دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
شهر؛ سکونتگاهی، نسبتاً بزرگ و دائمی است. سازمان ملل متحد، در سال ۱۳۶۷ خورشیدی، شهر را چنین، تعریف میکند:
شهر، مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر کشاورزی است و دارای مختصات شهری بوده که از طریق دولتی محلی، اداره میشود.
شاخصهای تفکیک شهر از روستا، عبارت است از:
- وسعت
- وضعیت و نوع فعالیت اقتصادی
- درجه اشتغال و قشربندی اجتماعی
- درجه پیچیدگی روابط و مناسبات
- چگونگی بهرهگیری از نهادهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی
- میزان و ترکیب جمعیت.
تعریف
در جهان
واژه Urban در زبان انگلیسی و Urbain در زبان فرانسوی، از ریشه Urbanus لاتین، یعنی شهری یا متعلق به شهر و از Urbs که به شهر رم اطلاق میشد، میآید.
شهر، طی دهههای اخیر، از سوی اندیشمندان جغرافیا، جامعهشناسی، اقتصاد، جمعیتشناسی و برخی علوم دیگر، تعاریف متعددی از شهر ارائه شدهاست و جامعه شناسان از جمله انگلس و مارکس، شهر را محل تمرکز جمعیت، ابزار تولید، سرمایه، نیازها و احتیاجات و غیره میدانند که تقسیم کار اجتماعی، در آنجا صورت گرفتهاست. جغرافی دانان، شهر را منظرهای مصنوعی از خیابانها، ساختمانها، دستگاهها و بناهایی میدانند که زندگی شهری را امکانپذیر میسازد. مورخان، شهر را با توجه به قدمت آن، تعریف میکنند و از نظر اقتصاددانان، شهر به جایی اطلاق میشود که معیشت غالب ساکنان آن، بر پایه کشاورزی نباشد. جمعیت شناسان نیز، تعداد جمعیت یک نقطه را، ملاک شهری بودن آن نقطه میدانند. اندیشمندان طراحی شهری شهر را مجموعه پیچیدهٔ سازمان یافتهای میدانند که متشکل از سه مولفه اصلی کالبد، تصورات، و فعالیت میباشد، که پیوسته در حال تغییر و تحول است. شهرشناسان، شهر را محلی میدانند که بشر دست از زمین کشیده و فکر کردن را آغاز میکند.{نیازمند منبع}
با توجه به دیدگاههای گوناگون، تعریفهای متفاوتی برای شهر، ارائه شده است. در بیشتر کوششها، برای تعریف بنیادی و اساسی شهر، دو ملاک در نظر گرفته شده است:
- تعیین حداقل اندازه شهر، از نظر جمعیت
- تعیین حد نصاب برای چگالی جمعیت (جمعیت نسبی).
ملاک دوم، ملاکی است که میلز، آن را برای تعریف شهر، تأیید میکند.
شهر، منطقه ای است که در آن، زمین، برای خانه سازی، نسبت به سایر عوامل تولید، مخصوصاً، سرمایه، در مقایسه با نواحی اطراف آن، با شدت بیشتری، مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجایی کهمردم، معمولاً، در نواحی نزدیک به محل سکونت خود، کار میکنند؛ بنابراین، شهر، با دو عامل دیگر، یعنی، اشتغال بیشتر و تولید بیشتر کالا و خدمات، نیز، توصیف میشود. به طور کلی، شهر، منطقهای است که نسبت تولید و سایر عوامل تولید به زمین، در آن، بیشتر از نواحی همجوار است. بطور کلی، شهرها دارای سیستمهای پیچیده برای بهداشت، آب و برق، کاربری زمین، مسکن وحمل و نقل هستند.
در ایران
شهر، محلی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیائی بخش، واقع شده و از نظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل، دارای سیمایی با ویژگیهای خاص خود، بوده؛ به طوری که اکثریت ساکنان دائمی آن، در مشاغل کسب، تجارت، صنعت، کشاورزی، خدمات و فعالیتهای اداری، اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری، از خودکفائی نسبی، برخوردار و کانون مبادلات اجتماعی،اقتصادی، فرهنگی و سیاسی حوزه جذب و نفوذ پیرامون خود، بوده و حداقل، دارای ده هزار نفر، جمعیت باشد. در هر نقطه که از نظر موقعیت و اهمیت، تشکیل شهرداری، ضرورت داشته باشد؛ ولو، جمعیت آن، به پنج هزار نفر، بالغ نشود؛ وزارت کشور، میتواند، در آن محل، دستور تشکیل انجمن و شهرداری بدهد. در سالهای اخیر، حدنصاب شهر شدن در ایران از ۱۰ هزار و ۵۰۰ نفر به ۳۳ هزار و ۵۰۰ نفر کاهش یافتهاست. در زبان فارسی باستان، «شهر» را «خشت» میگفتند که به معنی پادشاهی بودهاست. در اوستا این واژه بهصورت «خَشَتَر» بوده که واژهٔ «شهر» در فارسی نو از همین واژهٔ اوستایی آمده است.
واژهٔ شهر در روزگار باستان مفهوم وسیعتری داشت و به معنای کشور، استان و ایالت و دولت به کار میرفت. این واژه بعدها با گذشت زمان مفهوم کوچکتری یافت و همپایهٔ شهر به معنای کنونی آن گردید.
واژهٔ شهر در زبانهای اهالی شرق ایران با واژهٔ «کنتا» (kanta، کند) که به معنای «حصار و بارو» است، نزدیکی دارد؛ برای نمونه در «سمرکند» (سمرقند) که نامش در روزگار باستان «ماراکند» بود. در استانهای شرق ایران، واژهٔ kanta-kantha به معنی شهر محفوظ مانده است. گمان میرود این واژه در روزگار باستان به معنای حصار، دیوار و بارو بوده که به صورتی دیگر عنوان ked-kad به مفهوم خانه را نیز داشته است. در سنگنبشههای سدهٔ سوم میلادی به «استان»، stry (در متون پهلوی= sahrr «شهر») میگفتهاند و مناطق نیز شهر نامیده میشدهاند. حال آنکه مرکز استان یا پایتخت را «شهرستان» میخواندهاند. «شهر» توسط «شهردار» اداره میشده که در سدهٔ سوم میلادی احتمالاً یک شاه محلی بوده است و فرمانروایان استانها را شخص شاهنشاه منصوب میکرد. مناطق یا شهرها توسط یک «شهرب» و یک «موبد» اداره میشدند. یک شهر یا ناحیه به «روستای» ها تقسیم میشد که شاید هر یک از چندین دهکده تشکیل میشدند. کوچکترین واحد «ده» بود که یک دهقان یا دهگان ریاست آن را برعهده داشت.
فهرست مطالب:
فصل اول
تعاریف و مفاهیم
سابقه شهرهای جدید
شهر و نظریه های اجتماعی
نظریه توسعه پایدار
نظریه توسعه پایدار شهری
نظریه باغ شهرها
نظریه شهرک های اقماری
طرح حومه نشینی
نظریه واحدهای همسایگی
نظریه هایی در باب شهرهای جدید
شهرهای جدید و طرح ریزی نوین
روند شهرهای جدید
نتیجه گیری
فصل دوم
شهرهای جدید مستقل
شهرهای جدید اقماری
شهرهای جدید پیوسته
شهرهای موازی
واحد توسعه
شهرهای جدید سرریز پذیر
پایتخت های جدید
شهرک های جدید صنعتی
فصل سوم
کشورهای اروپایی
کشورهای اسکاندیناوی
کشورهای آمریکایی
کشورهای سوسیالیستی
کشورهای آسیایی
کشورهای آفریقایی
نتیجه گیری
فصل چهارم
تحولات شهر و شهرنشینی در ایران
انباشتگی جمعیت در شهرهای بزرگ
تحولات برنامه ریزی طرح های شهری و ناحیه ای در ایران
سابقه ایجاد شهرهای جدید در ایران
دلایل ایجاد شهرهای جدید پس از انقلاب
اهداف عمده شهرهای جدید پس از انقلاب
نتیجه گیری
فصل پنجم
برنامه ریزی شهرهای جدید
کلیات مراحل برنامه ریزی
مطالعات آمایش سرزمین
طرح ریزی کالبدی
مطالعات ناحیه شهری
مطالعات مکان یابی
مطالعات محدوده راهبردی
مطالعات طرح توسعه و عمران
مطالعات طرح آماده سازی
مطالعات و تهیه طرح تفصیلی
شرکت عمران شهر جدید
چهارچوب مکان یابی شهرهای جدید
شاخص های فیزیکی
شاخص های اجتماعی-اقتصادی
شاخصهای محیط زیست
شاخصهای سیاسی
شاخصهای تهیه نقشه مبنا
فصل ششم
الکوی طبقه بندی شهرهای جدید در ایران
شهرهای جدید تهران
شهر جدید پردیس