پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق
گرایش حقوق خصوصی
85 صفحه
چکیده:
امروز دیگر اذن پدر و جد پدری بر دختر باکره آن هم دختری که به سن بلوغ رسیده مورد انتقاد می باشد این اذن بیشتر جنبه اخلاقی و ارزشی دارد. بنابراین در ازدواج دختر باکره، بدون اذن پدر یا جد پدری حتی المقدور باید سعی در دوام عقد نکاح که به عقد عمر می ماند، کنیم. اذن در دختر صغیره مطابق اصل و اذن در دختر کبیره برای نکاح امری استثنایی می باشد اذن پدر یا جد پدری از دیدگاه فقه امامیه و اهل سنت و قانون ما اذنی می باشد که به نظم عمومی مربوط بوده و قابل انتقال به دیگری حتی مادر دختر نمی باشد و منحصر به پدر و جد پدری بوده و غیر قابل رجوع می باشد.
دیدگاه هایی در مورد استقلال باکره یا استقلال پدر یا جد پدری و همچنین تشریک دختر و اذن پدر یا جد پدری بین فقهای امامیه و اهل سنت و قانون وجود دارد که قانون ما نظریه تشریک را که بیشتر جنبه فقهی دارد پذیرفته است بر عکس فقهای اهل سنت که هر کدام از فقهای حنفی و حنبلی و شافعی و مالکی دیدگاههای خود را بیان نموده اند و در مجموع چه فقه امامیه چه اهل سنت و چه قانون ما قبول دارند که مادامی که دختر باکره می باشد در هر سنی باشد اذن پدر یا جد پدری را لازم دارد، همچنین مشروعیت و عدم مشروعیت دخول وازاله بکارت قبل از عقد شرط سقوط اذن پدر یا جد پدری نمی باشد در تعارض اذن پدر و جد پدری امروزه مسلما اذن پدر مقدم بوده چرا که هسته خانواده دیگر در زمان کنونی جد پدری را جزء خانواده نمیدانند از طرفی عدم دسترسی و محجوریت پدر یا جد پدری و ممانعت غیرموجه انان موجب سقوط اذن آنان به سبب حکم بودن این اذن، می گردد.
کلمات کلیدی: اذن، باکره، ثیبه، صغیره، کبیره، ولایت
بررسی تطبیقی اذن پدر و جد پدری در نکاح دختر باکره از دیدگاه اهل سنت و فقه امامیه و حقوق ایران