فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 13 صفحه
تعریف و معرفی :
علوم شناختی حوزهای مرکب از دانشهایی نظیر هوش مصنوعی، روان شناسی، عصب-روان شناسی، زبان شناسی، فلسفه ذهن و برخی دیگر از زمینههای مطالعاتی است.
این گستره پژوهشی با ماهیتی میان رشتهای درپی مطالعه پدیدهها و رفتارهای شناختی است؛ از ادراک (شامل حواس پنج گانه) گرفته تا فرآیندهای هوشمندانه (از قبیل حساب، حل مساله، تفکر شهودی، تصمیم گیری و...) و نیز زبان، حافظه، یادگیری و هر آنچه که بتوان آن را پدیده و رفتاری شناختی در نظر گرفت. روشهای علمی و نظریههای شاخههای گوناگون علوم شناختی بر گسترش پژوهشها و زمینههای مطالعاتی، بر حوزههای تحقیقی به صورت تعاملی تاثیراتی اساسی داشته اند.بر اساس چنین رهیافتی، محققان علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی با استفاده از نظریهها و روشهای مطالعاتی علوم شناختی میتوانند در جهت بهبود ایدهها و روشهای نظری و عملی هوش مصنوعی در شبیه سازی و پیاده سازی رفتارهای هوشمند گامهای مطلوبی بردارند.این مقاله، پیشگفتار کتاب «هوش مصنوعی از رهیافت علوم شناختی» است که همزمان با چاپ و انتشار در اختیار روزنامه قرار گرفته است.
علم شناخت با گردآوری مجموعهای از علوم گوناگون به منزله یک زمینه مطالعاتی میان رشتهای در پی تبیین فرآیندهای ذهنی و شناختی است تا از این رهیافت به ارایه شبیهسازی و مدلهای گوناگونی از رفتارهای شناختی در حوزههای مورد ملاحظه خود بپردازد. موفقیت برق آسای علوم شناختی بعد از سالهای 1970 دلایل مختلفی داشت؛ نخست، بلندپروازی نظری و سادهانگارانه اولیه این علوم در فهم فرآیندهای شناختی در انسانها؛ دوم، تازگی این علوم و میان رشتهای بودن آنکه جاذبهای فراوان داشت و سرانجام آنکه، ایدهها و کاربردهای عملی تازهای را در زمینه هوش مصنوعی وعده میداد.
با وجود این، اشتباه است اگر فکر کنیم که علوم شناختی نوعی برنامه تحقیقی همسان و بزرگ است که پژوهشگران با تخصصهای مختلف را در هماهنگی کامل به همکاری گرد میآورد. علوم شناختی، همانند فیزیک نیوتونی یا شیمی ارگانیک، یک علم واحد متجانس را تشکیل نمیدهند. کسی که میخواهد به طور کامل با تمامی زمینههای مطالعاتی آن آشنا شود، ره به خطا بردهاست. در این علم، تودهای از رشتههای اصلی و فرعی گردآمدهاند که با یکدیگر تلاقی دارند. از این رو، از طرفی، آزمایشها و نظریههای موضعی در مورد رفتارهای شناختی به طور ناهماهنگ و پراکنده ارایه میشوند و تحقیقات کاربردی و مجادلات فلسفی در هم آمیخته شدهاند و از طرف دیگر بحثهای پرشوری در مورد خطر تحدیدگرایی و سردستگی بعضی رشتهها مانند هوشمصنوعی یا عصبشناسی طرح میشود. بنابراین علوم شناختی هنوز از یک مجموعه علمی متجانس و یکپارچه فاصله دارند و به ابرهایی متراکم میمانند که به واسطه سطوح مختلف تحلیلی و الگوهای رقابتی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
تحقیق درباره بررسی هوش مصنوعی از رهیافت علوم شناختی