گزیده ای از معاد در قرآن
تفسیر موضوعی ج 4 اثر آیت الله جوادی آملی
شامل 97 صفحه در قالب فایل pdf
گزیده ای از معاد در قرآن-تفسیر موضوعی ج 4-اثر آیت الله جوادی آملی
گزیده ای از معاد در قرآن
تفسیر موضوعی ج 4 اثر آیت الله جوادی آملی
شامل 97 صفحه در قالب فایل pdf
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه33
بخشی از فهرست مطالب
چکیده:
طرح مساله:
مکلف:
دیدگاه آیت الله جوادی آملی پیرامون انسان
دیدگاه آیت الله حسن زاده آملی پیرامون انسان مکلف:
ت
تکلیف و الزام از نظر کانت
دیدگاه کانت پیرامون انسان مکلف:
انواع تکالیف
حق و تکلیف، بیانگر نوعی رابطه است که به رابطه انسان با همنوع خود و عالم و مبدأ عالم نظر دارد. بر اساس حق و تکلیف، موضع گیری های فردی و جمعی نوع بشر در حیات خود طراحی و ترسیم می شود و او می تواند مرز تصرفات مختلف خود را بیابد. اساساً کمال انسان در گرو وجود تکالیف و امر و نهی شرعی است، و این در صورتی ممکن است که آدمی با اختیار خود به سمت کمال گام بر دارد و با التزام به حقوق و تکالیف دینی، به سمت سعادت ابدی رهنمون شود. این امر در دو حیطه «فردی» و «اجتماعی» واقع می شود. هدف از این مقاله مطالعه و بررسی مفهوم انسان مکلف ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی ، آیت الله حسن زاده آملی ، کانت و هیوم می باشد. تحقیق حاضر از نوع پژوهش های توصیفی –تحلیلی است. ابزار گرداوری اطلاعات فیش برداری بوده و سعی شده است با مطالعه کتب و مقالات و یادداشتهای صاحب نظران ، به بررسی مفهوم انسان مکلف پرداخته شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که به اعتقاد کانت و هیوم ، انسان ها در شناخت وظایف اخلاقی، به دین و خدا محتاجند، نه برای یافتن انگیزه. آنها برای عمل به وظیفه خود به دین نیازی ندارند، بلکه اخلاق به برکت عقل محض خود، بسنده و بی نیاز است. اما در دیدگاه جوادی آملی و حسن زاده آملی، اولاً، انسان مخلوق خداست و تحت ربوبیت او قرار دارد و موجودی ابدی به حساب می آید؛ ثانیاً، آدمی علاوه بر دو بعد حیوانی و انسانی، از لایه دیگری برخوردار است که بعد الهی نامیده می شود.
مقدمه:
حق و تکلیف، بیانگر نوعی رابطه است که به رابطه انسان با همنوع خود و عالم و مبدأ عالم نظر دارد. بر اساس حق و تکلیف، موضع گیری های فردی و جمعی نوع بشر در حیات خود طراحی و ترسیم می شود و او می تواند مرز تصرفات مختلف خود را بیابد.
مسئله حق و تکلیف و نیز سایر مسائل حقوقی و فقهی، تا زمانی که به صورت ریشه ای تجزیه و تحلیل نشود، راهگشای بهینه و پیشبرد روابط اجتماعی انسان نخواهد بود. انسان در نحوه وجود و واقعیت خود، با همه موجودات دیگر، اعم از جماد و نبات و حیوان متفاوت است، زیرا هر موجودی که پا به جهان می گذارد، واقعیت و چگونگی هایش همان است که به دست عوامل خلقت ساخته می شود؛ اما انسان آن چیزی نیست که آفریده شده است، بلکه مجموعه عوامل تربیتی و اراده و انتخاب او مشخص می کند که چه باشد و چگونه سیر کند. در واقع، بذر انسانیت در وجود انسان به صورت «بالقوه» قرار داده شده است که اگر به آفتی برخورد نکند، آن بذرها به تدریج از زمینه وجود انسان سر برمی آورد و وجدان فطری و انسانی او را می سازد.( این باربور،1362)
انسان بر خلاف جماد و نبات، شخصی دارد و شخصیتی. شخص انسان، یعنی مجموع جهازات بدنی او، بالفعل به دنیا می آید. انسان در آغاز تولد، از نظر جهازات بدنی، مانند حیوانات دیگر، بالفعل است؛ ولی از نظر جهازات روحی، از نظر آنچه بعداً شخصیت انسانی او را می سازند، موجودی بالقوّه است، ارزش های انسانی او در زمینه وجودش بالقوّه موجود است و آماده روییدن و رشد یافتن است.
پایان نامه کارشناسی ارشد علوم قرآن مجید
207 صفحه
چکیده:
پژوهش حاضر، به استخراج و تطبیق دیدگاه های علوم قرآنی آیت الله معرفت به عنوان یک دانشمند علوم قرآنی و آیت الله جوادی آملی به عنوان یک مفسر قرآن، در سه بحث اسباب نزول، محکم و متشابه و نسخ می پردازد.
از جمله آراء خاص این دو دانشمند، در بحث اسباب نزول:
آیت الله معرفت، بین سبب نزول و شأن نزول تفاوت قائل است و شأن را أعم از سبب میداند؛ ایشان در جایی بر حجیت گفتار صحابه در تفسیر و اجتهادشان صحه گذاشته و در جای دیگر، تعبد و تسلیم در برابر نظرات ایشان را بدون دلیل میداند. آیت الله جوادی آملی، سبب نزول و شأن نزول را مترادف میداند. ایشان از معدود کسانی است که به بحث پیرامون عدم حجیت روایات غیر معصوم پرداخته و ارزش آنها را در حد نقل تاریخی میداند.
از جمله آراء خاص این دو دانشمند، در بحث محکم و متشابه:
آیت الله معرفت، رابطهی تشابه و ابهام را عموم و خصوص من وجه دانسته و رفع تشابه را با تأویل و رفع ابهام را با تفسیر میداند. ایشان به تشابه شأنی معتقدند، و تشابه را به دو دستهی اصلی و عرضی قابل تقسیم میداند. ایشان، تأویل را همان بطن قرآن دانسته و با توجه به در نظر گرفتن عاطفه بودن «واو» در آیه، راسخان را عالم به تأویل معرفی میکند. از نظر آیت الله جوادی آملی، تشابه نسبی است و لازمهی نزول فرودین آیات به شمار میآید که این صفتِ لازم برای آیات متشابه نیست. از نظر ایشان، تمامی آنچه در حکمت وجود آیات متشابه آمده، ناظر به برکات تشابه است. ایشان، تأویل متشابه را غیر از تأویل کتاب دانسته و تأویل را هم مغایر با تفسیر باطن میداند و با توجه به در نظر گرفتن استینافی بودن «واو» در آیه، راسخان را عالم به تأویل معرفی میکند.
از جمله آراء خاص این دو دانشمند، در بحث نسخ:
آیت الله معرفت، نسخ در شرایع الهی را ظاهری میداند، نه واقعی. ایشان در ابتدا قائل به نسخ حکم در برخی آیات بودند، اما در تألیفات آخر خود، همه را جزء نسخ مشروط دانسته، که این در واقع نسخ نیست، بلکه متناسب با شرایط تغییر میکند. آیت الله جوادی آملی، نسخ مصطلح را مربوط به شریعت و منهاج دانسته و با نفی نسخ در آیات قرآن، بازگشت روح نسخ در قرآن را به تخصیص ازمانی میداند.