اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد بافت چوب

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق کامل درمورد بافت چوب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد بافت چوب


دانلود تحقیق کامل درمورد بافت چوب

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 51

 

تعریف بافت مارپیچ: 

1-1 طرح های مارپیچی :

بافت مارپیچ : اساساً یک مفهوم ساده در بافت چوب(برای مثال آنچه که در بیرون کنده درخت دیده می شود.)  است که خطهای اطراف آن در یک پیچیدگی موازی با محور هستند.

حتی مشاهدات تصادفی زیادی نشانه های مارپیچی را در حرکت شکافهای اطراف درختان پیرمرده، یا اطراف تیرهایی که خوب آفتاب خورده و پخش اند، دیرکهای حصار و مانند اینها نشان می دهد.

هنوز مسائل فنی بسیاری در استفاده از چوبهای خمیده و قوس دار، الوارهای اره شده و روکشهای ساخته شده از درختان دارای بافت مارپیچ اتفاق می افتد که برخی دانشمندان چوب(چوب شناسان) نظر داده اند که تنها نقص بزرگ جدی در رشد درختزارهای سوزنی برگ است (deuilliers 1974, Banks 1953, 1969 Rault and marsh 1952)

نقص های فنی که برای استفاده الوار از نظر بافت مارپیچ روی می دهد اخیراً دلایل عمده ای هستند که توجه موضوعات نوشته شده بسیاری را جلب کرده اند، اما همچنین کارگران بسیاری راههای متفاوت در اینکه چگونه ممکن است بافت چوب از محور مشخص خود منحرف شود دیده بودند. آنها مشاهدات دیگری از ویژگی چوب بدست آوردند (اغلب دارای ارزش بالا)، از قبیل بافتهای بهم وابسته و بافت موج دار و روی دادهای کالبد شناسانه و تشریحی در راههای یکسان، پس بنابراین به عنوان قسمتی از پدیده های خارق العاده مشابه دانسته شده است.

در این مفهوم کلی از مجموعه انحراف های بافت، هر مارپیچی ساده تنها یک عضو است، که می تواند تخته های اره شده تقریباً کم ارزش را ارائه دهد، یا ارزش آن را به طور فوق العاده بالا ببرد. در نتیجه جنگلبانان، کالبد شناسان چوب، ژنتیک شناسان، و فیزیولوژی دان ها (متخصصین فیزیولوژی) همه برای یافتن علت این الگوها و طرح های بافت و در نتیجه اغلب رخدادها در مطالعه ی ظاهر «انحراف ها» تحریک شده اند، کار آنها ترقی بزرگی کرده است.

این نتایج در قسمتهای دیگر ارائه خواهد شد، اما پرسش اساسی هنوز باقی مانده که چگونه بافت مارپیچ ممکن است مشخص باشد. چه توجیهی برای در برداشتن این چنین پدیده های خارق العاده همچون بافت های موج دار در این مقوله ی اساسی است؟ براستی ما باید همچنین، داشته های دیگران را سوال کنیم.

(priestlevn945- vite1967). که آیا همه پیشنهادهای ظاهراً مساوی مارپیچ های ساده در ساقه انواع گوناگون درخت شبیه هستند یا اینکه یک شکلی تنها اختلاف معنایی را در بر دارد. در این قسمت این سوالها ما را به رسیدن در یک پاسخ قطعی هدایت نخواهد کرد، اما تنها تلاش می کند که نمونه های خیالی، تزئینی بافت که در چوب با آنها مواجه می شویم در دانسته های مارپیچی ما شرکت کند. در طول دوره آشکار می شود که یک مارپیچ (درجه اول) ساده یا به تعبیر دیگر مارپیچی که کاملاً در هدایتش سازگار است و در سراسر ساقه در شرایط عادی، کم است.

جایی که مارپیچ های ساده توصیف شده بودند به سطح مقطع کنده درخت بر می گردد. با این همه مارپیچ های ساده به عنوان یک هدف آغازی برای بررسی جزئیات مناسب تر خواهند بود.

مارپیچ ساده (درجه اول):

یک مارپیچ از لحاظ ضخامت معین در دوره ی هدایتش از چرخش و زاویه آن با محور استوانه ای که آن را احاطه کرده اند تعریف می شود.

1-1-1-1 جهت مارپیچ :

آن کاربرد رایج است که جهت مارپیچ گونه را بطوریکه بافت مارپیچ چپگرد (LH) بودند تعریف می کند هنگامی که در انتهای بالای محور قطب جغرافیایی از یک درخت اره شده، مشاهده شود که انحراف به چپ است. و بافت مارپیچ راست گرد هنگامی  که انحراف به راست است. در مفهوم مشابه بافت چپ و زاویه راست بیان هایی هستند که درجه انحراف را توصیف می کنند.

بعضی نویسنده ها نیز حروف Z,S را برای جهت بافتها به کار برده اند، مخصوصاً برای نشان دادن جهت یابی بافت سلولی در مطالعات تشریحی، جهت حرکت مایل در نمونه های استفاده شده دیگر، بر شیب غیر مستقیم چپ و راست اشاره می کند.

نظریه های بیشمار دیگری در توصیف جهت مارپیچ ها به کار رفته اند.

انعکاس اشکال  آشکار چنین کاری بدون چرخش بازوها و انحراف مچ ها انجام      می شود، در مطبوعات آلمانی با عبارات (Sonnig) و (widersonnig) زیاد مواجه می شویم. معنای آنها «با خورشید » و «در برابر خورشید » است و بنابراین (در نیمکره شمالی) آنها به ترتیب به بافت مارپیچ چپ گرد (LH) و راستگرد (RH) منعکس می شوند. عبارات انگلیسی جهت حرکت عقربه های ساعت و خلاف جهت عقربه های ساعت به صورت مشابه به کاربرده شده نظریه مشاهده ساقه از بالا است که پایین می آید، و (1939 Misr) خاطرنشان کرد که این شاید ناشی از سیستم استفاده شده باشد که برش رشته های پیچانده شده را توصیف می کند.

در این مقاله لذت بخش در مشاهدات ادبی و سنتی بافت مارپیچ (1949)Meyer عقیده چپگردی قبل از راست گردی را که بیانهایی چون پیچیدن از چپ به راست تمایل به چپ و در طرف چپ یا استفاده از راستگرد پیش از چپ گرد را در بر داشت. همچنین پیچیدن از راست به چپ، تمایل به راست و در طرف راست از شروع اولیه را دنبال کرد.

در آغاز از مصر باستان (مبدأ از سانسکریت)، سرتاسر لاتین و بعد سرتاسر ایتالیا و فرانسه و انگلیس، او مثالهای بسیاری از پیروی سبکهای کلاسیک و بیشتر ادبیاتی اخیر بیان کرد.

متأسفانه با وجود سابقه ی تاریخی وسیع برای مفاهیم، درست نفهمیدن در گذشته ناشی شده، و لازم است از این آگاه باشد که نتایج معین بوسیله نویسنده ی مختلف مقایسه می شود.

اطلاعات گسترده از (1845) Braun که بوسیله مولفان و گرد آورنده های       بیشتر معیارهای قرن 19 کتابهای درسی گیاهشناسی و جنگلبانی مورد استفاده  بودند،                 (1924 Champion) همچنین جهتهای مارپیچ را نشان داد که معکوس آنها در عرف رایج بودند.

لغت آلمانی (Drehwachs) به معنی «رشد گردش» مفهوم را هدایت می کند، چیزی که اکنون ما بافت مارپیچ چپگرد (LH) می نامیم «گردش» به راست بود همچنان که ساقه بالا می رفت. پس (Rechtsdrehun) پیچ راست در این نتیجه های اولیه به یک مارپیچ چپگرد (LH) ارجاع داده می شود همانگونه که در بالا تعریف شده بود، و بیشتر نویسنده های اخیر (مثلاً Lohr) (1966) در رجوع به آن پافشاری کرده اند آنچنان که یک پیشنهاد مناسب تر «در گیاهشناسی» است.

ازمشاهدات آغازین دیده شده که بعضی گونه ها،همچون گونه های Betula perdula تقریباً بافت مستقیم یکنواخت دارند، در حالی که بافت مارپیچ چپ گرد (LH) (مثل domestica Malus) یا بافت مارپیچ راست گرد (RH) (مثل Pyrus communis) جداً بر جسته است. (Buler 1946)

2-1-1-1 درجه مارپیچی

مرسوم است که زاویه بافت همان مقدار که از محور جغرافیایی منحرف شده اندازه گیری می شود. و روش اندازه گیری در فصل دوم شرح داده خواهد شد. هر چند در نمونه های کمی "فراز روی زاویه " (آلمانی "steigungswinkel")  استفاده شده بود، در چنین موردی ارزشهای داده شده مکمل زاویه بافت هستند اعم از چپ یا راست. بعضی انواع برای تولید بافت مارپیچ بی نهایت انگشت نما شده بودند.

Pinus roxburghii ، نوعی کاج (chir) هندی، هم در زیستگاه محلی شان و هم هر جا که رشد کرده بودند به عنوان یک محل غیر بومی، توجه گزارشات را به خود جلب کرده بودند.(Banks kadambi,Dabral 1955, cannin 1915)،(Nikhs and smith . 1969 (champon 1924, 1927 a, 1930,1931,1945

Champion (1924) عکسهایی آماده کرد که نشانگر این بودند که چگونه منتها الیه بافت مارپیچ چپ گرد (LH) ممکن است در نواحی اساسی از ساقه های کاج Chir بومی به سطح افق نزدیک شوند. Smythies (1915) یک توصیف تند ارائه داد:

"در چنین درختهایی پیچ خوردگی به شاخه ها برده شده، و در آنها به طور مکرر، پیچ های خارق العاده و عجیب هم در ساقه اصلی و هم در شاخه های شکل گرفته در گره های شگفت انگیز دیده می شود، یک حدس که درختان مدام در پیچ و تاب خوردن و رنج عظیم بودند."

(1854) Braun در مشاهدات ابتدایی بعضی نمونه های بی نهایت بافت مارپیچ را در انواع پهن برگان شامل زاویه بالای 45 درجه در punica granatum زاویه تقریباً بزرگ در qusyringa vulgaris, sorbus oucuparia aesculus hippocastanum. مشاهده کرد. (1895) Hartig یک تنه ی کاج جنگلی را توصیف کرد که زاویه مارپیچ به 90 درجه نزدیک شده بود، و (1963) jones یک نمونه مشابه در یک قسمت از pseudtsuga menziesii با ضخامت کمتر از 100 میلی متر نشان داد. (شکل 1-1) بافت مارپیچ بی نهایت را نشان می دهد، در حال نزدیک شدن به 90 درجه در بیرون از یک شاخه افتاده از کاج جنگلی است.

3-1-1-1 رشد نرمال یا ناقص

مارپیچ بی نهایت، چگونگی تماس بافت افقی، تقریباً برای هیچ چیز بلا استفاده نیست، اما فراورده های چوب را ترکیب می کند، سوالات زیادی در کالبد شناسی چوب و فیزیولوژی درخت (مثلاً چگونگی هدایت آب در طول ساقه) را مطرح می کند. این موضوعات در فصلهای دیگر بحث خواهد شد، اما در روابط بسیاری، همچون نمونه های زیادی که از یک الگوی رشد که کنترل بیرونی داشت نمود داشته در بیشتر پدیده های زیستی، اغلب سخت است که دریافت مرز بین نرمال و ناقص چیست.

استثناء ها با همه ظواهر «احکام» مارپیچی و اظهارات متناقض به صورت مکرر مواجه هستند.

آنچنان که به طور معتبر یافت مستقیم Betula perdula (زاویه بافت کمی بیشتر از 3درجه) یا اجتناب ناپذیری بافت مارپیچ راست گرد RH جایی که در Aesculus hippocastanum اتفاق می افتد،پس استثناء ها گزارش شده هستند برای مثال Loher 1966

این یک دلیل است که چرا بیشتر نویسنده ها امنیت در عضوها را جستجو کرده اند، و مشاهداتی از صدها یا گاهی هزارها درخت گزارش شده است. جدول (1-1) یک ترتیب معروف از نتایج منتشر شده مبنی بر شمار زیادی از درختان آماده کرده است.

(بعضی از اینها مشاهدات ساده ای از معتقدان غیر حرفه ای هستند و بعضی را دانشمندانی که پذیرفته بوده اند نیاز برای یک زمینه شمارشی دقیق برای مطالعات ژنتیکی و غیره است جمع آوری کردند.

در تمامینشان، آنها به وضوح بعضی درجات بافت مارپیچ را نشان دادند که بوسیله بی اعتدالی های یک ترکیب غیر عادی شکل چوب در درختان است. برای فرآورده های چوب استفاده شده بوسیله بافت مارپیچ اصلی ممکن است که به خوبی یک "نقص " باشد، اما اگر آن در توسعه و ابقاء درخت یک نقص باشد سخت است که معتقد بود که فرآیندهای طبیعی گزینش کرده باشند.

بافت مارپیچ در درختان فسیلی دارای قدمت بالا نمایان شده است، و این معنی را دارد که یک شکل که برای میلیون ها سال ایستادگی و مداومت می کند (champion 1924). به علاوه آن غیر عادی نمی باشد که در درختانی که یافته شده اند زاویه ی بی نهایت مارپیچ توسعه یافته است، برای مثال در pinusroxburghii .

اگر بافت مارپیچ مفرط دشواری های ادراکی را در ذهن دانشمندان آشکار می سازد، درختان خودشان مشکلات کمی در وفق دادن به آنها دارند. حقیقتاً بسامد و توسعه ی قوی آن در بعضی گونه ها در نواحی خاص مسئله ی امکان سود رقابتی را باز آفریده است.

از طرف دیگر شرایط محیطی هستند که اظهار می کنند مارپیچ گاهی اوقات یک تفکیک در کنترل محض قطبش در ساقه ها را منعکس کند. (sect .5) از طرف دیگر، شرایط محیطی هستند که اشاره می کند بر مارپیچ که گاهی اوقات یک تفکیک را در کنترل سخت از تقارن در حدود ساقه ها منعکس کند. برای مثال، در توسعه محلی یا گاهی اوقات الگوهای بافت کاملاً مایل بعد از آسیب، یا به طور مکرر ترقی زاویه های مارپیچ سراسر درخت، پیری مشاهده شده، هنگامی که پایان رأس فعال رشد ممکن است موجب تغییر متابولیسم زیادی شود. به طور معمول نویسنده های بسیاری، (1957) Natheot , (1956) mayer- weyelin به استنتاج اینکه، بافت مارپیچ یک بیماری نیست، اما یک نشان عادی از درختان بسیاری است به بررسی آن می پردازند.

2-1-1 تغییر در مسیر و زاویه مارپیچ :

آنچه که در بالا گفته شد، خیلی از نویسنده ها اثبات های مشابهی داشتند از قسمت خارجی درختان ایستاده. بعضی مشاهدات نشان می دهد که درختانی که شعاع کوچک دارند تمایل به جهت مارپیچ مخالفت از آنهایی که بزرگ قطرند دارند، و بعضی به سن درخت وابسته اند. اگرچه به ارزش زاویه مارپیچ و جهت آن پی نبرده اند ممکن است آشکارا در سراسر زندگی یک درخت تغییر کند، در حقیقت به روشنی بوسیله اولین نویسنده ها ثبت شده است. (Braun 1854 , Hartig 1895)

همچنین تغییر در زاویه بافت، مشاهدات کافی بودند که استاد کاران کسانی که با چوب کار می کردند داشتند، ولی با وجود اینکه معمولاً مردم کسانی که تکنیک های کاغذ را نوشته بودند اثبات کردند یک کمبود ارتباط قابل تأسف بین دو گروه که متأسفانه تا امروز شناخته شده نیستند. در اروپا، برای مثال، صنعتگران همچون ریگ سازها و پیت سازها و کسانی که از هم جدا می کند اظهار کردند که اره نمونه های اصلی کارشان از تنه هایی که بافت راست بودند یا تنها مارپیچ چپگرد (LH) داشتند بهتر از آنهایی که مارپیچ راستگرد (RH) داشتند از هم جدا می شدند. (BURGER 1941 )

به طور عادی بافت چپگرد (LH) بر گردان به بافت راستگرد (RH) بعدها در زندگی درخت توسعه یافته است.

این مشکل است که به کلی درباره گونه های تنه بافت مارپیچ است، (1959,1963) Noskowiak نمونه ای درست کردند از یک الگو بسیار مکرر که در سوزنی برگان زیادی اتفاق می افتد و آن، اگرچه در سخت چوب ها عظیم تر است، گرایش گونه ها که برگشته بود در نرم چوب ها.

21-1-1 الگو یا طرح ساقه در سوزنی برگها :

در عبارات و اصطلاحات ساده چوب، در سوزنی برگان بلافاصله مجاور مغز ساقه گیاه بافتهای مستقیم است، اما مارپیچ چپگرد (LH) خیلی سریع توسعه پیدا می کند و رشد آن تا مراحل بعدی ادامه پیدا می کند، و در مرحله بعدی از زندگی درخت ممکن است به راستگرد (RH) تغییر جهت دهد، به ازای آن زاویه به بافتها در این جهت به آرامی افزایش پیدا کرده، به اندازه رشد تنه طویلی آن ادامه دارد. بنیاد و آغاز مارپیچ در آوند چوب، نخستین و اولین شکل گیری آوند چوب فرعی بوده است، استفاده از عبارات و تعبیراتی همچون مارپیچی ابتدایی زیاد و مثل این، به طور مکرر اشاره شده است.

در بعضی موارد ممکن است، تماماً از وابستگی آن با مارپیچ آرایش برگی (Northcott 1957) یا بوسیله رشد پیچ خوردگی ها، در رویش شاخه اصلی ناشی شود. در حقیقت (1969) joblanczy حدود 45 درجه از پیچ خوردگی در هیپوکویتل جوانه ی (نهال تخمی) picea abies شرح داد. و مسلماً بیان کرد، آغاز مارپیچ پیش تر از آن، سخت است. بهرحال آزمایش بسته روی انواع زیادی نشان داد درجه قابل توجه مارپیچ امکان دارد که از پایان اولین سال رشد توسعه یافته باشد که این نشان میدهد چوب بلافاصله مجاور مغز(ساقه گیاه) دارای بافت راست است. Oh kura 1958 Brazier 1965T , Hams1965, krempl 1970  

Mikomil 1973, ozawa 1973, kawaguchiet a(1979)

حتی جوانه های نوعی کاج (pinus rozburghii) به تولید بافت مارپیچ سخت در رشد بعدی مقدر شده بود، توسط champion (1924)  گزارش شده بود که بافت راست در پایان اولین سال رشد بوده است. مارپیچی ابتدایی زیاد اغلب در آزمایشات بسته ثابت کرد که زاویه های بافت در دومین یا سومین سال رشد لایه از مغز بر می گردد، (برای مثال kromhout and toon 1977) کالبد شکافی بیرونی و سنجش زاویه مارپیچ در لایه های کم رشد کرده با یک درجه بالای خمیدگی به سختی قابل انعکاس است. به تعبیر دیگر حضور آثار سوزن (روابط اکزیلاری (exylary) در برگ های ساقه) به علت آوندهای ناقص به مغز مسدود شده که یک مسیر موجی کمتر یا بیشتر را بین مارپیچ های آرایش برگی پیروی می کند، که پیچیدن به هیچ اندازه از زاویه بافت حتی هنگامی که سراسر مسیر انحراف نداشته باشد همیشه از محور تنه ی آن است.

2-2-1-1 الگو ساقه در پهن برگان :

الگوهای بافت در پهن برگان کمتر قابل پیشگویی و کاملتر از سوزنی برگها است. در الگوهای پیچیده خاص بافت موج دار و بهم پیوسته که در مبحث 1،2 و 1،3 توضیح داده شده است، با وضوح بیشتری در پهن برگان رو به رو شده است.

در اعلام شخصی (1959) Noskowiak "اعلامیه محتاط (هوشیار)"، که به الگوی تنه در پهن برگها گرایش دارند به اینکه به گردانده شوند در نرم چوب ها اشاره داشت، او موافقت کرد که آن بر مبنای مطالعات بسیار کمی بوده است.

به مراتب، همکاری بیشتری که از یک منبع آمده بود (1958) ohkura الگوهای برش مقطع تنه برای بیشتر از 40 گونه از پهن برگان را توضیح داد. این نتیجه و نتایج دیگر در فهرست 13 به طور خلاصه آمده است. در این فهرست تنها اطلاعات اساسی در بیشتر از دو نمونه از میان گونه ها را شامل می شدند، و گونه ها لیست شده اند آنچنان که بافت راست در بیشتر نمونه ها زاویه هایی کمتر از 2 درجه دارد.

دیده می شود که تغییر مسیر بافت مارپیچ، (مراجعه شود، به استثنای بافت به هم پیوسته) در پهن برگان وضوح کمتری از سوزنی برگان دارد و سخت می توان گفت بافت مارپیچ در پهن برگان در همه عمومیت دارد.

اگرچه فهرست 1،3 معرف همه سخت چوبها نیست به علت اینکه همه به طور مساوی مطالعه نشده بودند. سخت چوبهای تجاری زیادی از اینکه بافت مستقیم بودند شهرت دارند، و این شاید یک دلیل است که چرا بافت مارپیچ در پهن برگان مانند سوزنی برگان رسیدگی نشده است.

مطالعاتی که انجام شده بود، در استفاده شمار بسیاری از تنه ها اغلب اظهار شده که بافت مارپیچ بیشتر جنبه ی یک "انحراف " در پهن برگان داشت نسبت به سوزنی برگها اغلب نرمال ظاهر می شود، و حقیقتاً ناگزیر الگو توسعه یافته اند.

توضیحات (1950) fagus syus sylvatica, (1947) Q.sessilifora , Quercus robur نشان داد که 70 تا 80 درصد از همه درختان در هر یک از این نمونه ها ماکزیمم بافت مارپیچی کمتر از 3 درجه داشت. به طور مشابه، مطالعات Fraxinus an gustifolia بوسیله (1957) Erdesi بافت مارپیچی را در تنها 17 درصد از تنه های آزمایش شده یافت، البته بعضی گونه ها مانند (Kennedy and Elliott 1957) Alnus و درختانی که مارپیچ راست غیر عادی هستند، و در آن گونه های تنه که نقص آن در نرم چوب ها بیشتر به هم مربوط است.

نویسنده هایی چون priestley 195 اعلام کردند که بافت مارپیچ پهن برگها از بافت مارپیچ سوزنی برگها متفاوت اند، در مطالعه (castaneasativa , syringavulagalis, sambucus nigra) priestlay یافت که اگر بافت، در اولین سال رشد یک دوره منحرف را پیروی کند، این توسعه موفقیت آمیزی را در جهت هندسی ارائه می کند.

همان گونه که افزایش زاویه بافت، حقیقتاً نتیجه آن افزایش ابعاد تنه است (شکل1،2) این از جهت مارپیچ آشکار است، که در پهن برگان مثل سوزنی برگها اتفاق می افتد، که افزایش جغرافیایی در درخواست عمومی در سخت چوب ها نیست. با وجود این، دو سوال کاملاً ابتدایی و بسیار جالب توجه عمومی را بالا می برد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد بافت چوب

دانلود تحقیق کامل درمورد انرژی خورشیدی

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق کامل درمورد انرژی خورشیدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد انرژی خورشیدی


دانلود تحقیق کامل درمورد انرژی خورشیدی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19
فهرست و توضیحات:

انرژی خورشیدی

برج نیروی خورشیدی

انرژی فتو ولتایک

حرارت خورشیدی

دستگاههای نیروی گرمای خورشیدی

صفحه خورشیدی 

 

 

انرژی خورشیدی

خورشید برای بیلیونها سال انرژی را تولید کرده است . انرژی خورشیدی ، پرتوهای خورشید است که به زمین می رسد .

انرژی خورشید به طور مستقیم یا غیر مستقیم می تواند به دیگر اشکال انرژی تبدیل شود ، همانند گرما و الکتریسیته . موانع اصلی ( مشکلات ، یا انتشار برای فائق آمدن) انرژی خورشیدی شامل :

(1) روشها متغیر و متناوب که آن به سطح می رسد

(2 ) ناحیه بزرگبرای جمع آوری و ذخیره آن در یک سرعت مفید مورد نیاز است .

انرژی خورشید برای حرارت آب ، برای استفاده دینامیکی ، حرارت قضایی ساختمانها ، خشک کرده تولیدات کشاورزی و تولید انرژی الکتریسیته مورد استفاده قرار می گیرد .

در سال 1830 شاره شنای انگلین به نام جون هر شل John Herschel  یک جعبه جمع آوری خورشیدی را برای پختن غذا در طول یک سفر در افریقا استفاده کرد . هم اکنون مردم تلاش می کنند انرژی خورشیدی را برای چیزهای زیادی استفاده کنند .

کاربردهای الکتریکی فتوو لتایک ها را آزمایش می کنند یک فرایند که توسط آن انرژی نور خورشید به طور مستقیم به الکتریسیته تبدیل می شود . الکتریسیته می تواند به طور مستقیم از انرژی خورشید تولید شود و ابزارهای فتوولتایک استفاده کند یا به طور غیر مستقیم از ژنراتورهای بخار ذخایر حرارتی خورشیدی را برای گرما بخشیدن به یک سیال کاربردی مورد استفاده قرار می دهند .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد انرژی خورشیدی

دانلود تحقیق کامل درمورد الکتریسیته

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق کامل درمورد الکتریسیته دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد الکتریسیته


دانلود تحقیق کامل درمورد الکتریسیته

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 35

 

الکتریسیته

الکتریسیته، برگرفته شده از کلمه یونانی: ήλεκτρον ، اثری است که به دلیل موجودیت بار الکتریکی پدید می‌آید و همراه با مغناطیس یکی از نیروهای پایه در فیزیک به نام الکترومغناطیس را تشکیل می‌دهد.

 مفاهیم اصلی

تاریخچه

تاریخ الکتریسیته به ایران و بین‌النهرین باستان در دوره اشکانیان برمی‌گردد و اولین باطری اختراع شده را به اشکانیان نسبت می‌دهند که به خاطر محل یافتش به باطری بغدادی شهرت گرفته است.[1]

الکتریسیته امروزی، توانایی‌های خودش را بیشتر مدیون زحمات فیزیکدانانی همچون، الساندر ولت، آندره آمپر، نیکلا تسلا، جرج سیمون اهم، مایکل فارادی و توماس ادیسون (به عنوان مخترع) است

خواص خطوط میدان الکتریکی

خواص عمده خطوط میدان الکتریکی در مسائل الکترواستاتیک:

  • به خاطر اینک میدان الکتریکی در هر نقطه از فضا وجود دارد، در هر نقطه از فضا همواره می توان یک خط میدان کشید.
  • برای توزیع بار های اکتریکی معلوم ، در هر نقطه میدان الکتریکی دارای بزرگی و راستای کاملا مشخصی است. به این معنا که در هر نقطه خط نیروی الکتریکی را فقط می توان در یک راستای معین یعنی بصورت تک خط کشید. به بیان دیگر خط های نیرو همدیگر را قطع نمی کنند.
  • خط های نیرو ممکن است تنها در بار نقطه ای یکدیگر را قطع کنند.
  • خط های نیرو از بار مثبت (نقطه شروع خط های میدان) خارج و به بار منفی (انتهای خطوط نیرو) نزدیک می شوند. خط های میدان الکتریکی در هیچ نقطه ای به جز بار الکتریکی پایان نمی پذیرند (ختم خطوط میدان بر سطوح هادی ها به این دلیل است که بارها در سطوح هادی ها توزیع یافته اند). آنها از بار مثبت به سوی بار منفی اند و می توانند از میان نارسانا ها عبور کنند.
  • چون در داخل رساناها میدان الکتریکی وجود ندارد (صفر است)، بارهای آنها در حالت تعادل به سر می برند. در داخل رساناها خط میدان الکتریکی وجود ندارد. به عبارتی خط های میدان الکتریکی از داخل رسانا ها عبور نمی کنند. و این خطوط از سطح رسانا ها شروع و به سطحشان ختم می شوند.
    چون بارهای الکتریکی نقطه شروع و پایان خطوط میدان الکتریکی هستند، بارهای مثبت روی سطوحی واقع اند که خط میدان شروع می شود. در حالیکه بار های منفی روی سطوحی قراردارند، که خط میدان پایان می پذیرند.

خطوط میدان الکتریکی بر سطح رسانا عمودند:

بدیهی است خطوط میدان الکتریکی راستای نیرو های وارد بر بار را نشان می دهند. اگر این خطوط با سطح رسانا زاویه ای داشته باشند نیرو مؤلفه ای روی سطح خواهد داشت. در این صورت بارها با این مولفه روی سطح جابه جا خواهند شد. از این رو ترازمندی بارهای الکتریکی فقط هنگامی ممکن است. که خطوط میدان در امتداد عمود بر سطح رسانا ی مورد نظر باشند.

پتانسیل الکتریکی در رساناها:

چون داخل هر رسانا میدان الکتریکی صفر است، به عبارتی خطوط میدانی وجود ندارد. بنابر این بین هر دو نقطه از رسانا اختلاف پتاسیل الکتریکی صفر است. بر طبق رابطه زیر: E=U/d بنابراین U=Ed که در آن E میدان الکتریکی ، d فاصله نقطه میدان از مبدا و U اختلاف پتاسیل الکتریکی می باشد. این گفته در تمام نقاط روی رسانا نیز صدق می کند.
در نتیجه سطح رسانا سطح هم پتاسیل است. سطوح تک تک رساناها، سطوح هم پتاسیل است اما احتمال دارد بین دو سطح رسانای مستقل از هم اختلاف پتاسیل وجود داشته باشد.

شار الکتریکی

تعداد خطوط میدان الکتریکی که از سطح عمود بر مسیر خطوط عبور می‌‌کنند، را شار الکتریکی می‌گویند. شار یکی از خواص تمام میدانهای برداری است که آن را برای میدان الکتریکی به صورت تعریف می‌کنند.

مقدمه

فرض کنید یک حلقه سیم چهار گوش را در جهت جریان آب طوری قرار داده‌ایم که صفحه حلقه بر راستای جریان آب عمود است. اگر مساحت حلقه را A و سرعت جریان آب را با v نشان دهیم، در این صورت آهنگ شارش آب از درون حلقه را که با Ф نشان می‌‌دهند، به صورت Ф=Av تعریف می‌‌شود. Ф را شار می‌‌گویند.
اگر حلقه بر راستای جریان آب عمود نبوده، بلکه با بردار سرعت جریان آب زاویه θ بسازد، در این صورت شار به صورت Ф=BAcosθ در می‌‌آید. عین همین قضیه در مورد میدان الکتریکی نیز برقرار است. از الکترواستاتیک می‌‌دانیم که میدان الکتریکی حاصل از یک توزیع بار بوسیله خطوطی که به عنوان خطوط نیرو معروف هستند، نشان داده می‌‌شود. بنابراین در هر ناحیه اگر یک سطح بسته فرضی در نظر بگیریم، این سطح بوسیله یک بردار عمود بر آن مشخص می‌‌گردد. این بردار را بردار نرمال می‌‌گویند.
بنابراین اگر خطوط نیرو با بردار نرمال زاویه θ بسازند و مساحت سطح برابر A باشد، در این صورت کافی است میدان حاصل از تعداد خطوط نیرو موجود در داخل سطح را در مساحت سطح ضرب کنیم. این کار را با استفاده از انتگرال انجام می‌‌دهند، یعنی سطح را به المانهای کوچک سطح dA تقسیم می‌‌کنند. المانها چون به اندازه دلخواه کوچک انتخاب می‌‌شوند، بنابراین می‌‌توان میدان الکتریکی را در داخل المان سطح dA ثابت فرض کرد. بنابراین اگر هر المان را در E موجود در داخل آن ضرب کرده و سهم مربوط به تمام المانها را جمع کنیم، شار الکتریکی حاصل می‌‌شود و این همان تعریف انتگرال است، یعنی به زبان ریاضی می‌‌توان گفت:

مثال

فرض کنید در یک میدان الکتریکی یکنواخت E ، یک استوانه طوری قرار داده شده است که محور استوانه با میدان موازی است. سطح استوانه را می‌‌توان به سه سطح مجزا تقسیم نموده و شار مربوط به هر کدام را مجزا حساب نموده و نتیجه را با هم جمع کرد. در طرفین استوانه ، در یک طرف جهت میدان و جهت بردار عمود بر سطح در یک راستا و هم جهت هستند، بنابراین اگر مساحت آن را با A نشان دهیم، چون میدان الکتریکی یکنواخت است، لذا سهم شار مربوط به این سطح برابر EA خواهد بود.
اما در قاعده دیگر استوانه ، جهت میدان و جهت بردار عمود بر سطح با هم زاویه 180 درجه می‌‌سازند. لذا اگر مساحت آن A باشد، شار آن برابر EA- خواهد بود و بالاخره در مورد سطح جانبی استوانه بردار عمود بر سطح و میدان الکتریکی بر هم عمودند، لذا سهم شار مربوط به سطح جانبی صفر خواهد شد. به این ترتیب شار الکتریکی کل که از سطح استوانه می‌‌گذرد، صفر خواهد بود. این مساله تعجب آور نیست، چون خطوط نیرو از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج می‌‌شوند و اصلا از سطح جانبی شاری عبور نمی‌‌کند.

شار الکتریکی و قانون گاوس در الکتریسیته

با فهمیدن مفهوم شار الکتریکی می‌‌توان قانون گاوس را به زبان شار الکتریکی بیان نمود. به بیان دیگر ، اگر سطح گاوسی بیانگر سطحی باشد که شار الکتریکی در داخل آن مورد نظر باشد، قانون گاوس را می‌‌توان این گونه بیان نمود که شار الکتریکیی که از داخل یک سطح بسته مفروض عبور می‌‌کند، برابر q/ε_0 است. ε_0 گذردهی الکتریکی خلا می‌‌باشد.

یکای شار الکتریکی

از آنجا که شار الکتریکی را به صورت حاصلضرب مساحت سطح در میدان الکتریکی جاری شده از داخل آن تعریف کردیم، لذا چون یکای میدان الکتریکی را نیوتن بر کولن در نظر می‌‌گیریم، بنابراین یکای شار الکتریکی نیز برابر نیوتن در متر مربع بر کولن خواهد بود که به اختصار به صورت نشان داده می‌‌شود.

آهنربای الکتریکی دید کلی

آهنربای دائمی با کیفیت بالا کاربردهای بسیار زیاد و مهمی در علم و انقلاب تکنولوژیک ، مثلا در اسبابهای اندازه گیری الکتریکی دارند. ولی میدانهایی که توسط آنها ایجاد می‌شود خیلی قوی نیست، اگر چه آلیاژهای مخصوصی که اخیرا بدست آمده‌اند داشتن آهنربای دائمی قوی که خواص مغناطیسی خود را برای مدت مدیدی حفظ کنند امکان پذیر ساخته است. از جمله این آلیاژها ، مثلا فولاد-کبالت است که شامل حدود 50% آهن ، 30% کبالت و مخلوطهایی از تنگستن ، کروم و کربن است.
عیب دیگر آهنربای دائمی این است که القای مغناطیسی آنها نمی‌تواند به سرعت تغییر کنند. از این نظر ، سیملوله‌های حامل جریان (آهنرباهای الکتریکی) بسیار مناسبند. زیرا با تغییر جریان در سیم پیچ سیملوله می‌توان میدان آنها را به آسانی تغییر داد. با قرار دادن هسته آهنی داخل سیملوله ، میدان آن را می‌توان صدها هزار بار افزایش داد. بیشتر آهنرباهای الکتریکی که در مهندسی بکار می‌روند چنین ساختمانی دارند.

ساخت آهنربای الکتریکی ساده

آهنربای الکتریکی ساده را می‌توان در منزل ساخت. کافی است که چندین دور سیم عایق شده‌ای را بر یک میله آهنی (پیچ یا میخ ، بپیچانیم و دو انتهای سیم را به یک منبع dc نظیر انبار ، یا پیل گالوانی وصل کنیم. بهتر است آهن ابتدا تابکاری شود، یعنی ، تا دمای سرخ شدن داغ شود. مثلا در کوره گرم و سپس به آرامی سرد شود. سیم پیچ باید توسط رئوستایی با مقاومت 1W تا 20W به باتری وصل شود، بطوری که جریان مصرف شده از باتری خیلی شدید نباشد. گاهی آهنرباهای الکتریکی شکل نعل اسب را دارند که برای نگه داشتن بار بسیار مناسبترند.

ساختار آهنربای الکتریکی

میدان پیچه با هسته آهنی بسیار قویتر از پیچه بدون هسته است، زیرا آهن درون پیچه شدیدا مغناطیده و میدان آن بر میدان پیچه منطبق است. ولی ، هسته‌هایی آهنی که در آهنرباهای الکتریکی برای تقویت میدان بکار می‌روند، فقط تا حدود معینی مقرون به مساحت‌اند. در واقع ، میدان آهنرباهای الکتریکی عبارت است از برهمنهی میدان حاصل از سیم ‌پیچ حامل جریان و میدان هسته مغناطیده ، برای جریانهای ضعیف ، میدان دوم به مراتب قویتر از میدان اولی است.
وقتی که میدان در سیم پیچ افزایش می‌یابد، ابتدا این دو میدان به یک میزان معینی متناسب با جریان افزایش می‌یابند، بطوری که نقش هسته تعیین کننده می‌ماند. ولی ، با افزایش بیشتر جریانی که از سیم پیچ می‌گذرد، مغناطش آهن کند می‌شود و آهن به حالت اشباع مغناطیسی نزدیک می‌شود. وقتی که عملا تمام جریانهای مولکولی موازی شدند، افزایش بیشتر جریانی که از سیم ‌پیچ می‌گذرد نمی‌تواند چیزی بر مغناطش آهن اضافه کند، در حالی که میدان سیم‌ پیچ به زیاد شدن متناسب با جریان ادامه می‌دهد.
هرگاه جریان شدید از سیم‌ پیچ (برای دقت بیشتر ، در لحظه‌ای که تعداد آمپر ـ دورها در متر به 106 نزدیک می‌شود.) بگذارند، میدان حاصل از سیم ‌پیچ بسیار قویتر از میدان هسته آهنی اشباع شده می‌شود. بطوری که هسته عملا بی‌فایده می‌شود و فقط ساختمان آهنربای الکتریکی را پیچیده می‌کند. به این دلیل ، آهنرباهای الکتریکی ، پر قدرت بدون هسته آهنی ساخته می‌شوند.

آهنربای الکتریکی پر قدرت

تهیه آهنرباهای الکتریکی پرقدرت مسأله انقلاب تکنولوژیک بسیار پیچیده‌ای است. در واقع ، برای اینکه بتوانیم جریانهای بزرگی را بکار بریم، سیم‌پیچها باید از سیم کلفتی ساخته شوند. در غیر این صورت ، سیم‌ پیچ شدیدا گرم و حتی گداخته می‌شود. گاهی بجای سیم از لوله‌های مسی استفاده می‌شود، که در آن جریان نیرومند آب برای خنک کردن سریع دیواره‌های لوله که جریان از آن می‌گذرد گردش می‌کند. ولی با سیم ‌پیچی که از سیم کلفت یا لوله ساخته شده است داشتن تعداد زیادی دور در واحد طول ناممکن است.
از طرف دیگر ، استفاده از سیم نازک تعداد دورهای زیادی را در واحد متر ممکن می‌سازد، نمی‌گذارد تا جریانهای زیاد را بکار بریم. پیشرفت زیادی را در ایجاد میدانهای مغناطیسی بدست آمده به بهره گیری از ابررسانا‌ها در سیم پیچهای مغناطیسها مربوط می‌شود، که بکار بردن جریانهای شدید را مقدور می‌سازد.

تکنیک کاپیتزا

کاپیتزا (P.L. kapitza) فیزیکدان شوروی سابق راه هوشمندانه‌ای را برای بیرون آمدن از این وضع پیشنهاد کرد. او جریانهای عظیم 104 آمپر را برای مدت بسیار کوتاهی حدود 0.01 s از سیملوله‌ای گذرانید. در این مدت ، سیم ‌پیچ سیملوله خیلی شدید گرم نشد، در حالی که میدانهای مغناطیسی کوتاه مدت شدیدی بدست آمده بودند.
البته او وسایل خاصی را ترتیب داد که برای ثبت نتایج آزمایشهایی که در آنها اثر میدان مغناطیسی پرقدرت حاصل در سیملوله برای اجسام گوناگون مورد بررسی قرار می‌گرفتند. در اغلب کاربردهای فنی ، تعداد آمپر ـ دورها در سیم ‌پیچهای آهنرباهای الکتریکی میدانهای نسبتا شدید می‌توان بدست آورد (با القای چند تسلا(.

کاربرد آهنربای الکتریکی

دید کلی :

بیشتر کاربردهای فنی آهنربای الکتریکی بر توانایی جذب و نگهداری اجسام آهنی مبتنی است. در این کاربردها نیز آهنربای الکتریکی نسبت به آهنرباهای دائمی امتیازهای چشم گیری دارند. زیرا تغییر جریان داخلی آهنربای الکتریکی تغییر سریع نیروی بالابرنده آن را امکان پذیر می‌سازد.

نیروی آهنربایی :

نیرویی که در آهنربایی با آن اجسام آهنی را جذب می‌کند با افزایش فاصله بین آهنربا و آهن به تندی کاهش می‌یابد. به این دلیل ، نیروی بالابرنده آهنربای الکتریکی ، معمولا با نیرویی معین می‌شود که بر آهن واقع در مجاورت بلافصله خود وارد می‌کند. به عبارت دیگر ، نیروی بالابرنده یک آهنربا مساوی نیرویی است که برای جدا کردن آن تکه تمیزی از آهن صاف که جذب آن شده لازم است

آهنربای الکتریکی با نیروی بالا برندگی زیاد :

برای بدست آوردن آهنربای الکتریکی با نیروی بالا برنده تا حد امکان زیاد ، باید سطح تماس بین قطبهای آهنربا و جسم آهنی جذب شده (معروف به جوشن) را افزایش داد، و سعی کرد تا تمام خطوط میدان مغناطیسی فقط از آهن بگذرد، یعنی تمام فواصل هوا یا شکاف‌های بین جوشن و قطب‌های آهنربا حذف شوند. برای این منظور باید سطوح قوه تغذیه می‌شود می‌تواند باری به جرم 80 تا 100Kg را نگه دارد.

کاربرد آهنرباهای الکتریکی با نیروی بالا برندگی زیاد

از آهنرباهای با نیروی بالابرهای بزرگ در مهندسی برای مقاصد گوناگونی استفاده می‌شود. مثلا ، جرثقیلهایی که با آهنربای الکتریکی کار می‌کنند، در کارخانه‌های استخراج فلز و فلزکاری برای حمل تکه‌های آهن یا ادوات که باید روی آن آشکار شود جذب آهنربای الکتریکی نیرومندی می‌شود. کافی است که جریان را وصل کنیم تا جسم در هر وضعی بر میز کار ثابت شود، یا جریان را قطع کنیم تا جسم رها شود.
برای جدا کردن مواد مغناطیسی از اجسام غیر مغناطیسی ، نظیر جداسازی سنگ‌آهن از کلوخ «جداسازی مغناطیسی) ، جدا کننده‌های مغناطیسی به کار می‌روند، که در آنها ماده‌ای که باید تصفیه شود از میدان مغناطیسی نیرومند آهنربای الکتریکی می‌گذرند. این میدان تمام ذرات مغناطیسی را از ماده جدا می‌کند.

آهنربای الکتریکی پیشرفته :

اخیرا آهنرباهای الکتریکی پرقدرت با سطوح عظیم قطبها کاربردهای مهمی در ساختمان شتابدهنده‌ها یافته‌اند، یعنی وسایلی که در آنها ذرات باردار الکتریکی الکترونها و پروتونها) تا سرعتهای بسیار بالایی که به انرژی 108 تا 109 الکترون ولت مربوطند، شتاب داده می شوند. باریکه هایی از چنین ذرات که با سرعت بسیار زیادی حرکت می‌کنند ابزار عمده ای برای بررسی ساختار اتمی‌اند. آهنرباهایی که در این وسایل به کار می‌روند حجم‌های عظیمی دارند.

آهنرباهای الکتریکی با قطب های مخروط ناقص :

وقتی که لازم باشد میدان مغناطیسی بسیار نیرومندی را فقط در ناحیه کوچکی بدست می‌آوریم، آهنرباهای الکتریکی با قطب‌هایی به شکل مخروط ناقص به کار می‌روند. آن گاه در فضای کوچک بین آنها میدانی با القای مغناطیسی با 5T را می‌توان به آسانی به دست آورد. چنین آهنرباهای الکتریکی‌ای عمدتا در آزمایشگاه‌های فیزیک برای آزمایش‌هایی با میدان مغناطیسی نیرومند به کار می روند.

کاربردهای پزشکی آهنرباهای الکتریکی :

انواع دیگر آهنربای الکتریکی نیز برای مقاصد خاصی طراحی شده اند. مثلا ، پزشک‌ها برای خارج کردن براده‌های آهن که تصادفی وارد چشم شده باشند از آهنربای الکتریکی استفاده می‌کنند. برای خارج ساختن سوزن و سایر اشیا تیز فرو رفته در پا و سایر اعضای بدن از آهنرباها استفاده می‌شود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد الکتریسیته

دانلود تحقیق درمورد الیاف ابریشم

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق درمورد الیاف ابریشم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد الیاف ابریشم


دانلود تحقیق درمورد الیاف ابریشم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 5

 

از ابریشم برای ترمیم عصب‌های آسیب دیده استفاده می‌شود

دانشمندان انگلیسی براساس تحقیقاتی ابراز امیداوری کردند که بتوان از الیاف ابریشم برای کمک به ترمیم عصب‌های آسیب دیده استفاده کرد.
این دانشمندان ثابت کردند عصب می‌تواند در کنار دسته‌ای از الیاف خاص، موسوم به "اسپایدراکس" که مشخصه‌های مشابه تار عنکبوت دارد، رشد کند.
این گروه از محققان امیدوارند که تار ابریشم بتواند عصب قطع شده (حتی در موارد قطع نخاع ) را نیز به رشد مجدد وادار کند.
کرم‌های ابریشم که ابریشم "اسپایدراکس" را تولید می‌کنند به لحاظ ژنتیکی دستکاری شده‌اند تا الیاف مناسب پیوند با سلول عصب را بسازند.
پرفسور "جان پریستلی" از دانشگاه "کویین مری" لندن که سرپرستی این تحقیق را برعهده دارد، می‌گوید: الیاف ابریشم مانند یک داربست عمل می‌کند و سلول‌های عصب می‌تواند بر روی آن رشد کند.
گروه تحقیق دانشگاه کویین مری، الیاف ابریشم را در نسوج کشت شده و همچنین حیوانات آزمایش کرده است که در دو مورد، نتیجه موفقیت آمیز بوده است.
پرفسور پریستلی می‌گوید: در تصاویری که از روند رشد سلولهای عصب گرفته شده، دو تحول دیده می‌شود. یکی رشد فیبرهای عصب در کنار ابریشم و دیگری رشد سلولهای کمکی موسوم به شوان است که برای بازسازی عصب نقش بسیار مهمی دارد.
وی می‌گوید: در آزمایش‌هایی که بر روی حیوانات صورت گرفته الیاف ابریشم به رشد عصب در ناحیه نخاع و عصب جنبی کمک کرده است.
پرفسور پریستلی همچنین گفت: یکی از مزایای الیاف ابریشم این است که می‌توان آنها را به شکل لوله‌هایی پیچیده برای جاسازی عصب درآورد. از این لوله‌های ابریشمی همچنین می‌توان برای پل زدن میان انتهای عصب پاره شده استفاده کرد.
این گروه تحقیق امیدوار است که بتواند از ابریشم برای درمان بیمارانی که عصب جنبی آنها - عصبی که عضلات و حس لامسه را میسر می‌کند - مثلا در بریدگی عمیق دست، استفاده کند.
پرفسور پریستلی توضیح داد که هدف بلندپروازانه تر برای محققان در این زمینه این است که از ابریشم برای ترمیم نخاع آسیب دیده استفاده کنند.
در عین حال او تاکید کرد که رسیدن به چنین مرحله‌ای کاری بسیار دشوار خواهد بود.
تصویر عصب‌هایی که روی تار ابریشم در حال رشد هستند، یکی از برندگان مسابقه معتبر تصاویر علمی "ولکام تراست" بوده است.
در این مسابقه تصاویر علمی غیرقابل رویت با چشم غیرمسلح ارائه می‌شود

پژوهشگران می‌گویند بجای زحمت بسیار رنگ کردن الیاف ابریشم می‌توان از طریق اصلاح ژنتیکی، کرم ابریشم را در تنیدن پیله‌هایی به هر یک از رنگهای رنگین کمان یاری رساند. به گزارش خبرگزاری فرانسه از سانفرانسیسکو، دانشمندان ژاپنی از طریق مهندسی ژنتیک کرم ابریشم را وادار به تنیدن پیله‌ها به یک رنگ خاص کردند. تاکاشی ساکودو از دانشگاه توکیو می‌گوید درک سامانه انتقال رنگدانه کرم ابریشم می‌تواند راه را برای دستکاری ژنتیکی رنگ و محتوای رنگدانه ابریشم هموار کند. در طبیعت پیله کرم ابریشم به رنگهای مختلف شامل سفید، زرد، کهربایی، عنابی روشن، صورتی و سبز یافت می‌شوند. رنگهای ابریشم به علت وجود رنگدانه‌های طبیعی است که هنگامی که کرم برگهای درخت توت را می‌خورد جذب بدن جانور می‌شود. پژوهشگران ژاپنی مشاهده کردند کرمهایی که ابریشم سفید می‌سازند "خون زرد" یا ژن ایگرگ آنها جهش یافته است، یعنی بخشی از دی ان آ حذف شده است. ژن ایگرگ امکان استخراج ترکیبات زردرنگ کاروتنوئید را از برگهای درخت توت میسر می‌سازد. دانشمندان دریافتند جانورانی که دچار جهش ژنتیکی شده بودند یک شکل غیرکارکردی پروتیین الزام آور کارتنوئید (سی بی پی) (CBPساختند که به جذب رنگدانه کمک می‌کند. محققان با استفاده از روشهای مهندسی ژنتیک ژن‌های اصلی ایگرگ را در بدن جانورانی که دچار جهش ژنتیکی شده بودند وارد کردند. این کرمها پروتیین سی بی پی و پیله زرد رنگ ساختند. رنگ زرد پس از چند دور پیوند زدن پررنگ‌تر شد. الیاف ابریشم را می‌توان به رنگ قرمز نیز تولید کرد

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد الیاف ابریشم

دانلود مقاله درباره سرطان سینه

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله درباره سرطان سینه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درباره سرطان سینه


دانلود مقاله درباره سرطان سینه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 18

 

سرطان سینه

مطالعه ی کمک کردن ماماگرافی برای زنان مسن

مطابق با گزارش مرکز سرطان Fox chase در پنسیلوانیا ، ماماگرافی در زنان چهل ساله و مسن‌تر ، سرطان سینه را در مرحله زودتری نمایان می سازد و یک محدوده انتخاب درمان وسیع تری را اجازه می دهد . در گزارش منتشر شده است زنان چهل ساله و مسن تر در سه گروه ظاهر شده اند :

1)192 زن که ماماگرافی قبلی راتحّمل نکردند ؛

2)695 زن که به ماماگرافی کمتر از یک بار در سال مراجعه کرده اند ؛

3)704 زن که یک بار در سال و یا به دفعات بیشتر به ماماگرافی مراجعه کرده اند .

کمترین احتمال برای تشخیص سرطان  سینه در مرحله زودتر در زنان گروه 1 وجود داشته است و جراحی (برداشتن سینه ) برای بیشتر زنان در گروه 1 سفارش شده . تکرار بیشتر ماماگرافی ارتباط داشته بود با پایین آوردن احتمال در پیشرفته شدن غده و تکرار کمتر اندازه غده را افزایش می‌دهد. جراحت غده در گروه 1 نسبت به گروه 2 یا بیماران گروه 3 به تناسب بیشتر از دو برابر ، مثبت می باشد . محققان از این یافته ها نتیجه گرفتند که آزمایش سالیانه ماماگرافی در زنان بالای 40 سال مورد تأیید است .

مطالعات انگلیسی ها تأثیرات موثر پرتو درمانی را تأیید کرده است .

محققان بواسطه هماهنگی با کمیسیون uk در تحقیق سرطان که در زنان با مجرای carcinoma در موقعیت (DCIS) ، زودتر سرطان سینه ظاهر می شود . را تأیید کردند . اگر درمان بعد از یک لامپکتومی با پرتو درمانی  انجام گیرد رویدادن مجدد بیماری کمتر انجام می گیرد . بطوریکه مطالعات محققان به طور تند و سریع منتشر کرده بود ، 1700 زن که برای DCIS یک لامپکتومی داشته بودند . بعضی از آنها درمان اضافی نداشته بودند . دیگران هیچکدام پرتو درمانی یا tamoxifen یا ترکیبی از هر دو را دریافت نکرده بودند . زنانی که پرتو درمانی داشتند نسبت به زنانی که اشعه دریافت نکرده بودند 60 درصد خطر کمتری در گرفتن  DCIS دوباره در همان سینه داشتند . خطرشان آنها در گرفتن سرطان حمله ور در آن سینه بیشتر از 50 درصد کم شده بود . محققان متوجه شدند که مطالعات بعد تیر نیازمند این هستند که آیا همه بیماران DCIS باید اشعه دریافت کنند و آیا زنان در خطر پایین تر می تواند بدون آن مجدد برگردد.

ممکن است گیاه یائسگی به گسترش سرطان کمک کند .

محققان U.S و کانادایی نشان داده اند که black cohosh ، گیاهی که بطور عادی در نزد زنان یائسه  برای کمک به مرتفع ساختن علائم یائسگی نامطبوع و همچنین بروز ناگهانی حاد آن استفاده می شده است ، در حقیقت ممکن است باعث شیوع سرطان احتمالی زیادتری شود . این می توانست خطرناک باشد مخصوصاً برای زنانی که نمی دانستند که سرطان سینه دارند . محققان کشف کرده اند که black cohosh ، برای موشهای ماده چنانچه مستعد سرطان سینه باشند ، سرطان سینه ایجاد می کند و نیز دریافته اند که موشهایی که سرطان سینه گرفته اند بیستر محتمل برای مشاهده یک شیوع کشنده هستند . موشها در مرحله اول محتمل برای ایجاد سرطان سینه نبودند . تاکنون مشخص نشده است که چگونه black cohosh ممکن است باعث گسترش بیشتر سرطان شود .

امکان دارد سینه نرم به تشخیص دادن سرطان کمک کند .

محققان مطابق آزمایشگاه ملی شمال غربی Wash اظهار کردند که نرمی سینه پروتئینهایی را حمل می کند که ممکن است حضور سرطان سینه را نمایان بسازد . در یک گروه 121 نفری افراد تندرست ، شرکت کننده ها را non-cactating بررسی کردند . بیشتر از 90 درصد از زنان بواسطه ماساژ سینه با بکار بردن تحریک ملایم و بعد با استفاده از یک تلمبه سینه محسوس شده ، نرمی ( افتادگی ) حاصل کرده بودند . نمونه ها نشان دادند که کاملاً از 46 پروتئین ، تقریباً در خون یا نمونه های توموری در زنان دارای سرطان سینه تغییر کرده است . محققان پروتئینهای مابین زنان سالم و زنان مبتلا به سرطان سینه را مقایسه خواهند کرد و امیدوارند که خصوصیات پروتئینهایی که به انواع مختلف سرطان اشاره می کنند را تشخیص بدهند .

سرطان غده پروستات

آزمایش ژنتیک می توانست از نیاز به بافت برداری جلوگیری کند .

در مجله سرطان ملی انجمن علمی ، محققان طبق Wake Forest دانشگاه پزشکی در یک روش جدید ، هدف از نتیجه آزمایش PSA را تصحیح کردن آزمایش سرطان غده پروستات و کمک به تشخیص دکترها در تفسیر کردن سرطان اعلام کردند . بسیاری از دکترها از 4 نانوگرم برای هر میلی لیتر  از خون برای مصمم شدن به اینکه مردان به یک بافت برداری از پروستات بخاطر تجسس سرطان ، استفاده می کنند . هر چند بعضی از مردان میزان PSA خونشان زیاد است اما سرطان غده پروستات ندارند . محققان  دریافته اند که یک تغییر شیمیایی کوچک در ژنها می تواند میزان PSA خون را تغییر دهند . چنانچه بسیاری از PSA از کنترلهای پیش برنده ژن ساخته شده اند ، در صورتیکه ژن دیگر از پروتئینهای خودش ساخته شده است . محققانی که پیش برنده ژن را در 409 مرد سفید پوست که برای سرطان غده پروستات بعد از آشکاری asbestos تحت بررسی قرار داده بودند و فهمیده بودند که ژنهای متفاوت مردان بعنوان یک دست آورد در جهت نشان دادن تغییر ساده نوکلئوتید نشان شده چند ریختگی (sNPs) می باشد. مردان با بعضی از 8 sNPs مهم ، میزان PSA بیشتری داشتند ، در صورتیکه مردانی با دیگر sNPs سطح پایینتری داشتند . هیچ کدام از مردان سرطان غده پروستات نداشتند . طبق گزارشات محققان ، آزمایش ژنتیک می تواند میزان PSA نرمال هر مورد را بشناسد و به او از اجتناب کردن به نیاز بافت برداری کمک می کند .

کادمیوم ممکن است خطر سرطان را افزایش دهد .

کادمیوم ، فلزی که در باطری ها و در آلیاژ فلزهای مرکب استفاده می شده است ، می‌تواند در سرعت روندی که هورمون استروژن زنان تقلید می کند اثر بگذارد . یک بررسی جدیداز دانشگاه Georgetetown نشان داد که یک پیوند میان مقدار کادمیوم تجویز شده و افزایش خطر سرطان سینه تأثیر می گذاشته است و جماع ( رابطه جنسی) سرعت تأثیر را افزایش می داده است که افزایش در وزن رحم و تغییرات در دیواره رحم افزایش تراکم غدد مربوط به سینه را شامل می شده است . آن نیز برای مصمم شدن به اینکه آیا فلز تمایل به تأثیر گذاری روی انسانها  به همان روش دارد یا نه ،  زود است . اما یافته ها بر امکان داشتن خطر اشاره می کنند . سرمایه این بررسی بر طبق راهنمایی مؤلف ، ماری بشا مارتن محقق سرطان و شالوده جلوگیری و ممانعت ، کمک می شده است .

محققان نشانه هایی در چگونگی  گسترش سرطان پیدا کرده اند .

محققان از مرکز سرطان Memonal Sloan Kettering در نیویورک شروع به پیدا کردن نشانه هایی کرده اند که چرا و چگونه سرطان منتشر می شود. سلولهای تومار اول باید در بدن بچرخد ، استخوان را پیدا کنند ، بعد آنها به مغز یا بافت دیگر هچوم خواهند برد و آنرا تخریب می کنند. هر مرحله به ژنها و پروتینهای مختلفی نیاز دارد. گرده پژوهش شروع کرده بودند که اکتشافهای یکسانی در نمونه های بیماران سرطان سینه ای و بیماران سرطان غده پروستاتی و بیماران melanoma توسط نمونه های بافتی گرفته شده از یک بیمار که توسط سرطان سینه مرده بود ، بوجود آورند.

آنها به نوع خاصی از موشها ، این نمونه را تزریق کردند و ملاحظه کردند که در توماری که ایجاد شده بود کدام ژنها فوق العاده فعال بودند . آنها بعد واژگون شدند آزمایش بوسیله مهندسی ژنتیک سلولهای نرمال با آن ژنها برای این است که گسترش یافتن مرض از یک نقطه بدن موش به نقطه دیگر را در موشها ببینیم . آنها 48 ژتن و محصولهای پروتینهایشان را که در کمک به گسترش سلولهای تومار کمک کرده بودند را پیدا کرده بودند . یک محصول غده مترشحه ، ( پروتئینی که توسط سلولها بیرون فرستاده می شود ) آنزیم است کهMMP-1 یا  Matrix Metalloproteinasl  نامیده می شود که در سلولهایی استفاده می شده است دراز هم باز کردن رشته های که ژن که دیگر سلولها را با هم نگه می دارد . محققان دومین محصول غده مترشحه interleukin-ll که در سلولهای استخوان از کار افتاده فعال است را تشخیص داده اند.

هپارین ممکن است برای بیماران سرطانی که خونشان لخته می شود موثر باشد .

طبق یک گزارش منتشر شده در نشریه جدید پزشکی انگلستان low-molecular هپارین ممکن است در پرداختن به لخته شدن خون در بیماران سرطانی بعد از داروی آنتی کلوتین warfarin ، بهتر باشد . اغلب بیماران سرطانی بیشتر مستعد بودن در  لخته شدن خون ‌ که اغلب سیاهرگ پا توسعه می یابد و به رگهای مهم خون در ریه متقل می شود . جاییکه آنها می توانند مهلک باشند . هنگامی که بلوکهای وارفارین توانایی بدن را در ساختن پروتئینهای مورد نیاز برای لخته کردن ،  توسعه می دهند ،  بلوک های هپارین فرآیند لخته را بطور مستقیم انجام می دهند . محققان از کانادا ، امریکا ، استرالیا ،‌انگلستان و هلند 676  بیمار سرطانی را در یک تشخیص اخیر لخته شدن خون در یک پا یا ریه ، مورد مطالعه قرار دادند . تمام بیماران شروع کرده بودند به تزریق های روزانة dalteparin برای کنترل لخته شدن خون ، اما بعد از یک هفته ، یعنی از بیماران  به وارفارین یا یک switched , oral anticoagulant  کردند ،  هنگامیکه دیگر بیماران dalteparin را ادامه می دادند . بعد از شش ماه 53 بیمار به وارفارین یا دیگر  داروهای تجدید شده یک لخته خون  درباره تولید کردند ، شباهت داشته به 27 بیمار در گروه dalteparin . مساله های خونریزی راجعه به همان در هر گروه وجود داشته بود ، و روی هم رفته  تفاوتی در فناپذیری وجود نداشته بود .

میزان مرگ و میرهای سرطان اروپایی رو به کاهش است .

در 1985 ، اتحادیه اروپایی lanched برنامه سرطانی Against اروپایشان و امید داشته بودند که میزان مرگ و میر سرطان پیش بینی شده در سال 2000 را ، 15 درصد کاهش دهند . بر طبق آخرین ارقام از موسسه اروپایی از oncology در میلان ، ایتالیا برنامه مطابق  بر هدفش نبود اما بیشتر کشورها در میزان مرگ و میر سرطان کاهش نشان داده اند . luxembourge با 24 درصد کاهش بزرگترین کاهش را داشت ،  در ادامه فنلاند ،  بریتانیا ، استرالیا ، هلند و ایتالیا بودند . بر طبق تحقیق ، پرتغال و اسپانیا ترتیب با 17 درصد و 11 درصد بیشترین تقویتها (gains)  داشتند . استرالیا ، فنلاند و لوکسمبورگ بیشترین تأثیر را در کاستن مرگ و میر سرطانی در زنان داشته بودند . محققان متوجه شدند که برنامه سرطان Against اروپایی نسبت به سیگار کشیدن در اروپا کمتر از due هدفش می افتد .  بیشتر کشورها در خطر تمام مرگ و میر سرطانی  بیشتر  از 10 درصد کاهش داشتند موقعی که سرطان ریه متثنی شده بود .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره سرطان سینه