مشخصات این فایل
عنوان: تبار شناسی وهابیت
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 14
این مقاله درمورد تبار شناسی وهابیت می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله تبار شناسی وهابیت می خوانید :
فرهنگ وهابیت
طلب شفاعت از اولیاء خدا
همگی با واژه ی «شفاعت» آشنائی کامل داریم؛ هنگامی که سخن از جرم و گناه و محکومیّت یک فرد به میان می آید و شخصی پا به میان می گذارد و درباره ی فردی فعالیّت و وساطت می کند تا او را از مرگ و اعدام یا زندان و توقیق نجات بخشد، می گوئیم: فلانی در حق او «شفاعت» کرد.
لفظ «شفاعت» از ماده ی «شفع» به معنی جفت، در مقابل «وتر» به معنی طاق، گرفته شده است. علت اینکه به وساطت شخص برای نجات گنهکار «شفاعت» گفته می شود، این است که مقام و موقعیّت شفاعت کننده و نیروی تأثیر او، با عوامل نجاتی که در وجود شفاعت شونده هست (هر چند کم و اندک باشد) ضمینه (و جفت می شوند) هر دو به کمک هم، موجب خلاص شخص گنهکار می گردند.
شفاعت اولیای خدا برای گنهکاران در ظاهر این است که عزیزان الهی، روی قرب و موقعیّتی که در پیشگاه خداوند دارند، (البته به اذن خدا و تحت ضوابط خاصی که جنبه ی کلی دارد نه فردی) می توانند برای مجرم ها و گنهکاران وساطت کنند و از طریق دعا و نیایش از خداوند بزرگ بخواهند که از تقصیر و گناه آنان درگذرد؛ البته شفاعت کردن و پذیرفته شدن شفاعت آنان در گرو یک رشته شرایطی است که برخی مربوط به شخص گنهکار و برخی مربوط به مورد شفاعت «گناه» می باشد.
به عبارت دیگر، شفاعت همان کمک کردن اولیاء خدا است با اذن خدا، به افرادی که در عین گنهکار بودن پیوند معنوی خود را با خدا و پیوند روحی خویش را با اولیاء خدا قطع نکرده اند و این ضابطه پیوسته باید محفوظ باشد.
و به یک معنی، شفاعت این است: یک موجود مادون که استعداد جهش و پیشرفت دارد، از موجود بالا، به صورت یک امر قانونی، استمداد و مدد می طلبد؛ البته مددخواه از نظر کمال روحی باید به حدی سقوط نکند که نیروی جهش و تکامل را از دست بدهد و امکان تبدیل او به یک انسان پاک، از میان برود.
از زمان پیامبر گرامی (ص) تا زمان های بعد، روش مسلمانان درخواست شفاعت از شافعان راستین بوده و پیوسته از آنان در حال حیات و ممات، درخواست شفاعت می کردند و چنین درخواستی را هیچ یک از دانشمندان اسلامی، با هیچ یک از مبانی و اصول اسلامی مخالف نمی دانستند.
تا اینکه در قرن هفتم اسلامی «ابن تیمیه» دیده به جهان گشود و با طرز تفکّر خاصی با این مسأله و بسیاری از سنن و روش های مستمر میان مسلمانان مخالفت کرد و سه قرن پس از وی «محمد بن عبدالوهاب نجدی» مجدداً پرچم مخالفت را برافراشت و مکتب «ابن تیمیه» را به گونه ای شدید از نو زنده کرد.
یکی از نقاط اختلاف «وهابی ها» با دیگر فرقه های اسلامی این است که آنان با اینکه بسان دیگر مسلمانان شفاعت را به عنوان یک اصل اسلامی پذیرفته اند و می گویند که روز قیامت شافعان درباره ی گنهکاران امت شفاعت خواهند کرد و پیامبر گرامی در این قسمت سهم بزرگتری را دارد؛ در عین حال می گوید: اما هرگز حق نداریم در این جهان از آنان طلب شفاعت کنیم و دراین موضوع به اندازه ای تند رفته اند که نقل متن سخنان آنان مایه ناراحتی روحی است. خلاصه گفتار آنان این است که:
پیامبر اسلام و دیگر پیامبران و فرشتگان و اولیاء در روز رستاخیز حق شفاعت دارند، ولی باید شفاعت را از مالک شفاعت و اذن دهندة آن، که خدا باشد، خواست و گفت:
«اللّهم شفّع نبیّنا محمّدا فینا یوم القیامة او اللّهم شفع فینا عبادک الصّالحین او ملائکتک او نحو ذلک ممّا یطلب من الله لا منهم فلا یقال یا رسول الله او یا ولیّ الله اسألک الشّفاعة او غیره ممّا لایقدر علیه الّآ الله فاذا طلبت ذلک فی ایّام البرزخ کان من اقسام الشّرک».(9)
پروردگارا پیامبر و دیگر بندگان صالح خود را شفیعان ما در روز قیامت قرار بده، ولی ما حق نداریم بگوئیم: ای پیامبر خدا یا ای ولی خدا از تو می خواهم در حق من شفاعت بنمایی؛ زیرا شفاعت چیزی است که جز خدا کسی بر آن قادر نیست، هر گاه چنین چیزی را از پیامبر که در برزخ بسر می برد بخواهی، شرک و عبادت طرف خواهد بود.
«وهابی ها» با یک رشته پندارهایی درخواست شفاعت از شافعان راستین را تحریم کرده و درخواست کننده را مشرک و عمل او را شرک می نامند.
دلائل ما بر استواری درخواست شفاعت:
دلیل ما بر جواز طلب شفاعت مرکب از دو مطلب است و با ثبوت هر دو مطلب کاملاً روشن می گردد و آن دو مطلب عبارتند از:
1ـ درخواست شفاعت، همان درخواست دعا است.
2ـ درخواست دعا از افراد شایسته یک امر مستحب است.
دلایل وهابی ها درباره ی منع درخواست شفاعت:
1ـ درخواست شفاعت شرک است.
2ـ شرک مشرکین به خاطر طلب شفاعت از بت ها بود.
3ـ درخواست حاجت از غیر خدا حرام است.
4ـ شفاعت حق مختص خداست.
5ـ درخواست شفاعت از مرده لغو است.
آیا اعتقاد به سلطه غیبی، مایه شرک است؟
شکی نیست که درخواست حاجت به طور جدی، در صورتی امکان پذیر است که درخواست کننده، طرف را بر انجام درخواست خود قادر و توانا بداند.
گاهی این قدرت، قدرت ظاهری و مادی است؛ مثل اینکه از کسی آب بخواهیم و او ظرف آب را از شیر پر کند و در اختیار ما بگذارد.
و گاهی هم این قدرت، قدرت غیبی و دور از مجاری طبیعی و قوانین مادی است؛ مثل اینکه انسانی معتقد گردد که امام علی (ع) می تواند در «خیبر» را که دور از توانائی انسان عادی است، از جا برکند؛ آن هم نه با قدرت بشری، بلکه با قدرت غیبی.
و یا مسیح (ع) می تواند با دم شفابخش خود، بیمار صعب العلاج را شفا بخشد، بدون آنکه بیمار دارو بخورد و یا مورد عمل جراحی قرار گیرد. اعتقاد به چنین قدرت غیبی، اگر مستند به قدرت و اذن و مشیت خدا باشد، بسان اعتقاد به قدرت مادی خواهد بود که مستلزم شرک نیست؛ زیرا همان خدائی که آن قدرت مادی را در اختیار آن فرد نهاده، همان خدا، قدرت غیبی را نیز به دیگری عطا کرده است، بی آنکه مخلوقی، خالق فرض گردد و بشری، بی نیاز از خدا تصور شود.
....
بخشی از فهرست مطالب مقاله تبار شناسی وهابیت
ریشه یابی تاریخی وهابیت و بررسی زندگی ابن تیمیه
وهابیت، مکتبی که باید از نو شناخت
سر حلقه وهابیت در جهان اسلام
تبرک و استفتاء به آثار اولیاء
فرهنگ وهابیت
طلب شفاعت از اولیاء خدا
نظریه ی وهابی ها:
منبع :
دانلود تحقیق تبار شناسی وهابیت