اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود نقشه GIS ژئومورفولوژیک استان گیلان با فرمت Img

اختصاصی از اس فایل دانلود نقشه GIS ژئومورفولوژیک استان گیلان با فرمت Img دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود نقشه GIS ژئومورفولوژیک استان گیلان با فرمت Img


دانلود نقشه GIS ژئومورفولوژیک استان گیلان با فرمت Img

هدف از تهیه نقشه‌ ژئومورفولوژیک، ثبت اطلاعات مربوط به اشکال سطح زمین، مواد (خاک و سنگ)، فرایندهای سطح زمین، ‌و در برخی موارد سن زمین شکلهاست. از این رو مبنایی را برای ارزیابی زمین به وجود می‌آورند که در زمینه بسیاری از مسائل محیطی مفید است.

فایل موجود حاوی نقشه ژئورفرنس شده (با فرمت Img) استان گیلان می باشد. این نقشه تمامی عوارض ژئومورفولوژیک زمین را به صورت بسیار دقیق نمایش داده است. از انجایی که این نقشه به صورت مختصات دار و ژئورفرنس شده ارائه شده است، محقیق و کارشناسان فنی به سهولت می تواند شیپ فایل آن را بر اساس این لایه و اطلاعات راهنمای نقشه (در فایل جداگانه ارئه شده) تهیه نمایند.

این فایل به طور خلاصه حاوی نقشه ژئومورفولوژی ژئورفرنس شده، شیپ فایل محدوده استان و نیز راهنمای نقشه ژئومورفولوژیک می باشد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود نقشه GIS ژئومورفولوژیک استان گیلان با فرمت Img

تحقیق در مورد گیلان در جنبش مشروطیت

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد گیلان در جنبش مشروطیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد گیلان در جنبش مشروطیت


تحقیق در مورد گیلان در جنبش مشروطیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:19

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 

خلاصه کتاب گیلان در جنبش مشروطیت

 

گیلان در جنبش مشروطیت

 

مقدمه

 

اوضاع گیلان پیش از جنبش مشروطیت

 

حکام و فرمانروایان گیلان

 

کاپیتولاسیون ( امتیاز قضایی قونسولها )

 

عوامل جنبش مشروطه

 

حوادثی که ملت را به پیروزی رسانید

 

محمد علی شاه مخالف مشروطیت

 

 

 

 

 

مقدمه

ایران از جمله کشورهایی است که در طول تاریخ ، سوانح بسیار به خود دیده و با تحولات فراوان روبرو شده است ، تحولاتی که گاه مطلوب و دلپذیر و زمانی تلخ و دردناک بوده ، غم و اندوه به بار می آورده و یا بهجت و سرور می آفریده اند. بررسی سوانح مذبور به ما می آموزد که رویدادها چگونه و تحولات از چه قرار بوده اند.

در روزگار قدیم ، تاریخ را بیشتر سرگذشت شهریاران و امروز قهرمانان میپنداشتندو همینقدر کافی بود که اساطیر و حکایات و روایاتی از گذشتگان نقل شود تا کسانی ستایش و کسان دیگری نکوهش شوند .

به عقیده جمعی ، تاریخ بجز توالی یک سلسله حوادث و واقعات نبوده است که در زندگی اقوام و قبایل پدید آمده وشکستها و ناکامیها و یا غلبه ها و پیروزی هایی به همراه داشته است . اما در این روزگاران ، مفهوم تاریخ با روزگار گذشته فرق دارد و یکی از فرقها این است که از مطالعه تاریخ ، علل بروز کشف و عوامل خلاقه واقعات درک و ارزیابی می شوند ؛ و چون سر نوشت ملتها به طرز تفکر و خصایص و آداب و صفات روحیشان وابسته است ، هدف تاریخ ، یافتن ریشه های تکوین خلقیات ، روحیات ، رسوم و آدابی که موجب عقب ماندگی یا باعث رشد و ارتقا می شوند ، خواهد بود . تاریخ در حقیقت ، شالوده و زیربنای زندگی حال و آینده هر جماعت را تشکیل خواهد داد .

مطالعه سرگذشت بشر از قرون ما قبل تاریخ این نکته را مسلم می دارد که فعالیت موجودی به نام انسان از بدو پیدایش در عرصه گیتی ،تا حد حفظ غریزی حیات ودفاع از نفس و مبارزه با عوارض طبیعی و آفات به پایان می رسیده و تلاشش در چهارچوب تغذیه و پوشاک و محفوظ ماندن از سرما و گرما و مصونیت از آلام و عوامل باز دارنده زندگی جسمانی خلاصه می شده است .

از وقتی که از این مرحله پا فراتر نهاده شد و دید بشر از جهان زندگی وسعت گرفت و آدمی افق روشنتری را برابر دیدگانش گسترده یافت ، و به دانش و زندگی معنوی اندیشید و به سراغ کشف مجهولات رفت وبه اندکی از رازهای طبیعت و پدیده های جهان واقف گشت ، در مقام تدوین تاریخ و به جا گذاشتن آثار و ثمرات زندگانی تلخ و شیرینش برآمد.

سرگذشت انسان در این دوره از تاریخ ، که تا عصر معاصر ادامه می یابد ، ترکیبی است از تاسیس امپراطوریها ، حکومتها و مجموعه ای است از حدود مشخص جغرافیایی و باز شدن جبهه های سیاسی و اقتصادی و به وجود آمدن احزاب و مرامها و مبارزات سیاسی و دینی و انواع تعدیات و تجاوزات و خونریزی ها و انهدامها و انعکاس فتوحات و شکستها در الواح و سنگ نوشته ها و اوراق مدون .

یکی از واقعات مهم زمان  در کشور ما ، که از آغاز قرن بیستم میلادی روی داده واقعه مشروطیت است .مشروطیت به معنای حکومت عدل و قانون و بر قراری تساوی حقوق و مهار شدن قدرتهای مطلقه و عدم تجاوز به آزادی های اندیشه و قلم و گفتار .

اوضاع گیلان پیش از جنبش مشروطیت

ویرانیهای وارده به گیلان در عهد ملوک الطوایفی و جریانات نامطلوب بعدی ، اهالی را از هر حیث تکیده و در مانده ساخت . کشتار حولناک طاعون در سالهای 1247 و 1295ﻫ.ق. ، که نصف جمعیت گیلان را تلف کرد ، همچنین وبای سنوات 1315 و 1321 ﻫ.ق. و آتشسوزی های مکرر رمقی برای ساکنین این سرزمین باقی نگذاشت . حکامی که از تهران به رشت آمده و به اصطلاح آن روز وزیر گیلان نامیده می شدند ، نه تنها هیچ گونه عمل مثبتی انجام نمی دادند بلکه امکان هر گونه رشد و پیشرفت را از مردم سلب می کردند . نه مرجعی به نام دادگستری وجود داشت و نه سازمانی به نام شهربانی و شهرداری . تمام اختیارات منطقه در دست حکام وقت بود ، و اینان ، که ندرتا در بینشان افراد با لیاقت یافت می شد ، به هوای نفس و طرز تفکرشان ، به روتق و فتق کارها می پرداختند و چاپلوسی اطرافیان را تحویل می گرفتند . عوام الناس و توده مردم در فقر و جهل و بی خبری به سر می بردند . شرکت آنان در اجتماعات فقط در مجالس وعظ و تعزیه و روضه خوانی و زنجیر و قمه و سینه زنی بود . روحانیون مقامپرست و سالوس  چماق تکفیرشان بالای سر روشنفکران و ترقی طلبان بلند بود . علمای حقیقی ، که هم پرهیزکار و هم عارف به حقایق دینت بودند ، در انزوای گمنامی می زیستند . تنها رابطه اقویا با ضعفا زور بود ، رابطه ای که به افراد ناتوان می آموخت چگونه باید راه اطاعت را پیش گرفته تسلیم شوند . متهمین به اعمال خلاف ، اعم از جنحه یا جنایت ، اعم از صحیح یا سقیم ، نزد حکام وقت برده می شدند و آنها بدون دادن کمترین مجال دفاع به متهم ، حکم به اجرای مجازات می کردند . بسا اوقات بعد از اجرای حکمی ملتفت می شدند مرتکب شخص دیگری بوده و یا اتهام از اصل صحت نداشته است . لیکن از ابراز ندامت چه حاصلی بدست می آمد ، حکم اجرا شده را نمی شد به حال اول برگردانید . زمانی هم پیش می آمد که متهم با حاکمی که کیفور و سر حال بود روبرو می شد در آن صورت کمترین شیرین زبانی و یاوه گویی امکان داشت متهم را از مجازات معاف کند . ملاک و ضابطه ای برای اثبات اتهام و تحقق جرم و تشخیص مجرم و میزان مجازات در کار نبود و به اراده حاکم بستگی داشت .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد گیلان در جنبش مشروطیت

گزارش کار در شرکت دخانیات استان گیلان موضوع: انبارداری و وجود انبارک ها در سالن تولید

اختصاصی از اس فایل گزارش کار در شرکت دخانیات استان گیلان موضوع: انبارداری و وجود انبارک ها در سالن تولید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
مقدمه:
امروزه اکثر کشور های صنعتی که خواهان پیشرفت و توسعه صنعت و پشت سر گذاشتن رقبای خود می باشند، حداکثر توان خود را در راستای پیشبرد اهداف مدیریت از طریق اجرای هر چه بهتر آن به عمل می آورند. مدیریت یک سازمان هنگامی موفقیت آمیز و اثربخش می باشد که همه اجزای سازمان را بطور خاص مدنظر قرار دهد و سعی در حداکثر کردن کارکرد و بهره وری هر یک از قسمت های سازمان به عمل آورد.
با توجه به اینکه انبارداری در سازمان ها و شرکت های صنعتی محلی برای استفاده از موارد مورد نیاز و همچنین تأمین موارد مورد نیاز شرکت در تهیه تولیدات آن می باشد لذا وجود یک سیستم انبارداری مناسب به گونه ای که بتوان اطلاعات مورد نیاز در مورد مواد موجود در انبار و یا مواد مصرفی بسیار حائز اهمیت می باشد چنانچه ممکن است عدم کارایی یک سیستم انبارداری سبب از دست رفتن فرصت ( زمان از دست رفته ) و در نتیجه کاهش تولیدات و بهره برداری شرکت یا سازمان صنعتی شود. بنابراین همه سازمان های صنعتی با نصب دستگاه های تولید پیشرفته خودکار در جهت هر چه بهینه تر کردن و به روز کردن فعالیت های انبارداری خود تلاش می کنند بنابراین اگر شرکت های صنعتی به امر انبارداری توجه کافی مبذول ندارند باعث ایجاد نقص در حرکت تولیدی سازمان خواهد شد، اما این امر میسر نخواهد شد مگر با استفاده از نیروی انسانی آموزش دیده در این امر. یعنی اگر سازمانی سیستم های تولید پیشرفته و یا اتوماسیون سازی وسائل خود را انجام دهد چنانچه از نیروی انسانی تحصیل کرده و متخصص بهره مند نباشد اجرای مناسب طرح های مدیریت امکان پذیر نخواهد بود لذا بایستی سازمان ها با بکارگیری نیروهای مجرب و متخصص در زمینه نرم افزار های مختلف انبارداری اقدام به نصب و راه اندازی این نوع از سیستم انبارداری نمایند که وجود هر یک از این عوامل بدون دیگری اثر بخش و مفید نخواهد بود.
در این گزارش ابتدا به کلیاتی در مورد انبار و انبارداری اشاره می شود سپس به بحث وجود انبارک ها در سالن های تولید پرداخته خواهد شد.
22 صفحه

دانلود با لینک مستقیم


گزارش کار در شرکت دخانیات استان گیلان موضوع: انبارداری و وجود انبارک ها در سالن تولید

دانلود مقاله آداب و رسوم گیلان و مازندران

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله آداب و رسوم گیلان و مازندران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

آداب و رسوم گیلان
گستردگى رسوم و خصلت‌هاى فرهنگى گیلانیان با توجه به تعدد قومى و گوناگونى لهجه‌ها به حدى است که حتى آشنایى مختصر آن در این مختصر نمى‌گنجد. بعضى از آداب و آیین‌هاى مردمى گیلان به مرور در همهمه زندگى شهرى رو به فراموشى و برخى دیگر کم‌رنگ شده است. اینک شرح مختصر و موجز برخى از این آداب و رسوم خواهد آمد:
 ورزشها، بازیها
 نوروز
 ازدواج
 ختنه‌سوران
 عزاداری ماه محرم
 عروسی گُولِی


ورزشها، بازیها
 آب‌بازی (آب‌پاشان، آبریزان، تیرماسیزه)
 بندبازی (لافندبازی)
 ورزا جنگ
 چاه نخجیر
 آینه تکم
 کُشتی گیله مردی
 چوگان بازی
آب‌بازى (آب‌پاشان، آبریزان، تیرماسیزه)
از مراسم متداول گیلان در گذشته، آب‌بازى بود که امروزه کمتر اثرى از آن مى‌توان یافت. این جشن در شرق گیلان و غرب مازندران به ”تیرماسیزه“ به معنى سیزدهم ماه تیر مشهور شده و احتمالاً همان تیرگان است. در فرهنگ ایران پیش از اسلام روز سیزدهم هر ماه، تیر نام داشت و روز تیر از تیرماه را جشن مى‌گرفتند. این مراسم به ”آبریزان“ یا ”آب‌پاشان“ نیز معروف بود. جشن آبریزان تا عهد شاه عباس در طبرستان و گیلان بر قرار بود و سپس به تدریج از یاد رفت.
کتاب ”عالم‌آراى“ عباسى با توجه به این که در تقویم دیلمى سال ۳۶۰ روز بود و ۵ روز آخر به حساب مى‌آمد، مراسم آبریزان را با محاسبهٔ ایام ”خمسهٔ مسترقه“ یعنى همان ۵ روز آخر سال و افزودن آن پس از پایان سه ماه بهار، در روز۱۳ ماه تیر محاسبه مى‌نماید و مى‌افزاید: ”در میان عجم یعنى ایرانیان، این روز به روز آب‌پاشان معروف است. در این مراسم بزرگ و کوچک، مذکر و مؤنث به کنار دریا مى‌رفتند آب‌بازى مى‌کردند و به طرب و خرمى مى‌پرداختند و به راستى مراسمى تماشایى به وجود مى‌آمد“. این رسم در بعضى از نقاط کشور مانند یزد، کرمان و اصفهان نیز معمول بود و در ۱۳ تیر ماه هر سال مردان و زنان در حالى که هر یک ظرفى همراه داشتند، به کنار رودخانه مى‌رفتند و به سر و روى یکدیگر آب مى‌پاشیدند.
زکریا قزوینى نویسندهٔ کتاب ”عجایب‌المخلوقات“ نیز از جشنى به نام ”آب‌پاشان“ یاد کرده و انگیزه آن را به قحطى شدید و توسل فیروز (جد انوشیروان) به خداوند و دعاى او براى باریدن باران و رفع قحطى و گرسنگى نسبت داده است. در این باره آمده که مردم در این روز به تبرک باران، از شدت شادى به یکدیگر آب مى‌ریختند و این کار از آن زمان متداول شد.
از مراسم دیگر این روز فال‌گیرى و ”لال شوش‌‌زنى“ است. در این مورد، بزرگ خاندان بر بدن اهل خانه و دام‌ها و نیز به در و دیوار و همه چیز چوب مى‌زد و خاموشى اهل خانه در برابر ضربات ترکه چوب، به باور آنها باعث برکت و رونق اقتصادى و معیشتى آنان مى‌شد.

آینه تکم
یکى دیگر از مراسم قبل از سال نو، اجراى یک نمایش عروسکى به نام ”آینه تکم“ است که در نواحى غربى استان گیلان انجام مى‌شد. ”تکم‌چى‌ها“ از آذربایجان به نقاط هشتپر و حتى انزلى و رشت مى‌آمدند و پیام‌آور رسیدن سال نو و نوروز مى‌شدند.
”تکم“ عروسکى به شکل بز بود که به دسته‌اى متصل مى‌شد و آن را با پارچه‌ها و منجوق‌هاى رنگى و پر مى‌آراستند و با بالا و پایین بردن دسته‌اى که از میان چوبى سوراخ‌دار مى‌گذشت، آن را به حرکت و جنبش وا مى‌داشتند. در کنار این نمایش با صداى دو چوب که به هم مى‌خورد و آهنگى شاد را تداعى مى‌کرد، تکم‌چى‌ها ترانه‌هایى خوش آهنگ مى‌خواندند.
بندبازى (لافندبازى)
از نمایش‌هاى سنتى گیلان که بیشتر در جشن‌هایى مثل عروسى، عید نوروز و یا در بازارهاى هفتگى اجرا مى‌شد، بندبازى است. در گیلان به آن ”لافندبازى“ نیز گفته مى‌شود و مانند همان بندبازى در سیرک است. نمایش بر روى طنابى که از روى دو میله فلزى و چوبى محکم و ضربدرى شکل گذشته و در دو طرف مهار شده، انجام مى‌شود. اصلى‌ترین فرد نمایش ”پهلوان“ نام دارد که بر روى طناب‌ها با پاى برهنه راه مى‌رود و براى تعادل خود چوبى بزرگ به نام لنگر در دست مى‌گیرد. پهلوان با ایستادن داخل تشت و یا قابلمه بر روى طناب راه مى‌رود. گاه با دوچرخه‌اى که لاستیک آن را برداشته‌اند فواصل دو تیر را مى‌پیماید. قرار دادن صندلى داخل یک سینى و نشستن روى صندلى و حفظ تعادل در همان حالت، از جمله عملیات دشوار این افراد است. در پایین طناب شخصى که لباس مسخره‌اى پوشیده و به ”یالانچى پهلوان“ مشهور است با لودگى و مسخرگى به تقلید از پهلوان مى‌پردازد. نقاره‌چى و سرناچى نیز با نواختن آهنگ، تماشاگران را در فضاى شاد این نمایش سهیم مى‌سازند.
کُشتى گیله مردى
این کشتى که امروزه همچنان پاى برجاست، یادگار صلابت و دلاورى مردم این خطه است. کشتى ”گیله مردى“ ریشه در تاریخ دارد. ”مقدسى“ در قرن چهارم هجرى از این کشتى یاد کرده است. ”ظهیرالدین مرعشى“ در مورد آن مى‌گوید رسم مردم دیلم است که جوانان روغن بر خود بمالند و پس از استراحت و خوراک کافى و لذیذ از گوشت، روغن، عسل و ... زور آنها زیاد شده و قدرت مى‌یابند که با فرد دیگرى کشتى بگیرند.
کشتى‌گیران گیله‌مرد مراتب خاصى نظیر تنگوله یا نوچه، پهلوان، سرپهلوان یا میداندار دارند. این کشتى در محوطه‌اى محصور به نام ”سیمبر“ یا ”سبزه‌میدان“ برگزار مى‌شود. کشتى گیله‌مردى معمولاً در تابستان و اعیاد و عروسى‌ها انجام مى‌شود. کشتى‌گیران که شلوارهایى به نام ”لاسپار“ به پا دارند با بالاتنهٔ لخت، ابتدا به حضار احترام مى‌گذارند و سپس با حرکات نمایشى قدرت خویش را به رخ حریفان مى‌کشانند. این حرکات نمایشى ”فوزوما“ یا ”فزّومما“ خوانده مى‌شود.
پس از رجزخوانى، حریف با کف زدن به او پاسخ مى‌دهد. نبرد ابتدا با حواله کردن مشت‌ها آغاز مى‌شود. این بخش در موارد بسیار منجر به مجروح شدن و شکستگى استخوان یکى از طرفین مى‌شود. در این کشتى هرگاه دست یکى از طرفین با زمین برخورد کند بازنده محسوب مى‌شود. جایزه این مسابقات به صورت غیرنقدى و شامل پارچه، آینه، پیراهن، گوسفند و گاو و ... است. به این جایزه ”بَرَََم“ مى‌گویند.
ورزا جنگ
از رسوم و نمایش‌هاى دیرین گیلان و بعضى از نقاط ایران، جنگ گاوهاى نر است. در گیلان به آنها ”ورزا“ یا ”ورزو“ گفته مى‌شود.
گاوهاى جنگى معمولاً توسط ملاکین یا روستاییان مرفه نگه‌دارى مى‌شدند و فقط به درد مبارزه و جفت‌گیرى مى‌خوردند. این گاوها از شاخ‌هاى محکم برخوردارند که وسیله دفاع و حمله آنهاست. کوهان پشت ورزاها به آنها صلابتى مى‌بخشد که هنرمندان سفال‌گر هزاران سال قبل را به الهام و ساخت شمایل سفالى آنان واداشته است. ساخت سفالینه‌هاى قرمز رنگ ملهم از این گاوهاى نر زورمند از مشخصه‌هاى هنر باستانى گیلان است.
قدیمى‌ترین سندى که به چنین نمایشى در گیلان اشاره دارد فرمانى است نوشته بر روى سنگ مرمر قهوه‌اى و به خط نستعلیق بر ایوان ورودى مسجد جامع لاهیجان که به دستور ”سلطان حسین صفوی“ نگاشته شده و طى آن اهالى را از ارتکاب اعمال خلاف بازداشته و امر به تأدیب و تنبیه خلاف‌کاران کرده است. این فرمان که تاریخ ۱۱۰۶ هـ.ق را دارد مردم را از کبوترپرانی، گرگ‌دوانى و نگه‌دارى گاو و قوچ و سایر حیوانات به منظور جنگ با یکدیگر بازداشته و این اعمال را ممنوع شمرده است.
چوگان بازى
این بازى که توسط اسب‌سواران انجام مى‌شود اولین بار در زمان عباس صفوى به هنگامى که لاهیجان را فتح نمود در گیلان مورد توجه قرار گرفت. پس از فرار ”خان احمدخان“ آخرین حاکم کیایى بیه‌پیش، ملک موروثى او به دست صفویان افتاد. به دستور شاه عباس باغ بزرگ او را براى ایجاد زمین این بازى خراب کردند و از آن پس این محل به سبزه‌میدان مشهور شد.
پولو (polo) کلمه‌اى انگلیسى مأخوذ از واژه‌اى تبسى و به معنى چوگان است.
چاه نخجیر
حکام قدیم گیلان به شکار علاقه فراوان داشتند. در عملیات شکار که ”چاه نخجیر“ نامیده مى‌شد، ابتدا قسمتى از جنگل به عنوان شکارگاه انتخاب مى‌شد. سپس با در هم پیچیدن شاخه‌هاى درختان دو رشته پرچین محکم به مساحت یک یا دو فرسخ درست مى‌کردند. این دو پرچین طورى تهیه مى‌شد که به تدریج بر یک نقطه متمرکز مى‌شدند به گونه‌اى که در آخرین مرحله به زحمت گذرگاهى براى عبور یک شکار باقى مى‌ماند. این دالان در انتها، به محوطه‌اى در عرض ده متر با پرچین‌هاى محکم و لانه‌هایى موسوم به چاه، محصور مى‌‌شد. در روز شکار مردان گیل و دیلم پشت پرچین‌ها جمع مى‌شدند و عده‌اى فریاد زنان با ساز و نقاره هیاهوى وحشت‌انگیزى ایجاد مى‌کردند. این گروه بین دو پرچین پیش مى‌آمدند و به آرامى شکار را به طرف محوطه مورد نظر مى‌راندند. اطراف محوطه و کمى بالاتر، صفه کوچکى ایجاد مى‌شد که در آنجا مردان جاى مى‌گرفتند و هنگامى که حیوان به دام مى‌افتاد درهاى لانه‌ها را مى‌بستند.
وقتى که گرازها، گرگ‌ها، شغال‌ها و ... در این لانه‌ها محبوس مى‌شدند، گوزن‌ها که نمى‌توانستند از دالان به لانه‌ها راه یابند با ضربات پیکان و تبر کشته مى‌شدند. والى و بزرگان دولت آنگاه روى صفه آمده و براى گشودن در لانه‌ها فرمان مى‌دادند، به نحوى که تنها یک گراز مى‌توانست در آن واحد خارج شود. در این موقع مردى جوان براى ورود به محوطه انتخاب مى‌شد و هنگامى که گراز به طرف جوان حمله‌ور مى‌شد او با یک ضربه گراز را از پاى درمى‌آورد.
شاه عباس صفوى پس از تسخیر گیلان چند بار چنین شکارهایى را ترتیب داده بود. در سال ۱۰۰۳ هـ.ق عملیات شکارى توسط او با ۱۰ هزار مأمور تعقیب شکار انجام شد. در ۱۰۲۳ هـ.ق شاه عباس بار دیگر به گیلان آمد و به فرمان او ۳۰ هزار نفر مأمور تعقیب شکار از نواحى بیه‌پس و بیه‌پیش گرد آمدند و براى تعقیب شکار به جنگل رانکوه اعزام شدند. در این شکار تعداد بسیار زیادى حیوانات وحشى کشته شدند. این شکار چنان مقبول طبع شاه افتاد که با وجود مرگ ۲۷۰۰ نفر از مأموران، از پایان دادن شکار امتناع ورزید. پس از سقوط فرمانروایان گیلان و ترک بازدیدهاى شاهانه این گونه کشتارهاى وسیع پایان گرفت.
نوروز
جشن نوروز در گیلان با آیین‌ها و مراسم گوناگونى بر پا مى‌شود:
 نوروزخوانی
 عروس گوله
 گل‌گل چهارشنبه
 سیزده سال
 شب چله
نوروزخوانى
نوروزخوانى از مراسم آخر هر سال در گیلان است. نوروزخوانى که هم اکنون نیز کم و بیش رواج دارد، در گیلان نماد ورود بهار و خیر و برکت است. براى این کار گروهى نوروزخوان در کوچه و خیابان به راه مى‌افتند و اشعارى مى‌خوانند. از معروف‌ترین این اشعار مى‌توان به ”دوازده امام“ و ”عروس گوله“ اشاره داشت. اغلب نوروزخوانان نخست دوازده امام را مى‌خوانند و وقتى به قسمت ترجیع‌بند مى‌رسند، آن را دو نفرى تکرار مى‌کنند و بعد نوروز و نوسال مى‌خوانند. این شعر چنین آغاز مى‌شود:
همى خوانم امام اولین را شه کشور امیرالمؤمنین را
وصى و جانشین یعنى على را
به یاسین و الف لام و به فیروز دهید مژده که آمد عید نوروز
امام دومین هم دسته گل شفاعت مى‌کند او بر سر پل
حسن بابش سوار است او به دلدل
به یاسین و الف لام و به فیروز مژده دهید که آمد عید نوروز
این شعر در مدح دوازده امام ادامه مى‌یابد.
عروس گوله
نمایش ”عروس گوله“ نیز از دیگر مراسم قبل از حلول سال نو به شمار مى‌رفت. این نمایش همراه با آواز ریتمیک داراى مفاهیم اخلاقى و آیینى خاصى بود. بازیگران این نمایش معمولاً سه نفر بودند و به نقش غول، پیربابو و نازخانم ظاهر مى‌شدند. نقش نازخانم را بیشتر مواقع پسر جوانى که لباس زنانه پوشیده بود اجرا مى‌کرد. پیربابویا کوسه نقش پیرمردى بود که با غول بر سر تصاحب نازخانم به بحث و جدل مى‌پرداخت. غول هم خود را با کلاهى از کلوش (ساقه برنج)، زنگوله‌ها و چماق به هیبتى عجیب مى‌آراست. این گروه به منازل مختلف رفته، به ایفاى نقش خود مى‌پرداختند و در ازاى تهنیت‌گویى خویش و آرزوى سالى پربرکت و پر یُمن براى صاحبخانه، از او هدایایى دریافت مى‌کردند.
گاه نقش یک شخصیت دیگر به اسم ”کاس خانم“ نیز به این جمع اضافه مى‌شد.
گل‌گل چهارشنبه
از دیگر مراسم کهن ایرانیان که در گیلان هم با بعضى تغییرات جزیى به آن مى‌پردازند، ”چهارشنبه‌سورى“ است که در غروب آخرین سه‌شنبه سال و در شب چهارشنبه انجام مى‌شود. به این منظور خار، بوته، گَوَن و کاه جمع‌آورى مى‌شد و با درست‌کردن پشته‌هایى که معمولاً رو به سمت قبله مى‌نهادند و سپس آتش زدن آنها، از روى آتش مى‌پریدند و هنگام پریدن با خوشحالى مى‌خواندند:
گل‌گل چهارشنبه به حق پنج‌شنبه
زردى ِبشه، سرخى بایه نکبت ِبشه، دولت بایه
یعنى: اى شعله آتش چهارشنبه، به حق پنج‌شنبه، زردى و ضعف و بیمارى رخت بربندد و نوبت سرخى و نشاط و خرمى فرا رسد. دوره نکبت و ناکامى به سر آید و دولت و اقبال روى نماید.
این سنت که از روزگار زرتشت و حتى جلوتر بر جاى مانده، در دوران اسلامى با اعتقادات مردم در هم آمیخته و رنگ و بویى دینى گرفته است. دود کردن اسپند هم از این رسوم است که سعى مى‌شد از سادات خریدارى شود و به هنگام دود کردن آن زمزمه مى‌کردند:
عاطتیل کُن، باطیل کُن تى مرده مارهَ بیرونَ کُن
اسفند دوکُن چاووش بایه مردمار به هوش بایه
یعنى: عاطل و باطلش کن و چشم زخم را از وجودها دور ساز. مادر شوهرت را بیرون کن. اسپند دود کن تا چاووش بیاید. تا مادر شوهرت به هوش بیاید.
علاوه بر این به نیّت این که دختران به زودى به خانه شوى بروند، دختران دم‌بخت را چندساعتى از خانه بیرون و خانه تکانى مى‌کردند. شکستن کاسه و کوزه و ظروف کهنه به علامت دور ساختن نفرت و رفع قضا و بلا از دیگر آداب این روز به شمار مى‌رفت. مراسم چهارشنبه‌سورى در نواحى مختلف گیلان با تفاوتى اندک اما شبیه به هم اجرا مى‌شد و گاه شلیک تیر و ترکاندن ترقه نیز در برنامه جاى داشت. گاه نیز به نیت برکت، یکى از اهالى با تبر به سمت درختى که بار نمى‌داد مى‌رفت و اما با ضمانت دیگران براى بار آوردن درخت در سال بعد، شخص تبر به دست از قصد خود منصرف مى‌شد.

- فالگوش ایستادن:
از دیگر برنامه‌هاى چهارشنبه‌سورى بود. براى این کار، در گذرگاه‌ها مى‌ایستادند و با شنیدن پنهانى نخستین کلمات عابرین، مفهوم آن را حمل بر توفیق یا ناکامى خود در سال آتى مى‌شمردند.
- قاشق‌زنى:
از دیگر رسوم اجرایى این شب بود که معمولاً جوانان و بیشتر دختران به در خانه همسایه‌ها مى‌رفتند و با پنهان کردن روى خود و بدون دادن آشنایی، خواستار هدیه مى‌شدند. نقل و نباب و تنقّلات از عمده‌ترین چیزهایى بود که در کاسه قاشق‌زنان جاى مى‌گرفت.
- شال‌اندازى:
در مناطق روستایى کوهستانى از رسوم شایع چهارشنبه‌سورى بود و گاه حالت نوعى خواستگارى از دختر صاحب‌خانه را داشت. معمولاً به گوشه شال اینان مقدارى شیرینى و آجیل به عنوان هدیه صاحب‌خانه بسته مى‌شد و شال‌اندازان بدون مشخص کردن هویت خویش به خانه فرد دیگرى مى‌رفتند.

سیزده سال
آخرین مراسم نوروز، سیزده سال است. در این روز مردم گیلان بیشتر به کنار رودخانه‌ها و در دل جنگل‌ها مى‌روند و به صورت گروهی، آخرین روز نوروز را گرامى مى‌دارند. دختران گیلانى در این روز سبزه گره مى‌زنند. این مراسم معمولاً با بندبازی، کشتى گیله‌مردى و نواختن ساز و نقاره همراه است.
شب چله
شب چله از مراسم باستانى ایران، در گیلان هم از منزلت خاصى برخوردار است. شب اول دى‌ماه هر سال را اهل خانواده و خویشان و گاه همسایه‌ها گرد هم مى‌آیند تا آیین شب چله را برگزار نمایند. براى مراسم شب چله، معمولاً خوردنى‌ها و تنقلات و آجیل زیادى فراهم مى‌آورند. هندوانه به سفره این شب رنگ و بویى دیگر مى‌بخشد و به قولى اگر هر کس در شب چله هندوانه بخورد، در تابستان احساس تشنگى نمى‌کند. یکى از ترانه‌هایى که در این شب زمزمه مى‌شود، چنین است:
امشو، شب چله ، خانم جیر پله چاقو بزنیم هندوانه کله
یعنى: امشب شب چله و خانم زیر پله است، چاقو به هندوانه بزنیم.
از دیگر خوردنى‌هاى این شب، برنج برشته، عدس و گندم برشته، کونوس (ازگیل وحشی)، آجیل، پرتقال، لیمو، خوج (گلابى محلی) و میوه‌هاى دیگر است.
تفأل به دیوان حافظ از دیگر آداب این شب است. پس از نیت و سوگند دادن حافظ به شاخ‌نبات، دیوان را مى‌گشایند و اولین غزل صفحه جلوتر را مى‌خوانند. اعتقاد بر این است که بیش از سه بار نباید فال گرفت چون حافظ ناراحت مى‌شود و حرف‌هاى خوش نمى‌زند.
ازدواج
براى تشکیل خانواده، حضور زوجى که خواهان یکدیگرند، عامل تعیین کننده است. در گیلان، به خصوص در مناطق روستایى به دلیل مشارکت و همپایى زنان و مردان در امور معیشتی، ارتباط و آشنایى‌هاى اولیه از برخوردهاى ساده و روزمره اهالى آغاز مى‌شود.
با توجه به گسترش فعالیت‌هایى که در بطن زندگى روستایى جریان دارد مثل آیش، وجین و درو و ... شناخت ابتدایى پسران و دختران به وجود مى‌آید. این شناخت بعدها به انتخاب و سپس در صورت پذیرش خانواده‌ها به تهیه مقدمات ازدواج منجر مى‌شود. به این ترتیب که با جلب موافقت خانوادهٔ طرفین و پس از مراسم خواستگاری، دوره نامزدى طى مى‌شود.

- حنابندان:
پیش از فرا رسیدن عروسى مراسمى به نام ”حنابندان“ در شهرها برپا مى‌شد. در این مراسم عروس مى‌باید در این شب دست و پایش را حنا ببندد.
- نارنج‌زنى:
از دیگر مراسم ازدواج، ”نارنج‌زنى“ است. رابینو که در اوایل قرن بیستم در گیلان به سر مى‌برد، خود شاهد این مراسم بود. وى مى‌نویسد که هنگام ازدواج، داماد نقل و سکه بر سر عروس مى‌پاشد، بعد نارنج یا پرتقالى به طرف او مى‌اندازد. آنگاه عروس و داماد دور چاه مى‌گردند. عروس سکه‌اى به نشانه خوشبختى در چاه مى‌اندازد و پس از آن درخت توتى در خانه مى‌نشانند.
- گیشه‌بَرى:
گیشه‌برى از دیگر مراسم مربوط به ازدواج است. بردن عروس به خانه داماد را گیشه‌برى مى‌نامند. این مراسم پرشور با صداى ساز و نقاره و ترانه‌خوانى و شادمانى خانواده عروس و داماد و دیگر مهمانان همراه است.

 

در شهرها معمولاً ازدواج با پادرمیانى خانواده و معرفى چند دختر به پسر موردنظر صورت مى‌پذیرفت. گاه دلاک حمام را براى آشنایى و پرسیدن نظر دختر نزد او مى‌فرستادند و یا در حمام‌هاى عمومى دختر مورد نظر را برانداز کرده و پس از پسندیدن به خواستگارى او مى‌رفتند. مراسم خواستگارى و تعیین مهریه و شیربها از موارد مطرح براى دو خانواده است.
ختنه‌سوران
از مراسم تاریخى ایران و گیلان ختنه‌سوران است. در تاریخ‌خانى آمده است: ”چون ارقام مسرّت و شادکامى و فرحت و کامرانى ثبت صفحه دفتر خزینه خاطر مبارک حضرت میرزاعلى بود و بزم . عشرت ختنه‌سور دودُر شاهوار و ...“.
به خوبى مى‌توان اهمیت چنین جشنى را به خصوص با توجه به ارج و قرب فرزند پسر در ایام گذشته درک کرد. اگر پسر را ده روز پس از تولد ختنه نمى‌کردند، این کار چهار، پنج سال به تعویق مى‌انداختند.
براى ختنه‌سوران روز و ساعت سعد و مناسب را انتخاب مى‌کردند و آشنایان و مطرب و دلاک را براى همان روز خبر مى‌کردند. در این میهمانى از مهمانان با پلو و خورشت و شیرینى و آجیل پذیرایى مى‌شد و پس از آن مراسم جشن و پایکوبى برگزار مى‌شد تا بچه از این عمل ترسناک دلدارى یابد.
وسایل ختنه کردن یک نى به طول ۱۰ تا ۱۵ سانتیمتر، تیغ سلمانى و پنبه یا پارچه سوخته شده بود که براى ضدعفونى کردن و بندآوردن خون از آن استفاده مى‌شد. پس از عمل ختنه کردن، موسیقى و دست‌افشانى و پاى‌کوبى ادامه مى‌یافت. این عمل از آنجا که یکى از آداب اولیه اسلامى است، موجب احساس مسؤولیت والدین مى‌شد. معمولاً سعى بر این بود که ختنه‌شوندگان در یک روز فرد باشد، در غیر این صورت خروسى را نیز سر مى‌بریدند.
معمولاً در این مراسم هر یک از مهمانان در حد توان خود هدیه‌اى مى‌آورد. گاه جشن تا هفت روز طول مى‌کشد. پس از ده روز فرد ختنه شده را همراه دیگر همسالانش به حمام مى‌برند، براى این کار حمام از پیش قرق مى‌شود.
عزادارى ماه محرم
مردم گیلان نیز همچون مردم سایر مناطق ایران، آداب و رسوم ویژه‌اى براى سوگوارى حسین‌بن‌على (ع) دارند. مردم سعى مى‌کنند تا در روزهاى نهم و دهم محرم، به زادگاه خود بروند و در جمع بستگان و آشنایان خود در مراسم عزادارى شرکت کنند. روضه‌خوانی، سینه‌زنی، زنجیرزنی، چهل منبر، شام غریبان، تعزیه‌خوانى و ... از جمله مراسم عزادارى در ماه محرم مردم گیلان است. به عنوان نمونه، مراسم عزادارى در ماسوله در اینجا آورده مى‌شود:

مردم ماسوله مثل شیعیان گیلان و تالش مراسم مذهبى را به جاى مى‌آورند و این مراسم قدمتى دیرینه دارد. براى اولین بار از سال ۱۲۶۱ هـ.ق برنامه منظمى براى برگزارى دهه اول محرم، در هر روز و شب تدوین شد. این برنامه بسیار حساب شده است و با طوق‌بندى از شب هفتم آغاز مى‌شود. در روزهاى بعد تا روز دهم برنامه‌ها و عزادارى ادامه مى‌یابد و در شب یازدهم مراسم شام غریبان انجام مى‌شود.

 

در شب دوازدهم محرم پس از انجام مراسم مربوط به خاکسپارى شهیدان کربلا (توسط طایفه بنى اسد) و تعزیه‌دارى در جوار ”امامزاده عون بن علی“ برنامه عزادارى ماه محرم پایان مى‌یابد. به گفته ”رابینو“ تمام ساکنان ماسوله روز دهم محرم، به مسکن و کار خود باز مى‌گردند.
عروسى گُولِى
یکى از مراسم دیدنى و نمایش مانند محلى که هنوز هم کمابیش در آبادى‌هاى مختلف گیللان مانند ملومه Malome و دیگر روستاهاى دیلمان و آبادى‌هاى کوهستانى بخش سیاهکل دیلمان و لاهیجان و زیکسار Ziksar صومعه‌سرا و کلکاسراى Sara ـ Kolka رودسر و جفررود Jafrud و خمام Xomam و هم‌چنین Jupošt لشت نشاء رشت متداول است، رم آمدن عروس گولى یا عروس غول است که چند روز یا چند هفته به عید نوروز مانده به‌وسیلهٔ تعدادى از مردان و جوانان هر محل انجام مى‌گیرد و چهار پنج روز هم طول مى‌کشد. این دسته‌ها در حقیقت به استقبال عید مى‌روند و مژدهٔ آمدن نوروز را مى‌دهند. مردم هم منتظر آمدن آنان هستند زیرا که آمدن دسته‌هاى گولى را شگون مى‌دانند و معتقد هستند قدم آنان خوب است.
تعداد بازیکنان در آبادى‌هاى مختلف متفاوت است ولى اعضاء اصلى هر دسته عبارتند از:
پیربابو؛ پیر غول؛ عروس؛ خواننده؛ طبال و سازچى‌ یا داره‌زن (دایره‌زن) و کوله‌بازی. گاهى ممکن است نوازندگان و سازچى‌ها چند تا باشند. هم‌چنین امکان دارد یک نفر دختر دیگر همراه عروس باشد و یک کوله‌بارى دوم هم به افراد دسته افزوده شود. غالب اوقات، دسته‌ها براى رونق بیشتر دوتا دختر دارند که اصل کارى عروس یا ”نازخانم“ است و دختر دوم که ”کاس‌خانم“ است و عروس را همراهى مى‌کند تا تنها نباشد.
آداب و رسوم مازندران
 نوروزخوانی
 عید نوروز
 مراسم تیرماه سیزده
 مراسم وَرْف چال (جاه برف)
 مراسم ماه محرم
 عید غدیر
 مراسم تمنای باران
 آفتاب‌خواهی
 گهواره‌بندی
 مراسم ازدواج
 چهارشنبه سوری
 جشن نوروزماه
 آیین سنتی ۲۶ عید ماه
 شب یلدا
 آداب ماه رمضان
 عید قربان
 مراسم باران‌خواهی
 گرفتن ماه و خورشید
 دندان‌سری
 شب چله مازندران
نوروزخوانى
نوروزخوانان معمولاً پانزده روز قبل از فرا رسیدن عید نوروز به داخل روستاها مى‌آیند و با خواندن اشعار در مدح امامان و ترانه‌هاى محلی، طلیعه سال نو را به آنان مژده مى‌دهند.
نوروزخوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را مى‌خواند، یک‌نفر ساز مى‌زند. و نفر دیگر کوله‌کش (بارکش) مى‌گویند به در خانه‌هاى مردم مى‌رود و مى‌خواند:
باد بهارون بیمو / نوروز سلطون بیمو / مژده دهید به دوستان / گل به گلستون امد / بهار آمد خوش آمد / على با ذولفقار آمد، خوش آمد / نوروزتان نوروز دیگر / شما را سال نو باشد مبارک
صاحب‌خانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم‌مرغ و نخود و کشمش از آنان پذیرایى مى‌کند.
چهارشنبه سورى
از مراسم به جامانده در ایران زمین، چهارشنبه‌سورى است که در پایان چهارشنبه هر سال برگزار مى‌شود؛ صبح روز چهارشنبه آشهفت ترشی درست مى‌کنند. آشى که هفت نوع ترشى مانند آب نارنج، آب لیمو، آب انار، سرکه، گوجه‌سبز و آب ازگیل در آن مى‌ریزند و بعد از آماده شدن بین همسایه‌ها پخش مى‌کنند. غروب روز چهارشنبه، ۵ تا ۷ بوته آتش درست مى‌کنند و در حالى که آواز مى‌خوانند با آرزوى شادى و خوشى براى خود و خانواده خود، از روى آتش مى‌پرند. آنها مى‌خوانند:
چهارشنبه‌سورى کُمّی، پارسال دُسورى کُمّی، امسال دُسورى کُمّى
عید نوروز
هنگام تحویل سال افراد خانواده دور سفره هفت‌سین، که با ظرافت و سلیقهٔ خانم خانه چیده شده، مى‌نشینند و در حالى که پدر خانواده دعاى تحویل مى‌خواند، منتظر تحویل سال نو مى‌شوند.
در گذشته که امکانات ارتباطى مانند رادیو و تلویزیون نبود با تیراندازى یا گفتن اذان سال جدید را به همه اعلام مى‌داشتند.
بعد از این که سال نو شد کسى که به عنوان مادر مه انتخاب شده، با مجمعى که در آن قرآن، آیینه، آب، سبزه و شاخه‌هاى سبز جوان قرار دارد، وارد خانه مى‌شود. چهار گوشه اتاق‌ها را آب مى‌پاشد، قرآن را کنار سفره هفت‌سین مى‌گذارد و شاخه‌هاى سبز (درخت آلوچه) را به این نیت که سال سرسبز و خوش و خرمى براى خانواده باشد، جلوى در اتاق آویزان یا روى طاقچه مى‌گذارد.
در این روز مادر خانه، غذاى عید -سبزى پلو با مرغ یا گوشت- درست مى‌کند. علاوه بر آن غذایى به عنوان خیرات براى اموات مى‌پزند و بین مردم پخش مى‌کنند.
در غروب شب اول سال، به این اعتقاد که چراغ خانه آنها همیشه روشن و نورانى باشد، به سردر خانه‌ها شمع یا شعله آتش آویزان مى‌کنند.
جشن نوروزماه
مردم مازندران در اواسط مردادماه جشنى به نام نوروزماه دارند. وقتى که اولین محصول برنج زودرس رسید، بعد از جمع‌آورى و درو، با همان برنج غذا درست مى‌کنند و در خارج از روستا، جشن پایان کار مى‌گیرند. این مراسم درست مانند سیزده به در است و در اعتقاد دارند که این روز را حتماً باید بیرون از روستا به سر برد. در واقع این جشن یک نوع سپاسگزارى به درگاه خداوند است.
مراسم تیرماه سیزده
از دیگر مراسم سنتى و رسمى مازندران تیرماه سیزده است که در اواسط آبان هر سال برگزار مى‌شود. البته روایات مختلف در مورد تیرماه سیزده وجود دارد.
۱. مى‌گویند که شب تولد حضرت على (ع) است.
۲. مى‌گویند پیروزى کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان است.
در این شب همه خانواده کنار هم جمع مى‌شوند و تا پاسى از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانه‌هاى بزرگ‌ترها سپرى مى‌کنند. جوانان هم با در دست داشتن ترکه‌اى بلند که کیسه‌اى به انتهاى آن بسته شده است، همراه کودکان به در خانه‌ها رفته و با سروصدا و کوبیدن چوب به در خانه‌ها و لال‌بازى از صاحب‌خانه تقاضاى هدیه مى‌کنند. به آنها پول، میوه، شیرینى داده مى‌شود.
هنگامى که لال به همراه گروه خود در کوچه‌ها شروع به حرکت مى‌کند این اشعار را مى‌خواند:
لال بیَمو، لال بیَمو / پارسال و پیرار بیَمو / چل بَزِن دیگه بَزِن /لال اِنه لالک اِنه / پیسه گُندِه خوانه‌نه / سال و ماه ارزون نَوِه / لال مار رسوا نَوِه / لال اِنه لالک اِنه / پار بُوردِه امسال اِنِه
معنى: لال آمده، لال آمده / پارسال و امسال آمده / چرخ نخ‌ریسى را حرکت بده، به دیگ بزن / لال مى‌آید، لال کوچک مى‌آید / کسى که شیرینى پیس گنُدِه مى‌خواهد، مى‌آید / سال و ماه ارزان نمى‌شود / لال بزرگ رسوا نمى‌شود / لال مى‌آید، لال کوچک مى‌آید / پارسال رفته، امسال مى‌آید.
آیین سنتى ۲۶ عید ماه
آیین ویژه سنتى ۲۶ عید ماه طبرى هر سال در تاریخ ۲۸ تیرماه شمسى در بیشتر روستاهاى استان برگزار مى‌شود.در روستاى امامزاده حسن سوادکوه این مراسم با آداب خاصى انجام مى‌شود. این رسم به جشن مردگان نیز معروف است.
براساس سنت رایج و باورهاى مردم؛ در زمان‌هاى قدیم فریدون پادشاه پیشدادى به خونخواهى پدرش جمشید شاه، ضحاک پادشاه را سرنگون مى‌کند. مردم خبر پیروزى را در شب با آتش زدن بوته‌ها به یکدیگر اطلاع مى‌دهند و فرداى آن روز با برپایى جشن و مسابقه کشتى این پیروزى را گرامى مى‌دارند.
امروزه نیز اهالى روستاهاى اطراف همگى به امامزاده حسن مى‌آیند و علاوه بر خیرات کردن براى اموات خود و روشن کردن شمع روى مزارها، تماشاگر مسابقه کشتى سنتى لوچو مى‌شوند. در این روز کشتى‌گیران سوادکوه در این محوطه گرد مى‌آیند و به مصاف هم مى‌روند.
در مناطق جلگه‌اى جشن مردگان در آرامگاه‌ها برگزار مى‌شود.
مراسم وَرْف چال (جاه برف)
یکى از مراسم‌‌هاى قابل توجه در ارتباط با آب در روستاى اسک واقع در جاده هراز مراسم ورف چال است. این مراسم در یکى از روزهاى جمعه، در فاصله اول تا پانزده اردیبهشت ماه که آخرین برف‌هاى زمستانى در حال ذوب شدن است، انجام مى‌شود. تاریخ اجراى این مراسم قبلاً از طرف بزرگان محل به اطلاع عموم رسانده مى‌شود. در این روز کلیه مردان محل جهت انجام مراسم ورف چال واقع در دامنه کوه دماوند پس از صرف صبحانه با همراه داشتن غذاى ظهر و بساط میوه و چاى از روستا خارج مى‌شوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  48  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آداب و رسوم گیلان و مازندران

دانلودمقاله استان گیلان

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله استان گیلان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
لاهیجان
شهرستان لاهیجان در ناحیه شرقی استان گیلان واقع شده و از شمال به دریای خزر، از جنوب به شهرستان رودبار، از شرق به شهرستان‌های لنگـرود و رودسر و از غرب به شهرستان‌های آستانه اشرفیه و رشت محـدود می‌شود. لاهیجان از زیباترین شهرهای گیلان، بلکه ایران است. موقعیت جغرافیایی این شهر در ناحیه پایکوهی که تپّه‌ماهورهای آن را بوته‌های همیشه‌سبز چای، در ردیف‌کاری‌های منظّم هندسی پوشانده، همراه با معماری زیبا و خانه‌های ویلایی با سقف‌های سفالی و رنگ‌آمیزی سفید، جلوه زیبایی به سیمای شهر بخشیده است. به عبارت دیگر، در لاهیجان، زیبایی‌های طبیعت و شهرسازی همدیگر را تکمیل کرده‌اند.
این شهرستان، سرزمینی هموار و جلگه‌ای است که حاصل رسوبات به‌جامانده از رودهای گیلان می‌باشد. جلگه لاهیجان به علّت زیبایی و قدرت حاصلخیزی اراضی و وجود فرآورده‌های کشاورزی و منابع اقتصادی، در بین دیگر شهرهای استان اهمیت خاصّی دارد. هموارترین نقطه این سرزمین، در قسمت‌های شمالی، مجاور دریاست و هرچه از شمال به طرف جنوب پیش رویم، بر ارتفاع آن افزوده می‌شود. قسمتی از رشته‌کوه البرز، ناحیه بزرگی از جنوب این شهرستان را شامل می‌گردد و مهم‌ترین رودخانه جاری در آن "پرده‌سر" است.
شهرستان لاهیجان دارای دو ناحیه عمده جغرافیایی جلگه‌ای و کوهستانی است. در ناحیه جلگه‌ای، نوار باریک ساحلی و در ناحیه کوهستانی، محدوده‌های کوهپایه‌ای، جنگلی و مرتعی در ارتفاعات مختلف به چشم می‌خورد. آب و هوای نواحی ساحلی و جلگه‌ای شهرستان لاهیجان، مرطوب و در فصول مختلف دارای شرایط خیلی مطلوب می باشد و در کوهستان، نیمـه‌‌مرطوب و دارای شرایط متوسط است. میـزان بارنـدگی در شهرستـان لاهیجان، سالانـه 1000 تـا 1400 میلی‌متر می‌باشد. کشاورزی (کشت چای، برنج، حبوبات، درختان میوه، کنف و درخت توت)، پرورش کرم ابریشم و همچنین صید ماهی و شکار، فعالیت‌های اقتصادی این منطقه را تشکیل می‌دهد. لاهیجان، مهم‌ترین مرکز کشت و تولید چای ایران به‌شمار می‌رود و این موقعیت را تاکنون با فعالیتی چشمگیر حفظ کرده ‌است؛ به‌طوری‌که از کلّ زمین‌های زیر کشت چای در گیلان (30297 هکتار)، حدود 6000 هکتارِ آن در لاهیجان می‌باشد. کشت این محصول برای نخستین‌بار در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار، به‌وسیله حاج محمِدحسین اصفهانی در ایران متداول گشت، ولی رواج چندانی نیافت. تا این‌که در سال 1319 هجری‌قمری با پشتکار محمِدمیرزای چایکار، معروف به کاشف‌السلطنه، کشت آن متداول شد و اولین مزارع چای در لاهیجان آماده بهره‌برداری گردید. با توجه به تعداد زیاد کارخانه‌های چای‌سازی در لاهیجان، این شهر را می‌توان یک شهر کشاورزی-صنعتی دانست. دامپروری در این شهرستان، به‌صورت یکجانشینی است و روستاییان علاوه بر کار کشاورزی، اقدام به نگهداری تعدادی دام می‌نمایند، که در درجه اول از فرآورده‌های آن استفاده نموده، مازاد آن را برای فروش به شهر می‌آورند.
ساختمان‌های قدیم لاهیجان اغلب به سبک معماری دوره صفویه است. دیوارهای قطور با ارتفاعی قریب به پنج متر و کوچه‌های پیچ‌درپیچ، نموداری از نمای شهر در گذشته می‌باشد. اغلب خانه‌های شهر به صورت شرقی-غربی ساخته می‌شود و کمتر خانه‌ای را می‌توان در جهت شمالی-جنوبی مشاهده نمود، که علّت آن، تأثیر عوامل جوی از قبیل رطوبت، گرما و باد است.
تاریخ لاهیجان
لاهیجان از نظر سابقه شهری قدمت زیادی دارد و قبل از رشت، مرکز ایالت گیلان بوده است. علاوه بر آن، حتّی پس از این‌که رشت از دوره صفویه اهمیت یافت، باز هم لاهیجان به دلیل سوابق تاریخی و موقعیت جغرافیایی، مرکز گیلان "بیه‌پیش" باقی‌ماند.
این شهر نیز همانند دیگر شهرهای گیلان، از گزند بلاهای طبیعی و غارت‌ها و آتش‌سوزی‌ها به‌دور نمانده‌ است. در سال 706 هجری‌قمری، اولجایتو این شهر را اشغال کرد و در سال 890 هجری‌قمری، زلزله شهر را ویران ساخت. حکّامِ دو قسمت گیلان در طرفین رودخانه سفیدرود پیوسته با هم در جدال بودند؛ بخش شرقی با مرکزیت لاهیجان و بخش غربی با مرکزیت فومن، در هر فرصتی که دست می‌داد، برای کسب قدرت و تاراج شهرهای یکدیگر، رقابت‌های خونینی با هم داشتند که صفحات تاریخ گیلان از منازعات آنان رنگین شده‌است، به‌طوری‌که در فاصله سال‌های 908 تا 914 هجری‌قمری، پیش از این‌که قدرت حکومت صفوی در گیلان تثبیت شود، شهر به دفعات از طرف حکّامِ گیلان "بیه‌پس" غارت شد. پس از آن، حریق سال 1058 هجری‌قمری و زلزله سال 1088 هجری‌قمری، خرابی‌های زیادی در شهر به‌بار آورد. در سال 1246 هجری‌قمری، طاعون در لاهیجان کشتار زیادی برجای گذاشت و باز هم آتش‌سوزی سال 1258 هجری‌قمری، شهر را از هستی ساقط کرد.
"رابینو" وضعیت لاهیجان را در اوایل سده میلادی اخیر به تفصیل توضیح داده ‌است. بر اساس نوشته وی، لاهیجان دارای 7 محلّه، 2260 خانه، 11000 نفر جمعیت، 15 مسجد، 25 زیارتگاه، 4 مدرسه، 6 کاروانسرا، 3 بازار، 2 زورخانه، 300 دکان و تعداد زیادی حمِام بوده ‌است. توسعه شهر لاهیجان را در سده اخیر باید مدیون کشت چای و رواج سریع آن در منطقه دانست. با توسعه این کشت، صنایع چای‌خشک‌کنی زیادی در لاهیجان پا گرفت و از این طریق، اقتصاد شهر به رونق گرایید.
ناحیـه تاریخی "دیلمان" و منطقـه "کاکـو" در شهرستان لاهیجان واقع بـود که هـم‌اکنون جزء "سیاهکل" است، و بخش دیگر شهرستان لاهیجان، "آستانه" نام داشت که اکنون هر دو ناحیه، شهرستان شده‌اند. شهر لاهیجان، مرکز شهرستان، دارالملک "خان ‌احمدخان" بود و اولین ناحیه از گیلان است که به سال 1281 هجری‌شمسی، تخم چای در آن کشت شده و به حاصل نشسته است. شهرستان لاهیجان تا اواسط سال 1339 هجری‌شمسی، از سمت غرب تا حدِ شاهرود و ناحیه بابامنصوری ممتد بود و از جانب شرق، کلیه مناطق جلگه‌ای و کوهستانی تا حدِ رامسر را در بر می‌گرفته، وسیع‌ترین شهرستان گیلان بوده ‌است. در سال 1339 هجری‌شمسی، شهرستان رودبار از شاهرود تا حدِ دیلمان از شهرستان لاهیجان منتزع، لنگرود و روستاهای مجاورش تا حدِ رودسر، و رودسر و روستاهای مجاورش تا حدِ رامسر، از شهرستان لاهیجان جدا و به نام شهرستان‌های رودبار، لنگرود و رودسر نام‌گذاری شدند. نام لاهیجان در جغرافیای عمومی "حدودالعالم" نیامده ‌است و چنین برمی‌آید که تا قرن چهارم هجری‌قمری، نام و نشانی نداشته است. اما در یادداشت‌های "خواجه اصیل‌الدین محمِد زوزنی" به سال650 هجری‌قمری، نام لاهیجان آمده است؛ بدین شرح که اولین ناحیه شرقی گیلان، خطّه لاهیجان است و قوم آن، ناصری ‌مذهب هستند. "حمدالله مستوفی" نیز به سال 731 هجری‌قمری در باب بیستم از "نزهه القلوب" گوید: "... معظّم بلاد آن (گیلانات) لاهیجان و فومن است و ...". دوران نام‌برداری لاهیجان تا سال 1001 هجری‌قمری به‌عنوان یکی از دو دارالملک معتبر گیلان بوده ‌است. شهر لاهیجان در فاصله سال‌های 45-36 هجری‌قمری، یکی از قرارگاه‌های اشغالگران روسی بود و در فاصله سال‌های 37-35 هجری‌قمری، مرکز فرماندهی کلّ قوای شرقی جنگل در شرق گیلان و شاهد حوادثی دیگر از پیکارهای نامنظّم بوده که در کوهستان‌هایش از جمله دیلمان روی می‌داده است.
بعضی تاریخ‌نویسان اسلامی، بنای شهر لاهیجان را به نام "لاهج‌بن نوح" نسبت می‌دهند که افسانه‌ای بیش نیست. چنان‌که حتّی در قرن سوم هجری‌قمری، لاهیجان، منطقه شناخته‌شده‌ای نبود و بعدها رو به آبادی گذاشت و نام‌بردار شد. به نظر می‌رسد نام شهر لاهیجان، مرکّب از واژه‌های "لاه"، "ی نسبت"، "ج صامت میانجی" و "ان جمع" باشد، یعنی "لاه ی ج ان" یا "لاهی گان" یا منسوب به "لاه" که به معنی ابریشم است. زیرا آبادی‌های لاهیجان، یکی از مراکز مهم تولید پیله و ابریشم و تهیه دست‌بافت‌های ابریشمی بوده است. قومیت اهالی شهرستان لاهیجان، گیلک است و به زبان گیلکی با لهجه بیه‌پیش (شرق گیلان) و گویش لاهیجانی سخن می‌گویند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله استان گیلان