اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله مروری بر گذشته تاریخ

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله مروری بر گذشته تاریخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مطالبی که در این درس عنوان می شود در مورد خط تصویری و خط میخی و چگونگی پیدایش آن است . در تاریخ خوانده ایم که زندگی انسان اولیه روستانشینی ، چادر نشینی و کوچ نشینی بوده تا اینکه در بین النهرین سومری ها تمدن سومری را تشکیل دادند. اولین کسانی که خط را اختراع کردند سومری ها بودند سپس گروه دیگر بنام ابجد که از عربستان به دجله و فرات آمده و با سومری ها زندگی کرده سپس بر آنها پیروز شده تمدن بابلی ها را تشکیل می دهند و در خط منحنی به نتایجی می رسند و بعد آشوری ها تغییری در خط میخی بوجود می آورند.
خط میخی خط مفهوم نویسی است و آشوری ها یک سری تصاویر را بر خط منحنی اضافه کردند . از طرفی به ایران می آیند ایران قبلاً در جنوب فلات ایران قرار داشت و آریائیها که در قسمت سیبری زندگی می کردند . سیبری منطقه خوش آب و هوای بود. آریائیها به دلیل سرد شدن ناگهانی آب و هوا به منطقة رود سند در هند و عده ای به مرکزی ترین فلات ایران که ایران کنونی است و به سه دسته تقسیم شدند پارسها در جنوب ـ پارتها در شمال یعنی دریای مازندران و خراسان.
عده ای جنگجو شدند و کلاً دست به تشکیل حکومتهایی در فلات ایران شدند . اولین حکومتی که گسترش پیدا کرد مادها بودند. مادها بعد از حکومت با آشوریها همسایه شدند و با آنها از نظر علوم و هنر تجاربی را کسب کردند و اولین حروف الفبا را اختراع کردند. بعد از‌آن پارسها قدرت را بدست گرفتند ( هخامنشی ، کورش ، داریوش ) و در تمام علوم دست به نوآوری و پیشرفت زدند. بعد از آن پارتها حکومت را بدست گرفتند که یکی از آنها اشکانیان بودند که در تمام زمینه ها بخصوص هنر معماری پیشرفت داشتند. گروهی در شبه جزیره عربستان بنام قبایل سامی از عربستان به روی نیل و دریای احمر رفته ودر آنجا حکومت کردند. سرزمین مصر که بوسیله مصریان که اقوام سامی بودند تشکیل شده و مهمترین کار آنها ایجاد خط تصویری یا همان هیرو (مقدس) گلیف (حجاری) بودند، خطوط تصویر بر روی سنگ حک می شد این عامل باعث شد که مصری ها پاپیروس ( از شیرة گیاه بردی بدست می آید ) را کشف کنند و آن بصورت نواری هایی بود که در کنار هم قرار داده می شد و کاغذ درست می شد و بعد از آن خط تصویری بر روی همین کاغذ نوشته شد. این خط دارای 500 علامت بود ولی بعد از آن فینیقی ها علامات را کاهش دادند به 24 علامت و آنرا به سرزمین کرت در مدیترانه رساندند و از این طریق به یونانی ها منتقل کردند یونانی ها اولین کسانی بودند که حروف بی صدا و صدا دار را به خط تصویری مصریان اضافه کردند.
و بعد آنرا به رومی ها منتقل کردند و رومی ها به کشورهای اروپایی سپس تمدن غرب نشان گرفته از تمدن شرق است.

 


تصویر صفحه اول مربوط به خط تصویری مصریان است که از اهرام مصر بدست آمده .
اصولاً هر خط تصویری بیان کننده آداب و رسوم و سنتهای قبیله ای و آنچه که رایج و مرسوم بوده است . از این نمودها بیشتر بر روی ظروف و آثار هنری استفاده می کرده اند و گرنه در بیان مطالب خود حروفهای روز مره و رایج بین خود داشته اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


اصولاً هر طراحی شامل ترکیب و انتخاب می شود. انتخاب + ترکیب = طرح
تصویر صفحه بعد لیوان سفالین مربوط به تپه سیلک در کاشان را نشان می دهد که محل تمدن مادها بوده ، آنچه در این لیوان مطرح است این است که تمام شکلها به موقعیت سنتی از نظر آداب و رسوم مردم و موقعیت جغرافیایی و تاریخی از نظر پادشاهان ( مثل تخت جمشید) بر میگردد.
در قسمت بالا شکل یک اسب است . در هنرهای بومی و منطقه ای تصاویر تکرار می شود چنانچه در قالیبافی و سوزن دوزی نیز تکرار وجود دارد.
در قسمت بالا شکل درنا دیده می شود ، درنا پرنده مقدس و کمیابی است که به هر کجا کوچ
می کند گویند پرنده خوش یمنی است . در قسمت دوم تصویر یک گرگ یا روباه را در حال دویدن می بینیم و پلنگی را بدنبال خود می کشد. دراین شکل ما جریان بقای نسل را به عینه می بینیم یعنی در طول حیات زندگی هرکس برای بقای خود تلاش می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


تصویر بعدی یک بز یا گوسفند شاخدار را نشان می دهد. در بیان تصویری هر چیزی که برای انسان مقدس و قابل توجه باشد در کشیدن آن اغراق می کنند در این تصویر شاخ ها بزرگ طراحی شده چون از آن ابزار جنگی و دسته های شمشیر می ساخته اند و از نظر حیاتی برای آنها اهمیت داشته است.
در وسط شاخ بز دایره ای دیده می شود که باستان شناسان گفته اند که آنها خوشه های گندم و به عقیده عده ای امواج آب هستند ولی آنچه که آن روز مردم قصد داشتند نمایش دهند چیزی حیاتی بوده نظیر خورشید که برایشان اهمیت داشته .

 

 

 

 

 

تصویر بعدی اسبی است که اغراق در بدن آن صورت گرفته و اشکال را خلاصه کرده اند.
تصویر دوم خوشه های گندم است و قسمت پائین از نظر باستان شناسان تصاویر خانه از زاویه بالا است و تصویر بعدی اشکالی است از درختان مقدس سرو
سرو خاصیت گند زدائی دارد و جلوگیری می کند از آفات و بادهای مسموم.
اسم کاشمر تجزیه می شود به کاشت ، مُرخ ( سرو) یعنی شهر سروها
و کتابهای دست نویس را قبل از نوشتن ، کاغذها را در برگ جوشاندة درخت سرو فرو می بردند تا موریانه ها آنرا آسیب ندهند و کافور نیز از یک نوع برگ درخت سرو درست می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویر بالا دیگ مسی مربوط به دوران سلجوقی است که بعد از ظهور اسلام بوده ، در این دیگ حاشیه بندی و ترکیبات مهمی دیده می شود و ما تصاویر پرندگان را به طور تکرار می بینیم و در میانه آن انسانی را بر روی اسب و گربه وحشی را که بر روی انسان پریده است می بینیم که باز هم بقای نسل را نشان می دهد. در آن زمان شغل بیشتر افراد شکار بوده و در قسمت بعدی ما حروفی با خط کوفی می بینیم چرا که با ظهور اسلام هنرمندان به طرف آن چیزی که خواستگاه اسلام و مورد پسند اسلام بوده روی آورده اند.
داخل دیگ بصورت دایره دایره خطوطی راحک کرده اند که ماهی های بصورت پیوسته و کنار هم دیده می شوند و انگار ماهی ها در حالت حرکتند به صورت دایره ای که چنین چیزی را در ذهن بیننده ایجاد می کند.
در پائین دیگ مکعب مستطیل راکشیده
و در توضیح برای بچه ها بیان می کنیم که ما همگی به هنرهای قدیمی دقتی نداریم پس همیشه در طبیعت و محیط زندگی و اجتماعی نگاه می کنیم تا ببینیم چه چیزهایی را به یادگار داریم. حال برای جلسه بعد طرح های ساده از ظروف قدیمی که در منزل دارید.


درس دوم

 

برای شروع طراحی ابتدا باید با تعاریف نقطه و خط آشنا شویم. نقطه از تماس نوک مداد یا زغال یا گچ یا … بر روی یک سطح یا صفحه بوجود می آید و خط مجموعه ای از نقاط است و سپس باید با مفاهیمی همچون سطح یا حجم آشنا شویم. از تکرار خطوط سطح بوجود می آید و این سطح را به دو شکل می توان حجم دار کرد که ابتدا سایه زدن و بعد جهت دادن بچه ها چون
نمی توانند اشکال حیوانات یا چیزهای دیگر را بکشند از خط استفاده می کنند و خط خطی نقاشی می کنند.
انواع خطوط : 1- خط افقی 2- خط عمودی 3- خط مایل یا مورب 4- خط منحنی 5- خط دایره 6- خط مارپیچ 7- خط موج دار باز و بسته 8- خط زیگزاگ
1- خط افقی : خطی است که هرگاه ما در بالا و پائین کادر بکشیم خط ها موازی با کادر بشود.

 


2- خط عمودی : طرف راست و چپ صفحه کشیده می شود و خطی های هستند که موازی با خط سمت راست و خط سمت چپ کاغذ باشند.

 


3- خط مایل یا مورب: خطی است که در هر کجای کادر قرار بگیرد و از دو طرف آن خطی را موازی با خط پایین و بالای کادر رسم کنیم زوایایی بدست آید.

 


4- خط منحنی : خط نیم دایره است که درجهات مختلف صفحه را بالا ، پائین ، چپ و راست قرار میگیرد و یا خط در گوشة کادر قرار می گیرد.

 


5- خط دایره : یا دایره های منظم است یا غیر منظم ، دایره دارای دو خط منحنی بسته است .

 


6- خط مارپیچ : در کشیدن درختان دانش آموز از این خطوط مارپیچی استفاده می کنند.

 


7- خط موج دار باز و بسته : در کشیدن تپه مورد استفاده قرار می گیرد.

 


8- خط زیگزاگ : کاربرد بسیار زیادی در طراحی دارد . وقتی جسم خشنی را بخواهیم نشان دهیم از این خط استفاده می کنیم.

 

 

 

برای شروع درس طراحی به نکاتی چند باید توجه و دقت نمود:
1- انتخاب کادر 2- انتخاب زاویه دید 3- سایه زدن
1- انتخاب کادر : صفحه ای 5*3 انتخاب می کنیم و در داخل آن کادر 1*1 و 51/1*1 را رسم و بعد برش می زنیم.
2- انتخاب زاویه دید: که از دانش آموز می خواهیم این کادرها را جلوی چشم خود بگیرد و به موضوع نگاه کند و زاویه دید خود را مشخص کند و باید توجه داشت که طراحی از بالاترین نقطه مدل شروع می شود.
3- سایه زدن : یعنی تیرگیها و تاریکیهای جسمی رامشخص کردن که سایه زدن سه نوع می باشد.
از تاریک ترین و عمیق ترین نقاط شروع می کنیم تا به روشن ترین قسمت برسیم. برای قسمت های تاریک و فرو رفته از خطوط ضخیم و یا سایه های تیره استفاده می کنیم و برای قسمتهای روشن و برجسته ازخطوط نازک و سایه های روشن . سایه ها باید با نوع مدل متناسب باشد، قبلاً برای کشیدن مجسمه ای بی جان، از خطوط محو شده و نازک استفاده می کنیم. برای نشان دادن اسب از خطوط پر رنگ و ضخیم استفاده می کنیم.

روش های سایه زدن
1- محو کردن : به وسیله پنبه یا دستمال کاغذی یا قلم محو کن.
طریق ساختن قلم محو کن : کاغذ خشک کن یا کاغذ روزنامه را می پیچیم به صورت فشده تا به صورت قلمی در آید.
2- هاشوزدن : هاشور ها همیشه نسبت به خط افق زاویه 45 درجه دارند . هاشور با قلم فلزی یا خودکار یا مداد H کشیده می شود.
3- نقطه چین یا پرداز: که در مینیاتور بیشتر استفاده می شود.



درس سوم

 

سفال که ترکیب خاک و آب به صورت گل است یکی از اصیل ترین هنرهای ایرانی است که به دست هنرمندان ایرانی ساخته شده است چه بسا تکه ای سفال سر نخی از یک شهر یا تمدنی عظیم بوده است و بهترین سفال های ها مربوط است به نیشابور ، گرگان و شوش که بر روی آنها خطوط و طرح های منقش ثبت شده است.
سفال بخوبی می تواند هر چیزی را در خود نگه دارد. لوله های آب قدیم که آب را از قنات به ده می آورده از سفال بوده چرا که آب را نگهداری می کرده.
شکل صفحه 16 احتمالاً سفال های مکشوفه از نیشابور مربوط به قرن سوم و چهارم میلادی می باشد.
و در صفحه 17 ما اشکال قلم نی ، ظرف دوات و… را می بینیم . هدف این است که ما قصد داریم چیزهای را طرح بزنیم که قابل لمس باشند و بیشتر در دسترس دانش آموزان باشند.
و بعد ما شکل نیم تنه درختی را می بینیم . هدف از طرای درخت این است که کودکان این بیشتر ناتورالیست یا طبیعت گرا هستند و مهم تر اینکه با هنر اسلامی ارتباط دارد.



درس چهارم

 

در این درس ما با درخت آشنا می شویم . در این تصویر ما درختانی را به اشکال مختلف می بینیم . در صفحه اول تصویر درختی را کشیده که از تنه کلفت و ضخیم درختی بریده شده درختی که دارای انشعاب است و درختی دیگر که شاخه هایش بریده شده است . به سایه زدن درخت دقت کنید . در جایی که عمر درخت پیرتر است خطوط ضخیم تر ، شکسته و سایه ها تیره تر است ولی در جائیکه درخت جوان تر است خطوط روشن تر است . و سپس از بچه ها سوال می کنیم که در این تصاویر چه می بینید؟ و بعد می خو اهیم که درختانی را به صورت تخیلی یا زنده بکشند . تصویر صفحه 21 دو اثر از نقاشی های شادروان سهراب سپهری است که این دو اثر در موزه هنرهای معاصر در تهران موجود است.
تصویر صفحه 22 تصویر سیاه و سفید مربوط به کتاب ناسخ التواریخ رشیدی که از مکتب رشیدی می باشد . یکی از مکاتبی که بعد از اسلام بوجود آمد مکتب رشیدی بود.
چگونگی بوجود آمدن مکتب رشیدی : در زمان چنگیز خان مغول بعد از پیروزی و تسلط چنگیز بر کشورهای آسیای مرکزی آسیای صغیر و اروپا آنها را بین فرزندان خود تقسیم کرد. بعد از مرگ چنگیز یکی از فرزندان او متوجه شد که ایرانی ها زیر بار زور مغول نرفتند لذا به ایران حمله کرد و آنرا تسخیر نمود و سلسله اسماعیلیان را برچید. بعد از آن به بغداد رفت و در آنجا بعد از از بین بردن یکی از شاهان عباسی به ایران برگشت و مراغه را پایتخت خود قرار داد . این نوه چنگیز هولاکوخان بود که در ایران سلسله ایلخانان را تشکیل داد. پادشاهان ایلخانی بعد از استقرار در ایران دست از خون ریزی کشیدند و از وزرای ایرانی به عنوان وزیر استفاده کردند. 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  78  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مروری بر گذشته تاریخ

دانلودمقاله هنر بودائی و هندی

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله هنر بودائی و هندی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
هنر چیست؟ نمیدانیم ... جوهر اصلی این پدیده اسرار آمیز و وصف ناپذیر ما را حیران می سازد. اما در عین حال بطور قطع و یقین می دانیم که از قدیمیترین زمانها تا کنون افراد بشر تجارب فردی و خصوصی خود را به صور مجسمی منعکس ساخته اند که ما آنها را آثار هنری می نامیم، و ضمناً میدانیم که هنر در زندگی بشر، اصلی اساسی است.
اگر از ما آثار معماری، نقاشی، کاشی سازی، موسیقی، شعر و نمایش را باز گیرند چه نوع زندگانی نصیب ما خواهد گشت؟
آثار هنری همواره موجود بوده و جاودانه وجود خواهند داشت و برای سعادت بشری اصلی اساسی بشمار می روند. آثار هنری تجارب انسانی هستند که شکل به خود گرفته اند و ما از دریچة حواسمان بدانها می نگریم و لذت می بریم ... ما نقاشی و رقص را با چشم می بینیم، ادبیات را با گوش می شنویم و هم با دیده می نگریم، موسیقی را استماع می کنیم، نقشی بر سنگ یا بر سطحی فلزی یا گلی را با دست لمس می کنیم و نرمی مخمل یا ابریشم را به مدد حس لامسه احساس می کنیم، لیکن راه هنر به همین سادگی نیست . . . تأثرات حسی ما به عکس العملهای احساسی منجر می شود. و ذکاء ما به عقل می انجامد و سرانجام، احساس و ذکاوت ما به مرحلة ادراک منتهی می گردد.
این ادراک چگونه حاصل می شود؟ فرمولی قطعی و صریح موجود نیست که ادراک هنری را روشن کند. پیچیدگی یا تعقید پدیده ای که هنر نام دارد در آنست که از نظرهای گوناگون مورد بحث قرار می گیرد و هیچیک از این نظرها را بر دیگری برتری نیست. هر کس در برابر یک اثر هنری از نقطه نظر خود، نقطه نظری که عادت و اخلاق و روحیة شخصی او در آن دخالت دارد، قضاوت می کند و این قضاوت با قضاوت دیگری که دید خاص و متفاوتی دارد بی شک دیگر گون خواهد بود- در نقد هنری مهم این است که نقاد از تمام نقطه نظرها، هنر را مورد مطالعه قرار دهد، و این چنین ادراکی ذکاوتمندانه و غنی خواهد بود.
بنابراین در مطالعة یک اثر هنری می باید اصول زیر را در نظر داشت: باید دانست که یک اثر هنری عبارت از شکل یا فرمی است که هنرمندی آفریده است . . . این اثر بر اساس قواعد زمان و مکان و تمدنی خاص بنا شده است، دارای موضوع و محتوی می باشد و معمولاً هدفی را شامل است.
بهتر است در این اصول تعمق و موشکافی کنیم: هنری واجد فرمی است، یعنی دارای ساختمانی سرشار از زندگی است که به مجموعة هم آهنگی منتهی شده است، این ساختمان اصیل باعث می شود که اثر هنر از اشیاء دیگر تمیز داده شود . . . – این اثر را چه کسی آفریده است؟ هنرمند. پس، هنر عبارت می شود از تجسم از تجسم یک تجربة انسانی- « و هنرمند هم کسی است که از میان تجارب زندگی خود موادی بر می گزیند، آنها را می آراید، یا می پیراید و بدانها شکل می بخشد » بنابراین خلق آثار هنری فعالیتی است ترکیبی یعنی عبارتست از انتخاب مواد و به هم پیوستن آنها بوجهی که مجموعه ای کامل از آن بدست آید. اگر این مجموعه دارای آن خاصیت نامحسوس « وحدت » باشد. اگر زندگی درونی در آن بدرخشد. هنرمند در خلق اثر خود توفیق یافته است. « تنها همین خاصیت نامحسوس است که اهمیت دارد. » - یک اثر هنری ممکن است از نظر تکنیک قابل انتقاد باشد و در عین حال عاری از حیات هم جلوه کند، اما وجود همین خاصیت درونی، و نا محسوس، آنرا مافوق انتقاد قرار دهد . .، این گفته که از چینی هاست مؤید این ادعاست: « اگر نقاشی بخواهد نقش ببری را با مهارت ترسیم نماید، در صورتی موفق می شود که در درون خویش احساس کند که خود به توانایی و قدرت ببری می باشد. ».

 


هنر بودائی و هندی
در حدود 330 ق-م- تا 600 ب-م
همزمان با تمدنهای عظیمی که در خاور نزدیک و حوزه دریای مدیترانه بوجود آمده بود ( یعنی تمدن های مصری، سومری، آشوری، گلدانی ایرانی و یونانی) فرهنگ و هنری به همان عظمت نیز در خاور دور یعنی در هند و ژاپن و چین شکفته گشت و این دو تمدن غالباً با هم در ارتباط بودند و گاه وجوه مشترک داشتند.
سرزمین هند بشخصه خواص یک قاره مستقل را دارد. این شبه جزیره تنها از جانب شمال است که به خشکی و به قاره آسیا می پیوندد همین سر حدات شمالی هم بوده است که دروازه ای برای مهاجمان و غارتگران به شمار میامده است.
سرزمین هند از نظر جغرافیایی به سه نقطه متفاوت تقسیم می گردد ابتدا سلسله جبال هیمالیا است که هم قلعه و مرزی است طبیعی و هم سرچشمه آبها ورودهای عمده هند است و از همه مهمتر آنکه کاشانه خدایان باستانی می باشد- آنگاه دره های شمالی هند آغاز می گردد که بستر رودهای مقدس گنگ و سند است و معمولاً بنام هندوستان معروفست این قسمت از سرزمین هند بسیار حاصلخیز و پر جمعیت می باشد و منطقه است که از عهد باستان مهد آریاییها بوده است. مقر حکومت و مرکز سیاست تمام شبه قاره همواره در این قسمت قرار داشته است. اما منطقه سوم راس شبه جزیره است که شامل ایالات دکن و تامیل می باشد. این منطقه استوایی از مناطق شمالی بوسیله جنگلها و کوهها جدا می شود و سرزمین دراویدها محسوب می گردد.
سه منطقه فوق از نظر آب و هوا و اوضاع جغرافیایی با هم تفاوت شگرفی دارند. در منطقه جنوبی گرمای مناطق حاره احساس می گردد و در شمال، برف و یخبندان حکومت می کند. یکجا بیابان است و بیحاصلی، و جای دیگر هوا بارانی است و تمام سال آنچنان بارانی می بارد که در دیگر نقاط جهان کمتر نظیر دارد. بستر رودهای شمالی پر حاصل و زرخیز است. در مناطق کوهستانی معادن عظیم سنگ های قیمتی در آغوش کوه خفته است و از جنگلها چوب و عاج و آبنوس بدست می آید. از نظر اقتصادی هندوستان سرزمین تضادهاست. غنا و تمول سرشار، در برابر فقر و بینوایی شدید، به چشم می خورد و تمول بصورت گنجینه های شخصی و یا بصورت جواهر و طلاآلات در دست خانواده های معین می باشد.
به همین گونه است اوضاع اجتماعی این سیصد میلیون مردمی که در این سامان سکنی دارند. در حقیقت هند سرزمین نژادها، زبانها و آداب و رسوم مختلف است. از نظر سیاسی هندوستان غیر از ایامی کوتاه دارای حکومتی واحد نبوده است و غالباً در هر ایالتی از آن حاکمی فرمانروایی و حکومت می کرده است.
اما در عوض در سرزمین هند همواره یک اتحاد عظیم و اساسی دیگری موجود بوده است. اتحادی که از وحدت سیاسی و وحدت زبان و نژاد و آداب و رسوم بسی مهمتر است و این وحدت در اعتقاد حیرت آور هندیها به مسلک « برهمایی » و سنن مذهبی نهفته است. این وحدت وابسته به اعتقاد سیستم تقسیم طبقاتی، حقایق روحانی و معنوی و ادبیات و فرهنگ مقدس آباء و اجدادی می باشد. کمتر ملتی مانند ملت هند در برابر راز زندگی و مسائل اساسی حیات و مرگ اینگونه عمیقانه تفکر کرده است و به جرات می توان گفت که هیچ ملتی از نظر روحی و معنویت به پایه ملت هند نرسیده است. هند سرزمن عرفان و مهد عرفان است.
هندوستان نیز دارای تمدنی مشابه تمدن باستانی کشورهای آسیا و اروپا بوده است.
آثاری از تمدن عهد حجر و عهد مفرغ در هندوستان کشف گردیده است. اخیراً آثاری در موهنجودار و و هاپارا بدست آمده است که از تمدنی بس قدیم در دوره هند حکایت می کند. این تمدن را تمدن « هند و سومری » می نامند. موهنجودارو از قرار کشفیات اخیر شهری پر ثروت بوده است و مردم آن از زراعت و تجارت مصنوعات خوش نقش و ظریف خود اعاشه می کرده اند. از نظر شباهتی که مجسمه های حیوان و انسان سنگی و سفالی آنها با آثار سومری دارد می توان نتیجه گرفت که این مردم با سومر و خاور نزدیک دارای روابط تجارتی بوده اند.
در همین اوان « دراویدها » که دارای پوستی تیره رنگ و شاید از اعقاب مردمان اواخر عهد حجر بوده اند در راس شبه جزیره پراکنده شدند و آنگاه نوبت به آریاییها رسید که بر دارویدها غلبه یافتند و تمدن بالنسبه تکامل یافته آنها را مقهور ساختند و در دره گنگ مستقر شدند.
آریاییها مردم زراعت پیشه بودند و آنگاه که دراویدها را به جنوب گنگ راندند در کناره های حاصلخیز رودهای مقدس هند به زراعت پرداختند. آریاییها در دهات می زیستند و صاحت اسبهای اهلی بودند و از عرابه سازی اطلاع داشتند و فلز را می شناختند. به صورت اشتراکی و ایلاتی زندگی می کردند و خانواده ها واحدهای مشخصی را تشکیل می دادند که از ترکیب آنها ایل بزرگ آریایی متشکل می گردید. آنها نیروهای طبیعی را پرستش می کردند و این نیروها مظاهر خدایان آنها قرار گرفتند چنانکه آسمان بنام « وارونا » یعنی خدای حق و عدالت و باران، یا « اینرا » یعنی خدای باران و جنگ نامیده شدند. آثار پرستش این نیروهای طبیعی در غالب سرودهای قدیم هندی و از آنجمله در « وداها » دیده می شود، تشریفات مذهبی مربوط به پرستش این خدایان ابتدا بوسیله پدر که رئیس خانواده محسوب می شد برهمن ها این مراسم را با ظرافت زیاد و قربانیها آمیختند. از این زمان ملاحظات فلسفی و تفکر درباره زیست و هستی و جوهر روح جهانی موضوع عمده سرودهای مذهبی قرار گرفت.
« جستجوی دردناک و عمیق آدمی در برابر روح و فوائد این اشتیاق اخلاقی » موضوع اصلی سرودها بوده است که بنام « اوپانیشادها » معروفست و تا به امروز کتاب مقدس مردم هند محسوب می گردد.
همانگونه که اعتقادات مذهبی به صورت علم کلام مدون می شد، سیستم اقتصادی و اجتماعی نیز مدرن و مرتب می گردید، وضع اجتماعی چنانکه گفته شد به صورت تقسیم طبقاتی بود، یعنی: هندوها به چهار تقسیم می شدند.
1) روحانیون یا برهمن ها که آداب مذهبی را بجا می آوردند و متون مقدس را حفاظت می کردند.
2) جنگاوران که حکمرانان و اداره کنندگان امور مملکتیبودند.
3) کشاورزان که زمین را برای محصول آماده می ساختند و بوجود آورندة ثروت و نعمت بودند.
4) کارگران و زحمت کشان.
سه گروه نخستین از آریاییها انتخاب می شدند اما طبقة چهارم را طوایف و قبایل مغلوب تشکیل می دادند. این طبقات اصلی، بقریب 2500 طبقة فرعی تقسیم می شدند. هر هندوئی از روز تولد به یکی از این طبقات تعلق داشت و تغییر طبقه تقریباً غیر مقدور بود. هر هندوئی در طبقه ای که بود از آزادیهای محدود و مخصوص به آن طبقه برخوردار می گردید. به نظر هر فرد هندو این تقسیمات طبقاتی، حکمی بود که از قدیم رفته بود و جزء نظام آسمان این جهان محسوب می شد.
اعتقاد به روح جهانی در سرودهای اوپانیشاد، اعتقاد به روح مطلق و جهانی و غیر شخصی، روح مطلقی که تمام ارواح فردی از آن سرچشمه گرفته اند و به آن سرچشمه نیز باز خواهند گشت، اصل فلسفی آئین هندوهاست. این اعتقاد به یک تسلل و تکامل روحی می انجامد که می توان آن را تناسخ نامید. یعنی روح هر فردی می باید به تکاملی نائل آید تا پس از مرگ در موجودی کاملتر و به صورتی عالی تر تظاهر نماید. انتهای این تکامل پیوستن به کمال مطلق، یعنی روح مطلق است که کمتر کسی به این مرحله یعنی مرحله « نیروانا » ، (یعنی نیستی در هستی مطلق و فنا فی الله) نائل می گردد. متأسفانه پای طلب و تکمیل نفس بعضی از ا فراد چنان چوبین است که به جای سوق به کمال به مرحلة پست تر تنزل می یابند. البته به اعتقاد هندوها هر کس به موجب فهم و توانش می تواند پرتوئی از این کمال مطلق را اخذ کند. منتهی درک عوالم عرفانی و اعتقادات (اوپانیشاد) برای همه مردم به آسانی میسر نیست و به همین دلیل ناگزیر همان خدایان قدیم منتهی با روحانیتی وسیع و آمیخته با اعتقادات برهمن ها همچنان مورد پرستش قرار گرفتند . . . خدایان هنود عبارت بودند از سه مظهر: روح مطلق، به صورت برهما یا خدای دانش- ویشنو خدای عشق و احساس- شیوا خدای نیرو و اراده. از این خدایان سه گانه ویشنو از برهما معروفتر بودند و ستایش این دو خداوند کم کم با آداب و تشریفات نیرومندی توأم گردید.
همانگونه که عقاید مذهبی مرتب و مدون می گردید، حماسه های بزرگ نیز شکل می گرفت. « راما یانا » افسانه قهرمانی مربوط به اعمال شاهزاده « راما » در ایام تبعید اوست که به تحریک دربار صورت می گیرد- داستان جستجوی این شاهزاده و پیدا کردن نوعروس گمشده اش سیتا « Sita » موضوع اصلی این حماسه است . . . مهابهاراتا مانند ایلیاد همر داستانی است قهرمانی، یعنی پیکاری است میان Baharatas بهاراتا و کوروس Kurus- ... رسالات مذهبی « بهاگاواد گیتا » Bhagavad gita یا « سرود ربانی » بهترین نمودار ایمان هنود است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  30  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هنر بودائی و هندی

دانلودمقاله سلسله قاجار

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله سلسله قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
1- نظری کوتاه به آغاز کار این سلسله :
ایل قاجار ، از زمان تشکیل سلسله صفویه نام و نشانی داشتند و در کنار سپاه قزلباش ، در رکاب شاه اسماعیل شمشیر می زدند . در عهد شاه عباس کبیر ، اینان عده ای به گرجستان و تعدادی نیز به دو سوی رودخانه گرگان کوچانده شدند . از این طایفه ، آن گروه که در سمت راست گرگان فعلی یا استر آباد آن روز سکونت داشتند به نام یوخاری باش و آن عده که در ساحل چپ اقامت کردند به نام اشاقه باش معروف شدند .
ما با نام فتحعلی خان قاجار در بیان جریان بخشیدن کنیزی از جانب شاه سلطان حسین صفوی به او آشنا شدیم ، که چگونه کنیز اهدایی حامله از آب در آمد و پس از چندی محمد حسن حسن خان قاجار از این زن پا به عرصة وجود گذاشت . و در همان قسمت توضیح دادیم که در حقیقت محمد حسن خان فرزند فتحعلی خان قاجار نبوده بلکه پسر شاه سلطان حسین می شود .
فتحعلی خان قاجار از قبیله اشاقه باش یک بار به یاری شاه سلطان حسین شتافت و بار دیگر در زمان شاه تهماسب دوم از سلسله صفویه حمایت کرد که بر اثر قدر ناشناسی این دو دیگر در زمان شاه تهماسب دوم از سلسله صفویه حمایت کرد که بر اثر قدر ناشناسی این دو شاه ، او به استر آباد بازگشت و در صفر 1139 هجری به دست یکی از افراد ایل قاجار ، به تحریک نادر کشته شد . پس از کشته شدن فتحعلی خان قاجار ، بخت از اشاقه باش برگشت و قبیله یوخاری باش مورد لطف نادر قرار گرفتند و چون محمد حسن خان ، جان خود را در خطر دید از بیم ، مدت ها متواری شد و پس از قتل نادر به استر آباد آمد و مناطقی را به تصرف خویش در آورد ، و در سال 1171 هجری در راه مخالفت با کریم خان زند کشته شد و کریم خان دختر وی را به زنی گرفت و از نه پسر محمد حسن خان ، دو تن یعنی آقا محمد خان و حسین قلی خان جهانسوز را به شیراز برد ، و چون مردی با صفا و نیک نفس بود . حسین قلی خان را به حکومت دامغان فرستاد ولی او راه عصیان پیش گرفت و به دست ترکمانان کشته شد و آقا محمد خان تا مرگ کریم خان ، یعنی تا سال 1193 هجری در شیراز ماند .
زمانی که مرگ کریم خان زند نزدیک شد و حال وی رو به وخامت گذاشت ، آقا محمد خان پیوسته در پی یافتن فرصت بود تا از شیراز بگریزد . به همین سبب آن هنگام که خواهرش یا به روایتی عمه اش زوجة کریم خان ، مرگ پادشاه زند را به اطلاع وی رسانید ، آقا محمد خان بی درنگ به مازندران رفت و با گرد آوردن افراد قبیلة خود تلاشی همه جانبه را جهت به دست گرفتن قدرت آغاز کرد .
با پایان گرفتن کار مخالفان به ویژه لطفعلی خان زند ، آقا محمد خان در صحنة ایران به عنوان نخستین پادشاه سلسلة قاجار شناخته شد و فعالیت را برای تحکیم موقعیت خود چه از نظر مسایل داخلی و چه از جهت مسایل خارجی دنبال کرد تاریخ نشان می دهد که آقا محمد خان مقتدرترین و با کفایت ترین پادشاه سلسله قاجاریه بوده است ، زیرا بعد از و جانشینانش چنانکه به موقع خواهیم آورد از تدبیر و سیاست قدرتی برخوردار نبودند که از جهات سیاسی روی نام آنان تکیه شود ، و جز در جهت سستی عقیده ، شهوترانی و عیاشی و آلت دست این و آن بودن شهرتی به هم نرساندند . به قول حاج سیاح : « . . . از نصف زمان فتحعلی شاه ، و تمام زمان محمد شاه و ناصرالدین شاه ، تاریخ ایران چیزی ندارد جز اینکه شاه به شکار رفت ، با کدام حاکم چه کرد ؟ یا کدام عالم بر سر مردم چه بلا آورد؟ یا درباریان کدام دسته به دیگری غلبه کرد ؟ یا چه قدر نسوان در دستگاه سلطنت جمع شده اند ؟ . . . »
در مورد نابسامانی و هرج و مرج و آشفتگی وضع به گفتة دکتر فووریه طبیب مخصوص ناصرالدین شاه باید توجه کرد که می گوید : « در این مملکت دائما اوضاع و احوال به سهولت و به سرعت تغییر و تبدیل می یابد و بین تخت مقام ، با تخته تابوت فاصله زیادی وجود نداد . و این نشانه خود رایی و عدم ثبات فکری پادشاهان و دولتمردان زمان قاجار است ، و چه خوب نظریة هولباک فیلسوف و متفکر مادی فرانسه در قرن هیجدهم در مورد بسیاری از سلاطین قاجار صدق می کند . هولباک می گوید : « ما در روی زمین فقط پادشاهان و فرمانروایان نالایق و ظالمی را می بینیم که خوشگذرانی و عیاشی و تجمل در آنها ایجاد یک نوع رخوت و سستی نموده ، تملق و چاپلوسی اطرافیان آنها را گرفتار فساد و تباهی ساخته و به قدرت از آزادی سوء استفاده نموده اند و کسی آنها را مورد عتاب و مجازات قرار نداده که جز تشدید تباهی و فساد ، نتیجه دیگری عاید آنان نشده است . به طور کلی ، این فرمانروایان و سلاطین دارای استعداد ، اخلاق و خصایص حسنه نمی باشند . »
نه سلسله قاجاریه ، بلکه هر سلسلة دیگر نیز دارای پادشاهانی بودند که به قول ابوالعلاء معری شاعر آزاد اندیش عرب بر گرسنگی مردم توجه نمی کردند ، تمام شب را به عیش و نوش می گذراندند ، و کارشان موسیقی و شراب و کار حکام آنها باج و خراج گرفتن و چپاول ثروت مردم و تجاوز به ناموس آنها بود .
ما در تاریخ نمونه های بسیاری داریم که سرسلسله در تحکیم قدرت ، شب و روز در تلاش بوده ، و اخلافش تمام موجودیت آن سلسله را به باد داده اند . حال که مطلب به اینجا رسید بد نیست اشاره کوتاهی نیز به آنها داشته باشیم تا به قاجاریه برسیم . چرا که این سلسله با عملکرد پادشاهانش بر کتاب حاضر نیز نقطه پایان می گذارد ، در مورد ساسانیان « روزی که اردشیر بابکان به طرف اصطخر می رفت خودش بود و زنش که او را بر ترک اسب خود نشانده بود ، اما روزی که یزدگرد سوم از برابر اعراب می گریخت آنچه گوهر و زرینه و سیمینه داشت بر گرفت و با زنان خود و هزار طباخ و هزار سگبان و هزار یوزبان و . . . به اصفهان و سپس به کرمان رفت .
و وقتی یعقوب لیث جواب خلیفه را می داد ، مشتی نان خشک و شمشیر در کنارش بود ، و خلف بن احمد از بازماندگانش آنچنان نا خلف از آب در آمد . . . و لشکریان طغرل بزرگ سلجوقی روزی که نیشابور را گشودند کافورهایی را که در خانه مردم دیدند نمک پنداشتند و می گفتند این نمک چه حد تلخ است ؟ اما طغرل سوم روزی که به میدان جنگ دشمن رفت چنان مست بود که از مستی ، گرزی را که می بایستی بر سر دشمن بکوبد بر پای اسب خود ، یعنی در واقع بر سر خود کوفت . . . و شاه اسماعیل صفوی روزی که در مرو بر شیبک خان ازبک دست یافت در کاسه سر او شراب نوشید و به فرمان او جسدش را صوفیان خوردند ، اما شاه سلطان حسین صفوی در همان روزی که افاغنه پشت سر هم شهرهای شرقی را گرفتند ، او به اطرافیان ، یعنی قزلباش های کاخ های بیستون ، نه صوفیان ازبک خوار می گفت ما را همین اصفهان کافی است . . . و بالاخره آقا محمد خان قاجار ، شبی که کریم خان در شیراز فوت کرد فاصلة صد فرسخی بین شیراز و اصفهان را با اسب سه روزه پیمود اما صدو پنجاه سال بعد احمد شاه آنقدر در اروپا ماند که قوم خودش شاهزاده جلال الممالک درباره اش گفت :
فکر شاه فطنی باید کرد . شاه ما گنده و گول و خرف است
تخت و تاج و همه را ول کرده در هتل های اروپ معتکف است
نشود منصرف از سیر فرنگ این همان احمد لاینصرف است .
2ـ وضع اجتماعی زنان :
در دورة قاجاریه ، زنان آهسته آهسته به راهی می رفتند که بتوانند تا حدی از آزادی های فردی و اجتماعی برخوردار شوند . سختگیری و تعصب در این دوران مانند زمان صفویه نبود و رفت و آمد اروپاییان و مسافرت ایرانیان به خارج از کشور موجب شد تا فکر آزادی زن در ذهن مردم ترقیخواه ایران راه یابد پیش بینی حاجی پیرزاده در سفرنامه خودش قابل توجه است که گفته بود مدتی نخواهد گذشت که زیر این درختان نارون ، زنان با مردان می نشینند و چای می نوشند و دیگر حجاب و پرده ای در کار نخواهد بود . با این حال و با وجود کاسته شدن از تعصبات و حدود و قیود کهن ، زنان راه درازی در پیش داشتند تا بتوانند موجودیت خود را به عنوان یک انسان به جامعه ثابت کنند ، زیرا آنچه که از مطالعه تاریخ دورة قاجر دستگیر ما می شود این است که در زمان حکومت این سلسله نیز ، بهترین مکان زن را گوشة خانه و حرمسرا می دانستند ، محدودیت های رفت و آمد زنان در کوچه و بازار و رعایت شدید حجاب برای این طبقه ، همچنان پابرجا بود و رعایت نکردن آن گناهی بزرگ به شمار می آمد .
« در دوره فتحعلی شاه و پس از آن ، چادر خارج از منزل به رنگ سیاه یا بنفش بود که آن را روی چاقچور به سر می کردند و صورت را با روبنده می پوشاندند . در دورة ناصرالدین شاه نیز چادر و چاقچور باقی ماند و بعدها روبنده جای خود را به پیچه داد . »
در روستاها و در میان ایلات زنان وضع بهتری داشتند و به خاطر زحمتی که زن برای اداره کار ها می کشید در چشم مردان عزت و احترام بیشتری داشت و طلاق نیز بین آنان کمتر اتفاق می افتاد در جشن ها و عروسی ها نیز زنان همراه با مردان دست در دست هم به رقص و پایکوبی می پرداختند و ممنوعیتی از نظر ظاهر شدن در انظار برای زنان نبود « افراد ایل به ی زن قناعت می کردند و کمتر دیده می شد که کسی دو زن بگیرد صیغه کردن زن را نیز عملی زشت و مکره می شمردند . . . » اما به نظر کنت گوبینو در عهد ناصرالدین شاه ، حجاب زنان چندان جدی نبود و در گردشگاه های عمومی و باغ ها و مجالس روضه و تعزیه ، زن و مرد تقریباً خوب یکدیگر را می دیدند .
میرزا حسین خان در کتاب جغرافیای اصفهان تحت عنوان صفت اناثیه ، وضع زنان اصفهان را در دروة ناصرالدین شاه بیان کرده و می نویسد : « . . . اناث هر جماعتی در این شهر تابع خیال و احوال مردان و مطیع و منقاد شوهران و معتاد به عسرت گذران ، الاقلیلی از آنها که بی صاحب و سالارند ، همگی بعد از فراغت خانه داری ، مشغول خیاطی و چرخ ریسی و سایر هنرها و کسب های یدی و اخذ مسایل شرعیه و مواظب نماز روزه و معتقد به ختم و ادعیه ، و تکامل و تعیش و بطالت میان اینها ننگ است و عرصه از همه جهت برایشان تنگ . چندین سبب دارد که غالب زن های این شهر خود سر به هوا نیستند ، یکی اوامر و نواهی و مواعظ علما و فضلا ، یکی کثرت عیالواری و زحمت خانه داری ، یکی قلت بضاعت و مکنت و عدم وجاهت ، یکی پرهیز از فساد و ولنگاری که زن های این شهر دباره هم حسودند و عیب جو ، نمی شود گفت که این شهر بزرگ هیچ زن ضایع روزگار ندارد ، شهوت در همه جا موجود است و جاهل در همه جمعیت ، اما با این حالت نمی تواند کسی بیست زن متجاهر و مشهور بر این شهر بشمارد . . . »
آنچنان که از مطالعه زندگی زنان در عهد قاجار بر می آید ، وضع بانوان هر شهر و دیاری با هم متفاوت بود و حتی از نظر لباس و پوشاک و بر خورد بین زنان و مردان اختلاف هایی وجود داشته است . برای مثال در کاشان ، زنان کاملا تابع شوهران خود بوده اند و بی رخصت و اجازه آنان حق انجام هیچ کاری را نداشتند ، و از روزی که وارد خانه شوهر می شدند جز بریدن و دوختن و پختن و روفتن ، کار دیگری نمی توانستند داشته باشند . حتی زنان ثروتمندان و بزرگان نیز که کاری برای انجام دادن در منزل نداشتند و امور خانه به دست کنیزان و نوکران بود ، آنان نیز بی رضای مردان ، قدمی نمی توانستند بردارند . در جای دیگر و در توصیف زنان گیلان و زنان عرب خوزستان می بینیم که آنان در رفت و آمد های خود در انظار عمومی آزادی بیشتر داشتند و کمتر به مسأله و موضوع حجاب توجه می کردند

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   53 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سلسله قاجار

دانلودمقاله پیمان سنتو

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله پیمان سنتو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
با وقوع کودتای ۲۸ مرداد، شاه و دربار از بحران عبور کردند. کمکهای مالی امریکا امکان نظامیگری را فراهم کرد و این گرایش بعدها به مدد سرازیر شدن دلارهای نفتی به اوج رسید.
پس از انعقاد قرارداد کنسرسیوم در سال ۱۳۳۳ و برکناری دولت کودتا، دوباره دربار رونق گرفت و شاه که گمان می‌کرد تنها راه غلبه بر مشکلات داخلی و بحرانهای منطقه‌ای نظامیگری است اقتصاد نفتی ایران را معطوف به گسترش و توسعه تشکیلات نظامی و خرید تسلیحات کرد.
حسین علاء، این آخرین حلقه از رجال استخواندار قاجار برای چنین روزی برگزیده شده بود. کسی که به رغم گرایش آشکار به سیاستهای انگلستان، چندی در همراهی با قوام به امریکا نزدیک شده بود. علاء به سبب نرمش در موضعگیریها، برای چنین روزی مناسب می‌نمود.
در آن سالها بیش از آنکه امریکا از نفوذ شوروی در خاورمیانه نگران بوده باشد، جمال عبدالناصر زبان مشترک اعراب، انگلستان را به وحشت انداخته بود. برای پیشگیری از نفوذ و گسترش نهضت مصر، ایران می‌بایست در رأس پیمان نظامی باشد؛ « پیمان بغداد» (که بعدها با خروج بغداد از آن به « پیمان سنتو» شهرت یافت). کشورهای ایران، عراق، ترکیه و پاکستان زیرنظر انگلستان اعضای پیمان بغداد بودند.
فریاد مظفرعلی ذوالقدر در شبستان مسجد سپهسالار، پژواک نفرت عمومی مردم از انگلستان بود. گلوله در لوله گیر کرد و مجلس ختم سیدمصطفی کاشانی مصادف با فوت علاء نشد. ذوالقدر که خشت را از جای رفته دید سراسیمه بر سر و روی علاء یورش آورد. با این ترور نافرجام پرونده ۱۰ ساله یک گروه مسلح اسلامی بسته شد. سرانجام علاء با سر و روی باندپیچی شده که نشانِ اعتراض مردم به عضویت ایران در پیمان بغداد بود برای شرکت در کنفرانس به بغداد رفت.
دو سال پس از انعقاد پیمان بغداد، در سال ۱۳۳۶ حسین علاء (وزیر دربار) خطاب به جان فاستر دالس (وزیر امور خارجه امریکا) می‌گوید: « همان طور که احتمالاً اطلاع دارید، بیشترین رقم هزینه کشور به تسلیحات نظامی اختصاص دارد. ما به عنوان عضو پیمان بغداد، این ضرورت را نه فقط در مورد امنیت خود بلکه امنیت متحدان و دوستانمان قلمداد می‌کنیم. در نتیجه از دوستان و همپیمانان خود می‌خواهیم که مسائل ما را درک کنند».
درک مسائل ایران بیش از هر چیز به مفهوم اعطای وامهای گوناگون به ایران بود.
طرح ایجاد یک کمربند امنیتی از غرب اروپا تا جنوب شرق آسیا به ادعای جلوگیری از نفوذ کمونیسم، نیاز به یک حلقهٔ زنجیر به نام پیمان بغداد داشت تا پیمان ناتو در غرب و پیمان سیتو در شرق آسیا را به یکدیگر مرتبط سازد. قرارداد این پیمان در ۵/۱۲/۱۳۳۳ در بغداد بین کشورهای پاکستان، ترکیه، عراق و انگلستان منعقد گردید و در آبان ۱۳۳۴ ایران رسماً به آن پیوست. کمی بعد آیت‌الله کاشانی طی اعلامیه‌ای به افشای اهداف آن پرداخت و فدائیان اسلام نیز در مخالفت با آن اقدام به ترور نافرجام حسین علا نخست‌وزیر در ۲۵ آبان ۱۳۳۴ نمودند که به دستگیری و شهادت چند تن از اعضای سازمان ختم شد.
پس از بروز کودتای ۱۳۳۷ عبدالکریم قاسم در عراق و خروج آن کشور از پیمان، نام آن به سنتو (Central Treaty Organization) تغییر یافت. امریکا به ملاحظه شوروی رسماً در آن عضویت نداشت اما در کمیته‌های اصلی آن منجمله ” کمیته مبارزه با خرابکاری“ پیمان که تحت نظارت کارشناسان امریکا فعالیت داشت عضو بود و فاستر دالس وزیر خارجه، مجری سیاستهای آن کشور در سنتو بود. کمیته مذکور نقش عمده‌ای در سرکوب مبارزات مردمی ایفا می‌کرد و در سال ۱۳۵۰ کمیته مشترک ضد خرابکاری با حضور نماینده امریکا در سنتو و نمایندگان ارتش، ژاندارمری، شهربانی و ساواک به منظور سرکوبی مبارزات مردمی ایجاد شد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   4 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله پیمان سنتو

دانلود مقاله تاریخ چیست ؟

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله تاریخ چیست ؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


تاریخ عبارتست از تلاش در بازسازی و فهم گذشته.
تاریخ عبارتست از ایجاد و پرورش استعداد ، قوه تجزیه و تحلیل تحولات گذشته و این موضوع انقلاب یا یک حرکت اجتماعی خیزش سیاسی ، بروز جنگ ، پیروزی یا شکست نظامی، تهاجم و بحران ، سقوط یک سلسله و به قدرت رسیدن حکومت و نظامی دیگر چه تأثیری به اقتصاد و پارامترهای اقتصادی داشته اند.
عوامل سیاسی ، اجتماعی فکری ، فرهنگی و دینی در به وجود آوردن آن تحول چگونه نقش آفریده اند و چه تأثیری داشته اند و در یک کلام تاریخ به هیچ روی آنگونه که در نظام آموزشی ما رایج است. صرفاً حفظ مشتی عدد در قالب سال وقوع نیست بلکه شناخت گذشته و آشنا یی با تحولاتی بوده که رهبران ما تجربه کرده و ااز آن به راهکارهای درست در جهت بازسازی بهتر آینده می پردازند.
نویسنده دکتر صادق زیبا کلام در کتاب سنت و مدرنیته سعی در ریشه یابی ، علل ناکامی اصلاحات و نوسازی سیاسی در ایران عصر قاجار نموده و همانطور که نویسنده محترم اشاره دارد، ایران در عصر قاجار جامعه ای صامت ، ثابت و بدون تغییر و تحول نبوده بلکه تحولات قابل توجه ای اتفاق افتاده که از جمله مهمترین آن فکر تغییر و اندیشه اصلاحات بوده ، که بحث تجزیه و تحلیل و کالبد شکافی این تلاش هاست ایران در عصر قاجار یک جامعه زنده و در حال تغییر بوده و کمتر مقطعی از تاریخ ایران شاهد چنین سرعتی در دگرگونی از بسیاری جهات بوده است.
حال اگر اصلاحات نتوانست موفق بشود بواسطه خیانت ، توطئه ، کارشکنی، تحریف ، نفاق عناصر سر پرده ، خائن، غرب زده ، روشنفکر و فراماسون نبود بلکه جریان نوگرائی و اصلاح طلبی از قدرت لازم برخوردار نبوده.
کتاب ضمن اینکه بخشی را به تاثیر اجتماعی غرب در پیدایش اصلاحات اختصاص داده بر این نکته توجه نموده که زمینه بوجود آمدن این تفکر اوضاع و احوال اجتماعی ایران در آن عصر بوده است.
فصل اول کتاب ایران در آن عصر بوده است.
فصل اول کتاب خواننده را با ایران قرن نوزدهم آشنا می کند و پس از آن در فصول بعدی پیدایش تغییر و تحولات و ضرورت انجام اصلاحات که در آن سلسله قاجار به قدرت می رسد را به نمایش گذ ارده.
یکی از جنبه های مهم ایران در قرن نوزدهم ، رابطه میان حاکمیت قاجار و نهاد مذهب می باشد و به اندیشه سیاسی شیعه و نگرش علما و روحانیون به مسأله حکومت در عصر غیبت می پردازد ، و در این رابطه است که به این نکته پی می بریم که رابطه قاجارها و مذهب یک رابطه ثابت نبوده بلکه مذهب اهرم مهمی در جهت تثبیت آنان بشمار رفته. فصول بعدی کتاب برخی از تحولات مهم اجتماعی و اقتصادی آن عصر رامتذکر شده که متاتر از آشنائی با فرهنگ و تمدن غرب است و لبه عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد اصلاحات مطرح است.
در این رابطه تلاش و کوشش اصلاح طلبان که از درون حاکمیت برخاستند پوشیده نیست که از آن جمله قائم مقام ها، امیر کبیر، میرزا حسین خان سپهسالار امین الدوله و حتی ناصر الدین شاه را می توان یاد آور شد.
و نویسنده نهایتاً نقش اصلاح طلبان که در بیرون از حاکمیت تلاش می کردند را مطرح نموده که در این رابطه این افراد چندان وابستگی به نظام حاکم نداشته و یا وابستگی نشان چندان عمیق نبوده و آنان بواسطه آشنائی با غرب خواستار تغییرات ااساسی تری در اوضاع اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی بوده اند. که نتیجه آن انقلاب مشروطه عنوان گردیده و علل ناکامی مشروطه را بیان می کند.
نظریه ای که مشروطه را شکست خورده می پندارد ، و از میان ویرانه های آن رضاخان برخاسته و نظامی مستبد را پایه گذاری نموده چندان دقیق نیست ، مشروطه بسیاری از مفاهیم سیاسی سنتی را از میان برداشته و نقش مردم در تعیین سرنوشتشان ، حق آزادی بیان ، عقیده و حقوق اجتماعی را به ایرانیان هدیه کرد، که امروزه زیر بنای نظام سیاسی ما را تشکیل می دهد.
اصل تفکیک قوا، انتخاب نمایندگان مجلس ، اصل محدودیت مدت زمامداری، مسئولیت پذیر بودن حکومت در واقع میراث مشروطه هستند، و یکی از عوامل عدم موفقیت مشروطه تعارض قدرتهای خارجی بشمار می رفته.
مشروطه حرکتی بود که در نتیجه مجاهدتهای علما و مراجع به وجود آمد، اما عناصر وابسته، غرب زده و روشنفکرآنرا منحرف ساختند ، مشابه همین شیوه در مورد هر مقطع مهم و هر تحول تاریخی دیگر وجود دارد، بررسی دقیق شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران که در آن کودتای رضا خان صورت گرفت صرفاً به این دلیل بود که انگلیسی ها یک حکومت مرکزی مقتدر می خواستند که رضاخا ن مرد ااین کار بود ، او در شرایطی به قدرت رسید که ایران دربستری از هرج مرج سیاسی و اجتماعی فلج کامل اقتصادی فرو رفته و در هر گوشه ای از مملکت قدرتی سر بر داشته و عملاً خرج خود را از دولت مرکزی جدا کرده بود.
رضا شاه توانست هرج و مرج را پایان دهد. و امنیت و یکپارچگی را به ایران حاکم سازد . اما از آنجا که ما معتقدیم رضا شاه عامل انگلیسی ها بوده، هر حرکتی را بشکلی تحلیل می کنم… ولی بهتر نیست که مسئولیت موفقیت ها، ناکامیها پیشرفت ها و عقب افتادگی های جامعه مان را به درون جامعه خودمان بازگردانیم؟
اگر استعمار ، استکبار، امپریالیزم در مقاطعی نقش و تأثیر داشته در نتیجه عوامل داخلی بوده و پندارمان چنین نباشد که دشمنانی وجود دارند که علیه ما برخاسته اند و منتظر سقوط ما هستند، که این معلول ذهن خیال پرداز ماست.
آری ریشه همه ناکامی ها را در داخل و در کنش ها و واکنشهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه خودمان جستجو نمائیم. ولی از آنجا که حکام و حکومتها سیاست های خود را همواره بر حق و بی عیب و نقص و در جهت خدمت به مردم و مملکتشان می دانند.
ااینکه آن سیاستها ظالمانه ، خشن و سرکوبگرانه هستند، برداشت و تعریف ما از عملکردآن حکومت می باشد.

 

فصل اول
ایران در آستانه قرن نوزدهم
آنچه که در خصوص ایران از آن قرن می دانیم اطلاعاتی است که به توسط مذهبیان در اختیار داریم ویژگی های ایران آن عصر را به سه بخش اقتصادی به اجتماعی و سیاسی تقسیم نموده در آستانه قرن نوزدهم ایران دارای 5 الی 6 میلیون نفر جمعیت بود. جمعیت ایران 20 درصد شهر نشین و 80 درصد در روستاها بسر می بردند و اصلی کشور متکی به کشاورزی و دامداری یا اقتصاد شبانی بود که میتوان آنرا یک اقتصاد معیشتی با بخود و غیر تعریف نمود. ویژگی بعدی اقتصاد ایران فقدان ارتباطات و فقدان راه بود.
در حالیکه در همان زمان امپراطوری عثمانی و عصر کیلومترها خط آهن داشتند در ایران در ابتدای قرن بیستم فقط 15 کیلومتر خط آهن کشیده شده بود در ابتدای قرن نوزدهم اقتصاد ایران مشابه یکروستای عقبمانده، کم آب و دور افتاده توصیف می شود . بی خبری ایرانیان از دینای که در آن می زیستند چنان عمیق بدان فتحعلیشاه رهبر سیاسی تصور می کرد راه رسیدن به « دنیا» «قاره آمریکا» از طریق کندن زمین و حفر چاه است.
فقدان ارتباط موجب عقب افتادگی شدید مردم در تجارت سیاست به روابطه بین الملل علم و فرهنگ منقطع به منفک و جای مانده از مابقی جهان بوده. دلایل مختلفی را در ریشه یا به عقب افتادگی ایران می توان بر شمرد ومی نویسند بر طبق دیدگاه خود استعمار را عامل عقب ماندگی دانسته، این نظر یه که توسط تلکر چپ1 وارد معفت سیاسی جامعه ما گردیده اکنون مبدل به یکی از جدی ترین دیدگاهها در ریشه یاب علل عقب افتادگی ایران شدند. در این نظریه ، سرمایه داری شرکتهای چند ملیتی، امپریالیزم، استکبار، استعمار و در یک کلام غرب تمایل اصلی عقب ماندگی ایران قلمداد می شود. این نظریه سخت عنوان تئوری وابستگی بعد از جنگ جهانی دوم از جانب برخی جامعه شناسان و اقتصاد دانان رادیکال مارکسیست در غرب شکل گرفت، امروزه در میان جامعه شناسان و نظریه پردازان مباحث توسعه در غرب «نظریه تئوری وابستگی» کمتر دنبال شده ولی در کشور ما کماکان اصلی ترین نظریه در تبین و تحلیل پدیده عقب ماندگی ایست.
مقصد بیت تئوری وابستگی به وابستگی به وابستگی غرب ستیزانه ای است که در آن نهفته است.
حال چرا فقط غرب در جامعه ایران رواج یافته؟
قرن نوزدهم را می توان عصر به وجود آمدن تمامی و گسترش ارتباطات دانست چه تبلیغات بسیار مهم تاریخی به بار آورد و سر منزله الگوئی برای پیشرفت و از میان برداشتن بی خبری اجتماعی ،‌اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی بوده که موجب امید و قوت قلب ایرانیان طالب پیشرفت و اصلاحات گردیده ، این تحول در پیدایش انقلاب مشروطه نقش داشته و این انقلاب خود نیز نتوانست موفق به و موج غرب گرایی فکری با مشروطه به اوج خود رسید.
سئوال قابل طرح آنست که چه شد که تفکر «غرب گرای» قبلی این چنین جای خود را به معرفت «غرب ستیز» معنی داد؟
نخستین دلیل رواج این فرهنگ عقب ماندگی مزمن عموم انسانی در ایران و فقدان روش نقد نظری باز می گردد. دلیل بعدی که اسباب موفقیت نگرش جدید به غرب را فراهم آورد آن بود که این اندیشه توسط چپ وارد جامعه ما گردید. دلیل سوم نظریه استعمار ، عامل عقب ماندگی آن بود که بسیاری از آرای چپ توسط گروهی و جریانات اسلامی مورد استفاده قرارگرفت و آرای چپ از مقبولیت زیادتر و اقشار تحصیل کرده و دانشمند و روشنفکران جامعه برخوردار بود. همچون مجاهدین که عملاً حد و مرزی میان اسلام و مارکسیزم قائل نبودند و به این اعتبار که مارکسیزم تنی ایدئولوژی و حافظ منافع ستمدیدگان و زحمتکشان است. وارد تفکر مجاهدین شد.
بنابر این جریان «غرب ستیز» یا پیدایش جریانات اسلام گرایی مدرن در ایران تقویت گردید و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به مراتب جدی گذشت.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  41  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخ چیست ؟