اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد جهان‏بینى و علم اخلاق

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد جهان‏بینى و علم اخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جهان‏بینى و علم اخلاق


تحقیق در مورد جهان‏بینى و علم اخلاق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه32

 

بین جهان‏بینى و علم اخلاق تاثیر و تاثر متقابل وجود دارد; زیرا از یک سواخلاقیات (علم اخلاق) مانند منطقیات، طبیعیات و ریاضیات از علوم جزئى‏است و زیر پوشش «علم کلى‏» (جهان‏بینى) قرار دارد; چون این علم موضوع‏خود راکه‏نفس و قواى آن است اثبات مى‏کند (1) ، چنانکه بخشى از اینها را هم‏علوم طبیعى اثبات مى‏کند، و از سوى دیگر علم اخلاق نیز درباره جهان‏بینى‏اظهار نظر مى‏کند; به این معنا که در علم اخلاق، ثابت مى‏شود جهان‏بینى توحیدى، خیر، ملایم با روح و امرى ارزشى و کمال روح است ولى‏جهان‏بینى الحادى، شر، زیانبار و قبیح است و براى روح پیامد ناگوارى دربر دارد.

در علم اخلاق، علوم نافع از علوم غیرنافع شناخته مى‏شود. پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه و آله و سلم به ذات اقدس اله پناه مى‏برد و مى‏فرماید: «اعوذ بک من علم لا ینفع، وقلب لا یخشع، ونفس لا تشبع‏»  چون علوم از نظر نفع و ضرر به چند قسم تقسیم مى‏شود، بعضى از علمها نافعند و بعضى نه; بعضى از علوم مانند علوم الحادى، نه تنها نافع نیستند بلکه ضرر هم دارند و بعضى از علوم نه نافع هستند و نه ضار، مانند تاریخ بعضى از اقوام جاهلى که هیچ نکته آموزنده‏اى در دانستن آن وجود ندارد و هیچ اثر فقهى هم بر آن مترتب نیست.

البته برخى از بخشهاى علم تاریخ و نسب، فواید فراوانى دارد و از علوم نافع به شمار مى‏آید اما آشنایى با قواعد علمى مربوط به انساب و تاریخ اقوامى که آثار علمى یا صنعتى و هنرى از خود به یادگار نگذاشتند، صرف بیهوده عمر و اتلاف وقت است و مصداق علمى است که رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و امام هفتم (علیه‏السلام) در باره آن فرموده‏اند: «لا یضر من جهله ولا ینفع من علمه‏»  .

بعضى از علوم فى نفسه نافعند ولى چون به مرحله عمل ننشسته‏اند علم نافع به شمار نمى‏آیند و این همان است که در بیان حضرت على (علیه السلام) آمده: «لا تجعلوا علمکم جهلا ویقینکم شکا اذا علمتم فاعملوا واذا تیقنتم فاقدموا»  و نیز مى‏فرماید: «رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لا ینفعه‏» . بعضى از دانشمندان در عین حال که عالمند، جاهلند. چون عاقل نیستند کشته جهلند و علم آنان به حالشان نافع نیست. کسى که علم را براى مقامهاى دنیا، جلب

  1. مراد از «علم کلى‏» که عهده‏دار اثبات موضوع علم اخلاق و سایر علوم جزئى است همان فلسفه نظرى است که متکفل هستى‏شناسى و شناخت‏حقایق (جهان‏بینى) است و از آن به «علم اعلى‏» نیز تعبیر مى‏شود.

توجه و احترام مردم و یا برخوردارى از زرق و برق بیشتر طلب کند، خود را ارزان مى‏فروشد. او عالم است ولى عاقل نیست. و دیگران که راه دنیا را طى کرده‏اند، بیشتر و بهتر از این شخص، حطام دنیا را فراهم کرده‏اند و از آن لذت مى‏برند. پس این گونه از علوم هم علوم غیر نافع به شمار مى‏آید.

نیز حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه «همام‏» در وصف متقیان مى‏فرماید: «ووقفوا اسماعهم على العلم النافع لهم‏»  و این تنها در باره سامعه نیست‏بلکه در مورد سایر اعضا هم هست، یعنى جز به علم نافع، به چیز دیگرى گوش نمى‏دهند; به این معنا که الفاظ آن را مى‏شنوند و معانى را ادراک مى‏کنند ولى وقتى سودمند نبودن آن را ببینند رها مى‏کنند; مثلا، درسوره «زمر» مى‏فرماید: «فبشر عباد× الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه‏»  آنان، نخست اقوال و مکاتب گوناگون را مى‏شنوند و سپس تشخیص مى‏دهند که کدام زیانبار و کدام نافع است و آنگاه به آنچه نافع است دل مى‏سپارند و گوش مى‏دهند. گوش فرادادن یعنى اطاعت کردن و پذیرش.

قرآن کریم در این

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جهان‏بینى و علم اخلاق

دانلود مقاله تطابق علم و دین

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله تطابق علم و دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مطابقت دین با علم و عقل یکی از ۱۲ تعلیم اجتماعی دیانت بهائی است.
بهائیان اعتقاد دارند که دین و علم و عقل هماهنگ بوده و با یکدیگر تطابق دارند. از نظر بهائیان علم موهبت الهی است. از انجا که علم کاشف حقایق اشیاء است بهائیان علم را بزرگ‌ترین منقبت جهان می‌دانند.
عبدالبهاء می‌گوید: «...دین با علم توأم است زیرا دین و علم هر دو حقیقت است اگر دین مخالف حقیقت باشد وهم است و هر مسئلهٔ دینی که مخالف علم صحیح و عقل کامل باشد شایان اعتماد نه. پس تقالید و رسوماتی که منافی علم و ترقّی است باید زائل نمود...»
عبدالبهاء دین را مروّج علم می‌داند و اظهار می‌دارد که هرگاه یک دین الهی ظهور کرده، علوم و فنون نیز توسط پیروان آن دین و حتی مردمان دیگر، پیشرفت زیادی حاصل نموده‌است.
عبدالبهاء ، همچنین جهل و تقلید را موجب گمراهی و عامل اختلافات میان اقوام مختلف می‌داند و علم را سبب عزت و رفع بسیاری از مشکلات بشر معرفی می‌نماید . به علاوه مقام علما و فلاسفهٔ روشنفکر را عظیم می‌شمارد.
انواع علم
عبدالبهاء می‌گوید:
علم بر دو قسم است: علوم مادیه و علوم الهیه. علوم مادیه کشف اسرار طبیعت کند، علوم الهیه کشف اسرار حقیقت نماید. عالم انسانی باید تحصیل هر دو علم کند ؛ اکتفای به یک علم ننماید، زیرا هیچ پرنده‌ای بجناح واحد پرواز نکند. باید به دو بال پرواز نماید. ... مقصود از علم لاهوتی (الهی) کشف اسرار الهی است، ادراک حقایق معنوی است.
تطابق علم و دین
دین بهائی تأکید می‌نماید که علم و دین تفکیک ناپذیرند ؛ اگر حقیقت یکی باشد، محال است که علم مطلبی را صحیح تلقی نماید ولی دین آن را حقیقت به حساب آورد. عبدالبهاء علم و عقل را میزان سنجش تلقی می‌کند و بیان می‌دارد که انسان باید دین را با عقل بسنجد و بفهمد.
ضعف عقل
طبق اعتقادات بهائی عقل انسان با تمام توانائی‌های انکارناپذیرش، نمی‌تواند کاملاً درست تصمیم بگیرد و اگر نتواند مطلبی را که دین می‌گوید ادراک نماید، قصور از دین نیست بلکه از عقل است. و تنها عقل کامل، عقل کلّی الهی است که ماوراء طبیعت است و محیط بر جمیع اشیاء است. این عقل فقط مخصوص مظاهر مقدسه‌است.
علم و دین
شاید اعتقاد آنها باعث شگفتی کسانی شوند که گمان می‌کنند علم و دین دو راه سازش‌ناپذیرند. زندگی معنوی فضانوردان و هزاران دانشمند دیگر، سرّی را فاش می‌کند که در آن دین، کشفیات علمی را تقویت و حمایت می‌کند.
برنامة فضایی در تاریخ خود، فضانوردانی را دیده است که با بی‌باکی و بی‌پروایی اعتقادشان را با خود به فضا برده‌اند و حتی زمانی که آمریکایی‌ها با مسائلی دست و پنجه نرم می‌کردند که علم و دین را از هم جدا می‌کرد – همانند مسائلی در باب آفرینش و تکامل - سازمان‌های بسیاری به وجود آمدند که می‌خواستند پیشه و مهارت‌شان در علم را با اعتقادشان به خداوند درآمیزند.
فرانسیس کالینز، سرپرست مؤسسة ملی تحقیقات ژن انسانی در مصاحبه‌اش با Beliefnet، وب‌سایت مختص موضوعات معنوی می‌گوید: «من دریافته‌ام که باورهای مذهبی‌ام، درک و لذت‌ام را از علم پربارتر کرده است. وقتی چیزی را در ارتباط با ژن‌های انسانی کشف می‌کنم، یک حس شگفتی توأم با ترس دربارة رموز زندگی به من دست می‌دهد. به خودم می‌گویم، فقط خداوند این چیزها را از قبل می‌دانسته. این احساسی شدیداً تکان‌دهنده و زیباست که به من کمک می‌کند خدا را ستایش کنم. افزون بر این علم را برای من ارضاکننده و ارزشمندتر می‌کند.»
در سال 1958 نخستین هفت فضانورد ناسا در یک کنفرانس خبری شرکت کردند. در آنجا جان گلن گفته بود: «من در این پروژه شرکت کردم، چون احتمالاً این پروژه نزدیک‌ترین چیز به بهشت است و من می‌خواستم از آن نهایت استفاده را بکنم.»
در سال 1962، گلن نخستین آمریکایی‌ای بود که دور مدار زمین گشت. در سال 1998، در سن هفتاد و هفت سالگی باز به فضا برگشت و گفت: «این برای من غیرممکن است که به چنین مخلوقی بنگرم در حالی که به خدا ایمان نداشته باشم.»
خدمة «آپولوی 8» اولین شبی را که گرد ماه چرخیدند، جشن گرفتند و در جشن‌شان «سفر تکوین Genesis» - اولین کتاب مقدسی که خلقت را تشریح می‌کند - خواندند. اولین وعدة غذایی بر روی ماه هم عشای ربانی بود که، باز آلدرین (Buzz Aldrin)با خود برده بود. مذهب (دین) در آخرین مأموریت کلمبیا هم در سفینه حاضر بود.
مخلوقی زیبا
هازبند، مهندسی که اولین پرواز فضایی خود را در سال 1999 انجام داد در مصاحبه با شبکه فرسنو بی (Fresno Bee) گفته بود: «من یک مسیحی معتقد و سرسخت هستم. از این پنجره به بیرون نگاه می‌کنم، به این مخلوق زیبایی که خداوند آفریده است.»
تنها عدة اندکی از دانشمندان، فضانورد می‌شوند، اما بسیاری از آنان کارشان را با همان واژه‌های حیرت‌آوری توصیف می‌کنند که فضانوردان به کار می‌برند.
کیتی فرگوسن نویسندة کتاب‌های علمی و نویسندة کتابی دربارة یوهانس کپلر [پروتستان لوتری آلمانی قرن 17 که قوانین حرکت سیاره‌ای را کشف کرد. این قوانین به نام او نامگذاری شده‌اند] می‌گوید: «مطالعة واقعی علم و طبیعت، محقق را به سوی حسی از سرگشتگی و کوچکی انسان در برابر ذهنی بسیار بزرگ‌تر سوق می‌دهد. بسیاری از این محققان خواهند گفت که کمتر می‌توان مثالی چنین باشکوه از نبوغ خداوند در خلقت بیاوریم. مثالی شکوهمندتر از تکامل.»
برخی دانشمندان تئوری «نیت هوشمند» و یا سایر توضیحات علمی‌ای را که قائل به یک خالق هستند می‌پذیرند. سایرین ایمان و علم را با اصرار بر این نکته تطبیق می‌دهند که به گفتة کالینز «خداوندگاری خالق، این روند را طرح‌ریزی می‌کند»، روند تکامل در حرکت را.
کالینز در گفت‌وگویی با Beliefnet گفته بود: «این یک گمان پذیرفته شده است که مردمان معتقد، حتماً خل شده‌اند یا به کله‌شان زده است.» هنگامی که دانشمندان به زنان و مردان اهل ایمان مشکوک هستند، اهل ایمان هم گاهی به اهل علم دشمنی می‌ورزند.
دان مونرو، مدیر اجرایی [سازمان] ارتباط علمی آمریکا که 2400 عضو دارد نیمة دهة 1960 را به یاد می‌آورد، زمانی که دانشجوی کارشناسی رشتة فیزیولوژی سلولی بود و کشیش‌اش به او گفته بود که او نمی‌تواند بفهمد چگونه یک مسیحی می‌تواند یک زیست‌شناس بشود. مونرو می‌گوید: «این حرف کشیش نفسم را بند آورد. همسرم درست پشت من ایستاده بود و او هم به نفس‌تنگی افتاد. به منزل رفتم و درباره‌اش فکر کردم و هنوز هم که بیش از 30 سال می‌گذرد، به آن فکر می‌کنم.»
مرکز علوم طبیعی و ادیان در برکلی کالیفرنیا هم با پرسش‌های هستی‌شناختی دست و پنجه نرم می‌کند و از سال 1995 تشکلی را در واشنگتن با نام «گفت‌وگو دربارة علم، اخلاق و دین» ترتیب داده است. این گروه بزرگ‌ترین انجمن علمی عمومی جهان است و مجلة علم (Science) را منتشر می‌کند.

زمینه‌های مشترک
برخی عقیده دارند فاصلة میان علم و دین در حال کم شدن است. ویلیام فیلیپس برندة جایزة نوبل فیزیک در سال 1997 است. او موفق به سرد کردن و به تله انداختن اتم‌ها به کمک لیزر شده است. او می‌گوید، این بینش که علم و دین در درگیری متقابل با یکدیگر هستند در حال کم‌رنگ شدن است. در عوض این دیدگاه که علم و دین، هر دو «چیزهای مهمی دربارة زندگی و جهان کاینات دارند که به ما می‌گویند و گاهی تو نیاز داری که با هر دوی‌ آنها مشورت کنی تا بهترین پاسخ را بیابی» در حال افزایش است. فیلیپس استاد دانشگاه مریلند است و گاهی روزهای یکشنبه در مدرسة کلیسای محل اقامتش تدریس می‌کند.
ای‌لین او. دانو استاد فیزیک دانشگاه سنت ‌لورنس کانتون در نیویورک، اخیراً فرصت مطالعاتی خود را در رصدخانة واتیکان ایتالیا به پایان رسانده است. او می‌گوید: «‌اکنون مردم به ایمان دانشمندان علاقة افزونی نشان می‌دهند و دانشمندان ایمان خود را می‌جویند و از آن سخن می‌گویند. ما در حال حرکت به دوره‌ای هستیم که علم و دین قطبیت کمتری دارند.»
رابطه علم و دین
علم و دین و رابطه برقرار میان آنها از دیرباز موضوع اندیشه ورزی و گفتگو میان فیلسوفان و متکلمان و عالمان الهیات بوده است.

 

علم و دین و رابطه برقرار میان آنها از دیرباز موضوع اندیشه ورزی و گفتگو میان فیلسوفان و متکلمان و عالمان الهیات بوده است. دامنه این مباحث بسی گسترده است و منظرهای گفتگو گاه بسی متباعد و ناسازگار، درک و دریافت ارباب این مباحث از علم و دین و ماهیت و محتوای هریک چندان از یکدیگر فاصله دارد که گاه موضع نزاع را مغشوش و راه تفاهم را مسدود میکند. بنابراین، باید بحث از ماهیت هریک از «علم» و «دین» و تحلیل مبانی، ساختار، غایات، آمال و فعلیتهای هریک از این دو را مدخل ضروری ورود به مباحث علم و دین شمرد. نگاهی به دامنه وسیع موضوعات مربوط به این بحث ضروری بودن پرداختن به این مدخل را آشکارتر میسازد. بحث درباره تعارض علم و دین شاید یکی از آشناترین و در عین حال حساس ترین مباحثی باشد که مطرح بوده و هست. تعارض علم و دین خود عنوان فراخ دامنی است که از تعارض گزارههای دینی و علمی تا تعارض دین با فرهنگ و تمدن برآمده از علم و نگرش علمی را دربرمیگیرد. طرح تعارضات گوناگون میان علم و دین به همان میزان از شناخت طراحان نسبتبه ماهیت علم و دین رنگ میگیرد که مساعی کوشندگان برای رفع و دفع تعارض. در کنار گفتگو از تعارض علم و دین از تعاطی و تعاون علم و دین نیز بسیار سخن رفته است. سخن از تعارض و یا سازگاری و تعاطی و تعاون علم و دین گاه ریشه در نگرشهایی خام نسبت به علم و دین و چیستی آن دو داشته است و گاه ناشی از ژرف نگریهایی نسبتبه دین و قلمرو آن و علم و کاستیها و ناتوانیهای آن بوده است و به هر روی، شناختخاصی از علم و دین راهبر مدعیان تعاطی و تعاون است و از هر منظری چنین ادعایی قابل طرح نیست. علم دینی با همه صورتهای قابل تصور و ادعای آن یکی از شیوههایی است که از رهگذر آن تعاطی و تعاون علم و دین به تصویر کشیده میشود. التزام به صورتهای مختلف این مدعا مستلزم مقدمات و پیشفرضهای مختص و مشترکی است. دستهای از این پیشفرضها به دین مربوط است. مباحثی همچون قلمرو دین و زبان دین از جمله مهمترین این پیشفرضهاست. اگر قلمرو دین امور مادی و دنیوی را شامل نباشد ساحتسخنان دینی از ساحت گزارههای علمی جدا خواهد بود و آنگاه وام گرفتن از دین به اتکای راست گفتاری خداوند و اولیاء معصوم دین مقدر نخواهد بود. 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تطابق علم و دین

تحقیق در مورد قرآن و علم

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد قرآن و علم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد قرآن و علم


تحقیق در مورد قرآن و علم

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

فهرست مطالب

قرآن و علم

تأکید قرآن بر علم

جمع بندی و نتیجه‏گیری

علوم و مسلمانان

علومی که به وسیله مسلمانان پایه‏گذاری شد

علومی که در اسلام واجب است

دو اشکال و پاسخ آنها

 

مقدمه

اسلام آموختن دانش را، فریضه دانسته و بر آن تأکید نموده است. البته در نظر قرآن کریم منظور نوع خاصی از علم (مانند فلسفه، علوم تجربی، اجتماعی، یا احکام الهی و...) نیست، بلکه علم به معنای عام، مورد توجه اسلام است.

تعریف قرآن

در فـرهـنـگ اسلام و تشیع قرآن را همواره با صفت کریم به صورت قرآن کریم (اهل سنت) با صفت مجید , به صورت قرآن مجید (اهل تشیع) می نامند و این دو صفت منشا قرآنی دارد. از قرآن مجید دوگونه تعریف می توان به دست داد. نـخـسـت تـعریف ساده و عرفی که قرآن را کتاب مقدس و آسمانی اسلام و وحی الهی بر حضرت محمد (ص)           می داند. دوم تـعریف علمی که قرآن را وحی نامه اعجازآمیز الهی می داند که به زبان عربی , به عین الفاظ توسط فرشته امین وحی , جبرئیل , از جانب خداوند و از لوح محفوظ , بر قلب و زبان پیامبر اسلام (ص) هـم اجمالا یکباره و هم تفصیلا در مدت بیست و سه سال نازل شده و حضرت (ص) آن را بر گـروهـی از اصـحـاب خـود خوانده و کاتبان وحی (از میان اصحاب) آن را با نظارت مستقیم و مـسـتـمر حضرت (ع) نوشته اند و حافظان بسیار , هم از میان اصحاب , آن را حفظ و به تواتر نقل کـرده انـد و در عـصـر پـیامبر (ص) هم مکتوب بوده ولی مدون نبوده است , و در عصر عثمان با نظارت او طی چند سال , منتهی به حدود سال ۲۸ هجری , مدون بین الدفتین ,از سوره فاتحه تا ناس , در ۱۱۴ سوره , می گردد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد قرآن و علم

مقاله پیش‌بینی پیشرفت نانوتکنولوژی با کمک شاخصهای علم و فناوری

اختصاصی از اس فایل مقاله پیش‌بینی پیشرفت نانوتکنولوژی با کمک شاخصهای علم و فناوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله پیش‌بینی پیشرفت نانوتکنولوژی با کمک شاخصهای علم و فناوری


مقاله پیش‌بینی پیشرفت نانوتکنولوژی با کمک شاخصهای علم و فناوری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:12

فهرست:

پیش‌بینی پیشرفت نانوتکنولوژی با کمک شاخصهای علم و فناوری

قرار است نانوتکنولوژی یکی از فناوریهای کلیدی و کارآمد قرن 21 شود. قابلیت اقتصادی آن، حاکی از وجود بازاری بالغ بر چندصد میلیارد یورو برای این فناوری در دهة بعد است. بنابراین نانوتکنولوژی موجب جهت‌دهی فعالیتهای بسیاری از بخشهای صنعتی و تعداد زیادی از شرکتها در جهت آماده‌سازی آنها برای این رقابت جدید شده است. در همین زمان دولتمردان در بخشهای تحقیق و توسعه در سراسر دنیا نیز در حال اجرای برنامه‌های تحقیقاتی خاص در زمینة نانوتکنولوژی هستند تا آیندة کشورهای خود را به وضعیتی مطلوب برسانند. هدف این مقاله، استفاده از شاخصهای تکنولوژیکی و علمی برای پیش‌بینی پیشرفت اقتصادی و مقایسة وضعیت کشورهای مختلف است.

1- مقدمه

علوم نانو در دو دهه گذشته، پیشرفت بزرگی حاصل کرده است. ما شاهد کشفیات علمی و پیشرفتهای تکنولوژیکی مهمی بوده‌ایم. به عنوان مثال، این پیشرفتها شامل اختراع میکروسکوپ تونل‌زنی پیمایشگر (STM) در سال 1982 ]1[ یا کشف فولرینها در سال 1985 می‌باشد]2[. در حال حاضر تعداد اندکی از محصولات مبتنی بر نانوتکنولوژی به استفادة تجاری رسیده‌اند. با این وجود، آیا دانش واقعی علمی، جوابگوی اشتیاق جهانی نسبت به این فناوری هست ؟ تا چه حد احتمال دارد که بازار جهانی در طی 10 تا 15 سال آینده به هزار میلیارد دلار در سال برسد]3[؟


دانلود با لینک مستقیم


مقاله پیش‌بینی پیشرفت نانوتکنولوژی با کمک شاخصهای علم و فناوری

دانلود مقاله عصر علم

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله عصر علم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

ماهیت علم عصر جدید در چیست؟ آیا مگر علم عصر جدید با علم اعصار گذشته تفاوت دارد که ما این گونه می پرسیم؟ آیا نبایستی بپرسیم ماهیت علم چیست؟
ـ هرگز. زیرا علم در زمره ی مبادی و اصول نیست، بلکه از مبادی و اصولی خاص ریشه می گیرد و مدد می جوید و تعین می یابد. در هر عصری نظری خاص در مورد موجود و حقیقت به استواری دست می یابد و همه ی شئونات انسان از جمله علم، اساس خویش را از آن نظر و دریافت معین اخذ می کنند.
بنابراین نخست می پرسیم عصر جدید دارای چه مبادی و اصولی است و کدام نظر آغازین چونان بنیاد این عصر است؟
دکارت که به حق می توان وی را از بانیان اولیه عصر جدید برشمرد، چکیده ی تعالیم خویش را با کوژیتوی خویش بیان می دارد: می اندیشم، پس هستم. بنابراین عقل بشری چونان بنیاد عصر جدید است. البته این عقل از وحی الهی و هر نسبت دیگری بریده است و قائم به ذات است. سپس دکارت می پرسد که آنچه عقل بشری بدان می تواند اتکا کند و صحیح را از خطا جدا کند و سره را از ناسره چیست؟ واضح است که به روشن ترین و بدیهی ترین چیزی که دست می یابد ریاضیات است. اما کدام ریاضیات؟ آن جوهره ای در ریاضیات که هیچ امر دیگری نتواند آن را مخدوش نماید: 4= 2x 2. تفاوت ندارد دو عدد از چه چیز ضربدر دو عدد از چه چیز دیگر شود، نتیجه همواره چهار است. برای مثال وقتی هفت عدد سیب را به روی میز روبه روی خویش داریم، آنچه خلل ناپذیر است، عدد هفت و یا هفت بودگی است. شاید بتوان سیب و میز و اتاق و حالات روحی بیننده و صدها چیز دیگر را دچار چون و چرا قرار داد، اما عدد هفت چون و چراپذیر نیست. این وجهه و نظر و ساحت و تعبیر از ریاضیات چونان اساس و بنیادی می شود که برای دکارت و عصر جدید چونان نقطه اتکا قرار می یابد، تا هر آنچه علم حاصل می دارد چونان یقینی و صادق مقام گیرد. این نوع از صدق عبارت از یک نوع خاص از صدق است و نباید آن را با هر نوع صدق دیگر یکسان برشمرد.
در اعصار گذشته و در عصر قرون وسطی، یونان باستان و در عصر دینی این نوع از علم و این نوع نظر و دریافت در مورد موجود و حقیقت هرگز سابقه نداشته است. لکن بدین دلیل نباید علم جدید را نسبت به علم قدیم پیشرفته تر بدانیم. اما ماهیت آنچه امروزه علم نامیده می شود، عبارت از پژوهش است. ماهیت این پژوهش در چیست؟ پاسخ آن است که تمامی حوزه ی موجود، طبیعت و تاریخ که در حیطه ی شناخت قرار می گیرد چونان ماهیت این پژوهش است. اما این شناخت با روندی خاص بدین حوزه قدم می نهد. البته منظور از روند در این جا روش محض نیست. اما به هر حال مشخص بودن چنین حوزه ای عبارت از روند بنیادین پژوهش است. این روند به موجود می نگرد، اما فقط به حوزه ای خاص از موجود، مثلاً طبیعت، ویژگی اساسی و معینی را در جریان های طبیعی طرح می کند. اما صورت حقیقی این طراحی چگونه ترسیم می شود؟ آن طور که روند مورد شناخت در حوزه ای مشخص با کدام طریق قادر است پیوند داشته باشد. آری این پیوند است که زیربنای استوار پژوهش است. بنابراین با طرح این بنیاد ویژه و تعین یافته زیربنای استوار این روند است، که این روند در حوزه ی وجود حوزه ی موضوعی خود را به ثبوت می رساند.
برای مثال فیزیک عصر جدید بر بنیاد ریاضی از آن نوع که گفتم استوار است. در واقع این فیزیک بیانگر یک نوع ریاضیات معین و کامل است. اما چرا این فیزیک فقط در این طریق می تواند در حوزه ی ریاضی واقع شود؟ زیرا این فیزیک در معنایی ژرف تر بر بنیاد ریاضی استوار است. بنیاد دریافت عصر جدید از علم به یونان باستان بازمی گردد. گفتیم که واضح ترین و بدیهی ترین وجهه ریاضی یعنی «عدد» چونان نقطه ی ثقل دریافت عصر جدیدی برای بنیان بخشیدن به علم بوده است. اما آیا فی الواقع می توان ماهیت حقایق ریاضی را با محاسبه ی عددی تعین بخشید؟
عصر جدید فیزیک را عبارت از شناخت طبیعت می نامد، اما فی الواقع منظورش از طبیعت فقط اجسام مادی در حوزه ی حرکتی آنهاست. زیرا در نظر عصر جدید هیچ چیز آشکارتر از جسمیت نیست. پس یک عنصر قابل شناخت همیشگی برای فیزیک در عصر جدید همواره در دسترس است. این یعنی هماهنگی حرکتی اجزای مکانی ـ زمانی در هر یک از موجودات.
لکن به جز این تعین های دیگری نیز برای فیزیک معتبر است: حرکت بیانگر تغییر مکان است. هیچ حرکت و جهت حرکتی از دیگر حرکات ممتاز نیست. هر مکانی با مکان دیگر در ماهیت خویش یکسان است. هیچ لحظه زمانی نسبت به دیگر لحظات رحجانی ندارد. هر نیرویی خود را صرفاً بنابر آن چیزی معین می دارد، که همراه با حرکتی که به معنی تغییر مکان است، در واحدی از زمان به دنبال می آید. بنیاد استوار علم طبیعی عصر جدید که بر پایه ی ریاضیات خاص استوار است، عبارت از ریاضیات در این معنای خاص است. البته نباید گفت که پژوهش دارای بنیادی ریاضی است، بلکه این پیوند با حوزه ی موضوعی پژوهش است که هیأت ریاضی دارد.
اما نظر عصر جدید در مورد علومی که با جسمیت سروکار ندارند چیست؟ عصر جدید آنها را چونان استثنا فرض می دارد و بنیادشان را ریاضیات نمی داند. عصر جدید به این طریق خود را با نقصان مواجه نمی بیند، بلکه پژوهش ریاضی گونه خویش را به این ترتیب قوت بیشتر می بخشد، چرا که علوم روحی و روانی و حیاتی را به مرتبه ی فرودین تر می کشاند و از این طریق پژوهش ریاضی گونه خویش را قوت می بخشد.
جالب است که ملاحظه کنیم که عصر جدید علم تاریخ را علمی متمایز از علومی همچون علم فیزیک نمی شمارد، بلکه فقط آن را پیچیده تر می داند، یعنی باز هم از همان نوع است.
حال می پرسیم طرح و بنیاد استوار پژوهش چگونه به ظهور می رسد؟
ـ در روش. حال بایستی این حوزه ی طرح یافته به صورت موضوعی درآید. بنابراین لازم است تا این روند بتواند دگرگونی مراتب مختلف را به راحتی در اختیار داشته باشد. چنین است که می توان به تمامیت عناصر یا همان موضوعات دست یافت. ولی موضوعات قرار است موضوعیت یابند. پس روند مزبور بایستی عنصر متغیر را در تغییر آن لحاظ کند و نیز باید آن را استوار سازد و در عین حال بگذارد تا یک حرکت چونان یک حرکت باقی بماند.
اما عنصر پایدار موضوعات و قطعیت دگرگونی آنها عبارت از قاعده است. همچنین عنصر پایدار یک دگرگونی در ضرورت روند آن عبارت از قانون است.
در حوزه ی نگرش به قاعده و قانون است که موضوعات چونان خود آشکار می شوند. اما موضوعات توسط پژوهش بررسی می شوند، یعنی «قاعده و قانون» موضوعات را مورد حفاظت قرار می دهند و در عین حال آنها را ظهور می بخشند. البته روش از وضوح برخوردار است و چونان یک «توضیح» به شمار می آید. این توضیح همواره دو وجهه دارد، زیرا عنصری ناشناخته را به مدد عنصری شناخته به ثبوت می رساند و نیز این عنصر شناخته را توسط آن عنصر ناشناخته پاسداری می کند. این توضیح خود را در پژوهش تحقق می بخشد.
اما پژوهش چگونه به ظهور می رسد؟
ـ توسط آزمایش. معمولاً چنین گمان شده است که علم طبیعی توسط آزمایش بدل به پژوهش می شود. اما فی الواقع باید گفت در جایی آزمایش ممکن می شود، که شناخت طبیعت به گونه پژوهش ظهور یابد.
بنابراین آزمایش در این معنا هرگز در اعصار یونان باستان، قرون وسطی و عصر دینی ظهور نداشته است، زیرا پژوهش در این معنا نمی توانسته در آن اعصار رخ بنماید، زیرا اعصار مزبور دارای نظر و دریافت دیگری در مورد موجود و حقیقت بوده اند.
عنصر اساسی پژوهش عبارت از در بنیاد قرار دادن یک قانون است. یک آزمایش را در عصر جدید تحقق بخشیدن، یعنی شرطی را به حوزه ی تمثل آوردن، که در تطابق با آن شرط، یک هماهنگی حرکتی معین در ضرورت روند آن بتواند دنبال شود و یعنی بتواند برای محاسبه ی ماتقدم قابلیت استواری بیابد.
اما تحقق قانون از طریق نظر به بنیاد اساسی حوزه ی موضوعی وقوع می یابد. این حوزه عرضه کننده ی مقیاس است و تمثل دریافت شده ی شرط لازم را پیوند می بخشد. چنین تمثیلی که در آن و با آن آزمایش تحقق می یابد هرگز عبارت از تمثلی دلخواهانه نیست. تمثل از طریق مشخصه بنیادی طبیعت حاصل می آید و در آن ترسیم می شود.
آزمایش عبارت از آن روشی است که در مقام و روند خود توسط قانون بنیادی به ظهور می رسد و هدایت می شود تا موضوعاتی را عرضه دارد که یا از قانون حمایت کند و یا حمایتش را از آن دریغ نورزد.
هر چه مشخصه بنیادی طبیعت بیشتر بر بنیاد ریاضی استوار شده باشد، به همان میزان امکان آزمایش بیشتر بر پایه ی ریاضی قرار می گیرد. بنابراین راجر بیکن به عنوان مبدع پژوهش آزمایش گونه ی عصر جدید نمی تواند باشد، بلکه فقط یکی از پیروان ارسطوست. شناخت در عصر قرون وسطی و برای بیکن نیز عبارت از ادراک راستین کلام الهی و مبلغان دینی بوده است. البته این فلسفه ی ارسطویی و افلاطونی بوده که به قرون وسطی انتقال یافته است و بدل به دیالکتیک اسکولاستیک شده است. تنها وجهه ی نوظهور بیکن آن بوده که به عوض بیان آموزه های کلیسا به خود اشیا نظر نموده البته همان طور که ارسطو نظر می کرده است.
تاریخ در عصر جدید موضوعیت می یابد و این امر فقط هنگامی رخ می دهد که سپری شده باشد.
امرتاریخی در نظر عصر جدید فقط و فقط یک بار وقوع می یابد و قابلیت مقایسه شدن دارد. عناصر یک باره، نادر، بسیط و معین در تاریخ هرگز بدیهی نیست و بنابراین غیرقابل توضیح می ماند. پژوهش تاریخ در عصر جدید هرگز اندازه های معین را انکار نمی کند و فقط آن را چونان استثنا توضیح می دهد. عصر جدید بدین ترتیب هیچ گونه توضیح تاریخی دیگری را به رسمیت نمی شناسد. اما پژوهش در نهایت به تخصص می انجامد.
حقیقت تخصصی، نه معلول بلکه علت پیشرفت هر پژوهشی است.
اما علم عصر جدید توسط جریان بنیادین دیگری تعین می یابد و آن عبارت از فعالیت علمی است.
اما فعالیت چونان تحقیری برای پژوهش نیست. بنابراین چون پژوهش در ماهیت خود عبارت از فعالیت است، دیگر خود را در روش از طریق تمامیت نوین طرح ظاهر نمی سازد، بلکه آن را به عنوان داده ای در ورای خود حفظ می کند و دیگر آن را استوار نمی دارد بلکه حداکثر به نتایج انبوه و محاسبات آن هجوم می برد. فعالیت محض می باید در هر آنی مفتوح و مغلوب شود، چرا که پژوهش در ماهیت خود عبارت از فعالیت است. هر چه پژوهش بیشتر صورت فعالیت به خود می گیرد، خطر آن که بیشتر چونان فعالیت محسوب شود، بیشتر می شود. سرانجام تمایز مابین این یا آن فعالیت نه فقط از حوزه ی شناخت فراتر می رود، بلکه غیرواقعی نیز می شود، اما پژوهش چگونه وزنه ی لازم برای تقابل با فعالیت محض را در درون فعالیت خود کسب می کند؟
فعالیت عبارت از نمودی است که صورت علمی دارد: خدا، علم طبیعی و یا غیرطبیعی. در نهایت این روند به ایجاد سازمان های علمی انجامیده است.
در عصر جدید آن کس که تعالیم ثابت را عرضه می دارد، جایی ندارد. پژوهشگر این تعالیم را طرد می کند. پژوهشگر نیازی به کتابخانه شخصی ندارد. وی همواره در راه است و آنچه را روزانه کسب می کند، در کنگره ها عرضه می دارد. پژوهشگر بالضروره از جانب خویش در حوزه ی هیأت ماهوی تکنیک گر در معنای ماهوی آن وارد می شود. فقط به این صورت است که وی در معنای عصر خویش واقعیت می یابد.
دانشگاه عصر جدید به عنوان جهت گیری خاص و جلوه بخش طریقی ویژه است، زیرا با قالب حاکم خویش تلاش های همه جانبه ی علوم را به صورت مشخصه ای نمونه و وحدتی خاص از فعالیت ها ممکن و آشکار می سازد.
حال با همه ی این تفاصیل آنچه که ما از علم می شناسیم چه قرابتی با علم عصر جدید دارد؟ گرچه ما علم دینی خویش را نیز در لابه لای کتب و ویرانه ها گم کرده ایم. اما عالمان دینی فراوان داریم. پس چرا این عالمان قادر به دگرگون ساختن تقدیری که بر بشر امروز چیره است، نیستند؟ زیرا ایشان فقط معلومات جمع می کنند. آه شبگیر ندارند.
بشر در هر عصری فقط تابع یک تقدیر خاص است. تقدیر دوران ما در سراسر کره ی ارض تکنولوژی است. غربیان، خود از ادراک ماهیت تکنولوژی عاجزند. چند دهه ای بیش نیست که متفکرانی در غرب ظهور یافته اند و در ذات تکنولوژی و عصر جدید و متافیزیک می اندیشند. اما ما هنوز به مرحله ی تردید و پرسش آغازین نیز در این باب نرسیده ایم.
تقدیر غالب و حاکم بر ما نیز تقدیر عصر جدید و تکنولوژی آن است. این امر چیزی نیست که فقط مربوط به آنانی باشد که در غرب جغرافیایی می زیند. اتفاقاً ما از آنان که در بطن تقدیر غرب می زیند، آسیب پذیرتریم، چرا که خود را از این ورطه در امان می انگاریم.

 

 

 


تجلّى قرآن در عصر علم:
پیشگفتار
}أَفَلا یَتدبّرونَ الْقُرْءَانَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلافًا کَثِیرًا{ «آیا در معانی قرآن نمی اندیشند؟ زیرا اگر از جانب غیر خدا می بود قطعا در آن اختلاف بسیاری می یافتند» [نساء/ 82].
بیگمان کتابی که هزار و چهارصد سال قبل در بیشتر از هزار آیه، از اموری سخن بگوید که به راز آفرینش انسان، چگونگی شکل¬گیری ابرها، نقش بادها در تعاملات هستی، ویژگیهای زمین، مأموریت کوه ها، ساختار هندسی آسمانها و بسی دیگر از پدیده های طبیعی می پردازند و سپس در هیچ یک از عبارات و اشارات خود پیرامون این امور، با حقایق علمی جدید تصادم هم نکند؛ سزاوار آن می¬باشد تا دانشوران منصف در پیشگاه آن با کمال احترام وخضوع بایستند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله14    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عصر علم