اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

منطقه گرایی و امنیت ملی ایران

اختصاصی از اس فایل منطقه گرایی و امنیت ملی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

چکیده

مقاله حاضر، تلاشی است برای بررسی سیاست امنیتی ایران در منطقه خاورمیانه و پاسخ گویی به این پرسش که ایران چگونه می‏تواند، امنیت خود را از طریق منطقه گرایی تأمین کند؟

با توجه به نظریه «جماعت امنیتی» که برای نخستین بار توسط «کارل دویچ»، در سال 1957 مطرح شد، ایران و کشورهای خاورمیانه، در صورتی می‏توانند در این منطقه «امنیت» خود را تأمین کنند که بتوانند، به گونه‏ای با هم ارتباط برقرار کنند تا این ارتباط این امکان را برای آنها فراهم کند که با هم بیندیشند، با هم ببینند و در نهایت با هم عمل کنند، بنابراین جز عوامل مادی، نقش عواملی چون معرفت یکسان، نیروهای عقیدتی و تأثیرات ناشی از محیط هنجاری یکسان نیز بسیار مهم و حیاتی است. بر این اساس، شباهت‏های فرهنگی و هنجاری، بستر اصلی همکاری‏ها و از جمله «سیاست‏های امنیتی» است، زیرا کشورهای خاورمیانه برای اینکه بتوانند یک «جماعت امنیتی» کار آمد را ایجاد کنند، باید دارای معیارهای زیر باشند:

1. هویت جمعی؛ معیاری است که پیوند بازیگران و اعضای اجتماع را در پی خواهد داشت. بحث هویت جمعی از دو نظر مهم است: تمایز خودی و غیر خودی و بهایی که اعضای جماعت امنیتی حاضرند، برای احساس وفاداری به گروه خود بپردازد.

2. هویت‏های سیاسی؛ یعنی هویتی که از اجتماع سیاسی نشأت می‏گیرد؛ تعهدات مشترک نسبت به اهداف جمعی و تنسیق اجتماعی محیط میان بازیگران اجتماع امنیتی، با پشتوانه تعاملات اقتداری.

3. تعاملات پایدار و وابستگی متقابل که در گشایش زمینه‏های تعاملات پایدار یا محدود سازی آن نقش دارند. برخی هویت‏ها در ذات خود گشایش محور و برخی محدود محور هستند.

4. نهادگرایی چند جانبه؛ این نهادها باید تجلی هویت جمعی و ارزش‏های مشترک جماعت امنیتی باشند و قواعد و روال آن در تصمیم‏گیری، بر اساس «اجماع عام»، «سازش» و «مصالحه»، با رعایت مساوات میان اعضا اجرا شود.

5. اعتماد، رابطه‏ای اعتمادآمیز است که هویت‏ها را شکل می‏دهد و هنجارها را تقویت می‏کند و به غلبه بر منافع اختلاف‏زا یاری می‏رساند و افزایش اعتماد به هنجارهای مشترک را در پی دارد؛ به عبارتی، اعتماد و هویت تقویت کننده یکدیگر هستند؛ اساس اعتماد بر تجربه، وفاداری و پیوند است که یک عنصر تاریخی و مفهومی است. به هر حال، اعتماد ترکیبی از تجربه گذشته و امید به آینده است؛ از این رو در یک اجتماع امنیتی، روی آوردن به دکترین‏های دفاعی، موجب اعتماد است؛ در حالی که روی آوردن به دکترین‏های مبتنی بر جنگ موجب ایجاد ظن و بی اعتمادی است.

ساختارها و فرایندها، توسعه اعتماد متقابل و هویت جمعی را در پی دارند.

6. ایده‏ها و هنجارها، مسلط شدن ایده دموکراسی، در جماعت امنیتی امری ضروری است؛ چرا که کشورهای غیر دمکراتیک، از همکاری مثبت ابا دارند.

7. ثبات داخلی، اعضای اجتماع امنیتی، باید دارای ثبات داخلی باشند. بنابراین در اجتماع امنیتی، احتمال خشونت در روابط خارجی و مسائل داخلی باید بسیار ضعیف باشد.


دانلود با لینک مستقیم


منطقه گرایی و امنیت ملی ایران

دانلود تحقیق نوین گرایی در مدیریت

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق نوین گرایی در مدیریت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 68

 

مقدمه

مراحل اولیه زندگی بشر در این کره خاکی حالت طبیعی داشته است. گله‎های انسانی از طریق شکار، خوشه‎چینی یا غارت طبیعت، زندگی می‎کردند. آنان با ابزارسازی از دوره غارت طبیعت به دوره تولید خوراک رسیدند و بدین ترتیب تمدن بپر آغاز گردید. بشر با اختراع خط به جمع‎آوری تجربیات و ثبت و ضبط آنها پرداخت. گروه‎های اولیه به صورت کلان و قبیله‎ای شکل می‎‌گیرند. وضعیت اجتماعی آنان به صورت اشتراکی بوده است. نهادهای اجتماعی عصر حاضر مثل حکومت، مدرسه، اقتصاد، علم، هنر و جنگ هم با تحول گروه‎های کوچک یاد شده در طول تاریخ به وجود آمدند. نهادهای اجتماعی هر کدام دارای هدف یا اهدافی هستند که نیازهای انسان را برطرف می‎کنند. برای نیل به اهداف نهادها، ضرورتاً سازمان‎هایی شکل می‎گیرند (گلش فومنی، 1379).

مدیریت پدیده‎ای نوظهور نیست؟ بلکه عمر آن به درازای عمر تاریخ بشری می‎رسد. انسان در یک پیوستار تاریخی از زندگی انفرادی به زندگی قومی و از زندگی کشاورزی به حیات مدرن صنعتی و نهایتاً به زندگی پیچیده کنونی که با عناوین عصر اتم، الکترونیک، انفجار اطلاعات و عصر آدمهای مصنوعی از آن یاد شده است،‌ پانهاده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نوین گرایی در مدیریت

پاورپوینت-نگرش سنت گرایی و تجددگرایی در زندگی بهمراه متن ورد- در21اسلاید-powerpoin-ppt

اختصاصی از اس فایل پاورپوینت-نگرش سنت گرایی و تجددگرایی در زندگی بهمراه متن ورد- در21اسلاید-powerpoin-ppt دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت-نگرش سنت گرایی و تجددگرایی در زندگی بهمراه متن ورد- در21اسلاید-powerpoin-ppt


پاورپوینت-نگرش سنت گرایی و تجددگرایی در زندگی بهمراه متن ورد- در21اسلاید-powerpoin-ppt


در مورد پایان و زوال عمر مدرنیته و تمدن مدرن نیز آرا مختلف و متفاوتى ارایه شده است. برخى از محققان غربى، بحران هاى جدى و نابسامانى هایى را که امروزه، روند تجدد - عملا و نظرا - با آن ها مواجه شده است، را نشانه هاى کهولت و بلکه احتضار و رو به زوال رفتن آن تلقى کرده از به وجود آمدن دوران جدیدى به نام پسامدرن، یا پست مدرن (postmodern) خبر مى دهند. کسانى نیز باپذیرفتن بسیارى از بحران ها و چالش ها معتقدند: تمدن مدرن قادر است با بازنگرى و بازسازى مؤلفه هاى فکرى و تمدنى اش، خود را از ورطه بحران و هلاک برهاند. «هابرماس » یکى از اندیشمندان مشهور معاصر، طرفدار جدى این تفکر بوده و براى نجات ایده و فرهنگ مدرن تاملات فراوانى دارد. کسانى نیز اساسا دوره پست مدرن و اندیشه پست مدرنیسم را مولود و زاییده مدرنیته و مدرنیسم - و لازمه نوآورى و باز اندیشى آن - تلقى مى کنند و با در مقابل قرار دادن آن دو با هم مخالفند. بدین حساب پست مدرنیته، یا پست مدرن، شکل و شمایل جدید و سازوکارى نوین از مدرنیته و مدرنیسم خواهد بود.

عرصه هاى تجدد
اگر مدرنیته و تجدد را نامى براى خصایص و ویژگى هاى تمدن و فرهنگ جدید غرب بدانیم، پس مى توان نتیجه گرفت که تمامى عرصه هاى حیات غربى در واقع جزو قلمرو و حوزه استحفاظى مدرنیته است؛ به عبارت دیگر فرآیند مدرنیته تمام عرصه هاى زندگى و تمدن جدید را تا آن جا که توانسته فتح کرده است. در واقع عرصه و سیطره مدرنیته شامل حوزه هاى گوناگون فکرى و عملى؛ از قبیل فلسفه، علم، معرفت شناسى، جامعه شناسى، روان شناسى، دین، اخلاق، سیاست، هنر، ادبیات و... مى شود. از این رو پروژه و طرح مدرنیته مدعى بوده است که در همه این حوزه ها، و همه عرصه هاى زندگى فردى و اجتماعى بهترین تفکر و «بهترین شیوه زندگى » را به ارمغان خواهد آورد. در واقع نوید قطعى و جازم تمدن متجدد، از ابتدا این بوده است که با زدودن خرافات، موهومات، سنت ها، اسطوره ها و... و با پیروى از عقل و خرد (reason) و با اتکاى به علم (science) انسان را به آرمان شهر، مدینه فاضله (utopia) و به امنیت، رفاه، نیک بختى و سعادت خواهد رساند.

تجددگرایى (مدرنیسم)
در مورد معناى این واژه نیز اختلاف نظرهاى فراوانى وجود دارد. هم چنین باید دانست که این مفهوم در حوزه هاى مختلفى به کار مى رود، در یک معناى عام - صرف نظر از معانى خاص آن - مى توان گفت: تجدد گرایى، یا مدرنیسم عبارت است از «فرهنگ و فلسفه تمدن مدرن »، یا به تعبیرى مى توان آن را «جهان بینى، یا شیوه نگرش و گرایش انسان متجدد و عصر جدید» دانست.
در واقع مدرنیته یا تجدد، تبلور عینى و تجسم یافته دنیاى جدید است و مدرنیسم یا تجدد گرایى، تبلور عقیدتى و احساسى این دنیاست.
مدرنیسم، ایده ها و تئورى هاى خود را جهان شمول دانسته و آن را براى سعادت بشریت، لازم و با کفایت تلقى مى کند. به عبارتى، این تفکر، تحقق مدرنیته غربى در سراسر جهان را، ممکن، یا ضرورى و به هر حال مطلوب مى شمارد. به همین خاطر است که از ابتدا داعیه هاى جهانى و جهان شمولى را در سر مى پرورانده است.

متجددسازى (مدرنیزاسیون)
متجدد سازى، یا مدرن سازى (modernization) عبارت است از سیاست و فعالیتى اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى که به طور آگاهانه و با هدف تشابه و نزدیک سازى جوامع غیر مدرن به اوصاف جوامع مدرن صورت مى گیرد. به عبارت دیگر، مدرن سازى عبارت از فرآیندى است که بر اساس آن جوامع سنتى به سوى همه، یا بعضى از شاخص هاى جوامع مدرن (مانند پیشرفت علمى، رشد اقتصادى، توسعه هاى سیاسى و تحولات فرهنگى و فکرى) حرکت مى کنند. بنابراین اگر فرآیند متجدد سازى بخواهد به صورت تام و کامل صورت پذیرد، مسلما با غربى سازى (westernization) مساوى و هم معنا خواهد شد.

زمینه هاى شکل گیرى تمدن متجدد
ناگفته پیداست که زمینه ها و بسترهاى متعددى لازم است تا تحول بزرگ تمدنى به وجود آید، از عوامل و زمینه هاى فکرى و فلسفى گرفته، تا عوامل اجتماعى و سیاسى. با این حال مى توان همه این عوامل و زمینه ها را در چهار رویداد بزرگ خلاصه کرد:
1. جنبش و عصر رنسانس (نوزایى)؛
2. جنبش اصلاح دینى (رفرماسیون)؛
3. جنبش و دوره روشنگرى ؛
4. انقلاب صنعتى.
در واقع این چهار رویداد هم عامل شکل گیرى پروژه و پدیده تجدد بوده اند و هم عامل تثبیت، تداوم و تکامل آن.

1. جنبش و عصر رنسانس:
این جنبش تقریبا از قرن 14 و در واکنش به تفکرات، رفتارها و سنت هاى قرون وسطایى شکل گرفت. در اواخر قرون وسطا، روحیه و رویه اصحاب کلیسا، دنیا طلبى و فساد آنها و نیز خشونت گرایى و فشارهایى که بر اندیشمندان مى آوردند، زمینه را آماده بروز یک انقلاب سهمگین فکرى و فرهنگى کرده بود. از همین رو از قرن 14 گرایش شدیدى به فرهنگ انسان گرایانه یونان باستان پیدا شد که این گرایش با عناصر و آموزه هاى مسیحیت اولیه نیز پیوند خورد و فرهنگى نوین و عصرى جدید بنام رنسانس را به وجود آورد. خصیصه بسیار مهم این دوران - که جزو مبانى و عناصر مدرنیته و جهان مدرن تا به امروز مى باشد - بروز جنبش و تفکر انسان گرایى، یا اومانیسم (humanism) بوده است.
بر این اساس در جهان جدید «انسان » و حقوق او در مرکز تاملات و تلاش ها قرار مى گیرد.
عصر رنسانس تا قرن 16 ادامه یافت و میراث فراوانى براى دوره هاى بعد و تمدن جدید باقى گذاشت.

2. جنبش اصلاح دینى: (reformation)
این جنبش در قرن 16 به رهبرى «مارتین لوتر» آغاز شد. در واقع این جنبش با انگیزه هاى دینى و براى اصلاح کلیسا سر بر آورد و با عقاید رسمى کلیسا؛ از جمله معصومیت پاپ ها و مرجعیت کلیسا - براى تفسیر دین، متون دینى و نیز با مسائلى چون فروش عفو و بخشش الهى و فروش غرفه هاى بهشت، و با فساد موجود در میان اولیاى کلیسا - در افتاد. نتیجه این نهضت منجر به تشکیل مذهب پروتستانتیسم (protestantism) و کلیساى پروتستان شد.

3. جنبش و دوره روشنگرى: (enlightenment)
باید مهمترین عامل در تثبیت و تئوریزه شدن مدرنیته و تمدن مدرن را در همین دوره؛ یعنى قرون 17 و 18 دانست. و در واقع به نظر بسیارى، شروع رسمى مدرنیته و حتى اوج آن از همین دوره به حساب مى آید.
جنبش و دوره روشنگرى، یا عصر خرد، ادامه منطقى دو جنبش پیشین است. این جنبش عمدتا جنبه فکرى، فرهنگى، علمى و فلسفى دارد. اومانیسم که از دوره رنسانس شروع مى شود، در این دوره صبغه فلسفى و تئوریک مى یابد و تمامى عروق و شریان هاى فکرى، فرهنگى، اجتماعى و سیاسى تجدد را مشروب مى کند.
دو شاخصه اصلى این دوره تاکید و تکیه مصرانه بر عقل و علم است که از آن با عنوان عقل گرایى و عقل بسندگى، یا راسیونالیسم ( rationalism) و علم گرایى و علم زدگى، یا سیانتیسم (scientism) یاد مى شود. در این دوران انسان مدرن، با نخوت و غرور زاید الوصفى مدعى مى شود که دو عنصر «عقل و علم » براى رساندن بشر به سر منزل مقصود و وصول به امنیت و سعادت (بهشت زمینى) کفایت تام دارند و نیاز به هیچ نیروى بیرونى؛ از قبیل وحى نیست. در این عصر دین خدا و خداشناسى نیز در ابتدا به صورت یک خداشناسى عقلانى و غیر وحیانى (الاهیات طبیعى) در مى آید و در مقطعى نیز به طور کلى حذف و طرد مى شود (ماتریالیسم.)اکثر اندیشمندان و معماران فکرى و اندیشگى مدرنیته مربوط به همین دوره اند که از جمله این متفکران مى توان به دکارت، هیوم، لامارک، لکلرک، دیدرو، دالامبر، روسو، آدام اسمیت، جان استوارت میل، هولباخ و کانت اشاره کرد.

4. انقلاب صنعتى:
تحولات برق آساى صنعتى - که در طول یک قرن؛ یعنى از 1750 تا 1850 به طول انجامید - به قدرى چشمگیر و پرگستره بود که از آن با عنوان انقلاب یاد مى شود. تحولات صنعتى در واقع نمود عینى علم جدید است. البته این تحولات تنها مربوط به حوزه تکنولوژى نمى شود، بلکه تمامى حوزه ها و عرصه هاى زندگى فردى و اجتماعى را دچار دگرگونى و تحولات مهیب ساختارى کرد؛ در واقع اختراعات جدید و نیل به ابزار آلات پیشرفته صنعتى و گسترش کارخانه هاى بزرگ و... موجب بروز لوازم و پیامدهاى فرهنگى عظیمى شد که خود را در زیرو روشدن ساختارهاى جمعیتى، و در شهر نشینى، ارتباطات، مناسبات انسانى، سبک زندگى اخلاقى، خانوادگى دینى و... نشان داد. به نظر پژوهشگران على رغم دستاوردهاى عظیم این تحولات بحران ها و خسارت هاى جبران ناپذیر فراوانى را نیز در پى داشت.

مهمترین عناصر و مؤلفه هاى اندیشه مدرنیسم عبارتند از:

1. علم گرایى، علم گرایى یا علم زدگى (scientism) :
علم گرایی را نباید با علم و علمى بودن یکى دانست. علم گرایى؛ یعنى الگو قرار دادن روش هاى علوم تجربى، مانند مشاهده و آزمون، در تمامى عرصه هاى زندگى. در واقع مدرنیسم مى خواهد روش علمى و تجربى را - که مربوط به حوزه جهان طبیعت است - به تمامى معارف انسانى سرایت دهد. پس جهان بینى مدرنیستى، یک جهان بینى علمى و مبتنى بر روش ها و محک هاى تنگ تجربى است که نتیجتا منجر به تردید و انکار در تمام آن دسته از معارف و عقایدى مى شود که تن به حواس ظاهرى نمى دهند.

2. عقل گرایى، یا عقل بسندگى (Rationalism):
یکى از مهمترین عقاید جهان مدرن، ارادت وافر به عقل و اعتقاد به کفایت و بسندگى آن است. عقل (reason) دوران مدرن که میراث عصر روشنگرى است با مفهوم سنتى، دینى و فلسفى عقل تفاوت دارد.
عقل مدرن با عناوینى چون «عقل ابزارى »، «عقل جزئى » نیز مطرح مى شود. این عقل و عقلانیت، صرفا مربوط به امر «معاش » و قلمرو عالم طبیعت و زندگى مادى است و از آنجا که تنها شان و توانایى این عقل، نتیجه گیرى از مواد تجربى است، مى توان آن را خادم علم جدید دانست.
3. پیشرفت باورى (progressivism):
بنا به اندیشه هاى مدرنیستى، قافله بشریت در طول تاریخ در حال پیشرفت بوده است. مدرنیته در طرح خود پیشرفت قطعى و مسلم انسان معاصر را بر اساس دو عنصر علم و عقل وعده و نوید داده بود.

4. مادى گرایى (materialism):
ماده گرایى یا ماتریالیسم؛ یعنى اعتقاد به اصالت ماده و امور مادى و تقدم آنها بر امور غیر مادى. بى تردید اصرار بر علم گرایى و پافشارى بر محک تنگ علوم تجربى براى نگریستن و داورى در مورد جهان، یک جهان بینى ماده گرایانه را به دنبال خواهد داشت.

5. انسان گرایى (humanism):
تفکر تجدد گرایانه، به مرکزیت و محوریت انسان قائل بوده و انسان را در جایگاهى مى نشاند که همه چیز باید در خدمت او قرار گیرد. اومانیسم افراطى نتیجتا براى انسان - از نظر اخلاقى - شان خدایگانى قائل مى شود؛ به این معنا که همه چیز در خدمت انسان و انسان در خدمت هیچ چیز؛ یا به عبارتى حق منهاى تکلیف.

6. فردگرایى (individualism):
فردگرایى در واقع قرائتى از انسان گرایى است ( در مقابل قرائت جمع گرایانه) که اصالت را نه فقط به انسان، بلکه به فرد انسانى مى دهد. بنابراین فردگرایى؛ یعنى تقدم فرد بر جامعه. در این نوع مکتب طرز تلقى، امیال و خواست هاى فرد را نمى توان به نفع جمع محدود و مسلوب کرد.

7. برابرى گرایى (egalitarianism):
برابرى گرایى؛ یعنى اعتقاد به این که همه انسانها از هر نژاد، جنس، دین و... که باشند از حیث آرا و نظریات، حقوق، حرمت، آزادى و... با هم برابرند. بر اساس این تفکر، نظر هر کس تنها به عنوان یک فرد مورد پذیرش است ؛ پس - بر خلاف دوران سنتى قرون وسطا - راى هیچ فردى بر فرد دیگر حجیت و سندیتى ندارد. این مؤلفه یکى از مبانى دموکراسى در غرب بوده است.

8. آزاداندیشى و آزادى خواهى (لیبرالیسم):
در غرب اعتقاد به اصل آزادى در ساحت اجتماع و سیاست، خود را به صورت فلسفه لیبرالیسم (liberalism) نشان مى دهد. لیبرالیسم مکتب افزایش آزادى فرد در مقابل جامعه و دولت است. این نوع مکتب در واقع جوهره سیاسى مدرنیسم است و اساسا مى توان آن را به عنوان روح حاکم بر جهان جدید به حساب آورد. تحقق عینى لیبرالیسم در جهان غرب عمدتا در شکل دموکراسى (دموکراسى لیبرال) بوده است.

9. سنت ستیزى (antiraditon): سنت ستیزى؛
یعنى مخالفت با احترام گذاردن و مقدس دانستن سنت ها، و معارضه با حجیت قائل شدن براى رفتارها و آداب و رسوم دیرینه و کهن. برخلاف اندیشه هاى سنتى که براى تجربه متراکم و فشرده نسل ها نوعى مرجعیت قائل است، اما مدرنیسم این گونه تفکر را واپس گرایى خوانده و اساسا هویت خود را در معارضه با باورهاى سنتى بدست مى آورد.

تذکر:
باید دانست، اصول و مؤلفه هایى که برشمردیم، اولا: بعضى از آنها مربوط به ناخودآگاه انسان و جامعه مدرن بوده و ممکن است تصریح و اصرار خودآگاهانه اى بر آن وجود نداشته باشد و ثانیا: این اصول مربوط به جنبه هاى عقیدتى و احساسى طرح مدرنیته است و لزوما بر مصادیق و تک تک افراد خارجى صادق نیست. به عبارتى باید بین مدرنیته در مقام طرح، با مدرنیته در مقام اجرا تفاوت نهاد. پس با این توضیح اگر استثنائات فراوانى در جوامع غربى نسبت به تطبیق این مصادیق مشاهده مى کنیم، نقضى به کلیت و صدق این مؤلفه ها نخواهد بود.

چالش ها و بحران ها
على رغم تمامى وعده ها، نویدها، آرمان ها و تلاش هاى تمدن مدرن در راستاى نیک بختى و بهزیستى انسان، و با وجود توفیقات فراوانى که این تمدن سخت کوش، خصوصا در راستاى تامین و تهیه اسباب و ابزار عیش و رفاه انسان ها داشته - که به هیچ وجه مجال انکار آنها نیست - اما امروزه ایده مدرنیسم و پروژه مدرنیته به شدت در محاصره بحران و چالش است. آنتونى گیدنز، در کتاب «پیامدهاى مدرنیته » مدرنیته را به عنوان پدیده اى «دو دم، یا دولبه » توصیف مى کند که از یک سو روند توسعه و تکامل نهادهاى اجتماعى آن، فرصت ها و موقعیت هاى گسترده اى را براى انسان ها به ارمغان آورده است و از سوى دیگر مدرنیته داراى وجه تاریک و حزن انگیزى نیز هست. در واقع تمدن جدید دو ویژگى متضاد را همزمان آبستن بوده و علاوه بر ارمغان هاى مثبت، پیامدهاى منفى آن نیز کم نیستند که از جمله بحران ها و نابسامانى هاى دنیاى جدید و تمدن مدرن مى توان به خلاهاى عاطفى، بحران هاى روانى، فروپاشى خانوده ها، گسست هاى اجتماعى، بحران هاى نگران کننده زیست محیطى، بحران هاى سیاسى، استثمار، جنگ هاى جهانى و کشتارهاى عمومى، فاصله هاى طبقاتى و... اشاره کرد.
خصوصا پس از جنگ هاى جهانى اول و دوم تا به امروز، آرمان ها، ایده ها و تئورى هاى مدرنیته دچار چالش هاى تئوریکى و مشکلات عملى بوده اند. این بحران ها و نقدها تا به امروز به طور فزاینده اى رو به گسترش بوده است، به گونه اى که بسیارى از اندیشمندان، مکاتب و نحله هاى غربى، پروژه مدرنیته را یک پروژه شکست خورده و رو به زوال مى دانند. از جمله منتقدان مشهور روند مدرنیته و اندیشه مدرنیسم، پست مدرنیست ها هستند. پرسش پست مدرن ها این است که اگر وعده صلح و سعادت، امنیت و عقلانیت راست است، پس چرا انسان حتى بیش از دوره هاى قبل تهدید مى شود و پیوسته در بحران و رنج است؟ و چرا سرمایه دارى براى سود بیشتر خود به تخریب طبیعت مى پردازد؟
شکست در بسیارى از آرمان هاى مدرنیته، موجب نوعى روحیه یاس و سرخوردگى در میان عده کثیرى از پست مدرنیست ها شده است، تا جایى که این تفکر نسبت به هرگونه نظریه پردازى و طرح و پیشنهاد کلان و هرگونه داعیه اى در راستاى تامین سعادت و پیشرفت، به شدت بدبین و بیزار شده است.
متفکران و منتقدان مذهبى در غرب و شرق، مشکلات و بحران هاى کنونى جهان مدرن را ناشى از تعالیم اومانیستى و غفلت انسان جدید از درون خویش و بیگانه شدن او با خودش مى دانند.
در واقع تمدن اومانیستى مدرن، تمام نیک بختى، کامروایى، فلاح و صلاح انسان را صرفا در جهان بیرون و در برخوردارى از تنعمات آن جست وجو مى کرده و از این طریق مى خواسته است او را به شکوفایى برساند. اما مغفول گذاردن اخلاق و به طور کلى ناآبادانى درون، باعث شده است تا این انسان هم براى رابطه برقرار کردن با خویش و هم براى رابطه با انسان هاى دیگر و هم در رابطه با محیط زیست و محل زندگى خود، دچار مشکل و ستیز و ناسازگارى شود. از نظر این منتقدان، این «خودفراموشى » و بحران ها و معضلات ناشى از آن نیز، همگى نهایتا با فراموشى مبدا و مقصد آدمى (خدا فراموشى) و با عدم توجه به تکالیف و مسؤولیت هاى انسان در قبال او در ارتباط تام است.

برخى از منابع
1. «درآمدى بر مکاتب » مفاهیم نوین، عبدالرسول بیات با همکارى جمعى از نویسندگان ( در دست چاپ).
2. «مدرنیته و مدرنیسم »، حسینعلى نوذرى، انتشارات نقش جهان.
3. «صورتبندى مدرنیته و پست مدرنیته »، حسینعلى نوذرى، انتشارات نقش جهان.
4. «پست مدرنیته و پست مدرنیسم »، حسینعلى نوذرى، انتشارات نقش جهان.
5. «پیامدهاى مدرنیته »، آنتونى گیدنز، ترجمه محسن ثلاثى.
6. «لیبرالیسم و محافظه کارى »، حسین بشیریه، نشر نى.
7. مجله نقد و نظر شماره هاى 9 الى 19.
8. فرهنگ واژه توصیفى، بیات، عبدالرسول. براى اطلاع بیشتر به مقاله «مدرنیته و مدرنیسم » از کتاب فرهنگ واژه توصیفى اثر مؤلف مراجعه فرمائید.

در نوشتار پیش رو، نخست مفاهیم محوری سنت و تجدد و سپس پیشینه تاریخی این جدال که ابتدا در غرب مسیحیت و کمی دیرتر بریده از جایگاه واقعی خود، در شرق اسلامی مطرح شده در معرض نقد و بررسی قرار گرفته و در حد بضاعت از نظرات ارزشمند شهید مطهری بهره برده ایم.
کنفوسیوس، حکیم باستانی، گفته است: هر ظلمی در جهان از ظلم بر کلمات آغاز می شود. لفاظی، آفت عقلانیت است و برای پرهیز از آن، وارسی مفاهیم که موضوع تفکر هر پژوهشگری واقع می شود، از بنیادی ترین، اقدامات است. این مهم در موضوعات جدال برانگیز علوم انسانی اهمیتی مضاعف می یابد. در سیره سلف صالح ما نیز تعریف اصطلاحات جایگاه شایسته ای داشته است. در نوشتار پیش رو، نخست مفاهیم محوری سنت و تجدد و سپس پیشینه تاریخی این جدال که ابتدا در غرب مسیحیت و کمی دیرتر بریده از جایگاه واقعی خود، در شرق اسلامی مطرح شده در معرض نقد و بررسی قرار گرفته و در حد بضاعت از نظرات ارزشمند شهید مطهری بهره برده ایم.
زمان که فهم هرگونه رابطه بین مفاهیم زمانمند و مکانمند سنت و تجدد - به معنایی که به زودی به آن می پردازیم
- بی شناخت ماهیت و واقعیت وجودی آن، ناممکن و در بیشتر مباحث جدال برانگیز معمول، مغفول واقع می شود; شاید از کلیدی ترین مفاهیمی باشد که حل بسیاری از معضلات فکری و عقیدتی، به ویژه کثیری از مسایل فرا زمانی و فرا مکانی مابعدالطبیعه، را در بازنمایی و وارسی خود مقید نموده است. نخستین و برجسته ترین ویژگی وحی الهی که بدون بهره وری از نور پر فروغ آن، عقل و حس و تجربه در مجرای صحیح خود به کار نمی افتند، فرازمانی و فرامکانی بودن آن است. با تغییر در نگرش هر فیلسوفی درباره زمان، کل دستگاه فلسفی او با چهره ای نو رخ نمایی کرده; مبانی مورد نظر او توضیح می یابند یا خود را از تیررس بررسی های زمانمند و مکانمند بشری دور می سازند; و نیز اصول زیربنایی و کلیدی آن در چالشی بزرگ با سایر اجزا به سبک و روش جدیدی نظم و نسق می یابند.
تو گویی زمان چون روحی است در کالبد هر دستگاه فلسفی. چه بسیار اذهان که تحت سیطره آن در فهم ابتدایی ترین مسایل مابعدالطبیعه سر به آستین می سایند; و با رهایی از قید و بند آن به نظاره حقیقت هستی می نشینند و در قله های رفیع وجود، فارغ از هر وسوسه ای از عدم و نیستی سکنی می گزینند; تا آن جا که حتی کروبیان نیز از مجد و عظمت او انگشت تعجب بر دهان می گیرند و از همراهی او به اشاره «لودنوت انمله لا حترقت» باز می مانند.
زندان زمان از مخوف ترین و وحشتناک ترین زندان های عالم طبیعت است و آزادی از آن از لذت بخش ترین وارستگی ها. رهایی از زندان زمان، در فرار و نفرت از آن نیست; بلکه در قبول واقعیت های وجودی آن است. از این منظر، هم نفرت و بیزاری و انکار واقعیت وجودی زمان (جمود) زیانبار است و هم شیدایی و روی آوری مفرط و بر صدر نشاندن آن (جهالت). چه گرفتاری ها و حوادث خشونت باری که نفرت از زمان یعنی نفرت از نو شدن و نوگرایی در طول تاریخ برای انسان زمانمند به وجود آورده; و چه وانهادگی ها و سرگشتگی هایی که از شیدایی به آن، برای انسان «فرا زمان گوهر» حاصل آمده است.
تحولات اساسی در بنیان های فکری بشر در طول تاریخ فرهنگ و تمدن، مدیون و وامدار و ریشه در تحول فهم زمان داشته است. شیرین ترین و پیچیده ترین یافته های متفکر و فیزیکدان بزرگ معاصر، انیشتین، زیرمجموعه آموزه فضا - زمان است. جوهره تفکر ملاصدرا - فیلسوف عالم اسلام - در نظریه محوری حرکت جوهری، به مسئله زمان تعلق دارد. فلسفه کانت - فیلسوف شهیر غرب - که آبشخور بسیاری از نحله های فلسفی قرون اخیر است، با بازنگری در مقوله های زمان و مکان، متولد شده است. انسان در فلسفه کانت از دو منفذ زمان و مکان به عالم هستی می نگرد و به همین لحاظ از درک مسایل مابعدالطبیعه با عقل نظری عاجز است.
آن جنبه از بحث حاضر که با نگرش درباره زمان پیوند می خورد این مسئله مهم است که زمان، آن چنان که در بینش های سطحی بر آن تاکید می شود، به سه بخش گذشته، حال و آینده قابل تفکیک نیست. بنابراین، تحلیل آسان وار و بی پروای جنبه های مختلف امور زمانمند به «کهنه» و «نو» و تقدم بخشیدن به هر یک از این دو، ناشی از سطحی نگری و آسان اندیشی است. حال و گذشته و کهنه و نو در هم تنیده است; و هر کس گذشته را به بهانه آینده نفی می کند حقیقت وجودی خود را انکار می کند; و با گذاشتن داغ بی هویتی بر پیشانی خود، از حظ عمیق ترین زوایای وجودی خود محروم می شود. نفی حال و ماندن در گذشته نیز نفی زوایای دیگری از وجود انسان است; و مشتمل بر تبعات ویرانگر دیگر. همچنین زمانمند و مکانمند بودن که از ویژگی های امور مادی است، قابل اطلاق بر همه وجوه هستی، از جمله وجه ماورا» زمانی و مکانی موجودات مابعدالطبیعی، نیست.
سنت (ترادیسیونالیسم): در لغت به معنای شیوه، روش فکری و قالب عملی مع


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت-نگرش سنت گرایی و تجددگرایی در زندگی بهمراه متن ورد- در21اسلاید-powerpoin-ppt

دانلود مقاله کامل درباره همجنس گرایی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله کامل درباره همجنس گرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره همجنس گرایی


دانلود مقاله کامل درباره همجنس گرایی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :12

 

بخشی از متن مقاله

همجنس‌ گرایی

همجنس‌ گرایی یکی از گرایش‌های جنسی است‌ که مشخصه آن تمایل زیبایی شناختی، عشق رومانتیک، و تمایل جنسی منحصرآ نسبت به جنس همگون با خود فرد می‌باشد. به فردی که به جنس دیگر گرایش داشته باشد دگرجنس‌گرا و به افرادی که هم به جنس دیگر و هم به همجنس خود تمایل دارند دوجنس‌گرا می‌گویند.

در اصطلاح اسلامی به ارتباط جنسی بین مردان «لواط» (برگرفته از نام لوط پیامبر قومی که به این کار مشهورند) و به ارتباط جنسی بین زنان «مساحقه» می‌گویند.

در گویش مردم عامی افراد همجنس‌گرا - زن یا مرد - با عنوان عمومی «همجنس‌باز» خوانده می‌شوند ولی واژه‌های دیگری نیز در گفتار عوام برای اشاره همجنس‌گرایان وجود دارد که معمولاً تحقیرآمیز و محکوم‌کننده‌ هستند؛ به عنوان مثال همجنس‌گرایان مرد در زبان فارسی با عناوین چون اِواخواهر، اُبنه‌ای (شخص مفعول در عمل جنسی همجنس گرایان) و عناوین زننده‌تر خوانده می‌شوند.

برای اشاره به همجنس گرایان زن در زبان فارسی معمولاً واژه لزبی بکار می‌رود که از واژهٔ انگلیسی Lesbian آمده‌است. البته در گفتار ایرانیان به همجنس‌گرایان زن، طَبَق‌زن گفته می‌شده‌است که به عمل طَبَق‌زنی اشاره داشته‌است. این لغت امروزه بندرت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پدیده همجنس گرایی همیشه با بشر بوده‌است و در ادبیات و هنر جهان از زمان بسیار کهن، شاهد اشاراتی به این پدیده هستیم. در ادبیات فارسی اشارات فراوانی به عشق و گرایش جنسی میان افراد همجنس وجود دارد و واژه‌هایی مانند «شاهد» در رابطه با این مفاهیم استفاده می‌شده‌است. برای اطلاعات بیشتر می توانید از سایت سازمان همجنسگرایان ایرانی (www.pglo.net) و یا (www.irqo.net) استفاده نمایید.

دانش زیست شناسی چه می‌گوید؟

تئوری هورمونی پیش از تولد

زیست شناسی عصبی مغز در ایجاد حالت مردانگی[1]* کاملاً کشف شده‌است. استرادیول[2]* و تستوسترون[3]* که به وسیلهٴ آنزیم 5-α ردوکتاز تبدیل به دی هیدروتستوسترون می‌شوند، عمل ایجاد حالت مردانگی را با اتصال به گیرنده‌های آندروژن (هورمونهای جنسی مردانه که باعث ایجاد صفات ثانویه مانند ریش و کلفتی صدا می‌شوند) بر عهده دارند. تغییرات جسمی و روانی زمانی ظاهر می‌شوند که تعداد این گیرنده‌های آندروژن بسیار کم (مانند نشانگان بی حسی آندروژنی[4]*) و یا بسیار زیاد باشد (مانند زنان مبتلا به پُِریاختگی مادرزادی غدهٴ فوق کلیه[5]*)احتمالاً همجنسگرایی چه در مردان و چه زنان نتیجهٴ چنین دگرگونیهایی است[6]*. در این مطالعات دیده شده‌است که در زنان همجنسگرا عموماً بیش از زنان دگرجنسگرا حالات مردانه ایجاد شده‌است. با این وجود تحقیقات دربارهٴ همجنسگرایی مردان نشان می‌دهد که ایجاد حالات مردانه چه بیش از حد و چه کمتر از حد معمول باعث همجنسگرایی در مردان می‌شود.

تفاوتهای فیزیولوژیکی همجنسگرایان

تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شده‌اند، مانند تحقیقات پیشگامانهٴ عصب شناس سیمون لوی[7]*، نشان می‌دهند که تفاوتهای قابل توجهی در فیزیولوژی مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا وجود دارد.این تفاوتها ابتدا خود را در مغز، گوش میانی، و حس بویایی آشکار می‌سازند. لوی در آزمایشی[8]* دریافت که مغز 10% از مردان همجنسگرای مورد آزمایش تفاوت فیزیولوژیکی آشکاری با همان بخشها در مردان دگرجنسگرا دارد(منبع). گاهی نتایج این تحقیقات را به این معنا می‌گیرند که همجنسگرایی در افراد پدیده‌ای مادرزادی است.با این حال خود «لوی» می‌گوید:

«تحقیقات من ثابت کنندهٴ یک دلیل ژنتیکی برای همجنسگرایی نیستند. من هیچ قسمتی از مغز را به عنوان یک مرکز همجنسگرا کننده معرفی نکرده‌ام. INAH-3 بیشتر مانند حلقه‌ای از زنجیرهٴ هسته‌های شکل دهندهٴ رفتارهای جنسی مردان و زنان عمل می‌کند تا یک هستهٴ همجنسگرا کننده... و از آنجا که من مغز افراد بالغ را مورد مطالعه قرار داده‌ام هیچ دلیلی وجود ندارد که نتیجه بگیریم این تفاوتها مادرزادی بوده‌اند و بعد از تولد به وجود نیامده‌اند.[9]

تحقیقات لوی مورد انتقادهایی قرار گرفت که یکی از دلایلش انتخاب مردان همجنسگرایی بود که به علت بیماری ایدز جان خود را از دست داده بودند، در حالی که دگرجنسگراهای مورد مطالعه به این بیماری مبتلا نبودند. مقایسه‌ای که بین اندازهٴ INAH-3 در افراد مبتلا به ایدز دگرجنسگرا و همجنسگرا انجام شد (با وجود کوچک بودن جامعهٴ آماری) نشان داد که اندازهٴ این بخش از مغز در هر دو آنها مشابه‌است. البته باید توجه داشت که هیچ مدرکی مبنی بر تأثیر ابتلا به ایدز بر اندازهٴ INAH-3 یافته نشده‌است. تحقیقات در زنان هنوز به هیچ نتیجهٴ مشابهی منتهی نشده‌است.

بعضی از تحقیقات اخیر حاکی از ارتباط تعداد برادرهای بزرگ‌تر با همجنسگرایی فرد می‌باشد. بلانکارد و کلاسن[10]* در سال 1997 اعلام کردند هر برادر بزرگ‌تر احتمال همجنسگرایی فرد را تا 33% بالا می‌برد[11]*. این یافته طبق گفتهٴ بلانکارد «یکی از معتبر ترین یافته‌های اپیدمیولوژیکی است که تا به حال در رابطه با گرایشهای جنسی کشف شده‌است.» بر طبق این یافته، گفته می‌شود که هر جنین مذکر در مادر واکنشی ایمنی ایجاد می‌کند و این واکنش با جنین بعدی تشدید می‌شود. این جنینها آنتی ژن H-Y را که نفش آنها در تغییرات جنسی مهره‌ها تقریباً ثابت شده‌است تولید می‌سازند[12]* و این همان آنتی ژنی است که آنتی بادی مادری H-Y به آن واکنش داده و نیز یاد آوری (از نظر ایمنی شناختی) می‌نماید. سپس آنتی بادیهای H-Y تولید شده توسط مادر به جنین حمله می‌کنند و کارایی آنتی ژنهای نامبرده را در ایجاد حالات مردانه در مغز جنین پایین می‌آورند. از این موضوع با نام «اثر ترتیب تولد برادر»[13]* یاد می‌شود. در مطالعاتی که پسرهای رشد یافته با برادر بزرگ‌تر را با آنها که جدا از برادران رشد کرده بودند مقایسه می‌کرد، کشف شد که تنها متولد شدن از مادری که برای چندمین بار پسری به دنیا می‌آورد احتمال همجنسگرا بودن را در افراد افزایش می‌دهد و بزرگ شدن در کنار برادران دخالت چندانی در این مسأله ندارد(منبع) جالب اینجاست که این موضوع فقط در مردان راست دست صادق است (منبع) . دربارهٴ زنان نتایج مشابه یا قابل توجهی یافت نشده‌است.

رفتار همجنس گرایانه در حیوانات

رفتارهای همجنسگرایانه در فرمانرو جانوران و بخصوص حیواناتی که در درجه بندی تکاملی به انسان نزدیکترند نیز دیده می‌شود(مانند میمونهای بزرگ). جانت مانن[14]*، پروفسور دانشگاه جورج تاون[15]* صریحاً این نظریه را مطرح کرده‌است که همجنسگرایی، لااقل در دلفینها مزیتی است که در اثر تکامل به وجود آمده و حملات و تجاوزهای داخل گونه‌ای را خصوصاً در نرها کاهش می‌دهد.برای اطلاعات بیشتراینجا را کلیک کنید.

  • بعضی پنگوئنهای نر تمایل به تشکیل جفت با نرهای دیگر و لانه سازی مشترک با آنها دارند. در این مواقع از یک سنگ به عنوان جایگزین تخم استفاده می‌شود.در سال 2004 پارک مرکزی حیوانات[16]*واقع در ایالات متحده آمریکا، سنگ یادشده را با یک تخم بارور جایگزین کرد که زوج نر آن را به عنوان فرزند خود بزرگ کردند (منبع). باغ وحشهای آلمانی و ژاپنی نیز گزارشاتی دربارهٴ همجنسگرایی بین پنگوئن هایشان منتشر کرده‌اند. این پدیده همچنین در زیستگاه آبی کلی تارلتون[17]* در اوکلند نیوزیلند مشاهده شده‌است.
  • معاشقه و دخول کامل در روابط گاوهای نر، خصوصاً گاومیش کوهان دار امریکایی[18]* معمول است. روابط اینچنینی در ماده‌های نوع دیگری از گاوها[19]* رواج دارد.
  • همجنسگرایی در گوسفندان (که در 6 تا 10% قوچها دیده می‌شود)همراه با تفاوت در حجم بخشهای معینی از مغز و فعالیتهای شیمیایی است. مطالعاتی که توسط مجلهٴ درون ریز شناسی انجام شد، نشان داد عوامل فیزیولوژیکی و زیست شناختی تأثیرگذارند.(منبع) نتایج این بررسیها با بررسیهایی که لوی روی نمونه‌های انسانی انجام داد مشابه‌است.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره همجنس گرایی

تحقیق درباره بررسی نظریه نو واقع گرایی

اختصاصی از اس فایل تحقیق درباره بررسی نظریه نو واقع گرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی نظریه نو واقع گرایی


تحقیق درباره بررسی نظریه نو واقع گرایی

فرمت فایل : WORD (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 10 صفحه

 

 

 

 

 

نظریه نو واقع گرایی

کنت والتس : (والتز) پدر نظریه نو واقع گرایی است.

کنت والتز با تاکید بر ضرورت نظریه پردازی برای جمع آوری اطلاعات و توضیح حوادث بین المللی معتقد است که عصاره هر نظریه باید بر پیوند بین مفاهیم و متغیرهای جوهری روابط در صحنه واقعی بین الملل استوار باشد. والتز تصریح می کند که بدون مفاهیم نظری، جمع آوری استقرائی اطلاعات، ما را به توصیفی آن هم گاه ناصحیح از واقعیات رهنمون خواهد کرد.

با توجه به پراکندگی اطلاعات گسترده‏ترین سطح جامعه بشری – یعنی سطح بین‏المللی و جهانی – والتز معتقد است که در نظریه پردازی و روابط بین‏الملل به فرضیه های ذهنی اولیه نیاز داریم تا ما را در جمع آوری اطلاعات مناسب یاری دهد. بدون وجود این فرضیه‏ها و مفاهیم نظری نظریه توضیح دهنده ای نخواهیم داشت. او قدم را از این فراتر گذاشته، ادعا می کند که نظریه های تجربی قابلیت آن را ندارند که درک صحیحی از واقعیات به دست دهند. از دیدگاه وی، نظریه، تصویری ساخته ذهن است که محصور به حوزه یا قلمرویی از یک اقدام می شود، برای مثال نظریه سازمان، قلمرو ارتباط بین اجزای سازمان را ترسیم می کند. او تصریح دارد که تاکید نظریه در توصیف یک واقعیت باید به طور عمده بر چرایی روابط معطوف باشد.

در مورد نحوة شکل گیری نظریه او مهم ترین امتیاز را از آنِ خلاقیت ذهنی می داند.

خلاقیت ذهنی در گرو کشف و شهود است نه جمع آوری داده ها و اطلاعات، تا زمانی که این خلاقیت در قالب یک اندیشه منسجم ارائه نشود، دستیابی به نظریه ممکن نیست. یا به کارگیری خلاقیت ذهنی داده ها گردآوری و ساده شده ویژگی های مشترک آنها استخراج می شوند. سپس واقعیات در قالب محیط و مجموعه بازتولید می شوند تا بدان وسیله بتوان روابط ضروری را تشخیص داد. این رهنمود والتز دقیقاً شبیه به رفتار تعمیرکاری است که برای یافتن نقض فنی یک دستگاه، به باز کردن دستگاه و آزمایش مرحله ای اجزای آن می پردازد.

والتز معتقد است که هنگام تدوین یک نظریه، برای ساده سازی واقعیات، باید از چهار اقدام انتزاع، تجدیدگردآوری و آرمانگرایی سود جست. در انتزاع واقعیات از محیط و جایگاه خود جدا می شود تا مشخصات ویژه و رفتاری خاص آن نمایان شود. وی سپس توجه خود را از جزء منتزع شده به رفتار تجدید اجزاء معطوف می کند تا معلوم شود بدون عنصر مزبور سایر اجزاء چه فعالیتی از خود نشان می دهند. مرحله سوم گردآوری و پیمایش دو دسته از اجزای فوق است تا رفتاری کلی از واحد مشاهده شود. در سراسر این مراحل سه گانه اقدام، آرمان گرایی مبتنی بر کشف حقیقت و مثلثی مشاهده شود. درواقع، فرضیه های قیاسی – استنتاجی چنین نقشی را در نظریه پردازی مورد نظر کنت والتز ایفا می‏کنند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی نظریه نو واقع گرایی