اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله استعداد

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله استعداد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
یکی از ویژگی های منحصر به فرد انسان ها داشتن توانایی ذاتی و استعداد در یک زمینه خاص است. بر اساس تحقیقات دانشمندان هیچ کس بی استعداد نیست و هر کس در زمینه ای مستعد است. استعداد به معنای آمادگی ذاتی فرد است که یادگیری را تسهیل و تسریع می کند. توفیق هر جامعه ای در گرو شناسایی ، هدایت و حمایت و بهره گیری بهینه از استعدادهای آن جامعه است چرا که مهمترین بخش نیروی انسانی در هر جامعه ای استعدادهای نهفته آن است. اصولاً اگر رشته و شغل آینده بر اساس استعداد واقعی و درونی فرد انتخاب شود می تواند زمینه ساز پیشرفت و موفقیت وی در آینده باشد. یکی از مهمترین راها های سنجش استعداد استفاده از آزمون های معتبر روانی است که باید در شرایط ویژه و زیر نظر متخصص مربوطه انجام گیرد. بر اساس نظر روانشناسان خود فرد بهترین کسی است که آگاه بر استعدادهای درونی خویش است اما والدین و اطرافیان نیز می توانند به ابعادی از استعدادهای درونی هر فرد دست یابند که می توان از آنها بعنوان مشاور و یک نیروی کمکی در کشف استعدادها کمک گرفت. استعداد از دیدگاه های مختلف به انواع گوناگونی تقسیم می شود که بطور کلی می توان موارد زیر را نام برد :
1- استعداد علمی – آموزشی : یا استعداد تحصیلی که مهمترین معیارهای سنجش آن می توان نمرات سال های قبل از تحصیل در دانشگاه خصوصاً نمرات امتحان های نهایی فرد را نام برد.
2- استعدادهای مکانیکی – صنعتی : این استعداد شامل فعالیت هایی نظیر درک و روابط فضایی و حرکت دست ها و انگشتان است. افرادی که از این نوع استعداد برخوردارند معمولاً کسانی هستند که قدرت خلاقه ی شگرفی در طراحی سیستم های علمی و صنعتی دارند.
3- استعداد هنری : استعداد قبل آز آنکه به علم و دانش مربوط باشد به توان روحی و ذوق درونی شخص مرتبط است. هنرهای هفتگانه همگی منشعب از این استعداد قوی در وجود انسان بوده اند. این استعداد معمولاً از اوایل دوران کودکی خود را به صورت های مختلف خصوصاً علاقه به هنرهای تجسمی نشان می دهد. افراد دارای این نوع استعداد معمولاً روح لطیف تری نسبت به دیگران دارند و حساس تر هستند.
4- استعداد ادبی : این نوع از استعداد که بیشتر در قالب استعداد هنری وجود دارد در نویسندگان و شاعران یافت می شود و بیشتر به ذوق هنری در حیطه کلمات و فهم متون ادبی مربوط می گردد.
5- استعداد کلامی : این نوع از استعداد که بیشتر در معلمان ، نویسندگان و خبرنگاران وجود دارد با عواملی نظیر قدرت درک و بیان مطالب و شیوه انتقال ارتباط پیدا می کند. اصولاً تحقیقات قبل از دانشگاه پرورش دهنده استعداد علمی آموزشی است و در بسیاری از مواقع دیگر سایر استعدادهای فرد در ورطه فراموشی فرو می افتد لیکن در جهت شناخت و کشف نوع استعداد در هر فرد راه های بسیاری وجود دارد که به چند نوع از آنها اشاره می شود :
الف) رغبت در کار : یکی از راه های کشف استعداد این است که فرد بررسی انجام دهد که در چه کارهایی تمایل و رغبت بیشتری دارد. به عبارت دیگر از انجام دادن چه کارهایی احساس خستگی و ملالت کمتری بر انسان وارد می شود. بعنوان مثال فردی که تمایل فراوانی به کار با ماشینهای برقی و تعمیر وسایل خانگی دارد و وقت بسیاری را بدون خستگی و با رغبت بسیار زیاد صرف این گونه مورد می کند استعداد مکانیکی – صنعتی او در سطح بالایی است یا اینکه فردی که وقت فراوانی را بدون خستگی به شعر خواندن و بررسی متون ادبی گذشتگان اختصاص می دهد و تا کنون دهها بیت شعر سروده است استعداد ادبی شگرفی دارد همچنین است در مورد شخصی که روزها و شب ها بی وقفه نقاشی می کشد و بارها در مجامع هنری صاحب عناوین مهمی شده است نشان می دهد که استعداد هنری بالایی دارد.
ب) موفقیت های قبلی : در نظام تعلیم و تربیت ، موفقیت آن درجه از پیشرفت را گویند که فرد به تناسب توانایی های خود به آن رسیده باشد. یکی از راههای تعیین استعداد توجه به موفقیت های قبلی فرد است. بعنوان مثال شخصی که در مسابقات سراسری و المپیادهای علمی در رشته ریاضیات موفق شده است استعداد فراوانی در زمینه ریاضیات دارد. کسانی که در مسابقات قرآنی و یا نهج البلاغه جزو برگزیدگان جهانی قرار می گیرند ، از استعداد فراوانی در زمینه علوم دینی و معارف اسلامی برخوردارند.
ج) آزمون های روایی معتبر : یکی دیگر از راههای ارزیابی استعداد استفاده از آزمون ها زمانی موثق و قابل استناد است که آزمون برای جامعه مورد نظر استاندارد شده باشد و زیر نظر یک روانشناس برجسته انجام شود. این آزمونها انواع مختلفی دارند می توان برای سنجش نوع استعداد خود توسط این آزمونها به مرکز مشاوره محل تحصیل خود یا مراکز علمی مشاوره که بصورت دولتی و خصوصی و معتبر در سطح کشور فعالیت می کنند مراجعه نمود.
د) سوابق تحصیلی : نمرات درسی در بعضی از موارد بعنوان یک معیار نسبی ارزشیابی در سنجش استعداد مورد استفاده قرار می گیرند. بعنوان مثال فردی که در کلیه مقاطع تحصیلی دارای نمره بالایی در درس فیزیک بوده است و علاقه زیادی به این درس دارد یقیناً استعداد علمی زیادی در این زمینه دارد و در صورت ادامه تحصیل در رشته فیزیک در دانشگاه می تواند موفقیت های فراوانی را کسب کند. البته به علت اینکه سؤالات امتحان در اکثر موارد بر اساس اصول خاص تهیه سؤال طرح نمی شوند نتایج قابل استنادی بعنوان معیار ارزیابی ندارند. در امتحانات نهایی و سراسری سعی می شود سؤالات علمی تر و اصولی تر طرح می گردد. لذا نتایج این امتحانات می تواند بیشتر بیانگر استعداد فرد در حوزه مشخصی از علوم باشد.
رشته و شخصیت
شخصیت به معنای نحوه رفتار فرد و ترکیبی از خصوصیات اجتماعی ، جمعی و ذهنی شخص است. رفتاری که از هر کس بروز می کند گویای شخصیت اوست. انسان ها از نظر ویژگی های شخصیتی با یکدیگر تفاوت دارند. انتخاب رشته تحصیلی و شغل آینده نیز به نوعی به شخصیت انسان بستگی دارد. تطابق بین شخصیت و رشته تحصیلی باعث سازگاری و پیشرفت می شود و به سلامت روانی و خلاقیت هر چه بیشتر شخص می انجامد بسیاری از رشته های دانشگاهی شخصیت های ویژه ای را می طلبند. اگر فردی با بدنی ضعیف و روحیه ای آرام و قدی کوتاه وارد دانشکده افسری شود که نیاز به قدرت روانی و بدنی دارد انتخاب صحیحی انجام نداده است. فردی که دارای شخصیتی عاطفی و احساساتی است و تحمل دیدن خون و درد کشیدن بیمار را ندارد اگر وارد رشته پزشکی شود در نهایت نمی تواند پزشک موفقی گردد. همچنین است در مورد فردی که بسیار حساس و عاطفی است و به احساسات درونی بسیار متکی می باشد و رشته ناوبری و فرماندهی کشتی را انتخاب می کند. یقیناً این چنین فردی در رشته تحصیلی و در نهایت در کار خود موفق نخواهد شد. بسیاری از روانشناسان معتقدند که اساس شکل گیری شخصیت تجاربی است که فرد طی سالهای اولیه زندگی کسب می کند. و شکل گیری شخصیت ارتباط مستقیمی با وضعیت اجتماعی دارد. با این حال می توان شخصیت انسان ها را در 6 نوع خلاصه نمود که عبارتند از شخصیت های : واقع گرا ، اجتماعی ، معنوی ، سنتی ، هنرمند و بی باک.
* واقع بینی در امور ، مهارت های صنعتی و مکانیکی ، تفکر علمی ، قدرت بینی ، جدیت در کار ، علاقه و هماهنگی در کارها از ویژگی های افراد « واقع گرا » است. این افراد بیشتر به مشاغلی روی می آورند که به مهارت های فنی نیاز دارد و اگر با مشکلی نیز مواجه شوند راه حل های علمی برای حل آن مشکل جستجو می کنند.
* افراد دارای شخصیت « اجتماعی » در ایجاد و حفظ روابط انسانی مهارت خاصی دارند. این افراد روحیه شرکت در فعالیت های جمعی و گروهی را دارند و اغلب نقش معلمی و استادی را ترجیح می دهند. افرادی مسئول و انسان دوست هستند و تمایلی به شرکت در کارهای بدنی سازمان یافته ندارند.
* افراد دارای شخصیت « معنوی » از انجام امور پیچیده ای که به تفکر نیاز دارد لذت می برند و خلاق ، کم رو ، محتاط و مستقل می باشند. از دیگر ویژگی های این گروه قدرت استدلال ، تفکر و سازمان دهی است. این افراد گاهی به رویا پردازی در مورد آینده خود می پردازند و کمتر تمایل به تغییر رشته تحصیلی خود دارند.
* افراد دارای شخصیت « سنتی » تمایل زیادی به نظم و تربیت دارند. به فعالیت های بدنی و اجتماعی رغبت چندانی نشان نمی دهند. بسیار محتاط بوده ، احترام خاصی برای حفظ قوانین مقررات قائلند.
* افراد دارای شخصیت « هنرمند » به نظم و تربیت رغبت ندارند. در روابط خود بسیار عاطفی و حساس اند و مسایل فردی و اجتماعی خود را با ارائه آثار هنری نمایش می دهند. با دیگران به خوبی روابط اجتماعی مطلوب برقرار می سازند و به راحتی از احساسات درونی خود صحبت می کنند.
* افراد دارای شخصیت « بی باک » بسیار ماجراجو و اجتماعی اند. در روابط خود با دیگران سلطه گر و قدرت طلبند و می کوشند تا رهبری هر گروهی را بدست گیرند. به هرگونه خطری تن در می دهند و در گویایی مهارتی فوق العاده دارند.
اصولاً با بررسی زندگی گذشته و مشاهده رفتار هر فرد می توان غلبه یکی از انواع شخصیت های فوق الذکر را مشخص نمود. از دیدگاه روانشناسان امکان دارد انسان ها ترکیبی از چند مورد از شش ویژگی فوق را با هم داشته باشد. با این حال آزمون های روانی معتبر علمی در شناخت ویژگی های شخصیتی وجود دارد که می توان به نتایج آن ها استناد نمود. امر مسلم این حقیقت است که پس از شناخت شخصیت اگر مبادرت به انتخاب رشته های متناسب با ابعاد درونی خود نمایید ، مطمئناً آینده علمی و شغلی درخشانی خواهید داشت و از زندگی خود احساس رضایت کاملی خواهید نمود.
الف) راه های کسب شناخت
اصولاً هر چه آگاهی و بینش فرد نسبت به رشته ها بیشتر باشد انتخاب رشته وی واقعی تر و منطقی تر خواهد بود. صاحبنظران مسایل آموزشی معتقدند که انتخاب رشته نیست که در ظرف چند روز اتفاق بیافتد . بلکه این امر سیری دامنه دار منطقی را می طلبد که از سالها قبل در دوران مدرسه و متوسط شکل گرفته است .بطور کلی می توان از منابع زیر بعنوان شناخت کمک گرفت :
* 1- مشاوره با افراد بصیر و آگاه ، معلمان و مدیران مدرسه ، مشاوران مراکز معتبر و آموزشی و استفاده از نظر والدین و بستگان که اطلاعات اجتماعی و شغلی بالایی دارند.
* 2- بهره گیری از نظرات فارغ التحصیلانی که در همان رشته مشغول به کارند و نظر خواهی از اساتید دانشگاه ها مفید می باشد .
از منابع شناخت علاوه بر اینکه می توان از نوع رشته اطلاعاتی کسب نمود ، از نوع مدرسه و امکانات آن شرایط هر محل تحصیل نیز اطلاعاتی کسب می شود . از آنجا که انتخاب رشته انتخاب آینده زندگی است لذا از هم اکنون باید به مشورت با افراد صلاحیت دار و منابع مطمئن پرداخت و پس از آن تصمیم نهایی و قطعی را اتخاذ نمود . در انتخاب رشته تمامی رشته هایی را که انتخاب می کنید باید مورد تائید شما باشد و برای اولویت بندی هر کدام از آنها باید توجیه مناسبی داشته باشید آنچه دیگران می گویند را نباید بدون تفکر عمیق پذیرفت . نظرات دیگران هر چه باشد صرفا باید جنبه راهنمایی داشته باشد و تصمیم گیری نهایی باید از ترکیب چندین عامل مختلف و توجه به عوامل درونی و بیرونی و پس از شناخت کامل و با توجه به شانس قبولی بر عهده شخص شماست.
علاقه و رغبت
آنچه که شما توصیه می شود این است که دانش آموزان می بایست رشته های انتخابی خود را به ترتیب علاقه مندی در فرم انتخابی رشته درج نمایند. مطلب مهمی که در این توصیه کوتاه به چشم می خورد ، پر نمودن فرم انتخاب رشته به ترتیب « علاقمندی » است. اصولا علاقه به معنی ترجیح میان اشیاء مختلف هنگام تصمیم گیری است . به عبارتی دیگر علاقه نوعی انگیزه بالفعل است . علاقه و رغبت یاد گرفتنی هستند و بر اثر تعامل با محیط خارج حاصل می شوند. علاقه زمانی بوجود می آید که انسان چیزی را دوست بدارد ، آن را مورد توجه قرار می دهد ، درباره آن بیاندیشد و از آن لذت ببرد و نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد که هر آنچه سن فرد بالاتر می رود ، رغبت ها و علایق وی توسعه بیشتری می یابند و به واقعیت نزدیک می شوند . علاقه و رغبت هوش و استعداد را نیز تحت تاثیر قرار می دهد بطوری که اگر فردی انگیزه ی کاذبی در انتخاب رشته داشته باشد علایق وی نیز بطور کاذب تغییر خواهد یافت . به عنوان مثال فردی ممکن است در اثر القاء دیگران نسبت به یک رشته خاص بصورت کاذب علاقمند شود و آن را بعنوان ادامه تحصیل انتخاب کند ولی پس از فارغ التحصیلی متوجه شود که رشته با روحیات و منطبق نبوده است 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله استعداد

دانلود مقاله کشورهای عربی در یک نگاه

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله کشورهای عربی در یک نگاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
بررسی پنج کشور عربی که به تمامی موارد آنها اعم از جغرافیا ، وضعیت زندگی ، معیشتی،تحصیلات ، تقسیمات کشوری ، پایتخت هر کشوری اشاره شده و به تمامی جنبه های این کشورها توجه گردیده است.
تحقیق حاضر جدیدترین تحقیق در زمینه تفحص بر روی این 5 کشور میباشد.
آمار داده شده از تمامی موارد ذکر شده صحیح میباشد و طبق آخرین اطلاعات جمع آوری شده است.
این کشورها در حال توسعه میباشن و جمعیت در این کشورها روی به فراوانی است و هدف اصلی ما از این تحقیق آشنایی دانش آموزان از برخی فعالیت های کشورهای است.
در این تحقیق معلم گرامی و پدر و مادر ما را بسیار یاری نمودند آن ها با تمام وجود هر کاری که می توانستند به ما بکنند کردند امیدواریم با مطالعات این اطلاعات تمام موارد ذکر شده به حضور شما معرفی شده و اطلاعات در مورد کشورها عربی به دست آورید.
موفق و پیروز باشید.
ملاحظات علمی
طی سنین4تا6سال کودکان عربستانی در مراکز پیش دبستانی مختلط ثبت نام می گردند و این درحالیست که درسن 6سالگی با آغاز دوره آموزش رسمی،دختران و پسران درمدارس جداگانه به تحصیل می پردازند.
دوره آموزش ابتدایی6سال، آموزش مقدماتی متوسطه 3سال و آموزش تکمیلی متوسطه نیز3سال است. در مقطع متوسطه دانش آموزان مجاز به انتخاب رشته علمی یا هنری جهت ادامه تحصیل خود می باشند. تا سالهای دهه 1960، آموزش دختران در زمره آموزش غیر رسمی به شمارمی آمد و این درحالیست که طی دهه1980،سیستم آموزشی دختران و پسران یکنواخت شد.درحال حاضربسیاری اززنان نیز در دانشگاه مشغول تحصیل می باشند.طبق آمار سال 1995، 8/62درصدازشهروندان عربستانی ازنعمت سواد برخوردار می باشند.طبق آمارسال1994،جمعیت بی سواد15سال و بالاترکشور بر2880562 نفر (درصد2/29کل جمعیت) بالغ می گردد.تحصیلات در عربستان صعودی از نظر جنسیت مجزا بوده و به سه سیستم اداری تحصیلات عمومی پسران ، تحصیلات دختران وتحصیلات اسلامی سنتی(برای پسران) تقسیم میگردد. وزارت آموزش که درسال1952تأسیس شد، برتحصیلات عمومی پسران نظارت داشته و تحصیلات دختران تحت نظارت نهاد عمومی نظارت برتحصیلات دختران است.هردو جنس دورة تحصیلی مشابهی را گذرانده و ازامتحانات سالیانة مشابهی برخوردارند.تحصیلات اسلامی پسران افرادی را برای پیوستن به جامعة علماء (واعظین مذهبی)تربیت می کنند.دورة تحصیلی مدارس سطح دوم مذهبی شامل دورة تحصیلی مدارس عمومی آکادمیک سطح دوم است که به طور عمده بر تعلیمات عربی و اسلامی تأکید می نمایند.مدارس مذهبی سطح دوم تحت سرپرستی دانشگاه اسلامی «امام محمد بن سعود» و دانشگاه اسلامی «مدینه » اداره می گردند. پس ازمدارس سطح دوم امکان تحصیل درمؤسسات مذهبی تحصیلات سطوح بالاتر به موازات سیستم غیر دینی،وجود دارد.تأسیس مدارس غیردینی الگوگرفته ازغرب پس ازجنگ جهانی دوم ،سیستم سنتی تحصیلات اسلامی راسست کرد.هر جند قسمت عمده ای ازتحصیلات نوین نیز به مذهب اختصاص یافته است ، به خصوص حفظ قرآن ، تفسیر و ادراک قرآن و روش کاربرد سنت اسلام در زندگی روزمره مورد تأکید قرار دارد.علوم دینی درسطح دانشگاهی نیز درکنار سایر مطالب تدریس گردیده و برای کلیه دانش آموزان الزامی است. بسیاری از مردم عربستان سعودی بیسواد هستند. و دولت در راه مبارزه با بیسوادی و بالا بردن سطح تعلیم و تربیت با مشکلات زیادی مواجه است و باید با جدیت تمام باید که در این راه بکوشد.مشکل مهمی که دولت در راه باسواد نمودن مردم دارد, نداشتن معلم است که هرسال بناچار تعداد آموزگار و دبیر از کشورهای عربی دیگر استخدا می نماید. از جمله مشکلات دیگر این کشور پراکندگی جمعیت, زندگی عشیره ای, کوچ نشینی و همچنین عامل مذهب را می توان ذکرنمود، زیرا هنوز بسیاری از مردم این کشور با داشتن تعصبات مذهبی غلط خود مانع بزرگی در راه پیشرفت فرهنگ و آموزش هستند.با این تفاسیر دولت در ظرف چند سال اخیر سعی نموده است بتدریج در راه گسترش فرهنگ و با سواد کردم مردم که شاید تعداد بیسوادان آنها بیش از سایر کشورهای جهان باشد, اقداماتی بنماید. بهمین جهت با تأسیس آموزشگاههای شبانه که مدت تحصیل در آنها چهار سال است و به دو دوره تقسیم می شود قدم مؤثری در این راه برداشته است. لازم بذکر است که میزان باسوادی در میان بزرگسالان در این کشور 63 درصد می باشد
نرخ ثبت نام ناخالص بنا به سطوح مختلف آموزشی طی سال 1996
پیش دبستانی : 8درصد
اولین سطح : 76درصد
دومین سطح : 61درصد
سومین سطح : 3/16درصد

 

 

 

آموزش عالی
ساختار آموزشی
برنامه های آموزش عالی در7دانشگاه،کالج های زنان،مؤسسة عمومی نظارت و17کالج تربیت مدرس ارائه می گردد.گفتنی است که 6دانشگاه از7دانشگاه مذکور تحت نظارت وزارت آموزش عالی و دانشگاه هفتم (دانشگاه اسلامی مدینه) تحت نظارت هیئت وزیران قرار دارند.همانگونه که قبلاً نیز بدان اشاره گردید دانشگاه های عربستان سعودی دو نوع تحصیلات (تحصیلات سنتی اسلامی وتحصیلات الگو گرفته از غرب) مبادرت می نمایند.دانشگاه اسلامی مدینه و دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود نیزعمدتا بر آموزش قوانین اسلامی ، تعالیم قرآنی ،زبان عربی و علوم اجتماعی تمرکز دارند.
برخی از دانشکده های کشور عربستان از آزمون ورودی ویزه ای ، علاوه بر امتحان توجیهی برخوردارند.
سیاستهای آموزشی
عربستان سعودی با ورود به دوران رشد سریع زیرساختارها و اقتصاد کشور در اوایل سالهای 1970، توجه ویژه ای به تقویت اموزش عالی مبذول داشته است . وزارت آموزش عالی که در سال 1975 تأسیس گردید ، مبادرت به یک برنامة عمدة طولانی مدت ورزید تا سیستم تحصیلی عربستان سعودی را قادر به تأمین نیروی انسانی با تحصیلات عالی نماید تا نیازهای رو به افزایش اقتصاد بغرنج عربستان را بر آورده نماید.یکی از هدفهای اولیه احداث مراکز آموزش عالی سراسر کشور و خارج از آن بود . در سال 1999 ، هشت دانشگاه و تعداد زیادی مؤسسات آموزش عالی وجود داشت . هدف پایه ریزی برنامه های حین و پس از فارغ التحصیلی منظم برای کالجها و دانشگاههای سعودی بود . نتیجه این است که دانش آموزان سعودی امروزه در تمام رشته ها در داخل کشور درس می خوانند و تنها برای کسب تخصصهای ویژه عازم خارج از کشور می گردند.از جمله مهمترین سیاستهای پیشروی نظام آموزش عالی عربستان می توان از موارد ذیل نام برد :
• معطوف داشتن توجه ویژه به تقویت ساختار آموزش عالی با ورود به دوران رشد سریع زیرساختها و اقتصاد کشور در اوایل دهه 1970
• اجرای طرح دراز مدت تأمین نیروی انسانی برخوردار ازتحصیلات عالیه درجهت برآورده سازی نیازهای رو به افزایش اقتصادی عربستان توسط وزارت آموزش عالی
• احداث مراکز آموزش عالی ملی و بین الملل
سال تحصیلی
سال تحصیلی دانشگاهی از ماه اکتبر آغاز گردیده و تا جولای ادامه می یابد.
زبانهای آموزشی مراکز آموزش عالی عربستان بر زبانهای عربی و انگلیسی مشتمل می گردد.
مقاطع آموزشی
مقطع کارشناسی
مقطع کارشناسی ‌به جزء در رشته های دارو سازی و پزشکی که علاوه بردوره عمومی آموزش 4ساله به آموزش بالینی احتیاج دارند و مهندسی و دامپزشکی با دوره آموزش5ساله معمولاً 4سال به طول می انجامد.
مقطع کارشناسی ارشد
در اغلب دانشگاههای کشور عربستان دوره کارشناسی ارشد مدت زمان2سال پس ازگذراندن مقطع کارشناسی به طول می انجامد.درپایان دوره مذکور به فارغ التحصیلان مدرک المجسیتر(کارشناسی ارشد)
اعطا میگردد.به عبارت دیگر میتوان گفت که تحصیل در رشته های اقتصاد، بارزگانی،حکومت اجتماعی، حسابداری ،مهندسی، هنر وعلوم انسانی، علوم دریایی،علوم ،زمین شناسی، نجوم ، محیط زیست و علوم کشاورزی در مقطع کارشناسی مدت زمان2سال و تحصیل در رشته های قانون اسلامی، زبان عربی و علوم اجتماعی مدت زمان3سال بطول می انجامد.در این سطح تحصیلات ارائة تز تحقیقاتی و پایان نامه الزامی است .
مقطع آموزش دکتری
مقطع آموزش دکتری پس از مقطع کارشناسی ارشد در قالب برنامه های آموزشی3ساله به علاقه مندان ارائه می گردد.
دانشگاه ها
ـ دانشگاه ملک سعود ریاره تاسیس یافته به سال 1377هجری(1957میلادی
ـ دانشگاه اسلامی مدینه تاسیس یافته به سال 1380هجری(1967میلادی
ـ دانشگاه عبدالعزیز جده تاسیس یافته به سال 1380هجری(1967میلادی
ـ دانشگاه اسلامی امام محمد ابن سعود ریان تاسیس یافته به سال 1373هجری(1953میلادی
ـ دانشگاه ملک فیصل دمام و هفوق تاسیس یافته به سال 1395هجری(1975میلادی
ـ دانشگاه نفت و معادن ملک فهد Dhahran تاسیس یافته به سال 1383هجری(1963میلادی
ـ دانشگاه ام القری شهر تورس مکه تاسیس یافته به سال 1399هجری(1979میلادی)
-50کالج دانشگاهی ویزه زنان عرب با سر پرستی و تأمین منابع مالی سازمان نظارت عمومی برتحصیلات زنان
-18کالج آموزش معلمان تحت نظارت وزارت آموزش
- مؤسسات آموزش عالی کاردانی شامل 34کالج آموزش بهداشت ،20کالج زنان ، 3کالج اجتماعی ، 12 کالج فنی،2کالج هنرهای صنعتی و تعدادی کالج نظامی و حفاظتی
• دانشگاه ملک مسعود
این دانشگاه که درسال 1957م – بعنوان دانشگاه ریاض– تأسیس گردید. یکی از بزرگترین دانشگاههای عربستان سعودی می باشد. زبان آموزشی این مرکز فرهنگی, عربی و در رشته پزشکی و مهندسی انگلیسی می باشد. ریاست دانشگاه به عهدة دکتر احمد محمد الضاب با معاونت دکتر ابراهیم عبدالرحمن المشیل است. این دانشگاه در شهر ابها و القصیم نیز دارای شعبه می باشد.
دانشکده های این دانشگاه عبارتند از:
دانشکده های هنر, تعلیم و تربیت شعبه ای نیز در (ابهاء) دارد, کشاورزی, پزشکی (شعبه ای نیز در ابهاء دارد), علوم, داروسازی, مهندسی, دندانسازی, دانشکده کامپیوتر و اطلاعات, معماری و نقشه کشی, علوم اداری, دانشکده اقتصاد و علوم اداری (تصیم), دامپزشکی, همچنین مرکز مطالعات دانشگاهی زنان, انجمن زبان عربی, انجمن زبان و ترجمه.
• دانشگاه اسلامی مدینه
دانشگاه اسلامی مدینه در سال 1961 م در شهر مدینه منوره افتتاح شد و دانشجویان این دانشگاه به تحصیل علوم دینی اشتغال دارند. دانشگاه مذکور هر سال تعدای بورس تحصیلی به کشورهای اسلامی دیگر اعطا می کند. دراین دانشگاه مذاهب چهارگانه تسنن تعلیم داده می شود.دانشگاه مدینه علاوه بر فعالیتهای تعلیماتی مجالس سخنرانی عمومی نیز ترتیب می دهد که اغلب متن سخنرانی های مذکور چاپ و رای مؤسسات اسلامی جهان ارسال می گردد.
• دانشگاه ملک عبدالعزیزجده
گروهی از خیراندیشان و دانش پژوهان سعودی بخاطر آنکه افرادی که مایل به تحصیل هستندمجبور به مسافرت و اقامت در شهر ریاض نباشند, و همچنین جهت تعداد مراکز علمی تصمیم گرفتند دانشگاهی بخرج خود و با کمک سایر فرهنگ دوستان کشور در شهر جده تأسیس نمایند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کشورهای عربی در یک نگاه

دانلود مقاله پیمان با یهود و کارشکنى آنها

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله پیمان با یهود و کارشکنى آنها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 پیامبر اکرم(ص) بموازات پیمان برادرى، پیمانى هم با یهود به عنوان پیمان عدم تعرض منعقد فرمود که بر طبق آن یهود در مراسم دینى و کسب و کار خود آزاد بودند، مشروط بر اینکه توطئه‏اى بر ضد مسلمانان نداشته باشند و دشمن را بر ضد ایشان تحریک نکنند.
هنوز چندان مدت زیادى از ورود رسول خدا(ص)به شهر یثرب و عقد پیمان میان او و یهود نگذشته بود که یهودیان بناى کار شکنى و مخالفت‏با مسلمانان و رهبر بزرگوار آنان را گذاشته و روى طبع کینه توز و تسلط جویانه‏اى که داشتند و مى‏دیدند روز به روز بر قدرت و نفوذ پیغمبر اسلام در مدینه و اطراف افزوده مى‏شود در صدد جلوگیرى از پیشرفت اسلام و نفوذ سریع پیغمبر(ص)برآمدند.
به گفته برخى از مورخان در آغاز نیز که حاضر شدند با محمد(ص)پیمان دوستى و همبستگى ببندند به این امید بود که شاید بتوانند او را به خود ملحق سازند و با دست او بر مسیحیان ساکن جزیرة العرب و مذاهب دیگر پیروز شوند، اما وقتى متوجه شدند که او تابع فرمان خدا و فرستاده از جانب اوست و راه سومى را انتخاب کرده و به تعبیر قرآن کریم‏«امت وسطى‏»تشکیل داده است‏به فکر مخالفت و کار شکنى با آن حضرت افتاده و بخصوص هنگامى که خداى تعالى به پیغمبر(ص)و مسلمانان دستور داد قبله خود را از بیت المقدس به سوى کعبه تغییر دهند.
حسد و رشک بزرگان یهود نسبت‏به پیغمبر اسلام(ص)نیز عامل مهم دیگرى براى مخالفت آنها محسوب مى‏شد چنانکه در مخالفتهاى دیگرى نیز که قبل از آن در تاریخ پیغمبران و مردان الهى دیده شده معمولا عامل مهمى به شمار مى‏رود.
مخالفت و کار شکنى یهود به صورتهاى مختلفى شکل مى‏گرفت. گاهى براى اینکه به خیال خود پیغمبر(ص)را به زانو درآورده و مسلمانان را از دور او پراکنده سازند نزد آن حضرت آمده و سؤالات مذهبى و علمى طرح مى‏کردند، که برخى از آنها را خداى تعالى در قرآن نقل فرموده، مانند سؤال از روح و ذو القرنین و داستان اصحاب کهف و غیره که چون خداى تعالى او را یارى و کمک مى‏کرد و پاسخ سؤالاتشان رابه طور کامل مى‏داد از این راه نتوانستند نتیجه‏اى بگیرند و به راههاى دیگر متشبث‏شدند.
و از آن جمله ایجاد اختلاف میان مسلمانان و به یاد آوردن دشمنیها و عداوتهاى میان دو تیره اوس و خزرج و تذکر و نقل داستانهایى از روزهاى جنگ میان آن دو تیره و امثال آن بود که از این راه نتیجه بیشترى عایدشان شد و به خصوص آنکه در مدینه افراد منافقى همچون عبد الله بن ابى - که پیش از این داستانش را نقل کردیم - وجود داشتند که در دل ایمانى به اسلام و پیغمبر نیاورده بودند و بلکه دنبال بهانه‏اى مى‏گشتند تا آنها که این آیین مقدس را به سرزمین یثرب ارمغان آورده بودند مورد سرزنش و تمسخر قرار دهند.
یهودیان از وجود این گونه افراد استفاده زیادى براى پیشرفت هدف خود که همان ایجاد تفرقه و اختلاف بود مى‏کردند و حتى آنها را وادار مى‏کردند تا به مسجد مسلمانان آمده و در میان آنها به گفتگو پرداخته و تخم نفاق و دو دستگى بیفشانند و احیانا آنها را مسخره و استهزا کنند، که وقتى رسول خدا(ص)از این ماجرا مطلع گردید دستور داد آنها را که گرد هم نشسته و در گوشى سخن مى‏گفتند آشکارا از مسجد بیرون کنند و افراد تازه مسلمان نیز با قاطعیت عمل کرده و آنها را از مسجد بیرون انداختند.
اسلام چند تن از بزرگان یهود :
چیزى که در این میان یهود را بیش از پیش ناراحت کرد و موجب تحریک بیشتر دشمنى آنان گردید پذیرفتن و قبول اسلام از طرف دو تن از بزرگان و دانشمندان ایشان به نام عبد الله بن سلام و مخیریق بود که براى یهودیانى که خود را برترین نژادها دانسته و نبوت و پیامبرى را منحصر به فرزندان اسحاق مى‏دانستند بسیار ناگوار و غیر قابل تصور و ناهموار بود، و شاید ترس آن را داشتند که افراد دانشمند و سرشناس دیگرى نیز تدریجا به حقانیت اسلام واقف گشته و در سلک مسلمانان درآیند و اتفاقا این ترس و پیش بینى آنها جامه عمل پوشید و افراد دیگرى نیز چون ثعلبة بن سعیه، اسید بن‏سعیه و اسد بن عبید نیز مسلمان شدند.
بنی اسرائیل بعد از حضرت موسی علیه السلام
در آن زمان بنی اسرائیل اهل حق و پرچمدار توحید بودند و فرعون مصر هم در آن زمان فردی متکبر و خود بین بود که ادعای خدای می کرد . او فردی فاسد بود که به بنی اسرائیل ظلم می کرد و فرزندان آنان را می کشت و زنان آنها را زنده می گذاشتند . خداوند در این باره در قرآن می فرمایند که {إن فرعون علا فی الأرض و جعل أهلها شیعا یستضعف ظائفه منهم یذبح ابنائهم و یستحیی نساءهم إنه کان من المفسدین}
حضرت موسی در این شرایط متولد ، و در خانه فرعون تحت تدبیر الهی تربیت شد که داستان حضرت موسی و بزرگ شدنش و فراخواندن فرعون به یکتا پرستی و نجات بنی اسرائیل و هلاک شدن فرعون آنقدر مشهور است که لازم به بیان نیست .
تقدیر الهی بر این بود که این سرزمین را در آن زمان به این گروه مؤمن داده شود . خداوند در این باره در قرآنش می فرماید که {و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمه لنجعلهم الوارثین ، و نمکن لهم فی الأرض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون}
حضرت موسی به همین خاطر به سوی فرعون فرستاده شد و برادرش هارون که به پیامبری برگزیده شد ، او را یاری کرد . در این باره در قرآن آمده : {و قال موسی یا فرعون إنی رسول من رب العالمین ، حقیق علی ألا أقول علی الله إلا الحق قد جئتکم ببینه من ربکم فأرسل معی بنی اسرائیل} اما فرعون سرپیچی می کند و و به آیات و معجزاتی که حضرت موسی آورده بود ایمان نیاورد ولی ساحران که فرعون آنها را با درخواست موسی جمع آوری کرده بود ، ایمان آوردند و فرعون مات و مبهوت شد . ظاهراً کسانی که ایمان خود را آشکار کردند و به بنی اسرائیل پیوستند تعدادی محدود از فرزندان و جوانان بنی اسرائیل بودند و ایمان آنان با نوعی ترس از مؤاخذه فرعون همراه بود خداوند در این باره می فرمایند که {فما لموسی إلا ذریه من قومه علی خوف من فرعون و ملئهم أن یفتنهم و إن فرعون لعال فی الأرض و إنه لمن المسرفین} پس از این حضرت موسی کسانی را که از قومش ایمان آورده بودند را به سوی شرق هدایت کرد که فرعون و سربازانش آنان را دنبال کردند و داستان شق شدن دریا و نجات بنی اسرائیل و هلاکت فرعون و سربازانش روی داد . در این مورد خداوند می فرمایند که {فأوحینا إلی موسی أن أضرب بعصاک لابحر فأنفلق فکان کل فرق کالطود العظیم ، و أزلفنا ثم الآخرین ، و أنجینا موسی و من معه أجمعین ثم أغرقنا الآخرین}
بعضی از روایات و نظریات تاریخی وجود دارد که تعداد کسانی که با حضرت موسی از مصر خارج شدند را حدود 6000 نفر و در بعضی روایات آمده که 15000 بوده اند . این دوره تاریخی ظاهراً قرن 13 قبل از میلاد می باشد و بنی اسرائیل در سه دهه آخر ا این قرن از مصر بیرون رفتند . این دوره با حکمرانی رعمسیس دوم که به عصر رمسیس دوم شهرت یافت همزمان بود . از قضا جسد این فرعون در یکی از موزه های مصری هم اکنون وجود دارد خداوند در این باره می فرمایند که {فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک آیه ، و إن کثیر من الناس عن آیاتنا لغافلون}
بعد از اینکه خداوند بلند مرتبه بنی اسرائیل را نجات داد . بنی اسرائیل با حضرت موسی و هارون به دشمنی پرداختند . ضعف ایمان و نادانی و ترس از ویژگیهای این گروه بود و زمانی که با حضرت موسی بازگشتند و ازدریا گذشتند ، قومی بت پرست شدند خداوند
می فرماید که آنان به حضرت موسی گفتند که همچنانکه شما دارای خدا هستید برای ما هم خدای قرار ده {قولوا یا موسی اجعل لنا إلهاً کما لهم آلهه !!!} پس از آن زمانی که موسی به ملاقات پروردگار خویش رفت قومش علیرغم وجود هارون گاو را پرستیدند !! {و اتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلاً جسداً له خوار} ، {فقالوا هذا إلهکم و إله موسی فنسی} و زمانی که هارون آنها را از این کار نهی کرد ، نزدیک بود که وی را بکشند . در قرآن آمده که هارون به برادرش موسی گفت که {إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی}
سپس حضرت موسی آنان را به طرف سرزمین مقدس هدایت کرد و به آنان گفت {یا قوم ادخلوا الأرض المقدسه التی کتب الله لکم و لا ترتدوا علی أدبارکم فتنقلبوا خاسرین} اما آنان راه ارتداد را در پیش گرفتند و به حضرت موسی گفتند : {قالوا یا موسی إن فیها قوماً جبارین و إنا لن ندخلها حتی یخرجوا منها فإن یخرجوا منها فإنا داخلون} در اینجا نصیحت و اندرز هیچ نفعی نرساند و مکرراً می گفتند : {قالوا یاموسی إنا لن ندخلها أبداً ما داموا فیها فأذهب أنت و ربک فقاتلا إنا ها هنا قاعدون} سید قطب رحمه الله علیه درباره این موضع گیری بنی اسرائیل می گوید : حقیقت خلق و خوی و فطرت یهودیان در آنجا به وضوح نمایان شد گر چه با هزار جور آن را آرایش کردند . خطر نزدیک است و خداوند بنی اسرائیل را از آن خطر برحذر نداشت تا اینکه وعده اصحاب الارض را به آنان داد و برایشان مقرر گردانید . در حالیکه آنها می خواستند پیروزی را ارزان و بدون بها و تلاشی به دست آورند پیروزی خوشایندی که مانند سرکه و عسل نصیبشان شود . این چنین افراد ترسو در تنگناه قرار می گیرند و دشنام می دهند و از خطری که در پیش روی آنان است می ترسند این چنین بی شرمی شخص ناتوان هزینه ای جز زبان درازی برایش ندارد این که گفتند ]فاذهب انت و ربک[ یعنی اگر خداوند آنان را به جهاد فراخواند خدای آنان نیست .{إنا ها هنا قاعدون} معنایش این است که ما ملک و افتخار و سرزمین موعود نمی خواهیم و بدون مقابله با ظالمان آن را می خواهیم اینجا نهایت کار حضرت موسی علیه السلام است ، نهایت تلاشی بی دریغ ، سفری طولانی و احتمال پستیها و انحرافات و پیچ و خمی های بنی اسرائیل .
موسی علیه السلام با ناراحتی به خدای خویش پناه می آورد و آنگونه که در قرآن آمده می گوید : {رب إنی لاأملک إلا نفسی و أخی ، فافرق بیننا و بین القوم الفاسقین} در این هنگام خداوند دعای پیامبرش را مستجاب گردانید و فرمود : {قال فإنها محرمه علیهم أربعین سنه یتیهون فی الأرض} زمانی که آنان بر دربهای سرزمین مقدس یودند خداوند آنها را سرگردان ساحت . واضح است که خداوند بلند مرتبه سرزمین مقدس را بر این نسل از بنی اسرائیل حرام گردانید تا اینکه نسلی غیر از آنان بیاید و در شرایط سخت صحرا آبدیده شوند این نسل هم خفت و خواری و اسارت و طغیان در مصر آنان را تباه گردانید و شایستگی انجام این امر شریف خداوند را نداشتند .
ورود بنی إسرائیل به سرزمین فلسطین
بعد از اینکه نسلی دیگر بوجود آمد و بعد از سالهای متمادی یکی از پیامبران به نام یوشع ین نون علیه السلام که یهود او را یشوع می نامند بنی اسرائیل را رهبری کرد ، کسی که آنان را از رودخانه اردن عبور داد و بر دشمنانش پیروز شد و شهر أریحا را تصرف کرد . ایشان در حدود سال 1190 ق.م از رودخانه اردن گذشت و سپس در اطراف رام الله با “عای“ به جنگ پرداخت و تلاش کرد که قدس را فتح کند اما نتوانست . در آن دوره تعداد یهودیان اندک بودند به نحوی که بر آنان سخت بود که پخش شوند و همه مناطق را تصرف و بر آن حکومت کنند .
آنچه را که ما درباره حضرت یوشع می دانیم از حدیث پیامبر اسلام است که فرمودند یوشع در نبردی با دشمنانش می جنگید و آنقدر به طول انجامید تا اینکه نزدیک بود خورشید غروب کند که حضرت یوشع از خدا می خواهد تا پایان نبرد و پیروزی خورشید غروب نکند خداوند دعای ایشان را مستجاب کرده و غروب خورشید را به تأخیر می اندازد تا اینکه یوشع پیروز شد .
بعد از یوشع علیه السلام رهبری یهود را کسانی که به قضات معروف بودند برعهده گرفتند . عصر آنان به عصر قضات معروف می باشد که تا حدود 150 سال ادامه داشت . علیرغم تلاشهای آنان برای اصلاح قوم خود اما هرج و مرج ، مفاسد و اختلافات و سستی اخلاق و دین بنی اسراوئیل را فرا گرفت . بنی اسرائیل در این عصر بر روی زمینهای مرتفع محیط بر قدس و در دشتهای شمال فلسطین سکنی گزیدند .
زمانی که بنی اسرائیل حالت ارتداد خود را مشاهده کردند عده ای زیادی از آنان از پیامبر خود که گفته می شود نامش “صموئیل“ بود ، خواستند فرمانده ای را برای آنان برگزیند تا در زیر پرچم وی در راه خدا بجنگند اما پیامبرشان که با فطرت و خلق و خوی آنان آشنا بود به آنان گفت که {هل عسیتم إن کتب علیکم القتال ألا تقاتلوا ، قالوا و ما لنا ألا نقاتل فی سبیل الله و قد أخرجنا من دیارنا و أبنائنا فلما کتب علیهم القتال تولوا إلا قلیلاً منهم } پیامبرشان به آنان خبر داد که خداوند طالوت را به عنوان فرمانده آنان برگزیده اما آنان اعتراض کرده و گفتند که ما از او برای فرماندهی شایسته تریم . زیرا دارائی و ثروت زیادی ندارد پیامبرشان به آنها گفت که خداوند او را برای شما برگزیده و دانای و توانای زیادی را به او داده است .
این فرمانده مؤمن “طالوت“ در حدود سال 1025ق.م این مسؤلیت (ملکی بنی اسرائیل) را بر عهده گرفت ، روایات اسرائیلی او را “شاؤول“ می نامند . پیروان او مورد آزمایش و امتحان قرار گرفتند ، بدین صورت که خداوند آنان را بوسیله رودخانه اردن با منع از نوشیدن آب آن امتحان کرد قرآن در این باره می فرماید که {إلا من اغترف غرفه بیده فشربوا منه إلا قلیلاً منهم} تعداد زیادی از گروه اندکی که مانده بودند ، آنگاه که جالوت و سربازانش را دیدند در آزمایش دیگری افتادند و گفتند که ما امروز توانای مقابله با جالوت و سربازانش را نداریم ، در نهایت جز گروهی اندک مؤمن که خداوند پیروزی را نصیب آنان گردانید کسی دیگر ایستادگی نکرد و داود علیه السلام ـ در آن زمان که جوان بود ـ در این نبرد جالوت را با فلاخن از پای در آورد .
بعد از این ماجرا دقیقاً نمی دانیم که چه بر سر طالوت آمد اما روایات اسرائیلی بیان می کنند که در سال 1004ق.م فلسطینیان توانستند بر طالوت “شاؤول“ در نبرد “جلبوع“ پیروز شوند و سه تن از بچه های او را کشتند و طالوت را مجبور به خود کشی کرده و سرش را بریدند و جسد او و فرزندانش را بر روی دیوار شهر “بیت شان“ (بیسان) آویزان کردند .
فصل تازه ای در تاریخ بنی اسرائیل و نشر و سیطره دعوت توحیدی بر سرزمین مبارک با رهبری داود (ع) بعد از طالوت در سال 1004ق.م آغاز شد . حضرت داود علیه السلام بنیانگذار اصلی حکومت بنی اسرائیل در فلسطین به شمار می آید . یهودیان پیش از داود تنها حکومتی ناچیز در بخشهای محدودی از فلسطین داشتند بدون اینکه در این منطقه جایگاهی داشته باشند و همه عصر “القضاه“ به خاطر دفاع سرسختانه هر قبیله از زمینهای خود با نبرد جزئی با گروههای کوچک سپری شد .
حضرت داود (ع) در بیت لحم به دنیا آمد و حکومت وی به مدت 40 سال یعنی از سال 1004 تا 963ق.م ادامه یافت در ابتدا به مدت 7 سال شهر الخلیل پایتخت وی بود . حدود سال 995ق.م قدس را فتح کرد و پایتخت را به آنجا انتقال داد و جنگ علیه کفار را در سرزمین مقدس ادامه داد تا اینکه در سال 990ق.م توانست آنان را به زانو در آورد به صورتی که دمشق را بر دادن مالیات مجبور ساخت و مؤابی ها و أیدومی ها و عمونی ها را به زیر سلطه خود
در آورد . اینچنین در آن زمان حسب اطلاعات موجود دست پروردگان مکتب توحید بر بیشتر مناطق فلسطین تسلط یافتند ، اما آنگونه که پیداست مرزهای حکومت داود علیه السلام به دریا نرسید ولی به جای در نزدیکی آن یعنی یویا (یافا) رسید . به نظر می رسد که حکومت اسرائیل در اوج قدرت خود بیشترین طول مرزی آن 120 مایل و بیشترین عرض آن 60 مایل بوده است . گاهی اوقات کمتر از آن هم بوده است به عبارتی دیگر مساحت آن حدود 7200مایل مربع یا حدود 20 کیلومتر مربع بوده است در حالیکه این حدود 7000 کیلومتر مربع کمتر از مرزهای کنونی فلسطین است . در حقیقت یهود بر مناطق مرتفع سیطره یافت و از سیطره بر دشتها به خصوص بخشهای بزرگی از الساحل فلسطین ناکام ماند و دولت یهودی از هنکام برپایی نتوانست بر این بخشها و مناطق سیطره یابد .
اگر یهودیان کنونی به داود علیه السلام افتخار می کنند و خود را پرچمدار میراث وی می دانند اما مسلمانان خود را نسبت به داود شایسته تر از بنی اسرائیل می دانند و به عنوان یک پیامبر به او ایمان دارند و او را دوست داشته و محترم می شمارند و به ایشان به خاطر حکومت خدای و توحیدی که در فلسطین تشکیل داد ، افتخار می کنند و به دنبال خودداری بنی اسرائیل از ادامه راه داود علیه السلام و رویکرد به کفر و شرک و عهد شکنی با خدا ، مسلمانان هم اکنون خود را پیرو و ادامه دهنده راه حضرت داود دانسه و پرچمدار آن می باشند . با توجه به قرآن می دانیم که خداوند علم و حکمت را به داود علیه السلام ارزانی داشته و کتاب زبور را بر ایشان نازل کرده است و به ایشان پادشاهی مقتدری داده شد و هنگامی که حضرت داود با صدای خاشعانه و مؤثر خود سروده های روحانی را می خواند ،کوهها و پرندگان با وی به ذکر خدا می پرداختند خداوند در قرآن می فرماید {و اذکر عبدنا داود ذا الأید إنه أواب ، إنا سخرنا الجبال معه یسبحن بالعشی و الإشراق ، و الطیر محشوره کل له أواب ، و شددنا ملکه و آتیناه الحکمه و فصل الخطاب} در جای دیگر می فرمایند که {یا داود إنا جعلناک خلیفه فی الأرض فحکم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله …}
خداوند پاک و منزه آهن را برای حضرت داود نرم کرد و مانند شمع و خمیری در دست داود بود که بدون ذوب کردن به هر شکلی که می خواست آن را در می آورد . این معجزه ای است که خداوند آن را به داود علیه السلام داد اما حضرت داود علیرغم آنچه که خداوند به وی داده بود آهنگری می کرد و از دست رنج خود می خورد .
حضرت داود در زمان خودش صنعت سپرسازی و زره پوش را به راه انداخت . اما سپر یک ورقه فلزی بود که برای صاحب آن خسته کننده و او را از حرکت وامی داشت تا اینکه خداوند ایشان را راهنمای کرد به اینکه آن را به صورت حلقه ای دایره ای درآورد تا حرکت را دشوار و سخت نکند خداوند در این باره در قرآن می فرماید {و علمناه صنعه لبوس لکم لتحصنکم من بأسکم ، فهل أنتم شاکرون} دوباره در جای دیگر می فرمایند {و لقد أتینا داود منا فضلاً یا جبال أوبی معه و الطیر و ألنا له الحدید ، أن اعمل سابغات و قدر فی السرد و اعملوا صالحاً إنی بما تعملون بصیر}
حضرت سلیمان علم و حکمت و پیامبری را از پدرش داود به ارث برد . در روایات آمده که سلیمان یکی از 19 فرزند داود می باشد و در قدس به دنیا آمده و به مدت 40 سال (936ـ923ق.م) در سرزمین مقدس حکمرانی کرد .
به حقیقت خداوند فرمانروای به حضرت سلیمان اعطاء نمود که بعد از وی برای هیچ کس این فرمانروای حاصل نخواهد شد . خداوند جن را برای خدمت به وی و باد را که به دستور وی (حضرت سلیمان) حرکت می کرد به تسخیر حضرت سلیمان در آورد . خداوند همچنان زبان پرندگان و حیوانات را به وی آموخت . به وسیله سلیمان به حکمت و عدالت و حکمرانی مقتدر شهره یافت .
در حقیقت ملک حضرت سلیمان معجزه ای آسمانی و ملکوتی بود که خداوند با دادن آن به وی آن را دلیلی بر نبوتش قرار داد . فلسطین هم از این نعمت حکومت خدای و معجزه ای که جن و انس و پرندگان و باد از آن حمایت می کردند ، برخوردار شد .
خداوند با آموختن معجزه جاری شدن مس که مانند چشمه از زمین جاری می شد حضرت سلیمان را بیش از پیش تکریم نمود و مملکت سلیمان روند عمرانی و ساخت وساز گسترده أی را به خود دید و فرمانروایی وی تا سبأ در یمن گسترش یافت .
قرآن کریم بارها به فعالیت و فرمانروای و نبوت حضرت سلیمان اشاره نموده و می فرماید {قال رب اغفر لی وهب لی ملکاً لا ینبغی لأحد من بعدی إنک أنت الوهاب ، فسخرنا له الریح تجری بأمره رخاء حیث أصاب ، و الشیاطین کل بناء و غواص ، و آخرین مقرنین فی الأصفاد ، هذا عطاؤنا فامنن أو امسک بغیر حساب ،‌و إن له عندنا لزلفی و حسن مآب}
خداوند در جاهای دیگر از قرآن کریمش در رابطه با حضرت سلیمان سخن گفته که به بعضی از آن اشاره می شود .
1ـ {و ورث سلیمان داود و قال یا أیها الناس علمنا منطق الطیر و أوتینا من کل شیء إن هذا لهو الفضل المبین ، و حشر لسلیمان جنوده من الجن و الإنس و الطیر فهم یوزعون}
2ـ و لسلیمان الریح غدوها شهر و رواحها شهر و أسلنا له عین القطر و من الجن من یعمل بین یدیه بإذن ربه و من یزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعیر ، یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب و قدور راسیات اعملوا آل داود شکراً و قلیل من عبادی الشکور}

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    14صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیمان با یهود و کارشکنى آنها

دانلود مقاله نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 «مقدمه»
به علت پیشرفت علم و فناوری در غرب در دویست سال گذشته مسأله جایگاه علوم طبیعت (علوم فیزیکی و زیستی) در قرآن در یکصد سال گذشته همواره مورد بحث فضلای مسلمان بوده است.
این دیدگاه ها را می توان از لحاظ موضع گیری نسبت به علوم تجربی رایج به سه گروه تقسیم کرد:
1- گروهی اصالت را به معارف اسلامی داده اند و برای علوم جدید شأنی قائل نیستند و یا با آنها مخالفند. که عده ای علوم فیزیکی و طبیعی جدید را در تعارض با اسلام می بینند.
2- گروهی علوم طبیعت را یک فعالیت بشری تلقی کرده اند و برای دین شأنی در شناخت طبیعی قائل نیستند. اینها می گویند علوم طبیعت مربوط به عقل بشری است و نیازی به توصیه های دین در این خصوص نیست.
3- بعضی از فضلای مسلمان برآنند که علم توصیه شده در قرآن هم شامل معارف خاصّ دینی است و هم شامل علوم طبیعت.
رواج بینش گروه اول به عدم رشد علوم طبیعت در جوامع اسلامی منجر شده و رواج بینش گروه دوم به علم زدگی و دوری از علم و حکمت و ارزش های اخلاقی منجر گشته است.
تصور اسلامی علم
در اسلام احادیث زیادی در مورد ارزش و اهمیت علم و سواد آموزی از طرف رسول خدا و ائمه اطهار ( ع ) بیان شده است ، همانند حدیث معروف « طلب العلم فرضة علی کل مسلم » فراگرفتن دانش بر هر مسلمانی واجب است .
از آیات و روایات مختلف چنین استنباط می شود :
1- در بسیاری از آیات و روایات علم به صورت مطلق مطرح شده است ، همانند « بگو آیا دانایان با نادانان برابرند » ( زمره ، 9 )
2- بعضی منظور از علم را تنها اصول عقاید و احکام شرعی عنوان نکرده و بلکه گسترده تر از آن می دانند ( نمل ، 16-15 )
3- علم مورد نظر اسلام منحصر به علم شرایع و احکام حلال و حرام نیست ، بلکه میراث گرانبهایی که دانشمندان مسلمان چند قرن اول هجری باقی گزارده انند .
4- کنار گذاشتن علوم دیگر و بکار گرفتن علومی که برای حفظ کیان و رفع نیازهای جامعه مفید باشد نیز کار درستی نیست .

بخش اول
نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی:
1- اسلام و علوم طبیعی
2- دلایل اهمیت علوم طبیعی از نظر اسلام
اسلام و علوم طبیعی: در قرآن کریم در حدود 780 بار لفظ علم و مشتقات آن به کار رفته است. در اولین آیاتی که به پیامبر (ص) نازل شد، صحبت از قرائت و قلم و تعلیم علم به انسان است. (علق 5-1)
و در جایی که خلقت آدم مطرح شده است صحبت از این است که پس از تعلیم اسماء به آدم فرشتگان در مقابل او خضوع کردند. (بقره 32-31) در قرآن آمده است عالمان با جاهلان مساوی نیستند. (زمر-9) و آمده است که تنها علماء درک می کنند. (عنکبوت-43) و آمده است که تنها علماء از حق تعالی خشیت دارند. (فاطر-28)
از پیامبر نقل شده است که فرمودند طلب علم بر هر مسلمانی واجب است. تنها محدودیتی که در اسلام در مورد کسب دانش آمده این است که مسلمانان باید تنها دنبال فراگرفتن علم نافع باشند.
از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمودند: (اللهم انی اعوذبک من علم لا ینفع) (خدایا به تو پناه می برم از علمی که در آن نفعی نیست). هر علمی که انسان را در ایفای نقشی که من تعالی در این جهان برایش گذاشته است یاری کند نافع به حساب می آید در غیر این صورت علم، غیرنافع است.
دلایل اهمیت علوم طبیعی از نظر اسلام: اکنون می خواهیم ببینیم علوم طبیعی در جهان بینی اسلامی از چه نظر مطلوبند و تا چه حد نقشی را که برای علوم ممدوح ذکر کردیم می توانند ایفا کنند. مطالعه ی قرآن و سنت اسلامی نشان می دهد که فراگیری این علوم برای امت اسلامی از دو جهت ضروری است: 1- نقش این علوم در خداشناسی 2- نقش این علوم در قوام و اعتلای جامعه ی اسلامی

1. نقش علوم طبیعی در خداشناسی:
در قرآن مجید در حدود 750 آیه در زمینه ی خداشناسی از راه علوم طبیعی آمده است. در این آیات خداوند متعال از پدیده های طبیعی به عنوان آیات الهی یاد می کند و بندگان را به تفکر و نظر در آنها دعوت می کند. این آیات را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
1- آیاتی که در آنها از مواد سازنده اشیاء صحبت شده و یا به کشف آنها امر شده است: مثلاً در آیه های (طارق-5) (نور-45) (انسان-2)
2- آیاتی که در آنها از نحوه ی خلقت اشیاء صحبت شده و یا به کشف پیدایش آنها امر شده است: مثلاً آیه های:
(هود-7) (مؤمنون-14-12) (انبیاء 30) (لقمان -10) (فصلت-11) (غاشیه-20-17)
3- آیاتی که در آنها امر به کشف نحوه ی خلقت جهان شده است. مثلاً آیه های: (عنکبوت 20-19)
4- آیاتی که در آنها امر به مطالعه ی تحولات طبیعی شده است. مثلاً آیه های (زمر-21) (روم-48) (بقره-164).
5- آیاتی که در آنها به موجودات طبیعی قسم خورده شده است. مثلاً آیه های (شمس6-1) (واقعه76-75) (طارق3-1) (بروج-1).
6- آیاتی که در آنها با اشاره به برخی از پیامدهای طبیعی امکان وقوع معاد بیان نشده است. مثلاً آیه های
(حج-5) (یس-81) (روم-19).
7- آیاتی که در آنها صحبت از وجود نظم در طبیعت و اتقان صنع باری شده است. مثلاً آیه های
(نمل-88) (ملک4-3) (حجر-19) (فرقان-2) (زمر-5) (انبیا-16)
8- آیاتی که در آنها صحبت از هماهنگی بین خلقت انسان و سایر موجودات و مسخر بودن امکانات طبیعی برای انسان شده است. مثلاً آیه های (بقره-29) (جاثیه-3) (ملک-15) (نحل-5) (حدید-25) (انعام-97)
در این آیات خداوند متعال بندگان را دعوت به تفکر و نظر کردن در پدیده های طبیعی می کند تا انسانها از راه مشاهده نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش به عجایب خلقت او پی برند. در آیات 28-27 سوره ی فاطر خداوند پس از ذکر یک سلسله پدیده های طبیعی می فرماید: انما یخشی الله من عباده العلمه. یعنی تنها علما هستند که عظمت خدا را در می یابند و خشیتی شایسته او در دلشان پیدا می شود. در آیه های (عنکبوت-49) به این موضوع نیز اشاره شده است. می بینیم که دانشمندان اسلامی و مسلمان علوم طبیعی را از این جهت که انسان را به خدا نزدیک می کند دنبال می کنند.
متأسفانه این نحوه ی برداشت از علوم طبیعی کم کم در دنیای اسلام کنار گذاشته شد و اکنون به جایی رسیده ایم که هم حیات مادیمان و معنویمان در خطر افتاده است.
2- نقش علوم طبیعی در قوام و اعتلای جامعه ی اسلامی:
از آنجایی که طبق آیات روشن قرآن کریم هدف اسلام برقراری یک جامعه ی توحیدی است تحقق پذیر و جامعه ی توحیدی از خطر دنیای کفر بر حذر باشد باید جامعه ی اسلامی مستقل باشد. طبق آیه ی شریفه ی 41- نسا) (توبه-40) (سباء-28) (اعراف-158) و حدیث شریف (الاسلام یعلو و لا یعلی علیه) اسلام برتر است و هیچ چیز بر آن برتری ندارد.
که از رسول خدا (ص) نقل شده است نیز نتیجه می شود که مسلمان ها نباید هیچ گاه تحت سلطه ی کفار باشند و بنابراین باید از هر جهت مستقل باشد.
دو نکته ی مهم 1- از نظر اسلام چیزی که تضمین می کند علم در راه درست به کار رود ایمان است. علم در قرآن همراه ایمان آمده است. در اولین آیه ای که به پیامبر نازل شد و در آن امر به قرائت شده است (اقرأ باسم ربک الذی خلق) (علق) قرائت مقرون به اسم پروردگار، آمده است یعنی علم باید به اسم خدا باشد نه به اسم شیطان. علم همراه با ایمان می تواند منجر به عمل صالح شود.
الا اِنَّ الشر سُر شرار العلماء و انّ الخیر خیار العلماء.
بدترین بدها دانشمندان بدسیرت و خوب ترین دانشمندان نیک سیرت اند.
در آیه های (آل عمران-139) (اعراف-96) (منافقون-8) به این موضوع نیز اشاره شده است.
2- در حالیکه اسلام مجهز شدن مسلمانان به علوم و فنون را برای تأمین استقلال و اعتلای جامعه ی اسلامی تشویق می کند و در آیه (انفال-60) به این موضوع اشاره شده است. همچنین در آیه های (کهف-7) (هود-7) به علم و عمل بهتر و نیکو اشاره شده است.

بخش دوم
شناخت طبیعت از نظر قرآن کریم
هدف طبیعت شناسی
منظور از طبیعت عالم مادی است یعنی عالمی که با حواسمان با آن در ارتباط هستیم. در قرآن کریم متجاوز از 750 آیه وجود دارد که در آنها به پدیده های طبیعی اشارت رفته است. از نظر قرآن موجودات طبیعی آیات (نشانه های) حق تعالی هستند طبیعت شناسی باید به منزله ی آیت شناسی تلقی شود و ما را از آیات به صاحب آیات برسانند.
آیه های (روم-21) (روم-924) (روم-22) (حج-62) به این موضوع اشاره می کنند.
طبیعت شناسی می تواند معرفت انسان ها نسبت به خداوند را فزونی بخشد و نیز می تواند آنها را قادر سازد که از امکاناتی که خداوند برای خیر و سعادت ابدی شان فراهم کرده است استفاده کنند.
امکان شناخت طبیعت: در قرآن آیات زیادی داریم که بشر را به مطالعه ی طبیعت دعوت می کنند:
(یونس-101) (ذاریات-21-20) (عنکبوت-20) (طارق-5) (بقره-31) (علق-5) (نحل-78) (فصلت-53) (نمل-93) (انبیاء-37)
این آیات حاکی از این هستند شناخت طبیعت امکان پذیر است والّا امر به مطالعه ی آن نمی شد. همچنین استفاده می شود که خداوند استعداد شناخت را در بشر به ودیعه نهاده است و انسان ها باید این استعداد را به نحو مناسب شکوفا سازند و این آیات نشان می دهند که بشر به بسیاری از حقایق عالم پی خواهد برد.
مسائل مهم طبیعت شناسی: گرچه هدف غائی طبیعت شناسی از دید قرآن افزودن معرفت انسانها نسبت به خداوند و تقرب به اوست. اما به عنوان اهداف متوسط می توان یک رشته مسائل را ذکر کرد که پی بردن به آنها مقدمه ی رسیدن به آن هدف نهایی می باشد. اینها مسائلی هستند که در ارتباط با پدیده های طبیعی در قرآن کریم مطرح شده اند و ما آنها را به سه دسته تقسیم می کنیم:
1- کشف مبدأ پیدایش و نحوه ی تکوّن موجودات و پدیده ها:
در بعضی آیات کشف مبدأ خلقت و مراحل تکوّن بعضی از موجودات و پدیده ها مطرح شده است:
آیه هایی مثل (انبیاء-30) (نوح16-15) (سجده9-7) (غاشیه-20-17) (روم-48).
از این قبیل آیات برمی آید که ما باید در پی کشف مبدأ پیدایش و نحوه ی تکوین اشیاء باشیم. زیرا اینها در افزودن ایمان ما و نزدیکی به مبدأ متعال مؤثرند. در برخی از آیات قرآن نیز وقوع برخی از پدیده های طبیعی به عنوان شاهدی بر وقوع معاد ذکر شده اند:
آیه هایی مثل (یس، 81) (فاطر-9) (حج-5).
2- کشف نظم و انسجام و هدفداری طبیعت: در بسیاری از آیات قرآن وجود نظم و انسجام و هدفداری در طبیعت به عنوان دلیلی بر وجود خالق حکیم مدبر ذکر شده است. این آیات را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
الف- در برخی از آیات آمده است که خلقت آسمان ها و زمین به حق (دارای غایت) است و باطل نمی شود و از روی لهو و لعب نیست: آیه هایی مثل (دخان 39-38) (آل عمران-191) (انعام-73) (انبیاء17-16)
ب- در برخی از آیات آمده است که برای سیر طبیعی حوادث مهلت معینی است: آیه هایی مثل: (روم-8) (رعد-2)
ج- در برخی از آیات آمده است که خلقت اشیاء و جریان امور طبیعت روی حساب می باشد. (یعنی دارای اندازه معین و مشخص اند). آیه هایی مثل: (الرحمن-5) (حجر-21) (رعد-8) (فرقان-2) (الرحمن-7) (حجر-19).
درست به دلیل وجود همین نظم است که قوانین طبیعی مفهوم پیدا می کنند.
از آیات (یونس، 45) ، (الملک-3) می توان نتیجه گرفت که کشف نظم و انسجام در طبیعت (یعنی قوانین طبیعی) و اتقان منبع باریتعالی یکی از مسائل عمده طبیعت شناسی است.
3- استفاده مشروع از امکانات طبیعی که خداوند برای بشر فراهم کرده است. (تکنولوژی در خدمت اهداف الهی)
در تعداد زیادی از آیات خداوند نعمت هایی را که برای بشر فراهم آمده است نام می برد:
(جاثیه-13) (اعراف-10) (قصص-73) (روم-46) (انعام-97)
دراین آیات دلیل یادآوری نعم الهی شناساندن آنها به بشر، امر به استفاده از آنها و شکرگزاری ذکر شده است.
مجاری شناخت طبیعت: آیاتی زیادی در قرآن هست که از آنها می توان مجاری شناخت طبیعت از دیدگاه قرآن را استنباط نمود. از آیه ی (نحل-78) نتیجه می شود که معلومات ما از طریق سمع و بصر و فؤاد به دست می آید.
همچنین از آیه های (یوسف-94) (انعام-7) (اعراف-22) به دست می آید که فؤاد را به قوه ی درک امور و تعقل تعبیر کرده اند. گاهی هم قلب در قرآن به عنوان وسیله تعقل و فهم ذکر شده است مثلاً از آیه های (حج-46) (اعراف-179) (توبه-78) (ق-37) (نحل-108) و از امام صادق (ع) نقل شده است: از جمله آن اعضا قلبش می باشد که وسیله ی تعقل و درک و فهم است.
و از امام علی بن محمد النقی (ع) روایت شده است که فرموده اند: پس قرآن و اخبار رسول (ص) دلالت دارند بر اینکه قلب مالک جمیع حواس است و اعمال آنها را تصحیح می کند و آنچه را قلب درست کند چیزی را باطل نمی کند.
حال می خواهیم با استفاده از آیات قرآن استدلال کنیم که مجاری شناخت طبیعت عبارتند از:
1- حواس ظاهری که به وسیله ی آنها مشاهده و تجربه صورت می گیرد.
2- عقل منزه از شوائب (غالب بر هوی و هوس ها و آزاد از تقلیدهای کورکورانه).
1- نقش مشاهده و تعقل در شناخت طبیعت:
در قرآن کریم آیاتی هستند که انسان را موظف می کنند که حواس خود را جهت یافتن حقایق طبیعی به کار گیرد.
آیه های (عنکبوت-20) (یونس-101) (غاشیه-17) (شعراء-7) (ق-6) بیانگر این موضوع اند.
در این آیات نظر و رؤیت به معنای دیدن همراه با استنتاج عقلی آمده است. در اینجا سه مورد از این استنتاج عملی را ذکر می کنیم:
الف) خداوند توسط کلاغ نحوه ی دفن میت را به قابیل می آموزد: (مائده-31).
ب) خداوند امکان بعث اجساد را به مدد صالح می آموزد: (بقره-259)
ج) خداوند کیفیت احیای مردگان را برای حضرت ابراهیم مجسم می سازد: (بقره-260)
ضمناً به طور مکرر در قرآن برای تقریب مطلب به ذهن از تمثیل به محسوسات استفاده شده است:
آیه هایی مثل (بقره-261) (ابراهیم-26) (نور-35) (فاطر-9)
بنابراین شکی نیست که از نظر قرآن حواس ظاهری ابزاری اولیه برای برخی از معلومات ما هستند. اما هیچ وقت اثرات حسی به تنهایی کافی برای طبیعت شناسی معرفی نشده است زیرا:
1- در غالب آیات قرآنی که از پدیده های طبیعی سخن به میان آمده صریحاً ذکر شده است که درک آیات الهی در طبیعت و ربط آنها به ذی الآیات کار صاحبان عقول و ارباب تفکر است با توجه به آیه های (نحل11-10) (انعام-97) (نحل-12) (ذاریات-49) (زمر-21) (انعام-97).
واژه های تفکر، تعقل و… که در آیات فوق به کار رفته اند همگی با (اختلاف مراتب) حاکی از این هستند که برای فهم طبیعت باید از قوه ی عاقله استفاده کرد. واژه های تفکر و تعقل و… نیز حاکی از سیر عقلی هستند پس شناختنی هایی که از مبادی حسی شروع می شود باید با تفکر و تعقل توأم شوند تا به معلومات ما بیفزایند.
2- در قرآن آیات زیادی داریم که حاکی از این هستند که در بعضی افراد چشم و گوش و قلب نقشی را که به آنها محول شده است ایفا نمی کنند.
بسیارند افرادی که آیات الهی را در طبیعت می بینند ولی در آنها تدبر نمی کنند و از آنها بهره نمی گیرند با توجه به آیه های (یوسف-105) (اعراف-179) (انفال-21) (احقاف-26) (اعراف-198) (حج-46).
از نبی اعظم (ص) نیز نقل شده است که فرمودند: کور کسی نیست که فاقد بصر است بلکه کسی است که فاقد بصیرت است.
کار بصر را وقتی می توان کامل تلقی کرد که همراه با بصیرت باشد یعنی به دنبال کار حس تعقل باشد با توجه به آیه (یونس-42) (انفال22-21)
3- آیات قرآنی حاکی از این هستند که تمام شناخت های ما مبدأ حسی ندارد و ما شناخت هایی داریم که منشأ آنها تأثرات حسی نیست. طبق این جمله آیات قرآن را به دو دسته در این مورد تقسیم می کنیم:
1- در یک دسته از آیات خداوند منطق کسانی را که تنها محسوسات را تکیه گاه خود قرار می دهند محکوم می کند:
آیه هایی مثل (بقره-55) (سناء-153) (اسراء93-90) (بقره-118) (فرقان-21) (روم-27).
2- قرآن به ما می آموزد که ما برخی از حقایق مربوط به عالم طبیعت را با حواس ظاهری خود درک نمی کنیم:
آیه هایی مثل (رعد-2) (الحاقه 39-38) (یس-36)
و نیز قرآن به ما می آموزد که تنها الله بر غیب آسمان ها و زمین دانا است. البته کسانی نیز که خداوند بخواهد از این بخش نامحسوس بهره مند می شوند:
آیه هایی مثل (هود-123) (کهف-26) (حجرات-18) (جن27-26).
متأسفانه در قرون اخیر برخی از متفکّران مسلمان این فکر را رواج داده اند که تجربه تنها راه بدست آوردن معرفت است و مطالعه ی تجربی کتاب طبیعت به تنهایی ما را به معرفت خداوند نائل می سازد.
قرآن در عین اینکه ما را به مطالعه ی تجربی کتاب طبیعت می خواند اهمیت تفکر و تعقل و… را نیز به ما گوشزد می کند و به ما می آموزد که نباید تنها به محسوسات قناعت ورزیم، بلکه باید با دریافتن پشت ظواهر طبیعت خود را به خالق آن نزدیکتر کنیم.
2- نقش وحی و الهام در شناخت طبیعت: از بعضی از آیات قرآن استنباط می شود که معلم اصلی برای تمام علوم خود ذات باری تعالی است:
با توجه به آیه هایی مثل (علق5-1) (بقره-31).
حداقلی که می توان از این آیات استنباط نمود این است که خداوند استعداد کسب دانش و ابزار لازم برای آن را در وجود انسان به ودیعه نهاده است. برخی از آیات قرآن حاکی از این هستند که غیر از مجاری عمومی شناخت، مشاهده و تفکر مجرای مستقیم تری برای دریافت حقایق عالم از واهب العلم وجود دارد ولی تنها بندگان خاصی از آن بهره مند هستند.
این آیات را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
1- در برخی از آیات آمده که خداوند علوم خاصی را به بندگان خاصی تعلیم فرموده است. با توجه به آیه های:
(بقره-251) (یوسف-101) (کهف-65) (مائده-110) (یوسف-68) (انبیاء80-78).
و در برخی از آیات این قبیل تعلیم از معلم بشری نفی شده است: با توجه به آیه های:
(نجم5-4) (نحل-103) (نساء-113).
2- در یک دسته از آیات صحبت از وحی به انبیاء است: با توجه به آیه های (اسرا-39) 0نجم11-10) (نساء-163) (اعراف-117) (یونس-2) (یونس-87) (مؤمنین-27) (آل عمران-44) (نحل-43) (کهف-110).
3- یک دسته از آیات هم حاکی از وحی به غیر انبیاء هستند: با توجه به آیه های: (مائده-111) (قصص-7).
در این مورد وحی به الهام (در دل افکندن) تعبیر شده است.
طبق آیه (شوری-51) از طریق القاء معنی به قلب نبی به طور مستقیم، خلق کلام و ارسال فرشته صورت می گیرد و مراتب پایین تر از طریق الهام تحقق می پذیرد. حکمای اسلامی معتقدند که استعداد برای دریافت معارف به این طریق مخصوص کسانی است که از یک قوه ی قدسیه برخوردارند.
وحی طبق آیات (بقره-253) (شوری-51) دارای مراتب مختلف است الهام هم که پایین تر از آن است ذو مراتب است.
مراتب شناخت طبیعت: دیدیم که از نظر قرآن استعداد شناخت طبیعت در افراد بشر نهاده شده است و انسان ها باید با استفاده از حواس ظاهری و عقل خود آیات الهی را بشناسند و از آنها در جهت نزدیکی به خداوند بهره ور شوند.
هرجا در قرآن صحبت از آیات الهی در جهان طبیعت است خداوند قابلیت فهم آنها را به گروه های خاصی نسبت می دهد.
همچنین مقایسه آیات شریفه (انعام-97) (انعام-98) (انعام-99) نشان می دهد همان طور که علامه طباطبائی (رض) متذکر شده است که در حالیکه فهم برخی از امور مربوط به نباتات برای مؤمنین غیردانشمند میسر است، فهم مسائل نجومی مستلزم داشتن پشتوانه علمی و فهم امور مربوط به نفس انسانی و اسرار آن محتاج به بحث نظری و تفقه (تعقق شدید) می باشد. همین طور در قرآن به یک مرتبه عالی شناخت، که شناسایی ملکوت آسمان ها و زمین باشد اشاره شده است. آیه هایی هم چون (انعام-75) (اعراف-185).
ضمناً از آیه اول برمی آید که رؤیت ملکوت منجر به یقین می شود. درباره رؤیت ملکوت هم نظارت گوناگونی بیان شده است. نظر غالب مفسّرین این است که این یک رؤیت حسی نیست بلکه یک بصیرت عقلی است.
قدر مسلم این است که این نوع شناخت یک شناخت عمقی درباره ی طبیعت است و چون منجر به یقین می شود بالاترین مرتبه شناخت است. بنابراین لازم رسیدن به این نوع شناخت داشتن تمام خصوصیات ذکر شده در این آیات در این بخش می باشند.
نتیجه کلی که از مقایسه آیات مربوط به معرفت طبیعت به دست می آید این است که: اولاً سطوح مختلف برای فهم این پدیده وجود دارد. ثانیاً مقدمات لازم برای درک مسائل مختلف طبیعت متفاوت است.
ثالثاً برای دستیابی به شناخت عمیق تر از طبیعت باید پژوهندگان هرچه بیش تر خود را به همه ی خصوصیات ذکر شده در آیات فوق الذکر متصف کنند. این خصوصیات را می توان در سه مقوله زیر خلاصه کرد:
داشتن پشتوانه علمی، تعقل، ایمان و تقوی. در اینجا نقش ایمان و تقوی در شناخت صحیح طبیعت را ذکر می کنیم:
از آیه هایی همچون: (یونس-101) (شعراء 8-7) (روم-53)
خداوند شناخت صحیح از غیر اهل ایمان را نفی کرده است. در آیاتی نظیر (جاثیه-3) (یونس-6) فهم برخی از آیات خداوندی در طبیعت را به اهل ایمان و تقوی نسبت داده است.
با توجه به آیه های (مائده-57) (انفال-29) (اعراف-201) (تغابن-11) می توان گفت که در اثر ایمان انسان نیرویی تمیز بین حق و باطل را پیدا می کند و قوه ی عاقله او دور از شوائب القائات شیطانی فعالیت می نماید.
از پیامبر (ص) نقل شده است: اگر نه این بود که شیطان ها اطراف دل های بنی آدم گردش می کنند آنها حقاً ملکوت آسمان را می دیدند.
حضرت علی (ع) می فرمایند:
کسی که نفس خود را از آلودگی ها پاکیزه نگه ندارد از عقلش استفاده ای نمی برد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله12    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی

دانلود مقاله تاریخچه استفاده از اطلاعات خاص(TIPS/TRIZ)

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله تاریخچه استفاده از اطلاعات خاص(TIPS/TRIZ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

در کل دو نوع رویکرد مقابله و گروه های مردمی در رویارویی با مشکلات وجود دارد: دسته ای که به طور کمی راه حل را می دانند و دسته ای که راه حل را نمی دانند. دسته ای که راه حل را می دانند می توانند به کمک اطلاعاتی که از کتابها، مجله های تکنیکی و یا کمک متخصصان آن فن به دست می آورند، آن موضوع را حل کنند. در اینجا مشکل خاصی به کمک مشکلات و پیش آمدهای استاندارد در یک تشابه و قیاس طبیعی افراشته شده است.
یک راهکار بهتر، تکیه کردن و اعتماد نه بر روانشناسی بلکه بر تکنولوژی که توسط گنریچ است آلتشوئلر که در سال 1926 در اتحاد جماهیر شوروی به دنیا آمده است. اولین ابداع و اختراع وی، برای شنای زیر آب هنگامی بود که او تنها 14 سال سن داشت. بدن و قامت و شکل و اندام وی به او اجازه می داد که شغل حرفه ای اش را به عنوان یک مهندس مکانیک ادامه دهد. انجام خدمت سربازی در نیروی دریایی شوروی به عنوان یک کارشناس صاحب امتیاز کمک های شایانی به وی در مورد استفاده و به کارگیری از اختراعاتش کرد. اختراعات وی در همان سال ها نقش خوبی در حل مشکلات پیش آمده داشت. حس کنجکاوی وی در مورد حل مسائل وی را به سمت یافتن روش های استاندارد این موضوع سوق داد. به گونه ای که او دریافت که تجهیزات روانپزشکی به حد قابل قبول و لازم اختراعات قرن 20 را جدی نگرفته اند. حداقل او احساس کرد که تئوری یک اختراع می بایست بتواند شرایط و موقعیت های زیر را راضی کند:
1. یک روش و راهکار سیستماتیک و گام به گام باشد.
2. یک راهنمایی مشخص در میان راهکارهای مختلف باشد.
3. مستقیماً به راه حل ایده آل منتهی شود.
4. قابل تکرار و قابل اعتماد باشد و به تجهیزات و وسایل روانشناسی و روانپزشکی وابسته نباشد.
5. توانایی افزودن علوم شخصی به آن وجود داشته باشد.
6. برای مخترعان به اندازه ی کافی آشنا باشد که به فرایند حل مسئله کمک کند.
در سال های کوتاه بعد از آن، بیش از 200000 حق انحصاری فکر اختراع را برای حل مسائل و مشکلات و این که چگونه حل می شوند دریافت داشت.
از تمامی این ها تنها 20% تا حدی راه حل اختراعی بودند که درست و صحیح بودند و بیشتر آنها اصلاح شدند.
اکتشوئلر، مشکل اختراعی و اختراعاتی را به گونه ای که یک راه حل سبب ایجاد مشکل دیگری می شود بیش از پیش توضیح داد، مانند افزایش کشش و فشار صفحه و قاب فلزی سبب افزایش وزن آن می شود. عموماً مخترعان می بایست سبک و سنگین کرده و مصالحه ای را بین خصوصیات گوناگون برقرار کنند و بنابراین به یک راه حل ایده آل دست نمی یابند. آلتشوئلر در بررسی اش فهمید که بسیاری از افراد راه حلی را توصیف می کنند که در آن تناقضات آن را نادیده گرفته اند و در آن هیچ احتیاجی به سبک و سنگین کردن و بررسی های اینچنین نیست. آلتشوئلر این موضوعات را در یک راه و روش نو و بدیع دسته بندی کرد و در عوض اینکه آنها را توسط صنایع مربوطشان طبقه بندی کند، او موضوع اصلی را برداشت تا بدین طریق فرایند حل مسئله را بی پوشش و آشکار کند.
او فهمید که گاهی اوقات مشکلات شبیه چندین بار با استفاده از تک قانون قوانین چندین گانه ی بنیادین حل شده است.
اگر تنها مخترعان آینده از کارهای اخیر اطلاع داشته باشند راه حل های مسئله ها بسیار سریعتر و موثرتر کشف می شوند. در سالهای دهه 1990 و 1970 او راه حل های مسئله را به پنج سطح طبقه بندی کرد: سطح اول: مشکلات معمول طراحی که به کمک روش های مرسوم تخصصی و موضوع حل می شوند. که هیچ اختراعی نیز لازم ندارند و به نظر می رسد که حدود 32% از راه حل ها از این سطح می باشند.
سطح دوم: یک گسترش و پیشرفت کوچک در یک سیستم موجود و در اختیار، که توسط روش های صنعتی حل می شوند که معمولاٌ نیز به نوعی مصالحه نیاز دارند. و حدود 45% از راه حل ها به این دسته تعلق دارند. سطح سوم: گسترش و بهسازی های بنیادین در مورد سیستم های موجود که توسط روش هایی که در صنعت مرسوم نیست حل می شوند و روش های حل غیر معمول دارند و حدود 18% از راهکارها از این دسته می باشند.
سطح چهارم: یک نسل جدید که قوانین جدیدی را برای انجام توابع اولیه ی سیستم لازم دارد. که بیشتر در علم وجود دارند تا در تکنولوژی و حدود 4% از راه حل ها از این دسته و سطح می باشد.
سطح پنجم: یک کشف عالمانه و پژوهشی یا احتیاج مبرم به روش های حلال مشکلات برای سیستم های جدید که حدود 1% از راه حل ها از این دسته و سطح می باشند.
او همراه با هر سطح موفقیت آمیز بیان می داشت که منابع حل مسئله احتیاج به علوم بیشتر دارند و اینکه راه حل های بهتر و گسترده تر و همه جانبه تر برای اینکه حالت ایده آل تری داشته باشند باید راهکارهای قبلی و بیشتری را مد نظر قرار دهند.

 

 

 

 

 

 

 


چرا از وقایع خاص در مدیریت استفاده می کنیم؟
تاریخ را می توان به چهار عصر و دوره تقسیم بندی کرد. اول عصر کشاورزی که آن را پشت سرگذاشته ایم. سپس دوران و عصر صنعتی که به سرعت محو شد. سپس عصر تقویت و افزایش اطلاعات که به نظر بسیاری از ماها، اکنون در آن به سر می بریم ولی هنوز پایان آن نیست و در حال گذار به عصر افزودن تولیدات هستیم و آن کلاً یک بازی جدید است که در آن تولید، ایجاد و بسته های اطلاعاتی موثر و کارساز تنها یک موضوع است و دست داشتن ما تا حدی در آن (که البته بسیاری از ما نداریم) کافی به نظر می رسد.
شکافتن و فرو رفتن در لایه های آن نیز البته یک موضوع خوب است و مهندسی درباره (Re-eugineeering) نیز یک چیز جالب در آن است وی کمی متفاوت است. این همان افزایش تولیدی و فزونگری ایجاد است. ایجاد و خلق چیزهای نادر که خریدن و داشتن آنها سبب جدا شدن شما از بازندگان و پیوستن شما به برندگان می شود. ما زمان طولانی است که توسط رهبران اقتصادی که قادرند فرصتهای استراتژیک را برای سازمانهایشان آشکار و مشخص کنند 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخچه استفاده از اطلاعات خاص(TIPS/TRIZ)