اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله وصیتنامه دکتر علی شریعتی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله وصیتنامه دکتر علی شریعتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 امروز دوشنبه، سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهره های بیهوده تر شخصیتهای مدرج، گذرنامه را گرفتم و برای چهارشنبه، جا رزرو کردم که گفتند چهار بعداز ظهر در فرودگاه حاضر شوید که هشت بعداز ظهر احتمال پرواز هست. (نشانه ای از تحمیل مدرنیسم قرن بیستم، بر گروهی که به قرن بوق تعلق دارند). گرچه هنوز از حال تا مرز، احتمالات ارضی و سماوی فراوان است اما به حکم ظاهر امور، عازم سفرم و به حکم شرع، در این سفر باید وصیت کنم. وصیت یک معلم که از هیجده سالگی تا امروز که در سی و پنج سالگی است، جز تعلیم کاری نکرده و جز رنج چیزی نیندوخته است، چه خواهد بود؟ جز اینکه همه قرضهایم را از اشخاص و از بانکها با نهایت سخاوت و بی دریغی، تماماً واگذار می کنم به همسرم که از حقوقم (اگر پس از فوتم قطع نکردند) و حقوقش و فروش کتابهایم و نوشته هایم و آنچه دارم وندارم، بپردازد که چون خود می داند، صورت ریزش ضرورتی ندارد. همه امیدم به احسان است در درجه اول و به دخترم در درجه دوم. و این که این دو را در درجه دوم آوردم، نه به خاطر دختر بودن آنها و امل بودن من است. به خاطر آن است که، در شرایط کنونی جامعه ما، دختر شانس آدم حسابی شدنش بسیار کم است. که دو راه بیشتر در پیش ندارد و به تعبیر درست دو بیراهه:
یکی، همچون کلاغ شوم در خانه ماندن و به قاقار کردنهای زشت و نفرت بار احمقانه زیستن، که یعنی زن نجیب متدین، و یا تمام شخصیت انسانی و ایده آل و معنویش در ماتحتش جمع شدن، و تمام ارزشهای متعالیش در اسافل اعضایش خلاصه شدن، و عروسکی برای بازی ابله ها و یا کالایی برای بازار کیسه مدرن و خلاصه دستگاهی برای مصرف کالاهای سرمایه داری فرنگ شدن که یعنی زن روشنفکر متجدّد. و این هر دو یکی است، گرچه دو وجهه متناقض هم. اما وقتی کسی از انسان بودن خارج شود، دیگر چه فرقی دارد که یک جغد باشد یا یک چُغُوک. یک آفتابه شود یا یک کاغذ مستراح. مستراح شرقی گردد، یا مستراح فرنگی. و آن گاه در برابر این تنها دو بیراهه ای که پیش پای دختران است. سرنوشت دخترانی که از پدر محرومند، تا چه حد می تواند معجزه آسا و زمانه شکن باشد، و کودکی تنها، در این تند موج این سیل کثیفی که چنین پر قدرت به سراشیب باتلاق فرو می رود، تا کجا می تواند برخلاف جریان شنا کند و مسیری دیگر را برگزیند؟
گرچه امیدوار هستم که گاه در روحهای خارق العاده، چنین اعجازی سرزده است. پروین اعتصامی از همین دبیرستانهای دخترانه بیرون آمده، و مهندس بازرگان از همین دانشگاهها، و دکتر سحابی از میان همین فرنگ رفته ها، و مصدق از میان همین دوله ها و سلطنه های «صلصال کالفخار من حماءٍ مسنون»، و انشتین از همین نژاد پلید، و شوایتزر از همین اروپای قسی آدمخوار، و لومومبا از همین نژاد برده، و مهراوه پاک از همین نجسهای هند و پدرم از همین مدرسه های آخوندریز و .....به هر حال آدم از لجن و ابراهیم از آزر بت تراش و محمد از خاندان بتخانه دار، به دل من امید می دهند که حسابهای علمی مغز مرا نادیده انگارد و به سرنوشت کودکانم، در این لجنزار بت پرستی و بت تراشی که همه پرده دار بتخانه می پرورد، امیدوار باشم.
دوست می داشتم که احسان، متفکر، معنوی، پر احساس، متواضع، مغرور و مستقل بار آید.
خیلی می ترسم از پوکی و پوچی موج نویها و ارزان فروشی و حرص و نوکر مآبی این خواجه، تا شأن نسل جوان معاصر و عقده ها و حسدها و باد و بروت های بیخودی این روشنفکران سیاسی، که تا نیمه های شب منزل رفقا یا پشت میز آبجو فروشیها، از کسانی که به هر حال کاری می کنند بد می گویند، و آنها را با فیدل کاسترو مائوتسه تونگ و چه گوارا می سنجند و طبیعاً محکوم می کنند، و پس از هفت هشت ساعت در گوشیهای انقلابی و کار تند و عقده گشاییهای سیاسی، با دلی پر از رضایت از خوب تحلیل کردن قضایای اجتماعی که قرن حاضر با آن درگیر است، و طرح مسائل، آن چنان که به عقل هیچکس دیگر نمی رسد، به منزل بر می گردند و با حالتی شبیه به چه گوارا و در قالبی شبیه لنین زیرکرسی می خوابند.
و نیز می ترسم از این فضلای افواه الرجالی شود:
از روی مجلات ماهیانه، اگزیستانسیالیست و مارکسیست و غیره شود و از روی اخبار خارجی رادیو و روزنامه، مفسّر سیاسی، و از روی فیلمهای دوبله شده به فارسی، امروزی و اروپایی، و از روی مقالات و عکسهای خبری مجلات هفتگی و نیز دیدن توریستهای فرنگی که از خیابانهای شهر می گذرند، نیهلیست، و هیپی و آنارشیست، و یا نشخوار حرفهای بیست سال پیش حوزه های کارگری حزب توده، ماتریالیست و سوسیالیست چپ، و از روی کتابهای طرح نو «اسلام و ازدواج»، «اسلام و اجتماع»، «اسلام و اجماع» اسلام و فلان بهمان... اسلام شناس، و از روی مرده ریگ انجمن پرورش افکار دوران بیست ساله، روشنفکر مخالف خرافات و از روی کتاب چه می دانم؟ در باب کشورهای در حال عقب رفتن، متخصص کشورهای در حال رشد. و از روی ترجمه های غلط و بی معنی از شعر و ادب و موزیک و تئاتر وهنر امروز، صاحبنظر وراج چرندباف لفاف ضد بشر هذیان گوی مریض هروئین گران خنک، که یعنی، ناقد و شاعر نوپرداز و ....
خلاصه، من به او «چه شدن» را تحمیل نمی کنم. او آزاد است. او خود باید خود را انتخاب کند. من یک اگزیستانسیالیست هستم، البته اگزیستانسیالیسم ویژه خودم، نه تکرار و تقلید و ترجمه که از این سه «تا»ی منفور همیشه بیزارم. به همان اندازه که از آن دوتای دیگر، تقی زاده و تاریخ، از نصیحت نیز هم. از هیچ کس هیچ وقت نپذیرفته ام و به هیچکس، هیچ وقت نصیحت نکرده ام. هر رشته ای را بخواهد می تواند انتخاب کند اما در انتخاب آن، ارزش فکری و معنوی به باید ملاک انتخاب باشد، نه بازار داشتن و گران خریدنش. من می دانستم که به جای کار در فلسفه جامعه شناسی و تاریخ اگر آرایش می خواندم یا بانکداری و یا گاوداری و حتی جامعه شناسی به درد بخور، «آنچنان که جامعه شناسان نوظهور ما برآنند که فلان ده یا مؤسسه یا پروژه را «اِتُود» می کنند و تصادفاً به همان نتایج علمی می رسند که مؤسسه سفارش داده، امروز وصیتنامه ام به جای یک انشاء ادبی، شده بود صورتی مبسوط، از سهام و املاک و منازل و مغازه ها و شرکتها و دم و دستگاهها که تکلیفش را باید معلوم می کردم و مثل حال، به جای اقلام، الفاظ ردیف نمی کردم.
اما بیرون از همه حرفهای دیگر، اگر ملاک را لذت جستن تعیین کنیم مگر لذت اندیشیدن، لذت یک سخن خلاقانه، یک شعر هیجان آور، لذت زیبائیهای احساس و فهم و مگر ارزش برخی کلمه ها از لذت موجودی حساب جاری یا لذت فلان قباله محضری کمتر است؟ چه موش آدمیانی که فقط از بازی با سکه در عمر لذت می برند و چه گاو انسانهایی که فقط از آخور آباد و زیر سایه درخت چاق می شوند. من اگر خودم بودم و خودم، فلسفه می خواندم و هنر. تنها این دو است که دنیا برای من دارد. خوراکم فلسفه و شرابم هنر و دیگر بس! اما من از آغاز متاهل بودم. ناچار باید برای خانواده ام کار می کردم و برای زندگی آنها زندگی می کردم. ناچار جامعه شناسی مذهبی و جامعه مسلمانان، که به استطاعت اندکم شاید برای مردمم کاری کرده باشم، برای خانواده گرسنه و تشنه و محتاج و بی کسم، کوزه آبی آورده باشم.
او آزاده است که یا خود را انتخاب کند و یا مردم را، اما هرگز نه چیز دیگری را، که جز این دو، هیچ چیز در این جهان به انتخاب کردن نمی ارزد، پلید است، پلید.
فرزندم! تو می توانی «هرگونه بودن» را که بخواهی باشی، انتخاب کنی. اما آزادی انتخاب تو چهارچوب حدود انسان بودن محصور است. با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب، سخن گفتن بی معنی است، که این کلمات ویژه خدا است و انسان و دیگر هیچ کس، هیچ چیز، انسان بودن یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد (به خود و جهان) و می آفریند(خودراو جهان را) و تعصب می ورزد و می پرستد و انتظار می کشد و همیشه جویای مطلق است. جویای مطلق. این خیلی معنی دارد. رفاه، خوشبختی، موفقیتهای روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه می زند. اگر این صفات را جزء ذات آدمی بدانیم، چه وحشتناک است که می بینیم در این زندگی مصرفی و این تمدن رقابت و حرص و برخورداری همه دارد پایمال می شود. انسان در زیر بار سنگین موفقیتهایش دارد مسخ می شود، علم امروز انسان را دارد به یک حیوان قدرتمند بدل می کند. تو هر چه می خواهی باشی باش، اما ... آدم باش.
اگر پیاده هم شده است سفر کن. در ماندن می پوسی. هجرت کلمه بزرگی در تاریخ «شدن» انسانها و تمدنها است. اروپا را ببین. اما وقتی که ایران را دیده باشی، وگرنه کور رفته ای، کر بازگشته ای. افریقا مصراع دوم بیتی است که، مصراع اولش اروپا است. در اروپا مثل غالب شرقیها بین رستوران و خانه و کتابخانه محبوس ممان. این مثلث بدی است. این زندان سه گوش همه فرنگ رفته های ماست. از آن اکثریتی که وقتی از این زندان روزنه ای به بیرون می گشایند و پا به درون اروپا می گذارند، سر از فاضلاب شهر بیرون می آورند، حرفی نمی زنم که حیف از حرف زدن است! اینها غالباً پیرزنان و پیرمردان خارجی دوش و دختران خارجی گز فرنگی را با متن راستین اروپا عوضی گرفته اند. چقدر آدمهایی را دیده ام که بیست سال در فرانسه زندگی کرده اند و با یک فرانسوی آشنا نشده اند. فلان آمریکایی که به تهران می آید و از طرف مموشهای شمال شهر و خانواده های قرتی لوس اشرافی کثیف عنتر فرنگی احاطه می شود، تا چه حد جو خانواده ایرانی و روح جاده شرقی و هزاران پیوند نامرئی و ظریف انسانی خاص قوم را لمس کرده است؟
اگر به اروپا رفتی، اولین کارت این باشد که در خانواده ای اتاق بگیری که به خارجیها اتاق اجاره نمی دهند. در محله ای که خارجیها سکونت ندارند. از این حاشیه مصنوعی بی مغز آلوده دور باش. با همه چیز در آمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو. در انزوا پاک ماندن، نه سخت است و نه با ارزش. «کُن مَعَ النّاسِ وَ لاتَکُن مَعَ النّاسِ». واقعاً سخن پیغمبرانه است.
واقعیت، خوبی و زیبایی، در این دنیا جز این سه چیز دیگر به جستجو نمی ارزد، نخستین با اندیشیدن، علم. دومین با اخلاق، مذهب. و سومین با هنر، عشق، می تواند تو را از این هر سه محروم کند. یک احساساتی لوس سطحی هذیان گوی خنک. چیزی شبیه جواد فاضل، یا متین ترش نظام وفا، یا لطیف ترش لامارتین یا احمق ترش دشتی و کثیف ترش بلیتیس! و نیز می تواند تو را از زندان تنگ زیستن، به این هر سه دنیای بزرگ پنجره ای بگشاید و شاید هم ... دری و من نخستینش را تجربه کرده ام و این است که آنرا دوست داشتن نام کرده ا م. که هم، همچون علم و بهتر از علم آگاهی می بخشد و هم، همچون اخلاق روح را به خوب بودن می کشاند و خوب شدن و هم، زیبایی و زیباییها(که کشف می کند، که می آفریند، چقدر در همین دنیا بهشتها و بهشتی ها) نهفته است. اما نگاهها و دلها همه دوزخی است، همه برزخی است نمی بیند و نمی شناسد، کورند، کرند، چه آوازهای ملکوتی که در سکوت عظیم این زمین هست و نمی شنوند. همه جیغ و داد و غرغر و نق و نق وقیل و قال و وراجی و چرت و پرت و بافندگی و محاوره.
. که چقدر این دنیای خالی و نفرت بار برای فهمیدن و حس کردن سرمایه دار است، لبریز است. چقدر مایه های خدایی که در این سرزمین ابلیس نهفته است. زندگی کردن وقتی معنی می یابد که فن استخراج این معادن نا پیدا را بیاموزی و تو می دانی که چقد این حرف با حرفهای ژید به ناتانائلش شبیه است، با آن متناقض است! تنها نعمتی که برای تو در مسیر این راهی که عمر نام دارد آرزو می کنم، تصادف با یکی یکی دو روح خارق العاده، با یکی دو دل بزرگ، با یکی دو فهم عظیم و خوب زیباست.
چرا نمی گویم بیشتر؟ بیشتر نیست. «یکی» بیشترین عدد ممکن است. دورا برای وزن کلام آوردم و نیست. گرچه من به اعجاز حادثه یی، این کلام موزون را در واقعیت ناموزون زندگی ام به حقیقت داشتم. «برخوردم» (به هر دو معنی کلمه).
اما تو، سوسن ساده مهربان احساساتی زیباشناس منظم و دقیق و تو، سارای رند عمیق عصیانگر مستقل! برای شما هیچ توصیه ای ندارم. در برابر این تندبادی که بر آینده پیش ساخته شما می وزد، کلمات، که تنها امکاناتی است که اکنون در اختیار دارم، چه کاری می توانند کرد؟ اگر بتوانید در این طوفان کاری کنید، تنها به نیروی اعجازگری است که از اعماق روح شما سرزند، جوش کند و اراده ای شود مسلح به آگاهی ای مسلط بر همه چیز و نقاد هر چه پیش می آورند و دور افکننده هر لقمه ای که می سازند. چه سخت و چه شکوهمند است که آدمی خود طباخ غذاهای خویش باشد. مردم همه نشخوار کنندگانند و همه خورندگان آنچه برایشان پخته اند. دعوای امروز بر سر این است که لقمه کدام طباخی را بخورند. هیچ کس به فکر لقمه ساختن نیست. آنچه می خورند غذاهایی است که دیگران هضم کرده اند. و چه مهوع!
آن هم کی ها می سازند؟ رهبران روشنفکر زنان امروز اجتماع ما. که آنها که مدل نوین زن بودن شده اند.«هفده دی ایها.» آزاد زنان! این تنها صفتی است که آنها موصوفات راستین آنند، آزاد از... عفت کلام اجازه نمی دهد. این چادرهای سیاه را نه، فرهنگ و تمدن جدید و نه رشد فکری و نه شخصیت یافتن واقعی و نه آشنایی با روح بینش و مدنیت اروپا، بلکه آجان و قیچی از سر اینان برداشت، بر اندام اینان درید و آنگاه نتیجه این شد که همان شاباجی خانم شد که بود، منتها به جای حنا بستن، گلمو می زند و به جای خانه نشستن و غیبت کردن، شب نشینی می کند و پاسور می زند. از خانه به خیابان منتقل شده است. هم اوست که فقط تنبانش را در آورده است و بس. یک ملاباجی، اگر ناگهان تنبانش را درآورد و یا به زور در آورند چه تغییراتی در نگاه و احساس و تفکر و شخصیتش رخ خواهد داد؟
اما مسأله به همین سادگیها نیست. زن روز آمار داده است که، از 1956 تا 66 (ده سال)، مؤسسات آرایش و مصرف لوازم آرایش در تهران پانصد برابر شده است، و این تنها منحنی تصاعدی مصرف در دنیا، و در تاریخ اقتصاد است، و نیز تنها علت غائی همه این تجددبازیها و مبارزه با خرافات و آزاد شدن نیمی از اندام اجتماع که تاکنون فلج بوده، زندانی بود و از این حرفها... اما اینها باز یک فضیلت را دارایند، یعنی یک امتیاز بر رقبای اُمّلشان. چه گرفتاری عجیبی در قضاوت میان این دو صف متجانس متخاصم پیدا کرده ام. هر وقت آن «جیگی جیگی ننه خانم» ها را می بینم می گویم باز هم اینها.
و اما تو همسرم. چه سفارشی می توانم به تو داشت؟ تو که با از دست دادن من هیچ کسی را در زندگی کردن از دست نداده ای. نه در زندگی، در زندگی کردن، به خصوص بدان «گونه» که مرا می شناسی و بدان صفات که مرا می خوانی. نبودن من خلائی در میان داشتنهای تو پدید نمی آورد؛ و با این حال که چنان تصویری از روح من در ذهن خود رسم کرده ای، وفای محکم و دوستی استوار و خدشه ناپذیرت به این چنین منی، نشانه روح پر از صداقت و پاکی و انسانیت توست.
به هر حال، اگر در شناختن صفات اخلاقی و خصائل شخصیت انسانی من اشتباه کرده باشی، در این اصل هر دو هم عقیده ام که: اگر من هم انسان خوبی بوده ام همسر خوبی نبوده ام؛ و آنقدر قدرت دارم که ضعفهایم را کتمان نکنم و در شایستگیم همین بس که خداوند با دادن تو، آنچه را به من نداده است؛ جبران کرده است و این است که اکنون، در حالی که همچون یک محتضر وصیت می کنم احساس محتضر را ندارم. که با بودن تو می دانم که نبودن من، هیچ کمبودی را در زندگی کودکانم پدید نمی آورد و تنها احساسی که دارم همان است که در این شعر توللی آمده است که:
برو ای مرد برو چوی سگ آواره بمیر که وجود تو به جز لعن خداوند نبود
سایه شوم تو جز سایه ناکامی و یاس بر سر همسر و گهواره فرزند نبود
از طرف مالی تنها یادآوری این است که به حساب خودم آنچه را از پول خود در هنگام زلزله خرج کردم از حساب شماره 2 بانک تعاونی و توزیع برداشت کرده ام، و البته دلم از این کار چرکین بود و قصد داشتم در عید امسال که قرضی می کنم یا چیزی می فروشم، برای پول منزل آن را مجدداً بازگردانم و امیدوارم تو این کار را بکنی.
آرزوی دیگرم این بود که یک سهم آب و زمین از کاهه بخرم به نام مادرم وقف کنم و درآمدش صرف هزینه تحصیل شاگردان ممتاز مدرسه این ده شود که در سبزوار تحصیلاتشان را تا سیکل یا دیپلم ادامه دهند(ماهی پنجاه تومان برای هر محصل در ماههای تحصیلی که نه ماه است، یعنی سالی چهارصد و پنجاه تومان برای هر فرد و بنابر این سالی سه محصل می توانند از این بابت درس بخوانند البته با کمکهای اضافی من و خانواده خودش).
کار سوم اینکه، جمعی از شاگردان آشنایم، همه حرفها و درسهای چهارسال دانشکده را جمع و تدوین کنند و منتشر سازند که بهترین حرفهای من در لابه لای همین درسهای شفاهی و گفت و شنودهای متفرقه نهفته است.... و نیز کنفرانسهای دانشگاهیم جداگانه و نوشته های ادبیم در سبک کویر جدا و نوشته های پراکنده فکری و تحقیقم جدا، و آنچه در اروپا نوشته ام جمع آوری شود و نگهداری تا بعدها که انشاءالله چاپ شود. و شعرهایم همه به دقت جمع آوری شود و سوزانده شود که نماند مگر «قوی سپید» و «غریب راه» و «در کشور» و «شمع زندان» و درسهای اسلام شناسی، از «سقیفه به بعد»، با «امت و امامت» در ارشاد و کنفرانسهای مربوط به حضرت علی و علت تشیع ایرانیان و دیالکتیک پیدایش فرق اسلام و هرچه به این زمینه ها می آید از جمله «بیعت» در کانون مهندسین و «علی حقیقتی بر گونه اساطیر» .و ....همه در یک جلد به نام جلد دوم اسلام شناسی تحت عنوان «امت و امامت» تدوین شود.
اگر مترجمی شایسته پیدا شد متن مصاحبه مرا با گیوز به فارسی ترجمه کند درباره این آثار بخصوص کتاب desalienation societes musu Imanes مرا و همچنین مقاله «sociologie d’initiation » مرا که با چهار جامعه شناس خارجی تحقیق کرده ایم و «اوت زتود» چاپ کرده است. کتاب«L’age solitaire » مرا دلم نمی خواهد ترجمه کنند. کار گذشته ای و رفته ای است.
همه التماسهایت را از قول من نثار.... عزیزم کن، که آنچه را از من جمع کرده و درباره ام نوشته، از چاپش منصرف شود که خیلی رنج می برم.
از دوستانم که در سالهای به علت انزوایی که داشتم، و خود معلوم حالت روحی وفشار طاقت شکن فکری و عصبی بود، از من آزرده شده اند، پوزش می طلبم و امیدوارم بدانند که دوری از آنها نبود، گریز به خودم بود و این دو یکی نیست.
کتاب «کویر» را با اتمام آخرین مقاله و افزودن «داستان خلقت» یا «درد بودن»- پس از پاکنویس- تمام کنید و منتشر سازید. مقدمه اش تنها نوشته عین القضاء است. و در اولین صفحه اش این جمله توماس ولف: «توشتن برای فراموش کردن است نه به یادآوردن».
در پایان این حرفها برخلاف همیشه احساس لذت و رضایت می کنم که عمرم به خوبی گذشت. هیچ وقت ستم نکردم. هیچ وقت خیانت نکردم و اگر هم به خاطر این بود که امکانش نبود، باز خود سعادتی است. تنها گناهی که مرتکب شده ام؛ یکبار در زندگیم بود، 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وصیتنامه دکتر علی شریعتی

دانلود مقاله امام علی معیار کمال

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله امام علی معیار کمال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

پروردگارا ترا شکر گزاریم که نعمت اسلام و ولایت و محبت ائمه اطهار(ع) عنایتمان فرمودی. و در این مقطع زمانی که بندگانت به سوی مکاتب مادی گرایی کشانده می شوند، و روز بروز بر دلهره و اضطرابشان افزوده می گردد، افتخار داریم که تشیع اشک و خونرا از سرگرمی این مکاتیب و صفحات سیاه شده از اباطیل رنگارنگ و ظاهر فریب بنام کتاب بر کنار داشتی، و در دامن لطف و عنایت اهل بیت عصمت علیهم السلام با ورود بمکتب و احادیث آنان کرامت دادی.
از نعمت های بزرگ توست توفیق پژوهش در موضوع مقدسی چون«امام علی(ع) معیار کمال». این هدیه ناچیز را به پیشگاه خلیفه بلافصل پیامبرمان، امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله و سلامه علیه اهداء می کنم، و امیدوارم مورد توجه ساحت مقدس فرزندش حضرت بقیه الله الاعظم(عج) قرار گرفته و عنایتی به راقم سطور و والدینش بفرماید.
پائیز 87
حمید منصوری

 


مقدمه:
فضایل اهل بیت از لسان پیامبر(ص):
در کتاب اسرار ال محمد(ص) به نقل از سلیم بن قیس آمده است:
آنگاه که پیامبر خدا در بستر بیماری بود؛ فاطمه(ع) وارد شد، چون حال رسول الله را دید بغض گلویش را گرفت بصورتیکه اشک بگونه اش جاری شد. پیامبر فرمود: دخترم، چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: نسبت به خودم و بچه هایم بعد از تو ترس دارم. حضرت در حالیکه اشک از چشمانش جاری میشد فرمود: فاطمه ام آیا نمی دانی ما خانواده ای هستیم که خداوند برای ما آخرت را بدنیا ترجیح داده... خداوند تبارک و تعالی توجهی بر زمین کرد و مرا از میان اهل زمین انتخاب کرد و به پیامبری برگزید. بار دیگر توجهی بر زمین کرد و شوهر ترا انتخاب کرد و به من دستور داد تا تو را به ازدواج وی درآورم، و او را برادر و عزیز و وصی و جانشین خود در میان امت قرار دهم.
پدر تو بهترین پیامبران و شوهرت بهترین اوصیا و بهترین وزرا است، ... تو رئیس زن های اهل بهشتی و دو فرزندت(حسن و حسین) دو پسر و آقای اهل بهشتند. و نه تن از فرزندان حسین اوصیاء من اند که پس از برادرم علی(ع) و حسن و حسین در یک مقام در بهشت هستند.
سپس فرمود: علی بن ابی طالب هشت دندان برنده و شکننده دارد(برتری هایی که هیچکس ندارد:
1- به خدا و فرستاده اش قبل از همه کس ایمان آورده.
2- به همه کتاب خدا و سنت من علم دارد.
3- تو ای دخترم همسر او هستی.
4- دو نوه ام حسن و حسین فرزندان من اند.
5- امر به معروف او.
6- نهی از منکر او.
7- خداوند به او حکمت آموخت.
8- فصل الخطاب حق و باطل را نیز به وی آموخت.
فضائل امام علی(ع):
درباره، فضائل و منزلت بالای امام علی(ع) در متون روایی مطالب زیادی آمده است که بیانگر این واقعیت است، امام علی(ع) خود بهترین یار و نزدیک ترین صحابه پیامبر بود.
سلیم بن قیس می گوید: ابوذر و سلمان و مقداد برای من روایت کردند، سپس این حدیث را از علی(ع) هم شنیدم: روزی مردی به علی(ع) فخر کرد، پیامبر(ص) به علی فرمود برادرم تو فخر کن بتمام عرب چون تو از جهت پسر عمو و پدر و برادر و روحیه و نسبت و همسر و فرزند و عمو بر همه آنان برتری داری، و همچنین رنج و مشقت تو بجان و مالت بزرگترین، حلم و حوصله و علم تو بیشتر از آنهاست. تو به خواندن کتاب خدا آشناتر و به سنت های خدا داناتر از آنهایی، دل تو شجاعتر و دست تو بخشنده تر و بدنیا بی میل تر در کوشش و اجتهاد سخت تر، اخلاقت نیکوتر، زبانت راستگوتر، محبت تو بخدا و من زیادتر از آنهاست.
ابان می گوید این حدیث را برای حسن بعدی از قول ابوذر نقل کردم، او گفت: «سلیم و ابوذر راست گفته اند. علی بن ابی طالب دارای سبقت در دین برتری در علم و حکمت و فقه و نظریه و صحت، صاحب فضیلت و وسعت در دانش و مزاج است. از جهت اقوام و دامادی، بزرگی، شجاعت، کارزار، بخشش، نفع رسانی بمردم، علم بقضاوت، خویشاوندی و گرفتاری از همه بالاتر است.»
علی در همه امورش در مرتبه عالی است رحمت و صلوات خدا بر او باد. سپس حسن بصری گریست بطوری که محاسنش تر شد.
امام علی علیه السلام درباره فضایل خود در نهج البلاغه خطبه 192 می فرماید.«من در خردسالی، بزرگان عرب را به خاک افکندم و شجاعان دو قبله معروف«ربیعه» و «مضر» را در هم شکستم! شما موقعیت مرا نسبت به رسول خدا(ص) در خویشاوندی نزدیک در مقام و منزلت ویژه می دانید، پیامبر مرا در اتاق خویش می نشاند، در حالی که کودک بودم مرا در آغوش خود می گرفت، و در بستر مخصوص خود می خوابانید، بدنش را به بدن من می چسباند، و بوی پاکیزه خود را به من می بویاند، و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می گذارد، هرگز دروغی در گفتار من، و اشتباهی در کردارم نیافت. از همان لحظه ای که پیامبر(ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشته(جبرئیل) خود را مامور تربیت پیامبر(ص) کرد تا شب و روز، او را به راه های بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند، و من همواره با پیامبر بودم چونان فرزند که همواره با مادر است. پیامبر هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار فرمود، و به من فرمان داد که به او اقتدا نمایم:
پیامبر چند ماه از سال را در غار حراء می گذراند، تنها من او را مشاهده می کردم، و کسی جز من او را نمی دید، در آن روزها، در هیچ خانه اسلام راه نیافت جز خانه رسول خدا(ص) که خدیجه هم در آن بود و من سومین آنان بودم. من نور رسالت و وحی را می دیدم، و بوی نبوت را می بوییدم من هنگامی که وحی بر پیامبر(ص) فرود می آمد، ناله شیطان را شنیدم، گفتم ای رسول خدا، این ناله کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مایوس گردید و فرمود«علی! تو آنچه من می شنوم، می شنوی، و آنچه را من می بینم، می بینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من بوده و به راه خیر می روی »
مولود کعبه:
ولادت حضرت علی(ع) همانند اوصاف و شمائلش بی نظیر بوده، و در تاریخ بشریت کسی همانند او دیده نشده است!«فاطمه بنت اسد» مادر گرامی آن سرور در حالی که همانند سایر مردم، خانه«کعبه» را طواف می نمود، درد زایمان، وی را فرا گرفت، و در میان زائرات خانه خدا در حالی که به شدت متاثر بود، مناجاتی با صاحب کعبه کرد و گفت: پروردگارا! من به تو و به تمام پیامبران و سفیران آسمانی، و کتابهای آنان ایمان دارم، تو می دانی که من به«خلیل الله» حضرت«ابراهیم» ایمان داشته، و آئینش را با جان و دل می پذیرم، تو را به بنیانگذار بیت، و عظمت کعبه، و به احترام این مولود عزیزی که در شکم دارم، و او پیوسته با من انس گرفته و تکلم می نماید، مولودی که یکی از حجت ها و آیات تو می باشد، این ولادت را برایم آسان گردان.
دعای فاطمه مستجاب شد ناگاه تماشاگران و از جمله آنان«عباس بن عبدالمطلب» و«یزید بن قعنب» و دیگران مشاهده کردند که خانه خدا از سوی جنوب شرقی(باب مستجار) باز شد و فاطمه وارد کعبه کشت و دیوار باز شده آن بهم پیوست، و تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا شد، و نوزاد خود را به کمک ماموران الهی و حوریان بهشتی به دنیا آورد. مردم تماشاگر، این قضیه شگفت انگیز را دهان به دهان به گوش مردم مکه رساندند، و جمعیت انبوهی دور کعبه گرد آمده و منتظر نتیجه آن بودند، و حتی متصدیان و کلیدداران کعبه هر چه تلاش کردند، نتوانستند در کعبه را باز کنند و لذا جمعیت فراوانی از رفتن به خانه و کار و کسب خود باز مانده، و با شوق و ولع شدید می خواستند با میهمان کعبه دیوار کنند.
سه روز از این جریان تاریخی گذشت ولی هنوز خبری از آن به دست نیامد، روز چهارم ناگاه دیوار کعبه از همان مکانی که قبلا باز شده بود دوباره باز شد، و در حالی که چشمان مردم خیره شده بود«فاطمه بنت اسد» مادر گرامی امیرالمومنین با حالتی شادان و خوشحال که از کعبه خارج گشت مردم تماشاگر دیدند: فاطمه مولودی را به بغل گرفته، که نور در چهره اش متجلی است، آنگاه خطاب به حاضران فرمودند:
«ای مردم! خداوند از میان زنان مخلوقاتش مرا برگزید و مرا بر زنان ممتاز گذشته برتری داد، اگر«آسیه» بطور مخفی خدا را پرستش کرد... و اگر«مریم» در هنگام زایمانش از درخت خشکیده رطب چید، خداوند مرا بر آنان و تمام زنان عالمیان در گذشته مقدم داشت، زیرا من فرزندم را در بیت خدا به دنیا آوردم!! و سه روز در آنجا مهمان خدا بودم! و از میوه های بهشتی و طعام مخصوص الهی پذیرایی می گشتم!! و هنگام خروجم از کعبه خطاب رسید: ای فاطمه! نام مولود کعبه را«علی اعلی» هستم، من فرزندت را از قدرتم آفریدم، او در بالای این«کعبه» اذان می گوید، و بت ها را از آنجا پاک می کند، او پیشوای این امت بعد از حبیب من«من صلی الله علیه و آله» است. خوشا به حال کسی که او را دوست داشته و یاری اش نماید، وای بر کسی که وی را نافرمانی نموده و حقش را تباه سازد.
علی(ع) اسوه انسانیت:
بر کسی پوشیده نیست که هر انسانی در زندگانی خود به دنبال«اسوه و الگو» می باشد و سعی می کند حرکات و گفتار خویش را همانند آن الگوها انجام دهد، هر چندگاه آن الگو خوب و گاه بد می باشد و دین اسلام نیز این قانون کلی انسان را مورد تایید قرار داده، و در هر زمانی الگو و یا الگوهایی تعیین کرده، و مردم را به پیروی از آنان سفارش نموده و تخلف از این کار را موجب کیفر و عقاب دانسته است.
تمام انبیای الهی از آغاز خلقت بشر بر کره خاکی، هر یک الگو و اسوه پاک و بدون نقص برای امت خود بودند، و رسول خدا که خاتم انبیای الهی است طبق آیات زیادی از قرآن مجید به عنوان اسوه و الگو معرفی شده«لقد کان لکم فی رسول اسوه حسنه» و اطاعت او اطاعت پروردگار عالم معرفی شده است«اطیعوالله و اطیعوالرسول» .
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) این مسئولیت عظیم به جانشین و وصی بر حقش«امیرالمومنین علی(ع)» انتقال یافته، و طبق دلایل زیاد و مدارک کافی که در این زمینه موجود است، از هر جهت در جایگاه ارشادی و رهبری رسول خدا(ص) قرار گرفته و وظایف وی را انجام می دادند، جان و دل پذیرفته و در تمام برنامه های مشخصی و اجتماعی خویش از آن سرور پیروی کنند. در این زمینه یکی از دانشمندان اهل سنت می گوید:«فاما علی علیه السلام فانه عندنا بمنزله الرسول صلی الله علیه و اله فی تصویب قوله و الاجتحاج بفعله و وجوب طاعته ...» حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نزد ما همانند وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و اله است از نظر«عصمت» در گفتار و تمسک به رفتار، و اطاعت و پیروی واجب از دستوراتش، در این فراز جایگاه امام علی(ع) همانند جایگاه پیامبر است، مانند او معصوم است، و مردم در گفتار و رفتار موظفند او را الگوی خویش قرار داده و از امرش بدون چون و چرا پیروی نمایند به همان شبی که از رسول خدا پیروی می کردند.
رسول خدا در حدیثی می فرماید: پروردگار عالم فرمودند: همانا علی علیه السلام پرچم و نشانه هدایت است او پیشوای بندگان و دوستان من است! «علی» نور روشنگر پیروان الهی، و همان کلمه ای است که بر انسان های متقی واجب کرده ام هر کس علی را دوست دارد، مرا دوست داشته و دشمنان وی دشمنان من هستند!! ای پیامبر! این فضیلت را به علی خبر ده، و رسول اکرم نیز خبر داد.
خداشناسی علی(ع):
نحوه نگرشو شناخت آدمی در رابطه با خداوند، تاثیر شگفتی بر زندگی آدمی دارد. خداشناسی صرفا امری قلبی و ذهنی نیست که هیچ تاثیری در زندگی انسان نداشته باشد، بلکه انسان اینگونه زندگی می کند که خدا را می شناسد. خداوند همه چیز یک مومن است، اینکه مومن چگونه فهمی از خدا دارد، در زندگی و رفتار و کردار او تاثیر می گذارد.
کسانی که تلقی ناآگاهانه ای از خدا دارند، رحمت خدا را محدود می کنند و خدا را همواره بر جایگاه غضب نشانده به انتظار لغزش بندگانش می ماند و آنان را به عذاب ابدی می کشاند. چنانکه خوارج نهروان خدا را اینگونه فرض می کردند. از نظر خوارج همه انسانها مخلد در آتش جهنم هستند جز عدد بسیار معدود. چنین اشخاصی همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد می نگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود تصویر می کنند.
اما کسانی که از خدا تلقی عالمانه و عاشقانه دارند، رحمت واسعه الهی را می بینند، و خداوند را همواره در جایگاه رحمت می دانند، که چون بنده ای دچار لغزش و خطا گشت و از ساحت قرب الهی دور گردد، خدای مهربان از سر لطف و رحمت به سوی بنده عاصی باز گردد تا بنده توفیق استغفار و توبه پیدا کند و چون بنده ای توبه کند، توبه او را بپذیرد و او را قبول نماید. «ثم تاب علیهم لیتوبوا ان الله هو التواب الرحیم» « پس[خدا] به آنان[توفیق] توبه داد، تا توبه کنند بی تردید خدا همان توبه پذیر مهربان است»
اینگونه خداشناسی منطق علی(ع) است، وقتی برای فرزند خویش حضرت مجتبی(ع) و همه فرزندان معنوی خویش از دعا و توبه سخن می گوید چنین می فرماید:« بدان خداوندی که گنجینه های آسمان و زمین در دست اوست، تو را در دعا رخصت داد، و خود اجابت آن را بر عهده گرفته و تو را فرموده که از او بخواهی تا عطایت کند از او آمرزش طلبی تا بیامرزدت میان تو و خود کسی را نگمارده تا تو را از وی باز دارد؛ تو را به کسی وانگذاشته که در نزد او شفاعت کند»
اگر گناه کردی، از توبه منعت ننموده و در کیفرت شتاب نفرموده چون به او باز گردی، سرزنشت نکند؛ آن جا که رسوا شدنت سزاست، پرده ات را ندرد، در پذیرفتن توبه بر تو سخت نگرفته و حساب گناهت را نکشیده و از بخشایش نومیدت نگردانیده بلکه بازگشت را از گناه نیک شمرده و هر گناهت را یکی گرفته و هر کار نیکویت را ده حساب آورده و در توبه را برایت باز گذارد.
اگر انسان خدا را به درستی بشناسد و باور کند و حضور او را در همه جا بپذیرد و گستره نعمت او را ببیند و در مقابل عظمت قدرت الهی سر فرود آورد و دل به او بسپارد به محکم ترین تکیه گاه پناه می برد و به آرامش حقیقی می رسد و هرگز گردنکشی و گردنفرازی نمی کند و در راه درست گام بر می دارد. در نگاه توحیدی امام علی(ع) عالم جلوه خداست و همه موجودات و مخلوقات جلوه گر عظمت و قدرت خداوندند، «الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه» ،«سپاس خدای را که به آفرینش مخلوقاتش برآفریدگان خود نمودار است»، زمامه هر جنبده ای به دست اوست و بازگشت هر آفریده ای بسوی اوست» .
علی حجت خدا بعد از پیامبر:
در مجموعه روایی اصول کافی شواهد عقلی و نقلی فراوانی بر اثبات مبانی نظری و عملی دینی و مذهبی شیعه وجود دارد، که مورد توجه اهل تحقیق قرار گرفته است. در این میان مباحثه منصور بن حازم با امام صادق(ع) چونان چراغی راه فرزندان آدم را می نمایاند و آنان را به تنهاه گریزگاه می کشاند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    19صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله امام علی معیار کمال

دانلود مقاله سیره سیاسی امام علی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله سیره سیاسی امام علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

سیره سیاسی امام علی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اشاره:
در مورد سیره امامان (ع) باب سخن را گشودیم و فصولی از کلیات این بحث را تقدیم کردیم، هرچند مناسب بود مباحثی دیگر نیز در مدخل این بحث دراز دامن مطرح شود، لیکن مقتضای مجله بیش از این نبود و اینک به یاری خداوند اولین فصل بحث پیرامون سیره امامان (ع) را با بحث از سیره سیاسی مولی علی (ع) می‏گشاییم . بدان امید که خوانندگان محترم مجله پاسدار اسلام با دقتی فزون‏تر به این سلسله مقالات عنایت کنند و نظریات خویش را ارسال دارند . ان شاءالله .
ابعاد گسترده شخصیت امام علی (ع)
از امام علی (ع) گفتن کار آسانی نیست! آن چنان که از قرآن گفتن! و عجیب این دو همراهند! پیامبر بزرگ (ص) فرمود: «علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض; (1) علی با قرآن است و قرآن با علی (ع) و این دو تا قیامت از هم جدا نخواهند شد» .
این همراهی ابعاد گوناگونی دارد . قرآن عمیق است; بطون دارد و هر کسی را یارای رسیدن به عمق آن نیست . (2)
علی (ع) هم چنین است! علی شناسی کار آسانی نیست . برای شناخت علی (ع) باید از خدا شروع کرد; به پیامبر (ص) رسید و از او به علی (ع) ! (3)
قرآن کتاب همیشه قرون و اعصار است . کوثر همه نسل‏هاست . همه تشنه کامان معارف را در هر دوره سیراب می‏سازد . (4) غور در دریای معارف امام علی (ع) این قرآن ناطق همین ویژگی را دارد . او امام همه عصرهاست و الهام از او و سیره‏اش تنها راه نجات است .
قرآن اندکی بعد از پیامبر (ص) و بگذار بهتر بگویم در زمان حضرتش! مهجور و مظلوم (5) شد و همین سرنوشت را قرآن ناطق علی (ع) یافت (6) و (7) . . . .
بر این اساس ما تشنه‏کامان سفره معارف امام علی (ع)، لب تشنه‏ای هستیم که در کنار دریای ناپیدا کرانه‏ای نشسته‏ایم و می‏خواهیم به اندازه ظرفیت اندکمان از این دریا بهره گیریم . امید که مولا مدد کند تا همین اندک را برگیریم و بهره فراوان در زندگی بیابیم .
در این سلسله مقالات، تنها به بررسی یک بعد از ابعاد گسترده سیره مولا; یعنی بعد سیاسی آن می‏پردازیم و اگر مجالی بود به یاری خداوند در آینده ابعاد دیگر را مورد بحث قرار می‏دهیم .
در بررسی سیره سیاسی مولا باید به عنوان مبادی بحث‏سه موضوع را پی گیریم:
1- مقصود از سیره سیاسی;
2- سیاسی بودن مولا;
3- سیاست از دیدگاه امام علی (ع)
مقصود از سیره سیاسی
در مقاله «سیری در سیره سیاسی امامان‏» معنای لغوی و اصطلاحی سیاست را آوردیم . در این جا به اجمال می‏گوییم که مقصود ما از سیره سیاسی، روش سیاسی آن حضرت است . ما در این بحث در پی پاسخ به این سؤالات هستیم:
1- موضع امام علی (ع) در دوره بعثت و هجرت چگونه بود؟ سیره سیاسی حضرت در این دوره (که مولا در مسند رهروی نشسته و بهترین رهرو راه پیامبر (ص) است و به معنای دقیق کلمه یک سرباز فداکار است) چه بوده است؟
2- موضع امام در دوره 25 ساله سکوت چه بود؟ اولا، سکوت حضرت به چه معنی است؟ آیا به معنای انزوای کامل از جامعه ست‏یا به معنای کنار کشیدن از مبارزه مسلحانه و غیر آن با دستگاه خلافت؟
ثانیا، فلسفه سکوت حضرت چه بود؟ گاه در سخنان حضرت سخن از «نداشتن یاور است‏» و گاه سخن از «وحدت مسلمین‏» جمع بین این دو چگونه است؟ بی‏تردید همان‏گونه که در قرآن نمی‏توان تناقض یافت (8) در گفتار قرآن ناطق هم نمی‏توان تناقضی دید . و اگر ظاهری چنین یافت‏شد باید خود را و درک خود را تخطئه کنیم نه قرآن و علی (ع) را . به هر حال این بحث‏باید در سیره سیاسی مطرح شود .
ثالثا، همکاری‏های مقطعی که مولا در برخی از بحران‏ها با دستگاه خلافت داشت چه در ناحیه مشاوره، و چه در بعد عملی (حل مشکلات فرهنگی و سیاسی) چه توجیهی دارد و چه الهامی از این سیره می‏توان گرفت؟
3- سیره حکومتی حضرت چگونه بود؟ برنامه‏هایش در ابعاد مختلف چه بود؟ نحوه رفتار حضرت با مخالفان فکری حکومتش چگونه بود؟ با مخالفان توطئه‏گر چگونه برخورد کرد؟ در مورد بیت‏المال چه رفتاری داشت؟ قاطعیت‏ها و نرمش‏های مولا کجا و چگونه بود؟ معیارهای مولا در نصب و عزل‏ها چه بود؟ راز به کار گماردن برخی از افراد ناصالح یا ابقای آنها در مسؤولیت چه بود؟ آیا اینان از آغاز ناصالح بودند؟ یا بعدا به انحراف کشیده شدند؟
چه شیوه‏هایی امام در عزل کارگزاران داشت؟ با کارگزاران صالح ناتوان چگونه رفتار می‏کرد؟ با کارگزاران متخلف به اصطلاح اداری! چه رفتاری داشت؟ با کارگزاران خائن و چپاولگر بیت‏المال چگونه برخوردی داشت و . . . ؟
ما بررسی این مجموعه مباحث را «سیره سیاسی‏» می‏نامیم . روشن است در این بررسی تمام سر و کارمان با روش هست، روشی که الهام گرفته از مجموع زندگی مولاست; به دیگر عبارت، ما در این بحث در پی زندگی‏نامه سیاسی مولا نیستیم که حضرت در چه زمانی حکومت را به دست گرفت؟ در چه تاریخی نبرد جمل (ناکثین) اتفاق افتاد و . . . اینها سیر سیاسی زندگی مولاست . ما در پی سیره و روشی هستیم هرچند در این راستا «سیر زندگی حضرت‏» متن است و حتما باید مورد استفاده قرار گیرد، ولی در سیره سخن از استنباط، نتیجه‏گیری و دریافت روش از «سیره‏» است!
سیاسی بودن مولا علی (ع)
گفتیم که از سیاست دو برداشت‏شده است: یکی برداشت‏سیاست‏بازان حرفه‏ای همیشه ادوار تاریخ که سیاست را به معنای شیطنت، تفسیر می‏کنند و آن را مسلخ ارزش‏های الهی و انسانی قرار می‏دهند . این یک برداشت است که ساحت مردان خدا از آن دور است و حاشا که اولیای الهی در این وادی قرار گیرند!
برداشت دوم، برداشت مردان خداست که سیاست را به معنای تدبیر و تمشیت امور بندگان خدا و موضع‏گیری درست و صحیح در بحران‏ها می‏دانند این در متن زندگی مردان خداست .
امام علی (ع) سیاسی است‏با این برداشت! گو این که برخی در دوره خود حضرت، او را «غیر سیاسی‏» می‏دانستند و دلیلش آن بود که روش مولا و برداشت او از سیاست، برداشت اول نبود، او با مکر، حقه بازی، فریب‏کاری مخالف بود . و دشمنانش اینها را سیاست می‏دانستند . مولا خود تصویر عموم مردم را از سیاست در دوره خود چنین بیان می‏فرماید:
«. . . و لقد اصبحنا فی زمان قد اتخذ اکثر اهله الغدر کیسا و نسبهم اهل الجهل فیه الی حسن الحیلة مالهم قاتلهم الله; همانا ما در روزگاری به سر می‏بریم که بیشتر مردم، بی‏وفایی (خیانت، حیله‏گری) را زیرکی می‏دانند و نادانان آنها را اهل تدبیر می‏خوانند خداشان کیفر دهد، چرا چنین می‏پندارند؟»
در این سخن مولا تصویر عمومی مردم را از سیاست «حقه بازی و فریب می‏داند» در قسمت دیگری از همین خطبه، می‏فرماید: مردان خدا نیز راه مکر را می‏دانند، لیکن دین خود را زیر پا نمی‏گذارند و همین اساسی‏ترین مانعشان برای پوییدن یاست‏شیطانی است:
«. . . قد یری الحول القلب وجه الحیلة و دونه مانع من امر الله و نهیه فیدعها رای عین بعد القدرة علیها و ینتهز فرصتها من لاجریحة له فی الدین; (9) . . . گاه بود که مرد آزموده و دانا از چاره کار آگاه است، اما فرمان خدا وی را مانع راه است و با این که قدرت بر انجام آن دارد آن را به روشنی رها می‏سازد ولی آن کس که از گناه و مخالفت فرمان خداوند پروا ندارد از همین فرصت استفاده می‏کند . . .» .
مولا در این قسمت از سخن در حقیقت «سیاست الهی‏» را تفسیر کرده است . سیاستمداران خدایی، «خدا محورند» و از او پروا دارند و موضع‏گیری‏های خویش را در این محدوده تنظیم می‏کنند هرچند به ضررشان باشد .
مولا در سخنی دیگر «مصداق مجسم‏» سیاست‏شیطانی; یعنی معاویه را ترسیم می‏کند و می‏فرماید:
«والله ما معاویة بادهی منی ولکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس; به خدا سوگند معاویه زیرک‏تر از من نیست، لیکن شیوه او پیمان شکنی و گنهکاری است و اگر نیرنگ و پیمان شکنی ناپسند و ناشایسته نبود من زیرک‏ترین بودم!»
«ولکن کل غدرة فجرة و کل فجرة کفرة و لکل غادر لواء یعرف به یوم القیامة; لیکن هر پیمان شکنی گناهکار است و هر گناهی نوعی کفر است، در قیامت هر غدار و مکاری را پرچمی است که به آن شناخته می‏شود» .
در ذیل این سخن مولا «سیاست الهی‏» خود را تبیین می‏فرماید که:
«والله ما استغفل بالمکیدة ولا استغمز بالشدید; (10) به خدا مرا با فریب غافلگیر نتوانند کرد و با سخت‏گیری ناتوانم نتوانند شمرد» . مفهوم این سخن آن است که سیاستمدار الهی فریب‏کار نیست، ولی فریب هم نمی‏خورد! سیاستمدار الهی اهل مکر نیست، ولی مکر ناپذیر است و این همان است که در روایات ما از آن به «کیاست‏» و «فراست‏» و «فطنه‏» تعبیر شده است .
سیاست علی (ع) سیاست پای‏بندی به قرآن و موازین انسانی بود .
و سیاست معاویه پشت پا زدن به تمام ارزش‏ها و همین مرز بین سیاست الهی و سیاست‏شیطانی است .
سیاست علی (ع) در جنگ‏ها، سیاست پیامبر بود; هدایت، نصیحت، ارشاد و آن گاه برخورد . او آغازگر جنگ نبود و پیش از آغاز جنگ سربازانش را سفارش به رعایت ارزش‏های الهی می‏کرد: شما آغاز کننده نباشید . فراریان را تعقیب نکنید، مجروحان را به قتل نرسانید (این سفارش عمومی مولا بود به استثنای برخی از جنگ‏ها که فلسفه آن را در مقالات آینده بیان خواهیم کرد .» (11)
ولی روش معاویه روش همه ستمگران تاریخ بود . برای او تنها پیروزی مطرح بود، هرچند به قیمت زیر پا گذاردن تمامی ارزش‏های الهی و انسانی باشد .
جورج جرداق گوید:
«ان الذین قالوا علی لایعرف السیاسة یریدون من علی ان یکون معاویة بن ابی سفیان و یابی علی الا ان یکون ابن ابی‏الطاب; (12) آنها که می‏گویند علی سیاست را نمی‏شناسد می‏خواهند علی (ع) العیاذ بالله، همانند معاویه باشد! و مثل او عمل کند در حالی که علی (ع) علی است او به شیوه الهی خود عمل می‏کند و بس!» .
بر این اساس علی سیاستمدار است و به یاری خداوند طی این سلسله مقالات به اثبات خواهیم رساند که تنها مواضع حق و صائب در دوره‏هایی که مولا زیست، مواضع او بود . او آن جا که جای فداکاری و ایثار بود، سمبل ایثارگران بود . و آن جا که جای نرمش و سکوت قهرمانانه بر اساس تکلیف بود، سکوت کرد . و به هنگامی که به عنوان تکلیف شرعی قدرت به دست گرفت آن را در مسیر احیای ارزش‏های الهی به کار برد و الگویی ارزشمند برای حکومت الهی در طول تاریخ شد، اما افسوس که تشنگان قدرت نگذاشتند که حکومت الهی این ولی بزرگ خداوند شیفته خدمت‏به بندگان خدا، ادامه پیدا کند، افسوس!
سیاست از دیدگاه مولی علی (ع)
سیاست‏به معنای صحیح آن در متن دیانت قرار دارد و اصولا دینی که عهده‏دار سعادت دنیا و آخرت انسان است نمی‏تواند چنین نباشد; به دیگر عبارت، نمی‏توان هیچ دین از ادیان الهی را از سیاست جدا دانست .
این منطق که «کار قیصر را به قیصر واگذارید و کار پاپ را به پاپ!» (13)
و یا «دو شمشیر وجود دارد که در دست‏یک نفر قرار نمی‏گیرد یک شمشیر، قدرت سیاسی است و باید در دست قیصر قرار گیرد و یک شمشیر، قدرت مذهبی است و باید در دست پاپ قرار گیرد» . (14) نمی‏تواند منطق یک پیامبر بزرگ خداوند باشد، و این مظلومیت مسیح (ع) است که مکتبش این چنین دچار تحریف شده است و به تعبیر امام (ره) :
«مذهب مسیح را هم مسخ کردند، مذهب مسیح مسخ شد . هرگز نمی‏شود که دعوتش این باشد که فقط عبادت کنید» . (15)
جالب این جاست که برخی از روحانیان متفکر مسیحی نیز این نظریه را در مورد مسیحیت رد کرده‏اند «توماس اکونیاس‏» (1274 - 1225م) متفکری که در دوره قرون وسطای اروپا می‏زیسته گوید:
(جدایی حوزه مادی و معنوی) در آیین مسیح امکان پذیر نیست، زیرا طبق احکام و شعائر مسیحیت نیل به رحمت ابدی با رشته‏های گسست ناپذیری به تحصیل فضایل اخلاقی پیوند خورده است . . . به عبارت دیگر دولت و مذهب هر دو در کسب فضایل اخلاقی برای اعضای خود علاقه‏ای مشترک دارند . (16)
مکتب اسلام که خاتم ادیان است، مدعی است و به حق این ادعا را دارد که تمامی نیازهای مادی و معنوی بشر را در بستر اداره جامعه تامین می‏کند . این مکتب در این زمینه هیچ چیزی را فروگذار نکرده است . در روایت صحیحه حماد از امام صادق (ع) نقل شده است: «ما من شی‏ء الا و فیه کتاب او سنة‏» (17) ; هیچ چیزی (مورد نیاز) نیست مگر آن که کتاب و سنت در آن زمینه سخن دارند .» در روایت دیگر حضرت فرمود: «ان الله تبارک و تعالی انزل فی القرآن تبیان کل شی‏ء حتی والله ما ترک الله شیئا یحتاج الیه العباد حتی لایستطیع عبد یقول لو کان هذا انزل فی القرآن الا و قد انزله الله فیه; (18) خداوند در قرآن «بیان‏» هر چیز را فرو فرستاده تا آن جا که به خدا سوگند چیزی را از احتیاجات بندگان فروگذار نفرموده و تا آن جا که هیچ بنده‏ای نتواند بگوید ای کاش در قرآن آمده بود جز آن که خدا آن را در قرآن فرو فرستاده است‏» .
آری ممکن است ما را توان استنباط از کتاب و سنت نباشد و نتوانیم اسلام عزیز را آن چنان که هست عرضه کنیم این ضعف ماست نه ضعف اسلام! امام صادق (ع) فرمود: «ما من امر یختلف فیه اثنان الا و له اصل فی کتاب الله عزوجل ولکن لاتبلغه عقول الرجال; (19) هیچ امری نیست که دو نفر در آن اختلاف نظر داشته باشند، جز آن که برای آن در کتاب خدا ریشه و بنیادی است، ولی عقل‏های مردم به آن نمی‏رسد» .
یک نگاه سریع و گذرا به مجموعه قوانین اسلام زنده‏ترین شاهد مدعای فوق است، و عجیب است که کسانی مدعی تبیین دین باشند و این معارف را جدا از آن پندارند: و بگویند:
«گرچه در احادیث و کلمات پیامبران توصیه‏هایی در زمینه‏های مختلف زندگی وجود دارد خطبه‏های نهج‏البلاغه و نامه‏های حضرت امیر (ع) ضمن آن که شامل خداشناسی، دین‏شناسی و تعلیم و تربیت است . نسبت‏به اخلاق و روابط اجتماعی و مسائل حکومتی و اداره حکومت عنایت وافر دارد، اما آنان علاوه بر وظایف رسالت و امامت، معلم و مصلح و موظف به خدمت و اعمال صالح بودند . . . تعلیماتی که از این نظرها داده‏اند در عین ارزنده و ممتاز بودن جزء دین و شریعت محسوب نمی‏شود و مشمول «ان هو الا وحی یوحی‏» نمی‏گردد» . (20)
این سخن بی‏تردید ناشی از عدم نگرش عمیق به دین، و درک نادرست از آن است‏سیره پیامبر (ص) و امام علی (ع) زنده‏ترین شاهد نظریه همراهی دین و سیاست روش این دو بزرگوار هم در دوره بعثت هم در دوره هجرت و روش مولا علی (ع) در دوره 25 ساله سکوت و دوره حدود چهار سال و اندی حکومت، از ادله برجسته مدعای فوق است و به تعبیر زیبای امام راحل (ره) : «شعار سیاست از دین جداست، از تبلیغات استعماری است که می‏خواهند ملت‏های مسلمان را از دخالت در سرنوشت‏خویش باز دارند در احکام مقدس اسلام بیش از امور عبادی در امور سیاسی و اجتماعی بحث‏شده است روش پیامبر اسلام نسبت‏به امور داخلی مسلمین و امور خارجی آنها نشان می‏دهد که یکی از مسؤولیت‏های بزرگ شخص رسول اکرم (ص) مبارزات سیاسی آن حضرت است . شهادت امیرالمؤمنین (ع) و نیز حسین - علیه السلام - و حبس و شکنجه و تبعید و مسمومیت‏های ائمه (ع) همه در جهت مبارزات سیاسی شیعیان علیه ستمگری‏ها بوده است و در یک کلمه مبارزه و فعالیت‏های سیاسی بخش مهمی از مسؤولیت‏های مذهبی است‏» . (21)
اگر تشکیل حکومت و اداره این حکومت گسترده سیاست نباشد، پس سیاست چیست؟ اگر برخورد قاطع و انقلابی با مخالفان توطئه‏گر سیاست نباشد، پس سیاست چیست؟ اگر ارائه بهترین برنامه برای اداره حکومت عدالت‏گستر اسلامی سیاست نباشد، پس سیاست چیست؟ سیره مولا خود شاهد بینش الهی اوست که حضرت سیاست را از دیانت جدا نمی‏دانست .
از دیدگاه مولی کسی شایستگی ریاست را دارد که «حسن سیاست‏» داشته باشد، روش خوب سیاسی زمینه‏ساز ریاست است، ریاستی که در سایه آن حق احیا، و باطل از بین برود . مولا فرمود:
«من حسنت‏سیاسته وجبت طاعته; (22) آن کس که سیاست نیکو داشت اطاعتش واجب است‏».
«من حسنت‏سیاسته دامت ریاسته; (23) آن کس که سیاست نیکو داشته باشد ریاستش دوام خواهد یافت‏» .
در سخن دیگر مولا اولین گام ورود در سیاست الهی را «سیاست و تربیت‏خویش‏» می‏داند فرمود: «من ساس نفسه ادرک السیاسة; (24) آن کس که خویش را سیاست و مدیریت کند، سیاست را درک کرده است‏» .
مرحوم محقق خوانساری، در توضیح این جمله می‏گوید: «سیاست رعیت‏» به معنای امر و نهی کردن ایشان است و واداشتن ایشان در آن چه صلاح ایشان در آن باشد و مراد این است که کسی که سیاست نفس خود کند برسد به مرتبه‏ای که سیاست قوم خود کند و در فرمان او باشند» . (25) سیاستی که در کلام مولا معمولا به کار رفته مرادف با حکومت و مردم‏داری است; به عنوان نمونه مولا فرمود: «جمال السیاسة العدل فی الامرة و العفو مع القدرة; (26) زیبایی سیاست عدالت در حکمرانی و گذشت از موضع قدرت است‏» .
سیاست مطلوب مولا را همین دو اصل تشکیل می‏دهد «عدل، عفو» و خود این چنین عمل کرد .
از دیدگاه مولی سیاست صحیح و درست مایه ثبات جامعه است: «حسن السیاسة قوام الرعیة; (27) سیاست نیکو برپا دارنده رعیت است‏» .
از مصادیق «حسن سیاست‏» تدبیر درست جامعه و کناره گزیدن از ریخت و پاش و اسراف است: «حسن التدبیر و تجنب التبذیر من حسن السیاسة; (28) نیکویی تدبیر و دوری گزیدن از اسراف از نیکوئی سیاست است‏» . اینها برخی از کلمات مولی در زمینه سیاست است . نمی‏توان توجیهی برای این واژه جز اداره درست جامعه داشت و همه جا مولا سخن از «حسن سیاست‏» دارد که همان سیاست الهی است و رهنمودهای حضرت برای هدایت جامعه به این نوع سیاست است . در مقابل آن «سوء سیاست‏» است که همان سیاست‏شیطانی است که معاویه و دار دسته‏اش همین سیاست را معتقد بوده و به همین عمل می‏کردند .
بدین ترتیب هم گفتار و هم رفتار رسول گواه زنده عینیت‏سیاست‏با دیانت است . به یاری خداوند در مقاله آینده به بحث پیرامون اولین بخش سیره سیاسی مولا می‏پردازیم . ان شاء الله .

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   13 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیره سیاسی امام علی

دانلودمقاله زندگی نامه محمد علی جمال زاده

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله زندگی نامه محمد علی جمال زاده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


سید محمد علی جمال زاده در سال 1309 هـ . ق. برابر با سال 1270 هـ . ش. در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدر او سید جمال الدین واعظ همدانی معروف به (اصفهانی) از خاندان بزرگ صدر در لبنان و مادر او مریم فرزند میرزا حسن باقرخان از اعیان شهر اصفهان بود.
پدر جمال زاده روحانی ای مبارز و از خطیبان و بزرگان مشروطه خواه و موسسان آزادی سیاسی در عهد مشروطه به شمار می رفت و چون همیشه در حال سخنرانی علیه شاه بود، از طرف ظل السلطان (پسر ناصرالدین شاه) حاکم وقت اصفهان، مورد آزار و اذیت قرار می گرفت و او مجبور بود در شهرهای دیگری غیر از اصفهان، به سخنرانی و بیداری مردم بپردازد و همین آوارگی ها زندگی را برای خانواده ی او دشوار کرده بود.
خانه ی جمال زاده در آن وقت ها در اصفهان در محله ی بیدآباد و نزدیک به چهار سوی علیقلی آقا بود. جمال زاده در چهار سالگی نزد زن دایی اش (آمنه بیگم) که زن باسواید بود، البا را یاد می گرفت و پس از آن به چند مکتب از جمله مکتب پسر (ملا علی اصغر) که به گفته ی خودش از حیث صورت و سیرت به (ازرق شامی) می مانست، می رود و چون از همام جلسه اول فلکه می شود خیلی زود آن جا را ترک می کند.
او دوباره به چند مکتب دیگر جهت تحصیل مراجعت می کند، اما هیچد کدام با طبع لطیف و مذاق وی خوش نمی آید. تا این که مادرش او را در (راستا بازار) بیدآباد نزد میرزاحسن صحاف می گذارد تا هم شاگردی کند و هم از او درس بیاموزد. جمال زاده بعدها در خاطرات خود می گوید: «تازه آن جا معنی خواندن و نوشتن را فهمیدم و کم و بیش دستگیرم شد که منظور از یاد گرفتن این علامت های مج معوج که به نام حروف و حرکات چون کرم های زیان کاری از اولین دوره ی کودکی به مغز و ریشه ی عمر اطفال معصوم می افتد و تا دم مرگ شیره ی جان شان را می مکند، چیست.»
دهنه ی همان بازار بیدآباد در کنتار نهر معروف به (ماری بابا حسن) واقع بود، رفتم. عمامه به سرم گذاشتند و با همه ی صغر سن به صورت طلاب علوم دینیه درآمدم. در آن زمان بیش تر از ده سال نداشتم و با وجود این اسمم را (رُجیل) که مُصَغّر رَجُل (مرد کوچک) است، گذاشته بودند.»
داستان نویسی تا قبل از جمال زاده انسجام خاصی نداشت و نویسندگان از سبک خاصی پیروی نمی کردند، به همین دلیل گاهی اوقات میان سبک های نگارشی آن ها تداخل به وجود می آمد و باید کسی پیدا می شد تا به این نا به سامانی سامان بخشیده و برایش به طور غیرمستقیم قوانینی ایجاد نموده و سکوت چندهزارساله را می شکست. البته این کار قدری جسارت می خواست، چرا که هرگونه تغییری ممکن بود خشم سنت گرایان ناآگاه و یا مغرضان آگاه را برانگیزاند.
بالاخره جمال زاده که در غرب تحصیل کرده بود و با ادبیات آن جا به خوبی آشنایی داشت، پا به میدان گذاشت. او با انتشار مجموعه داستان «یکی بود، یکی نبود» گام به عرصه ی جدیدی گذاشت.
آری، انتشار این کتب در سال 1300 هـ . ش در برلن ع8لی رغم شور و شرش، توانست نام محمدعلی جمال زاده را به عنوان پیشوای نوول یا پدر داستان نویسی برای همیشه در تاریخ ثبت نماید.
تا قبل از آن «داستان کوتاه یا به اصطلاح فرانسه (nouvelle) بسیار دیتر از رمان در ایران به وجود آمد، زیرا ترجمه ی نمونه های اروپایی این گونه آثار نیز دیرتر از رمان در ایران منتشر شده بود. شاید نخستین بار در «مجله ی بهار» بود که بعضی از نوول های اروپایی ترجمه و نشر یافت. بعد در «مجله ی دانشکده» آثار نوول نویسان فرانسوی مانند: الفونس دوده، موپاسان، توسط سعید نفیسی و رضا هنری و دیگران ترجمه شد و سپس ترجمه ی انواع آن انتشار یافت.»
«چایگین»، خاورشناس روس، در مورد جمال زاده و اثر معروف او «یکی بود، یکی نبود» چنین اورده است: «تنها با یکی بود، یکی نبود است که مکتب و سبک رئالیستی در ایران آغاز یافت و همین سبک و مکتب است که در واقع شالوده ی جدید ادبیات داستانی در ایران گردید و فقط از آن روز به بعد می توان از پیدایش نوول و قصه و رمان در ادبیات هزارساله ی ایران سخن راند...»
جمال زاده، به خصوص به عنوان نویسنده دی «یکی بود، یکی نبود» نه تنها از لحاظ تقدم تاریخی، بلکه از حیث وضوح و وزن و معنی مقام اول را دارد... باید گفت که جمال زاده نویسنده ای است که با بهترین نوول نویس های اروپا در یک ردیف است».
یکی از عواملی که سبب شد تا سبک نگارشی جمال زاده در ایران به عنوان طلیعه ای در ادب فارسی مطرح شود، توجه به ساده نویسی به شیوه ی غرب بود. این در حالی بود که در کشور ما تا آن زمان غامض نویسی حسن محسوب می شد و آن را نشانه ی فضل و فضل فروش می دانستند.
«مجموعه داستان یکی بود، یکی نبود را که عنوان خود را از فاتحه ی کلام قصه سرایان ایرانی گرفته و اولین کتابی بود که بر خلاف عادت به زبان محاوره یا معمولی نوشته شده بود، ولوله و غوغایی در ایران برپا کرد. گروهی نویسنده را به بی ذوقی و بی سلیقگی متهم کردند که فن نویسندگی را تا حد قبول و پسند عامه تنزل داده و نیز به جامعه و آداب ایرانی اهانت کرده است.»
«اهمیت جمال زاده در تاریخ ادبیات ایران بیش تر از نظر پیشروی و رهبری ادبی در داستان نویسی جدید است و این خود کار بزرگی است. مقدمه ی معروفئ او بر کتاب «یکی بود، یکی نبود» به منزله «مانیفست»، یعنی بیانه ای ادبی است که به مکتب جدید نویندگی در ایران رسمیت بخشیده است.»
البته باید به این نکته توجه داشت که «تحول نثر فارسی» در ایران باری نبود که حمل آن فقط و فقطی بر دوش جمال زاده سنگینی کرده باشد، بلکهد دیگران در حمل این بار سهمی به سزا داشته اند. دکتر خانلری در این خصوص چنین اهار می دارد: «در این شیوه جمال زاده، مبتکر نیست. اگر از ترجمه ی تمثیلات آخوند زاده و ترجمه ی «حاجی بابا» چشم بپوشیم افتخار این سبک با داستان نویسی دهخدا است که در روزنامه ی صور اسرافیل مقالات نیش دار دارد. هجو و انقاد اجتماعی به امضای «دخو» نوشت و اولین بار الفاظ و تعبیرات عامیانه را در آثار ادبی اجازه ی ورود داد. اما جمال زاده اصول و قواعد این شیوه را نوشت و آن را به عنوان یکی از ملکیت های ادب فارسی اعلام کرده است.»
نکته یا که تمام صاحب نظران در مورد جمال زاده به آن اذعان دارند، اشنا بودن او به اصول داستان نویسی به شیوه ی غربی و اعلام رسمیت بخشیدن آن از طرذف او می باشد: «جمال زاده نه تنها داستان کوتاه اروپایی را به ایران آورده بلکه نخستین مولف یک کتاب علمی جدید «گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران» به روش غربی به زبان فارسی ... نیز هست.»
البته در موفقیت جمال زاده نباید این مطلب را از نظر دور داشت که «تقی زاده، جمال زاده را به کار روزنامه نگاری و مقاله نویسی کشاند و بیش از هر کسی قزوینی او را به حرفه ی نویسندگی و داستان نویسی تشویق کرد.»

 

ویژگی های سبکی جمال زاده
داستان های جمال زاده عموماً رنگ و بوی خاطره و خاطره نویسی را دارد. خاطراتی که از دوران کودکی در ذهن نویسنده مانده و از نزدیک با آن ها دم خور بوده است. لذا «نظرگاه یا زاویه ی دید جمال زاده در داستان هیا کوتاه و زمان هایش غالباً اول شخص مفرد است. «من» یکی آدم اصلی که معمولاً نماینده ی نویسنده است، داستان ها را روایت می کند. کسی که در مرکز رویدادها و ماجراها قرار دارد یا به ترتیبی در معرض حوادث قرار می گیرد. گزینش نظرگاه اول شخص مفرد، نشانه ی علاقه ی نویسنده به گونه ای خاطره نویسی و حدیث نوفس است و چنان مهئ خود جمال زاده بارها گفته است، او بسیایر از داستان هایش را بر اساس خاطرات خود و اغلب خاطرات دوره ی جوانی اش نوشته است.»
یکی از ویژگیهای بارز نثر جمال زاده، مردمی و عامه پسند بودن آن است. جمال زاده نثر را از انحصار افراد تحصیل کرده و خودمدار بیرون کشد و آن را در اختیار همگان قرار داد.
«حد اعلاید برخورد هنرمندانه ی تو دست یافتن به مفهوم کلی «دموکراسی ادبی» است، یعنی گنجاندن انبوهی اصطلاحات و تعابیر عامیانه و ضرب المثل در یک داستان با این هدف که زبان اصلاح و تکمیل شود و ادبیات در دسترس همگان قرار گیرد.»
تأکید جمال زاده بر نزدیک کردن زبان و نوشتار به زبان گفتار و استفاده از لغات و ترکیبات جایر در میان مردم به عنوان مصالح و ابزار ادبی، به نثر یا سبک نگارش او جلوه ای ساختگی اغراقذ آمیز داده است.»
«تقریباً در همه ی داستان های جمال زاده نقش مطلق خیر و شر و عواملی نظیر سرنوشت و بخت و اقبال، برجسته و تعیین کننده است. این نقش برجسته و تعیین کننده را می توان در آغاز و میان و پایان خوش داستان ها دید.»
«برای جمال زاده آن چه اهمیت دارد، سبک انشا یا به تعبیر خود او «انشای حکایتی» است و در همه ی داستان های او، حتی آثاری که ترجمه کرده است، این سبک انشا کمابیش ثابت و یک پارچه است. اصولاً سبک در نظر جمال زاده، در نوشتن متناسب با اقتضای موضوع پدیدار نمی شود، از پیش می آید نه از پی.
آدم های داستان های جمال زاده با وجود تفاوت های شان از لحاظ شغل و مقام و جنس و سن، کمابیش به یک زبان، به همان زبان عوامانه ی «کوچه بازاری» سخن می گویند.»

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زندگی نامه محمد علی جمال زاده

دانلودسراج حاج علی قلی

اختصاصی از اس فایل دانلودسراج حاج علی قلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه :
سرای حاج علی قلی در حدود یک قرن پیش توسط شخصی به همین نام در مرکز شهر و در یکی از قسمت های اصلی بازار احداث شده. این بنا به سبک اصفهانی و در دوران قاجار به منظور تجارت احداث شده است.
بنا حیاط مرکز بوده و شامل طاق های کجاوه ای و قوس نیم کلیل می باشد که بر روی جرزهای آجری سوار شده است.
خصوصیات جغرافیایی زنجان :
از نظر توپوگرافی شهرستان زنجان منطقه ای کوهستانی است که به صورت فلات مرتفعی خود نمایی می کند و در اثر تجزیه رودخانه ها، جلگه های حاصلخیز مستقلی را تشکیل داده است. نا همواریهای شهرستان در ایران در این مقوله به کوههای زنجان شمالی و کوههای زنجان جنوبی تقسیم گردیده است که از نظر تقسیمات جغرافیایی رشته کوههای زنجان شمالی ادامه رشته کوههای البرز و کوههای زنجان جنوبی جزئی از رشته کوههای منفرد مرکزی است جهت کوهها بطور طبیعی از شمال غربی به جنوب شرقی ممتد بوده و دره زنجان رود را میان رودخانه قزل اوزن سفلی و علیا بوجود آورده است.
رودهای مهم شهرستان زنجان شامل قزل اوزن – زنجانرود –ابهر رود – ایجرود – سجاس رو – فرارود – بزینه رود است .
موقعیت قرار گیری جغرافیایی زنجان :
استان زنجان در قسمت شمال غربی ایرانی همجوار استانهای قزوین، همدان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، کردستان و گیلان است.
شهر زنجان مرکز استان زنجان است و شهری کوهستانی با اقلیم سرد و خشک است.
شهر زنجان در رده میان رشته کوههای منشعب شده از البرز قرار گرفته است.
شهرستان زنجان یک واحد نیمه مستقلی جغرافیایی است که با وجود رودخانه قزل اوزن ایجاد گردیده این واحد جغرافیایی فلات آذربایجلات را با شیب ملایم به دشت قزوین هم مرتبط می کند.
شهرستان زنجان از شمال به بخشهای افکند و هشت جین از شهرستان خلخال، از شمال شرقی به ماسوله، فومن، رشت و شهرستان رودبار، از شرق به بخشهای سیردان، تاکستان، آوج از شهرستان قزوین از جنوب به کبودر آهنگ از شهرستان همدان از جنوب غربی به شهرستان بیجار، از مغرب به تکاب و از شمال غربی به قره آقاج و میانه محدود است و رودخانه قزل اوزن با گردش خود حد طبیعی این شهرستان را تعیین نموده است وسعت شهرستان زنجان بالغ بر است.
بررسی باد در شهر زنجان :
اغلب کوچه ها در جهت شمالی به جنوب فرم گرفته اند چون شدیدترین باد در زنجان از سمت مغرب به جنوب غربی می ورزد.
بادهایی که در منطقه دره رنجان می وزد شامل مسیرهای :
جنوب. جنوب غربی، جنوب شرقیف مشرق و مغرب است. بیشترین سرعت باد در اسفند ماه و کمترین سرعت باد در مهر ماه است. شدیدترین باد از جانبجنوبی غربی می ورزد.
کوچه ها و معابر غالباً با وزش باد هماهنگ ساخته شده اند ولی در معماری خانه ها تغییر خاصی ایجاد نکرده و در معماری منازل بیشتر تابش آفتاب مورد توجه بوده است.
خصوصیات آب و هوایی منطقه :
1 ) رطوبت هوا در این منطقه (زنجان) اندک است.
2 ) اختلاف درجه شب و روز بسیار است.
3 ) نزولات آسمانی به صورت برف، تگرگ و باران در فصول مختلف سال می باشد.
بارش برف از اواخر پاییز تا اوایل بهار ادامه دارد.
4 ) هوا در تابستان و بهار معتدل است و در زمستان و پاییز سرد و خشک
5 ) محصولات کشاورزی اعم از سرد سیری و گرمسیری در منطقه مورد بهره برداری قرار می گیرد. پنبه، برنج و زیتون در دره های قزل اوزن، بویژه در طارم و گندم و جو و کلئ زا در کوهپایه های و جلگه ها پرورش دیمی و آبی کاشت می شوند.
6 ) باغداری و محصولات سر درختی نیز حائز اهمیت است از جمله سیب و انگور
7 ) صنایع دستی منطقه یکی از منابع اقتصادی خانواده ها می باشد و شامل :
ملیله کاری، چاروق و گیوه دوزی و چاقو می باشد.
بررسی باد در شهر زنجان :
اغلب کوچه ها در جهت شمالی به جنوب فرم گرفته اند چون شدیدترین باد در زنجان از سمت مغرب به جنوب غربی می روزد.
بادهایی که در منطقه دره زنجان می وزد شامل مسیرهای :
جنوب، جنوب غربی، جنوب شرقی، مشرق و مغرب است. بیشترین سرعت باد در اسفند ماه و کمترین سرعت باد در مهر ماه است. شدیدترین باد از جانب جنوب غربی می وزد.
کوچه ها و معابر غالباً با وزش باد هماهنگ ساخته شده اند ولی در معماری خانه ها تغییر خاصی ایجاد نکرده و در معماری منازل بیشتر تابش آفتاب مورد توجه بوده است.
اوضاع آب و هوای جوی زنجان :
اوضاع جوی و شرایط اقلیمی منطقه بر حسب پستی و بلندیهای سخت متغیر است. در کل ارتفاعات دارای آب و هوای سرد کوهستانی، زمستانهای پر برف و سرد تابستان معتدل و خشک می باشد.
نزولات جوی تابع دو باد معروف مه و شره است. باد مه از جهت شمال به جنوب در منطقه حرکت می کند و رطوبت دریای خزر را به این نواحی منتقل می کند و موجب برودت و کاسته شدن درجه حرارت می شود. و باد شره در جهت جنوب غربی به شمال شرقی حرکت می کند و رطوبت حاصله از تبخیر دریای مدیترانه را در منطقه سرازیر می کند. این باد در خرداد ماه با از سدت دادن رطوبت خود در مسیر موجب خشکی هوا در این منطقه می شود.
بطور کلی به استثنای ماههای تیر، مرداد و شهریور که به ندرت بارندگی می شود در بقیه ماهها در طول ماه نزولات جوی وجود دارد که در زمستان بصورت برف و در بهار به صورت باران ریزش می کند.
اوضاع زمین شناسی شهرستان زنجان :
بطور کلی از نظر زمین شناسی و قدمت طبقات از دوران اول تا دوران سوم زمین شناسی را نشان می دهد، قدیمترین تشکیلات در منطقه به دوره کامبرین و پریمن از دوران اول زمین شناسی بقدمت 335 میلیون سال دیده می شود و از سنگهای ماسه ای و دو لومتی تشکیل گردیده در کوههای زنجان جنوبی و رشته کوههای شامل غربی که در لایه های زیرین قرار گرفته نمایان است.
رشته کوههای زنجان شمالی متشکل از سنگهایی از گرانیت متعلق به دوره ژوراسیک از دوران دوم زمین شناسی به قدمت 125 میلیون سال و تقریباً بقیه رشته کوههای زنجان شمالی متعلق به دوره ائوسن از اوایل دوران سوم زمین شناسی بقدمت 60 میلیون سال شامل سنگهای شتیل. بازالت و سنگهای ماسه ای است.
جوان ترین یافته های زمین شناسی در منطقه ارتفاعات مشرف به رودخانه قزل اوزن و شعبات آن می باشد که متعلق به دوره میوسن از اواخر دوران سوم زمین شناسی است.
بقایای دریای تتیس از دوران اول بوضوح در منطقه دیده می شود.
نقشه چهار گوش زنجان محدود است به مدارهای 36 و 37 درجه شمالی و نصف النهارهای 48 و 12/49 شرقی، این نقشه جزئی از کوههای البرز و تعدادی از رشته کوههای موازی و قسمتهای پست مربوط به بخش شمالی غربی ایران مرکزی را در بردارد.
کهن ترین تشکیلات در این ناحیه عبارت است از سنگهائی که کمی دگرگون شده اند و همچنین شیل های غیر دگوگرنی متعلق به تشکیلات کهر و گرانیت (گرانیت دوران) رویهم رفته این سنگها یک مجموعه پی ققدمت پر کامبرین را می سازند.
شیل ها و آهکهای کرتا سه، قدیمیترین سنگهایی است که در بخش جنوب غربی محدوده در معرض دید قرار دارند.
ائوسن بطور عمده متشکل است از سنگهای آتشفشانی به ضخامت زیاد و رشته های توفی (تشکیلات کرج سه تا چهار هزار متر ضخامت) به این سنگها در محل هایی با گرانوادیوریت های اواخر ائوسن یا الیگوسن به چندین توده نفوذی وسیع در ائوسن و در تشکیلات قدیمتر بوجود آورده است.
ماسه سنگها و شیل های اوایل پرمین و سنگ آهک روته متعلق به اواخر پرمین و این ناحیه توزیع زیادی دارند.
تشکیلات قم دالیگوشن به اوائل میوسن جوانترین نهشته دریایی ناحیه را تشکیل می دهد.
محدوده نقشه چهار گوشه زنجان شامل کانسارهای اقتصادی از سرب – روی – مس و سنگهای مختلف مورد نیاز صنایع است و پیگردهای مختصری در مورد آهن – طلا – زغال – سنگ – کائولن نمک و آلونیت نیز صورت گرفته است.
خصوصیات بافت شهری و روستایی در زنجان :
1 ) بافت شهری و روستایی به صورت متراکم بوده است (بدلیل سردسیر و کوهستانی بودن منطقه و ارتفاع زیادی که نسبت به سطح دریا دارد)
2 ) فضاهای شهری به صورت کوچک ساخته می شود (متراکم) تا دسترسی به امکانات شهری و فضاهای با کاربردهای متفاوت مانند (اداری – اقتصادی – مسکونی – تجاری و ..) فراهم باشد.
3 ) ابنیه به صورت متصل به هم ساخته شده است.
4 ) جهت آفتاب و عوارض زمین عامل تعیین کننده و در نحوه استقرار، گسترش و سیمای کلی در شهر و روستا بوده است.
5 ) کوچه ها و معابر اصلی به موازات خط تراز زمین و اغلب با عرض کم به دلیل سرمای بسیارد زیاد ساخته می شده اند.
وجه تسمیه زنجان :
به گفته مستوفی شهر زنجان را اردشیر بابکان ساخته و شهمین نامیده است) (گفتنی است روایت شده که شهین نام زن اردشیر بوده است موثق نیست) در فرهنگنامه دهخدا در ذیل کلمه شهین چنین آمده : شهین نام شهر زنگان است که معروف آن زنجان است) گویند آن شهر را ادشیر بابکان بنا کرده است و شهری بوده بزرگ در میان ری و آذربایجان و وجه تسمیه آن مخفف زندگانی یعنی اهل کتاب زند است و زندگیان زنگان شده و دال آن حذف گردید، ماخذ و مرجع حمد اله مستوفی در مورد کلمه شهین که به زنگان اطلاق می گردیده مردم است و تاکنون هیچ منبع موثق دیگری در این ارتباط اظهار نظر ننموده است.
آنچه مسلم است از نظر زبانشناسی کلمه شهین ارتباطی به زبانهای پارسی باستان و ادبیات اوستایی ندارد و بر عکس کلمه زندگیان که به معنای اهل کتاب زند، معروفترین کتاب آئین زرتشتی در دوران ساسانی است و پسوند گان از سپاوند فارسی باستان چون آذربایگان، خدایگانه و غیر بوده است. بطور حتم شهر در دوران ساسانی زندیگان نام داشته که به علت کثرت استعمال تخفیف یافته و در دوران استیلای اسلام زنگان نام داشته است و چون در زبا عربی حرف گ به جیم تبدیل می گردد کلمه زنجان معرب زنگان است.
شهرستان زنجان به دلیل استقرار پنج ایل به در این دوره به خمسه معروف است :
1 ) ایل شاهسون
2 ) ایل اوصانلو
3 ) ایل مقدم
4 ) ایل بیات
5 ) ایل خدابنده لو
بافت و سیمای شهری :
خاستگاه اولیه شهر محدود به محور خیابانهای خیام، سعدی جنوب تا تقاطع امام و خیابان فردوسی است که مجموعه تجاری بازار نیز در آن قرار دارد و پس از آن گسترش شهر تا قلعه کنونی، دارای شبکه ارتباطی پیچ در پیچ و با زاویه های تند حکایت از ترس و وحشت اهالی از حملات دشمن که بارها در طول تاریخ حیات خود آن را لمس نموده دارد. زیرا در این حالت هجوم گسترده از دشمن سلب و موجب تقسیم نفرات مهاجم در کوچه ها و همچنین دفاع از شهر و سرکوبی عوامل خارجی را در کوچه های تنگ و پر پیچ و خم آسان می نموده است.
این منطقه بلحاظ قدمت تاریخی و عوامل و مصالح نا پیدار خشت و گل دارای بافت. پوشیده شهری است و به استثنای مجموعه تجاری بازار و تک بناهای محدود، بقیه تقریباً فاقد ارزش معماری و بافت شهری است و به لحاظ بالا بودن سطح آبهای زیر زمینی و سرازیر شدن آبهای زاید و سطح الارضی در منطقه که معلول گرفتگی فاضلابها و قنات های قدیمی است موجب رطوبت دایمی بناها گردیده و این پوسیدگی را تشدید نموده است.
بعلاوه کمبود فضاهای تنفسی، تاسیسات و خدمات مورد نیاز شهری، فضاهای سبز، آموزش و غیره زندگی شهری را در این منطقه ها به مخاطره افکنده است شیب شهر از شمال به جنوب کاسته شده و اختلاف آن در شمال شهر با خیابان نزدیک به 100 متر و اختلاف خیابان با کف زنجانرود یا شیب تند نزدیک به 20 متر است.
حرکت آبهای سطحی در معابر فرعی و اصلی :
بدلیل شیب شهر زنجان به طرف جنوب سر ریز فاضلاب شهری به طرف قسمت انتهایی شهر (خیام) می باشد که در نهایت به زنجان رود منتهی می شود.
آب سطح و فاضلاب که در سطح یا عمق زمین جاری هستند با توجه به شیب کوچه ها که به طور متوسط 2% است به طرف جنوب هدایت می شود و در نهایت به باغ های سبزی و زنجان رود سر زیر می شوند.
مطالعات جغرافیایی :
موقعیت قرارگیری بنا : بنا در طول شهر و در درون بافت بازار سنتی زنجان واقع شده است. بازار زنجان طویل ترین بازار سر پوشیده جهان است که شامل سراها و تیم و تیم چه و کاروان سراهای بسیاری می باشد. سرای حاج علی قلی همجوار راسته میوه فروشان قرار دارد. سه ورودی از شش ورودی بنا به راسته میوه فروشان منتهی می شود و یک درب ورودی به کوچه همجوار که مسجد رسول الله (که قدمت زیادی ندارد) می رسد و ورودی دیگر به فضایی که به (سبزه میدان) معروف است منتهی می شود.
سرا در بافت قدیمی و اصلی شهر واقع شده است. و محل خرید و فروش اغذیه و مواد غذایی مانند خشکبار و غلات و چای و غیره بوده است. دسترسی به بنا از طریق اتومبیل مقدور نمی باشد و کسبه برای حمل بارها از چرخ دستی و موتور سیکلت استفاده می کنند.
شکل ص 17
همسایگی ها و همجواری های سرا :
به دلیل قرار گیری بنا در مرکزیت شهر و یکی کلیدی ترین راسته های بازار، سرا با بسیاری از اماکن تجاری و مذهبی همجوار می باشد.
مسجد جامع در ضلع شمال غربی می باشد و به فاصله تقریبی 700 متر واقع شده و مساجد سید فتح الله و چهل ستون در شمال و شمال غربی بنا به فاصله های تقریبی 500 متر واقع شده اند.
سرا به تمامی راسته های بازار دسترسی دارد.
شکل ص 18
کروکی و دسترسی بنا :
بنا در مرکز شهر و در محله سبزه میدان و در بازار بزرگ شهر قرار گرفته. دسترسی به بنا از قسمت های مختلف از جمله خیابان امام به وسیله کوچه های منشعب شده در قسمت جنوبی خیابان و همچنین از طریق دهانه های بازار در قسمت های مختلف می توان به سرا رسید.
شکل ص 19
مطالعات تاریخی :
این سرا حدود 120 سال پیش به دست حاج علی قلی آقا که از مالکین و تجار شهر زنجان بود، ساخته شده است. ساخت بنا به دوران قاجار می گردد و سبک وسیاق سرا به مانند معماری قاجاریه شیوه اصفهانی می باشد.
آقای حاج علی قلی علاوه بر این سرا همزمان سرای دخان را نیز (محل خرید و فروش دخانیات) ساخته است. این سرا به منظور مرکز تجارت اعذیه و خکشبار نبا شده و از همان سال های اولیه ساخت تا کنون محل تجارت باقی مانده. بنا در حدود 10 سال قبل در قسمت جنوبی (نشان داده شده در پلان) دچار حریق شده بود. که آسیب زیادی در اثر آتش سوزی به بنا وارد نیامده بود ولی جدی ترین آسیب ها به درب دروازه راسته بوده که جنس درب چوب بوده که بعد از حریق برای ترمیم روی چوب سوخته شده را با ورق حلبی پوشانده اند.
بنا در برخی از قسمت ها دچار فرسایش شده است. در ضلع شمالی بنا مرمتی صورت نگرفته ولی در ضلع غربی یک راسته بنا به طور کامل مرمت شده.
شکل ص 20
شکل ص 21
بررسی سازه ای
مصالح :
در سرای حاج علی قلی عمده مصالح استفاده شده : آجر، خشت، و چوب می باشد. بنا در کل یک بنای آجری می باشد که در قسمت هایی در دایواره ی داخلی از جمله در پلکان راه پله از خشت در داخل بنا استفاده شده است. از چوب به عنوان چوب کش در دور تا دور بنا استفاده شده و همچنین سنگ یکی از مصالح عمده بنا می باشد که دروازه ها و پای ستون های مورد استفاده قرار گرفته است.
شکل ص 22
آجر :
آجرهای به کار رفته در بنا عمدتاًٌ شامل اندازه 4/5× 19× 19 که ( معمولاً همان 5× 20× 20 در نظر می گیرند) آجرها در طاق ها و تویزه ها و در دیوار و جرز ستون و ... استفاده شده است.
در بخش نما با آنکه تزئینات خاصی در بنا وجود ندارد از آجر در لچکی ها برای تزئینات استفاده شده.
شکل ص 23
شکل ص 24
خشت :
خشت با آنکه از مقاومت کمتری نسبت به آجر برخوردار است (بچه نمی شود) ولی از لحاظ هزینه به صرفه تر است. لذا در برخی بناها از خشت در میان دیوار استفاده کرده اند.
در قسمت های مختلف سرا با توجه به مکان هایی که بر اثر فرسایش ریزش داشته اند وجود خشت در دورن دیوار همجوار می توان مشاهده کرد.
شکل ص 25
شکل ص 26
چوب :
چوب یکی دیگر از ابزار بنایی می باشد که به دلیل خاصیت ارتجاعی بودنش به خصوص در مناطق زلزله خیز بسیار استفاده می شود.
در سرای حاج علی قلی از چوب در پی به منظور مسطح کردن سطح روی پی استفاده شده است و . همچنین از چوب به عنوان چوب کش برای مقاوم کردن ساختمان در برابر زلزله و نیروهای رانشی و نیز در میان دیوار و ستون ها به عنوان کلاف کش استفاده شده است.
شکل ص27
سنگ :
از سنگ در بخش پی بنا به عنوان سنگ لاشه استفاده شده و همچنین از سنگ تراورتن برای ازاره ها استفاده کردند. از سنگ های قواره و تراشی برای پر کردن سطح زیرین پی تا سنگ لاشه استفاده شده است.
شکل ص 27

 


.ملات :
ملات در قسمت پی به صورت شفته آهک استفاده شده. ملات در قسمت های دیگر از جمله در آجر چینی، ملات گچ و گچ و خاک است. در برخی قسمت های داخلی مانند راه پله بعد از خشت و آجر گذاری که عمدتاً ملات میانی آنها گل می باشد از یک لایه کاه گل روی آنها را می پوشانند و سپس یک لایه گچ و خاک روی آن کشیده شده است.
شکل ص29
پی :
به دلیل نداشتن امکان گمانه زنی در مورد پی بنا اطلاعات از طریق مقایسه بناهای همزمان و نیز با توجه به آثار و شواهد صورت پذیرفته.
پی بنا شامل سنگ های لاشه سپس سنگ قواره و تراش و سپس روی آن با استفاده از چوب هم سطح شده و سپس دیوار و ازاره ها قرار می گیرند. ملات استفاده شده شفته آهک می باشد که علاوه بر به هم چسباندن سنگ ها به هم مانع از نفوذ رطوبت به پایه می شود. همچنین ازاره های سنگی علاوه بر پوشش از رطوبت صعودی و تر ولی جلوگیری می کند.
معماران ایرانی همواره به نشست کلی ساختمان در رومند ساخت و اثر آن بر نما سازی توجه داشته اند. می دانیم ساختمان به مرور زمان نشست می کند. بهترین حالت برای اینکه نشست یکسان پدید آید زیره را با نما هشت و گیر یا با هم چفت و بست می کنند منتها در این سرا که به سبک و شیوه اصفهانی ساخته شده به مانند ساختمان های همانند خود چون در ساختن شتاب داشتند زیره و نما جداگانه ساخته می شده.
ابعاد پس عرض به اندازه حدود 5 الی 10 سانتی متر بیشتر از دیوار یا کرسی اجرا شده در بناست و ارتفاع آن بسته به جنس خاک و زمین ابعاد و اندازه دیوار تغییر می کند
به طور کلی برای پیشگیری از یخ زدگی سطح پی از زمین طبیعی پایین تر انتخاب می شود عرض دیواره کرسی چینی بیشتر از دیواره های اصلی بنا بوده، زیرا انتقال نیرو از دیوار به سطح پی به شکل مورب وارد می شود. در بنا در برخی از قسمت ها احتمال سستی پی وجود دارد زیرا در برخی از قسمت های بنا سر سفت شدن بدنه ها و شکم دادن پایه جرزها و ترک طاق ها به چشم می خورد که این خود نشان دهنده سستی و فرسودگی پی است.
شکل ص 31
جرزها :
جرز و دیوار ها در بنا غالباً از آجر می باشد که در برخی قسمت ها خشت هم در میان آجر استفاده شده.
چون بر روی جرزها طاق و تویزه می نشیند غالباً عریض بوده. در ارتفاع های مختلفی در جرزها از چوب برای کلاف کشی استفاده شده است. هر چه ارتفاع ساختمان آجری بیشتر باشد در برابر نیروهای افقی ضعیف می شود به همین جهت برای مقاوم کردن بنای آجری در برابر نیروهای افقی در قسمت هایی از جرزها که احتمال خطر و شکستگی وجود دارد را با چوب به صورت شناژ افقی و عمودی مقاوم کردند.
شناژهای افقی و عمودی در درون جرزها استفاده می شده و تقریباً هیچ گونه دید بیرونی نداشتند. علاوه بر این ها برای مقاوم کردن دیوارها و کل بنا در برابر نیروهای رانشی از چوب کش ها استفاده می شده.
شکل ص 32
شکل ص 33
شکل ص 34
پوشش ها :
پوشش در سرای حاج علی قلی عموماً شامل پوشش طاقی و تخت می باشد فقط در قسمت جنوب شرقی فضای بسیار کوچکی به صورت الحاقی با پوشش شیروانی قرار گرفته.
سازه های طاقی :
پوشش طاق در حاج علی قلی عموماً طاق های گهواره ای می باشد. همانطور که می دانید طاق های کجاوه ای از لحاظ سازه ای برای خنثی کردن نیروهای رانشی هر کدم نیاز به اتصال به دیگری دارد تا در نهایت بارها انتقال پیدا کرده و همراه با بار فشاری که نهایتاً به جرزها وارد می شود به زمین انتقال پیدا کند (خنثی شود)
طاق های کجاوه ای به دلیل وزن زیادش نیازمند تویزه های آجری و جرزهای عریض آجری می باشد. شیوه اجرای آن بدین صورت است که ابتدا دیوارها را تا قسمت پا کار طاق بالا آورده و بین دو دیوار محصور کننده یک حجره، تویزه ای اجرا کرده اند و بین دهنه های ورودی نیز تویزه دیگری اجرا کردند لذا طاق بر روی چهار تویزه اجرا شده است که دو تویزه اجرا شده در بین دو دهنه دالان از دو تویزه میان حجره ها بزرگتر است. تویزه های اجرا شده به شکل رو می باشد در تمامی پا طاق های اجرا شده از چوبهای گس استفاده شده است چون تویزه ها اجرا شده به شکل رومی می باشد. برای همین تویزه ها نیاز به قالب داشته و بعد از اجرای چهار تویزه طاق ها را در میان آن اجرا کرده اند.
در قسمت رواق ها فضای بین خود رواق ها قوس کلیل آذری زده شده و در نمای شمالی و جنوبی (با توجه به شکل) قوس شبدری زده شده است. تویزه ها در رواق ها تیر گس اصلی قوس را تشکیل داده و در نهایت جرزها که به صورت ستون هایی دور تا حیاط مرکزی بنا قرار گرفته اند نیروی وارد آمده را به زمین انتقال داده و خنثی می کنند. در رواق ها برای جلوگیری از نیروی رانشی چوب گس استفاده شده است. در دو رواق اصلی شمالی و جنوبی (با توجه به شکل) به دلیلخیز بیشتر قوس و تفاوت نوع قوس (قوس شبدری) چوب گس طبق روال از شکر گاه می گذرد منتها به دلیل اختلاف ارتفاع با قوس های دیگر چوب گس در قوس شبدری در ارتفاع بالاتری قرار دارد که این تا حدودی باعث نا هماهنگی می شود (فلسفه وجود چوب کش این است که با انتقال نیرو به دور تا دور بنا نیرو را خنثی کند) که این خود باعث آسیب بنایی شده است و در جاهایی ما شاهد شکم دادن جرزها و به خصوص پیش آمدگی رواق بوده ایم.
در برنامه مرمت میراث فرهنگی که در سال گذشته صورت پذیرفته برای جبران این نقیضه توسط سیم بکسرهایی که به وسیله لوله های پلی اتلین جرز رواق به جرزهای دالان جنوبی (که سقف آن به صورت طاق های گهواره ای است) وصل کرده اند که فضای پر کننده آن را با بتن پوشانده اند تا از جلو آمدگی جلوگیری کند. با توجه به بررسی های انجام شده در محل و ترکهایی جدید ایجاد شده در عرض طاق های کجاوه ای و نیز در جرز دیوار این روش کار آیی مناسبی نداشته است.برای اجرای طاق در رواق بدین گونه عمل شده. طاق های روبروی قوس نیم دایره اجرا شده اند بعد از اتمام این نیم دایره روی قوسی را با کلاف چوبی پوشانده اند طاق تا شکر گاه به صورت رومی اجرا کرده اند و بعد از آن به صورت رومی – ضربی اجرا کرده اند. این گونه طاق ها در برابر نیورهای برشی و رانشی مقاومت بسیاری دارند.
شکل ص 37
شکل ص 38
پوشش تخت :
این نوع پوشش در قسمت حجره ها و فضای رواق ها در تمام جهات و نیز در قسمت جنوب شرقی بنا (دالانی که دو طبقه دارد) مشاهده می شود. شیوه اجرای آنه بدین شکل بوده که بعد از اجرای دیوار تیرهای اصلی یا حمال (تیرها چوبی) بر روی دیوار می گذاشتند و سپس تیرهای چوبی را به فاصله 40 سانتی متر بر روی کلاف ها اجرا می کردند. سپس روی آنها را با شیره سوخته انگور یا خرما و یک نوعی گل به اسم زنو و مقداری کاه گل می پوشاندند تا از نفوذ حشرات جلوگیری شود و همچنین حالت عایق ایجاد کند و سپس روی آن را توفال یا تخته کوبی می کردند. برای اینکه کلافها در یک ارتفاع باشند در جاهایی مجبور به لقمه گذاری شده بود. مرور زمان باعث فرسودگی چوبها شده که رواق جنوبی مرمت صورت گرفته.
لازم به ذکر استبرای مقاومت چوب در برابر رطوبت سطح چوب استفاده شده در بنا به اندازه mm2 می سوزانند (قطران کردن)
شکل ص 39
پوشش الحاقی :
در قسمت جنوب شرقی بنا پوشش کوچکی با شیروانی به فضای الحاق شده که شامل اسکلت بندی بسیار ابتدایی چوب و پوشش حلبی می باشد.
شکل ص 40
نمایی از پوشش الحاقی سرا
عایق بندی بنا (نپام بندی) :
با توجه با ساخت بناهای سنتی بهترین عایق برای بناهای سنتی همان خود آجر و ملات و گچ و خاک و یا آهک می باشد. اگر بنا در قسمتی باشد که رطوبت بسیاری را جذب می کند برای عایق بندی در پی بهتر است از ملات ساروج یا شفته آهک استفاده شود.
ازاره ها نیز با سنگ پوشیده می شود که خود نوعی عایق در برابر رطوبت صعودی یا نزولی می باشد. هشت و گیر بودن درست آجرها و جای گیری مناسب ملات (بند کشی) خود عایق مناسب برای دیواره ها می باشد.
شکل سازه ای طاق ها (حجم آجرها استفاده شده و ملات های میانی آنها می توانند نقش عایق را به خوبی اجرا کنند و نیز در بام کشیدن کاه گل برروی کل سازه خود نوعی پوشش مناسب می باشد.) یک بنا باید بتواند به راحتی تنفس کند در غیر این صورت به بنا آسیب وارد می شود. در سال های گذشته برای اندود بام و عایق کاری آن از قیر گونی استفاده شده بود. با آنکه این روش اگر به طور کامل و اصولی در سر تا سر بنا اجرا شود مناسب است ولی شیوه درست تر استفاده از مصالح اولیه می باشد. در مرمت های سال های اخیر برای عایق بام از ایزوگام استفاده کرده اند این نیز همانند آسفالت بام می تواند معایب و محسناتی داشته باشید ولی با توجه به شواهد و مطالعات انجام شده جای گیری ایزوگام در بام مناسب نبوده (در قسمتی از بام تکه ای از ایزوگام قرار داده شده که همجوار با کاه گل می باشد که باعث نفوذ رطوبت زیاد بر روی کاه گل و نهایتاً آجرهای زیرین می باشد.) به همین جهت است که در دالان جنوبی شاهد نم بسیار زیادی بر روی طاق ها می باشیم .
شکل ص 42
عایق کاری بام به شیوه سنتی :
ابتدا بارها اضافی بام به طور کامل و به تدریج برداشته شوند پس ابتدا ملات و آجرهای پوسیده شده باید تعویض شوند و پس از آن یک لایه دو غاب گچ در پشت طاق ریخته شود سپس یک یا دو لایه پالانه برای تقویت طاق اجرا شود. اجرای پالانه علاوه بر تقویت طاق، موجب یکپارچه کردن پشت بام برای شیب بندی صحیح نیز، اجرا می شود پس یک قشر کاه گل (حدود پنج سانتی متر) بر روی پالانه و روی کاه گل آجر فرش اجرا شود در نهایت یک لایه دو سانتی متری کاه گل نرم، کل مجموعه فوق پوشش داده می شود. کاه گل روی کار باید تمدید شود و هر ده سال یکبار عایق کاری برداشته شده و مجدداً اجرا شود مقرون به صرفه نمی باشد و یا امکانات کنونی توجیه پذیر نمی باشد.
به همین دلیل در طرح مرمت بنا از این روش استفاده نمی شود.
معرفی تزئینات :
در بناهای قاجاری عموماً تزئینات بسیاری را مشاهده نمی کنیم. بنا در شکل اولیه خود ظاهر می شود و شاهد تزئینات اندکی مانند کاشی کاری می باشیم. کاشی کاری در بناهای این دوره و همچنین سرای حاج علی قلی شامل کاشی های 7 رنگ می باشد که این کاشی ها نسبت به کاشی های دیگر سرعتر ساخته شده و چون تکه های آن مجزا است با کنار هم قرار دادن آن می توان به طرح مناسب رسید.
ملات استفاده شده بریا چسباندن کاشی ها گچ علاوه بر محسناتی که دارد از جمله زودگیر است، به دلیل تورم گودی ها و برآمدگی ها را پر می کند ولی دارای این عیب نیز هست، که به دلیل سست بودن تکه های آجر کاشی از کار زود کنده می شود.
ما اکنون در سرای حاج علی قلی شاهد تزئینات اندکی می باشیم که محدود به رواق شمالی و یکی دو طرح بسیار کوچک در طرح رواق ها می باشد. رنگ کاشی های استفاده شده مانند بناهای هم دوره خود شامل سبز فیروزه ای، آبی لاجوردی – مشکی – زرد کدر – قرمز متمایل به قهوه ای است.
شکل ص 44
شکل ص 45
کار بندی :
اصلی ترین عنصر تزئینی در سرا کاربندی طاق میانی می باشد. علاوه بر این کار بندی در انتهای دالان هم راستا با این ایوان شاهد کار بندی قرینه می باشیم و نیز در همان رساتا حجره میانی رواق شمالی نیز شاهد همان کار بندی می باشیم و همچنین در انتهای دالان جنوب غربی شاهد کار بندی قرینه می باشیم. با توجه به برداشت کار بندی نیم کار12 می باشد.
شکل ص 46
شکل ص 47
در سرای حاج علی قلی با توجه به تاریخ و نحوه ساخت و مقایسه آن با سراها و بناهای همدوره آن در می یابیم که بنا به سبک اصفهانی و دو دوران قاجاریه ساخته شده است و شامل حیاط مرکزی
آسیب شناسی :
برای مرمت یک بنا لازم و ضروری است که شالوده های بنا را به خوبی بررسی کنیم. شناخت موقعیت و سیر تحول بنا و همچنین مصالح استفاده شده در بنا بسیار ضروری می باشد. باید تمام عوارض و ضایعات شناسایی و تشخیص داده شود و به طور کل آسیب های وارده به بنا به دقت بررسی شود.
اساسی ترین بخش قبل از هر اقدام مرمتی، تشخیص ضایعه یا عارضه است. نوع مصالح، پیوند منطقی عناصر ساختمانیریال توزیع متناسب نیروها، مقاومت شالوده ها در مقابل بارهای وارده تناسب نیروهای داخلی با توجه به توانایی مصالح، حفاظت صحیح کل ساختمان در برابر عوامل خارجی، در مجموع از عوامل و شرایط لازم برای تامین ایستایی و ادامه حیات و بقایای ساختمان مصوب میشوند.
بنابراین هنگام بررسی یک بنا یا مجموعه و یا بافت شهری، پرداخت به عواملی که مخل قلمداد می شوند ضروری است کهولت و فرسودگی شرایط مناسبی را برای سایر عوامل مخل فراهم می کند. میزان رطوبت، تغییرات و نوسانات مداوم درجه حرارت و عوامل جوی، همگی مقاومت بنای پیر و فرسوده را تضعیف می کنند. طبعاً این مقاومت حد معینی دارد و مجموعه عوامل نامبرده مخل ادامه زندگی بنا می شوند.
لذا مشاهده آسیب و عارضه در بنا دال بر وجود عدم تعادل است که در چنین شرایطی ریشه یابی عامل مخل در دستور کار قرار می گیرد.
به طور کلی عوامل تخریب مجموعه ای از کنشها و آسیب ها هستند که در تغییر شکل و تخریب بنا موثر واقع می شوند. نحوه تعمیر بنا نیز بستگی به نوع این عوامل مخل و مخرب دارد. لذا باید عوامل را که موجب صدمه دیدن بنا و یا نهایتاً ویرانی آن شده بررسی شود. و سپس چگونگی تعمیر حفظ و نگهداری آن را طراحی و اقدام نمود.
عوامل موثر در تخریب بنا :
1 ) عوامل طبیعی
2 ) عوامل اجتماعی و موانع
3 ) عوامل تخریب مربوط به شیوه خاص زندگی ماشین
4 ) عوامل تخریب مستقیم به وسیله مردم و حکام وقت
نخستین اقدام ضروری برداشت صحیح از اثر آسیب دیده و تهیه نقشه های کامل آن است.
در این نقشه ها ارائه و انعکاس جابجاییها، انحرافها و دخالتها (الحاقات) ضروری است بدین ترتیب ضایعات بنا به طور دقیق در این نقشه معرفی می شود پس از شناخت و معرفی ضایعه مرحله بررسی و مطالعه در مورد عل آن آغاز می شود کارشناسان و متخصصان به سونداژ و ردیابی عامل مخل می پردازند هر عارضه ای ممکن است معلول چند عامل باشد لذا بررسی و شناخت تمامی این عوامل ضروری است پس از شناخت این علل و عوامل مرحله تشخیص، درمان و فنون و تکنیکهای وابسته شروع می شود.
- عوامل اصلی فرسایش و زوال :
الف ) روندهای فساد و تحلیل رفتگی
ب ) روندهای فساد و تحلیل رفتگی
حال با تفکیک موضوع به آسیب شناسی بنا می پردازیم :
عواملی طبیعی : عوامل طبیعی مانند رعد و برق، رطوبت ناشی از آبهای زیر زمینی یا ریزش باران و برف، سیل، باد، زلزله، عوامل بیولوژیک تاثیر عوامل طبیعی به نحوه استقرار تشکیل بنا و مصالح مورد استفاده متفاوت بستگی دارد.
در سرای دخان آسیب ها، طبیعی بسیاری در هر چهار جهت شمالی و جنوبیو شرقی و غربی مشاهده می شود که به اجمال و تفکیک در چهار جهت بررسی خواهیم کرد.
- عوامل اجتماعی و موانع : مانند جنگ، مهاجرت و آتش سوزی
در سرای دخان به علت آتش سوزی قسمتی از شیروانی و به خصوص طبقه دوم ورودی شمالی آسیب فراوان دیده است (در تفکیک چهار طرف به اجمال توضیح داده خواهد شد)
-عوامل تخریب مربوط به شیوه خاص زندگی ماشینی :
- عوامل تخریب مستقیم به وسیله مردم و حکام وقت : از جمله می توان به تخریب حصارها و فندقها با هدف گسترش شهرها، تخریب بناهای عظیم به منظور استفاده از مصالح آنها و همچنین استفاده نادرست از انبه قدیمی، استقرار مردم در واحدها و مجموعه های بزرگ قدیمی و دخل و تصرف شدید و نا بهنجار در آنها، حفاری انبیه به منظور گنج یابی، اقدامات بدون مطالعه و برنامه ریزی افراد خیر به منظور تعمیر،تغییر فشار آبهای زیر زمینی بر اثر حفر چاههای عمیق و پمپاژها در سرای دخان متاسفانه شاهد یک سری تخریب انسانی نیز هستیم از جمله اقدام نا صحیح به تعمیر بنا،متروک گذاردن قسمتی از بنا، استفاده نا صحیح از بعضی قسمتهای بنا و ... را می توان نام برد (به اجمال توضیح داده خواهد شد)
- ساختمان به مرور زمان بر اثر عوامل متعدد دچار فرسایش و زوال می شود عوامل فرسایش همان گونه که گفته شد شامل تنشها (داخلی و خارجی) و روندهای فساد و تحلیل رفتگی می باشد.
عامل تنش : به دو صورت داخلی و خارجی از جمله شامل : باد زیادوارد بر سازه می باشد که این خود نیز می تواند معلوم، ملتهای گوناگونی باشد از جمله بارهای اضافی که به ساختمان به صورت الحاقی، افزوده شده یا عملکرد نادرست قسمتی از بنا که فشار جانبی به بنا وارد کند و یا نشت پی یا دیوارها که ایجاد خمش در دیوارهها را شامل شود و همانگونه که می دانیم تغییر در یک جزء ایستایی ساختمان باعث تغییرات اساسی در گل ایستایی ساختمان خواهد بود چرا که عملکرد نا صحیح قسمتی از سازه باعث نا هماهنگی در بخش های دیگر و مختل شدن طبیعت سازه می شود.
از عوامل مهم فرسایش تنش های ناشی از تغییر دما است بنا از مصالح ساخته شده و تمامی مصالح دچار انبساط و انقباض می شوند لذا مرور زمان و دخالت عوامل جوی و محیطی دیگر باعث ایجاد شکست و اختلال خواهد بود.
اگر مواد مو مصالحی با ضرایب انبساط متفاوت در نقاط اتصال به کار گرفته شوند زمینه ایجاد تنش کششی و برشی فراهم می آید که میزان تنش با افزایش طول قطعات مورد نظر بیشتر می شود انبساط حاصل از حرارت در قطعات بسیار بلند ایجاد تنش می کند اگر از این انبساط جلوگیری شود و یا مصالح مختلفی به شکل غیر قابل انبساط و به صورت سفت و انعطاف نا پذیر با هم به کار روند، تنشهای حاصله می تواند موجب تغییر شکل سازه یا ایجاد ترکهایی در آن شود.
تنفصالی که بر اثر انبساط در نقاط اتصال حاصل می گردد در نتیجه انقباض مجدد بسته نمی شود زیرا این ترکهای حاصل با مواد زیاد پر می شوند همین امر موجب می شود که بیشتر باز شود.
- طنین ها و لرزش ها نیز در فرسایش بنا دخالت بسیاری دارند. معمولاً تمامی مواد و مصالح بنایی که در آنها لرزش بوجود می آید به طور متفاوت تحت تاثیر نیروهای کششی و فشاری قرار می گیرند. این عامل باعث تمرکز تنش روی ترکهای بسیار ریز می شود و لذا این ترک های ریز میکروسکوپی بر اثر لرزشها امکان رشد و توسعه می یابد و بیشتر می شوند علاوه بر این لرزشها خود باعث بوجود آمدن ترک های جدیدی در نقاطی که تحت تاثیر تمرکز تنشها هستند تشکیل می شود. در کل لرزش و طنین بر شدت تغییرات و فرسایش مصالح می افزایند زیرا ترکهای ریز با هدایت آب به داخل باعث ایجاد تنش در داخل مصالح می شود.
- تاثیر وضعیت سطوح در روندهای تحول و فرسایش نیز ازعوامل دیگر است کار کردن بر روی سطوح بعضی از مصالح باعث ایجاد ترکهایی بر سطوح آنها می گردد. این امر بویژه در سنگ به صورت خاص صادق است. به طور کلی در تمامی مصالح ساختمانی سرعت فرسایش و تغییرات قویاً تحت تاثیر شرایط سطحی مصالح است.
- یخبندان یکی از مهمترین عوامل بخصوص مناطق سردسیر می باشد. مصالح ترکدار معمولاً به راحتی تحت تاثیر تنشهای داخلی قرار می گیرند زیرا آب به داخل ترکها نفوذ کرده، بر اثر تغییر دمای محیطی، بخار یا منجمد می شود.
قابلذکر است که در ضمن عمل تخریب بر اثر بلور شدن نمکهای محلول در آب تنشهایی به وجود می آید وقتی دما به زیر صفر درجه برسد بر اثر تشکیل بلورهای یخ تنش بوجود می آید.
در وهله می توان گفت که در هر دو حال تنش ناشی از ایجاد و دسته بلور در ترکها است. یک بلور معمولاً در یک ترک نسبتاً بزرگ امکان رشد بیشتری دارد. آب در جهتی جریان می یابد که در آن بلور در حال رشد است. اگر تعداد ترکهای بزرگ کمتر از ترکهای کوچک باشد این امکان وجود دارد که مایع در ترکهای کوچک باقی بماند و این زمانی است که ترکهای بزرگ به طور کامل از بلور پر شده باشد.
بلورها به طور متوالی بر جداره ترکها فشار می آوردند و تا زمانی که فضای کافی برای رشد بلورها باقی است در ترکها مویی بیشترین فشار وجود دارد. در مقاطع نزدیک به سطح فشار داخلی که به وسیله بلورها ایجاد می شود از آنجای که واکنش مناسبی از سوی مصالح نمی یابد، خنثی نمی شود و در نتیجه به نیروی کششی تبدیل می شود که به نوبه خود می تواند عامل شکستگی را فراهم آورد باید توجه داشت که بر اثر کاهش دما به درجات زیر صفر و تشکیل یخ، تنش داخلی در نتیجه رشد بلورها حاصل می شود و نه افزایش حجم ناشی از تبدیل آب به یخ زمانی که بلورهای یخ رشد می کنند مواد و مصالح اطراف آنها کاملاً خشک می شوند زیرا آب بدین ترتیب از طریق ترکهای مویی جذب می گردد.
-فرسایش در اثر باد از عوامل مخل دیگر است ممکن است تنش داخلی که بر اثر یخبندان یا تشکیل بلور ایجاد می شود بر تنشهای خارجی اضافه شود. مجموع این تنشهای کششی وارد بر مصالح عاملی برای ایجاد شکاف می شود. حال تنها یک نوع تنش به تنهایی قادر به ایجاد شکاف نیست و فقط ایجاد سایش می کند. معمولاً فرایند سایش ناشی از خیزش ماسه ها است و به وسیله باد در نزدیکی سطوح ایجاد می شود شن و ریگ های نازک از ماسه خطر ناکترند بویژه هنگامی که مصالح ترکدار و مرطوب باشند در چنین مواقعی باد باعث تبخیر رطوبت می شود و در نتیجه زمینه را برای تشکیل بلورهای نمک در زیر قشر خارجی مساعد می کنند در مواضعی از مصالح که عمل تبخیر انجام می پذیرد، حفره هایی ایجاد می شود زیرا در آن عمل سایش و فرسایش به وقوع می پیوندد.
- .از عوامل عمده روند فساد و تحلیل رفتگی آب است. علاوه بر آن تاثیر عوامل هواشناختی و آلودگی هوا و فساد تحلیل رفتگی بیولوژیکی مانند باکتریها. خزه ها و گیاخان و بوته های سطحی می باشد. و علاوه بر اینها فرایند های بیولوژیکی و فرسایش و تنشهای شیمیایی و فیزیکی از عوامل روند فشاد و تحلیل رفتگی مصالح و بنا است.
- بر اثر عوامل متعددی که به اجمال ذکر شد شاهد ایجاد تغییرات و بی قاعدگیهایی در سازه خواهیم برد یکی از این بی نظمی سازهای، ترک است که می تواند به علتهای بسیار متفاوتی ایجاد شود از جمله : ترک بر اثر نشت طبیعی زمین.
- ترک بر اثر نشت زمین در زیر پی های ساختمان
- ترک ناشی از خشک شدن لایه های ساختمان در زمان ساخت بنا و عوامل جوی در طول زمان.
- ترک ناشی از جابجایی ناگهانی لایه های زمینها بر اثر عوامل مانند زمین لرزه و بادهای شدید.
- ترک بر اثر کاهش یا افزایش بار وارد بر پی ها.
- ترک بر اثر وارد آمدن نیروهای رانشی به بنا
-ترک ناشی از لرزشهای پیرامون بنا بر اثر عواملی مانند انفجار – ترافیک – حفاری و ...
- ترک بر اثر فشار آبهای زیر زمینی و تغییر میزان رطوبت در بخش زیر پی ها
- تکر بر اثر تعبیه و فعالیت تاسیسات مدرن در داخل ساختمان قدیمی
- ترک ناشی از کاهش تدریجی مقاومت و چسبندگی مصالح و ملاتها به علت فرسودگی در طول زمان.
- تک بر اثر ساخت و ساز جدید (الحاق) بدون توجه به پیوستگی و همبستگی سازه ای ساختمان های قدیمی. (اقتباس از کتاب دوازده درس مرمت)
آسیب در قوس و در تاق :
آگاهی از ناتوانی سازه ی دیوارهای آجری در برابر نیروی کششی – که چگونگی ناتوانی آن وابسته به مفصل ها و بارهای وارد شده است راه به تعیین شکل سازه ی این دیوارها می برد.
یک قوس یا یک تاق آجری باید تنها و تنها زیر تاثیر نیروهای درونی فشاری باشد. فشارهای جانبی که روی پایه (ساقه) های قوس و تاق وارد می شوند با بارهای قائم ترکیب می شوند و این ترکیب نباید در هیچ مقطعی افقی ای از تمام بلندای ساقه ها تا صفحه ی شالوده کنشی کششی پدید آورند.
از نکته های بالا چنین برداشت می شود که آسیب پذیری این گونه سازه ها می تواند بر آمده از این موارد باشد تغییرهایی در شکل یا در نظم سازه های تاقی یا تغییری در ساقه ی تاق یا قوس کاهش توان پایداری در برابر نیروهای فشاری، یا سرانجام تغییر بارهایی که از آغاز بر اتاق یا ساقه های تاق وارد می شده.
دگرگونی های شکل، معمولاً از فشار جانبی زیاد روی ساقه ها پدید می آیند که باعث دور شدن ساقه ها (از یکدیگر) و همچنین فرو افتادن تیزنای قوس و تاق می شود. گاه نیز علت تغییر شکل نشست ساقه ها است که خود ممکن است بر اثر لهیدگی یا آسیب هایی چون چرخش یا بر جابه جایی قائم یا افقی یا زاویه دار در شالوده پدید آمده باشد.
کاهش توان پایداری در برابر نیروهای فشاری چه در تاق ها در ساقه ها بر آمده از فرسودگی است مصالح دیوار – به ویژه ملا : ها مزید تاثیر تخریب هوا هستند (رطوبت، یخبندان و آبی شدن یخ، واکنش های شیمیایی) به ویژه ملات های گچی که معمولاً در بند کشی بخش زیرین تاق آجری به کار می روند. رفته رفته هیدراته شه هر گونه ظرفیت چسبندگی را از دست می دهند.
بنابراین آسیب «خود به خودی» سازه های قوسی ممکن است بر آمده از فرسودگی باشد و علت را درست یابد در کاهش توان چسبندگی دیوار جستجو کرد. به ویژه در ملات ها که نیروهای درونی فشاری را تحمل می کنند.
تغییر بارها ممکن است پی آمد سنگینی بارهای زنده باشد. برای مثال، تغییر کاربری مکان ها، یا بیش از آن، کارهایی که سبب تغییر شکل درونی یا فزونی بخش تازه ای به ساختمان می شوند (ساخت نیم طبقه 9 همگی بارهایی بر ساختمان می افزایند که از آغاز در سازه ای تاق ها و ساقه ها پیش بینی نشده بود، است.
آسیب بر اثر فشار جانبی :
فشار جانبی زیاد در یک سازه ی تاقی شکل، کمانش هایی را در دیوار ساقه ها پدید می آورد که با آماس های گسترده ای در راستای افقی در خط پیوند با ساقه. خط گونیا یا پرکار) و در بخش های پیرامون آن نمایان می شوند و هر چه سازه ی دیوار ضعیف تر باشد گستردگی آماس بیشتر است. تغییر شکل دیوارها در راستای قائم یک منحنی سینوسی است که نسبت به مرکز فشار جانبی قرینه نیست و بخش بالایی آن (تغییر شکل) از بخش پایینی بزرگتر است. هر چه طبقه های ساختمان بلند تر و مهار سقف ها با دبوار نا مطمئن تر باشد بلندای آماس بیشتر است.
پیرو آن نقطه خیز پیشینه ی کمانش رفته رفته نسبت به مرکز فشار جانبی بالاتر قرار می گیرد.
شکل ص 58
آماسیدگی دیوار m بر اثر فشار جانبی طاق :
شکاف در دیوار های عرضی m1 و m2 روی خط ABC پیش می رود (البته اگر پیوند آنها با دیوار m استواتر باشد) اگر پیوند گسسته شده یا به ساخته شده باشد شکاف، روی خط قائم AC پیش می رود.
بررسی فشار جانبی :
قوس یا تاق در واقع از روی خط گونیای تاق یا قوس با ساقه ی آن ها شروع نمی شود بلکه در ترازهای بالاتر، و از روی صفحه ی شیب دار آغاز می شوند که با افق زاویه 30 درجه می سازد. و از بقطه برخورد خط گونیا و خط وسط قوس (قوس نیم دایره) می گذرد. خط گونیا ممکن است قطر دایره ی تاق (در قوس نیم دایره با یک مرکز) یا وصل کننده ی دو سر کلاسان (در قوس فعل اسبی یا قوس دسته سبدی یا قوس کمانی با بیش از یک مرکز) باشد.
زاویه 30 درجه همان زاویه ی اصطکاک دیوار است این آشکار را بدان معنی است که بخشی از قوس که میان خط گونیا و صفحه ی شیب دار قرار گرفته رفتاری مانند ساقه ی سوق دارد و از دیدگاه نظری در هنگام ساخت نیاز به قالب بندی ندارد زیرا عناصر سنگی یا آجری بی آنکه بلغزند به کمک نیروی اصطکاک یکدیگر را نگاه می دارند.
برای تعادل نیمه ی قوس به جز بارهای که شامل وزن قوس، وزن فشار گیرها، وزن بخش پر شده ی قوس، فرش کف و بارهای زنده است باید فشار جانبی که از قوس بر ساقه وارد می شود و همچنین نیروی افقی را که نیمه ی دیگر قوس منتقل می کند در نظر گرفت.
بررسی ساقه ی قوس
برای آن که ساقه ی قوس یا تاق ایستا باشد باید به جز فشارهای جانبی همچنین بتواند بار قائم دیوار بالایی را که روی آن منتقل می شود (چنانچه معمولاً وجود دارد) تحمل کند.
پایداری مقطع اتصال ساقه و قوس در برابر لغزش هنگامی تضمین خواهد شد که ضریب اصطکاک دیوار تقریباً (5% تا 100) ضرب دربار وارد شده روی مقطع، بیش تر از اندازه ی بردار افقی بر آیند فشار واقعی باشد. برای دیگر مقطع های افقی ساقه ی قوس می توان بررسی همانندی انجام داد.
برای تعادل در برابر چرخش از دیدگاه نظری کافی است که برایندهای نیروهایی که روی ساقه اثر می گذارند به ترتیب از مقطع تر از بالای شالوده در تراز زیر شالوده از لبه ی بیرونی یک سوم میانی بیرون نرود. در عمل برایندهای یاد شده باید با فاصله ی بسیار از لبه درون یک سوم میانی بیفتند (درون هسته مرکزی مقطع) هر گونه مقطع ها تنها زیر فشار نخواهد بود.
اگر در ق

دانلود با لینک مستقیم


دانلودسراج حاج علی قلی