اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله درباره مطهری

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله درباره مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

دوران کودکی و نوجوانی
او در فریمان واقع در ۷۵ کیلومتری شهر مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می‌گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می‌پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می‌ورزد. در سال ۱۳۱۶ علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می‌شود در حالی که به تازگی موسس آن آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهد گرفته‌اند.

 

دوران جوانی
در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و امام خمینی (به مدت ۱۲ سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می‌گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد مطهری گاهی به بروجرد می‌رفته و از محضر ایشان استفاده می‌کرده‌است. وی مدتی نیز از آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره‌های معنوی فراوان برده‌است. از اساتید دیگر استاد مطهری می‌توان از آیت الله سید محمد حجت (در اصول) و آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده‌است. در سال ۱۳۳۱ در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می‌رود به تهران مهاجرت می‌کند. در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانی‌های تحقیقی می‌پردازد. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می‌گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می‌کند. در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می‌شود. استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصر به فرد این انجمن می‌باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده‌است.
فعالیت‌های سیاسی
او کنار امام بوده‌است به طوری که می‌توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاش‌های او و یارانش دانست. در ساعت ۱ بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد ۱۳۴۲ به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می‌شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می‌گردد. پس از ۴۳ روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می‌شود.
پس از تشکیل هیئت‌های مؤتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیت‌های روحانی عهده دار رهبری این هیئت‌ها می‌گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط محمد بخارایی کادر رهبری هیئت‌های موتلفه شناسایی و دستگیر می‌شود، ولی از آنجا که قاضی ای که پرونده این گروه تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می‌فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد مطهری از مهلکه جان سالم بدر می‌برد.

 


فعالیت‌های علمی-فرهنگی

 

 

 

 

 


کارت شناسایی مرتضی مطهری به عنوان استاد دانشگاه تهران
در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاه‌ها، انجمن اسلامی، نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره ادامه می‌دهد. به طور کلی او که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود، و با اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود و با کجروی‌ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال ۱۳۴۶ به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می‌توان او را بنیانگذار آن مؤسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تک‌روی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرح‌های استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد، سرانجام در سال ۱۳۴۹ علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت.
اقدام علیه اسرائیل
در سال ۱۳۴۸ به خاطر صدور اعلامیه‌ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ برنامه‌های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می‌کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال ۱۳۵۳ ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
مبارزه با التقاط
اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می‌رسد. گذشته از امام خمینی، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به «مجاهدین خلق ایران» پی می‌برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز می‌دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیش بینی می‌نماید. در این سالها استاد شهید به توصیه امام خمینی مبنی بر تدریس در حوزه علمی قم هفته‌ای دو روز به قم عزیمت نموده و درسهای مهمی در آن حوزه القا می‌نماید و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس می‌کند. در سال ۱۳۵۵ به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات زودتر از موعد مقرر بازنشسته می‌شود. همچنین در این سال‌ها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیت‌های روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان می‌گذارد بدان امید که روحانیت شهرستان‌ها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.
ارتباط با امام و انقلاب
گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته‌است ولی در سال ۱۳۵۵ موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه‌های علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام‌وقت درخدمت نهضت قرار می‌گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می‌نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می‌کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می‌نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می‌گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود.
شهادت
وی در «ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸» در تاریکی شب -در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود- با گلوله گروه فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می‌رسد.
آثار (به ترتیب حروف الفبا)
• آیینه جام
• اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب
• آزادی معنوی
• اسلام و مقتضیات زمان (۲ جلد)
• آشنایی با علوم اسلامی (۳ جلد: منطق و فلسفه، کلام و عرفان و حکمت عملی، اصول فقه و فقه)
• آشنایی با قرآن (فعلا ۱۱ جلد)
• شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی (۵ جلد)
• امامت و رهبری
• امدادهای غیبی در زندگی بشر
• انسان در قرآن
• انسان کامل
• انسان و ایمان
• انسان و سرنوشت
• بیست گفتار
• پاسخهای استاد به نقدهای کتاب مساله حجاب
• پیامبر امی
• پیرامون انقلاب اسلامی
• پیرامون جمهوری اسلامی
• تعلیم و تربیت در اسلام
• تکامل اجتماعی انسان
• توحید
• جاذبه و دافعه علی
• جامعه و تاریخ
• جهاد
• جهان‌بینی توحیدی
• حرکت و زمان در فلسفه اسلامی (۲ جلد)
• حق و باطل
• حکمت‌ها و اندرزها
• حماسه حسینی (۲ جلد)
• خاتمیت
• ختم نبوت
• خدمات متقابل اسلام و ایران • داستان راستان (۲ جلد)
• درسهای الهیات شفا (۲ جلد)
• ده گفتار
• زندگی جاوید یا حیات اخروی
• سیری در سیره ائمه اطهار
• سیری در سیره نبوی
• سیری در نهج‌البلاغه
• شرح مبسوط منظومه (۴ جلد)
• شرح منظومه (۲ جلد)
• شش مقاله (الغدیر و وحدت اسلامی)
• شش مقاله (جهان بینی الهی و جهان بینی مادی)
• عدل الهی
• عرفان حافظ (تماشاگه راز)
• علل گرایش به مادیگری(به ضمیمه ماتریالیسم در ایران)
• فطرت
• فلسفه اخلاق
• فلسفه تاریخ (۲ جلد)
• قیام و انقلاب مهدی (به ضمیمه شهید)
• لمعاتی از شیخ شهید
• مساله حجاب
• مساله ربا (به ضمیمه بانک و بیمه)
• مساله شناخت
• معاد
• مقالات فلسفی (۳ جلد)
• نبوت
• نظام حقوق زن در اسلام
• نظری به نظام اقتصادی اسلام
• نقدی بر مارکسیسم
• نهضت‌های اسلام صد ساله اخیر
• وحی و نبوت
• ولا‌ها و ولایت‌ها

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   15 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درباره مطهری

دانلودمقاله دکتر محمود احمدی نژاد ( رئیس جمهور ایران)

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله دکتر محمود احمدی نژاد ( رئیس جمهور ایران) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


دکتر محمود احمدی نژاد در سال 1335 هجری شمسی در روستای ارادان از شهرستان گرمسار، چشم به جهان گشود و از یک سالگی به همراه خانواده در تهران اقامت گزید.
پدر ایشان آهنگر بوده و هفت فرزند داشت، محمود احمدینژاد فرزند چهارم خانواده است .
وی دوران تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه خود را در این شهر گذراند و در سال 1354 با کسب رتبه 132 کنکور سراسری گزینش دانشجو، تحصیلات عالی خود را در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت آغاز کرد و در سال 1365 در مقطع کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرفته شد و در سال 1368 به عضویت هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت در آمد و در سال 1376موفق به دریافت مدرک تحصیلی دکترای مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت گردید. ایشان به زبان انگلیسی آشنایی دارند و طی سال های تدریس در این دانشگاه و تدوین مقالات و پژوهش های متعدد علمی ، راهنمایی ده ها پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در زمینه های مختلف مهندسی عمران ، راه و حمل و نقل و مدیریت ساخت را بر عهده داشته است.
دکتر احمدینژاد از مرداد سال ۱۳۵۸ به عنوان نماینده دانشگاه علم و صنعت برای شرکت در جلسات به حضور حضرت امام ( ره )مشرف میشد، که استمرار این جلسات در حضور مقاممعظمرهبری زمینه شکلگیری شورای اولیه دفتر تحکیم وحدت را مهیا کرد.
ایشان با شروع جنگ تحمیلی به منطقه غرب شتافت و تا سال ۱۳۶۴ در فعالیتهای پشتیبانی منطقه تلاش کرد و در سال ۱۳۶۵ داوطلبانه به تیپ ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوسته و با طی دورهای در قرارگاه رمضان در عملیات برون مرزی کرکوک شرکت نمود و بعد از آن نیز به عنوان مسئول مهندسی رزمی لشگر ۶ ویژه سپاه و مسئول ستاد جنگ استانهای غربی کشوربه خدمت پرداخت.
دکتر احمدی نژاد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در کسوت دانشجو و با شرکت در مجالس مذهبی و سیاسی وارد فضای سیاسی جامعه شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به حضور در دانشگاه از پایه گذاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران بود و در دوران جنگ تحمیلی به عنوان داوطلب بسیجی در قسمت های متعدد جبهه به ویژه مهندسی رزمی به خدمت پرداخت و این مهم را تا پایان دوران دفاع مقدس ادامه داد.
دکتر احمدینژاد در دهه شصت، چهارسال به عنوان معاون و فرماندار ماکو و خوی و همچنین ۲سال به عنوان مشاور استاندار کردستان خدمت به مردم استانهای آذربایجان و کردستان را نیز پشت سرگذاشته و از سال ۱۳۷۲ در شرایطی که به عنوان مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی فعالیت میکرد به عنوان اولین استاندار استان جدید التأسیس اردبیل منصوب شد. ایشان در کنار راهاندازی تشکیلات اداری استان سه سال پی در پی بعنوان استاندار نمونه کشور انتخاب شد، استانداری اردبیل در زمان مدیریت ایشان علیرغم محدود بودن فصل کار عمرانی به دلیل سردسیری منطقه، در سالهای ۷۴ و ۷۵ طبق ردهبندی سازمان برنامه و بودجه در زمینه فعالیت عمرانی به عنوان استانداری برتر شناخته شد.
دکتر احمدینژاد پس از بازسازی ۷۵۰۰ واحد مسکونی تخریب شده در جریان زلزله که در طول مدت کوتاه ۷ماه صورت گرفته بود، مورد تقدیر قرار گرفت.
دکتر احمدی نژاد متاهل و دارای سه فرزند- دو پسر و یک دختر – می‌باشد.
مهمترین مشاغل دکتر احمدی نژاد:
• فرماندار ماکو
• فرماندار خوی
• مشاور استاندار کردستان
• مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی در سال 1372
• استاندار استان اردبیل در سال های 1372 تا 1376
• عضو هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت از سال 1368 تا کنون
• شهردار تهران از سال 1382 تا 1384
• ایشان در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در سوم تیرماه 1384، از سوی ملت ایران به عنوان رییس جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.
دکتر احمدی نژاد علاوه بر تدریس ، راهنمایی دانشجویان و پرداختن به امور اجرایی، در زمینه‌های ذیل نیز فعالیت داشته است:
• روزنامه نگاری و نگارش مقالات متعدد سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی
• مدیر مسوول روزنامه همشهری و راه اندازی همشهری محله در 22 منطقه تهران، همشهری مسافر، همشهری دیپلماتیک، همشهری جوان، همشهری ماه و ضمیمه اندیشه، ضمیمه دانشجو و ...
• موسس و عضو انجمن تونل ایران
• عضو انجمن مهندسین عمران ایران
• عضو اولین شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران
• عضو اولین شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه ها و موسسات آموزش و عالی کشور.
سخنرانی‌ها
پس از سهمیه‌بندی بنزین، او بر صرفه‌جویی برق نیز تأکید کرد. اما روزنامه‌های مخالف از جمله اعتماد ملی، تیتر زدند که برق هم سهمیه‌بندی می‌شود. این اقدام، از سوی دولت به شدت تکذیب شد. دفتر امور رسانه‌های رئیس جمهور، این عمل را تحریف سخنان او دانست.
وی طی مصاحبه مطبوعاتی مشترک با نوری کمال المالکی نخست وزیر عراق خاطرنشان کرد: «جمهوری اسلامی ایران و عراق دارای روابط تاریخی و کهن هستند»
وی پیشنهاد داد که به دلیل برخورداری ایران از مواهب و منابع فراوان، این کشور ظرفیت دارد که جمعیتی در حدود ۱۲۰ میلیون نفر را در خود جای بدهد.
انتخابات ریاست جمهوری
وی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، با شعار انتخاباتی «می‌شود و می‌توانیم» وارد عرصه رقابت شد.
شعارها و برنامه‌ها برای انتخابات
بر خلاف اکثر رقبای انتخاباتی محمود احمدی‌نژاد هیچ‌گاه میثاق و منشوری ارایه نکرد اما از اهم برنامه‌ها و شعارهای انتخاباتی وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
• دولت کارآمد و عدالت‌گستر
• سلامت مدیران
• مبارزه با فساد اداری
• پیشگیری از بروز شکاف بین دولت و مردم
• تشکیل «دولت اسلامی»
• تثبیت و تقویت آرمان‌خواهی و برایت از ایده‌آلیسم
• گفتمان خدمت به جای قدرت
• علمی کردن مدیریت
• کاهش نرخ تورم از طریق کاهش هزینه‌های دولت و کاهش نرخ سود بانکی
• بسط توسعه سیاسی از طریق بالا بردن قدرت نقد و مشارکت مردم
• اولویت دادن به تولید داخلی
• حضور دولت در هر استان برای حل مشکلات بخشی
• کاهش تصدی‌گری دولت
• بالندگی فرهنگ از طریق تقویت هویت ملی و تاریخی و اسلامی ایران
• ایجاد فضای آرمانی و آرمانخواهی در کشور برای مقابله با معضلات فرهنگی
محوری‌ترین شعار انتخاباتی وی گرایش به ساده زیستی و سادگی بود. خودداری از زندگی در ساختمان‌های بزرگ دولتی، پرهیز از تشریفات، خودداری از سوار شدن برهواپیماهای تشریفاتی، نقل و انتقال با وسایل نقلیه عمومی (هواپیما و یا اتوبوس) همراه با مردم، گفتگوی بدون واسطه با مردم و کاستن از سفرهای غیرضروری خارجی و خودداری از همراه بردن خانواده و افراد غیرلازم در سفرهای خارجی.
«دیده شدن پول نفت بر سر سفره‌های مردم» یکی از شعارهای انتخاباتی آقای احمدی نژاد بود. به گفتهٔ او، این در قالب طرح سهام عدالت عملی شده، و به زودی سود این سهام نیز، عاید ۲ دهک پایین جامعه، بازنشستگان و دیگر کسانی که مستحق دریافت این سهام بوده‌آند، می‌شود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله دکتر محمود احمدی نژاد ( رئیس جمهور ایران)

دانلودمقاله رستم

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله رستم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


ریشه واژه اسطوره:
این واژه که جمع شکسته عربی آن به گونه اساطیر بیشتر بکار می رود، منشاء هند و اروپایی دارد و به نظر می رسد از زبان روستایی وارد عربی شده باشد. به همین جهت برخی آنرا استوره می نویسند. در زبانهای هند و اروپایی نیز مشقاتی دارد. در سنسکریت sutra به معنی داستان است که بیشتر در نوشته های بودایی بکار رفته است. در یونانی History به معنی تاریخ، گزارش و روایت بکار می رود.
تعریف اسطوره : آن دسته از کسانیکه چه در گذشته و چه امروزه به پژوهش و شناخت اسطوره اشتغال دارند تا کنون برای اسطوره تعریف مشخص، دقیق و پذیرفتنی برای همگان نیافته اند، بلکه هر یک به میل و اشتیاق و وابستگی ها اجتماعی خویش آن را تعریف کرده اند. میرچالیاده دین شناس رومانیایی اسطوره را چنین تعریف می کند: اسطوره نقل کننده سرگذشت قدمی و ؟؟؟ است، ؟؟؟ واقعیت که در زمان نخستین ، زمان شگرف برایت همه چیز داده است. اسطوره حکایت می کند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجسته موجودات ؟؟ طبیعی واقعیتی ، چه کل واقعیت ، یاتنها جزئی از آن پا به عرصه وجود نهاده است بنابر این اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است.
اسطوره قصه ایست با خصلتی خاص یعنی نقل روایتی که در آن خدایان یک یا چند نقش اساسی دارند.
اسطوره تلاشی برای بیان واقعیت های پیرامونی با امور فرا طبیعی است. اما در مقابل هستند عده دیگری که به اسطوره صرفا از سر انکار می نگرند . این گروه اسطوره را یکی از الگوهای تاریخی یا ساز واره ای کهنه و از کلر افتاده می بینند که پیشرفت بشر آن را از رده خارج کرده است.
از فریبنده ترین چیزهای مربوط به اسطوره ها، تصویر دائمی بودن آنها است. بی نام و بی زمان . پیام آنها به اندازه فضای لایتناهی ابدهی است. این جا تنها یک حقیقت وجود دارد و آن این است که اسطوره ها متعلق به همه ی انسان ها هستند همیشه وجود داشته و هم اکنون نیز وجود دارند.
بسیاری که این قصه های حماسی را سینه به سینه نقل کرده اند احتمالا از درک آن ها عاجز بوده اند . برای آنها این قصه ها فقط با پایان رساندن شب های سیاه و پر کردن آسمان ها و زمین از خدایان و قهرمان ها بوده است مردم سینه به سینه افسانه های باستان را برای نسل های بعد حفظ کرده اند اگر اسطوره ها تنها گزارشی از حوادث معمولی ، واقعی یا خیالی بودند فراموش می شوند. ماندگاری آنها باید به دلیل ثبات ساختاری که در زیر لایه ی حقیقت پنهان شده مربوط باشد. این از ویژیگی های آب و هوایی و منطقه ای مستقل است ویژیگی هایی که رنگ خود را به قصه ها وام داده است بیشتر مردم با مجموعه ای ا زقصه های کلاسیک، حماسی و اسطوره های گروه های متعدد آشنا هستند. ما آن را در مقام کودک و یا والد یاد گرفته و بدون سوال انتقال می دهیم و به این شکل آنها باقی می مانند به سادگی تنها به این دلیل که جالب هستند . و ما از آن ها لذت می بریم . با این حال در زبان ما کلمه ی « اسطوره » به معنای چیزی جعلی و بدون هیچ پایه ای می شود. که دوره به دوره با کلام انتقال یافته و توسط عوام تکرار می شوند.
اما اگر به دنبال پیام درونی اسطوره ها باشیم خواهیم دید که این پوشش ها بسیار با ارزش هستند واز فردی آکنده اند. که در قالب داستان ها میراثی کهن را دست نخورده باقی نگاه می دارد . اسطوره تنها مجموعه ای از داستان نیست . اسطوره یک زبان است. مانند سایر زبان ها برای انتقال ایده ها بر طبق مجموعه ی استانداردی از نماد بکار بکار می رود.

 

بهره مندی از ایده ها نیازمند سه عامل است:
اول: پیامی که باید مورد بهره برداری قرار بگیرد .
دوم: وسایل بیان استفاده شده برای انتقال پیام.
سوم: یک ذهن درک کننده برای دریافت.
یعنی نوشته هایی اسطوره ها باید خرد ابدی رخ داده ها را برای تعریف حقایق ترسیم کنند.
بنابر این چیزهایی که در ذهن عموم شکل می گیرد از طریق اسطوره ها آشکار می شوند.
درمیان جنگ و نبرد به طور برجسته ای مطرح است چرا که به طور رایج حضور آشنایی در زندگی انسانی دارد.
علاوه بر این ، جنگ تضاد روحی راکه به دنبال اهداف درونی و ایده آل های والا است تصویر می کنند.
تکامل انسان به سوی مقامی اصیل تر به طور عمده چیزیست که حماسه قصد یاری به آن را دارد.
فردوسی طوسی- استاد بی همتای شعر فارسی بزرگترین حماسه سرای ایران و یکی از حماسه سرایان بزرگ جهان است. اثر جاویدان او شاهنامه درشمار بهترین آثار حماسی عالم است و این اثر بزرگ که در حدود پنجاه هزار بیت دارد منظومه ای است به بجز متقارب در شرح تاریخ ایران از قدیمی ترین عهود تا حمله عرب در قرن هفتم میلادی که شامل قسمتهای اساطیری و داستانی و قسمت تاریخی است.

 


« شرح کوتاهی از زندگی رستم پهلوان اسطوره ای شاهنامه فردوسی»
هنگامی که رستم، پسر زال به دنیا آمده نوزادی درشت و چاق و اندازه بچه ای یک ساله بود و مردم سیستان و زابلستان وکابلستان تولد او را جشنها گرفتند. وقتی هشت ساله شد ، بدن خارق العاده بزرگی به اندازه یک مرد بیست ساله را داشت. و تیز هوشی پدرش را . پدر بزرگش سام در 8 سالگی به طور جدی از وی پرسید که چه می خواهد رستم 8 ساله گفت اسب وزین و گرزو خود و جامه جنگی واقعی می خواهد ..... تا با دشمنان ایران زمین و بدی مبارزه کند. سام همچنین او را «تهمتن» یا « نیرومند تن» لقب داد.
رستم هنوز در سالهای نخستین تازه جوانی بود که پدرش او را به مأموریت رزمی بسیار مهم فرستاد. تسخیر در عظیم بر فراز کوه صعب العبور سپند ... این در سالها و سالها پیش به دست تازیان افتاده بود و بعدها نیز در نبردی که پارسیان خواسته بودند آن را آزاد کنند، خون نریمان پدر سام نیز در آنجا ریخته شده بود سوگ و افسانه قتل نریمان ، پدر سام پدر زال پدر رستم ، همواره در این خاندان با اندوه و زهر ستم یاد می شد. زال از پسر جوان خواست که با تسخیر این دژ و گرفتن انتقام بزرگ خاندان نریمان، نام خود را در جهان پهلوانی ایران پایه ریزی کند.
اما در همین ایام در توران زمین، شاهی حکومت می کرد « پشنگ» نام. این شاه پسر جوان، رسید دلیر و بی باکی داشت به نام افراسیاب ، که سرش برای در خود نشان دادن» پرشور و برای کسب نام و شهرت پهلوانی پرسودا بود.
پشنگ اکنون به این پسر از دشمنی های گذشته بین سلم و تو رو شاه ایران سخنها گفت و مرگ تور به دست منوچهر را مایه شرم خاندان خود شمر د و سرانجام او را تحریک کرد . اوایل بهار بعد ، لشکر بزرگی از تورانیان به فرماندهی افراسیاب پورشپنگ از ترکمنستان به ایران سرازیر شد. جاسوسان برای افراسیاب خبر آوردند که بزرگترین سپهند ایران سام در گذشته است و پسرش زال در سو گ پدر و مشغول ساختن بنای دخمه اوست . درباره رستم نیز جاسوسان گفتند که او پسری بیش نیست و این روزها با بیماری خطرناکی در بستر افتاده است. در نبرد بسیار خونین که در گرفت هزاران ایرانی کشته شدند از جمله قباد، بزرگترین سپهند ایران به دست بارمان ، یکی از افسران افراسیاب ، درنبرد دوم افراسیاب رودررو ی نفوذ قرار گرفت و در نبردی تن به تن که بین آنها در گرفت هیچ یک از دو نفر کاربه جایی نبرد تا نبرد روز سوم که خونین تر بود و سپاه ایران شکست کامل خورد و نوذر اول دستگبر و پس از چندین شبانه روز شکنجه در زندان، نگهبانان تورانی اوراژنده و پا برهنه به نزد افراسیاب بردند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله رستم

دانلودمقاله صائب تبریزی

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله صائب تبریزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


میرزا محمد علی فرزند میرزا عبدالرحیم و برادرزاده خوش نویس مشهور شمس الدین ثانی معروف به شیرین قلم ، از اعقاب شمس الدین محمد شیرین مغربی ( متوفی 808 ) هجری که صائب تخلص می کرده بزرگترین و معروفترین منشاء سبک هندی است . پدرش از تاجران تبریزی اصفهان بود و پسرش محمد علی در حدود سال 1010 هجری در قریة عباس آباد نزدیک آن شهر ولادت یافت و بعد از تحصیلات و کسب فنون شاعری از حکیم رکنای کاشانی متخلص به مسیح و حکیم شفایی اصفهانی شاعران قرن یازدهم هجری ، مورد توجه و علاقه شاه عباس اول صفوی قرار گرفت . در اوایل جوانی به مکه رفت و پس از زیارت کعبه و سیر وسیاحت در بلاد ممالک پهناور عثمانی به ایران بازگشت . به زیارت آستان قدس رضوی شتافت و در مدح و منقبت حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) پرداخته و در مقطع غزلی سرود
شکر الله که بعد از سفر حج صائب
عمر خود تازه بسلطان خراسان کردم
صائب در سال 1034 یا 1036 هجری به مناسباتی از اوضاع و احوال اصفهان دلگیر شد و بنا بر روش رایج شاعران آن زمان بقصد تجارت به عزم دیار هند به هرات و کابل رفت در کابل به دیدار میرزا حسن الله متخلص به احسن و مشهور به ظفرخان فرزند خواجه ابوالحسن تربتی یا سبزواری که به نیابت پدر از جانب جهانگیر پادشاه هند حکمران آن مرز و بوم نائل شد .
ظفرخان مردی شاعر و ادب پرور بود و صائب را سخت گرامی می داشت . چیزی نگذشت که به شاگردی او دل خوش کرده گفت : و طرز یاران پیش احسن بعد از این مقبول نیست
تازه گوئی های او از فیض طبع صائب است » صائب نیز در نتیجه اکرام و نوازش مستدام ظفرخان به مدح او پرداخت و او را در کرامت و شجاعت برناموزترین سرداران هند ترجیح می نهاد : « خان خانان را به بزم و رزم صائب دیده ام
در سخا و در شجاعت چون ظفرخان تو نیست » سرانجام صائب به پایمردی ظفرخان در هنگام جلوس شاه جهان ( 1037 هجری ) به نزد این شهریار رفت و به پاس قطعه ای که در تهنیت و ماده تاریخ جلوس شاه جهان ساخته بود از طف وی ملقب به « مستعدخان » شد و جایزتی کلان و منصبی بلند یافت . ولی هیچگاه از مصاحبت ظفرخان غافل نمی ماند . به طوری که نوشته اند پس از 6 سال توقف در هندوستان پدرش که پیری هفتاد ساله بود از پی پسر روان شد تا وی را یافته و به ایران بازگرداند . صائب نیز از نظر اجرای دستور پدر از ممدوح خود ظفرخان به طریق زیر رخصت مراجعت به ایران را خواست : « شش سال پیش رفت که از اصفهان به هند / افتاده است توسن عزم مرا گذار // هفتاد ساله واله پیر است بنده را / کز تربیت بود بمنش حق بیشمار // آورده است جذبه ی گستاخ شوق من / از اصفهان به اگره و لاهورش اشکبار // زان پیشتر کز اگره به معموره دکن / آیه عنان گسسته تر از سیل بیقرار // مقصود او زآموزش بدرن من است / لب را بحرف رخصت من کن گهرنثار // با جبهه ی گشاده تر از آفتاب صبح / دست دی ببدرقه ی راه من براری
پس از آن مدتی گذشت ، تا در آن هنگام که ظفرخان به نیابت پدر حکمران کشمیر شد ، در آنجا صائب با قول و قرارهائی که گذاشت موفق گردید به همراه پدر به ایران بازگردد (1042 هجری ) صائب پس از ورود به ایران در زاد و بوم خود شهرتی عظیم کسب کرد و به مقام ملک الشعرایی در بارشاه عباس دوم ( 1052 - 1077 هجری ) نائل شد و در سفر و حضر از ملازمان شاه گردید تا جایی که نوشته اند رتبه ای نزدیک به وزارت داشته است . صائب زمان پادشاهی سلیمان صفوی را نیز دیده و در روز جلوس او به سلطنت چکامه ای سروده است ( 1077 هجری ) این شاعر توانا و استاد برای دیدن عالمان و شاعران و انتخاب شعر از دیوان آنان در شهرهای قم و قزوین و اردبیل و یزد ودیگر نقاط به گردش پرداخته و ره آورد این سفرها را سفینه ای به عنوان ( بیاض ) فراهم داشته است که در آن ذکری از محل ملاقات و نخبه ای از آثار نزدیک به 800 تن از نامبرداران را گردآورده ، مرحوم تربیت عدد ابیاتی که در آن مجموعه آمده بیست و پنج هزار یاد آور شده و گنجینه ای معتبر است . صائب در سالهای آخر عمر خویش در اصفهان خوش زیسته و از سیر و سیاحت پای کشیده و در باغ تکیه ی خود لنگر انداخته است . آرزومندان دیدار وی از هردیار ملاقاتش می شتاخته اند و از آثارش منتخباتی فراهم می کرده اند . چنانکه عاملای بلخی که مردی شاعر و عارف بود و میرمعزالدین موسوی متخلص به « فطرت » از دانشمندان و مشاهیر رجال ایرانی هندوستان بود ، از این طبقه شمارند . وفات وی در 1081 در اصفهان اتفاق افتاده و جمله ی « صائب وفات یافت » ماده تاریخ مرگ اوست .
در بین شاعرانی ایرانی کمتر شاعری در حیات خود به اندازه صائب مقام و محبوبیت داشته و مورد توجه پادشاهان و رجال زمان بدین پایه که او راست بوده اند . زیرا در ایران و هندوستان و ممالک عثمانی او را مکرم می داشتند و حتی دیوانش را برسم ارمغان از دربار ایران به حضور خواندگار روم می فرستادند . همچنین شاعران و گویندگان که معاصر وی بودند خود را با او برابر نمی دانستند و همگان به جلالت قدرتش معترف بودند . البته تواضع و فروتنی و مردم داری و حسن سلوک وی مزید بر این علت بود .
صائب از پرکارترین و پر اثر ترین شاعران ایران است . تعداد اشعار او را از 80 هزار تا صد و بیست هزار و دویست هزار و سیصدهزار و بیشتر بر شمرده اند . آقای دکتر حسن سادات ناصری ، استاد دانشگاه تهران دیوان اشعار صائب را پس از سالها تفحّص و تحقیق در ده مجله و بالغ بر هشتاد هزار بیت و هشت هزار غزل تدوین کرده و آماده چاپ بود . در سال های اخیر 6 مجله از دیوان صائب تبریزی شامل 7015 غزل ، همراه با چند قصیده و شعر ترکی در 7 و 36 صفحه به قطع وزیری به کوشش محمد قهرمان از طرف شرکت انتشارات علمی و فرهنگی در تهران چاپ و منتشر شده است . صائب علاوه بر منتخباتی که از آثار دیگران برداشته و از سروده های خویش نیز حسن انتخابی نموده ، و دسته بندی مخصوص کرده و هر دسته را به نامی ممتاز داشته است . چنانکه اشعاری را که در وصف اندام معشوق است « مرآت الجمال » و ابیاتی را که مربوط به آینه و شانه است « آرایش نگا » و اشعار خمریه را « میخانه » و نخبه ی مطالع غزلیات خویش را « واجب الحفظ » نام نهاده است . دیگران هم بدین اسلوب و طرزهای دیگر از آثار روی منتخباتی برداشته اند ، و به این ترتیب است کلیات و دیوان هایی که در هندوستان و ایران از صائب به چاپ رسیده است . صائب خطی خوب داشته و نسخه هایی از آثارش به خط وی موجود است . علاوه بر این درحواشی نسخه هایی که به خط کاتبان است ، از جمله عارف تبریزی کاتب و کتابدار او که خود رسم الخط صائب را تقلید می کرده ، اشعاری نوشته ، مطالبی را متذکر شده است . دو سه قطعه نثر هم از او موجود است ، یکی نامه ای به شاه عباس ثانی در استدعای بازکردن میخانه ها - دیگر نثری در باب قلیان و کثرت علاقه بدان وسوم نامه ای به دوستی در تقاضای گل نرگس .
« چهره و مقام صائب در نثر معاصرانش »
مؤلف کتاب چراغ هدایت ( سراج الدین علیخان متخلص به آرزو و معروف به خان آرزو ) می گوید که « حقیر تصویر ایشان دیده ام . مرطوب سفید فام پیر نوشته اند » چند سال پیش در اصفهان جنب مدرسة چهار باغ در بازار نوبنیادی نگارنده قالیچه ای دید که تصویر صائب را مطابق نشانی خان آرزو برآن بافته بودند .
صاحب مغازه که خود شاعر بوده و به سبک صائب غزل می ساخت گفت لنگه ی این قالیچه را مردی فرانسوی که صائب را به شعرهایش می شناخت خرید و به اروپا برد .صائب به شهادت اشعار خود و قول معاصرانش مردی فرشته خو ، کم آزار و متواضع بود . تمام تذکره نویسان از محامه او سخن گفته اند حتی دشمنش آذر در دانشکده می نویسد « در اصفهان کسب کمالات صوری و معنوی کرد » خوش طینتی او بقدری است که همه شعرای معاصر را در اشعار خود به نحوی مورد ستایش و تشویق قرار داده است که همه ی شعرای معاصر را در اشعار خود به نحوی مورد ستایش و تشویق قرار داده است و در دیوان وی شاید به بیش از نام پنجاه شاعر که شعرشان را استقبال کرده و از آنان با تجلیل و محبت نام برده است صائب از معدود شاعرانی است که در زمان حیات ، صیت سخنش قاف قاف قلمرو زبان دری ( ایران ، هندوستان ، عثمانی ) را مسخر کرد و به قول صاحب سفینه ی خوشگو « خوندگار روم و پادشاهان اطراف درخواست نسخه هایی از دیوان او در حال حیات می کردند و شاه ایران به رسم تحفه و هدیه می فرستادند و منت می نهاد » . مشتاقان سخنش از دور و نزدیک و برخی پای پیاده به اصفهان می شتافتند تا به دیدار او مشرف شوند . نویسندگان تذکره های نصر آبادی ، قصص الخاقانی ، سروآزاده کلمات الشعرا همه استادی و جلالت قد روی را ستوده اند .
« اوضاع اجتماعی زمان صائب و سرگذشت شعر در این عهد »
دولت صفوی نخستین حکومت ایرانی است که در اثر رسمیت بخشیدن به مذهب تشیّع و بنیان گذار یک سازمان حکومت مرکزی ، کشور وسیع ایران را از تشتت و تفرقه به جمعیت و وحدت باز آورد . بلوغ و شکفتگی عصر صفوی دوران چهل و چند ساله ی سلطنت شاه عباس کبیر است . در این ایام راه ها امن و شهرها جدید ساخته شد اصفهان با بناهای رفیع و مساجد عظیم و تزیینات بدیع و نادره کاریهای غریب عروس شهرهای ایران لقب گرفت . علمای شیعه از همه جا جهت درس و بحث به پایتخت دعوت شدند ، هیئت های سیاسی و اقتصادی و مذهبی و ساحان اروپایی به کرات به اصفهان آمدند و مردم کم و بیش با راه و رسم زندگی آنان آشنا شدند ، جنگ های پیاپی با عثمانی شور و هیجانی در مملکت برانگیخت ، سفر به هند برای مردم آسان و عملی شد ، شعر از حصار دربار و مدرسه بیرون آمده و به میان مردم رفت ، قهوه خانه ها مثل کافه های قرن نوزدهم اروپا هنرمندان را به دور یکدیگر جمع کرد و مردم را با آنان آشنا ساخت . عجب اینکه شاه نیز گه گاه به یکی از این قهوه خانه ها که نزدیک عمارت عالی قاپو قرار داشت می رفت . و میان اهل هنر می نشست و به شاهنامه خوافی و نقالی و مشاعره گوش می کرد و گاهی هم با شاعران و نقاشان به شوخی و مزاح و مشاعره می پرداخت . خلاف پندار جمعی که رواج مذهب و نفوذ فقها را اسباب رکود بازار شاعری می دانند اکثر علمای بزرگ و متعصّب چون مجلسی ، ملاصدرا ، محقق لاهیجانی ، میرفندرسکی ، میرداماد ، فیض کاشانی و شیخ علی نقی کمره ای همه یا خود شاعر بودند و یا دوستدار شعر بودند و باز خلاف گفته ی جمعی که شاهان صفوی را مخالف شعر و شاعری معرفی می کنند باید گفت که غالب آنان همه شعر می گفتند و هم شعرا را حرمت بسیار می نهادند . در نظر ایشان شاعر یک مأمور تبلیغات حقیر نبود ، از او توقع مدّاحی نداشتند بلکه به چشم یک انسان والا به او می نگریستند . کمتر کسی بود که از راه شاعری نان بخورد . هر کدام از شاعران شغل و کاری داشتند یا تاجر بودند یا پیشه ور ، یکی دو تن هم از ایشان به وزارت رسیده بودند . بجز ایران در هند مملکت همجوار ، هم بازار شعر فارسی رونق بسیار داشت ، از عهد محمود غزنوی که دروازه های هند گشوده شد و زبان فارسی به آن دیار رفت دیگر این ریشه قطع نشد ، از هنگام حمله ی مغول کم و بیش ادبای ایرانی به هند می رفتند و بخصوص در ناحیه ی سند رحل اقامت می افکندند . از قرن دهم و اندکی قبل از آن مهاجرت مردم ایران به سبب اغتشاشات داخلی و احراز رفاه و ثروت به هند قزونی گرفت و سیر و سیاحت و اقامت در این قاره ثروتمند و پرابهام برای همه هموطن ایرانی به صورت یک رؤیای دلپذیر درآمد . زبان فارسی که از زمان بابر تیموری زبان رسمی دیوانی و ادبی هند شده بود و صلات و جوایزی که بابریان به شعرا می دادند رغبت غالب شعرای جوان ایرانی را برای رفتن به هند برانگیخته بود . در عهد صوفی این آرزوی دیریاب برای اغلب مردم دست یافتنی و آسان شد ، کاروان های تجاری مرتب بین اصفهان ، هند رفت و آمد می کردند ، مسافرت به هند برای شعرا یک سفر تکمیلی ، تفریحی و احیاناً پردرآمد بود . پادشاهان بابری غالباً نقاد و سخن شناس بودند و به شعرا عنایت بسیار داشتند و جالب است که معلم شاهزاده ها هم غالباً ایرانی بودند . نتیجه اینکه در هندوستان خانه ی دوم فارسی زبانان عزت ورفاه و تمتّع بیشتری برای شعرا فراهم بود زیرا که صفویه بعلت وضع خاص سیاسی و اتخاذ رهبری مذهبی و گرفتاریهای مملکت هیچ وقت فراغت و راحت سلاطین تیموری را نداشتند و معرکه ی دربار بابریان البته که گرمتر از صوفیه بود و این مسابقه و همچشمی ، شعرا را بیشتر از پول و رفاه بهره مند می کرد . صائب شاعر چنین روزگاری بود . وقتی به هند رفت عصر طلایی شاه عباس بود ، اما چون برگشت صفی میرزا نوه ی شاه عباس به تخت نشسته بود . جز او دو شاه دیگر را هم دید ؛ شاه عبّاس ثانی و شاه سلیمان . اوج شهرتش در عهد شاه عباس دوم بود که بسمت ملک الشعرایی را به خود اختصاص داده بود ، درست ایت که هر سه ی این شاهان با شعرا رفتار احترام آمیز داشتند اما خونریزیهای شاه صفی و خوشگذرانی های شاه عباس ثانی و ضعف حکومتی که در دوره ی شاه سلیمان آغاز شد پست و بلندی هایی در اجتماع به وجود آورد و زندگی مردم هر روز به نوعی دستخوش اجبارهای ضد و نقیض بود از تراشیدن یا گذاشتن ریش تا فرق شراب و تنباکو ، فشار متعصّبان و ظاهر پرستان ، نامردی اهل فضیلت و معنی ، کامیابی سفلگان و سبک مغزان برای شاعر حق بین و آزاد اندیش بسیار دردناک بود . شعر صائب آئینه ی این احوال است .

 

« محتوای سخن صائب »
سر بزانو ماندگان را طاق می گردد سخن
چون مه نوشهرهی آفاق می گردد سخن
گر بیفشارند پای خامه را ارباب فکر
زود با عرش برین همسان می گردد سخن
بکر معنی را بود در سادگی حسن دگر
بی صفا از زیور اغراق می گردد سخن
میکند این آب روشن را روان استادگی
از تأمل شهره ی آفاق می گردد سخن
رشته را اندازد از چشم گره صائب گره
ناگوار طبع از اغلاق می گردد سخن
می گوید شکار مضمون محتاج تفکر و تأمل است :
با تن آسانی سخن صائب نمی آید بدست
صید معنی را کمندی به زپیچ و تاب نیست
به نظر او در شعر اصالت با معنی است شاعر باید حرفی برای گفتن داشته باشد و این سخن باید همچون کشف تازه ای اعجاب انگیز باشد . آسان نگری و آسان گذری سخن را بی قدر می سازد . (1)
( پاورقی 1 : گردد به قدر ریشه دواندن بلند نخل / در فکر زینهار بیفشار پای خویش ) برای یافتن مضمون در جهانی که همه چیزش کهنه و مکر راست راهی نیست جز اینکه روش نگریستن و برداشتن نو شود ، آن وقت است که از هر حقیقت خارجی و هر دریافت وجدانی نه یک مضمون بلکه مضامین متعدد بدست خواهد آمد : « یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت / دربند آن مباش که مضمون نمانده است » منابع مضمون های صائب انسان است و جهان ، خلقیات آدمی است که خلقت دو گانه دارد ، نیمی فرشته و نیمی اهریمن ، و جهان که مجموعه ای است از تضادها ، جمع نور است و ظلمت و حیات است و ممات ، دوگانگیی که حاصلش نظام احسن دستگاه خلقت است . ذهن او مدام می کوشد که نسبتی و رابطه ای بین انسان و طبیعت و طبیعت و انسان برقرار کند . تجربه ی او در میدان زندگی شخصی و انفرادی نیست . تجربه ایست کلی ، تجربه انسان است نه شخص صائب . مثلاً با اینکه آن صیاح تذکره نویس سمرقندی در وصف عمارت و باغ او در عباس آباد اصفهان نوشته است : « رفیع ترین عمارات و وسیع ترین این سراها دولتخانه ی میرزا صائب است که زبان گفتار از عهده ی بیان کرد آن بر نمی آید مگر کار شنودن به دیدن رسد » . سروده است :
دل دشمن به تهی دستی من می سوزد
برق ازین مزرعه با دیده ی تر می گذرد
چون داغ لاله سوخته نانیست روزیم
آنهم فلم به خون جگر می دهد مرا
تضادی که در گفته های صائب می بینیم از ین رهگذر است خاکی از کوشش اوست برای یافتن مضامین نو ، تفنن به موضوعات مختلف در غزل و عدم وحدت موضوع در این نوع سخن که نمونه ی کاملش غزل سبک هندی است به سالهای بسیار قبل از صائب حتی به زمانی قبل از خواجه و در حقیقت بعد از سعدی بر می گردد و در عصر صفوی حسن غزل در اختصاص داشتن هر بیت آن به یک معنی و اندیشه ی خاص است به قول مرحوم استاد امیری فیروز کوهی « او نه تنها به نقاشی احوال انسانی بلکه به تجسّم همه ی ریزه کاریها و پست و بلندی های اندام حیات و چین و شکن های چهره ی زندگی و زشتی و زیبایی آن را با قلعی دقیق و چشمی خرده بین و مو شکاف نقاشی کرده است » . معانی که صائب در غزل بیان می کند با توجه به آنچه در باب اصالت مضمون در شعر او گفته شد منحصر به موضوعات غزلی نیست ؛ عرفان به معنی عام و کلی نه عرفان درسی و اصطلاحی ؛ ( هر انسان آگاه و هوشیاری در طی مراحل زندگی به این عرفان می رسد ) نکته های اجتماعی انتباه و عبرت ، نکته های فلسفی ، انتقاد های تنه از دکانداران شریعت و طریقت و اخلاق در شعرا و موج می زند . بیهوده است اگر در دیوان صائب جستجوی عشق و شیدایی کنیم ، شور عاشقی سعدی ، و شیدایی مولانا ابداً در غزل های او نیست ، چرا باید او را با سعدی و مولانا و حافظ مقایسه کرد ، اصلاً موضوع این مقایسه بی وجه است زیرا که صائب پدیده ایست نو ظهور ، او نماینده ی یک نوع خاص از غزل است که پس از حافظ برای قرار از ابتذالی که مقلّدان حافظ به آن دچار شده بودند به وجود آمده است . حافظ برای فرار از ابتذالی که مقلّدان حافظ به آن دچار شده بودند به وجود آمده است .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  138  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله صائب تبریزی

دانلودمقاله سفرنامه شاردن

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله سفرنامه شاردن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
رود ارس حد فاصل میان ارمنستان و ماد است . در روزگاران بسیار دور ماد بر بیشتر قاره آسیا تسلط داشته اما اکنون فقط قسمتی از یک استان ایران است که ایرانیان آذربایجان یا اسور پایکان می نامند . این ایالت یکی از بزرگترین ایالات ایران است از مشرق به دریای خزر و هیرکانی از جنوب به ایالت پارت از مغرب به رودخانه ارس و ارمنستان علیا و از شمال به داغستان محدود است . و داغستان چنان که پیش از این اشاره شد سرزمینی است کوهستانی هو مرز قزاقستان مسکوی و قسمتی از سلسله جبال توروس .
آذربایجان شامل دو قسمت شرقی و غربی است . مصنفان قدیم آذربایجان شرقی را آذرکا و آذربایجان غربی یا آذربایجان کوچک را آتروپاتی یا آتروپاتن نامیده اند ، و آشور قسمتی از ارمنستان علیاست .
ایرانیان بر این اعتقادند که اذربایجان از این جهت بدین نام خوانده شده که جایگاه بزرگ ترین و معروف ترین آتشکده از آتشی نگهبانی می شده که از نظر زردشتیان نشان از فروغ یزدان داشته و موبد موبدان یا رهبر همه زردشتیان در آن می زیسته است . گبرها که بازماندگان زردشتیان می باشند و به آتش حرمت بسیار می نهند براین باورند که آتشگاه در محلی بوده که تا شماخی دو روز راه فاصله داشته است . و می گویند هنوز این آتش مقدس که از زیر زمین بیرون می آیأ به شکل شعله ای فروزان است . امتیاز دیگری نیز برای آتش مقدس خود قائلند که بیشتر به شوخی و طنز پردازی شبیه است . آنان می گویند اگر در زمین آتشکده سوراخی ایجاد کنند ، دیگی پرآب رویش بگذارند و چیزی در دیگ بریزند بر اثر حرارت آتش مقدس آب دیگ به جوش می آید و آنچه در آنست پخته می شود .
اما وحه تسمیه آذربایجان به شرحی که پیش از این گفته شد درست است زیرا آز مضاف الیه ار یا اور می باشد که در غالب زبانهای باستانی خاور زمین به معنی آتش ، و پایکان به معنی جایگاه و سرزمین می باشد ، و من از اظهار نظر کسانی که این سرزمین را آسور پایکان نامیده می شود . به عقیده من این تعبیر و تفسیر دارای همان معنی است زیرا آسور نیز از آز و اور که به معنی آتش است مشق شده است .
حضرت موسی آن جا که از نمرود پادشاه بت پرستی که آتش پرستی که آتش پرستی را رواج داد و سرزمینی را که سام از پدرش به میراث یافته بود تصرف کرد سخن به میان می آورد ، می گوید : پسران سام که یکی از آنان آسور بود پس از این که نمرود میراث پدرشان را از ایشان گرفت از آن جا بیرون شدند . بنا براین می توان گفت که آسور را به علت کناره گیریش از روش و آیین آتش پرستان یا به سبب بیرون شدن از سرزمین کلده که در آن زمان آتش پرستی در آن جا رواج داشت به این اسم نامیده است . چنان که فصل یازدهم سفر تکوین نیز بیانگر این واقعیت می باشد . مصنفان قدیم بر این قولند که کلده کشور اوریا سرزمین آتش نامیده می شده ، و بطلمیوس از شهری از آن نام می برد که اوراکو یعنی جایگاه آتش خوانده می شده است . چه "گا" با الف ممدود ، _ گا _ کلمه ای فارسی و به معنی جایگاه و مکان است .
این نکته یاد کردنی است که اسامی قدیمی در طی قرون ، بر اثر آسانگیری و غفلت و نادانی یا بی خبری نسخه برادران یا اختلاف لهجه ها و تلفظات مؤلفان و مصنفان و مترجمان چنان تحریف شده و تغییر یافته که هنگام تطبیق اسامی قدیم با نامهای جدید مشابه یکدیگر نیستند و نباید آنها را یکسان و هم معنی به شمار آورد . از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که آنان که بر این اعتقادند آذربایجان قسمتی از شمال سوریه است و نام آن از اسم آردوابیگارا پایتخت سوریه گرفته شده سخت در اشتباه می باشند .
ایرانیان این ایالت پهناور را به سه قسمت تقسیم می کنند به این شرح : شیروان و شماخی و آذربایجان . استرابن در کتاب یازدهم خود این سرزمین را فقط به دو قسمت کوچک و بزرگ تقسیم کرده است . بطلمیوس و دیگر جغرافی دانان بزرگ و مشهر به طور کلی درباره این سرزمین تقسیماتی قائل نشده اند .
روز چهاردهم در مسیری که تپه و پشته بسیار داشت پنج فرسنگ پیش رفتیم . راهی که در این روز پیمودیم دنباله راه روزهای پیش در جهت شمال غرب بود . در طرف چپ از دشت وسیعی گذشتیم که میدان جنگ ایرانیان و عثمانیان بوده است . مردم محل به ما توده های عظیمی سنگ نشان دادند و گفتند در همین محل سلطلن سلیم پادشاه عثمانی پسر شاه سلیمان کبیر با شاه اسماعیل پادشاه صفوی جنگیده است .
راه پیمائی آن روز ما در آلاکو پایان یافت . ایرانیان می گویند این شهر را که بر اثر جنگهای ایران و عثمانی ویران شده هلاکو پادشاه تاتارها که قسمت بزرگی از قاره آسیا را زیر فرمان خود درآورد بنا کرد .
روز پانزدهم گرچه راه هموارتر و صاف تر از راه روز پیش بود ، بیشتر پیش نرفتیم ، و در مرند فرود آمدیم . مرند شهری زیبا و خوش منظر و خوبست و قریب دو هزار و پانصد خانه دارد ، و در داخل و بیرون آن باغهای بزرگ و دلگشا بسیار است . این شهر در آخر جلگه ای که به کوهی کوچک منتهی می شود واقع است . شهری است حاصلخیز و زیبا و رودخانه ای به نام زلولو از میان آن می گذرد ، و مردم آب این رودخانه را به جویهای کوچکی تقسیم کرده اند ، و از آنها برای آبیاری باغها و بوستانها و کشتزارهای خود استفاده می کنند . مرند از نخجوان آبادتر ، خوش منظرتر و پرجمعیت تر است و میوه هایش از نظر فراوانی و لطافت و مزه از میوه همه شهرهای سرزمین ماد بهتر است .
قرمزدانه یکی از فراورده های مرند است که به مقدار کم از صحرای اطراف شهر به دست می آید . قرمزدانه را فقط در هشت روز برج اسد جمع آوری می کنند . پیش از این مدت محصول به سبب عدم بلوغ کرم مولد آن نارس می باشد . کرمها در موعد معین برگهایی را که روی آن رشد و نمو کرده اند می شکافند و از میان می روند . ایرانیان به قرمزدانه کرمیس می گویند . این کلمه از کرم گرفته شده و چون این ماده از کرم در وجود می آید آن را بدین نام می خوانند .
بنا بر اندازه گیری و محاسبه ایرانیان مرند در سی و هفت درجه و پنجاه دقیقه عرض شمالی و هشتاد و یک درجه و پانزده دقیقه طول شرقی واقع است ، و برخی بر این عقیده اند که مرند همان شهری است که بطلمیوس آن را مانداگارانا نامیده است . چون مرند و نخجوان آن عظمت و شکوه نداشتند که از آنان نقشه برداری کنند دستور این کار را ندادم . این نکته نیز گفتنی است بنا به روایاتی که از ارامنه روزگاران قدیم نقل شده نوح پیغمبر در مرند به خاک سپرده شده و اصولا" نام این شهر از کلمه ای که در زبان ارمنی به معنی مدفن است اشتقاق یافته است . همچنین می گویند زمانی که هوا کاملا" صاف و زدوده از ابر و گرد و غبار باشد کوهی که کشتی نوح بر سر آن آرام گرفت دیده می شود ، و نیز می گویند به هنگامی که فضا کاملا" صاف و آسمان بی ابر باشد کوه آرارات از تبریز به چشم می نماید .
روز شانزدهم چهار فرسنگ رفتیم . راه امروز از میان کوههایی می گذشت که بسیار بار کاملا" به هم نزدیک می شدند ، اما به یکدیگر نمی رسیدند . ساعت ده صبح به صوفیان رسیدیم . این شهرکی بود که در دشتی گشاده و پر از آب و حاصلخیز و درختناک افتاده بود . 1 به اعتقاد گروهی صوفیان همان سوفیای ماد باستان می باشد . برخی می گویند صوفیان مشتق از صوفی است و هنگامی که شاه اسماعیل به قصد اقامت در تبریز اردبیل را ترک کرد گروهی از صوفیان در آنجا رحل اقامت افکندند و بدین مناسبت صوفیان نام گرفت .
شب هنگام بارون آزاریک این مرد پاک نهاد و صمیم ارمنی گذرنامه من با سفارشنامه هایی را که از استانداران ارمنستان و گرجستان گرفته بودم ، برداشت ، و بل از من عازم تبریز شد . به وی دستور دادم سفارشنامه ها را از نظر مسؤلان گمرکات تبریز بگذراند و از سوی من از آنها خواهش کند که به ماموران خود دستور دهند هنگام ورود من و همراهانم به شهر هیچ گونه مزاحمت به عمل نیاورند ، و روز بعد آگاه شدم آذریک ماموریت خود را به تمام ترین و نیکوترین صورت انجام داده است .
روز هفدهم بعد از سپردن شش فرسنگ راه در مسیر روزهای پیش و عبور از سرزمینهای سرسبز و پردرخت و حاصلخیز وارد تبریز شدیم . سراسر دو طرف راه پوشیده از کشتزارهای گسترده دامن بود ، و در هر دو جانب آبادیهای بسیار دیده می شد . فاصله ایروان تا تبریز پنجاه و سه فرسنگ ایرانیست ، و هر فرسنگ ایرانی معادل پنج میل است ، و این فاصله را به راحتی می توان در مدت شش روز پیمود . اما کاروانها این راه را در مدت دوازده روز طی می کنند ، زیرا شترها فقط روزی چهار فرسنگ راه می روند اما ششصد تا هفتصد پزان بار حمل می کنند . اسبها و قاطرها روزی پنج یا شش فرسنگ راه می روند اما معمولا" بیش از دویست و بیست پزان بار و یک سرنشین نمی کشند .
تبریز شهری است بزرگ و پرجمعیت و از لحاظ بازرگانی و ثروت و جمعیت دومین شهر ایران است و تبریز در آخر ذشتی وسیع ، در دامنه کوهی بنا شده که بنا به قول محققان جدید همان کوهی است که پولیت ، دیودور، و بطلمیوس آن را اورنت یا بارونت نامیده اند . شهر به صورتی نامنظم ساخته شده ، و به هیچ شکل هندسی شباهت ندارد . نه حصار دارد نه قلعه و استحکامات . رود کوچکی به نام اسپین چا از آن می گذرد . جریان این رود گاهی مایه بروز و ظهور ضایعات و خساراتی به خانه ها و بوستانهایی که در ساحل آنست می شود . رود دیگری نیز در شمال جاری است که مقدار آب آن در فصل بهار و پائیز از اندازه آب رود سن در فصل زمستان کمتر نیست . نام این رود آجی به معنی شور است . زیرا در مدتی متجاوز از شش ماه سیلابهایی که از زمینهای پرنمک می گذرند و آبشان شور می شود به آن می پیوندند.
تبریز نه محله دارد و جمعیت آن مانند دیگر شهرهای ایران به دو فرقه حیدری و نعمتی تقسیم شده است . این دو فرقه منسوب به دو دسته می باشند که در قرن پانزدهم میلادی متشکل شده اند و مانند دو گروه گلف و ژیبلین در ایتالیا با هم مبارزه می کنند . تبریز قریب پانزده هزار دکان دارد . در ایران دکانها جدا از خانه ها ، در کوچه های دراز و عریضی که مسقف است ساخته شده اند ، این کوچه ها که غالبا" در مرکز شهر بنا شده اند بازار نامیده می شوند . خانه ها بیرون بازار ساخته شده اند ، و تقریبا" همه دارای باغچه می باشند . تبریز خانه های باشکوه و مجلل زیاد ندارد ، اما آبادترین و بهترین بازارهای آسیا در این شهر می باشد . طول و وسعت بازارهای تبریز ، زیبایی و ظرافت و عظمت گنبدهایی که روی بازارها را پوشانده ، جمعیت کثیری که در این بازارها رفت و آمد می کنند ، دکانهایی که انباشته از کالاهای متنوع است بیانگر آبادانی و شکوه شهر می باشند . قشنگ ترین و خوش نما ترین بازارهای تبریز بازاریست که جایگاه خرید و فروخت مصنوعات گرانبها و انواع جواهر می باشد . این بازار قیصریه نام دارد که به معنی بازار شاهی است . این بازار که هشت گوشه وبسیار وسیع است حدود سال هشتصد و پنجاه هجری به فرمان ازون حسن که پایتختش تبریز بوده ، ساخته شده است . عمارات عمومی دیگر تبریز از نظر شکوه و عظمت و کثرت جمعیت و زیادی رفت و آمد کمتر از بازار نیست ، در این شهر سیصد کاروانسرا وجود دارد که بعض آنها چندان وسیع است که سیصد نفر می توانند در آن سکونت اختیار کنند . قهوه خانه هایی که در آن چای می نوشند و قلیان می کشند ، اماکنی که مخصوص نوشیدن نوعی مشروب است که از شیره خشخاش می گیرند ، گرمابه ها و مسجدهای عظیمی که متناسب با دیگر بناهای با شکوه ساخته شده اند در این شهر فراوان است . تبریز دویست و پنجاه مسجد بزرگ دارد . من به وصف و شرح خصوصیات ساختمان این مساجد نمی پردازم زیرا تقریبا" مشابه عبادتگاههای اصفهان ساخته شده ، و من در موقع مناسب به شرح آنها می پردازم . مسجد علیشاه کاملا" ویران شده ، اما مردم قسمت پایین آن را برای گزاردن نماز ، و مناره بلندش را تعمییر و ترمیم کرده اند . کسانی که از ایروان به تبریز سفر می کنند نخستین اثری که پیش از وارد شدن به شهر می بینند ، همین مناره است . خواجه علیشاه صدر اعظم غازان خان در حدود چهارصدسال پیش این مسجد را بنا نهاده است . غازان که مرکز و مقر پادشاهیش در تبریز بوده ، در همین شهر در گذشته ، و به خاک سپرده شده است . آرامگاه او در مناره بزرگی که به نام او منارغازان خان خوانده می شود و اکنون خراب شده دیده می شود.
امیرشیخ حسن ، سیصد و بیست و شش سال پیش مسجدی به نام استاد شاگرد ساخت که اکنون نیمه ویران است .همه سطوح درونی و برخی از سطوح بیرونی آن زرنگار بوده است .
یکی از پادشاهان ایران موسوم به جهان شاه در سال هشتصد و هفتاد و هشت قمری مسجدی ساخت که به نام مسجد کبود معروف است . این مسجد دارای دو مناره کوچک می باشد ، و دو مناره دیگر که از نظر فنی دارای خصوصیتی ممتاز است و از نظر بلندی و قطر با مناره کوچک موافقت ندارد بر آنها قرار گرفته ، چنان که مناره های کوچک به جای پایه مناره های بزرگ محسوب می شود .
تبریز سه بیمارستان دارد که به خوبی از آنها نگهداری می شود و همه پاکیزه و تمیزند . در آنها کسی را نمی خوابانند اما به هر کس که آنجا بیاید دو نوبت غذا می دهند . به این بیمارستانها آش داکن ، می گویند ، یعنی جایی که اطعام می کنند .
در انتهای شهر ، در طرف مغرب ، روی یک کوه کوچک زیارتگاه بسیار زیبایی است که عین علی یعنی چشم علی نامیده می شود . ایرانیان می گویند که حضرت علی داماد پیغمبر زیباترین مردانی بوده که در سراسر دنیا پا به عالم هستی نهاده است ، و هر وقت بخواهند زیبایی کسی را بستایند می گویند این عین علی است . این ساختمان زیارتگاه و در عین حال محل تفریح مردم تبریز است .
بیرون شهر و در طرف مشرق ویرانه های یک قلعه بزرگ دیده می شود که به آن قلعه رشیدیه می گویند . این قلعه را خواجه رشیدالدین صدراعظم غازان خان در حدود چهارصدسال پیش ساخته است ، غازان خان چون معتقد بود یک وزیر نمی تواند تمام امور کشور را به درستی اداره کند دو صدر اعظم برای خود انتخاب کرد . شاه عباس کبیر پس از معاینه خرابه های این قلعه عظیم چون تشخیص داد محل آن برای ایجاد یک شهر بزرگ بسیار مناسب است در حدود صد سال پیش دستور داد رشیدیه را از نو آباد کنند . اما پس از مرگ وی جانشینانش مصلحت آن دیدند که قلعه ، همچنان ویران بماند .
ترکان عثمانی طی سالیانی که بر تبریز تسلط داشتند قلاع و استحکاماتی بنا نهادند که ویرانه های آنها به جاست . پیرامون تبریز هیچ نقطه مناسب ، اعم از قله کوه یا تپه نیست که بر آن ویرانه های برجها ، باروها و قلعه های کوچک نباشد . در بیشتر این خرابه ها به نظر تحقیق و تـأمل نگریسته ام ، کاویده ام و جستجو کرده ام ، اما هیچ گونه آثار عتیقه در آنها نیافته ام ، آنچه به دستم آمده جز سنگ و آجر نبوده است .
یک مسجد بزرگ که سطح داخلی دیوارهای آن پوشیده از سنگهای مرمر صاف و صیقلی ، و سطوح خارجی آن خاتم کاری است تنها بنای کاملی از ابنیه ترکان عثمانی است . ایرانیان به سبب کینه و نفرتی که نسبت به ترکان دارند از این مسجد به سزا مواظبت نمی کنند ، و در پاکیزه نگهداشتنش نمی کوشند و آن را نجس و شوم می شمارند .
بیرون تبریز در طرف جنوب ، خرابه های کاخهای پادشاهانی که در قرون اخیر سلطنت می کرده اند مشاهده می شود . در طرف مشرق بقایای کاخی است که ارامنه آن را مقر سلطنت خسرو پرویز می دانند و معتقدند خسرو صلیب واقعی حضرت عیسی و دیگر چیزهای مقدسی را که از اورشلیم به تاراج گرفته بود ، در این کاخ نگهداری می کرده است .
میان میدانهایی که من در شهرهای مختلف دیده ام میدان تبریز از همه وسیع تر است ، حتی از میدان اصفهان نیز بزرگ تر می باشد . در زمانهای گذشته بارها و بارها ترکان عثمانی سی هزار مرد سپاهی برای جنگ در این میدان گرد آورده اند . عصرها مردم برای گردش و گذراندن وقت ، و دیدن نمایشهایی که در این مکان اجرا می شود به میدان می آیند ، به طوری که همیشه پراز جمعیت است . نمایشهایی که در این محل انجام می گیرد عبارتست از شعبده بازی ، چشم بندی ، بندبازی ، کشتی گیری ، جنگ قوچها ، گاوبازی ، معرکه گیری ، قوالی ، حماسه سرایی ، رقص گرگ و بسیار نمایشهای دیگر . مردم تبریز مخصوصا" از نمایش رقص گرگ خیلی خوششان می آید . بعضی کسان گرگهایی را که برای رقصیدن تربیت کرده اند از راههای بسیار دور به تبریز می آورند و می فروشند . بهای گرگهایی که خوب می رقصند از پانصد اکو بیشتر است . گاهی گرگهایی رقاص به سبب خشمگین می شوند و آرام کردن آنها آسان نیست . میدان تبریز صبحها نیز پر جمعیت و شلوغ است ، و مردم برای خرید خواربار و انواع چیزهای کم قیمت به آن جا می روند .
در تبریز یک میدان بزرگ دیگر نیز هست . این میدان نزدیک قلعه ویران شده معروف به قلعه جعفر پاشا واقع است . می گویند زمانی که قلعه آباد بوده این میدان مرکز تجمع تسلیحات و لوازم جنگ بوده است . اما اکنون کشتارگاه شهر است ، و گوسفندها را در این محل می کشند و پوست می کنند ، و گوشتشان را برای فروختن به نقاط مختلف شهر حمل می کنند .
کوشش بسیار کردم تا بدانم تبریز چقدر جمعیت دارد ، اما موفق نشدم . به هر صورت می توان باور کرد که جمعیت شهر از پانصد و پنجاه هزار نفر کمتر نیست ، اما برخی از مردمان سرشناس و صاحب نام به من گفته اند که در این شهر بیش از یک میلیون و صد هزار نفر زندگی می کنند .
عده زیادی از بیگانگان نیز در تبریز سکونت اختیار کرده اند و به کارهای مختلف اشتغال دارند . در این شهر هر گونه کالا فراوان است . صنعت نساجی و ابریشم بافی و زرگری ترقی بسیار کرده است . بهترین نوع دستار در تبریز درست می شود . از بازرگانان هم شنیده ام که هر سال متجاوز از شش هزار عدل ابریشم در کارگاههای این شهر بافته می شود . بازرگانی این شهر در سراسر ایران ، عثمانی ، مسکوی ، تاتارستان ، هند و سواحل دریای سیاه گسترش یافته است .
هوای تبریز سرد و خشک و کاملا" سالم است ، چنان که برای ناراحتیهای ناشی از ناسازگاری هوا زمینه ای وجود ندارد . زمستانش طولانی است . شهر رو به شمال دارد ، و بر قله های کوههای مجاور قریب نه ماه از سال برف فرو می بارد . در این شهر هر بامداد و شامگاه باد می وزد ، و جز در فصل تابستان بیشتر روزها باران می بارد یا آسمان ابرناک است . عرض جغرافیایی تبریز سی و هشت درجه و طولش هشتاد و دو درجه می باشد . شهر غرق وفور نعمت است ، و مردم به هرچه نیازمندند دسترسی دارند ، و همه چیز ارزان است . در نهر آجی که شرح آن گذشته ماهی صید می شود ، اما ماهیگیری در این رود زمانی میسر است که آب آن فرو نشسته باشد . در تبریز قیمت یک لیور نان دو دینار ، بهای یک لیور گوشت هجده دینار است ، و گوشت پرندگان و شکار ، اقسام میوه و شراب و پنیر به قیمت ارزان معامله می شود . بهای انواع سبزی آن قدر کم است که باور کردنی نیست ، مخصوصا" مارچوبه که تقریبا" قیمت ندارد . در حوالی شهر گوزن و شکار فراوان دیده می شود ، اما چون ایرانیان به خوردن گوشت گوزن و شکار رغبت زیاد ندارند آنها را کمتر شکار می کنند . در کوههای تبریز عقاب نیز هست و من بارها ده نشینانی را دیده ام که عقابی را به پنج سو می فروختند . مردم عقاب را با شاهین صید می کنند . طرز کارشان شگفت انگیز و تحسین آفرین است . شاهین نخست دور عقاب پرواز می کند ، ناگهان بر او حمله می برد و چنگالهایش را در پهلویش فرو می کند ، و در حال پرواز چندان بالهایش را بر سر او فرو می کوبد که عقاب بی حال می شود . گاهی نیز با هم به زمین می افتند . بسیار مواقع شاهین در شکار مرال نیز به صاحبش یاری می کند بدین گونه که بر وی می تازد و بی حالش می کند .
اگر آنچه درباره تبریز گفتم جالب و در خور توجه بود این نکته شگفت تر از آنهاست . که در تبریز و اطرافش شصت جور انگور به بار می آید ، و می توان باور کرد که در ایران هیچ جا نیست که بتوان مانند تبریز به راحتی و آسایش و آرامش تمام زندگی کرد .
در محلی از اطراف تبریز معدن عظیمی از سنگ مرمر سفید وجود دارد و یک نوع آن چنان صاف و بی غش است که از پشت صفحات آن می توان هر چیز را مشاهده کرد . می گویند این نوع مرمر از یخ بستن تدریجی آب یکی از چشمه ها حاصل شده است . در نقطه دیگری از حوالی شهر معدن نمک و طلا وجود دارد . در زمانهای قدیم از معادن طلا بهره برداری می شده ، اما مدتهاست این کار به سبب این که خرجش بر دخلش می چربد متروک مانده است .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 24   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سفرنامه شاردن