اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره عصمت پیامبران و امامان از دیدگاه های مختلف

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله کامل درباره عصمت پیامبران و امامان از دیدگاه های مختلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره عصمت پیامبران و امامان از دیدگاه های مختلف


دانلود مقاله کامل درباره عصمت پیامبران و امامان از دیدگاه های مختلف

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :51

 

بخشی از متن مقاله

عصمت پیامبران و امامان دوازده گانه ، رکن رکین تفکر شیعه و از ضروریات این مذهب است . در تعریف عصمت بین عالمان شیعه اختلافاتی وجود دارد ، اما نوع ادله ای که برای اثبات ضرورت عصمت پیامبران و امامان می‌آورند ، ناخودآگاه آنان را به تعریف واحدی از عصمت می‌رساند که در آن ، مصونیت از هر گونه گناه ، خطا و لغزش(بزرگ یا کوچک، عمدی یا سهوی) و در تمام عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی مندرج می‌‌باشد .

از دیدگاه آقای مصباح یزدی :

 منظور از معصوم بودن پیامبران یا بعضی دیگر از انسانها تنها عدم ارتکاب گناه نیست ، زیرا ممکن است یک فرد عادی هم مرتکب گناهی نشود ….بلکه منظور این است که شخص ، دارای ملکه نفسانی نیرومندی باشد که در سخت ترین شرایط هم او را از ارتکاب گناه باز دارد . ملکه‌ای که از آگاهی کامل و دائم به زشتی گناه و اراده قوی بر مهار کردن تمایلات نفسانی حاصل می‌‌گردد . و چون چنین ملکه‌ای با عنایت خاص الهی تحقق می‌‌یابد، فاعلیت آن به خدای متعال نسبت داده می‌شود.[1]

 منظور از گناه که شخص معصوم مصونیت از ارتکاب آن دارد، عملی است که در لسان فقه، حرام نامی‌ده می‌‌شود و همچنین ترک عملی است که در لسان فقه واجب شمرده می‌شود.[2]


از دیدگاه آقای جعفر سبحانی :

 عصمت به معنی مصونیت بوده و در باب نبوت دارای مراتب زیر است :

الف . عصمت در مقام دریافت ، حفظ و ابلاغ وحی

ب . عصمت از معصیت و گناه

ج . عصمت از خطا و اشتباه در امور فردی و اجتماعی .[3]

البته مصونیت از خطا در « مسائل عادی زندگی » ، « داوری در منازعات » ،« تشخیص موضوعات احکام دینی » و حتی مصونیت از « برخی بیماری‌های جسمی‌… که مایه تنفر و انزجار مردم می‌‌گردد » نیز از دیدگاه آقای سبحانی در تعریف عصمت گنجانده شده است .

از دیدگاه آقای ابراهیم امی‌نی :

« عصمت عبارت است از یک نیروی فوق العاده باطنی و یک صفت نیرومند نفسانی که در اثر مشاهده حقیقت جهان هستی و رویت ملکوت و باطن عالم وجود حاصل می‌شود. این نیروی فوق العاده غیبی در هرکسی وجود پیدا کرد از مطلق خطا و گناه معصوم خواهد بود و از جهات مختلف بیمه شده است :

  1. در مقام تلقی وحی و درک واقعیات خطا نمی‌‌کند.
  2. در مقام ضبط و نگهداری احکام و قوانین اشتباه و سهو ندارد.
  3. در مقام ابلاغ و اظهار احکام مرتکب اشتباه و گناه نمی‌‌شود.

4- در مقام عمل از لغزشهای عمدی و سهوی مصونیت دارد . هرگز گناه نمی‌کند و احتمال خطا و گناه درباره اش صفر است.»[4]

دیدیم که از نظر آقایان امی‌نی و سبحانی ، عصمت عبارتست از مصونیت از هر گونه گناه و خطا و لغزش ( چه عمدی و چه سهوی) و در تمام عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی ، اما از نظر آقای مصباح یزدی ، عصمت فقط به معنی مصونیت از ارتکاب گناه است ، آن هم گناهی که در لسان فقه گناه شمرده شود نه هرگونه گناهی . در ضمن از نظر قاطبه علمای شیعه پیامبران و امامان ، از همان آغاز زندگی ( یعنی تولد وطفولیت ) تا آخر عمر معصوم هستند، نه اینکه بعد از نبوت یا امامت معصوم شوند . پس به طور خلاصه نظریه عصمت از دیدگاه شیعه چنین است :

« پیامبران و امامان دوازده‌گانه ، در تمام طول عمر معصوم هستند .»

 ادله عقلی عصمت پیامبران ( و امامان )

دراینجا به چند نمونه از ادله عقلی شیعه که در آنها سعی شده است تا ضرورت عقلی عصمت پیامبران اثبات شود ، اشاره می‌کنیم و به نقد آنها می‌پردازیم .

دلیل اول  « پیامبران الهی در عمل به احکام شریعت ، از هر گونه گناه و لغزش مصونیت دارند و اصولا هدف از بعثت پیامبران در صورتی تحقق می‌پذیرد که آنان از چنین مصونیتی برخوردار باشند . زیرا اگر آنان به احکام الهی که خود ابلاغ می‌کنند دقیقا پایبند نباشند ، اعتماد به صدق گفتار آنها از می‌ان می‌رود و در نتیجه هدف نبوت تحقق نمی‌‌یابد .» [5]

« عصمت برای پیامبران لازم است تا وثوق به گفتار آنها حاصل شود و غرض از نبوت تحقق یابد»[6]

دلیل فوق از جهات گوناگون قابل خدشه است که به چند مورد آن اشاره می‌‌کنیم:

  1. این استدلال اگر هم درست و کامل باشد فقط ضرورت مصونیت از گناهان عمدی آن هم گناهانی که در ملأعام و در انظار مردم انجام گیرد را اثبات می‌‌کند ، نه گناهانی که در اثر غفلت و سهو و نسیان گاهی گریبانگیر آدمی‌می‌شود و نه گناهان پنهانی و دور از چشم مردم وجود سهو و نسیان و ابتلا به غفلتهای آنی و زودگذر در انسان امری طبیعی و مورد قبول همه است و هیچ کس تنها به دلیل اینکه گاهی در اثر سهو و فراموشی مرتکب بعضی گناهان خصوصا گناهان کوچک می‌‌شود ، مورد بی اعتمادی مردم قرار نمی‌‌گیرد . آری اگر شخصی غرق در گناه بوده و آلودگی او به رذائل اخلاقی ( کماً و کیفاً ) در سطح بالایی باشد به او نمی‌‌توان اعتماد و اطمی‌نان کرد و اگر چنین شخصی ادعای پیامبری کند ، ادعایش مورد پذیرش مردم قرار نمی‌گیرد . اما اگر یک انسان وارسته و متصف به صفات نیک انسانی و آراسته به فضائل اخلاقی که هر چند معصوم نیست، اما در مجموع انسان پاک و با فضیلتی است و مردم او را به عنوان یک انسان سالم و خوب می‌شناسند ، ادعای پیامبری کند ، ادعای او مورد توجه و تأمل قرار می‌‌گیرد و در مردم تأثیر می‌‌گذارد، مضافا بر اینکه پیامبر فقط ادعای پیامبری نمی‌‌کند، بلکه برای اثبات پیامبری خود دلایل و براهین و معجزاتی هم به مردم ارائه می‌‌دهد و همی‌ن معجزات به علاوه جاذبه معنوی و تاثیر کلامش در بیدار کردن فطرت خفته انسانها اطمی‌نان مردم نسبت به پیامبر را جلب می‌‌کند . پس از آن هم اگر خود پیامبر مرتباً و به دفعات ، احکام الهی را نقض کرده و مرتکب معاصی و یا اعمال زشت و ناپسند ( آن هم به طور عمد و در حضور دیگران ) شود ، ممکن است پیامبری او زیر سؤال برود و مردم به صدق گفتار او شک کنند . اما اگر فقط به درموارد بسیار اندک و در اثر سهو و فراموشی مرتکب بعضی از گناهان شود ، دلیلی ندارد که مردم به صداقت او در ادعایش ( مبنی بر نبوت ) شک کنند . در این استدلال فرض بر این است که برای انسان فقط و فقط دو حال وجود دارد : 1. غرق بودن در گناه و آلودگی‌های اخلاقی 2. معصوم بودن . به عبارتی دیگر گویا هر انسانی یا معصوم است یا غرق در گناه . و بعد گفته‌اند اگر کسی غرق در گناه باشد ، مردم به صدق گفتار او اعتماد و اطمی‌نان نخواهند کرد  پس کسی که مدعی پیامبری است باید معصوم باشد تا مرد به او اعتماد کنند و هدف از نبوت حاصل گردد . غافل از اینکه در اینجا حالت سومی‌هم هست و آن اینکه شخص مدعی پیامبری، اگر چه معصوم نیست، اما غرق در گناه و الودگی های اخلاقی هم نیست و در مجموع انسان پاک و وارسته ای است و به دلیل همی‌ن وارستگی و پاکی و صداقت و امانتداری و جاذبه معنوی که دارد، مردم نسبت به او احساس محبت و اطمی‌نان می‌کنند و ادعای چنین شخصی مبنی بر نبوت ـ که علاوه بر سابقه خوب و جایگاهی در دل مردم دارد، برای اثبات ادعای خود معجزه هم می‌‌آورد ـ زمی‌ن تا آسمان فرق دارد با ادعای یک شخص فاسق و گناهکار ( یا حتی عادی ) که هیچ جایگاهی که در دل مردم ندارد و در ضمن برای اثبات ادعای خود ، نمی‌‌تواند معجزه ای ارائه دهد .
  2. همان طور که در ابتدی بند پیشین آوردیم ، این استدلال حداکثر ضرورت عصمت ظاهری پیامبران را اثبات می‌‌کند . به عبارت دیگر اگر اعتماد مردم را مبنا قرار دهیم کافی است شخص مدعی پیامبری ، انسانی ظاهر الصلاح باشد یعنی در ملأ عام و در انظار مردم مرتکب گناهان یا اعمال زشت و ناپسند نشود، تا مردم به او اطمی‌نان کنند . اما ضرورتی ندارد که شخص ، از هرگونه خطا و لغزش و گناهی ـ چه در ظاهر و چه در پنهان ـ مصون باشد . پس این دلیل ، ناتمام است .
  3. 3.استدلال فوق اگر هم درست و تمام باشد فقط ضرورت عصمت از گناه را اثبات می‌کند نه عصمت از خطا و اشتباه ، و این نکته مهمی‌است . پیامبران همواره اعلام می‌‌کنند که ما هم بشری مثل شما و همه افراد نوع بشر هستیم و تنها فرق ما با شما این است که به ما وحی می‌‌شود . محتوای وحی الهی هم ، همان چیزی است که در کتب آسمانی آمده است یعنی مجموعه ای از معارف الهی و دستورات و احکام کلی که دینداران ، مکلفند به آنها عمل کنند . پیامبران هیچگاه اعلام نمی‌‌کنند که تمام اعمال و حرکات ریز و درشت ما ( حتی در حوزه زندگی فردی و خصوصی ) به راهنمایی وحی انجام می‌‌شود ، تا اگر مردم خطایی در اعمال او دیدند ( مثلا اشتباه درانتخاب همسر ) نسبت به ادعاهای او شک کنند . بنابراین به عنوان مثال ، اگر پیامبر اسلام (ص) در انتخاب نگهبانان لایق و امانتدار و مطیع ، در سپردن تنگه کوه احد به آنها اشتباه کند و این اشتباه باعث شکست در جنگ شود ، هیچکس نسبت به پیامبر بودن آن حضرت شک نمی‌‌کند ، چرا که آن حضرت مدعی نبوده است که سپردن این امر به افراد مذکور ، به فرمان خدا و از طریق وحی بوده است .
  4. 4.دلیل مذکور ، با این مدعا که صفت عصمت قابل شناسایی توسط مردم نیست ، در تناقض آشکار است . همان طور که می‌دانیم بنا به ادعای شیعه ، امام و جانشین پیامبر (ص) باید معصوم باشد و چون صفت عصمت ، قابل تشخیص و شناسایی توسط مردم نیست ، پس امامت باید با نصب الهی و معرفی پیامبر ( یا امام معصوم قبلی ) تحقق یابد. به عبارت دیگر امامت باید منصوص باشد . اما در این استدلال ، گفته می‌‌شود که اگر پیامبری معصوم نباشد ، مردم به او اعتماد نمی‌‌کنند و لذا غرض از نبوت حاصل نمی‌‌شود. سؤال این است که مردم چگونه می‌‌توانند به عصمت شخص پی‌ببرند تا بعد از آن ، ادعای او مبنی بر نبوت را بپذیرند و به او اعتماد کنند ؟ آنچه مردم می‌‌توانند به آن پی ببرند حداکثر ، این است که از فلان شخص ( که اکنون مدعی نبوت است ) تاکنون گناه یا خطا یا عمل زشتی دیده نشده است . اما همه می‌دانیم که این با عصمت فرق دارد . ممکن است آن شخص در خلوت و پنهانی مرتکب اعمال زشت و ناپسندی شده، اما مردم خبر نداشته باشند . پس راهی برای اثبات عصمت یک شخص برای مردم وجودندارد. حال چگونه است که مردم ـ بدون آنکه بتوانند به عصمت کسی اطمی‌نان پیدا کنند ـ دعوت پیامبران را می‌پذیرند و به آنها اعتماد و اطمی‌نان می‌‌کنند ؟

5- و آخرین اشکال این است که اگر دلیل مذکور درست باشد ، لازم می‌‌آید که عصمت را نه تنها در پیامبران ( وامامان ) بلکه در عالمان ، مجتهدان ، قضات ، فرماندهان نظامی‌، زمامداران و هر انسانی که مقام یا شغل مهم و حساسی دارد نیز شرط بدانیم . چرا که با همی‌ن روش می‌‌توان چنین استدلال کرد که اگر مجتهد معصوم نباشد ، مردم نمی‌‌توانند به او اعتماد کنند و زمام امور آخرت خود را با تقلید از او به دست او بسپارند . همی‌ن طور اگر قاضی معصوم نباشد ،مردم نمی‌‌توانند به او اعتماد کنند و در منازعات و اختلاقاتی که جان و مال و آبرو و حیثیت آنها در خطر است ، به او رجوع کنند . پس ضرورت دارد که قاضی هم معصوم باشد! و حتی شهود نیز باید معصوم باشند ، چرا که اگر معصوم نباشند نمی‌‌توان به صدق گفتار آنان وثوق پیدا کرد و می‌‌دانیم که شهادت دروغ آنها ممکن است جان و مال و حیثیت و آبروی انسانهای بی گناهی را به خطر اندازد و این در منازعات کلان و درسطوح بالای حکومت و جامعه آشکارتر می‌‌شود . زیرا ممکن است قضاوت غلط و ناعادلانة قاضی و شهادت دروغ شاهدان ، ضربه بزرگی به حکومت و جامعه بزند و چوب این گناه را می‌لیونها انسان بی‌گناه و مظلوم بخورند . ممکن است در مورد شرط عصمت در مجتهدین و مراجع تقلید بگویید که امامان معصوم در احادیث و روایاتی به ما دستور داده‌اند که در زمان غیبت به مجتهدین رجوع کنیم . اما سؤال این است که اولاً  چه کسانی این احادیث را برای ما نقل کرده‌اند ؟ لاجرم مستحضر هستید که ناقلان این احادیث ، همان فقیهان و مجتهدان هستند که همه غیر معصومند . حال چگونه می‌‌توان به صدق گفتار آنها وثوق پیدا کرد ؟ مخصوصا اگر به این مطلب توجه کنیم که در این «ادعاها» آنان ذینفع هم هستند . پس بنا به منطق شیعه باید گفت : «عصمت در فقها لازم و ضروری است تا وثوق به گفتار آنها حاصل آید» ثانیا چگونه ممکن است امامان معصوم با دستورات خود ، قواعد عقلی و منطقی را نقض کنند!؟

دلیل دوم . هدف اصلی از بعثت ایشان  ]پیامبران [راهنمایی بشر بسوی حقایق و وظایفی است که خدای تعالی برای انسانها تعیین فرموده است و ایشان در حقیقت نمایندگان الهی در می‌ان بشر هستند، که باید دیگران را به راه راست هدایت کنند . حال اگر چنین نمایندگان و سفیرانی پای بند به دستورات الهی نباشند و خودشان بر خلاف محتوای رسالتشان عمل کنند ، مردم رفتار ایشان را بیانی مناقض با گفتارشان تلقی می‌کنند و دیگر به گفتارشان هم اعتماد لازم را پیدا نمی‌‌کنند و در نتیجه ، هدف از بعثت ایشان بطور کامل تحقق نخواهد یافت . پس حکمت و لطف الهی اقتضاء دارد که پیامبران ، افرادی پاک و معصوم از گناه باشند و حتی کار ناشایسته‌ای از روی سهو و نسیان از ایشان سرنزند تا مردم گمان نکنند که ادعای سهو و نسیان را بهانه‌ای برای ارتکاب گناه قرار داده‌اند .»[7]

باز هم می‌‌گوییم اگر پیامبران خودشان «پای بند به دستورات الهی نباشند »،مردم دیگر به آنها اعتماد نخواهند کرد ، اما اگر پای‌بند باشند ولی در موارد استثنایی آن هم نه به صورت عمد، بلکه از روی سهو و نسیان پایشان بلغزد و مرتکب گناهی شوند لکن زود توبه و استغفار کرده و در تدارک جبران آن باشند ، مردم به هیچ وجه اعتمادشان را نسبت  آنها از دست نمی‌‌دهند. این دلیل ( مانند دلیل قبل ) حداکثر چیزی را که می‌‌تواند اثبات کند این است که پیامبران وپیشوایان دین نباید افرادی لاابالی و بی قید و بند باشند، اما لا ابالی بودم نقیض عصمت نیست تا با رد آن ، ضرورتاً عصمت را نتیجه بگیریم بلکه ضد آن است و بین این دو ، شقوق دیگری هم وجود دارد که حداقل بعضی از این شقوق سلب کننده اعتماد مردم نسبت به پیامبران نمی‌‌شود . درمورد مصونیت از هر گونه سهو و نسیان هم داستان از همی‌ن قرار است .اگر سهو و نسیان به دفعات زیاد و به طور مکرر باعث انجام کارهای ناشایست شود، ممکن است سلب اعتماد مردم را به دنبال بیاورد . اما در موارد کم و استثنایی هیچگاه باعث سلب اعتماد مردم نمی‌‌شود. چرا که مردم پیامبر را بشری مانند خود می‌‌دانند و سهو و نسیان ( در حد متعارف ) را امری طبیعی قلمداد می‌‌کنند .

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره عصمت پیامبران و امامان از دیدگاه های مختلف

دانلود تحقیق تکذیب پیامبران الهی

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق تکذیب پیامبران الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق تکذیب پیامبران الهی در 12 صفحه با فرمت ورد 

 

بخشی از تحقیق:

تکبر که ناشی از افراط در خود خواهی و خود پرستی و خود دوستی است ، از بزرگترین رذائلی است که منبع بسیاری از بلاها و معضلات فردی و اجتماعی می گردد .

بدون شک افراد متکبر ، کسانی هستند که با اعمال و رفتار خود ، در جامعه حضور یافته و سد معبر ترقی و پیشرفت جامعه های انسانی می گردند . چنین افراد همه چیز را برای خود می خواهند و فقط خود را لایق بهره برداری از نعمتها ‌ی الهی می دانند و به جامعه و انسانهای اطراف خود توجهی ندارند و دیگران را حقیر شمرده و حق آنها را پایمال می گردانند و به همین دلیل است که چنین افراد مشمول عذاب الهی شده و در دوزخ وارد می شوند در این مبحث به برخی از ویژگیهای متکبرین پرداخته شده است که عبارتند از :

حق ستیزی 

( یکی از ویژگیهای متکبرین ستیز و عناد در مقابل حق و سخن الهی است و این هنگامی است که تکبر در برابر خداوند و اوامر الهی در نظر قرار گرفته شود و شخص از شنیدن سخنان و اوامر الهی امتناع ورزد .

 حق در اصل به معنی « مطابقت و هماهنگی » است و به همین دلیل به آنچه با واقعیت موجود تطبیق می کند حق گفته می شود و اینکه به خداوند « حق » می گویند برای آن است که ذات مقدس او بزرگترین واقعیت غیر قابل انکار است و به عبارت روشنتر « حق » یعنی موضوع ثابت و پا برجایی که باطل در آن راه ندارد )[1]

یکی از موانع رشد انسان این است که در مقابل حق و حقیقت به مجادله می پرداز د و       می خواهد با جدال خود چنین وانمود کند که به حقیقت دست نیافته است تا به آن ایمان آورده و به آن عمل کند . متکبرین ، این کوردلان بینا نیز همواره از شنیدن حق اعراض نموده و خود را به کری زده اند و به خصومت با حق پرداخته اند چنانکه در آیه هفتم سورة لقمان آمده است  

« و اذا تتلب ء ایتنا ولی مستکبرا کان لم یسمعها کان فی اذینه و قرا فبشره بعذاب الیم .

و هر گاه بر این مردمان تلاوت آیات قرآن شود چنان با غرور  و تکبر پشت گرداند که گوئی هیچ آن آیات قرآن الهی را نشنید ، پنداری از هر دو گوش کر است ، این کس را به عذاب دردناک بشارت بده »

( در این آیه حالات سه گانه معرضین آیات الهی و سخن حق بیان شده است که هر یک اشد و اقبح از دیگری است . مرتبه اول بیان فرموده که وقتی آیات سبحانی بر او تلاوت شود به حلت تکبر پشت کند و این صفت اعظم قبایح و موجب کفر است . و در مرتبه سوم او را به حال کسی تشبیه فرموده که قوة سامعه او به کلی مفقود شده است و اصلا کلام را نمی شنود . این معرض متکبر در مقام استماع آیات سبحانی به منزله کسی است که قوة سامعه ندارد ، زیرا با دارا بودن قوه سامعه با کسی که کر باشد مساوی خواهد بود . )[2]

بنابر این مستکبران افرادی گمراه کننده هستند که با حالتی متکبرانه پشت به حق و حقیقت مکنند و در مقابل آیات الهی بی توجه بوده و خود را به کری می زنند . آنها مردم رتا گمراه کرده و دین خدا را به مسخره می گیرند و به همین دلیل است که خداوند به آنها وعدة عذاب دردناکی را داده است .

« آری ! کفار متکبر برای آنکه حق را از باطل مشتبه سازند و نگذارند دیگران به سوی حق کشانده شوند با آن به جدال می پردازند . این افراد علاوه بر اینکه خود را از رسیدن به حق و حقیقت باز داشته اند می کوشند تا مردم را نیز از وصول به واقعیات محروم سازند . آنها سعی می کنند با مجادله های خود حق را باطل نشان دهند و باطل را حق تا کسی نتواند حق و باطل را از یکدیگر تفکیک کند[3] » اما این کافران غفلت زده نمی دانند که حق همیشه مفید و سودمند است و همچون آب زلالی است که مایة حیات می باشد و باطل بی فایده و بیهوده است و مستکبر همواره بالا نشین و پر سر و صدا و توخالی است و حق متواضع و کم سر صدا و سنگین و پر محتوا است و همیشه پیروز است[4]» خداوند در آیات 19ـ18 سورة انبیاء می فرماید : بنقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق و لکم الویل مما تصیفون . وله من فی السموات و الارض و من عنده لا یستکبرون عن عبادته ولا یستحسیرون ....


[1] شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس  نفسیر نمونه ، ج 1 ، ص 548

[2] تفسیر اثنی عشر ی ، ج10 ، ص 333

[3] مبانی انسان شناسی در قرآن ، بنیاد انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی 1361 ، چاپ اول،عبداله هنری ص 201و202

[4] شرح و تفسیر لغات قرآن ، ج1 ص 551


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تکذیب پیامبران الهی

داستان پیامبران و انبیاء

اختصاصی از اس فایل داستان پیامبران و انبیاء دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

داستان پیامبران و انبیاء


داستان پیامبران و انبیاء

داستان پیامبران و انبیاء

11 صفحه

 در حقیقت داستان بشر و سرنوشت انسان در طول تاریخ پر فراز و نشیب ظهور وی در جمال هستی و پیدایش او بر روی زمین می باشد. پیامبران انسان های فرهیخته ای بوده اند که از طرف خداوند به پیامبری مبعوث شدند تا راهنمای ایشان به سوی سعادت و نیک بختی باشند.

پیامبران و رسولان الهی اسوه صبر و مقاومت و خویشتن داری بوده اند آنها با وجود مشکلات و موانعی که بر سر راهشان قرار داشت از هیچ کوشش فروگذار نمی کردند تا به هدف خویش دست یابند و اهداف عالیه خود را با نتایج مثبت و ایده آل به دست آورند.

یکی از ویژگیهایی که این انسان های برگزیده داشتند فضایل انسانی ایشان بود یعنی اینکه همچون سابر انسانها می نوشیدند و غذا می خوردند و دارای سایر هوائج و نیازهای یک انسان طبیعی بودند. حال چرا خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را از میان انسانهای خاکی برگزیده و فرشتگان بارگاه خود را مامور رسانیدن پیامهای خویش نکرد؟


دانلود با لینک مستقیم


داستان پیامبران و انبیاء

دانلود تحقیق اهداف بعثت پیامبران و پیامبر اکرم

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق اهداف بعثت پیامبران و پیامبر اکرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اهداف بعثت پیامبران و پیامبر اکرم


دانلود تحقیق اهداف بعثت پیامبران و پیامبر اکرم

مقدمه
این جهان خود به خود به وجود نیامده بلکه خالقی دانا و حکیم دارد که آن را با علم، قدرت، اداره و از روی حکمت آفریده است و هیچ گاه کار لغو و عبث انجام نمی دهد. چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَابَیْنَهُمَا لَعِبِینَ»
«و آسمان و زمین و آنچه بین زمین و آسمان است به بازیچه نیافریدیم»
آفرینش انسان و جهان نیز بیهوده و عبث نیست. انسان به این جهان نیامده تا مدتی کوتاه زندگی کند، بخورد، بیاشامد و شهوت رانی کند آنگاه بمیرد و نابود شود. بلکه خداوند حکیم در آفریدن انسان هدفی بس عالی داشته است. انسان آفریده شده است تا با ایمان، عمل صالح و اخلاق نیک، نفس خویش را پرورش دهد و برای زندگی زیبا و دائمی در جهان آخرت آماده گرداند. بنابراین انسان با مردن نابود نمی شود بلکه از این جهان به سرای آخرت انتقال می یابد. در آن جهان نتیجه کامل اعمال خود را خواهد دید؛ انسان‌های خوب و نیکوکار، پاداش نیک خواهند داشت و با نفس کامل و نورانی در بهشت برین تا ابد زندگی می‌کنند و از انواع نعمت های زیبای پروردگار مهربانشان برخوردار خواهند شد و انسان‌های ظالم و بدکردار نیز کیفر شده و به سزای کامل اعمال بد خویش خواهند رسید.
دنیا مزرعه آخرت و محل خودسازی و پرورش نفس است، پس توشه های اخروی باید در همین جهان تهیه شوند.
بنابراین انسان برای پیمودن راه سعادت و کمال و تأمین آسایش و خوش بختی دنیوی و اخروی، نیاز به برنامه کامل و فراگیر دارد، از سوی دیگر، خود نمی‌تواند چنین برنامه ای را تهیه کند، از همین رو، نیاز به راهنمایی و هدایت آفریدگار هستی دارد که انسان و جهان را خلق کرده و بر همه چیز آگاه است. این هدایت های خداوند متعال به وسیله «پیامبران» به سوی بشر آمده و اهل «نبوت» را ضروری ساخته است.‌خاتم این سفیران حق، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم) است که رسالت همه انبیای گذشته را به کمال رساند و فصل درخشانی از علم و اخلاق و فرهنگ و تمدن را بر صفحه روزگار رقم زد. در اثر حاضر در رابطه‌ با اهداف‌بعثت پیامبران ‌و پیامبر اکرم‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم) بحث شده‌است.








هدف از آفرینش و جهان و انسان
مقصود ما از علت آفرینش، هدف نهایی است که باعلت اولیه و آفریننده دستگاه مغایر است، بحث از علت اولیه باید به نحو جداگانه‌ای در مباحث توحید مطرح گردد که بحث از آن پس از اثبات آفریننده دستگاه عظیم خلقت بی فایده است و اتفاقی و تصادفی بودن آن محال می باشد؛ هیچ گونه شک و تردیدی مجال خود نمایی ندارد که دستگاه آفرینش بدون هدف عالیه باشد و با فرض آفریننده دانا، توانا و حکیم مطلق دستگاه خلقت بی هدف بودن آن امکان ناپذیر خواهد بود.
از نظر دین اسلام بلکه تمامی ادیان حقه الهی، خداوند حکیم، عالم خلقت را جهت هدفی والا آفریده است و آیات قرآن کریم دراین باره کم نیستند. همان طور که خداوند در قرآن می فرماید:
« وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الأرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا لَعِبیِنَ.»
و آسمان و زمین و آنچه بین آسمان و زمین است به بازیچه نیافریده ایم  .
ودر جای دیگر می فرماید:
« إنَّ فِی خَلْقِ السَّمَوات ِ وَ الأرْضِ وَ اخْتِلفِ الَّیْلِ وَ النّهارِ لَأیتِ لَِّأُوْلِی الْألببِ الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللهَ قِیَماً وَ قُعُوداً و عَلَی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّروُنَ فِی خَلْقِ السَّمَواتِ وَ الأرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ.»
محققاً در خلقت آسمان وزمین ورفت وآمد شب و روز دلائل روشنی است برای خردمندان عالم .آنهای که در حال، ایستاده ونشسته وخفتن، خدا را یاد کنند و دائم فکر در خلقت آسمان وزمین کرده، پروردگارا ! تو این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده ای، پاک و منزهی ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگهدار.
 با عنایت به آیات شریفه فوق خداوند از آفرینش جهان وآنچه در آن نهاده، هدفی داشته و دارد و این دستگاه عظیم را به عنوان آلتی در راستای رسیدن به هدف خلقت انسان آفریده تا او با اندیشیدن در ارتباط با آنچه که حولش می گذرد وتغییراتی که با آمد و شد شب و روز در جهان طبیعت رخ می دهد، بدون اینکه نظم و هماهنگی هستی را بر هم زند و با نظر به جهان اطراف خویش و موجودات دیگری که هر کدام به سوی تکاملی در حرکت می باشند، انسان را به وجود آفریننده ای حکیم و توانا معترف نموده و او را به این حقیقت می رساند که خداوند از خلقت جهان هدفی داشته و دارد.
 همانگونه که خداونداز آفرینش جهان هدفی دارد برای خلقت انسان که اشرف مخلوقات است، هدفی در نظر گرفته است وضمن آیات وروایات اهداف خلقت بیان گردیده است.
نگاه قرآن وروایات به آفرینش انسان
الف – هدف خلقت در قرآن
 درباره هدف آفرینش در آیات قرآن تعابیر گوناگونی ذکر گردیده است که در حقیقت هر کدام به یکی از ابعاد هدف آفرینش اشاره دارند از جمله آنها که یکی از مهمترین اهداف می باشد.
خداوند در قرآن این چنین معرفی می کند:
« وَ مَا خَلَقْتَ الجِنَّ وَ الإنْسَ إلْاَّ لِیَعْبُدُونِ »
جن وانس را جز برای پرستیدن وعبادتم نیافریدم.
انسان در مکتب بندگی وعبادت «تکامل» می یابد و به عالیترین مقام انسانیت در این مکتب می رسد وگرنه روشن است که ذات مقدس خدا کمترین نیازی به عبادت انسان ندارد.
به همین دلیل خداوند در ابتدای آفرینش انسان، از او عهد وپیمان می گیرد که در مسیر عبادت اوکه «صراط المستقیم» است گام بردارد وجز اورا نپرستد که آن راه شیطان است، خداوند تعالی در قرآن می فرماید:
« ألَمْ أعْهَدْ إلَیْکُُمْ یبِنِی آدَمَ أنْ لّاتَعْبُدُوَا الْشَّیْطنَ إنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌ مُبِینٌ وَ أنِ اِعْبُدُونِی هَذا صِراطٌ الْمُسْتَقِیمٌ »
ای آدم زادگان! آیا با شما عهد نبستم که شیطان را نپرستید زیرا که او دشمن آشکار شماست و مرا پرستش کنید که این راه مستقیم است.

 

شامل 123 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اهداف بعثت پیامبران و پیامبر اکرم

مقاله در مورد تهاجم فرهنگی1

اختصاصی از اس فایل مقاله در مورد تهاجم فرهنگی1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد تهاجم فرهنگی1


مقاله در مورد تهاجم فرهنگی1

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:39

 

  

 فهرست مطالب

 

 

هشدار!

 

- اسلام استمداد می کند.

 

- انقلاب یاری می طلبد.

 

- خونهای پاک صدها هزار شهید ، خونبهای خویش را می خواهند.

 

- پیامبران از آدم تا خاتم عملکردها را نظاره گرند.

 

- امامان از علی (ع) تا مهدی (عج) به تماشای اعمال ما ایستاده‌اند و حسین (ع) فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را تکرار می‌کند.

 

- از دخمه‌های تنگ و تاریک زندانهای اموی و عباسی ، ناله آزاد مردان بگوش می‌رسد.

 

- از بالای چوبه های دار ، از شکنجه گاههای اعصار مختلف تاریخ. «معذبین فی الارض» را تکرار می‌کند.

 

- هنوز فریاد ابوذرها از بیابان ربذه و آوای میثم تمَارها بر بالای چوبه دار و ناله حجربن عدی ها از «مرج عذرا» ما رابه بیداری و یاری می‌خوانند.

 

- از قله‌های بلند غرب وزمهریر شبهای تار زمستان.

 

- از دشتهای سوختة جنوب و سموم آتشین تابستان.

 

- از سنگرداران بی سنگر و سنگر نشینان عارف و پاکباز جبهه‌ها ، پیک صبا پیام دارد.

 

- از سربازان گمنام مدرسة‌عشق و گم شده های باتلاق‌ها ، هورها و رودخانه‌ها و000

 

- از آنان که طعمة حیوانات صحرا شدند و برای همیشه از آنها خبری نرسیدو نرسید.

 

- از بسیجیان پا برهنه امام و امام بسیجیان پابرهنه.

 

- از پدران و مادران شهید داده ، و نوعروسان حجله سیاه‌پوش کرده.

 

- از آن کودکی که لبخند امید زندگی بر لبان معصومش خشکیده و دیدگان بر راه دارد.

 

- از ویرانه‌های بمباران گشته ، که عرصه گاه جغدها شد.

 

- از طلایه‌داران عشق و شهادت

 

- از آنان که نوار سرخ بسیجی بر پیشانی بسته و هستی خود را در طبق اخلاص و ایثار نهاده تا اسلام را پاسداری کنند.

 

- از دزفول قهرمان ، هویزة مظلوم ، چزابه ، بستان و آبادان و شلمچه و حلبچه شیمیایی شده          و خرمشهر زخم خورده

 

- از ماورای مزرها ،‌فلسطین و لبنان ، افغانستان ، مصر و عراق و الاجزایر و هر گوشة دنیا که سربداران تاریخ ، پنچه در پنچه اهریمنان دژخیم افکنده و «هیهات منَاالذله» می‌سرایند.

 

- از مستضعفان تاریخ و میلیونها انسان که زیر آورهای ستم و بیداد با چشم کم فروغ و امیدوار تجربة تاریخی ، انقلاب ما را در این لحظات حساس می نگرند ، که آیا می‌توانیم دستاوردهای آنرا حفظ کنیم یا نه ؟000 و برای دیگر مستضعفان چه می‌کنیم ؟000

 

- از آوارگان بی‌پناهی که تنده مآمن و مآوای خویش را «ام القرای جهان اسلام» یعنی ایران انقلابی می‌دانند.

 

  • از کعبة‌مجروح و دربند ، مدینة مظلوم و در اسارت.
  • از کربلای خونین و قدس مغصوب و اسیر در چنگال یزدیان و یهودیان زمان.
  • از زنده بگوران بدست دژخیمان صهیونیست.
  • از نفرت زدگان شعار سراب گونة حقوق بشر واستکبار و امپرایالیسم و لیبرالیسم.
  • از تازه رهیدگان از زندان مخوف و آهنین دیوار مارکسیسم.
  • از آنانکه نویدهای علم گرایان را رؤیایی کاذب می‌‌بینند و در جستجوی نوری دیگرند.
  • از آنانکه سایة سنگین و سیاه فقر و استثمار کمرشان را شکسته است.
  • از کودکان خشکیده و گرسنه و بیمار آفریقا و دیگر دیار محروم جهان معاصر
  • از آنان که قرنها حاکمیت جهل و جور را در مسیر انحرافی حکومتها با اندوه و تآسف تحمَل کردند و در رهگذر انقلاب اسلامی ما نشیتند تاره آوران این تحفة‌الهی را ببینند.
  • از آنان که آوای انتظار سردادند که : «الیس الصبح بقریب» ؟
  • از آنان که سپیده را دیدند و به تیره روزان نوید پایان شب سیاه را دادند.
  • از آنان که گسترة صادق را در پهن دشت افق نظاره کردند و سرود مرگ سیاهی را زمزمه کردند
  • از آنان که ستارة اقبالشان در محاق تیره بختی افتاده بود و با ناباوری ، طلوع صبح صادق رهایی را جشن گرفتند: «فقطع دابرالقوم الذین ظلمو و الحمدلله رب العالمین»
  • از آنان که رهبری بزرگ مردی از تبار رسولان خاتم پیامبران را به فال نیک گرفتند و روند تاریخ را به سوی کعبة آمال رهایی ، پویا دیدند.
  • از شهدای پانزده خرداد ، قربانیان هفدة شهریور
  • از آنان‌که در عید خونین بیست و دوم بهمن درخت انقلاب را با خون پاکشان به ثمر نشاندند    و طومار رژیم ستمشاهی را در هم پیچیدند.
  • از آنان که طی هشت سال دفاع مقدس انواع محرومیتها و مصیبتها را به جان خریدند و کشور عزیز ایران را پر از شقایق سرخ کردند و به این دل خوش داشتند که ما بمیریم اما چراغ اسلام روشن بماند.
  • از آنان که عاشقانه رفتند تا اسلام و انقلاب بماند.
  • از آن جوان معلول که تا واپسین لحظات حیات پر رنج و مصیبت خود رو در روی ما نشسته تا ببیند سرنوشت خونبهای همر زمانش ودست آورد پیکر در هم شکسته و بیمارش یعنی اسلام به چه سویی می رود ؟

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد تهاجم فرهنگی1