در سالهای اخیر، حاکمیت شرکتی به یکی از جنبه های اصلی و پویای دنیای تجارت تبدیل شده و توجه به آن به طور چشمگیری رو به افزایش است. اینک توجه و پیشرفت در اعمال حاکمیت شرکتی در سطح جهانی صورت میگیرد. سازمانهای بینالمللی مانند سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD), استانداردهای بین المللی را در این زمینه ارائه میکنند. آمریکا، بریتانیا و دیگر کشورها، همچنان به تقویت سیستمهای حاکمیت شرکتی خود ادامه میدهند و به سهامداران, روابط آنها، پاسخگویی، بهبود عملکرد هیأت مدیره، حسابرسان و سیستمهای حسابداری و کنترل داخلی، توجه میکنند. این سیستمها عمدتاً به روشهایی توجه دارند که شرکتها با آنها اداره و کنترل میشوند. افزون بر این، سرمایهگذاران جزء، سرمایهگذاران نهادی، حسابداران و حسابرسان و سایر بازیگران صحنه بازار پول و سرمایه از فلسفه وجودی و ضرورت اصلاح و بهبود دائمی حاکمیت شرکتی آگاه شدهاند.
کادبری در سال 1992 حاکمیت شرکتی را چنین بیان میکند: ... سیستمی که شرکتها با آن، هدایت و کنترل میشوند.
در گزارش کاردون در بلژیک، در سال 1995, این تعریف در مورد حاکمیت شرکتی آمده است: حاکمیت شرکتی, مجموعهای از قواعد ناظر بر هدایت و کنترل شرکت است.
پارکینسون در سال 1994 مینویسد: حاکمیت شرکتی عبارت از ... فرایند نظارت و کنترل برای تضمین عملکرد مدیر شرکت مطابق با منافع سهامداران است.
صندوق بینالمللی پول(IMF) و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) در سال 2001 حاکمیت شرکتی را چنین بیان کردهاند: ساختار روابط و مسئولیتها در میان یک گروه اصلی شامل سهامداران، اعضای هیئت مدیره و مدیر عامل برای ترویج بهتر عملکرد در رقابتی لازم جهت دستیابی به هدفهای اولیه مشارکت.
مگینسون در سال 1994 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده است: « سیستم حاکمیت شرکتی را میتوان مجموعه قوانین، مقررات، نهادها و روشهایی تعریف کرد که تعیین میکنند شرکتها چگونه و به نفع چه کسانی اداره میشوند.
تری گری صاحبنظر دیگری است که در سال 1984 نوشته است: ... حاکمیت شرکتی تنها مربوط به اداره عملیات شرکت نیست بلکه به هدایت، نظارت و کنترل اعمال مدیران اجرایی و پاسخگویی آنها به تمام ذینفعان شرکت (اجتماع) نیز مربوط است.
حاکمیت شرکتی 23 اسلاید