دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :42
بخشی از متن مقاله
ابتذال فراگیر
درد این نسل را باید درک کرد
راه درمان اساسی این است که اول ما درد این نسل را بشناسیم ، درد عقلی و فکری، دردی که نشانه بیداری است یعنی آن چیزی را که احساس می کند و نسل گذشته احساس نمی کرد. مولوی می گوید:
در گذشته درها بروی مردم بسته بود، درها که بسته بود سهل است، پنجره ها هم بسته بود، کسی از بیرون خبر نداشت، در شهر خود که بود از شهر دیگر خبر نداشت، در مملکت خود که بود از مملکت دیگر خبر نداشت، امروز این درها و پنجره ها باز شده، دنیا را می بیند که رو به پیشرفت است، علوم مختلف دنیا را می بیند، قدرتهای سیاسی و نظامی دنیا را می بیند و دموکراسی های دنیا را می بیند، برابریها را می بیند، حرکت ها را می بیند، قیام ها و انقلاب ها را می بیند، جوان است احساسش عالی است و حق هم دارد، می گوید ما چرا باید عقب مانده تر باشیم به قول شاعر:
سخن درست بگویم نمی توانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم.
دنیا این طور چهار اسبه بطرف استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و عزت و شوکت و حرمت و آزادی می رود و ما همچنان نظاره گری خواب آلوده باشیم، یا از دور تماشا کنیم و خمیازه بکشیم؟نسل قدیم این چیزها را نمی فهمیدند و درک نمی کردند نسل جدید حق دارد بپرسد چرا ژاپن بت پرست و ایران مسلمان که در یکسال و در یک زمان بفکر افتادند که تمدن و صنعت جدید را اقتباس کنند ولی ژاپن رسید به آنجا که با خود غرب رقابت می کند و ایران دراین حد است که می بینیم؟!
ما ولیلی همسفر بودیم اندر راه عشق، او به مطلبها رسید وما هنوز آواره ایم آیا نسل جدید حق دارد این سئوال را بکند یا نه؟
نسل قدیم سنگینی بار تسلط های خارجی را روی دوش خود احساس نمی کرد، ولی نسل جدید احساس می کند؟ آیا این گناه است؟ خیر گناه نیست بلکه خود این احساس یک پیام الهی است، اگر این احساس نبود معلوم میشد ما محکوم به عذاب و بدبختی هستیم، حال که این احساس پیدا شده نشانة این است که خداوند تبارک تعالی میخواهد ما را از این بدبختی نجات دهد.
در قدیم سطح فکر مردم پایین تر بود، کمتر در مردم شک و تردید و سئوال پیدا می شد، حالا بیشتر پیدا میشود، طبیعی است وقتی که سطح فکر کمی بالا آمد سئوالاتی برایش طرح می شود که قبلاَ مطرح نبود.
باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سئوالات و احتیاجات فکریش پاسخ گفت.
نمیشود به او گفت بر گرد به حالت عوام، بلکه این خود زمینة مناسبی است برای آشنا شدن مردم با حقایق و معارف اسلامی، با یک جاهل بی سواد که نمیشود حقیقتی را در میان گذاشت.
بنابراین در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پایین تر بود ما احتیاج داشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یکجور کتابها، اما امروز آن طرز بیان و آن نوع کتاب ها پاسخگوی سوالات ذهن نیست، باید و لازم است رفورم و اصلاح عمیقی در این قسمت ها به عمل آید، باید با منطق روز و زبان روز و افکار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری مردم پرداخت.
نسل قدیم آنقدر سطح فکرش پایین بود که اگر یکنفر در مجلسی ضد و نقیض حرف می زد کسی متوجه نمیشد و به او اعتراض نمیکرد، اما امروزه نوجوانی که تا حدود کلاس 10 و 12 درس خوانده همین که برود پای منبر یک واعظ پنج شش تا و گاهی ده تا ایراد بنظرش میرسد، باید متوجه افکار او بود و نمیشود گفت خفه شو، فضولی نکن.
از ده گفتار استاد شهید مطهری
جامعه در حال گذر از سنت به مدرنیته
می گویند جوامع در حال گذر از سنت به مدرینته اجباراً مراحلی را در زمینه های اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی ، اخلاقی،اجتماعی و علمی طی می کنند که با تشبیه این گذر به زایش های مکرر انتظار دردهای فراوان و زحمتهای بسیار را انتظاری دائمی و قابل پیش بینی دانسته و می دانند.
و چه بسیار از این زایمان های دوران گذر،طبیعی ،و فرزندان (مولودهای ) سالم و چه بسیار از آنها غیر طبیعی و با عمل سزارین و یا مولودهای ناسالم و ناقص بوده و خواهند بود.
با این دیدگاه دیگر جای تعجب از مشاهده پدیده های جدید و نو ظهور در زمینه های مختلف باقی نمی ماند. « عجب روزگاری شده ها» دیگر معنای دیگری خواهند داشت و چه بسا کمتر به زبان آیند.
شک در بدیهیات عقلی،اخلاقی،و عرفی تبدیل ناهنجاریهای گذشته به هنجار و بالعکس،طوفانها و زلزله های شدید اقتصادی و اجتماعی، ایجاد طبقه های جدید در اجتماع از نظر اقتصادی و فرهنگی، کاهش لطافتهای روحی و خشک شدن چشمها ناشی از سنگ شدن دلها و …همه مظاهر این زایش های دوران گذار از سنت به مدرنیته هستند. قطعاً نمی توان این حرکت به سمت مدرنیته را سقوط نامید.
جهت صحیح است مشکل تعداد زیاد مولودهای نارس است. اگر جوامع پیشرفته و توسعه یافته طی دوران مشخص بارداری و سیر منظم مراحل تغییر، از سنتها به دوران مدرن وارد گردیدند جوامعی مانند جامعه ما زایمان را تقلید می کنند و نطفه ها درست منعقد نمی گردند و شتابی ناشی از مشاهده زیبایی ها و زرق و برقهای ظاهری جوامع پیشرفته باعث زایمان های زودرس و مصنوعی می گردد.
در اینجا قطعاَ توجه داریم که جوامعی که امروز بنام جوامع توسعه یافته شناخته می شوند در زمینه های دینی و اخلاقی بسیار کژ رفته اند و آنچه که برآیند فشارهای دوران گذارشان در این زمینه ها برایشان آورد، کم ارزشی دین و اخلاق و ارزشمندی منافع فردی و مادی بود که پس از سالها این مولود ناقص تمامی دستاوردهای مثبت آنها را تحت الشعاع خود قرار داده و مورد تهدید جدی قرار داده است.
در عالم معنا چنانچه جوامعی همچون ما، ارزش گوهرهایی را که داریم دریابیم و به آنها افتخار کنیم و دوباره و چند باره به طور عمیق و دقیق در آنها و با تکیه بر آنها بدنبال راه صحیح بگردیم و از تجربیات مثبت دیگر جوامع با چشم باز استفاده کنیم و از انواع خود باختگی ها رهایی یابیم بسیار پیشرفته تر و توسعه یافته تر از جوامعی به این نام هستیم.
روسپی گری و فاحشگی و زنان و دختران خیابانی در جامعه ما ضمن آنکه مشابهت هایی با دیگر جوامع دارند با توجه به خصوصیات ویژه ایرانی، اسلامی، انقلابی جامعه مان باید مورد بررسی قرار گیرند.
انحرافات زیر پوستی در جامعه
- خیلی ها شاید نماز نخوانند و یا روزه نگیرند خمس و زکات را اگر برایشان واجب است
ندهند. مشمول حج واجب باشند و نروند و …و در عین حال مسلمان باشند، یعنی وقتی دینشان را سئوال کنی می گویند که مسلمانند، حتی شاید عزاداری مفصلی هم برای امام حسین(ع) می گیرند و به زیارت امامان و امامزاده ها هم زیاد می روند و ….
آیا اما می توانیم وجود چنین جریانی را در اجتماع تحت عنوان جریان فساد تلقی نمائیم و روی آن بحث کنیم و از حکومت اسلامی انتظار برخورد قانونی با آنها را داشته باشیم؟ جواب شما در این رابطه اکثراً جواب منفی است. زیرا خواهید گفت که افراد در انجام اعمال عبادی خود آزادند و ما نمی توانیم از نیتهایشان جستجو کنیم، و هر کس مسائل مربوط به خود و خدایش را باید در پیشگاه خداوند متعال پاسخگو باشد. اگر چنانچه نوعی تظاهر به مثلاً روزه خواری و یا بنمایدکه تأثیر اجتماعی اش کوچک شمردن و توهین به احکام الهی باشد آن زمان باید با وی توسط حکومت و مردم برخورد صورت گیرد، در غیر این صورت او را به عنوان مسلمان در جامعه می پذیریم، و حتی شاید جایگاهی اجتماعی به عنوان یک مسلمان دو آتشه هم بیابد.
این مقدمه برای این بود که توجه نمائیم آیا ارتباطات جنسی هم جزء اعمالی است که چنانچه مخل و مضر به دید عمومی جامعه نسبت به اخلاقیات و شئونات اسلامی نگردد، افراد در انجام شرعی و یا غیر شرعی آن ارتباطات آزادند و جستجو نسبت به نوع ارتباطات لزومی ندارد، و چنانچه زن و مرد یا دختر و پسری با رضایت ارتباط جنسی برقرار کردند، کافی است که آن را صحیح بدانیم و تصور نمائیم که حتماَ مسائل شرعی اش را رعایت کرده ا ند، و در غیر این صورت خودشان باید در پیشگاه الهی پاسخگو باشند. آیا در اینجا هم این استدلال و تصور صحیح و کافی است ؟(دقت کنید)
فرق عقد وازدواج و ارتباط جنسی شرعی با ارتباط جنسی حرام (زنا)در چیست؟ غیر از ا ین است که انجام اعمال جنسی در هر دو یکی است ولی نیتها و قراردادها و تعهدات و شرایط و کلمات بکار برده شده متفاوت است؟
پس آنچه که ماهیت این دو نوع ارتباط را در عین ظاهر تقریباَ مشابه شان تغییرمی دهد اول نیتها و دوم قرار دادها و تعهدات و عوارض آن نیتها و قرار دادها و تعهدات است؟
به عنوان مثال دیگر در این رابطه فرق قرض الحسنه و ربا در چیست؟ غیر از نیتها و قراردادها، در هر دو وجهی بین طرفین رد و بدل می گردد، فشار روانی حرمت ربا و حتی جا افتادن ربا خواری به عنوان بدتر از زنا با محارم در خانه خدا، بتدریج ما را به جایی رسانده، است که کمتر کسی پیدا میشود بگوید مستقیماَ ربا می دهم، بلکه انواع و اقسام فروش اقساطی و عناوین دیگری که ابداع کرده اند همان محتوای رباخواری را دارد، ولی ظاهری شرعی و اسلامی به آن داده اند.
2) با مثالهای مذکور در قسمت 1 بخشی از انحرافات زیر پوستی در جامعه و اثرات آن را عرض می نمائیم:
*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***