اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تاثیر گزینه ارزش توافقی بر درآمد های بانک و مدیریت سرمایه قانونی: شواهدی از سود و زیان فروش اوراق بهادار

اختصاصی از اس فایل تاثیر گزینه ارزش توافقی بر درآمد های بانک و مدیریت سرمایه قانونی: شواهدی از سود و زیان فروش اوراق بهادار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موضوع فارسی: تاثیر گزینه ارزش توافقی بر درآمد های بانک و مدیریت سرمایه قانونی: شواهدی از سود و زیان فروش اوراق بهادار

موضوع انگلیسی: The effect of the fair value option on bank earnings and regulatory capital management: Evidence from realized securities gains and losses

تعداد صفحه: 9

فرمت فایل: PDF

سال انتشار: 2015

زبان مقاله:‌ انگلیسی

 

 

چکیده: تحقیقات قبلی نشان می دهد که بانک ها در دستیابی به اهداف گزارش با استفاده از اوراق بهادار متوجه دستاوردهای / زیان در فروش اوراق بهادار موجود برای فروش (AFS). بر اساس این، من بررسی اینکه آیا درآمد و نظارتی مشوق مدیریت سرمایه بین گزینه ارزش منصفانه (FVO) بانک ها و بانک های غیر FVO متفاوت است. بانک FVO مجاز به گزارش تحقق سود / زیان در اوراق بهادار AFS منتخب در هر دو سود فعلی و سرمایه قانونی، در حالی که، برای دریافت این درمان، پذیرندگان غیر FVO باید اوراق بهادار AFS به فروش برساند. با استفاده از نمونه پانل متعادل پوشش دوره اجرای قبل و بعد از FVO، من شواهدی وجود دارد که بانک ها با عواید خالص FVO مثبت درآمد کمتر و نظارتی مشوق مدیریت سرمایه از بانک ها غیر FVO پیدا مطالعه من است از علاقه به استاندارد گذاران به دنبال کاهش درآمد و رفتار مدیریت نظارتی، و سرمایه گذاران و محققان ارزیابی پیامدهای FVO بر اقدامات احتیاطی مدیران.


دانلود با لینک مستقیم


تاثیر گزینه ارزش توافقی بر درآمد های بانک و مدیریت سرمایه قانونی: شواهدی از سود و زیان فروش اوراق بهادار

تحقیق در مورد اختلالات بلعیدن طرح روشی برای ارزیابی پزشکی قانونی

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد اختلالات بلعیدن طرح روشی برای ارزیابی پزشکی قانونی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اختلالات بلعیدن طرح روشی برای ارزیابی پزشکی قانونی


تحقیق در مورد اختلالات بلعیدن طرح روشی برای ارزیابی پزشکی قانونی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه25

 

فهرست مطالب

 

مقدمه

روش‌های ابزاری جهت بررسی عملکرد بلع

ملاحظات پزشکی قانونی

گفتار درمانی

اختلالات بلعیدن: طرح روشی برای ارزیابی پزشکی قانونی

 

چکیده

جهت یک طبقه‌بندی صحیح اشکال در بلعیدن غذا، تحقیقات مفید و سودمند ریخت‌شناسی که قادر به تحلیل ساختارهای تشریحی دستگاه گوارش باشد، بدون شک ضروری است، اما مهمترین بررسی‌ها، بررسی کاربردی نظیر ویدئوفلورسکوپی، ارزیابی فایبر اپتیک آندوسکوپیک بلعیدن، سینتی گرافی اروفارینو گلویی (حلقی)، فشارسنجی و pHسنجی است. نتایج این آزمایشات در مورد بیمارانی که از ناراحتی‌های بلعیدن رنج می‌برند، ما را قادربه تشخیص مقدار آسیب دائمی می‌کند. به عنوان پیامد آسیب رسیدن به دستگاه‌هایی که برای بلعیدن طراحی شده‌‌اند که باید به گونه‌ای باشد که حداقل عملکرد نسبی را معیوب کند یا کاهش دهد، اما تا اندازه‌ای که شناخته شود و به روشی اندازه‌گیری شود. از یک دیدگاه قانونی تغییرات در بلعیدن، بر اثر آسیب رسیدن به ترکیبات دستگاه گوارشی تنفسی، می‌تواند در جرم و جنایت‌ها نسبت به افراد یافت شود و خصوصاً در میان کسانی که به آنها جراحت بدنی وارد می‌شود. در موارد مدنی، بلکه در روند‌های بیمه‌ی خصوصی و اجتماعی، تشخیص پارامترهای مورد استفاده به عنوان مرجع برای ارزیابی و تعیین کمیت جراحت و آسیب بر حسب بازپرداخت ضروری است. در صورت تایید سلامتی کامل از لحاظ بیولوژیکی، جراحت یا آسیب به عنوان یک صدمه یا آسیب مهم و حتمی به برخورداری از سلامتی روانی و بدنی به عنوان یک کیفیت زندگی و حیات درنظر گرفته می‌شود. معیاری که معمولاً بطور بین‌المللی بکار می‌رود. مفهوم راندمان روحی ـ بدنی را محاسبه می‌کند. با وجود این، در پزشکی قانونی ایتالیا، هیچ فهرستی برای ارائه تعریف کاملی از تغییرات و دگرگونی‌های بلعیدن وجود ندارد. اگر شخصی از اختلالات حلقی و گلویی مستثنی شود. در اینجا یک جدول ارزیابی که اشکالات بعلیدن را به پنج دسته طبقات مهم پیش رونده تقسیم می‌کند، پیشنهاد می‌شود


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اختلالات بلعیدن طرح روشی برای ارزیابی پزشکی قانونی

دانلود مقاله بررسی تطبیقی اختلاس و تصرف غیر قانونی در حقوق کیفری ایران

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله بررسی تطبیقی اختلاس و تصرف غیر قانونی در حقوق کیفری ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده
جرم اختلاس و تصرف غیر قانونی از جمله جرایم علیه آسایش عمومی هستند که در ابعاد و جنبه های چندی با یکدیگر اشتراک دارند و در پاره ای دیگر متفاوتند . آنچه بیش از همه این دو جرم را به یکدیگر شبیه می کند ، وصف و خصوصیت مرتکب آن است که در هر دو مورد ، مرتکب باید « مستخدم دولت و یا شخص در حکم مستخدم دولت » باشد. مبنای اصلی تفاوت و جدایی این دو جرم نیز نوع و چگونگی «رفتار مجرمانه » است ؛ به این ترتیب که مصادیق رفتار مجرمانه در اختلاس « برداشت و تصاحب» و در تصرف غیر قانونی «استعمال ، استفاده یا به مصرف رساندن غیر مجاز » است .
اختلاس فقط شامل اموال منقول می شود ، ولی هر دسته اموال منقول و غیر منقول ، موضوع تصرف غیر قانونی قرار می گیرند . وجوه نقد اصولاً موضوع تصرف غیر قانونی قرار نمی گیرند ، زیرا به صرف برداشت این وجوه جرم اختلاس به صورت تام واقع خواهد شد . در مورد سایر اموال باید با توجه به نحوه مداخله و سایر شرایط و اوضاع و احوال که ارتکاب عمل را فرا گرفته به تحلیل موضوع پرداخت .در صورتی که احراز واقع میسر نگردید ، با توجه به این که اختلاس در بعد رکن مادی و روانی به شرایط و جزایی بیش از تصرف غیر قانونی نیاز دارد و با تمسک به قاعده این تفسیر به نفع متهم ، مداخلة انجام پذیرفته را باید تصرف غیر قانونی به حساب آورد ،نه اختلاس .
کلیدواژگان : اختلاس ، تصرف غیر قانونی ، برداشت ، تصاحب ، خیانت در امانت.

مقدمه :
1ـ تصرف غیر قانونی در اموال دولتی و اختلاس (1) از مهمترین جرایم مالی بر ضد آسایش عمومی اند که ارتکاب آنها فقط توسط گروه خاصی ، یعنی مستخدمان دولت یا شخص در حکم مستخدم دولت امکان پذیر است . همین خصوصیت ، این دو جرم را به یکدیگر پیوند می دهد . علت دیگری که اشتراک این دو جرم را باعث می شود این است که در هر دو مورد باید مال و موضوع جرم قبلاً به سبب شغل و وظیفه به مرتکب تسلیم و سپرده شده باشد.
در عین حال ، از نظر پاره ای شرایط ، اجزا و ارکان این دو به کلی متمایز از یکدیگرند .به همین خاطر در بعضی از موارد ، تشخیص اینکه قضیه مشمول کدامیک از عناوین مذکور است ، مشکل به نظر می رسد . در چنین مواردی ، تشخیص امر مستلزم دقت و توجه خاص به جزئیات ، شرایط و ارکان تشکیل دهندة هر یک از عناوین جزایی مذکور است .
لذا به منظور پیدا کردن راه حل برای موارد مشتبه و مشکل ، ضرورت دارد جرایم یاد شده را از جنبه های مذکور مورد بررسی تطبیقی قرار دهیم .
در این مقدمه ضمن اشاره به تحول قانونگذاری در مورد هر یک از جرایم یاد شده ، تعریفی از آنها ارائه خواهیم داد . سپس در قسمت بحث و بررسی ، آنها را از لحاظ رکن مادی و رکن معنوی مقایسه و مطالعه خواهیم کرد . در مبحث رکن مادی از موضوع جرم ، وصف و خصوصیت مرتکب ، رفتار مجرمانه و نتیجه مجرمانه سخن می گوییم . از آنجا که تمایز و تفاوت عمده این دو جرم در رفتار مجرمانه است ، در ضمن بحث از رفتار مجرمانه ، موارد مشتبه را نیز بررسی خواهیم کرد . در بحث رکن معنوی راجع به علم و آگاهی مرتکب ، سوء نیت عام و سوء نیت خاص در هریک از جرایم یاد شده مطالبی ارائه می شود و در خاتمه به نتیجه گیری خواهیم پرداخت .
اولین بار قانونگذار ما جرایم یاد شده را در مادة (152) قانون مجازات عمومی مصوب 1304 ، مورد حکم قرار دارد ؛ لیکن در سال 1355 ، با اصلاح موادی از قانون یاد شده ، ماده (152) به جرم اختلاس و ماده (153) را به جرم تصرف غیر قانونی اختصاص داد . پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1362 ، با تصویب قانون تعزیرات ، مواد (75و76) این قانون به ترتیب جانشین مواد (152و 153) قانون مجازات عمومی گردیدند که مادة (75) ناظر به جرم اختلاس و ماده (76) ، ناظر به جرم تصرف غیر قانونی بود . سپس با تصویب قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری در سال 1376 ، قانونگذار طی ماده (5) این قانون ، مجازات اختلاس را تشدید کرد و بعد در سال 1375 با تصویب کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی ، ماده (598) این قانون را به جرم تصرف غیر قانونی اختصاص داد . بنا بر این ، رکن قانونی جرم اختلاس ، ماده (5) قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری و رکن قانونی جرم تصرف غیر قانونی ، ماده (598) قانون مجازات اسلامی است .
حقوقدانان تعاریف مختلفی را برای اختلاس ذکر کرده اند که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم . بعضی گفته اند : هو کُلُّ عملٍ یکشف عن نیه الفاعل فی تَغییر حیازَته للمال المسلم الیه حیازه ناقصه الی حیازه کامله تعبر عن نیه التملک »، یعنی : اختلاس بر عملی اطلاق می شود که کاشف از نیت مرتکب در تغییر دادن نحوة تصرف در مال سپرده شده به او باشد ؛ یعنی تغییر تصرف ناقص به تصرف کامل که از آن به « نیت تملک » تعبیر می شود . این تعریف فاقد قید وصف و خصوصیت مرتکب است و خیانت در امانت را هم شامل می شود .
بعضی دیگر از مؤلفان گفته اند : « قیامُ الموظف العمومی وَ من فی حکمه بادخال اموال منقوله او اوراق او ایه اشیاء اخری وجدت فی حیازته بسبب الوظیفه فی ذمته دون وجه حق» یعنی اقدام مستخدم عمومی یا شخص در حکم آن به تصاحب { و از آن خود ساختن } اموال منقول یا اوراق یا اشیای دیگری که به سبب وظیفه در اختیار و تصرف او قرار داده شده بدون آنکه حقی نسبت به آنها داشته باشد .
با توجه به ماده (5) قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری ، جرم مزبور را می توان به صورت زیر تعریف کرد :
« اقدام مستخدم دولت یا شخص در حکم مستخدم دولت به برداشت و تصاحب مالی که به سبب شغل و وظیفه تحت تصرف و اختیار او قرار داده شده است ، اعم از آنکه به نفع خود باشد یا دیگری ».
اما تصرف غیر قانونی ، در معنای عام هر گونه مداخله غیر مجاز در مال دیگری را شامل می شود ؛ ولی در معنای خاص ، بعضی آن را این گونه تعریف کرده اند :« تصرف غیر قانونی عبارت است از صرف کردن وجوه و اموال دولتی به غیر از مصرفی که برای آن در قانون پیش بینی شده است ».در این تعریف فقط به یک قسم از رفتاری که طبق قانون مصداق تصرف غیر قانونی است ، اشاره شده است .
در تعریف دیگری آمده است :« غیر قانونی عبارت است از مورد استفاده غیر مجاز قرار دادن مال یا اوراق بهادار سپرده شده حسب وظیفه به کارمند یا مأمور به خدمات عمومی ، توسط او یا تضییع اموال مذکور به علت اهمال یا تفریط وی » .
ایراد پیشین بر این تعریف نیز وارد است و لذا می توان این جرم را نیز به صورت زیر تعریف کرد :

 

« اقدام مستخدم دولت یا شخص در حکم مستخدم دولت به استفاده یا مصرف غیر مجاز مالی که به سبب شغل و وظیفه تحت تصرف و اختیار او قرار داده شده است » .
بحث و بررسی
2ـ رکن مادی اختلاس و تصرف غیر قانونی :
همان گونه که در مقدمه یاد آور شدیم ، در این مبحث به ترتیب از رفتار مجرمانه ، موصوع جرم ، نتیجه مجرمانه و وصف و خصوصیت مرتکب بحث خواهیم کرد .
الف ) رفتار مجرمانه :
ابتدا باید توجه داشت که قانونگذار ما در ماده (152) قانون مجازات عمومی سال 1304 ،رفتار مجرمانه هر یک از جرایم یاد شده را با عبارت « اختلاس یا هر تصرف غیر قانونی نماید » بیان کرده بود ؛ ولی مواد (152 و 153 )قانون اصلاحی سال 1355 ، برای اختلاس عبارت « برداشت و تصاحب کرده و با عمداً تلف کند » و برای تصرف غیر قانونی عارت «استفاده غیر مجاز » و نیز «مصرف غیر مجاز بودجه » را به کار برده است .در مقررات مصوب بعد از انقلاب نیز همین تعبیرات بکار رفت ؛ اما در تبصره ذیل ماده (5) قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری ، قانونگذار اتلاف عمدی مال را جدا از برداشت و تصاحب ذکر کرده و مجازات آن را مجازات اختلاس قرار داده است و در ماده (598) قانون مجازات اسلامی «اهمال یا تفریط منجر به تضییع مال » را نیز در حکم تصرف غیر قانونی محسوب کرده است .
از سوی دیگر همانگونه که اشاره کردیم تمایز و تفاوت عمده این دو جرم طبق مقررات جاری به رفتار مجرمانه آنها مربوط می شود . لذا در مورد رفتار مجرمانه هر یک از این دو جرم جداگانه بحث کرده ، در ادامه ،موارد مشتبه را مطالعه خواهیم کرد .
یک ) رفتار مجرمانه اختلاس
ـ برداشت و تصاحب : قانونگذار ، رفتار مجرمانة اختلاس را با عبارت «برداشت و تصاحب » (2) بیان کرده است ، ولی از این بیان نباید اینگونه استنباط کرد که رفتار مجرمانه در این جرم مرکب از دو جزء است ، بلکه به نظر می رسد که چون اختلاس در بیشتر موارد از وجوه نقد و توسط کسانی صورت می پذیرد که با پول نقد و امور مالی سرو کار دارند ، لذا قانونگذار برداشت و تصاحب را به یک معنا بکار برده ؛ یعنی هر دو را به معنای تملک و تصرف مالکانه مال ، استعمال کرده ، لکن برداشت را ناظر به تملک و تصرف مالکانه وجوه و تصاحب را نلظر به تملک تصرف مالکانه سایر اموال دانسته است .
«برداشت » اصطلاحی است که امروزه بیشتر در امور و عملیات بانکی به ویژه در مورد جابجایی و مبادله وجوه نقد به کار برده می شود ، لذا قانونگذار در به کار بردن این واژه ، تملک وجوه نقد را مدنظر داشته و صرف برداشت را دلیل بر تملک آن وجوه به حساب آورده است .
اکثر حقوقدانان بر این باورند که رفتار مجرمانه در اختلاس با تغییر دادن (3) نحوة تصرف و وضع یدی که مرتکب بر مال دارد تحقق پیدا می کند و آن عبارت است از اینکه مرتکب ،تصرف و وضع ید ناقص خود را که در واقع تصرف از طرف غیر و به حساب غیر است به تصرف و وضع ید کامل و مالکانه تبدیل کند ، یعنی با مالی که از طرف غیر تحت تصرف دارد ، همان گونه برخوردکند که با مال خود می کند .به عبارت دیگر ،نسبت به مال خود عنوان مالک ظاهر شده و در نظر دیگران خود را مالک آن مال نشان دهد . این نحوه برخورد با مال در قالب رفتارهای متنوعی می تواند متجلی شود ؛ مثل این که آن را بفروشد ، هبه کند ، مخفی کند ، در معرض فروش قرار دهد ، تلف کند یا هر کار دیگری را که نشان می دهد مال از آن اوست با مالی که از طرف غیر تحت تصرف دارد،انجام دهد ، بنا بر این ملاک و معیار تحقق جرم اختلاس ، تصاحب و از آن خود ساختن مال است و در این جرم ـ همانند خیانت در امانت ـ معمولاً عدم استرداد یا امتناع از ردّ مال با وجود مطالبه صاحب مال می تواند کاشف از ارتکاب تصرف و تصاحب مال توسط مرتکب باشد ؛ همانطور که بعضی گفته اند : در این عنوان که ابتدا از ادارة درونی و ذهنی شروع می شود و با اعمال خارجی که مبین سوء نیت مرتکب آن است محقق می شود ، تصاحب وقتی مصداق خارجی پیدا می کند که همراه با اعمال خارجی باشد » .
بدین ترتیب برداشت و تصاحب هرکدام مصداقی از رفتار مجرمانه اختلاس هستند که به صورت فعل ( رفتار مثبت ) ظهور و بروز پیدا می کنند ؛ لذا ترک فعل ، رکن مادی این جرم را تشکیل نمی دهد .خلاصه این که کشف و احراز وقوع اختلاس ، پی بردن به تغییر نحوه تصرف و مداخله در مال است که حسب مورد می تواند متنوع و متفاوت باشد .
ـ اتلاف عمدی : حقوقدانان اتلاف یا تلف کردن را به از بین بردن و نابود کردن کلی یا جزئی معنا کرده اند ؛ خواه بالمباشره باشد ، خواه بالتسبیب . از بین بردن ممکن است از طریق منهدم کردن ، سوزانیدن ، شکستن و مانند اینها صورت پذیرد ، نحوة تلف کردن در ماهیت امر مؤثر نیست، بلکه نفس تلف کردن موضوعیت دارد . بنا بر این ، تخریب و آتش زدن می توانند از مصادیق تلف کردن باشند . بر این اساس اتلف مال عبارت است از ارتکاب رفتاری که مال را از حیزّ انتفاع خارج کند یا نقض و عیب فاحشی به آن وارد سازد که ارزش اولیه خود را از دست می دهد .
همان گونه که اشاره شد ، همچنین از این اطلاق استفاده می شود که اتلاف چه نسبت به مالی که به سبب وظیفه به مرتکب سپرده شده صورت پذیرد ، چه نسبت به سایر اموال موجود نزد سازمانهای دولتی و خواه مرتکب آن کارمند باشد خواه غیر کارمند ، مشمول تبصره ماده مذکور خواهد شد ، ولی به نظر می رسد با توجه به این که قانونگذار طی مواد (675)به بعد قانون مجازات اسلامی ، مطلق اتلاف اموال دیگری ـ خواه متعلق به دولت باشد خواه به اشخاص ـ مورد حکم قرار داده ، تسری تبصره “1” ذیل ماده (5) قانون مذکور به همه موارد اتلاف اموال دولتی چندان موجه نیست . بنا بر این با توجه به سابقه قانونگذاری از یک سو و نیز ارتباط بین حکم تبصره یاد شده با متن ماده از سوی دیگر ، باید در اینجا اتلاف عمدی را فقط شامل اموالی بدانیم که به سبب شغل و وظیفه به کارمند سپرده شده اند .
دو ) رفتار مجرمانه تصرف غیر قانونی
استفادة غیر مجاز : استفاده از چیزی ، یعنی بهره برداری کردن و منتفع شدن از آن ، که همراه با وصف « غیر مجاز » می توان آن را این گونه معنی کرد : « بهره برداری ، و منتفع شدن از چیزی بدون آنکه اجازه و اختیاری در این باره داده باشد » . البته به نظر می رسد که این معنا مورد نظر قانونگذار نبوده ، زیرا در ادامه ماده (598) قانون مجازات اسلامی تأکید کرده است : « در صورتی که منتفع شده باشد ، علاوه بر مجازات مذکور به مجازات نقدی معادل مبلغ انتفاعی محکوم خواهد شد » . این عبارت دلالت دارد که استفاده اعم از آن است که شخص منتفع شده باشد یا نه و مناسبتر بود که برای بیان این مقصود ، واژة « استعمال » در متن مقررة قانونی یاد شده به کار می رفت ؛ زیرا « استعمال » افادة مفهوم عام می کند ولی « استفاده » فقط مفهوم بهره برداری و انتفاع را می رساند . به هر حال این گونه استظهار می شود که منظور قانونگذار از « استفاده » مورد استعمال قرار دادن مال است اعم از آن که شخص استفاده کننده یا دیگری منتفع بشود یا انتفاعی در کار نباشد .
بنا بر این استعمال غیر مجاز عبارت است از بکار گرفتن یا بهره برداری کردن از مالی بدون آن که چنین اجازه و اختیاری اعطا شده باشد .
اهمال و تفریط منجر به تضییع مال :
قصور و کوتاهی در حفظ و حراست از اموال از سوی مستخدمان و کارمندان دولتی غیر قابل اغماض است . از این رو قانونگذار این رفتار را که بیشتر جنبه سلبی و ترک فعل دارد ، چنانچه منجر به تضییع و از بین رفتن مال گردد ، به مثابه تصرف غیر قانونی تلقی کرده و برای آن مجازات جرم مذکور را در نظر گرفته است . بنا بر این اهمال و تفریط منجر به تضییع مال از مصادیق جرایم غیر عمدی است و باید آن را در حکم تصرف غیر قانونی به حساب آورد .
اهمال در متون حقوقی ما تعریف نشده است ، ولی با توجه به ریشه لغت و کار بردن آن در متون حقوقی عرب زبانان . می توان آن را مترادف با تفریط دانست بنا بر این هر دو عبارتند از ترک فعلی که به موجب قرار داد یا متعارف برای حفظ مال متعلق به دیگری ضرورت داشته باشد ( ماده 925 قانون مدنی ) اگر این ترک فعل منجر به تضییع یا از بین رفتن مال تحت تصرف مستخدم شود ، طبق ماده ( 598 ) قانون مجازات اسلامی ، او قابل تعقیب جزایی خواهد بود ، تضییع مال در اینجا معنا و مفهومی وسیع دارد که ربودن مال ، وارد آوردن عیب و نقصان به مال در نتیجه حوادث و پیامدهای غیر منتظره ـ به شرط آنکه قابل انتساب به ترک فعل مستخدم بوده و فعلی را که ترک کردن جزء تکالیف و وظایف اداری او در ارتباط با آن مال باشد ـ را شامل می شود .
البته بعید نیست که تضییع مال ناشی از فعلی باشد که شخص در ارتکاب آن قصد نتیجه نداشته است . برای مثال : عمل کارمندی که وسیله ای سنگین را بر روی یک دستگاه کامپیوتر قرار داده و باعث شکستن و یا از بین رفتن آن شده ، تضییع مال را به دنبال دارد که نوعی اهمال و تفریط است ، لکن ترک فعل نیست . بنا بر این شاید بتوان گفت اهمال و تفریط در این مقررة قانونی مترادف با تقصیر و خطا به کار رفته که هر نوع فعل یا ترک فعل غیر عمدی در ارتباط با حفظ و نگهداری مال را شامل می شود .
مصرف غیر مجاز :
اصولاً این واژه در مورد نحوه هزینه کردن بودجه بر خلاف قوانین مربوط به کار می رود و ظاهر عبارت قانون نیز بر همین معنا دلالت دارد . اگر چه هر مال دیگری نیز می تواند مورد مصرف غیر مجاز قرار گیرد ، ولی ارتکاب چنین جرمی غالباً در خصوص هزینه کردن بودجه متصور است . قانونگذار همه ساله با تصویب قانون بودجه ، در آمد و هزینه دستگاههای دولتیرا به تفکیک معلوم و معین می سازد و همة مجریان و دست اندرکاران امور مالی و اداری سازمانهای دولتی مکلف به رعایت و اجرای دقیق مفاد آن هستند ،و در صورتی که بر خلاف ضوابط مندرج در قوانین بودجه که جنبة آمرانه دارد عمل کنند ، مرتکب بزه تصرف غیر قانونی از طریق مصرف غیر مجاز بودجه گردیده اند . باید توجه داشت که ارتکاب سه گونه تخلف در هزینه کردن بودجه متصور است :
1. هزینه کردن در موردی که اعتبار برای آن در نظر گرفته نشده است ، مثل اینکه برای خرید ساختمان هیچ بودجه ای در نظر گرفته نشده باشد و مجریان به خرید ساختمان با بودجه ای که اصولاً برای هزینه کردن در سایر امور پیش بینی شده است اقدام کنند .
2 . هزینه کردن در غیر مورد معین ؛ مثل این که بودجه ای برای خرید ساختمان اداری تخصیص داده شده باشد ولی مجریان ادارة ذی ربط آن را مصرف خرید خوابگاه کنند .
3 . هزینه کردن زاید بر اعتبار مصوب ، مثل اینکه برای خرید لوازم اداری مبلغ یک میلیون تومان در نظر گرفته شده باشد ، ولی مجریان ادارة ذی ربط مبلغی معادل یک میلیون و دویست هزار تومان برای این کار هزینه کنند .
در کلیه موارد مذکور ، اقدام مرتکب « مصرف غیر مجاز » محسوب می شود به معنای هزینه کردن یا مصرف کردن بودجه یا سایر وجوه بر خلاف اختیاراتی است که به موجب قانون یا ضوابط یا دستورات اداری شده است . بدین ترتیب معلوم می شود که رفتارهای مزبور کاملاً با یکدیگر تفاوت و تمایز دارند و جرایم یاد شده در این بعد از یکدیگر فاصله می گیرند . شبهه و اشتباه در تشخیص رفتارهای مزبور باعث خلط جرایم یاد شده می شود . 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   38 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی تطبیقی اختلاس و تصرف غیر قانونی در حقوق کیفری ایران

دانلود مقاله پزشکی قانونی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله پزشکی قانونی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 حلق آویزی تقریباً همیشه نتیجه خودکشی است. وقتی آثار زد و خورد موجود باشند بهترین ادله از قتل (آدم کشی)لازم است امتحان شود گره رشته که بدور گردن پیچیده شده چون بعضی گرهها مخصوص بعضی مشاغلند- از قبیل گره بحری گره قایق چی گره نساج و گره حمال و گره خیاط و غیره
نباید فراموش کرد که اغلب ناخوشها هنگام لرزش ناگهانی که پس از حالت نزع بآنها رخ میدهد. خونپرد گیها و خراشهائی پیدا میکند که میتوان آنها را از اثرزد دو خورد و نزاع قرص نمود.
خفه کردن
این عمل سخت و با خشونت عبارت از یکفشار وارده است مستقیماً یابدور گردن و یا بجلو آن که در نتیجه بعلت منع دخول هوا عمل تنفس وحیات معوق میماند- این کار عملی میشود یا بوسیله یکرشته ( طناب و دستمال و تسمه و غیره ) و یا بوسیله فشار با دست روی حنجره و قصبه ( خرخره)
الف – خفه کردن بوسیله یکرشته . تورد نشانداده بود که یک کشتی با قومه تا چهار کیلوگرم روی یکرشته واقعه زیر حنجره کافی است که هوا را از دخول در ریه منع کند- رشته عمل میکند مثل موقع حلق آویزی و فشار دوری یا بسبب انسداد مجرای تنفس یا بواسطه فشار و پارگی وداجها که مرگ آورندهاند
ب – خفه کردن با دست – یک فشار خفیفی به گلو اجرا شده با یکدست یا از جلو بعقب و یا از طرفین باعث انسداد مجاری تنفس میشود از طرف دیگر کلود برنارد ثابت کرده است که فشار بعصب حنجره فوقانی میتواند باعث توقف ناگهانی تنقس گردیده و مرگ بواسطه عمل انعکاسی رخ دهد بدون آنکه در تشریح نعش بتوان جراحاتی در این اعضا کشف نمود.
ج – منظره بیرونی نعش
-1صورت – صورت معمولا باد کرده و بنفش رنگ و مرمری از اثر خونمردگی که مخصوصاً زیر انساج و پلکها و قسمت فوقانی بدن زیادند- زبان برجسته بیرون از دهان یا فشرده بین دندانها میباشد و یک کف سفید یا خون آلودی از منخرین یا از دهان جاری میشود و از گوشهم ممکن است خون بیرون ریزد
-2 گردن – وقتی خفه کردن با رشته صورت گرفته گردن دارای شیاریست که اختلاف دارد با شیار حلق آویزی را حیث اینکه دایره و تقریباً افقی است و بعلاوه در قسمتهای دیگر بدن آثار ضربه مشاهده میگردد که دلالت دارند بر اینکه شخص خفه شده قربانی دست غیر بوده است.
وقتی با دست کسیرا خفه کرده باشند قسمت جلو پهلوی گردن آثار خراش جلد از ناخن مشاهده میشود عموماً از آنخراشها متعدد دیده میشود زیرا شخص قربانی تقلا میکند و دست و پا میزند و قاتل مجبور است که چند مرتبه عمل خود را تکرار کند اغلب هم جای ناخن بودر سوراخ دهان و بینی و قسمت فوقانی سینه دیده میشود و در جلو هم لکههای خونمردگی متعدد مشاهده میگردد…
د- جراحات درونی
گردن – خون از عروق بیرون آمده و منجمد در نسج سلولی و بدور عضلات و خونمردگیهائی که مربوطند بفشار انگشتان و آثار ناخن دیده میشود- غلاف رگهای وداجی غالباً دارای خونمردگی یا پارگی هستند- استخوان لامی و حنجره ممکن است شکسته گردیده و یا فقط بدون شکستی تغییر شکل یافته باشند.
آلات تنفسی- مخاط حنجره و قصبه قرمز رنگند- قصبته الریه محتوی یک کف سفید یا خون آلود با حبابهای کوچک – در زیر غشاء جنب خونمردگیها و تنفخ مخزنی بسیار آشکار یافت میشود- ریه دچار اختناق و محتوی نقطه های سکته میباشد.
مغز- اغشیه دماغی و دماغ دچار یک اختناق بسیار مختلفی میشوند- از آثار ساده گرفته تا یک نزف الدم حقیقی.
ه- خفه کردن ناقص
قصد خفه کردن – علائم خارجی و شیار بدور گردن و خونمردگیهای صورت و ملتحمه ها و خراشها وآثار ناخن بجلو گلو همانطورند که در سابق ذکر شد – اگر خفه کردن بوسیله یک بند کم استقامتی از جمله دستمال و کروات و غیره اجراء شده اغلب آثار خارجی نشان نمیدهد.
تقریباً صدا همیشه گرفته و عمل بلع دردناک و حرکات گردن پر زحمت و نواحی گردن متورم میباشد – علاج عموماً سریع است اما وقتیکه استخوان لامی و حنجره شکسته باشد ضمیمه های ورمی دیده میشوند از قبیل دملهای خلف حلقی و ورم غده های خلفی گوش و فلگمون گردن و ورم شدید قصبته الریه که بسرعت باعث مرگ میگردد اغلب همچنین در اشخاص معالجه شده از یک سوء قصد خفه کردن اختلالات عصبی زیاد یا کم شدید، سخت و تشنجات و جنون و بهت و حیرت و غیره مشاهده میشود خفه کردن بعضی اوقات تصنعی است در اینحالت جراحات و زخمها بی اهمیت اند.
مسائل پزشگی قانونی ـ مربوط بخفه کردن
-آیا مرگ از خفه کردن رخ داده ؟
حتی وقتیکه رشته یارسن شیار اشکاری نگذاشته میتوان باین سؤال جواب داد تکیه بمرمری بودن صورت و خونمردگیهای انساج ملتحمه و گردن و خونمردگیهای تحت غشاء جنب و تنفخ ریوی اثر انگشتان و ناخنها اجازه میدهد که تشخیص دهیم شخص قبل از حلق آویزی خفه شده برای مشتبه کردن بخود کشی این عمل را کرده اند و خفه کردن هم نتیجة بکار بردن دست بوده و اگر با یکرشته آن خفگی حاصل گردیده خیلی نادر است که شیار خفگی دائرة وافقی دقیقاً تطبیق کند با شیار و یا جای رشتة که بدست خود مقتول ایجاد شده ـ بعلاوه لکه های نزف الدمی صورت تنفخ در اشخاص حلق آویز شده یا هیچ نیست ویا کم است.
- آیا آدم کشی است یا خود کشی یا حادثه ؟
خفه شدن از راه حادثه خیلی زیاد است و این ثابت و محقق نمیگردد مگر بواسطه وضعیت و حالتی که در آن بدن دیده میشود چنانچه تیلور ذکر کرده دو مورد دیده است که اشخاص باربر دوشی بوسیلة تسمه که روی پیشانیشان بوده و هنگام سر خوردن ولغزیدن در روی زمین تسمه درحدودگردن افتاده ـ بار سنگین بروی پشت افتاده و آنها را خفه کرده شخص نمیتواند با فشار دستهای خویش خود را خفه کند ـ بیهوشی قبل از مرگ پیدا میشود ـ نفس مجدداً منظم میگردد ـ اگر آثار انگشت و ناخن یافت شود آدم کشی بوده است ـ اما شخص میتواند با استعانت رشته پیچیده و گره زده خود را خقه کند ـ آنوقت فشار بعد از مرگ هم باقی بوده بقسمیکه یکرشته شل و بد قرارگرفتة فرض خود کشی میدهددر حالیکه یکرشته چند دور پیچیده با گره های تکمیلی یا وقوع یافته بوسیلة یک شریان بند بیشتر ظن بقتل میرود.
قطع نفس
نوع گرفتگی نفس که در آن یکمانع میکانیکی غیراز مواقع خفه کردن و حلق آویزی و یا خفه شدن در آب که بشدت مانع ورود هوا در ریه ها گردیده است بچهار طریقه قطع نفس میشود .
اول انسداد منخرین و دهان
دوم دخول جسم خارجی در مجاری نفس
سوم فشار روی سینه
چهارم دفن در خاکستر یا اجسام نرم دیگر
قطع نفس عموماً علامت مخصوصی ندارد ـ جراحات با طریقه قطع شدن نفس اختلاف می یابند.
الف ـ قطع نفس بواسطه انسداد بینی و دهان ـ اینطریقه یکی از اقسام بچه کشی است که زیاد اتفاق میافتد.
ـ اگر انسداد بوسیله دست رخ داده باشد در خارج خونمردگیهای نیم هلالی از اثر ناخنها ونیز خراشها و جای انگشتان دیده میشوند اگر بوسیله یک تیکه پارچه حاصل شده باشد هیچ اثری بجا نمیماند- و اگر باعث یکماسک چسبیده بوده ماده چسبیده را میتوان یافت ( زفت )
-1آثار خونمردگری کوچک و نقطه چین تحت غشاء جنب در حالیکه سطح ریه دان دان و سرخ تند در عمق بانسجی پریده رنگ ظاهر میشود معمولاً احتقان ریوی حاصل میشود تنفخ ثابت است اما کم آشکار در قصبه الریه زیاد نیست بلکه اغلب هیچ است.
حفرههای قلبی محتوی خون سیاه غیر منجمد است- خونمردگی زیر غشاء قلبی یافت نمیشود- صورت بر حسب مدت حالت نزع از خونمردگی زیاد یا کم لک داراست خونمردگیهای زیر جمجمه نادرند
اطفال جوان اغلب از راه حادثه خفه میشوند (2) بواسطه لحاف یا شمد یا یک قسمتی از بدن مادر- هیچ چیز بدکتر متخصص نشان نمیدهد و اثبات نمیکند که این قطع نفس یا خفگی حادثه ایست و یا عمدی
ب- قطع نفس بواسطه دخول جسم خارجی در مجرای تفس
اینحالت نتیجه دخول یک تیکه یا یک گلوله کهنه یا کاغذ و غیره در دهان و یا در گلو است- مثل حالت سابق اینطریق خفه کردن یک عمل متواتر بچه کشی است در اشخاص بالغ دستی و تعمدی اینحالت کمتر از حادثه ایست- بیشتر از ورود غذای بلعیده شده و مواد قی شده در حنجره اتفاق میافتد.
جراحات همانطور است که در سابق ذکر شد- اغلب روی مخاط حلق و دهان خونمردگی و خراش حاصله از دخول شدید تامپون دیده میشود که باعث تشخیص میگردد ولو آنکه آنگلوله کهنه را بیرون آورده باشند.
ج – بند آمدن نفس بواسطه فشار روی سینه و شکم- این نوع مرگ مخصوصاً نتیجه زیر آوار ماندن و یا در فشار جمعیت واقع شدن رخ میدهد- لکههای خونمردی در صورت و گردن و قسمت فوقانی سینه مشاهده میشود جلد سیاه رنگ است وقتیکه یک احتقان شدیدی رخ داده باشد خونمردگی وسیع تر و فراوان تر است ممکن است که گاهی آثاری از فشار جسمی مشاهده نشود یا بواسطه مشتبه شده یا آثار دیگر ضربات یا آنکه فشار در سطح وسیعیوارد آمده بدون آنکه عروقی پاره شده و ایجاد انتشار تحت جلدی در خون حاصل گردد.
در تشریح نعش ریه بسیار محتقن دیده میشود و خونمردگیهای تحت غشاء جنب زیاد و نقطه نقطه که سطح ریه را مرمری میکند و یک تنفخ ریوی تقریباً ثابت و یک کف سرخ رنگ در قصبهالریه مشاهده میگردد
سطح قلب اغلب خونمردگیهای تحت غشاء قلبی را نشان میدهد- مرگ ممکن است بجهت از کار افتادن اعصاب پس از یک ضربه شدید بر شکم رخ دهد بدون آنکه پس از تشریح نعش بتوان ثابت کرد و یا جراحات باعث مر گرا یافت.
2- خفگی اطفال را نیز در ایران باعث کرسی میشود
د- قطع نفس بعلت دعن در زیر خاک
این نوع قتل درباره اطفال جدید الولده زیاد رخ میدهد سایر مواقع منحصر است بمرگ در زیر آوار و خرابیها وقتی شخص زنده زیر خاک برده شده باشد- خاک یا خاکستر و غیره نه تنها در دهان آن بلکه در مری و معده نیز یافت میشود در صورتیکه خاک و غیره از حلق نمیگذرد وقتی شخص مرده را مدفون سازند.
طرق مختلفه قطع نفس اطفال جدید الولده و اطفال صغیر و مباحث پزشکی قانونی آنان در مبحث بچه کشی ذکر خواهد شد
فصل ششم
مرگ بتوسط سرما یا گرمای زیاد و بیغذائی و برق
اول- مرگ بسبب وقوع در سرما- این نوع مرگ یک عمل بچه کشی است که زیاد اتفاق میافتد و اغلب هم گریبان اشخاص رشید بیپناهگاه و یا در حالت مستی را میگیرد و البته حادثه ایست.
درجه مقاومت بسرما نسبت بمواقع شخصی و همچنین بر حسب طبیعت سرمائی که بدن باید تحمل کند تغییر میابد- قابل ملاحظه آنستکه درجه حرارت پست تحملش آسانتر است از هوای خشک سرد و کمترین وزش بادی- هوای مرطوب که بهترین هادی است بیشتر حرارت بدنرا میگیرد و همینطور است برف – این دو حالت سرما حتی بمیزان درجه حرارت زیاد سبب مرگ میشوند- اطفال از اشخاصی بالغ و رشید زودتر از سرما متأثر میشوند.
پیری و گرسنگی و مسمومیت حاد با الکل درجه مقاومت مقابل سرما را خیلی کم میکند- درجه حرارت اجزاء درونی بدن میتواند زیاد پائین آید 26 درجه موافق عقیده پتر قبل از آنکه مرگ رخ داده باشد.
ساختمان و اسباب مرگ بر حسب اشخاص و بر حسب مواقع تغییر پذیر است. اغلب در تشریح نقش یک احتقان شدید ریهها و دماغ دیده میشوند قلب و رگهای کلفت پر از خون هستند که بواسطه سرما از محیط بداخل رانده شدهاند- احتقان ممکن است رخ ندهد و محتمل است که اختلالات سلسله اعصاب بسبب یک فلجی که باعثش است تحریک شدید اعصاب جلدی شده ( بی حسی و رخوت هوش و میل بخواب و هذیان و تشنج ) عامل مهمی در ایجاد مرگ بشوند نظراً نعش نشان میدهد یک پریده رنگی زیاد یا یکرنگ قرمز تندی مایل به بنفشی لکدار و یا متخطط در امتداد مسیر عروق- جلد دان دان و موهایش راست میشود- قضیب و جلو بیضه منقبض (جمع) میشوند نسج شمعی از غلظت پیه سخت میشود- بعضی از قسمتهای بدن ( گوشها و پاها و دستها و بینی) سرمازده و یا از سرما سیاه میشوند.
اگر انجماد و سرما زدگی در مدت حیات واقع شده باشد بدواً یک قرمزی مشاهده میشود که بدنبالهاش یکم طاولی پراز مایع قرمز رنگی و پس از آن یک پینه نرم سیاه رنگی تشکیل میابد- مرگ خیلی جلوتر از انجماد کامل که در 24 ساعت ( 8-تا 18 – زیر صفر حاصل میشود) رخ میدهد در این موقع بدن مثل سنگ سخت میشود- وقتی بدن شروع میکند که از حالت انجماد درآید در طول عروق خطوط قرمزی پیدا میشود که مربوطند به ترشح آب رنگین خون از اثر تجزیه مواد اصیل آن – تشخیص پزشک قانونی عموماً تکیه میکند بمواقع مرگ و حالتیکه در آن نعش یافته شده زیرا هیچ یک از جراحات تشریح نعش قابل وصف نیست.
مفید است که به بینیم آیا معده آن غذا و مخصوصاً شراب و الکل که هضمشان درجه مقاومت از سرما را کم میکند محتوی میباشد.
دوم- مرگ از اثر درجه حرارت زیاد
مقاومت در مقابل آثار حرارت بر حسب اشخاص مختلف است- افراط الکل و شربت آلات (الشربه)خنک و تنگی لباس سببهای مساعدی از گرما میباشند- درجه حرارت بدن تا 42 و 45 درجه میرسد و مرگ تقدم یافته از حرکات تشنجی در حال اغماء رخ میدهد- درجه حرارت نعش مدتی بالا میماند- سختی نعش در انتهای دو ساعت پیدا میشود.
در تشریح نعش احتقانی اغشیه دماغی با کانونهای نزف الدمی بین دماغی و در غدههای عصبی یافت میشود احتقان ریوی و خونمردگیهای تحت غشا و (آبکی – پرآب ) و نزف الدمهای بین عضلات یافت میشوند- بطن قلبی چپ منقبض و خالی است و گمان میرود که جراحات نسجی نخاعی وجود دارد.
سوم – مرگ بواسطه بی غذائی
این نوع مرگ خیلی زیاد است و اغلب مشاهده میشود در نزد بچههای سپرده شده بدایه و ناخوشها و پیرها و اشخاص بیبضاعت.
اولاً ضعف و بیجانی زیاد از گرسنگی نخستین بار سببش محرومیت کامل از غذا است- زمانی که بیغذائی میتواند تحمل پذیر باشد مختلف است- در اطفال جدید الولاده مبتلا به انسداد مری و روده اثنی عشری حد اعلای زندگیشان از سه تا پنج روز است- در اشخاص بالغ (مخصوصاً اگر در همان آن محروم از شرب نباشد) زندگی طولانی تر میشود- مواقعی ذکر شده که در آن محرومیت کامل از ده تا دوازده روز اختلال زیاددی در سلامتی باعث نگردیده – یک عمله معدن دارای سن 65 سال باوجود 23 روز گرسنگی زنده بود- دو نفر مرد 60 تا 65 روز غذا نخورده باصطلاح روزه گرفتهاند- دیده شده که مجانین تا چهل روز تحمل بیغذائیرا کردهاند اشخاص مختلفه از روی اراده پرهیزهای طولانی از 30 تا 48 روز متحمل شدهاند.
ثانیاً- بیغذائی تدریجی هنگام قحطی
قحط زدگان بیکدرجه لاغری فوقالعاده میرسند- پوست بدنشان پر چروک و خشک و به رنگخاکی میگردد و نیز از اندوده کثیفی شده و بوی متعفنی از آن متصاعد میگردد و در این بوی نفس نفرت آورنده است هوش خدر میشود گاهی هذیانهای پر چانگی و خشم و غضب رخ میدهد غالباً مرگ نتیجه یک بلیه عارضی است (ذاتالریه- سل) ندرتاً هوش محفوظ میماند. همچنین امکان عمل عضلات در این موقع قحط زدگان ناگهان میمیرند.
در امتحان نعش یک لاغری زیادتر از مرض مزمن مشاهده میگردد- در تشریح نعش اغلب دیده میشود که چربی بدن کاملاً از بین رفته عضلات و همچنین کبد و طحال و کلیهها صغر و کمی حجم پیدا کردهاند- رودهها افکنده و بنظر کم قطر و یک نازکی زیادی پیدا میکند- مخاط جهاز هاضمه محتقن و اغلب دچار قرحه گردیده- کیسه صفرا محتوی صفرای ضخیم و تیره است- وقتی جراحات ارگانیک (اصلی) دیده میشوند باید جستجو کرد که آنها باعث مرگ نشدهاند یا آنکه جراحات مشهوده سبب نبوده و یا بواسطه بیغذائی شدت نیافته است- نباید فراموش کرد که اغلب اشخاص از گرسنگی مرده توقیف و حبس بودهاند یا از خدمت و کار در رنج و عذاب بودهاند حل این سؤالات گاهی بسیار مشکل است.
چهارم- مرگ بسبب برق زدگی
مرگ از صاعقه- تذکرات و گذشتههای برق زده برای تشخیص کفایت میکند- نعش غالباً وضعیتی را که بدن در هنگام مرگ دارا بوده پس از انقباض کزازی عضلات و سختی فوری نعش حفظ میکند.
الیسه اکثر اوقات پاره و سوخته هستند- بعضی اوقات دیگر البسه کنده و دور انداخته شدهاند- اشیاء فلزی که همراه برق زده هستند اکثراً ذوب میشوند (تکمه ها و قطعات پول) یا اشیاء آهن ربا شده ( تیغه کارد و غیره)
سوختگیهای سطحی جلد بشکل شیار یا کلههای بزرگ روی نعش مشاهده میشود غالباً متصادف با سوختگیهای لباس عموماً همراه با طاول نیستند موهی بدن وی سوختگی میدهند- خونمردگی و زخم بندرت مشاهده میشود- چندین بار پارگی پرد مسماخ نیز ذکر کردهاند این جراحات غیر ثابتاند و هیچ آثار خارجی از شداند و سختی ها مشاهده نمیگردد.
در تشریح نعش بارگی عروق و مواد مغزی مسلم گردیده چون مایع است و قلب راست و ساقههای اورده پر از خونند اغلب احتقان ریوی همراه با خونمردگیهای تحت غشاء جنب و تحت غشاء قلبی یافت میشود.
وقتی برق زدهئی فوراً یا بفاصله کمی نمرده بقاء حیاتش مسلم است- در مدت زاید یا کمی اختلال اعصاب از قبیل رخوت و دردسر و بیخوابی و نیز فلج و بی حسی ولرزی که بعلت یک ایستری پس از واقعه رخ داده مشاهده میگردد.
2- مرگ بعلت جریان الکتریک
در صنعت حوادث مربوطند به تماس بادهای الکتریک- درجه مقاومت شخص خیلی مختلف است- عملهگرفتار و تماس به برق بیهوش و نفسش قطع میگردد اما ضربان قلبش مدتی بادوام و جاریند- سختی نعش در زمان کمی پس از مرگ ظهور کرده و زیاد طول میکشد- سوختگی سطحی در نقاط خروج و دخولی جریان برقی مشاهده میشود.
در تشریح نعش علائم خفگی مشاهده میشوند ( احتقان ریه و ورم و سیلان خون و خونمردگی غشاء جنب و غشاء بیرونی قلب و غلاف عروق) مرگ نتیجه بند آمدن نفس است- در نتیجه اثر جریان برق بر روی مراکز اعصاب جهاز تنفس – اما چون ضربان قلب بلافاصله قطع نمیگردند شخص مبتلا میتواند یا بخودی خود یا بسبب معالجه نتاسبی از قبیل تنفس مصنوعی و ادویه محرکه و کشش منظم زبان و غیره زنده گردد- پس از آنکه تنفس برقرار شد در مدت مختلفی از چند روز تا چند هفته ناخوش بدوار سر و طپش قلب مبتلا است.
مشاهده گردیده که جریانهای منقطعه از جریانهای متصله خطرناک ترند و که سختی حال مبتلا همانقدر زیادتر است که جریان برق بیشتر طول کشیده.
مبحث سوم
فصل اول- مسمومیت
مسمومیت بطور مطلق
از نظر قانون جزائی مسمومیت را چنین وصف میکنند ( هر سوء قصدی بحیات خود و یا کس دیگر که بوسیله مواد سمی بسرعت و یا بکندی صورت گرفته و کشنده باشد مسمومیت نامیده میشود.)
از نظر طبی این یک مرض حادثه ایست که باعسش مواد فاسد و معدنی و نباتی مضر بسلامتی باشند- عده مسمومیتهای جنائی و خود کشی از پنجاه سال باینطرف کم شده وبر عکس عده مسمومیتهای دوائی از خبط و خطای قدر شربت و مسمومیتهای شغلی خیلی زیاد شدهاند
-1امراض شبیه بمسمومیت
امراضی که میتوانند شبیه بمسمومیت باشند عبارتند از وبا و فتق و ایلاوس و پارگی احشاء و ورم حاد صفاق و سوراخ شدن طبیعی معده و روده و احتقان دماغی و ورم اغشیه دماغی و غیره علاوه بر علائم مسمومیت در لحظات اواخر عمر تشخیص پزشکی قانونی مطابق قواعد و علائم ذیل است.
جراحات نعش
این جراحات بمثل علائم نوع سم تغییر میابند- آنجراحات را بدواً در تمام طول جهاز هضم باید جستجو نمود ( دهان و حلق و معده و روده ) در اینجاها آثار احتقان و نزف الدم و قرحه و سوراخ یافت میشود- بعد در کبد و کلیه و دماغ و عضلات آثار استحاله دانه ها و چربی ممکن است یافت شوند- بعضی زهر های نباتی هیچ جراحت قابل مشاهده را ایجاد نمیکنند.
1- جستجوی شیمیائی زهر
زهر را از دیوارها و محتویات جهاز هاضمه یا سایر اعضاءبدن و نیز از بول یا مدفوع و یا مواد قی شده استخراج میکند پس از آن آنرا بوسله تجزیه شیمیائی تشخیص میدهند.
تجزیه فیزیولژیک
در روی حیوانات تجربه و امتحان میکند یا با زهر از بدن گرفته شده و یا اگر طبیعی آنرا نتوان بدست آورد یا عصاره یکی از اعضاء و یا مواد بدست آمده از روی البسه و سایر اشیائی که مقتول استعمال میکرده و یا از خاک زمینی که در روی آن تابوت جنازه مدفون بوده ( هنگام نبش قبر ) میتوان تحصیل نمود.
علاج مسومیت عموماً
بدواً خالی کردن زهر از جهاز هاضمه باستانت مسهل و شست و شوی معده بعد خنثی کردن آن بوسیله یکدوای ضد زهر و دفاع از آثار و علائم آن مطابق قاعده فیزیولژی و در آخر خارج کردن آن از بدن بوسیله و قدرات و معرفات
وسیله ناقه زهر
وسیله نقل و انتقال زهرهای مختلفه تقریباً همیشه بوسیله ادوات و یا غذا اثر سمی زهری همانقدر سریعتر کشف میشود که قابلیت محلولی بودن آن در وسیله ناقله زیادتر و سریعتر باشد.
همچنین اسیدارسنیو تجویز شده بصورت گرد مخلوط با غذا عملش را پس از مدت طولانی بواسطه ورم معده و روده وقی بروز خواهد داد- برخلاف بصورت محلول تجویز شده نه فقط عملش را زود ظاهر خواهد نمود بلکه علائم موضعی بکلی عاریست
وسیله ناقله ( میتواند بواسطه ترکیب شیمیائی بر مسمومیت یک جسمی بیفزاید ) مثل سیانورد و پطاسیم یا بر خلاف ضعیف و یا مانع عمل مسمومیت میشود ( مثل سو بلیمه در سفیده تخم مرغ و یا الگالوئید در قهوه غلیظ)
راه دخول زهر
جذب معده و امعاء – متواترترین دخول زهر از این راه است پس از جذب زهر بوسیله عروق شعریه و وریدهای ما ساریقا و شیل اور داخل در کبد و قلب راست و ریهها شده وبواسطه قلب چپ مراجعت بدوران دم کرده و باعث مسمومیت میگردد
در صورتیکه آن زهر قرار باشد ممکن است قبل از دخول در سلسله شرائین از راه کبد یا از راه ریه خارج شود مثل ئیدروژن سولفوره بنا بر گفته کلود برنارد در اینموقع هیچ علامت مسمومیت آشکار نمیگردد
2- جذب از راه مجاری تنفس
این یک طریقه جذب سریع است برای گازهائی مثل بخار ارسنیک و ئیدروژن ارسنیه و ئیدروژن سولفوره و اکسید دو کربن و اسید سیانیدریک و غیره و برای مایعات تجزیه پذیر تزریق شده در خرخره
3- جذب از راه جلد و مخاط
اول از راه جلد- جلد قابل نقوذ است از گاز اما جذب مواد جامده را نمیکند مخصوصاً وقتیکه کمترین خراشی هم موجود نباشد مثل ترک و شکاف که اجازه جذب بانساح زیر جلدی میدهند- مدتها عقیده بر این جاری بود که از راه جلد مسمومیت با سرب وقوع میابد ولی امروزه ثابت گردیده که از راه جهاز هاضمه جذب آن صورت پذیر است
ثانیاً- از راه مخاط- مخاط بسرعت گازها و محلولهای واقعه روی خود را جذب میکند – مواقعی دیده شده که مسمومیت بواسطه جذب ارستیک در مخاط مهبل رخ داده شده
4 – جذب مستقیم در سلسله دوران دم
این طریق عمل سریعترین طرز است زیرا زهرها فوراً منتقل بقلب و دماغ و بصل النخاع میشوند چنانچه عملیات ممجروح از ابزار و آلات الوده باسید ارسنیو بمثل آدمهای نیش جانوران زهر دار خورده خیلی زود میمیرند.
جذب در محلهای محیط های مختلفه – انتشار در محال مختلفه – بعضی زهرها بلااثرند مگر از راه بخصوصی داخل بدن شوند چنانچه اسید سولفیدریک مجذوب در جهاز هاضمه بیضرر است.
در صورتیکه که اگر از راه مجاری تنفس جذب شود زهر شدید کشنده خواهد بود املاح پطاس اگر داخل در خون شوند زهر شدیدی برای قلب خواهند بود در حالیکه با قدر شربت زیادی اگر داخل جهاز هاضمه گردند بزحمت یکبطوء ضربانی در نبض تولید میکند- کورار تزریق شده در نسج سلولی بدن موجب مرک سریع میشود در حالیکه اگر آنرا داخل جهاز هاضمه کنند هیچ اثر سمی بروز نمیدهد.
برخلاف استر کنین و امتین یک قوه کشنده شدیدتری پیدا میکنند.
اگر از راه جهاز هاضمه داخل بدن گردند قوه جذب در اشخاص و در نژادها مختلف و نیز بر حسب حالت اعضاء و وجود و عدم غذا در معده زهرها بوسیله قسمت مایع خون که در آن بشکل کلر و البومینات حل میشوند انتشار مییابند بعضی اوقات خود گلبول خون است که متأثر میگردد و این زهر برای عمل فیزیولوژیکی خون همانتوز (تبدیل خون وریدی بخون شریانی ) غیر کافی میشوند مثل اسید سیانیدریک و اکسید دو کربن
عمل مواد سمی در روی اعضا هنوز مجهول است- خلاصتاً بنظر میآید میتوان قانون را بوتو را قبول نمود که گفته یکماده عمل کننده روی عناصر تشریحی معینه و که در حال دوران در خون افتاده هر عضوی را که مرکب ازین عناصر تشریحی باشد و بیشتر متشرب گردد متأثر میسازد.
خروج زهر
راههای خروج- قی یک قسمت زهر را خارج میکند و قسمت دیگر آن بوسیله برازی که فراوان و در حال میعان باشد دفع میشود- لازمست دانسته شود زهر در حالیکه موجب تراکم دم در مخاط معدی میگردد موجد اسهال میشود که ماده سمی را با خود میبرد
بعلاوه مشاهده شده که مخاط معدی بتساوی سمومیرا که داخل در بدن شدهاند از راه دیگری غیر از جهاز هاضمه خارج میکند از قبیل صفرا که ظرفی است برای اخراج زهر های فلزی ( از قبیل جیوه)
ریهها مواد گازوز یا فرار را از قبیل اکسید دو کربن و اسید سولفوریک و اسیدسیانیدریک و اطر و الکل و کلر فرم خارج میکند.
پوست بدن یک آلت بیرون کننده زهرهائی از قبیل الکل و ارسنیک و غیره است
حالیکه در آنحالت زهرها از بدن خارج میشوند.
اینحالت بنظر مختلف میآید ما بین زهر ها بعضیها از قبیل الکالوئیدها و اکسیددوکربن و الکل و کلر فرم و غیره بصورت اصلیتشان خارج میشوند.
بعضیهای دیگر از قبیل املاح مسی و نقره و جیوه و غیره فلزشانرا در روی اعضاء مختلفه از قبیل دماغ و غیره مینشانند.
بعضیها دیگر موافق عقیده رابوتو گرفتار استحالهای شیمیائی میشوند از قبیل هیپوسلفیت که سولفات میشود و پرکلرور دوفر که پرتوکلرر میشود و غیره و غیره
1- مدت اخراج
بر حسب طبیعت زهر و مقدار خورده شده و مدت خروج آن از بدن تغییر میکند سرعت خروج زهر با قدرت مقاومت بزهر تناسب معکوس دارد- تاردیو میگوید زهری که کمتر توازی و تعادل را مختل بسازد بیشتر در بدن میماند.
طریقه عمل زهرها
زهرها بچندین رشته متمایز مشخص قسمت شدهاند.
اولاً – مواد کم اکسیژن کن خون – آنها اصطلاح مواد اولیه از قبیل طرطرات و استاتها هستند- اینها یک قسمت اکسیژن خونرا گرفته و تبدیل بکربنات کرده و از راه ادرار خارج مینمایند .
ثانیاً – موادی که در خون کم میشوند – مثلاً املاح آهن که در خون از آنها اکسیژنشان زائل میگردد و بصورت پرتوزل و پرسرل در آورد. میشوند
ثالثاً- موادی که با انساج یا مایعات حیوانای ترکیبات ثابته میدهد از قبیل ترکیبات فلزی ( سربی وارسنیک و جیوه و غیره ) آنها انساج را مخالف بروزات آثار حیاتی میسازند – برخلاف آنچه رابوتو خیال میکرد شارل زیسه نشان داد که هیچ رابطه بین مسمومیت و وزن تشریحی بدن یافت نمیشود.
سلامتی یا ناخوشی اثری خاص روی مسمومیت یک زهری در اشخاص مختلفه میگذارد عادت باستعمال سمومات عملشانرا بی اثر میکند.
طبقه بندی زهرها
پایه طبقه بندی زهر ها از طرز عمل آنها گذارده شده تاردیر قائل به پنج طبقه است:
زهرهای آکال یا محرک (اسیدهای غلیظ – ارکالیهای سوزاننده و بعضی املاح فلزی و مسهلهای قوی و ذراریج )
زهر ( از قبیل ارسنیک و فسفر و نیطرو نمک ترشک و دیژیطال).

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  31  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پزشکی قانونی

مسئله تفکیک جنسیتی در سازمانها و استنادپذیری قانونی و شرعی آن

اختصاصی از اس فایل مسئله تفکیک جنسیتی در سازمانها و استنادپذیری قانونی و شرعی آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

 

وقتی صادق کوشکی، دانش‌آموخته دانشگاه امام صادق(ع) در مناظره تلویزیونی روز جمعه در پاسخ به پرسشی مربوط به الزام بر تفکیک جنسیتی گفت: «به فرض اینکه در تفکیک جنسیتی پافشاری صورت گرفته است مگر در اختلاط جنسیتی که در این هشتاد ساله در نظام دانشگاهی حاکم بوده چه خیری دیده ایم. بگذارید زمانی هم تفکیک جنسیتی حاکم باشد»، به خاطر نداشت که سال 84 رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با هم دانشگاهی های وی فرمودند: «همه خیال مى‌کنند دانشگاه اسلامى که مى‌گوییم، یعنى حجاب‌ها این‌طورى باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلف‌ها بلند نباشد؛ اینها که معناى دانشگاه اسلامى نیست!»

 

صادق کوشکی از هشتاد سال اختلاط جنسیتی گفت که خود می دانست هیچ ربطی به اسلامی یا غیراسلامی بودن دانشگاه ها نداشته است.  کسی هم نیست که نداند در زمانی نه چندان دور، حضور زنان در دانشگاه‌ها قحطی بود و باوقوع انقلاب اسلامی، زنان به آگاهی و برابری در حقوق با مردان دست یافتند و جایگاه خود را در چشم‌انداز علمی کشور بر فراز نشانند. از این‌رو، عارضه اختلاط اگر هم در دانشگاه‌ها رو به گسترش نهاد هرگز ترفندی اباحه‌گرانه نبود که دل را نگران دین مردم کند.

 

شوربختانه در میان گفتار کسانی که اسلامی سازی دانشگاه‌ها را مترادف با تفکیک جنسیتی می‌پندارند کمتر دلیل و توجیهی شرعی و قانونی می‌توان یافت تا بر آن اساس بتوان تدبیری نمود، داوران و ناظران، اما، در این دست مباحث به «جهت صدور» می نگرند و آنها را به پای اسلام و قوانین شریعت می‌نویسند.

 

مراجع تقلید و علمای شریعت هرگز از حضور در تجمعات مختلط که خوف فساد در آن نیست منعی نکرده‌اند و بنابر اصل، تشخیص فسادانگیزی در این موارد را به عرف وانهاده‌اند. بنابر این مداخله‌های عرفی برخی از بزرگان درباره تفکیک جنسیتی، اظهار نظرهای شخصی این بزرگواران تلقی می‌شود که حتی برای مقلدان ایشان نیز استنادپذیری ندارد و عموم مقلدان نیز در تعیین مصادیق باید به عرف رجوع کنند.

 

برخی از معتقدان به تفکیک جنسیتی، عریضه‌های خود را به پای «ستاد اسلامی شدن دانشگاه‌ها» و «سند دانشگاه اسلامی» می‌نویسند، اما شورای اسلامی شدن دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی ماموریت خود را چنین می‌داند:

 

«شورای اسلامی شدن دانشگاهها قوه عاقله  ای است که با درک صحیح و جامع از ابعاد مفهوم اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی و شناخت دقیق از وضعیت موجود این حوزه، اقدام به تدوین سیاستها، راهبردها و برنامه‌های مناسب نموده و با نظارت کمی و کیفی بر حسن انجام برنامه‌ها، دستگاهها و نخبگان را در طی این فرآیند، راهبری می‌نماید.»

 

همچنین این شورا در پایگاه خود سندی با عنوان «سند دانشگاه اسلامی» منتشر نموده است. طبق تعریف شورای اسلامی شدن دانشگاه ها اصول دانشگاه اسلامی عبارتند از:
اصول عمومی

 

ـ اهتمام به علم و دانش و اعتقاد به تأثیر بنیادی و قطعی آن در اداره صحیح جامعه و تأمین رفاه و سعادت مردم و رشد و توسعه متوازن.

 

ـ اهمیت داشتن فکر و اندیشه و وجود آزادی برای تحقق و نقد و بررسی آراء و نظریات گوناگون.
ـ داشتن آگاهی از مسایل ومباحث فکری واجتماعی در عرصه سیاسی جامعه و مشارکت در صحنه زندگی اجتماعی و ایفای نقش در آن.

 

ـ شناخت سنتها و مفاهیم اخلاقی، ارزشی و فرهنگی جامعه.

 

اصول اختصاصی

 

ـ دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در آن:

 

ـ بینش توحیدی بر تمامی شئون دانشگاه و تفکر و اندیشه دانشگاهیان حاکمیت دارد و علم‌آموزی به منزلة یک عبادت در جهت ایجاد و تقویت این نگرش ایفای نقش می‌کند.

 

ـ محیطی سرشار از معنویت و مکارم اخلاق به منظور رشد و تعالی فردی و تربیت صحیح و تزکیه و تعلیم نفوس ایجاد می‌شود و حیات و شخصیت معنوی و اخلاقی افراد اعتلا می‌یابد.

 

ـ افراد در پرتو معارف اسلامی با احساس تعهد و مسؤولیت نسبت به رشد و تعالی جامعه و تحقق اهداف و ارزشهای اسلامی در فعالیت‌های اجتماعی مشارکت می‌جویند.

 

بنابراین بر اساس سند دانشگاه اسلامی نیز نمی‌توان این نگاه قشری گرایانه مدعیان اسلامی سازی دانشگاه را توجیه کرد.   نباید به فراموشی سپرد که از مهم‌ترین منتقدان نگاه قشری گرایانه به اسلامی سازی دانشگاه‌ها امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای بوده‌اند.

 

دکتر علی شیخ الاسلامی که زمانی ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی را برعهده داشته در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در سالهای ابتدایی و اولیه انقلاب اسلامی برخی از دانشجویان و چه بسا استادان فکر می کردند یکی از کارهایی که باید در دانشگاه انجام بگیرد این است که میان دانشجویان دختر و پسر که در یک کلاس هستند حداقل یک فاصله باشد و چادری یا دیواری بکشند؛ برای نمونه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که من مسئولیت آن را بر عهده داشتم بدون اطلاع قبلی من یکی از کلاس های گروه فلسفه را انتخاب کردند و دیوار چوبی کوتاهی میان محل نشستن خواهران و برادران کشیدند و بعد که من خبردار شدم صراحتاً مخالفت کردم. مسئله به دانشگاه کشیده شد که نظر دانشگاه را بپرسند. دانشگاه هم از خود من سئوال کردند که نظر شما چیست؟ گفتم من موافقتی با این امر ندارم و چون خانم فاطمه طباطبایی دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه تهران بودند مسئله را با ایشان مطرح کردم اما قبل از اینکه از ایشان جواب بگیرم، اواسط هفته از دفتر مرحوم حاج احمد آقای خمینی به من تلفن شد که نظر امام این نیست و بگویید دیوار را بردارند و چنین کاری نکنند و ما این نظر را اعلام کردیم. ایشان نظر امام را با این محتوا و تعبیر اعلام کردند که چون چنین امری در عالم اسلام سابقه ندارد و به ما چنین دستوری نداده اند، بنابراین کاری که در اسلام سابقه ای ندارد ما نباید نسبت به آن امر مبادرتی داشته باشیم. با همین جملات کوتاه ایشان به مسئله خاتمه دادند و همه در مقام اطاعت برآمدند و دیوار برداشته شد و اوضاع به حال عادی بازگشت. آیت الله خامنه ای که رئیس جمهور وقت و خطیب نماز جمعه تهران بودند جمعه همان هفته ضمن خطبه های نماز جمعه تهران اعلام کردند که در یکی از دانشگاه ها چنین قصدی بوده و حضرت امام(ره) با آن موافق نبوده اند و به همین دلیل موضوع منتفی شده است.»

 

مقام معظم رهبری نیز در تعریف اسلامی کردن دانشگاه‌ها می‌فرمایند: «اسلامی‌کردن دانشگاه‏ها یک معنای عمیق و وسیع و جامعی دارد، و به اعتقاد من، از نان شب برای دانشگاه‏ها واجب‌تر است. اگر بخواهید دانشگاه، علمی هم بشود، باید اسلامی بشود؛ از شاخصه‏های اسلامی شدن، علمی شدن و عمیق شدن است، خودباور بودن استاد و دانشجو است، اتکا به نفس داشتن استاد و دانشجو است. همه مسئله این نیست که حالا یکی با آستین کوتاه بیاید، یکی با چهار تار موی پیدا بیاید. مسائل اسلامی کردن که این نیست. البته یکی از خصوصیات دانشگاه اسلامی این است که تدین در آن وجه غالب است؛ چون جامعه ما جامعه اسلامی است و تدین در آن، وجه غالب است.»

 

باری، هرچند برخی به استناد  مصوبه صد و بیست و یکمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ششم مرداد سال ۶۶ بر لزوم طرح تفکیک جنسیتی تأکید می‌کنند نمی‌توان گفت تفکیک جنسیتی به صورتی که در دانشگاه‌ها مطرح است از اولویت ها و استثنائات نظام اسلامی است و بر فرض که طرح تفکیک جنسیتی در دستور کار دولتی باشد نباید آن را به دانشگاه ها اختصاص داد و باید در پی تفکیک جنسیتی در بیمارستان ها، فروشگاه های بزرگ، تفرجگاه ها و دیگر اماکن عمومی نیز بود!

 

چندی است بحث هایی راجع به تفکیک جنسی دانشگاهها بر افواه افتاده و این طرح در برخی دانشگاهها نیز اجرایی شده است ، با توجه به اینکه دبستانهای ما تفکیک جنسی اند در حالیکه در آن سن میل جنسی ندارند اما دانشگاههای ما و در اوج شهوت جنسی تفکیک جنسی نیستند ، در این مقاله می کوشیم در باب مزایای این طرح نکاتی را بیان کنیم .

 

۱-ابتدا باید توجه داشت که جنس با جنسیت تفاوت دارد منظور از جنس بیشتر ویژگی های فیزیکی و ظاهری است و منظور از جنسیت بیشتر ویژگی های شخصیتی و باطنی البته این دو با هم مرتبطند اما بهتر است

 

 

 

بگوییم تفکیک جنسی نه تفکیک جنسیتی.

 

۲- تفکیک جنسی دانشگاه ها مثل هر کار جدیدی در ایران اول با کلی سر و صدا رو به رو می شود اما کم کم برای همه عادی می شه و متوجه می شوند آنقدر هم که فکر می کردند چیز بدی نیست بلکه بر عکس کلی برکت به همراه دارد.

 

۳- دانشگاههای تک جنسیتی در ایران ، علیرغم پیش بینی هایی که می شد ، جزو دانشگاههای موفق محسوب می شوند . در راس این دانشگاهها دانشگاه امام صادق و دانشگاه الزهرا می باشند که هم در زمینه تربیت نیروی متخصص تئوریک و هم در زمینه تربیت مدیران کشوری کارنامه خوب و قابل قبولی دارند که حتی با دانشگاههای درجه یک و با سابقه کشور نظیر تهران و شهید بهشتی پهلو می زند ؛ پس اگر کسی حقیقتا فکر می کند با تفکیک جنسی دانشجویان دچار رکود علمی می شوند ، سخت در اشتباه است ؛ بلکه کاملا بر عکس تفکیک جنسی موجب تمرکز حواس و پرهیز از مسایل حاشیه ای و اهتمام جدی تر و عمیق تر به مساله علم آموزی و پژوهش گری می شود.

 

۴- تفکیک جنسی موجب آرامش خاطر بیشتر افراد می شود باعث می شود روحیه تنوع طلبی در دختر و پسر به وجود نیاید و نیز موجب می شود روحیه رقابت برای جلب توجه دخترها که در پسرها ، به هنگام همراه بودن با دخترها در آنها ایجاد می شود ، به وجود نیاید . حقیقتا همین که دختر و پسر از هم جدا باشند خودش موجب تمدد اعصاب می شه باعث می شه آدم بهتر بتون تمرکز کنه و برای آینده اش تصمیم بگیره باعث می شه آدم کمتر دچار هیجانات زودگذر بشود.

 

۵- تفکیک جنسی در دانشگاهها تنها در مقطع لیسانس امکانپذیر است نه در مقاطع تحصیلات تکمیلی . در واقع امروزه دوره های لیسانس هم شان دبیرستان در بیست ، سی سال پیش است ؛ بنابراین تفکیک جنسی در دوره های لیسانس مثل تفکیک جنسی در دبیرستان است من مطمئنم اگر این کار شود هیچ اتفاق مهمی نمی افتد نباید افرادی این مساله را خیلی مهم و جدی و چالش برانگیز تلقی کنند مطمئنم این کار به نفع همه است.
۶- تعداد قابل توجهی از دخترها برای خوش گذرانی و پسربازی به دانشگاه می آیند به همین علت هفتاد درصد دانشگاهها شده است دختر ، که عوارض منفی آن که همان تحقیر مرد و پدر است بعدا مشخص خواهد شد ، تفکیک جنسی قطعا در کاهش میل دخترها به دانشگاه آمدن و ایجاد تعادل در تعداد دانشجویان دختر و پسر موثر خواهد بود.

 

۷-تفکیک جنسی در دانشگاهها تاثیر زیاد و بی بدیلی در کاهش فساد و بی بند و باری در جامعه خواهد داشت.
۸- تفکیک جنسی علاوه بر سلامت اخلاقی ، سلامت روحی و روانی جامعه را نیز ارتقا داده و موجب پایین آمدن سن ازدواج و تحکیم بنیان خانواده می شود .

 

۹- تفکیک جنسی در دانشگاه موجب این می شود که دخترها بدانند باید فکر و ذکر اصلیشان خانه داری و تربیت فرزند و مادری باشد نه کار دیگر همین امر موجب می شود که هم فساد کم شود و هم دخترها در سن پایین تری ازدواج کنند. بعضی مواقع آدم با خود فکر میکند این دخترهای مدرن چگونه می خواهند مادر شوند خدا به داد ما و فرزندانمان برسد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


مسئله تفکیک جنسیتی در سازمانها و استنادپذیری قانونی و شرعی آن