مناسب برای دانش آموزان و دبیران و اولیا
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت دینی عمومی پایه سوم دبیرستان مبحث نکات آیات - 31 اسلاید
مناسب برای دانش آموزان و دبیران و اولیا
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
فرمت وُرد
31 صفحه
موضوع تحقیق
اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی
چکیده
تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که میتوان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی که روش و هدف واحد به عنوان اصلی ترین مؤلفه های اتحاد و اتفاق مطرح می باشد و امت و جامعه بی آن، تحقق وجود نمی یابد، قرآن مسئله پذیرش کامل دین اسلام را به عنوان مهمترین عامل اتحاد در انسجام برمی شمارد، قرآن از عدم پیوستگی درونی انسانها به عنوان مانع مهم اتحاد نام می برد و از مردمان می خواهد تا با تزکیه نفس و پیروی اصول تقوی و تقویت هنجارهای اجتماعی اتحاد را در جامعه گسترش دهند. تأکید قرآن بر احسان، نیکوکاری و انفاق و دیگر رفتارهای پسندیده و معروف به عنوان تأکید بر عوامل اتحاد است در نهایت قرآن اعتصام چنگ زدن به ریسمان الهی، نظارت و کنترل همگانی و توجه به نقاط مشترک را عامل مهمی برای رهایی از تفرقه و ایجاد اتحاد و انسجام برمی شمارد.
در این تحقیق سعی شده به عوامل دیگری که در ایجاد اتحاد و انسجام مسلمانان مؤثر است پرداخته و اهمیت اتحاد جامعه مسلمانان و آثار اتحاد و همبستگی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
مقدمه
دین اسلام منادی توحید و انسجام و وحدت و یگانگی است زیرا پیامبر اسلام از بعثبت تا وفات همواره در آموزش ها و تعالیم خود و در عمل، در جهت نفی تفرقه و اختلاف و تحکیم پایه های وحدت و همبستگی و اخوت و همدلی میان جامعه مسلمانان گام نهاده است. اتحاد و انسجام اسلامی در متن دین و محتوای تعالیم آسمانی قرآن و مکتب اسلام و همچنین در اعتقادات عمومی مسلمانان، جایگاه محکم و استواری دارد و در حد فریضه، الزام آور و ضروری است. خداوند در آیات متعددی مسلمانان را به وحدت و انسجام و همبستگی سفارش نموده و از اختلاف باز می دارد: «و اعتصمو بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا» همگی به رشته دین خدا چنگ زده و راه های متفرق نروید.
بنابراین بزرگترین محور وحدت و انسجام، دستورات الهام بخش خداوند در قرآن کریم است که به وسیله پیامبر اعظم (ص) به مسلمانان ابلاغ شده است. سرپیچی از دستورات خداوند شرک محسوب شده و مایه اختلاف و تفرقه می شود و علت اصلی تفرقه میان مسلمانان در عدم پیروی از دستورات الهام بخش الهی است. در عصر حاضر امام خمینی (ره) وحدت کلمه را ضروری ترین نیاز برای مسلمانان معرفی نموده است. سپس مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با حساسیت ویژه ای در طول سال های ولایت و رهبری خویش، خط مشی ها و نقطه نظرات کلیدی و راهبردی را جهت انسجام و وحدت مسلمانان بیان فرموده اند که توانسته است به میزان بسیار تعیین کننده ای مخاطرات و توطئه ها و دسیسه های شوم استکبار جهانی را به حداقل کاهش دهد با توجه به گستردگی موضوع، بررسی تمام ابعاد موضوع در یک مقاله نمی گنجد. اما در این نوشته به دلیل رعایت اصل اختصار و همچنین کاربردی بودن بحث شمه ای از دیدگاه اسلام (قرآن، نهج البلاغه، نهج الفصاحه و غررالحکم) در ارتباط با اتحاد و انسجام اسلامی بررسی می شود.
اهداف تحقیق:
هدف کلی:
شناخت دیدگاه اسلام درباره اتحاد و انسجام اسلامی
اهداف فرعی:
روش تحقیق:
مقاله تهیه شده به روش توصیفی و بر مبنای تحقیق کتابخانه ای تنظیم شده است. تحقیق کتابخانه ای از آن جهت دارای اعتبار می باشد که می توان با اتکاء به یافته های قبلی دیگران مطالب نو، آموزنده و بدیع ارائه داد. بنابراین با مراجعه به قرآن، نهج البلاغه، نهج الفصاحه و غررالحکم و کتاب های مرتبط دیگر سعی در جمع آوری اطلاعات و سازماندهی آنها در نیل به اهداف مورد نظر شده است.
تعداد صفحات : 12
فرمت : word
چکیده :
با توجه به اذعان خود قرآن و اجماع مسلمانان ، قرآن ، مصون از تحریف می باشد و آنچه که مورد اختلاف است تنها در دلالت آیات می باشد. از جمله از آن آیاتی که طبق نظر علامه طباطبائی و صاحب المنار در دلالتشان اختلاف است آیه های مذاکره سوره بقره می باشد . در این نوشتار سعی بر آن شد که نکات اختلاف و اشتراک علامه طباطبائی با صاحب المنار رااز آیات مذاکره به روش توصیفی و تبیینی تبیین داده شود و نتیجه اینکه بدان رسید این است که علامه طباطبائی نکته اشتراکی که با المنار دارد این است که اشکال ملائکه در مسئله خلافت خلیفه زمینی به عنوان اعتراض نبوده بلکه به عنوان سوال بوده است و نکته اختلافی که بین این دو بزرگوار بود این بود که علامه منظور از خلیفه را خلافت از طرف خداوند را قبول کردند بر خلاف صاحب المنار که فقط دو قول را مطرح کردند و نظریه ای نداده اند و اختلاف دیگری که در بینشان بود این بودکه صاحب المنار علت کفریت شیطان را عدم سجده بر آدم دانست بر خلاف علامه که قائل بر این شد که شیطان قبل از خلقت آدم کافر بوده و امروز کفریتش آشکار شد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه12
نمونه
آیه :
أ ولئک یجزون الغرفة بما صبروا و یلقون فیها تحیة و سلاما (75)
خلدین فیها حسنت مستقرا و مقاما (76)
ترجمه :
75 - آنـهـا هـسـتـنـد کـه درجات عالى بهشت در برابر شکیبائیشان به آنان پاداش داده مى شود. و در آن با تحیت و سلام روبرو مى شوند.
76 - جـاودانـه در آن خـواهـنـد مـانـد، چـه قـرارگـاه خـوب و چـه محل اقامت جالبى!
پاداش عباد الرحمان (بندگان ویژه خدا)
از این آیات به بعد بحث جامع و جالبى پیرامون صفات ویژه بندگان خاص پروردگار کـه تـحـت عـنـوان عـبـادالرحـمـان آمـده ، مـطرح مى شود، و در حقیقت تکمیلى است براى آیات گـذشـتـه کـه مـشرکان لجوج هنگامى که نام خداوند رحمان برده مى شد از سر استهزاء و غـرور مـى گـفـتـند: رحمان چیست ؟ و دیدیم که قرآن ضمن دو آیه خداوند رحمان را به آنها مـعرفى کرد، اکنون نوبت این رسیده است به بندگان خاص این خداوند رحمان را معرفى کند، جائى که بندگان او این قدر عالى مقام و با شخصیتند عظمت خداى رحمان را بهتر مى توان درک کرد.
این آیات دوازده صفت از صفات ویژه آنان را بیان مى کند که بعضى به جنبه هاى اعتقادى ارتـبـاط دارنـد، و بـرخـى اخـلاقـى ، و پاره اى اجتماعى ، قسمتى جنبه فردى دارد و بخش دیگرى جمعى است ، و رویهم رفته مجموعه اى است از والاترین ارزشهاى انسانى .
تفسیر:
بـعـد از تـکـمـیـل ایـن اوصـاف دوازده گانه اشاره به این بندگان خاص خدا با تمام این ویـژگـیـهـا کـرده و در یـک جـمع بندى کوتاه پاداش الهى آنان را چنین بیان مى کند: آنها کسانى هستند که درجات عالى بهشت در برابر صبر و استقامتشان به آنها پاداش داده مى شود (اولئک یجزون الغرفة بما صبروا)
غـرفـة از مـاده غـرف (بـر وزن حـرف ) بـه مـعـنـى بـرداشـتـن چـیـزى و تـنـاول آن اسـت ، و غـرفـه بـه چـیـزى مـى گـویـنـد کـه بـرمـى دارنـد و تناول مى کنند (مانندآبـى کـه انـسـان از چـشـمـه بـراى نـوشـیـدن بـرمـى گیرد) سپس به قسمتهاى فوقانى ساختمان و طبقات بالاى منازل اطلاق شده است ، و در اینجا کنایه از برترین منزلگاههاى بهشت است .
و از آنـجـا کـه عـبـاد الرحـمـن بـا داشـتـن ایـن اوصـاف در صـف اول مؤ منان قرار دارند درجه بهشتى آنان نیز باید برترین درجات باشد.
قـابـل توجه اینکه مى گوید: این مقام عالى به خاطر این به آنها داده مى شود که در راه خـدا صـبـر و اسـتـقـامـت بـه خرج دادند، ممکن است چنین تصور شود که این وصف دیگرى از اوصـاف آنان است ، ولى در حقیقت این وصف تازه اى نیست بلکه ضامن اجراى تمام اوصاف گـذشـتـه اسـت ، مـگـر بندگى پروردگار، مبارزه با طغیان شهوات ، ترک شهادت زور، قبول تواضع و فروتنى ، و غیر این صفات بدون صبر و استقامت ، امکان پذیر است ؟
ایـن بـیان انسان را به یاد حدیث معروف امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى اندازد که مى فرماید: و الصبر من الایمان کالرأ س من الجسد: صبر و استقامت نسبت به ایمان همچون سر اسـت نـسـبـت بـه تن که بقاى تن با بقاى سر است چرا که مقام فرماندهى تمام اعضاء در مغز انسان قرار دارد.
بـنـابراین صبر در اینجا مفهوم وسیعى دارد که شکیبائى و استقامت در برابر مشکلات راه اطـاعـت پـروردگـار و جـهـاد و مـبـارزه بـا هـوسـهـاى سـرکـش و ایـسـتـادگـى در مـقـابـل عـوامـل گناه همه در آن جمع است و اگر در بعضى از اخبار تنها به فقر و محرومیت مالى تفسیر شده مسلما از قبیل بیان مصداق است .
سـپـس اضـافـه مـى کـنـد: در آن غـرفـه هاى بهشتى با تحیت و سلام روبرو مى شوند (و یلقون فیها تحیة و سلاما).
بـهـشـتـیـان بـه یکدیگر تحیت و سلام مى گویند و فرشتگان به آنها، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحیت مى گوید، چنانکه در آیه 58 سوره یس
مى خوانیم : سلام قولا من رب رحیم : براى آنها سلامى است از سوى پروردگار رحیم و در آیـه 23 و 24 سـوره یـونـس مـى خـوانـیـم : و المـلائکـة یـدخـلون عـلیـهـم مـن کـل باب سلام علیکم : فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند و به آنها مى گویند سلام بر شما.
در ایـنکه آیا تحیت و سلام در اینجا دو معنى دارد یا یک معنى ؟ در میان مفسران گفتگو است ، ولى با توجه به اینکه تحیت در اصل به معنى دعا براى زندگى و حیات دیگرى است ، و سـلام از مـاده سـلامـت اسـت ، و بـه مـعـنى دعا براى کسى است ، بنابراین چنین نتیجه مى گـیریم که واژه اول به عنوان درخواست حیات است و واژه دوم براى توأ م بودن این حیات با سلامت است ، هر چند گاهى ممکن است این دو کلمه به یک معنى بیاید.
البته تحیت در عرف معنى وسیعترى پیدا کرده و آن هر گونه سخنى است که در آغاز ورود به کسى مى گویند و مایه خوشحالى و احترام و اظهار محبت نسبت به او مى باشد.
سـپـس براى تاکید بیشتر مى فرماید: جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زیبائى ؟ (خالدین فیها حسنت مستقرا و مقاما).
آیه :
قل ما یعبؤ ا بکم ربى لو لا دعاؤ کم فقد کذبتم فسوف یکون لزاما (77)
ترجمه:
77 - بـگـو پـروردگار من براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد، شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید و دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد.
تفسیر:
اگر دعاى شما نبود ارزشى نداشتید!
ایـن آیـه که آخرین آیه سوره فرقان است در حقیقت نتیجه اى است براى تمام سوره ، و هم بـراى بـحـثهائى که در زمینه اوصاف عباد الرحمن در آیات گذشته آمده است روى سخن را بـه پـیـامـبـر (صـلى اللّه علیه و آله و سلّم ) کرده مى گوید: بگو پروردگار من براى شـمـا ارج و وزنـى نـیـسـت اگـر دعـاى شـمـا نـبـاشـد (قل ما یعبؤ بکم ربى لو لا دعاؤ کم ).
یـعـبؤ از ماده عبا (بر وزن عبد) به معنى سنگینى است ، بنابراین جمله لا یعبا یعنى وزنى قائل نیست ، و به تعبیر دیگر اعتنائى نمى کند.
گر چه درباره معنى دعا در اینجا احتمالات زیادى داده شده ولى ریشه همه تقریبا به یک اصل باز مى گردد.
بعضى گفته اند دعا به همان معنى دعا کردن معروف است .
بـعـضـى دیـگـر آنـرا بـه معنى ایمان ، و بعضى به معنى عبادت و توحید، و بعضى به مـعـنـى شکر و بعضى به معنى خواندن خدا در سختیها و شدائد، تفسیر کرده اند اما ریشه همه اینها همان ایمان و توجه به پروردگار است
بنابراین مفهوم آیه چنین مى شود: آنچه به شما وزن و ارزش و قیمت در پیشگاه خدا مى دهد همان ایمان و توجه به پروردگار و بندگى او است .
سـپـس مـى افزاید: شما تکذیب آیات پروردگار و پیامبران خدا کردید، و این تکذیب دامان شما را خواهد گرفت ، و از شما جدا نخواهد شد (فقد کذبتم فسوف یکون لزاما)
مـمـکـن اسـت چـنـیـن تـصـور شـود کـه مـیـان آغـاز و پـایـان آیـه تـضـادى وجـود دارد و یـا حـداقـل ارتـبـاط و انـسجام لازم دیده نمى شود، ولى با کمى دقت روشن مى شود که منظور اصـلى ایـن اسـت شـما در گذشته آیات خدا و پیامبران او را تکذیب کردید اگر به سوى خدا نیائید و راه ایمان و بندگى او را پیش نگیرید هیچ ارزش و مقامى نزد او نخواهید داشت ، و کیفرهاى تکذیبتان قطعا دامانتان را خواهد گرفت .
از جمله شواهد روشنى که این تفسیر را تایید مى کند حدیثى است که امام
بـاقـر (عـلیـه السـلام ) نـقـل شـده : از آن حـضـرت سـؤ ال کـردنـد: کـثـرة القـرائة افـضـل او کـثـرة الدعـاء؟: آیـا بـسـیـار تـلاوت قـرآن کـردن افـضـل اسـت یـا بـسـیـار دعـا نـمـودن ؟ امـام در پـاسـخ فـرمـود: کـثـرة الدعـا افضل و قرء هذه الایة : بسیار دعا کردن افضل است و سپس آیه فوق را تلاوت فرمود.
نکته :
دعا راه خودسازى و خداشناسى
مى دانیم در آیات قرآن و روایات اسلامى اهمیت زیادى به مساله دعا داده شده که نمونه آن آیـه فـوق بـوده ولى مـمـکن است قبول این امر براى بعضى در ابتدا سنگین باشد که دعا کـردن کـار بسیار آسانى است و از همه کس ساخته است ، و یا قدم را از این فراتر نهند و بگویند دعا کار افراد بیچاره است ! این که اهمیتى ندارد!.
ولى اشـتـبـاه از ایـنجا ناشى مى شود که دعا را خالى و برهنه از شرائطش مى نگرند در حـالى کـه اگـر شـرائط خـاص دعـا در نظر گرفته شود این حقیقت به وضوح ثابت مى شود که دعا وسیله مؤ ثرى است براى خودسازى و پیوند نزدیکى است میان انسان و خدا.
مقدمه:
از آنجا اهل تشیع به گفته خود پیامبر(ص) برای نجات خود از گمراهی و ضلالت باید به دوچیز متمسک بشوند و آن دو یکی قرآن ودیگری اهل بیت (ع) هستند، در این پروژه سعی براین شد که به بررسی آیاتی در قران که شأن نزول آنها در موردامام علی (ع) اولین امام و جانشین پیامبر (ص) است پرداخته شود، لذا موضوع خود را تحت عنوان دیدگاه مفسرین شیعه و سنی در مورد آیاتی که شأن نزول آنها درمورد امام علی (ع) است قرار دادم وبه بررسی نظرات مفسران شیعه واهل سنت پرداختم و دلیل اینکه اهل سنت باوجود این آیات چرا امامت امام علی (ع) را انکار وبه آیات قرآن و وصیّت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد (ص) عمل نکردند. که در این پروژه تا حدودی مشخص می شود و همچنین دلیل ا طاعت نکردن از دستور خدا وپیامبر(ص) چه بوده است، و چرا اهل سنت حاضر نبودن که واقعیت را قبول کنند و امامت را به جانشین بر حق پیامبر خدا( ص) یعنی حضرت علی( ع) واگذار کنند تا مشکلاتی که برای اسلام و جهان اسلام پیش آمده، رخ نمی داد، که دامنة آن حتی تا امروز نیز کشیده شده است. امید است توانسته باشم که حق مطلب را اداء کرده باشم .