اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مراحل تولید دارو و ارزیابی کار و زمان در شرکت داروسازی الحاوی

اختصاصی از اس فایل مراحل تولید دارو و ارزیابی کار و زمان در شرکت داروسازی الحاوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مراحل تولید دارو و ارزیابی کار و زمان در شرکت داروسازی الحاوی


مراحل تولید دارو و ارزیابی کار و زمان در  شرکت داروسازی الحاوی

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات:96

 

فهرست
عنوان صفحه
1- مقدمه 2
2- تاریخچه شرکت 4
فصل اول : انبارداری
1- انبار و انواع آن 7
- انبار از نظر مواد و محصولات 8
- انبار از نظر چگونگی نقش و ماهیت عمل 8
- انبار از نظر فیزیکی 9
2- نقش انبار 9
3- اهمیت انبارداری 10
- انباردار 12
4- انبار مواد اولیه شرکت 13
- انبارهای مواد اولیه 14
- تأمین کنندگان مواد اولیه 14
- کارکنان انبار مواد اولیه 14
- محل سازمانی انبار مواد اولیه 15
- اهم وظایف انباردار 15
- رعایت اصول ایمنی در انبار مواد اولیه 16
- وسایل کار در انبار مواد اولیه 17
- نظام خروج مواد اولیه از انبار مواد اولیه 17
- روشهای انبار کردن 17
- کارهای اداری انبار مواد اولیه 18
- گردش مواد در انبار مواد اولیه 19
5- انبار محصولات 19
- وظایف انباردار 19
- گردش محصولات در انبار محصولات 20
6- انبار گردانی 21
فصل دوم: تولید
1- تولید و عملیات 26
2- ماشین آلات شرکت 27
3- استقرار ماشین آلات شرکت 28
- ویژگیهای استقرار ماشین آلات شرکت 28
- معایب استقرار ماشین آلات شرکت 29
4- محصولات شرکت 30
5- نحوه تولید دارو 31
- مراحل تولید شربت و قطره 31
- مراحل تولید قرص 32
- مراحل تولید کپسول 33
6- ساخت دارو 34
- روش ساخت شربت اکسپکتورانت 34
- روش ساخت قطره ویتامین A+D 35
- روش ساخت قرص الومینیوم MG 36
- روش ساخت کپسول ترامادول 50 میلی گرمی 37
فصل سوم : ارزیابی کار
1- بهره وری 39
- تاریخچه و مفهوم بهره وری 39
- آنالیز بهره وری 41
- اندازه گیری بهره وری 43
- معیارهای بهره وری 43
- عوامل مؤثر بر بهره وری 45
- بهره وری در صنعت 46
- زمینه بهره وری 47
- برداشت کارگران از بهره وری 49
- عوامل مؤثر بر بهره وری 50
- راههای افزایش بهره وری 52
2- ارزیابی کار 54
- ارزیابی کار وسیله مستقیم افزایش بهره وری 54
- چرا ارزیابی کار سودمند است؟ 56
- فنون ارزیابی کار و ارتباط آنها با یکدیگر 60
- شیوه اصلی ارزیابی کار 62
3- ارزیابی روش (تعریف و هدفها) 64
- شیوه اصلی ارزیابی روش 65
- ثبت بررسی، ایجاد (ثبت واقعیات) 67
- نمودار خلاصه فرآیند 68
- نمودارهای گردشی فرآیند 70
- مثالی برای نمودار گردشی فرآیند 74
- بررسی انتقادی: فن پرسش و پاسخ 75
- پرسشهای اولیه 76
- پرسشهای ثانویه 78
- ایجاد روش اصلاح شده 80
- مثالی برای روش اصلاح شده 82
4- ملاحظات کلی در مورد کارسنجی 85
- مقصود از کارسنجی 86
- موارد استفاده کارسنجی 92
- شیوه اصلی کارسنجی 93
- فنون کارسنجی 95
- منابع و مأخذ 96

 


دانلود با لینک مستقیم


مراحل تولید دارو و ارزیابی کار و زمان در شرکت داروسازی الحاوی

بنر و پوستر لایه باز میلاد امام زمان (عج) نیمه شعبان

اختصاصی از اس فایل بنر و پوستر لایه باز میلاد امام زمان (عج) نیمه شعبان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بنر و پوستر لایه باز میلاد امام زمان (عج) نیمه شعبان


بنر و پوستر لایه باز میلاد امام زمان (عج) نیمه شعبان

تصویری که هم اکنون خدمت شما تقدیم می کنم بنر ۴*۳ متری است که ما برای مسجد خودمون هم از این بنر استفاده کردیم. و همچنین برای دوستانی که نیاز به پوستر دارند ابعاد A3 تصویر رو در نظر گرفتم که تقدیم می کنم. در این تصویر از خطاطی نام مبارک المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با زمینه ای اسلیمی استفاده شده و به حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مزین شده که ایشان می فرمایند:

((برترین اعمال امت من انتظار فرج است.))


دانلود با لینک مستقیم


بنر و پوستر لایه باز میلاد امام زمان (عج) نیمه شعبان

دانلود مقاله مدیریت زمان

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله مدیریت زمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 چکیده
استفاده مؤثر و اثربخش از زمان ضرورتی اجتناب ناپذیر برای موفقیت در عرصه کار و زندگی است. مدیریت زمان شامل مجموعه‌ای از مهارتها برای کنترل کردن و استفاده بهتر از زمان است. این مقاله به تشریح مفاهیم و اصول مدیریت زمان پرداخته و فنون و ابزاری را برای مدیریت زمان در محیط زندگی و کار ارائه می‌کند.
کلیدواژه : مدیریت زمان
________________________________________
1- مقدمه
راه‌های مختلفی برای بیان درک ما از زمان وجود دارد. برای قرنها مردم از حرکت ماه، ساعت آفتابی، اذان،‌ زنگ کلیسا برای تنظیم برنامه‌ زمانی روزانه خود استفاده کردند تا اینکه در قرن دوازدهم راهبان کاتولیک ساعت‌هایی را برای تنظیم فعالیت‌های خود ساختند.
در طول تاریخ تمدن‌ها به زمان و ابعاد آن توجه داشته‌اند و این توجه در این دوران نیز وجود دارد و عباراتی مانند «وقت طلاست» گویای این توجه است. جوامع امروزی جوامعی هستند که در آنها تعداد ساعات کافی در طول روز وجود ندارد. فناوری‌های نو محیطی فراهم آورده‌اند که تقریباً در مدت زمان کم می‌توان به خیلی از اطلاعات دسترسی پیدا کرد و خیلی کارها را سریعتر و آسانتر انجام داد اما تمایل به سریعتر انجام دادن کارها و بیشتر کار انجام دادن روز ‌به ‌روز بیشتر می‌شود.
این رویکرد که همواره با بشر همراه بوده ‌است این احساس را برای او به وجود آورده ‌است که از زمان عقب می‌ماند و نمی‌تواند از آن به صورت مؤثر بهره گیرد. تاریخ به ما می‌گوید که مدیریت ضعیف زمان یک مسئله قدیمی است، مسئله‌ای است که فناوری آن را به وجود نیاورده ‌است و آن را نمی‌تواند حل کند. در شرایطی که ابزار بیشتری برای مدیریت زمان در اختیار داریم و فرایند‌های اداری، کمتر درپیچ و تاب تشریفات اداری و کاغذ بازی گم می‌شوند، مدیریت ضعیف زمان را کمتر می‌توان مخفی کرد. مدیریت زمان موضوعی است که همه ما، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفه‌ای، نیاز داریم با آن روبرو شویم تا در زندگی موفق شویم.
در ادامه در مورد وجوه مختلف مدیریت زمان صحبت می‌کنیم. ابتدا نگاهی به اصول عمومی مدیریت زمان خواهیم داشت. توجه به این اصول کمک می‌کند که درک بهتری از مفهوم مدیریت زمان داشته باشیم و پیشنهادهایی ارائه می‌کند که می‌توانید آنها را در حوزه‌های مدیریت زمان در زندگی خود به کار برید. پس از ارائه رهنمودهای عمومی، به حوزه‌های مدیریت زمان به صورت دقیق‌تر خواهیم پرداخت. ابتدا راجع به مدیریت زمان در زندگی شخصی می‌پردازیم و سپس مدیریت زمان را در حوزه کسب و کار مدنظر قرار می‌دهیم.
2- اصول عمومی مدیریت زمان
مدیریت زمان مجموعه‌ای از مهارتهاست که شما را در استفاده مؤثر از زمان کمک می‌کنند. رهنمودهای عمومی وجود دارند که می‌توانند برای مدیریت زمان در حوزه‌های متفاوت مانند خانه، مدرسه و کار استفاده شوند. در این بخش، برخی از این رهنمودها را شرح می‌دهیم. ابتدا دلایل استفاده نکردن مردم از مدیریت زمان و مزایای حاصل از مدیریت زمان را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
احتمالاً روشن‌ترین دلیل عدم استفاده از مدیریت زمان این است که مردم نمی‌دانند مدیریت زمان چیست. دلیل دوم سستی و تنبلی است؛ بعضی از مردم فاقد هدف و انگیزش لازم برای برنامه‌ریزی مؤثر هستند. گروه سومی که از مدیریت زمان استفاده نمی‌کنند آنهایی هستند که دوست دارند تحت فشار و تنگی وقت (دقیقه نود) و شرایط بحران کار کنند.
ممکن است در شرایطی استفاده نکردن از مدیریت زمان توجیه‌پذیر باشد اما مزایای استفاده موفق از مدیریت زمان هر گونه دلیل یا توجیه را رد می کند. مدیریت زمان کمک می‌کند که تعیین کنید کدام یک از کارهایی که انجام می‌دهید مهمترین هستند. این عمل به شما این امکان را می‌دهد به برخی فعالیتها اولویت زیادی دهید و برخی از فعالیت‌ها را حذف کنید. هم‌چنین مدیریت زمان به شما کمک می‌کند که از طریق حذف مزاحمت‌ها و فعالیت‌های غیرضروری، مدت زمانی که واقعاً کار می‌کنید را افزایش دهید. یکی از وجوه رضایت بخش مدیریت زمان کاهش استرس در زندگی است. کاهش سطح استرس موجب بهبود سلامت روحی و جسمی می‌شود.
2-1- چگونه وقت خود را می‌گذرانید؟
وقتی تصمیم گرفتید که از استراتژی‌های مدیریت زمان استفاده کنید، از همان زمان باید شروع کنید. اولین قدم تحلیل و بررسی روشی است که در حال حاضر از وقت خود استفاده می‌کنید. این کار نباید از طریق حافظه انجام شود. ممکن است شما اکثریت زمانهای بیکاری خود را به یاد نیاورید یا قادر نباشید زمانهایی را که صرف مکالمات طولانی می‌کنید دقیقاً بیاد آورید. برای ثبت نحوه گذراندن وقت می‌توانید از یک دفتر یادداشت، دفتر گزارش فعالیت یا یک دفتر برنامه‌ریزی با بخش‌های تفکیک شده به ساعت برای ردیابی فعالیتها استفاده کنید. نه تنها آنچه که در طول روز انجام می‌دهید بلکه احساس خود (خسته، پرانرژی، عصبانی، بی‌حال و ...) را ثبت کنید. هر وقت که فعالیت خود را تغییر می‌دهید، نوع فعالیت و زمان شروع آن را ثبت کنید.
پس از ثبت فعالیت‌ها برای چندین روز، یادداشت‌ها آماده برای تحلیل هستند. خیلی از فعالیت‌های ثبت شده در گزارش به صورت بارز دیده می‌شوند چرا که وقت زیادی صرف آنها شده است. دیگر حوزه مهم در یادداشت‌ها، فعالیت‌های غیرضروری است که در طول روز انجام داده‌اید. وقتی این فعالیت‌ها به صورت جداگانه دیده شوند خیلی زمان‌بر نیستند اما وقتی دسته‌بندی شوند، زمان کل آنها ممکن است قابل ملاحظه باشد. تحلیل فعالیتهایتان که در گزارش ثبت شده‌اند در قدم بعدی، یعنی اولویت‌بندی فعالیت‌ها، به شما کمک خواهد کرد.
2-2- اولویت‌بندی فعالیت‌ها
اولویت‌بندی یکی از مهمترین قدم‌های مدیریت زمان است. این عمل کمک می‌کند که موارد زمان‌بر که نه اوقات خوشی را ترتیب می‌دهند و نه کمک می‌کنند که به اهداف خود دست یابید را حذف کنید. این مرحله بیشترین تغییر در جهت افزایش زمان را به دنبال دارد. با تصمیم گیری در خصوص فعالیت‌هایی که باید انجام دهید و فعالیتهایی را که باید حذف کنید اولویت‌‌بندی را آغاز کنید.
برای تصمیم‌گیری در خصوص فعالیت‌هایی که باید انجام دهید، فعالیت‌هایی را تعیین کنید که از آنها لذت می‌برید و آنها را خوب انجام می‌دهید. خیلی مهم است که هم از نظر حرفه‌ای و هم از نظر شخصی از کاری که انجام می‌دهید لذت ببرید. در گزارش خود کارهایی که از آنها لذت می‌برید و کارهایی که برای شما خوشایند نیستند را مشخص کنید. اکثریت روز شما باید صرف کارهایی شود که از انجام آنها لذت می‌برید.
در حالی که مهم است از انجام یک کار لذت ببرید، نیز مهم است که آن را خوب انجام دهید. در تعیین اینکه چه کارهایی را انجام دهید و چه کارهایی را تفویض کنید، شناخت نقاط قوت و ضعف شما حیاتی است. تلاش نکنید مسئولیت‌هایی بیش از آنچه می‌توانید به صورت معقول انجام دهید را به عهده گیرید. بعد از تعیین کارهایی که از آنها لذت می‌برید و آنها را خوب انجام می‌دهید، شما آماده هستید که فعالیت‌های غیرضروری در زندگی خود را دور بریزید. تمام منابع موجود خود را پیدا کنید و فعالیت‌هایی را که بیش از توان خود می‌دانید تفویض کنید. بعد از اینکه فهرست کارهای روزانه را به میزان قابل قبولی از مسئولیت‌ها کاهش دادید، زمان برنامه‌ریزی فرا می‌رسد.
2-3- برنامه‌ریزی
برنامه‌ریزی در زندگی شخصی و حرفه‌ای متفاوت از هم انجام می‌شوند. در برنامه‌ریزی شخصی، برنامه‌ریزی از طریق هدفگذاری و ترسیم مسیر دست‌یابی به اهداف انجام می‌شود. در برنامه‌ریزی حرفه‌ای،‌ برنامه‌ریزی پروژه‌‌محور است. برنامه‌ریزی پروژه باید از طریق نرم‌افزارهای برنامه‌ریزی رسمی انجام شود.
روش برنامه‌ریزی مناسب خود را انتخاب کنید. از هر روش مانند انتخاب اهداف، برنامه‌ریزی رسمی یا غیر رسمی که استفاده کنید چند نکته مهم را باید به خاطر بسپارید. ابتدا انتظارات خود را برآورد کنید. به یاد داشته باشید تعداد ساعات محدودی در یک روز وجود دارد. سعی نکنید به نتایجی ماورأ قابلیت‌های خود دست یابید.
دوم، مدت زمانی را صرف خود کنید. برای اینکه به حد‌اکثر عملکرد دست یابید به زمان خواب و استراحت کافی نیاز دارید. اقدام به این عمل سخت‌تر از تصمیم گرفتن برای انجام آن است. هنگام برنامه‌ریزی شما می‌پندارید که به هیچ استراحتی نیاز ندارید یا می‌توانید فقط چهار ساعت در روز بخوابید. کار مداوم بدون استراحت سطح استرس را افزایش داده و سطح عملکرد را کاهش می‌دهد.
2-4- نکات سودمند برای بهبود کیفیت وقت
2-4-1- از مزاحمت‌ها جلوگیری کنید.
همواره پذیرای بازدیدکنندگان نباشید. بازدیدکنندگان می‌توانند موجب به هم‌ریختگی شوند که در نهایت منجر به کاهش بهره‌وری می‌شود. با بستن در اتاق یا حذف ارتباط بصری می‌توانید به بازدیدکننده بفهمانید که شما مشغول هستید. هر روشی که به کار می‌برید به خاطر بسپارید که نباید هر بازدیدی را بپذیرید.
راه دیگر برای کاهش مزاحمت‌ها جواب ندادن به تلفن است. تماس‌های تلفنی می‌توانند خیلی وقت‌گیر باشند. تماس‌های تلفنی قطار افکار را از حرکت باز‌می‌دارند. تماس‌های تلفنی ممکن است شما را متعهد به انجام کارهایی کنند که آمادگی آنها را ندارید. از خاموش کردن زنگ تلفن نترسید. وقتی کارتان تمام شد پیغام‌های دریافتی را چک کنید.
2-4-2- کنترل کنید
کارهایی را که نیاز دارید انجام دهید می‌دانید. این کار را در فهرست کارها یادداشت کنید. کارهای فهرست را اولویت‌بندی کنید. با انجام این عمل،‌ شما می‌توانید روز خود را کنترل کنید. شما ابزاری دارید که می‌توانید از کارهای غیرضروری جلوگیری کنید یا کارهای جدید را اولویت‌بندی کنید. پیروی از این رهنمودها این تضمین را به دنبال دارد که شما ابتدا مهمترین فعالیتها را انجام می‌دهید. هم‌چنین شما می‌دانید که چه فعالیت‌هایی را انجام نداده‌اید و می‌توانید آنها را به فهرست کارهای فردا اضافه کنید.
2-4-3- بر بهره‌ور بودن تأکید کنید نه مشغول بودن
تمرکز بر بهره‌وری کیفیت کار و عملکرد را افزایش می‌دهد. تهیه یک فهرست اولویت‌بندی شده از کارها به شما کمک می‌کند که بهره‌ور باشید. تمرکز بر انجام مهمترین کارها در ابتدا، به شما کمک می‌کند که کار بیشتری انجام دهید و آنها را سر وقت انجام دهید.
2-4-4- سرعت خود را تنظیم کنید
مهم است که خود را برای میزان ساعاتی که کار می‌کنید تنظیم کنید. از خود بپرسید که با سرعتی که کار می‌کنید می‌توانید ادامه دهید. خود را با تعداد ساعات زیاد کار خسته نکنید. مدیریت مؤثر زمان باید این امکان را فراهم آورد که بتوانید کارهای مورد نیاز را انجام دهید بدون اینکه نیاز باشد تعداد ساعات زیادی را در دوره زمانی بزرگتر مشغول باشید.
3- مدیریت زمان شخصی
مدیریت زمان شخصی بخش قابل ملاحظه‌ای از زمان روزانه را صرف می‌کند. مهارتهای مدیریت زمان شخصی در عمل دارای اشکالاتی هستند. اولویت‌بندی اهداف شخصی می‌تواند خیلی مشکل باشد زیرا باید نسبت به فعالیت‌های اولویت‌دار، در دسته دوم از اهمیت قرار گیرند. این بخش به شما کمک می‌کند که اهداف شخصی خود را اولویت‌بندی کنید بطوری که در برنامه شما قرار گیرند. شما روش «فقط بگو نه» را یاد می‌گیرید که به شما در سبک کردن زمانبندی کمک می‌کند. این بخش هم‌چنین چگونگی ایجاد وقت برای فرزندان و دیگر افراد مهم برای شما را مورد بررسی قرار می‌دهد.
3-1- فقط بگو «نه»
در زندگی شخصی خود معمولاً با گفتن کلمه «نه» مشکل داریم. این موضوع موجب بیشتر تناقضات در وقت ما می‌شود. به خاطر اکراه طبیعی در گفتن نه، اغلب احساس تعهد نسبت به دوستان و خانواده خود داریم. آموزش به خود در استفاده از ابزار ارزشمند نه گفتن در تشخیص اهمیت اولویت‌های شخصی ضروری است.
چندین روش برای نه گفتن به صورت غیرمستقیم وجود دارد بطوری که دوستان و خانواده خود را نرنجانید. یک ذهن خلاق معمولاً قادر خواهد بود از شرایطی که با اولویت موجود وی تناقض دارند خلاصی یابد. اما عذر و بهانه همیشه ضروری نیست. اشکالی ندارد که با افراد رو راست بود و واقعیت را گفت. به افرادی که تقاضای اختصاص وقت را از شما دارند بگویید که شما مسئولیت‌هایی به عهده دارید که امکان برآوردن تقاضای آنها را فراهم نمی‌آورد. شما متعجب خواهید شد که می‌بینید که به چه سادگی روش مستقیم پذیرفته می‌شود.
3-2- اهداف شخصی
3-2-1- هدفگذاری کنید
وقتی بتوانید به صورت مؤثرتر «نه» بگویید، وقت بیشتری برای تخصیص در دست‌یابی به اهداف شخصی خود دارید. اهداف، حوزه خیلی مهمی از مدیریت زمان شخصی هستند. اهداف به ما کمک می‌کنند که از طریق ایجاد کار برای ما و اجازه تمرکز بر تلاش‌هایمان، زندگی خود را سازماندهی کنیم. هنگام هدفگذاری خیلی مهم است آنها را واقعی و قابل دستیابی تعریف کنیم. با تنظیم اهداف از پیش،‌ به خود اجازه می‌دهید که یک مسیر استراتژیک به سمت دستیابی به اهداف را برنامه‌ریزی کنید.
اهدافی تعریف کنید که به سادگی قابل دستیابی باشند. وقتی به اهداف تعریف شده رسیدید، برای هدفی که مشکل‌تر است اقدام کنید. این فرایند را ادامه دهید تا اینجا که احساس کنید که اهداف شما نه آسان و نه دور از دسترس هستند. این فرایند کند است اما به شما کمک می‌کند که یاد بگیرید چگونه به صورت موفقیت‌آمیز به اهداف خود دست یابید. نباید انتظار داشته باشید که تمام انتظاراتتان یک شبه برآورده شوند چرا که یک فرایند تدریجی است.
3-2-2- اهداف خود را اولویت‌بندی کنید
وقتی اهداف خود را تنظیم کردید، باید آنها را اولویت‌بندی کنید. وقت گذاشتن و اولویت‌بندی اهداف در مدیریت زمان شخصی مؤثر حیاتی است. خیلی از ما از این مرحله می‌پریم اگر چه دوباره مجبور می‌شویم که برگردیم.
اهداف را به صورت روشن تعریف کنید و مشخص کنید که آنها چه هستند و چه اهمیتی دارند. اهدافی که اهمیت کم دارند می‌توانند به تعویق بیافتند. اجازه دهید اقلامی که به توجه بیشتر نیاز دارند ابتدا انجام شوند. شما می‌توانید یک فهرست از کارهایی که باید انجام دهید تهیه کنید و به هر یک از اقلام به نسبت اهمیت عددی اختصاص دهید یا اینکه فهرستی از اهداف اولویت‌بندی شده تهیه کنید. پیتر دراکر می‌گوید که «انجام دادن کارهای درست مهمتر از انجام درست کارهاست».
اقتصاددان ایتالیایی، ویلفردو پارتو، قانونی در اولویت‌بندی دارد. قانون پارتو می‌گوید که تقریباً 80 درصد نتیجه مورد نظر از بیست درصد تلاش‌هایی حاصل می‌شود که انجام می‌دهیم. برای اینکه کارهای خود را به صورت مؤثر اولویت‌بندی کنید، باید بیست درصد مهم را جدا کنید. وقتی کارهای مهم تعیین شدند شما می‌توانید بر اقداماتی تمرکز کنید که بیشترین نتیجه مورد نظر را حاصل می‌کنند. هنگام تحلیل چگونگی گذراندن اوقات خود (بخش 2-1) متوجه خواهید شد که خیلی از اوقات شما صرف کارهای کوچک و ناچیز می‌شود. به همین دلیل توان شما صرف حوزه‌های اصلی و حیاتی که نیازمند تلاش بیشتر هستند نمی‌شود. قانون پارتو را برای اولویت‌بندی به کار برید و خواهید دید که زمان و اهداف تحقق یافته شما بیشتر خواهند شد.
3-3- تعلل
وقتی زمان مناسب صرف هدفگذاری و اولویت‌بندی کردید، می‌توانید کارهای مورد نیاز هر روز را تعیین کنید. اگر کارها را در زمان موعد آنها انجام ندهید غیر مؤثر عمل کرده‌اید. تعلل چیزی است که اکثر ما با آن درگیر هستیم. اغلب نمی‌توانیم به کل نتیجه مورد نظر دست یابیم زیرا به خاطر تعلل استرس به ما چیره می‌شود.
با تعداد زیادی از کارهای انباشته شده بر روی هم، سخت است که در انجام کارها تعلل نکنیم؛ خصوصاً برای کارهای بزرگتر که به زمان بیشتر از آنچه که شما دارید نیاز دارند.
وقتی با کار بزرگی روبرو می‌شوید آن را به بخش‌های کوچکتر تقسیم کنید. تقسیم کار به کارهای کوچکتر این امکان را فراهم می‌آورد که اجزاء کوچکتر را بدون اضطراب انجام دهیم. بزودی در خواهید یافت که با انجام کارهای تقسیم شده، کل کار بزرگ انجام شده است.
3-4- مزاحمت کمال‌گرایی
وقتی هدفگذاری و اولویت‌بندی کردید، باید از چندین مسئله فرعی که بروز می‌کنند جلوگیری کنید. یکی از این مسائل تمایل شخص به کمال‌گرا بودن است. این نوع رویکرد می‌تواند تأثیر زیادی بر مدیریت زمان شخصی داشته باشد. توجه غیر ضروری به جزئیات باعث می‌شود که دیگر کارها را به تأخیر بیاندازید. ناتوانی در پاداش دادن به خودمان برای کارهایی که انجام داده‌ایم مسئله دیگری است که با آن روبرو هستیم. وقتی کاری را انجام دادید، شما باید به خود پاداش دهید. پاداش دادن به خود راهی برای ایجاد تعادل بین کار و تفریح است. اگر بتوانیم یاد بگیریم که بین کار و تفریح تعادلی برقرار کنیم زندگی سالم‌تر و شاد‌تری خواهیم داشت.
3-5- وقت گذاشتن برای همسر
زندگی شخصی شامل چندین حوزه متفاوت است که باید در نظر بگیریم. یکی از این حوزه‌ها وقتی است که با همسر خود می‌گذرانیم. این وجهی حیاتی از مدیریت زمان شخصی ماست زیرا خیلی از احساسات ما آن را دیکته می‌کنند. افرادی که وقت کافی برای همسرانشان تخصیص نمی‌دهند به خاطر دلایلی روابط خود را پرتنش درمی‌یابند که می‌شد از آنها جلوگیری کرد. اغلب همسر خود را در انتهای فهرست اولویت قرار می‌دهیم زیرا عادت کرده‌ایم فرض کنیم که به دلیل برنامه فشرده کاری، همسر ما عذر ما را می‌پذیرد.
چندین روش برای افزایش مدت زمان بودن با همسر وجود دارد. اگر مدت زمان کافی با همسرتان نیستید زمانهایی را برای تنها بودن با وی تخصیص دهید و با هم برای تماشای فیلم یا صرف شام بیرون بروید. روش دیگر رفتن به خرید با یکدیگر است.
3-6- کارهای مربوط به خانه
هر خانه تعداد زیادی کارهای متفاوت دارد که باید انجام شوند. این مسئولیت‌ها می‌توانند بار زیادی بر ما وارد کنند اگر برنامه‌ریزی نشوند. با تعداد بسیاری از اولویت‌ها در زندگی پیچیده امروزی، بیشتر مردم نمی‌توانند وقت اضافه برای انجام کارهای خانه پیدا کنند. از آنجایی که خود نمی‌توانید همه این کارها را انجام دهید، اگر امکان داشته باشد آنها را به فرزندانتان تفویض کنید.
3-7- وقت گذاشتن برای فرزندان
همه قبول دارند که قراردادن فرزندان در اولویت‌های بالا همیشه ساده نیست. فرزندان وقت قابل ملاحظه‌ای از شما می‌گیرند و لازم است که دیگر اولویت‌ها را همراه با این موضوع برنامه‌ریزی کنید.
می‌توانیم وقت خود را با فرزندان بگذرانیم در حالیکه به اتفاق آنها کارهای خانه را انجام می‌دهیم. بچه‌ها از مسئولیت لذت می‌برند و قادرند که برخی کارهای خانه را انجام دهند. خیلی از مسئولیت‌های داخل و خارج از خانه وجود دارد که شما به عنوان یک خانواده می‌توانید آنها را با هم انجام دهید در حالی که با هم هستید. انجام برخی از کارهای خانه توسط فرزندان، استرس شما را کاهش می‌دهد. تفویض مسئولیت به فرزندان در سنین کودکی برای آنها سودمند است و مهارتهای مدیریتی آنها را برای سال‌های بعد افزایش می‌دهد.
نقش شما به عنوان یکی از والدین فرزندان، فشار روحی و جسمی در مراقبت از آنها را به دنبال دارد. شما باید به اتفاق فرزندان به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که این زمانها به حداقل برسند. شما می‌توانید به فرزندان خود توضیح دهید که باید کارها و برنامه‌هایی را انجام دهید و انجام ندادن آنها باعث می‌شود که به اهداف خود نرسید. فرزندان خیلی اهمیت دارند ولی باید به حجم دیگر کارها و مسئولیت‌ها توجه داشته باشید.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 34   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت زمان

دانلود مقاله مدیریت زمان

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله مدیریت زمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مدیریت زمان موضوعی است اساسی که در عرصه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در عمل اهمیت خود را به اثبات رسانیده است . نقش مدیریت زمان از آنجا حائز اهمیت است که سایر روشهای مدیریت بدون تأکید بر اجرای مدیریت زمان ناکارآمد بودن خود را نشان داده اند. از همین رو، مدیریت زمان ، از یک سو برای پیشبرد کار و از سوی دیگر برای انجام مراحل مختلف آن در مدت زمان معین نقش محوری ایفاء می کند، چنانچه زمان به گونه ای مناسب برای انجام امور یک سازمان مدیریت نشود فعالیت در محیط کار بازدهی لازم را نخواهد داشت.

مدیریت زمان موضوعی است اساسی که در عرصه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در عمل اهمیت خود را به اثبات رسانیده است . نقش مدیریت زمان از آنجا حائز اهمیت است که سایر روشهای مدیریت بدون تأکید بر اجرای مدیریت زمان ناکارآمد بودن خود را نشان داده اند. از همین رو، مدیریت زمان ، از یک سو برای پیشبرد کار و از سوی دیگر برای انجام مراحل مختلف آن در مدت زمان معین نقش محوری ایفاء می کند، چنانچه زمان به گونه ای مناسب برای انجام امور یک سازمان مدیریت نشود فعالیت در محیط کار بازدهی لازم را نخواهد داشت.
کارشناسان امور مدیریت برای اجرای دقیق مدیریت زمان روشهای بسیار ساده ای ارائه داده اند که می توان با توسل به این راهکارها نحوه بهتر کارکردن و چگونگی استفاده بهینه از زمان را تجربه نمود. برای نیل به این هدف نخست فرد باید آمادگی لازم برای انجام کار را در خود به وجود آورد. برای مثال چنانچه شما سحرخیز باشید و کارتان را به طور جدی در صبح آغاز نمائید، اگر پیش از هر اقدامی این احساس در شما ایجاد شود که فعالیت روزانه تان را با کار سختی باید شروع کنید، آغاز کار برای شما سخت تر به نظر خواهد رسید. از این رو توصیه می شود ابتدا با کاری که از انجام آن لذت می برید شروع کنید. زیرا انجام کار فکری و عملی لذت بخش ، ذهن و جسم شما را قبل از مواجه شدن با کارهای طاقت فرسا آماده خواهد نمود.
افزون بر این سعی نکنید تمام کار را یکباره انجام دهید بهتر است در مرحله نخست قسمت بسیار کوچکی از کار را در دست بگیرید و پس از انجام آن به مراحل دیگر کار بپردازید. در این راستا قاطعیت و سرسختی در انجام کار نیز حائز اهمیت است . توصیه می شود کارها را برای پیگیری فهرست نمائید اگر یک یا دو مورد از کارها مدتی در فهرست باقی بماند، صادقانه از خود بپرسید: "آیا من واقعاً تصمیم دارم این کار را انجام بدهم ؟" چنانچه پاسختان منفی باشد یا برای انجام آن وقت نداشته باشید خود را سرزنش نکنید، کافی است به علت فرصت نداشتن یا بی اهمیت بودن آن کارها بر روی آنها در فهرست خط قرمزی بکشید. کارهای اساسی را که به طریقی برای بقاء کار شما ضروری است جدا از دلبستگی و علاقه به آن در دستور کار خود حتماً قرار دهید و با اعمال مدیریت زمان آن را به انجام برسانید. بیشتر افراد فهرست کارهایشان را به محض آغاز به کار تنظیم می کنند، از این شیوه تهیه فهرست کارها جداً اجتناب نمائید.
زیرا این عمل سبب می گردد که وقت برای انجام کارهای اساسی نداشته باشید و به تبع این موضوع شروع کارتان منطقی و کارآمد نخواهد بود. برای پیشبرد اهداف سازمان بخشی از زمان خود را نیز به بررسی وضعیت کارکنان سازمان خود اختصاص دهید. زیرا اهمیت دادن به کارکنان در بازدهی کار حیاتی است . در ضمن این نکته را باید در نظر داشت که کارکنان بخشی از سرمایه موسسه به شمار می آیند، از این رو برای آموزش و ارتقاء مهارت های آنها باید وقت و سرمایه کافی صرف نمائید و تا آنجا که می توانید به آنها آموزش داده و با تفویض اختیارات بیشتر حوزه فعالیت آنها را گسترش دهید. زمانی را نیز برای گفتگو با کارمندان جهت کسب آمادگی پذیرش مسئولیت کارهای پیچیده تر اختصاص دهید. برای اینکه بتوانید اختیار بیشتری را به آنها تفویض کنید برنامه ای برای افزایش آمادگی کارکنان ترتیب دهید. در راستای پیشبرد کارها، شناخت از استعداد، قابلیت ها و توانائی خودتان نیز بسیار اهمیت دارد. این موضوع واقع بینی را در انسان ایجاد می کند و مانع از بلندپروازی می گردد.
اگر می خواهید در کارها موفق باشید باید واقع بینانه از زمان استفاده بهینه نمائید. در مدیریت زمان توأم با واقع بینی باید هدفهایتان را محدود کنید و بپذیرید که بلندپرواز نبودن و واقع بینی یک مزیت است . به عنوان نمونه اگر تمام طول روز را کار کنید ممکن است نتوانید تمام کارهای فهرست شده را انجام دهید. در ضمن باید به این واقعیت نیز توجه نمود که در صبح بهتر می توانید کار کنید یا در عصر. بعضی اشخاص اوایل روز روحیه بهتری برای انجام کار دارند و سپس این احساس با گذشت زمان افت می کند. برخی از افراد عکس این حالت را دارند معمولاً این گونه اشخاص در اواخر روز فعال تر می شوند. از دیگر عوامل موفقیت برای پیشبرد کارها کسب اختیارات است تا بتوان استعداد و قابلیت خود را فعلیت بخشید.
از این رو، جهت پیشبرد کارها پیشنهاد می شود نخست آموزش و مهارتهای کارکنان را افزایش دهید. برخی از مدیران سرمایه گذاری بر روی افراد را نادیده می گیرند. این نگرش مانع از کارآمدشدن کارکنان می گردد. در حالیکه ضرورت ایجاب می کند کارکنان سازمان را برای تجزیه و تحلیل هر کاری که در شرکت انجام می شود به کار بگیرید و بررسی نمائید کدام مهارتها برای انجام هر کاری مورد نیاز است . این موضوع چندان دشوار نیست . یکی از کارمندان با تجربه و کارآمد را مأمور نمائید مشخص کند که آیا کارکنان مهارتهای لازم مورد نیاز سازمان را دارند؟ در صورت منفی بودن پاسخ لازمست برنامه آموزشی جهت ارتقاء سطح توانایی آنها ترتیب دهید. از سوی دیگر باید بر این نکته تأکید داشت که توجه به مشتریان باعث صرفه جویی در زمان می شود. یکی از مشکلات شرکتهای بزرگ این است که مدیران آنها مشغله فکریشان مشکلات سازمانی است نه مسائل و نیاز مشتریان ! این دسته از مدیران بخش اعظم تلاش و وقت خود را برای رتق و فتق اوضاع مالی و نیازهای شرکت صرف می کنند.
از این رو، مدیریت ارشد را متقاعد کنید اگر به کسب اطلاعات در زمینه نیاز مشتریان بپردازد به تبع تحولاتی که بسته به نیاز مشتری در سازمان انجام خواهد شد در زمان صرفه جویی می شود. در نهایت مشخص کنید که فرهنگ مدیریت در سازمان شما چیست ؟ آیا مدیران به این موضوع واقف اند؟ چقدر انرژی برای انجام کارها به خاطر فرهنگ رهبری نامناسب به هدر می رود!؟ در این زمینه باید به این واقعیت توجه داشت که فرهنگ سازمانی خوب است که از افراد موفق و کسانی که به خوبی در تیمها کار می کنند حمایت کند، اتلاف انرژی را به حداقل برساند و اولویتها را در جهت تحقق استراتژی سازمان قرار دهد.

دریچه ای بر مدیریت زمان
از شاخصه های مدیریت، کنترل بر عوامل دخیل در آن است. نکته ای که تصور آن درمورد زمان امری محال و غیرممکن می نماید.
زمان ارزشمندترین سرمایه موجود نزد هر فرد، گروه و سازمان است که با دیگر سرمایه ها به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست. اینک به نظر می رسد تنها سرمایه دراختیار انسان زمان است وبس. زیرا تولید پول، ماشین و فناوری وحتی انسان وابسته به صرف وقت و تامین زمان است و تنها سرمایه غیرقابل خریداری و غیرقابل تولید، زمان است.
حال این سوال مطرح است که مدیریت زمان در این میان چه نقشی را ایفا می کند؟
همه می دانند که زمان گذراست و دراختیار ما نیست، پس مدیریت این سرمایه چه مفهومی می تواند داشته باشد؟
به نظر می رسد که استفاده از واژه مدیریت زمان صحیح نباشد و استفاده از برنامه ریزی زمان مطلوب تر باشد. درواقع اکثر صاحبنظران علم مدیریت معتقدند که زمــــــان اساساً اداره شدنی نیست و از مدیریت زمان، تعبیر به مدیریت بر خویشتن می کنند و تنها به ارائه برنامه ها و طرحهایی جهت جلوگیری از اتلاف وقت اکتفا می کنند، زمان اساساً اداره شدنی نیست و خواه ناخواه زمان می گذرد و این ما هستیم که بایستی از آن به خوبی استفاده کنیم. به یک تعبیر، مدیریت زمان درواقع همان مدیریت بر خویشتن است؛ شناخت صحیح و به موقع عواملی که وقت ما را هدر می دهند، خیلی مهم است، زیرا بدین ترتیب راه درمان بیماری اتلاف وقت را کوتاه خواهیم کرد.
همه اندیشمندان در کتابها و مقالات خود یک الگوی خاص و قالبی را جهت جلوگیری از هدررفتن وقت ارائه می کنند و در اصطلاح به آن مدیریت زمان می گویند که شامل سه اصل کلی (۱) هدف گذاری (۲) تعیین اولویتها و (۳) رعایت اولویتهاست. آنچه این بزرگواران بیان می کنند تنها استفاده صحیح از وقت است، نه مدیریت زمان!
از شاخصه های مدیریت، کنترل بر عوامل دخیل در آن است. نکته ای که تصور آن درمورد زمان امری محال و غیرممکن می نماید.
الک مکنـــــزی در کتاب مدیریت بهره وری از زمان کنتــــرل را چنین تعریف می کند: کنترل زمان بدین معناست که این خود شما هستید که مشکل دارید نه شخص دیگری. این به معنای آن است که باید با همه توان بکوشید تا عادات جاافتاده را ترک کنید. این به معنای آن است که باید بر کششهای منفی طبیعت انسانی چیره شوید.
این نوشته خواهان آن است که به موضوع کنترل زمان از نظرگاهی دیگر اشاره کند و دریچه ای دیگر بر روی این علم بگشاید زیرا به نظر می رسد که در سالهای گذشته مبحث کنترل زمان در حاشیه قرار داشته است.
کنترل زمان و مدیریت بر آن یعنی به اختیار درآوردن بازه زمانی تاثیرگذار بر یک تصمیم و جداکردن آن بازه از قطار زمان، به نحوی که گذر زمان بر آن تصمیم بی اثر شود. لحظه ای که ما توانایی آن را داشته باشیم که تصمیمات مناسبی اتخاذ یا انتخاب کنیم که گذر زمان بر اجرای آنها بی تاثیر باشد؛ دیگر زمان در کنترل ما خواهدبود و مدیریت زمان معنا خواهد داشت. بـــــه دیگر سخن، مدیریت زمان را می توان اینگونه تعریف کرد:
تثبیت عامل زمان درتصمیم گیریهای آگاهانه. اگرچه اتخاذ یا انتخاب تصمیمی که به طور مطلق تاثیر زمان را بر آن تصمیم از بین ببرد تقریباً غیرممکن است اما می توان بازه های زمانی متنوعی را ایجاد کرد، در کنترل گرفت و بر آن مدیریت کرد. به عنوان مثال، اگر یک مدیر باتوجه به طول دوره رشد عمر محصول تولیدی؛ درصدد تولید همان محصول یا محصول جدیدی با قابلیتهای بهتر برآید و منحصر به فردی کالای خود را حفظ کند تاثیرگذاری زمان بر محصول خویش را برای مدتی از بین برده است.

مدیریت زمان در مدیریت بازار
با این که زمان نادرترین منبع ارزشمند در اختیار بشر می باشد، شروع اهمیت یافتن مدیریت آن از انقلاب صنعتی بوده است.

با این که زمان نادرترین منبع ارزشمند در اختیار بشر می باشد، شروع اهمیت یافتن مدیریت آن از انقلاب صنعتی بوده است. در این هنگام رقابت مفهومی جدی و جدید یافت و مدیران و تجار متوجه شدند که زمان منبعی بی مانند است و اگر از دست برود جایگزین نخواهد داشت. بعدها در اوایل قرن بیستم که نخستین توجهات جدی به مدیریت علمی صورت گرفت موضوع زمان سنجی مطرح شد تا برای هر کاری و تولید هرقطعه ای زمان لازم معین شود و از آن به بعد بحث مدیریت زمان هر روزه اهمیت بیشتری یافته است طوری که حالا زمان سنجی از ابزارهای مهم و رایج در صنعت و تجارت می باشد و در ابعادی بزرگتر و وسیع تر مدیران در پی استفاده مناسب از زمان در راستای به کارگیری بهینه و به موقع از نیروی انسانی و تجهیزات و منابع مالی در راه رسیدن به اهداف فردی و سازمانی می باشند.
نسل های مدیریت زمان
در عالم واقعیت تمام اعمال انسان بعد زمانی و مکانی دارند. ارتباط این ابعاد نیز ارتباطی تعاملی می باشد. زمان دارای دو جنبه اصلی مادی و روانی است. زمان مادی زمانی است که برای انجام کار صرف می نماییم اما زمان روانی احساس طول مدت ذهنی و عاطفی است که در هنگام انجام یک کار داریم. ما در هر صورت به گذشت زمان واقفیم و حتی اگر در تاریکی و سکوت و بدون هیچ احساس جسمی نیز قرار بگیریم باز نسبت به گذشت زمان واقفیم و طول مدت را حس می کنیم. شاید دلیل فهمیدن گذشت زمان وقوف ناخودآگاه ما نسبت به ریتم های جسمی مان مثل ضربان و تپش قلب و تنفس باشد. اما رشد توجه به زمان از سوی بشر مراحلی داشته است.الوین تافلر می گوید تحولات اجتماعی مسلسل وار یکدیگر را تعقیب می کنند و هر کدام بعد و حیاتی تازه به تاریخ بشر می دهند. مثلاً در رشد و پرورش اجتماعی انقلاب صنعتی بعد از انقلاب کشاورزی ظهور کرد و آنگاه نوبت به انقلاب اطلاعاتی رسید که هر کدام از این امواج متوالی غلیانی از پیشرفت های اجتماعی و فردی را در پی داشته است. مدیریت زمان هم از این امر مستثنی نیست. هر نسلی نقطه نظراتش را بر اساس نقطه نظرهای نسل پیشین بنا کرده و آدمی را به سوی کنترل دقیق تر زندگی رهنمون کرده است.اولین نسل مدیریت زمان را می توان با نوشته ها و صورت موجودی ها توصیف کرد. تلاشی که به صورتی ابتدایی بر اهمیت مدیریت زمان تأکید می کرد و برای تقاضاهایی که وقت و نیروی ما را طلب می کرد حدود زمانی تعیین می نمود. تقویم ها و دفترچه های قرار ملاقات معرف دومین نسل مدیریت زمان است. این موج بازتابی از کوشش بی وقفه ای بود که سعی می نمود فعالیت های آینده را پیش بینی و برنامه ریزی نماید. سومین نسل مدیریت زمان که ما با آن روبه روییم نقطه نظرهای مهمی از قبیل اولویت بندی توصیف ارزش ها و مقایسه ارزشمندی نسبی فعالیت های مبتنی بر روابط به آن ارزش ها را به نقطه نظرهای نسل پیشین افزود. هدف گذاری اهداف کوتاه مدت و میان مدت و بلندمدت را مرکز توجه خود قرار داد تا وقت و نیروی صرف شده در آن با ارزش ها جور و هماهنگ باشد. این نسل شامل برنامه ریزی به شیوه ای است که اهداف و فعالیت هایی که از بیشترین ارزشمندی برخوردار است مطرح شود و به منصه عمل درآید. اما نسل چهارم مدیریت زمان که با شیوه های قبلی کاملاً متفاوت است و بر حفظ و حراست و خودجوشی و کیفیت زندگی تأکید دارد و محدودیت و احساس دشواری نسل سوم را نیز ندارد هم وجود دارد. این نسل بر این ادعا پا می فشرد که مشکل مدیریت زمان کیفیتی بیرونی نمی باشد بلکه اداره اوضاع و شرایط خویش و توجه به خود است. خوشنودی و رضامندی تابع انتظارات و شناخت ماست و هر دو عامل فوق در حلقه نفوذ ما ساکن می باشند. نسل چهارم به جای این که اشیا و زمان را کانون توجه خود قرار دهد به حفظ و گسترش روابط و تحقق نتایج می اندیشد. در واقع این نسل می کوشد توازنی بین بازار و قابلیت تولید برقرار کند.
ابعاد مدیریت زمان در بازار
این ابعاد نتیجه چهارمین نسل مدیریت زمان می باشد که به طور کلی سپری شدن اوقات مدیران بازار در آن به چهار شیوه مختلف امکان پذیر می باشد. دو معیار اصلی در تقسیم بندی زمان در اینجا مورد نظر می باشد: ۱- فوریت: کارهایی که مستلزم توجه فوری می باشند. برای مثال پاسخ به زنگ تلفن در هر شرایطی امری الزامی است. اغلب مدیران نمی توانند نسبت به شنیدن صدای ممتد زنگ تلفن بی تفاوت باشند. ممکن است ساعت ها وقت خود را در تهیه مطلبی صرف کنیم و لباس بر تن کنیم و خود را برای گفت وگو درباره موضوعی خاص در دفتری آماده کنیم در عین حال مادامی که تلفن زنگ بزند پاسخ به تلفن نسبت به جلسه اولویت پیدا می کند. موارد فوریت ما را تحت فشار قرار می دهند و ملموسند و در انجام کار تأکید می ورزند و معمولاً انجام این کارها خالی از لطف نیست و اغلب مطلوب دیگران واقع می شود با وجود این غالباً غیرضروری اند. ۲- ضرورت: که به نتایج کار مربوط می شود. هر ضرورتی به رسالت و ارزش ها و اهداف مهم و طراز اول ما یاری می رساند. موارد ضروری فاقد فوریت اما نیازمند طمأنینه و ابتکار عمل و خوی و سرشت عامل بودن می باشند. اگر تصور و تصویری روشن از موارد ضروری و نتایج مطلوب و دلخواه زندگی پیش رو نداشته باشیم به سادگی در مسیری قرار می گیریم که تنها نسبت به کارهای فوری واکنش نشان می دهیم. در ادامه چهار بعد اصلی کارهای ضروری و فوری به صورتی تعاملی بررسی می شوند:
۱- کارهای فوری و ضروری: شامل بحران ها و مشکلات حاد و طرح های مهلت دار می باشند. کارهای این گونه به طور معمول مسائلی می باشند که دردسرساز و ناخواسته هستند. همه ما در زندگی با بحران ها و مسائلی روبه روییم اما بعضی افراد با تمرکز بر این بخش زندگی خود را به ورطه تباهی می کشند. مثل مدیران و تجاری که به شدت تحت تأثیر بحران ها قرار می گیرند و تولیدکنندگانی که همیشه از برنامه تولید عقب می باشند. مادامی که ذهن مدیران به مسائلی از این دست مشغول باشد این مسائل بزرگتر و بزرگتر می شوند تا عاقبت به طور کامل مدیر را تحت استیلای خود درآورده و با ضربات کوبنده از میدان به در کنند. افرادی که همیشه در بحران زندگی می کنند ممکن است با تقلای زیاد بپاخیزند و خود را خلاص کنند اما بار دیگر با بحرانی دیگر نقش بر زمین می شوند. یکی از دلایل اصلی گرفتاری در این وضعیت فقدان ثبات عاطفی در مدیران و تجار می باشد. این مدیران امنیت عاطفی کافی برای پیگیری اهداف بلندمدت خود حس نمی کنند.
۲- کارهای ضروری و غیرفوری: این کارها شامل امور برنامه ریزی و تفریح سازنده و شناخت فرصت های تازه و ایجاد ارتباط و آموزش و پیشگیری مشکلات بازار می باشد. این نوع فعالیت ها کانون مدیریت مؤثر بازار می باشند که به کارهای غیرفوری و در عین حال ضروری می پردازند. کارهایی از قبیل نوشتن رسالت فردی و برنامه ریزی بلندمدت و ورزش و تدارکات برای پیش گیری رویدادهای غیرمترقبه و تمام کارهایی که همه ما به اهمیت آنها واقفیم و تنها به صرف این که فوریت ندارند از انجام آنها طفره می رویم. کنترل و داشتن مسائل محدود و نظم و توازن و بینش و دیدگاه روشن شاخصه این وضعیت می باشد. به قول پیتر دراکر افراد مؤثر هرگز مسائل را مرکز توجه خود قرار نمی دهند بلکه ذهن خود را به فرصت ها و راه حل ها معطوف می دارند. در واقع آنها به فرصت ها خوراک می رسانند و مسائل را دچار گرسنگی می کنند. قاطعانه می اندیشند و به بحران ها کم توجه بوده و تمرکز خود را بر کارهای ضروری و غیرفوری داده و اهرم نیرومند تمرکز را در اختیار می گیرند.
۳- کارهای غیرضروری و فوری: رهزنان تمرکز و زمان می باشند مانند بعضی از تلفن ها و نامه ها و گزارش ها و بعضی جلسات و امور فشارآور و رعایت کارهای عامه پسند. در واقع افراد در این شرایط کارهایی را انجام می دهند که اغلب این کارها به اولویت و انتظارات تعیین شده از سوی دیگران بستگی دارد.
این حالت که از توجه کوتاه مدت ناشی می شود از بی ارزش دانستن طرح ها و اهداف می آید و باعث احساس قربانی بودن و بی ارادگی شده و روابط را سست و گسسته کرده و به نوعی بوقلمون صفتی منجر می شود.
۴- کارهای غیرضروری و غیرفوری: بطالت محض است. نه ضرورت دارد و نه فوریت. تمایل به سمت کارهای سطح پایین و اتلاف وقت و سرگرمی های زودگذر. برخی روانکاوان انجام اموری از این دست را به نوعی فرار از خود نسبت می دهند که فرد برای گریز از تنهایی و روبه رو شدن با خود به هر کاری رو می آورد.
مدیران بازاری که تقریباً تمام وقت خود را به کارهای ۳ و ۴ اختصاص می دهند اساساً افرادی بی مسئولیت هستند. این افراد در زمینه مسائل اساسی متکی به دیگران یا تشکیلات می باشند و به دلیل عدم مسئولیت کامل در اداره کوشش های بازار تحت نظارت خود ناکام می شوند. در صورتی که تجار مؤثر و موفق هرگز به کارهای حیطه ۳ و ۴ وارد نمی شوند چرا که این کارها خواه فوری خواه غیرفوری هیچ گاه ضروری نیستند. این مدیران بازار بیشتر وقت خود را به کارهای ضروری و غیرفوری اختصاص می دهند.
می گویند ناپلئون نامه هایی را که به دستش می رسید همه را زیر فرش می انداخت و بعد از ۱۵ روز به سراغ آنها می رفت و معمولاً مشاهده می کرد که بیشتر مسائلی که در نامه ها ذکر شده بودند خود به خود حل شده اند بدون این که نیازی به دخالت او باشد و بدون این که ذهن او به آن مسائل آلوده شده باشد که این می تواند نمونه بارزی از تمرکز حواس به مسائل ضروری غیرفوری باشد.

زمان و وظایف مدیریت بازار
متغیرها و عوامل غیرقابل کنترلی که یک مدیر بازار با آنها سروکار دارد بسیار زیادند و غیرقابل پیش بینی. مدیران بازار به غیر از ارتباط هایی که در داخل سازمان با همکاران خود دارند با عوامل اثرگذار بسیاری در خارج از سازمان نیز در تعاملند که هر یک از این عوامل می توانند به راحتی مدیر بازار را وادارند به کارهایی به غیر از کارهای ضروری و غیرفوری بپردازد. بحران هایی مثل برگشت کالاهای مرجوعی و کاهش نقدینگی و کم بودن مواد اولیه در بازار بحران هایی معمول می باشند که می توانند مدیر را همیشه در حیطه کارهای ضروری و فوری فرو برند. مدیریت بازار فرایندی برای شناسایی و پیش بینی و ایجاد و تأمین نیازها و خواست های مشتریان برای محصولات و خدمات است.
در بررسی وظایفی که یک مدیر بازار دارد به تنوع متغیرهای اثرگذار پی می بریم و بیش از پیش به اهمیت استفاده مناسب از زمان برای یک مدیر بازار واقف می شویم. جوئل ایوانس و باری برگمن برای مدیر بازار ۹ وظیفه اصلی به شرح زیر قائلند: ۱- شناسایی نیازهای بازار ۲- خریدن ملزومات و تجهیزات ۳- فروختن محصولات و خدمات ۴- برنامه ریزی محصول و خدمت ۵- قیمت گذاری ۶- توزیع ۷- تحقیقات بازار ۸- تجزیه و تحلیل فرصت ها ۹- مسئولیت اجتماعی.
در ادامه بعضی از عوامل روزمره که می توانند اجرای این وظایف را مغشوش نمایند و از تمرکز مدیر بر امور ضروری و غیرفوری جلوگیری نمایند ذکر می شوند. مغشوش بودن مسئولیت ها و تداخل کارها، مراجعین پیش بینی نشده، ناتوانی در گفتن نه به خصوص به رئیس خود، ناکافی بودن کنترل ها و ناقص بودن گزارشات، برداشت نادرست از فرایند برنامه ریزی، فقدان آموزش کارکنان، اطلاعات ناقص، تصور امکان انجام سریعتر و بهتر کار توسط خود، فقدان انضباط شخصی، ناتمام گذاشتن وظایف، پرداختن بیش از حد به بحران ها، کثرت یا قلت بیش از حد جلسات ،تردید و بی تصمیمی، ترس از فراموشی و منیت، ضعف در برقراری ارتباط با دیگران، به تعویق انداختن کارها، پرداختن به حاشیه و مزاحمت های ناشی از تماس های تلفنی و در نهایت نامشخص بودن هدف از مسافرت ها و استفاده نامناسب از طول زمان سفر.
مؤخره
هر کدام از ما در هر لحظه از زندگی باید کاملاً شفاف و بدون خودسانسوری، بدانیم که حالا چه کار می کنیم و آیا این کاری که می کنیم در راستای اهداف بلندمدت می باشد؟ باید این سؤال را از خود بپرسیم و در پاسخ به خود صادق باشیم که ما در کدام یک از ابعاد مشغولیم و همین کاری که حالا می کنیم و کارهایی که برای امروز و این هفته خود داریم تا چه حد با اهداف برنامه های بلندمدت ما در زندگی سازگار می باشند و آیا به کارهای ضروری و غیرفوری مشغولیم؟ به طور خلاصه می توان اذعان داشت بعد از گذشت سال ها، آنچه حالا می دانیم این است که مدیریت زمان به مفهوم تمرکز بر کارهای اصلی ا ست.
۱۴ روش برای مدیریت زمان
مادران شاغل بخوانند
بعضی از افراد تصور می کنند کارکردن مادران بیرون از منزل تأثیر نامطلوبی به خانواده دارد، چون زنان شاغل وقت کافی برای نگهداری و مراقبت از فرزندان خود ندارند و نمی توانند به کارهای خانه و همسر خود توجه لازم را داشته باشند. اما واقعیت امر اینست که چون مادران شاغل وقت کمی دارند، معمولاً با استفاده از برنامه ریزی بیشترین استفاده را از حداقل زمان خود خواهند داشت. بنابراین اگر شما هم جزو مادران شاغل هستید می توانید با بهره گیری از توصیه های زیر زمانبندی مناسبی را برای فعالیت ها و سایر وظایف خود در نظر بگیرید.
۱- نمی دانید از کجا شروع کنید؟ لیستی از کارهایی که روزانه باید انجام دهید تهیه و آن را به دو قسمت وظایف فعلی و وظایف آتی تقسیم کنید. سپس این وظایف را در گروه های جداگانه ای شامل محل کار، خانواده، کارهای شخصی و... قرار دهید. چند کپی از این نوشته را در قسمت های مختلفی از منزل مانند آشپزخانه، روی کمد لباس ها یا داخل جیبتان بگذارید. بدین ترتیب قادرید هر زمان که لازم بود به آنها دسترسی داشته باشید یا به یاد بیاورید که زمان برای شما چقدر اهمیت دارد.
۲- لیست کارهای روزانه خود را اولویت بندی و بازنگری کنید و آنها را بدین صورت در نظر بگیرید: کارهایی که باید انجام دهید، کارهایی که نیاز به برنامه ریزی مجدد دارد، وظایفی که قادرید انجام آن را به سایرین محول کنید یا فعالیت هایی که انجام آن از برنامه شما حذف شده است.
۳- برنامه خودتان را چند بار مرور کنید. آیا واقع بینانه است؟ آیا برای انجام آن باید خیلی کوشش کنید؟
۴- در انتهای هر روز برنامه روز بعد را یادداشت کنید. این امر به شما کمک می کند که نظم و ترتیب بیشتری داشته باشید و وظایف شما تحت کنترل خودتان باشد.
۵- روش شخصی خود را در برنامه ریزی دنبال کنید. اگر تصور می کنید که برنامه روزنامه شما سنگین و مشقت بار است تغییراتی در ظاهر آن ایجاد کنید تا مشاهده این وظایف برایتان دلپذیرتر باشد. می توانید از رنگ های مختلف، تصاویر و مقواهای رنگی در تهیه لیست وظایف روزانه خود استفاده کنید.
۶- افرادی که دوست دارند از تقویم و دفترچه های برنامه ریزی استفاده کنند یک گام از بقیه جلوتر خواهند بود. حسن این دفترچه ها این است که می توانید وقایع تاریخی مختلف از جمله سالگرد ازدواج، تولدهمسر و فرزندان و دوستان و اقوام را همیشه به یاد داشته باشید. به علاوه نوشتن اهداف کلی و روش رسیدن به آنها، ثبت یادداشت ها و نظرات، قرار ملاقات ها، جلسات، برنامه ریزی برای تعطیلات، کار و... از دیگر مزایای داشتن چنین ابزاری به شمار می رود.
۷- بلندپروازانه فکر نکنید. اهداف ویژه ای را که قابل اندازه گیری، واقع بینانه و قابل دستیابی باشند در نظر بگیرید تا مسیر درستی را به شما نشان دهند. یعنی به طور دقیق مشخص کنید که چه کاری را می خواهید به انجام برسانید و زمان مورد نیاز شما برای به پایان رساندن این کار چقدر است.
۸- برنامه شام باید قابل انعطاف باشد. همیشه زمانی را برای تعلیق کارها یا حواس پرتی خودتان در نظر بگیرید و زمان بیشتری را برای کارهای اولویت دار تعیین کنید.
۹- چه زمانی از روز در بهترین شرایط قرار دارید؟ آیا صبح ها فعال تر هستید یا عصرها بهتری می توانید کار کنید؟ همیشه سعی کنید زمانی در شبانه روز به فعالیت های مهم خود بپردازید که در وضعیت ایده آلی قرار دارید.
۱۰- ابتدا کار و وظایف صحیح و اصولی خود را مشخص و سپس بر روی آن تمرکز کنید. این اقدام یک روش مناسب برای افزایش بهره وری شخصی شماست.
۱۱- برای اولویت های مهم زندگی خود فرجه زمانی مناسبی تعیین کنید تا برای انجام آنها به اندازه کافی وقت داشته باشید.
۱۲- از کمال گرایی بپرهیزید و برای انجام کارهای بزرگ و اساسی شیوه های ساده تری برگزینید. می توانید این وظایف را به بخش های کوچکتری با مدت زمان مشخص تقسیم کنید تا سرانجام به نتیجه دلخواه خود برسید.
۱۳- «نه» گفتن را بیاموزید و بر روی اهدافتان تمرکز کنید. اوقات فراغت خود را در صورت لزوم به دوستان، خانواده و شخص خودتان اختصاص دهید.
۱۴- اگر موفق شدید به اهدافتان دست یابید پاداشی را برای خود در نظر بگیرید و زندگی را با سرگرمی‌های دلخواه متعادل کنید.
زمان را مدیریت کنید!
شما تا چه اندازه برای وقت خود ارزش قائلید؟! آیا از برنامه زمانی مشخصی برای به انجام رساندن کارهای خود پیروی می کنید؟! یک عامل بسیار مهم در هر موفقیتی برنامه ریزی صحیح و پیروی از یک برنامه زمانی مشخص برای نیل به اهداف مطلوب می باشد.
شما تا چه اندازه برای وقت خود ارزش قائلید؟! آیا از برنامه زمانی مشخصی برای به انجام رساندن کارهای خود پیروی می کنید؟! یک عامل بسیار مهم در هر موفقیتی برنامه ریزی صحیح و پیروی از یک برنامه زمانی مشخص برای نیل به اهداف مطلوب می باشد. اکنون برای آنکه قادر باشید از وقت خود به نحو احسن استفاده کنید، راهکارهای زیر را در زندگی خود به کار بندید.
▪ همواره فعالیت ها و تکالیف روز بعد خود را از شب قبل برنامه ریزی کنید و کارهایی که باید به انجام رسانید را روی کاغذ یادداشت نمایید.
▪ فهرست تکالیف و کارهای خود را اولویت بندی کرده و برای هر کدام از آنها ضرب الاجل اجرایی منظور کنید.
▪ همیشه کارهایی دشوار و پردغدغه تر را زودتر از بقیه و یا در هنگامی که در بهترین شرایط جسمی و روحی می باشید انجام دهید. کارهای سبک تر را در هنگام خستگی نیز می توان به انجام رساند.
▪ امور با اهمیت اما ناخوشایند را به تعویق نیندازید. هیچ گاه کارها با به تعویق انداختن خوشایند تر نمی گردند.
▪ هرگاه شروع به انجام کاری کردید سعی کنید بدون وقفه آن را به پایان رسانید.
▪ مابین فعالیت ها برای خود وقت استراحت نیز در نظر بگیرید.
▪ مکالمات تلفنی خود را نیز از پیش برنامه ریزی کنید. سخنانی که می خواهید بیان کنید و یا اطلاعاتی که می خواهید کسب کنید را روی کاغذ یادداشت کنید.
▪ همواره خودانگیخته باشید و با پشتکار کارهای خود را به پایان رسانده و مقهور موانع نگردید.
▪ در هر زمان که تصور کردید کاری که در حال انجام آن می باشید، عبث، بی فایده و غیرسازنده می باشد به محض دریافت دست از آن بکشید.
▪ به خود و اولویت بندی که صورت داده اید اعتماد و ایمان داشته باشید و در هر شرایطی به آنها پایبند باشید.
▪ این که وقت خود را صرف چه اموری می کنید را دقیقاً مورد بررسی و نظارت قرار داده و در صورت لزوم یک سری تغییرات آگاهانه در رفتار خود پدید آورید.
▪ همواره در زندگی، فرد منظم و سازمان یافته ای باشید تا وقت خود را بیهوده صرف یافتن وسایل گم شده خود نکنید.
▪ برای وقت خود ارزش قائل باشید، زمان هیچ گاه به عقب باز نمی گردد.
▪ به خاطر داشته باشید استرس و خستگی معلول کارهایی که به انجام رسانده اید نبوده، بلکه بیش تر از افسوس کارهایی که می توانستید انجام دهید، اما انجامشان نداده اید نشأت می گیرند.
▪ به هیچ فردی اجازه ندهید وقت شما را تلف کرده و برای خود مصروف دارد. برای خود مرزبندی مشخصی تعیین کرده و بیاموزید که در صورت لزوم با صراحت «نه» بگویید.
▪ از تمام لحظات زندگی خود به نحو احسن استفاده کرده و سعی کنید از آنها لذت ببرید.
▪ سعی کنید فرد خوشبینی باشید و همواره در انتظار رویدادهای خوشایند در زندگی خود باشید.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت زمان

دانلود مقاله مقایسه زمان امام حسین و زمان امام صادق

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله مقایسه زمان امام حسین و زمان امام صادق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


فاصله این دو عصر نزدیک یک قرن است . شهادت امام حسین در سال 61 هجرى است و وفات امام صادق در سال 148 , یعنى وفاتهاى این دو امام هشتاد و هفت سال با یکدیگر تفاوت دارد . بنابراین باید گفت عصرهاى این دو امام در همین حدود هشتاد و هفت سال با همدیگر فرق دارد . در این مدت اوضاع دنیاى اسلامى فوق العاده دگرگون شد . در زمان امام حسین یک مسئله بیشتر براى دنیاى اسلام وجود نداشت که همان مسئله حکومت و خلافت بود , همه عوامل را همان حکومت و دستگاه خلافت تشکیل مى داد , خلافت به معنى همه چیز بود و همه چیز به معنى خلافت , یعنى آن جامعه بسیط اسلامى که به وجود آمده بود به همان حالت بساطت خودش باقى بود , بحث در این بود که آن کسى که زعیم امر است کى باشد ؟ و به همین جهت دستگاه خلافت نیز بر جمیع شؤون حکومت نفوذ کامل داشت . معاویه یک بساط دیکتاتورى عجیب و فوق العاده اى داشت , یعنى وضع و زمان هم شرایط را براى او فراهم داشت که واقعا اجازه نفس کشیدن به کسى نمى داد . اگر مردم مى خواستند چیزى را براى یکدیگر نقل کنند که بر خلاف سیاست حکومت بود , امکان نداشت , و نوشته اند که اگر کسى مى خواست حدیثى را براى دیگرى نقل کند که آن حدیث در فضیلت على ( ع ) بود , تا صد در صد مؤمن و مطمئن نمى شد که او موضوع را فاش نمى کند , نمى گفت , مى رفتند در صندوقخانه ها و آن را بازگو مى کردند . وضع عجیبى بود . در همه نماز جمعه ها امیرالمؤمنین را لعن مى کردند , در حضور امام حسن و امام حسین امیرالمؤمنین را بالاى منبر در مسجد پیغمبر لعن مى کردند , و لهذا ما مى بینیم که تاریخ امام حسین در دوران حکومت معاویه - یعنى بعد از شهادت حضرت امیر تا شهادت خود حضرت امام حسین - یک تاریخ مجهولى است , هیچ کس کوچکترین سراغى از امام حسین نمى دهد , هیچ کس یک خبرى , یک حدیثى , یک جمله اى , یک مکالمه اى , یک خطبه اى , یک خطابه اى , یک ملاقاتى را نقل نمى کند . اینها را در یک انزواى عجیبى قرار داده بودند که اصلا کسى تماس هم نمى توانست با آنها بگیرد . امام حسین با آن وضع اگر پنجاه سال دیگر هم عمر مى کرد باز همین طور بود یعنى سه جمله هم از او نقل نمى شد , زمینه هر گونه فعالیت گرفته شده بود . در اواخر دوره بنى امیه که منجر به سقوط آنها شد , و در زمان بنى العباس عموما - بالخصوص در ابتداى آن - اوضاع طور دیگرى شد ( نمى خواهم آن را به حساب آزاد منشى بنى العباس بگذارم , به حساب طبیعت جامعه اسلامى باید گذاشت ) به گونه اى که اولا حریت فکرى در میان مردم پیدا شد . ( در این که چنین حریتى بوده است , آزادى فکر و آزادى عقیده اى وجود داشته بحثى نیست . منتها صحبت در این است که منشاء این آزادى فکرى چه بود ؟ و آیا واقعا سیاست بنى العباس چنین بود ؟ ) و ثانیا شور و نشاط علمى در میان مردم پدید آمد , یک شور و نشاط علمى ئى که در تاریخ بشر کم سابقه است که ملتى با این شور ونشاط به سوى علوم روى آورد , اعم از علوم اسلامى - یعنى علومى که مستقیما مربوط به اسلام است , مثل علم قرائت , علم تفسیر , علم حدیث , علم فقه , مسائل مربوط به کلام و قسمتهاى مختلف ادبیات - و یا علومى که مربوط به اسلام نیست , به اصطلاح علوم بشرى است یعنى علوم کلى انسانى است , مثل طب , فلسفه , نجوم و ریاضیات . این را در کتب تاریخ نوشته اند که ناگهان یک حرکت و یک جنبش علمى فوق العاده اى پیدا مى شود و زمینه براى اینکه اگر کسى متاع فکرى دارد عرضه بدارد , فوق العاده آماده مى گردد , یعنى همان زمینه اى که در زمانهاى سابق , تا قبل از اواخر زمان امام باقر و دوره امام صادق اصلا وجود نداشت , یکدفعه فراهم شد که هر کس مرد میدان علم و فکر و سخن است بیاید حرف خودش را بگوید . البته در این امر عوامل زیادى دخالت داشت که اگر بنى العباس هم مى خواستند جلویش را بگیرند امکان نداشت زیرا نژادهاى دیگر - غیر از نژاد عرب - وارد دنیاى اسلام شده بودند که از همه آن نژادها پر شورتر همین نژاد ایرانى بود . از جمله آن نژادها مصرى بود . از همه شان قویتر و نیرومندتر و دانشمندتر بین النهرینى ها وسوریه اى ها بودند که این مناطق یکى از مراکز تمدن آن عصر بود . این ملل مختلف که آمدند , خود به خود اختلاف ملل و اختلاف نژادها , زمینه را براى اینکه افکار تبادل شود فراهم کرد . و اینها هم که مسلمان شده بودند هى بیشتر مى خواستند از ماهیت اسلام سر در آورند , اعراب آنقدرها تعمق وتدبر و کاوش در قرآن نمى کردند , ولى ملتهاى دیگر آنچنان در اطراف قرآن و مسائل مربوط به آن کاوش مى کردند که حد نداشت , روى کلمه به کلمه قرآن فکر و حساب مى کردند .
جنگ عقاید
در این زمان ما مى بینیم که یکمرتبه بازار جنگ عقاید داغ مى شود و چگونه داغ مى شود ! اولا در زمینه خود تفسیر قرآن و قرائت آیات قرآنى بحثهایى شروع مى شود . طبقه اى به وجود آمد به نام قراء یعنى کسانى که قرآن را قرائت مى کردند و کلمات قرآن را به طرز صحیحى به مردم مىآموختند . ( مثل امروز نبوده که قرآن به این شکل چاپ شده باشد ) . یکى مى گفت من قرائت مى کنم و قرائت خودم را روایت مى کنم از فلان کس از فلان کس از فلان صحابى پیغمبر ( که اغلب اینها به حضرت امیر مى رسند . ) دیگرى مى گفت من قرائت خودم را روایت مى کنم از فلان کس از فلان کس از فلان کس . مىآمدند در مساجد مى نشستند و به دیگران تعلیم قرائت مى دادند , و غیر عربها بیشتر در حلقات این مساجد شرکت مى کردند , چون غیر عربها بودند که با زبان عربى آشنایى درستى نداشتند و علاقه و افرى به یاد گرفتن قرآن داشتند . یک استاد قرائت مىآمد در مسجد مى نشست و عده زیادى جمع مى شدند که از او قرائت بیاموزند . احیانا اختلاف قرائتى هم پیدا مى شد . از آن بالاتر از تفسیر و بیان معانى قرآن بود که آیا معنى این آیه این است یا آن ؟ بازار مباحثه داغ بود , آن مى گفت معنى آیه این است , و این مى گفت معنى آیه آن است . و همین طور بود در حدیث و روایاتى که از پیغمبر رسیده بود . چه افتخار بزرگى بود براى کسى که حافظ احادیث بود , مى نشست و مى گفت که من این حدیث را از کى از کى از پیغمبر روایت مى کنم . آیا این حدیث درست است ؟ و آیا مثلا به این عبارت است ؟ از اینها بالاتر نحله هاى فقهى بود . مردم مىآمدند مسئله مى پرسید ند , همین طور که الان مىآیند مسئله مى پرسند . طبقاتى به وجود آمده بودند - در مراکز مختلف به نام (فقها ( که باید جواب مسائل مردم را مى دادند : این حلال است , آن حرام است , این پاک است , آن نجس است , این معامله صحیح است , آن معامله باطل است . مدینه خودش یکى از مراکز بود , کوفه یکى از مراکز بود که ابوحنیفه در کوفه بود , بصره مرکز دیگرى بود , بعدها که در همان زمان امام صادق اندلس فتح شد یک مراکزى هم به تدریج در آن نواحى تشکیل شد , و هر شهرى از شهرهاى اسلامى خودش مرکزى بود . مى گفتند فلان فقیه نظرش این است , فلان فقیه دیگر نظرش آن است , اینها شاگرد این مکتب بودند . آنها شاگرد آن مکتب , و یک جنگ عقایدى هم در زمینه مسائل فقهى پیدا شده بود . از همه اینها داغتر - نه مهمتر - بحثهاى کلامى بود . از همان قرن اول طبقه اى به نام متکلم پیدا شدند که این تعبیرات را در کلمات امام صادق مى بینیم و حتى به بعضى از شاگردانشان مى فرمایند : این متکلمین را بگوید بیایند . . متکلمین در اصول عقاید و مسائل اصولى بحث مى کردند : درباره خدا , درباره صفات خدا , درباره آیاتى از قرآن که مربوط به خداست , آیا فلان صفت خدا عین ذات اوست یا غیر ذات اوست ؟ آیا حادث است یا قدیم ؟ درباره نبوت و حقیقت وحى بحث مى کردند , درباره شیطان بحث مى کردند , درباره توحید و ثنویت بحث مى کردند , درباره اینکه ( آیا عمل رکن ایمان است که اگر عمل نبود ایمانى نیست , یا اینکه عمل در ایمان دخالتى ندارد ؟( بحث مى کردند , درباره قضا و قدر بحث مى کردند , درباره جبر و اختیار بحث مى کردند . یک بازار فوق العاده داغى متکلمین به وجود آورده بودند . از همه اینها خطرناکتر - نمى گویم داغتر , و نمى گویم مهمتر – پیدایش طبقه اى بود به نام " زنادقه". زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند , و این طبقه - حال روى هر حسابى بود - آزادى داشتند . حتى در حرمین یعنى مکه و مدینه , و حتى در خود مسجد الحرام و در خود مسجد النبى مى نشستند و حرفهایشان را مى زدند , البته به عنوان اینکه بالاخره فکرى است , شبهه اى است براى ما پیدا شده و باید بگوییم ( 1 ) . زنادقه , طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند , طبقه اى بودند که با زبانهاى زنده آن روز دنیا آشنا بودند , زبان سریانى را که در آن زمان بیشتر زبان علمى بود مى دانستند , بسیارى از آنها زبان یونانى مى دانستند , بسیاریشان ایرانى بودند و زبان فارسى مى دانستند , بعضى زبان هندى مى دانستند و زندقه را از هند آورده بودند که این هم یک بحثى است که اصلا ریشه زندقه در دنیاى اسلام از کجا پیدا شد ؟ و بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانویهاست .جریان دیگرى که مربوط به این زمان است ( همه , جریانهاى افراط و تفریطى است ) جریان خشکه مقدسى متصوفه است . متصوفه هم در زمان امام صادق طلوع کردند , یعنى ما طلوع متصوفه را به طورى که اینها یک طبقه اى رابه وجود آوردند و طرفداران زیادى پیدا کردند و در کمال آزادى حرفهاى خودشان را مى گفتند در زمان امام صادق مى بینیم . اینها باز از آن طرف خشکه مقدسى افتاده بودند . اینها به عنوان نحله اى در مقابل اسلام سخن نمى گفتند , بلکه اصلا مى گفتند حقیقت اسلام آن است که ما مى گوییم . اینها یک روش خشکه مقدسى عجیبى پیشنهاد مى کردند و مى گفتند اسلام نیز همین را مى گوید و همین یک زاهد مابى غیر قابل تحملى ! خوارج و مرجئه نیز هر یک نحله اى بودند .
برخورد امام صادق با جریانهاى فکرى مختلف
ما مى بینیم که امام صادق با همه اینها مواجه است و با همه اینها برخورد کرده است . از نظر قرائت و تفسیر , یک عده شاگردان امام هستند , و امام با دیگران درباره قرائت آیات قرآن و تفسیرهاى قرآن مباحثه کرده , داد کشیده , فریاد کشیده که آنها چرا اینجور غلط مى گویند , اینها چرا چنین مى گویند , آیات را این طور باید تفسیر کرد . در باب احادیث هم که خیلى واضح است , مى فرمود : سخنان اینها اساس ندارد , احادیث صحیح آن است که ما از پدرانمان از پیغمبر روایت مى کنیم . در باب نحله فقهى هم که مکتب امام صادق قوى ترین و نیرومندترین مکتبهاى فقهى آن زمان بوده به طورى که اهل تسنن هم قبول دارند . تمام امامهاى اهل تسنن یا بلاواسطه و یا مع الواسطه شاگرد امام بوده و نزد امام شاگردى کرده اند . در رأس ائمه اهل تسنن ابوحنیفه است , و نوشته اند ابوحنیفه دو سال شاگرد امام بوده , و این جمله را ما در کتابهاى خود آنها مى خوانیم که گفته اند او گفت : لولا السنتان لهلک نعمان . اگر آن دو سال نبود نعمان از بین رفته بود . ( نعمان اسم ابوحنیفه است . اسمش ) نعمان بن ثابت بن زوطى بن مرزبان ( است , اجدادش ایرانى هستند . ) مالک بن انس که امام دیگر اهل تسنن است نیز معاصر امام صادق است . او هم نزد امام مىآمد و به شاگردى امام افتخار مى کرد . شافعى در دوره بعد بوده ولى او شاگردى کرده شاگردان ابوحنیفه را و خود مالک بن انس را . احمد حنبل نیز سلسله نسبش در شاگردى در یک جهت به امام مى رسد . و همین طور دیگران . حوزه درس فقهى امام صادق از حوزه درس تمام فقهاى دیگر با رونق تر بوده است که حال من شهادت بعضى از علماى اهل تسنن در این جهت را عرض مى کنم .
سخن مالک بن انس درباره امام صادق
مالک بن انس که در مدینه بود , نسبتا آدم خوش نفسى بوده است . مى گوید : من مى رفتم نزد جعفر بن محمد و کان کثیر التبسم و خیلى زیاد تبسم داشت , یعنى به اصطلاح خوشرو بود و عبوس نبود و بیشتر متبسم بود , و از آدابش این بود که وقتى اسم پیغمبر را در حضورش مى بردیم رنگش تغییر مى کرد ( یعنى آنچنان نام پیغمبر به هیجانش مىآورد که رنگش تغییر مى کرد ) . من زمانى با او آمد و شد داشتم . بعد , از عبادت امام صادق نقل مى کند که چقدر این مرد عبادت مى کرد و عابد و متقى بود . آن داستان معروف را همین مالک نقل کرده که مى گوید در یک سفر با امام با هم به مکه مشرف مى شدیم , از مدینه خارج شدیم و به مسجد الشجره رسیدیم , لباس احرام پوشیده بودیم و مى خواستیم لبیک بگوییم و رسما محرم شویم . همانطور سواره داشتیم محرم مى شدیم , ما همه لبیک گفتیم , من نگاه کردم دیدم امام مى خواهد لبیک بگوید اما چنان رنگش متغیر شده و آنچنان مى لرزد که نزدیک است از روى مرکبش به روى زمین بیفتد , از خوف خدا . من نزدیک شدم و عرض کردم : یا ابن رسول الله ! بالاخره بفرمایید , چاره اى نیست , باید گفت . به من گفت : من چه بگویم ؟ ! به کى بگویم لبیک ؟ ! اگر در جواب من گفته شد : ( لا لبیک ( آن وقت من چه کنم ؟ ! این روایتى است که مرحوم آقا شیخ عباس قمى و دیگران در کتابهایشان نقل مى کنند , و همه نقل کرده اند .راوى این روایت چنانکه گفتیم مالک بن انس امام اهل تسنن است . } همین مالک مى گوید : ما رأت عین و لا سمعت اذن و لا خطر على قلب بشر افضل من جعفر بن محمد چشمى ندیده و گوشى نشنیده و به قلب بشر خطور نکرده مردى با فضیلت تر از جعفر بن محمد . محمد شهرستانى صاحب کتاب ( الملل و النحل( و از فلاسفه و متکلمین بسیار زبر دست قرن پنجم هجرى و مرد بسیار دانشمندى است . او در این کتاب رشته هاى دینى و مذهبى و از جمله رشته هاى فلسفى در همه دنیا را تشریح کرده است . در یک جا که از امام صادق نام مى برد مى گوید : هوذوعلم غریر علمى جوشان داشت و ادب کامل فى الحکمة و در حکمت , ادب کاملى داشت , و زهد فى الدنیا و ورع تام عن الشهوات . فوق العاده مرد زاهد و با تقواى بود و از شهوات پرهیز داشت . و در مدینه اقامت کرد و بر دوستان خود اسرار علوم را افاضه مى کرد : و یفیض على الموالى له اسرار العلوم , ثم دخل العراق . مدتى هم به عراق آمد . بعد اشاره به کناره گیرى امام از سیاست مى کند و مى گوید : ( و لاناز فى الخلافه احدا ( ( با احدى در مسئله خلافت به نزاع بر نخواست ( . او این کناره گیرى را اینطور تاویل میکند , میگوید : ( امام آنچنان غرق در بحر معرفت و علوم بود که اعتنایى به این مسائل نداشت ( . من نمى خواهم توجیه او را صحیح بدانم , مقصود اقرار اوست که امام تا چه حد در دریاى معرفت غرق بود . مى گوید : و من غرق فى بجر المعرفة لم یقع فى شط . آن که در دریاى معرفت غرق باشد خودش را در شط نمى اندازد ( مى خواهد بگوید اینجور چیزها شط است و من تعلى الى ذروة الحقیقة لم یخف من حط آن که بر قله حقیقت بالا رفته است از پایین افتادن نمى ترسد . همین شهرستانى که این سخن را درباره امام صادق مى گوید , خودش دشمن شیعه است , در کتاب ( الملل و النحل ( آنچنان شیعه را مى کوبد که حد ندارد , ولى براى امام صادق تا این مقدار احترام قائل است , و این یک حسابى است . امروز خیلى از علماء در دنیا هستند که با اینکه با مذهب تشیع فوق العاده دشمن و مخالفند ولى براى شخص امام صادق که این مذهب به او منتسب است احترام قائل اند . لابد پیش خودشان اینطور توجیه مى کنند که آن چیزهایى که مخالف نظر آنهاست از امام صادق نیست ؟ ولى به هر حال براى شخص امام صادق احترام فوق العاده اى قائل هستند . >

 

نظر احمد امین
از معاصرین خودمان احمد امین مصرى صاحب کتاب ( فجر الاسلام ( و ( ضحى الاسلام ( و ( ظهرالاسلام ( و ( یوم الاسلام ( که از کتابهاى فوق العاده مهم اجتماعى قرن اخیر است , به این بیمارى ضد تشیع گرفتار است و گویا اطلاعاتى در زمینه تشیع نداشته است , با شیعه خیلى دشمن است و در عین حال نسبت به امام صادق یک احترامى قائل است که من که همه کتابهاى او را خوانده ام مى دانم هرگز چنین احترامى براى امامهاى اهل تسنن قائل نیست . کلماتى در حکمت از امام نقل مى کند که فوق العاده است و من ندیده ام که یک عالم شیعى این کلمات را نقل کرده باشد .
اعتراف جاحظ
به نظر من اعتراف( جاحظ) از همه اینها بالاتر است . جاحظ یک ملاى واقعا ملا در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم است . او یک ادیب فوق العاده ادیبى است , و تنها ادیب نیست , تقریبا مى شود گفت یک جامعه شناس عصر خودش و یک مورخ هم هست . کتابى نوشته به نام ( کتاب الحیوان) که حیوان شناسى است و امروز نیز مورد توجه علماى اروپایى است و حتى چیزهایى در ( کتاب الحیوان ( جاحظ در شناختن حیوانات پیدا کرده اند که مى گویند در دنیاى آنروز - در دنیاى یونان و غیر یونان – سابقه ندارد , با اینکه در آن زمان هنوز علوم یونان وارد دنیاى اسلام نشده بود . براى اولین بار این نظریات در ( کتاب الحیوان) جاحظ پیدا شده . جاحظ نیز یک سنى متعصب است . او مباحثاتى دارد با بعضى از شیعیان که برخى او را به خاطر همین مباحثاتش ناصبى دانسته اند , که البته من نمى توانم بگویم او ناصبى است ( در مباحثاتش یک حرفهایى مطرح کرده ) . زمانش با زمان امام صادق تقریبا یکى است . شاید اواخر عمر حضرت صادق را درک کرده باشد در حالى که کودک بوده , و یا حضرت صادق یک نسل قبل از اوست . غرض این است که زمانش نزدیک به زمان امام صادق است . تعبیرش راجع به امام صادق چنین است : جعفربن محمد الذى ملا الدنیا علمه و فقهه جعفر بن محمد که دنیا را علم و فقاهت او پر کرد و یقال ان ابا حنیفة من تلامذته و کذلک سفیان الثورى و گفته مى شود ابوحنیفه و سفیان ثورى - که یکى از فقها و متصوفه بزرگ آن عصر بوده - از شاگردان او بوده اند .
نظر میرعلى هندى
میرعلى هندى از معاصرین خودمان که او نیز سنى است , درباره عصر امام صادق اینطور اظهار نظر مى کند , مى گوید : لامشاحة ان انتشار العلم فى ذلک الحین قد ساعد على فک الفکر من عقاله . انتشار علوم در آن زمان کمک کرد که فکرها آزاد شدند و پابندها از فکرها گرفته شد . فاصبحت المناقشات الفلسفیة عامة فى کل حاضرة من حواضر العالم الاسلامى مناقشات فلسفى و عقلى ( 2 ) در تمام جوامع اسلامى عمومیت پیدا کرد . بعد اینطور مى گوید : و لا یفوتنا ان نشیر الى ان الذین تزعم تلک الحرکة هو حفید على بن ابى طالب المسمى بالامام الصادق . مى گوید : ما نباید فراموش کنیم که آن کسى که این حرکت فکرى را در دنیاى اسلام رهبرى کرد نواده على بن ابى طالب است , همان که به نام امام صادق معروف است و هو رجل رحب افق التفکیر و او مردى بود که افق فکرش بسیار باز بود بعید اغوار العقل عقل و فکرش بسیار عمیق و دور بود ملم کل المام بعلوم عصره فوق العاده به علوم زمان خودش المام و توجه داشت . بعد مى گوید : و یعتبر فى الواقع هو اول من اسس المدارس الفلسفیة المشهورة فى الاسلام و در حقیقت اول کسى که مدارس عقلى (3) را در دنیاى اسلام تاسیس کرد او بود . ولم یکن یحضر حلقته العلمیة اولئک الذین اصبحوا مؤسسى المذاهب الفقهیة فحسب بل کان یحضرها طلاب الفلسفة و المتفلسفون من انحاء الواسعة . مى گوید : شاگردانش تنها فقهاى بزرگ مثل ابوحنیفه نبودند , طلاب علوم عقلى هم بودند .
سخن احمد زکى صالح
در کتاب ( الامام الصادق) آقاى مظفر , از احمد زکى صالح - که از معاصرین است - در مجله ( الرسالة المصریه) نقل مى کند که نشاط علمى شیعه از تمام فرقه هاى اسلامى بیشتر بود . ( مى خواهم بگویم که معاصرین هم تا چه حد اعتراف مى کنند ) . این خودش یک مسئله اى است . ایرانیها این را به حساب خودشان مى گذارند , مى گویند این نشاط ایرانى بود , در صورتى که نشاط مربوط به شیعه بود و اکثریت شیعه هم آن وقت ایرانى نبودند و غیر ایرانى بودند , که اکنون وارد این بحث نمى شویم . این مصرى مى گوید : و من الجلى الواضح لدى کل من درس علم الکلام ان فرق الشیعة کانت انشط الفرق الاسلامیة حرکة . مى گوید هر کس که وارد باشد مى داند که نشاط فرقه هاى شیعه از همه بیشتر بود . و کانت اولى من اسس المذاهب الدینیة على اسس فلسفیة حتى ان البعض ینسب الفلسفة خاصة لعلى بن ابى طالب ( و شیعه اولین مذهب اسلامى بود که مسائل دینى را بر اساس فکرى و عقلى نهاد) و شیعه یعنى امام صادق .
اهتمام شیعه به مسائل تعقلى
بهترین دلیل بر اینکه در زمان امام صادق ( ع ) علوم عقلى نیز نضح گرفت این است که در تمام کتب حدیث اهل تسنن : صحیح بخارى , صحیح مسلم , جامع ترمدى , سنن ابى داوود و صحیح نسائى , جز مسائل فرعى چیز دیگرى نیست : احکام وضو این است , احکام نماز این است , احکام روزه این است , احکام حج این است , احکام جهاد این است , و یا سیره است , مثلا پیغمبر در فلان سفر اینطور عمل کردند . ولى شما به کتابهاى حدیث شیعه که وارد مى شوید مى بینید اول مبحث و اول کتابش( کتاب العقل و الجهل( است . اصلا اینجور مسائل در کتب اهل تسنن مطرح نبوده . البته نمى خواهم بگویم منشأ همه اینها امام صادق بود , ریشه اش امیرالمؤمنین است و ریشه ریشه اش خود پیغمبر است , ولى اینها این مسیر را ادامه دادند . امام صادق بود که چون در زمان خودش این فرصت را پیدا کرد مواریث اجداد خودش را حفظ کرد و بر آن مواریث افزود . بعد از ( کتاب العقل والجهل( وارد( کتاب التوحید( مى شویم . ما مى بینیم صدها و بلکه هزارها بحث درباب توحید و صفات خداوند و مسائل مربوط به شؤون الهى و قضا و قدر الهى و جبر و اختیار و مسائل تعقلى در کتب حدیث شیعه طرح است که در کتب دیگر طرح نیست . اینها سبب شده که گفته اند اول کسى که مدارس فلسفى را (4) اول کسى که مدارس عقلى را - در دنیاى اسلام تاسیس کرد امام جعفر صادق بود .
جابربن حیان
مسئله اى است که اخیرا کشف شده و آن این است : مردى است در تاریخ اسلام به نام ( جابربن حیان( که احیانا به او ( جابر بن حیان صوفى( مى گویند , او هم یکى از عجایب است . ابن الندیم در ( الفهرست( ( 5) جابربن حیان را یاد کرده و در حدود صد و پنجاه کتاب به او نسبت مى دهد که بیشتر این کتابها در علوم عقلى است , و به قول آنروز در کیمیاست ( در شیمى است ) در صنعت است , در خواص طبایع اشیاء است , و امروز او را پدر شیمى دنیا مى نامند . ظاهرا ابن الندیم مى گوید او از شاگردان امام جعفر صادق است . ابن خلقکان ( 6 ) نیز که او هم سنى است از جابربن حیان نام مى برد و مى گوید : کیمیاوى و شیمیدان و شاگرد امام صادق بود . و دیگران نیز همین طور نقل کرده اند . و این علوم قبل از جابربن حیان هیچ سابقه اى در دنیاى اسلام نداشته , یکدفعه مردى به نام ( جابربن حیان( شاگرد امام صادق پیدا مى شود و اینهمه رساله در این موضوعات مختلف مى نویسد که بسیارى از آنها امروز ارزش علمى دارد . راجع به جابربن حیان خیلى بحث کرده اند , مستشرفین معاصر خیلى بحث کرده اند , همین تقى زاده , نیز خیلى بحث کرده است . البته هنوز خیلى مجهولات راجع به جابربن حیان هست که کشف نشده است . حال آنچه که عجیب است این است که در کتب خود شیعه اسمى از این آدم نیامده , یعنى در کتب رجال شیعه ( ابن الندیم شاید شیعه باشد) , در کتب فقها و محدثین شیعه اسمى از این آدم نیست . یک چنین شاگرد مبارزى امام صادق داشته که احدى نداشته است .
هشام بن الحکم
شاگرد دیگر امام هشام بن الحکم است . هشام بن الحکم یک اعجوبه است و بر تمام متکلمین زمان خودش برترى داشته و بر همه آنها پیروز بوده است . من اینها را به شهادت کتب اهل تسنن عرض مى کنم . ابوالهذیل علاف یک متکلم ایرانى فوق العاده قویى است . شبلى نعمان در ( تاریخ علم کلام) مى نویسد احدى نمى توانست با ابوالهذیل مباحثه کند , و او از تنها کسى که مى ترسید هشام بن الحکم بود . نظام که او را از نوابغ روزگار شمرده اند و نظریاتى داشته که امروز با نظریات جدید منطبق است مثلا در باب رنگ و بو معتقد است که رنگ و بو از جسم مستقل است , یعنى رنگ و بو آن طور که خیال مى کردند عرضى است براى جسم , عرضى براى جسم نیست , مخصوصا در باب بوى معتقد است که بوى یک چیزى است که در فضا پخش مى شود – شاگرد هشام بوده ( و نوشته اند که این رأى را از هشام بن الحکم گرفت ) و هشام بن الحکم خودش شاگردى از شاگردان امام صادق است .حال شما از مجموع اینها ببینید چه زمینه اى از نظر فرهنگى براى امام صادق فراهم بود و امام استفاده کرد , زمینه اى که نه قبلش براى هیچ امامى فراهم بود و نه بعدش به آن اندازه فراهم شد . به مقدار کمى براى حضرت رضا فراهم بود . براى حضرت موسى بن جعفر که دوباره وضع خیلى بد شد و مسئله زندان و غیره پیش آمد . ائمه دیگر نیز همه به همان جوانى جوانمرگ مى شدند , مسموم مى شدند و از دنیا مى رفتند . نمى گذاشتند اینها زنده بمانند و الا وضع محیط به گونه اى بود که تا حدى مساعد بود . ولى براى امام صادق هر دو جهت حاصل شد , هم عمر حضرت طولانى شد ( در حدود هفتاد سال ) و هم محیط و زمان مساعد بود . حال آیا این امر چقدر ثابت مى کند تفاوت زمان امام صادق را با زمان سیدالشهداء ؟ یعنى چه زمینه هایى براى امام صادق فراهم بود که براى سید الشهداء فراهم نبود ؟ سیدالشهداء یا باید تا آخر عمر در خانه بنشیند آب و نانى بخورد و براى خدا عبادت کند و در واقع زندانى باشد , و یا کشته شود , ولى براى امام صادق این جور نبود که یا باید کشته شود و یا در حال انزوا باشد , بلکه اینطور بود که یا باید کشته شود و یا از شرایط مساعد محیط حداکثر بهره بردارى را بکند . ما این مطلب را که ائمه بعد آمدند و ارزش قیام امام حسین را ثابت و روشن کردند درک نمى کنیم . اگر امام صادق نبود امام حسین نبود همچنانکه اگر امام حسین نبود امام صادق نبود , یعنى اگر امام صادق نبود ارزش نهضت امام حسین هم روشن و ثابت نمى شد . در عین حال امام صادق متعرض امر حکومت و خلافت نشد ولى همه مى دانند که امام صادق با خلفا کنار هم نیامد , مبارزه مخفى مى کرد , نوعى جنگ سرد در میان بود , معایب و مثالب و مظالم خلفا , همه به وسیله امام صادق در دنیا پخش شد , و لهذا منصور تعبیر عجیبى درباره ایشان دارد. مى گوید : هذا الشجى معترض فى الحلق . . . جعفر بن محمد مثل یک استخوان است در گلوى من , نه مى توانم بیرونش بیاورم و نه مى توانم فرویش ببرم , نه مى توانم یک مدرکى از او به دست آورم کلکش را بکنم و نه مى توانم تحملش کنم , چون واقعا اطلاع دارم که این مکتب بى طرفى که او انتخاب کرده علیه ما است , زیرا کسانى که از این مکتب به وجود مىآیند همه شان علیه ما هستند , ولى مدرکى هم از او به دست نمىآورم . آرى , این تعبیر از منصور است : استخوان گیر کرده در گلو , نه مى توانم بیرونش بیاورم و نه مى توانم فرویش ببرم .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 20   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه زمان امام حسین و زمان امام صادق