مجموعه جزوات معادلات دیفرانسل که شامل کلیه مباحث معادلات دیفرانسیل می باشد(جهت امتحانات پایان ترم و کنکور )
جزوات معادلات دیفرانسیل
مجموعه جزوات معادلات دیفرانسل که شامل کلیه مباحث معادلات دیفرانسیل می باشد(جهت امتحانات پایان ترم و کنکور )
لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه : 13
معادلات فرد هولم
شباهت ها با جبر ماتریسی:
حدود تغییرات انتگرال گیری و تعریف توابع شامل است. حدود انتگرال گیری را تا لازم نباشند ذکر نمی کنیم. قبل از اینکه جواب، این معادلات را مطرح کنیم بهتر است که تقریب هایی ساده برای آنها بدست آوریم، سپس تقریب ها را مورد بحث قرار دهیم. برای این کار می توانیم ایده ای از خواص معادلات انتگرال را بدست آوریم، هر چند عموماً این خواص را به جای اثبات فقط معین می کنیم. در اینجا فرض می کنیم که معادلات ناتکین هستند.
فرض کنید یک عدد صحیح باشد و q,p اعداد صحیح مثبت کمتر از باشند. قرار می دهیم: .
با میل به سمت بی نهایت و h به سمت صفر، به درستی انتظار داریم که تقریب بهتر و بهتر شود.
مکانیک شاره ها و معادلات دیفرانسیل
مکانیک شارهها یا مکانیک سیالات یکی از شاخههای وسیع در مکانیک محیطهای پیوسته درا تشکیل میدهد. مکانیک سیالات هم با همان اصول مربوط به مکانیک جامدات آغاز میشود، ولی آنچه که سرانجام آن دو را از هم متمایز میسازد، این است که سیالات بر خلاف جامدات قادر به تحمل تنش برشی نیست. با دانستن این مسئله معادلههایی برای تحلیل حرکت سیالات طرحریزی شده است. این معادلات به احترام ناویه و استوکس دو ریاضیدان بریتانیایی و فرانسوی به نام معادلات ناویه-استوکس نامیده می شوند.
معادلات حاکم
معادلات اساسی حاکم بر دینامیک سیالات عبارتاند از معادله بقا جرم و بقا مومنتم (یا همان معادلات ناویه-استوکس) می باشند.
حل معادلات مکانیک سیالات
با وجود ابداع معادلات حاکم بر دینامیک سیالات که تاریخچهٔ آن به بیش از ۱۵۰ سال میرسد، غیر از چند مورد خاص (همانند جریان بر روی صفحه تخت و جریان درون لولهها در حالت آرام) حل تحلیلی برای این معادلات یافت نشدهاست. به جز چند حالت خاص اساسی مکانیک سیالات، بقیهٔ حلها به صورت تجربی استخراج و استفاده میشود.
روش دیگر برای حل معادلات استفاده از روش دینامیک محاسباتی سیالات میباشد.
دینامیک محاسباتی سیّالات یا سیاِفدی ((Computational fluid dynamics (CFD) یکی از بزرگترین زمینههاییست که مکانیک قدیم را به علوم رایانه و توانمندیهای نوین محاسباتی آن در نیمهٔ دوّم قرن بیستم و در سدهٔ جدید میلادی وصل میکند.
تاریخچه
سرگذشت پیدایش و گسترش دینامیک محاسباتی سیّالات را نمیتوان جدای از تاریخ اختراع، رواج، و تکامل کامپیوترهای ارقامی نقل کرد. تا حدود انتهای جنگ جهانی دوٌم، بیشتر شیوههای مربوط به حلّ مسائل دینامیک سیالات از طبیعتی تحلیلی یا تجربی برخوردار بود. همچون تمامی نوآوریهای برجستهٔ علمی، در این مورد هم اشاره به زمان دقیق آغاز دینامیک محاسباتی سیّالات نامیسر است. در اغلب موارد، نخستین کار بااهمیت در این رشته را به ریچاردسون نسبت میدهند، که در سال ۱۹۱۰ (میلادی) محاسبات مربوط به نحوهٔ پخش تنش (stress distribution) در یک سد ساختهشده از مصالح بنّایی را به انجام رسانید.
در این کار ریچاردسون از روشی تازه موسوم به رهاسازی (relaxation) برای حلّ معادلهٔ لاپلاس استفاده نمود. او در این شیوهٔ حلّ عددی، دادههای فراهمآمده از مرحلهٔ پیشین تکرار (iteration) را برای تازهسازی تمامی مقادیر مجهول در گام جدید به کار میگرفت.
توضیحات
در این روش با تبدیل معادلات دیفرانسیل پارهای حاکم بر سیالات به معادلات جبری امکان حل عددی این معادلات فراهم میشود. با تقسیم ناحیه مورد نظر برای تحلیل به المانهای کوچکتر و اعمال شرایط مرزی برای گرههای مرزی با اعمال تقریبهایی یک دستگاه معادلات خطی بدست میآید که با حل این دستگاه معادلات جبری، میدان سرعت، فشار و دما در ناحیة مورد نظر بدست میآید. با استفاده از نتایج بدست آمده از حل معادلات میتوان برآیند نیروهای وارد بر سطوح، ضرایب برا و پسا و ضریب انتقال حرارت را محاسبه نمود.
در دینامیک محاسباتی سیّالات از روشها و الگوریتمهای مختلفی جهت رسیدن به جواب بهره میبرند، ولی در تمامی موارد، دامنه مساله را به تعداد زیادی اجزاء کوچک تقسیم می کنند و برای هر یک از این اجزاء مساله را حل میکنند. پس از رسم یک ۱۰۰ ضلعی منتظم مشاهده خواهیم نمود که شکل حاصل مشابه دایره است. با افزایش تعداد اضلاع این شباهت بیشتر خواهد شد. در حقیقت این پدیده در مبحث سیاِفدی نیز مفهوم خواهد داشت.
روشهای عددی مورد استفاده در سیاِفدی
• روش المانهای محدود
• روش احجام محدود
• روش تفاضلات محدود
• روشهای طیفی
در میان این روشها روش احجام محدود دارای کاربرد بیشتری به خصوص در مدل سازی جریان های تراکم ناپذیر می باشد. بیشتر نرم افزار های تجاری در زمینه دینامیک محاسباتی سیّالات نیز بر مبنای این روش بسط و توسعه یافته اند.
کاربردها
اکنون روش دینامیک محاسباتی سیالات جای خود را در میان روشهای آزمایشگاهی و تحلیلی برای تحلیل مسائل سیالات و انتقال حرارت باز کردهاست و استفاده از این روشها برای انجام تحلیلهای مهندسی امری عادی شدهاست.
دینامیک محاسباتی سیالات بصورت گسترده در زمینههای مختلف صنعتی مرتبط با سیالات، انتقال حرارت و انتقال مواد به کمک سیال بکار گرفته میشود. از جمله این موارد میتوان به صنایع خودروسازی، صنایع هوافضا، توربوماشینها، صنایع هستهای، صنایع نظامی، صنایع نفت و گاز و انرژی و بسیاری موارد گسترده صنعتی دیگر اشاره نمود که دانش دینامیک محاسباتی سیالات به عنوان گره گشای مسائل صنعتی مرتبط تبدیل شده است.
اطلاعات اولیه
کاربرد مستقیم قوانین حرکت نیوتن برای حرکت سیستمهای ساده راحت و آسان است. اما در صورتی که تعداد ذرات سیستم بیشتر شود، در این صورت استفاده از قوانین نیوتن کار دشواری خواهد بود. در این حالت از یک روش عمومی ، پیچیده و بسیار دقیق که به همت ریاضیدان فرانسوی ژوزف لویی لاگرانژ ابداع شده است، استفاده میشود. به این ترتیب میتوان معادلات حرکت برای تمام سیستمهای دینامیکی را پیدا کرد. این روش چون نسبت به معادلات نیوتن حالت کلی تری دارد، لذا در مورد حالتهای ساده که با معادلات حرکت نیوتن به راحتی حل میشود، نیز قابل اعمال است.
مختصات تعمیم یافته
موقعیت یک ذره در فضا را میتوان با سه سیستم مختصات مشخص کرد. این سیستمها عبارتند از سیستمهای کارتزین ، کروی و استوانهای ، یا در حقیقت هر سه پارامتر مناسب دیگری که انتخاب شده باشند. اگر ذره مجبور به حرکت در یک صفحه یا سطح ثابت باشد فقط به دو مختصه برای مشخص کردن موقغیت ذره نیاز است، در حالیکه اگر ذره روی یک خط مستقیم یا یک منحنی ثابت حرکت کند، ذکر یک مختصه کافی خواهد بود. اما در مورد یک سیستم متشکل از N ذره ، برای تشخیص کامل موقعیت همزمان تمام ذرات به 3N مختصه نیاز خواهیم داشت.
اگر محدودیتهای بر سیستم اعمال شده باشد، تعداد مختصات لازم برای مشخص کردن پیکربندی کمتر از 3N خواهد بود. به عنوان مثال ، اگر سیستم مورد نظر یک جسم صلب باشد، برای مشخص کردن پیکربندی آن فقط به موقعیت مکانی یک نقطه مرجع مناسب از جسم (مثلا مرکز جرم) و جهت یابی آن نقطه در فضا احتیاج داریم. بنابراین در حالت کلی برای مشخص کردن پیکربندی یک سیستم خاص ، احتیاج به تعداد حداقل معین n مختصه نیاز است. این مختصات را مختصات تعمیم یافته میگویند.
نیروی تعمیم یافته
در سیستم مختصات تعمیم یافته ، به جای نیروهایی که در مکانیک کلاسیک نیوتنی معمول است، مرتبط با هر مختصه نیرویی تعریف میشود که به نام نیروی تعمیم یافته معروف است. این کمیت که با استفاده از تعریف کار محاسبه میشود، به این صورت است که حاصل ضرب آن در مختصه تعمیم یافته دارای ابعاد کار است. بنابراین اگر مختصه تعمیم یافته دارای بعد فاصله باشد در این صورت این کمیت از جنس نیرو خواهد بود. در صورتیکه مختصه تعمیم یافته از نوع زاویه باشد، در این صورت این کمیت دارای بعد گشتاور خواهد بود. یعنی متناسب با نوع مختصه تصمیم یافته میتواند از جنس نیرو و یا گشتاور نیرو باشد.
معادلات لاگرانژ
برای بررسی حرکت یک سیستم در مکانیک لاگرانژی انرژی جبنشی و انرژی پتانسیل سیستم را تعیین میکنند. این کار به این صورت میگیرد که در مکانیک لاگرانژین در مورد هر سیستم دو کمیت جدید به نامهای لاگرانژین و هامیلتونین تعریف میشود. لاگرانژین برابر تفاضل انرژی پتانسیل از انرژی جنبشی است. در صورتی که هامیلتون برابر با مجموع انرژی جنبشی و انرژی پتانسیل سیستم است. در واقع میتوان گفت که کار اصلی تعیین و محاسبه صحیح انرژی جنبشی و پتانسیل است.
سپس این مقادیر در معادلهای که به معادله لاگرانژ حرکت معروف است قرار داده میشود. معادله لاگرانژ ، معادلهای است که بر حسب مشتقات تابع لاگرانژی نسبت به مختصات تعمیم یافته و نیز مشتق زمانی مشتقات تابع لاگرانژی نسبت به سرعتهای تعمیم یافته نوشته شده است. به عبارت دیگر اگر تابع لاگرانژی را با L نشان دهیم و مختصات تعمیم یافته را با qk و سرعتهای تعمیم یافته را با qk (که نقطه بیانگر مشتق زمانی مختصه تعمیم یافته qk است) نشان دهیم، معادلات لاگرانژ به صورت زیر خواهد بود:
در صورتی که نیروهای موجود در سیستم همگی پایستار نباشند، به عنوان مثال یک نیروی غیر پایستار مانند اصطکاک وجود داشته باشد در این صورت در طرف دوم معادلات لاگرانژ عبارت Qk که بیانگر نیروی تعمیم یافته غیر پایستار است، نیز اضافه میشود.
معادلات لاگرانژ برای تمام مختصات یکسان هستند. این معادلات ، روش یک نواختی برای بدست آوردن معادلات دیفرانسیل حرکت یک سیستم در انواع سیستمهای ارائه خواهند داد.
اصل تغییرات هامیلتون
روش دیگر برای استنتاج معادلات لاگرانژ اصل تغییرات هامیلتونی است. در این حالت همانگونه که قبلا نیز اشاره شد در مورد هر سیستم کمیتی به نام تابع هامیلتونی تعریف میشود که برابر با مجموع انرژی جنبشی و انرژی پتانسیل سیستم است. این اصل در سال 1834 توسط ریاضیدان اپرلندی ویلیام .ر. هامیلتون ارائه شد.
در این روش فرض میشود که یک تابع پتانسیل وجود دارد، یعنی سیستم تحت بررسی یک سیستم پایاست. ولی اگر تعدادی از نیروها نیز غیر پایستار باشد مانند مورد معادلات لاگرانژ میتوان سهم این نیرو ها را نیز بطور جداگانه منظور کرد. یعنی در این حالت تابع هامیلتون برابر با مجموع انرژی جنبشی و کار انجام شده توسط تمام نیروها اعم از نیروهای پایستار و غیر پایستار است.
معادلات هامیلتون
معدلات هامیلتون از 2n معادله دیفرانسیل درجه اول تشکیل شده است. این معادلات بر حسب اندازه حرکت تعمیم یافته و مشتقات آن نوشته میشود. اندازه حرکت تعمیم یافته به صورت مشتقات تابع لاگرانژی نسبیت به سرعت تعمیم یافته تعریف میشود. بنابراین این معادلات زیر خواهند بود.
در عبارت فوق qk بیانگر سرعت تعمیم یافته است و علامت نقطه در بالای Pk (اندازه حرکت تعمیم یافته) بیانگر مشتق زمانی است. اگر معادلات هامیلتون را با معادلات لاگرانژی مقیسه کنیم ملاحظه میشود که تعداد اولین معادلات زیاد است. یعنی اگر سیستم V با N مختصه یافته مشخص شود، در این صورت معادلات هامیلتون شامل 2n معادله دیفرانسیل درجه اول هستند، در صورتیکه معادلات لاگرانژ از n معادله درجه دوم تشکیل شده است. بنابراین کار کردن با معادلات هامیلتون راحتتر است. معمولا در مکانیک کوانتومی و مکانیک کاری از معادلات هامیلتون استفاده میشود.
تعریف
دایره ، سهمی ، بیضی و هذلولی هستند که معادلهشان حالتهای خاصی از معادله درجه دوم زیر است:
بطور مثال دایره:
-
از معادله درجه دوم فوق بدست آورد. در واقع خط راست هم حالت خاصی از معادله درجه دوم است هرگاه ولی این شرایط معادله درجه دوم را به یک معادله خطی بجای معادله درجه دوم بدل میکنند جملات جملات درجه دوم میباشند و در حال حاضر رابطه ذکر شده در تعریف را وقتی که لااقل یکی از این جملات درجه وجود داشته باشند بررسی خواهیم کرد.
تاریخچه
معادلات درجه دوم و اشکال آنها موارد مورد بحث در هندسه تحلیلی سه بعدی هستند. هندسه تحلیلی سه بعدی را ریاضیدانان قرن هفدهم میلادی از قبیل فرما ، دکارت و لاهید ابداع کردند. ولی دستگاه مختصاتی را که ما امروز به کار میبریم ، یوهان برنولی در فاصلهای به لایب نیتس در 1715 صورتبندی کرد. در قرن هجدهم ، آلکسی کلرو (1713-1765) و لئونهارت اویلر (1707-1783) برجسته ترین ریاضیدانانی بودند که هندسه سهبعدی را گسترش دادند.
بخصوص کلرو معلوم ساخت که یک رویه را میتوان با معادلهای بر حسب سه مختصش نشان داد و برای توصیف خمی در فضا ، دو تا از این گونه معادلهها لازم است. او ایدههایش را در کتاب "تحقیق درباره خمهای با خمیدگی مضاعف" در 1731 مطرح کرد وی در این کتاب معادلات چندین رویه درجه دوم از قبیل کره – استوانه – هذلولیوار و بیضیوار را آورد. توجه او در نهایت معطوف به شکل زمین بود که فکر می کرد نوعی بیضیوار باشد. گاسپار موثر هندسهدان پیشرو قرن هجدهم زیرا مطالب زیادی درباره هندسه تحلیلی سه بعدی نوشت.
ساختمان
جمله مخلوط را میتوان با دوران محورها حذف نمود بی آنکه از کلیت مطلب کاسته شود، بنابراین با تبدیل معادله ذکر شده در بخش تعریف به معادله زیر خواهیم داشت:
در این صورت معادله فوق:
1. یک خط راست است هرگاه یا یکی از آنها صفر نباشد.
2. یک دایره است هرگاه ، در حالات خاص ممکن است که به یک نقطه تبدیل شود و یا هیچ مکان حقیقی بوجود نیاورد.
3. یک سهمی است هرگاه نسبت به یکی از متغیرها خطی و نسبت به دیگری از درجه دوم باشد.
4. یک بیضی است و هرگاه هر دو مثبت و یا هر دو منفی باشند در حالت خاص ممکن است که بیضی تبدیل به یک نقطه شود و یا هیچ مکان حقیقی بوجود نیارود.
5. یک هذلولی است هرگاه غیر از صفر و مختلفالعلامات باشند. در حالات خاص ، مثلا ممکن است که مکان به دو خط متقاطع تبدیل شوند.
برای شناختن منحنی ای که معادلهاش داده شده است:
1. محورها را (در صورت لزوم) دوران دهید تا درجه ناحیه مخلوط حذف شود.
2. محورها را (در صورت لزوم) انتقال دهید تا معادله به شکلی در آید که قابل تشخیص باشد.
گاهی اوقات مفید است که محکی که مشخص میکند که آیا یک معادله درجه دوم سهمی یا بیضی یا هذلولی است مستقیما در مورد معادله بکار برده شود بیآنکه لازم باشد که آن را بوسیله دوران محورها بصورتی فاقد جمله در آوریم.
با توجه به مطالب بالا اگر محورها را به اندازه زاویهای چون که از رابطه بدست میآید دوران دهیم معادله را به شکل معادل زیر تبدیل میکند:
که در آن ضرایب جدید هستند که به ضرایب قدیم مربوطاند. هر گاه α از رابطه گفته شده انتخاب کنیم در اینصورت حال اگر معادله منحنی مطابق با ضرایب جدیدی اما فاقد جمله باشد آن منحنی:
1. سهمی است هرگاه یا (اما هر دو) صفر باشد و هر دو در معادله وجود داشته باشند.
2. بیضی است (یا در حالات استثنایی ، یک نقطه ، یا تهی است) هرگاه همعلامت باشند.
3. هذلولی است (یا در حالات استثنایی یک جفت خط متقاطع است) هرگاه همعلامت نباشند.
ولی میتوان دید که ، برای هر دوران دلخواهی از محورها رابطه زیر بین A ، B ، C و برقرار است:
یعنی مقدار تحت هر دورانی از محورها بدون تغییر باقی میماند. اما وقتی که دوران خاصی را که را صفر کند انجام دهیم طرف راست معادله فوق به شکل ساده تبدیل میگردد. حالا میتوانیم محک لازم را بر حسب مبین معادله یعنی:
مبین
بیان کنیم. میتوان گفت که منحنی:
1. سهمی (یا در حالات استثنایی یک جفت متوازی ، یا یک خط یا یک مکان تهی) است هرگاه:
2. بیضی است (یا در حالات خاص یک نقطه ، یا تهی) هرگاه:
3. هذلولی است ( یا در حالات خاص یک جفت خط متقاطع است) هرگاه:
• باید توجه کرد که اگر در معادله اصلی هیچ جمله درجه اولی وجود نداشته باشد، در معادله جدید هم وجود نخواهد داشت. این مطلب از این حقیقت ناشی میشود که دوران محورها درجه هر جمله از معادله را حفظ میکند.
معادله دیفرانسیل و مکانیک
معادلات دیفرانسیل توصیف کننده حرکت سیارات، که از قانون دوم حرکت نیوتن به دست می آیند، هم شامل شتاب و هم شامل سرعت می شوند. در مورد حرکت موشکها در نزدیکی سطح زمین و در فضا، معادلات دیفرانسیل پیچیده ترند. برای حل آنها از روشهای عددی به کمک کامپیوترهای سریع و پیشرفته استفاده می کنند. همچنین کامپیوتر به موتور موشک دستور می دهد که چگونه و درچه زمان کار خود را آغاز کند تا موشک در مدار مناسب قرار گیرد. لزوم سرعت و دقت در این گونه کاربردهای کامپیوتری، انگیزه ای قوی برای پژوهش در زمینه سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر به منظور تولید کامپیوترهای سریعتر و قابل اعتمادتر بوده هست.
معادله دیفرانسیل معادله ای است که شامل یک یا چند مشتق یا دیفرانسیل باشد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 33 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
یک معادله دیفرانسیل معمولی هست رابطهای بین یک تابع و مشتقل های آن و متغیرهای مستقل که به آنها بستگی دارند، فرم کلی از یک معادله دیفرانسیل معمولی عبارتست از (6.1) وقتی که تا مشتق مرتبه m ام تابع y موجود باشد، همچنین y و مشتقاتش تابعی از متغیر مستقل t خواهند بود، مرتبه یک معادله دیفرانسیل عبارتست از مرتبه بزرگترین مشتق موجود در آن، و درجه یک معادله دیفرانسیل عبارتست از درجه مشتق از مرتبه بالا که با دیگر مشتقات رابطه دارد.
اگر بین تابع متغیر y(t) با خودش و یا هر یک از مشتقاتش نتوان رابطهی دقیق را بدست آورد. معادله به یک معادله خطی تبدیل می شود، فرم کلی یک معادله دیفرانسیل خطی از مرتبه m عبارتست از (6.2) که هر کدام از ها توابع شناخته شده ای هستند:
اگر معادله دیفرانسیل غیر خطی (6.1) از مرتبه m را بتوان به فرم (6.3) درآورد آن گاه معادله (6.3) نامیده میشود یک تابع اولیه از معادله دیفرانسیل (6.1) . به این فرم که بالاترین مرتبه مشتق عبارتست از رابطهای بین مشتقات از مرتبه پایینتر و متغیرهای مستقل.
«مسائل مقدار اولیه»
یک راه حل عمومی برای یک معادل دیفرانسیل عادی مانند (6.1) هست یک رابطهای بین y و t و m مقادیر دلخواه ثابت، که معادله را مورد قبول قرار میدهند در حالی که محتوی مشتقات نمی شود. این راه حل شاید یک رابطه ضمنی به فرم (6.4) یا یک تابع صریح برحسب t به فرم (6.5) باشد.
این m مقادیر دلخواه ثابت می تواند تعیین شود بوسیله شرایط m گانه به فرم (6.6)
در ابتدا نامیده می شود شرایط اولیه؛ نقطه نامیده می شود نقطه اولیه. معادله دیفرانسیل (6.1) به همراه شرایط اولیه موجود در (6.6) نامیده می شود یک مسأله مقدار اولیه.
اگر این m شرایط تعیین شده باشند بوسیله بیشتر از یک نقطه که تعیین کردهاند m مقادیر ثابت دلخواه در راه حل عمومی (6.4) در این صورت نامیده می شود شرایط مرزی (کرانی)، معادله دیفرانسیل (6.1) به همراه شرایط مرزی شناخته شده است به عنوان یک مسأله مقدار مرزی.
یک معادله دیفرانسیل (6.3) با شرایط اولیه (6.6) شاید نوشته شود به عنوان یک سیستم معادل (هم ارز) از یک معادله دیفرانسیل مقادیر اولیه به فرم زیر:
که در نشانه گذاری (نمادسازی) برداری شده اند.
که و
بنابراین، روش های حل مسأله مقدار اولیه ابتدایی (6.8) و شاید کاربرد داشته باشد در حل مسائل مقدار اولیه (6. و مسأله مقدار اولیه (6.3) .
مثال (6.1) : تبدیل کنید مسأله مقدار اولیه مرتبه دوم زیر را به مسائل مقدار اولیه مرتبه اول (؟)
؛
حل. قرار می دهیم:
بنابراین: و . و
و
و
و و
و و
مثال (6.2) تبدیل کنید سیستم زیر را از دو معادله مرتبه 3 به یک سیستم با شش معادله مرتبه 1 .
؛
؛
حل. جانشین های زیر را پدید می آوریم:
قضیه وجود و یگانگی:
وجود و یگانگی جواب مسأله مقدار اولیه (6.8) بوسیله قضیهی زیر تضمین می شود:
قضیه (6.1) : تابع f(t,u) تحت شرایط زیر را در نظر می گیریم:
(i) f(t,u) یک تابع حقیقی است؛
(ii) برای هر و ؛ تابع f(t,u) پیوسته و تعریف شده است؛
(iii) برای هر و هر : به طوری که L ثابت لیپ شینز نامیده می شود.
در این صورت برای هر ، مسأله مقدار اولیه (6.8) جواب منحصر به فرد برای را دارد.
سیستم های معادلات دیفرانسیل خطی مرتبه اول با ضرایب ثابت
یک سیستم خطی مرتبه اول با ضرایب ثابت به فرم زیر را در نظر میگیریم.
(6.18)
به طوری که ؛ یک ماتریس مربعی ثابت بوده و b(t) یک بردار m بعدی می باشد، راه حل کلی (6.18) می تواند به فرم زیر نوشته شود:
(6.19)
به طوری که ماتریس A با مقادیر ویژه و بردارهای ویژه متناظر با آنها می باشد. تابع یک جواب خصوصی معادله (6.18) می باشد.
معادله ماتریسی (6.18) می تواند با به کار بردن تبدیلات مشابه ناهمبسته شود.
اگر ماتریس متناظر بردارهای ویژه باشد، قرار دهید سپس:
(6.20)
با ضرب ماتریس معکوس بدست می آوریم:
(6.21)
به طوری که و هست یک ماتریس قطری با عناصر روی قطر .
معادله (6.21) یک سیستم نزولی برای جواب های بدست میدهد.
جواب (6.21) به فرم زیر است:
قضیه (6.2) (پایستگی). جواب دستگاه (6.18) با b(t)=0 به صورت ثابت خوانده می شود. هر گاه اگر و فقط اگر تمام مقادیر ویژه ماتریس A دارای بخش حقیقی منفی باشند.
مثال (6.3) . جواب سیستم معادلات زیر را پیدا کنید به طوری که و .
حل. جواب این دستگاه معادلات می تواند بوسیله پیدا کردن مقادیر ویژه و بردارهای ویژه ماتریس A بدست آید:
معادله مشخصه A عبارتست از:
لذا مقادیر ویژه عبارتست از .
برای ، داریم:
بردار ویژه متناظر عبارتست از .
برای ، داریم:
بردار ویژه متناظر عبارتست از
از اینرو جواب سیستم عبارتست از:
پس از ترکیب، می توان جواب را به فرم زیر نوشت:
روش های عددی: (Numerical Methods)
پیش از مبادرت به حل یک مسأله مقدار اولیه می خواهیم بدانیم آیا جوابی وجود دارد و اگر چنین است، جواب منحصر به فرد است، به علاوه مایلیم بدانیم آیا تغییرات کوچکی در صورت مسأله موجب تغییرات کوچکی در جواب می شوند، برای بحث در این مسائل به چند تعریف و نتایجی از نظریه معادلات دیفرانسیل معمولی نیاز داریم.
تعریف (1) : گوییم تابع f (t,y) با متغیر y بر مجموعه در شرط لیپ بیشتر صدق می کند در صورتیکه یک ثابت مانند با این خاصیت موجود باشد که هر وقت آن گاه:
ثابت یک ثابت لیپ بیشتر برای t گوییم.
تعریف (2) : گوییم مجموعه محدب است اگر هر وقت و متعلق به D باشند، نقطه نیز به ازای هر ، متعلق به D باشد.
قضیه (1) : فرض کنیم f(t,y) بر یک مجموعه محدب تعریف شده باشد، اگر ثابتی چون موجود باشد که به ازای هر ، آن گاه f نسبت به متغیر y بر D در شرط لیپ شیتز با ثابت L صدق می کند.
قضیه (2) : فرض کنیم و f(t,y) بر D پیوسته باشد. هرگاه f نسبت به متغیر y بر D در شرط لیپ شیتز صدق کند آن گاه مسئله مقدار اولیه ؛ ؛ دارای جواب منحصر به فرد y(t) ، به ازای ، است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 38 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
محتویات محصول :
شرایط عدم لغزش
خواص سیالات
خواص ترمودینامیکی
چگالی نسبی
گرادیان سرعت
کشش سطحی مایعات
ضریب تراکم پذیری
ضریب انبساط حجمی
فشار اشباع
فشار و استاتیک سیالات
مانومتر
فشار گاز درون تانک
استاتیک سیالات
نیروی هیدرو استاتیکی وارد بر سطوح خمیده
دیاگرم آزاد سطح اشباع شده
سیالات در حرکت به صورت جسم صلب
شناوری
سقوط آزاد سیال
بقای جرم در فرآیند جریان پایا
میدان شتاب
معادله پیوستگی
معادله انرژی
تعداد صفحات : 68
فرمت فایل : پی دی اف
کیفیت : -B