان و در فصل دوم از خاندان هخامنشی و آغاز پادشاهی کوروش یاد شده است. فصل سوم به پادشاهی کوروش و فتوحات او اختصاص دارد. ر فصل چهارم از خصال کوروش و ممیزات پادشاهی او سخن در میان است و در فصل پنجم از داستان ذوالقرنین بحث شده است. فصل ششم به نحوه مرگ کوروش و مسایل جانبی اختصاص دارد.
فصل اول
مادها و ارتباط آنها با هخامنشیان
1 ) ریشه های تاریخی : با وجود تحقیقات عالمانه و ارزشمندی که طی یکصد و پنجاه سال اخیر صورت گرفته است و با خواندن خطوط و دیگر آثار به جا مانده از عصر هخامنشیان در مناطق پهناور امپراتوری آنان، نکات بسیاری درباره حضور دودمان مزبور در تاریخ روشن شده، هنوز زود است که در زمینه نحوه آمدن پارسیان به مناطقی که نام آنها را بر خود پذیرفته و تشکیل سلسله ای که بزرگ ترین تاثیرات را در تاریخ ایران و جهان باقی نهاده، از روی یقین سخن گفته شود، به خصوص که بخش عظیمی از اطلاعات موجود، همان هایی است که مورخان یونانی همانند هرودوت و کتزیاس و استرابون از خود باقی نهاده اند واز دیدگاه نظری تاریخ پارس نویسی «همگی ساده انگارانه، فاقد دقت نظر و فقرند» (بریان، 1378 ، ج 1، ص 67).
مولفان یونانی و به تبع آنان، رومی ، ترجیح داده اند که تاریخ دودمان هخامنشی را در ارتباط با سلسله ماد که با آنان هم ریشه و هم نژاد است، بنویسند و از افسانه های رایج در میان اقوام مختلف ایرانی درباره شیوه روی کار آمدن کوروش بزرگ و بسط و توسعه تشکیلات و سرزمین های متصرفی وی سخن بگویند. این امر البته از حقیقت معقولی نیز حکایت می کند که هر دو قوم به هم پیوسته آریایی از گذشته های دور تا دست کم هزاره دوم بیش از میلاد که در سرزمین های خاص خویش سکنی گزیده اند و مشخصات قبیله ای و حکومتی بالنسبه ویژه ای یافته اند، شرایط زیستی و اجتماعی و اخلاقی یکسان و مشترکی را تجربه کرده اند. گروه احیاناً پر جمعیت تر مادی که صفحات وسیعی را در غرب و شمال و مرکز ایران در تصرف خود داشته، به واسطه مبارزه های نا گریز طولانی با طوایف گوناگوی کیمری، ماننایی، لولوبی، آشوری، بابلی و نیز سکایی بالضروره از دستاوردهای حکومتی بر خوردار شده و همان گونه که در تواریخ آمده، پیش از برادر کوچک تر پارسی خویش به تشکیل دولتی نیرومند و عظیم نایل گشته است. گروه های جنوبی نیز که به نوبه خود مناطق پهناوری از خوزستان و فارس و کرمان و به طور کلی سواحل شمالی خلیج و دریای فارس را در اختیار داشته اند، چون دشمنان متعرض فعالی در پیش روی نمی دیدند، به مرور ایام بر بخش های خوش آب و هوا و قابل زنگانی کوهستانی و جلگخ ای تسلط یافتند و در ضمن تحکیم پایه های فکری و عقدتی، بر استواری بنیاد های سیاسی و دیوانی و نظامی خویش کوشیدند.
این که مورخان یونانی، به نحوی از جابه جایی قدرت و دست به دست گشتن حکومت از مادها به پارسیان سخن می گویند که گویی اینان یکباره از هیچ چیز به همه چیز رسیده اند و بلافاصله تشکیلاتی چنان منسجم، نیرومند و استوار را به وجود آورده اند، بی شک کنایه از نزدیکی مسلم قومی و نژادی و آدابی و خلقی هر دو طایفه آریایی دارد، ولی بی گمان ریشه های قوی سازمانی و حکومتی مردمی ای را نادیده می گیرند که در اندک مدت توان و قابلیت سیاسی بی مانندی را در عرصه جهانداری بر ملا ساختند.
تجربه های طولانی و مکرر حیات گروه ها و دسته های زورمندی که در تاریخ ایران و جهان بر روی کار آمده اند و در کاربرد قدرت، شیوه هایی بس ناشایسته و خدعه آمیز و مفسده جو و بی سر انجام از خود نشان داده اند، باید بر این امر دلیل روشنی باشد که آن همه متانت و بلند نظری و سعه صدر و کاردانی که در اعمال و کردار فاتح نامداری چون کوروش دیده می شود، ناگریز ریشه در پختگی ها و بلوغ فکری و سیاسی و اخلاقی جامعه ای داشت که این مرد بزرگ، نماینده ممتاز و سر بلند آن بود. در این که کشوری که کوروش ازآن بر خاست، بعد ها در هماره تاریخ، سرزمین مهر و دوستی و ایمان نام گرفت؛ و آن گونه به عالمیان معرفی شد که همواره سر فراز و بی نیاز و آبادان است؛ و زنان و مردانی نیرومند و پاکدل و صمیمی دارد، کنایه از میراثی است که به آن انسان تیز هوش و الامقام تاریخی، سپرده شده بود و او، بی گمان، با بهره مندی از همه خصایل ممتاز همه ایرانیان ساکن در فلات، به صورت الگویی برتر، خصوصیات و تربیت ملی خود را به نمایش گذارد.
صرف نظر از یونیان که به صورت های مختلف، و دست کم در سه روایت متفاوت نحوه روی کار آمدن کوروش و بر کشیده شدن او را وصف کرده اند، اطلاعاتی که از منابع ایرانی و از جمله مهر استوانه ای معروف یافت شده در بابل (539 ق . م) در دست است و نیز مهری که به نام کوروش پادشاه انشان (610 . 585 ق . م) شناخته شده و به احتمال زیاد نیای کلان او را در خلال تصویری نشان می دهد و هم چنین کتیبه های بابلی و ایلامی موجود، که به هر نحو روابط آنها را با پاسیان در قرن های هفتم و ششم پیش از میلاد، نام می برد، باید از نو مورد تجزیه و تحلیل دقیق تری قرار گیرند تا هم بتوان آنچه را که بر اساس کتیبه بیستون درباره اسلاف شاهان هخامنشی بیان شده، توجیه کرد و هم به طور دقیق تری از کیفیت ارتقای کوروش از سطح یک حاکم قبیله ای و احیاناً دست نشانده مادها، به مرتبه پادشاهی بزرگ و بلند آوازه سخن گفت.
مسلماً برخی از حد سیّات کهنه و نو، که به اعتبار قدمت پاره ای روایات ایرانی و انیرانی بر سر زبان ها بوده برای ترسیم تصویری اسطوره ای از مردی است که به نصّ صریح تاریخ، مراحل اعتلا را به سرعت پیموده و چنان از اسلاف و اخلاف نام آور خود پیشی گرفته است که هیچ کس در اهمیت مقام و حتی قداست شخصیت وی تردیدی پیدا نکرده است.
رایج ترین افسانه هایی که درباره تولد کوروش بر سر زبان هاست، همان است که او فرزند ماندانا دختر آژید هاک یا ایختوویگو پادشاه ماد بود و از سوی پدر نیز نسب به کمبوجیه پادشاه پارس و انزان می برد. پیش از این که به این افسانه عام بپرداریم، که سابقه ای کهن در مشرق زمین دارد، و دست کم برای چندین تن از اشخاص نامدار قبل و بعد از کوروش مورد استفاده قرار گرفته، بهتر است که ابتدا درباره نام او و معنایی که در زبان فارسی از آن بر می خیزد سخن بگوییم.
پیر نیا می نوسید که در کتیبه های کوروش و سایر شاهان هخامنشی، کور و یا کوروش آمده است که در صیغه مضاف الیه کورائوش تلفظ می شود. در نسخه ایلامی کتیبه ها کوروش است و در لوحه های نبونیدی پادشاه معاصر وی در بابل ، کوروش خطاب شده، هم چنین است در متون توراتی که این شاه بزرگ را کوروش و کورش خوانده اند. در یونانی البته کوروش و کوروس ذکر شده که با تصحیف بعدی رومیان سیروس گشته است (پیر نیا، 1341 ، ج 2، ص 232) . این نام هم اکنون در زبان های اروپایی جاری به صورت سایرس یا سیروس، تلفظ می شود.
در باب معنی این نام ها رولد لمب معتقد است که کلمه کوروش «در زبان قدیم شوشی به معنانی چوپان آمده، چنان که در کتاب عهد عتیق کتاب اشعیا باب 44 خدا آن پادشاه را شبان خود خواند ولی به عقیده دانشمندان دیگر نظیر یوستی آلمانی [این نام] از ریشه ایرانی است و به معنی خور یا خورشید است» (لمب، 1340 ، ص 7).
معلوم است که اطلاق نام چوپان، در حقیقت کنایه از منزلتی که خداوند برای کوروش قابل بوده و مقام او را در هدایت قوم یهود و نجات ایشان را بندگی و بردگی ، چنان که بیاید، به عنوان شبان خود ذکر کرده است، این که بنا بر داستان های موجود، کوروش ابتدای عمر و جوانی خود را در خانواده شبانی گذرانیده و تا مرزی از رشد و احیاناً وصول به بلوغ (سیزده سالگی) را نیز به تبع ایام، در همان حرفه مانده است، بی شبهه در افاده معنای مزبور تاثیر گذاشته است.
این که بسیاری از پژوهشگران غربی، سابقه تاریخی حضور عناصر مادی و پارسی را در سرزمین هایی که به نام حکومت هایشان معرفی شده است به اواخر هزاره دوم و یا اوایل هزاره اول پیش از میلاد رسانده اند تا یک اندازه، به واسطه قلّت کاوش های باستان شناسی و ضعف منابع مطمئنی است که در دست است. زحمات باستان شناسان ایرانی در خلال سال های اخیر نشان داده است که مناطق وسیعی از ایران به وسیله سکنه آریایی آن، تصرف شده و تا این جا دست کم از 1500 پیش از میلاد آثار دست ساخته های پیشرفته و فرهنگ زنده و مترقی آنان را به خود دیده است. در تپه اوزبکی هشتگرد، که فاصله کمی تا ری باستانی دارد و مرز جغرافیایی مادها از برادران پارتی آنان را می ساخته، همین حدود قدمت مشهود است و این تفریبات شاید مبین حضور برادران پارسی آنان نیز در سر زمین های مسکونیشان باشد. به اضافه که بعد ها نیز تاریخ ایران این نکته را مدلّل داشت که ایرانی بودن به جمیع خصوصیات و امتیازات مردمی تعلق می گیرد که از هر جا و از هر موقع که به این سر زمین پای گذاشته اند، ادغامی دلپسند و مطلوب با یکدیگر پیدا کرده اند و جهات مشترک و قابل ماندن خویش را در ادخال های مستمر تاریخی، از تمدن سیلک کاشان تا شهداد کرمان و شهر سوخته سیستان تا چشمه علی دامغان و ایلام کهن و ماننایی و غیره باقی گذاشته اند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 129 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود با لینک مستقیم
دانلودمقاله کوروش کبیر