اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله زندگینامه دکتر محمد مصدق

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله زندگینامه دکتر محمد مصدق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله زندگینامه دکتر محمد مصدق


دانلود مقاله زندگینامه دکتر محمد مصدق

محمد مصدق (۲۶ خرداد ۱۲۶۱ - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵) دولت‌مرد والی و نماینده چند دوره مجلس شورای ملی و نخست‌وزیر ایران از ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ بود.وی همچنین به عنوان معمار ملی شدن صنعت نفت ایران که زیر نفوذ بریتانیا (شرکت نفت ایران و انگلیس بعدها بریتیش پترولیوم بی پی) بود شناخته می‌شود.

آغاز زندگی و جوانی

محمد مصدق در بهار سال ۱۲۶۱ شمسی در یک خانواده اشرافی و با نفوذ دیوانی قاجار در محله سنگلج تهران به دنیا آمد و. پدرش میرزا هدایت الله وزیر دفتر و مادرش شاهزاده خانم نجم السلطنه (نوه عباس میرزا، موسس بیمارستان نجمیه تهران) دختر شاهزاده فیروز میرزا نصرت الدوله برادر محمد شاه بود. نجم السلطنه دختر عموی ناصرالدین شاه بود."

۱۶ اسفند ۱۲۶۴ فیروز میرزا نصرت الدوله که پدر بزرگ مادری محمد مصدق بوده وفات کرد. چنانچه در آن زمان مرسوم بوده هر گاه یکی از حقوق بگیران دولت در می‌گذشت دو سوم حقوق او به بازماندگان می‌رسید. محمد میرزا (مصدق) که نوه فیروز میرزا بود و در ان زمان شش یا هفت سال بیشتر نداشت یک حقوق ۱۲۰ تومانی به وی تعلق گرفت. خود مصدق می‌نویسد «هیچ حقوقی یا اضافه حقوقی داده نمی‌شد مگر اینکه قبلا محل ان تعیین شده باشد و محل حقوق جدید به این طریق معمولا ثلث متوفیات بود. به این طریق که هر کسی فوت می‌نمود اگر وارثی داشت یک ثلث از حقوق او والا تمام ان در اختیار دولت قرار می‌گرفت که بهر کس می‌خواست می‌داد....»

شامل20صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگینامه دکتر محمد مصدق

دانلود پاورپوینت اصول حسابداری 2 - جزوه درس دکتر یحیی حساس یگانه - 404 اسلاید

اختصاصی از اس فایل دانلود پاورپوینت اصول حسابداری 2 - جزوه درس دکتر یحیی حساس یگانه - 404 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت اصول حسابداری 2 - جزوه درس دکتر یحیی حساس یگانه - 404 اسلاید


دانلود پاورپوینت اصول حسابداری 2- 404 اسلاید

 

 

 

 

نمونه ای از اسلایدهای این پاورپوینت را در زیر می بینید:

 

   برای رویدادهای مالی تکراری میتوان ازیک دفترروزنامه اختصاصی  استفاده  نمود  .  تسریع  در  ثبت   بخشی  از رویدادهای  مالی  خاص در دفتر روزنامه اختصاصی  و میزان  زمان  صرفه جوئی  شده  برای  نقل به  حسابهای   معین ودفترکل از موارد استفاده دفتر روزنامه اختصاصی است.

 

 

 

برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت اصول حسابداری 2 - جزوه درس دکتر یحیی حساس یگانه - 404 اسلاید

دانلودمقاله دکتر محمود احمدی نژاد ( رئیس جمهور ایران)

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله دکتر محمود احمدی نژاد ( رئیس جمهور ایران) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


دکتر محمود احمدی نژاد در سال 1335 هجری شمسی در روستای ارادان از شهرستان گرمسار، چشم به جهان گشود و از یک سالگی به همراه خانواده در تهران اقامت گزید.
پدر ایشان آهنگر بوده و هفت فرزند داشت، محمود احمدینژاد فرزند چهارم خانواده است .
وی دوران تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه خود را در این شهر گذراند و در سال 1354 با کسب رتبه 132 کنکور سراسری گزینش دانشجو، تحصیلات عالی خود را در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت آغاز کرد و در سال 1365 در مقطع کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرفته شد و در سال 1368 به عضویت هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت در آمد و در سال 1376موفق به دریافت مدرک تحصیلی دکترای مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت گردید. ایشان به زبان انگلیسی آشنایی دارند و طی سال های تدریس در این دانشگاه و تدوین مقالات و پژوهش های متعدد علمی ، راهنمایی ده ها پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در زمینه های مختلف مهندسی عمران ، راه و حمل و نقل و مدیریت ساخت را بر عهده داشته است.
دکتر احمدینژاد از مرداد سال ۱۳۵۸ به عنوان نماینده دانشگاه علم و صنعت برای شرکت در جلسات به حضور حضرت امام ( ره )مشرف میشد، که استمرار این جلسات در حضور مقاممعظمرهبری زمینه شکلگیری شورای اولیه دفتر تحکیم وحدت را مهیا کرد.
ایشان با شروع جنگ تحمیلی به منطقه غرب شتافت و تا سال ۱۳۶۴ در فعالیتهای پشتیبانی منطقه تلاش کرد و در سال ۱۳۶۵ داوطلبانه به تیپ ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوسته و با طی دورهای در قرارگاه رمضان در عملیات برون مرزی کرکوک شرکت نمود و بعد از آن نیز به عنوان مسئول مهندسی رزمی لشگر ۶ ویژه سپاه و مسئول ستاد جنگ استانهای غربی کشوربه خدمت پرداخت.
دکتر احمدی نژاد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در کسوت دانشجو و با شرکت در مجالس مذهبی و سیاسی وارد فضای سیاسی جامعه شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به حضور در دانشگاه از پایه گذاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران بود و در دوران جنگ تحمیلی به عنوان داوطلب بسیجی در قسمت های متعدد جبهه به ویژه مهندسی رزمی به خدمت پرداخت و این مهم را تا پایان دوران دفاع مقدس ادامه داد.
دکتر احمدینژاد در دهه شصت، چهارسال به عنوان معاون و فرماندار ماکو و خوی و همچنین ۲سال به عنوان مشاور استاندار کردستان خدمت به مردم استانهای آذربایجان و کردستان را نیز پشت سرگذاشته و از سال ۱۳۷۲ در شرایطی که به عنوان مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی فعالیت میکرد به عنوان اولین استاندار استان جدید التأسیس اردبیل منصوب شد. ایشان در کنار راهاندازی تشکیلات اداری استان سه سال پی در پی بعنوان استاندار نمونه کشور انتخاب شد، استانداری اردبیل در زمان مدیریت ایشان علیرغم محدود بودن فصل کار عمرانی به دلیل سردسیری منطقه، در سالهای ۷۴ و ۷۵ طبق ردهبندی سازمان برنامه و بودجه در زمینه فعالیت عمرانی به عنوان استانداری برتر شناخته شد.
دکتر احمدینژاد پس از بازسازی ۷۵۰۰ واحد مسکونی تخریب شده در جریان زلزله که در طول مدت کوتاه ۷ماه صورت گرفته بود، مورد تقدیر قرار گرفت.
دکتر احمدی نژاد متاهل و دارای سه فرزند- دو پسر و یک دختر – می‌باشد.
مهمترین مشاغل دکتر احمدی نژاد:
• فرماندار ماکو
• فرماندار خوی
• مشاور استاندار کردستان
• مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی در سال 1372
• استاندار استان اردبیل در سال های 1372 تا 1376
• عضو هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت از سال 1368 تا کنون
• شهردار تهران از سال 1382 تا 1384
• ایشان در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در سوم تیرماه 1384، از سوی ملت ایران به عنوان رییس جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.
دکتر احمدی نژاد علاوه بر تدریس ، راهنمایی دانشجویان و پرداختن به امور اجرایی، در زمینه‌های ذیل نیز فعالیت داشته است:
• روزنامه نگاری و نگارش مقالات متعدد سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی
• مدیر مسوول روزنامه همشهری و راه اندازی همشهری محله در 22 منطقه تهران، همشهری مسافر، همشهری دیپلماتیک، همشهری جوان، همشهری ماه و ضمیمه اندیشه، ضمیمه دانشجو و ...
• موسس و عضو انجمن تونل ایران
• عضو انجمن مهندسین عمران ایران
• عضو اولین شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران
• عضو اولین شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه ها و موسسات آموزش و عالی کشور.
سخنرانی‌ها
پس از سهمیه‌بندی بنزین، او بر صرفه‌جویی برق نیز تأکید کرد. اما روزنامه‌های مخالف از جمله اعتماد ملی، تیتر زدند که برق هم سهمیه‌بندی می‌شود. این اقدام، از سوی دولت به شدت تکذیب شد. دفتر امور رسانه‌های رئیس جمهور، این عمل را تحریف سخنان او دانست.
وی طی مصاحبه مطبوعاتی مشترک با نوری کمال المالکی نخست وزیر عراق خاطرنشان کرد: «جمهوری اسلامی ایران و عراق دارای روابط تاریخی و کهن هستند»
وی پیشنهاد داد که به دلیل برخورداری ایران از مواهب و منابع فراوان، این کشور ظرفیت دارد که جمعیتی در حدود ۱۲۰ میلیون نفر را در خود جای بدهد.
انتخابات ریاست جمهوری
وی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، با شعار انتخاباتی «می‌شود و می‌توانیم» وارد عرصه رقابت شد.
شعارها و برنامه‌ها برای انتخابات
بر خلاف اکثر رقبای انتخاباتی محمود احمدی‌نژاد هیچ‌گاه میثاق و منشوری ارایه نکرد اما از اهم برنامه‌ها و شعارهای انتخاباتی وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
• دولت کارآمد و عدالت‌گستر
• سلامت مدیران
• مبارزه با فساد اداری
• پیشگیری از بروز شکاف بین دولت و مردم
• تشکیل «دولت اسلامی»
• تثبیت و تقویت آرمان‌خواهی و برایت از ایده‌آلیسم
• گفتمان خدمت به جای قدرت
• علمی کردن مدیریت
• کاهش نرخ تورم از طریق کاهش هزینه‌های دولت و کاهش نرخ سود بانکی
• بسط توسعه سیاسی از طریق بالا بردن قدرت نقد و مشارکت مردم
• اولویت دادن به تولید داخلی
• حضور دولت در هر استان برای حل مشکلات بخشی
• کاهش تصدی‌گری دولت
• بالندگی فرهنگ از طریق تقویت هویت ملی و تاریخی و اسلامی ایران
• ایجاد فضای آرمانی و آرمانخواهی در کشور برای مقابله با معضلات فرهنگی
محوری‌ترین شعار انتخاباتی وی گرایش به ساده زیستی و سادگی بود. خودداری از زندگی در ساختمان‌های بزرگ دولتی، پرهیز از تشریفات، خودداری از سوار شدن برهواپیماهای تشریفاتی، نقل و انتقال با وسایل نقلیه عمومی (هواپیما و یا اتوبوس) همراه با مردم، گفتگوی بدون واسطه با مردم و کاستن از سفرهای غیرضروری خارجی و خودداری از همراه بردن خانواده و افراد غیرلازم در سفرهای خارجی.
«دیده شدن پول نفت بر سر سفره‌های مردم» یکی از شعارهای انتخاباتی آقای احمدی نژاد بود. به گفتهٔ او، این در قالب طرح سهام عدالت عملی شده، و به زودی سود این سهام نیز، عاید ۲ دهک پایین جامعه، بازنشستگان و دیگر کسانی که مستحق دریافت این سهام بوده‌آند، می‌شود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله دکتر محمود احمدی نژاد ( رئیس جمهور ایران)

دانلود مقاله وصیتنامه دکتر علی شریعتی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله وصیتنامه دکتر علی شریعتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 امروز دوشنبه، سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهره های بیهوده تر شخصیتهای مدرج، گذرنامه را گرفتم و برای چهارشنبه، جا رزرو کردم که گفتند چهار بعداز ظهر در فرودگاه حاضر شوید که هشت بعداز ظهر احتمال پرواز هست. (نشانه ای از تحمیل مدرنیسم قرن بیستم، بر گروهی که به قرن بوق تعلق دارند). گرچه هنوز از حال تا مرز، احتمالات ارضی و سماوی فراوان است اما به حکم ظاهر امور، عازم سفرم و به حکم شرع، در این سفر باید وصیت کنم. وصیت یک معلم که از هیجده سالگی تا امروز که در سی و پنج سالگی است، جز تعلیم کاری نکرده و جز رنج چیزی نیندوخته است، چه خواهد بود؟ جز اینکه همه قرضهایم را از اشخاص و از بانکها با نهایت سخاوت و بی دریغی، تماماً واگذار می کنم به همسرم که از حقوقم (اگر پس از فوتم قطع نکردند) و حقوقش و فروش کتابهایم و نوشته هایم و آنچه دارم وندارم، بپردازد که چون خود می داند، صورت ریزش ضرورتی ندارد. همه امیدم به احسان است در درجه اول و به دخترم در درجه دوم. و این که این دو را در درجه دوم آوردم، نه به خاطر دختر بودن آنها و امل بودن من است. به خاطر آن است که، در شرایط کنونی جامعه ما، دختر شانس آدم حسابی شدنش بسیار کم است. که دو راه بیشتر در پیش ندارد و به تعبیر درست دو بیراهه:
یکی، همچون کلاغ شوم در خانه ماندن و به قاقار کردنهای زشت و نفرت بار احمقانه زیستن، که یعنی زن نجیب متدین، و یا تمام شخصیت انسانی و ایده آل و معنویش در ماتحتش جمع شدن، و تمام ارزشهای متعالیش در اسافل اعضایش خلاصه شدن، و عروسکی برای بازی ابله ها و یا کالایی برای بازار کیسه مدرن و خلاصه دستگاهی برای مصرف کالاهای سرمایه داری فرنگ شدن که یعنی زن روشنفکر متجدّد. و این هر دو یکی است، گرچه دو وجهه متناقض هم. اما وقتی کسی از انسان بودن خارج شود، دیگر چه فرقی دارد که یک جغد باشد یا یک چُغُوک. یک آفتابه شود یا یک کاغذ مستراح. مستراح شرقی گردد، یا مستراح فرنگی. و آن گاه در برابر این تنها دو بیراهه ای که پیش پای دختران است. سرنوشت دخترانی که از پدر محرومند، تا چه حد می تواند معجزه آسا و زمانه شکن باشد، و کودکی تنها، در این تند موج این سیل کثیفی که چنین پر قدرت به سراشیب باتلاق فرو می رود، تا کجا می تواند برخلاف جریان شنا کند و مسیری دیگر را برگزیند؟
گرچه امیدوار هستم که گاه در روحهای خارق العاده، چنین اعجازی سرزده است. پروین اعتصامی از همین دبیرستانهای دخترانه بیرون آمده، و مهندس بازرگان از همین دانشگاهها، و دکتر سحابی از میان همین فرنگ رفته ها، و مصدق از میان همین دوله ها و سلطنه های «صلصال کالفخار من حماءٍ مسنون»، و انشتین از همین نژاد پلید، و شوایتزر از همین اروپای قسی آدمخوار، و لومومبا از همین نژاد برده، و مهراوه پاک از همین نجسهای هند و پدرم از همین مدرسه های آخوندریز و .....به هر حال آدم از لجن و ابراهیم از آزر بت تراش و محمد از خاندان بتخانه دار، به دل من امید می دهند که حسابهای علمی مغز مرا نادیده انگارد و به سرنوشت کودکانم، در این لجنزار بت پرستی و بت تراشی که همه پرده دار بتخانه می پرورد، امیدوار باشم.
دوست می داشتم که احسان، متفکر، معنوی، پر احساس، متواضع، مغرور و مستقل بار آید.
خیلی می ترسم از پوکی و پوچی موج نویها و ارزان فروشی و حرص و نوکر مآبی این خواجه، تا شأن نسل جوان معاصر و عقده ها و حسدها و باد و بروت های بیخودی این روشنفکران سیاسی، که تا نیمه های شب منزل رفقا یا پشت میز آبجو فروشیها، از کسانی که به هر حال کاری می کنند بد می گویند، و آنها را با فیدل کاسترو مائوتسه تونگ و چه گوارا می سنجند و طبیعاً محکوم می کنند، و پس از هفت هشت ساعت در گوشیهای انقلابی و کار تند و عقده گشاییهای سیاسی، با دلی پر از رضایت از خوب تحلیل کردن قضایای اجتماعی که قرن حاضر با آن درگیر است، و طرح مسائل، آن چنان که به عقل هیچکس دیگر نمی رسد، به منزل بر می گردند و با حالتی شبیه به چه گوارا و در قالبی شبیه لنین زیرکرسی می خوابند.
و نیز می ترسم از این فضلای افواه الرجالی شود:
از روی مجلات ماهیانه، اگزیستانسیالیست و مارکسیست و غیره شود و از روی اخبار خارجی رادیو و روزنامه، مفسّر سیاسی، و از روی فیلمهای دوبله شده به فارسی، امروزی و اروپایی، و از روی مقالات و عکسهای خبری مجلات هفتگی و نیز دیدن توریستهای فرنگی که از خیابانهای شهر می گذرند، نیهلیست، و هیپی و آنارشیست، و یا نشخوار حرفهای بیست سال پیش حوزه های کارگری حزب توده، ماتریالیست و سوسیالیست چپ، و از روی کتابهای طرح نو «اسلام و ازدواج»، «اسلام و اجتماع»، «اسلام و اجماع» اسلام و فلان بهمان... اسلام شناس، و از روی مرده ریگ انجمن پرورش افکار دوران بیست ساله، روشنفکر مخالف خرافات و از روی کتاب چه می دانم؟ در باب کشورهای در حال عقب رفتن، متخصص کشورهای در حال رشد. و از روی ترجمه های غلط و بی معنی از شعر و ادب و موزیک و تئاتر وهنر امروز، صاحبنظر وراج چرندباف لفاف ضد بشر هذیان گوی مریض هروئین گران خنک، که یعنی، ناقد و شاعر نوپرداز و ....
خلاصه، من به او «چه شدن» را تحمیل نمی کنم. او آزاد است. او خود باید خود را انتخاب کند. من یک اگزیستانسیالیست هستم، البته اگزیستانسیالیسم ویژه خودم، نه تکرار و تقلید و ترجمه که از این سه «تا»ی منفور همیشه بیزارم. به همان اندازه که از آن دوتای دیگر، تقی زاده و تاریخ، از نصیحت نیز هم. از هیچ کس هیچ وقت نپذیرفته ام و به هیچکس، هیچ وقت نصیحت نکرده ام. هر رشته ای را بخواهد می تواند انتخاب کند اما در انتخاب آن، ارزش فکری و معنوی به باید ملاک انتخاب باشد، نه بازار داشتن و گران خریدنش. من می دانستم که به جای کار در فلسفه جامعه شناسی و تاریخ اگر آرایش می خواندم یا بانکداری و یا گاوداری و حتی جامعه شناسی به درد بخور، «آنچنان که جامعه شناسان نوظهور ما برآنند که فلان ده یا مؤسسه یا پروژه را «اِتُود» می کنند و تصادفاً به همان نتایج علمی می رسند که مؤسسه سفارش داده، امروز وصیتنامه ام به جای یک انشاء ادبی، شده بود صورتی مبسوط، از سهام و املاک و منازل و مغازه ها و شرکتها و دم و دستگاهها که تکلیفش را باید معلوم می کردم و مثل حال، به جای اقلام، الفاظ ردیف نمی کردم.
اما بیرون از همه حرفهای دیگر، اگر ملاک را لذت جستن تعیین کنیم مگر لذت اندیشیدن، لذت یک سخن خلاقانه، یک شعر هیجان آور، لذت زیبائیهای احساس و فهم و مگر ارزش برخی کلمه ها از لذت موجودی حساب جاری یا لذت فلان قباله محضری کمتر است؟ چه موش آدمیانی که فقط از بازی با سکه در عمر لذت می برند و چه گاو انسانهایی که فقط از آخور آباد و زیر سایه درخت چاق می شوند. من اگر خودم بودم و خودم، فلسفه می خواندم و هنر. تنها این دو است که دنیا برای من دارد. خوراکم فلسفه و شرابم هنر و دیگر بس! اما من از آغاز متاهل بودم. ناچار باید برای خانواده ام کار می کردم و برای زندگی آنها زندگی می کردم. ناچار جامعه شناسی مذهبی و جامعه مسلمانان، که به استطاعت اندکم شاید برای مردمم کاری کرده باشم، برای خانواده گرسنه و تشنه و محتاج و بی کسم، کوزه آبی آورده باشم.
او آزاده است که یا خود را انتخاب کند و یا مردم را، اما هرگز نه چیز دیگری را، که جز این دو، هیچ چیز در این جهان به انتخاب کردن نمی ارزد، پلید است، پلید.
فرزندم! تو می توانی «هرگونه بودن» را که بخواهی باشی، انتخاب کنی. اما آزادی انتخاب تو چهارچوب حدود انسان بودن محصور است. با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب، سخن گفتن بی معنی است، که این کلمات ویژه خدا است و انسان و دیگر هیچ کس، هیچ چیز، انسان بودن یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد (به خود و جهان) و می آفریند(خودراو جهان را) و تعصب می ورزد و می پرستد و انتظار می کشد و همیشه جویای مطلق است. جویای مطلق. این خیلی معنی دارد. رفاه، خوشبختی، موفقیتهای روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه می زند. اگر این صفات را جزء ذات آدمی بدانیم، چه وحشتناک است که می بینیم در این زندگی مصرفی و این تمدن رقابت و حرص و برخورداری همه دارد پایمال می شود. انسان در زیر بار سنگین موفقیتهایش دارد مسخ می شود، علم امروز انسان را دارد به یک حیوان قدرتمند بدل می کند. تو هر چه می خواهی باشی باش، اما ... آدم باش.
اگر پیاده هم شده است سفر کن. در ماندن می پوسی. هجرت کلمه بزرگی در تاریخ «شدن» انسانها و تمدنها است. اروپا را ببین. اما وقتی که ایران را دیده باشی، وگرنه کور رفته ای، کر بازگشته ای. افریقا مصراع دوم بیتی است که، مصراع اولش اروپا است. در اروپا مثل غالب شرقیها بین رستوران و خانه و کتابخانه محبوس ممان. این مثلث بدی است. این زندان سه گوش همه فرنگ رفته های ماست. از آن اکثریتی که وقتی از این زندان روزنه ای به بیرون می گشایند و پا به درون اروپا می گذارند، سر از فاضلاب شهر بیرون می آورند، حرفی نمی زنم که حیف از حرف زدن است! اینها غالباً پیرزنان و پیرمردان خارجی دوش و دختران خارجی گز فرنگی را با متن راستین اروپا عوضی گرفته اند. چقدر آدمهایی را دیده ام که بیست سال در فرانسه زندگی کرده اند و با یک فرانسوی آشنا نشده اند. فلان آمریکایی که به تهران می آید و از طرف مموشهای شمال شهر و خانواده های قرتی لوس اشرافی کثیف عنتر فرنگی احاطه می شود، تا چه حد جو خانواده ایرانی و روح جاده شرقی و هزاران پیوند نامرئی و ظریف انسانی خاص قوم را لمس کرده است؟
اگر به اروپا رفتی، اولین کارت این باشد که در خانواده ای اتاق بگیری که به خارجیها اتاق اجاره نمی دهند. در محله ای که خارجیها سکونت ندارند. از این حاشیه مصنوعی بی مغز آلوده دور باش. با همه چیز در آمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو. در انزوا پاک ماندن، نه سخت است و نه با ارزش. «کُن مَعَ النّاسِ وَ لاتَکُن مَعَ النّاسِ». واقعاً سخن پیغمبرانه است.
واقعیت، خوبی و زیبایی، در این دنیا جز این سه چیز دیگر به جستجو نمی ارزد، نخستین با اندیشیدن، علم. دومین با اخلاق، مذهب. و سومین با هنر، عشق، می تواند تو را از این هر سه محروم کند. یک احساساتی لوس سطحی هذیان گوی خنک. چیزی شبیه جواد فاضل، یا متین ترش نظام وفا، یا لطیف ترش لامارتین یا احمق ترش دشتی و کثیف ترش بلیتیس! و نیز می تواند تو را از زندان تنگ زیستن، به این هر سه دنیای بزرگ پنجره ای بگشاید و شاید هم ... دری و من نخستینش را تجربه کرده ام و این است که آنرا دوست داشتن نام کرده ا م. که هم، همچون علم و بهتر از علم آگاهی می بخشد و هم، همچون اخلاق روح را به خوب بودن می کشاند و خوب شدن و هم، زیبایی و زیباییها(که کشف می کند، که می آفریند، چقدر در همین دنیا بهشتها و بهشتی ها) نهفته است. اما نگاهها و دلها همه دوزخی است، همه برزخی است نمی بیند و نمی شناسد، کورند، کرند، چه آوازهای ملکوتی که در سکوت عظیم این زمین هست و نمی شنوند. همه جیغ و داد و غرغر و نق و نق وقیل و قال و وراجی و چرت و پرت و بافندگی و محاوره.
. که چقدر این دنیای خالی و نفرت بار برای فهمیدن و حس کردن سرمایه دار است، لبریز است. چقدر مایه های خدایی که در این سرزمین ابلیس نهفته است. زندگی کردن وقتی معنی می یابد که فن استخراج این معادن نا پیدا را بیاموزی و تو می دانی که چقد این حرف با حرفهای ژید به ناتانائلش شبیه است، با آن متناقض است! تنها نعمتی که برای تو در مسیر این راهی که عمر نام دارد آرزو می کنم، تصادف با یکی یکی دو روح خارق العاده، با یکی دو دل بزرگ، با یکی دو فهم عظیم و خوب زیباست.
چرا نمی گویم بیشتر؟ بیشتر نیست. «یکی» بیشترین عدد ممکن است. دورا برای وزن کلام آوردم و نیست. گرچه من به اعجاز حادثه یی، این کلام موزون را در واقعیت ناموزون زندگی ام به حقیقت داشتم. «برخوردم» (به هر دو معنی کلمه).
اما تو، سوسن ساده مهربان احساساتی زیباشناس منظم و دقیق و تو، سارای رند عمیق عصیانگر مستقل! برای شما هیچ توصیه ای ندارم. در برابر این تندبادی که بر آینده پیش ساخته شما می وزد، کلمات، که تنها امکاناتی است که اکنون در اختیار دارم، چه کاری می توانند کرد؟ اگر بتوانید در این طوفان کاری کنید، تنها به نیروی اعجازگری است که از اعماق روح شما سرزند، جوش کند و اراده ای شود مسلح به آگاهی ای مسلط بر همه چیز و نقاد هر چه پیش می آورند و دور افکننده هر لقمه ای که می سازند. چه سخت و چه شکوهمند است که آدمی خود طباخ غذاهای خویش باشد. مردم همه نشخوار کنندگانند و همه خورندگان آنچه برایشان پخته اند. دعوای امروز بر سر این است که لقمه کدام طباخی را بخورند. هیچ کس به فکر لقمه ساختن نیست. آنچه می خورند غذاهایی است که دیگران هضم کرده اند. و چه مهوع!
آن هم کی ها می سازند؟ رهبران روشنفکر زنان امروز اجتماع ما. که آنها که مدل نوین زن بودن شده اند.«هفده دی ایها.» آزاد زنان! این تنها صفتی است که آنها موصوفات راستین آنند، آزاد از... عفت کلام اجازه نمی دهد. این چادرهای سیاه را نه، فرهنگ و تمدن جدید و نه رشد فکری و نه شخصیت یافتن واقعی و نه آشنایی با روح بینش و مدنیت اروپا، بلکه آجان و قیچی از سر اینان برداشت، بر اندام اینان درید و آنگاه نتیجه این شد که همان شاباجی خانم شد که بود، منتها به جای حنا بستن، گلمو می زند و به جای خانه نشستن و غیبت کردن، شب نشینی می کند و پاسور می زند. از خانه به خیابان منتقل شده است. هم اوست که فقط تنبانش را در آورده است و بس. یک ملاباجی، اگر ناگهان تنبانش را درآورد و یا به زور در آورند چه تغییراتی در نگاه و احساس و تفکر و شخصیتش رخ خواهد داد؟
اما مسأله به همین سادگیها نیست. زن روز آمار داده است که، از 1956 تا 66 (ده سال)، مؤسسات آرایش و مصرف لوازم آرایش در تهران پانصد برابر شده است، و این تنها منحنی تصاعدی مصرف در دنیا، و در تاریخ اقتصاد است، و نیز تنها علت غائی همه این تجددبازیها و مبارزه با خرافات و آزاد شدن نیمی از اندام اجتماع که تاکنون فلج بوده، زندانی بود و از این حرفها... اما اینها باز یک فضیلت را دارایند، یعنی یک امتیاز بر رقبای اُمّلشان. چه گرفتاری عجیبی در قضاوت میان این دو صف متجانس متخاصم پیدا کرده ام. هر وقت آن «جیگی جیگی ننه خانم» ها را می بینم می گویم باز هم اینها.
و اما تو همسرم. چه سفارشی می توانم به تو داشت؟ تو که با از دست دادن من هیچ کسی را در زندگی کردن از دست نداده ای. نه در زندگی، در زندگی کردن، به خصوص بدان «گونه» که مرا می شناسی و بدان صفات که مرا می خوانی. نبودن من خلائی در میان داشتنهای تو پدید نمی آورد؛ و با این حال که چنان تصویری از روح من در ذهن خود رسم کرده ای، وفای محکم و دوستی استوار و خدشه ناپذیرت به این چنین منی، نشانه روح پر از صداقت و پاکی و انسانیت توست.
به هر حال، اگر در شناختن صفات اخلاقی و خصائل شخصیت انسانی من اشتباه کرده باشی، در این اصل هر دو هم عقیده ام که: اگر من هم انسان خوبی بوده ام همسر خوبی نبوده ام؛ و آنقدر قدرت دارم که ضعفهایم را کتمان نکنم و در شایستگیم همین بس که خداوند با دادن تو، آنچه را به من نداده است؛ جبران کرده است و این است که اکنون، در حالی که همچون یک محتضر وصیت می کنم احساس محتضر را ندارم. که با بودن تو می دانم که نبودن من، هیچ کمبودی را در زندگی کودکانم پدید نمی آورد و تنها احساسی که دارم همان است که در این شعر توللی آمده است که:
برو ای مرد برو چوی سگ آواره بمیر که وجود تو به جز لعن خداوند نبود
سایه شوم تو جز سایه ناکامی و یاس بر سر همسر و گهواره فرزند نبود
از طرف مالی تنها یادآوری این است که به حساب خودم آنچه را از پول خود در هنگام زلزله خرج کردم از حساب شماره 2 بانک تعاونی و توزیع برداشت کرده ام، و البته دلم از این کار چرکین بود و قصد داشتم در عید امسال که قرضی می کنم یا چیزی می فروشم، برای پول منزل آن را مجدداً بازگردانم و امیدوارم تو این کار را بکنی.
آرزوی دیگرم این بود که یک سهم آب و زمین از کاهه بخرم به نام مادرم وقف کنم و درآمدش صرف هزینه تحصیل شاگردان ممتاز مدرسه این ده شود که در سبزوار تحصیلاتشان را تا سیکل یا دیپلم ادامه دهند(ماهی پنجاه تومان برای هر محصل در ماههای تحصیلی که نه ماه است، یعنی سالی چهارصد و پنجاه تومان برای هر فرد و بنابر این سالی سه محصل می توانند از این بابت درس بخوانند البته با کمکهای اضافی من و خانواده خودش).
کار سوم اینکه، جمعی از شاگردان آشنایم، همه حرفها و درسهای چهارسال دانشکده را جمع و تدوین کنند و منتشر سازند که بهترین حرفهای من در لابه لای همین درسهای شفاهی و گفت و شنودهای متفرقه نهفته است.... و نیز کنفرانسهای دانشگاهیم جداگانه و نوشته های ادبیم در سبک کویر جدا و نوشته های پراکنده فکری و تحقیقم جدا، و آنچه در اروپا نوشته ام جمع آوری شود و نگهداری تا بعدها که انشاءالله چاپ شود. و شعرهایم همه به دقت جمع آوری شود و سوزانده شود که نماند مگر «قوی سپید» و «غریب راه» و «در کشور» و «شمع زندان» و درسهای اسلام شناسی، از «سقیفه به بعد»، با «امت و امامت» در ارشاد و کنفرانسهای مربوط به حضرت علی و علت تشیع ایرانیان و دیالکتیک پیدایش فرق اسلام و هرچه به این زمینه ها می آید از جمله «بیعت» در کانون مهندسین و «علی حقیقتی بر گونه اساطیر» .و ....همه در یک جلد به نام جلد دوم اسلام شناسی تحت عنوان «امت و امامت» تدوین شود.
اگر مترجمی شایسته پیدا شد متن مصاحبه مرا با گیوز به فارسی ترجمه کند درباره این آثار بخصوص کتاب desalienation societes musu Imanes مرا و همچنین مقاله «sociologie d’initiation » مرا که با چهار جامعه شناس خارجی تحقیق کرده ایم و «اوت زتود» چاپ کرده است. کتاب«L’age solitaire » مرا دلم نمی خواهد ترجمه کنند. کار گذشته ای و رفته ای است.
همه التماسهایت را از قول من نثار.... عزیزم کن، که آنچه را از من جمع کرده و درباره ام نوشته، از چاپش منصرف شود که خیلی رنج می برم.
از دوستانم که در سالهای به علت انزوایی که داشتم، و خود معلوم حالت روحی وفشار طاقت شکن فکری و عصبی بود، از من آزرده شده اند، پوزش می طلبم و امیدوارم بدانند که دوری از آنها نبود، گریز به خودم بود و این دو یکی نیست.
کتاب «کویر» را با اتمام آخرین مقاله و افزودن «داستان خلقت» یا «درد بودن»- پس از پاکنویس- تمام کنید و منتشر سازید. مقدمه اش تنها نوشته عین القضاء است. و در اولین صفحه اش این جمله توماس ولف: «توشتن برای فراموش کردن است نه به یادآوردن».
در پایان این حرفها برخلاف همیشه احساس لذت و رضایت می کنم که عمرم به خوبی گذشت. هیچ وقت ستم نکردم. هیچ وقت خیانت نکردم و اگر هم به خاطر این بود که امکانش نبود، باز خود سعادتی است. تنها گناهی که مرتکب شده ام؛ یکبار در زندگیم بود، 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وصیتنامه دکتر علی شریعتی

حل تمرینات درس شبکه عصبی دکتر منهاج+جزوه فارسی شبکه های عصبی

اختصاصی از اس فایل حل تمرینات درس شبکه عصبی دکتر منهاج+جزوه فارسی شبکه های عصبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

حل تمرینات درس شبکه عصبی دکتر منهاج

+جزوه فارسی شبکه های عصبی

 

هوش محاسباتی

شبکه های عصبی

فصل اول
– مقدمه
– معنای شبکه های عصبی
– انگیزه های بیولوژیکی
– تشابهات و انتظارات
– تاریخچه و کاربرد
• فصل دوم
– مدل ریاضی نرون
– مدل تک ورودی و چند ورودی
– ساختار شبکه های عصبی: شبکه های یک و چند لایه

فصل سوم: مسئله تشریحی شناسایی الگو
– شناسایی الگو
– معرفی سه شبکه های نمونه: پرسپترون، همینگ و هاپفیلد
– استفاده از آن در حل مسئله فوق

فصل چهارم
– فرایند یادگیری
– شبکه های عصبی به عنوان سیستمهای دینامیکی آموزش پذیر
– یادگیری شبکه
– انواع یادگیری: با ناظر، بدون ناظر و تشدیدی
– قانون یادگیری پرسپترون

فصل هفتم
– مقدمه
– مبانی بهینه سازی و نقاط بهینه
– روشهای می نیمم سازی
– یادگیری ویدرو-هوف و شبکه آدالاین
LMS – الگوریتم
– کاربرد شبکه آدالاین در فیترهای تطبیقی

فصل 8
شبکه های عصبی چند لایه
پیشخور و یادگیری پس انتشار
خطا

فصل هشتم
– مقدمه
– شبکه پرسپترون چند لایه
– حل چند مسئله
(BP) – الگوریتم پس انتشار خطا
– تقریب توابع
– کاربردهای شبکه عصبی چند لایه


دانلود با لینک مستقیم


حل تمرینات درس شبکه عصبی دکتر منهاج+جزوه فارسی شبکه های عصبی