اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله انسان و کرامت او

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله انسان و کرامت او دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 



 

 

 


آفریده ها ، همه کریم هستند ( 1 ) . کرامت هر پدیده به برخاستن از هستی و اتصال به هستی هوشمند است . (2 ) بنا بر این اتصال، هر پدیده ای آزاد است و تا وقتی از ، خدا، از آزادی خویش، غافل نمی شود، کریم است . صفت کریم که انسان جسته است، به ورود در ابتلی (3 ) و به تسلیم حکم زور نشدن است (4 ) ، به همه پدیده های هستی را کریم دانستن و کرامت هر آفریده را رعایت کردن است ( 5 ) . انسان کریم می ماند و اکرم می شود به تقوی (6 ) . و تقوی تحقق پیدا می کند به « آزاد و آزادتر شدن از راه رشد » ( 7) ، به پیشی گرفتن در علم ، در دادگری، در خدمتگزاری ، در دوستی و... و به عمل به همه حقوق انسان (8 ) و افزودن بر کرامت خویش به تکریم همه پدیده ها و بر انگیختن آفریده ها بر افزودن بر کرامت ، تحقق پیدا می کند. از آن رو فرمود « در دین اکراه نیست » که هم دین روش زور و خشونت زدائی است و هم بکار بردن هر اکراهی ، کرامت را با خواری جانشین کردن است. به سخن دیگر، کریم صفت خداوند است و همچون صفات دیگرش، در انسان ، هست ׃ حقوق و استعدادها ذاتی انسانند. اما چنان نیست که اگر آدمی از آنها غافل شد، اگر راه رشد را باز گذاشت و در بیراهه ویرانگری افتاد، استعدادهای او تباه نشوند و زندگی که نه عمل به حقوق شد، ویرانی بر ویرانی نیفزاید و زندگی انسان و محیط زیست او را تباه نگرداند.
کرم خداوند در حق انسان و همه آفریده ها ، آزاد و کریم آفریدن آنها است : او، داستان آفرینش انسان را در قرآن ، این سان آغاز می کند : به فرشتگان می گوید قصد دارد بر روی زمین خلیفه ای قرار دهد . فرشتگان می پرسند آیا می خواهی کسی را قرار بدهی که در آن فساد کند و خونها را بریزد ؟ خداوند به آنها پاسخ می دهد آنچه را من می دانم شما نمی دانید (9) بدین سان انسان با حق خلیفة اللهی آفریده شد و بر زمین قرار گرفت :

 

خلیفة الله :
تاریخ از دیدگاه قرآن ، یک رشته جانشین شدنها است : هر نوبت قومی از خود بیگانه می شود و به بیراهه تخریب خود و طبیعت می افتد . قومی دیگر به حق خلافت خویش عارف می شود و ، به بعثت، انسان را از بیراهه مرگ و ویرانی . به راه زندگی و رشد در آزادی باز می آورد . بدین قرار ، جریان تاریخ هستی ، جریان رشد است. کرامت انسان به ایفای نقش رهبری در این جریان است. اما، بسا انسانها از فطرت خویش غافل و، در روابط قوا ، از خود بیگانه و آلت قدرت ویرانگر می شوند. با وجود این ، بنا بر فطرتی که انسان را است ، جریان تاریخ گذار از انحطاط به رشد است . چنانکه اگر قومی به بیراهه انحطاط افتاد ، قوم دیگری به انقلاب روی می آورد و راه رشد را بر انسانیت می گشاید . ( 10 ) حتی وقتی تمامت یک قوم به بیراهه ستم می روند ، اندک شماری از آنها که راه هدایت جسته اند و به راه زیستن در آزادی و کرامت افزائی از رهگذر رشد بازآمده اند ، برحق و مقام خلیفة اللهی بر روی زمین ، عارف ( 11 ) و بانی انقلاب می شوند و حیات انسانها در آزادی و رشد ادامه می یابد:
جدا کننده راه زندگی از بیراهه مرگ در ویرانگری چیست ؟ تکرار کنیم که انسان آزاد کریم است. پس کرامت او در گرو تکریم خود و همه پدیده های هستی است . غفلت از کرامت هر پدیده ای غفلت از کرامت خویش است. اما این غفلت فرآورده تسلیم شدن به حکم زور است . وقتی غفلت همگانی می شود، فساد جهان شمول می گردد (12 ) . به سخن دیگر ، قهر و فقر زندگی اکثریت بزرگ انسانها و محیط زیست آفریده ها را تباه می کند. انسانها نه تنها هستی را شئی می گردانند که خود نیز جریان شئی شدن را شتابان به پیش می روند. بارز ترین نشانه آن جانشین کردن کرامت فطری با کرامت صوری است. ضابطه تکریم قدرت مداری است . لذا، هر استکباری با استضعافی و هر بزرگ نمائی با تحقیری همراه می شوند. چون بدون تخریب قدرت نیست ، پس بدون تحقیر ، تکبیر نیست . نه تنها در این معنی که هرکس بزرگی جستن خویش را در گرو خوار کردن دیگری می بیند که، وخامت بارتر ، او در نمی یابد که گم کردن کرامت از بیمقدار شدن در جریان اینهمانی جستن با قدرت و آلت آن گشتن است . او تجسم خواری گشته و می پندارد بزرگی جسته است. رها شدن از خواری همگانی و از قهر و فقر بر خود افزا، موکول به باز شناختن فطرت خویش یا پیروی از قاعده « تغییر کن تا تغییر دهی » است. (13 )
بدین انقلاب ، انسان کرامتی را باز می یابد که ویژه او است : امانت خداوندی به همه آفریده ها پیشنهاد شد و تنها انسان بود که آن را پذیرفت ( 14 ) . این امانت مسئولیت امامت رشد در آزادی است ( 15 ) . نه تنها تصدی رشد خویش که رهبری رشد آفریده ها و عمران طبیعت . بدین قرار، رشد انسان و آفریده ها در آزادی - نه چون رشد قدرت که خشونت بر خشونت و ویرانی بر ویرانی و فقر بر فقر و نابرابری برنابرابری می افزاید - واقعیت پیدا می کند : جریان رشد تمامی پدیده های هستی ، یک جریان است. اگر بخشی غنی شد و بخشی دیگر فقیر گشت ، اگر انسانها گمان بردند ثروت بر ثروت می افزایند اما طبیعت ویران شد، جریان ، جریان رشد نیست، جریان بندگی قدرت را به پیش رفتن است . پس، جدا کننده مشی زندگی در آزادی ، از مشی مرگ در ویرانگری، لااکراه است :
در حقیقت، برای آنکه همه پدیده ها کرامت خویش را از دست ندهند و در جریان رشد، بر آن بیفزایند، بر انسان است که نقش خویش را ، بعنوان خلیفه خدا ، ایفا کند. غفلت از این حق و نقش، انسان را رهبر مشی مرگ در ویرانگری همه پدیده ها می کند. در جهان، خواری بر خواری افزوده می شود . لحظه مرگ، لحظه تهی شدن از کرامت می گردد ׃ انسانها بر فطرت آفریده می شوند و با صفت و حق خلیفة اللهی آفریده می شوند . اما آنکس که توحید را بمثابه اصل راهنما گم می کند و بر این یا آن ثنویت در بیراههِ قدرتمداری می شود ، از فطرت بیرون می رود ، خلیفه اللهی را از دست می دهد و آلت کفر یا باورهایی می شود که ترجمان اصالت زور هستند. او کرامت از دست می دهد و خواری می یابد ( 16 )
" او شما را خلیفه بر روی زمین قرار داد . هر کس کفر می ورزد ، به کفر خویش تباه می شود ...کفر کافران تنها زیانهای آنها را افزون می کند "
بدین قرار، هشدار خداوند صریح است ׃ کفر ورزیدن ، خلیفة اللهی را از یاد بردن ، از آزادی خویش غافل شدن ، صفت کریم را از دست دادن و خوار شدن و زیان دیدن و زیان رساندن است ( 17 )

 

تاریخ با پیروزی زورپرستان پایان نمی پذیرد :
جریان تاریخ ادامه می یابد . در پی هر انحطاطی ، قیامی به حق و برای حق روی می دهد . سر انجام توحید اصل راهنمای همه انسانها می شود . حق می آید و باطل می رود . و اهل توحید ، خلیفه های خدا بر روی زمین می شوند : ( 18 )
" و خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و عمل صالح می کنند ، وعده کرده است آنها را خلیفه های روی زمین بگرداند . "
این قاعده عمومی تنها ترجمان تجربهِ تاریخ نیست : هر چند قاعده نسبت به گذشته صدق می کند . توضیح اینکه اقوامی از میان رفته اند . اما انسانها ، به یمن بعثت ها ، به حیات خویش ادامه داده اند . حیات ادامه یافته است اما از کجا بدانیم که قاعده نسبت به آینده نیز صدق می کند . به سخن دیگر از کجا آدمیان طبیعت و انسانها بر جا بمانند ، تا مؤمنان نیکوکار خلیفه های خدا بگردند ؟
سرنوشت انسان و مسئولیت امانتی که پذیرفته است ؟ :
انسان از گلی سرشته شد که مجموعه حیات پذیر کاملی بود . روح خدا در او دمیده شد ( 19 ) و فطرتی پیدا کرد که خدائی است ( 20 ) در متناسب ترین اندازه ها ساخت گرفت و زیباترین صورت را یافت ( 21 ) و خدا آفرینش او را به خود تبریک گفت ( 22 ) او را بر فطرت آفرید ، چرا که فطرت توحید است ( 23 ) و حیات بدون توحید در وجود نمی آید . در بهترین اندازه ها آفرید و آفرینش او را بخود تبریک گفت . زیرا تمامی هستی را در وجود کوچک او خلاصه کرد ( 24 ) و خلیفه خود بر روی زمین گرداند و هدایت شدن را در عهده خود او نهاد . او و همه پدیده ها را کریم آفرید و او را به تکریم خویش و همه پدیده ها خواند. انسان خود داوطلب این مسئولیت شد. پدیده های دیگر تن به این مسئولیت ندادند ׃
اما اگر قرار باشد در جریان زمان ، زمین از خلیفه های خدا - کسانی که به حق خلیفة اللهی عارف هستند - خالی نشود ، باید آفریده ها یی مسئولیت این امانت را بپذیرند . خدا امانت را به همه آفریده ها پیشنهاد کرد و انسان بود که آن را پذیرفت :
" همانا امانت را به آسمانها و زمین و کوه ها پیشنهاد کرد . همه بیم کردند و از بر دوش گرفتن آن خود داری کردند . انسان بر دوش گرفت و همانا با نادانی و ستم "
این " امانت " نوعی رهبری ( امامت ) ، به یمن عقل ﺁزاد، است. رهبری بیانگر خلیفة اللهی و تضمین کننده تداوم آن است . از آنجا که انسان عهده دار این رهبری و با تمام اعضای خویش مسئول ﺁن می شود ( 25 ) پس باید صفات خدائی و بعد معنوی داشته باشد . توانائی های خویش را بپرورد و موجودی نسبی و فعال باشد که در پهنه ای گسترده تا بی نهایت ، در صیرورت است . در این پهنه گسترده ، نقش امامت را برای همه پدیده ها بر عهده گرفتن، نیاز به داشتن استعدادها و حقوق دارد. استعدادهای او، صفات ثبوتیه خداوندند :
خدا به انسان اسماء آموخت ( 26 ) بدو آنچه نمی دانست و بیان و کتابت آموخت ( 27 ) استعداد دانش جویی داد . به او هوش و عقل داد و صاحب بصیرت بر خویشتن گرداند و قوه تمیز عمل نیک از عمل زشت داد. نشانه های خود را بر او بنمود تا عقل را بکار اندازد ( 18 ) . او را قوه ابداع و خلاقیت و صنعت و استعدادهای دیگر بخشید . اما از انسان ها، یکی کار پذیر ، دیگری فعال شدند . یکی استعدادها را در رشد بکار برد و دیگری، به ساختن دروغ و زور، استعدادهای خویش را تباه گرداند ( 29 ) . به انسان فطرت عدالت جو داد او را به عدالت و قسط خواند . ( 30 ) بدو، استعداد رهبری داد و او را امام و آزاد و هدف دار آفرید . ( 31 ) راه رشد را از راه سرکشی جدا کرد ( 32 ) و هدایت خویش را به مؤمن و کافر داد . به انسان هشدار داد اگر از راه رشد بیرون برود ، به بیراههِ زیادت طلبی ( 33 ) می افتد و آن را تا مرگ و ویرانی پیش میرود .
با اینهمه این انسان کامل نیست . او می تواند از فطرت خویش بدر رود . انسانی است که ضعیف و بی قرار آفریده شده است ( 34 ) . اگر بر فطرت بماند از ضعف به قوت می رسد و بر کرامت خویش می افزاید . اما اگر، در پندار و گفتار و کردار توحید را با ثنویت جانشین کند، عقل او از ﺁزادی که دارد غافل می شود و با راهنما کردن ثنویت ، قدرتمدار می شود و نیروهای حیاتی را به زور مرگ آور بدل می کند و ستمکار می شود و بیراههِ ضعف را تا مرگ و ویرانی می رود .
قرآن در تشریح چگونگی از خود بیگانه شدن انسان ، واقعیتی را خاطر نشان می کند که انسانها همچنان از آن غفلت می کنند :

حقوق انسان ذاتی او و سلب نکردنی هستند :
هر انسانی خلیفهِ خدا ، امام و آزاد بدنیا می آید . پیش از آنکه به دینی یا مرامی در آید ، صاحب حقوق و مسئول دفاع از حقوق خویش و حقوق هر فرد دیگری با هر دین و مرام و هر نژاد و رنگ و ملت و قوم و قبیله و مسئول کرامت خویش و تمامی پدیده ها است . به سخن دیگر حقوقی که او دارد ، اعطائی نیستند . تابع در آمدن او به این یا آن دین نیستند . بهر دینی در آید ، این حقوق را از دست نمی دهد . چرا که در دین اکراه نیست ( 35 ) و گرویدن به دین ، حقی از حقوق او است . همانطور که در حقوق بشر در قرآن می خوانید ، شرط برخورداری از این حقوق این نیست که مسلمان بشود و نیز نمی گوید اگر اسلام نپذیرفت یا بدان در آمد و سپس آن را ترک گفت ، حقوق خود را از دست می دهد .
اما آن واقعیت که قرآن می آموزد و این آموزش را انسان ها از یاد میبرند ، اینست : تا وقتی انسانها بخواهند آزاد بمانند، هیچ قدرتی پدید نمی آید تا بتواند آزادی و حقوق آنها را سلب کند . زمانی هم که بیشتر انسانها از خود بیگانه می شوند و آزادی و حقوق و بنا بر این کرامت خویش را از یاد می برند و قدرت را پدید می آورند، این قدرت نمی تواند کسانی را از آزادی و حقوق خویش محروم کند که آنها را از یاد نمی برند . کرامت هر انسان را هیچ موجود دیگری، هیچ قدرتی نمی تواند از او بستاند. تنها خود او است که می تواند کرامت خویش را از یاد ببرد و خواری گزیند. انسان خلیفهِ خدا و امام خلق شده است . وقتی از توحید بدر می رود ، خلیفه زور و امامِ شرک می شود و حقوق خویش و انسانهای دیگر را از یاد می برد ׃ خوار می شود و خوار می کند.
بدین قرار هیچ انسانی نمی تواند خود را از مسئولیت رعایت نشدن حقوق خویش مبری کند . و نیز ، به این عذر که تنها است و بر جهان قدرتهای ستمگر حاکمند ، نمی تواند وظیفهِ خویش را در دفاع از حقوق خود و حقوق فرد فرد انسانها و همه پدیده های هستی بر زمین بگذارد .( 36 ) وقتی انسانی به دفاع از حقوق بر می خیزد ، خلیفهِ خدا در روی زمین می شود و چون فطرت انسان را باز می گوید ، بگونه ابراهیم ( 37 ) ، سخنگوی تمامی انسانیت می شود . و چون خلیفهِ خدا است ، تنها نیست ، خدا با اوست و سر انجام پیروز می شود . خدا با او است وقتی او از بیان آزادی غافل نشود و بدین غفلت، بیان آزادی را در بیان قدرت از خود بیگانه نکند و راهبر عقل خود نگرداند و پندار و گفتار و کردار خویش ترجمان قدرت نسازد .
اما چرا آزادی و حقوق ذاتی انسان هستند ؟ زیرا آزادی و حق را جز بر اصل توحید نمی توان در تصور آورد و تعریف کرد . بر اصل ثنویت ، حق و آزادی به لباس باطل در می آیند . برای مثال بر اصل ثنویت می گویند : آزادی هر کس آنجا تمام می شود که، از ﺁنجا، آزادی دیگری شروع می شود . اما آیا دانش هر کس هم آنجا تمام می شود که دانش دیگری ، از ﺁنجا، شروع می شود ؟ آیا ابداع و خلاقیت هر کس هم جائی تمام می شود که ابداع و خلاقیت دیگری ، از ﺁنجا، شروع می شود ؟ آیا خدمتگزاری ، عدالتخواهی ، دوستی و عشق و ... هر کس هم آنجا تمام می شود که خدمتگزاری ، عدالتخواهی ، دوستی و عشق و ... دیگری، از ﺁنجا، شروع می شود ؟ پس تعریف آزادی باید در برگیرنده زور و بکار بردن آن نیز باشد ، تا بتوان گفت : آزادی هر کس آنجا تمام می شود که آزادی دیگری ، از ﺁنجا، شروع می شود . اما زور نبود آزادی است و با جبر ملازمه دارد . اگر آزادی عبارت شود از بکار بردن زور ، پس هر فرد در زندانی که «آزادی» فردهای دیگر است ، زندانی می شود . رابطه ها ، رابطه قوا می گردند و بدیهی است ، که قوی ترها وارد قلمرو "آزادی " ضعیف ترها می شوند . بر اصل روابط قوا ، آزادی و حقوق انسانی و حیات انسان و طبیعت هستند که قربانی می شوند .
آزادی و حقوق بر اصل توحید تعریف دقیق خویش را پیدا می کنند : آن آزادی که به تعریف نمی آید اما چون نسیم می توان حسش کرد، آزادی است که عقل ، در لحظه خلق، در لحظه اینهمانی جستن به هستی ، می یابد. از این رو، اندیشه و عمل خالی از زور ، صفت آزاد می جویند ( 38 ) . از این رو، آزادی حدگذار نیست ، حد و مرز بردار است : آزای هرکس مرز آزادی دیگری نیست ، فراخنای آزادی دیگر است. بدین قرار ، وقتی هستی بر فطرت آفریده شده است و فطرت توحید است ، آزادی و حقوق ترجمان توحید و بنا بر این ذاتی انسان و غیر قابل سلب هستند .
آفرینش انسان گزارشگر کرم بی پایان کردگار است چرا که هم بی کران هستی را فضای عقل او کرده است و هم این آزادیها را درونی او گردانده است . درونی او گردانده است چرا که از بیرون، قابل سلب و کاست و افزود نیستند :
1 - آزادی انتخاب اصل راهنما که هر انسان از آن برخوردار است . به این دلیل که از بیرون نمی توان کسی را ناگزیر کرد اصل راهنمای ترجمان قدرت ( ثنویت ) و یا اصل راهنمای بیانگر آزادی (موزانه عدمی = رهائی عقل از هر محدود کننده ای ) را برگزیند.
2 - آزادی بر قرار کردن رابطه آزاد : اگر انسانی بخواهد با انسانهای دیگر، با پدیده های هستی رابطه قوا بر قرار نکند، از بیرن نمی توان او را مجبور کرد رابطه قوا بر قرار کند. ابراهیم در آتش ، آزادی عقل خویش را از دست نداد. روشی در پیش گرفت که آتش بر او سرد شد. بدین قرار، ولو تمامی دیگر انسانها زور را روش کنند، انسان مسئول آزادی خویش است و تا وقتی خود به مدار بسته زورمداری در نیاید، می تواند الف - آزادی عقل خویش را حفظ کند و ب - می تواند با زورمدارها رابطه آزاد برقرار کند : آزاد ماندن و عارف گرداندن دیگران بر آزادی خویش : پیامبری آزادی، ابلاغ بیان آزادی است.
3 - آزادی انتخاب اطلاع ها و اندیشه و بیان ها ( بیان آزادی یا بیان قدرت ) . این آزادی نیز درونی است . از بیرون نمی توان عقل کسی را مجور کرد ، اطلاعی ، اندیشه ای ، بیانی ، باوری را بپذیرد.
4 - آزادی تحصیل دانش . استعداد آموختن از استعدادهای انسان و دانستن حقی از حقوق انسان است . از این رو، از بیرون نمی توان کسی را از دانستن بازداشت.
5 - آزادی ابداع و ابتکار و خلق : نه تنها از بیرون نمی توان عقل را از این آزادی محروم کرد که آن آزادی که، بسان هستی، بی کران است و عقل آدمی، بگاه خلق ، حس می کند، آزادی اصیل ، این آزادی است.
6 - آزادی گزینش هدف نیز درونی است . از بیرون نمی توان عقل را از گزینش هدف بازداشت. این آزادی بکار آن می آید که عقل ، میزان آزادی خویش را، بدان، محک بزند. چرا که هر حقی خود روش خویش است . چنانکه روش آزادی ، آزادی است، روش علم ، علم است ، روش عشق ، عشق ورزی است و... و چون ، روش قدرت نیز زور است، پس هربار که هدف برگزیده نیازمند بکار بردن شکلی از اشکال قدرت شد، عقل در می یابد که آزادی خویش را از دست داده است. چرا که قدرت را محور فعالیت خویش کرده است.
7 - آزادی رهبری : از استعدادهای انسان ، یکی استعداد رهبری است. این استعداد، با اصل راهنما و اندیشه راهنما، فعالیتهای استعدادهای آدمی را همآهنگ می کند. تا وقتی آدمی خود نخواهد، از بیرون نمی توان استعداد رهبری او را از آزادی عملش محروم کرد. خداوند اگر می خواست همه را هدایت می کرد اما به کرم خود، (39 ) چنین خواست که
« هرکس خود خویشتن را رهبری می کند » و خطاب به (پیامبر )، فرمود : «آیا می پنداری می توانی هرکس را خواهی هدایت کنی؟ »
8 - آزادیهای استعدادهای دیگر، چون استعداد انس و عشق و استعداد هنر و استعداد اقتصاد ( تنظیم فعالیت همآهنگ استعدادها در جریان رشد ) ، آزادیهای درونی هستند.
این آزادیها را آدمی خود نیز نمی تواند سلب کند. این تصور نادرست که گویا قدرت می تواند آزادی را بگیرد یا بدهد، وزنی بیشتر از خیال ندارد. آزادی ذاتی حیات است و دادنی و ستاندنی نیست. تنها کاری که انسان معتاد به زور می کند ، غافل شدن از آزادی است.
این تصور همسنگ خیال حاصل بکار بردن منطق صوری است . توضیح این که فضای باز پندار و گفتار و کردار آدمی ( = آزادی منفی ) را آزادی گویند و از آنجا که قدرت می تواند این فضا را به مدار بسته ای تبدیل کند، پس برای قدرت ، توانائی سلب و ایجاد آزادی را قائل شده اند. حال ﺁنکه ، خداوند، به کرم خویش، فضای پندار و گفتار و کردار عقل انسان را بی کران لااکراه و بیان آزادی را ، روش رشد در آزادی گرداند. از این رو، مسئولیت او ، هم از لحاظ غافل نشدن از آزادیهای درونی خویش و هم از نظر بی کران لااکراه و از خود بیگانه نشدنش در فضای بسته اکراه، کامل است. بر او است که زور در کار نیاورد و در رویاروئی با زور است که می باید وارد مدار بسته زورمداری نشود و بگاه رویاروئی با زور، کرامت خویش را به یاد آورد و زدودن زور را روش کند .
بدین سان، فضاهای بسته اکراه ، از جمله، مرزهای نژادی و قومی و ملی و ... را زور در میان آورده است . این مرزها حاصل از یاد بردن این واقعیت هستندکه انسانها از یک گوهرند. غفلت از این واقعیت سبب از خود بیگانه شدن انسان ، بر اثر اعتیاد به قدرت طلبی، است . اگر انسان به فطرت خویش باز خوانده نشود ، در تولید و مصرف قهر، به راه افراط می رود و حیات خود و طبیعت را به خطر می افکند . در جریان باز یافتن فطرت است که او می پذیرد ، با دیگری ، از هر نژاد و قوم و فرهنگ از یک گوهر است :

 

انسانها از یک گوهرند :
آدم وقتی از بهشت رانده شد ، توبه کرد و توبه او پذیرفته شد . پس نه مرد و نه زن با گناه بدنیا نمی آیند . بر فطرت خدائی بدنیا می آیند . زن را که " دون انسان و عامل فریب مرد " بشمار می آمد ، قرآن با مرد برابر کرد ( 40 ) . زن و مرد را از یک نفس دانست ( 41 ) و به آنها گفت : از یکدیگرند و یکی دیگری است . هر یک از مرد و زن فضل ها دارند . زن که در باورهای دینی و فلسفی ، عامل فساد و مرگ بود ، این فضل ها را دارد :
1 - زن کوثر و مزرعه حیات است ( 42 ) مزرعه ایست که وقتی در فطرت خویش است ، هرگز خشکی نمی پذیرد . در این مزرعه ، بذر به عشق کاشته می شود و میوه نیز به عشق زاده و پرورده می شود .
2 - او را آموزگار عشق گرداند . این او است که زناشوئی را کانون عشق می کند تا مرد را از رفتن به بیراهه خصومت ها و از پا بدر آمدن به تنش ها ، به مزرعه عشق باز آورد . ( 43 )
3 - زن را هنرمند آفرید : بیرون نهادن پا از دایره ای که طرز فکرها و باورهای هر عصر دایره ممکن ها می شمارند و پیشی جستن در فراخنای ناممکن ها ، هنری است که بیشتر زنان خلق می کنند . بنا بر قرآن، در جریان مداوم زمان ، هر بار عصری آغاز می شود ، هنر به بیرون از دایره ممکن ها پا نهادن و بدان عصری را با عصری جدید جای گزین کردن ، هنر زن و از او است : هاجر، زن برده ای که مزارش ، در مکه ، قبله گاه مسلمانان است ، به ابراهیم (ع) ، در پیری ، فرزند می دهد ( 44 ) . به عشق مادری، در شن زار سوزان ، از زمین آب می جهاند . چشمه زمزم پدید می آید که در شوره زار همچنان نشانه دوام حیات است . مادر موسی (ع) او را به آب می دهد و همسر فرعون او را از آب می گیرد و ، هم در خانه فرعون ، جباری که فرمان داده بود نوزادان پسر بنی اسرائیل را بکشند ، می پرورد ( 45 ) . مریم ، بدون شوهر ، عیسی (ع) را به دنیا می آورد ( 46 ) و محمد (ص) در آغوش خدیجه (ع) ، از اضطراب و فشار مسئولیت سنگین پیامبری ، آرام می گیرد . هم او می گوید : " خدیجه نیمی از نبوت بود " ( 47 ) . و ...
4 - زن را فضل مادری است : قرآن به فرزندان خاطر نشان می کند که به مادر ، احترامی فزونتر کنند ( 48 ) و پیامبر بهشت را زیر پای مادران دانست .
5 - زن میزان کرامت و فراخوان مرد به کرامت است : خواری زن گزارشگر واپسگرائی و انحطاط جامعه است. هرچند پیامبر (ص) تکریم زن را نشان سلامت اخلاقی و کرامت مرد شمرد ( 49 ) ، اما حافظ کرامت زن، خود او است و او با افزودن بر کرامت خویش است که مرد را به تکریم زن و به تکریم همه آفریده ها باز می خواند ( 50 ) :
و مرد را نیز فضلها است. بر میزان عدالت، فضلهای زن با فضلهای مرد زوجی را می سازند که این دو را به کرامت جوئی و کرامت بخشی توانا تر می کنند :
1 - فضل پدری که وقتی با فضل مادری جمع می شود، رهبری و فضای آزاد رشد را گسترده تر می کنند .
2 - فضل قوام بودن و اعتماد بخشیدن . توان اعتماد بخشیدن وقتی با فضل زن که برانیگختن اعتماد به نفس در مرد است - هر بار که او این اعتماد را از دست می دهد - ترکیب می شوند، پایه استوار عشق پایدار می گردند.
3 – فضل خطر پذیری و ابتکار و ورود در ابتلا :
فضل هنرمندی زن که جرأت بیرون رفتن از دایره ممکن ها و گشودن فضاهای باز به روی اندیشه و عمل با فضل خطر پذیری و ابتکار و ورود در ابتلی ، ترکیبی را می سازند که رشد زوج زن و مرد را میسر می کنند. ابتلی را راه رشد انسان گرداندن، کرم خداوند در حق انسان است. آن سان که اریک فروم می پندارد، انسان از آزادی نیست که می ترسد ، از ابتلی است که می ترسد . او می ترسد آنگاه که دو فضل زن و مرد، ترکیبی درخور برای پذیرفتن خطر ورود در ابتلی را بوجود نمی آورند. بدین خاطر است که انسانها چون از زوجیت فضلها غافل می شوند، از ورود در ابتلی می ترسند. در نتیجه، از کرامت و آزادی خویش غافل می شوند و از رشد می مانند .
4 – زن میزان کرامت است و مرد از رهگذر تکریم زن بر کرامت خویش عارف می ماند. بدین سان ، زن، به وجود خویش، فراخوان مرد است به غافل نشدن از کرامت خود . و تقوی حق کرامت یکدیگر و آفریده ها را به جا آوردن است . پس هر کوشش در تکریم زن، افزودن بر کرامت مرد است. ترکیب این دو فضل به زوج زن و مرد امکان می دهد از راه تکریم آفریده ها، بر کرامتهای خود و آفریده ها بیفزایند.
5 - زن آموزگار عشق است و مرد را فضل دفاع از استقلال و آزادی زن ، در برابر تجاوز است. هرچند ، مدافع اول زن از استقلال و آزادی خویشتن، خود او است، اما ترکیب این دو فضل است که خانواده را کانون عشق و اعتماد متقابل می کند و رابطه ها میان انسانها را از زور تهی می گرداند. از این رو فرمود ( 51) :
« فضل میان خود را فراموش نکنید. همانا خداوند بدانچه می کنید همواره بینا است »

بدین سان، هر مرزی میان زن و مرد، نه تنها ترکیب فضلهای آنها را ناممکن می کند، که خود گویای غفلت زن و مرد از این فضلها است : زناشوئیها که فرآورده ترکیب فضلها نیستند، رابطه قوا میان زنها و مردها هستند. رابطه قوا زناشوئی را نه کانون عشق که کارگاه تولید قدرت ویرانگر می کند. و نخستین آفریده ای که، به قدرت باوری، قیاس صوری را روش کرد و به اختلاف جنس استناد کرد ، شیطان شد ( 52 ) . خدای به انسانها گفت : از شیطان پیروی نکنند و، به قدرت باوری، مرزهای جنسی و نژادی و قومی و ملی و... را پدید نیاورند . به آنها خاطر نشان کرد : به رنگ های مختلف آفریده شده اند و هیچ رنگی را بر رنگ دیگر ، امتیازی نیست ( 53) و قرار گرفتن ﺁنها در قبیله ها و ملت ها ، برای اینست که از یکدیگر باز شناخته شوند : ( 54 )
" ای مردمان همانا شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا از یکدیگر شناخته شوید . همانا بزرگوارتر شما نزد خدا ، پرهیزکارتر شما است . خدا همواره دانا و آگاه است . "
بدین قرار ، در آزاد زیستن و در نژاد و رنگ و معیشت مادی و در حقوق و وظایف و در شرکت در مسئولیت رهبری اصل بر برابری است . قرآن عدالت را که تا آن زمان ، در نحله های فلسفی و دین ها ، بر نابرابری تعریف می شد ، خط جدا کننده « بودها » یا آفریده های آزاد از « نبودها » یا فرآورده های زور گرداند : زور نمی سازد ، ویران می کند . بنا بر این ایجاد حق نمی کند . پس هر نابرابری سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که زور ایجاد می کند ، خلاف عدالت و مایه ویرانی طبیعت و تباهی انسانها و دیگر جانداران می شود . حال آنکه ناهمسانی های زوجیت پذیر (فضلهای زنان و مردان ) نه بر نابرابری که بر برابری و از یک گوهر بودن شهادت می دهند ( 55 ) . و آن نابرابریهای اکتسابی بر میزان عدالتند که از راه مسابقه در امامت، در علم ، در دادگری ، در خدمتگزاری ، در پرورش اندیشه و تن و در هر آنچه معنوی است ( 56 )، حاصل شوند و پیشی گیرندگان ، موقعیت خود را مجوز سلطه طلبی و ایجاد نابرابریها نکنند و کرامت خویش را در گرو تکیریم بجا ماندگان از راه کوشش در بر کشیدن آنها کنند. بدان مسابقه و این کرامت است که پیشی گیرندگان ، هشدار و انذار می شوند( 57 ) ، الگو می شوند و امام رشد پس افتادگان می گردند . چنان که یک رشته گذار ها از نابرابری ها به برابریها ، انسانها را در افق باز معنویت به پیش می برند : ( 58 )

 

کرامت انسان تحقق پیدا می کند به :
اینک آنچه را پیرامون تکریم کرامت افزا نوشتیم و آنچه را که پیش از این ننوشتیم ، به نگارش آوریم ، با تفصیل و ترتیب :
1 - خدا ، در طبیعت ، از هر چیز به اندازه آفریده است ( 59 ) پس ندرت ، را انسانها بوجود می آورند . چرا و چگونه ندرت را بوجود می آورند ؟ با از یاد بردن کرامت خویش و کرامت آفریده ها ، در نتیجه، برگرداندن نیازهای غیر مادی به نیازهای مادی و اصالت دادن به زور و زور را اساس رابطه ها ، با خود ، با دیگران و با طبیعت کردن :
* هیچ نیاز طبیعی را نمی توان با فرآورده ای بر آورد که مصرف آن غیر طبیعی است . بدن انسان نیازهایی دارد . اما فرآورده هایی که برای برآوردن آن نیازها مصرف می کنیم ، نباید با بدن رابطه قوا برقرار کنند . بدین قرار، تولید و مصرف فرآورده هایی که اثر تخریبی بر بدن دارند ، غفلت از کرامت خویش و طبیعت است ( 60 )
* اما امر واقع مهمتری که قرآن بدان توجه کرده و توجه اهل خرد را نسبت به آن جلب می کند ، اینست : وقتی ثنویت اصل راهنمای اندیشه و عمل می شود ، مدار باز مادی ↔ معنوی به مدار بسته مادی ↔ مادی بدل می شود . در این مدار بسته ، نیازهای معنوی را نیز باید با فرآورده های مادی برآورده ساخت . معنوی ها مادی ها می شوند و برآوردن این نیازها به تولید و مصرف انبوه ممکن می شود . در نتیجه ، زمان به زمان نیازها بیشتر و منابع طبیعت کمتر می شوند . برای مثال ، عشق میان زن و مرد ، معنوی است . چرا که دوست داشتن حقی معنوی است . اما اگر در " حب شهوات " از خود بیگانه و در این « حب» خلاصه شد ، زمان که در عشق بی نهایت است ، در شهوت گرائی ، کوتاه می شود . پس زمان مصرف فرآورده ها کوتاه می شود . در عشق نیازها را فرآورده های معنوی برآورده می کنند . در « حب شهوت » ، نیازها را فرآورده های مادی رفع می کنند . و چون زمان ارضاع شهوت کوتاه است ، پس زود به زود نیاز به فرآورده های مادی تجدید می شود . بدین سان در مدار بسته مادی ↔ مادی ، تولید و مصرف با اسراف و تبذیر همراه می شود ( 61 ) . اما از آنجا که تمامی انسانها نمی توانند در مسابقه مصرف انبوه شرکت کنند ، فقر در جامعه های انسانی و در طبیعت گسترش می یابد . اکثریت بزرگی را فقر و اقلیت کوچکی را مصرف انبوه می فرساید .
آن روز که ، در شبه جزیره عربستان ، جامعه فقیری می زیست ، دیدن امروز که تولید و مصرف انبوه کار را به اینجا رسانده است که بیش از دو سوم تولید کشورهای صنعتی ویرانگر هستند وکه تولید و مصرف انبوه فرآورده ها انسان و طبیعت را به نیستی تهدید می کند ، کاری بیش از معجزه است .
از این رو ، قرآن دوگانگی میان انسان و طبیعت و انسانها و دیگر زیندگان را الغا می کند و هشدار می دهد : خداوند طبیعت را مسخر انسان کرد ( 62 ) و انسانها را به تکریم همه آفریده ها و عمارت طبیعت گماشت ( 63 ) و برای حیوانها نیز حقوق و کرامت قائل شد ( 64 ) .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   21 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله انسان و کرامت او

دانلود مقاله آجر

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله آجر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تاریخ پرکندو سرآمد مصالح ساختمانی باشد آجر در زمانی که در بابل اختراع شد و ساختن خشت و پختن آن معمول گشت. روزبروز در پهنه گیتی گسترش پیدا کرد و می توان گفت بطور شعاعی کره زمین را دربرگرفت. خاک رس در اکثر نقاط زمین یافت می شود و این بهترین وسیله ای بود که اکثر مردم دنیا با آن شناخت پیدا کردند و پس از اینکه آن را به شکل خمیر گل درآوردند، در قالب به آن فرم دادند و در مقابل هوا و آفتاب خشک کردند و در کوره به آتش کشیدند و پختند و پس از اینکه جسم مقاومی شد از آن درخانه سازی و دیگر کارهای ساختمانی مورد بهره برداری قرار دادند. ساده ترین مصالح ساختمانی که از دیرزمان تا به امروز در دسترس فقیرترین و غنی ترین مردم دنیا قرار داشته همانا خشت و آجر می باشد.
تاریخ آجرسازی را پنجهزار سال قبل از میلاد می دانند. مردمی که در کناره های رود نیل زندگی می کردند می دیدند که رودخانه در آرامش پس از طغیان و ته نشین شدن رسوبات که از نرمه های خاک رس مخلوط با آب که پس از تابیدن آفتاب بروی آن ترکهای متعددی خورده و به قطعات کوچک و بزرگ و به ضخامت تقریبی 4تا 5 سانتی متر مانند قالبهایی از گل بریده شده و آماده برای کارهائی مانند دیوارسازی در کناره های رود نیل بجا مانده این قطعات را مورد استفاده قرار دادند و به کمک یکدیگر آنها را به دیوار و خانه تبدیل کردند. از آنجا که همیشه در فکر نوآوری وپیشرفت بوده اند از پیدایش دنیا تا به امروز این صفت در وجود بشر رشد کرده و ذوق هنری که همیشه در وجود انسانها به تکاپو افتاده و خلاقیت درونی خود را آشکار کرده و آنهائیکه دست اندرکار بنا و بناسازی بوده اند به این فکر افتادند که چطور می شود خشت ها را محکمتر ساخت. بنابراین گل رس را با مقداری پهن مخلوط کرده و پس از لگدکردن ورز دادند. گل آماده شده را در قالب به شکل خشت درآوردند و بعدها برای اینکه گل در زمانیکه مقابل نور آفتاب آب خود را از دست می دهد ترک نخورده و محکمتر به هم بچسبد از کاه استفاده کردند کاه را پس از خیس کردن با خاکی که قراربود برای خشت مالی آماده شود مخلوط کردند و خاک رس و کاه را با آب در هم آمیختند و به شکل گل نیم کاه در قالب به خشت تبدیل نمودند و کاه مانند آرماتور در گل باقیمانده و مانع ترک خوردگی خشت گردید.( کاه را خیس می کردند که نرم شود و در موقع خشت مالی به دست آسیب نرساند.) از روزی که خشت به آجر تبدیل شد و انسان آجر را شناخت و دانست یکی از عمده ترین مصالح ساختمانی است که بطور وفور باید از آن استفاده کرد، بر آن شدند که هر روز دامنه آجر را وسعت دهند و کاربرد آن که در همه جای ساختمان بود بکار گیرند.
محققین بطور جمع بر این باورند که استادکاران بلامنازع در مشرق زمین بودند که ساختن آجر و استفاده از آن را مورد استفاده قرار دادند. انتخاب قالب و شکل گیری خشت و آجر از نظر محققین فن در اوائل کار مشکل بود یا بهتر بگوئیم هنری بود که باید روی آن فکر می شد با اینکه در مصر رسوبات ته نشین شده کناره های رود نیل را پس از خشک شدن روی هم قرار دادند و با آن دیوار ساختند ولی در شکل گیری قالب پس از مدتها و اینکه خشتها و آجرها چگونه روی هم قرار بگیرند که خراب نشوند و برای هم گیر شدن و نگهداری یکدیگر چه باید کرد تا دیوار استوار بماند. بهترین فرمی که انتخاب کردند آجرهای مکعبی شکل بود که باندازه های مختلفی در گوشه و کنار دنیا ساخته شد و دلیل آن هم این بود که نیم و نیم دو آجر روی هم قرار گیرد. این آجرها با ضخامتهای مختلفی همراه بود در ابتدا آجرها بزرگ و بسیار ضخیم و با طول عرضهای متفاوت، ولی کم کم به نازکی گرائید. مکعبها آجری شکل بعدها و به مرود ایام به قطعات کوچکتری تقسیم شد و بر هر قطعه ای نامی نهادند که این نامها سینه به سینه و زمان به زمان گذشت و درهر گوشه ای به زبان محلی آن گوشه متداول گشت و چون از سواد و سوادآموزی خبری نبود، در بعضی محلات با تحریفهایی همراه بود و همان تحریفها سینه به سینه به نسلهای بعدی انتقال پیدا کرد، پس از آنکه فرهنگ مردم هر کشوری به رشته تحریر درآمد این نامها بطور یکسان متداول گشت.
ساختمان سازی در زمانهای قدیم هرچند بدوی و ابتدایی بود با پیشرفتی که خشت آجر داشت انسانها بر آن شدند که بیشتر فکر کنند و بهتر بسازند وطریقه بهتر ساختن و بهتر بکارگرفتن آجر و خشت را بیاموزند.
در زمانیکه خشت پخته شده و تبدیل به آجر گشت و از مقاومت خوبی برخوردار شد و همه دست اندر کاران را به خود مشغول کرده بود معماران ایرانی از این صنعت بدور نبودند و در ایران شهر شوش که پایتخت ایلامیها بود و از آبادانی زیادی برخودار بوده آجرسازی رواج پیدا کرد و در کاوشهایی که در شهر شوش انجام گرفته و از آثار بدست آمده و بقایای تمدن ماقبل تاریخ را می رساند. از سفالهای پخته شده مصور رنگین که از طبقات زیرین خاکهای شهر شوش بدست آمده، اهمیت قدمت این ناحیه را می رساند و الواح گلی که در شهر شوش بدست آورده اند، مربوط به 1700 سال قبل از میلاد مسیح می باشد که این الواح شامل اسناد و قراردادهاست.
سلسله هخامنشی و داریوش کبیر در سال 494 ق.م قصر شوش را بنا کرد و این گویای تمدن بزرگی است که در غرب ایران پا به عرصه وجود گذاشت و چهره این سرزمین را عوض کرد. پس متوجه شدیم که آجر در تمام دنیا زیربنای اصلی ساختمان و مشخص کننده و عامل افسانه ای هر بنا می باشد.
کشور ما با اینکه در منطقه حاره قرار دارد و هوای آن در شمال و جنوب کشور در تمام طول سال با اختلاف شدید گرما وسرما که درجه حرارت همیشه حدود 40 درجه سانتیگراد نوسان دارد و در ساختمانهای باید از مصالحی کاملاً مناسب با آب وهوا استفاده کرد، ولی متأسفانه در یک دوره محدود در کشور ساختمانها را(نما) از سنگهایی که در مقابل حرارتهایی که در مقابل حرارتهای مختلف تغییر درجه حرارت فاحش می داد و در هوای گرم تابستان سریع گرم و در برودت هوای زمستان سریع سرما را بخود جذب میکرد، پوشانیدند. این سنگها از تکنیک پائینی برخوردار بودند. بکارگیری سنگ در کشور ما بطور تجربی آزمایش می شد و امتحان خوبی نداد. در همین زمان با پیشرفت تکنولوژی صاحبان صنایع در حرفه های مختلف بر آن شدند تا از انواع مصالح چه طبیعی و چه غیرطبیعی برای نماسازی بهره گیرند.
مصالحی که از اختراعات و ابداعات آنها بود برای نماسازی با تبلیغات فراوان بکار گرفتند و تمام آنها را به بوته آزمایش سپردند ولی نتیجه مطلوبی عاید نگشت و هر کدام به نوبه خود از لیست مصالح ساختمانی حذف گشت و باز هم آجر که از مصالح سنتی هر آب و خاکی بود جای نشین همه آنها شد.
پس از مدت کوتاهی مردم دوباره به فکر آجر افتادند که اینبار، همانطور که گفته شد، ذوق هنرمندان با گذشته تفاوت محسوسی پیدا کرد، آجرکاری نما در شهرهای مختلف رو به فزونی نهاد و معماران و دست اندرکاران، خارج و داخل بنا را با ذوق و سلیقه خود آزمایش کردند.
آجرسازی از زمانهای بسیار دور در سراسر دنیا عبارت بود از خاک رس مخلوط با آب که در قالبها به آن فرم داده و پس از قراردادن در برابر آتش بنام آجر از آن استفاده کردند منتها شرکتهای آجرسازی در کشورهای مختلف متفاوت بود. در کشور ما در ابتدا آجر را در کوره های چاهی(استوانه ای ) پختند و سپس کوره های تونلی متداول گشت و امروزه با پیشرفت تکنولوژی روش روزافزون آن از کوره هایی کاملاً متفاوت با قبل استفاده میشود.
ضمناً بد نیست خاطر نشان شویم با پیشرفت تکنولوژی و علم شیمی، صاحبان صنایع دست اندرکار تغییر رنگ در آجر و مرغوب کردن جنس آن و مقاومت در برابر اجسام و گازهای خارجی در نقاط مختلف میباشد تا آجر بهتری عرضه نمایند.
آجرها و بلوکها
آجرها گروهی از مصالح می باشند که به صورت صنعتی تولید و جایگزین سنگ شده اند و در حقیقت سنگی ساخته دست بشر می باشند، سنگی دگرگون که از تغییر وضعیت خشت پدید می آید. این گروه از مصالح که اولین تولید صنعتی و انبوه مصالح ساختمانی به دست بشر به شمار می آیند براساس نوع مواد اولیه، روند تولید و محل مصرف به انواع متنوعی تقسیم می شوند. آجرهای رسی که اولین و فراوان ترین آنها می باشند قدمت چندهزار ساله دارند. با پیشرفت تکنولوژی و علم شیمی انواع بی شماری از آجرها با کیفیت های مختلف، ابعاد و شکل ظاهری متنوع راهی بازار مصرف شده اند.
آجر رسی از قدیمی ترین مصالح ساختمانی که به وسیله بشر تولید شده است، می باشد. سنگ علیرغم فراوانی و استقامت به راحتی در دسترس قرار نمی گیرد، این مصالح طبیعی فرم دلخواه را به آسانی به خود نمی گیرد و با صرف هزینه بسیار قطعات آن یکسان می گردند و در این حالت نیز دورریز زیادی از خود به جا می گذارد. در حالی که گل حاصل از خاک رس که منشأ تهیه آجر است به راحتی شکل دلخواه را به خود می گیرد و محصولی همگن به دست می دهد.
از این رو می توان با قالب زدن گل و حرارت دادن آن مصالحی سخت، دارای مشخصات فیزیکی، مکانیکی و شیمیایی یکسان، متناسب با کاربرد، منطبق با فیزیک بدن انسان، با فرآیند تولید ساده، سریع و حمل و نقل آسان تولید نمود.
مصارف آجر
اولین پیام های تاریخی تمدنهای گذشته به وسیله آجر برای ما به یادگار مانده است. این اسناد تاریخی اولین کتابخانه های تمدن بشری را تشکیل می داده اند. به اعتقاد باستان شناسان اولین بار آجر در سرزمین بین النهرین تهیه شده است. به هر صورت باید آجر پس از پیدایش آتش و در نواحی که معادن سنگ وجود نداشته اند اختراع شده باشد. نمونه های زیبا و با عظمت کاربرد آجر در معماری ایران باستان نماینده پیشرفت درخشان ایرانیان در تولید و مهندسی کاربرد این مصالح است. در این میان می توان از زیگورات چغازنبیل، ایوان مدائن، کاخهای فیروزآباد و لرستان در قبل از اسلام و همین طور مساجد جامع اصفهان و یزد، گنبدکاووس و ارگ تبریز مربوط به دوران بعد از اسلام نام برد.
رمز توانایی آجر در خلق شگفت انگیزترین ساختمانهای تاریخ در تناسبات آن نهفته است. این ابعاد در طی زمان متحول شده و در حال حاضر با ساختار و توانایی بدن انسان همآهنگ شده است. ابعاد آجر به طریقی است که براحتی در یکدیگر قفل و بست می گردند. این خاصیت، کیفیت های مهندسی بیشماری از جمله در محل اتصال دو دیوار به یکدیگر بوجود می آورد. آجرها به کمک ملات به یکدیگر متصل می شوند و سطح یکنواختی را بوجود می آورند. این ابعاد متناسب باعث شده است که این مصالح بمنظور اجرای دهانه های وسیع بصورت قوس و طاق و گنبد که از زمان قبل از ساسانیان در ایران رواج داشته است، کارآیی منحصر به فردی داشته باشد.
خواص آجر باعث شده است که بعنوان مصالح پرکننده دیوار و سقف از جمله پرمصرف ترین مصالح باشد. زیبایی آجر و الگوی حاصل از اجرچینی باعث شده است که به صورت نما در داخل و خارج بنا مورد استفاده قرار گیرد و هویت خاصی به ساختمان ببخشد. استفاده از آجر بعنوتان فرش کف و پلکان فارغ از مقاومت مطلوب آن ویژگی های اقلیمی این مصالح کویری را بیشتر نمایش می گذارد.
تولید آجر رسی
ساخت این فرآورده رسی هنوز هم به مقدار زیاد مطابق روش های سنتی انجام می شود. البته در نتیجه پیشرفت های تکنولوژی درصد سال اخیردستگاه های مدرنی با کارآیی بسیار بالا ساخته شده است که علاوه بر افزایش تولید، محصول از کیفیت بالاتری برخوردار می باشد جریان تهیه آجر پنج مرحله عمده را به شرح زیر طی می کند:
- تهیه و آماده نمودن ماده اولیه
- تهیه گل
- تهیه خشت
- خشک کردن خشت
- پخش آجر
تهیه آجر در تمام مراحل یادشده بالا به دو طریق صنعتی و سنتی( ماشینی و دستی) انجام می شود.واضح است در صورت دقت در روند تهیه مواد اولیه و تولید، محصول به دست آمده به روش صنعتی یا ماشین از کیفیت و کمیت بالاتری برخوردار خواهد بود.
تهیه و آماده نمودن ماده اولیه
ماده اولیه آجر را عمدتاً خاک رس تشکیل می دهد. انواع مختلفی از خاک رس وجود دارد ولی بیشتر از خاک رس آبرفتی برای تهیه آجر استفاده می شود.
-خاک رس آبرفتی: همانطوری که از نامش پیداست در نزدیکی سطح زمین یافت می شود و بیشتر آجرهای رسی با کمک آن تولید می شوند. میزان خاک رس در گل آجر بسیار اهمیت دارد. خاک رس زیاد گل آجر را توپر می کند ولی موجب ترک خوردن خشت در هنگام خشک شدن می شود.
- ماسه: که از تأثیر عمل فرسایش هوازدگی بر سنگ های استخوان بندی حاصل می شود در حقیقت استخوان بندی آجر می باشد. در صورت افزایش مقدار آن آجر ترد و پوک می شود و ضمناً دانه های درشت ماسه در گل آجر در هنگام پختن منبسط و موجب ایجاد ترک های ریز در آجر می شوند.
- آهک: در خاک رس و گل آهک وجود دارد. در صورتیکه به صورت دانه ریز، یکنواخت و همگن باشد موجب روشن شدن رنگ آجر می شود و افزایش مقدار آن نقش گدازآور دارد. وجود دانه های درشت آهک در گل آجر پس از پختن آهک زنده تولید می کند. آهک زنده در هنگام استفاده از آجر، آب ملات را به خود می کشد و تولید هیدروکسید آهک یا آهک شفته می کند، که بسته به خلوص سنگ آهک 25/1 تا 5/3 برابر حجم اولیه را به دست می آورد و موجب ترکیدن آجر می شود. به این پدیده آلوئک آجر می گویند.
- ترکیبات سولفاتی: به مقدار کم بی ضرر است و در صورت افزایش، تولید یون اسیدی می نمایند و به آجر و ملات آسیب می رساند.
- ترکیبات آهن دار: نقش گدازآور دارند و رنگ محصول را به قرمز نزدیک می کند.
- نباتات و ریشه گیاهان: ممکن است در گل آجر ریشه گیاهان وجود داشته باشد که در حرارت کوره می سوزند و آجر پوک می شود. پس از تهیه ماده اولیه آن را الک و خوب آسیاب می کنند تا نرم و یکنواخت شود.
تهیه گل و خشت
برای تهیه خشت و آجر رسی سه روش متفاوت وجود دارد که در هر روش میزان رطوبت خاک و نوع گل متفاوت است.
- گل خشک: که با اضافه نمودن آب به میزان حدود 8 تا 12 درصد وزن ماده اولیه تهیه می شود. و با کمک پرس خشت شکل می گیرد. بسیاری از آجرهای صنعتی و کلیه سفال های رسی ساختمانی با روش گل خشک ساخته می شوند.
- گل سفت: که با اضافه نمودن آب به میزان حدود 20 تا 25 درصد وزن ماده اولیه تهیه می شود با روش ماشینی خشت می زنند. در این روش از ماشین های خشت زنی هیدرولیکی استفاده می کنند. خشت U به صورت منشوری با قاعده مربع یا مستطیل شکل از دستگاه خارج می شود و سپس آن را با کمک دستگاه برش به قطعات مساوی تقسیم می کنند.
- گل خمیری: با اضافه نمودن آب به میزان تا حد 60 درصد وزن به خاک تهیه می شود تا حالت خمیری پیدا کنند و بتوان با دست به آن شکل داد در این روش گل را در درون قالب های چوبی می ریزند و با دست شکل می دهند و خشت می زنند.
- خشک کردن خشت:
زمانی که قطعات از ماشینهای شکل دهی خارج می شوند مقدار قابل توجهی رطوبت به همراه دارند. خشک کردن خشت خام قبل از پختن آن به علت جلوگیری از تغییر شکل زیاد و ترک در سطح خشت می باشد و همچنین از صرف هزینه سوخت بیشتر در کوره اصلی و امکان دوده گرفتن کوره به سبب رطوبت اولیه زیاد و سوخت ناقص جلوگیری می کند.
خشک کردن موجب بروز انقباض می شود و این انقباض در حدی مجاز است که محصول نهایی دارای اندازه مناسب و دلخواه باشد. جمع شدگی در خشت خشک شده حدوداً ده درصد در هر بعد است. درجه حرارت کوره خشک کن از 40 تا 200 در جه سانتی گراد و زمان خشک کردن از 24 تا 48 ساعت متغیر است که بستگی به نوع رس دارد. حرارت لازم معمولاً به کمک گرمای تلف شده از کوره های اصلی فراهم می شود. در کلیه مراحل، حرارت و رطوبت کاملاً تنظیم می گردند تا از انقباض سریع که موجب بوجود آمدن ترک های زیاد می شود اجتناب گردد.
در مناطق گرم وخشک از گرمای هوا بمنظور خشک نمودن خشت استفاده می کنند. در این روش نحوه چیدن خشت ها از اهمیت فراوان برخوردار است. به ترتیبی که جریان هوا یک جانبه نباشد چون باعث ایجاد انحناء و تغییر شکل آجر در اثر خشک شدن یک جانبه می شود.
خشت خشکی که برای پختن آجر آماده شده است رطوبتی بین 8 تا 12 درصد به همراه دارد.
پختن آجر
گداختن یکی از مهمترین قدم ها در ساختن آجر می باشد. زمان مورد نیاز با توجه به نوع کوره، نوع رس و سایر متغیرها از 40 تا 150 ساعت تغییر می کند. در حال حاضر کوره های تونلی وکوره های متناوب انواع جدیدی از کوره ها می باشند که مورد استفاده قرار می گیرند. در کوره تونلی آجرهای خشک شده که برروی واگون های مخصوص چیده شده اند از داخل تونل گذر می کنند و از کانون حرارتی عبور می نمایند و از سوی دیگر خارج می شوند.
در کوره های دیگر، حرارت بطور متناوب تغییر می کند. در این روش خشت ها ثابت و کانون حرارتی متغیر است. سوخت این کوره ها گاز طبیعی، نفت، یا زغال سنگ می باشد.

 


آجر جوش
در کوره های آجرپزی مخصوصاً کوره های چاهی و یا حلقه ای که آتش آن قابل کنترل نیست ممکن است به قسمتی از کوره که به آتش نزدیک تر است حرارت بیشتری برسد در نیتجه آجر از مرحله خمیری گذشته و ذوب می شود. در این مرحله خاک رس روان گشته و شیشه ای می گردد رنگ اینگونه آجرها متمایل به سبز می باشد، خاصیت مکندگی در این نوع آجرها بسیار کم بوده و در حدود 2 تا3 درصد است آجر جوش نسبت به آجر معمولی تردتر و شکننده تر می باشد و به علت آنکه آب در آن نفوذ نمی کند در مقابل عوامل جوی و اسیدهای آلی از آجر معمولی مقاومتر است، به همین دلیل مصرف آن در فرش کف کانالهای فاضلاب و غیره پیشنهاد می شود. ولی بکاربردن این نوع آجر در دیوارهای حمال مخصوصاً طاق ضربی به هیچوجه پیشنهاد نمی شود.
اگر بخواهند برای مصارفی از قبیل فرش کف کانالهای فاضلاب و غیره آجر جوش بطور انبوه تولید نمایند باید اولاً مواد گداز آور مانند اکسیدهای آهن در مصالح اولیه تهیه آجر بیشتر باشد در ثانی باید گرمای کوره را به 1200 درجه سانتیگراد برسانند و مخصوصاً باید توجه نمایند که آجر در هنگام پختن و ذوب شدن جاری نشود زیرا در این صورت قطعات آجرهای مختلف به هم چسبیده و هر 5 یا 6 بلوک آجر یک قطعه شده کاملاض شکل هندسی خود را از دست داده و غیرقابل مصرف می گردد.
بدین لحاظ باید قبلاً بوسیله آزمایش در جه حرارت عرق کردن و روان شدن خاک مورد استفاده برای تهیه آجرجوش تعیین گردد و درجه حرارت کوره باید بگونه ای تنظیم گردد که به حد روان شدن خاک نرسد. با توجه به اینکه کوره های آجرپزی اغلب مجهز به وسائل دقیق کنترل حرارت نمی باشد که بتوان در حد یکی دو درجه حرارت آن را کنترل نمود لذا بهتر است برای تهیه آجر جوش از مصالحی استفاده شود که فاصله حرارتی بین مرحله عرق کردن و روان شدن در آن مصالح زیاد باشد و این فاصله بوسیله آزمایش می توان تعیین نمود.
وزن مخصوص آجر جوش قدری بیشتر از آجر معمولی بوده و در حدود 9/1 گرم در سانتی متر مکعب می باشد.تصویر شماره 6 – پلان کوهره هوفمن
کنترل زمان پخت در کوره از اهمیت فراوانی برخوردار است خشت خام فاقد مقاومت های مکانیکی موردنظر است و چنانچه آجر بیش از حد حرارت ببیند تغییر شکل می دهد و قابل استفاده نمی باشد.
بمنظور اجتناب از بروز ترک حرارت تا دمای 100 تا 120 درجه سانتی گراد به کندی افزایش می یابد. در این دما آب آزاد خشت های تبخیر و خشک می شود. بعد از خشک شدن خشت ها حرارت به سرعت تا 700 الی 800 در جه سانتیگراد افزایش می یابد و در این دما آب تبلور کائولین تبخیر( دی هیدراته) می شود و خشت ها نهایت تخلخل خود را پیدا می کنند. در دمای 800 تا 850 درجه سانتیگراد مواد زودگداز همراه با رس گداخته می شوند و اجزای دیر گداز را احاطه می نمایند و بعد طولی رس ها نقصان می یابد و خشت حرارت دیده به مصالح یکپارچه ای تبدیل می شود.
مصالح تشکیل شده از رس زودگداز در در جه حرارت بین 900 تا 1100 درجه سانتیگراد کاملاً گداخته می شوند و مصالح ساختار سنگی پیدا می کند. این مصالح بخوبی در برابر نفوذ آب مقاوم است و مقاومت مکانیکی بالا، مقاومت در برابر یخبندان و سایر کیفیات یک مصالح ارزشمند را پیدا می کند.
در بعضی از روشهایی نوین بمنظور جلا یافتن سطح آجر در مرحله نهایی با تزریق گاز طبیعی سطح آجر می سوزد و تغییر رنگ می دهد و جلا پیدا می کند. برای جلوگیری از ترک آجرها را بآهستگی سرد می نمایند و بعد از آن کنترل نهایی انجام می گیرد و در صورت نیاز به منظور یکنواختی ماشین کاری و سپس آجرهای مرغوب بسته بندی انبار یا بارگیری می شوند.
مشخصات فنی آجرهای رسی
آجرهای رسی بسته به مواد اولیه و نحوه تولید دارای تنوع فراوانی هستند برخی از آنها بعنوان مصالح پرکننده مناسب می باشند و بعضی دیگر به علت جلوه ظاهری و مقاومت جهت نماسازی بکار می روند. بعضی از آجرها بعلت کیفیت مطلوب در نقاطی از ساختمان که در معرض یخبندان قرار دارند مورد استفاده قرار می گیرند و گروهی مناسب برای کف سازی هستند. بنابراین مهندس معمار براساس ویژگی های محل مصرف، آجر رسی بهینه را انتخاب می نماید.

 


خواص فیزیکی
بر طبق استاندارد شماره 7 ایران آجرهای مصرفی در نما باید دارای مشخصات زیر باشند:
- معایب ظاهری: آجرنما باید عاری از معایب ظاهری مانند ترک خوردگی، شوره زدگی، آلوئک و نظایر آن باشد.
- ابعاد و اندازه ها: طول و عرض و ضخامت آجرهای مختلف باید مطابق جدول شماره یک باشد.
باید در نظر داشت که رواداری یادشده در مورد آجرنما در هنگام اجرا توسط ماشین مخصوص ساییده و یکنواخت می شود.
- لبه های آجر: خط فصل مشترک سطوح آجرها باید مستقیم وزوایای تلاقی آنها قائمه وسطوحشان صال باشد.
- درآجرهای سوراخ دار: سوراخ ها باید عمود بر سطح بزرگ آجر و بطور یکنواخت در سطح آن توزیع شده باشند و جمع مساحت آنها باید بین 25 تا 40 درصد سطح آجرها باشد. بعد سوراخ های مربع و قطر سوراخ های دایره ای باید حداکثر به 26 میلیمتر محدود شود ودر صخامت دیواره بین سوراخ و لبه آجر بیش از 15 میلیمتر و فاصله بین دو سوراخ بیش از 10 میلیمتر باشد.
- وزن مخصوص: هر دو نوع آجر ماشینی دستی نباید از 7/1 و وزن مخصوص فضایی آنها از 3/1 گرم بر سانتی متر مکعب کمتر شود.
- مقاومت در برابر یخبندان: آجرهای مصرفی در نما باید در برابر یخبندان پایدار باشند و در آزمایش یخ زدگی دچار خرابی ظاهری مانند ورقه ورقه شدن، ترک خوردن و خوردگی نشوند.
- ضریب جذب آب: درصد وزنی جذب آب در آزمایش 24 ساعته در مورد آجرهای ماشینی نباید از 16 و در مورد آجرهای دستی از 20 بیشتر شود و در هر دو نوع آجر از 8 کمتر باشد.
- قطعات نازک آجری( آجر دوغابی) مورد مصرف در نماسازی به ابعاد 20 (40 یا 30) 200 میلیمتر با قطعات موزائیکی نازک آجری نما به ضخامت 20 یا 30 میلیمتر با نقش چند آجر بندکشی شده( آجر موزاییکی ) ساخته می شوند حداقل باید دارای مشخصات آجرهای ماشینی با مقاومت متوسط مندرج در استاندارد شماره 7 ایران باشند.
- ترک در سطح آجر: وجود یک ترک عمیق در سطح متوسط آجر حداکثر تا عمق 40 میلیمتر در آجر پشت کار بلااشکال می باشد. ولی بطورکلی در صد آجرهای ترک دار نباید بیشتر از 25 باشد.
- پیچیدگی، انحناء و فرورفتگی: پیچیدگی در امتداد سطح بزرگ آجر حداکثر 4 میلیمتر و در امتداد سطح متوسط آجر تا 5 میلیمتر مجاز است. آجر نباید انحناء و فرورفتگی بیش از 5 میلیمتر داشته باشد و این مقدار در صورتی قابل قبول است که میزان آن از 20% کل آجرها افزایش پیدا نکند.
- سایر موارد: آجر باید کاملاً پخته و یکنواخت و سخت باشد ودر برخورد با آجر دیگر صدای زنگ دار ایجاد کند. به علت عدم چسبندگی آجرهای کهنه به ملات حتی المقدور از آنها استفاده نمی شود و تنها در صورت انجام پیش بینی های لازم به صورت سائیدن با برس سیمی استفاده از آن مجاز خواهد بود.
آجرهای ساختمانی مقاومت خوبی در برابر آتش دارند بطوریکه یک دیوار 22 سانتی متری از آجر در حدود شش ساعت در برابر آتش سوزی مقاومت از خود نشان می دهد.
ضریب انقباض و انبساط در آجر در حدود 0003/0 می باشد که بسیار ناچیز است.
آجر بعنوان یکی از مصالح متراکم هادی صوت می باشد. در صورتی که انتقال صوت توسط عملکرد دیافراگمی دیوار باشد این مقاومت به وزن دیوار بستگی دارد یعنی کاهش انتقال صوت در دیوار آجری همگن با لگاریتم وزن دیوار متناسب است جذب صدا در سطح آجری در فرکانس طبیعی پایین است. این خاصیت با اندودکردن دیوار و نقاشی باز هم کمتر می شود و لذا برای این منظور از اندودهای مخصوص و آجرهای سبک استفاده می نمایند.

 

خواص مکانیکی
حداقل تاب فشاری برای آجرهای رسی بر طبق استاندارد شماره 7 ایران برابر با جدول شماره 2 است.
استفاده از آجرهای غیر استاندارد به شرطی مجاز می باشد که دست کم تاب فشاری آن 80% مقادیر مندرج در استاندارد ایران باشد.
خواص شیمیایی
محیط های شیمیای قبل از آن که برروی آجر تأثیر بگذارند، ملات آن را تخریب می نمایند. لذا استفاده از ملات مناسب در فضاهایی که بنحوی مواد شیمیایی در آنها جاری است از اهمیت زیادی برخوردار است.
استفاده از آجرهای لعاب دار نیز مانع از جذب مواد در خلل و فرج آجر می شود.
- نمک های محلول موجود در آجر
نمک های محلول در خاک رس اولیه موجود می باشند و یا در حرارت کوره تولید می شوند. نمک های محلول می توانند موجب بروز شوره بشوند. سولفات های محلول ممکن است به سطح آجر حرکت کرده و داخل ملات یا اندود بشوند و موجب انتشار شوره و فساد ملات بوسیله حمله سولفات ها شود که در صورت استفاده از آنها در خارج از ساختمان باید از ملات سیمان ضدسولفات استفاده شود.
- شوره
گاهی اوقات شوره به صورت گرده سفیدی بر سطح کار آجری نوساز پدیدار می شود.
علت این پدیده انتقال نمک های حل شده در رطوبت از داخل آجر به سطح نما جایی که آب تبخیر می شود و از خود بلورهای نمک را بر جای می گذارد، می باشد. اغلب اوقات اینگونه شوره در طول یک سال بدون برجای گزاردن اثر تخریبی خود بخود از بین می رود. در کارهای آجری خارج از ساختمان ودر محیط هایی که مرتباً مرطوب و خشک می شوند، شوره هر زمانی می تواند ظهور کند. از این مهم تر شکل گیری نمک های متبلور شده در زیر پوسته ایجاد نمای آبله گون و یا پوسته شدن نما می کند.
برای برطرف کردن شوره و سطح شوره زده را با مخلوط 2 تا 4% آب و سرکه با کمک برس نرم پاک می کنند.
- لکه
سطح آجرکاری ممکن است در طول عملیات بنایی با ملات سیمانی یا آهکی که از ملات تازه بیرون می ریزد لکه بردارد. در هر دو صورت لکه باید با برس بدون آلوده کردن سایر سطوح تمیز شود.

 

آجر عنصرسازه ای
امروزه حجم زیادی از ساختمان سازی در مناطق شهری کوچک را خانه های یک تا دو طبقه آجری تشکیل می دهد. دیوار باربر این خانه ها( بدون هیچگونه تسلیح) ساخته شده است. تجزیه زلزله های گذشته نشان داده است که این ساختمانها پایداری چندانی در برابر زلزله ندارند و تقریباً در تمامی زلزله های گذشته برخی ناتمام این خانه ها تخریب گشته اند.
در آیین نامه طرح ساختمانها در برابر زلزله( آئین نامه 2800) ساخت این ساختمانها را بدون احتساب زیرزمین به دو طبقه مجزا محدود کرده است.
معمولاً آجر رسی معمولی مقاومت خوبی در برابر عوامل خورنده ندارد. این عیبی است که اغلب در ساختمانهایی که از آجر در ساخت دیوار یا کرسی آنها استفاده شده است و در مجاورت آنها عوامل خورنده مانند آبهای دارای املاح مضر وجود دارد باعث آسیب پذیری ساختمان می شود. خوردگی تدریجی آجر بکار رفته در پای دیوار، ضخامت مؤثر آن را کاهش می دهد و آنرا آسیب پذیر می کند. این پدیده در ساختمانهای آجری ساخته شده در شهرها و روستاهای حاشیه خلیج فارس و دریای عمان و همچنین مناطقی مانند یزد و کرمان که آب آن املاح فراوانی دارد به چشم می خورد البته در این مناطق ملاتهای سیمانی بین لایه های آجرکاری نیز خورده شده و بر شدت آسیب پذیر شدن ساختمان می افزاید.
ساختمانهایی نیز ساخته شده است که اتصال آنها با یکدیگر و ملات بسیار اندک است و مقاومت چندانی برای آنها در برابر زلزله پیش بینی نمی شود. البته یکی از معایب بزرگی که امروزه گریبان گیر صنعت ساخت و ساز کشور است و منشاء بسیاری از خرابیهاست. عدم دقت در ساخت ملات و با توجه به زمان مصرف آن می باشد. امروزه متأسفانه در ساخت ملاتهای سیمانی به نسبت اختلاط توجه نمی شود. از ماسه هایی استفاده می شود که مقدار زیادی گردوغبار روی آن نشسته، از آب گل آلود استفاده شده است، برای دستیابی به کارپذیری لازم در طول مصرف مرتب به آن آب می افزایند. شاید ساعتی از گیرش نهای سیمان نیز گذشته باشد اما با آب را شل می کنند و به مصرف می رسانند.
در مقاومت دیوارهای آجری، دو مورد زیر نقش مهمی دارد:
الف- زنجاب کردن، بطوریکه اگر آجرها خوب زنجاب نشود، آب ملات را مکد و ملات اصطلاحاً می سوزد. البته اگرآجر نیز از آب اشباع شده باشد، دیگر ملات به آن به اندازه کافی نمی چسبد. همچنین در این صورت مقداری از آب آجر به درون ملات منتقل می شود و نسبت آب به سیمان در ملات افزایش می یابد و ضمن ضعف در پیوند، از مقاومت آن کاسته می شود. بدین منظور، پاشیدن آب کافی روی آجر با قراردادن آجر حدود2 دقیقه در آب کافی است.
ب) دوغاب ریزی روی دیوارهای آجری، که مقاومت دیوار را چندین برابر می کند. در تحقیقات بعمل آمده نشان داده شده است که مقاومت ضربه ای دیوار آجری می تواند تا حدود 70 برابر افزایش یابد.
البته ساختمانهایی نیز نیاکان ما ساخته اند که تا حدودی نکات آیین نامه های امروزی در آنها رعایت شده است و در طول زمان مقاومت خوبی از خود نشان داده اند. بعنوان مثال می توان به مسجدجامع بروجرد اشاره کرد که دیوارهای بلند آن با کلافهای چوبی تسلیح شده است.
در هر صورت با توجه به زلزله خیزی اکثر نقاط کشورمان و تجربه زلزله های مکرر گذشته توصیه می شود دیوارهای آجری به صورت مسلح ساخته شوند. مسلح کردن دیوارهای آجری می تواند به صورتهای گوناگون صورت گیرد. استفاده از دیوار دوجداره آجری و قراردادن یک شبکه فولادی و دوغاب ریزی بین آن یکی از روشها می باشد. همچنین عبور دادن میلگرد از درون سوراخهای آجر و وصل کردن آنها به یکدیگر روش دیگری برای ساخت دیوارهای آجری مسلح است که در هر صورت برای طراحی و ساخت اینگونه اعضاء باید به آئین نامه های مربوطه رجوع کرد.
علاوه بر این موارد از آجر در ساخت سقفهای تاق ضربی نیز استفاده می شود. در ساخت این سقفها نیز باید به اندازه دهانه و ملات گچ مصرفی توجه شود.
استفاده ازآجر برای مصارف غیرسازه ای
امروزه از آجر به دلیل دسترسی آسان و.... در ساخت اعضای پرکننده مانند تیغه ها بسیار استفاده می شود. متأسفانه در ساخت این دیوارها دقت کافی بعمل نمی آید و اغلب سطح دیوار تا حدود چند سانتی متر جابجایی دارد. برای رفع این عیب باید لایه ضخیمی از ملات روی آن اندود کرد که مشکلات بعدی مانند ترک خوردن و ... را ایجاد می کند. دقت در چیدن این دیوارها می تواند تا حدود زیادی از هزینه های اضافی بکاهد.
اگر دیوار آجری پرکننده به شیوه خوبی چیده شود و اتصال مناسبی به اعضای باربر داشته باشد هنگام زلزله نیز فرو نمی ریزد.
استفاده از آجر در نماسازی
امروزه استفاده از آجر د رنماسازی بسیار گسترش یافته است تولید آجر و پلاک با ابعاد مختلف و رنگهای متنوع و همچنین سازگاری با فرهنگ ایران و داشتن جلوه زیبا سبب استفاده روزافزون از نماهای آجری شده است.
از انواع طرح های مختلف می توان در ایجاد نمای آجری استفاده کرد. در میان این طرح ها، اتصالات راسته – راسته را می توان نمای سنتی ایران به حساب آورد، زیرا در زمانهای گذشته آجرها به شکل مربع تولید می شدند.
هنگام ساخت نماهای آجری باید در ترازبودن آجرها و در یک امتدادبودن بندها اطمینان حاصل کرد.
ایجاد اتصالات کافی بین دیوار زیرکار و نمای آجری وهمچنین بین آجرهای نما در رجهای افقی و عمودی موضوع بسیار مهم دیگری است که در ساخت و ساز اغلب به آن توجه کافی نمی شود. اتصالات مناسب بین سطح زیر کار و دیوار نمای آجری را می توان به شیوه های زیر تأمین کرد:

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  43  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آجر

دانلودمقاله نکات اخلاقی و فردی فضه

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله نکات اخلاقی و فردی فضه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

اینک به تشکیل خانواده، تربیت فرزندان، امتیازات فردی و استفاده از آن برای تبلیغ آرمانهای اهل بیت(ع) می‏پردازیم.
خانواده و فرزندان
بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، فشارهای سیاسی قدرت حاکم برای از بین بردن نفوذ و مقاومت اهل بیت و اقلیت طرفدار آنان فزونی یافت. هر دو ستون برپادارنده خمیه اسلام (پیامبر(ص) و فاطمه(س)) فرو ریختند و امیرمؤمنان یکه و تنها با یارانی انگشت‏شمار در معرض خباثتها و دشمنی‏ها واقع شد اما فضه، همچنان نزد امیرمؤمنان علی(ع) ماند و از کودکان فاطمه(س) سرپرستی کرد. بر اساس روایتی از امام صادق(ع) در همین دوران امیرمؤمنان، فضه را تشویق به ازدواج کرد. در این خبر که در عوالم العلوم از عمروبن داود نقل شده، آمده است: «فضه با نظر امیرمؤمنان(ع) به عقد ابوثعلبه که مردی از اهالی حبشه بود، درآمد و از وی صاحب فرزندی شد و بعد از وفات ابوثعلبه، با سلیک غطفان ازدواج کرد. در این حین یگانه فرزندش از ابوثعلبه وفات یافت.1
نصیرالدین امیر صادق در کتاب (فاطمه) بر خلاف دیگر متون ازدواج اول فضه را در زمان حیات حضرت فاطمه می‏داند و می‏نویسد: «ابوثعلبه از دنیا رفت، فاطمه از فضه دلجویی نمود و او را با خود مأنوس کرد تا خود از دار جهان رحلت فرمود. فضه بعد از وفات فاطمه با مردی به نام سلیک ازدواج کرد».2
این ادعای امیرصادق ظاهرا بدون دلیل است و هیچ مدارکی دال بر اینکه ازدواج وی قبل از شهادت حضرت زهرا باشد، یافت نشد.
در اغلب کتب تاریخی نامی از فرزندان سلیک به میان نیامده است از این رو برخی احتمال داده‏اند فرزندان از شخصی دیگر باشند، چه در موارد فراوانی نام دختر، نوه و پسرانی از فضه نقل شده که مسلّم می‏نمایاند فضه شوهری غیر این دو نیز داشته است. و یا فرزندانش از سلیک، مورد اشاره منابع تاریخ قرار نگرفته‏اند.3
علامه مجلسی در خبری از «مسکه» دختر فضه و «شهره» نوه‏اش نام می‏برد و ذبیح‏الله محلاتی در ریاحین الشریعة بعد از نقل روایتی که نام فرزندان پسر (داود، محمد، یحیی و موسی) فضه را ثبت کرده است، می‏نویسد: مرحوم مجلسی مدرک این خبر را در بحارالانوار از دو نفر مشیخه اهل سلوک و عرفان حکایت می‏نماید که بهتر از روات کثیر الروایة غیر ضابط است.4
فضه با وجود تمام درگیریهای سیاسی هرگز شانه از مسؤولیت پرورش فرزندان فرزانه خالی نکرد او چنان به تربیت فرزندان همت گمارد که نسل بعد از نسل حافظ قرآن بوده و از عفاف و تقوا و تقرب نزد خدای متعال در حد کمال برخوردار گشتند تا به آنجا که در طول تاریخ روایات مربوط به پاکیزگی روحی آنان بارها مورد اشاره و تأکید نویسندگان و محققان قرار گرفته است و به عنوان بانوان نمونه از آنها یاد شده است.
ابن‏شهر آشوب در مناقب به نقل از مالک دینار می‏نویسد: «هنگام حج بانویی را دیدم که بر حیوانی ضعیف سوار شده است و زمانی که حاجیان برمی‏گشتند، در حال رفتن به حج است. وسط بیابان او را دیدم که خسته و رنجور همچنان به زحمت و آرامی راه می‏پیماید. اندکی جلوتر رفتم و خود را به او رساندم و ملامتش کردم. گفتم: چرا با این مرکب لاغر حرکت کرده‏ای که چنین در راه بمانی؟
سر به سوی آسمان بالا برد و گفت: «لا فی بیتی ترکتنی و لا الی بیتک حملتنی فوعزتک و جلالک لو فعل بی هذا غیرک لما شکوته الا الیک».
نه مرا به خانه‏ام واگذاری و نه به خانه خودت رساندی. قسم به عزت و جلالت اگر جز تو چنین می‏کرد، نزد تو شکایت می‏آوردم.
همان دم شخصی خود را به او رساند و زمام ناقه‏اش را در دست گرفت و از او خواست سوار شود. آنگاه ناقه با سرعتی شگفت به پیش تاخت. در جایگاه طواف دوباره همان زن را دیدم حس کنجکاوی راحتم نگذاشت، جلوتر رفتم و پرسیدم تو کیستی؟ گفت: من «شهره» دختر مسکه دختر فضه خادمه فاطمه زهرا(س) هستم.5
اعتراض به حاکمیت
فضه هوش سرشار و قدرت یادگیری بسیاری داشت. قابلیت پذیرش در حد وسیع، وجودش را برای کسب فضایل از اهل بیت(ع) آماده ساخت. از این‏رو در مدتی اندک به مقامهای والایی در پیروی و همراهی عترت(ع) رسید. آنچه فضه را از دیگران متمایز می‏کند و از وی بانویی شاخص برای آیندگان می‏سازد این است که وی ظرفیت وجودیش اعم از، قدرت، یادگیری، پذیرش حق، خستگی‏ناپذیری، حافظه قوی، خطابه و قدرت انتقال همه و همه را در راه دفاع از اهل بیت(ع) به کار برد و از هر امتیاز به عنوان ابزاری برای نبرد با ظالمان غاصب سود برد حتی بعد از شهادت حضرت زهرا و تشکیل خانواده (روایات تاریخی به پرجمعیت بودن خانواده وی تأکید دارد) در جریان مبارزه‏اش وقفه‏ای ایجاد نکرد. وی با تسلط ویژه‏ای که به احکام فقهی داشت، به انتقاد علمی از حکام وقت می‏پرداخت و بر ناروا بودن جایگاهی که در اختیار گرفته‏اند، اشاره می‏کرد.
امام صادق(ع) می‏فرماید: بعد از وفات شوهر اول فضه (ابوثعلبه) روزی سلیک (شوهر دوم) نزد عمر آمد و از فضه شکایت کرد و گفت: فضه اجازه نزدیکی به من نمی‏دهد. «فاشتکاها الی عمرو ذالک فی ایامه. فقال لها عمر: ما یشتکی منک ابومالک یا فضه؟ فقالت: انت تحکم فی ذالک و ما یخفی علیک. قال عمر: ما اجدلک رخصة قالت: یا ابااحفض ذهبت بک المذاهب ان ابنی من غره مات فاردت ان استبری ...
عمر به او گفت: ای فضه ابومالک چه شکایتی از تو دارد؟
ـ تو حکم می‏کنی در باره‏اش؛ پس بر تو مخفی نیست.
ـ من که دلیلی بر این کار تو نمی‏بینم.
ـ ای اباحفض مذاهب تو را منحرف نکنند. پسرم از (ابوثعلبه) وفات یافته است؛ در این مدت از حیض استبراء می‏کردم که اگر حامله‏ام جنین من بچه ثعلبه است و اگر حیض شدم معلوم شود بچه از ثعلبه نیست. عمر که در مقابل پاسخ متین فضه درمانده شد، به شگرد همیشگی خود پناه برد و به موضع انفعالی فرو رفت. وی هر گاه که در بین مردم از حل مسایل عاجز می‏ماند و علی گره را می‏گشود، با عبارت «لولا علی لهلک عمر» اگر علی نبود خلیفه از بین می‏رفت، خود را از سرزنش فکری و زبانی مردم می‏رهانید. این بار نیز گفت: «شعرة من آل ابی‏طالب افقه من عُدّی» یک تار مو از خانواده ابی‏طالب از قبیله عدی فقیه‏تر است.6 عظمت این گفتار آنگاه روشن می‏شود که بدانیم قبیله عدی در فقاهت سرآمد روزگار خویش و ضرب‏المثل فقاهت بودند.
فریاد با سکوت
نقطه آغازین مهجوریت اهل بیت را بی‏گمان باید در آخرین روز مریضی پیامبر اکرم جستجو کرد «هنگامی که پیامبر فرمود برای من استخوان شانه و دوات و یا کاغذ و دواتی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعدها گمراه نشوید ...»7
خلیفه دوم در مقابل درخواست پیامبر گفت: بیماری بر پیامبر غلبه کرده و قرآن پیش شماست. کتاب آسمانی ما را کافی است. ابن‏عباس دانشمند معروف اسلام که با یادآوری آن روز دانه‏های اشک بسان مروارید بر روی گونه‏اش می‏غلطتید می‏گوید: بزرگترین مصیبت برای اسلام این بود که اختلاف گروهی از صحابه مانع شد که پیامبر نامه‏اش را بنویسد؟8
همین تفکر که برای جلوگیری از نفوذ امیرمؤمنان و اهل بیت در رهبری جامعه بعد از پیامبر به ذهن برخی صحابه خطور کرد، زمینه‏های مهجوریت اهل بیت، و احادیث و حقایق دینی را که آنان بیان می‏کردند، به وجود آورد. به این ترتیب بعد از وفات پیامبر اکرم عموم مردم از منبع جوشان اهل بیت به طور گسترده‏ای محروم شدند و جامعه‏ای به وجود آمد که قرآن ظاهری پایه فکریش و حاکمان تنها مفسرینش شدند در این دوره مفسران مستقل به طور شدیدی از سوی خلافت تحت فشار بودند تا از حریم ظاهر قرآن تجاوز نکنند و به سیره و سخن و رأی علی(ع) اشاره نکنند. فضه تدبیری اندیشید وی دیگر سخن نگفت و تنها به تلاوت و پاسخگویی با آیات الهی پرداخت و با این کار آرمانهای اهل بیت و آراء آنان را به مردم بازگو کرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   24 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نکات اخلاقی و فردی فضه

دانلودمقاله نهج البلاغه از منظر اندیشمندان

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله نهج البلاغه از منظر اندیشمندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 انتخاب این نام (نهج البلاغه) برای این کتاب به خاطر آن است که انسان تصور می کند برتر از کلام مخلوق و پایین تر از کلام خالق متعال است سخنانی که به مرحله اعجاز نزدیک شده و ابداعات و ابتکاراتی در حقیقت و مجاز دارد.

سبط بن جوزی (از خطبا و مورخان و مفسران معروف اهل سنت):
خداوند امتیازات حلاوت و ملاحت و زیبایی و فصاحت را در وجود علی علیه السلام جمع کرده، کلمه ای از او ساقط نشده و حجت و برهانی از دست نرفته است، تمام سخن گویان را ناتوان ساخته و گوی سبقت را از همگان ربوده است. کلماتی که نور نبوت بر آن تابیده و افکار و عقول را حیران ساخته است.

علامه محمد تقی جعفری:
هیچ گونه جای تردید نیست که ما نمی توانیم شخصیت علی بن ابی طالب علیه السلام را مانند شخصیتهای یک بعدی تاریخ نشان بدهیم وکتابش (نهج البلاغه) راهم به عنوان کتابی که یک شخصیت یک بعدی ازخود به یادگار گذاشته است تلقی کنیم . ما با انسانی سروکار داریم که هدف اعلایی برای زندگی دارد ، زمامداری که عادل مطلق است ، دارای معرفتی درحد اعلی درباره انسان وجهان ، وابستگی به مبادی عالی هستی ، وابستگی مستقیم به خدا ودهها امتیازات از این قبیل که درعلی بن ابی طالب (علیه السلام) به اتفاق تمام تواریخ ثبت شده است ، قابل توضیح وتفسیر با مفاهیم وارزش های معمولی نمی باشد 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  4  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نهج البلاغه از منظر اندیشمندان

دانلود مقاله معجزه ریاضی در قرآن

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله معجزه ریاضی در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


هر فرد نا مسلمان منصفی با خواندن مطالب زیر ایمان می آورد که قران کلام خدا است
چه رسد به افرادی که مسلمان هستند

 

جمله ”بسم الله الرحمن الرحیم“ 19 حرف است، و در آیه 74:30 سوره مدثر آمده است که نگهبانان جهنم 19 فرشته هستند
و هر کس که بگوید قرآن سخن انسان است خداوند او را وارد جهنمی میکند که 19 فرشته نگهبان آن هستند.
ما میدانیم که عدد 19 عدد اول ( prime number ) است. عدد اول عددی است که فقط بر خودش و بر یک قابل تقسیم باشد.
افراد مختلفی در گذشته و حال سعی کرده اند که به رمزهای معجزات ریاضی قرآن پی ببرند.
در گذشته، یکی از این افراد پیگیری های زیادی در این مورد انجام داد و به موفقیت های زیادی "در این مورد" رسید.
در سالهای اخیرآقای کورش جم ‌نشان که در زمان حاضر در تهران زندگی میکند با یک ماشین حساب کوچک به نتیجه‌ای رسید
که شما میتوانید آن را امتحان کنید. او شماره هر سوره را با تعداد آیات آن بصورت زیر جمع کرد:

 

جمع تعداد آیه شماره سوره
زوج 8 = 7 + 1
زوج 288 = 286 + 2
فرد 203 = 200 + 3
زوج 180 = 176 + 4
فرد 125 = 120 + 5
... ... ... ...
... ... ... ...
زوج 118 = 5 + 113
زوج 120 = 6 + 114

 

جمع زوج ها جمع فردها جمع آیه ها جمع سوره ها
6236 6555 6236 6555

 

قابل توجه است که تعداد زوج‌ها 57 عدد و فردها نیز به همان تعداد یعنی 57 عدد میباشد که این خود به تنهائی یک معجزه است.
اما معجزه دیگر اینست که اگر حاصل جمع‌های زوج را با هم جمع کنیم 6236 بدست می ‌آید که مساوی است با تعداد کل آیه‌های قرآن.
و معجزه دیگر اینکه اگر حاصل جمع‌های فرد را با هم جمع کنیم 6555 بدست میاید که مساوی است با جمع کل شماره سوره‌های قرآن.
و معجزه دیگر اینکه اگر رقم‌های 6555 را با رقم‌های 6236 جمع کنیم، عدد 38 بدست میآید که خود ضریب 19 دارد:
2 X 19 = 38 = (6+2+3+6) + (5+5+5+6)
همانطور که تعداد سوره‌های قرآن ضریب 19 دارد: 6 X 19 = 114
لطفا توجه کنید که اگر تعداد آیه‌های قرآن را کم یا زیاد کنیم یا فقط جای سوره‌ها را با هم عوض کنیم
دیگر چنین روابطی وجود نخواهد داشت،
و این نشان دهنده اینست که تعداد آیات قرآن همین اندازه و ترتیب سوره‌ها نیز به همین ترتیب بوده
و در نتیجه قرآن نمیتواند کار دست انسان باشد.
________________________________________
آقای عبدالله اریک متوجه شدند که
در چهار کلمه "بسم" و "الله" و "الرحمن" و ”الرحیم“ 18 رابطه ریاضی وجود دارد.
و یک رابطه دیگر را آقای مهندس جواد رحمانی بدست آورده اند که روی هم 19 رابطه میشود.
که با محاسبه ارزشهای عددی حروف الفبای عربی (که در قدیم به آن ابجد میگفتند) به آن رسید.
حروف ابجد 28 حرف عربی را نشان میدهد که بترتیب از یک تا هزار بترتیب زیر شماره گذاری شده:

 

ارزشهای عددی حروف ابجد
ا = 1 ک = 20 ق = 100
ب = 2 ل = 30 ر = 200
ج = 3 م = 40 ش = 300
د = 4 ن = 50 ت = 400
ه = 5 س = 60 ث = 500
و = 6 ع = 70 خ = 600
ز = 7 ف = 80 ذ = 700
ح = 8 ص = 90 ض = 800
ط = 9 ظ = 900
ی = 10 غ =1000

 


لازم به تذکر است که این ارزشهای عددی حروف الفبای عربی
مانند ارزشهای عددی حروف لاتین (Roman Numerals) قرن‌هاست که مورد استفاده بوده است.

 

19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم و ارزشهای ابجدی مربوطه:

 

شماره حرف عربی ارزش ابجدی بسم
1 ب 2
2 س 60
3 م 40

 


4 ا 1 الله
5 ل 30
6 ل 30
7 ه 5

 

8 ا 1 الرحمن
9 ل 30
10 ر 200
11 ح 8
12 م 40
13 ن 50

 

14 ا 1 الرحیم
15 ل 30
16 ر 200
17 ح 8
18 ی 10
19 م 40

 

معجزه ریاضی ”بسم الله الرحمن الرحیم“

 

چهار کلمه و 19 حرف ( بسم الله الرحمن الرحیم ) چنان با یکدیگر، بنابر یک سیستم ریاضی متشکل گردیده است
که با دانش و احساس بشری غیر قابل انجام میباشد. این سیستم قابل تعمق، بر اساس ارزشهای ابجدی این حروف بدست میاید
که اطلاعات مورد نیاز برای شرح آن بطور خلاصه در زیر نشان داده شده است.
________________________________________
چهار کلمه ”بسم الله الرحمن الرحیم“ شماره حروف عربی هر کلمه و ارزشهای ابجدی آنها:
شماره کلمات تعداد حروف ارزشهای ابجدی جمع ارزشها

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 24   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معجزه ریاضی در قرآن