اختصاصی از
اس فایل تحقیق در مورد تفسیر آیات 75 الی 77 سوره فرقان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه12
نمونه
آیه :
أ ولئک یجزون الغرفة بما صبروا و یلقون فیها تحیة و سلاما (75)
خلدین فیها حسنت مستقرا و مقاما (76)
ترجمه :
75 - آنـهـا هـسـتـنـد کـه درجات عالى بهشت در برابر شکیبائیشان به آنان پاداش داده مى شود. و در آن با تحیت و سلام روبرو مى شوند.
76 - جـاودانـه در آن خـواهـنـد مـانـد، چـه قـرارگـاه خـوب و چـه محل اقامت جالبى!
پاداش عباد الرحمان (بندگان ویژه خدا)
از این آیات به بعد بحث جامع و جالبى پیرامون صفات ویژه بندگان خاص پروردگار کـه تـحـت عـنـوان عـبـادالرحـمـان آمـده ، مـطرح مى شود، و در حقیقت تکمیلى است براى آیات گـذشـتـه کـه مـشرکان لجوج هنگامى که نام خداوند رحمان برده مى شد از سر استهزاء و غـرور مـى گـفـتـند: رحمان چیست ؟ و دیدیم که قرآن ضمن دو آیه خداوند رحمان را به آنها مـعرفى کرد، اکنون نوبت این رسیده است به بندگان خاص این خداوند رحمان را معرفى کند، جائى که بندگان او این قدر عالى مقام و با شخصیتند عظمت خداى رحمان را بهتر مى توان درک کرد.
این آیات دوازده صفت از صفات ویژه آنان را بیان مى کند که بعضى به جنبه هاى اعتقادى ارتـبـاط دارنـد، و بـرخـى اخـلاقـى ، و پاره اى اجتماعى ، قسمتى جنبه فردى دارد و بخش دیگرى جمعى است ، و رویهم رفته مجموعه اى است از والاترین ارزشهاى انسانى .
- نفی غرور و تکبر و خود خواهی
- حلم و بردباری
- عبادت خالصانه ی پروردگار
- خوف و ترس از مجازات و کیفر الهی
- اعتدال و دوری از هر گونه افراط و تفریط
- توحید خالص
- پاکی از آلودگی به خون بیگناهان
- نفی زنا و بی عفتی
- هرگز شهادت باطل نمیدهند(شهادت زور)
- آلوده به اغو و بیهودگی نمی شوند
- توجه به تربیت فرزند و خانواده خویش دارند
- در سبقت در دین قانع نیستند
تفسیر:
بـعـد از تـکـمـیـل ایـن اوصـاف دوازده گانه اشاره به این بندگان خاص خدا با تمام این ویـژگـیـهـا کـرده و در یـک جـمع بندى کوتاه پاداش الهى آنان را چنین بیان مى کند: آنها کسانى هستند که درجات عالى بهشت در برابر صبر و استقامتشان به آنها پاداش داده مى شود (اولئک یجزون الغرفة بما صبروا)
غـرفـة از مـاده غـرف (بـر وزن حـرف ) بـه مـعـنـى بـرداشـتـن چـیـزى و تـنـاول آن اسـت ، و غـرفـه بـه چـیـزى مـى گـویـنـد کـه بـرمـى دارنـد و تناول مى کنند (مانندآبـى کـه انـسـان از چـشـمـه بـراى نـوشـیـدن بـرمـى گیرد) سپس به قسمتهاى فوقانى ساختمان و طبقات بالاى منازل اطلاق شده است ، و در اینجا کنایه از برترین منزلگاههاى بهشت است .
و از آنـجـا کـه عـبـاد الرحـمـن بـا داشـتـن ایـن اوصـاف در صـف اول مؤ منان قرار دارند درجه بهشتى آنان نیز باید برترین درجات باشد.
قـابـل توجه اینکه مى گوید: این مقام عالى به خاطر این به آنها داده مى شود که در راه خـدا صـبـر و اسـتـقـامـت بـه خرج دادند، ممکن است چنین تصور شود که این وصف دیگرى از اوصـاف آنان است ، ولى در حقیقت این وصف تازه اى نیست بلکه ضامن اجراى تمام اوصاف گـذشـتـه اسـت ، مـگـر بندگى پروردگار، مبارزه با طغیان شهوات ، ترک شهادت زور، قبول تواضع و فروتنى ، و غیر این صفات بدون صبر و استقامت ، امکان پذیر است ؟
ایـن بـیان انسان را به یاد حدیث معروف امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى اندازد که مى فرماید: و الصبر من الایمان کالرأ س من الجسد: صبر و استقامت نسبت به ایمان همچون سر اسـت نـسـبـت بـه تن که بقاى تن با بقاى سر است چرا که مقام فرماندهى تمام اعضاء در مغز انسان قرار دارد.
بـنـابراین صبر در اینجا مفهوم وسیعى دارد که شکیبائى و استقامت در برابر مشکلات راه اطـاعـت پـروردگـار و جـهـاد و مـبـارزه بـا هـوسـهـاى سـرکـش و ایـسـتـادگـى در مـقـابـل عـوامـل گناه همه در آن جمع است و اگر در بعضى از اخبار تنها به فقر و محرومیت مالى تفسیر شده مسلما از قبیل بیان مصداق است .
سـپـس اضـافـه مـى کـنـد: در آن غـرفـه هاى بهشتى با تحیت و سلام روبرو مى شوند (و یلقون فیها تحیة و سلاما).
بـهـشـتـیـان بـه یکدیگر تحیت و سلام مى گویند و فرشتگان به آنها، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحیت مى گوید، چنانکه در آیه 58 سوره یس
مى خوانیم : سلام قولا من رب رحیم : براى آنها سلامى است از سوى پروردگار رحیم و در آیـه 23 و 24 سـوره یـونـس مـى خـوانـیـم : و المـلائکـة یـدخـلون عـلیـهـم مـن کـل باب سلام علیکم : فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند و به آنها مى گویند سلام بر شما.
در ایـنکه آیا تحیت و سلام در اینجا دو معنى دارد یا یک معنى ؟ در میان مفسران گفتگو است ، ولى با توجه به اینکه تحیت در اصل به معنى دعا براى زندگى و حیات دیگرى است ، و سـلام از مـاده سـلامـت اسـت ، و بـه مـعـنى دعا براى کسى است ، بنابراین چنین نتیجه مى گـیریم که واژه اول به عنوان درخواست حیات است و واژه دوم براى توأ م بودن این حیات با سلامت است ، هر چند گاهى ممکن است این دو کلمه به یک معنى بیاید.
البته تحیت در عرف معنى وسیعترى پیدا کرده و آن هر گونه سخنى است که در آغاز ورود به کسى مى گویند و مایه خوشحالى و احترام و اظهار محبت نسبت به او مى باشد.
سـپـس براى تاکید بیشتر مى فرماید: جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زیبائى ؟ (خالدین فیها حسنت مستقرا و مقاما).
آیه :
قل ما یعبؤ ا بکم ربى لو لا دعاؤ کم فقد کذبتم فسوف یکون لزاما (77)
ترجمه:
77 - بـگـو پـروردگار من براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد، شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید و دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد.
تفسیر:
اگر دعاى شما نبود ارزشى نداشتید!
ایـن آیـه که آخرین آیه سوره فرقان است در حقیقت نتیجه اى است براى تمام سوره ، و هم بـراى بـحـثهائى که در زمینه اوصاف عباد الرحمن در آیات گذشته آمده است روى سخن را بـه پـیـامـبـر (صـلى اللّه علیه و آله و سلّم ) کرده مى گوید: بگو پروردگار من براى شـمـا ارج و وزنـى نـیـسـت اگـر دعـاى شـمـا نـبـاشـد (قل ما یعبؤ بکم ربى لو لا دعاؤ کم ).
یـعـبؤ از ماده عبا (بر وزن عبد) به معنى سنگینى است ، بنابراین جمله لا یعبا یعنى وزنى قائل نیست ، و به تعبیر دیگر اعتنائى نمى کند.
گر چه درباره معنى دعا در اینجا احتمالات زیادى داده شده ولى ریشه همه تقریبا به یک اصل باز مى گردد.
بعضى گفته اند دعا به همان معنى دعا کردن معروف است .
بـعـضـى دیـگـر آنـرا بـه معنى ایمان ، و بعضى به معنى عبادت و توحید، و بعضى به مـعـنـى شکر و بعضى به معنى خواندن خدا در سختیها و شدائد، تفسیر کرده اند اما ریشه همه اینها همان ایمان و توجه به پروردگار است
بنابراین مفهوم آیه چنین مى شود: آنچه به شما وزن و ارزش و قیمت در پیشگاه خدا مى دهد همان ایمان و توجه به پروردگار و بندگى او است .
سـپـس مـى افزاید: شما تکذیب آیات پروردگار و پیامبران خدا کردید، و این تکذیب دامان شما را خواهد گرفت ، و از شما جدا نخواهد شد (فقد کذبتم فسوف یکون لزاما)
مـمـکـن اسـت چـنـیـن تـصـور شـود کـه مـیـان آغـاز و پـایـان آیـه تـضـادى وجـود دارد و یـا حـداقـل ارتـبـاط و انـسجام لازم دیده نمى شود، ولى با کمى دقت روشن مى شود که منظور اصـلى ایـن اسـت شـما در گذشته آیات خدا و پیامبران او را تکذیب کردید اگر به سوى خدا نیائید و راه ایمان و بندگى او را پیش نگیرید هیچ ارزش و مقامى نزد او نخواهید داشت ، و کیفرهاى تکذیبتان قطعا دامانتان را خواهد گرفت .
از جمله شواهد روشنى که این تفسیر را تایید مى کند حدیثى است که امام
بـاقـر (عـلیـه السـلام ) نـقـل شـده : از آن حـضـرت سـؤ ال کـردنـد: کـثـرة القـرائة افـضـل او کـثـرة الدعـاء؟: آیـا بـسـیـار تـلاوت قـرآن کـردن افـضـل اسـت یـا بـسـیـار دعـا نـمـودن ؟ امـام در پـاسـخ فـرمـود: کـثـرة الدعـا افضل و قرء هذه الایة : بسیار دعا کردن افضل است و سپس آیه فوق را تلاوت فرمود.
نکته :
دعا راه خودسازى و خداشناسى
مى دانیم در آیات قرآن و روایات اسلامى اهمیت زیادى به مساله دعا داده شده که نمونه آن آیـه فـوق بـوده ولى مـمـکن است قبول این امر براى بعضى در ابتدا سنگین باشد که دعا کـردن کـار بسیار آسانى است و از همه کس ساخته است ، و یا قدم را از این فراتر نهند و بگویند دعا کار افراد بیچاره است ! این که اهمیتى ندارد!.
ولى اشـتـبـاه از ایـنجا ناشى مى شود که دعا را خالى و برهنه از شرائطش مى نگرند در حـالى کـه اگـر شـرائط خـاص دعـا در نظر گرفته شود این حقیقت به وضوح ثابت مى شود که دعا وسیله مؤ ثرى است براى خودسازى و پیوند نزدیکى است میان انسان و خدا.
دانلود با لینک مستقیم
تحقیق در مورد تفسیر آیات 75 الی 77 سوره فرقان