اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد تاثیر اخلاق پدر و مادر در تربیت فرزندان

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق کامل درمورد تاثیر اخلاق پدر و مادر در تربیت فرزندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد تاثیر اخلاق پدر و مادر در تربیت فرزندان


دانلود تحقیق کامل درمورد تاثیر اخلاق پدر و مادر در تربیت فرزندان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 14

 

تاثیر اخلاق پدر و مادر در تربیت فرزندان

علامه حلى‏ اعلى الله مقامه الشریف که از بزرگ‏ترین دانشمندان دین ما است، در یکى از خیابان‏هاى حله داشت عبور مى‏کرد که بچه‏اى برگشت و به او ناسزایى گفت. علامه به نوکرش گفت: ببین! پدر این بچه چه کسى است؟، و او رفت پدر بچه را پیدا کرد و پیش علامه آورد. علامه گفت: با چه خانواده‏اى وصلت کردى؟ پدرگفت: با فلان خانواده. علامه دید که خانواده آن زن، خانواده محترمى است. از پدر بچه پرسید: چه کسى این خانم را براى تو عقد کرد؟ او گفت: فلان شخص. علامه گفت: او را صدا بزنید که پیش من بیاید. علامه به عاقد گفت: صیغه عقد و طلاق را بخوان. عاقد محضرى هم صیغه عقد و طلاق را خواند، و علامه دید که او قسمت صیغه عقد را اشتباه مى‏خواند. براى همین، علامه صیغه عقد را به او یاد داد، و بعد هم به پدر گفت: که بیش‏تر از این بچه مواظبت کن. حالا شب عروسى، مردم مهمان دعوت مى‏کنند و انواع فسادها را انجام مى‏دهند. خدا مى‏داند با این کارها چه بر سر نسل آیند این زنان و مردان مى‏آید.

حضرت على علیه السلام بعد از ضربت شمشیر ابن‏ملجم ملعون داشت جان مى‏داد، ولى در همین جان دادن، دید فرصتى دارد. در همین فرصت کوتاه، این پدر واقعى دلش داشت براى حیات روحى و عقلى فرزندانش مى‏جوشید و فریاد مى‏زد. او در آن حال رو به بچه‏هایش کرد و گفت: حسن جان! حسین جان! من این حرف‏ها را فقط براى شما دو نفر، و یا تنها به خانواده‏ام نمى‏گویم؛ بلکه براى هر کسى مى‏گویم که مى‏خواهد به این سخنان گوش بدهد و آن را به نسل بعد انتقال دهد. او باید بگوید: مردم! تا روز قیامت با تربیت باشید؛ شخصیت و فضیلت داشته باشید.

در روایات قدسى دارد که خدا به پیغمبر اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم گفت: به عزت و جلال خود قسم یاد مى‏کنم، من هر آینه از بند خود، از زن و مرد آنان که در اسلام موى خود را سفید کرده‏اند، حیا مى‏کنم که آن‏ها را عذاب نمایم. بعد از گفتن این جمله، پیغمبر صلّى الله علیه و آله و سلّم گریست. عرض کردند: یا رسول اللَّه! براى چه گریه مى‏کنید؟ حضرت پاسخ داد: گریه‏ام براى کسانى است که خدا از عذاب کردن آن‏ها حیا مى‏فرماید، در حالى که آنان از گناه و معصیت خدا حیا نمى‏کنند.

 

نقش والدین برای کودک و زندگی حال و آیندۀ او بسیار مهم است. والدین دارای تأثیرات وراثتی و محیطی سرنوشت ساز برای کودک است، رفتار او الگو و مدل است؛ گفتار او سند است، غرور او کارساز است، جرأت او اطمینان بخش است، هیبت و وقار او سازنده است. زندگی و وجود او مایه گرمی و نشاط کودکان در محیط خانواده است.
شیوة برخوردها، کیفیت اعمال انضباط، شیوه محبت یا خشونت، تزلزل یا قاطعیت در رفتار، اتکای به نفس، اقتدار و سندیت والدین برای کودک درس آموز و سازنده است. شرافت و نجابت والدین در کودک نقش مؤثر دارد به همان میزان که سلامت در او اثردارد. کودک آلوده به دنیا نمی¬آید این خانواده و مخصوصاً پدر است که زمینه ساز شرافت یا آلودگی است.
بنابراین، این پرسش مطرح می¬شود که والدین چه نقشی در تربیت فرزنددارد؟ این نوشته درصدد است تا به این گونه پرسش¬هاپاسخ بگوید و نقش والدین را در تربیت فرزند روشن نماید.
نقش الگویی پدر
کودک در مسیر رشد از افرادی بسیاری اثر می¬پذیرد و تحت تأثیر دیده¬ها و شنیده¬های بسیاری قرار می¬گیرد. همة آنهایی که در اطراف او هستند و به نحوی در او اثرگذارند مدل و الگوی کودک اند. پدر از همة‌ آنها مهمتر و مؤثرتر است و این اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی هم چنان ادامه دارد.
رفتار پدر برای فرزند خردسال همه چیز است؛ درس است، اخلاق است، تربیت است، سازندگی یا ویرانگری است. طفل در سنین خردسالی همه چیز را از او کسب می¬کند. محبت، شفقت، وفاداری، خلوص و صفا، رشادت، شهامت، ادب و تواضع، عزت نفس، سجایای اخلاقی، درستکاری، پشتکار، سربلندی، شرافت، صداقت، را از او فرا می¬گیرد.
این امر از نظر روانشناسان تربیتی گسترش دارد که برخی از آنها رفتار فرزندان را انعکاسی از رفتار پدران دانسته¬اند و گفته¬اند تو اول کودک خود را به من بنمای، تا بگویم تو کی هستی. نحوة استدلال پدر، به کارگیری وسایل و ابزار، کینه¬توزی و خود خواهی او... همه در کودک نقش دارد.
بر این اساس پدران در برابر رفتار شخصی خود مسؤول¬اند. هر آنچه را که می¬یابند به فرزندان یاد می¬دهند. افکار و رفتار او را بر این اساس جهت می¬دهند، موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم می¬آورند.
تربیت فرزند از راه الگو
اهمیت رفتارپدر
بدون تردید الگو نقش بنیادینی درتربیت و سازندگی کودک دارد. ازاین رو، اگر هیچ تحلیل روانشناختی و دلیل علمی بر نقش اساسی الگوها در شکل گیری شخصیت فرد و نحوة سلوک او و نیاز همه جانبه¬ای که به الگوها دارد، وجود نداشته باشد، کافی است که هرفرد به همان تجربة گسترده¬ای که در زندگی شخصی در این خصوص دارد و احساس نیاز به الگو و تأثیر آن را عملاً و از درون در خود یافته اند، ببینند.
با این توجیه باید گفت: پدران اگر بخواهند فرزند خود را بپرورانند و او را به شیوه و روشی خاصی جهت دهند برنامه این است که خود باید مدل و الگوی راه و روشی باشند که آن را برای فرزند خویش خواستاراند. پدرانی که بین عمل و گفتارشان، بین کردار و امر و نهی شان تفاوت است هر گز نخواهند توانست در فرزندان مؤثر باشند. و هم پدرانی که فرصتی کافی برای ارتباط با فرزندان ندارند و در فرصتی محدود تنها چند کلمه¬ای را به عنوان وعظ و نصحیت با فرزندان درمیان می¬گذارند هرگز قادر نیستند به اهداف و مقاصدی که مورد نظر شان است برسند.
پدر باید برای کودک سرمشق صداقت، شرافت، وقت شناسی، رعایت نظافت، خوش قولی، سخاوت، جرأت، قدرت تحمل باشد. او در سایة‌ رعایت این وظایف و برنامه¬ها به شخصیت فرزندشان شکل می¬دهند و موجبات جمال معنوی و عزت فرزند را فراهم می¬سازد.
پدران آلوده در روحیة فرزندان اثراتی منفی می¬گذارند و ما کمتر افرادی را سراغ داریم که خود پدران نادرستی باشند و فرزندشان افراد سالم به بار آمده باشند.
اهمیت رفتار مادر
کردار و رفتار مادر چون خون در شریانهای کودک به جریان می¬افتد و شخصیت او را برای مادام العمر رنگ می¬دهد. جنبه الگویی مادر آن چنان مهم است که می¬توان گفت زمینة‌ انحطاط و یا تعالی روان پاک فرزند تا حدود زیادی مربوط بدان است. طفل او را به عنوان الگو و سر مشق انتخاب می¬کند و شیوه¬ها و رفتارهای او را تقلید می¬نماید.
بسیاری از بی بندباری¬های افرا د زاییده اشتباهات غلط مادران است و موجب اسارت و بدبختی آنها می¬شود، چه بسیار کودکانی که رفتاری را از مادر یاد گرفته¬اند و یک عمر آن رفتار مزاحم زندگی شان بوده و نتوانسته¬اند آن را به خوبی از خود دور نمایند.

چشم و گوش طفل چون دریچه¬ای باز است، می¬بیند و می¬شنود، ذهنش چون آینه است که هر چیزی در آن منعکس می¬شود با این تفاوت که آینه عکس شیء را همیشه در خود نگه نمی¬دارد ولی ذهن کودک آن را در خود ضبط می¬کند. کودک حتی شیوه فکر مادر را می¬بیند و درمی یابد، و آنچه برداشت می¬کند ممکن است سازنده باشد و یا ویرانگر.
کودکان به هنگامی که در خانه تنها می¬شوند ادای زندگانی پدر و مادر را در می¬آورند. واین خود صحنه¬ای تماشایی است. مادر می¬تواند با رفتار خود فطرت¬های امانت، صداقت، وفای به عهد، حق¬جویی، حق¬دوستی، و... را در کودک احیا کند و یا آنها را بمیراند. مادر می¬تواند زمینه را برای هدایت فطری طفل فراهم سازد و یا موجب انحرافش از صراط مستقیم گردد.
درجنبۀ عاطفی نیز مادران تأثیر بسیاری به روی کودکان دارند. اگر مادری دچار ترس باشد نمی¬تواند کودک شجاع بپروراند.
نقش تفاهم والدین درتربیت فرزند
تفاهم والدین در تمام صحنه¬های زندگی، موجب استحکام پایه¬های خانواده می¬گردد. به ویژه با تفاهم با همدیگر علاوه بر اینکه کانون زندگی را گرم¬تر نموده¬اند¬، ‌فرزندان چنین خانواده نیز¬، ‌از سلامتی کامل¬تر و شخصیت واقعی برخوردار می¬گردد. امام معصوم (ع) می¬فرماید: «‌بهترین زنان شما زنی است که هرگاه همسرش خشمناک گردد ومورد غضب وی قرار گیرد و یا این که برهمسرش غضبی کرد، به او بگوید: دست من در دست تو و تسلیم محض تو هستم.»
وباز فرموده اند: «‌اگر زنی بخوابد درحالی که شوهرش از دست او راضی نباشد، ملائکۀ خدا تا صبح او را لعن می¬کنند.»
رسول خدا(ص)‌ می¬فرماید: «‌برادرم جبرئیل به من خبر می¬داده و همواره سفارش زنان را می¬نمود، تا آنجا که من گمان کردم، برای شوهر جایز نیست که به زنش اُف بگوید... شما زنان را به عنوان امانت خدایی گرفته اید...
امیر المؤمنین (ع)‌ می¬فرماید: «‌زنان در نزد مردان مالک سود و زیان خود نیستند (زیرا طلاق دردست شوهر است و مخارج آنها نیز در دست او است و وظایفی هم از شوهران بر عهده دارند) زنان امانت خدا نزد شما هستند، به ایشان زیان نرسانید و بر ایشان سخت مگیرید.»
امیرالمؤمنین (ع) می¬فرماید: «... با زنان، خوش¬گفتار و نیکو سخن باشید، تا ایشان هم خوش کردار و نیکو رفتار شوند.»
بنابر این، تفاهم والدین محیط زندگی را سرشار از صمیمیت و صفا می¬کند؛ از این رو، محیط خانواده در تشکیل شخصیت انسان نقش بنیادین و مؤثر دارد، سنت¬ها، الگوها و ضوابط و قوانین آن در فرزندان اثر می¬گذارد. خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، آداب و سنن است و نقش و تأثیر آن، همیشگی است. تشکیل خانواده باید برمبنای تفاهم و ایجاد فضای دوستی، پایه¬گذاری شود؛ زیرا در پرتو صفا و صمیمیت زندگی مفهوم واقعی پیدامی کند و فرزندانی با روان سالم تحویل جامعه داده می¬شود.
تفاهم در پرتو محبت و احترام
خانواده مهمترین پناهگاه برای فرزندان است، اساس خانواده از نظر اسلام بر مبنای دوستی، محبت و احترام است. قرآن کریم می¬فرماید: «‌خداوند بین اعضای ‌خانواده دوستی و شفقت قرارداد.» (روم، 30 / 20)؛ باید رابطة والدین برمبنای عطوفت و مهربانی استوار باشد، از دید برخی صاحب نظران، ارتباط میان انسانها در حرف زدن و گوش فرادادن خلاصه می¬شود. که این دو مهارت در حوزة ارتباط انسانها به ویژه همسران محسوب می¬شود:
الف ـ‌ احترام¬ گفتاری
شایع¬ترین و در عین حال ساده¬ترین نوع مناسبات انسانی، ارتباط کلامی است. این ارتباط به نوبه خود، در برگیرندة‌ دو پدیدة «خوب سخن گفتن» و«خوب گفتن» می¬شود، اولی ناظر به روش ودومی به محتوا است. زمانی که همسران با لحنی مؤدبانه و احترام آمیز با یکدیگر گفتگو کرده و از روش مؤثر و سازنده¬ای برای ارتباط کلامی بهره می¬گیرند، مصداق کامل «خوب سخن» گفتن تلقی می¬شوند و زمانی که آنان، مطالب کامل و مضامین ارزشمند ومفیدی را به یکدیگر منتقل می¬نمایند واز نوعی تبادل علمی و فکری استفاده می¬کنند، روابطشان جلوه¬ای از «سخن خوب گفتن» محسوب می¬گردد.

پیامبر اکرم (ص) می¬فرماید: «‌قول الرجل لمرأتة انی احبک لا یذهب من قلبها ابداً»
یعنی سخن مرد به همسرش که (تو را دوست دارم) هیچگاه از قلب او زدوده نمی¬شود واثرات مهر¬آفرین و بسیار مثبت آن همواره باقی می¬ماند. با گفتن یک جمله کوتاه می¬توان تمام خستگی و مشکلات و سنگینی بار زندگی ومسؤولیت زن را تلافی نمود، تا زن با نشاط وآمادگی و نیروی بیشتری به زندگی وتربیت فرزندان ادامه دهد. «¬ابراز محبت، تبلور نیروی محبت است. به این معنی که لازمه محبت به کسی، ابراز آن است. لذا همسرانی که از هنر مهم نثار محبت به شریک زندگی خود بر خوردارند، کامیابی بیشتری دارند. در مقابل آنچه که در زندگی برخی زوجهای جوان به تدریج کمرنگ شده و پیوند مشترک آنان را تهدید می¬کند فقدان محبت نیست بلکه روش ابراز محبت است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد تاثیر اخلاق پدر و مادر در تربیت فرزندان

دانلود مقاله اخلاق و تربیت اسلامی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله اخلاق و تربیت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اخلاق و تربیت اسلامی


دانلود مقاله اخلاق و تربیت اسلامی

1 – معنا شناسی اخلاق و علم اخلاق

اخلاق از نظر لغوی : سرشت سجیه خواه نیکو وپسندیده ، خواه زشت و ناپسند .

معنای اصطلاحی اخلاق : رایج ترین معنای اصطلاحی در بین اندیشمندان اسلامی (صفات پایداری است که انسان به طور خود جوش بدون نیاز به تامل انجام می دهد .)

تعریف علم اخلاق : علمی ست که ضمن شناساندن خوبی ها وبدیها  راه کسب خوبیها ورفع ودفع بدیها را به ما تعلیم می دهد . البته نا گفته نماند  در تعریف علم اخلاق برخی تکیه به علم و شناخت و برخی تکیه بر عمل و رفتار داشته اند .

2 – انواع ‌‌پژوهشهای اخلاقی

شاید بتوان کل تحقیقاتی که پیرامون اخلاق صورت می گیرد به سه حوزه (( مطالعات توصیفی ))  (( مطالعات هنجاری )) (( و مطالعات تحلیلی یا فرا اخلاقی)) تقسیم کرد که هر کدام به اختصار توضیح داده می شود:الف-اخلاق توصیفی در پژوهش توصیفی اخلاق با متد تاریخی ونقلی به دنبال آشنایی با نوع رفتار اخلاقی فرد یا جامعه ای خاص هستیم یعنی توصیف و معرفی اخلاقیات افراد ،گروه ها و جوامع مختلف را به عهده دارد .ب-اخلاق هنجاری (دستوری): در اینگونه تحقیق از افعال اختیاری انسان از جهت خوبی وبدی و باید ونباید آن بحث میکند یعنی دلیل درستی یا نا درستی ومعیا رتشخیص کار خوب یا بد و اینکه چرا باید اخلاق فاضله را دارا بود از اخلاق رزیله پرهیز کرد را مورد بررسی قرار می دهد .

ج- : اخلاق تحلیل( فرااخلاق) : در این نوع پژوهشها مفاهیم و احکام اخلاقی  بررسی وتحلیل میشودو به رفتار های اخلاقی در جوامع و افعال اختیاری انسان حقانیت و بطلان گزاره های اخلاقی کاری ندارند .

3-اخلاق کاربردی

همان اخلاق هنجاری است با این تفاوت که در حوزه ای خاص از زندگی افراد بحث می کند . یعنی نظریه اخلاق را در حوزه ی مسائل خاص نشان می دهد .مثلا در مورد اخلاق دانشجوئی - مهندسی-اخلاق پژوهشی - اخلاق نقد –اخلاق محیط زیست- اخلاق سیاست –اخلاق جنس –اخلاق ازدواج- اخلاق معیشت - اخلاق حرفه ای مثل اخلاق پزشکی - تجارت و روزنامه نگاری بحث می کند .

الف ) اهمیت و جایگاه اخلاق کاربردی : چون علم اخلاق در حقیقت علم زندگی به معنای حقیقی است بدون شک یکی از سرنوشت ساز ترین دانشهاست . امام کاظم (ع) در مورد اهمیت آن می فرماید : لازم ترین دانش برای تو دانشی است که تو را به  اصلاح قلبت راهنمایی کند وفساد را برایت آشکار و پیامبر اکرم (ص) هدف اصلی رسالت خود را به کمال رساندن خلقهای کریم و منشهای بزرگوارانه معرفی کرده (( بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ))

نمونه هایی از آثار اخلاقی دانشمندان مسلمان : رسائل اخوان الصفا وخلان الوفا - الصاده و الاسعاد فی السیره الانسانیه - تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق - اخلاق ناصری - احیاء علوم الدین - المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء - المراقبات فی اعمال السنه - جامع السعادات .

دلیل اینکه بسیاری از افراد با فضائل و رذائل آشنا هستند اما به آن عمل نمی کنند : الف ) راه انجام وظایف اخلاقی و نحوه اعمال آن را نمی دانند یا درست تشخیص نمی دهند . ب ) در زمان نیاز نمی توانند تصمیم درست بگیرند .

ب )  مهمترین رسالت اخلاق کاربردی : تحلیل و بررسی ریشه ای فضائل و رذائل اخلاقی و راه تشخیص تکالیف اخلاقی و شیوه تحقق آنها در حوزه های خاص .

نمونه هایی از آثار اخلاقی در زمینه گفتگو و مناظره : آداب مناظره از شیخ مهذب الدین احمد بن عبدالرضا – شیخ سلیمان بن عبدالله ما حوزی – احمد بن اسمائیل جزائری – عبد الغفار بن محمد جیلانی – فاضل کاشی کبیری – میرزا محمد تنکابنی – میر فخر الدین محمد بن حسین حسینی – آداب التخاطب از میر محمد عباس بن علی – آداب البحث والمناظره از میر غیاث الدین حسینی دشتکی - آداب البحث از کمال الدین میثم بن علی بحرانی – خواجه نصیر الدین .

نمونه ایی از اخلاق معاشرت : آداب المعاشره, از شیخ علی حزینه – آداب العشره  محمد کاظم حائری – آداب الملوک , میرزا رفیع الدین نظام العلماء – آداب سلطنت از سید هبه الله حسین – آداب السفر از یحیی بن احمد بن سعید خلی – محمد طاهر قزوینی – آداب الضیافه از محسن فیض کاشانی .

فصل دوم : اخلاق دانشجویی

1 - اهمیت علم آموزی در اسلام : آنقدر اهمیت دارد که نخستین آیات نازل شده در باره علم است .خداوند هدف از بعثت پیامبران را صراحتاً تعلیم ذکر می کند , یعلمهم الکتاب . همچنین انتخاب گروه مباشر علمی توسط پیامبر اینکه و فرمودند بالتعلیم اُرسلت . در اسلام به عنوان یک فریضه بدون قید مکان و زمان و جنسیت اطلبو العلم من المهد الی اللحد - ولربالصین – الحکمه ضائه المومن – برتری عالم بر عابد همچون برتری ماه شب چهارده بر سایر ستارگان یا برتری خورشید بر سایر سیارات . برای آموزگار خوبیها هم جنبندگان زمین و آسمان طلب مغفرت می کنند . یاد گیرنده و یاد دهنده دارای یک پاداشند . اگر اسلام بر تحصیل علم تاکید کرده قطعا شرایط آداب و اخلاقیاتی بیان کرده است .

2 - دانش اندوزی و پارسایی : چرا دانش اندوزی باید با پارسایی همراه باشد , چون انسان مجموعه ای از نیروهای متضاد است اگر با پارسایی آن را کنترل نکند در گرداب سر کشی فرو می رود و انسانیت او پایمال می شود . علت اینکه متون اسلامی در کنار دعوت به دانش اندوزی بر پارسایی همراه با تعلیم بر تزکیه تاکید می کند به خاطر این است که تفکر آدمی را از بند اسارت شیطان درونی و بیرونی آزاد کند .

اهمیت تقوا در کسب دانش چیست : تقوا سبب میشود فطرت انسان به پاکی و زلالی نخستین برگردد و باعث شود بدون دخالت هوای نفس حقایق را پذیرفته و به اندیشه صحیح برسد .

3 – موانع دستیابی به علم حقیقی : چینش نادرست مقدمات – کوتاهی در انتخاب مواد یقین آور برای استدلال – پیروی از حدس و گمان – تقلید کور کورانه – شتاب زدگی – تمایلات نفسانی در اسارت و بردگی وهم و خیال بودن – حب و بغض
 – عجب وخود بزرگ بینی , از مهمترین موانع رسیدن به علم حقیقی است .

برای پرهیز از لغزشها و برداشتن موانع چه اقدامی باید کرد : یکی اینکه علم منطق را به درستی آموخت و بدرستی به کار گرفت و برای بر طرف کردن آلودگی های نفسانی و اخلاقی باید خود را به لباس و صلاح تقوا و ایمان مجهز کرد و از خداوند کمک گرفت .

الف ) پیروی از حدس و گمان چگونه به عنوان یک مانع رسیدن به علم حقیقی به حساب می آید : شاید رسیدن به یقین در بسیاری از امور بسیار دشوار به نظر می رسد با توجه به غریزه راحت طلبی انسان زندگی را بر گمان بنا می کند که ممکن است زیان های جبران ناپذیر به بار آورد . قرآن کریم این شیوه را محکوم می کند  (( ولا تغف ما لیس لک به علم )) اسراء 36

بنا براین انسان نباید بر اساس حدس و گمان قضاوت کند و تا زمانیکه به یقین نرسیده حکم کردن جایز نیست .

ب ) منظور از تقلید کورکورانه چیست , انواع تقلید را بنویسید : سپردن مهار تفکر به دست دیگران . تقلید چه در مسائل فرعی و جزئی مانند نوع پوشش مد گرایی و چه در مسائل کلی چون اندیشمندان در نوع جهان بینی مثلا اکثریت را ملاک قرار

فهرست مطالب:

عنوان

فصل اول : معنا شناسی و جایگاه اخلاق کاربردی

فصل دوم : اخلاق دانشجویی

فصل سوم : اخلاق پژوهش

فصل چهارم : اخلاق نقد ( شیوه های اخلاقی مواجهه با اندیشه ها )

فصل پنجم : اخلاق معیشت

فصل ششم اخلاق معاشرت

فصل هفتم : اخلاق جنسی

فصل هشتم:   اخلاق سیاست 

فصل نهم:   اخلاق گفتگو

 شامل 56 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اخلاق و تربیت اسلامی

تحقیق درباره بررسی تاثیر وسایل ارتباط جمعی بر اخلاق اجتماعی نوجوانان

اختصاصی از اس فایل تحقیق درباره بررسی تاثیر وسایل ارتباط جمعی بر اخلاق اجتماعی نوجوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی تاثیر وسایل ارتباط جمعی بر اخلاق اجتماعی نوجوانان


تحقیق درباره بررسی تاثیر وسایل ارتباط جمعی بر اخلاق اجتماعی نوجوانان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه16

بخشی از فهرست مطالب

1- تعریف اخلاق اجتماعی به زبان جامعه شناسی

 

2- فرهنگ عمومی و اخلاق اجتماعی جوانان

 

4- عوامل یا کارگزاران انتقال اخلاق اجتماعی

 

3- مکانیزم‌های انتقال اخلاق اجتماعی

 

5- دیدگاههای نظری درباره تاثیر وسایل ارتباط جمعی

 

دیدگاه افراطی:

 

دیدگاه تفریطی:

 

3-5- دیدگاه بینابین؛

 

6- تاثیر تلویزیون بر رفتارهای اجتماعی جوانان:

 

اثرات و کارکردهای منفی تلویزیون

 

بررسی تاثیر وسایل ارتباط جمعی بر اخلاق اجتماعی نوجوانان

 

امروزه برخی عصر جدید را عصر ارتباطات می دانند و غالبا سخن از وسایل ارتباط جمعی زیاد به میان آورده می شود. در جامعه امروزی همه افراد از رسانه های گروهی تاثیر می پذیرند و در واقع 3/1 اوقات بیداری ما در مصاحبت با این رسانه ها سپری می شود.

 

ارتباط و فرهنگ محکوم به همزیستی هستند. ارتباطات محصول فرهنگ و فرهنگ مشخص کننده ساختار، معنا و زمینه ارتباطی است که صورت می گیرد. بدون ارتباط هیچ ارتباطی قادر به بقا نیست. لذا بین مجموعه فرهنگ و ارتباطات روابط تنگا تنگ و پویایی وجود دارد. وقتی که از فرهنگ یا فرهنگ عمومی بحث می کنیم، نمی توانیم از نقش رسانه های همگانی یا وسایل ارتباط غفلت کنیم زیرا این وسایل نقش و تاثیر بسزایی در فرهنگ سازی دارند.

 

آگاهی‌های اجتماعی در یک جامعه وقتی به صورت فرهنگی عمومی در می آید که به طور مستمر از طریق وسایل ارتباط جمعی و در مجامع مختلف مطرح شود.

 

با این توضیح مقدماتی آنچه که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد، تاثیر اجتماع و نهادهای اجتماعی (در اینجا اختصاصا وسایل ارتباط جمعی) در شکل گیری و انتقال اخلاق اجتماعی و محتوای آن بالخص در میان نوجوانان و جوانان است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی تاثیر وسایل ارتباط جمعی بر اخلاق اجتماعی نوجوانان

دانلود مقاله کامل درباره اخلاق تعلیم و تربیت

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله کامل درباره اخلاق تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره اخلاق تعلیم و تربیت


دانلود مقاله کامل درباره اخلاق تعلیم و تربیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 17
بخشی از فهرست و توضیحات:

تعلیم و تربیت

مقدمه

روابط انسانى در مدرسه و محیط آموزشى، بر اساس اهداف تعلیم و تربیت شکل مى‏گیرد. اهداف تعلیم و تربیت، در پیوند با اهداف خانواده و جامعه است و همراه با دیگر نهادهاى اجتماعى مقصدى جز پرورش انسان براى رسیدن به قرب خدا ندارد.

مراکزى که تحت عنوان مراکز آموزشى شناخته مى‏شوند مانند: دبستان و دبیرستان و دانشگاه، در اندیشه تربیتى اسلام، عهده‏دار تعلیم و تربیت همزمان هستند. رسالت این گونه مراکز رسالت انسان سازى است و انسان سازى شغل انبیاء و اولیا بوده است. آموزشگاه اسلامى خود را موظف به پرورش انسان‏هاى الهى مى‏داند و اهداف خود را به مقاصد آموزشى صرف محدود نمى‏سازد؛ چرا که تکلیف خود را تلاش براى تحقق اهداف دین مى‏داند:

هوالذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة؛
(۲۶۹)

اوست آن کس که در میان بى‏سوادان فرستاده‏اى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد.

هدف پیامبر گرامى اسلام (ص) تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت بوده است. بنابراین مراکز آموزش اسلامى نیز نمى‏توانند از تزکیه و پرورش انسان‏ها چشم پوشى کنند و به آموزش مفاهیم و اصطلاحات بسنده کنند.

اگر معلمان و متعلمان، اهداف آموزش و پرورش اسلامى را بشناسند و تحقق آن اهداف را در ساخت فرد و جامعه اسلامى ضرورى بدانند، تلاش براى تحقق آن اهداف را وظیفه شرع و اخلاقى خود خواهند شمرد. بنابراین، شناخت اجمالى اهداف تعلیم و تربیت اسلامى مى‏تواند ما را به اخلاق آموزشى در اسلام نزدیک سازد.

اهداف تعلیم و تربیت اسلامى عبارت است از:

۱ - آموزش مفاهیم و معارفى که براى سلوک الى الله و تحقق اهداف انسان سازى اسلامى ضرورى است؛

۲ - ایجاد زمینه کسب مهارت‏ها و عادات اخلاقى مناسب با هدف غایى انسان

۳ - آموزش اطلاعات لازم براى زندگى در جامعه اسلامى

۴ - آموزش علوم و معارفى که جامعه اسلامى به آن نیاز دارد

۵ - ایجاد مهارت‏هاى لازم در کاربرد آموزه‏هاى علمى

۶ - ایجاد انگیزه و توانایى کشف نادانسته‏ها در عرصه‏هاى مختلف معرفت بشرى.

با توجه به این اهداف مى‏توان قلمرو فعالیت مراکز آموزشى را به دو حوزه مرتبط با هم تقسیم کرد: آموزش و پرورش عام و آموزش و پرورش خاص.

آموزش و پرورش عام، شامل همه فعالیت‏هاى آموزشى و پرورشى مى‏شود که براى پرورش انسان مؤمن، متخلق به اخلاق الهى و سالک الى الله لازم است. این فعالیت‏ها درباره همه فراگیران دانش‏آموزان و دانش‏جویان اجرا مى‏شود.

آموزش و پرورش خاص، فعالیت‏هاى آموزشى و پرورشى مربوط به علوم و صنایع را شامل مى‏شود.

براى بررسى ارزش اخلاقى فعالیت‏هاى معلمان و متعلمان، باید تأثیر علم مورد آموزش در تحقق هدف غایى انسان معلوم باشد. پس باید به دو نکته توجه کرد:

الف. وقتى از تأثیر یک علم در تحقق هدف غایى سخن مى‏گوییم در واقع این فرض را داریم که آن علم به عمل در مى‏آید. به عبارت دیگر تأثیر هر علم در قرب انسان به خداوند تأثیرى عملى است و با به کار گرفتن آن علم آثار آن ظاهر مى‏شود.

ب. تأثیر علوم در تحقق اهداف غایى انسان یکسان نیست. علوم آخرت و مواد درسى مشترک که در آموزش و پرورش عام تعلیم مى‏شود، تاثیر مستقیمى در این هدف دارد و شرط لازم تقرب به خداوند محسوب مى‏شود اما علوم مربوط به آموزش و پروش خاص در این زمینه تأثیر غیر مستقیم دارند؛ تأثیر این نوع علوم، به نیاز اجتماع و کاربرد آن با نیت صحیح وابسته است.

با توجه به دو نکته فوق باید یادآور شد که کاربرد علوم مربوط به آموزش و پرورش خاص در قلمرو حاجات دنیاى است و تعلیم و تعلم مواد درسى آن میان همه معلمان و متعلمان جهان رواج دارد. نیکوکار و فاجر، مؤمن و کافر، و خوب و بد همه این علوم را تحصیل مى‏کنند و در آبادانى زندگى دنیا به کار مى‏گیرند. تبادل مفاهیم مربوط به این علوم مشروط بر تصفیه باطن و اخلاص نیت نیست یعنى بدون اخلاص نیز مى‏توان این علوم را کسب کرد و به کار اصلاح امور دنیایى بست.

ولى کاربرد علوم آموزش و پرورش عام در امور دنیایى نیست و مربوط به آخرت است اعمال آخرتى همه نیازمند قصد تقرب هستند و این قصد بدون باور امکان‏پذیر نیست باور قلبى به مضامین علوم آخرت وقتى حاصل مى‏شود که با نیت خالص به کسب علم روى آوریم چرا که علم مجموعه‏اى از اصطلاحات نیست، حقیقتى است که انسان را به لحاظ وجودى رشد مى‏دهد و به لطف خداوند در دل جاى مى‏گیرد.

نور علم

علمى که صلاح آخرت در هر عصرى وابسته به آن است، علم آخرت است. حقایق این علم ازلى و تغییر ناپذیرند. زمانى مى‏توان گفت کسى این علم را آموخته است که آثار عملى آن مشاهده شود. بسیار دیده مى‏شود که کسانى با اصطلاحات علوم معنوى و آخرتى آشنایند ولى آثار آن علوم در آنها دیده نمى‏شود. بهترین دلیل بر این که چنین افرادى وجود دارند، روایاتى است که عالمان سوء را معرفى مى‏کنند و آنان را وعده عذاب و آتش مى‏دهد. از این روایات مى‏توان فهمید که اطلاق عنوان عالم به این افراد مجازى است زیرا در روایات دیگرى آثار علم و نجات و رستگارى معرفى شده است. اگر اثر علم رستگارى و حسن آخرت باشد، کسى که در عالم است نمى‏تواند جهنمى و بدعاقبت باشد. پس اگر به کسى که آخرت سوء دارد عالم گفته مى‏شود از سر مجاز است.

همین مقدار کافى است تا بپذیریم علم همین اصطلاحات و مفاهیم نیست بلکه حقیقتى است که با مذاکرات علمى به دست نمى‏آید. مذاکرات علمى و تعلم فقط زمینه را براى دریافت آن حقیقت آماده مى‏سازد، ولى علم نورى است که خداوند به قلوب مؤمنان خالص هدیه مى‏کند.

امام صادق(ع) فرمودند:

لیس العلم بالتعلم و انما هو نور یقع فى قلب من یرید اللَّه تبارک و تعالى ان یهدیه؛ (۲۷۰)

علم به زیادى دانش اموختن نیست بلکه نورى است که خداوند در قلب آن که هدایش را اراده فرموده وارد مى‏کند.

این دیدگاه که علم به افاضه پروردگار تحقق مى‏یابد. نقشى کلیدى در اخلاق آموزشى دارد.

 

وظایف طالب علم

دانشجویى که در پى این علم است، به هر سخنى گوش و دل نمى‏سپارد و از هر منبعى علم نمى‏آموزد و چون جان خود را آماده پذیرایى از غذایى پاک مى‏کند به تصفیه باطن مى‏پردازد. براى ان که نور علم در قلبى بتابد، باید آن قلب صیقل داده شود پس مجاهده با نفس مقدمه ضرورى کار دانشجوى علم آخرت است.

از امام باقر(ع) روایت شده است که درباره این آیه قرآن: فلینظر الانسان الى طعامه فرمودند:

یعنى علمه الذى یأخذ ممن یأخذه؛ (۲۷۱)

مقصود از طعام علم است که بایدانسان ببیند از کجا دریافت مى‏کند.

اهمیت منبع و منشأ علم بسیار زیاد است، زیرا هدف از علم آموزى، کمال نفس است و کمال نفس فقط با علم حقیقى مطابق با واقع محقق مى‏شود. پس اتکا به منابع نامطمئن، علم نافع را به بار نمى‏آورد:

من اصغى الى ناطق فقد عبده فان کان الناطق یؤدى عن اللَّه فقد عبد اللَّه و ان کان الناطق یؤدى عن الشیطان فقد عبد الشیطان؛ (۲۷۲)

کسى که به گوینده‏اى گوش مى‏سپارد او را بندگى کرده است پس اگر گوینده از خدا بگوید شنونده خدا را بندگى کرده و اگر از زبان شیطان سخن بگوید، شنونده شیطان را بندگى نموده است.

متعلم راه رستگارى علم را از خداوند مى‏خواهد: «قل رب زدنى علما (۲۷۳)» و علم را براى رشد و تعالى مى‏جوید نه براى اغراض نفسانى و دنیایى «هل اتبعک على ان تعلمن مما علمت رشداً (۲۷۴)» با توجه به دو نکته فوق روش صحیح دانشجویى این است که در انتخاب مدرسه و استاد نهایت دقت صورت گیرد و پس از آن از خداوند درخواست علم حقیقى شود و از او نجات از گمراهى طلب شود:

اللهم انى اعوذ بک من... ان اضل او اضل او اظلم او اظلم... (۲۷۵)

خداوندا به تو پناه مى‏برم از این که گمراه شوم یا گمراه کنم، ستم کنم و یا ستم دیده شوم...

این استعاذه‏ها ضرورى است، زیرا راهزنان مسیر دانش‏آموزى بسیارند.

جایگاه علم و عالمان در جامعه به صورت طبیعى براى عالم موقعیتى فراهم مى‏کند. توجه مردم به عالم و منافع مادى قابل تحصیل براى عالم، خلوص نیت او را تهدید مى‏کند و نیز خلوص نیت کسى را که آروزى عالم شدن دارد.

از امام باقر(ع) روایت شده است:

من طلب العلم لیباهى به العلماء او یمارى به السفهاء او یصرف به وجوه الناس الیه فلیتبوأ مقعده من النار؛ (۲۷۶)

کسى که دانش طلبد تا با آن در برابر عالمان فخر کند و یا با کم خردان درآویزد و یا مردم را به خود متوجه سازد، پس جایگاه او آتش است.

از امام صادق(ع) روایت شده است:

من اراد الحدیث لمنفعة الدنیا لم یکن له فى الاخرة نصیب، و من اراد به خیر الاخرة اعطاه اللَّه خیر الدنیا و الاخرة؛ (۲۷۷)

کسى که خواهان حدیث باشد براى سود دنیا در آخرت بهره‏اى ندارد و کسى که از حدیث خیر آخرت را بجوید خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا مى‏کند.

سخنانى از این قبیل، هشدار به طالبان علم است تا مبادا نیات خود را به اغراض دنیایى آلوده سازند؛ زیرا کاربرد علم آخرت در اصلاح آخرت است و صلاح آخرت جز به خلوص نیت محقق نمى‏شود.

احادیثى که نیات دنیایى را نکوهش مى‏کنند همه درباره علم آخرت هستند ولى درباره علوم و صنایع دنیایى نیز اگر کسى بخواهد تحصیل آنها براى سلوک معنوى او سودمند باشد باید نیت خود را خالص سازد و علم را براى به کارگیرى در مصلحت مسلمین و نیکى به آنان بیاموزد و شناخت بیشتر طبیعت و قوانین آن را به عنوان شناخت آیات الهى و رهبرى شدن به سوى او اراده کند.

روایاتى که به اخلاص دعوت مى‏کند، در عین حال راهنمایى براى انتخاب استاد است. طالب علم اگر استادى را خواهان دنیا یافت، نباید او را برگزیند زیرا تأثیر استاد بر دانشجو بسیار است؛ چنان که گویى دانشجویانى که گوش به استادى مى‏سپارند او را بندگى کرده‏اند از امام صادق(ع) درباره عالم دوستدار دنیا به احتیاط سفارش شده است. ایشان فرموده‏اند:

اذا رأیتم العالم محبا للدنیا فاتهموه على دینکم، فان کل محب لشى یحوط ما احب؛ (۲۷۸)

چون عالم را دوستدار دنیا یافتید او را بر دین خود متهم سازید زیرا دوستار هر چیز آن را نگاه مى‏دارد.

طالب علم پس از آن که درون خود را از نیات دنیایى تصفیه کرد از خداوند درخواست علم نمود استاد مناسب اختیار کرد و از خطر گمراهى استعاذه نمود در روابط خود با استاد باید به نکات زیر توجه کند:

۱ - در بهره‏گیرى از دانش استاد دو اصل را به طور همزمان رعایت کند:

الف) همیشه درستى راى استاد را محتمل‏تر از درستى راى خود بداند، زیرا استاد از علم و تجربه بیشترى بهره دارد. پس به استاد خود اعتماد کند.

ب) درباره درستى سخن استاد اندیشه کند و در ارزیابى آن عقل خود را میزان قرار دهد. به عبارت دیگر تحصیل را به شیوه‏اى محققانه انجام دهد و صرف گفتار استاد را بدون سنجش عقلى، دلیل بر درستى سخن نپندارد. براى محصل ابتدایى، سلوک راه تحقیق دشوار است، پس باید از شتاب در اظهار رأى بپرهیزد و پرسش‏ها و نقدهاى خود را براى رسیدن به حق با استاد در میان گذارد. از امام صادق(ع) روایت شده است:

ان هذا العلم علیه قفل و مفتاحه المسأله. (۲۷۹)

۲ - در برابر استاد فروتنى کند. استادى که انسان را به معارف سودمند براى کمال آشنا مى‏کند، مقدمات نجات او را فراهم مى‏کند و حقى بزرگ بر او دارد.

از امام صادق(ع) روایت شده است:

تو اصغوا لمن طلبتم من العلم (۲۸۰)

در برابر کسى که از او علم مى‏آموزید فروتنى کنید.

۳ - در جلب رضایت او کوشا باشد. معلم از شاگردان خود دو چیز مى‏خواهد: نخست آن که رعایت ادب کنند و دیگر آن که در یادگیرى آن چه استاد مى‏گوید کوشا باشند. دانشجویى که خواستار رضایت استاد است باید از این دو فروگذار نکند.

در پایان بحث از وظایف متعلم باید یادآورى نمود که دانش‏آموزى پاسخگویى گرایش حقیقت جویى انسان است و رفتن به سوى کسب دانش، امرى طبیعى است. حال سؤال این است که تعلیم پاسخگوى کدام گرایش ماست و انگیزه معلمى چیست؟

 

تعلیم

انسان به طور طبیعى و فطرى مایل به خلق و ایجاد است. او از اختراع ابزار و آلات جدید خشنود مى‏شود و از پرورش گل و گیاه نشاط مى‏یابد و از دیر زمان با تربیت حیوانات عطش خود را به ساختن فرو نشانده است. فعالیت آموزشى معلم از سویى پاسخگویى به این گرایش طبیعى و از سوى دیگر پاسخى به گرایش حقیقت جویى است؛ زیرا در مجلس درس، تنها متعلم نیست که مى‏آموزد، معلم نیز در هنگام گفتگوى علمى زوایاى جدیدى از مسائل را درک مى‏کند و قدرت طرح و پاسخگویى به سؤالات جدید را در خود مى‏یابد. این دو گرایش طبیعى را مى‏توان منشأ روى آوردن به تعلیم شمرد.

عوامل دیگرى نیز انگیزه تعلیم هستند که به اهمیت دو عامل فوق نیستند؛ مانند: تعلیم براى پیشرفت مادى و فنى جامعه و بسط امکانات زندگى مرفه و سالم، تعلیم براى ارضاء گرایش به تفوق بر دیگران و...

عامل مهم دیگرى نیز وجود دارد و آن دعوتى است که از جانب خداوند و اولیاء او شده است و عالمان را به تعلیم دیگران فرا خوانده است:

ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدى من بعد ما بیناه للناس فى الکتاب اولئک یلعنهم اللَّه و یلعنهم اللاعنون؛ (۲۸۱)

کسانى که نشانه‏هاى روشن و رهنمودى را که فرو فرستادیم، بعد از آن که آن را براى مردم در کتاب توضیح دادیم، مى‏پوشانند، آنان را خدا لعنت مى‏کند، لعنت کنندگان لعنتشان مى‏کنند.

 

پى ‏نوشتها:

(۲۶۹) - جمعه، ۲.

(۲۷۰) - بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۵.

(۲۷۱) - همان، ج ۲، ص ۹۶.

(۲۷۲) - اصول کافى، ج ۶، باب الغناء، حدیث ۲۴.

(۲۷۳) - طه، ۱۹.

(۲۷۴) - کهف، ۶۶.

(۲۷۵) - من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۷، حدیث ۹۲۸.

(۲۷۶) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب المستأکل بعلمه و المباهى به.

(۲۷۷) - همان.

(۲۷۸) - همان.

(۲۷۹) - همان، باب سؤال العالم و تذکاره، حدیث ۳.

(۲۸۰) - همان، باب صفة العلماء، حدیث ۱.

(۲۸۱) - بقره، ۱۵۹.

(۲۸۲) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب استعمال العلم، حدیث ۳.

(۲۸۳) - همان، باب بذل العلم، حدیث ۴.

(۲۸۴) - همان، حدیث ۱.

(۲۸۵) - همان، حدیث ۳.

(۲۸۶) - بحارالانوار، ج ۲، ص ۶۲، حدیث ۷.

(۲۸۷) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب النهى عن القول بغیر علم، حدیث ۸.

(۲۸۸) - المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۴۵۰.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اخلاق تعلیم و تربیت

دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق تعلیم و تربیت

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق تعلیم و تربیت


دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق تعلیم و تربیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 17
بخشی از فهرست و توضیحات:

تعلیم و تربیت

مقدمه

روابط انسانى در مدرسه و محیط آموزشى، بر اساس اهداف تعلیم و تربیت شکل مى‏گیرد. اهداف تعلیم و تربیت، در پیوند با اهداف خانواده و جامعه است و همراه با دیگر نهادهاى اجتماعى مقصدى جز پرورش انسان براى رسیدن به قرب خدا ندارد.

مراکزى که تحت عنوان مراکز آموزشى شناخته مى‏شوند مانند: دبستان و دبیرستان و دانشگاه، در اندیشه تربیتى اسلام، عهده‏دار تعلیم و تربیت همزمان هستند. رسالت این گونه مراکز رسالت انسان سازى است و انسان سازى شغل انبیاء و اولیا بوده است. آموزشگاه اسلامى خود را موظف به پرورش انسان‏هاى الهى مى‏داند و اهداف خود را به مقاصد آموزشى صرف محدود نمى‏سازد؛ چرا که تکلیف خود را تلاش براى تحقق اهداف دین مى‏داند:

هوالذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة؛
(۲۶۹)

اوست آن کس که در میان بى‏سوادان فرستاده‏اى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد.

هدف پیامبر گرامى اسلام (ص) تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت بوده است. بنابراین مراکز آموزش اسلامى نیز نمى‏توانند از تزکیه و پرورش انسان‏ها چشم پوشى کنند و به آموزش مفاهیم و اصطلاحات بسنده کنند.

اگر معلمان و متعلمان، اهداف آموزش و پرورش اسلامى را بشناسند و تحقق آن اهداف را در ساخت فرد و جامعه اسلامى ضرورى بدانند، تلاش براى تحقق آن اهداف را وظیفه شرع و اخلاقى خود خواهند شمرد. بنابراین، شناخت اجمالى اهداف تعلیم و تربیت اسلامى مى‏تواند ما را به اخلاق آموزشى در اسلام نزدیک سازد.

اهداف تعلیم و تربیت اسلامى عبارت است از:

۱ - آموزش مفاهیم و معارفى که براى سلوک الى الله و تحقق اهداف انسان سازى اسلامى ضرورى است؛

۲ - ایجاد زمینه کسب مهارت‏ها و عادات اخلاقى مناسب با هدف غایى انسان

۳ - آموزش اطلاعات لازم براى زندگى در جامعه اسلامى

۴ - آموزش علوم و معارفى که جامعه اسلامى به آن نیاز دارد

۵ - ایجاد مهارت‏هاى لازم در کاربرد آموزه‏هاى علمى

۶ - ایجاد انگیزه و توانایى کشف نادانسته‏ها در عرصه‏هاى مختلف معرفت بشرى.

با توجه به این اهداف مى‏توان قلمرو فعالیت مراکز آموزشى را به دو حوزه مرتبط با هم تقسیم کرد: آموزش و پرورش عام و آموزش و پرورش خاص.

آموزش و پرورش عام، شامل همه فعالیت‏هاى آموزشى و پرورشى مى‏شود که براى پرورش انسان مؤمن، متخلق به اخلاق الهى و سالک الى الله لازم است. این فعالیت‏ها درباره همه فراگیران دانش‏آموزان و دانش‏جویان اجرا مى‏شود.

آموزش و پرورش خاص، فعالیت‏هاى آموزشى و پرورشى مربوط به علوم و صنایع را شامل مى‏شود.

براى بررسى ارزش اخلاقى فعالیت‏هاى معلمان و متعلمان، باید تأثیر علم مورد آموزش در تحقق هدف غایى انسان معلوم باشد. پس باید به دو نکته توجه کرد:

الف. وقتى از تأثیر یک علم در تحقق هدف غایى سخن مى‏گوییم در واقع این فرض را داریم که آن علم به عمل در مى‏آید. به عبارت دیگر تأثیر هر علم در قرب انسان به خداوند تأثیرى عملى است و با به کار گرفتن آن علم آثار آن ظاهر مى‏شود.

ب. تأثیر علوم در تحقق اهداف غایى انسان یکسان نیست. علوم آخرت و مواد درسى مشترک که در آموزش و پرورش عام تعلیم مى‏شود، تاثیر مستقیمى در این هدف دارد و شرط لازم تقرب به خداوند محسوب مى‏شود اما علوم مربوط به آموزش و پروش خاص در این زمینه تأثیر غیر مستقیم دارند؛ تأثیر این نوع علوم، به نیاز اجتماع و کاربرد آن با نیت صحیح وابسته است.

با توجه به دو نکته فوق باید یادآور شد که کاربرد علوم مربوط به آموزش و پرورش خاص در قلمرو حاجات دنیاى است و تعلیم و تعلم مواد درسى آن میان همه معلمان و متعلمان جهان رواج دارد. نیکوکار و فاجر، مؤمن و کافر، و خوب و بد همه این علوم را تحصیل مى‏کنند و در آبادانى زندگى دنیا به کار مى‏گیرند. تبادل مفاهیم مربوط به این علوم مشروط بر تصفیه باطن و اخلاص نیت نیست یعنى بدون اخلاص نیز مى‏توان این علوم را کسب کرد و به کار اصلاح امور دنیایى بست.

ولى کاربرد علوم آموزش و پرورش عام در امور دنیایى نیست و مربوط به آخرت است اعمال آخرتى همه نیازمند قصد تقرب هستند و این قصد بدون باور امکان‏پذیر نیست باور قلبى به مضامین علوم آخرت وقتى حاصل مى‏شود که با نیت خالص به کسب علم روى آوریم چرا که علم مجموعه‏اى از اصطلاحات نیست، حقیقتى است که انسان را به لحاظ وجودى رشد مى‏دهد و به لطف خداوند در دل جاى مى‏گیرد.

نور علم

علمى که صلاح آخرت در هر عصرى وابسته به آن است، علم آخرت است. حقایق این علم ازلى و تغییر ناپذیرند. زمانى مى‏توان گفت کسى این علم را آموخته است که آثار عملى آن مشاهده شود. بسیار دیده مى‏شود که کسانى با اصطلاحات علوم معنوى و آخرتى آشنایند ولى آثار آن علوم در آنها دیده نمى‏شود. بهترین دلیل بر این که چنین افرادى وجود دارند، روایاتى است که عالمان سوء را معرفى مى‏کنند و آنان را وعده عذاب و آتش مى‏دهد. از این روایات مى‏توان فهمید که اطلاق عنوان عالم به این افراد مجازى است زیرا در روایات دیگرى آثار علم و نجات و رستگارى معرفى شده است. اگر اثر علم رستگارى و حسن آخرت باشد، کسى که در عالم است نمى‏تواند جهنمى و بدعاقبت باشد. پس اگر به کسى که آخرت سوء دارد عالم گفته مى‏شود از سر مجاز است.

همین مقدار کافى است تا بپذیریم علم همین اصطلاحات و مفاهیم نیست بلکه حقیقتى است که با مذاکرات علمى به دست نمى‏آید. مذاکرات علمى و تعلم فقط زمینه را براى دریافت آن حقیقت آماده مى‏سازد، ولى علم نورى است که خداوند به قلوب مؤمنان خالص هدیه مى‏کند.

امام صادق(ع) فرمودند:

لیس العلم بالتعلم و انما هو نور یقع فى قلب من یرید اللَّه تبارک و تعالى ان یهدیه؛ (۲۷۰)

علم به زیادى دانش اموختن نیست بلکه نورى است که خداوند در قلب آن که هدایش را اراده فرموده وارد مى‏کند.

این دیدگاه که علم به افاضه پروردگار تحقق مى‏یابد. نقشى کلیدى در اخلاق آموزشى دارد.

 

وظایف طالب علم

دانشجویى که در پى این علم است، به هر سخنى گوش و دل نمى‏سپارد و از هر منبعى علم نمى‏آموزد و چون جان خود را آماده پذیرایى از غذایى پاک مى‏کند به تصفیه باطن مى‏پردازد. براى ان که نور علم در قلبى بتابد، باید آن قلب صیقل داده شود پس مجاهده با نفس مقدمه ضرورى کار دانشجوى علم آخرت است.

از امام باقر(ع) روایت شده است که درباره این آیه قرآن: فلینظر الانسان الى طعامه فرمودند:

یعنى علمه الذى یأخذ ممن یأخذه؛ (۲۷۱)

مقصود از طعام علم است که بایدانسان ببیند از کجا دریافت مى‏کند.

اهمیت منبع و منشأ علم بسیار زیاد است، زیرا هدف از علم آموزى، کمال نفس است و کمال نفس فقط با علم حقیقى مطابق با واقع محقق مى‏شود. پس اتکا به منابع نامطمئن، علم نافع را به بار نمى‏آورد:

من اصغى الى ناطق فقد عبده فان کان الناطق یؤدى عن اللَّه فقد عبد اللَّه و ان کان الناطق یؤدى عن الشیطان فقد عبد الشیطان؛ (۲۷۲)

کسى که به گوینده‏اى گوش مى‏سپارد او را بندگى کرده است پس اگر گوینده از خدا بگوید شنونده خدا را بندگى کرده و اگر از زبان شیطان سخن بگوید، شنونده شیطان را بندگى نموده است.

متعلم راه رستگارى علم را از خداوند مى‏خواهد: «قل رب زدنى علما (۲۷۳)» و علم را براى رشد و تعالى مى‏جوید نه براى اغراض نفسانى و دنیایى «هل اتبعک على ان تعلمن مما علمت رشداً (۲۷۴)» با توجه به دو نکته فوق روش صحیح دانشجویى این است که در انتخاب مدرسه و استاد نهایت دقت صورت گیرد و پس از آن از خداوند درخواست علم حقیقى شود و از او نجات از گمراهى طلب شود:

اللهم انى اعوذ بک من... ان اضل او اضل او اظلم او اظلم... (۲۷۵)

خداوندا به تو پناه مى‏برم از این که گمراه شوم یا گمراه کنم، ستم کنم و یا ستم دیده شوم...

این استعاذه‏ها ضرورى است، زیرا راهزنان مسیر دانش‏آموزى بسیارند.

جایگاه علم و عالمان در جامعه به صورت طبیعى براى عالم موقعیتى فراهم مى‏کند. توجه مردم به عالم و منافع مادى قابل تحصیل براى عالم، خلوص نیت او را تهدید مى‏کند و نیز خلوص نیت کسى را که آروزى عالم شدن دارد.

از امام باقر(ع) روایت شده است:

من طلب العلم لیباهى به العلماء او یمارى به السفهاء او یصرف به وجوه الناس الیه فلیتبوأ مقعده من النار؛ (۲۷۶)

کسى که دانش طلبد تا با آن در برابر عالمان فخر کند و یا با کم خردان درآویزد و یا مردم را به خود متوجه سازد، پس جایگاه او آتش است.

از امام صادق(ع) روایت شده است:

من اراد الحدیث لمنفعة الدنیا لم یکن له فى الاخرة نصیب، و من اراد به خیر الاخرة اعطاه اللَّه خیر الدنیا و الاخرة؛ (۲۷۷)

کسى که خواهان حدیث باشد براى سود دنیا در آخرت بهره‏اى ندارد و کسى که از حدیث خیر آخرت را بجوید خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا مى‏کند.

سخنانى از این قبیل، هشدار به طالبان علم است تا مبادا نیات خود را به اغراض دنیایى آلوده سازند؛ زیرا کاربرد علم آخرت در اصلاح آخرت است و صلاح آخرت جز به خلوص نیت محقق نمى‏شود.

احادیثى که نیات دنیایى را نکوهش مى‏کنند همه درباره علم آخرت هستند ولى درباره علوم و صنایع دنیایى نیز اگر کسى بخواهد تحصیل آنها براى سلوک معنوى او سودمند باشد باید نیت خود را خالص سازد و علم را براى به کارگیرى در مصلحت مسلمین و نیکى به آنان بیاموزد و شناخت بیشتر طبیعت و قوانین آن را به عنوان شناخت آیات الهى و رهبرى شدن به سوى او اراده کند.

روایاتى که به اخلاص دعوت مى‏کند، در عین حال راهنمایى براى انتخاب استاد است. طالب علم اگر استادى را خواهان دنیا یافت، نباید او را برگزیند زیرا تأثیر استاد بر دانشجو بسیار است؛ چنان که گویى دانشجویانى که گوش به استادى مى‏سپارند او را بندگى کرده‏اند از امام صادق(ع) درباره عالم دوستدار دنیا به احتیاط سفارش شده است. ایشان فرموده‏اند:

اذا رأیتم العالم محبا للدنیا فاتهموه على دینکم، فان کل محب لشى یحوط ما احب؛ (۲۷۸)

چون عالم را دوستدار دنیا یافتید او را بر دین خود متهم سازید زیرا دوستار هر چیز آن را نگاه مى‏دارد.

طالب علم پس از آن که درون خود را از نیات دنیایى تصفیه کرد از خداوند درخواست علم نمود استاد مناسب اختیار کرد و از خطر گمراهى استعاذه نمود در روابط خود با استاد باید به نکات زیر توجه کند:

۱ - در بهره‏گیرى از دانش استاد دو اصل را به طور همزمان رعایت کند:

الف) همیشه درستى راى استاد را محتمل‏تر از درستى راى خود بداند، زیرا استاد از علم و تجربه بیشترى بهره دارد. پس به استاد خود اعتماد کند.

ب) درباره درستى سخن استاد اندیشه کند و در ارزیابى آن عقل خود را میزان قرار دهد. به عبارت دیگر تحصیل را به شیوه‏اى محققانه انجام دهد و صرف گفتار استاد را بدون سنجش عقلى، دلیل بر درستى سخن نپندارد. براى محصل ابتدایى، سلوک راه تحقیق دشوار است، پس باید از شتاب در اظهار رأى بپرهیزد و پرسش‏ها و نقدهاى خود را براى رسیدن به حق با استاد در میان گذارد. از امام صادق(ع) روایت شده است:

ان هذا العلم علیه قفل و مفتاحه المسأله. (۲۷۹)

۲ - در برابر استاد فروتنى کند. استادى که انسان را به معارف سودمند براى کمال آشنا مى‏کند، مقدمات نجات او را فراهم مى‏کند و حقى بزرگ بر او دارد.

از امام صادق(ع) روایت شده است:

تو اصغوا لمن طلبتم من العلم (۲۸۰)

در برابر کسى که از او علم مى‏آموزید فروتنى کنید.

۳ - در جلب رضایت او کوشا باشد. معلم از شاگردان خود دو چیز مى‏خواهد: نخست آن که رعایت ادب کنند و دیگر آن که در یادگیرى آن چه استاد مى‏گوید کوشا باشند. دانشجویى که خواستار رضایت استاد است باید از این دو فروگذار نکند.

در پایان بحث از وظایف متعلم باید یادآورى نمود که دانش‏آموزى پاسخگویى گرایش حقیقت جویى انسان است و رفتن به سوى کسب دانش، امرى طبیعى است. حال سؤال این است که تعلیم پاسخگوى کدام گرایش ماست و انگیزه معلمى چیست؟

 

تعلیم

انسان به طور طبیعى و فطرى مایل به خلق و ایجاد است. او از اختراع ابزار و آلات جدید خشنود مى‏شود و از پرورش گل و گیاه نشاط مى‏یابد و از دیر زمان با تربیت حیوانات عطش خود را به ساختن فرو نشانده است. فعالیت آموزشى معلم از سویى پاسخگویى به این گرایش طبیعى و از سوى دیگر پاسخى به گرایش حقیقت جویى است؛ زیرا در مجلس درس، تنها متعلم نیست که مى‏آموزد، معلم نیز در هنگام گفتگوى علمى زوایاى جدیدى از مسائل را درک مى‏کند و قدرت طرح و پاسخگویى به سؤالات جدید را در خود مى‏یابد. این دو گرایش طبیعى را مى‏توان منشأ روى آوردن به تعلیم شمرد.

عوامل دیگرى نیز انگیزه تعلیم هستند که به اهمیت دو عامل فوق نیستند؛ مانند: تعلیم براى پیشرفت مادى و فنى جامعه و بسط امکانات زندگى مرفه و سالم، تعلیم براى ارضاء گرایش به تفوق بر دیگران و...

عامل مهم دیگرى نیز وجود دارد و آن دعوتى است که از جانب خداوند و اولیاء او شده است و عالمان را به تعلیم دیگران فرا خوانده است:

ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدى من بعد ما بیناه للناس فى الکتاب اولئک یلعنهم اللَّه و یلعنهم اللاعنون؛ (۲۸۱)

کسانى که نشانه‏هاى روشن و رهنمودى را که فرو فرستادیم، بعد از آن که آن را براى مردم در کتاب توضیح دادیم، مى‏پوشانند، آنان را خدا لعنت مى‏کند، لعنت کنندگان لعنتشان مى‏کنند.

 

پى ‏نوشتها:

(۲۶۹) - جمعه، ۲.

(۲۷۰) - بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۵.

(۲۷۱) - همان، ج ۲، ص ۹۶.

(۲۷۲) - اصول کافى، ج ۶، باب الغناء، حدیث ۲۴.

(۲۷۳) - طه، ۱۹.

(۲۷۴) - کهف، ۶۶.

(۲۷۵) - من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۷، حدیث ۹۲۸.

(۲۷۶) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب المستأکل بعلمه و المباهى به.

(۲۷۷) - همان.

(۲۷۸) - همان.

(۲۷۹) - همان، باب سؤال العالم و تذکاره، حدیث ۳.

(۲۸۰) - همان، باب صفة العلماء، حدیث ۱.

(۲۸۱) - بقره، ۱۵۹.

(۲۸۲) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب استعمال العلم، حدیث ۳.

(۲۸۳) - همان، باب بذل العلم، حدیث ۴.

(۲۸۴) - همان، حدیث ۱.

(۲۸۵) - همان، حدیث ۳.

(۲۸۶) - بحارالانوار، ج ۲، ص ۶۲، حدیث ۷.

(۲۸۷) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب النهى عن القول بغیر علم، حدیث ۸.

(۲۸۸) - المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۴۵۰.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق تعلیم و تربیت