اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پاورپوینت بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع دبیرستان - 55 اسلاید

اختصاصی از اس فایل دانلود پاورپوینت بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع دبیرستان - 55 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع دبیرستان - 55 اسلاید


دانلود پاورپوینت بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع دبیرستان  - 55 اسلاید

 

 

 

 

 

žشروع با پرسش

1 – چرا باید یک مسلمان مرجع تقلید داشته باشد؟

2 – اگر یک مسلمان مرجع تقلید نداشته باشد حکم اعمال او چیست؟

3 – چگونه می توانیم یک مرجع تقلید انتخاب کنیم؟

 

žشروع با داستان:

 یکی از اصحاب امام صادق (ع) به نام حماد می گوید: روزی حضرت صادق (ع) فرمود: «ای حماد! آیا نمازت را خوب اقامه می کنی؟» عرض کردم آقای من! کتاب حزیر[که یکی از اصحاب شماست] که درباره ی نماز نوشته شده است همه را حفظ هستم، حضرت فرمود: «مانعی ندارد بایست و نماز بخوان [تا من ببینم چگونه نمازت را اقامه می نمایی]»، ایستادم و یک نماز را به عنوان نمونه خواندم، [حضرت پس از مشاهده فرمود:] ای حمّاد! خوب نماز را اقامه نمی کنی! چقدر زشت است که شخص، شصت یا هفتاد سال بر عمرش بگذرد و یک نمازِ تمام و کامل با حدود [و آداب آن] به جا نیاورده باشد»، حماد می گوید: در خودم احساس کوچکی کردم، پس گفتم: فدایتان گردم [حال که چنین است] پس نماز را به ممن بیاموزید. حضرت صادق (ع) ایستادند و دو رکعت نماز با ادب و آداب و رعایتِ کاملِ حدودِ آن اقامه نمودند و فرمود: این چنین نماز اقامه نما.

برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع دبیرستان - 55 اسلاید

پاورپوینت درباره کاتالوگ انسان و بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع راهنمایی

اختصاصی از اس فایل پاورپوینت درباره کاتالوگ انسان و بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع راهنمایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت درباره کاتالوگ انسان و بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع راهنمایی


پاورپوینت درباره  کاتالوگ انسان و بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع راهنمایی

فرمت فایل : power point  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد اسلاید  : 54 اسلاید

 

 

 

 

 

 

 

فضیلت تدریس احکام :

قال النبی (ص):«الا احدثکم عن اقوام لیسوا بأنبیاء و لا شهداء یغبطهم الانبیاء و الشهداء بمنازلهم من الله علی منابر من نور. فقیل من هم یا رسول الله؟ قال: هُمُ الذین یحبّبون عباد الله إلی الله و یحببون عباد الله إلی. قال: یأمرونهم بما یُحبُّ اللهُ و یَنهَونَهُم عَمّا یَکرهُ الله فإذا أطاعُوهم أحبَبَّهم الله.»

پیامبر اکرم (ص) فرمود: «آیا با شما خبر ندهم از اقوامی که نه از پیامبران اند و نه از شهدا؛ ولی موردِ غبطه­ی انبیا وشهدایند به خاطر مقامی که در نزد خداوند کسب کرده اند که جایگاهی نورانی دارند. سؤال شد: ای رسول خدا آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که بندگان را محبوب خداوند و [امتم را] محبوب من می سازند [زیرا] آنان را به کارهایی که محبوب خداوند است امر می کنند و از کارهایی که مبغوض خداوند است نهی می کنند و زمانی که مردم از آنان اطاعت نمایند محبوب خداوند خواهند شد.»

 

قال رسول الله (ص): «یحیء الرجل یوم القیمه و له من الحسنات کالسحاب الرکام أو کالجبال ارواسی، فیقول: یا رب! إنی لی هذا و لم أعملها؟ فیقول: هذا عملک الذی علمته الناس یعمل به من بعدک.»

 

پیامبراکرم (ص) می فرماید: «شخصی در روز قیامت می آید در حالی که مانند ابرهای متراکم و روی هم انباشته یا کوه های سر به فلک کشیده برای او حسنات و پاداش در نظر گرفته شده است عرض می کند: خدایا من که این همه عمل خوب نداشته ام؟ خطاب می رس: این همان علومی است که به دیگران آموخته بودی و آنان عمل کردند {و تو در پاداش آنان شریک شده بودی}.»
 
 
ارزش یادگیری احکام:
قال رسول الله (ص): یا أباذر! الجلوس ساعة عند مذاکرة العلم أحب إلی الله من قیام ألف لیلة یصلّی فی کلَ لیلة ألف رکعة.»
 
 
ای اباذر! مقدار کمی از وقت را به فراگیری علم پرداختن نزد خداوند از عبادت هزار شب که در هر شب آن هزار رکعت [نماز] خوانده . شود محبوب تر است.
 
 
 

 


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت درباره کاتالوگ انسان و بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع راهنمایی

مقاله در مورد پرسشهاى نو پیداى فقهى

اختصاصی از اس فایل مقاله در مورد پرسشهاى نو پیداى فقهى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد پرسشهاى نو پیداى فقهى


مقاله در مورد پرسشهاى نو پیداى فقهى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:19

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 

مقدمه دوم: مبانى عموم پرسشهاى نوپیدا

بدین سان به یارى خدا و هدایت او. نخست بیان پنج نکته را بایسته مى‏دانیم:

نکته اول: دانستنى است که نزد شیعه، شیوه پژوهش و استنباط حکم در این گونه از پرسشها با نظر برادران اهل سنت تفاوت دارد، بازگشت این تفاوت به مبانى اصولى هر یک از این دو گروه بر مى‏گردد، چه، شیعیان به نصوص خاص و عام و همچنین قواعد کلى برگرفته شده از ادله معتبر، یعنى کتاب و سنت و اجماع قطعى، تمسک مى‏ورزند، و هیچ در این حوزه به «گمان‏» تکیه نمى‏زنند; زیرا از دیدگاه ما، اجتهاد عبارت از استنباط حکم شرعى فرعى از ادله آن است و هر رخدادى را حکمى شرعى است که از ناحیه شارع جعل و تشریع شده و مجتهد پیوسته در پى رسیدن به آن است، خواه بدان برسد و خواه نرسد.

در جاى خود به ادله خاص ثابت‏شده است که در آیین اسلام هر رخدادى داراى حکمى شرعى است، خواه ما از آن آگاهى بیابیم و خواه نه، و این احکام واقعى نزد رسول خدا(ص) و پس از آن حضرت نزد اوصیاى معصوم او، علیهم السلام، به ودیعت نهاده شده است. بر این پایه، آنچه رخ مى‏دهد از احکامى در واقع، تهى نیست، البته ناگفته پیداست که ما اگر به حکم واقعى نرسیم قطعا به حکمى ظاهرى دست مى‏یابیم; چرا که در جاى خود نزد ما ابت‏شده است که فقیه یا به حکم واقعى دست مى‏یابد، یا درباره آن به گمانى معتبر - که دلایل قطعى بر معتبر بودن آن نزد شارع دلالت مى‏کند، مى‏رسد - که آن را در اصطلاح، امارات نامیده‏اند و یا شک مى‏کند. در حالت‏شک نیز ناگزیر به یکى از اصول عملى معتبر، یعنى برائت، استصحاب، تخییر، یا احتیاط بر مى‏گردد. این اصول چهارگانه به نوبه خود، همه موارد شک را در بر مى‏گیرد و هیچ چیز را فرو نمى‏گذارد. بر این پایه در فقه اسلامى، هیچ «خلا قانونى‏» وجود ندارد، نه واقعا و نه ظاهرا. وظیفه مجتهد نیز دوش کشیدن فرایند کشف و بازیابى حکمى است که در شریعت وجود دارد. این تفسیر اجتهاد از دیدگاه شیعه امامیه است.

اما اجتهاد نزد اهل سنت بکلى با آنچه نزد ما هست، تفاوت دارد; زیرا آنان در پاسخ این گونه پرسشها به قیاس ظنى، استحسان، مصالح مرسله، سد ذرایع و منابعى همانند آن، هر یک با برداشت‏خاص خودشان، استناد مى‏کنند و بر پایه مبانى آنان اجتهاد در چهارچوب نصوص فقهى، منحصر نمى‏ماند.

مى‏توان گفت اجتهاد از دیدگاه اهل سنت کلا بر سه گونه است:

گونه نخست: اجتهادى که آن را «اجتهاد بیانى‏» مى‏خوانند و به همان معناى استنباط حکم شرعى از متون دینى است که پیشتر درباره‏اش توضیح دادیم.

گونه دوم: تشریع و جعل حکم در حوزه آنچه درباره‏اش نصى وجود ندارد; در این جا مجتهد، راى و فهم خویش را به کار مى‏گمارد تا بر پایه قیاس ظنى، یا بر پایه اصل استحسان، یا مصالح مرسله و یا بر سد ذرایع - چونان که هر یک از اینها در منابع اهل سنت مشروح بیان شده است - حکم شرعى را تشخیص دهد. حکمى که در نتیجه چنین اجتهادى از سوى مجتهد جعل مى‏شود به منزله حکم خداست، و این خود چیزى است که عقیده به تصویب نزد اهل سنت آن را مى‏طلبد.

سستى این انگاره روشن است که خود مى‏بینید، چه چنین ظنى به هیچ‏وجه نمى‏تواند از حق بى‏نیاز کند و بر جاى آن نشیند.گفتنى است انگیزه اهل سنت از روى آوردن به چنین منابعى براى استنباط، کمبود و کم مایگى منابع و نصوصى است که در اختیار دارند; چرا که آنان خود را از برخوردار شدن از زلال روایات و احادیث فراوانى که از امامان، علیهم السلام، رسیده است، بى‏بهره کرده‏اند و بدین سان بدانچه اکنون گرفتار آنند، گرفتار آمده‏اند. این در حالى است که رسول خدا(ص) در حدیث متواتر فریقین، آنگاه که فرمود:

«انى تارک فیکم‏الثقلین کتاب الله و عترتى‏» مردمان را از فرجام چنین رخدادى برحذر داشت.

گونه سوم: اجتهاد در برابر نص که برخى از نمونه‏هاى آن زبانزد همگان است، همانند آنچه از عمر نقل شده که گفت:

«متعتان کانتا محللتین فى زمن النبى و انا احرمهما و اعاقب علیهما.» این گونه اجتهاد نیز به مانند گونه پیش از دیدگاه ما، ناپذیرفتنى است; چه مجتهد، حق تشریع، ندارد، بلکه باید آنچه در توان دارد به کارگیرد تا از رهگذر نصوص خاص و عام و یا قواعد کلى که راه رسیدن به احکام شرعى است - و ما در جاى خود در بحث اجتهاد و تقلید به آنها پرداخته‏ایم - به احکام واقعى که از طرف شارع جعل شده است، برسد.

نکته دوم:

آیا زمان و مکان اثرى در اجتهاد دارد؟ این زبانزد گروهى از بزرگان معاصر شده است که زمان و مکان داراى اثرى ویژه در اجتهاد است. اکنون باید دید مقصود از این گفته چیست؟ و چگونه احکام شرع با آن که عام و نسبت به هر زمان و مکان فراگیر، است به تفاوت زمان و مکان، تفاوت و تغییر مى‏یابد؟ پوشیده نیست که ریشه‏هاى این بحث را مى‏توان در گفتار پیشینیان و همچنین پسینیان یافت.

به هر روى این گفته یا نظریه به یکى از این سه معناست که برخى صحیح و برخى دیگر ناصحیح مى‏نماید:

1. نخستین تفسیرى که مى‏توان یافت تفسیرى ساده است که هیچ کس از فقیهان آن را نمى‏پذیرند، و آن این که فقیه باید پیرو زمان و مکان باشد; یعنى براى نمونه، اگر بانک ربوى رواج داشته باشد بر وى لازم است به حلال بودن این گونه از ربا فتوا دهد; یا اگر در جایى زندگى مى‏کند که در آن بى‏حجابى و خودنمایى زنان رایج است، لازم است به جایز بودن این امر فتوا دهد.

بنا بر چنین تفسیرى فقیه تابع آن چیزى است که زمان و مکان آن را مى‏طلبد، بى‏شک این توهمى باطل است که هیچ فقیهى از فقیهان مسلمان آن را نمى‏پذیرد.

2. مقصود از این تغییر و دگرگونى تغییر حکم، جداى از تغییر موضوع نیست. که حلال محمد(ص) تا روز قیامت‏حلال است و حرام محمد(ص) تا روز قیامت‏حرام. بلکه هر تغییر و دیگرگونى در حکم با تغییر و دگرگون شدن موضوع صورت مى‏پذیرد.

توضیح آن که در هر حکمى از احکام، سه عنصر وجود دارد:

حکم، متعلق حکم، و موضوع. براى نمونه در گزاره «نوشیدن شراب حرام است‏» تحریم، حکم است، نوشیدن، متعلق حکم است و شراب، موضوع حکم یا در گزاره «پاک کردن مسجد واجب است‏» وجوب، حکم است، پاک کردن، متعلق حکم، و مسجد، موضوع حکم. گاه نیز مى‏شود که تنها حکم و متعلق حکم، وجود دارد، همانند حکم به وجوب نماز و روزه که به پدیدارى بیرونى، تعلق ندارند. در چنین صورتى ممکن است، متعلق موضوع نیز نامیده و در نتیجه براى نمونه گفته شود، وجوب، حکم است و نماز هم موضوع آن.

روشن است که هر حکمى بر پایه موضوع آن استوار است و با آن نسبتى، همانند نسبت معلول به علت، یا نسبت معروض به عرض دارد. مى‏گویم نسبتى «همانند» نسبت معلول به علت و نمى‏گویم «خود» آن، چرا که این گونه عنوانها - یعنى علیت و عروض - در پدیدارهاى اعتبارى جارى نیست. به هر روى، لازمه این وابستگى حکم و موضوع، آن است که اگر موضوع تغییر یابد، حکم نیز پیرو آن عوض مى‏شود. از این زاویه روشن است که زمان و مکان مى‏تواند در دیگرگون شدن موضوعهاى بیرونى، اثر و دخالت داشته باشد.

مثال معروفى که در کتاب بیع براى این دیگرگونى و وابستگى مى‏آورند این است که مالیت مال - که عامل درستى آن خرید و فروش آن است - به دیگرگونى زمان و مکان تغییر و تبدیل مى‏یابد; ممکن است آب در کنار رودخانه، هیچ مالیتى نداشته باشد، ولى برعکس در بیابان داراى مالیتى فراوان باشد - این از نظر تفاوت مکانى است.

نمونه دیگر آن که یخ در زمستان داراى مالیت نیست، اما در تابستان مالیت و ارزش دارد. و این نمونه‏اى از تفاوت زمانى است، و نمونه‏هاى دیگر نیز، حکمى مشابه دارند.

این را هم باید دانست که حکم شرعى از جانب شارع مقدس است و موضوعهاى عرفى از اهل عرف گرفته مى‏شود. البته در آن دسته موضوعهایى همانند نماز و روزه و دیگر عبادتها که شارع، خود، آنها را بنیاد نهاده است موضوع هم تنها و تنها از شارع گرفته مى‏شود.

گاه موضوعهاى بیرونى از دیدگاه عرف از جنبه‏هایى چند، تفاوت و تغییر مى‏یابد و دیگرگون مى‏شود، و در هر جنبه نیز، حکم تابع آن است و بر گرد آن مى‏چرخد. از همین روى است که گفته مى‏شود: بخار یا دودى که از نجس برخیزد، نجس نیست، یا سگى که در نمکزار بیفتد و از حالتى که نام و عنوان سگ بر آن صادق است، بیرون رود و به حالتى درآید که نمک بر آن صدق کند، پاک مى‏شود. حتى در چنین صورتى اگر در بقاى نجاست، شکى باشد اجراى استصحاب جایز نیست; چرا که در اینجا شک در بقاى موضوع و دیگرگون شدن آن است، هر چند بنا بر نظریه جریان استصحاب در احکام شرعى.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد پرسشهاى نو پیداى فقهى