دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه5
فهرست مطالب
مقدمه : هدف از این تحقیق آشنا شدن با ساختار کلی علم نحو می باشد و بهترین منبع که می توانست مطالب را به نحو احسن بیان کند و دارای اعتبار لازم و نظم و تربیت منطقی قابل قبول باشد صمدید می باشد اما برای اینکه بتوان تمامی مطالب به مخاطب خوب القاء شود از طریقه نموداری استفاده شده است.
رئوس ثمانیه عبارتند از
a
تعریف علم نحو : علمی است که به سبب دانستن آنها احوال آخر کلمات و طریقه ی ترکیب آنها با یکدیگر دانسته می شود.
فایده علم نحو : فهم صحیح کلام عرب و حفظ زبان از خطای در گفتار است.
موضوع :
تعریف اسماء :
موضوع / کلمه / اسماء
تکمیل کننده مبتدا و خبر(اقسام)
مشتق: اسمی که دارای حروف و معنای فعل باشد.
مؤوّل به مشتق: کلمه ای که از جهت معنی مشتق باشد.
وصفی:وصفی است که بعد از نفی یا استفهام قرار گرفته و اسم ظاهر یا ضمیر منفصل بعد از خود را رفع دهد
اسمی:آن مبتدایی است که از عوامل لفظی مجرد است و خبری به آن نسبت داده می شود
مفعول دوم یا سوم؟ باب أعلمتُ
اسماء/ معربات/ مرفوعات
جامد: کلمه ای که نه از جهت معنی و نه از حیث لفظ مشتق نمی باشد.
اسم موول عجبت ان یقوم زید
اسم/ معربات/ منصوبات
اسم/ معربات/ مجرورات
اسم/ معربات/منصوب و غیر منصوب
نکته اول : موانع صرف اسم
1- اسم تفصیل گاه با من استعمال می شود
3- اسم مفعول: کلمه ای است که به حدث و مفعول آن دلالت کند
نکته دوم : اسم های عامل
3- اسم تفصیل گاه به اسم بعدش اضافه می شود
2- اسم تفصیل گاه با أن استعمال می شود
5- اسم تفضیل: اسمی که به موصوف و زیادی وصف چیز دلالت کند
4- صفت مشبهه: اسمی که به حدث آن ثبوت حدث برای او دلالت کند
(شبیه به افعال)
تعریف : تابعی است که به وسیله یکی از حروف عطف، عطف شده باشد.
4- اسم شبیه به حرف (اسم فاعل و اسم مفعول) به فعل عطف می شود
لفظی : آن است لفظ متبوع را تکرار می کند.
معنوی : آن است که یک لفظ تاکیدی را متبوع می کند.
تعریف : تابعی است که برای تقویت و اثبات متبوع خود یا شهول حکم بر افراد آن ذکر کند
بدل: تعریف : تابعی است که در واقع مقصود به حکمی است که به متبوع نسبت داده شده است .
نکته سوم : توابع:
عطف بیان : تعریف: تابعی است همانند صفت که برای توضیح متبوعش آورده می شود.
فعلی که برای بیان شگفتی و تعجب وضع شده
برای ایجاد مدح یا ذم وضع شده اند
نایب فاعل : مفعولی که بجای فاعل قرار می گیرد.
افعال مقاربه : که بر مبتدا و خبر داخل می شوند و در مبتدا را اسم خود و خبر را خبر خود با این تفاوت که باید فعل مضارع باشد
افعال ناقص: که بر مبتدا و خبر داخل می شوند و در مبتدا را اسم خود و خبر را خبر خود قرار می دهند.
مجهول : فاعلش ذکر نشده : سفید بکر
فاعل : اسم مدفوعی که عامل مقدم به آن نسبت داده شده و قیام عامل به آن اسم می باشد.
مفعول به : اسم منصوبی که فعل و فاعلی به آن واقع می شود.
مفعول له : اسمی که علت وقوع فاعل خود را بیان می کند.
مفعول فیه: اسم منصوبی که برای بیان زمان وقوع عامل یا مقان آن آورد.
مفعول مطلق : مصدر منصوبی که بعد از عامل خود قرار می گیرد تا آنرا (تاکید- نوعی- عددی) اش را بیان کند
حال : غالباً اسم مشتقی است که هیئت و چگونگی صاحب خود را بیان می کند
موضوع / کلمه / فعل
تمییز : اسمی که ابهام مستقر در ذات یا نسبت را بر طرف می کند.
اِنَّ اَنّ: برای تاکید حکم
- کان : برای تشبیه چیزی به چیزی است.
- لکن : برای استد راک است
موضوع/ کلمه/ حرف